کردستان

نام‌گذاری فرزند یک کومله به افتخار شهید «محمد بروجردی»


رفتار شهید «بروجردی» موجب شد یک کومه‌له نام فرزند خود را «محمد» بگذاردبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، کتاب «بیست‌ودو روز نبرد»، بررسی بحران‌آفرینی گروه‌های ضد انقلاب، روند اشغال و آزادسازی شهر «سنندج» است که با تعرض مسلحانه به پادگان سنندج در فروردین ۱۳۵۸ شروع شد. پس از اشغال شهر سنندج، کلیه راه حل‌های صلح‌جویانه جمهوری اسلامی به بن‌بست رسید.

این کتاب بیان‌کننده ۲۲ روز نبرد خونین نظامی بین عناصر مسلح تجزیه‌طلب و رزمندگان مدافع انقلاب اسلامی از چهار تا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۹ است.

در بخشی از کتاب «بیست‌ودو روز نبرد» که توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به چاپ رسیده است روایتی جالب از شهید «محمد بروجردی» مطرح شده است. در این روایت آمده است:

اردیبهشت ۵۹، یکی از دختران جوان کومه‌له، که طی آن‌روز‌ها در پادگان سنندج در بازداشت موقت به سر می‌برد، می‌بایست در حضور «محمد بروجردی» با خبرنگاران درباره وضعیت زندان و نحوه رفتار نیرو‌های جمهوری اسلامی با زندانیان حرف بزند.

این دختر جوان ضمن عادی برشمردن سختی‌های زندان و با اشاره به اینکه گلایه‌ای از این موضوع ندارد، تنها به طرح یک سوال اکتفا کرد که در حین بیان آن، علائم آشفتگی بر چهره بروجردی به شدت آشکار شد.

او پرسید: «چرا باید طی دو سه روز گذشته، در واپسین لحظات تاریکی شب، یکی از بومیان مسلح بی آنکه سِمَت و مسئولیتی داشته باشد، وارد سلول من شود و البته بدون کوچک‌ترین تعرضی به طرح سوال و جواب‌های بی‌ربط از من بپردازد؟»

وی سپس ادامه داد: «این برای دختر جوانی مانند من از هرشکنجه‌ای عذاب‌آورتر است».

در این حال، چهره‌ی «بروجردی» که همیشه بشاش و خندان بود، در هم رفت. او در حضور خبرنگاران نام فرد خاطی را پرس‌وجو کرد و دستور داد فوراً او را احضار کنند. آنگاه «بروجردی» در برابر چشم همگان آن فرد را خلع سلاح و روانه زندان کرد.

در این میان، تصور منفی دختر جوان از پاسداران از بین رفت و تحت تأثیر این واکنش بروجردی لب به سخن گشود و همه اسرار سازمانی مربوط به خود را افشا کرد. او در سال ۸۶ در مصاحبه با نگارنده گفت: «سال‌ها بعد فقط به خاطر این رفتار شهید محمد بروجردی، نام اولین فرزندم را محمد گذاشتم».

پ. ن. نویسنده: به‌دلیل ملاحظات امنیتی و بنا به ضرورت حفظ کرامت انسانی و البته بر اساس تاکید راوی مطلب که در سنندج پذیرایی مصاحبه با نگارنده شد، از ذکر نام این خواهر مسلمان معذورم.

برای تهیه کتاب اینجا را کلیک کنید.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

نام‌گذاری فرزند یک کومله به افتخار شهید «محمد بروجردی» بیشتر بخوانید »

روحانیان کردستان اولین دربندان زندان‌های مخوف گروهک‌ها

روحانیان کردستان اولین دربندان زندان‌های مخوف گروهک‌ها



با شهدای وحدت/شرح مجاهدت‌های خاموش به ده‌ها کتاب نیاز دارد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، رضا رستمی از جمله پژوهشگران خطه کردستان است که در کارنامه نگارشی خود آثار متعددی در حوزه ایثار و شهدات و نقش مردم کردستان در انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس به چشم می‌خورد. این نویسنده و پژوهشگر به مناسبت هفته وحدت در گفت‌وگو با ایسنا توضیح داد:اگر اوراق تاریخ حوادث کُردستان را به نظاره بنشینیم، به وضوح می‌بینیم، اوّلین کسانی که پایشان به زندان‌های مخوف گروهک‌های مزدور باز شد و تحت سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفتند روحانیان کُردستان بودند. اولین کسانی که در حاکمیّت سیاه ضدانقلاب مورد تهدید قرار گرفتند، منازلشان منفجر شد، شب نامه‌های توهین آمیز به حیاط خانه‌هایشان انداخته شد، خود و خانواده‌هایشان آواره شدند، روحانیان بودند.

رسمتی گفت:در این میان شهید ملّاعلی جلالی زاده و ملّاصالح خسروی از شهیدانی هستند که همراه فرزندان‌شان توسط گروهک‌های ضدانقلاب ترور شدند و به شهادت رسیده‌اند. هر یک از این شهدا با یکی از فرزندان پسر خود شربت شیرین شهادت را سر کشیدند. فرزند شهید ملّاصالح خسروی، محمّد نام داشت و دانش‌آموز بود. روحانی شهید ملّامحمّدرشید علومی هم اولین شهید استان کُردستان است. این شهید در تاریخ بیستم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۱ بر اثر شکنجه‌های قرون وسطایی ساواک در شهرستان سقز به شهادت رسید.   

                  
نویسنده کتاب «مجاهدت خاموش» یادآور شد: دانشمند و روحانی شهید ملّاحیدر فهیم امام جمعۀ روستای آویهنگ شهرستان سنندج، مسن‌ترین شهید استان کُردستان است. سن این شهید بزرگوار در هنگام شهادت ۸۱ سال بود. شهید ملّاحیدر فهیم هشتم آبان ماه سال ۱۳۶۲ در منطقۀ سارال روستای گوریچه به شهادت رسید. گروهک‌های ضدانقلاب به خاطر اینکه روحانیّت مانع اهداف شوم و پلید آنها بودند، چنان نفرتی از آنها داشتند که آنها را با قساوت و سنگدلی تمام به شهادت می‌رساندند.

رستمی خاطرنشان کرد: روحانی شهید ملّامحمّد کریمیان هم از این قاعده مستثنی نبود به طوری که گروهک‌های ضدانقلاب او را با انبوه کتاب‌ها و قرآن‌هایی که در خانه داشت، می‌سوزانند و پیکر پاک آن روحانی مبارز را به مشتی خاکستر مبدل می‌کنند. غافل از اینکه همین خاکسترها عاقبت دستی خواهند شد و خاکستر شوم آنها را به باد خواهند داد.  تاریخ کُردستان در چهار دهه‌ای که  از انقلاب می‌گذرد سرشار از حادثه‌ها و حماسه‌ها است و شرح هر حادثه و حماسه خود نیازمند ده‌ها کتاب مفصل است. واقعیتی که می‌توان با همّت و تلاش اندکی از تلخی آن کاست و از آنچه در آن سال‌ها در کُردستان و بر کُردستان گذشت، برای آیندگان به یادگار گذاشت تا بخوانند و بدانند که بر این دیار و سرزمین چه گذشته است.



منبع خبر

روحانیان کردستان اولین دربندان زندان‌های مخوف گروهک‌ها بیشتر بخوانید »