کربلا

استاندار کربلا: برای حضور در اربعین ۱۴۰۰ واکسن کرونا بزنید

استاندار کربلا: برای حضور در اربعین ۱۴۰۰ واکسن کرونا بزنید


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  روز گذشته همزمان با عاشورا بیش از ۶ میلیون زائر در کربلا حضور یافته و به عزاداری پرداختند که البته به منظور امنیت زائران سیدالشهدا (ع)، حدود هفت هزار نیروی حشدالشعبی در مسیرهای کربلا و به ویژه منطقه حرم‌های مطهر امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) حضور داشتند و برخی از نیروهای امنیتی از طریق هواپیماهای بدون سرنشین در حال بررسی وضعیت منطقه بودند که در نهایت مراسم عاشورای حسینی به خوبی در کربلا برگزار شد.

همچنین پس از موفقیت در برپایی مراسم عاشورای حسینی، استاندار کربلا از اهمیت واکسن کرونا برای حضور در زیارت اربعین خبر داد؛ به طوری که به گفته استاندار کربلا تزریق واکسن کرونا شرط پذیرش زائران اربعین به کربلا خواهد بود و هیچ زائری بدون داشتن کارت واکسیناسیون نمی‌تواند وارد کربلا شود.

البته این امر هنوز از سوی مقامات دولتی عراق مطرح و تأیید نشده است. بنابراین، باید برای وضعیت اربعین سال جاری منتظر نظر دولت عراق و همچنین پذیرفتن یا نپذیرفتن زائر خارجی هم بود.

ستاد مرکزی اربعین با توجه به مسؤولیتی که در زمینه برنامه‌ریزی برای سفر اربعین دارد، از ماه‌ها قبل آمادگی خود را برای برپایی اربعین حسینی با رعایت نکات بهداشتی اعلام کرده است و در انتظار موافقت طرف عراقی و همچنین ستاد کرونا در این زمینه است.

منبع: فارس

استاندار کربلا پس از موفقیت در برپایی مراسم عاشورا، شرط پذیرش زائران اربعین برای ورود به کربلا را داشتن کارت واکسیناسیون کرونا اعلام کرد.



منبع خبر

استاندار کربلا: برای حضور در اربعین ۱۴۰۰ واکسن کرونا بزنید بیشتر بخوانید »

عموزادگانی که حماسه آفریدند

عموزادگانی که حماسه آفریدند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بنی‌هاشم از بسیاری جهات در قبیله قریش جایگاهی خاص و ممتاز دارند. به روایت کتاب «تاریخ قریش» نوشته حسین مونس (این کتاب با ترجمه حمیدرضا شیخی به سال ۱۳۹۵ با شمارگان هزار نسخه، ۸۹۶ صفحه و بهای ۴۴ هزار تومان توسط بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی منتشر شد.) هاشم نخستین کسی بود که بنیاد تجارت با کشورهای اطراف را در مکه بنیان گذاشت و اقتصاد این شهر را سامان داد و ثروت پایدار را موجب شد. همو بود که خورد و خوراک و آب گوارا را برای حاجیان فراهم ساخت و به کرم و سخاوت و جوانمردی شهره شد.

فرزندان و نوادگان او نیز اکثراً راه بزرگ خود را پیش گرفتند. آنها همچنین به مردانگی و سلحشوری نیز شهره بودند و در میدان نبرد درخشان عمل می‌کردند. در دوران سیادت ابوطالب بر بنی‌هاشم که حضرت محمدبن عبدالله (ص) از همین تیره بنی‌هاشم از طرف خداوند مامور به ابلاغ دین مبین اسلام شد، بنی‌هاشم به حمایت از جناب ایشان پرداختند و بعدها نیز عموم آنان ائمه معصومین را با شمشیر و مال خود حمایت کردند. هرچند این بدان معنا نیست که جملگی این تیره از نیکان بوده باشند. مشهور تاریخ است که عباسیون از این خاندان در دوران بنی‌امیه توانستند با برافراشتن علم حمایت از ائمه معصومین دکانی برای خود باز کنند. آنها با شکست آخرین خلیفه اموی حکومت و خلافت را در دست گرفته و در ظلم به ائمه و پیروانشان گوی سبقت را از امویان ربودند که از این بحث گذر می‌کنیم.

اما یکی از اوراق زرین کتاب سلحشوری بنی‌هاشم در رکاب سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) در حادثه کربلا رقم خورد. از میان هاشمیان در رخداد کربلا اولاد عقیل بن ابوطالب (ع) حماسه آفریدند و در دفاع از امام و مقتدای خود سنگ تمام گذاشتند. متاسفانه امروزه این سلحشوران میان شیعیان و ایرانیان چندان شناخته شده نیستند. در این گزارش به معرفی این شهدای دشت نینوا پرداخته‌ایم.

درباره جناب عقیل بن ابوطالب و فرزندانش

جناب عقیل دومین فرزند حضرت ابوطالب (ع) بود و اگرچه بینایی خود را از دست داد اما هوش و استعداد بسیاری داشت. او آگاهی بسیاری از اصل و ریشه قبایل اعراب داشت و نسب شناس مشهور عرب بود. اسلام آوردن عقیل و هجرت او به مدینه باعث خوشحالی بسیار پیغمبر مکرم اسلام (ص) شد و او در جنگ موته به همراه برادرش جعفر (ع) و سایر بنی‌هاشم حضور داشت. عقیل بجز آنکه محبوب پیغمبر بود میان اعراب نیز جایگاهی والا داشت و همه بدو به دیده احترام می‌نگریستند.

حضرت امام سجاد (ع) خاندان عقیل را بسیار دوست می‌داشت و می‌فرمود: من هرگاه به یاد حماسه بزرگ آنان و دفاعشان از پدرم اباعبدالله (ع) می‌افتم دلم برای آنها می‌شکند جناب عقیل فرزندان بسیاری داشت اما در تاریخ نامی از آنها به جز کسانی که در نهضت امام حسین (ع) شرکت کردند به چشم نمی‌خورد. مرحوم شیخ عباس قمی در «سفینه البحار» به نامه‌ای از جناب عقیل اشاره کرده که در آن از برادرش حضرت امیر (ع) خواسته تا او و فرزندانش در نبردهای حضرت (ع) در رکاب او باشند، اما امیرالمومنین به دلایلی ایشان را از نبردها معاف کرده بود. برخی از مورخان یکی از دلایل این امر را خردسالی فرزندان عقیل ذکر کرده‌اند. بنابراین طبیعی است که آنها هنگام آغاز نهضت حسینی همه در قافله عشق حضور پیدا کنند. به طور کل فرزندان عقیل علاوه بر ایمان، همگی تعهد، اخلاص، شجاعت، جود و سخاوت و سلحشوری نیز داشتند.

مشهورترین فرزند جناب عقیل، یار نزدیک امام حسین (ع) و فرستاده ویژه او یعنی مسلم بن عقیل است. در منابع تاریخی از عبدالله اکبر، علی، محمد، ابی سعید، عبدالرحمن، جعفر و عون نیز به عنوان فرزندان جناب عقیل ذکر شده است. آنها از زمانی که سالار شهیدان به عنوان اعتراض به خلافت یزید مدینه را به قصد مکه ترک گفت، در صف مخالفان نظام بنی‌امیه قرار گرفته و از مواضع امام (ع) دفاع کردند و هیچگاه حتی زمان رسیدن خبر شهادت مسلم از مواضع خود عقب نشینی نکردند. آنان گوش به فرمان امام و مولای خود بودند و حضرت سیدالشهدا را برحق می‌دانستند و بر این اعتقاد خود تا پای جان ایستادگی کردند. در منابع تاریخی نقل است که وقتی شب عاشورا حضرت سیدالشهدا (ع) در تاریکی خطبه خواند و به تمامی یاران اجازه و رخصت رفتن داد، فرزندان عقیل نیز همراه با برادران و فرزندان امام (ع) و بویژه حضرت قمر بنی‌هاشم ابوالفضل العباس (ع) گفتند که هرگز چنین کاری نخواهیم کرد. خدا چنان روزی را نیاورد که پس از شما زنده باشیم. روایت است که حضرت (ع) به فرزندان عقیل فرمود که عزیزانم شهادت مسلم شما را بس است، به شما اجازه می‌دهم که بروید. آنان پاسخ دادند: مردم درباره ما چه می‌گویند؟ آیا نخواهند گفت که ما سید، امام و سرور و بزرگترمان را در سخت‌ترین شرایط رها کرده در حالی که نه به دشمنانش تیری انداخته‌ایم و نه شمشیری زده‌ایم. به خدا سوگند که هرگز نمی‌رویم بلکه جان و مال و اهل و کسان خود را فدای تو می‌کنیم و همراه تو خواهیم جنگید تا به جایگاهت وارد شویم. خداوند آن زندگی پس از تو را برای ما زشت گرداند.

مسلم بن عقیل

مسلم در زمان خلافت حضرت امیر (ع) کوچک بود. در منابع نقل است که او افتخار دامادی حضرت امیر (ع) را داشت. مسلم جایگاهی رفیع نزد حضرت سیدالشهدا داشت و به همین جهت نیز به عنوان سفیر و نماینده ویژه و دارای اختیارات تام به کوفه فرستاده شد تا اوضاع را بسنجد و از مردم بیعت بستاند. اقدامات مسلم در کوفه برگ درخشانی از تاریخ نهضت حسینی است. او کوفه را آماده ورود حضرت (ع) کرد اما با ورود شخصیت سیاس و مکاری چون ابن زیاد اوضاع به هم خورد و جناب مسلم با خیانت کوفیان دستگیر و به شهادت رسید. پیکر او را از کنگره قصر دارالاماره کوفه به زیر افکندند. او از جمله شهدای پرافتخار امر ولایت پذیری است.

جعفر بن عقیل

از جمله افتخار آفرینان خاندان عقیل در نبرد عاشوراست که گویا در میدان چنین رجز می‌خواند: من جوان ابطحی طالبی و از خاندان بنی‌هاشم و غالب هستم و ما از بزرگان و سادات هستیم و حسین میان ما پاکیزه‌ترین پاکان است. روایت است که ۱۵ نفر از سپاه کفر به دست او به هلاکت رسیدند. درباره شهادت او نیز چند روایت وجود دارد و روایت پرتکرارتر این است که هنگام حمله دسته جمعی آل ابی طالب به شهادت رسیده است.

عبدالرحمن، محمد، علی و عبدالله الاکبر

عبدالرحمن نیز رجزهایی محکم و بلیغ می‌خواند و هفده نفر از لشکر اموی را به هلاکت رساند و آنگاه برای مهارش تعداد بسیاری دورش حلقه زدند و او را به شهادت رساندند. محمد بن عقیل نیز از فقهای زمان خود بود که روز عاشورا نبرد سختی کرد و جلوی چشمان حضرت سیدالشهدا به شهادت رسید. علی بن عقیل نیز از سلحشوران بود و نبرد سختی کرد. دیگر برادرش یعنی عبدالله الاکبر نیز حماسه به خرج داد.

نوادگان عقیل

ابن شهرآشوب عالم شیعی قرن ششم هجری در کتاب «مَناقِبُ آلِ أبی طالب» اشاره کرده که در حادثه جانسوز کربلا چهار تن از نوادگان عقیل نیز به شهادت رسیدند. شاخص‌ترین آنها عبدالله بن مسلم است. او که نواده حضرت امیر (ع) نیز هست پس از شهادت علی اکبر پا به میدان نبرد گذاشت و از سلحشوری او روایت‌های مهمی در دست است. او سه نوبت بر لشکر ظلم و کفر حمله کرد و حدود ۹۸ نفر را به هلاکت رساند. همین امر بر عمر سعد گران آمد و دستور داد تا به دور او حلقه بزنند و با تیراندازی پیاپی از دور او را به شهادت برسانند و عمال کفر نیزدستور را اجرا کردند.

از جمله افتخار آفرینان خاندان عقیل در نبرد عاشورا جعفر بن عقیل است که گویا در میدان چنین رجز می‌خواند: من جوان ابطحی طالبی و از خاندان بنی‌هاشم و غالب هستم و ما از بزرگان و سادات هستیم و حسین میان ما پاکیزه‌ترین پاکان است. روایت است که ۱۵ نفر از سپاه کفر به دست او به هلاکت رسیدند پس از شهادت عبدالله بن مسلم بن عقیل، بنی‌هاشم و فرزندان ابوطالب به صورت هماهنگ بر سپاه کوفه حمله کردند و در این حمله دیگر نواده عقیل یعنی محمد بن مسلم نیز به شهادت رسید. محمد بن ابی سعید بن عقیل و جعفر بن محمد بن عقیل نیز به روایت شهرآشوب از دیگر شهدای کربلا از خاندان عقیل هستند. در تاریخ همچنین از دو طفل مسلم نیز یاد شده است که می‌توان آنها را نیز در زمره شهدا نهضت حسینی به شمار آورد.

شهدای خاندان عقیل از نظر معصومین (ع)

سلحشوری خاندان عقیل در کربلا و حمایت تمام و کمال آنان از نهضت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) باعث شد تا آنان ائمه با سخنانی ستایش‌آمیز از آنان یاد کنند. حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا هنگامی که حمله دسته جمعی و گروهی خاندان ابوطالب شروع شد و بر اثر آن برخی فرزندان عقیل به شهادت رسیدند، فرمود: ای عموزادگان من صبر و مقاومت کنید و اهل بیت من شکیبا باشید که بعد از امروز دیگر روی سختی و مصیبت را نخواهید دید. خداوندا قاتلان خاندان عقیل را نابود کن. ای آل عقیل صبر و مقاومت کنید که وعده‌گاه بهشت است.

روایت است که حضرت سیدالساجدین امام سجاد (ع) نیز هرگاه به یاد خاندان عقیل می‌افتاد دلش برای آنها می‌شکست. حضرت امام (ع) خاندان عقیل را بسیار دوست می‌داشت و می‌فرمود: من هرگاه به یاد حماسه بزرگ آنان و دفاعشان از پدرم اباعبدالله (ع) می‌افتم دلم برای آنها می‌شکند.

همچنین در زیارت ناحیه مقدسه نیز حضرت بقیةالله (عج) نیز به پنچ نفر از شهدای خاندان عقیل به نام‌شان اشاره فرموده و سلام می‌دهند و بر قاتلانشان نفرین می‌فرستند.

معرفی کتاب

حضرت آیت‌الله محمدجواد مروجی طبسی یکی از مورخانی است که تلاش بسیاری در زمینه روایت و همچنین واکاوی حادثه عظیم دشت نینوا کرده است. او استاد دروس خارج حوزه علمیه قم و فرزند مرحوم آیت‌الله العظمی محمدرضا مروجی طبسی، پایه‌گذار تبلیغ در حوزه‌های علمیه قم و نجف است. او متولد نجف اشرف است و از محضر برجسته‌ترین استادان حوزه‌های علمیه قم و نجف بهره برده است.

یکی از مهم‌ترین تالیفات حجت الاسلام مروجی طبسی «المقتل الحسینی (ع) الماثور: عرض روانی لاحداث کربلا علی لسان المعصومین (ع)» است که در قم و لبنان به زبان عربی منتشر شد. ترجمه فارسی این کتاب در سال ۱۳۹۴ با ترجمه محمد صفری از سوی انتشارات آرام دل در دست مخاطبان قرار گرفت.

از دیگر کتاب‌ها و پژوهش‌های منتشر شده مروجی طبسی درباره قیام اباعبدالله الحسین (ع) می‌توان به این موارد اشاره کرد: «امام حسین (ع) و قرآن»، «با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه»، «جانبازان حماسه عاشورا»، «یاران امام حسین»، «پیوسته با حسین از خاک تا افلاک» و…

مروجی طبسی در کتاب «یاران امام حسین (ع)» همه اصحاب سیدالشهدا (ع) را که در کربلا شهید شدند، معرفی مبسوط کرده است. بحث کتاب با حماسه خاندان عقیل بن ابی‌طالب در کربلا و روایت سلحشوری آنها آغاز شده و با معرفی عمرو بن عبدالله جندعی خاتمه می‌پذیرد. این کتاب در سال ۱۳۹۴ با شمارگان هزار نسخه، ۱۴۶ صفحه و بهای هفت هزار تومان توسط انتشارات دارالرسول در قالب چهل و هفتمین مجلد از مجموعه آثار استاد مروجی طبسی در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

نویسنده در این کتاب از منابع متعدد تاریخی و روایی بهره برده است. نحوه مواجهه و بهره‌برداری او از منابع نیز اجتهادی و انتقادی است. به عنوان مثال نویسنده از کتاب «معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین» نوشته شیخ مهدی حائری مازندرانی (از شاگردان شیخ فضل الله نوری) هم بهره برده که برخی از محققان و عاشوراپژوهان آن را ضعیف کرده‌اند. به عنوان مثال شهید محراب آیت‌الله سیدمحمد علی قاضی طباطبایی درباره این کتاب نوشته است: «به نقلیات کتاب معالی السبطین از هر جهت چندان اعتماد نیست، مگر اینکه مدارک و مصادر نقلیات خودش را نشان داده و ذکر کند و از کتبی نیست که آن را بتوان مدرک نقل قرار داد.» مروجی طبسی اما سعی کرده در پژوهش خود مطالب کتاب «معالی السبطین» را با کتب دیگر مورد همسنجی قرار دهد تا روایت‌های متقن این کتاب خود را نشان دهند.

در این کتاب با زبانی ساده و همه فهم شهدای دشت کربلا و دیگر شخصیت‌هایی که به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) یاری رساندند اشاره و مختصری از سلحشوری آنان روایت شده است که از جمله آنان خاندان جناب عقیل بن ابوطالب (ع) است. مطالعه این کتاب را به جهت آنکه تفکر حسینی را برای مخاطبان به ارمغان می‌آورد، می‌توان به عموم مردم توصیه کرد. همچنین هیات‌های عزاداری اگر می‌خواهند برنامه‌های فرهنگی خود را متنوع کنند می‌توانند یا این کتاب را به اعضا و حاضران در مراسم عزاداری هدیه دهند و یا اینکه جلسات کتابخوانی این کتاب را برگزار کنند. همچنین این کتاب می‌تواند خط فکری خوبی نیز به مداحان اهل بیت نیز بدهد.

منبع: مهر

بجز مسلم بن عقیل که پیش از محرم شهید شد، دیگر پسران عقیل و همچنین چهار نواده او نیز در نبرد عاشورا همراه حضرت سیدالشهدا (ع) به شهادت رسیدند، اما امروزه کمتر از سلحشوری این خاندان یاد می‌شود.



منبع خبر

عموزادگانی که حماسه آفریدند بیشتر بخوانید »

سبک زندگی مسن‌ترین شهید کربلا

سبک زندگی مسن‌ترین شهید کربلا


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، جناب حبیب بن مظاهر بزرگ‌مردی از طایفه باشرافت و افتخارآفرین بنی‌اسد بود. او سال‌ها در گروه صحابه پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله محسوب می‌شد و بعد از رحلت آن حضرت، نامش در زمره شیعیان مولای متقیان امام علی علیه السلام نوشته شده. سپس محضر مبارک امام حسن مجتبی علیه السلام را درک کرد تا اینکه در رکاب حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام به شهادت رسید و نامش در گروه هفتاد و دو شهید کربلا ثبت و در تاریخ جاودانه شد. به این ترتیب حبیب بن مظاهر ازجمله افرادی بود که چشم‌هایش به دیدار رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و پنج امام معصوم علیهم‌السلام روشن شد.

گفتگویی با حجت‌الاسلام و المسلمین کاظم ارفع، سخنران و نویسنده حوزه علوم اسلامی، به بررسی بخش‌هایی از زندگی حبیب بن مظاهر، یکی از کهنسال‌ترین شهدای کربلا پرداخته شده است. هرچند که بیشتر نام حبیب بن مظاهر را با روضه‌های حضرت سیدالشهدا علیه السلام شنیده‌ایم؛ یکی از یاران و صحابه امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا در دفاع از ولایت به شهادت رسید. آن طور که حجت الاسلام ارفع توضیح داده است در روایت‌های تاریخ نوشته شده که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حبیب علاقه داشت. وقتی حبیب کودک بود، با امام حسین علیه السلام هم‌بازی بود و با آن حضرت انس گرفته بود. یک روز رسول خدا صلی‌الله علیه و آله او را در حال بازی با امام حسین علیه السلام دید و پیشانی‌اش را بوسید و فرمود: «تو را دوست دارم، چون فرزندم حسین علیه السلام را دوست داری.» درواقع حبیب از همان دوران خردسالی‌اش با خانواده و اهل‌بیت نبی مکرم اسلام انس داشت. در تاریخ نام حبیب بن مظاهر گاهی در گروه صحابه و یاران پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله آمده و گاهی در گروه تابعین و نسل دوم مسلمانان پس از پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله. در هر صورت، چه حبیب از صحابه باشد و چه از تابعین، زندگی پربرکتی داشته که به حماسه شهادت در کنار حضرت سیدالشهدا علیه السلام ختم به خیر شد.

حبیب در محضر پیامبر اکرم صلوات الله علیه

در بعضی روایت‌ها نقل شده که حبیب بن مظاهر دوران رسول خدا صلی‌الله علیه و آله را درک کرده است. آیا چنین روایتی صحت دارد؟

بله. در تاریخ نوشته شده که حبیب بن مظاهر در حدود یک سال قبل از بعثت پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله به دنیا آمد. وقتی او به دنیا آمد، نبی مکرم اسلام تقریباً ۳۹ سال داشتند. به این ترتیب بود که حبیب بن مظاهر توفیق پیدا کرد نزدیک به ۲۴ سال در برهه‌ای از تاریخ زندگی کند که دوران حیات پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله بود.

زندگی خانوادگی حبیب بن مظاهر

خانواده پدری حبیب تا چه اندازه اهل بصیرت بودند؟

پدرش، مظاهر بن رئاب، یکی از بزرگان و افراد شناخته شده و معتمد در بین مردم بود. حبیب در سرزمین یمن و در طایفه بنی اسد به دنیا آمده بود، یعنی طایفه‌ای که نام مردان و زنانش به شرافت ثبت شده است. بعد از آن در دوران نوجوانی‌اش بود که همراه خانواده به مدینه آمد و در آنجا ساکن شد. به این صورت بود که از همان دوران جوانی با اصول و معارف دین اسلام آشنا شد و زندگی، از او مردی ساخت که در زمینه علم، دانش، تقوا، پاک‌دامنی، زهد و دفاع از مقام امامت و ولایت مشهور عالم شده بود.

خانواده حبیب بن مظاهر در ده‌سالگی او به مدینه النبی آمدند و در شهری که پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله زندگی می‌کردند، ساکن شدند.

بنابراین حبیب بن مظاهر از نزدیک پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله را درک کرده بود.

همین طور است. در روایت‌های تاریخ نوشته شده که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حبیب علاقه داشت. وقتی حبیب کودک بود، با امام حسین علیه السلام هم‌بازی بود و با آن حضرت انس گرفته بود. یک روز رسول خدا صلی‌الله علیه و آله او را در حال بازی با امام حسین علیه السلام دید و پیشانی‌اش را بوسید و فرمود: «تو را دوست دارم، چون فرزندم حسین علیه السلام را دوست داری.» درواقع حبیب از همان دوران خردسالی‌اش با خانواده و اهل‌بیت نبی مکرم اسلام انس داشت. در تاریخ نام حبیب بن مظاهر گاهی در گروه صحابه و یاران پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله آمده و گاهی در گروه تابعین و نسل دوم مسلمانان پس از پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله. در هر صورت، چه حبیب از صحابه باشد و چه از تابعین، زندگی پربرکتی داشته که به حماسه شهادت در کنار حضرت سیدالشهدا علیه السلام ختم شد.

شیعه مخلص امام علی علیه السلام

بعد از رحلت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله، حبیب بن مظاهر چه کرد؟ آیا جزء یاران و اصحابی قرار گرفت که در محضر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قرار گرفتند؟

بعد از رحلت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله، حبیب هم به سفارش و وصیت آن حضرت در ماجرای غدیر عمل کرد. او به عنوان یکی از یاران حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام بود. نکته قابل توجه این است که در تاریخ اسلام می‌خوانیم که بعد از وفات پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله عده زیادی از مسلمانان خط ولایت را رها کردند؛ اما حبیب بن مظاهر از جمله کسانی بود که از مسیر حق جدا نشد و به یکی از یاران خاص امام علی علیه السلام تبدیل شد.

ایمان و بصیرت او به‌قدری بود که میدان جهاد را هرگز ترک نکرد و حضورش در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان به عنوان یکی از سربازان شجاع و سردار برحق سپاه حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام ایمان خالص او را تائید می‌کند. نکته قابل توجه این است که ارادت و عشق حبیب بن مظاهر به مولای متقیان به اندازه‌ای بود که پس از جنگ جمل، در شهر کوفه ماند تا در کنار آن حضرت باشد.

بصیرت دینی و درک حقایق زمان

با این توضیحات، مشخص است که او هم تا اندازه‌ای از عاقبتی که دچارش می‌شد آگاه بود. چنانکه مشاهده می‌کرد چه اتفاقی برای یاران و پیروان حضرت امیرالمؤمنین و اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌افتد.

در تائید این مطلب باید اشاره کنیم که یکی از علومی که حبیب بن مظاهر از محضر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آموخته بود، خبر دادن از اتفاقات و جریان‌های آینده بود. نمونه‌های بسیاری از این علم حبیب در تاریخ ثبت شده است. به عنوان مثال روایت شده که سال‌ها قبل از جریان کربلا، روزی میثم تمار بر اسب خود سوار بود و از راهی می‌گذشت تا اینکه با حبیب بن مظاهر برخورد کرد. آن‌ها سال‌ها با یکدیگر دوست و همراه بودند.

حبیب با دیدن میثم تمار گفت: «شیخی را می‌بینم که نزدیک دار الرزق کدو می‌فروشد. او را به دلیل محبت نسبت به پیامبر خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام به صلیب و دار آویخته‌اند. بعد از آن درحالی‌که از چوبه دار آویزان است شکمش را پاره می‌کنند.»

میثم تمار هم در جواب گفت: «من هم مردی سرخ و سفید را می‌بینم که دو لگام به دهانش زده می‌شود. او برای یاری فرزند دختر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله خارج می‌شود. پس کشته می‌شود و سرش را در کوفه می‌گردانند.»

حبیب و میثم آن روز از یکدیگر جدا شدند و مردمی که این سخنان را شنیدند، حرف‌هایشان را جدی نگرفتند. تا اینکه سال‌ها بعد پیشگویی حبیب در حق میثم اتفاق افتاد و او را در باب عمرو بن حیث از دار آویزان کردند. البته پیشگویی میثم درباره حبیب هم اتفاق افتاد و سر حبیب که در راه امام حسین علیه السلام کشته شده بود، بر روی نیزه‌ای در کوفه گردانده شد.

موضع حبیب در دوران امامت امام حسن علیه السلام

اشاره کردید که حبیب بن مظاهر یار صدیق و باوفای اهل‌بیت پیغمبر صلی‌الله علیه و آله بود. در دوران امام حسن علیه السلام چه موضعی داشت؟

حبیب بن مظاهر پس از شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه مسیر حق دچار تردید و تزلزل نشد و به امام حسن مجتبی علیه السلام روی آورد. در همان دوران و با اتفاق‌هایی که پیش آمد و منجر به امضای صلح میان امام حسن علیه السلام و معاویه شد، شرایط زندگی برای دوستداران اهل‌بیت علیه السلام سخت شد.

حبیب هم از این قاعده مستثنا نبود. چون او در زمان امامت امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از چهره‌های مهم و شناخته شده شیعیان بود در وفاداری و دفاع از حق ولایت امام حسن علیه السلام پایداری می‌کرد.

امام حسین (ع) , حسینیه تسنیم , کربلا , ماه محرم ,

اوج درخشش حبیب بن مظاهر در ۷۵ سالگی

در این میان، حبیب را بیشتر در واقعه عاشورا و در محضر امام حسین علیه السلام می‌شناسیم. چه اتفاقی افتاده که اوج زندگی این مرد در آستانه شهادتش رقم می‌خورد؟

همین طور است. نقطه عطف زندگی حبیب بن مظاهر، در دوران امامت امام حسین علیه السلام شکل گرفت و رقم خورد. در ابتدای امامت آن حضرت سیاست سرکوب و اعمال فشار از طرف معاویه همچنان ادامه داشت؛ اما مدتی بعد معاویه از دنیا رفت و حکومت به دست یزید افتاد.

در همان زمان بود که امام حسین علیه السلام بر اساس تکلیف الهی خود با یزید بیعت نکرد و از مدینه به سمت کوفه هجرت کرد. در تاریخ نوشته شده که اولین دعوت‌نامه از کوفه برای امام حسین علیه السلام را چهار نفر امضا کرده بودند که حبیب بن مظاهر یکی از آن‌ها بود و این اتفاق روحیه سلحشوری و حق‌طلبی او را نشان می‌دهد.

به این ترتیب زمانی که امام حسین علیه السلام قصد داشت از مکه به سمت کوفه حرکت کند، به حبیب بن مظاهر هم نامه‌ای فرستاد که در آن نوشته شده بود که: «از حسین بن علی بن ابیطالب به دانشمند فقیه، حبیب بن مظاهر؛ اما بعد، ای حبیب! تو خویشاوندی و قرابت ما را به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله می‌دانی و ما را بهتر از هر کس می‌شناسی. تو که صاحب اخلاق نیکو و غیرت هستی، در فدا کردن جان در راه ما دریغ نکن تا جدم رسول خدا صلی‌الله علیه و آله پاداش آن را در قیامت به تو عطا کند.»

حبیب هم که آن زمان حدود ۷۵ سال داشت، به محض دریافت نامه دوستش، مسلم بن عوسجه را خبر کرد و وقتی متوجه نزدیک شدن کاروان امام حسین علیه السلام به کوفه شدند، به طور مخفیانه خودشان را به کاروان که در کربلا ساکن بود رساندند. دلیل مخفیانه بودن این اتفاق هم این بود که کوفه به‌شدت تحت کنترل نیروهای ابن زیاد قرار داشت.

روز هفتم محرم بود که حبیب متوجه شد تعداد یاران امام علیه السلام کم است. به همین دلیل از آن حضرت اجازه گرفت و سراغ قبیله خودش رفت. در آنجا بود که اوضاع را برای مردم قبیله‌اش بازگو کرد و ۷۰ نفر آماده همراهی با امام حسین علیه السلام شدند؛ اما در مسیر رسیدن به کاروان بودند که با نیروهای ابن زیاد درگیر شدند و به خانه‌هایشان برگشتند؛ اما حبیب شبانه خودش را به کاروان امام حسین علیه السلام رساند.

حضور شجاعانه پیرمردی در صحنه کربلا

با این حال، اوج معنویت و بزرگی روح حبیب بن مظاهر در شب و روز عاشورا مشخص بود.

بله. شب عاشورا بود که نافع بن هلال از شنیدن گفت‌وگوی امام حسین علیه السلام و حضرت زینب سلام‌الله علیها متوجه شد که حضرت زینب سلام‌الله علیها از وفاداری یاران و سپاه اطمینان ندارد. به همین دلیل فوراً به سراغ حبیب بن مظاهر رفت و ماجرا را برای او تعریف کرد. حبیب هم تمام افراد وفادار به امام حسین علیه السلام را جمع کرد و به طرف خیمه‌های بنی‌هاشم و حضرت زینب سلام‌الله علیها رفت و در مقابل آن ایستاد.

سپس به نمایندگی از جمع با صدای بلند گفت: «سلام و درود بر شما ای سروران ما! ای خاندان رسالت! این شمشیرهای جوانان و غلامان شماست که سوگند خورده‌اند تیغ در غلاف نبرند مگر اینکه بر گردن دشمنان شما فرود بیایند. این هم نیزه‌های جوانان و غلامان شماست که قسم خورده‌اند آن را در سینه دشمنان شما بنشانند.» همان موقع امام حسین علیه السلام از خیمه بیرون آمده و از حبیب و همه سپاهیان تشکر و برایشان دعای خیر کرد.

در روز عاشورا هم این سوگندها به واقعیت تبدیل شد. قبل از حبیب، دوستش مسلم بن عوسجه به میدان رفت و بعد از مبارزه بر خاک افتاد. امام حسین علیه السلام و حبیب بن مظاهر بر بالای سر او رفتند و مسلم به حبیب وصیت کرد که: «با امام حسین علیه السلام باش و تا دم مرگ در رکاب او بجنگ تا به شهادت برسی.»

بعد از آن، حبیب بن مظاهر به میدان رفت و د رمیان سپاه دشمن رجز می‌خواند که: «من حبیب بن مظاهرم. زمانی که آتش جنگ برافروخته می‌شود، یکه‌سوار میدان نبردم. شما اگرچه از نظر نفرات از ما بیشترید، اما ما مقاوم‌تر و وفادارتریم. حجت و دلیل ما برتر و منطق ما آشکارتر است و ما از شما استوارتریم.» تا اینکه بعد از کشتن حدود شصت و دو نفر از دشمنان اسلام، به شهادت رسید. امام حسین علیه السلام هم فوراً بر بالین او آمد و فرمود: «از خداوند بزرگ پاداش خود و حامیانم را انتظار دارم.» حالا هم مرقد حبیب بن مظاهر با ضریح کوچک و زیبایی، در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام و در سمت چپ در ورودی از سمت قبله قرار دارد.

نقش همسر حبیب در رشادت های او

درباره زندگی خانوادگی حبیب بن مظاهر مطالب کمی در دسترس است. می‌خواهیم بدانیم رویکرد همسر حبیب در آن شرایط چگونه بود و چقدر همسرش را برای یاری امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب می‌کرد و در این ماجرا نقش داشت؟

یکی از افراد تأثیرگذار در زندگی حبیب بن مظاهر، همسر او بود که مهم‌ترین نقش خود را در زندگی حبیب، در زمان قیام امام حسین علیه السلام ایفا کرد. وقتی نامه امام حسین علیه السلام به حبیب رسید، همسرش در کنار او بود و از متن نامه باخبر شد و فوراً حبیب را به یاری آن حضرت تشویق کرد و گفت: «ای حبیب! تو را به خدا در یاری امام حسین علیه السلام کوتاهی نکن.» حبیب او را تائید کرد و گفت: «می‌روم تا محاسنم با خون گلویم رنگین شود.»

چند روز بعد آشنایان حبیب برای منع کردن او از یاری امام حسین علیه السلام به سراغ او آمدند تا اجازه این کار را به او ندهند. به همین دلیل حبیب قصد خود را از این کار پنهان کرد و آن‌ها با خیال راحت حبیب را ترک کردند. همسر حبیب که صحبت آن‌ها را شنید، نگران شد و سراغ حبیب آمد و گفت: «آیا تو کراهت داری به یاری حسین بن علی علیه السلام بروی؟»

حبیب هم برای اینکه او را امتحان کند، گفت: «بله کراهت دارم.» زن به گریه افتاد و گفت: «ای حبیب! آیا سخن پیغمبر خدا صلی‌الله علیه و آله درباره حسین بن علی علیه السلام و برادرش را از یاد برده‌ای که فرمود: این دو فرزندم، سید جوانان بهشت هستند. این دو امام هستند، چه قیام کنند و چه سکوت کنند. حالا این پیام‌رسان و نامه اوست که به سوی تو آمده و از تو یاری می‌طلبد. آیا تو او را بدون جواب می‌گذاری؟!»

حبیب گفت: «از یتیم شدن فرزندانم و بیوه شدن تو می‌ترسم.» زن جواب داد: «ما هم به زنان و دختران بنی‌هاشم و یتیم‌های خاندان رسول خدا صلی‌الله علیه و آله تأسی می‌کنیم و خداوند کفیل و سرپرست ماست و بهترین وکیل خواهد بود.» حبیب وقتی این صداقت و حقیقت را از زبان همسرش شنید، برای او دعای خیر کرد و نیت واقعی خودش را به او گفت. زن گفت: «از تو درخواستی دارم که وقتی به خدمت امام حسین علیه السلام رسیدی، دست و پای او را به نیابت از من ببوسی و سلام من را به او برسانی.»

غیرت دینی و حق‌طلبی همسر و پسر حبیب

با این توضیحات این شجاعت، غیرت دینی و حق‌طلبی همسر حبیب بود که او را در راه دفاع از حق تشجیع می‌کرد. فرزندان حبیب چگونه بودند؟ آیا آن‌ها هم در روز عاشورا و واقعه کربلا حضور داشتند؟

همان‌طور که در سؤال قبل اشاره کردید درباره زندگی خانوادگی و فرزندان حبیب بن مظاهر در تاریخ مطلب زیادی نوشته نشده است. تنها چند مورد نقل شده که یکی از آن‌ها مربوط به فرزند حبیب و نحوه شهادت اوست. قاسم، پسر نوجوان حبیب بود که تحت آموزش و تربیت اسلامی پدر بزرگوارش، در روز عاشورا در کربلا حضور داشت اما به شهادت نرسید. تا اینکه ماجرای شهادت او چند سال بعد رقم خورد.

ماجرا از این قرار بوده که وقتی دشمنان اسلام، سر شهدای کربلا را در کوفه بر نیزه کرده بودند و در شهر می‌چرخاندند، شخصی به نام حصین بن تمیم که ادعا داشت حبیب بن مظاهر را به شهادت رسانده، سر او را از گردن اسبش آویزان کرده بود و با افتخاری جاهلانه در شهر می‌گرداند.

همان موقع قاسم بن حبیب از او درخواست کرد تا سر پدرش را به او بدهد تا آن را دفن کند؛ اما حصین تمیم قبول نکرد و سر مبارک حبیب را نزد ابن زیاد برد تا پاداش بگیرد. قاسم، پسر حبیب، از این اتفاق بسیار ناراحت شد و درصدد انتقام گرفتن بود. تا اینکه چند سال بعد از آن در ماجرای حمله مصعب به باجمیرا، قاسم در کمین حصین، قاتل پدرش، بود و وقتی حصین در خواب ظهرگاهی بود قاسم به او حمله کرد و او را به قتل رساند. بعد از آن هم دشمنان، قاسم را به شهادت رساندند

منبع: تسنیم

عاشورا نمایه

یکی از افراد تأثیرگذار در زندگی حبیب بن مظاهر، همسر او بود که مهم‌ترین نقش خود را در زندگی حبیب، در زمان قیام امام حسین (ع) ایفا کرد.



منبع خبر

سبک زندگی مسن‌ترین شهید کربلا بیشتر بخوانید »

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران از ایثار و مقاومت آزادگان تجلیل کرد

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران از ایثار و مقاومت آزادگان تجلیل کرد


رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران از ایثار و مقاومت آزادگان تجلیل کردبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سعید اوحدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با توجه به عدم برگزاری کنگره «الماس‌های درخشان» با تعدادی از آزادگان دیدار و گفت‌وگو کرد.

وی با حضور در منزل آزاده و جانباز «سید مصطفی میراسماعیلی» ضمن تبریک سی و یکمین سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی با این آزاده سرافراز دیدار و از ایثار و مقاومت آزادگان در سال‌های اسارت تجلیل کرد.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در دیدار با خانواده آزاده سرافراز متوفی «سید نورالدین سیدزاده قمی» نیز در جریان مشکلات خانواده این آزاده سرافراز قرار گرفت و از مقام والای این آزاده در سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی تجلیل و قدردانی کرد.

معاون رئیس جمهور همچنین در دیدار با آزاده سرافراز «حاج ناصر شفیعی» نیز مسائل درمانی این آزاده گرانقدر را مورد پیگیری قرار داد و دستورات لازم را در این خصوص صادر کرد.

وی همچنین در دیدار با آزاده و جانباز سرافراز «داود حدادی» در جریان مسائل درمانی این آزاده والامقام قرار گرفت و با اشاره به تشکیل کارگروهی برای بررسی وضعیت اشتغال فرزندان ایثارگران گفت: در برنامه هفتم توسعه مشکل اشتغال فرزندان ایثارگران پیگیری خواهد شد و با توجه به نگاه دولت سیزدهم و مجلس یازدهم به جامعه ایثارگری این موضوع با جدیت دنبال خواهد شد.

گفتنی است آزاده و جانباز سرافراز «سید مصطفی میر اسماعیلی» مدت پنج سال، آزاده و جانباز سرافراز «ناصر شفیعی» مدت هشت سال، آزاده سرافراز متوفی «سیدنورالدین سیدزاده قمی» مدت هفت سال و نه ماه و آزاده و جانباز سرافراز «داود حدادی» مدت هشت سال و یک ماه در اسارت رژیم بعث عراق بودند.

اوحدی همچنین با حضور در منزل شهید مدافع حرم «سردار حاج رضا فرزانه» با خانواده این شهید بزرگوار دیدار کرد و اظهار داشت: دیدار با خانواده‌های معظم شهدا توفیق بزرگی برای مسئولان و کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران است و با توجه به ایثار و ازخودگذشتگی ایثارگران مسئولیت خطیری بر عهده بنیاد شهید و امور ایثارگران است.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران ادامه داد: شهدا چراغ هدایت برای بشریت هستند. اگر به ارزش‌های شهدا و هدفی که داشتند بیشتر توجه شود مشکلاتی که در جامعه وجود دارد به راحتی قابل حل است و باید به نقش و حضور معنوی شهدا در این مسیر توجه کرد.

معاون رئیس جمهور به مظلومیت شهدای مدافع حرم اشاره کرد و گفت: تاریخ در آینده به ارزش و نقش مدافعان حرم در زنده نگه داشتن اسلام بیش از این پی خواهد برد. دشمنان اسلام برای محو ارزش‌های اسلامی تلاش کردند، اما شهدای مدافع حرم با ایستادگی در برابر داعش و دشمنان اسلام توطئه‌های آن‌ها را خنثی کردند.

مهندس اوحدی در این دیدار به نقش بزرگ و رسالت خانواده شهدای مدافع حرم به ویژه همسران شهدا برای زنده نگه داشتن یاد شهدا اشاره و خاطرنشان کرد: حضرت زینب (س) و حضرت سکینه (س) نقش بزرگی بعد از شهادت امام حسین (ع) برای زنده نگه داشتن واقعه کربلا داشتند و اشعار بسیاری منتسب به حضرت سکینه (س) است.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به مشکلات خانواده‌های شهدا و جانبازان مدافع حرم گفت: هدف از دیدار با خانواده شهدای مدافع حرم بررسی مشکلات این عزیزان است و تلنگر‌ها و پیشنهاد‌های خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران نقش مهمی برای حل مشکلات دارد. همچنین مقام معظم رهبری و رئیس جمهور نیز همواره بر حل مشکلات خانواده‌های معظم شهدا تأکید دارند.

گفتنی است سردار شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ متولد شد و سال ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید و بعد از شش سال پیکر مطهرش به میهن اسلامی بازگشت و در بهشت زهرا (س) تشییع و به خاک سپرده شد.

در این دیدار‌ها سردار یعقوب سلیمانی معاون فرهنگی و آموزشی و جمعی از مدیران کل بنیاد شهید و امور ایثارگران حضور داشتند.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران از ایثار و مقاومت آزادگان تجلیل کرد بیشتر بخوانید »