به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید «ابراهیم هادی» روز اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید آیتالله سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. دوران دبستان را در مدرسه طالقانی و دبیرستان را در مدارس ابوریحان و کریمخان زند تحصیل کرد.
سال ۱۳۵۵ دیپلم ادبی را دریافت و از همان سالهای پایانی دبیرستان مطالعات غیردرسی را نیز شروع کرد. حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و همراهی و شاگردی استادانی نظیر علامه «محمدتقی جعفری» بسیار در رشد شخصیتی وی تأثیر داشت.
او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل و در آن دوران همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز و بوم مشغول شد. وی اهل ورزش بود و با ورزش باستانی فعالیتهایش را آغاز کرد. در والیبال و کشتی بینظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه ایستادگی میکرد.
مردانگی او را میتوان در عرصه مبارزه در ارتفاعات سربهفلک کشیده بازیدراز و گیلانغرب تا دشتهای سوزان جنوب مشاهده کرد. در عملیات والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچههای گردانهای «کمیل» و «حنظله» در کانالهای فکه مقاومت کردند، اما تسلیم نشدند و سرانجام روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقیمانده به عقب، دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا میخواست گمنام بماند و شهید «هادی» سالهاست که گمنام و غریب در فکه مانده است.
«زهره هادی» خواهر شهید «ابراهیم هادی» در یک مصاحبه درمورد برادر خود اظهار داشت:
همه باید در یک راستا حرکت کنیم
هر چه ما داریم از شهدا داریم. پیام شهدا این است که همه باید در یک راستا حرکت کنیم و در یک مسیر روشن باشیم تا بتوانیم همانطور استوار و مقاوم باشیم و ایستادگی خود را نشان دهیم.
سعی کنیم در هر عرصهای که قرار میگیریم، همانطور انقلابی بمانیم تا بتوانیم مقاومتی که حاج قاسم برای تداوم راه انقلاب رفته بود را ادامه دهیم و این حرکت حاج قاسم حهان را به لرزه درآورده است. ما باید در مسیری که حاج قاسم در آن پایداری داشته است، حرکت کنیم.
ابراهیم خودش دوست داشت که همه دست به دست هم دهیم تا کنار هم، در هر عرصهای که قرار میگیریم بتوانیم کاری با صداقت و روحیه مردانگی برای رضای خدا انجام دهیم؛ حال آن کار در عرصه ورزشی باشد، معلمی یا بسیجی باشد و…
بهتر است که این برنامهها فقط به صورت سالانه نباشند بلکه اشارهای هم در کتابها به آن شود و این عرصه این شهدا را به بچههای این نسل که بچههای گام دوم انقلاب هستند، بشناساند.
ابراهیم طوری رفتار میکرد که فرد خود متوجه اشتباهش شود
برادرم در برنامههایی که برای خود داشت، هیچ کس را به اعتقادات وادار نمیکرد، اما طوری به طرف آموزش میداد که خود فرد متوجه این میشد که اگر اشتباه رفته است، راه درست را برود.
چراغ راه شهدا نباید خاموش شود و همیشه باید روشن بماند. حضرت امام (ره) فرمودند: «خانوادههای شهدا چشم و چراغ مردم هستند. آن را خاموش نگاه ندارید.»
بخشی از وصیتنامه شهید «ابراهیم هادی» به شرح زیر است:
«خدایا،ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم!
نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه تو را ستایش کنم، ولی همینقدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشق تو شد و هر کس عاشقت شود، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد. من این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم.
خدایا، عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر مرا تکه تکه کنند، یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
به عنوان فردی از آحاد ملت مسلمان به تمام ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر میدهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن باشید و هیچ مسئله و روشی شما را از هدف و جهتی که دارید، منحرف نکند.
دیگر اینکه سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص کرده و اعمالتان را از هر شرک، ریا، حسادت و بغض پاک کنید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که خداوند، اسلام و امام میخواهند، انجام داده باشید. این را هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم، جامعه ساخته نمیشود.»
منبع
کتاب سلام بر ابراهیم. جلد اول
انتهای پیام/ 118