کرخه

نحوه تشکیل لشکر ثارالله در گفتگو با یکی از همرزمان حاج قاسم سلیمانی

علت انتخاب نام «ثارالله» برای لشکر ۴۱ ثارالله کرمان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تیپ ثارالله در موج دوم تشکیل تیپ‌های سپاه در اواخر پاییز سال ۱۳۶۰ تشکیل شد. سال ۶۱ به لشکر تبدیل شد و از ۲۸ عملیات مهم دفاع مقدس، در ۲۵ عملیات آن حضور داشت.

«سید ابراهیم یزدی» مسئول فرهنگی لشکر ۴۱ ثارالله از سال ۶۱ تا پایان دفاع مقدس، خاطرات جالبی از نحوه تشکیل این یگان سلیمانی دارد که در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس برگ‌هایی از این خاطرات را ورق زده است.

وی در مورد حضور نیرو‌های کرمانی در جبهه‌های دفاع مقدس اظهار داشت: قبل از آنکه تیپ ثارالله تشکیل شود، بچه‌های کرمان عموماً در مناطقی مثل حمیدیه، سوسنگرد و کرخه حضور داشتند. در واقع آنجا می‌توانستند همدیگر را پیدا کنند. یادم هست فرمانده بچه‌های کرمان در خط کرخه آقای گلزار بود. حاج قاسم به‌عنوان یکی از مربی‌های آموزشی که در پادگان قدس کرمان فعالیت می‌کرد، در آن مقطع به جبهه آمده بود. در خط کرخه برای اولین بار وی را دیدم.

خود حاج قاسم در خاطرات اولین ماه‌های دفاع مقدس به پراکندگی نیرو‌های کرمانی در جبهه‌های مختلف دفاع مقدس اشاره کرده است. وی در خاطرات‌ خود می‌گوید: «بچه‌های کرمان عمدتاً در جبهه‌های مختلف به‌صورت پراکنده مشغول فعالیت بودند؛ یعنی بخشی در کردستان و بخشی در جبهه‌های خوزستان.

حداقل در دو یا سه نقطه به‌صورت پراکنده مشغول فعالیت بودند. این پراکندگی نمی‌توانست رشد مناسبی را در ابعاد کیفی برای نیرو‌های خلاق استان کرمان فراهم کند. در حالی که می‌دانستیم میان بچه‌ها، ۱۰ها نفر از فرماندهان لایق و ارزشمند وجود دارد که می‌تواند تأثیر محوری و اساسی در صحنه کل جنگ داشته باشد.»

سید ابراهیم یزدی در خط کرخه برای اولین بار جوانی را می‌بیند که با مو‌های مجعد، هیکل لاغر و عضلانی و پیراهن پلنگی به چشم می‌آمد. تا آن زمان او قاسم سلیمانی را ندیده بود، اما وصف خشم شب‌های برادر قاسم را در پادگان آموزشی کرمان شنیده بود.

مسئول فرهنگی لشکر ۴۱ ثارالله در مورد نخستین دیدار خود با حاج قاسم گفت: در روز دیدارمان با حاج قاسم در خط کرخه، مصافحه گرمی داشتیم. به‌طور کلی اخلاقش اینطور بود که زود با آدم‌ها گرم می‌گرفت. اولین دیدار ما از خط کرخه شروع شد و این آشنایی و دوستی تا شهادت وی تداوم داشت.

وی افزود: بعد از اینکه بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا عزل شد، جبهه‌ها تحول اساسی پیدا کردند و خصوصاً از لحاظ نیرو‌های مردمی بسیار تقویت شدند. چند ماه بعد، عملیات ثامن‌الائمه (ع) برای شکست حصر آبادان انجام شد و بچه‌های کرمان با فرماندهی «محمد سلیمی‌کیا» در این عملیات شرکت کردند. در همین عملیات سلیمی‌کیا به‌همراه بیسیم‌چی‌اش به شهادت رسیدند. بعد از شکست حصر آبادان، بچه‌های کرمان برای اولین بار به شکل رسمی در قالب دو گردان رزمی سازمان‌دهی شدند و در خط سوسنگرد و حمیدیه حضور پیدا کردند. فرمانده این دو گردان، «حاج قاسم سلیمانی» بود.

دو ماه بعد از شکست حصر آبادان، عملیات طریق‌القدس در آذر ۱۳۶۰ انجام شد. آنطور که یزدی می‌گوید، بچه‌های کرمان به فرماندهی حاج قاسم در این عملیات شرکت می‌کنند، اما خود حاج قاسم در عملیات طریق‌القدس مجروح می‌شود و برای مدتی به کرمان می‌رود.

مسئول فرهنگی لشکر ثارالله در دفاع مقدس در خصوص انتخاب نام «ثارالله» برای لشکر ۴۱ ثارالله کرمان اظهار داشت: حاج قاسم بعد از مجروحیت در حالیکه هنوز دوره نقاهتش به اتمام نرسیده بود، دوباره به خوزستان بازگشت. همان روز‌ها در محور شوش (خط ثارالله) بحث تشکیل تیپ مطرح شد. حاج قاسم تیپ را تشکیل داد و به‌دلیل حضور در خط ثارالله، نام تیپ، «ثارالله» شد. این تیپ به فرماندهی شهید سلیمانی در فروردین سال ۶۱ در عملیات فتح‌المبین شرکت کرد. کمی بعد هم که به لشکر تبدیل شد، تا پایان دفاع مقدس به‌عنوان یکی از لشکر‌های خط شکن انجام وظیفه کرد.

خود حاج قاسم هم در همین خصوص گفته بود: «کلمه «ثارالله» را از همان خط ثاراللهِ شوش گرفتیم. بسیار کلمه مبارک و ارزشمندی بود. طبیعتاً تمام دوستانی که جبهه‌های مختلف را تحویل گرفته بودند، سازمان رزم را برای جبهه سازمان دادند و هر کدام نامی انتخاب کردند. ما هم کلمه مبارک و مطهر «ثارالله» را برای بچه‌های کرمان انتخاب کردیم که بعداً مهر و عدد دادند. عدد ۴۱ را قرارگاه بعداً به ما داد.»

لشکر ۴۱ ثارالله در طول هشت سال دفاع مقدس در عملیات‌های مختلفی نظیر طریق‌القدس (در این زمان هنوز تبدیل به تیپ نشده بود) فتح‌المبین، الی بیت‌المقدس (فتح خرمشهر)، رمضان، والفجر ۱ و ۳، خیبر، بدر، نصر ۴، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵، والفجر ۱۰، بیت‌المقدس ۷ و… حضور داشت.

گزارش از داود جعفری

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

علت انتخاب نام «ثارالله» برای لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بیشتر بخوانید »

عملیات تأخیری و پدافندی تیپ۲ لشکر۹۲ زرهی

هشدار کمبود مهمات توسط تیپ۲ لشکر۹۲ زرهی


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پایگاه اطلاع‌رسانی هیئت معارف جنگ شهید صیاد گزارشی از نامه‌نگاری‌های تیپ۲ لشکر۹۲ زرهی به فرماندهان خود در عملیات تأخیری و پدافندی به علت کمبود مهمات منتشر کرد که به شرح زیر است:

شامل پاتک در پل کرخه و تصرف سر پل-۳۴

از: تی ۲ شماره: ۱۳۹۴

به: ل ۹۲ تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

[کمبود آتش] در برابر آتش‌های دوربرد دشمن که از دیشب ساعت ۲۴ به روی این یگان تاکنون ادامه دارد، فقط چهار قبضه توپخانه این تیپ به روی قسمت غرب پای پل رودخانه کرخه، آخرین آتش‌ها را انجام می‌دهد و دیگر این تیپ قادر به هیچ‌گونه مقاومتی با یگان‌های رزمی خود نخواهد شد.

تیپ ۲

***

از: ل ۹۲ زرهی شماره: ۳۰-۴۸-۲۰۱

به: ف تی ۲ تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

[باقیمانده تیپ ۳۷ در اختیار تیپ ۲] ۱ – دستور داده شده سرهنگ ملک نژاد، تی ۳۷ را جمع کرده، سازمان داده و در منطقه در اختیار شما قرار دهد.

۲ – به مجرد واگذاری واحد توپخانه به لشکر، در اختیار آن تیپ قرار خواهد گرفت.

سرهنگ ستاد قاسمی

***

از: سپاه پاسداران دزفول «تلفنی» شماره:

به: ف ل ۹۲ تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۶

[وضعیت بحرانی شدید منطقه و شهرها] ۱- تیپ ۲ زرهی که در محور علی‌گره‌زد امروز صبح تا ظهر، پیش روی خود داشت، از بعد از ظهر زیر آتش توپخانه نتوانست مقاومت کند و عقب‌نشینی کرد. در این عقب‌نشینی مقدار زیادی از امکانات خود را از دست داد و پرسنل آن اکثراً ویلان و سرگردان شدند.

۲- تیپ ۳۷ که در محور فکه – دوسلق که تا امروز صبح با عملکرد خوبی و تلفاتی به دشمن پیش رفته بودند، به علت اینکه تنها جاده تدارکاتی توسط نیرو‌های عراقی اشغال شده بودند، عقب‌نشینی سریعی کردند و با گذاشتن امکانات تیپ که احتمالاً امشب در دسترس دشمن خواهد افتاد، با گردان ۱۳۸ از رودخانه کرخه پیاده عبور کردند و خود را به شهر شوش رساندند. پرسنل آن‌ها اکثراً وِیلان و سرگردان در شهر‌های دزفول و اندیمشک پراکنده شدند.

۳ – بدین ترتیب کلیه نیروی زمینی منطقه، قدرت رزمی خود را از دست داده است.

۴ – اما نیروی هوائی که امروز چندین بار مواضع دشمن را بمباران کرده است، موفق به عقب راندن دشمن نشده است به طوری‌ که امشب به علت اینکه پایگاه وحدتی در تیررس توپخانه دشمن قرار گرفته است و احتمال منهدم شدن پایگاه در امشب یا فردا می‌رود، مجبور شدند تمام هواپیما‌ها را به پایگاه دیگری منتقل کنند.

۵ – دشمن که الان دقیقاً در تمام کناره‌های کرخه و حول پل کرخه پیشروی کرده‌ است، آتش توپخانه آن قادر است سایت پنج دهلران و سایت یک در جاده اهواز و خود پایگاه وحدتی و تیپ ۲ زرهی و پادگان دوکوهه انبار مهمات و شهر‌های اندیمشک و دزفول را به توپ ببندد و خط آهن تهران _ اهواز و جاده آسفالته تهران _ اهواز را قطع کند.

۶ – الان تمامی نیروهای خودی که مقاومت می‌کنند، عبارتند از: عده‌ای از پاسداران و ارتشیان از جان گذشته که اگر تفنگ و آرپی‌جی ۷ داشته باشند، با آنها مقابله می‌کنند.

۷ – اگر به داد منطقه نرسید، علاوه بر قطع خطوط ارتباط خوزستان و انهدام تمامی تاسیسات نظامی و غیر نظامی منطقه، با انفجاری در آمادگاه مهمات، فاجعه‌ای به وقوع خواهد پیوست که از آن جمله شکستن سد خوزستان است.

از ما مقاومت در خیابان‌های شهرمان و از شما نجات خوزستان.

والسلام

غلامعلی کیانی

سرپرست سپاه پاسداران دزفول

***

از: گردان ۲۸۳ سوار زرهی شماره:

به: ل ۹۲ (ر۳) تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۶

[وضع بی‌نهایت خطرناک] تعدادی تانک در حدود سه گردان در چهار کیلومتری ساحل کرخه متمرکز شده و آرایش حمله گرفته‌اند. هم‌اکنون تنها سه دستگاه اسکورپیون و دو دستگاه موشک و پنج دستگاه خمپاره ۸۱ م‌م این یگان است که در خط قرار گرفته‌اند. وضع تیپ دو و تیپ ۳۷ مشخص نیست و هیچ سلاحی در خط نیست.

تانک‌ها یا خراب شده‌اند و یا به صورت پراکنده در منطقه سرگردانند. سرهنگ شهبازی اظهار می‌دارد که با تیپ ۳۷ نتوانسته هماهنگی حاصل کند. وضع بی‌نهایت خطرناک است. زیر آتش شدید توپخانه دشمن و حملات هوائی دشمن هستیم. آخرین برد سلاح‌های سازمانی موجود در حدود سه کیلومتر است. تصمیم چیست؟ مضافاً یاد آور می‌شود: وضع بی‌نهایت بحرانی و ابتکار عمل از دست رفته است. جواب، جواب فوری.

گردان ۲۸۳

***

از: گردان ۲۸۳ سوار زرهی «آنی آنی حضوری» شماره: ۴۶

به: ل ۹۲ (ر۳) تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

[پشتیبانی هوایی] به علت حملات شدید دشمن، نیاز به پشتیبانی هوایی است. فوری، فوری، فوری.

گردان ۲۸۳

***

از: ل ۹۲ زرهی (ر۲) شماره: ۱۰۳-۱۷۰-۵۰۱

به: ف تی ۱ تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

[نتیجه شناسایی هوایی بصری]آگهی به: تی ۳

بازگشت ۱۲۳ – ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

نتیجه شناسایی هوایی بصری روز ۱۳۵۹/۰۷/۰۷،

۱- محور اهواز خرمشهر: توپخانه ضد هوایی دشمن که احتمالاً کالیبر ۲۳ م‌م ضدهوایی بود و تعدادزیادی تانک در پشت جنگل‌های مصنوعی و در شمال غربی جنگل مصنوعی بین باغات و جنگل در مختصات

۴۸-۳۱ دی ۱۸-۳۱/۳۲-۴۸ سی ۱۷-۳۱/۲۸/۴۸ بی ۱۸ -۳۱/۲۸-۴۸ آ

قرار داشت.

۲- در محور سوسنگرد: یگان دشمن در ارتفاعات «الله اکبر» مستقر بود.

ف ل ۹۲ زرهی: سرهنگ قاسمی

از: ستاد ل ۹۲ زرهی (ر۳) شماره: ۷۷-۴۸-۲۰۱

به: ف تی ۲ زرهی دزفول تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

[نگهداری دزفول تا آخرین نفس] برابر امر فرماندهی نزاجا بایستی تا آخرین نفس، شهر دزفول نگهداری و حفاظت شود. یک یگان پیاده هوابرد از بندرعباس به دزفول اعزام گردیده است. دستور دهید از وجود آنان استفاده و تسهیلات لازم برای یگان مزبور به وجود آورند. ضمناً اعلام فرمایید یگان هوابرد چه ساعتی به دزفول خواهد رسید.

فرمانده لشکر ۹۲: سرهنگ قاسمی

***

از: (ر۳) ل ۹۲ «آنی – حضوری» شماره: ۱۰۶-۴۸-۲۰۱

به: ف گد ۲۸۳ سوار زرهی تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

[حفظ تماس با دشمن] بازگشت به شماره ۴۷-۱۳۵۹/۰۷/۰۷،

۱- با تأمین دورادور موقعیت خود را حفظ کنید.

۲- با اعزام گشت شناسایی و تیم‌های شکار تانک تماس خود را با وی حفظ کنید.

۳- گزارش‌های حتی منفی مستمر گزارش شود.

ف ل ۹۲: سرهنگ قاسمی

***

از: گد ۲۸۳ «آنی – آنی – حضوری» شماره: ۴۲

به: ل ۹۲ تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

[تک دشمن در ۱۳۵۹/۰۷/۰۷]تک شدیدی که دشمن ساعت ۱۸ الی ۱۹ مورخه ۱۳۵۹/۰۷/۰۷ انجام داد، باقیمانده گردان با تمام امکانات مقاومت و هشت دستگاه تانک دشمن را در لبه دور پل کرخه، اطراف پاسگاه ژاندارمری منهدم کردند. در این عملیات یک نفر درجه‌دار به شهادت نایل آمد و چهار نفر به سختی مجروح شدند. تصور می‌شود دشمن مصمم است که با تک شبانه گردان را محاصره کرده و در سرتاسر کرخه عبور کند. این گزارش جهت اطلاع و کسب تکلیف به عرض می‌رسد. اوامر عالی را سریعاً ابلاغ بفرمایید.

گد ۲۸۳

از: افسر رابط تیپ ۲ و پایگاه شماره:

به: ف ل ۹۲ زرهی تاریخ: ۱۳۵۹/۰۷/۰۷

[شناسایی دشمن]سروان موسی‌فرد و پاسدار بزاززاده از پل کرخه عبور و تا دور راهی دهلران شناسایی کامل شد. یک ستون زیاد از دشمن در حدود ۲۰ کیلومتری جنوب پل کرخه مستقر هستند. بایستی توپخانه خودی به مواضع پل، پشت پادگان پای پل تغییر موضع بدهند.

سروان موسی فرد

منبع

تیپ۲ لشکر۹۲ در آغاز جنگ تحمیلی، حسینی، سید یعقوب، ۱۳۹۲، ایران سبز، تهران

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هشدار کمبود مهمات توسط تیپ۲ لشکر۹۲ زرهی بیشتر بخوانید »

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، عملیات فتح المبین با رمز «یا زهرا (س)» در منطقه جبهه جنوبی، شوش و دزفول از دوم تا دهم فروردین ماه سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی منطقه غرب دزفول و جاده دزفول ـ دهلران و تأمین اندیمشک، شوش، دزفول و جاده اندیمشک ـ اهواز به صورت گسترده با فرماندهی مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی انجام شد. آزادسازی ۲ هزار و ۴۰۰ کیلومترمربع از سرزمین‌های اشغالی شامل ده‌ها بخش و روستای منطقه و چند جاده و تنگه مهم، خارج شدن دزفول و شوش و اندیمشک و پایگاه هوایی دزفول از دید و تیر مؤثر دشمن از جمله نتایج عملیات فتح‌المبین بود.

به مناسبت سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، به بخشی از تاریخ شفاهی عملیات فتح‌المبین که توسط مرتضی قربانی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس در کتاب «در مسیر پیروزی» به ثبت رسیده است، می‌پردازیم:

تصمیم گرفتیم برای اجرای عملیات فتح‌المبین، با فرماندهان سپاهی‌ای که آنجا بودند، محکم پای کار برویم. فرماندهان تراز اول جنگ محور‌های کلی عملیات فتح‌المبین را شناسایی و مشخص کرده بودند. خود محسن رضایی با غلامعلی رشید و رحیم صفوی روی این منطقه کار کرده بود، اما ما هنوز اطلاعات دقیق و زیادی از منطقه نداشتیم و نمی‌دانستیم اوضاع آنجا چطور است. همان جا نقشه را پهن کردند و توضیحاتی دادند. یکی از مشکلات ما این بود که فقط سه تیپ در سپاه داشتیم؛ یکی تیپ عاشورا به فرماندهی عزیز جعفری، یکی تیپ کربلا به فرماندهی من و یکی هم تیپ امام حسین (ع) به فرماندهی حسین خرازی.

در جلسه بحث شد که ما کمبود نیروی کادرمان را چطور جبران و این مشکل را چگونه حل کنیم. در آن جلسه فرماندهان سپاه مناطق دهگانه کشوری هم بودند. برآوردی هم از شکل و قالب سازمان رزم و یگان‌های خودی شد. در نهایت در جلسه تصویب شد که سازمان رزم سپاه تقویت شود و تعدادی سازمان جدید در قالب تیپ تشکیل شود. به هر حال سپاه هم درگیر جنگ شهری و گرفتاری‌های داخلی و هم درگیر جنگ با عراق بود و باید سازمان رزمی قوی‌تری پای کار می‌آورد.

پیشنهاد شد که مثلاً برای تهران یک لشکر و برای خراسان هم یک لشکر تشکیل شود. در نهایت تصمیم گرفته شد که آقا محسن خودش این موضوع را دنبال کند و به نتیجه برساند. بعد هم ایشان یگان‌هایی مثل تیپ ۸ نجف اشرف، ۲۷ حضرت رسول، ۷، ولی عصر، ۴۱ثارالله، ۱۹ فجر، ۱۷ قم و ۳۳ المهدی را تشکیل داد. اسامی فرماندهان پیشنهادی یگان‌ها را هم یادم هست.

قرار بود داوود کریمی و اویسی فرماندهی تیپ ۲۷ تهران را به عهده بگیرند، ولی بعدش، چون قرار شد فرماندهان یگان‌ها بیشتر از مناطق عملیاتی انتخاب شوند، احمد متوسلیان را برای این یگان انتخاب کردند. تیپ ۱۷ قم را به مرتضی صفاری و تیپ ۱۹ فجر را که نیروهایش بیشتر شیرازی بودند، به نبی رودکی دادند که توی محاصره آبادان هم بود و بعد، در عملیات طریق‌القدس هم پیش ما آمد.

رئوفی را هم که از اول توی منطقه و در محور دزفول و کرخه بود، فرمانده تیپ ۷، ولی عصر کردند. قرار بود ۲ گردان قاسم سلیمانی که در عملیات طریق‌القدس به ما مأمور شده بودند، در عملیات فتح‌المبین هم به یگان ما مأمور شوند، اما حدود ۱۵ روز مانده به عملیات، قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ۴۱ ثارالله شد. فرماندهی تیپ ۸ نجف هم به عهده احمد کاظمی قرار گرفت.

کاظمی و نیروهایش حدود هشت تا ۱۰ ماه در فیاضیه بودند و در محاصره دوره دیده بودند و تجربه و شم نظامی قوی‌ای داشتند. یگان او از نظر عملیاتی هم استخوان‌بندی و کادر خوبی داشت. به هر حال تیپ ۲۵ کربلا، ۱۴ امام حسین (ع) و ۸ نجف از استان اصفهان برای عملیات فتح‌المبین سازماندهی شدند.

یک بسم‌الله از مردم و یاری ۶ هزار رزمنده وقتی هیچ امکاناتی نبود

وقتی ما در خط مقدم مقابل منطقه دشمن مستقر شدیم، تانک‌ها و نفربر‌ها را شبانه به منطقه منتقل کردیم. باید تانک‌ها را به پشت خط خودی می‌بردیم و بعد ادوات را می‌چیدیم و ساماندهی می‌کردیم. عرض خط دشمن زیاد و مهمات ما کم بود. باید واحد‌هایی را که به منطقه می‌آمدند، در مکان مناسب در خط اول و دوممان مستقر می‌کردیم.

من به شوش می‌رفتم و برای انتقال وسایل و امکانات به شیخ‌شجاع، هماهنگی‌های لازم را می‌کردم. بارگیری وسایل با کامیون کار سختی بود که برادران با عشق انجام می‌دادند. باید حدود ۵۰۰ کامیون امکانات، ادوات و مهمات از شوش به غرب رودخانه کرخه و شیخ‌شجاع می‌بردیم. ما در شیخ‌شجاع، امکانات، ساختمان، وسایل و تدارکات نداشتیم. هیچ چیز نداشتیم. از قبل هم در آنجا سنگر نساخته بودند. بیابان برهوت بود.

نیرو‌های پیاده، باید در هوای سرد و بارانی ۱۵ اسفند، در این ارتفاعات و تنگه ها، روی زمین و زیر آسمان و گاهی در چادر‌های دوازده نفره و توی تانک‌ها و نفربر‌ها می‌خوابیدند. در اینجا باید با همه مشکلات، پانزده روزه آماده می‌شدیم. ارتش روی رودخانه پل پی. ام. پی. زده بود و ما نیرو‌ها و امکانات و همه چیز خودمان را از روی پل به غرب رودخانه آورده بودیم.

یک آشپزخانه هم برپا کردیم. الآن یادم نیست که قرارگاه برپا کرد یا ما. در این عملیات، حدود ۱۹ گردان پیاده، زرهی، ادوات، مهندسی، اطلاعات، تخریب و تدارکات تیپ کربلا حضور داشتند. الآن که فکر می‌کنم، می‌گویم خدایا ۱۹ گردان چطور توی بیابان تدارک می‌شدند؟

آب، نان، حمام، بهداشت و درمان نیرو‌ها را چه کسی پشتیبانی می‌کرد؟! آذوقه با چه امکاناتی به شیخ‌شجاع می‌رسید؟! ما چه داشتیم؟! والله خودم مانده‌ام. شوخی نیست. نمی‌خواهم شوخی یا اغراق بکنم. وقتی پنج نفر مهمان می‌خواهد برای کسی بیاید، اگر خواهر و برادر و رفیق هم باشند، صاحبخانه همه زن و بچه را بسیج می‌کند.

هر گردان ما منهای بخش‌های پشتیبانی، ۳۰۰ نفر نیرو داشت و همه نیروهایمان در مجموع ۶ هزار نفر می‌شدند. این عزیزان برای وضویشان، نمازشان، مسائل بهداشتی‌شان و آب و غذایشان نیاز‌های مختلفی داشتند. همه نیازهایشان باید تأمین می‌شد. حتی اگر فقط می‌خواستیم آب خوردن هم به همه برسانیم، کار سختی بود.

تانکر‌ها نمی‌توانستند بروند و با تراکتور هم نمی‌شد آب برد، چون تردد خیلی سخت بود، ولی الحمدلله خداوند عنایت کرد. در همان ابتدای کار، آیت‌الله احسان‌بخش به همراه عده‌ای از مردم رشت، وسایل و آذوقه زیادی برایمان آورد و به ما کمک کرد. آیت‌الله طاهری اصفهانی نماینده حضرت امام، آقای علوی، آقای حسینی رامشه‌ای و عده‌ای دیگر از علمای اصفهان هم بخشی از نیازهایمان را تأمین کردند. مجموعه‌ای از دادگاه ویژه و دادگاه انقلاب اصفهان هم کمک می‌کردند.

آیت‌الله احسان‌بخش اولین امام‌جمعه‌ای بود که در این عملیات خودش برای ما حدود سی، چهل کامیون برنج، نان، حبوبات، آرد، الوار و چیز‌های دیگر آورد. با این کار، امکاناتی که می‌خواستیم فراهم و مشکلاتمان حل شد. خدا می‌داند که خودم و نیرو‌های تیپ ۲۵ کربلا به مأموریت و عملیات اصلاً نگاه مادی نداشتیم. از جایی که گمان نمی‌کردیم هم خدا همه چیز را برایمان تأمین کرد. مردم ایران واقعاً محبت و پشتیبانی کردند و الحمدلله توانستیم عملیات را با موفقیت انجام بدهیم.

منبع: فارس

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مسؤولیت حاج قاسم در عملیات فتح‌المبین چه بود؟ بیشتر بخوانید »

سپاهی برای پاسداری از انقلاب اسلامی

سپاهی برای پاسداری از انقلاب اسلامی


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ سوم شعبان هر سال که به مناسبت میلاد امام حسین (ع) روز پاسدار نام‌گذاری شده، بهانه‌ای است تا در نگاهی اجمالی فعالیت‌ها و نقش پاسداران را در دفاع از امنیت کشورمان و ارزش‌های انقلاب اسلامی، مرور کنیم.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همان‌گونه که از عنوان آن مشخص شده، برای پاسداری از انقلاب اسلامی تشکیل شده است؛ بدین معنی که هر کجا انقلاب اسلامی نیاز به پاسداری داشته باشد، سپاه پاسداران برای پاسداری حضور خواهد داشت.

به همین علت بود که وقتی ضد انقلاب در روز‌های آغازین شکل‌گیری جمهوری اسلامی در ایران با کمک دولت‌های خارجی قصد تجزیه کشورمان را داشتند، هرچند سپاه نهادی تازه‌تأسیس محسوب می‌شد که از ساختار و سازمان منسجمی همچون امروز بی بهره بود، ولیکن با تمام وجود تلاش کرد تا توطئه تجزیه ایران ناکام بماند. بعد از آن هم که جنگ تحمیلی آغاز شد، این بار نیروهای سپاه داوطلبانه در خطوط درگیری‌ها حضور یافتند و با تقدیم شهدا و جانبازان بسیاری مجدداً این اقدام رژیم‌های معاند را نیز خنثی کردند.

بعد از دوران جنگ سخت و در زمانی که برخی‌ها بر این تصور بودند که در دوران سازندگی، حضور پاسداران معنا نخواهد داشت، اما لزوم سرعت بخشیدن به فعالیت‌های سازندگی موجب شد تا ضرورت استفاده از ظرفیت فعالیت جهادی پاسداران آشکار شود و سپاه پاسداران در آزمون سخت دیگری قرار گیرد؛ آزمونی که با ساخت ابرپروژه‌هایی مانند سد کرخه، توسعه فاز‌های ۱۳، ۱۵ و ۱۶ پالایشگاه پارس جنوبی، پالایشگاه ستاره خلیج فارس و بزرگراه تهران ـ ساوه با قبولی توأم شد.

البته همزمان که سپاه در جبهه سازندگی فعالیت می‌کند، در جبهه جنگ امنیتی هم توانست توطئه‌گرانی را که قصد داشتند همچون انقلاب‌های رنگین کشور‌های استقلال‌یافته از شوروی سابق در ایران نیز انقلاب مشابهی را انجام دهند، سر جای خود نشاند و بار دیگر نشان داد که برای پاسداری از انقلاب اسلامی در هر جبهه‌ای باشد، با تمام توان حضور می‌یابد.

پاسداران انقلاب اسلامی در دفاع از امنیت کشور از هیچ کشوری حتی اگر برترین قدرت نظامی جهان هم باشد، واهمه‌ای ندارند و این جدیت و شجاعت خود را در زدن پهپاد «گلوبال هاوک» یا به زمین نشاندن پهپاد جاسوسی آمریکا موسوم به «روباه صحرا» و یا دستگیری ملوانان آمریکایی در خلیج فارس به اثبات رساندند.

حتی اگر این جبهه در خارج از مرز‌های کشورمان باشد، به جهت همان اصل پاسداری از انقلاب اسلامی در حدی که نیاز باشد، در صحنه حضور خواهند داشت و در این راه هم تا حد بذل جان عزیزترین فرمانده خود که حاج قاسم سلیمانی باشد، دریغ نمی‌کنند و این همان خصیصه و ویژگی مهمی است که سپاه پاسدارن را به نیرویی مکتبی با توانمندی‌های بالای دفاعی تبدیل کرده است.

زیرا اینان توانایی خود را فقط در صحنه‌های رویارویی با دشمنان و منافقین ثابت نکردند، بلکه در زمان لازم و آنجایی که مردم در مشکلاتی نیز مانند کم‌آبی، سیل، زلزله و حوادث پیش‌بینی نشده دچار مشکل شدند، به کمک مردم شتافته و دست یاری مردم را به گرمی فشرده‌اند. بنابراین اگر بخواهیم در یک جمله تلاش‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را معنی کنیم، باید گفت که «پاسداران انقلاب اسلامی «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» هستند».

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سپاهی برای پاسداری از انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »

مادر شهیدان «توفیقی خلجان» دعوت حق را لبیک گفت

مادر شهیدان «توفیقی خلجان» دعوت حق را لبیک گفت



مادر شهیدان توفیقی خلجان دعوت حق را لبیک گفت

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان شرقی در پیامی؛ درگذشت مادر شهیدان حسین و دکتر ناصر توفیقی خلجان ، مرحومه الحاجیه خانم خرمی غفارلو را تسلیت گفت.

در پیام مدیرکل بنیاد شهید استان آمده است؛

باسمه تعالی

درگذشت مرحومه الحاجیه خانم  خرمی غفارلو مادر شهیدان والامقام حسین و ناصر توفیقی خلجان  موجب تألم و تأثر خاطر شد.

مادر شهیدان والمقام توفیقی دعوت حق را لبیک گفت، تا در جوار فرزندان شهیدشان آرام گیرند.

 این فرجام نیک حیات پدران و مادران فداکاری است که پاره‌های تن خود را در راه دفاع از اسلام و انقلاب، تقدیم کرده اند.

اینجانب با تسلیت درگذشت این مادر مهربان، فداکار و عزیز سفر کرده، از درگاه خداوند متعال، علودرجات برای آن مرحومه و صبر و اجر برای خانواده مکرم ایشان مسألت دارم.

لازم بذکر است پیکر مادر شهیدان معظم توفیقی فردا یکشنبه در قطعه والدین شهدا در جوار قطعه شهدا در وادی رحمت تبریز تدفین خواهد شد.

بسیجی شهید حسین توفیقی خلجان متولد ۹آذر۱۳۳۳ اعزامی از کمیته انقلاب اسلامی ایران در عملیات پدافند در ۲۷آذر۱۳۶۱ در کرخه بر اثر اصابت ترکش و شهید دکتر ناصر توفیقی خلجان متولد ۱۵ آذر ۱۳۳۶ بعنوان بسیجی داوطلب در جبهه های حق علیه باطل شرکت و در ۴ فروردین ۱۳۶۱ در جبهه شوش به شهادت نائل شدند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان شرقی در پیامی؛ درگذشت مادر شهیدان حسین و دکتر ناصر توفیقی خلجان ، مرحومه الحاجیه خانم خرمی غفارلو را تسلیت گفت.



منبع خبر

مادر شهیدان «توفیقی خلجان» دعوت حق را لبیک گفت بیشتر بخوانید »