کرمانشاه

عکس/ حال‌وهوای نوروزی در سراب روانسر کرمانشاه

عکس/ حال‌وهوای نوروزی در سراب روانسر کرمانشاه



شهر روانسراز مناطق دیدنی استان کرمانشاه است. سراب روانسر دراین شهرستان همواره مورد توجه گردشگران بوده است. منشأ اصلی سراب روانسر رودخانه‌ قره سوه می‌باشدکه یکی ازطولانی‌ترین رودخانه‌های کرمانشاه است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ حال‌وهوای نوروزی در سراب روانسر کرمانشاه بیشتر بخوانید »

عکس/ هفتمین روز رحلت آیت الله محمدی ری شهری

عکس/ هفتمین روز رحلت آیت الله محمدی ری شهری



مراسم هفتمین روز رحلت آیت الله محمدی ری شهری با حضور استاندار کرمانشاه و جمعی از مسئولان استانی در مسجد غدیر شهر کرمانشاه برگزار شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ هفتمین روز رحلت آیت الله محمدی ری شهری بیشتر بخوانید »

گویاسازی عکس رزمندگان کرمانشاهی (۳۰)

گویاسازی عکس رزمندگان کرمانشاهی (۳۲)


موقعیت شهدای میمک تیرماه ۱۳۶۶ گردان حمزه سید الشهدا (ع) تیپ ۲۹ نبی اکرم (ص)

ایستاده از سمت راست: شهید حشمت الله امینی، حمدالله عسگری، شهید علیرضا زمانی، عباس (شهریار) خاطری.

نشسته از سمت راست: شهید محمود (هوشنگ ) شیرزادی، شهید محمد علی ظهرابی.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گویاسازی عکس رزمندگان کرمانشاهی (۳۲) بیشتر بخوانید »

زلزله ۴.۱ ریشتری کرمانشاه را لرزاند

زلزله ۴.۱ ریشتری کرمانشاه را لرزاند



زمین لرزه ۴.۱ ریشتری حوالی شهر کرمانشاه در استان کرمانشاه را لرزاند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، زلزله‌ای به بزرگی ۴.۱ ریشتر در عمق هشت کیلومتری زمین کامیاران مرز استان‌های کرمانشاه و کردستان را لرزاند.

این زمین لرزه ساعت ۲۲:۱۷ امروز شنبه ۲۸ اسفند ماه در مرز استان‌های کرمانشاه و کردستان گزارش شده است.

این زلزله به طول جغرافیایی ۴۶.۹۶ و عرض جغرافیایی ۳۴.۶۹ در یازده کیلومتری کامیاران، ۲۸ کیلومتری روانسر و ۳۹ کیلومتری کوزران رخ داده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زلزله ۴.۱ ریشتری کرمانشاه را لرزاند بیشتر بخوانید »

گمشده ای که در بیمارستان پیدا شد

روایتی از فاجعه بمباران حلبچه


«محترم شيخه‌پور» روایتگر پرستار بیمارستان طالقانی کرمانشاه در دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در خصوص گمشده ای که در بیمارستان طالقانی پیدا شد اظهار داشت: بیست و هشت اسفند سال ۱۳۶۶ بود که  شهر حلبچه توسط صدام بمباران شیمیایی شد و هزاران کودک و زن و مرد کشته شدند. آن زمان من به عنوان پرستار در بخش اورژانس بیمارستان طالقانی کار می‎کردم.

وی افزود: در یکی از آن شب‎ ها، پیرمرد نابینایی را تحویل گرفتم که خیلی لاغر و ناتوان بود. معصومیت خاصی درچهره‌اش موج می‌زد که محاسن سفیدش آن را دو چندان کرده بود. من زبانش را نمی‎ فهمیدم و کلمات وجمله‎ هایش برایم ناآشنا بود. فقط از آه و ناله‎‌های حزینش می‎ فهمیدم که چقدر غمگین است. دکتر او را ویزیت کرد؛ با وجود آزمایش‏های متعددی که از بدنش انجام دادیم، متوجه شدیم که مشکل جسمی ندارد. او فقط آرام آرام گریه می‎کرد و بدون هیچ اذیت و بهانه‎ گیری روی تختش دراز می‏ کشید. تنها کاری که از دستمان می‌آمد این بود برایش سرم غذایی وصل کنیم تا بنیه‏ اش تقویت شود. از این‌که هیچ‌کس حرف‌هایش را نمی‎ فهمید ناراحت بودیم.

این بانوی روایتگر پرستار گفت: چند روزی گذشت تا این‌که یکی از همکاران بخش ارتوپدی به طور اتفاقی به اتاقش آمد و ما مشکل را به او گفتیم. گفت: «احتمالاً لهجه‎ اش مخصوص منطقه حلبچه است؛ در بخش ما، خانم جوانی اهل حلبچه بستری است که شاید زبان او را بفهمد.»

شیخه پور افزود: تصمیم گرفتیم آن دختر را از بخش اورژانس به اتاق پیرمرد منتقل کنیم. چون پاهایش شکسته بود و به پایش وزنه آویزان بود با احتیاط آن را داخل آسانسور گذاشتیم و خیلی آرام کنار تخت پیرمرد آوردیم. از قبل به دختر موضوع را گفته بودیم. دختر در حالی که نیم‏ خیز می‏شد تا با پیرمرد حرف بزند، ناگهان فریاد زد و با صدای بلند شروع کرد به گریه کردن! صدای ضجه ‏هایش دلمان را آتش می‌‏زد!

پیرمرد با شنیدن صدای دختر جوان انگار جان تازه‏ای گرفت! به سختی از روی تخت بلند شد و با دست‎های لرزان، صورت دختر را لمس کرد و او را بوسید، این صحنه آن‌قدر تکان دهنده بود که بیماران و پرستارانی که توی اتاق بودند با پدر و دختر اشک می‎ریختند. آن دختر کسی نبود جز عزیز گم شده پیرمرد که بعد از بمباران حلبچه و آواره شدن‎شان او را گم کرده بود.

انتهای پیام/  

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از فاجعه بمباران حلبچه بیشتر بخوانید »