کرمانشاه

عکس/ تزریق واکسن کرونا در طرح شهید سلیمانی

عکس/ تزریق واکسن کرونا در طرح شهید سلیمانی


در گام پنجم طرح شهید سلیمانی و با هدف کمک به واکسیناسیون، مراکز تجمیعی به صورت کامل توسط بسیج جامعه پزشکی در شیفت بعدازظهر فعالیت می کند. در این طرح ۶ مرکز و با حضور تیم کامل پزشکی ارائه خدمت می‌کنند



منبع

عکس/ تزریق واکسن کرونا در طرح شهید سلیمانی بیشتر بخوانید »

مدیریت و نحوه تقابل با پیشروی ارتش بعثی عراق در سال ۵۹ به روایت اسناد

مدیریت و نحوه تقابل با پیشروی ارتش بعثی عراق در سال ۵۹ به روایت اسناد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حملات زمینی ارتش عراق به پاسگاه‌ها و مناطق مرزی کرمانشاه که از زمستان ۱۳۵۸ شروع شده بود، از اوایل سال ۱۳۵۹ توسعه یافت و تجاوز‌های هوایی و حمله به مناطق مسکونی را نیز در بر گرفت. ارتش عراق در حمله به مناطق مسکونی با سلاح‌های سنگین و دوربرد خود، شبکه آب و برق قصرشیرین را هدف قرار داد. در پی این اقدام، با توجه به هوای گرم منطقه، علاوه بر ناامنی، مشکلات جدیدی ایجاد شد. برخی مردم برای تأمین آب شرب مجبور بودند از آب رودخانه الوند که غیربهداشتی بود، استفاده کنند. نانوایی‌های شهر نیز به دلیل قطعی برق تعطیل شده بودند. با این‌ حال، برخی مردم با خرید آرد و پخت نان در خانه مایحتاج خود را تأمین می‌کردند.

با تداوم تجاوز‌های هوایی و زمینی ارتش عراق و گلوله‌باران مناطق مسکونی، فرماندهان دستور دادند به‌منظور تقویت منطقه و نوار مرزی، یگانی از لشکر ۸۱ زرهی در آنجا مستقر شود. همچنین استعدادی از توپخانه خودی در منطقه از جمله روستای نصرآباد در نزدیکی شهر قصرشیرین استقرار یافت و به مقابله با حملات توپخانه‌ای عراق پرداخت. در واکنش به این اقدام نیرو‌های خودی، توپخانه عراقی نیز گلوله‌های بیشتری شلیک می‌کرد که تعدادی از آن‌ها به مناطق مسکونی اصابت کرد.

مدیریت و نحوه تقابل با پیشروی ارتش بعثی عراق در سال ۵۹ به روایت اسناد

در شهریور ۱۳۵۹ حجم حملات دو طرف به‌ویژه ارتش عراق به‌ طور بی‌سابقه‌ای افزایش یافت و با اشغال منطقه خان‌لیلی حملات دشمن شدیدتر هم شد. حجم حملات ارتش عراق در تابستان ۱۳۵۹ به‌ خصوص در شهریور نسبت به چند ماه گذشته شدت بیشتری داشت که در پی آن، عده‌ای از مردم، شهر قصرشیرین را ترک کردند. بازار و کاسبی نیز رونق گذشته را نداشت. برخی مغازه‌داران هم رغبتی برای تهیه اجناس نداشتند.

از نیمه اول سال ۱۳۵۹ به‌ ویژه تابستان و شهریور، قصرشیرین به شهری جنگ‌زده تبدیل شد که نیمی از آن نیز خالی شده بود. همچنین با کمبود جدی سوخت و بنزین و در بسیاری از روز‌ها با قطع آب و برق روبه‌رو شد. بااین‌حال، برخی از کسبه و متدینان و انقلابیون مصمم بودند در هر شرایطی در شهر بمانند و زندگی را در شهر رونق ببخشند.

اما از طرف دیگر، رسیدگی به مجروحان به‌ویژه غیرنظامیان به دلیل کمبود امکانات و خدمات پزشکی به‌سختی انجام می‌گرفت و گاهی به شهادت عده‌ای از آنان می‌انجامید. علاوه بر این، تنها یک بیمارستان در شهر وجود داشت که هنگام قطع برق امکان خدمات‌رسانی به بیماران و مجروحان به‌کلی از بین می‌رفت و گاهی به همین دلیل، خون‌های اهدایی مردم نیز فاسد می‌شد.

این مطالب تنها بخشی از هزاران سخن نگفته از دوران جنگ قبل از جنگ است که در کتاب «دست‌های خالی، پا‌های خونین» اسدالله احمدی به قلم خود در خصوص تاخت‌ و تاز‌های ضد انقلاب و ارتش عراق در قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلان‌غرب در بازه زمانی ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ نگاشته است.

ناامنی به روایت مردم

مردم منطقه نوار مرزی کرمانشاه پس از پیروزی انقلاب و از اولین روز‌های استقرار نظام جمهوری اسلامی درگیر جنگی نابرابر شدند و به‌ اجبار با دست‌ خالی در برابر مهاجمین مقاومت کردند. ایجاد کمین، غارت اموال و احشام، گروگان‌گیری، حمله به منازل افراد، قتل و دیگر اقدامات غیرانسانی نیز به امری عادی تبدیل شده بود و مسافرانی که قصد عزیمت به مرکز استان و سایر مناطق را داشتند باید خود را برای روبه‌رو شدن با این قبیل حوادث آماده می‌کردند.

در مجموع، امنیت در منطقه از بین رفته بود و اقدامات افراد ضد انقلاب هر روز گسترده‌تر، سازمان‌یافته‌تر و خشن‌تر می‌شد. در چنین شرایطی، مردم ساکن مناطق امن استان و سایر نقاط کشور نه‌ تنها رغبتی برای سفر به این منطقه و بازدید اقوام خود نداشتند، بلکه برخی از آنان به خویشاوندان خود در شهر‌های ناامن به‌ویژه قصرشیرین توصیه می‌کردند، آنجا را ترک کنند. با این‌حال، بسیاری از مردم مؤمن و متعهد به انقلاب و نظام اسلامی قصد داشتند در شهر بمانند و در برابر گروه‌های ضد انقلاب مقاومت کنند.

از اواخر سال ۱۳۵۸ با ورود مستقیم ارتش عراق به صحنه و گسترش ناامنی‌ها، شرایط به گونه دیگری رقم خورد. در این دوره گروه‌های ضد انقلاب در اغلب حملات خود از حمایت‌های ارتش عراق و آتش سلاح‌های سنگین آنان بهره‌مند بودند اما اغلب مدافعان انقلاب اعم از نیرو‌های متعهد ارتش، ژاندارمری و سپاه پاسداران در مقابله با حملات نیرو‌های ضد انقلاب پیروز میدان بودند. از این‌ رو، ارتش عراق در اقدام دیگری حمله به مناطق مسکونی شهر قصرشیرین و برخی روستا‌های اطراف را در دستور کار خود قرار داد. در پی این اقدام مردم حتی در خانه خود نیز احساس امنیت نمی‌کردند.

ناامنی به روایت اسناد

در طول سال ۱۳۵۸ به‌ ویژه نیمه دوم آن، اقدامات ارتش عراق در چند حوزه گسترش یافت. از سویی با استفاده از ظرفیت افراد ضد انقلاب داخلی بر ناامنی‌های منطقه نوار مرزی کرمانشاه دامن زد تا میزان آمادگی نیرو‌های مسلح خودی را محک بزند. از سوی دیگر نیز با تجاوز هوایی و بمباران و گلوله‌باران مناطق مرزی، ضمن شناسایی مواضع خودی به مراکز مهم خسارت وارد کرد.

در سه ماه اول سال ۱۳۵۹ تجاوز‌های مرزی نیرو‌های عراقی به‌صورت زمینی و عبور آنان از مرز کمتر بود، ولی پس‌ از آن، حملات زمینی و هوایی گسترش و شدت یافت. مهم‌ترین حوادث و اقدامات و حملات گروه‌های ضد انقلاب و نیرو‌های ارتش عراق و تلاش‌های واحد‌های خودی در منطقه نوار مرزی کرمانشاه در نیمه اول سال ۱۳۵۹ چنین بود:

مرداد ۱۳۵۹

تحرکات و تجاوز‌های ارتش عراق که از نیمه نخست سال ۱۳۵۹ با هدف زمینه سازی برای به راه انداختن جنگی گسترده و کسب آمادگی‌های لازم انجام می‌گرفت، به تدریج در حال افزایش و گسترش بود و در طول تیر و به ویژه مرداد ۱۳۵۹ به صورت گلوله باران و گاهی بمباران مناطق و شهر‌های مرزی بروز یافت.

این اقدامات در حاشیه مرزی استان از پاسگاه باباهادی در شمال شرقی قصرشیرین تا ارتفاعات گیسکه در جنوب‌ غربی سومار شدت بیشتری داشت و اهداف عراق از چنین اقداماتی، علاوه بر خسارت به پاسگاه‌ها و نیرو‌های نظامی، ایجاد رعب و وحشت در مردم مرزنشین نیز بود.

بدین ترتیب ارتش عراق هنگام تهاجم گسترده آسوده‌تر به اهداف بعدی‌اش می‌رسید. در اولین روز مرداد، ارتش عراق با سلاح‌های سنگین پاسگاه‌های خان‌لیلی ، خسروی، یکه‌شان، دربندجوق، پرویزخان و قلعه سفید در اطراف شهر قصرشیرین و پاسگاه‌های باویسی، تیله کوه، اِزگله و گردنو را در منطقه دشت ذهاب زیر آتش سلاح‌های سنگین خود قرار داد.

در این حمله، یکی از نیرو‌های خودی در پاسگاه خان‌لیلی به شهادت رسید و یک نفر نیز مجروح شد. همچنین در این روز ارتش عراق مناطق مسکونی نفت‌شهر را گلوله‌باران کرد. براثر این حمله که از ساعت ۲۱ شروع شد و تا ساعت ۲۴ ادامه داشت، دو غیرنظامی مجروح شدند. لازم است ذکر شود هم زمان با این تهاجم‌ها که از ساعت ۱۰ صبح و از حمله به پاسگاه خان‌لیلی شروع شد و تا ساعت ۲۴ ادامه یافت، ارتش عراق با استقرار تانک و نفربر در مقابل پاسگاه‌های منطقه خان‌لیلی نیرو‌های خود را تقویت کرد. [۱]

یک روز بعد نیز پاسگاه و منطقه خسروی هدف اصابت چهار گلوله خمپاره ۱۲۰ میلی‌متری ارتش عراق قرار گرفت. همچنین ساعت ۲۰:۴۵ همین روز پاسگاه‌های دربندجوق و پرویزخان هدف آتش گلوله‌های توپخانه و خمپاره‌انداز‌های عراقی واقع شدند. [۲] ساعت ۱۹ مورخ سوم مرداد هم شهر قصرشیرین، مرکز گروهان خان‌لیلی و پاسگاه‌های قلعه سفید و هدایت زیر آتش توپخانه ارتش عراق قرار گرفتند که یک نفر از نیرو‌های خودی مجروح شد. [۳]

همچنین در همین روز هنگ ژاندارمری قصرشیرین در نامه‌ای به رکن سوم ژاندارمری جمهوری اسلامی در کرمانشاه، حملات مجدد توپخانه ارتش عراق به پاسگاه‌های مرزی و مناطق مسکونی قصرشیرین را متذکر شد و گزارش کرد: «در نتیجه شلیک چندین گلوله توپ که به منازل سازمانی درجه‌داران اصابت کرده، فرزند استوار یکم ترابری حمزه رابانی شوکه شده است و از میزان تلفات و خسارات (ساکنان منازل سازمانی) نیز تاکنون اطلاعی در دست نیست.»[۴]

همچنین در ادامه این گزارش هنگ ژاندارمری با اشاره به حملات ارتش عراق به پاسگاه‌های قلعه سفید، هدایت و هنگ ژاندارمری، از فعال نبودن واحد ارتشی مستقر در پاسگاه کلانتر گله کرده بود. در سوم و چهارم مرداد نیز درگیری‌های شدیدی بین نیرو‌های خودی و واحد‌های ارتش عراق در منطقه نفت‌شهر ایران و نفت خانه عراق روی داد که به انهدام تأسیسات نفتی منطقه انجامید. همچنین ساعت ۱۶ مورخ پنجم مرداد، دو هواپیمای میگ عراقی به مدت نیم ساعت پاسگاه‌های گردنو، باویسی، تنگ هوان، بیشگان، تیله کوه، تپه رش و شیخ صله را زیر رگبار مسلسل‌های خود قرار دادند. [۵]

گزارش‌های واصله از منطقه از تقویت پاسگاه‌ها و تحکیم مواضع عراقی‌ها و تهاجم زمینی هم‌زمان آنان به پاسگاه‌های ایران حکایت می‌کرد. ششم مرداد پاسگاه‌های مجید سالار و نی‌کنده عراق با واحد‌های زرهی و پیاده تقویت شدند. همچنین در این روز، پاسگاه زینل کش زیر آتش سلاح‌های سنگین عراق قرار گرفت. [۶]

هفتم مرداد نیز با تجاوز دو تانک ارتش عراق به منطقه پرویزخان آغاز شد. برابر گزارش روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی غرب کشور، دو تانک ارتش عراق ساعت یک بامداد به منطقه پرویزخان حمله کردند که با مقابله نیرو‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران و پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در این منطقه، مجبور به عقب‌نشینی شدند. در این درگیری، یکی از پاسداران انقلاب اسلامی مجروح شد. بر اساس گزارش سپاه پاسداران قصرشیرین، در این روز نیرو‌های ارتش عراق به نفت‌شهر نیز حمله کردند. در این حمله، علاوه بر انفجار سه منبع نفت، به لوله نفت چاه شماره ۹ سومار به نفت‌شهر ، مغازه شخصی به نام فتح‌الله منصوری و تأسیسات اداری نفت‌شهر خساراتی وارد آمد. [۷]

ساعت ۲۱ نیز پاسگاه‌های تپه رش، تنگ هوان و تنگ ترشابه هدف تهاجم افراد ضد انقلاب که در حمایت آتش نیرو‌های عراقی بودند، قرار گرفت. همچنین از ساعت ۱۰ به مدت چهار ساعت و نیم پاسگاه‌های برج احمدی، یکه‌شان، دربندجوق، تنگاب نو، زینل کش و امینه هدف سلاح‌های سبک نیرو‌های عراقی قرار گرفتند. هنگ ژاندارمری قصرشیرین و سنگ معدن نصرآباد هم هدف سلاح‌های سنگین ارتش عراق قرار گرفتند. این در حالی بود که در همین روز، پاسگاه‌های عراق در منطقه مقابل پاسگاه‌های باویسی و ولدکشته تقویت شدند. [۸]

همچنین در همین روز، فرمانده ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران در نامه‌ای به فرماندهی لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه، گزارش هنگ ژاندارمری قصرشیرین مبنی بر حملات توپخانه دوربرد ارتش عراق به قرارگاه هنگ و منطقه گروهان خان‌لیلی و تقاضای او برای پشتیبانی زمینی و هوایی را منعکس کرد. [۹]

ساعت شش صبح هشتم مرداد هم نیرو‌های عراقی به پاسگاه باویسی حمله کردند که یکی از نیرو‌های خودی به شهادت رسید. [۱۰]

ساعت ۱۰ نیز حدود ۱۵۰ نفر نیروی پیاده عراق در سنگر شماره یک در پاسگاه قلعه یهودی عراق مقابل زینل‌کش، در حال تردد مشاهده شدند. ساعت ۱۲ هم نیرو‌های عراقی در حال تخلیه اقلام پشتیبانی در این منطقه (پاسگاه قلعه یهودی) مشاهده شدند. [۱۱]

همچنین ساعت ۱۳:۳۰ همین روز، پاسگاه خان‌لیلی از سوی پاسگاه قلعه یهودی عراق زیر آتش شدید قرار گرفت.[۱۲]

پاسگاه پرویزخان و مواضع نیرو‌های خودی در منطقه کلانتر نیز زیر آتش تانک و توپخانه عراق قرار گرفتند. [۱۳]

همچنین در این روز، هواپیما‌های میگ نیروی هوایی عراق در سه نوبت بر فراز نفت‌شهر پرواز و از منطقه عکس‌برداری کردند. [۱۴]

در ۹ مرداد نیز در منطقه خانقین عراق، چهار قبضه توپ ۱۵۵ م. م، چهار دستگاه تانک، شش خودرو زیل و یک جیپ فرماندهی مستقر شدند. همچنین ساعت ۱۸ همین روز، پاسگاه‌های تنگاب نو و زینل کش زیر آتش سلاح‌های سنگین عراق قرار گرفتند که یک نفر از نیرو‌های خودی مجروح شد. [۱۵]

علاوه بر این، نیرو‌های عراقی در نزدیکی مرز ایران در پشت پاسگاه تنگاب کهنه با دستگاه‌های مهندسی اقدام به احداث مواضع برای تانک‌های خود کردند. [۱۶]

۱۱ مرداد نیز بین نیرو‌های خودی و نیرو‌های ارتش عراق در مناطق جنوبی و شمالی قصر شیرین یعنی در پاسگاه‌های زینل‌کش، سه تپان، ولدکشته، دربندجوق و برارعزیز درگیری شدیدی رخ داد و توپخانه و خمپاره‌انداز‌های عراق، هنگ ژاندارمری قصرشیرین و پاسگاه‌های دربندجوق و برارعزیز در شمال قصرشیرین را به‌شدت گلوله‌باران کردند. با اصابت گلوله‌های توپ به هنگ ژاندارمری که کنار قصرشیرین قرار داشت، شش نفر از نیرو‌های ژاندارمری مجروح شدند. [۱۷]

در درگیری بین پاسداران اعزامی از گچساران و تهران و ارتش عراق در پاسگاه‌های دربندجوق و برارعزیز نیز ۱۹ نفر از پاسداران مجروح و دو نفر به اسامی لطیف اکبرنژاد و بهروز قهرمانی شهید شدند. [۱۸]

همچنین واحد‌های زرهی عراق در منطقه خان‌لیلی چند مرتبه اقدام به پیشروی کردند که با مقابله نیرو‌های خودی و درحالی‌که یک نفر از آنان مجروح شده بود، به مواضع قبلی برگشتند. [۱۹]

در این روز، به ساختمان مخابرات و برق و هنگ ژاندارمری قصرشیرین نیز خساراتی وارد شد. [۲۰]

همچنین اخباری برای فرماندهان و مسئولان نظامی به‌خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قصرشیرین ارسال شد که از حضور گروه‌های ضد انقلاب در منطقه دالاهو و حمله آنان به برخی مراکز نظامی حکایت داشت. [۲۱]

در ۱۲ مرداد نیز گروه تحقیقات سپاه پاسداران قصرشیرین موفق شد گروهبان فراری ارتش به نام علیرضا خیرخواه و ۸ نفر دیگر را که گفته می‌شد با عراق ارتباط داشتند، دستگیر کند. [۲۲]

همچنین برابر گزارش فرمانده گروه ضربت سپاه پاسداران افراد این گروه در روز‌های ۱۲ و ۱۳ مرداد در روستا‌های کرند و دالاهو ۷۰ قبضه انواع اسلحه برنو، ژ ۳، کلت، ام ۱، پراّن و یوزی کشف کردند. [۲۳]

علاوه بر این، در ۱۲ مرداد به دنبال تحرکات و تجاوز‌های مرزی نیرو‌های عراقی و حملات شدید آنان به نیرو‌های خودی، تیمسار سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی و سرپرست ژاندارمری کل جمهوری اسلامی ایران به غرب کشور سفر کرد تا از نزدیک شرایط را بررسی و به اوضاع مرزی رسیدگی کند. او ابتدا با شرکت در مراسم صبحگاهی در پادگان اسلام‌آباد، سرهنگ دوم زرهی روان فر را به‌عنوان فرمانده جدید لشکر ۸۱ زرهی معرفی کرد. سپس به همراه فرمانده عملیات سپاه پاسداران غرب کشور و مسئول اطلاعات عملیات ستاد غرب از مناطق مرزی کرمانشاه و واحد‌های مستقر بازدید کردند. [۲۴]

ساعت ۱۰:۳۰ صبح ۱۳ مرداد هم ارتش عراق بار دیگر پاسگاه‌های زینل‌کش، تنگ هوان و ترشابه و پاسگاه گروهان خان‌لیلی را با سلاح‌های سنگین هدف حمله قرار داد. شهرک امام خمینی، آبادی‌های خراط‌ها و سیدتراب و اطراف قصرشیرین نیز ساعت ۱۱ زیر آتش توپخانه عراق قرار گرفتند. [۲۵]

همچنین در این روز، گروه‌های ضد انقلاب از سه طرف به تلمبه‌خانه نفتی پاتاق واقع در منطقه گردنه پاطاق و دالاهو و همچنین پاسگاه ژاندارمری پاتاق حمله کردند، اما با حضور به‌موقع گروه ضربت، این افراد از مهلکه گریختند. در این حمله، یکی از کارگران تلمبه‌خانه زخمی شد، اما به تأسیسات آن آسیبی نرسید. علاوه بر این، در ادامه حملات ارتش عراق به مناطق مسکونی، به ۲۱ واحد مسکونی در روستای باباهادی خسارت وارد و یکی از اهالی روستا هم از ناحیه پا مجروح شد. [۲۶]

همچنین در این روز، نیرو‌های خودی و عراق در نفت‌شهر با یکدیگر درگیر شدند. در این درگیری براثر اصابت ترکش سلاح‌های سنگین یک نفر از برادران ارتش شهید شد و دو نفر دیگر نیز مجروح شدند. [۲۷]

ساعت دو بعدازظهر ۱۴ مرداد نیز یک نفربر ارتش جمهوری اسلامی در جاده باویسی روی مین رفت و براثر انفجار آن منهدم شد. سرنشینان آن‌هم مجروح شدند. همچنین یک خودروی اورال خودی هنگام انتقال مجروحان به بیمارستان قصرشیرین روی مین رفت و منهدم شد. در این حادثه، هشت نفر از سرنشینان خودرو به‌شدت مجروح شدند که دو نفر از آنان به دلیل شدت جراحات با بالگرد به بیمارستان کرمانشاه و شش نفر دیگر هم به بیمارستان قصرشیرین منتقل شدند. ۲۲۷ علاوه بر این، ساعت ۲۰ همین روز، پاسگاه تیله کوه هدف آتش سلاح‌های سنگین عراق قرار گرفت. این اقدام ارتش عراق با آتش نیرو‌های خودی پاسخ داده شد. [۲۸]

همچنین نیرو‌های پاسگاه‌های تنگ ترشابه و خسروی با نیرو‌های عراقی درگیر شدند. [۲۹]

در این روز پاسگاه پرویزخان نیز هدف خمپاره‌های ارتش عراق قرار گرفت که سه نفر از برادران سپاه پاسداران مجروح شدند. [۳۰]

۱۵ مرداد حملات نیرو‌های عراقی شدیدتر بود. در این روز، براثر اجرای آتش روی قصرشیرین و پاسگاه‌های تنگ هوان، برارعزیز و دارخور، ۱۰ تن از نیرو‌های خودی شهید و پنج تن نیز مجروح شدند. در این میان سه شهید و یک مجروح غیرنظامی بودند. [۳۱]

همچنین در ادامه حملات به قصرشیرین یک زن و دو کودک مجروح شدند که یکی از کودکان به دلیل قطع برق بیمارستان شهید شد. [۳۲]

گلوله‌باران گاه‌وبیگاه قصرشیرین تا روز ۱۶ مرداد ادامه یافت. ساعت ۱۰ این روز، نیرو‌های عراقی علاوه بر بمباران شهر، ساختمان پاسگاه خان‌لیلی (گروهان خان لیلی) را نیز زیر آتش گرفتند که به تخریب دکل بی‌سیم و ساختمان پاسگاه انجامید. علاوه بر این نیرو‌های عراقی با حمایت آتش سلاح‌های خود چند سنگر بتونی در پاسگاه قلعه یهودی احداث کردند. همچنین در همین روز، سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد اعلام کرد ۱۴ مین ضدتانک روسی را به کمک برادران سپاه در روستای قلقله کشف و خنثی کرده‌اند. [۳۳]

در ۱۷ مرداد نیز بنا بر گزارش نیرو‌های اطلاعاتی خودی یک تیپ زرهی عراق شامل صد تانک، نفربر و توپخانه به مناطق «میدان» و «چارکلاو» منتقل شدند. [۳۴]

همچنین در مناطق سومار و نفت‌شهر ، دو جاسوس عراقی دستگیر و تحویل دادگاه انقلاب شدند. [۳۵]

در این روز شهر قصرشیرین و مناطق اطراف آن ازجمله پاسگاه قلعه سفید همچنان زیر آتش توپخانه ارتش عراق قرار داشت. [۳۶]

علاوه بر این، ساعت یک بامداد ۱۸ مرداد، حدود ۳۰ فرد مسلح به روستای مرزی هدایت حمله کردند، ۲۰ نفر از اعضای چهار خانوار را ربودند و به عراق انتقال دادند. [۳۷]

در پی حملات هوایی و زمینی ارتش عراق به مناطق مسکونی قصرشیرین، ابراهیم مالکیان مسئول عملیات سپاه قصرشیرین در ۱۹ مرداد در مصاحبه‌ای با روزنامه کیهان ضمن توضیح درباره حوادث مرزی و اقدامات ارتش عراق گفت: «ارتش عراق برای گسترش جنگ در سراسر نوار مرزی قصرشیرین از باویسی تا سومار، ۳۰۰ دستگاه تانک و تعداد زیادی آتشبار توپخانه مستقر کرده است.» [۳۸]

از ساعت ۹ تا ۱۰ نیز پاسگاه برج احمدی زیر آتش توپخانه عراق قرار گرفت. [۳۹]

همچنین از ساعت ۱۰:۳۰ این روز، نیرو‌های ارتش عراق با نیرو‌های خودی درگیر شدند. در این درگیری یک پاسدار و دو کارگر مجروح شدند. [۴۰]

علاوه بر این، دو نفر از هشت نفری که در ۱۲ مرداد به اتهام جاسوسی برای عراق دستگیر شده بودند، به‌ حکم دادگاه انقلاب سرپل ذهاب اعدام شدند. [۴۱]

همچنین ساعت ۱۰ صبح ۲۰ مرداد مناطق مسکونی قصرشیرین و منطقه خان‌لیلی بار دیگر زیر آتش سلاح‌های سنگین عراق قرار گرفتند. ساعت ۱۴:۳۰ نیز یک خودرو گاز ارتش جمهوری اسلامی ایران با شش سرنشین در مسیر خان‌لیلی به قصرشیرین هدف اصابت گلوله خمپاره عراق قرار گرفت و منهدم شد. در این حادثه یکی از سرنشینان خودرو مجروح و به بیمارستان منتقل شد. ساعت ۲۰ نیز یک نفربر ارتش با ۹ سرنشین در منطقه دشت ذهاب با مین برخورد کرد که براثر انفجار آن یکی از سرنشینان نفربر مجروح شد. [۴۲]

در ۲۴ مرداد هم عده‌ای ناشناس سه تن از اهالی شهر سرپل ذهاب را پشت کوه دالاهو در ۳۰ کیلومتری این شهر به گروگان بردند. همچنین در این روز، پاسگاه‌های تنگ هوان، قلعه سفید، دارخور و تپه رش هدف حملات سنگین نیرو‌های ضد انقلاب قرار گرفتند. حمله به پاسگاه قلعه سفید ساعت ۱۱ و پنج دقیقه صورت گرفت ولی حمله به پاسگاه‌های تنگ هوان، تپه رش و دارخور که نیرو‌های سپاه پاسداران در آن‌ها مستقر بودند و واحد‌های ارتش از آنان حمایت می‌کردند از ساعت ۲۳ تا پنج صبح ۲۵ مرداد طول کشید. گفتنی است این حمله از حمله به پاسگاه قلعه سفید سنگین‌تر بود و با ۴۰۰ نیروی مسلح انجام گرفت. [۴۳]

همچنین در این روز بنی‌صدر رئیس‌جمهور و محمدعلی رجایی که در ۲۲ مرداد با ۱۵۳ رأی موافق به نخست‌وزیری انتخاب شده بود [۴۴] به استان کرمانشاه رفتند تا در جلسه‌ای با حضور مسئولان و فرماندهان سپاه و ارتش به بررسی منطقه و حوادث آن بپردازند.

این جلسه ساعت ۱۶ تشکیل و گزارش‌هایی درزمینه تحرکات ارتش عراق و گروه‌های ضد انقلاب ارائه شد. سپس بنی‌صدر در مصاحبه با رسانه‌ها اعلام کرد: «به نیرو‌های مسلح دستور داده شد به دشمن امان ندهند.» [۴۵] بنی‌صدر پس از مصاحبه به همراه تعدادی از مسئولان و فرماندهان نظامی با بالگرد عازم قصرشیرین و مناطق اطراف آن شد و پس از بازدید از منطقه و سخنرانی برای مردم قصرشیرین به کرمانشاه بازگشت، اما در بین راه بالگرد حامل او و همراهانش در منطقه گهواره دچار سانحه شد و سقوط کرد. در این حادثه جز یکی از مسئولان سپاه قصرشیرین که مجروح شد، به هیچ‌کس آسیبی نرسید.

برادر نصر فرمانده سپاه نفت‌شهر نیز در ۲۶ مرداد درباره سفر رئیس‌جمهور چنین اظهار داشت: «روز گذشته به‌ اتفاق رئیس‌جمهور و سرهنگ صیاد شیرازی رئیس ستاد عملیاتی و فرمانده سپاه پاسداران قصرشیرین و تیمسار ظهیرنژاد برای بازدید راهی پاسگاه‌های قصرشیرین و همچنین روستا‌های اطراف مرز شدیم. از پاسگاه قلعه سفید که در اختیار ارتش بود و پاسگاه برارعزیز نیز که در اختیار سپاه بود و کاملاً تخریب شده بود، بازدید شد. مردم روستای برارعزیز که از ورود رئیس‌جمهور به مناطق مرزی آگاه بودند، دور او جمع شدند. »[۴۶]

او سپس درباره اقدامات ضربتی برای مقابله با عوامل بعثی عراق گفت: «گروهی از همراهان پیشنهاد کردند که ما مرز‌های خود را به فاصله پنج کیلومتر خالی از سکنه کنیم تا ارتش با خیال راحت مواضع دشمن را کوبیده، به مقابله برخیزد که من به‌شدت با این عمل مخالفت کردم، زیرا تنها پشتیبان چریک‌های محلی ما همین مردم روستا‌ها و شهر‌های مرزی بودند و در ثانی مردم نمی‌توانستند شهر و دیار خود را ترک کنند.» [۴۷]

بر اساس گزارش سپاه پاسداران قصرشیرین ۲۸ مرداد نیز بین گروه رزمی تیپ یک اسلام‌آباد مستقر در ارتفاعات شمالی قلخانی و مهاجمین مسلح در منطقه بیونیج درگیری رخ داد. در این درگیری یک نفر از مهاجمین دستگیر شد و ۶ نفر نیز کشته شدند. علاوه بر این، یک کلاشینکف، چهار خشاب و یک دوربین به غنیمت نیرو‌های مسلح ایران درآمد. [۴۸] همچنین در ۲۹ مرداد ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد:

رئیس استخبارات شمال عراق و فرمانده اطلاعاتی خانقین به‌اتفاق رهبر حزب دمکرات ایران از پایگاه‌های عراق در مناطق چارکلاو، قوره تو، پرویزخان، چیارضا و بردعلی بازدید کردند. هدف آنان از این بازدید هماهنگی با گروه‌های ضد انقلاب به‌منظور تشدید حمله به مناطق ایران بود. [۴۹]

همچنین در همین روز ارتش عراق به پاسگاه قلعه سفید ایران حمله کرد. علاوه بر این، پاسگاه منظریه عراق در مقابل پاسگاه خسروی ایران با دو نفربر، نفرات پیاده و یک جیپ فرماندهی تقویت شد. ساعت ۲۰ همین روز نیز یک ستون خودروِ نظامی عراق در حال حرکت به منطقه چارکلاو و سرغزل مشاهده شد. همچنین حرکت ستون دیگری به‌طرف منطقه سیدخان گزارش شد. [۵۰]

در ۳۰ مرداد نیز نیرو‌های ضد انقلاب به مقر سپاه و پاسگاه ژاندارمری در کرند حمله کردند. همچنین ساعت ۲۳ همین روز، مقر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تنگ هوان، تپه‌های زید یحیایی و تنگ ترشابه زیر آتش سلاح‌های سنگین عراق قرار گرفت. علاوه بر این، نیرو‌های عراقی در منطقه پرویزخان اقدام به جابه‌جایی و تعویض نیرو کردند. [۵۱]

ناامنی در مناطق غرب کشور (مردادماه ۱۳۵۹)

منابع

[۱]سند شماره ۲۷۷۰۸۰، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش حمله توپخانه‌ای عراق به مقر خان‌لیلی »، نامه هنگ قصرشیرین، ۱/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۵۶۳۳۰، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش زیر آتش قرار گرفتن پاسگاه خان‌لیلی »، تلفنگرام مرکز فرماندهی ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۴۲۵۵۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری‌هایی مرزی غرب»، تلفنگرام مرکز فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۴۲۵۳۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری مرزی قصرشیرین»، نامه واحد اطلاعات سپاه کرمانشاه، ۱/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۱۱۴۹۳۸، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تقویت پاسگاه‌های مرزی توسط عراق»، تلفنگرام مرکز فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۵۹/۵/۱ و سند شماره ۴۲۵۲۹، مرکز اسناد و تحقیقات دافع مقدس: «گزارش اجرای آتش توپخانه دشمن روی نفت‌شهر»، تلفنگرام مرکز فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۵۹/۵/۱ و سند شماره ۳۴۲۸ و سند شماره ۰۵۶۳۳۶، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری شدید در نفت‌شهر»، تلفنگرام فرماندهی عملیات غرب، ۳/ ۵/ ۱۳۵۹.

[۲]سند شماره ۵۴۳۴۴ و سند شماره ۲۷۷۰۹۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش گلوله‌باران نقاط مرزی توسط ارتش عراق»، نامه فرماندهی ۰۵، ۵/ ۵/ ۱۳۵۹.

[۳]سند شماره ۲۷۷۱۰۰، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش حمله عراق به پاسگاه‌ها و مناطق مرزی»، نامه هنگ قصرشیرین، ۳/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۷۷۰۹۸، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش حمله عراق به پاسگاه مرزی»، نامه ناحیه ۰۵، ۳/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۵۶۳۵، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش حمله عراق به پاسگاه‌های مرزی»، تلفنگرام مرکز فرماندهی ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۳/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۴۲۸۱، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۴]سند شماره ۲۷۷۰۹۹، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش گلوله‌باران قصرشیرین و درخواست پشتیبانی»، نامه هنگ قصرشیرین، ۱۳۵۹/۵/۳.

[۵]سند شماره ۵۶۳۸۲۰، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۶]سند شماره ۲۸۳۱۰۸، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش احتمال حمله به پاسگاه هدایت»، نامه هنگ قصرشیرین، ۶/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۷۷۱۱۰، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تقویت پاسگاه‌های مرزی توسط عراق»، نامه هنگ قصرشیرین، ۶/ ۵/ ۱۳۵۹.

[۷]محمدقاسم فروغی جهرمی، پیشین، ص ۷۱۶.

[۸]سند شماره ۵۶۳۹۵، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش وضعیت نابهنجار نوار مرزی»، تلفنگرام سپاه پاسداران قصرشیرین، ۱۳۵۹/۵/۷ و سند شماره ۵۶۴۰۵، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش حمله ارتش عراق با سلاح سنگین به هنگ ژاندارمری و معدن نصرآباد»، تلفنگرام مرکز فرماندهی ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۷/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۸۳۰۹۷، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش گلوله‌باران هنگ قصرشیرین»، نامه هنگ قصرشیرین، ۷/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۷۷۱۰۵، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش گلوله‌باران پاسگاه‌های مرزی منطقه سومار، نفت‌شهر و خان‌لیلی »، نامه فرمانده ناحیه ۰۵، ۱۳۵۹/۵/۷ و سند شماره ۲۸۳۰۸۵، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش گلوله‌باران پاسگاه تنگاب نو»، نامه فرماندهی ناحیه ژاندارمری کرمانشاه، ۹/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۸۳۱۰۷، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش گلوله‌باران پاسگاه برج احمدی»، نامه هنگ قصرشیرین، ۸/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۳۴۲۹۷، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش زیر آتش قرار گرفتن پاسگاه‌های غرب کشور»، تلفنگرام مرکز ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، ۷/ ۵/ ۱۳۵۹.

[۹]سند شماره ۲۸۳۰۹۶، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش هنگ قصرشیرین»، نامه سرهنگ ستاد شهریاری، ۷/ ۵/ ۱۳۵۹.

[۱۰]سند شماره ۳۴۳۴۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری در پاسگاه باویسی»، نامه استانداری کرمانشاهان، ۲۲ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۱۱]سند شماره ۲۸۳۱۰۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش مشاهدات مرزی»، نامه فرماندهی ناحیه ژاندارمری کرمانشاه، ۹/ ۵/ ۱۳۵۹.

[۱۲]سند شماره ۲۸۳۰۹۹، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تقویت نیرو و استحکامات عراق»، نامه هنگ قصرشیرین، ۸/ ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۵۶۴۰۲، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش استحکام مواضع ارتش عراق در ارتفاعات پاسگاه قلعه یهودی»، تلفنگرام مرکز فرماندهی ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۸/ ۵/ ۱۳۵۹.

[۱۳]سند شماره ۵۰۴۷۰، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: رکن ۳ مرکز فرماندهی سماجا، ۱۳۵۹/۷/۲۰

[۱۴]سند شماره ۵۶۴۲۶، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تجاوز میگ‌های عراقی به حریم هوایی نفت‌شهر »، نامه مرکز اطلاعات سپاه غرب، ۱۰ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۱۵]سند شماره ۲۸۲۰۸۸، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۱۶]سند شماره ۵۶۴۲۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۱۷]سند شماره ۵۶۴۴۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری ضد انقلاب با پاسداران در غرب کشور»، نامه واحد اطلاعات سپاه کرمانشاهان، ۱۲ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۸۳۳۸۸، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تیراندازی عراق با سلاح‌های سنگین»، نامه ر- ۳-ژاجا، ۲۳ / ۶/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۵۶۴۴۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش آتش توپخانه دشمن بر روی پاسگاه‌های مرزی دارخور و قصرشیرین»، تلفنگرام رکن ۳ مرکز فرماندهی ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، ۱۲ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۳۴۳۲۲، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش زیر آتش قرار گرفتن پاسگاه‌های دربندجوق و برارعزیز با سلاح‌های سنگین توسط عراق»، تلفنگرام رکن ۳ مرکز فرماندهی ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، ۱۲ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۸۴۴۸۸ و سند شماره ۲۸۳۵۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۱۸]محمدقاسم فروغی جهرمی، پیشین، ص ۷۴۳.

[۱۹]سند شماره ۵۶۴۴۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری ضد انقلاب با پاسداران در غرب کشور»، نامه واحد اطلاعات سپاه کرمانشاهان، ۱۲ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۸۳۳۸۸، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تیراندازی عراق با سلاح‌های سنگین»، نامه ر- ۳-ژاجا، ۲۳ / ۶/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۵۶۴۴۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش آتش توپخانه دشمن بر روی پاسگاه‌های مرزی دارخور و قصرشیرین»، تلفنگرام رکن ۳ مرکز فرماندهی ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، ۱۲ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۳۴۳۲۲، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش زیر آتش قرار گرفتن پاسگاه‌های دربندجوق و برارعزیز با سلاح‌های سنگین توسط عراق»، تلفنگرام رکن ۳ مرکز فرماندهی ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، ۱۲ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند‌های شماره ۲۸۴۴۸۸ و ۲۸۳۵۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۲۰]سند شماره ۲۸۳۲۹۰، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری هنگ قصرشیرین»، نامه سرگرد گلبادی- افسر جانشین، ۱۱ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۲۱]سند شماره ۱۴۸۹۹، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۲۲]محمدقاسم فروغی جهرمی، پیشین، ص ۷۶۴.

[۲۳]همان، ص ۸۱۷.

[۲۴]روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۴ / ۵/ ۱۳۵۹، ص ۵.

[۲۵]سند شماره ۳۴۳۲۵، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش زیر آتش قرار گرفتن گروهان خان‌لیلی »، نامه رکن ۳ مرکز فرماندهی ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، ۱۴ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۸۳۴۰۱، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش اعلام خاتمه درگیری»، نامه سرهنگ ستاد کریمی، ۱۴ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۸۳۲۹۲، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری پاسگا‌های گروهان خان‌لیلی »، نامه هنگ قصرشیرین، ۱۳ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۳۴۳۲۷، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تیراندازی به‌سوی شهرک امام خمینی و پاسخ نیرو‌های انتظامی مستقر در آنجا»، نامه شهربانی جمهوری اسلامی ایران، ۱۵ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۳۴۳۲۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش زیر آتش قرار گرفتن شهرک امام خمینی»، تلفنگرام شهربانی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۳۴۴۹۵، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۳۱ / ۶/ ۱۳۵۹.

[۲۶]محمدقاسم فروغی جهرمی، پیشین، ص ۷۵۱.

[۲۷]همان، ص ۷۵۳.

[۲۸]روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۵ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۲۹]سند شماره ۵۶۴۶۰، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش حمله عراق به پاسگاه تیله کوه غرب کشور»، نامه واحد اطلاعات سپاه کرمانشاه، ۱۵ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۳۰]همان.

[۳۱]محمدقاسم فروغی جهرمی، پیشین، ص ۷۵۲.

[۳۲]سند شماره ۲۵۰۲۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و روزنامه کیهان، ۱۸ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۳۳]محمدقاسم فروغی جهرمی، پیشین، ص ۷۶۸.

[۳۴]سند شماره ۲۵۰۲۳ و سند شماره ۵۰۵۷۲، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نامه سماجا، ۱۳۵۹/۶/۲۱ و محمدقاسم فروغی جهرمی، پیشین، ص ۷۷۱.

[۳۵]سند شماره ۱۰۶۸۱۷، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۳۶]سند شماره ۵۰۵۶۸، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نامه مرکز فرماندهی سپاه، ۲۱ / ۶/ ۱۳۵۹.

[۳۷]سند شماره ۵۰۵۶۹، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: سماجا ۳ مرکز فرماندهی، ۱۳۵۹/۶/۲۱.

[۳۸]سند شماره ۳۱۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش نزاجا»، سماجا ۲، ۵/ ۶/ ۱۳۵۹.

[۳۹]سند شماره ۲۵۳۲۸۰ و سند شماره ۲۸۳۳۴۵ و سند شماره ۳۴۳۲۱، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش درگیری ژاندارمری کرمانشاهان»، نامه رکن ۳ مرکز فرماندهی ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، ۱۹ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۴۰]محمدقاسم فروغی جهرمی، پیشین، ص ۷۸۱.

[۴۱]همان، ص ۷۸۰.

[۴۲]سند شماره ۳۴۳۴۱، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش برخورد یک دستگاه نفربر به مین»، نامه شهربانی جمهوری اسلامی، ۱۳۵۹/۵/۲۱ و سند شماره ۳۴۳۴۲، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تیراندازی به‌سوی یک دستگاه گاز گروهان خان‌لیلی »، نامه شهربانی جمهوری اسلامی، ۲۱ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۸۳۲۸۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.

[۴۳]روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۴۴]همان، ۲۳ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۴۵]همان، ۲۵ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۴۶]همان.

[۴۷]همان.

[۴۸]همان، ۳۰ / ۵/ ۱۳۵۹.

[۴۹]سند شماره ۵۰۷۱۴، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش تجهیز ضد انقلاب توسط عراق»، نامه اطلاعات سماجا ۲، ۲۹ / ۶/ ۱۳۵۹.

[۵۰]سند شماره ۲۷۶۹۲۶، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش وضعیت پاسگاه قلعه سفید»، نامه هنگ قصرشیرین، ۲۹ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۷۶۷۳۳ و سند شماره ۳۴۳۸۶، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش نقل و انتقالات خودرو‌های نظامی عراق»، نامه سرپرست استانداری ایلام، ۱۶ / ۶/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۲۷۶۷۲۱، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش پاسگاه خسروآباد»، نامه هنگ قصرشیرین، ۱۶ / ۶/ ۱۳۵۹.

[۵۱]سند شماره ۲۷۶۹۴۶، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش مشاهدات مرزی»، نامه هنگ قصرشیرین، ۳۱ / ۵/ ۱۳۵۹ و سند شماره ۱۴۱۶۶۷، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «گزارش ورود ۴ تانک و خودرو حامل نیرو به پاسگاه ترشابه»، نامه مرکز فرماندهی سپاه، ۱۳۵۹/۶/۲ و سند شماره ۵۰۷۲۳، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: «حمل مهمات توسط ارتش عراق»، سماجا ۲، ۲۹ / ۶/ ۱۳۵۹.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

مدیریت و نحوه تقابل با پیشروی ارتش بعثی عراق در سال ۵۹ به روایت اسناد بیشتر بخوانید »

مقابله مردم اسلام‌آباد با منافقین

سنگ تمام مردم اسلام‌آباد غرب در سرکوب منافقین


مقابله مردم اسلام‌آباد با منافقینبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۲۷ تیر ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را رسما پذیرفته بود. پذیرش قطعنامه به گمان منافقین، نشان‌دهنده انهدام سازمان رزمی و از بین رفتن پشتوانه مردمی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. منافقین تصمیم گرفتند از این فرصت استفاده کرده و کار نظام را یکسره کنند.

سحرگاه سوم مرداد ۱۳۶۷یک ستون از منافقین به استعداد پنج هزار نفر نیرو با فرمان مسعود رجوی از مرز خسروی گذشتند و به سمت سرپل‌ذهاب پیشروی کردند. قرار بود آن‌ها در این عملیات که نامش را فروغ جاویدان گذاشته بودند، از پنج محور و طی ۳۲ ساعت و بعد از گذشتن از شهر‌های اسلام‌آباد غرب، کرمانشاه، همدان و قزوین خود را به تهران برسانند.

منافقین بر این باور بودند که این کار شدنی است. آن‌ها در قالب ۵۰ تیپ و هر تیپ ۲۵۰ نفر با لباس‌های خاکی که بازوبند سفیدی روی بازوهای‌شان بود با تجهیزاتی که از صدام گرفته بودند از تنگه پاتاق به طرف اسلام‌آباد حرکت کردند و در گام اول موفق به تسخیر این شهر شدند و در آن به کشتار فجیعی دست زدند.

جنایات منافقین در اسلام‌آباد

مردم اسلام‌آباد غرب که کُرد زبان و مرزنشین هستند، بیش‌ترین آسیب را از حمله منافقین دیدند. منافقین در اسلام‌آباد به کسی رحم نکردند و مردم را به رگبار گلوله بستند. علاوه بر مردم اسلا‌م‌آباد مردمی که در این شهر به شهادت رسیدند از مناطق کرند غرب و سرپل‌ذهاب بودند که در این منطقه پناه گرفته بودند.

یکی از تلخ‌ترین صحنه‌ها این بود که منافقین بعد از گرفتن شهر، به بیمارستان امام خمینی (ره) حمله کردند و تمام کارکنان، مجروحان نظامی و شخصی را کشتند و پیکرهای‌شان را در حیاط بیمارستان آتش زدند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از یکی از شاهدان عینی، منافقین به ۳۰ نفر از رزمندگان مجروح که به این بیمارستان آورده شده بودند، تیر خلاص زدند و یکی از مجروحان را که قصد مقاومت داشت به محوطه بیمارستان آورده روی بدنش بنزین ریختند و زنده زنده سوزاندند. همچنین به مزارع مردم رحم نکردند و خرمن‌های گندم را به آتش کشیدند.

از جنایات دیگر منافقین در اسلام‌آباد، شرط‌بندی روی زنانه حامله بود. «ایران ترابی» یکی از زنان حاضر در منطقه می‌گوید: «آن‌ها روی زن حامله شرط‌بندی می‌کردند، سپس شکم آن زن را پاره منافقین مسعود رجوی مریم رجوی اسلام آابدمی‌کردند، نوزادش را بیرون می‌آوردند تا ببینند پسر است یا دختر. آن‌ها با همسر یکی از معتمدین شهر هم همین کار را کردند. شکمش را دریدند و بچه‌اش را سر بریدند. بعد هم مادر مجروح را اعدام کردند.»

در یکی از صحنه‌ها در حوالی شهر کرمانشاه، منافقین با تانک از روی یک پیکان قرمز رنگ که یک خانواده پنج نفره سوار آن بودند رد شدند، به‌طوری که رنگ خون افراد این خانواده با رنگ خودرو یکی شده بود.

خیال خام منافقین از پیوستن مردم به آن‌ها

منافقین بر این باور بودند که هیچ نیرویی بر سر راه‌شان مقاومت نخواهد کرد، مردم هم به آن‌ها خواهند پیوست و به‌راحتی می‌توانند شهر‌ها را یکی پس از دیگری فتح کنند.

حتی رجوی در نشستی قبل از اجرای عملیات، با ترسیم وضعیتی مطلوب از حمایت‌های مردم از سازمان، حرکت ارتش آزادیبخش را مشابه گلوله برفی تصویر کرد که هرچه به سمت پایین حرکت می‌کند درشت‌تر شده و در نهایت بهمن عظیمی را به وجود می‌آورد که به وسیله آن رژیم ایران را سرنگون خواهد کرد: «نیرو‌های ما آن‌طرف مرز‌ها منتظر هستند و به محض ورود ما به ما خواهند پیوست.»

اما مردم آن‌ها را همراهی نکردند بلکه برای مقابله با ارتش رجوی و دفاع از خاک میهن به نیرو‌های رزمی پیوستند.

اهالی اسلام‌آباد غرب هم پس از ورود منافقین به شهر، از آن‌ها استقبال نکردند. در حالی که مردم هیچ اسلحه‌ای نداشتند و شهر کاملا تسخیر شده بود، منافقین با مخالفت‌های گسترده مردمی علیه خودشان روبه‌رو شدند. وقتی رزمندگان وارد شهر شدند، بخش عمده‌ای از مردم مسلح شدند و به‌ طور کاملا خودجوش ساماندهی شده و به تعقیب منافقین پرداختند. بخشی از آن‌ها هم بلدچی رزمندگان شدند.

نبرد با منافقین

خبر جنایات منافقین در اسلام‌آباد خیلی سریع به شورای عالی دفاع در تهران رسید. سپهبد شهید علی صیادشیرازی به سرعت با یک فروند فالکون عازم کرمانشاه شد و طرحی را برای به دام انداختن منافقین طراحی کرد.
صبح روز پنجم مرداد، عملیاتی که به نام «مرصاد» مشهور شد با رمز «یا علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)» آغاز شد. در این عملیات، دو گردان از تیپ نبی‌اکرم (ص)، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام از پشت به اسلام‌آباد حمله کردند و توانستند به‌ راحتی شهر را از دست نیرو‌های منافق خارج کنند.

رزمندگان هنگام ورود به اسلام‌آباد با صحنه‌های دلخراش جنایات منافقین روبه‌رو شدند. یکی از صحنه‌ها این بود که عمامه یک طلبه را دور گردنش بسته بودند و او را از ساختمان سه طبقه‌ای در میدان مرکزی اسلام‌آباد آویخته بودند.

در ادامه نیرو‌های ضدزره و هوانیروز جمهوری اسلامی منافقین را که به صورت ستونی از جاده اسلام‌آباد به سمت کرمانشاه پیشروی می‌کردند در تنگه «چارزبَر» مورد هدف قرار دادند. آن‌ها که به ۳۴ کیلومتری کرمانشاه رسیده بودند در ساعت دو بعد از ظهرِ پنجم مرداد شکست را پذیرفته و پس از تحمل خسارات فراوان به سوی اسلام‌آباد عقب‌نشینی کردند.

پس از هجوم دوباره نیرو‌های سپاه، ارتش، بسیج و عشایر تا ساعت ۱۲ شب، بسیاری از منافقین به هلاکت رسیدند و آن‌هایی که زنده مانده بودند به طرف گردنه پاتاق فرار کردند و از آن‌جا به عراق گریختند.

منابع

۱. پورداراب، سعید، عملیات مرصاد، تهران: سوره سبز، ۱۳۹۴.
۲. مهدی‌نژاد، سارا، قطعه‌ای از آسمان، تهران: بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس، ۱۳۹۴.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

سنگ تمام مردم اسلام‌آباد غرب در سرکوب منافقین بیشتر بخوانید »

پافشاری شهید خوش‌اخلاق برای عملی کردن حرف امام (ره)

تحلیل شهید آوینی از علت قتل عام مردم توسط منافقین/ پافشاری شهید «خوش‌اخلاق» بر اجرای فرمان امام (ره)


پافشاری شهید خوش‌اخلاق برای عملی کردن حرف امام (ره)به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفا‌ع‌پرس، ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در مورد پایان جنگ را پذیرفت؛ جنگی که شروعش بر پایه خباثت و قدرت‌طلبی دیگران بود، اما این ختم ماجرا نبود.

هنوز ساعتی از پذیرش قطع‌نامه نگذشته بود که عراق به کمک منافقین، حملات خود را به غرب و جنوب کشور آغاز کرد؛ منافقینی که همیشه داعیه آزادی داشتند اما رفتار وحشیانه‌شان از اذهان هیچ ایرانی پاک نخواهد شد.

صدام هم پس از قطعنامه گویا می‌خواست غرور شکسته شده خویش را ترمیم کند. از همین رو دو روز بعد از قبول رسمی قطعنامه از جانب ایران، از چند محور وارد غرب کشورمان شد و شهر‌های قصرشیرین، خسروی، سر‌پل‌ذهاب و گیلان‌غرب را به تصرف خود درآورد.

به قول سیدمرتضی آوینی: «نفرت مردم از منافقین بیش از صدامیان است و این حقیقت، اگرچه از زمان درگیری‌های درون‌شهری منافقین به‌روشنی قابل ادراک بود، اما در عملیات مرصاد به یقین پیوست. منافقین نیز این حقیقت را از همان آغاز دریافته بودند، وگرنه هرگز دست به ترور و قتل‌عام مردم در درون شهر‌ها و یا مصلا‌های نماز جمعه و مساجد نمی‌زدند.»

عکس آشنا

اردوی راهیان‌نور و بازدید از مناطق عملیاتی غرب کشور توسط خادمین شهدا _ فدک، مرداد امسال برگزار شد. صبح روز عرفه بود که به یادمان عملیات مرصاد رسیدیم. تصاویر شهدای عملیات به تفکیک نام هر شهر بر دیوار نقش بسته بود. عکسی از بچه‌های تهران توجهم را جلب کرد: شهید سعید خوش‌اخلاق.

مادر سعید را چند ماه قبل در کلاس‌های امر به معروف خیابان ایران دیده بودم. با وجود سن و سالی که از او گذشته هم‌چنان فعال و پر انرژی است. یادم می‌آید گفته بود ۳۰ سال پیش و درست مقارن با عید قربان پسرش را بدرقه کرده بود و روز عید غدیر هم خبر شهادتش رسیده بود.

مادر شهید خوش‌اخلاق گفت: «من و همسرم اهل خمینی‌شهر اصفهان هستیم. قبل از ازدواج در یک محله زندگی می‌کردیم. همسرم به خواستگاری آمد. بعد از دو سال نامزدی در سن ۱۴ سالگی ازدواج کردم و ساکن تهران شدیم. همسرم این‌جا مغازه داشت و کار می‌کرد. اولین فرزندم دو سال بعد به دنیا آمد. سعید فرزند سوم بود و سال ۱۳۵۰ به دنیا آمد. از دوران نوجوانی بسیار فعال و بااراده بود. کمربند مشکی جودو داشت. هم‌باشگاهی شهید ابراهیم هادی بود. روحیه پهلوانی داشت. یک روز رفته بود با بچه‌های کوچه بازی کند وقتی به خانه آمد یک کتک حسابی خورده بود. گفتم: سعید! تو ورزشکار هستی برای چه کتک خورده‌ای؟!

گفت: مادر، ما در باشگاه قسم خورده‌ایم که از زورمان جای دیگری استفاده نکنیم.»

بچه‌محل‌ها دور هم جمع شدند

«شهید خوش اخلاق» کوچه‌های خیابان ۱۷ شهریور و محله آهنگ به نام شهدای بسیاری مزین شده است. خانواده خوش‌اخلاق با شهیدان لواسانی و ابراهیم هادی هم‌محله‌ای هستند. مادر می‌گوید: «پسرهایمان با هم بزرگ شدند، قد کشیدند و راهی جبهه شدند. شهید لواسانی در عملیات خرمشهر، شهید هادی در کانال کمیل و سعید در عملیات مرصاد شهید شد. جالب اینجاست که کنار مزار سعید یادبود شهید ابراهیم هادی و به فاصله یک مزار دیگر، مزار شهید لواسانی قرار دارد.

انگار بچه‌محل‌ها با اینکه در نقاط و زمان‌های مختلف شهید شدند، اما عاقبت دور هم جمع شدند. مادر شهید لواسانی حتی نتوانست پیکر بی‌سر پسرش را برای آخرین‌بار ببیند. چه بسیارند خانواده‌هایی که حتی نمی‌دانند عزیزان‌شان کجای ایران به خاک سپرده شده‌اند. جوان‌هایمان رفتند، خانواده‌ها آن‌قدر سختی کشیدند، آنوقت بعضی‌ها به‌ خاطر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و یا مسئله حجاب مدام ابراز ناراحتی و شکوِه می‌کنند و قدر ناشناسند. آدم دلش می‌گیرد.»

امام گفته‌اند همه باید بروند

مادران شهدا با صبوری خاطراتی را برایمان تعریف می‌کنند که شاید روح‌شان را هربار زخمی و زخمی‌تر کند. این زن‌ها خودشان شاهدان بی‌ادعای زمانه‌اند. مادر در بیان خاطرات آن روز‌ها می‌گوید: «سعید اولین‌بار زمستان سال ۶۶ و چند ماه قبل از عملیات مرصاد راهی جبهه شد. با اینکه محصل بود می‌گفت: وظیفه من در شرایط کنونی، دفاع از وطن است. چند ماه بعد یعنی مرداد سال ۶۷ و حمله منافقین به غرب کشور دوباره به جبهه رفت.

خیلی از دوستان و هم‌محله‌ای‌ها همراهش بودند. سعید تصمیمش را برای رفتن گرفته بود و گوشش به حرف هیچ کس بدهکار نبود. یکی از پسرانم را در تصادف از دست داده بودم. به همین علت تمام اقوام از سعید می‌خواستند که بماند تا نکند اتفاقی برایش بیافتد و خانواده را دوباره داغدار کند اما او دائم تکرار می‌کرد «امام گفته همه باید بروند، پس باید بروم» و راهی کردستان شد.

خانوادگی رفته بودیم اصفهان برای تشییع یکی از اقوام که شهید شده بود. وقتی برگشتیم، خبر شهادت سعید را به پدرش دادند. من نمی‌توانستم باور کنم. ۱۰ روز بیش‌تر از رفتنش نمی‌گذشت. عید قربان بود که بدرقه‌اش کردیم و رفت و روز عید غدیر در سن ۱۷ سالگی به شهادت رسید. در عملیات مرصاد حدود ۴۰۰ شهید دادیم که پیکر خیلی از شهدا برنگشت اما الحمدالله پیکر سعیدم را خیلی زود در آغوش گرفتم.»

سه دهه آرزو

حضور مادران شهدا در اردو‌های راهیان‌ نور و مقتل پسران‌شان، صحنه‌های‌ عاشقانه، ولی دردناکی را رقم می‌زند. راه رفتن با عصا روی خاک‌هایی که می‌دانی روزی فرزندت را به آغوش کشیده صبر زینبی می‌خواهد. خانم خوش‌اخلاق ۳۰ سال در آرزوی دیدن مقتل سعید به سر برد و سرانجام بهار امسال به آرزویش رسید.

«مناطق عملیاتی جنوب کشور را زیاد رفته بودم اما تا امسال غرب نرفته بودم. خیلی دلم می‌خواست محل شهادت سعید را ببینم. چندین‌بار ثبت‌نام کرده بودم، اما جور نمی‌شد. تا اینکه بهار امسال قسمتم شد. بعد از ۳۰ سال رفتم و عقده‌های چندین ساله‌ام را خالی کردم. آن‌جا حال دیگری داشتم. اصلا قابل وصف نیست.»

ارادت به شهدا با هر رنگی

او پا جای پای پسرش گذاشته است. جبهه‌اش عوض شده اما نگاهش به همان مسیر است. از فعالیت‌هایش در مسیر امر به معروف برایمان می‌گوید: «در گروه مردمی آمرین به معروف «صراط» فعالیت دارم. استاد تقوی کلاس‌های آموزشی دارد و به افراد یاد می‌دهد که چگونه «امر به معروف» و «نهی از منکر» را به‌ طور صحیح در جامعه اجرا کنند. البته فقط در مورد حجاب نیست. در مورد رعایت حقوق همسر و فرزند و همسایه نیز مطالب مهم و کاربردی را یاد می‌گیریم. افراد شرکت‌کننده در طرح صراط همه جوان هستند. من پیر آن جمع هستم. در این طرح، نحوه بیان را همراه با کتاب و جزوه آموزش می‌دهند.

خاطره‌ای از همین فعالیت‌ها دارم. به دختر جوان و بد‌حجابی در خیابان به نرمی تذکری دادم و رد شدم اما به تندی و پرخاش با من صحبت کرد. دلشکسته شدم. دست خودم نبود. اشکم جاری شد. دختر جوان که با من هم‌مسیر بود نگاهی کرد و متوجه شد. آمد جلو و از من دلجویی کرد. به او گفتم: تو مثل دختر من هستی. من به‌ خاطر پسرم که خونش را برای این مملکت داده است می‌خواهم حجابت را رعایت کنی. جا خورد و خیلی منقلب شد. من را بوسید. حلالیت طلبید و موهایش را پوشاند. گفت: از پسرت بخواه برایم دعا کند.

همیشه وقتی سر مزار سعید می‌روم ناخودآگاه یاد آن دختر می‌افتم. معتقدم جوان‌های ما با هر رنگ و حجاب و روشی که دارند هنوز ارادت خاصی به شهدا دارند. اسم شهدا که به میان می‌آید، گویا پذیرش آن‌ها در مسائل شرعی و دینی بیش‌تر می‌شود.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

تحلیل شهید آوینی از علت قتل عام مردم توسط منافقین/ پافشاری شهید «خوش‌اخلاق» بر اجرای فرمان امام (ره) بیشتر بخوانید »

طرح رجوی برای غارت و تجاوز در ایران پس از عملیات فروغ جاویدان

آرزوی خام «رجوی» برای غارت و تجاوز در ایران پس از تصرف ایران


طرح رجوی برای غارت و تجاوز در ایران پس از عملیات فروغ جاویدانبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جنایت‌های منافقین در دهه ۶۰ بار دیگر در عملیات فروغ جاویدان نمایان شد. کشتار مردم در شهر‌های تصرف شده حتی مجروحان و بیماران در اسلام‌آباد، نمایی از خوی جنایتکارانه رجویست‌ها داشت اما این تمام ماجرا نبود و در صورت پیروزی عملیات طرح‌های وحشتناک‌تری هم در دستور کار بود.

سید حجت سید اسماعیلی از اعضای سابق مجاهدین خلق که تجربه ۲۷ سال حضور در فرقه رجوی را دارد در خاطرات خود اظهار داشت: «پل پوت یک سیاست‌مدار کامبوجی بود که جنبش خمر سرخ به رهبری او از ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ بر کامبوج حکم راند. در مدت چهار سال حکومت خمر‌های سرخ، دو میلیون نفر از جمعیت هشت میلیون نفری کامبوج را در کشتزار‌های مرگ در گودال‌هایی که در زمین حفر کرده بودند، به رگبار بسته و سپس همانجا به خاک می‌سپردند.

دامنه جنایات خمر‌ها به حدی بود که گزارش‌ها، نسل‌کشی در این کشور را تأیید کردند. خانه‌های مردم آتش زده شد. اموال آن‌ها به غارت رفت و صد‌ها هزار نفر بدون آن‌که گناهی کرده باشند، کشته شدند نظامیان سابق شقه‌شقه شدند. روحانیون، کارمندان دولت، روشنفکران، اساتید دانشگاه و کسبه و هیچ‌کس و هیچ طبقه‌ای مشمول عفو قرار نگرفت.

رجوی هم در طراحی عملیات فروغ جاویدان و وقتی نیرو‌ها را در دوم مرداد سال ۱۳۶۷ در قرارگاه اشرف برای حمله به ایران توجیه می‌کرد و من هم شخصا در این نشست حضور داشتم گفت: وقتی تهران را تسخیر کردید تا ۴۸ ساعت با شما کاری ندارم هر کاری خواستید بکنید بعدا من آمده و عفو عمومی خواهم داد.»

منبع: کتاب «خداوند اشرف از ظهور تا سقوط»، سید حجت سیداسماعیلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

آرزوی خام «رجوی» برای غارت و تجاوز در ایران پس از تصرف ایران بیشتر بخوانید »