گردان مقداد

جانشین ستاد کل نیرو‌های مسلح از خانواده شهیدان پایدارفرد تجلیل کرد

جانشین ستاد کل نیرو‌های مسلح از خانواده شهیدان پایدارفرد تجلیل کرد


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی و امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده جانشین ستاد کل نیرو‌های مسلح به همراه سردار ابوالقاسم شریفی مسئول ایثارگران ستاد کل نیرو‌های مسلح با خانواده شهیدان مرتضی مجتبی و محمود پایدارفرد دیدار و از رشادت‌ها و مجاهدت‌های این خانواده شهید تجلیل کرد.

شهید «مجتبی پایدار فرد» در ۱۷ سالگی به عنوان رزمنده بسیجی اعزامی از گردان عمار لشکر ۲۷ محمد (ص) در ۲۳ فروردین سال ۶۲ در عملیات والفجر یک به شهادت رسید.

«مرتضی پایدار فرد» در ۲۱ سالگی به عنوان رزمنده بسیجی اعزامی از گردان مقداد لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تاریخ ١۶ آبان ١٣۶٢ در منطقه عملیاتی پنجوین در عملیات والفجر ۴ به دیدار بردار شهیدش شتافت.

شهید «محمود پایدار فرد» که ٢٩ بهار از عمرش گذشته بود در ١٢ اسفند ١٣۶۵ با عنوان رزمنده بسیجی گردان مقداد لشکر ٢٧ محمد رسول الله (ص) در عملیات کربلای ۵ به خیل عظیم شهیدان پیوست.

در این دیدار امیر نصیرزاده حضور در منزل خانواده شهدا را توفیق بزرگی عنوان کرد و بر تجلیل از مجاهدت‌ها و رشادت‌های ها و جانفشانی‌های پدران مادران و همسران شهدا تاکید کرد.

سردار شریفی نیز در این دیدار خدمت به خانواده شهدا را یک وظیفه همگانی برشمرد و گفت: پدران، مادران و همسران شهدا ستون‌ها و برکت این انقلاب بوده و و تا زمانی که این بزرگواران در میان ما هستند خداوند متعال برکات زیادی را به ما ارزانی می‌دارد.

در پایان این دیدار جانشین ستاد کل نیرو‌های مسلح با اهدای لوح و هدایایی از این خانواده شهید تقدیر و تجلیل به عمل آورد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جانشین ستاد کل نیرو‌های مسلح از خانواده شهیدان پایدارفرد تجلیل کرد بیشتر بخوانید »

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر



ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سرداران جانباز شهید ابراهیم حسامی و شهید هاشم کلهر از فرماندهان گردان مقداد لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) که ششم اسفند سال ۱۳۶۲ به شهادت رسیدند.

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

یکی از رزمندگان تخریبچی دوران دفاع مقدس روایت کرد: روز ششم اسفند سال ۱۳۶۲ رزمندگان گردان مقداد آماده عملیات خیبر بودند و شهید حاج همت برای سخنرانی بچه‌های گردان مقداد به عقبه گردان در منطقه جفیر آمد. حاج همت از سختی عملیات در هور گفت و این که شهادت در یک قدمی ماست، امروز باید نشان بدهیم که اگر در کربلا بودیم ما هم در رکاب امام حسین (ع) جانمان را نثار می‌کردیم.

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

سخنرانی شهید حاج همت که تمام شد هنوز بچه‌ها کاملا متفرق نشده بودند که سرو کله میگ‌های دشمن پیدا شد و مقر را بمباران کردند.

راکت یکی از هواپیماها در نزدیکی بچه‌های کادر گردان مقداد به زمین خورد و ۴ فرمانده آسمانی شدند.

تصاویر پیش رو متعلق به محل شهادت این شهداست.



منبع خبر

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر بیشتر بخوانید »

شهادت ۴ فرمانده پس از نوید شهید همت در سخنرانی‌اش+ تصاویر


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سرداران جانباز شهید ابراهیم حسامی و شهید هاشم کلهر از فرماندهان گردان مقداد لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) ششم اسفند سال ۱۳۶۲ به شهادت رسیدند.

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

جعفر طهماسبی از رزمندگان تخریبچی دوران دفاع مقدس روایت کرد: روز ششم اسفند سال ۱۳۶۲ رزمندگان گردان مقداد آماده عملیات خیبر بودند و شهید حاج همت برای سخنرانی در جمع بچه‌های گردان مقداد به عقبه گردان در منطقه جفیر آمد. حاج همت از سختی عملیات در هور گفت و این که شهادت در یک قدمی ماست، امروز باید نشان بدهیم که اگر در کربلا بودیم ما هم در رکاب امام حسین (ع) جانمان را نثار می‌کردیم.

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

سخنرانی شهید حاج همت که تمام شد هنوز بچه‌ها کاملا متفرق نشده بودند که سر و کله میگ‌های دشمن پیدا شد و مقر را بمباران کردند.

راکت یکی از هواپیما‌ها در نزدیکی بچه‌های کادر گردان مقداد به زمین خورد و چهار فرمانده آسمانی شدند.

تصاویر پیش رو متعلق به محل شهادت این شهداست.

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

شهادت ۴ فرمانده پس از نوید شهید همت در سخنرانی‌اش+ تصاویر بیشتر بخوانید »

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سرداران جانباز شهید ابراهیم حسامی و شهید هاشم کلهر از فرماندهان گردان مقداد لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) که ششم اسفند سال ۱۳۶۲ به شهادت رسیدند.

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

جعفر طهماسبی از رزمندگان تخریبچی دوران دفاع مقدس روایت کرد: روز ششم اسفند سال ۱۳۶۲ رزمندگان گردان مقداد آماده عملیات خیبر بودند و شهید حاج همت برای سخنرانی بچه‌های گردان مقداد به عقبه گردان در منطقه جفیر آمد. حاج همت از سختی عملیات در هور گفت و این که شهادت در یک قدمی ماست، امروز باید نشان بدهیم که اگر در کربلا بودیم ما هم در رکاب امام حسین (ع) جانمان را نثار می‌کردیم.

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

سخنرانی شهید حاج همت که تمام شد هنوز بچه‌ها کاملا متفرق نشده بودند که سرو کله میگ‌های دشمن پیدا شد و مقر را بمباران کردند.

راکت یکی از هواپیما‌ها در نزدیکی بچه‌های کادر گردان مقداد به زمین خورد و ۴ فرمانده آسمانی شدند.

تصاویر پیش رو متعلق به محل شهادت این شهداست.

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

ماجرای شهادت ۴ فرمانده در زمان سخنرانی حاج همت+ تصویر بیشتر بخوانید »

هنرنمایی رزمندگان با موشک‌های «تاو» برای شکار تانک‌های بعثی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نیرو‌های تیپ ۴ مکانیزه «ذوالفقار» و همچنین گردان «کمیل بن زیاد» به همراه یک گروهان از گردان «مقداد»، در عملیات «والفجر ۳» به‌خوبی عمل کردند و توانستند جواب اطمینان فرماندهان را به‌خوبی بدهند. در کتاب «کوهستان آتش» که به‌تازگی توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشرشده است در این‌باره آمده است:

«عباس برقی» جانشین وقت فرماندهی تیپ ۴ مکانیزه «ذوالفقار»، درباره درخشش رزمندگان تیپ ۴ مکانیزه لشکر ۲۷ در عملیات «والفجر ۳» گفته است: در اوج درگیری‌ها، به من خبر دادند «مصطفی پالیزبان» درخواست موشک «تاو» کرده. پرسیدم: «مگر او همه‌ی موشک‌ها را شلیک کرده است؟»، گفتند «کل موشک‌های همراه او، هشت تیر بوده که با آن‌ها توانسته هفت‌دستگاه تانک دشمن را منهدم کند. الآن هم دشمن فشار می‌آورد تا مقاومت بچه‌ها را در هم بشکند. باید سریع‌تر موشک‌ها را برسانید».

کسب اطمینان فرماندهان پس از اصابت درست موشک‌های «تاو» به تانک‌های عراقی

می‌دانستم که توی انبار مهمات تسلیحات خودمان، دیگر از این نوع موشک‌ها ندارم، سراغ حاج همت را که گرفتم، گفتند برگشته به اردوگاه «قلّاجه». من هم با وجود منگی ناشی از بی‌خوابی، سریع گاز وانت تویوتا را گرفتم و آمدم به «قلّاجه». با عجله رفتم سمت چادر فرماندهی لشکر. دیدم حاج همت داخل چادر است و یک برادر پاسدار دیگری هم با لباس فُرم جلوی در ورودی چادر نشسته و سرش پایین است. همین‌طور که نفس‌نفس می‌زدم، گفتم «حاجی جان؛ مصطفی پالیزبان هشت تیر موشک تاو داشته که همه آن‌ها را شلیک کرده و الآن هم به موشک نیاز دارد؛ چون تانک‌های دشمن دارند در آن‌جا بچه‌ها را اذیت می‌کنند.»

حاج همت گفت: «اول شما به من بگو ببینم؛ پالیزبان با این موشک‌هایی که شلیک کرده، چند دستگاه تانک زده؟» گفتم «والله هشت‌تا موشک داشتیم؛ که همه آن‌ها را شلیک کرده و با آن‌ها توانسته هفت دستگاه تانک دشمن را هم بزند.» تا این حرف را زدم؛ آن برادر پاسداری که جلوی چادر نشسته بود، رود کرد به من و گفت «یعنی این آقای پالیزبانِ شما با شلیک هشت تیر موشک، توانسته هفت دستگاه تانک دشمن را بزند؟ این امکان ندارد».

گفتم «مصطفی پالیزبان موشک‌انداز «تاو» درجه یک ماست؛ چرا امکان ندارد؟» گفت «من تماس می‌گیرم؛ اگر راست گفته باشی، الآن می‌گویم ده تیر موشک تاو به شما تحویل دهند». چهره آن برادر برایم آشنا بود، اما در آن منگی ناشی از بی‌خوابی و دوندگی هرچه فکر می‌کردم، یادم نمی‌آمد که او را کجا دیده‌ام. همین‌طور داشتم با ذهنم کلنجار می‌رفتم که این برادر پاسدار چه کسی است که این‌طور با اطمینان دارد قول واگذاری ده تیر موشک تاو را به من می‌دهد که حاج همت به من گفت «برقی؛ ایشان برادر «عزیز جعفری» فرمانده قرارگاه نجف است». تازه آن‌جا بود که دوریالی من جا افتاد و بعد از خوش‌وبش گرم با برادر جعفری، از اینکه ایشان را به‌جا نیاورده بودم، عذرخواهی کردم.

آقا عزیز همان‌طور که گفته بود، اول سریعاً با بی‌سیم تماس گرفت و از رابط‌های خودش در منطقه «مهران» پرسید که آیا چنین اتفاقی افتاده یا خیر؟ وقتی آن‌ها به ایشان اطمینان دادند و گفتند تانک‌های منهدم شده، الآن جلوی چشم ما در حال سوختن هستند، سریعاً نامه‌ای برای قرارگاه نجف نوشت تا ده تیر دیگر موشک تاو، در اختیار تیپ ما قرار بدهند. آن نامه را دادم به «حسین بختیاری» مسئول تدارکات تیپ‌مان و خودم پریدم پشت فرمان وانت و بی‌معطلی دوباره برگشتم به سمت منطقه «مهران».

با رسیدن به نزدیکی پاسگاه «درّاجی»، دیدم که بچه‌های واحد ۱۰۶ و خمپاره‌انداز‌های ما، با هدایت و فرماندهی میدانی «حسن نورانی» فرمانده تیپ ۴ مکانیزه ذوالفقار، همچنان درگیر هستند. مصطفی پالیزبان هم آن‌جا بود تا مرا دید گفت «برادر برقی؛ چه‌کار کردی؟» گفتم «حل شد، الآن حسین بختیاری موشک‌ها را برایت می‌آورد.» خوب که به چهره مصطفی نگاه کردم، دیدم چشم‌های او ازبس‌که شلیک کرده مثل دو تا کاسه خون شده، طوری که اصلاً نمی‌توانست جلوی پای خودش را هم ببیند. دستش را گرفتم و او را سوار وانت تویوتای خودم کردم و به سنگر اورژانس بهداری لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) بردم تا در آن‌جا با محلول بهداشتی، چشم‌هایش را شست‌وشو بدهند.

بچه‌های ما و نیرو‌های تیپ «عمار» یعنی گردان «کمیل بن زیاد» به‌همراه یک گروهان از گردان «مقداد»، در عملیات «والفجر ۳» واقعاً گل کاشتند و جواب اطمینان فرماندهان را، خوب دادند.

کسب اطمینان فرماندهان پس از اصابت درست موشک‌های «تاو» به تانک‌های عراقی

برای تهیه این کتاب این‌جا را کلیک کنید.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

هنرنمایی رزمندگان با موشک‌های «تاو» برای شکار تانک‌های بعثی بیشتر بخوانید »