گروهک تروریستی منافقین

پایگاه منافقین؛ بمب ساعتی در خاک آلبانی

پایگاه منافقین؛ بمب ساعتی در خاک آلبانی



ماه‌عسل گروهک تروریستی منافقین و آلبانی به روزهای پایانی خود رسیده است و تیرانا، تحقیقات جنایی خود را درباره اقدامات مجرمانه اعضای این گروهک پیش می‌برد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رسانه آلبانیایی گزتا ایمپکت، در گزارشی با عنوان «جعبه پاندورا: دگرگونی خصمانه منافقین علیه آلبانی»، نوشت که میزبانی آلبانی از منافقین، اکنون به یک کابوس تمام‌عیار برای تیرانا تبدیل شده است.

در این گزارش آمده است: گروهک تروریستی منافقین چنان پرخاشگر و متخاصم شده که حتی در تیرانا عملاً از کنترل خارج شده است؛ مقام‌های آلبانی از متحدان غربی خود برای مقابله با این روند درخواست کمک کرده‌اند و همزمان جنایت‌های این گروهک را در دست بررسی دارند.

در عین حال گمانه‌زنی‌هایی در این باره مطرح می‌شوند که این احتمال وجود دارد که حتی سران ارشد منافقین ازجمله مریم رجوی، سرکرده گروهک به‌دلیل افشاشدن شواهد حمله‌های سایبری با منشأ اردوگاه اشرف ۳، با اتهام‌های جنایی و احکام طولانی‌مدت زندان روبه‌رو شوند.

اشرف ۳، اکنون یک بمب ساعتی در خاک آلبانی است؛ تحلیلگران غربی و آلبانیایی اکنون رک و پوست کنده می‌گویند که مجاهدین خلق از کنترل آلبانی خارج شده و اشرف ۳ به یک منطقه تروریستی خودگردان تبدیل شده است که امنیت منطقه‌ای را تهدید می‌کند.

یکی از تحلیل‌گران اشاره می‌کند، آلبانی در برخورد با مجاهدین خلق به بن‌بست استراتژیک رسیده است. اشرف ۳ از بیرون، ممکن است شبیه یک اردوگاه پناهندگان به‌نظر برسد، اما در واقع یک شهر کوچک جدا از جامعه آلبانی است؛ به‌عبارت‌دیگر، گروهک منافقین یک قلعه در آلبانی ساخته است که هدف اصلی آن پرورش تبلیغات ضدایرانی و عملیات جنگ سایبری است.

مقر منافقین یا مزرعه ترول و جرایم سایبری!

نقطه عطف روابط آلبانی و منافقین دو سال پیش رقم خورد، زمانی که پلیس آلبانی اردوگاه این گروهک را در سال ۲۰۲۳ تفتیش کرد؛ پلیس آلبانی از آن زمان بی‌سروصدا تحقیقات درباره منافقین را آغاز کرد؛ دادستان‌های ایالتی برخی اعضای منافقین را متهم کردند که مخفیانه حمله‌های سایبری و فعالیت‌های سیاسی را در مغایرت آشکار با توافق‌نامه اولیه با دولت آلبانی انجام می‌دهند.

اعضای گروهک تروریستی منافقین، طبق قانون موظف بودند پس از انتقال به آلبانی، از هرگونه اقدام آشکار سیاسی یا نظامی خودداری کنند؛ اما آنها این وعده را زیر پا گذاشته‌اند؛ آلبانی پس از ماه‌ها نظارت آنلاین به‌ویژه نظارت کانال‌های تلگرام، به این باور رسیده است که «مزرعه ترول» در مانزا، محل استقرار اردوگاه اشرف ۳ وجود دارد.

آلبانی که تا آوریل ۲۰۲۱، صدها حساب کاربری فیس‌بوک مرتبط با عوامل منافقین را مسدود کرده بود، در ژوئن ۲۰۲۳ با اتخاذ تصمیمی برای انجام اقدام‌های سخت‌گیرانه‌تر، به دستور دادگاه عالی یک واحد ویژه پلیس را برای جست‌وجوی اردوگاه مانزا اعزام کرد.

دادستان‌های آلبانیایی گفتند که عملیات فهرست‌برداری از صدها مورد تجهیزات توقیف‌شده انجام شده است؛ دفتر دادستانی ویژه آلبانی رسماً تحقیقات در مورد اعضای منافقین را به دلیل تحریک به جنگ، شنود غیرقانونی داده‌های رایانه‌ای، دخالت در سیستم‌های رایانه‌ای و جرایم مرتبط اعلام کرد. در پشت درهای بسته دفتر دادستانی، برخی مقام‌های آلبانیایی به‌صراحت می‌گویند: حفاظت از مجاهدین خلق در آلبانی دیگر ممکن نیست، چرا که اعضای منافقین، آشکارا در حال جنایت هستند.

مقامات وزارت کشور آلبانی به خبرنگاران گفته‌اند که در حال بررسی تک‌تک مجوزهای اقامت اعضای منافقین به‌صورت موردی هستند؛ امری که نشان می‌دهد ویزاهای اعضای منافقین احتمالاً لغو خواهد شد.

آلبانی رسماً از متحدان ناتو و اتحادیه اروپای خودخواسته است تا برای تعیین تکلیف اعضای منافقین به تیرانا کمک کنند. در سال‌های نخست حضور منافقین در تیرانا، آنها عموماً در کنشگری‌های جنایت‌کارانه خود آزادی عمل داشتند؛ اما اکنون، با ظهور شواهدی از فعالیت‌های غیرقانونی، تیرانا در حالت آماده‌باش قرار گرفته است و جاده‌های منتهی به اردوگاه منافقین توسط ایست‌های بازرسی پلیس آلبانی مسدود شده‌اند و حتی آژانس‌های فناوری و پلیس مرتباً محیط شبکه را بررسی می‌کنند تا مبادا اعضای منافقین به اقدامات مجرمانه سایبری ادامه دهند.

همه این آشفتگی‌ها یک حقیقت تلخ را آشکار کرده است و آن اینکه آلبانی دچار اشتباه محاسباتی شده است؛ کارشناسان می‌گویند دولت آلبانی همیشه از خطر سیاسی پناه‌دادن به رجوی‌ها آگاه بود، اما فاقد ظرفیت لازم برای مقابله با آن بود؛ همان‌طور که اندری تفانی، تحلیل‌گر موضوعات بین‌المللی به‌طور خاص اشاره کرده است که آلبانی اساساً کنترل منافقین را از دست داده است و منطقه تحت محاصره منافقین در مانزا در حوالی تیرانا پایتخت آلبانی عملاً خارج از حاکمیت آلبانی است.

یک تحلیل‌گر دیگر این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که این یک بن‌بست استراتژیک است؛ آلبانی دریافته است که کنترل خود بر منافقین را از دست داده است، اما اگر بخواهد منافقین را اخراج یا منحل کند، کل گروهک فرو می‌ریزد و این چشم‌اندازی است که غرب نمی‌تواند تحمل کند؛ آلبانی خود را در دام می‌بیند؛ دامی که عبارت است از ناتوان از اخراج یک گروه تروریستی، اما فاقد تجهیزات لازم برای کنترل مؤثر آن.

معضل آلبانی چیزی بیش از یک رسوایی محلی است؛ این معضل، نشان‌دهنده یک استاندارد دوگانه خطرناک در سیاست غرب است؛ اتحادیه اروپا بارها تیرانا را به خاطر پناه‌دادن به منافقین ستایش کرده و حتی این گروهک را از فهرست تروریستی خود حذف کرده است؛ سیاست‌مداران غربی حتی از کشورهای عضو ناتو با سران منافقین عکس گرفته‌اند و در تجمع‌های آنها شرکت کرده‌اند؛ نهادهای نظارتی مالی اروپا، چشم خود را بر جمع‌آوری کمک‌های مالی مشکوک منافقین بسته‌اند؛ اکنون مشخص شده است که این اقدامات، تلاش‌های جدی در حمایت از یک گروهک تروریستی خطرناک بوده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پایگاه منافقین؛ بمب ساعتی در خاک آلبانی

پایگاه منافقین؛ بمب ساعتی در خاک آلبانی بیشتر بخوانید »

جلسه رسیدگی به اتهامات ۴ متهم شبکه جاسوسی و تروریستی موساد و منافقین در استان البرز برگزار شد

جلسه رسیدگی به اتهامات ۴ متهم شبکه جاسوسی و تروریستی موساد و منافقین در استان البرز برگزار شد



جلسه رسیدگی به پرونده ۴ متهم به جاسوسی گروهک تروریستی منافقین و رژیم صهیونیستی با حضور قاضی شعبه ۳ دادگاه انقلاب استان البرز، در دو نوبت صبح و عصر برگزار شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جلسه رسیدگی به پرونده ۴ متهم به جاسوسی گروهک تروریستی منافقین و رژیم صهیونیستی روز سه‌شنبه (۱۱ شهریور ماه ۱۴۰۴) با حضور قاضی شعبه ۳ دادگاه انقلاب استان البرز، مستشاران دادگاه، نماینده دادستان، ۴ متهم این پرونده و وکلای آن‌ها در دو نوبت صبح و عصر برگزار شد.

حسین فاضلی هریکندی رئیس کل دادگستری استان البرز در رابطه با جزئیات پرونده بیان کرد: رسیدگی به پرونده شبکه جاسوسی گروهک تروریستی منافقین و رژیم صهیونی در دادگاه انقلاب استان البرز با حضور متهم و وکلای وی برگزار شد.

جلسه رسیدگی به اتهامات ۴ متهم شبکه جاسوسی و تروریستی موساد و منافقین در استان البرز برگزار شد

در این جلسه ابتدا نماینده دادستان به قرائت کیفرخواست پرداخته و در ادامه پس از تفهیم اتهامات از سوی دادگاه، متهمان و وکلای آنها دفاعیات خود را ارائه کردند.

موضوع این پرونده که در شعبه سوم دادگاه انقلاب کرج مورد رسیدگی قرار دارد در مورد شبکه جاسوسی چهارنفره متشکل از سه نفر مرد و یک نفر زن است که ساکن شهرهای کرج و اصفهان بودند.

نحوه جذب و اقدامات

رئیس کل دادگستری استان البرز گفت: متهمان که به طریق مختلف از جمله با واسطه برخی از گروهک‌ها در یکی از کشورهای همسایه و از طریق فضای مجازی با سرپل‌های نفاق و موساد مرتبط و جذب شده بودند ابتدا اقداماتی نظیر ارسال مختصات اماکن حساس و آتش زدن اماکن در شهرهای مختلف انجام می‌دادند.

جلسه رسیدگی به اتهامات ۴ متهم شبکه جاسوسی و تروریستی موساد و منافقین در استان البرز برگزار شد

وی بیان کرد: در ادامه و پس از ارائه آموزش‌های مرتبط با ساخت پرتابه‌های انفجاری و لانچر پرتاب و آموزش نحوه شلیک و همچنین تهیه عکس و فیلم از اقدامات تروریستی؛ در اواخر اردیبهشت ماه سال جاری، ماموریت اصلی مبنی بر حمله با پرتابه‌های انفجاری به یکی از مراکز مهم نظامی کشور به این شبکه جاسوسی و تروریستی ابلاغ می‌شود.

نحوه شناسایی و دستگیری متهمان

فاضلی هریکندی افزود: متهمان که در مقاطع مختلف وجوه متعددی در قالب رمز ارز از سرپل دریافت کردند، حدود یک ماه قبل از حمله رژیم صهیونی به کشور، پس از ساخت پرتابه‌های انفجاری و انتقال آن به محل پرتاب قصد انجام عملیات در یک مکان نظامی داشتند، اما خوشبختانه با توجه به اشراف اطلاعاتی ضابطان دادگستری و با اخذ دستورات قضایی، ضمن کشف و توقیف پرتابه‌های انفجاری آماده شلیک و لانچر آن، دو نفر از آنها در محل و قبل از شلیک پرتابه‌ها دستگیر شده و در ادامه دو نفر از مرتبطین آنها نیز شناسایی و بازداشت شدند.

اتهامات متهمان پرونده

وی بیان کرد: پس از بازداشت متهمان و با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست آنها صادر و برای رسیدگی به دادگاه ارجاع شد.

«محاربه از طریق تحریق عمدی و همکاری با دولت متخاصم و رژیم صهیونیستی»، «معاونت در محاربه»، «همکاری با گروه‌های متخاصم و معاند با نظام و رژیم صهیونیستی»، «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «عضویت در گروه‌های معاند علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» از جمله اتهامات متهمان این پرونده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جلسه رسیدگی به اتهامات ۴ متهم شبکه جاسوسی و تروریستی موساد و منافقین در استان البرز برگزار شد

جلسه رسیدگی به اتهامات ۴ متهم شبکه جاسوسی و تروریستی موساد و منافقین در استان البرز برگزار شد بیشتر بخوانید »

سناریوهای خونین منافقین برای متهم کردن پاسداران + فیلم

سناریوهای خونین منافقین برای متهم کردن پاسداران + فیلم



منافقین پس از هر ترور در دهه شصت، با صحنه‌سازی و جعل حقیقت، جنایت خود را به گردن پاسداران می‌انداختند تا هم حقیقت پنهان بماند و هم چهره نیروهای انقلابی تخریب شود.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، گروهک تروریستی منافقین در دهه ۶۰ نه‌تنها دست به ترور و جنایت‌های کور می‌زد، بلکه با سناریوهای از پیش‌طراحی‌شده می‌کوشید آثار این جنایت‌ها را به گردن پاسداران انقلاب بیندازد. آنان با صحنه‌سازی در خیابان‌ها، بیمارستان‌ها و حتی مراسم تشییع، تلاش می‌کردند حقیقت را وارونه جلوه دهند و نیروهای انقلابی را متهم کنند.

فرزند شهید علی رضایی اخیرا در جلسه رسیدگی به جنایات گروهک منافقین، پرده از بخشی از روش‌های این گروهک در فریبکاری و صحنه‌سازی‌های خونین برداشت.

وی گفت: منافقین برای پنهان کردن جنایات خود، ترورها را به حساب پاسداران انقلاب می‌گذاشتند تا هم خانواده‌ها را داغدار کنند و هم چهره نیروهای انقلابی را مخدوش نشان دهند.

وی با یادآوری نخستین جنایت علیه خانواده‌اش افزود: سال ۵۹ برادرم را در خیابان ۲۵ شهریور (میدان هفت‌تیر) ترور کردند. در حالی که چهار بیمارستان در اطراف میدان وجود داشت، او را روی دست گرفته و وانمود کردند که “سند جنایت خمینی” است. حتی پس از شهادت برادرم، در سردخانه تلاش کردند با صحنه‌سازی نشان دهند که با ژ-۳ سپاه ترور شده است.

فرزند شهید رضایی ادامه داد: پدرم که مغازه لوازم بهداشتی داشت، چند بار از سوی منافقین تهدید شده بود. سرانجام ۷ اسفند ۱۳۶۰ دو نفر از اعضای این گروهک به بهانه خرید وارد مغازه شدند. وقتی پدرم دولا شد تا وسیله مورد نظرشان را بیاورد، هفت گلوله به شکمش شلیک کردند. پدرم را به بیمارستان بوعلی منتقل کردند اما نیمه‌شب همان روز، منافقین با لباس مبدل پزشک وارد شدند و با آمپول هوا کار او را تمام کردند.

وی از آخرین دیدار خود با پدرش یاد کرد و گفت: وقتی برای ملاقات رفتم، دستش را بالا آورد و با اشاره سلام کرد. دست و صورتش را بوسیدم و همان وداع آخر ما بود. ساعت چهار صبح، پدرم به شهادت رسید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سناریوهای خونین منافقین برای متهم کردن پاسداران + فیلم

سناریوهای خونین منافقین برای متهم کردن پاسداران + فیلم بیشتر بخوانید »

روایت عضو جداشده منافقین از جنایت‌ها و خیانت‌های گروهک نفاق؛ در کمپ تروریست‌ها چه می‌گذرد؟

روایت عضو جداشده منافقین از جنایت‌ها و خیانت‌های گروهک نفاق؛ در کمپ تروریست‌ها چه می‌گذرد؟



عضو جداشده منافقین که سال‌هاست به‌عنوان سندی زنده برای رسوا کردن این گروهک تلاش می‌کند، منبع روایت‌هایی دسته اولی از هدف‌ها و ماهیت نفاق است.

  • راحتیران - استیکی سایت

به گزارش مجاهدت از مشرق، از زمان آغاز روند برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهام‌های ۱۰۴ نفر از اعضای منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به‌عنوان یک شخصیت حقوقی از ۲۱ آذر ۱۴۰۲، اعضای جداشده از این گروهک نقش زیادی در افشای پرده‌های پنهان و کمتر گفته‌شده جنایت‌های منافقین داشتند.

این افراد طی جلسه‌های برگزارشده با ادای شهادت توانستند پرده‌های کم‌تر گفته‌شده از جنایت‌های این گروهک را برملا کنند؛ در عین حال، اعلام آمادگی حدود ۲۰۰ نفر از اعضای جداشده گروهک تروریستی منافقین برای ادای شهادت علیه گروهک در دادگاه، موضوعی مهم از جهات مختلف است.

یکی از اعضای جداشده منافقین، ابراهیم خدابنده، مدیرعامل انجمن نجات است که نقش پررنگی در رقم خوردن این رویداد داشته است. با خدابنده گفت‌وگویی داشتیم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

بخش نخست این گفت‌وگو به شرح زیر است:

انجمن نجات چه زمانی تاسیس شد و چه هدف‌هایی را دنبال می‌کند؟ آیا انجمن توانسته هدف‌های خود را محقق کند؟

خدابنده: انجمن نجات از ۲ دهه پیش فعالیت خود را آغاز کرد؛ یعنی از سال ۱۳۸۲ زمانی که آمریکا و متحدانش به عراق حمله کردند و این اقدام فرصتی برای اعضای مجاهدین ایجاد کرد که بتوانند از قرارگاه اشرف فرار کنند و بعضا خودشان را به ایران برسانند؛ حدود ۷۰۰ عضو سابق سازمان مجاهدین به این شکل وارد ایران شدند و اکنون در حال زندگی خود هستند؛ ۳۵۰ نفر از این افراد از طریق صلیب سرخ وارد کشور شدند که مدارکش هم موجود است.

افرادی که موفق به خروج از قرارگاه اشرف و بازگشت به ایران شدند، تلاش زیادی کردند تا با خانواده‌های افرادی که همچنان در سازمان بودند، تماس بگیرند؛ این شروع ماجرایی مهم بود؛ چراکه بسیاری از خانواده‌ها اطلاعی از بستگان خود که عضو سازمان بودند، نداشتند؛ بی‌اطلاعی برخی از خانواده‌ها از وضعیت فرزندان یا بستگان خود که عضو سازمان بودند، سبب شد آن‌ها به عراق سفر کنند تا رد و نشانی از آن‌ها بیابند.

همراهی برخی از این خانواده‌ها با شماری از اعضای سابق سازمان با امکانات محدود راهی را برای اطلاع‌ یافتن از وضعیت آن دسته از اعضای سازمان که خانواده‌ها از سرنوشتشان بی‌اطلاع بودند، باز کرد؛ این فعالیت با روش‌های ابتدایی مانند برقراری تحصن در مقابل اشرف و صدا زدن نام افراد از طریق بلندگو ادامه یافت؛ این روند در ادامه سبب شکل‌گیری انجمن نجات شد.

دلیل انتخاب نام نجات هم این بود که در کتاب‌های مربوط به فرقه‌ها آمده است که برای نجات از داخل یک فرقه، باید از بیرون کمک کرد و فرد از درون نمی‌تواند کاری انجام بدهد، بلکه باید تیم‌های نجات تشکیل شوند؛ این تیم‌های نجات باید از خانواده‌ها، اعضای سابق و روانشناسان متخصص باشند؛ انجمن نجات با همین دیدگاه تشکیل شد و تلاش کردیم از مشاوره‌های روانشناسی استفاده کنیم؛ خود من هم مطالعات زیادی روی بحث‌های روان‌شناختی انجام دادم و از اعضای سابق و خانواده‌های اعضای فعلی سازمان کمک گرفتم.

انجمن نجات که ۲ دهه فعالیت می‌کند، حدود ۱۰ سال پیش به ثبت رسید و از همان زمان هیئت مدیره و مجمع عمومی تشکیل دادیم؛ ما اکنون حدود ۲ هزار عضو داریم که عمدتا از خانواده‌های اعضا و البته شماری از اعضای سابق هستند؛ براساس قوانین وزارت کشور، انجمن نجات هر ۲ سال یک‌بار مجمع عمومی تشکیل می‌دهد؛ انتخابات ما تحت نظارت و با حضور نماینده وزارت کشور برگزار می‌شود و طی ۱۰ سال گذشته من از جانب هیئت مدیره به‌عنوان مدیرعامل انتخاب شدم.

ما فعالیت‌هایی در خارج از کشور ازجمله سوئیس، انگلیس و فرانسه داشته‌ایم و از حدود هفت سال پیش در آلبانی فعال بوده‌ایم و بیش از یک سال پیش در آلبانی هم انجمن نجات تشکیل دادیم و به ثبت رساندیم؛ انجمن نجات در آلبانی از اعضای جداشده از سازمان تشکیل شده است؛ این انجمن توانسته نقش مهمی در آگاه کردن مردم آلبانی درباره ماهیت سازمان داشته باشد؛ این موضوع مهمی است، زیرا سازمان پس از انتقال اردوگاه به آلبانی با در اختیار داشتن امکانات، تصویر دروغینی از خود به خورد جامعه این کشور داد؛ حالا با فعالیت انجمن نجات به‌وسیله افرادی که خود قربانی سازمان هستند، مردم آلبانی درک دقیق و درستی از سازمان یافته ‌اند.

مهم‌ترین هدف‌های انجمن نجات چیست؟

خدابنده: هدف ما در انجمن نجات در درجه اول این است که ارتباطی را میان خانواده‌ها و اعضای داخل سازمان برقرار کنیم که کار فوق‌العاده مشکلی است؛ در نخستین ماه‌های حمله آمریکا به عراق در سال‌های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳، خانواده‌های زیادی برای اطلاع یافتن از وضعیت فرزندان و بستگان خود به عراق رفتند.

مسعود رجوی امیدوار بود از این فرصت برای جذب خانواده‌ها استفاده کند و به همین دلیل اجازه ملاقات‌های حضوری را البته با همراهی مسئولان سازمان داد؛ او در ادامه دید که در عمل به‌جای اینکه اعضا بر خانواده‌های خود تاثیر بگذارند، خودشان تحت تاثیر اعضای خانواده قرار گرفته‌، از شرایط ایران آگاه شده و عواطف و احساساتشان برانگیخته شده است.

این تاثیرها در موارد متعددی به فرار اعضا از اردوگاه منجر شد؛ رجوی هم به این نتیجه رسید که ملاقات‌ها را قطع کند و تا امروز هم این تصمیم تغییری نکرده است؛ داستان تلاش خانواده‌های اعضای باقی‌مانده در سازمان برای ملاقات با این افراد همچنان حتی در آلبانی هم ادامه دارد.

شرایط سیاسی، انجام اقدام‌های قانونی و موثر را با دشواری‌های فراوانی مواجه کرده است؛ ابتدایی‌ترین حقوق انسان‌های گرفتار در اردوگاه نقض می‌شود؛ افکار عمومی در آلبانی به‌شدت علیه سازمان شده است؛ مردم آلبانی معترضانه می‌گویند که دولت در دولت تشکیل شده است، آن‌ها می‌گویند که ما یک دولت آلبانی و یک دولت رجوی داریم؛ دولت آلبانی دخالتی در رویدادهای درون اردوگاه ندارد و مسئولان این مکان هر کاری بخواهند، انجام می‌دهند.

از وضعیت درون اردوگاه منافقین در آلبانی اطلاعی دارید؟

خدابنده: بررسی‌ها از تعداد بالای مرگ‌ومیر در اردوگاه حکایت دارند، موضوعی که بسیار مشکوک است؛ عمدتا اعضای ناراضی یا افرادی که فرار شکست‌خورده داشته‌اند، به‌صورت مشکوک می‌میرند؛ این افراد اصولا سن‌های بالایی هم ندارند؛ رویدادهایی مانند این‌ها نشان می‌دهد که سازمان مجاهدین دیگر فقط یک موضوع امنیتی و اجتماعی منحصر به ایران نیست، بلکه یک موضوع حقوق بشری فراگیر است؛ خانواده‌های زیادی هستند که فرزندان و بستگانشان در این اردوگاه گرفتار شده‌اند؛ هم خانواده‌ها و هم اعضا در رنج و عذاب هستند.

نحوه ورود شما به گروهک منافقین چگونه رقم خورد؟

خدابنده: من در سال ۱۳۵۰ برای ادامه تحصیل به انگلیس رفتم؛ از همان زمان کم‌وبیش فعالیت سیاسی داشتم، اما فعالیت‌های سیاسی من در سال‌های ۱۳۵۵ – ۵۶ در قالب انجمن اسلامی افزایش یافت؛ در جریان انقلاب اسلامی در انگلیس فعال بودم؛ من در سال ۱۳۵۹ جذب سازمان شدم؛ علت جذب من و خیلی از افراد دیگر شعارهایی بود که سازمان می‌داد؛ یکی از این شعارها استقلال بود و آن‌ها مدعی بودند که تنها مسیر رسیدن به استقلال سازمان است؛ سازمان ادعاهای فریبنده زیادی داشت، مثلا ادعا می‌کرد که فقط سازمان است که تا آخر ضدآمریکایی می‌ماند؛ آن‌ها با این ترفندها بسیاری را جذب کردند که یک از این افراد من بودم.

رابطه منافقین و آمریکا اکنون چگونه است؟

خدابنده: دگردیسی ۱۸۰ درجه‌ای در سازمان در رابطه با رویکردهای سیاسی رخ داده است؛ این تغییرها به‌شدت آشکار هستند و اعضای سازمان هم جرات نفس کشیدن ندارند؛ سازمان حتی مواضع ضدآمریکایی اعضای کشته‌شده را در بیانیه‌ها حذف می‌کند؛ آمریکایی‌ها برای سخنرانی در رویدادهای سازمان شرکت می‌کنند؛ سازمان اکنون کاملا در اختیار آمریکا و اسرائیل است؛ سازمان اکنون عملا در خدمت منافع دشمنان ایران است.

رجوی پس از تعدیل مواضعش علیه آمریکا، ادعا کرد که ما ضدآمریکایی بودیم، چون آمریکا از شاه حمایت می‌کرد، حالا که شاهی در کار نیست جمهوری اسلامی آمده که از معدود کشورهای مستقل در جهان است و با آمریکا هم در تضاد است، چه بسا ما با آمریکا هم‌سو هستیم.

چگونه از گروهک جدا شدید؟

خدابنده: من از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۲ یعنی به مدت ۲۳ سال عضو سازمان بودم و عمدتا در بخش روابط بین‌الملل سازمان فعالیت می‌کردم؛ من بیشتر در انگلیس حضور داشتم و در بیش از ۲۰ کشور جهان ماموریت دیپلماتیک انجام دادم؛ در عراق هم حضور داشتم؛ آخرین ماموریت من سوریه بود که سازمان در آنجا در حال انجام فعالیت‌هایی با هدف دور زدن تحریم‌های عراق بود.

در آن زمان رژیم صدام تازه سقوط کرده بود و بسیاری از سران سازمان ازجمله مریم رجوی از عراق خارج شده بودند؛ من و یکی دیگر از اعضای سازمان با گذرنامه انگلیسی به سوریه رفتیم و خود را تاجر ایرانی جا زدیم؛ ما در حال جابجایی ۲ میلیون دلار پول از طریق عراق به فرانسه بودیم که در سوریه دستگیر شدیم.

پس از ۲ ماه حبس در سوریه، هویت ما لو رفت و سوری‌ها متوجه شدند که ما عضو مجاهدین هستیم؛ آن‌ها ما را تحویل ایران دادند و ما به زندان اوین منتقل شدیم.

من در زندان کتابی که برادرم فرستاده بود، خواندم؛ این کتاب درباره شگردهای کنترل ذهن در فرقه‌ها بود؛ به گفته برادرم، سازمان کتاب‌های روانشناسی را از آمریکا خریداری و برای رجوی ارسال می‌کرد و از طریق برادرم آن‌ها را ترجمه می‌کرد و بعد شگردهای نوشته‌شده در همان کتاب‌ها را در سازمان پیاده می‌کرد؛ واو گفت که همین به من آگاهی داد که باید از سازمان جدا شوم.

آن کتاب به‌تدریج پرده سیاهی را از مقابل چشمانم کنار زد؛ شرایطی که در زندان داشتم با آنچه از زندان تصور می‌کردم، زمین تا آسمان فرق داشت؛ یعنی من فکر نمی‌کردم زندان اوین این‌گونه باشد؛ گاهی به دیدن خانواده و پدر و مادرم که آن زمان زنده بودند، می‌رفتم؛ رسیدگی‌های پزشکی در بیمارستان زندان اوین خیلی خوب بود و احترام بالایی به زندانیان می‌گذاشتند.

در مرخصی‌هایی به خانه می‌رفتم؛ به‌تدریج شرایط ایران را دیدم؛ به ما گفته بودند، اصلا کسی در ایران نمی‌خندد!

روال در سازمان این بود که همیشه از موفقیت‌های سازمان حرف می‌زدند و حتی شکست‌ها را هم پیروزی جلوه می‌دادند؛ شنیدم که عده‌ای در اردوگاه اشرف به دلیل خوشحالی از گل تیم ملی فوتبال ایران در مسابقه‌ای با آمریکا، توبیخ و بازجویی شدند که چرا برای برد خوشحالی کردید؛ در جام جهانی اخیر هم تاکید می‌شد که بازیکنان سرود ملی را نخوانند و این منشا در فعالیت‌های مجازی سازمان دارد؛ به جز رجوی کسی از موفقیت ایران حتی در میدان‌های ورزشی ناراحت نمی‌شود.

در زندان من با افرادی آشنا شده و حرف زدم؛ من مانند آدمی بودم که از غار بیرون آمده باشد.

ادامه دارد …

منبع: میزان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت عضو جداشده منافقین از جنایت‌ها و خیانت‌های گروهک نفاق؛ در کمپ تروریست‌ها چه می‌گذرد؟

روایت عضو جداشده منافقین از جنایت‌ها و خیانت‌های گروهک نفاق؛ در کمپ تروریست‌ها چه می‌گذرد؟ بیشتر بخوانید »

افشاگری روزنامه هم‌میهن از نقش گروهک تروریستی منافقین در کوی دانشگاه/ تلاش رادیکال‌ها برای سیاسی کردن قتل یک دانشجو

افشاگری روزنامه هم‌میهن از نقش گروهک تروریستی منافقین در کوی دانشگاه/ تلاش رادیکال‌ها برای سیاسی کردن قتل یک دانشجو



ادمین کانال خبرنامه امیرکبیر اکنون در سوئد مستقر بوده و شماری از اعضای خانواده‌ این شخص نیز هم‌اکنون در کمپ تروریستی اشرف ۳ سکونت دارند.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

در ساعت ۲۱ چهارشنبه مورخ ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، واحد گشت پلیس با جوانی ۱۹ ساله مواجه شده که در زمان مراجعت به خوابگاه دانشجویی در منطقه امیرآباد مورد ضربه‌ی جسم تیز توسط دو زورگیرِ موتورسوار قرار گرفته و سارقان در زمان ربودنِ کوله پشتی، مقتول را مورد اصابت چاقو قرار داده که بر اثر شدت جراحات در ساعت ۷:۳۰ صبح در بیمارستان فوت کرد.

در حالی که تلاش پلیس برای دستگیری عاملان حمله به دانشجوی دانشگاه تهران با دستور فرمانده انتظامی کشور سردار احمدرضا رادان وارد مرحله ویژه‌ای شده، اما جان‌باختن این دانشجو موجب اعتراض سایر دانشجویان شده است تاجایی که خواستار برخورد قاطع با سارقان و مقصران احتمالی شده‌اند.

روزنامه هم‌میهن ارگان خبری اصلاح‌طلبان ستادی درباره ابعاد خاص این ماجرا و نقش گروهک منافقین نوشته است:

نیروهای انتظامی حضور گسترده‌ای از تقاطع خیابان فرشی‌مقدم تا پایین‌تر از کوی داشتند. مقابل درِ کوی نیز از سوی حراست دانشگاه تهران کنترل می‌شد. دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی که ساکن کوی نبودند نیز تا زمانی می‌توانستند با ارائه کارت دانشجویی وارد کوی شوند اما از ورود افراد غیر، ممانعت به عمل می‌آمد. ساعت ۱۹ قرار بود مسئولان دانشگاه در این محل حاضر شوند و به همین دلیل دانشجویان از نقاط مختلف که از طریق فضای مجازی فراخوان را مطالعه کرده بودند، برای پیگیری این مطالبه صنفی به کوی آمدند. این تجمع در کوی با مجوز سرپرست دانشگاه تهران برگزار شد.

در ادامه این گزارش آمده است:

پس از پایان تجمع، به گفته دانشجویان، تعدادی اتوبوس برای انتقال دانشجویانِ دختر از سوی دانشگاه در نظر گرفته شده بود که آن‌ها را تا خوابگاه‌ها ببرد و بازداشتی صورت نگیرد، اکانت‌های مربوط به گروه رجوی پس از وقایع کوی تلاش کردند بر موجِ ایجاد شده پس از قتل امیرمحمد خالقی سوار شوند. اکانت‌ها و رسانه‌های وابسته به سازمان ابتدا پیامی از مسعود رجوی منتشر کردند. پس از آن مریم رجوی، به‌زعم خود دانشجویان را دعوت به قیام کرد. درخواستی که نادیده گرفته شد.

افشاگری روزنامه هم‌میهن از نقش گروهک تروریستی منافقین در کوی دانشگاه/ تلاش رادیکال‌ها برای سیاسی کردن قتل یک دانشجو

نکته مهم آنکه در حالی‌که برخی دانشجویان به دنبال برخی مطالبات درباره این موضوع هستند یک کانال تلگرامی نزدیک به گروهک تروریستی منافقین در تلاش است که با ایجاد جوی مسموم فضای احساسی دانشجویان را برهم بزند.

کانال خبرنامه امیرکبیر که توسط فردی به نام «رضا یونسی» از اعضای گروهک تروریستی منافقین اداره می‌شود در دو روز گذشته تلاش کرده است تا با انتشار اخبار جعلی از دانشگاه تهران و کوی این دو مکان را ملتهب کند.

ادمین کانال خبرنامه امیرکبیر اکنون در سوئد مستقر بوده و شماری از اعضای خانواده‌ این شخص نیز هم‌اکنون در کمپ تروریستی اشرف ۳ سکونت دارند.

روزنامه اعتماد نیز همچنان در تدارک آن است تا از آب گل‌آلود ماهی بگیرد، این روزنامه در ادامه تلاش برای سیاسی سازی ماجرا می‌نویسد:

مهم‌ترین مساله این ماجرا ترس از تکرار اعتراضات کوی دانشگاه بود که فعلا با نحوه برخورد مدیریت دانشگاه و وزارت علوم این احتمال کم شده است. دو طرف تندرو در داخل و خارج ساختار سیاسی دنبال امنیتی کردن ماجرا هستند تا به تقابل با هم بپردازند. اعتراضات دانشجویان منطق روشنی دارد. آنان می‌پرسند که چرا همه دوربین‌ها علیه فعالیت‌های دانشجویان است و نه علیه سارقان، چرا بازداشت‌ها و دستگیری‌های دانشجویان نیز با سرعت انجام می‌شود و درباره دزدان چنین نیست. این تغییر در اولویت‌های امنیتی یک جامعه است که ما را به این نقطه کور امنیتی رسانده است. فراموش نکنیم که همه این رویدادها می‌تواند به عنوان مشکلات حل نشده متراکم شود و ظرفیت تبدیل شدن به یک بحران را داشته باشد. بنابراین باید چاره‌ای دیگر اندیشید. شیوه‌ای که تاکنون انجام داده‌ایم، راه‌حل مشکلات نیست. این کار مثل پنهان کردن آشغال‌های خانه زیر فرش است.

افشاگری روزنامه هم‌میهن از نقش گروهک تروریستی منافقین در کوی دانشگاه/ تلاش رادیکال‌ها برای سیاسی کردن قتل یک دانشجو

تجربه به ما می‌گوید که بسیاری اوقات سیاسی‌بازی رادیکال‌ها باعث به انحراف کشیده شدن مطالبات صنف‌های مختلف در ایران شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افشاگری روزنامه هم‌میهن از نقش گروهک تروریستی منافقین در کوی دانشگاه/ تلاش رادیکال‌ها برای سیاسی کردن قتل یک دانشجو

افشاگری روزنامه هم‌میهن از نقش گروهک تروریستی منافقین در کوی دانشگاه/ تلاش رادیکال‌ها برای سیاسی کردن قتل یک دانشجو بیشتر بخوانید »