کوفه

اسارت خاندان اهل بیت (ع)پس از واقعه عاشورا/ مصیبت اسارت اهل بیت علیهم السلام

اسارت خاندان اهل بیت (ع)پس از واقعه عاشورا/ مصیبت اسارت اهل بیت علیهم السلام



شب یازدهم محرم را اسرای اهل‌بیت در یک خیمه نیم‌سوخته سپری نمودند، که چه شب سختی را بعد از یک روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمه‌ها و اهانت‌ها و… داشته‌اند.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، یکی از بزرگترین فجایع بشری در ۱۰ محرم سال ۶۱ هـ ق در سرزمین کربلا توسط امویان به وقوع پیوست هنوز نیم قرنی از رحلت پیامبر اسلام سپری نشده بود که فرزند دختر آن بزرگوار را امت خودش به دستور پلیدترین فرد امویان به شهادت رساندند و فجایع عظیم دیگری از جمله بریدن سر کشته‌ها و غارت اموال و به اسارت گرفتن اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ مبادرت ورزیدند.
وقایعی که بعد از شهادت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ از کربلا تا مدینه برای اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ اتفاق افتاد خیلی بیشتر از آنست که بتوان آنها بطور مختصر بیان نمود.

غارت خیمه ها:

سال ۶۱ هـ ق عصر روز دهم محرم لشکر یزید بعد از اینکه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را به شهادت رساند به دستور فرماندهان خود دست به غارت و آتش زدن خیمه‌ها و آزار و اذیت خاندان نبوت زدند، آن نامردمان به سوی خیمه‌های حرم امام حسین ـ علیه‌السلام ـ روی آوردند و اثاث و البسه و شتران را به یغما بردند و گاه بانویی از آن اهل‌بیت پاک با آن بی‌شرمان بر سر جامه‌ای در کشمکش بود و عاقبت آن لئیمان جامه را از او می‌ربودند.[۱]

تاختن بر بدن ها:

دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و حریم او از خیمه‌ها بیرون آمده و می‌گریستند و در فراق حامیان و عزیزان خود شیون و زاری می‌نمودند.
بعد از این اهل‌بیت را با سر و پای برهنه و لباس به یغما رفته به اسیری گرفتند و آن بزرگواران به سپاه دشمن می‌گفتند که ما را بر کشته حسین ـ علیه‌السلام ـ بگذرانید. چون اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ نگاهشان به کشته‌ها افتاد فریاد کشیدند و بر صورت خود زدند.[۲] بعد از این قضایا عمر سعد ملعون در میان یارانش جار کشید: چه کسی است که اسب بر پشت و سینة حسین ـ علیه‌السلام ـ بتازد! ده کس داوطلب شدند و تن حسین ـ علیه‌السلام ـ را با سمّ اسبان لگدکوب کردند.[۳]

دفن نکردن بدنهای مطهر:

همان عصر عاشورا بود که عمر سعد سر مبارک امام حسین را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد به کوفه فرستاد و سرهای یاران و خاندان او را جمع کرده و هفتاد دو سر بود و به همراهی شمر بن ذی‌الجوشن و قیس بن اشعث به کوفه فرستاد.[۴] سپس کشته‌های خودشان را پیدا کرده دفن نمودند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا اینکه توسط قبیله بنی‌اسد و به راهنمائی امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ دفن شدند.[۵]

حرکت اهل بیت از کربلا:

شب یازدهم محرم را گویا اسرای اهل‌بیت در یک خیمه نیم‌سوخته سپری نمودند در این رابطه در مقاتل چیزی از احوال اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ نقل نشده ولی می‌توان تصور کرد که چه شب سختی را بعد از یک روز پر سوز و از دست دادن عزیزان و غارت اموال و اسارت و سوختن خیمه‌ها و اهانت‌ها و… داشته‌اند.

از کنار بدنهای پاره پاره:

عمر سعد ملعون در روز ۱۱ محرم دستور کوچ از کربلا به سوی کوفه را می‌دهد و زنان و حرم امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را بر شتران بی‌جهاز سوار کرده و این ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سخت‌ترین مصائب و هُموم کوچ می‌دهند.[۶] در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای را که زینب دختر فاطمه ـ سلام‌الله علیها ـ را بر کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند که از سوز دل می‌نالید… و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می فرماید: … من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم بر آید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بی‌تابی نکنم.[۷] (گویا اسرای کربلا را دوبار به قتلگاه می‌آورند، یک دفعه همان عصر روز عاشورا بعد از غارت خیام و به درخواست خود اسرا و یک بار هم در روز یازدهم محرم هنگام کوچ از کربلا و به دستور عمر سعد و این کار عمر سعد شاید به خاطر این بود که می‌خواست اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ با دیدن جنازه‌های عریان و زیر آفتاب مانده شکنجه روحی به اسرا داده باشد.)

تماشای اسرا در کوفه:

بعد از اینکه روز یازدهم محرم اسرا را از کربلا حرکت دادند به سوی کوفه به خاطر نزدیکی این دو به هم روز ۱۲ محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازه‌های کوفه و بیرون شهر سپری کرده باشند در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد علیه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت مردم کوفه از این پیروزی خوشحال می‌شوند و جهت دیدن اسرا به کوچه‌ها و محله‌ها روانه می‌شوند و با دیدن اسرا شادی می‌کنند.

چوب زدن به سر مبارک:

با خطابه‌هایی که امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ و خانم زینب ـ سلام‌الله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد می‌کند و خودشان را به کوفیان و مردم می‌شناسانند و به حق بودن قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ اذعان می‌کنند شادی کوفیان را به عزا تبدیل می‌کنند. در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت می‌کردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوه‌های جا داده شده بودند و آنان که خیال می‌کردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شده‌اند، جسارت و اهانت می‌کردند، عده‌ای هم از نسب اسرا سؤال می‌کردند با این وضع وارد دارالاماره می‌شوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوب‌دستی به سر مبارک می‌زد و خود را پیروز میدان قلمداد می‌کرد و کشته شدن امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را خواست خدا قلمداد می‌نمود.[۸] ولی با جواب‌های که از جانب خانم زینب و امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ می‌شنید بیشتر رسوا می‌شد.

گرداندن سرها و اسرا:

در خبرها آمده که ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[۹] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دست‌ها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به سوی شام حرکت دادند. مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملین سرهای مبارک از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر می‌کردند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اسارت خاندان اهل بیت (ع)پس از واقعه عاشورا/ مصیبت اسارت اهل بیت علیهم السلام

اسارت خاندان اهل بیت (ع)پس از واقعه عاشورا/ مصیبت اسارت اهل بیت علیهم السلام بیشتر بخوانید »

عکس/ حرم حضرت مسلم بن عقیل(ع)

عکس/ حرم حضرت مسلم بن عقیل(ع)



به مناسبت روز اول محرم الحرام تصاویر حرم حضرت مسلم بن عقیل که در کنار مسجد کوفه قرار دارد را مشاهده کنید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ حرم حضرت مسلم بن عقیل(ع)

عکس/ حرم حضرت مسلم بن عقیل(ع) بیشتر بخوانید »

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان



نقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.

  • راحتیران - استیکی سایت

به گزارش مجاهدت از مشرق، ماه رمضان مزین است به شب قدر، شبی که به تعبیر قرآن، مبارک یاد شده است. مبارک از حیث بخشش، استغفار و بندگی در یک ماه. بنابر روایات تاریخی و مستندات ویژه این ماه، شب های نوزدهم، بیست و یکم و شب بیست و سوم ماه رمضان را به عزاداری اهل بیت (ع) می پردازیم.

بیشتر بخوانید

اعمال شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان + اعمال مشترک شب‌های قدر

فیلم/ رهبر انقلاب: در این شب‌ها فرصت دعا و تضرع را از دست ندهید

یکی از رویدادهای حائز اهمیت در این ماه، شهادت حضرت امیرالمومنین (ع) است، که در زیر به نحوه شهادت و همچنین وصیت نامه این حضرت بیشتر اشاره خواهیم کرد.

بعد از راز و نیاز با خداوند سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان، امام به شبستان مسجد وارد شد و در حالی که مشغول تسبیح خداوند بود کسانی که به خواب رفته بودند را بیدار فرمود. ابن ملجم به روی خوابیده بود. امام او را بیدار کرد و به او فرمود: برخیز از خواب برای نماز و چنین مخواب که این خواب شیطان است، بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابیدن خواب پیغمبران است. امام سپس به ابن ملجم فرمود: قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زیر جامه ات چه داری.

ابن ملجم در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام را شکافت. در آن حال امام فرمود: «بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه»، و گفت: «فزت بربّ الکعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم ابن ملجم در حال حمله شعار خوارج را فریاد می زد که: للّه الحکم یا علیّ، لا لک و لا لأصحابک.

در برخی نقل ها آمده که امام در حال بیدار کردن مردم برای نماز یا در مدخل ورودی مسجد مورد حمله قرار گرفت.

اهل مسجد صدای حضرت را شنیدند و بسوی محراب دویدند، و امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، ردای مبارکش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مبارکش کشید و فرمود: این آن است که خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول.

امام حسن و امام حسین علیهما السلام با اندوه زیاد نزد پدر آمدند.امیر المؤمنین علیه السّلام امام حسن علیه السّلام را به جای خود گذاشت که با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می شد.

امام حسن علیه السّلام پس از نماز سر پدر را در آغوش گرفت، و ‏گفت: ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود: ای فرزند! از این پس پدرت را رنجی نیست، اینک جدّ تو محمّد مصطفی- صلوات اللّه علیه- و جدّه تو خدیجه کبری، و مادر تو فاطمه زهرا علیهما السّلام و حوریان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گریستن بدار که گریه تو ملائکه آسمان را به گریه‏ در آورده است.

دستگیری قاتل

مردم ابن ملجم را دستگیر کرده و دست بسته نزد امام آوردند. امام حسن علیه السلام به او فرمود: ای ملعون! آیا کسی را کشتی که به تو پناه داد و تو را بر دیگران اختیار کرد و بخشش های فراوان به تو فرمود؟ آیا او بد امامی بود برای تو؟ آیا عوض نیکی‏های او به تو این بود؟ ابن ملجم سر به زیر افکنده بود و پچیزی نمی‏ گفت. آنگاه امام حسن علیه السّلام به پدر عرض کرد: «این ابن ملجم دشمن خدا و رسول و دشمن شماست که نزد شما حاضر و اسیر شماست» امیر المؤمنین علیه السّلام به به ابن ملجم نگاه کرد و فرمود: ای ابن ملجم جنایتی بزرگ کردی. آیا من برایت بدامامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟

با وجود اینکه می دانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده ای بازگردی اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی ای شقی ‏ترین اشقیاء. ابن ملجم گریست و این آیه از قرآن را خواند: «أ فانت تنفذ من فی النّار؟» آیا تو می توانی کسی را که جایگاهش دوزخ است نجات دهی؟ آنگاه علی علیه السلام سفارش او را به امام حسن علیه السّلام کرد و فرمود: فرزندم! با اسیر خود مدارا کن، و با مهربانی و رحمت با او رفتار کن. آیا نمی ‏بینی چشمهای او را که از ترس چگونه گردش می ‏کند و دلش چگونه مضطرب است؟ ای فرزند! ما اهل بیت رحمت و مغفرتیم پس بخوران به او از آنچه خود می ‏خوری، و بیاشام او را از آنچه خود می‏ آشامی، پس اگر من از دنیا رفتم از او قصاص کن و او را بکش و جسد او را به آتش نسوزان و او را مثله مکن. یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضای او را قطع مکن … اگر زنده ماندم من خود داناترم که با او چه کار کنم، و من سزاوارترم به عفو کردن، زیرا ما اهل بیتی می‏ باشیم که با گناهکار در حقّ ما جز به عفو و کرم رفتار دیگر ننماییم.

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان

حالات امام پیش از ضربت خوردن

امام و در این ماه یک شب در خانه امام حسن علیه السّلام و یک شب در خانه امام حسین علیه السّلام و یک شب در خانه زینب دختر خود که در خانه عبد الله بن جعفر بود افطار می‏ نمود و بیش از سه لقمه طعام میل نمی کرد. و درباره سبب این کارش می فرمود: امر خدا نزدیک شده است یک شب یا دو شب بیش نمانده است، می‏ خواهم چون به رحمت حق واصل شوم شکم من از طعام پر نباشد.

در تمام آن شب بیرون می ‏آمد به اطراف آسمان نظر می‏ کرد و می ‏فرمود: «به من دروغ نگفته اند و دروغ از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نشنیده ‏ام، این شبی است که مرا وعده شهادت داده» و شعری با این مضمون خواند: «کمر خود را برای مرگ محکم ببند که مرگ البتّه به تو خواهد رسید، و جزع مکن از مرگ چون به وادی تو درآید» همچنین نقل شده است که حضرت در آن شب بسیار به درگاه خداوند تضرع می کرد و و به درگاه خداوند دعا می کرد و عرضه میداشت: «اللّهمّ بارک لی فی الموت»؛خداوندا مبارک گردان برای من مرگ را، و بسیار می گفت: «انّا للّه و انّا الیه راجعون». و کلمه مبارکه «لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلیّ العظیم» را بسیار ذکر می کرد و بسیار صلوات‏ می فرستاد و استغفار می کرد.

همچنین نقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.امّ کلثوم پرسید: یا امیر المؤمنین سبب بیداری و بی تابی شما چیست؟ امام فرمود: در صبح این شب شهید خواهم شد.امّ کلثوم گفت: پدر امشب شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرست. امام فرمود: از قضای الهی نمی ‏توان گریخت.

سخنان امام پیش از شهادت

مشهور در میان علمای شیعه این است که امام در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری ضربت خورد، و درشب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. در این شب امام علیه السلام فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با ایشان وداع فرمود که: «خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد» امام سپس فرزندان و اهلبیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبین مبارکش مثل مروارید می‏ریخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: «شنیدم از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که چون نزدیک وفات مؤمن می‏شود، عرق می‏کند جبین او مانند مروارید تر، و ناله او ساکن می ‏شود».

همه به گریه افتادند. امام حسن علیه السّلام گفت: «ای پدر به گونه ای سخن می ‏گوئی که گویا از خود ناامید شده‏ ای» امام فرمود: «ای فرزند گرامی یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدّت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، از آزارهای این امّت به او شکایت کردم، گفت: نفرین کن بر ایشان، پس گفتم: خداوندا بدل من بدان را بر ایشان مسلّط گردان، و بدل ایشان بهتر از ایشان به من روزی کن، پس حضرت رسول فرمود که: خدا دعای تو را مستجاب کرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهد آورد، و اکنون سه شب گذشته است». سپس امام فرمود: «ای حسن! تو را وصیّت می‏ کنم به برادرت حسین. شماها از منید و من از شمایم» سپس امام رو کرد به فرزندان دیگر که از همسران دیگر امام غیر فاطمه بودند وایشان را وصیّت فرمود که با حسن و حسین علیهما السلام مخالفت نکنند، پس فرمود: «حق تعالی شما را صبر نیکو کرامت کند، امشب از میان شما می ‏روم و به حبیب خود محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق می‏ شوم، چنانچه مرا وعده داده است».

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان

وصیت امام درباره تجهیز و تدفین

سپس امام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمود: ای حسن! وقتی از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و با بقیّه حنوط رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که از کافور بهشت است و جبرئیل برای آن حضرت آورده بود حنوط کن. هنگامی که مرا برای تدفین روی تخت گذاشتید جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید. ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد. به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که توقف نمود همانجا محل قبر من است.

… پس از اینکه بر من نماز خواندی جنازه را از موضع خود بردار و خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا قبر کنده شده و لحد ساخته ای خواهی یافت که پدرم حضرت نوح علیه السّلام برای من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روی آن تخته دفن کن، و هفت خشت ساخته در آنجا خواهی یافت از خشتهای بزرگ، آنها را بر روی من بچین، پس اندکی صبر کن و یک خشت را بردار و به قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهی دید زیرا به جدّ تو رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق خواهم شد، بدان که هر پیغمبری بمیرد اگر چه در مشرق مدفون شده باشد و وصیّ او در مغرب باشد، حق تعالی روح و جسد او را با روح و جسد وصیّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا می ‏شوند، باز هر یک به قبرهای خود برمی ‏گردند.

سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا پنهان کن. هنگام صبح تابوتی بر ناقه ‏ای ببند، و سر آن ناقه را به کسی بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده‏ ام در بعضی از روایات معتبر از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرزند خود امام حسین علیه السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار قبر در چهار محل ایجاد نماید: در مسجد کوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبیره، تا دشمنان امام از خوارج و بنی امیّه محل قبر ایشان را نشناسند مبادا که اراده کنند جسد مطهر امام را خارج نمایند.

وصیت امام درباره فتنه های پس از شهادت ایشان

سپس حضرت به فرزندان خود فرمود: «به زودی که فتنه ‏ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینه‏ های دیرینه خود را از شما طلب نمایند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است».

سپس به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: «بعد از من به خصوص بر شما فتنه ‏های بسیار واقع خواهد شد از جهت های مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم کنندگان است. پس رو کرد به امام حسین علیه السّلام و فرمود: ای ابو عبد الله توئی شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوی و صبر بر بلا».

لحظه شهادت امام علیه السلام

پس از این سخنان امام بیهوش شد، وقتی به هوش آمد فرمود: «در این وقت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند که: زود بیا به نزد ما که ما مشتاقیم بسوی تو» امام سپس به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود: «همه را به خدا می ‏سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نماید»

سپس گفت: «بر شما باد سلام ای رسولان وحی پروردگار من» و این ایه را قرائت فرمود که: «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ» برای مثل این ثواب و منزلت باید که عمل کنند عمل کنندگان و نیز این آیه را «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ» یعنی به درستی که خدا با آنهاست که پرهیزکاری کردند و آنها که نیکوکار بودند. پس پیشانی مبارک امام در عرق نشست و مشغول ذکر خدا گردید، رو به قبله کرد و چشمان خود را بر هم گذاشت، دستها و پاهای مبارک خود را بسوی قبله کشید و شهادت به وحدانیّت الهی و رسالت پیامبر داد و به لقاء پروردگارش شتافت.

پی نوشت:

جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۲
الإرشاد، المفید، ج ‏۱، ص :۱۹؛ أعیان الشیعة: سید محسن امین عاملی‏، ج. ۱، ص. ۵۳۱
أنساب الأشراف، البلاذری، ج ‏۲، ص :۴۹۲
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۲؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۳
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۷
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۷
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۱۸
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۳۶
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۱۹
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۳۶
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۸
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۹
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰
آیه ۶۱ سوره صافات
آیه ۱۲۸ سوره نحل
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان بیشتر بخوانید »

مقاومت

سلاح «مالک» هرگز بر زمین نخواهد افتاد


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- شهاب شعبانی‌نیا؛ مالک اشتر به نزدیکی خیمه معاویه رسیده و چیزی به دفع کامل فتنه‌ی شامیان باقی نمانده بود که فتنه‌ی خوارج برپا شد و پیروزی قریب‌الوقوع سپاهیان امیرالمومنین علی (ع) را به مسلخِ حکمیت برد. مردمی که با کوته‌فکری، شیخ ساده‌لوحی همچون ابوموسی اشعری را به‌عنوان حَکم خویش برگزیده بودند، شاید فکر نمی‌کردند که روزی با «غارات» مواجه شوند و امنیت و آرامش از زندگی آنان رخت بربندد.

شبیخون‌های پیاپی شامیان به سرزمین‌های اسلامی (غارات) و کشتار و تعرض سپاهیان معاویه علیه مسلمین در حالی ادامه می‌یافت که مردم کوفه، علی (ع) را جنگ‌طلب معرفی می‌کردند و از یاری ولی خدا برای مبارزه با فتنه‌گران شامی سر باز می‌زدند.

«أشباح الرّجال» در دوران خلافت یزید ملعون هم از سایه جنگ با سپاه شام هراسیدند و در ساحت ترس و حماقت تا جایی پیش رفتند که در مقابل میهمان خویش یعنی اباعبدالله الحسین (ع) صف‌آرایی و برای کسب رضایت خلیفه‌ی فاسقی چون یزید، سر از پیکر مطهر امام معصوم جدا کردند.

کسانی که قدر حاکمان الهی خویش را ندانستند و موقعیت برتر خود را در مصاف با دشمن، غنیمت نشمردند، بعد‌ها گرفتار حاکمانی همچون حجاج ابن یوسف ثقفی شدند که کوچکترین اعتراضی را برنمی‌تافت و از کشته پشته می‌ساخت.

در کلام امیرالمومنین علی (ع) آمده هست که «از آنچه بر گذشتگانِ شما رفت، عبرت گیرید». در واقع تاریخ سرشار از عبرت و پند و اندرز هست تا انسان از اشتباهات پیشینیان درس بگیرد و در مواجهه با حوادث پیشِ رو از تکرار این اشتباهات بپرهیزد.

طی سال‌های اخیر با تشکیل و تجهیز محور مقاومت، زمینه‌های لازم جهت محو رژیم جنایتکار و اشغالگر قدس فراهم شده هست. از زمان آغاز عملیات طوفان‌الاقصی نیز این باند جنایتکار ضربات متعدد و سختی را از نیرو‌های مقاومت در همه جبهه‌ها دریافت کرده و به اذعان بسیاری از کارشناسان و حتی خود مقامات صهیونیست در سست‌ترین و ضعیف‌ترین وضعیت خود در طول هفت دهه گذشته قرار گرفته هست.

بمباران‌های دیوانه‌وار غزه و مناطق جنوبی لبنان، ترور فرماندهان مقاومت به‌خصوص شهید سیدحسن نصرالله و کشتار بی‌وقفه‌ی مردم فلسطین و لبنان، شاید در نگاه عده‌ای نشان از قدرت و برتری رژیم جنایتکار صهیونی داشته باشد، اما وضعیت میدان نبرد گویای واقعیت‌های دیگر هست؛ خالی شدن مناطق شمالی سرزمین‌های اشغالی از سکنه، تعطیلی بندر راهبردی ایلات، ایجاد موج مهاجرت معکوس در سرزمین‌های اشغالی، اذعان مقامات صهیونیست به ناکامی در حذف توانایی نظامی حماس و شکست‌ناپذیری آن، و ایجاد موج گسترده ناامنی، رکود اقتصادی و تعطیلی تعداد بسیاری از کارخانجات در سرزمین‌های اشغالی حاکی از وضعیت وخیم باند جنایتکار صهیونی هست.

صهیونیست‌ها به دلیل همین ناکامی‌ها راهبرد ترور را در پیش گرفته‌اند و با این شیوه سعی در تضعیف توان جبهه مقاومت دارند. این در حالی هست که بنا به فرموده‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی «جنایتکاران صهیونیست بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزب‌الله لبنان صدمه‌ی مهمی وارد کنند. همه‌ی نیروی مقاومت منطقه در کنار حزب‌الله و پشتیبان آن هست. سرنوشت این منطقه را نیرو‌های مقاومت و در رأس آنان حزب‌الله سرافراز رقم خواهد زد».

حوادث دوران خلافت امیرالمومنین علی (ع) و لزوم عبرت گرفتن از تاریخ، مؤید این مطلب هست که در مواجهه با دشمنی که در عرصه نبرد مستقیم، ضعیف و حقیر شده و رو به زوال هست، نباید ساده‌انگارانه عمل کرد و حرف از بر زمین گذاشتن سلاح طرفین منازعه‌ی حق و باطل بر زبان آورد.

رژیم صهیونیستی که حیات خویش را به طور جدی در خطر می‌بیند، نه‌تنها سلاحش را بر زمین نگذاشته، بلکه به پشتوانه حمایت‌های شیطان بزرگ، آمریکا بر حجم جنایاتش افزوده و پس از ترور شهید هنیه در تهران، این بار یکی دیگر از رئوس مؤثر جبهه مقاومت را در ضاحیه بیروت هدف قرار داده هست.

اگر این ساده‌انگاری در مواجهه با حوادث بعدی هم ادامه یابد، می‌تواند دشمن را در دست زدن به جنایات بیشتر، وقیح‌تر کرده و خسارات بیشتری را بر جبهه مقاومت وارد کند؛ خساراتی که ممکن هست، جبران‌ناپذیر باشد؛ پس باید از گذشته عبرت آموخت و عاقلانه اقدام کرد.

امروز بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال، بار دیگر مالک اشتر به نزدیکی خیمه معاویه رسیده هست تا برای همیشه به فتنه‌ی خصم جنایتکار پایان دهد؛ برای تحقق این امر سرنوشت‌ساز، باید تا غلبه‌ی کامل بر دشمن، شمشیر در دست مالک باقی بماند.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

سلاح «مالک» هرگز بر زمین نخواهد افتاد

سلاح «مالک» هرگز بر زمین نخواهد افتاد بیشتر بخوانید »

لایک و ریشیر در کربلا

لایک و ریشیر در کربلا



این روزها مفتون قدرت شبکه سازی دنباله های آن جریان ملعون و یا جریانات جاهلی داخلی نشویم. هرکس هرجا هست هرچه حق دید به دست بگیرد، خواهید دید حق کما و کیفا مسلط است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن مهدیان در یادداشتی به تحلیل واقعه کربلا پرداخته و نوشت:

قدرت لایک و ریشیر چیست؟ تا حالا فکر کرده اید چرا در ایام اغتشاشات، رسانه های دشمن به سمت تولید ربات و صفحات فیک رفتند؟ سی ان ان گزارش داد ظرف یک ماه ۱۳ هزار پیج غیرواقعی ساخته شده است. گزارش وزارت اطلاعات این رقم را ۵۰ هزار صفحه دانست. اما این همه ماجرا نبود. باید تعداد فیو و لایک پیج خناسی مثل علی کریمی از ۵۰۰ تا به ۵۰ هزار تا می رسید.

این همه ماجرا نبود. رسانه های دشمن همه را بخط کردند. از کنسرت ابی و گوگوش تا پیج آنجلینا جولی و صفحات آشپزی و آرایشگری و صدف بیوتی و غیره. همه باید اسم رمز اغتشاش را تکرار می کردند. چرا؟ اثرش چیست؟ تا باور کنید. همین.

وقتی پیامی زیاد تکرار شد و زیاد تائید می گیرد تبدیل به “پیام پرقدرت” می شود. پیام پرقدرت پیامی است که “چشم” را “پر” می کند و “مغز” را “میخکوب” می کند و شما “ناخواسته” می پذیرد. حتی اگر خلاف اعتقادات شما باشد، باور می کنید در اقلیت هستید. مگر برخودتان مسلط و آگاه باشید.

درغیر اینصورت و در بهترین حالت گرفتار پدیده “مارپیچ سکوت” و منفعل می شوید و بدتر اینکه گرفتار “تحریف ترجیح” می شوید و وانمود می کنید با اکثریت همراهید و از این بدتر در دام “ناهماهنگی شناختی” بیافتید و با عقیده اکثریت همراه شوید. عجیب پدیده وحشتناک و دردناکی است. در اغتشاش هم نمانید؛ با این فرآیند هر روز در رسانه قربانی می دهیم. این بازی گمراه کننده، قدرت سیاسی جابجا می کند؛ بماند.

حالا برویم کربلا.

شاید تصور کنید این ماجرا برای عصررسانه های دیجیتال است. البته این فناوری در عصرپلتفرم قدرت مضاعف گرفته است اما ابدا پدیده جدیدی نیست. در پس عاشورا و در شام و کوفه سپاهیان یزید با همین روش تلاش کردند حقانیت خود را ثابت کنند. اساسا جمله مارایت الاجمیلا باطل سحر همین مکرروانی بود.

در مجلس ابن زیاد آن ملعون با نیش و زخم زبان به حضرت طعنه زد که “کار خدا را با برادر و خانواده ات چطور دیدی؟ ” و خواست آن مصائب را به خدا نسبت دهد که آن پاسخ کوبنده را شنید که “جز زیبایی ندیدم”.

در کربلا با آتش زدن خیمه ها و کشتار بی رحمانه و سبعانه و چرخاندن سرها در شهر اولا ترس ایجاد کردند تا مارپیچ سکوت ایجاد کنند و بعد هم با بیان اینکه ما پیروزیم، چشم ها را پر کنند و این تلقی روانی را ایجاد کنند که آنکه در ظاهر قدرت دارد و پیروز است، حق است؛ همان پیام پرقدرت. اما خطبه های غرای حضرت زینب رسانه شد و این نقشه شوم را برملا ساخت تا انجاکه “کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود”.

این روزها مفتون قدرت شبکه سازی دنباله های آن جریان ملعون و یا جریانات جاهلی داخلی نشویم. هرکس هرجا هست هرچه حق دید به دست بگیرد، خواهید دید حق کما و کیفا مسلط است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لایک و ریشیر در کربلا

لایک و ریشیر در کربلا بیشتر بخوانید »