کوفه

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس: ولی منصوریان؛ پژوهش، تحقیق و روشنگری مستند درباره ابعاد نهضت عظیم امام حسین (ع) در عاشورا بعد از گذشته بیش از ۱۴۰۰ سال هنوز ضروری به‌نظر می‌رسد چراکه این نهضت بزرگ اسلامی تاریخ و سرنوشت بشریت را تحت تاثیر قرار است و نمی‌توان کربلا را یک حادثه خاص برای مسلمانان و شیعیان تلقی کرد بلکه تمام جهان درباره آن به تفکر واداشته شده‌اند.

بخاطر همین تبیین عاشورا یک ضرورت تاریخی در تمام دوران است لذا زمینه گفت‌وگویی را با «محمدرضا سنگری» پژوهشگر مطرح عاشورایی فراهم آوردیم تا به چند سوال پیرامون این حادثه عظیم تاریخ بپردازیم که در ادامه می‌خوانید؛

دفاع‌پرس: درباره عاشورا و روایت‌های متعددی که از این نهضت بزرگ سوال وجود دارد؛ بسیاری نمی‌دانند اصلی‌ترین منابع و راویان عاشورا چه شخصیت‌هایی بوده‌اند لذا به‌عنوان مقدمه اشاره‌ای مستند به این موضوع بفرمایید که روایت‌های عاشورا از دست چه کسانی به دست ما رسیده است؟

نهضت حضرت اباعبدالله (ع) که کانون آن کربلا و به‌خصوص روز عاشورا است، واقعه‌ی است که حتی جزئیات آن برای ما بیان شده است. در مجموعه تاریخ اسلام، به‌ویژه سده اول تاریخ اسلام واقعه‌ی را نمی‌شناسم که به‌اندازه واقعه عاشورا اجزا و جزئیات آن به‌نوعی با نگاه مینیاتوری نسبت به آن صورت گرفته باشد.

سبب موضوع و دلیل اینکه این‌گونه نگاه به عاشورا و کربلا شده است، نخست این است که یک سنتی در جنگ‌های گذشته به نام واقعه‌نگاران وجود داشته است. یعنی در صحنه جنگ حضور پیدا می‌کردند و وقایع را از نزدیک می‌‎دیدند و می‌نوشتند و کسی به آن‌ها کاری نداشت. یعنی در صحنه‎ی جنگ کسی مزاحم آن‌ها نمی‌شد که درست به شیوه خبرنگاران امروزی بوده است.

نقش وقایع‌نگاران در روایت کربلا

در سپاه دشمن حضرت اباعبدالله الحسین (ع) یعنی سپاه عبیدالله بن زیاد در صحنه کربلا عمر بن سعد فرماندهی آن را برعهده داشت دو وقایع‌نگار وجود داشته‌اند که بخشی از مسائل مربوط به حادثه را آن‌‎ها بیان کرده‎اند. یکی از آن‌‎ها شخصی به اسم حلال بن نافع و دیگری حمید بن مسلم است که گزارشاتی از کربلا را مطرح کرده‌اند و همان‌جا در صحنه مطرح کرده‎اند.

آن‌گونه که از گزارشات این‌ها برمی‎آید حتی در لحظه شهادت امام (ع)، در کنار گودال قتلگاه ایستاده‎اند و یک به یک کسانی را که به امام (ع) ضربه می‎زنند را ثبت می‌کنند؛ حتی آن‎ها نوح سلاح که نیزه یا شمشیر و چگونگی ضربه و محل اصابت ضربه را دقیق مشخص می‌کنند و می‌گویند چه کسی تیر زده است و امام (ع) در آن شرایط چه حالتی و شرایطی داشت.

حمید بن مسلم روایت می‌کند: «به خدا قسم من در جنگ‌های مختلف شرکت‎ کرده‌ام و کسی را ندیده‌ام اینقدر زخم خورده باشد و چنین چهره آرامی داشته باشد»؛ او حتی نگاه امام (ع) را توصیف کرده است؛ بنابراین کسانی در سپاه دشمن بودند که واقعه‌نگاری می‎کردند و رویداد‌ها را ثبت می‌کردند و باید این گزارش را بعدا در کوفه به عبیدالله زیاد و سپس بعد‌ها برای یزید ارسال می‎کردند. کمااینکه بعد‌ها که سر‌ها را به سمت شام حرکت می‌دهند، کسی مثل «زحر به قیس جعفی» وجود دارد که قرار است او گزارش‌ها را به یزد بگوید و کمااینکه وقتی به آن‎‌جا می‌رسد گزارش می‌دهد و می‌گوید این اتفاقات افتاد و هرچند دروغ می‌گوید و کاملا معلوم می‌شود بخشی از آن چیزی که طرح می‎کند دروغ است و با واقعیت سازگار نیست، اما معلوم می‌شود کسانی گزارش‎گر بوده‌اند و مسوولیت تهیه گزارش دارند.

دفاع‌پرس: اشاره فرمودید به گزارش مجاهدت از‌گر‌های سپاه دشمن، اما در سپاه اباعبدالله (ع) در این زمینه چگونه بوده است، آیا در سپاه حضرت نیز چنین رویکردی وجود داشته است؟

در سپاه حضرت اباعبدالله (ع) نیز یک گزارش‌گر یا وقایع‌نگار وجود داشته است. شخصیتی که ما در سپاه حضرت (ع) داریم، شخصی به اسم «عقبه بن سمعان» است، او خود می‌گوید: «من از آغاز حرکت امام (ع) از مدینه تا کربلا و تا عصر روز عاشورا که همه یاران شهید شده بودند و دیگر کسی باقی نمانده بود، من کنار امام (ع) بودم»؛ که امام (ع) به او دستور می‌دهد از کربلا بیرون برود هرچند او اسرار می‌کند کنار امام (ع) باشد و شهادت را درک کند، اما امام (ع) فرمود: «نه؛ تو باید گزارش را به مردم و نسل‌های آینده برسانی». عاقبت «عقبه بن سمعان» می‌رود و دستگیر می‌شود و می‌گوید من کاره‌ای نبوده‌ام و او را رها می‌کنند.

اولین مقتلی که از کربلا نوشته شد

دکتر حجت‌الله جودکی مجموع ۱۱۳ روایت را از تاریخ طبری که یکی از منابع اصلی برای کسانی است که قصد دارند درباره واقعه عاشورا سخن بگویند استفاده می‌کنند، جمع‌آوری کرده است. اولین مقتل ما مقتل ابومخنف ماست که با فاصله اندگی پس از کربلا نگاشته شده است و ابومخنف کسانی را که در صحنه کربلا حضور داشته‌اند را دیده است و از زبان آن‌ها این واقعه را روایت کرده است.

به دلیل اینکه این مقتل وجود ندارد آقای دکتر جودکی ۱۱۳ روایت را از ابومخنف که در تاریخ طبری بوده را مستقلا جمع‌آوری کرده است و آن‎ها در تحت عنوان مقتل ابومخنف چاپ کرده است که یکی از کسانی که روای بوده «عقبه بن سمعان» است که تا بعداز ظهر روز عاشورا کنار امام (ع) بوده و روایات او کسانی که بوده‌اند قابل اعتناترین و قابل اعتمادترین و نزدیک‌ترین گزارش‌ها به حادثه کربلاست که ما می‎توانیم از آن‌ها بهره‌گیری و استفاده کنیم.

دفاع‌پرس: برای بسیاری سوال است چگونه مسائل کربلا به این اندازه جزیی و ریز بیان شده است، چه کسانی روای این اتفاقات است و آیا این راویان چقدر مورد اعتماد و اعتنا هستند؟
بخشی از این روایت‌ها را گزارش‎گران سپاه دشمن و بخش دیگر آن گزارش‌گر سپاه حضرت اباعبدالله (ع) آن را روایت کرده است. البته این‌ها تنها نیست و کسانی که در کربلا حضور داشته‌اند و باقی می‌مانند ۸۴ نفر بوده‌اند که البته وقتی این تعداد به کوفه می‎روند بخشی از آن‌ها در کوفه می‎مانند و تعداد اندکی به شام می‎روند که همین‌ها نیز از کربلا گزارش دادند.

مثلا در کوفه چهار نفر خطبه می‌خوانند؛ یکی از کسانی که خطبه می‎خواند حضرت زینب کبری (س) است؛ ایشان در خطبه خودشان گوشه‌هایی از کربلا را برای ما بیان می‎کنند و می‌فرمایند چه کار‌هایی کردند و چگونه به شهادت رساندند. حضرت فاطمه صغری دختر امام حسین (ع) گزارش می‌دهند و خطبه می‎‌خواند و مردم کوفه را سرزنش می‌کند، اما در همین خطبه خوانی و سخنرانی مختصر در کوفه، گوشه‌ای از حادثه را برای ما روشن می‌کنند. حضرت ام کلثوم خطبه می‌خوانند و امام سجاد (ع)؛ بنابراین کسانی که از کربلا آمده‎اند در کوفه و شام که وقتی مقابل یزید قرار می‎گیرند با او صحبت می‌کنند و می‌گویند شما این‌گونه عمل کردید و جنایات عبیدالله زیاد و دیگر جنایات کاران را مطرح می‌کنند.

البته قصه به اینجا ختم نمی‌شود و تعداد کاروانیان که اندک شده‎اند و امام سجاد (ع) می‌فرمایند: «ما ۱۲ نفر بودیم که ما را وارد کاخ یزد کردند»؛ همین افراد وقتی به مدینه باز می‎گردند کنار بقیع و کنار مزار نبوی گزارش می‌دهند و کربلا را مطرح می‎کنند و کنار کسانی که در کربلا بودند کسان دیگری هم هستند که گزارش‌هایی را که از حاضران در کربلا دریافت کردند را بعدا روضه و شعر می‌کنند و در کنار مزار پیامبر (ص) و بقیع آن را عرضه می‌کنند که یکی از آن‎ها حضرت ام البنین (س) مادر حضرت ابوالفضل (ع)، جعفر، عثمان و عبدالله است که چهار فرزند او در کربلا به شهادت رسیده است.

اینجا کسان دیگری نیز مثل سکینه (س) دختر اباعبدالله الحسین (ع) و دیگر افراد حاضر در کربلا و حتی کودک چهار یا پنج ساله‌ای که امام محمدباقر (ع) است و در کربلا حاضر بوده است گزارش می‎کند. بعضی از کسانی که باقی ماندند مثل رباب همسر اباعبدالله (ع) گزارش می‌کنند.

ابومخنف روایت شفاهی از کربلاست

فاطمه صغری (س) که دختر بزرگ امام حسین (ع) است براساس تحقیقات من بالای ۱۸ سال سن دارد، چون بعدا با حسن مثنی ازدواج کرده است او پسر امام حسن مجتبی (ع) است که در کربلا زخمی می‌شود و وقتی روز یازدهم قصد داشتند سر او را جدا کنند چشمانش را باز می‎کند و اسما خارجه نسبتی با مادر او دارد از فرماندهان سپاه عمر بن سعد است مانع قتل او می‌شود و او را به کوفه می‎برند و درمان می‎کنند و برمی‎گردد لذا حسن مثنی نیز یک گزارش‌گر از کربلاست. وقتی حسن مثنی به شهادت می‎رسد، چون او را نیز مثل پدرش مسموم کردند، همسرش فاطمه صغری روی مزار او در بقیع چادر می‌زند و حادثه کربلا را برای فرزندانش بازگو می‎کند؛ لذا گزارش‌های ما از کربلا بسیار است که از این طریق برای ما رسیده است؛ لذا بخشی از راویان در حادثه کربلا بوده‌اند و تجربه‌ی زیسته خودشان را به تعبیری بیان و گزارش می‎کنند که مثل حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) و امام محمدباقر (ع) افراد قابل اعتمادی هستند. اینجا کاتبان ما کسانی مثل ابومخنف هستند که روایت‌های شفاهی از کربلا را نگارش می‌کنند. چون مسئله خیلی بازتاب پیدا می‎کند و البته تصور دشمن چنین بوده است که ماجرا را تمام می‎کنند و واقعا در کربلا تصور چنین بود که همه چیز تمام شد و اگر ما نیز غروب کربلا حاضر بودیم قصه را تمام شده می‎دانستیم.

دو گروه می‌گویند همه چیز تمام شد یا باید همه چیز را تمام کرد. اینجا هم دشمن می‌‎گوید باید همه چیز را تمام کرد که حمید بن مسلم می‌گوید: «وقتی وارد خیمه امام سجاد (ع) شدیم؛ شمر گفت باید او را بکشید، چون امیر عبیدالله گفته است هیچ کس از این خانواده نباید زنده بماند»؛ حمید بن مسلم می‎گویند: «من گفتم او [اشاره به امام سجاد (ع)]در حال مردم است»، یعنی وضع امام سجاد (ع) به‌گونه‌‎ای بود که هر کس ایشان را می‎دید فکر می‎کرد چند لحظه دیگر تمام می‎کند. حمید بن مسلم و شبعث بن ربعی مداخله کردند و گفتند خودش می‌میرد و می‌گوید شمر از من پرسید تو کیستی و من از ترس اینکه بعدا در کنار عبیدالله زیاد من را معرفی نکند اسم خودم را مطرح نکردم که معلوم می‌شود کاتبان خیلی شناخته شده نبودند و گاهی اوقات پناه کار نگارش را انجام می‌دادند.

حمید بن مسلم اولین کسی است که همراه با خولی بن یزید اصبحی سَر امام حسین (ع) را به سمت دارالاماره عبیدالله بن زیاد می‌آورند که معلوم می‌شود که او که همراه خولی می‌آید در واقع آمده است تا گزارش بدهد و گزارش‌هایی که مکتوب بوده است و چادر ویژه برای نگارش داشتند را منتقل می‌کنند.

نقش قیام مختار در روایت‌های کربلا

پنج سال پس از کربلا در سال ۶۶ هجری قیام مختار رقم می‌خورد که یک‌‎سال و نیم بیشتر این نهضت طول نکشید، اما شخص مختار نیز اطلاعات می‎گیرد. یعنی هرکدام از جنایت‌کاران را که دستگیر می‌کند از آن‌ها گزارش می‌گیرد که در کربلا چه کرده‌اند و یا از کسان دیگری که بوده‌اند سوال می‌‎کند که این‎ها در کربلا چه کرده‌اند. فرضا از حکیم بن طفیل طایی سنبسی که از قاتلان حضرت ابالفضل عباس (ع) بود، بخشی اطلاعات می‌گیرند؛ بنابراین از چند مرجع و منبع اطلاعات از کربلا دریافت می‌شود؛ یکی کاتبان است. دوم بازماندگان کربلاست که بعدا در مدینه کربلا را با برپایی مجلس، گزارش می‌دهند.

دفاع‌پرس: درباره نوع عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و اولین هیئات عزاداری برای ایشان آیا از ائمه علیهم السلام چیزی در دست است؟
بله؛ اولین هیئات‌دار امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) بوده است. ایشان کنار بقیع مجلس برپا می‎کند و حتی غذا تهیه می‌کنند تا کسانی که در این جلسه اشک می‌ریزند توان اشک ریختن داشته باشند. حتی درباره اینکه نوع غذا چه باشد نیز مطالبی است. شکل برگزاری مجالس و نوع غذایی که حضرت سجاد (ع) تهیه کرده است همگی موجود است که نشان می‌دهد گزارش‌ها در مدینه نیز مطرح می‌شود و کسانی آن‎ها را می‎نویسند.

مقتل‌هایی که از کربلا به دست ما نرسید

بعضی از جنایات‌کاران کربلا نیز بعد‌ها گزارش‌هایی طرح می‌کنند یا به دیگران می‌گویند «من در کربلا دیدم که شخصی چنین تیر زد و طرف مقابل را به شهادت رساند»؛ آن طرفی که این سخن را شنیده است می‌گوید متوجه شدم خودش بوده است، اما نخواست بگوید من بودم؛ لذا این همه جزئیات از کربلا به این روش‌ها به دست ما رسیده است که در برخی از کتاب‌ها با فاصله خیلی کم نوشته شده و برخی کتاب‌های دیگر از بین رفته است چراکه بسیار مقتل‌ها با فاصله کمی از عاشورا نوشته می‌شود، اما متاسفانه این مقاتل در دست ما نیست، اما بخشی از اطلاعات این مقتل‌ها در قرن‌های پنجم و ششم نقل شده است که تاریخ طبری و مقتل خوارزمی و دیگر کتاب‌ها نمونه آن بود.

دفاع‌پرس: در برخی از مقاتل مثل طبری که از اهل سنت هستند چگونه به حرف آن‌ها توجه و اعتما و اعتماد صورت می‌گیرد؟
این یک نکته مهم است که آیا ما می‌توانیم همه گزارش‌های کربلا را قبول کنیم یا اگر دو گزارش وجود دارد که احیانا این گزارش‌ها در تعارض باشند ما باید چکار کنیم که این راه‎کار دارد. یک راه کلی که مخصوص عاشورا نیست بلکه در تمام روایات مطرح است از شیوه اسناد و سند و زنجیره روایت بهره گرفته می‌شود که مشخص می‌شود کسانی که یک روایت را مطرح کرده بودند چه کسانی بودند و آیا قابل اعتماد هستند یا نه. راه دیگر، راه درایت است که با استدلال‌ها و زمینه‌هایی که تدارم می‌بینیم به نتیجه میرسیم که به «علم درایت» معروف است.

صحت روایت‌های کربلا از طریق استدلال عقلی

مثلا شخصی مانند فاضل دربندی که شخصیت بسیار بزرگ و فقیه و عالم بوده است در کتاب «اسرار الشهاده» روایت می‌کند که حضرت ابوالفضل العباس (ع) ۲۵ هزار نفر را در کربلا کشته است و برای امام حسین (ع) تا نزدیک به یک میلیون کشته را روایت کرده است و ما برای صحت آن به واقعیت تاریخی آن روزگار مراجعه می‌کنیم و در می‌یابیم همه حاضران در کربلا از کوفه بوده‎اند و آیا کوفه می‌توانسته چنین جمعیتی داشته باشد لذا استدلال عقلی می‎کنیم.
ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود بیشتر بخوانید »

نذر «اسباب‌بازی» عید غدیر یک ابتکار فرهنگی جذاب برای کودکان

نذر «اسباب‌بازی» عید غدیر یک ابتکار فرهنگی جذاب برای کودکان


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس: عید سعید غدیر خم بزرگ‌ترین عید مسلمانان است. به همین خاطر به آن عیدالله الاکبر و عید آل محمد (ص) گفته می‌شود، برای این روز اعمال مستحبی زیادی در روایات ذکر شده است، از جمله اعمال فردی می‌توان به روزه گرفتن، غسل کردن، عطر زدن، بیزاری جستن، نماز روز عید غدیر، عبادت کردن، دعا کردن، عمل صالح انجام دادن، صلوات فرستادن، حمد کردن و از جمله اعمال اجتماعی نیز می‌توان به تبریک و تهنیت ، توسعه زندگی، مصافحه، برادر شدن، زینت دادن و آذین‌بندی، جشن گرفتن و شادی کردن، قضای حوائج مؤمنان به جای آوردن، مهربانی و عطوفت کردن، طعام دادن، صدقه دادن، هدیه دادن و افطاری دادن اشاره کرد.

در تاریخ اسلام دو حادثه بسیار مهمّ و بزرگ اتفاق افتاده است که از یکی رسالت و از دیگری امامت به وجود آمده است. نخستین حادثه، نزول وحی بود که رسالت پیامبر گرامی اسلام(ص) را در برداشت و دومین حادثه نیز در هیجدهم ذیحجه سال دهم هجرت در مسیر بازگشت پیامبر گرامی اسلام از مراسم حجة الوداع اتفاق افتاد.

نقل شده است که امام حسن علیه السلام روز عید غدیر در کوفه مهمانی بزرگی برپا می‌داشتند. امام علی علیه السلام با فرزندان و گروهی از پیروانش بعد از نماز برای شرکت در مجلس به منزل امام حسن علیه‌السلام می‌رفتند. و پس از اتمام مهمانی امام حسن علیه‌السلام هدایایی به مردم اعطا می‌فرمود. لذا این حرکت امام حسن علیه السلام موجب شد مردم به روز عید غدیر عادت کنند.

نذر اسباب‌بازی عید غدیر خم

یکی از برنامه‌های ویژه و متفاوت امسال عید غدیر امسال در مهمانی بزرگ حدفاصل چهارراه ولیعصر تا چهارراه پارک وی با عنوان مهمونی ده کیلومتری توزیع بسته‌های فرهنگی در غرفه‌های مخصوص کودک و نوجوان بود.

کد ویدیو

«نذر اسباب بازی» یکی از برنامه‌های این مهمانی ده کیلومتری، بود که طی آن کودکان از میان اسباب بازی‌های خود، به کودکان مناطق محروم اسباب بازی هدیه می‌دادند. نذر اسباب بازی طرحی است که میان سازمان دانش آموزی، قرارگاه عدالت تربیتی و فرصت آموزشی برابر و مؤسسه فرهنگی ماوا آن را اجرایی کرده بود.

اهمیت اسباب بازی

شکی نیست که از طریق بازی بچه‌ها مهارت‌های مهم را یاد می‌گیرند. اسباب‌بازی آموزشی کودکان نه‌تنها سرگرم کننده هستند، بلکه می‌توانند به کودک و نوجوان کمک کنند که چیزهای جدیدی را با شیوه‌ای جالب و هیجان‌انگیز درست از همان اوایل کودکی یاد بگیرند. کودکان در دوران بازیگوشی می‌توانند کل روز را با اسباب‌بازی خود صرف کنند. در حالی که با اسباب بازی‌های خود بازی می‌کنند، ناخودآگاه توانایی‌های بنیادی آنها توسعه می‌یابد.

نذر اسباب‌بازی در غدیر یک سنت فرهنگی که باید احیا شود

ایجاد نذر اسباب‌بازی در ایام عید غدیر یک ابتکار فرهنگی مهم است که می‌توان با گسترش دادن به سایر حوزه‌های فرهنگی زمینه نهضت تولیدات فرهنگی هنری با موضوع غدیر را ایجاد کرد. 

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نذر «اسباب‌بازی» عید غدیر یک ابتکار فرهنگی جذاب برای کودکان بیشتر بخوانید »

حضرت سجاد (ع)؛ امامی تنها اما پیروز در جهاد تبیین

حضرت سجاد (ع)؛ امامی تنها اما پیروز در جهاد تبیین


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ «جهاد تبیین» یکی از محوری‌ترین مصادیق جهاد در مشی امامان شیعه است که رهبر معظم انقلاب اسلامی به درستی آن را یک فریضه برای امروز دانسته‌اند.

جهاد تبیین ریشه‌ای چند صد ساله دارد که نشانه‌های بارز آن را در خطبه حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه، خطبه امیرالمومنین (ع) در جمل، صفین، نهروان و مسجد کوفه، خطبه‌های امام مجتبی (ع) در جریان صلح با معاویه و بعد از آن، خطبه‌های امام حسین (ع) در مسیر مکه تا کربلا و خطبه‌های حضرت زینب (س)، حضرت ام‌کلثوم (ص) و در نهایت خطبه امام سجد در مسجد شام قابل مشاهده است.

در ادامه و به مناسبت میلاد حضرت امام سجاد که باید ایشان را طلایه‌دار «جهاد تبیین» دانست بخشی از متن کتاب در دست انتشار «الرحیل» را می‌خوانید، در متن زیر در می‌یابیم که امام زین‌العابدین چگونه و با چه صراحتی در میدان تبیین دشمن قسم خورده خود را در موضع ضعف و شکست قرار می‌دهد.

چون غائله کربلا با عداوت و دشمنی و کینه‌توزی بنی‌امیه به پایان رسید و حضرت حسین بن علی (ع) و جمله فرزندان و برادران و برادرزادگان و خواهرزادگان و اصجابش به شهادت رسیدند. به امر عمر بن سعد اهل حرم آن حضرت را به کوفه بردند و بعد از آن با نامه‌ای که عبیدالله بن زیاد برای یزید نوشت اسیران کربلا را به شام بردند.

اهل حرم سیدالشهدا و دختران پیامبر (ص) بعد از طی منازلی تحت شدیدترین آزارها به شام رسیدند. یزید گمان می‌کرد که با کشتن اولاد امیرالمومنین (ع) و جناب ابوطالب (ع) بر مخالفان قهر و غلبه یافته اما خطبه‎های دختران حضرت زهرا (س) و امام سجاد (ع) یزید را در موضع ضعف قرار داد. در این میان مبارزه حضرت سجاد (ع) که هنوز آثار بیماری در وی نمایان بود در مسجد کوفه ارکان سلطنت نامشروع یزید را به لرزه درآورد.

پیروز در جهاد تبیین

روزی يزيد امر كرد تا اهل بيت (ع) را با على بن الحسين (ع) در خانه‌ای که متصل به خانه خودش بود جاى دادند، خانه‌ای که خراب بود، نه دافع گرما بود و نه حافظ سرما. چنانكه صورت‌هاى مبارك اهل بیت (ع) پوست انداخت و در آن مدتى كه در شام بودند نوحه و زارى بر حضرت امام حسين (ع) مى‌كردند.

يزيد امر كرد سر مطهر امام (ع) را بر در قصرش نصب كردند و اهل بيت (ع) را امر كرد كه داخل خانه او شوند، چون مخدرات اهل بيت (ع) داخل خانه آن لعين شدند زنان آل ابوسفيان زيورهاى خود را كندند و لباس ماتم پوشيدند و صدا به گريه و نوحه بلند كردند و سه روز ماتم داشتند و هند دختر عبدالله بن عامر كه در آن وقت زن يزيد بود پرده را دريد و از خانه بيرون دويد و به مجلس آن لعين آمد در وقتى كه بار عام بود گفت: «اى يزيد! سر مبارك فرزند فاطمه دختر رسول خدا (ص) را بر در خانه من نصب كرده‌اى.»

يزيد برجست و جامه بر سر او افكند و او را برگرداند و گفت: «اى هند! نوحه و زارى كن بر فرزند رسول خدا (ص) و بزرگ قريش كه پسر زياد لعين در امر او تعجيل كرد و من به كشتن او راضى نبودم.»

پس يزيد امر كرد كه اهل بيت رسالت (ع) را به زندان بردند، حضرت امام زين‌العابدين (ع) را با خود به مسجد برد و خطيبى را طلبيد و بر منبر بالا كرد، آن خطيب ناسزاى بسيارى به حضرت اميرالمؤ منين و امام حسين (ع) گفت و يزيد و معاويه را مدح بسيار كرد، حضرت امام زين‌العابدين (ع) ندا كرد او را و فرمود: «واى بر تو اى خطيب! كه براى خشنودى مخلوق، خدا را به خشم آوردى، جاى خود را در جهنم مهيا بدان.»

پس روزی حضرت على بن الحسين (ع) فرمود: «اى يزيد! مرا رخصت ده كه بر منبر بروم و كلمه‌اى چند بگويم كه موجب خشنودى خداوند عالميان و اجر حاضران شود.»

يزيد قبول نكرد، اهل مجلس ‍ التماس كردند كه او را رخصت بده كه ما مى خواهيم سخن او را بشنويم، يزيد گفت: «اگر بر منبر برآيد مرا و آل ابوسفيان را رسوا مى‌كند.»

حاضران گفتند: «از اين جوان چه بر مى‌آيد.»

يزيد گفت: «او از اهل بيتى است كه در شيرخوارگى به علم و كمال آراسته‌اند.»

چون اهل شام بسيار مبالغه كردند يزيد رخصت داد، حضرت بر منبر بالا رفت و حمد و ثناى الهى ادا كرد و صلوات بر حضرت رسالت پناه و اهل بيت (ع) او فرستاد و خطبه‌اى در نهايت فصاحت و بلاغت ادا كرد كه ديده‌هاى حاضران را گريان و دل‌هاى ايشان را بريان كرد.

پس فرمود: «ايهاالناس حق‌تعالى ما اهل بيت رسالت را شش خصلت عطا كرده است و به هفت فضيلت ما را بر ساير خلق زيادتى داده و عطا كرده است به ما علم و بردبارى و جوانمردى و فصاحت و شجاعت و محبت در دل‌هاى مؤمنان و فضيلت داده است ما را به آنكه از ما است نبى مختار محمد مصطفى (ص) و از ما است صديق اعظم على مرتضى (ع) و از ما است جعفر طيار كه با دو بال خويش در بهشت با ملائكه پرواز مى‌كند و از ما است حمزه شير خدا و شير رسول خدا (ص) و از ما است دو سبط اين امت حسن و حسين (ع) كه دو سيد جوانان اهل بهشت‌اند.

هر كه مرا شناسد شناسد و هر كه مرا نشناسد من خبر مى‌دهم او را به حسب و نسب خود. ايهاالناس! منم فرزند مكه و مِنى، منم فرزند زمزم و صفا…»

و پيوسته مفاخر خويش و مدائح آبا و اجداد خود را ذكر كرد تا آنكه فرمود: «منم فرزند فاطمه زهرا (س)، منم فرزند سيده نساء، منم فرزند خديجه كبرى، منم فرزند امام مقتول به تيغ اهل جفا، منم فرزند لب تشنه صحراى كربلا، منم فرزند غارت شده اهل جور و عنا، منم فرزند آنكه بر او نوحه كردند جنيان زمين و مرغان هوا، منم فرزند آنكه سرش را بر نيزه كردند و گردانيدند در شهرها، منم فرزند آنكه حرم او را اسير كردند اولاد زنا، مایيم اهل بيت محنت و بلا، ماییم محلّ نزول ملائكه سما و مهبط علوم حق‌تعالى.»

پس چندان مدائح اجداد گرام و مفاخر آبا عِظام خود را ياد كرد كه خروش از مردم برخاست و يزيد ترسيد كه مردم از او برگردند مؤذّن را اشاره كرد كه اذان بگو، چون مؤذّن الله‌اكبرُ گفت، حضرت فرمود: «از خدا چيزى بزرگتر نيست.»

چون مؤذّن گفت: «اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ الا الله»

حضرت فرمود: «شهادت مى‌دهم به اين كلمه پوست و گوشت و خون من.»

چون مؤذن گفت: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحمداً رَسُولُ الله (ص)»

حضرت فرمود: «اى يزيد! بگو اين محمد (ص) كه نامش را به رفعت مذكور مى‎سازى جدّ من است يا جدّ تو؟ اگر مى‌گويى جدّ تو است دروغ گفته باشى و كافرى و اگر مى‌گويى جدّ من است پس چرا عترت او را كشتى و فرزندان او را اسير كردى!؟»

آن ملعون جواب نگفت و به نماز ايستاد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضرت سجاد (ع)؛ امامی تنها اما پیروز در جهاد تبیین بیشتر بخوانید »

چرا در شب شهادت امام، فرزندانشان در مسجد کوفه نبودند؟

چرا در شب شهادت امام، فرزندانشان در مسجد کوفه نبودند؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ابن ملجم مرادی قبل‌ها یکی از یاران و دوستداران امام علی (ع) بود که وقتی پیش‌بینی آن حضرت مبنی بر اقدام خود به قتل ایشان را شنید، نتوانست باور کند. اما مرور زمان جوهره او را نمایان کرد و نشان داد کسی که مدح‌های طولانی و شعرهای زیبا در وصف حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می‌سرود، دست خود را به خون پاک و مطهر آن حضرت آلوده کرده و عالمی را در سوگ می‌نشاند.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید کاظم ارفع، سخنران و پژوهشگر دینی انجام داده به بررسی نکات مهمی از زندگی سراسر خیر و برکت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پرداخته است. آن‌طور که این محقق دینی شرح می‌دهد، در همان شب یعنی شب نوزدهم رمضان و شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حجر بن عدی در مسجد کوفه بود که متوجه نجوای اشعث بن قیس و ابن ملجم شد و متوجه شد که آن‌ها قصد تعرض به جان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دارند. او قصد انجام چنین کاری را داشت. به همین علت با سرعت از مسجد بیرون آمد که حضرت را آگاه کند. اما امام علی علیه السلام از راه دیگری به مسجد آمده بودند و حجر زمانی که ناامید از پیدا کردن و دیدار با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد رسید، خبر ضربت زدن امام علی علیه السلام را شنید. او همچنین ادامه می‌دهد: امام علی علیه السلام دارای ویژگی‌های خاص و مسائل خارق‌العاده‌ای بودند که می‌توان از آن‌ها به عنوان معجزه حضرت و کرامات وجود مقدس ایشان نام برد. یکی از آن‌ها قضاوت‌های محیرالعقول آن حضرت بود که موجب شگفتی و اعتراف مخالفان و کسانی که به امامت و برتری آن حضرت نسبت به دیگر اصحاب پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله اعتقاد نداشتند هم بود. به عنوان مثال طبری در پایان خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره می‌کند به قضاوت‌های شگفت‌آور آن حضرت که هیچ‌کس مانند ایشان قادر به چنین قضاوت‌هایی نبود. فارغ از ارائه بینه و شهود که در قضاوت‌های معمولی مطرح است، آن حضرت با شواهد و قراینی که فقط از علم بسیار گسترده و فراگیر آن حضرت ناشی می‌شد، مسائل را حل و حکم صادر می‌کردند. این قضاوت‌ها و قدرت حضرت در این مسائل باعث شده بود که خلیفه دوم با خواهش و تمنا از آن حضرت بخواهد معضلات سخت قضایی در دوره خلافتش را برطرف کنند.

دلیل عدم حضور امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مسجد

به چه علتی در شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در مسجد کوفه حضور نداشتند تا مانع از اقدام خبیثانه ابن ملجم شوند؟

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خودشان مانع حضور آن دو فرزند بزرگوارشان علیهماالسلام شدند. طبق نقل‌هایی که در تاریخ داریم، امام حسن مجتبی علیه السلام قصد داشتند پدر بزرگوار خود را تا مسجد همراهی کنند، اما امام علی علیه السلام او را قسم دادند به مسجد نیاید و امام حسن علیه السلام هم امر پدر و امام خود را اطاعت کردند.

چه دلیلی در این اتفاق بود؟

دلیل این کار واضح است. چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از توطئه قتل خود و اینکه در این سحرگاه به شهادت می‌رسند، آگاه بودند. به همین علت اگر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در آنجا حضور داشتند خطر متوجه جان ایشان بود و تداوم امامت در معرض تهدید قرار می‌گرفت. بر همین اساس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اجازه ندادند این بزرگواران همراه ایشان در مسجد کوفه حضور داشته باشند.

اطلاع حجر بن عدی از توطئه قتل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

می‌دانیم که ابن ملجم به همراه چند نفر از خوارج توطئه قتل امام علی علیه السلام را داشتند. در این میان، آیا شخصی از شیعیان و دوستداران آن حضرت متوجه این قصد ظالمانه نشد؟

اتفاقاً در همان شب یعنی شب نوزدهم رمضان و شب ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حجر بن عدی در مسجد کوفه بود که متوجه نجوای اشعث بن قیس و ابن ملجم شد و متوجه شد که آن‌ها قصد تعرض به جان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دارند.

با این وجود چرا امام علی علیه السلام را از این حیله و توطئه آگاه نکرد؟

او قصد انجام چنین کاری را داشت. به همین علت با سرعت از مسجد بیرون آمد که حضرت را آگاه کند. اما امام علی علیه السلام از راه دیگری به مسجد آمده بودند و حجر زمانی که ناامید از پیدا کردن و دیدار با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به مسجد رسید، خبر ضربت زدن امام علی علیه السلام را شنید.

خوب است بدانیم که حجر بن عدی در زمان به خلافت رسیدن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از یاران خاص آن حضرت شد و بسیار به ساحت مقدس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ایمان و ارادت داشت. او متوجه خیانت‌های اشراف و قبایل کوفه از جمله اشعث بن قیس کندی که از قبیله او بود، شد. برای همین سعی فراوان در دفاع از ساحت مقدس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مقابل این خائنین داشت. او در عین حال در هر سه جنگ مشهور امام علی علیه السلام یعنی جنگ‌های جمل، صفین و نهروان حضور داشت و از فرماندهان درجه اول سپاه حضرت به شمار می‌رفت و چنان شوق و عشق به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشت که حضرت درباره او فرمود خدا تو را از شهادت محروم نگرداند که من گواهی می‌دهم که تو از اهل شهادت هستی.

عنوانی که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حضرت دادند

یکی از عنوان‌هایی که به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داده می‌شود، کنیه «ابو تراب» است. چرا آن حضرت را با این عنوان خوانده‌اند؟

این کنیه را رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دادند. ماجرا به دوران اوایل هجرت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله از مکه به مدینه مربوط است. آن زمان غزوه‌ای به نام ذوالعشیره برای آن حضرت پیش آمد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن همراه پیامبر صلی‌الله علیه و آله بودند. آن‌ها در منطقه‌ای که مستقر شده بودند جنگی پیش نیامد. برخی از افراد سپاه اسلام از جمله حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه عمار یاسر برای گشت‌زنی به اطراف رفته بودند. آن‌ها در گشت‌زنی خود به باغی از قبیله بنی مدلج رسیدند.

امام علی علیه السلام همان‌طور که مشغول تماشای کار کردن باغبانان بودند، در آنجا به خواب رفتند. پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در جست‌وجوی حضرت امیرالمؤمنین وارد باغ شدند و وقتی حضرت را در آن حالت دیدند، ایشان را بیدار کرده و فرمودند: «ابو تراب! تو را چه می‌شود؟»

این اولین بار بود که این تعبیر به کار برده شد. از آنجا که لباس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خاکی شده بود، پیامبر صلی‌الله علیه و آله ایشان را ابوتراب نامیدند. در واقع این عبارت یک عبارت عاطفی بود که پیامبر به خاطر دیدن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن وضعیت خاکی به او گفتند.

ظاهراً معاویه ملعون هم با همین عبارت، قصد آزار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌کرد.

چون پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در یک حالت عاطفی این کنیه را به حضرت علی داده بودند، آن حضرت از این کنیه راضی و خرسند بودند. اما بعدها معاویه که در برابر امام علی علیه السلام ایستاد به خاطر فکر ناقص و خبیثانه خود برای تحقیر و کوچک کردن حضرت امیرالمؤمنین، آن حضرت را ابو تراب خطاب می‌کرد، در حالی که آن حضرت می‌فرمودند: «معاویه نمی‌فهمد من از این کنیه‌ای که رسول‌الله به من داده بسیار راضی و خشنود هستم.»

کرامات و معجزات حضرت

در مورد کرامت‌های حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مطالبی عنوان شده است. در منابع مستند در مورد کرامت‌ها و معجزه‌های آن حضرت چه مطالبی نوشته شده است؟

حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دارای ویژگی‌های خاص و مسائل خارق‌العاده‌ای بودند که می‌توان از آن‌ها به عنوان معجزه حضرت و کرامات وجود مقدس ایشان نام برد. یکی آن‌ها قضاوت‌های محیرالعقول آن حضرت بود که موجب شگفتی و اعتراف مخالفان و کسانی که به امامت و برتری آن حضرت نسبت به دیگر اصحاب پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله اعتقاد نداشتند هم بود.

به عنوان مثال طبری در پایان خلافت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره می‌کند به قضاوت‌های شگفت‌آور آن حضرت که هیچ‌کس مانند ایشان قادر به چنین قضاوت‌هایی نبود. فارغ از ارائه بینه و شهود که در قضاوت‌های معمولی مطرح است، آن حضرت با شواهد و قراینی که فقط از علم بسیار گسترده و فراگیر آن حضرت ناشی می‌شد، مسائل را حل و حکم صادر می‌کردند. این قضاوت‌ها و قدرت حضرت در این مسائل باعث شده بود که خلیفه دوم با خواهش و تمنا از آن حضرت بخواهد معضلات سخت قضایی در دوره خلافتش را برطرف کنند.

پیش‌بینی‌های خارق‌العاده

همچنین حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پیش‌بینی‌های بسیار عجیبی از حوادث آینده داشتند که در نهج البلاغه به برخی از پیش‌بینی‌های ایشان اشاره و در برخی از کتب تاریخی نیز منعکس شده است. به عنوان مثال پیش‌بینی آن بزرگوار از وقوع حادثه جان‌سوز کربلا هنگامی که به سمت صفین می‌رفتند. گویا آن حضرت وقتی در کربلا فرود آمدند، محل فرود آمدن امام حسین علیه السلام و اصحاب و خاندان آن حضرت و محل به شهادت رسیدن آنان و محل به اسارت درآمدن عزیزان آن حضرت را به دیگران نشان دادند.

همچنین پیش‌بینی راجع به سقوط بنی‌امیه و روی کار آمدن بنی‌عباس، پیش‌بینی درباره هجوم مغولان و فجایعی که به بار می‌آورند و امثال این موارد. این‌ها از معجزات و کرامات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود.

سید کاظم ارفع

معجزه‌ای از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

اما نمونه‌های دیگری هم از کرامات آن حضرت وجود دارد. مثلاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هنگامی که در کوفه به عنوان خلیفه حضور داشتند، روزی بر فراز منبر بودند که ناگهان در مقابل چشمان حیرت‌زده مردم اژدهایی از یکی از درب‌های مسجد وارد شد و مردم با مشاهده آن، وحشت‌زده فرار کردند. آن اژدها آمد جلوی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان همان‌طور که بالای منبر بودند، به او توجه داشتند.

اژدها بر دم خود ایستاد و سرش را نزدیک حضرت آورد و حضرت با او سخن می‌گفتند و بعد از مدتی اژدها از همان‌جایی که آمده بود بازگشت. مردم که شگفت‌زده شده بودند، آمدند و از حضرت پرسیدند این مسئله چه بود و این اژدها چه ماجرایی داشت؟ حضرت فرمودند این اژدها از بزرگان جنیان بود. سؤالی داشت که پاسخش را دریافت کرد و رفت.

به سبب این واقعه شگفت، مردم کوفه آن درب مسجد را «باب الثعبان» نامیدند. ثعبان به معنای اژدهاست و درب مسجد به این اسم معروف شده بود. اما در زمان حاکمیت بنی‌امیه برای اینکه معجزه حضرت به فراموشی سپرده شود، فیلی را در مقابل آن درب قرار دادند و به عنوان اینکه مردم از دری وارد می‌شدند که این فیل مقابلش بود، آن درب باب الفیل نام گرفت، که تا امروز هم چنین اسمی دارد.

هدیه‌ای آسمانی

در مورد شمشیر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هم مطالبی عنوان شده است. آیا صحت دارد که این شمشیر از آسمان‌ها و از سوی خدای متعال به آن حضرت هدیه شده است؟

در خصوص ذوالفقار امام علی علیه السلام دو نقل قول وجود دارد: در نقل قولی گفته شده که این شمشیر یک شمشیر استثنایی بوده و متعلق به یکی از سران مشرکین به نام امیه بن خلف بوده که در جنگ بدر کشته شد و در تقسیم غنائم، این شمشیر سهم پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله شد. آن حضرت هم در جنگ احد هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در اثر کثرت شمشیر زدن در برابر دشمنان سلاحش شکست، ذوالفقار را به ایشان دادند.

نقل قول دیگر این است که می‌گوید وقتی شمشیر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شکست، جبرئیل علیه السلام ذوالفقار را از آسمان آورد و به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله داده و ایشان، آن شمشیر را به حضرت امیرالمؤمنین سپردند. همان موقع از آسمان ندایی شنیده شد که می‌گفت: «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار.»

به نظر می‌رسد که نقل دوم صحیح‌تر باشد و این شمشیر آسمانی باشد و ذوالفقار جزو میراث خاص امامت است که از امام پیشین به امام بعدی به ارث می‌رسد. ذوالفقار در حال حاضر در اختیار حضرت صاحب‌الزمان ارواحنا له الفدا قرار دارد. در روایات عنوان شده که وقتی آن حضرت ظهور می‌کنند، ذوالفقار هم در دست ایشان خواهد بود.

منبع: تسنیم



منبع خبر

چرا در شب شهادت امام، فرزندانشان در مسجد کوفه نبودند؟ بیشتر بخوانید »

. . و پست را فراموش نکنید! . . می توان از قطره قطره های خون گذشت، وقتی می دانی در راه …


.

.
و پست را فراموش نکنید!
.
.
می توان از قطره قطره های خون گذشت،
وقتی می دانی در راه خداوند است،
وقتی که می دانی باعث خشنودی خداوند است،
دیگر جان چه ارزشی دارد؟!
آن دو طفل هم رفتند، برای یاری ارباب شان
رفتند و خداوند خریدارشان شد…
طفل بودند اما رسم وفاداری را می دانستند،
حق و باطل را می شناختند،
و همین شناخت، آنان را پله پله به دیدار پروردگار نزدیک تر کرد… ?✨
.
.
شما در کامنت شهادت طفلان مسلم علیهم السلام را به محضر پدر بزرگوارشان تسلیت بگویید ?
.
.



منبع

abalfadhltv@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. . و پست را فراموش نکنید! . . می توان از قطره قطره های خون گذشت، وقتی می دانی در راه … بیشتر بخوانید »