کودتای مخملین

قدیری‌ابیانه: دشمنی آمریکایی‌ها با حاکمیت ملی ایران است

دستپاچگی غرب در برابر دوران سازی ایران



یک دلیل مهم، این است که آنها در راه اندازی اغشاشات پیچیده اخیر، ریسک بزرگی کردند و با یک محاسبه غلط، تمام شبکه نفوذ را به دست خود نابود کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:

آمریکا، انگلیس و برخی دولت های اروپایی، به بیش فعالی در مقابل جمهوری اسلامی ایران دچار شده اند. تحریم (نمایشی) پشت تحریم، جنجال پشت جنجال، و فشار سیاسی پشت هیاهوی رسانه ای. چند وقتی هم هست که قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی را زمزمه می کنند. اما چرا؟

یک دلیل مهم، این است که آنها در راه اندازی اغشاشات پیچیده اخیر، ریسک بزرگی کردند و با یک محاسبه غلط، تمام شبکه نفوذ را به دست خود نابود کردند.

آنها نه تنها شبکه نفوذ باز سازی و گسترده شده ظرف۱۳ سال را نابود کردند، بلکه اکنون هراسانند که ایران کجا و چگونه، ضربات راهبردی متقابل را وارد خواهد کرد.

آنها دیده اند که در ماجرای میکونوس، و سپس دست درازی آمریکا و انگلیس به نفتکش ها، جمهوری اسلامی چگونه طرف های غربی را تحقیر کرد. سفرای اروپایی، دست از پا دراز تر باز گشتند و سفیر آلمان با تاخیر به ایران راه داده شد. در ماجرای نفتکش ها نیز آمریکا و انگلیس مجبور به آزاد سازی نفتکش ایرانی شدند.

اما بیش فعالی دولت های غربی، علت مهم تری هم دارد و آن این که ایران پس از ۳۰۰ سال انفعال، در حال نقش آفرینی فعال در عرصه سیاست جهانی و باز آفرینی نظم جدید است.

آمریکا و متحدانش، در همین دو دهه گذشته، دو بار مرتکب جنگ افروزی مستقیم و نیابتی در غرب آسیا و در کنار مرز های ایران شدند. نام این دو جنگ را هم جنگ جهانی چهارم و سوم گذاشتند.

بنا بود طرح خاورمیانه جدید، نقشه منطقه را زیر و رو کند، و کشورهای اسلامی از جمله ایران را تجزیه نماید. اما نقشه جامع آنها گرفتار سوء محاسبه شد.

آنها حساب این را نکرده بودند که ولایت فقیه و انبوه نیروهای پاکباخته، در میانه میدان می ایستند و با تدبیر و شجاعت و خطر پذیری و مجاهدت، از تهدید بزرگ دشمن، فرصتی بزرگ تر برای گسترش جبهه مقاومت اسلامی می سازند.

آن روز که مجله نیوزویک، عکس سردار سلیمانی را در صفحه اول خود گذاشت و تیتر زد “او نخست با آمریکا جنگید و اکنون در حال خورد کردن داعش است”، گوشه ای از احساس عجز و حقارت و کینه آمریکایی ها را نشان می داد.

سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی آمریکا قرار گرفت و سردار سلیمانی ترور شد، اما مقامات ارشد پنتاگون بارها اعلام کردند که از آن پس، حملات و ضربات به نیروهای آمریکایی در منطقه بیشتر و شدید تر شده است. پایگاه های آمریکا و تاسیسات رژیم های وابسته به آنها بارها به شکل بی سابقه ظرف چند دهه اخیر، به تیر غیب گرفتار شد.

بیش فعالی سر در گم غرب، از این جهت است که می بینند ایران برای اولین بار در دویست سال گشته، نه تنها منفعل نیست، بلکه دوران سازی می کند. مجموعه تدابیر پیچیده ایران توانست سرنوشت زنجیره جنگ ها در منطقه را خلاف نقشه شوم غرب رقم بزند. در عین حال، اینک غربی ها طعم تلخ احساس نا امنی و جنگ را می چشند.

اروپائیان، قرن ها عادت کرده بودند در دیگر مناطق دنیا آتش افروزی کنند و همچون سلاطین، به تماشای تفریحی جنگ گلادیاتور ها بنشینند. اما حالا آتش به منطقه امن خود آنها سرایت کرده است.

آنها در دهه گذشته، تا می توانستند کودتای مخملین در کشور های همجوار روسیه راه انداختند، و پایگاه نظامی و جاسوسی ساختند. روسیه هر چند دیر متوجه شد و چند سال به هوای توافق مینسک مماشات کرد و زمان را از دست داد، اما سرانجام به خود آمد و فن بدل را به اقدامات خزنده ناتو زد.

دولت های اروپایی، بانیان اصلی دو جنگ جهانی اول و دوم هستند که موجب جان باختن ده ها میلیون انسان بیگناه در غرب و شرق عالم (از جمله کشور ما) شد.

هر چند حکومت ایران در هر دو جنگ، اعلام بیطرفی کرده بود، اما کشور ما به اشغال متفقین درآمد. انگلیسی ها به همراه روس ها، در جنگ جهانی اول که احمد شاه قاجار حکومت می کرد، ایران را اشغال کردند.

وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه، موجب عقب نشینی روسیه شد. اما انگلیس، نیروهایش را هنگامی از ایران خارج کرد که با انجام کودتا، رضا خان را بر تخت سلطنت نشاند و رژیم پهلوی را برای۵۴ سال به ملت ایران تحمیل کرد.

در جنگ جهانی دوم نیز، متفقین (آمریکا، انگلیس و شوروی) خاک ایران را اشغال کردند؛ سپس آمریکا و انگلیس، محمد رضا پهلوی را جای رضا خان نشاندند تا شوم ترین دوره اختناق و استبداد و غارت منابع ایران را به مدت ۳۷ سال رقم بخورد.

خشم و عقده ناگشوده دولت های غربی از ایرانِ قدرتمند، به یک یا دو مسئله کوچک محدود نمی شود. آنها با یک قدرت نوظهور مواجهند که درست در بحبوحه انفعال روسیه و چین و هند و دیگران، توانست در برابر طرح خاورمیانه جدید قد علم کند و با مدیریت میدان، مقدمات تشکیل نظام جهانیم تکثر را فراهم سازد. اکنون عزادار خروج جهان از وضعیت تک قطبی مسلط، داستان مرگ و زندگی برای “غربِ فرتوت” است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دستپاچگی غرب در برابر دوران سازی ایران بیشتر بخوانید »

رفتار هیستریک غرب واکنش به کدام موفقیت‌هاست؟


محمد ایمانی

فهرست موفقیت‌ها در کشورمان ظرف سال گذشته، به معنای حل همه مشکلات نیست. مشکلات بسیاری در طول هشت سال فعالیت دولت قبل تولید و تلنبار شد که حل آنها قطعا زمان می‌برَد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: بلوک غرب، در سه دهه پس از فروپاشی شوروی عادت داشت در دیگر مناطق دنیا بحران بسازد و از آب گل‌آلود جنگ و آشوب، ماهی بگیرد. اما چند سالی است که نه‌تنها اراده این قدرت‌ها پیش نمی‌رود، بلکه آتش بحران کمانه کرده و در دامن خود آنها افتاده است.

ایران به‌عنوان پیشتاز جبهه مقاومت اسلامی، در این میان توانسته ضمن خنثی‌سازی بمب «مدیریت اشرافی غربگرا»، مسیر پیشرفت و اثرگذاری فعال در تغییر نقشه سیاسی دنیا را طی کند.

مرور برخی ابعاد این روند، روشن می‌کند که چرا جبهه غرب، تدارک گسترده و پیچیده‌ای برای ایجاد آشوب انجام داد، اما با بی‌محلی قاطبه ملت ۸۵ میلیونی ایران (جز یک گروه چند دهم درصدی) روبه‌رو شد.

۱) غربگراهای ایرانی در حالی آدرس اعتماد به آمریکا را می‌دادند که اتفاقات اوکراین برای چندمین‌بار نشان داد آمریکا، حتی متحدان نزدیک اروپایی را قربانی مطامع خود می‌کند؛ همچنان که اروپای غربی، بارها همین معامله را با اروپای شرقی کرده است.

آمریکا و اروپا در ۷۴ سال گذشته، بالغ بر بیست جنگ را به منطقه ما تحمیل کرده‌اند. اروپایی‌ها پس از جنگ جهانی دوم سعی کردند آتش جنگ را تا دهه‌ها از منطقه خود دور کنند و به دیگر مناطق بکشانند. اگر هم در اروپا جنگی رخ می‌داد، در حوزه اروپای شرقی بود.

ناتو از مارس تا ژوئن ۱۹۹۹ میلادی، به بهانه کوزوو، یوگسلاوی را که از متحدان شوروی سابق بود، مورد حمله قرار داد. آمریکا و اروپا پس از فروپاشی شوروی، دائما در حال دست‌درازی به شرق اروپا، تجزیه‌طلبی، کودتای مخملین، الحاق کشورها به ناتو و پیشروی به سمت مرزهای روسیه بودند.

واکنش روسیه به این پیشروی، با سه دهه تاخیر انجام شد. آمریکا و اروپا، به روسیه منفعل عادت کرده بودند. اما روسیه سرانجام در برابر گسترش پایگاه‌های نظامی و جاسوسی آمریکا در همسایگی خود دست به دفاع زد.

برای اولین‌بار پس از جنگ جهانی دوم، ترکش‌های ویرانگر جنگ تا آلمان و فرانسه و انگلیس رسید.

در همین جنگ روشن شد آمریکا حتی ابایی از قربانی کردن آلمان و فرانسه ندارد و این دو به علاوه انگلیس هم، ابایی ندارند اوکراین و شرق اروپا را پیش پای منافع خود قربانی کنند.

۲) بحران اقتصادی فعلی در قالب «افزایش تورم، تراز تجاری منفی، افزایش قیمت انرژی و چالش‌های مرتبط با حوزه تولید و بحران اعتراضات اجتماعی، در تاریخ چند دهه گذشته غرب کم‌سابقه است.

گزارش موسسه آمار اتحادیه اروپا (یورواستات) نشان می‌دهد تورم در ۱۹ کشور منطقه یورو، رکورد چهار دهه گذشته را شکسته و دورقمی شده است. (ترکیه که دهه‌ها منتظر عضویت در اتحادیه اروپا بوده و از سوی سکولارهای ایرانی به‌عنوان الگو معرفی می‌شده، گرفتار تورم ۸۵ درصدی است).

در همین حال خبرگزاری بلومبرگ می‌نویسد: «رکود اقتصادی غیرمنتظره، پیش‌روی کشورهای اروپایی است. کارشناسان پیش‌بینی کردند نرخ رکود و تورم در اروپا بسیار بیشتر از برآوردهای قبلی خواهد بود».

۳) آمار ورشکستگی شرکت‌ها در انگلیس، رکورد ۱۳ ساله را شکست و ظرف سه‌ماهه ‌آوریل تا ژوئن، ۵۶۲۹ شرکت اعلام ورشکستگی کردند.

شبکه سی‌ان‌ان می‌گوید «براساس گزارش دفتر آمار ملی انگلیس، بهای گاز طبیعی فقط در ماه جولای، ۹۶ درصد افزایش داشت و در برخی کشورها تا چهار برابر گران شده است. مسئولان خدمات بهداشت ملی انگلیس نسبت به این وضعیت که ممکن است میلیون‌ها نفر با فقر مواجه شوند هشدار داده و اعلام می‌کنند بسیاری از مردم انگلیس، زمستان امسال باید بین وعده غذایی خود و یا گرم نگاه داشتن خانه‌هایشان در فصل سرما، یکی را انتخاب کنند».

بوریس جانسون نخست‌وزیر سابق هم چند هفته قبل در «دیلی‌میل» هشدار داد: «شرایط ماه‌های آتی، دشوار و شاید بسیار دشوار شود. قبض‌های انرژی، اشک انگلیسی‌ها را درخواهد آورد».

ادوارد هگر نخست‌وزیر اسلواکی در گفت‌وگو با روزنامه فایننشال‌تایمز هشدار داد: «افزایش بهای برق، اقتصاد اسلواکی را با خطر فروپاشی مواجه کرده است؛ مگر آنکه اتحادیه اروپا میلیاردها یورو کمک در اختیار ما قرار دهد. در غیر این صورت، ناچار خواهیم شد بخش تامین برق اسلواکی را ملی کنیم».

اعتصابات و اعتراضات گسترده، از کشورهای ضعیف‌تر اروپایی به انگلیس و فرانسه و آلمان کشیده شده و سیستم حمل‌ونقل و پمپ بنزین‌ها را مختل کرده است. ۴۵۰۰ پمپ بنزین در سراسر فرانسه با تعطیلی یا کمبود سوخت مواجه شده‌اند.

۴) افزایش ۴۰۰ تا ۵۰۰ درصدی و بعضا حتی ده برابری قبوض برق در بسیاری ازکشورهای اروپایی، به امری رایج اما مستأصل‌کننده تبدیل شده است.

نشریه آلمانی بیلد، چندی قبل در گزارشی تاثربرانگیز نوشت: «پیتر شنر ۷۷ ساله‌، یک مستمری‌بگیر در شهر Füssen ایالت باواریای آلمان می‌گوید من حدود ۲۰۰۰۰ کیلووات ساعت در سال برق مصرف می‌کردم و ۱۰۵ یورو در ماه می‌پرداختم.

اما ارائه‌دهنده خدمات شهری، حالا ۱۲۲۳ یورو در ماه از من می‌خواهد که بیشتر از حقوق بازنشستگی من (۱۰۵۹ یورو) است. صورتحساب‌های بسیار هنگفت به خانه‌های مردم تحمیل می‌شود و بسیاری نمی‌دانند که چه باید بکنند. آنها اگر نتوانند قبض گاز و برق خود را پرداخت کنند، قطع می‌شوند؟ سباستین بارتلز، رئیس باشگاه مستأجران برلین می‌گوید بله، این یک وضعیت قانونی است».

موسسه تحقیقات اقتصادی ZEW، از قول اقتصاددانان گزارش داده «تورم بالا و اختلال در عرضه انرژی و ترس از قطع آن، اقتصاد آلمان را به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا، به سمت طوفانی بزرگ سوق می‌دهد».

دولت‌های غربی مانند اسب‌های درشکه همدیگر را گاز می‌گیرند و اگر بتوانند زیر پا می‌گذارند تا از مهلکه بگریزند.

وزیر دارایی فرانسه به تلخی گفته است: «در بحبوحه ماجرای اوکراین، شریک آمریکایی ما، گاز طبیعی را در بازار جهانی چهار برابر گران‌تر از بازار داخلی خود می‌فروشد که می‌تواند منجر به تضعیف اروپا شود؛ ما نباید اجازه دهیم درگیری در اوکراین منجر به سلطه اقتصادی آمریکا و تضعیف اروپا شود».

۵) غرب در میانه چنین بحرانی، دو اتفاق مهم را در داخل و خارج ایران، با نگرانی رصد می‌کند.

ایران، به‌عنوان قدرتی نوظهور و معادله‌ساز در نقشه سیاست جهانی ظاهر شده است. جبهه مقاومت، جنگ جهانی سوم و چهارم مدنظر غرب را در سوریه و عراق و لبنان و فلسطین و یمن مهار کرد و همین موجب شد «جنگ جهانی سوم»، به زمین غرب کمانه کند.

اکنون اراده جبهه مقاومت، در حال غلبه تدریجی بر اراده جبهه استکبار است: مقاومت در یمن، جنگ نیابتی غرب را درهم شکست.

در مرز دریایی لبنان و فلسطین اشغالی، صهیونیست‌ها را بر سر میدان گازی وادار به عقب‌نشینی کرد.

در عراق، فتنه‌انگیزی‌ها برای برگزار نشدن انتخابات و تشکیل نشدن دولتی مستقل را عقب راند.

در جنگ نیابتی سوریه، ترمز آمریکا و اسرائیل را کشید و ضمن استفاده از ظرفیت روسیه، به این کشور جرأت داد در مقابل پیشروی ناتو در مرزهای غربی‌اش بایستد.

در آمریکای لاتین، اراده آمریکا برای سرنگونی دولت مردمی مادورو را شکست و ضمن زیر پا گذاشتن تحریم‌ها، به احیای صنعت نفت و اقتصاد ونزوئلا همت گماشت.

به اینها، راهپیمایی چند ده میلیونی اربعین، و فراگیر شدن زمزمه سرودی درباره موعود همه مستضعفان، از کشمیر و هند و پاکستان و کشورهای مختلف منطقه تا نیجریه و سنگال و انگلیس و فرانسه و استرالیا و آمریکای لاتین را علاوه کنید.

۶) اتفاق دومی که غرب سلطه‌جو را هراسان کرده، روند تدریجی احیای امید و اعتماد مردم در داخل ایران، در اثر تغییر ریل دولت است.

اعتماد مردم به دولت به‌ویژه رئیس‌جمهور محترم برای رفع تدریجی مشکلات و موفقیت‌های به‌دست آمده در همین یک سال، موجب شد تا قاطبه مردم، بی‌محلی تحقیرآمیزی به فراخوان‌های اغتشاش بکنند و به دشمن برای اقدامات شرارت‌آمیز، کوچه ندهند.

برخی از موفقیت‌های امیدوارکننده، عبارتند از: مهار نسل‌کشی کرونا و تاثیرات ویرانگر آن در زمینه تعطیلی کسب‌وکارها، دور زدن تحریم‌ها و گسترش چتر دیپلماسی اقتصادی در منطقه و جهان، رونق صادرات غیرنفتی و یازده برابر شدن درآمدهای نفتی پس از سقوط صادرات به زیر ۱۰۰ هزار بشکه، راه‌اندازی طرح ملی غدیر و تامین آب ۴/۷ میلیون نفر در ۲۶ شهر و ۱۶۰۸ روستای خوزستان، و چاره‌جویی برای بحران آب همدان، مدیریت تولید و مصرف برق در کشور و عبور از تابستان بدون قطع برق برخلاف دو سال گذشته، کاهش نرخ تورم افسارگسیخته از ۶۰ درصد به زیر ۴۰ درصد (هرچند که این نرخ، هنوز هم زیاد و آزاردهنده است)، بازگرداندن ریل اقتصاد از رکود به رشد ۴ درصدی، و تامین امنیت غذایی از طریق دو برابر کردن قیمت خرید تضمینی و خرید تقریبا دو برابری (۷/۵ میلیون تنی) گندم در مقایسه با سال قبل.

۷) همزمان با شروع جنگ اوکراین و گرانی و کمیابی مواد غذایی در جهان، کشور ما گرفتار بحرانی دیگری بود که دولت غربگرا با قیمت‌گذاری غلط و واگذاری غلط‌تر ۶۰ میلیارد دلار ارز برجا گذاشت.

آمریکا و اروپا انتظار داشتند ایران در همان مقطعی که دو چالش فقدان منابع ارزی و گرانی افسارگسیخته مواد غذایی در جهان تلاقی پیدا کرد، به هم بریزد. زمانی هم که دولت جدید به توقف واگذاری رانتی ذخائر ارزی همت گماشت، امپراتوری رسانه‌ای غرب، جنگ روانی و بمباران تبلیغاتی گسترده‌ای را با کمک اشرافیت غربگرا در داخل ترتیب دادند.

اما مردم برخلاف ماجرای بنزین و رویکرد توهین‌آمیز رئیس آن دولت، به آقای رئیسی اعتماد کردند تا دولت بتواند بحران بزرگ «ارزی- غذایی» را مدیریت کند. این اعتماد، جلوه‌ای مهم از تقویت ساخت درونی در حوزه افکار عمومی بود.

ایران در حالی بحران جهانی مواد غذایی را پشت سر گذاشت و تولید و خرید گندم داخلی را به دو برابر افزایش داد، که دو کشور اوکراین و روسیه، ۳۰ درصد تجارت گندم، یک‌پنجم تجارت ذرت و ۸۰ درصد تولید روغن آفتاب‌گردان جهان را در اختیار داشتند و وقوع جنگ، قیمت این اقلام را با تورم بی‌سابقه مواجه کرده بود.

سازمان ملل چندی قبل اعلام کرد: «بیش از ۶۰ کشور جهان، با مشکل واردات محصولات کشاورزی و بحران غذایی دست و پنجه نرم می‌کنند»؛ و به گفته دبیرکل‌ سازمان ملل، «بحران جهانی مواد غذایی در سال آینده (دی‌ماه به بعد) به مراتب شدیدتر خواهد شد».

این بحران به کشورهای اروپایی هم کشیده شده و پیش‌بینی می‌شود در فصل سرما، محدودیت منابع بر سر تامین غذا یا گرم کردن خانه‌ها و پرداخت سایر هزینه‌ها، به بحران اصلی ده‌ها میلیون اروپایی تبدیل شود.

۸) فهرست موفقیت‌ها در کشورمان ظرف سال گذشته، به معنای حل همه مشکلات نیست. مشکلات بسیاری در طول هشت سال فعالیت دولت قبل تولید و تلنبار شد که حل آنها قطعا زمان می‌برَد.

اما این موفقیت‌ها نشان می‌دهد که مدیریت اقتصاد کشور روی ریل درستی قرار گرفته و اراده و اهتمام لازم برای چاره‌جویی مسائل به میدان آمده است.

این روند، همان‌قدر که برای مردم و نخبگان مطلع امیدوارکننده است، دشمنان و بدخواهان را نگران می‌کند و به صرافت می‌اندازد که تا دیر نشده، در برابر روند پیشرفت کارشکنی کنند. اشرافیت غربگرا هم که در جریان تدارک فتنه ناکام اخیر، برای دشمن کارسازی و کوچه باز کرد، نگران این است که موفقیت‌های فعلی از مسیر مقاومت، کام ملت را شیرین کند و مردم بفهمند آنها در ارتکاب انواع سوءتدبیرها تعمد داشته‌اند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رفتار هیستریک غرب واکنش به کدام موفقیت‌هاست؟ بیشتر بخوانید »

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها



سپاه پاسداران، دیده‌بان هوشمندی است که با وجود غفلت برخی مدیران، دست دشمن را خواند و مانع از دور خوردن کشور شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- جنگ، چقدر زشت منظر است! ناامنی، کشتار، ویرانی و آوارگی. شاید اگر اوکراین در شرق اروپا نبود، خیلی‌ها به یاد نمی‌آوردند که یمن و فلسطین و سوریه و عراق و افغانستان – یا همین ایران عزیز ما- نه ده روز، بلکه سال‌ها گرفتار جنگ‌هایی فجیع بوده‌اند.

ویرانگرتر از جنگ نظامی، جنگ رسانه‌ای در اعماق ذهن‌هاست؛ که به دلشوره یک «چشم آبی مو بور»، هزاران برابر ضریب می‌دهد، اما فریاد ده‌ها میلیون انسان مظلوم و جنگزده در غرب آسیا را در هیاهوی تبلیغاتی دفن می‌کند. «چشم آبی موبور» هم اوکراینی نیست. اگر دقت کنیم، کسی که دنیا باید به‌خاطر نگرانی او خود را به آب و آتش بزند، در واقع، مو بور اروپای غربی و آمریکایی است، که از گران شدن قیمت نفت و گاز و بنزین دلشوره گرفته‌اند. و الّا اگر مردم اوکراین حرمت داشتند، غرب آنها را بازیچه دست‌درازی نمی‌کرد و از کشورشان، مستعمره سیاسی و نظامی و امنیتی نمی‌ساخت.

۲- نیروی نظامی متعارف در دنیا، ذاتا خشن‌ تربیت می‌شود. او باید بی‌محابا بناها و افراد مقابل را بکوبد و پیش برود. و چه صحنه‌های مشمئزکننده که بر جا می‌گذارد. در افغانستان و عراق مکررا اتفاق افتاد که‌ اشغالگران بی‌سر و پا نیمه‌شب، درِ خانه یا اتاق خواب شهروندان را شکستند و هرکس را خواستند، کشتند یا ربودند. اذن و اجازه صاحب‌ خانه معنا نداشت.

اما تاریخ، یک رزمنده متمایز از همه نظامیان غرب و شرق دنیا را به‌خاطر دارد. قاسم سلیمانی، فرمانده مبارزه با اشغال و ‌تروریسم، که هر چند برای تامین امنیت صاحب ‌خانه‌ گریزان از جنایات داعش جنگیده، اما برایش نامه می‌نویسد، شماره تلفن می‌گذارد و از اینکه از منزل او در عملیات آزادسازی بوکمال (مرز عراق و سوریه) استفاده کرده، حلالیت می‌طلبد: «خانواده‌ عزیز و محترم؛ سلام‌علیکم. من برادر کوچک شما قاسم سلیمانی هستم… اولاً از شما عذر می‌خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که از خانه شما، بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیا هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم… من در خانه شما نماز خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت ‌به‌ خیر شوید. محتاج دعای شما هستم. برادر یا فرزند شما؛ سلیمانی».

۳- جنگاور و این قدر رقیق‌القلب؟ رقیق‌القلب، و پشت پا زده به همه محبت‌ها نسبت به خانواده و فرزند و همسر؟ آیا یک ژنرال آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، یا روسی و چینی سراغ دارید که توانسته باشد نامه‌ای چنین شرافتمندانه و متعالی برای دخترش بنویسد و با خون خویش، پای ادعایش را امضا کند:

«هر بار که سـفر را آغاز می‌کنم، احساس می‌کنم دیگر نمی‌بینمتان… شما چشمان منید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده، همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هرچه در این عالم فکر کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی‌توانم و این به‌دلیل علاقه‌ من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به‌دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به‌خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار، حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما… فکر کردم برای شـما زندگی کنم. دیدم برایم خیلی مهم‌ و ارزشمندید، طوری که اگر به شما درد برسد، همه‌ وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود، من خودم را در میان شعله‌های آتش می‌بینم. اگر روزی ‌ترکم کنید، بند بند وجودم فرو می‌ریزد. اما دیدم چگونه می‌توانم حلّال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهمّ مرا علاج کند و او جز خدا نیست… اولین‌بار است که اعتراف می‌کنـم؛ هرگز نمی‌خواستم نظامی شـوم، هرگز از مدّرج شـدن خوشـم نمی‌آمد. من کلمه‌ زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی‌خاست، بر هیچ منصبی‌ترجیح نمی‌دهم…

عزیزم از خدا خواستم وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام، برای ایستادن در مقابل آدم‌کُشان است، نه برای آدم کشتن. خود را سربازِ درِ خانه هر مسلمانی می‌بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ مظلوم که ناقابل‌تر از آنم، نه نه… بلکه برای آن طفل وحشت ‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه ‌به‌ سینه چسبانده هراسان، و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت‌سر خود برجای گذاشته، می‌جنگم. عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید. چه کنم برای آن دختر بی‌پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل ‌گریان که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار ‌نمایید… دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام، اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشـد تا نکند در غفلت من، آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اسـت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم و رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بی‌خیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم». این هم یک معنای کلام امیرمومنان(ع) است که فرمود «انّ اخا الحرب الارق. مرد جنگی بیدار است».

۴- اکنون به اعتبار نقش‌آفرینی ارتش رسانه‌ای غرب، زشتی جنگ به چشم مردم جهان آمده و ویرانگری بمب و موشکباران را می‌بینند. اما آیا حواس دنیا به زرادخانه‌های پنتاگون و لابراتوارهای جنگ‌افزارسازی سازمان سیا هم هست که چگونه ‌تروریست‌های خون‌آشام سازمان منافقین، داعش و جبهه النصره را ساختند و به جان ملت‌ها انداختند؟ یا چگونه دلقکان دست آموز را در قالب پروژه «کودتای مخملین» در کشورها پرورش دادند تا ملت‌های خود را طعمه دست و پا بسته در برابر سلطه آمریکا کنند؟ جنگ البته، صحنه‌های کریه دیگری هم دارد. در دنیای مصیبت‌زده از جنگ تودرتو و ‌ترکیبی، مقامات وقیح آمریکایی چشم بر جنایت بن‌سلمان‌ها و نتانیاهوها بستند، و به خود اجازه مجازات ملت‌ها با تحریم اقتصادی را دادند، ولی بسیاری از عزاداران امروز جنگ و جنایت، هیچ اعتراضی نکردند. خبرنگار شبکه CBS، روز ۱۲ می ‌۱۹۹۶، از خانم «مادلین آلبرایت» (وزیر خارجه دموکرات‌ها در دولت بیل کلینتون) پرسیده بود: «در اثر تحریم‌های شما، ۵۰۰ هزار کودک عراقی جان خود را از دست دادند، آیا ارزشش را داشت؟». و او با خونسردی پاسخ داده بود: «سؤال سختی است اما…. بله ارزشش را داشت»!

۵- مصاف ما با مدعی کدخدایی جهان، هویتی و موجودیتی است. او می‌خواهد سر به تن ملت ما نباشد یا برده و دنباله رو او باشیم – چنانکه حاضر است منافع اقتصادی غرب اروپا را قربانی زیاده‌خواهی خود در گسترش ناتو کند- ، و ما می‌خواهیم این نظم ظالمانه را به هم بزنیم. آمریکا و انگلیس و اسرائیل در ۲۰ سال گذشته، بالغ بر ۱۰ جنگ ویرانگر را برای بلعیدن منطقه تحمیل کردند؛ و ما ایستادیم و هزینه هفت هزار میلیارد دلاری آنها را بر باد دادیم. به همین دلیل هم عقده‌های آنها، با برجام گشوده نشد و خواستار برجام‌های دو و سه برای مهار قدرت نظامی- موشکی و نفوذ بی‌بدیل منطقه‌ای ایران شدند. اما حالا نه تنها رویای‌شان تبدیل به کابوس شده، بلکه به تلافی خدعه و بدعهدی در برجام، تودهنی هم خورده‌اند. ایران، هم برنامه هسته‌ای خود را گسترش داده، هم موشک‌ها و پهپادها را به میدان آورده، و هم بی‌اعتنا به تحریم‌های فلج‌کننده و فشار حداکثری، فروش نفت خود را به بالای ۱/۲ میلیون بشکه رسانده است. کمدی تلخی برای آمریکاست که حالا در اوج تحریم‌ها، رویترز و واشنگتن‌پست می‌نویسند «در شرایط فعلی ۱۲۰ دلاری شدن قیمت نفت، ایران روی شناورها ۱۰۰ میلیون بشکه نفت دارد که اگر روزی یک میلیون بشکه را هم آزاد کند، رقم قابل توجهی است» و «یک راه برای تغییر محاسبات روسیه، تحریم صنعت نفت و گاز این کشور است. اما تحریم‌ها با دقت طراحی شده تا به روسیه اجازه دهد به فروش انرژی ادامه دهد. بایدن باید به باز کردن دو منبع بزرگ نفتی کمک کند و با تعلیق تحریم‌ها، تمام نفت ایران و ونزوئلا را به بازار برگرداند». ما که نفت خود را می‌فروشیم، چرا باید نیاز حیاتی غرب را اجابت کنیم و به بازار آنها آرامش بدهیم؟!

۶- گفته می‌شود با وجود عقب‌نشینی آمریکا در برخی موضوعات، چند گره مهم در مذاکرات وین مانده است؛ از جمله لغو موثر تحریم‌ها، و تضمین معتبر. یکی از این موضوعات، تحریم سپاه پاسداران است. عجیب نیست که آمریکا با «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» – بازوی قدرتمند و دست بزن جمهوری اسلامی- دشمنی کند. نهادی که «انسان ‌تراز تغییر دنیا» را تربیت کرد، و از نفوذ فرهنگی در مقیاس جهانی، تا بازدارندگی نظامی و خدمات سازندگی و خودکفایی را به نمایش گذاشت.

سپاه پاسداران، دیده‌بان هوشمندی است که با وجود غفلت برخی مدیران، دست دشمن را خواند و مانع از دور خوردن کشور شد. برادر دیپلمات و انقلابی، جناب آقای امیرعبداللهیان، سال گذشته ضمن یادآوری خاطره‌ای گفت: «سردار سلیمانی به من زنگ زدند. با کنایه و خنده‌ای به من گفت دارید با آمریکایی‌ها قدم می‌زنید؟! سپس گفتند این پیامی را که می‌خواهم بگویم، به آقای ظریف برسانید. گفتند ما اسناد دقیقی به دست آوردیم مبنی بر اینکه در جریان سقوط موصل، چند هواپیمای غول‌پیکر آمریکایی در فرودگاه موصل به زمین نشسته و ژنرال‌های آمریکایی پیاده می‌شوند و فرماندهان داعش، روی فرش قرمز به استقبال می‌روند. آنها به مدت ۵ ساعت در سالن vip فرودگاه مذاکره می‌کنند. در تمام این مدت هم، سلاح‌ها و تجهیزات پیشرفته آمریکایی از هواپیماها پیاده می‌شد و در اختیار داعش قرار می‌گرفت. جزئیات این مذاکره و فایل آن در اختیار سردار بود. می‌خواستند با این اسناد به ما بگویند دشمنی که در حال مذاکره با شماست، قابل اعتماد نیست و بدانید آن روی سکه، این کارها را می‌کند».

۷- این هشدار مشفقانه، حتما همچنان در گوش دیپلمات ارشد ما و همکاران محترم ایشان طنین‌انداز است و بهتر از هرکس می‌دانند که نباید به تعبیر شهید سلیمانی، به دشمن کوچه داد. برجام قرار بود بهانه را از دست دشمن بگیرد و تحریم‌ها را لغو کند. اما چون به شکل غلط تنظیم و اجرا شد، هم بخش مهمی از برنامه هسته‌ای را به تعطیلی کشاند، هم تحریم‌ها را دوچندان کرد و هم معبری برای فشارهای جدید دشمن گشود. خسارت‌های این غفلت بزرگ نباید تکرار شود. چاره کار هم یکی بیشتر نیست. حالا که آبشار تحریم رو به سقوط، و مقاومت در حال جواب دادن است، نباید به چیزی کمتر از لغو همه تحریم‌ها (انتفاع پایدار و تضمین شده ایران در حوزه‌های بانکی، مالی، نفتی و سرمایه‌گذاری) راضی شد، یا به چرخه معیوب قبلی بازگشت. آمریکا و غرب در برجام، مرتکب تدلیس و کلاهبرداری شدند و به همین علت، توافق به شکل معیوب سابق، قابل احیا نیست. اگر مذاکره، ادامه جنگ در کریدورهای سیاسی است، نباید حتی برای لحظه‌ای از عملیات فریب «جنتلمن‌های پشت میز مذاکره» که همان ‌تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند، غافل شد یا سر سوزنی اعتماد کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها بیشتر بخوانید »