کردستان

این کیف ممکن است عوضم کند!

این کیف ممکن است عوضم کند!



مرخصی که می‌آمد باز دنبال کار تفحص بود. یک نایلون دستش می‌گرفت پر از نقشه و مدارک جنگ، از لشکر به ستاد از ستاد به سازمان جغرافیایی از اینجا به آنجا. می‌گفتیم لااقل مدارکت را بگذار توی کیف…

گروه جهاد و مقاومت مشرق «کتاب مجید پازوکی» از مجموعه کتاب‌های یادگاران را انتشارات روایت فتح به قلم افروز مهدیان منتشر کرده است.

شهید مجید پازوکی، اول فروردین ماه سال ۱۳۴۶ متولد شد و اول انقلاب، وقتی فقط یازده سال داشت، به دیدار امام خمینی در مدرسه رفاه رفت و به کاروان انقلاب پیوست. پس از آن به عضویت بسیج مسجد لرزاده درآمد و فعالیت‌های انقلابی‌اش جدی‌تر شد.

این کیف ممکن است عوضم کند!

سال ۱۳۶۱، فقط ۱۵ سال داشت که به جبهه رفت و به عنوان تخریب‌چی مشغول فعالیت شد. روایت‌های هم‌رزمانش از آن دوران و دوران پس از جنگ نشان می‌دهد که چرا این شهید باید تا این حد شاخص باشد. پس از جنگ نیز، جهاد مجید پازوکی پایان نیافت و وی از سال ۱۳۶۹ در منطقه کردستان مشغول جنگ با اشرار و گروهک‌های ضد انقلاب و تروریستی شد. سال ۱۳۷۱ اما رسالتش را جای دیگری پی گرفت و به گروه تفحص پیوست.

یکی از همراهان شهید نقل می‌کند که جمله‌ای از یک مادر شهید باعث شد مجید پازوکی تمام وقت و انرژی‌اش را پای کار تفحص بگذارد. مادر شهیدی که چند سال بعد از جنگ هنوز خبری از فرزندش را در آغوش نگرفته بود، به آقا مجید گفته بود «اگر یک تکه استخوان شهیدم را برایم بیاورند، جگر آتش‌گرفته‌ام آرام می‌گیرد»

همین جمله شده بود آتش جگر آقا مجید که راه بیفتد در مناطق جنگی پی کار تفحص و بعدها دست زن و فرزندانش را هم بگیرد و از اندیمشک تا اهواز و دو کوهه از این خانه به آن خانه زندگی کنند و او کار تفحصش را ادامه بدهد. در آخر نیز، هفدهم مهرماه سال ۱۳۸۰، با سمت فرمانده گروه تفحص لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) وقتی در مناطق جنگی مشغول کار تفحص بود، با انفجار مین به یاران شهیدش پیوست.

چند برش از زندگی این شهید را بر اساس متن کتاب حاضر برایتان انتخاب کرده‌ایم…

توی خواستگاری ازش پرسیدم «خمس می دهید یا نه؟» گفت «از سال ۶۰ از همان روزی که وارد سپاه شدم، اولین حقوقی که گرفتم خمسش را داده‌ام.» خودش سال خمسی داشت. روی لقمه‌هایش حساس بود اما دست کسی را هم رد نمی کرد اگر جایی که نمی‌شناخت غذا می‌خورد حتما رد مظالم می‌داد. همیشه می‌گفت «اگر از لقمه حرام چشم بپوشی خدا دو برابرش را آن هم حلال بهت می‌دهد.»

***

این کیف ممکن است عوضم کند!

همیشه دوست داشتم همسر جانباز شوم. شاید با این کار دین‌ام را ادا کنم. می‌خواستم بهش خدمت کنم ولی مجید آرزو به دلم گذاشت. حتا نگذاشت یک لیوان آب دستش بدهم. هر چه می خواست خودش بلند می‌شد می‌آورد.

***

مرخصی که می‌آمد باز دنبال کار تفحص بود. یک نایلون دستش می‌گرفت پر از نقشه و مدارک جنگ، از لشکر به ستاد از ستاد به سازمان جغرافیایی از اینجا به آنجا. می‌گفتیم لااقل مدارکت را بگذار توی کیف. می‌گفت همان کیف ممکن است عوضم کند.

***

نشسته بود ترک موتورم. از چراغ قرمز رد شدم. محکم کوبید پشتم. داد زد «احترام به قانون احترام به نظام است.» عجیب دستهای سنگینی داشت.

***

این کیف ممکن است عوضم کند!

شهید که پیدا نمی‌شد ول می‌کرد می‌آمد تهران، پیش حاج آقا حق‌شناس. دنبال صاحب نفس‌ها می‌گشت. می‌گفت دعا کنید شهدا را پیدا کنیم، فکری، ذکری، چیزی…

***

معنی ندارد کسی بگوید من گرفتارم تا وقتی امام رضا(ع) هست. این جمله را بارها ازش شنیده بودم. از شهادت علی محمودوند، بهمن ۷۹ تا شهادت خودش مهر ۸۰ یک سال هم طول نکشید. بارها و بارها رفت زیارت امام رضا (ع). گرفتار بود؛ گرفتار غربت…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این کیف ممکن است عوضم کند! بیشتر بخوانید »

پدر شهید «علیزاده» آسمانی شد

پدر شهید «علیزاده» آسمانی شد


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از مازندران، «حسین علیزاده» پدر شهید «الله قلی علیزاده» که از نیکوکاران منطقه و واقف مسجد ابوالفضل (ع) روستای «شیرکاج» آمل بوده، در سن ۹۳ سالگی به علت کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت و به شهیدش پیوست.

پیکر پاک این پدر شهید عصر امروز (شنبه) با حضور مردم شهیدپرور و فدرشناس، فرماندهان نظامی، مدیران شهرستانی و جمعی از رزمندگان دفاع مقدس از منزلش تا آرامگاه روستای شیرکاج آمل تشییع و در گلزار شهدای این روستا در جوار فرزند شهیدش خاکسپاری شد.

«الله قلی علیزاده» فرزند «حسین» ۳۰ تیر ۱۳۴۱ در آمل به دنیا آمد و درحالی که کمتر از ۳۰ سال سن داشت در تاریخ دوم آذر ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی بانه کردستان بر اثر حمله هوایی رژیم بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پدر شهید «علیزاده» آسمانی شد بیشتر بخوانید »

جوادی عاملی: باید قدردان جوانان باشیم


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، آیت الله جوادی آملی مرجع تقلید شیعیان با بیان اینکه ما مردم ایران مردمی بزرگ و بزرگ زاده‌ایم، اظهار داشت: ما نه یعنی حوزویان، ما نه یعنی دانشگاهیان، ما یعنی مردم ایران؛ شما اگر سرتاسر آمریکا را بگردید یک اثر باستانی در آن نمی‌بینید، اما هر کجای ایران قدم بگذارید اثری از آثار هنری و باستانی در آن می‌بینید، ما از زمان انوشیروان اینجا دانشگاه داشتیم و بعد از اسلام نیز علمای بزرگی همچون شیخ طوسی و امثال او را تربیت کردیم.

دفاع مقدس داریم که باید قدردانشان بود” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1403/9/29/2741702_648.jpg” alt=”جوادی عاملی: جوانانی مانند شهدای دفاع مقدس داریم که باید قدردانشان بود” width=”600″ height=”400″>

این مرجع تقلید افزود: مردم نیز می‌دانند که باید به قانون کشور احترام گذاشت و لذا اگر ببینند که در کشور نجومی و اختلاسی نیست، آنها نیز به قانون احترام می‌گذارند.

وی ادامه داد: سخنان خداوند، پیامبر و اهل‌بیت عصمت و طهارت، یقین مطلق و صد درصدی هست، ما باید بدانیم شمشیر صد درصد در دست ماست، اما چوب بیست درصد و سی درصد در دست هوس و بیراهه رفتن و اختلاس‌ها و نجومی هاست، به ما گفته اند، بدا به حال کسی که با داشتن شمشیر تیز صد درصدی، در مقابل چوب بیست درصدی شکست بخورد.

جوادی آملی به ذکر خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس پرداخت و اظهار کرد: ما عزیزانی داشتیم که در زمستان سرد کردستان، برای حفظ سنگر‌های خود آنقدر مقاومت کردند و ماندند تا از سرما یخ زدند و به شهادت رسیدند! وقتی پیکر اینها رو آوردند در مسجد اعظم قم، ما معمولاً در مجلس ترحیم قرآن و فاتحه می‌خوانیم و تا آخر فرصت نشستن نیست، اما آن شب تا آخر مجلس نشستم و گریه کردم نه برای ثواب، بلکه گریه خجالت! الان هم اینچنین جوانانی هستند که باید قدر آنها را دانست چرا که اینها سرمایه‌های ما هستند.

آیت الله جوادی آملی در توصیه به دانشجویان، بیان کرد: انسان باید با کسی بنشیند و رفت آمد کند که رفتار و گفتارش، انسان را به یاد خدا بیاندازد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

جوادی عاملی: باید قدردان جوانان باشیم بیشتر بخوانید »

طرح انسداد مرزی در کردستان شروع شده است

طرح انسداد مرزی در کردستان شروع شده است



فرمانده مرزبانی فراجا گفت: طرح انسداد مرزی از جنوب شرق کشور شروع شده و اکنون در مرز هه‌نگه‌ژال بانه نیز در حال انجام است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سردار احمدعلی گودرزی اظهار کرد: طرح هوشمندسازی و انسداد مرزی از استان سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی شروع شده و با سرعت ادامه دارد؛ ضمن اینکه در چند کیلومتر از مرز هه نگه ژال بانه هم آغاز شده است.

وی افزود: طبق برنامه‌ریزی صورت گرفته انسداد مرزهای کشور ظرف سه تا ۵ سال با سه میلیارد یورو انجام خواهد شد.

فرمانده مرزبانی فراجا اضافه کرد: یکی از وظایف مرزبانان، استیفای حقوق دولت و مرزنشینان است، مردمی که همیشه پشتیبان نظام و انقلاب بوده اند.

سردار گودرزی ادامه داد: البته قوانین و مقررات باید رعایت شود، چرا که مرز به مثابه ناموس کشور است و باید با قدرت از آن حفاظت کرد.

وی به تصویب قانون ساماندهی مبادلات مرزی اشاره داشت و گفت: برای بازگشایی معابر و بازارچه های مرزی استان کردستان باید با دولت عراق و اقلیم کردستان هماهنگی های لازم صورت گیرد.

فرمانده مرزبانی فراجا یادآور شد: باید طرف عراقی را مجاب کنیم که گذرگاه های مرزی باز و ساعت و مکان مشخصی برای وارد کردن کالا از مرز تعیین شود.

سردار گودرزی بر لزوم شناسایی افراد بومی و محلی برای وارد کردن کالا از گذرگاه ها با هماهنگی فرمانداران و استانداران تاکید کرد و افزود: تلاش می کنیم همانند مرزهای شرق کشور، این کار را در معابر مرزی استان کردستان هم انجام دهیم تا تحت نظارت مرزبانان، اقلام مورد نیاز وارد شود و مزرنشینان از این طریق ارتزاق کنند.

وی یادآور شد: باید مقدمات و شرایط لازم را برای این کار فراهم کنیم و این اتفاق در حال انجام است.

فرمانده مرزبانی فراجا به کولبران توصیه کرد مراقب باشند اقلام غیرقانونی را وارد کشور نکنند، چرا که بارها پیش آمده کولبران بدون اطلاع از محتویات بار، سلاح و مهمات وارد کرده اند.

سردار گودرزی گفت: وظیفه ذاتی مرزبانان، حفظ حدود و ثغور کشور است و مردم هم به طور قطع راضی به آسیب به امنیت کشور نیستند.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طرح انسداد مرزی در کردستان شروع شده است بیشتر بخوانید »

فیلم/آغوش باز کامیارانی‌ها برای استقبال از شهید گمنام

فیلم/آغوش باز کامیارانی‌ها برای استقبال از شهید گمنام

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/آغوش باز کامیارانی‌ها برای استقبال از شهید گمنام بیشتر بخوانید »