کشف حجاب

خبرهایی در کمین مردم تهران

دلسوزانه با گشت ارشاد



از حق نگذریم، در ماجرای دردناک مرگ مرحومه مهسا امینی، هوشیاری ناجا در اطلاع‌رسانی- ولو باتأخیر- باعث شد لاشخورهای اهریمنی از این مویه‌های دروغین طرفی نبسته و دست خالی برگردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: از حق نگذریم، در ماجرای دردناک مرگ مرحومه مهسا امینی، هوشیاری ناجا در اطلاع‌رسانی- ولو باتأخیر- باعث شد لاشخورهای اهریمنی از این مویه‌های دروغین طرفی نبسته و دست خالی برگردند.

با این حال فرصتی مغتنم است، برای چند نکته دلسوزانه با گشت ارشاد…

یکم. گشت ارشاد یک ضرورت عقلانی است. مخالف‌ترین‌ها نیز اگر به عوارض و لوازم حرفشان پایبند باشند موافق می‌شوند. علت هم روشن است. فرض کنیم مردی برهنه به خیابان بیاید. باید برخورد کرد یا نه؟ حتما جواب مثبت است. همین، یعنی ضرورت قهریه. ممکن است درباره حد و مرز اختلاف باشد که اینجا فقه پویا، به شرع و عرف توجه توامان دارد که بحث ما نیست. ممکن است عده‌ای منتقد حد و مرزها باشند، ولی مخالفت با اصل قهریه بی‌معنی است؛ مگر طرفداران اباحه‌گری و لاابالی‌گری، که مخاطب ما نیستند. به همین دلیل بزرگان نظام ما ازجمله امام و رهبری تصریح دارند که حجاب الزامی یک ضرورت است. منطق ماجرا نیز روشن است. در سکولارترین کشورها نیز بر این ماجرا حد و مرز قائلند و محدودیت یعنی ضرورت قهریه. البته اسم گشت ارشاد رهزنی دارد. به همین دلیل است که برخی مدام سؤال می‌کنند که مگر با گشت ارشاد کسی باحجاب می‌شود؟ پاسخ این است که گشت ارشاد برای صیانت از قانون و دفاع از حقوق دیگران است نه باحجاب کردن. مثل مأمور راهنمایی و رانندگی که جریمه می‌کند برای رعایت نظم و نه الزما منظم کردن فرد.

دوم. ۲دسته ظاهرا مخاطبان گشت ارشاد هستند. یک دسته زنان و دخترانی که عرفا شل‌حجابند. این گروه ممکن است به جهت شرعی حجاب‌شان کامل نباشد اما نکته بسیار مهم و ضروری این است که همان شل‌حجابی را حجاب می‌دانند. این گروه اگر فردا بی‌حجابی هم آزاد شود قطعا همین حجاب را حفظ می‌کنند. این شل‌حجابی نیز ناشی از مدگرایی و عرفی شدن است نه خدای نکرده بی‌حیایی و بی‌عفتی. تذکر به این گروه به غایت اقدام فرهنگی و آموزشی طلب می‌کند. اما دسته دوم گروهی‌ هستند در اقلیت. این گروه ساختارشکنند. همان برهنگی که در ابتدای متن آمده است. برخورد قهریه باید در این نقطه باشد؛ قاطع و بی‌اعتنا به هیاهو. از طرفی برخورد با این جریان نباید تنها در نقطه کف خیابان باشد. با سوداگران و کاسبان بی‌حجابی نیز باید برخورد شود. یک نمونه همین سلبریتی‌های بی‌هنر رانتی که با پول نفت مردم بزرگ و امروز الگوی برهنگی شده‌اند.

سوم. ماموران گشت ارشاد باید در سطح یک معلم دلسوز رفتار کنند که تنبیه‌اش نیز مدبرانه است. رعایت اخلاق و ادب و حرمت افراد یک ضرورت اساسی است. ماموری که عصبانیت خود را در قبال هیاهوی دیگران نمی‌تواند کنترل کند نباید در این مسئولیت قرار گیرد. از همه مهم‌تر این ماموریت تنها از کسانی ساخته است که معتقد به کارشان باشند و از سر ناچاری و دستوری رفتار نکنند.

چهارم. ماجرای امروز حجاب، خارج از یک موضوع صرفا فرهنگی است. این را حتما مسئولان ناجا متوجه هستند، اما ممکن است برای چنین جنگی خود را مهیا نساخته باشند. امروز با یک پدیده امنیتی در مسئله حجاب مواجهیم. اینجاست که باید به همه جزئیات یک جنگ تمام‌عیار ذهنی و رسانه‌ای و البته امنیتی توجه کرد.

همان کسانی که افراد ساختارشکن را مجهز می‌کنند تا در خیابان مانور دهند؛ حالا به هر تقدیر یا با مزدوری و یا واردات لباس مبتذل، یک پروژه همه‌جانبه جنگ روانی را طراحی کرده‌اند. از فیلمبرداری تا توزیع رسانه‌ای و تا روایت‌های دروغ و تا به خیابان ریختن و…

اینجاست که گشت ارشاد باید خود را مجهز به یک جنگ رسانه‌ای و امنیتی تمام‌عیار کند نه صرفا یک مواجهه اجتماعی و فرهنگی.

مجهز شدن به دوربین، آموزش کامل نیروی انسانی، حضور پلیس زن خبره، تجهیزات فناورانه ردگیری و غیره از ضروریات این عرصه است.

پنجم. مردم ما مسلمانند. متدین هستند؛ ولو با حجاب رنگین‌کمانی. همین یک گزاره به مسئولان ما قوت قلب می‌دهد که با اقتدار به وظیفه قانونی و شرعی‌شان عمل کنند. نگران هیاهوهای هیجانی هم نباشند. مسیر حق یک طرفه است و بی‌بازگشت. هرکس مقابل «حقیقت» مقاومت کند به‌زودی مقابل «واقعیت» قرار می‌گیرد و جبرا اصلاح می‌شود، فرقی هم نمی‌کند برانداز اهریمنی یا خودی‌های منفعل و ظاهرگرا؛ این سنت خداست.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دلسوزانه با گشت ارشاد بیشتر بخوانید »

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سپیده رشنو برگزار شد

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سپیده رشنو برگزار شد



نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده سپیده رشنو به ریاست حجت‌الاسلام قاضی افشاری برگزار شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از مرکز رسانه قوه قضائیه، نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده سپیده رشنو صبح امروز به ریاست حجت‌الاسلام و المسلمین قاضی افشاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، با حضور نماینده دادستان، وکیل و خانواده متهم برگزار شد.

در ابتدای جلسه دادگاه به دستور قاضی افشاری نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و به قرائت کیفرخواست پرداخت.

وی گفت: اتهام خانم سپیده رشنو دائر بر اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و فراهم آوردن موجبات فساد است.

نماینده دادستان ادامه داد: متهم در همراهی با مسیح علی‌نژاد به فراخوان وی عمل کرده و ضمن کشف حجاب در معابر عمومی فیلمی از خود گرفته و در فضای مجازی منتشر می‌کند که همان فیلم در شبکه‌هایی همچون شبکه سعودی اینترنشنال منتشر شده است.

وی افزود: در ادامه اقدامات مجرمانه، متهم در تاریخ ۲۵ تیرماه در اتوبوس بی‌آرتی پس از کشف حجاب از خانم آمر به معروف فیلمبرداری کرده و وی را به بیرون از اتوبوس پرتاب کرده است.

نماینده دادستان گفت: در ادامه این اقدامات، متهم فیلم تهیه شده را برای مسیح علی‌نژاد ارسال می‌کند. با عنایت به مستندات و کشف اقلام مجرمانه از تلفن همراه متهم، بزه انتسابی به متهم محرز بوده و اقدامات وی با مواد ۵۰۰ و ۶۱۰ و ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات منطبق است.

در ادامه جلسه، قاضی افشاری خطاب به متهم گفت: شما به اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور از طریق عناصر خارج نشین، فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و فراهم آوردن موجبات فساد متهم هستید؛ یعنی اتهامات شما فقط منتهی به اتفاق رخ داده در اتوبوس بی‌آرتی نیست.

در ادامه سپیده رشنو در جایگاه دفاعیات متهم قرار گرفت و با اشاره به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در بخشی از دفاعیات خود و توضیح اتفاق روز مورد اشاره گفت: روز ۲۵ تیر در بی‌آرتی شالم را در آوردم و در دستم گرفتم که در این بین بحث و درگیری بین من و خانم حاضر در تصویر رخ داد و از این اتفاق فیلم گرفتم.

در ادامه این جلسه حجت‌الاسلام و المسلمین قاضی افشاری از متهم خواست که در زمینه توییت منتشر شده وی در فضای مجازی و در معابر عمومی و خیابان ها در تاریخ ۲۱ تیرماه توضیحاتی ارائه دهد که متهم پس از ارائه دفاعیاتی به دروغ‌های منتشر شده در مورد وی در برخی رسانه‌های معاند اشاره کرد و گفت: مطالب دروغ زیادی علیه من نوشتند از جمله اینکه گفته بودند پس از شکنجه شدن به بیمارستان طالقانی منتقل شدم که فردای آن روز به خانواده خود زنگ زدم و این موضوع را تکذیب کردم. در مدت زمان حضورم در بازداشتگاه خیلی دروغ علیه من نوشتند.

وی در ادامه با ابراز پشیمانی از مشارکتش در کمپین‌های مسیح علینژاد تاکید کرد: این فرد آن‌ور آب نشسته، از افراد سواستفاده می‌کند و اینور آب یکی مثل من را تشویق به ترویج بی حجابی می‌کند و پول می‌گیرد.

رشنو در پایان ضمن درخواستی از دادگاه گفت: درخواست دارم دادگاه قرار وثیقه بنده را تبدیل کند و آزاد شوم.

قاضی افشاری در ادامه گفت: درخواست قرار وثیقه خود را به منشی دادگاه ارایه دهید تا به آن رسیدگی شود.

در ادامه قاضی افشاری ختم جلسه را اعلام کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سپیده رشنو برگزار شد بیشتر بخوانید »

شگرد مزدوران رسانه‌ای غرب در فضاسازی علیه گشت ارشاد

شگرد مزدوران رسانه‌ای غرب در فضاسازی علیه گشت ارشاد



رسانه‌های مزدور غرب اصرار دارند با هر بهانه‌ای شده ولو خبر دروغ، خط فضاسازی منفی علیه گشت ارشاد را زنده نگه دارند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه همشهری در یادداشتی در این زمینه می‌نویسد: رسانه‌های مواجب‌بگیر کاخ سفید و سعودی نوشتند: پرتاب دختر بدحجاب از ون گشت ارشاد. ساعتی نگذشت که خبر اصلی منتشر شد. خانم متهمی که شاکی خصوصی داشته، خود را از خودروی کلانتری و نه گشت ارشاد به بیرون پرت کرده است.

از این دست چند مورد فهرست کنم؟

– برخورد گشت ارشاد با خانم بوشهری تکذیب شد. فیلم اساساً برای گذشته و مربوط به برخورد با خرابکاری خیابانی بوده است.

– کشته‌شدن دختر تبریزی در تعقیب و گریز با گشت ارشاد تکذیب شد. دختر نوجوان به‌دلیل عدم تسلط بر رانندگی و نداشتن گواهینامه تصادف کرده بود.

– عکس احساس‌برانگیز گریه دو زن در خودروی گشت ارشاد، مربوط به عکس خبری از مانور ناجا و نمایش بوده است.

– ماجرای برخورد با آب‌بازی و کشف حجاب در تهرانپارس یک دروغ بود. طرف موادمخدر روانگردان مصرف کرده بود.

– خانم اهل شهر رشت به‌خاطر حجاب دستگیر نشده بود. او در حال مستی و رقص، به ماموران ناجا حمله کرد و البته دستگیر شد.

– در ماجرای جنجالی اتوبوس بی‌آرتی هم خانم سپیده رشنو متهم به کشف حجاب نیست، بلکه اتهام وی تبانی با ضدانقلاب در تبلیغ فساد است که البته باید از خودش در دادگاه دفاع کند.

کارکرد نهایی خبرهای کذب و دنباله‌دار در حوزه گشت ارشاد چیست؟

یکم. تکثیر خبر؛ خبر اصلی دیده می‌شود و اما تکذیبیه‌ها خیر. از تکذیب موارد بالا چند مورد را دیده یا شنیده‌اید؟

اما اثر مهم‌تری وجود دارد.

دوم. تقویت؛ ممکن است تکذیب خبر را هم ببینید اما همین تکذیب خبر هم کارکرد رسانه‌ای دارد. خبر و تکذیبش باعث می‌شود اصل مسئله به عنوان یک چالش در ذهن‌ها تقویت شود. شنیده‌اید عوام می‌گویند

«تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»؛ همان.

ثمره‌ای از این مهم‌تر هم وجود دارد.

سوم. بی‌حسی خبری؛ تکذیب خبر را می‌بینید، اما دچار بی‌حسی نسبت به تکذیبیه می‌شوید. گویی تکذیبیه جزیی از روال اداری این دست اخبار است. مرحله شدیدتر وقتی است که بالاخره در بین عملکرد ناجا خطا هم وجود دارد و ترکیب این خطاها با بی‌حسی منجر به بی‌اعتمادی به تکذیبیه‌ها می‌شود.

اما ثمره نهایی از همه این موارد فراتر است.

چهارم. تثبیت؛ تثبیت ثمره تکرار است. مهم نیست خبر را باور کنید یا نکنید. تکذیب بشود یا نشود. دروغ باشد یا راست. مهم این است که این ژانر خبری فعال باشد. مهم این است که هر روز «تکرار» شود. ثمره این تکرار در میان‌مدت، تثبیت یک تصویر معیوب در ذهن مخاطب است که فراتر از تایید یا تکذیب یک خبر است. از بین موارد بالا شما خاطرتان نیست چه خبری تایید یا تکذیب شده است. مهم این است که هر روز خبری با هدف بدنامی قانونگرایی در ماجرای حجاب منتشر شود و شما در معرض اجباری دریافت پیام باشید. پیامی که طراحی شده تا مخاطب را دچار خطای تصویر کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شگرد مزدوران رسانه‌ای غرب در فضاسازی علیه گشت ارشاد بیشتر بخوانید »

رسانه داخلی یا شبکه نیابتی دشمن؟!

رسانه داخلی یا شبکه نیابتی دشمن؟!



نگاهی کلی به مواضع رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاح‌طلبی نشان می‌دهد که این جریان رسانه‌ای چگونه در تلاش برای تکمیل پروژه عملیات روانی دشمن علیه ملت ایران هستند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته همواره آماج حملات و جنگ رسانه‌ای از جانب معاندان بوده است. جنگ نرم همان‌طور که از نامش پیداست مهندسی آرام، تدریجی و زیرسطحی افکار عمومی جوامع باهدف نیل به هدفی مشخص بسته به برنامه‌ریزی طراحان آن، است.

گاهی در پی «تغییر قالب‌های ماهوی جامعه و ساختار سیاسی» آن است که با حمله و طرح‌ریزی رسانه‌ای نهادهایی همچون خانواده، آموزش و پرورش، دستگاه قضایی، سیستم بهداشت و درمان و اساساً هر آنجایی است که باید مأمن و پناهگاه و البته مورد اطمینان مردم باشد را بی‌اعتبار کند و گاهی با ارائه تصویری شکست‌خورده، ناامید و مأیوس از جامعه اساسا فروپاشی آن را دنبال می‌کند.

اما این فرآیند چگونه و با کمک چه جریاناتی رخ می‌دهد؟ و چرا دشمن برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی به موفقیت در جنگ رسانه‌ای طمع کرده؟ تا جایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی هم در بیانیه گام دوم شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن را جهادی ریشه‌دار خواندند و هم در مراسم تنفیذ رئیس‌جمهور دولت سیزدهم تأکید کردندکه : «دشمنان ما امروز بیشترین تحرکشان علیه ما بیش از تحرکات امنیتی و اقتصادی، تحرکات تبلیغاتی و جنگ نرم است، تبلیغات رسانه‌ای است برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلط بشوند». این مهم پیش از این نیز در قالب «اهمیت ناکارآمد ‌سازی جریان تحریف که حقایق را وارونه نشان می‌دهند»، نیز مورد تأکید قرار گرفته بود.

3 محور اصلی عملیات روانی دشمن علیه مردم ایران

در این زمینه بحران‌سازی از مسائل و حوادث عادی با هدف ایجاد فشار روانی، اضطراب و خشم انباشته، سیاه‌نمایی از همه شئون حکومت و کشور و ایجاد نفرت نسبت به وطن‌، ناامیدسازی از بهبود اوضاع، به خصوص اوضاع اقتصادی و معیشتی و بزک کردن دشمنان اصلی و واقعی کشور و جایگزین کردن دیگران به عنوان دشمن به عنوان سه محور اصلی عملیات روانی علیه ملت ایران در دستور کار رسانه‌ها معاند قرار گرفته و به صورت شبانه‌روزی در تلاشند با تثبیت ادراک‌های مدنظر خود افکار عمومی کشور را تحت تاثیر قرار دهند یا حتی بر تصمیمات کلان کشور اثر بگذارند و زمینه پیشبرد راهبردهای خود را فراهم آوردند.

از سوی دیگر برای کسانی که ادبیات استراتژیک غربی‌ها به ویژه آمریکائی‌ها درباره ایران را تعقیب کرده‌اند یک کلیدواژه آشنا وجود دارد با عنوان «شبکه همکار غرب در ایران». آنها مدت‌هاست عقیده دارند و این عقیده خود را پنهان هم نکرده‌اند در این مسیر قطعا به کمک بازوانی در داخل ایران نیاز خواهند داشت، که چندی پیش‌اندیشکده آمریکائی کاتو در گزارشی مفصل به دولت آمریکا تقویت این جریان در داخل ایران را شدیدا توصیه کرده بود.

اهمیت نقش شبکه همکار غرب در داخل برای فروپاشی اجتماعی ایران

این‌اندیشکده در این گزارش چندگانه‌ای را جهت تقابل با ایران معرفی و در نهایت روش پیشنهادی خود برای مقابله با ایران را ارائه کرده است که یکی از محوری‌ترین آن بحث کمک به بالندگی جریان طرفدار غرب در داخل ایران است.

اصرار و ارائه استدلال‌هایی برای مقابله با ایران تحت عنوان «حمایت از جریان تجدیدنظرطلب» اولین بار نیست که توسط یک‌اندیشکده آمریکایی پیشنهاد می‌شود کما اینکه در طول سال‌های اخیر بارها چنین موضوعی موردتوجه سیاستمداران، رسانه‌ها واندیشکده‌های غربی قرار گرفته است و از سوی دیگر اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه اقتصادی- رسانه‌ای همکار غرب در داخل کشور حمایت و تلاش برای تقویت آنها نیز مختص به یک طیف یا جناح سیاسی در آمریکا نیست. 

درواقع در شرایطی که سیاست فشار حداکثری دشمن علیه ملت ایران با هدف فروپاشی اقتصاد کشور به اذعان خودشان به شکلی مفتضحانه شکست خورده است‌، آمریکائی‌ها به این جریان امید بسته‌اند تا به نیابت از آنها در داخل ایران با تحقیر و توهین به مردم ایران، یأس آفرینی و القای بن بست در آینده و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت و همچنین انتشار اخبار دروغ و سانسور اخبار مثبت فروپاشی اجتماعی ایران را به زعم خود محقق کنند. 

در همین راستا نگاهی کلی به مواضع رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاح‌طلبی نشان می‌دهد که این جریان رسانه‌ای چگونه در تلاش برای تکمیل پروژه عملیات روانی دشمن علیه ملت ایران به صورت روزانه با انتشار اخبار دروغ و سانسور اخبار مثبت در جامعه یأس آفرینی و با القای بن بست در آینده کشور شکاف میان مردم و حاکمیت را دنبال می‌کنند.

دروغ، مبالغه و سیاه‌نمایی با هدف ایجاد اضطراب و فشار روانی در جامعه

به عنوان نمونه روزنامه شرق روز گذشته در گزارشی درباره سیل اخیر امامزاده داود با توسل به حربه رسانه‌ای دروغ‌، مبالغه و سیاه‌نمایی و با هدف جریحه دار کردن احساسات و عواطف مردم نوشته است: « بو، همان بوی متروپل است. بوی اجسادی که چند روز است پیدا نشده‌اند، تمام محوطه را برداشته. از اولین پیچ امامزاده داوود، مسیرها را بسته‌اند و تنها با مجوز یا کارت خبرنگاری اجازه تردد داده می‌شود، چندین کیلومتر پایین‌تر نیروهای امداد به همراه سگ‌های زنده‌یاب در حال گشتن دره‌ها هستند. احتمال اینکه سیل اجساد را تا این مسیر آورده باشد می‌رود.» 

موضوعی که البته به فاصله‌ای کوتاه از سوی سرپرست دادسرای جنایی استان تهران تکذیب و تصریح شد: « فردی با مصاحبه‌ای با یکی از روزنامه‌های کشور انجام داده بود و مدعی شده بود که جسد یکی از اعضای خانواده‌اش تاکنون کشف و شناسایی نشده است که با پیگیری‌های لازم این فرد صبح امروز با مراجعه به سازمان پزشکی قانونی تهران پس از انجام آزمایش دی‌ان‌ای جسد عضو خانواده‌اش به نام محمد پیشدادی فرزند محمدعلی را شناسایی و تحویل گرفت » 

این روزنامه مدعی اصلاحات همچنین طی روزهای گذشته در گزارشی‌هایی با عنوان «زجرهای دخترانه در کمپ‌های خصوصی» و «یک سال پس از زن کشی، قاتل مبینا آزاد است خبرنگار در انتظار حبس 26‌ماهه» سعی داشته تصویر سیاه، تاریک و کریه از وضعیت جامعه ایرانی و به خصوص زنان و دختران ایرانی ارائه کند. 

روزنامه اعتماد نیز در روزهای گذشته در گزارشی عجیب و قابل تامل با عنوان «مرگ در شعله‌های اعتراض» مدعی خودکشی و مرگ 8 کارگر به‌دلیل مشکلات معیشتی شده تا نسبت به بهبود اوضاع، به خصوص اوضاع اقتصادی و معیشتی القای ناامیدی کرده و ایجاد نفرت نسبت به وطن و اضطراب و فشار روانی در جامعه را دنبال کند. 

 استناد به تصاویر و فیلم‌های جعلی برای لجن پراکنی

یا روزنامه زنجیره‌ای ابتکار که در شرایطی که افکار عمومی جامعه درگیر و متاثر از وقوع سیل در نقاط مخلتف کشور است در اقدامی قابل تامل و البته تاسف بار با انتشار تصویری از سیل در عربستان آن را به سیل در شهرستان استهبان نسبت داد. 

این اقدام در حالی رخ داد که نخستین بار و در جریان سیل سال ۹۸ شیراز، این تصویر در شبکه‌های اجتماعی با عنوان تصویری از سیل شیراز و ویرانی‌های باقی مانده از آن فراگیر شد.

همچین در اقدامی دیگر «عباس. ع» ستون نویس نشریات زنجیره ای- که در دولت اصلاحات به اتهام فروش اطلاعات به بیگانگان به ۸ سال زندان محکوم شد- با استناد به فیلمی جعلی که خبرنگار بی‌بی سی فارسی از غرق شدن یک موتور سوار در کشوری دیگر منتشر کرده و آن را به حادثه سیل در ایران نسبت داده‌، به تحقیر مردم ایران پرداخته و این فیلم جعلی را نماد فقدان آموزشی مردم ایران و ضعف حاکمیت دانسته است. 

 تطهیر جاسوسان و قبح شکنی از فعالیت مجریان پروژه جنگ روانی دشمن 

از سوی دیگر مدعیان اصلاحات از مدت‌ها قبل پروژه تطهیر جاسوسان و عناصر ضدانقلاب خارج نشین و قبح شکنی از فعالیت این افراد در رسانه‌های داخل کشور را کلید زده و به برخی از آنها از جمله «مسعود بهنود» روزنامه نگار سلطنت طلب و فراری تریبون می‌دهند. فردی که طی سال‌های گذشته در پوشش خبرنگار، مجری یا فعال رسانه‌ای مهم‌ترین نقش در اجرای پروژه جنگ روانی دشمن در ایران هراسی، هجمه به فرهنگ، هویت و اعتقادات مردم ایران و کودتای رنگی علیه نظام جمهوری اسلامی داشته است. 

او همچنین مجری و کارشناس شبکه تلویزیونی و سایت «بی‌بی‌سی فارسی» است که ابزار دولت انگلیس برای تحقیر، توهین، تفرقه افکنی و مایوس کردن مردم ایران است. این رسانه همانند دولت بدسابقه انگلیس نگاهی استعماری به مردم ایران دارد. از سوی دیگر بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران عرصه سیاست و رسانه یکی از دلایل اصلی شکل گیری شبکه تلویزیونی بی‌بی سی فارسی و صرف هزینه‌های هنگفت از سوی دولت انگلیس برای آن را، نقش‌آفرینی در فتنه 88 می‌دانند، شبکه‌ای که با ردیف بودجه اختصاصی وزارت خارجه انگلیس راه‌اندازی شده است.

خبر ‌سازی با هدف تحریم مردم ایران، حمایت ویژه از گروهک‌های تروریستی تجزیه‌طلب، توهین به مقدسات، تشویق مردم به آشوب و آتش زدن و تخریب اماکن عمومی، تمسخر عقاید دینی مردم، تشویق زنان به کشف حجاب، کوچک‌نمایی نقاط پیشرفت، بزرگنمایی نقاط ضعف، بن بست‌نمایی وضعیت کشور و… از جمله کارویژه‌های بی‌بی سی فارسی است که بهنود سال‌ها در قالب مجری و کارشناس در آن مشغول به فعالیت بوده است. 

همچنین در سال‌های گذشته تعدادی از فعالین رسانه‌ای در داخل با خیانت به مردم کشورشان به استخدام بی‌بی سی فارسی درآمدند و در نقش پادوهای ملکه انگلیس، در این شبکه ضدایرانی مشغول به کار شدند که «دروازه ورود» این خبرنگاران تجدیدنظرطلب به شبکه رسانه‌های فارسی زبان بیگانه «بهنود» بوده است.

روزنامه شرق نیز در شماره دیروز خود مصاحبه‌ای با «کاوه مدنی» جاسوس فراری دوتابعیتی ترتیب داده و در ابتدای این مصاحبه با تعریف و تمجید از این جاسوس فراری می‌نویسد: «می‌گوید «امیدوار» است، به همان‌اندازه هم «نگران». می‌گوید اگر روزی امیدش را از دست دهد، دیگر درباره ایران حرفی نخواهد زد. درباره محیط زیست ایران؛ اما هنوز به جنگل‌ها و تالاب‌ها، به درختان بلوط و هیرکانی، به خرس‌ها و یوزها و گورخرهای ایرانی امید دارد. حتی به دریاچه ارومیه هم امید دارد. دریاچه ارومیه‌ای که این روزها حالش نزار شده و درمانده. کاوه مدنی، پژوهشگر و فعال محیط‌زیستی ایرانی و معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست ایران در گفت‌وگو با «شرق» از این امروز و فردای دریاچه ارومیه گفت.»

چندی پیش هم روزنامه‌ای که این روزها تنها نام جمهوری اسلامی را یدک می‌کشد نیز یادداشتی از کاوه مدنی با عنوان «تکرار دروغ خشکسالی سی ساله» منتشر کرده بود. این جاسوس فراری در بخشی از این یادداشت نوشته بود: «تا زمانی که همه مشکلات بخش آب را بر گردن خشکسالی و تغییر اقلیم و دشمن و نفوذی و جاسوس و ابردزد بیفتد، فقط و فقط فرصت سوزی می‌شود و هزینه تغییر بالا می‌رود. متاسفانه طبیعت برای انسان صبر نخواهد کرد تا عقلش سر جایش بیاید. هر چه جلوتر برویم، خساراتی که به محیط زیست می‌زنیم، جبران ناپذیرتر خواهند شد!».

کاوه مدنی بعد از مفتوح شدن پرونده قضائی او در پیوند با جاسوسی از مراکز نظامی و اخلال در برنامه‌های محیط زیستی در ایران در حالی که ممنوع الخروج بود، در قالب مأموریت از ایران فرار کرد (و به عبارتی فراری داده شد) و مستقیم به لندن رفت و در بخش مطالعات ایران در مرکز مک‌میلان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییل مشغول به کار شد. نکته قابل تأمل این‌جاست که چند تن از یهودیان صهیونیست از قبیل «دیوید بریون دیویس»، «ریچارد گیلدر» و «لوئیس لرمن» این مرکز ضدایرانی را راه‌اندازی کرده و در حقیقت این مرکز با مدیریت صهیونیست‌ها علیه ایران فعالیت می‌کند.

 مأموریت اصلی کارمندان پروپاگاندای غربی-عربی-عبری علیه مردم ایران

این موارد و دهها نمونه دیگر تنها بخش کوچکی از تلاش روزانه رسانه‌های مدعی اصلاحات یا همان جریان غربگرایی داخلی برای تکمیل پازل دشمن در ایجاد یاس، نا امیدی، القاء بدبختی و فلاکت مردم ایران و فروپاشی اجتماعی کشور است. طیف ماموریت داری که چندی پیش یکی از افراطیون فراری مدعی اصلاحات مأموریت‌شان را این‌گونه فاش کرد: «ما کارمندان پروپاگاندای غربی – عربی – عبری علیه مردم ایران هستیم. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم… گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و… هستیم؛ نه، ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم».

 از کشف حجاب تا شوخی‌های جنسی! 

یکی از نکات قابل تأمل این است که متاسفانه در سایه بی‌توجهی مدیران برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات، تعدادی از خبرنگاران و روزنامه نگاران این رسانه‌ها علنا به کشف حجاب اقدام کرده و به صورت پیوسته، توئیت‌ها و پست‌های اینستاگرامی توهین‌آمیز و ساختارشکن منتشر کرده و ضمنا توئیت‌ها و مطالب فعالین جریان معاند در خارج از کشور را نیز بازنشر می‌دهند. 

بر همین اساس با بررسی صفحات اجتماعی برخی از خبرنگاران و روزنامه نگاران مدعی اصلاح‌طلبی شاغل در رسانه‌های داخلی موارد تأمل برانگیزی مشاهده می‌شود. کشف حجاب، توهین به مقامات عالی نظام، سیاه‌نمایی وضع کشور،انتشار مطالب و تصاویر اروتیک، شوخی‌های جنسی، توهین به مقدسات و…تنها بخشی از مصادیق پست‌های منتشر شده از سوی برخی خبرنگاران و روزنامه نگاران طیف مدعی اصلاحات در فضای مجازی است.

دوره کارآموزی برای حضور در رسانه‌های معاند

عملکرد این قبیل افراد در پوشش خبرنگار، این شائبه را به وجود آورده است که برخی از آنها با چنین رویکردی در پی رزومه‌سازی برای حضور در رسانه‌های معاند هستند.

و اما همان‌طور که پیش از این نیز ذکر شد، قصور و تقصیر مدیران برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات موجب شده تا این‌گونه افراد به راحتی و بدون محدودیت به انتشار مطالب سخیف اقدام کرده و این رسانه‌ها را به عنوان «دوره کارآموزی برای حضور در رسانه‌های ضدانقلاب در خارج از کشور» در نظر بگیرند.

 گاف مشترک خبرنگار روزنامه زنجیره‌ای و مواجب بگیر ملکه انگلیس

در سال‌های گذشته «پ.ع» طنزنویس روزنامه شرق طبق روال و بنابر هماهنگی‌های صورت گرفته، مطلب تولیدی خود را در اختیار مسعود بهنود قرار می‌داد تا وی صبح روز بعد در ستون مرور روزنامه‌ها در بی‌بی سی فارسی به آن ضریب داده و با ذکر اسم نویسنده، آن را بازنشر دهد. 

ظاهر قضیه این بود که مواجب بگیر ملکه انگلیس در بی‌بی‌سی فارسی، هر روز صبح خودش روزنامه‌های داخلی ایران را مرور و سوژه‌ها را انتخاب می‌کند و در این میان، روح خبرنگاران اصلاح‌طلب در داخل کشور اصلا از این ماجرا خبردار نیست. اما گاف بی‌بی سی،موجب شد که دم خروس بیرون بزند. 

آن شب، وقتی طنزنویس روزنامه شرق مطلب خود را تحویل داد و رفت، ساعاتی بعد یکی از مدیران روزنامه، مطلب وی را به دلیل ملاحظاتی کنار گذاشت و مطلب مذکور اصلا چاپ نشد. با این‌حال مسعود بهنود صبح روز بعد با این خیال که مطلب ارسال شده توسط خبرنگار اصلاح‌طلب به وی، در روزنامه منتشر شده است، آن را بازنشر داده و با آب و تاب به شرح آن پرداخت.

 فعالیت خبرنگاران داخلی با اسم مستعار در رسانه‌های معاند

یکی از روش‌های مورد استفاده توسط برخی خبرنگاران اصلاح‌طلب در داخل جهت همکاری با رسانه‌های معاند، استفاده از نام مستعار است. در سال‌های گذشته اسنادی منتشر شد که نشان می‌داد برخی از خبرنگاران فعال در رسانه‌های اصلاح‌طلب با نام مستعار در رسانه‌های معاند فعال بوده و به نوعی به صورت نیابتی به تهیه خوراک رسانه‌ای برای آنها اقدام می‌کرده‌اند.

 حقوق ریالی- دلاری، پاداش پادویی برای دشمن

در سال‌های گذشته یکی از خبرنگارانی که پیش از آن در رسانه‌های مدعی اصلاحات در داخل کشور فعال بوده و مدتی بود که به رسانه‌های معاند پیوسته بود در یادداشتی در سایت ضدانقلاب «روزآنلاین» نوشته بود:«من در داخل ایران هم حقوق ریالی داشتم و هم حقوق دلاری، حقوق ریالی را از رسانه اصلاح‌طلب می‌گرفتم و حقوق دلاری را از فعالین جریان برانداز در خارج از کشور.»

 پول بیت‌المال برای فربه‌سازی خط نفاق و تحریف!

نکته قابل توجه این‌جاست که برخی رسانه‌های داخلی بدسابقه که بارها در نقش همکار داخلی رسانه‌های معاند در کارزارهای رسانه‌ای علیه مردم ایران حضور فعال داشته‌اند، از یک‌سو یارانه و بودجه از دولت دریافت کرده و از سوی دیگر از برخی نهادها نیز در قالب خبر و آگهی، هزینه دریافت می‌کنند.

بر همین اساس و با توجه به کارنامه سیاه این قبیل رسانه‌ها، خلاف انصاف و مروت و قانون است که پول بیت‌المال صرف حمایت از آنان شود.

ضرورت برخورد بدون تساهل و تسامح با مخلان امنیت روانی جامعه

در شرایطی که جریان مدعی اصلاح‌طلب با خط‌گیری از غربی‌ها روح و روان جامعه را هدف قرار داده و در تلاش است در شرایط فعلی جامعه به جای واکنش مؤثر در ایجاد امنیت خاطر در جامعه، اختلال و آشفتگی و یآس را در جامعه پمپاژ کند، برخورد با این مخلان امنیت روانی جامعه ضرورتی انکار ناپذیری است. 

آنگونه رهبر معظم انقلاب نیز در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب به آن اشاره کرده و فرموده بودند:«در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌ همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند.»

ایشان همچنین تیرماه سال جاری در دیدار رئیس‌و مسئولان قوه قضایی تاکید فرمودند: «یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیّت روانی داشته باشند. امنیّت روانی یعنی چه؟ یعنی هر روز یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرف هراس‌افکننده‌ای در ذهنها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامه‌ها بودند که این کارها را می‌کردند، حالا فضای مجازی هم اضافه شده. هر چند وقت یا چند روز یک بار، گاهی چند ساعت یک بار یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرفی را یک آدم مشخّصی یا نامشخّصی در فضای مجازی منتشر می‌کند، مردم را نگران می‌کند، ذهن مردم را خراب می‌کند. یک دروغی را مطرح می‌کند، شایع می‌کند، خب، این امنیّت روانی مردم از بین میرود. یکی از وظایف قوّه‌قضائیّه برخورد با این مسئله است. البتّه این‌جا هم من شنیدم بعضی گفتند که قانون نداریم؛ اوّلاً می‌شود از همین قوانین موجود استفاده کرد و حکم این را فهمید؛ اگر قانون هم ندارید، سریع قانون تهیّه کنید؛ اینها چیزهای مهمّی است.»

منبع: کیهان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رسانه داخلی یا شبکه نیابتی دشمن؟! بیشتر بخوانید »

«پاریس پاریس»؛ روایت حوادث خونبار واقعه کشتار مسجد گوهرشاد

«پاریس پاریس»؛ روایت حوادث خونبار کشتار مسجد گوهرشاد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، سعید تشکری، به عنوان نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما و منتقد شناخته می‌شود، تشکری در سال ۱۳۴۱ در شهرستان قوچان از توابع خراسان شمالی چشم به این دنیا گشود، این رمان نویس، منتقد و نمایشنامه نویس از سال ۱۳۶۰ فعالیت‌های خود را به عنوان نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما شروع کرد.

نویسندگی مقالات در حوزه ادبیات و هنر برای مطبوعات، داوری و منتقدی جشنواره تئاتر فجر، شرکت در جشنواره‌های ملی و کشوری، چاپ آثار در حوزه رمان و ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش سریال‌های تلویزیونی و نگارش نمایشنامه‌های رادیویی در اداره کل نمایش رادیو تهران از جمله کارهایی است که تشکری در ادامه فعالیت فرهنگی و هنری خود انجام داده است.

تشکری در جایگاه استادی شاگردان بسیار زیادی را در حوزه هنر و ادبیات تربیت کرده و امروز نیز به عنوان یکی از رمان نویسان طراز اول کشور در حوزه ادبیات دینی و انقلاب شناخته می‌شود؛ همچنین جایزه سه دوره کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنی پور در سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰ را برای نگارش رمان «بار باران» که توسط انتشارات نیستان به چاپ رسیده است را از آن خود کرده است.

این نویسنده و منتقد توانسته به عنوان نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر و فیلم نامه نویس برتر برنده جایزه شده و با حضور در جشنواره‌های ملی و بین المللی همچون جشنواره فجر، یونیسف و غیره در کارنامه سی ساله خود در حوزه‌های ادبی و هنری عناوین بسیاری را کسب کند.

از جمله آخرین کارهای سعید تشکر می‌توان به حوزه تلویزیون اشاره کرد که وی نگارش بخش اول «سریال زمان» که از سریال‌های موفق و پربیننده شبکه سوم سیما بود را برعهده داشته است؛ همچنین در زمینه ادبیات داستانی نیز می‌توان به چاپ رمان‌های موفقی از جمله «پاریس پاریس»، «ولادت»، «رژیسور» و «بار باران» اشاره کرد.

تشکری در زمینه ادبیات نمایشی نیز موفق بوده است و کارهای او بارها و بارها توسط ناشران مختلف تجدید چاپ شده است؛ مجموعه نمایش‌های او در دو جلد توسط انتشارات نیستان به نام‌های «وصل هزار مجنون» و «وقتی زمین دروغ می گوید» چاپ شده است که مجموعه «وقتی زمین دروغ می‌گوید در زمستان ۱۳۹۱ عنوان کتاب برتر سال را به خود اختصاص داد.

بیشترین شهرت سعید تشکری بخاطر نگارش آثار ادبی به‌جا مانده از این نویسنده متعهد است؛ کتاب «ولادت» و «پاریس‌پاریس» از انتشارات نیستان، کتاب «بارِ باران» از انتشارات تربیت و کتاب «غریب، قریب» از انتشارات بنیاد آفرینش‌های هنری آستان قدس رضوی، رمان «هندوی شیدا» از انتشارات نیستان، «مفتون و فیروزه» از انتشارات نیستان، رمان «هرایی» از انتشارات علمی فرهنگی و بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، «پاکان و الماس» از بنیاد پژوهش‌های اسلامی، کتاب «آبی‌ها» از انتشارات به نشر، کتاب موقف از انتشارات به نشر، «دعبل»، کتاب «پاریس‌پاریس» و مجموعه هشت داستان رضوی با عنوان «دورتاب» و کتاب «کوچه» از جمله این آثار است.

«پاریس‌پاریس» اثر برجسته دیگری از مرحوم سعید تشکری است که توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر و چاپ دوم آن هم اکنون در دسترس علاقه مندان قرار دارد.

«پاریس پاریس»؛ روایت حوادث خونبار واقعه کشتار مسجد گوهرشاد

اکنون سال ۱۳۱۴ است و هزاره فردوسی در طوس خراسان در حال برگزاری است. ملک و مهیار که یکی یتیم‌زاده قوچانی است و دیگری دختری تازه از فرنگ برگشته که سرنوشتی مشابه مهیار دارد. در سالی که حکومت رضاخان میرپنج حوادث خونبار واقعه کشتار مسجد گوهرشاد را پی ریزی می‌کند با یکدیگر آشنا می‌شوند. رابطه آنها روز به روز از سطح به عمق می‌رسد و هویتی خاص پیدا می‌کند.

گویی شناخت هر کدام برای دیگری با شناخت تاریخ پرپر شده خراسان یکی می‌شود. سردار حشمت انگشتان دست مهیار را که عشق آتشین به شعر و ادب دارد در مخزن کتابخانه گوهرشاد در شب کشتار مثله می‌سازد و ملک که تا پیش از این سردار حشمت را پدر خود می‌دانسته در می یابد که او فرزند یکی از عشایر است که در کشتاری مشابه در ایل قشقایی پدر خود را از دست داده و مادرش به عنوان غنیمت به خانه سردار حشمت آورده شده است. و مادرش پس از تولد ملک خود را به آتش کشیده است. ملک ومهیار پا به پای قهرمانان حقیقت‌گو و کذاب کشتار مسجد گوهرشاد شعله می‌گیرند تا داغ این واقعه از ذهن و دل کسی پاک نشود. پاریس پاریس سودای تبدیل شدن شهری چون مشهد به شهری چون پاریس است؛ سودایی که پایانش به دالانی هزارتو و بی فرجام می‌ماند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«پاریس پاریس»؛ روایت حوادث خونبار کشتار مسجد گوهرشاد بیشتر بخوانید »