شهید طلبه و روحانی استان گلستان
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
شهید طلبه و روحانی استان گلستان بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
شهید طلبه و روحانی استان گلستان بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از گرگان، کتاب «عاشقانه» روایتی است از یک زندگی سرشار از عشق و دلداگی و ایثار؛ حیاتی عاشقانه به قدمت سه سال با مردی مجاهد، پرتلاش و از خود گذشته است.
کتاب «عاشقانه» براساس خاطرات «طیبه شریعتی» همسر شهید «ابوالقاسم کلاگر» و توسط «رحیمه جمال» تالیف شده است.
این کتاب در 88 صفحه تدوین و توسط انتشارت نورالشهدا متعلق به اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان گلستان به چاپ رسیده است، که در صفحات پایانی آن تصاویری از شهید ابوالقاسم کلاگر و طیبه شریعتی گنجانده شده است.
نویسنده کتاب از زبان «طیبه شریعتی» با مرور خاطرات پرفراز و فرود خود از دوران کودکی تا شهادت «ابوالقاسم کلاگر» و بیان لحظات تلخ و شیرین آن روزها خواننده با فضای دوران دفاع مقدس آشنا میکند.
ابوالقاسم و طیبه با هم دخترخاله و پسرخاله بودند و ابوالقاسم پنج سال از طیبه بزرگتر بود.
«ابوالقاسم» یک جوان روستایی و در یک خانواده مستضعف با پدری بیمار بود و «طیبه» فرزند حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر شریعتی از علمای مردمی، دلسوز و مبارز که در آستانه قیام مردم برعلیه رژیم ستمشاهی از نجف اشرف به شهرستان کردکوی و روستای سرکلاته خرابشهر برگشت، و این آغاز دلدادگی ابوالقاسم و طیبه بود.
آن روزها طیبه تنها دوازده سال سن داشت و ابوالقاسم هفده ساله تازه لباس سبز پاسداری را به تن کرده بود.
با تمام مخالفت های فامیل به علت کم سن و سال بودن و عدم تجربه طیبه در شوهرداری و زندگی، آن ها در پاییز سال 1361 بر سفره عقد نشسته و آشیانه زندگی پر عشقشان را بنا کردند.
زندگی مشترک کوتاه و پر از سختی و مشقت، ولی مالامال از عشق و ایثار آنها آغاز شد و« محمدرضا» ثمره و میوه شیرین این ازدواج بود.
«طیبه» در خاطراتش از لحظات سخت تنهایی خود می گوید و از این که ابوالقاسم به علت حضورش در گشت زنی ها و ایست بازرسی های مستمر شبانه در شهر و مقابله با ضد انقلاب کوردل و یا اعزام به جبهه در کنارش نبود و اینکه چطور خودش و پسرش را با صحبت ها، نامه ها، خاطرات و عکسهای «ابوالقاسم» آرام می کرد.
در بخشهایی از این کتاب می خوانیم:
1- بالاخره روزی که وحشت داشتم رسید. تنها یک ماه از زمان عقد ما می گذشت، دوباره هوای سنگر و خاکریز کردی. حتی با زنجیر نمیتوانستیم قفلت کنیم نروی. وقتی مصمم شدی بروی، دیگر دست خودم نبود، گریه امانم را برید؛ دوست داشتم کنارم باشی توقع زیادی بود؟ برای قانع کردنم شعار خوبی یادگرفته بودی «آرام باش، تو همسر یه پاسداری.»
موقع رفتن دلت به عکسهای سر سفرهِ عقد بود. زمان اعزامت هنوز چاپ نشده بود. از جواد خواستی عکسها را با خودش به جبهه بیاورد. گفتی:
«عکسها، توی تنهایی به من آرامش میده.» مرتب سفارش کردی. بیصبرانه منتظر آلبوم عقد بودی.
«طیبه! دوسری عکس چاپ کن، یکی برای من، یکی برای خودت»
2- بعد از رفتنت کارم شد ردیف کردن، خواندن دیوانهوار، خط به خط، کلمه به کلمهی نامههایت. نوشتههایت را بو میکردم میبوسیدم. حس میکردم داری با من حرف میزنی. همهی دلخوشیام بودند طوری که هرگز تصور نمیکردم نیستی.
تاریخِ نامه، شمارهاش و روزش را به خاطر میسپردم و منتظر همان لحظات میماندم. چه خوب کردی موقع نوشتن ساعت یادت بود یاداشت کردی! بارها با هیجان تجسم میکردم الان این جمله را در چه حالی برایم نوشتی. حتی نزدیک بود توی نامه را بکاوم تا ته دلت از عمق کاغذ و سطرهایش بیرون کشیده شود تا بفهمم واقعا چه حسی داشتی.
نامهها به من نفس تازه میداد. روح مرا تازگی میبخشید و مصیبتت برایم کمرنگ میشد. انگار همیشه هستی. هنوز هم برایم تازهگی دارد. تمام آنها جلوی چشمانم است. با آنها به خواب میروم و بیدار میشوم.
3- ابوالقاسم جان! اکنون دیگر یک زیارتگاه برای خودم دارم. همان اتاق دوازده متری پدرت که شب عروسی عکس گرفتیم، نماز خواندیم! هر وقت به خانهی پدرت میآیم دور از چشم بقیه به آنجا میآیم. چرا که چیزهایی میبینم، صداهایی حس میکنم. گویی به من نزدیکی، میبینمت. چهرهات واضح نیست، ولی حضور داری. بیاختیار اشکم سرازیر میشود.
شک ندارم آنجا جایی است که محل قرارمان گذاشتی و برای دیدارمان ثانیهشماری میکنی. خاطرت جمع؛ من در هر فرصتی خودم را خواهم رساند. تو هم همانجا منتظرم بمان عزیزم!
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
شهردار کردکوی خبر منتشر شده مبنی بر ضرب و شتم وی توسط دو نفر از کارمندان این شهرداری را تکذیب کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدابراهیم جرجانی در خصوص اخبار منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر ضرب و شتم شهردار کردکوی توسط دو نفر از کارمندان این شهرداری اظهار کرد: هیچگونه ضرب و شتمی صورت نگرفت و این خبر کاملا کذب است.
وی ادامه داد: در اتاق محل کار یکی از کارکنان شهرداری بین کارمندان بحثی صورت گرفت که متاسفانه این خبر با عنوانی دیگر در فضای مجازی منتشر شد.
شهردار کردکوی بیان کرد: این بحث بین کارکنان بعد از دقایقی ختم به خیر شد و هیچ اتفاق خاصی رخ نداده که اینگونه در فضای مجازی منتشر شده است.
جرجانی تاکید کرد: به نظر میرسد این اخبار کذب با هدف ایجاد خلل در خدمترسانی به مردم منتشر میشود که به مردم شهر کردکوی اعلام میکنم ما در مسیر خدمت به مردم با قدرت ایستاده و مسیر توسعه شهر کردکوی را با تمام توان ادامه خواهیم داد.
وی اضافه کرد: انتظار داریم شهروندان و مردم شریف کردکوی و استان گلستان اخبار موثق را از رسانههای رسمی و شناسنامهدار پیگیری کنند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تکذیب ضرب و شتم شهردار کردکوی بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از گرگان، سردار رشید سپاه اسلام «محمود کیا» فرزند «ابراهیم» در ۵ فروردین سال ۱۳۴۳ در شهرستان کردکوی و خانوادهای متدین متولد شد، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همان شهر با موفقیت گذراند، با وجود سن کم دوشادوش ملت در تظاهرات شرکت میکرد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز چندی نگذشته بود که دشمن بعث عراق جنگ ناجوانمردانهای را علیه نظام مقدس اسلامی به راه انداخت، پس از فرمان جهاد امام خمینی (ره) به عضویت نهاد بسیج مستضعفین درآمد.
در عین حال در صحنه مبارزه با دشمن داخلی (منافقین کوردل) نیز حاضر بود، به جبهههای نبرد حق علیه باطل عزیمت کرد و مدتی را به جهاد و پیکار با خصم دون پرداخت سپس یه شهرش بازگشت و تحصیلات نیمه تمامش را ادامه داد و موفق به دریافت مدرک دیپلم شد.
وی جوانی متواضع، صبور، خوش رو و باوقار بود و قرآن را به زیبایی تلاوت میکرد و همواره در صفوف اول نماز جمعه و جماعات حاضر بود، ناگفته نماند او اهل قلم بوده و دست نوشتههای با ارزشی از ایشان باقی مانده است و خلاصه اینکه عاشق امام امت (ره) بود؛ پس از مدتی در آزمون سراسری تربیت معلم شرکت کرد و در مرکز تربیت معلم شهر گرگان پذیرفته شد. مدتی را به تحصیل مشغول بود، اما دلش آرام و قرار نداشت و با اینکه دارای فرزند پسری بود، بارها به سرزمین عاشقان سفر کرد، وی پس از هفت بار حضور در جبهه، سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۳ در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و روح بلندش به ملکوت پرواز کرد و آرام گرفت.
روایت «اسماعیل کیاء» برادر شهید:
در آزادسازی سایتهای دزفول در آغاز حمله و پیشروی وارد سنگرهای دشمن شدند و در جنگ تن به تن بود که با نارنجک از ناحیه پا مجروح شدند و بلافاصله با اسرار همرزمانش به بیمارستان برده شد که سرپایی درمان شد و با اسرار خودش بلافاصله به هواپیما به جبهه برگشت و در اخرین مرتبه به او گفتم بچه ۹ ماهه داری برو و برگرد و گفت: جبهه به من نیاز دارد و باید بروم.
فرازهایی از وصیت نامه سردار شهید «محمود کیا»:
برادران و خواهران، زندگی آنقدر شیرین و مرگ آنقدر تلخ نیست که از آن وحشت داشته باشیم. پس اگر جوانان محله، شهر و کشور به درجه رفیع شهادت نائل شدند، به خدا قسم، به دیدار خدا شتافتند. خدا هم آنها را در بهشت جاویدان جای میدهد.
وصیتم به همه برادران و خواهران این است که خدا را ناظر اعمال خود بدانید و از گناه بترسید و عمل شایسته را ذخیرهای برای خود قرار دهید و از کارهای حرام پرهیز کنید، هدفی را در زندگی خود در نظر بگیرید.
تقوا و استقامت را وسیله نجات خود قرار دهید و درستکاری و راستگویی را سرمایه مرگ خود قرار دهید و با قلبی بینا، راه صحیح و صراط مستقیم را بپیمایید.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
زندگی آنقدر شیرین و مرگ آنقدر تلخ نیست بیشتر بخوانید »
شبکههای معاند فارسی زبان که موج کشته سازی را در حوادث اخیر کشور به راه انداختند، این بار دست روی فوت یک خانم گلستانی گذاشتند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، رسانه های معاند که در حوادث اخیر کشور بر روی کشته سازی تمرکز کرده اند، این بار بر روی فوت خانم «سیدهنیلوفر حسینی» دست گذاشتهاند.
خانم حسینی ۲۵ ساله که به علت بیماری قلبی در بیمارستان تهران فوت کرده، اخیراً توسط رسانههای معاند در ردیف جانباختگان حوادث اخیر کشور قرار گرفته است.
وی به اذعان خواهرش یک هفته پیش در تهران بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفت که متأسفانه به دلیل شرایط جسمانی فوت کرد.
معاون اجتماعی انتظامی گلستان گفت: این خانم اهل کردکوی به دلیل بیماری در تهران تحت مداوا قرار گرفت که حدود یک هفته پیش فوت کرد.
سرهنگ علیرضا نصیری افزود: خانواده خانم حسینی، ولایی، انقلابی، موجه و دوستدار نظام بوده و دشمنان با توجه به خانم بودن وی خواستند از این مسئله سوءاستفاده کنند.
وی بیان کرد: مردم باید هوشیار بوده و اخبار را از مراجع رسمی و معتبر پیگیری کنند زیرا شگرد و روش دشمنان ادامه خواهد داشت.
نصیری ادامه داد: رسانههای غربی شگردهای زیادی را در پیش گرفتهاند که کشته سازی یکی از آنها است؛ آنها هم اکنون بر روی مسائل اقتصادی و ایجاد جو روانی در بازار و معیشت مردم دست گذاشتهاند که باید مردم فریب آنها را نخورند.
وی عنوان کرد: پیش از این هم نوید بادپا، آیدا رستمی و مهدی کابلی در کشته سازی دشمن قرار گرفته و این ترفند آنها دیگر نخ نما شده است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
کشتهسازی نخنما شده معاندان در گلستان با نام«سیدهنیلوفر حسینی» بیشتر بخوانید »