گروهک کومله

مزدور بی‌بی‌سی در توهم رهبری کردستان

مزدور بی‌بی‌سی در توهم رهبری کردستان



در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه جوان نوشت: در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید. در مقال پی‌آمده، نقش نامبرده در فرآیندهای مرتبط به حزب کومله، مورد بازخوانی قرار گرفته است.

فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در آغاز راه

عبدالله مهتدی فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در سال۱۳۲۸، در شهرستان بوکان از توابع استان آذربایجان‌غربی به دنیا آمد. پدر او از خان‌های زمان شاهنشاهی محسوب می‌شد که به دلیل خیانت به قاضی محمد و خدماتی که به رژیم پهلوی ارائه داده بود، به امر دربار به شهر تهران دعوت شد و در آنجا زندگی کرد. مهتدی تحصیلات خود را در تهران سپری کرد و در این شهر، با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد معتقد بدان تبدیل گشت. در روزهای پایانی پاییز۱۳۵۷، او همراه چند تن از دوستانش که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تهران و تبریز بودند، گردهم آمدند و سازمانی به نام «کومه له شورشگیری زه‌حمه تکیشانی کوردستانی ئیران» (سازمان انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران) را تأسیس کردند. بنیان‌گذاران کومله، سه سالی را در زندان، به جرم خواندن چند جزوه مارکسیستی سپری کرده بودند. میانگین سنی‌شان ۳۰ سال و عموماً از طبقه متوسط و فئودال بودند و هیچ کدام، پیشینه طبقاتی کارگری و زحمت کشی نداشتند! عبدالله مهتدی برادر دیگری به نام صلاح‌الدین دارد که تئورسین اتحادیه میهنی کردستان عراق و مشاور جلال طالبانی بود. مهتدی چندین عملیات تروریستی را علیه رزمندگان جمهوری اسلامی سازماندهی کرد و همین فعالیت‌ها سبب شد تا در اولین کنگره گروهک کومله بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان سر کرده این گروه انتخاب شود. او تا سال ۱۳۶۲ یعنی تا قبل از تأسیس حزب کمونیست ایران، در گروهک کومله و در سال ۱۳۶۲ به توصیه رقیب دیرین خود سیدابراهیم علیزاده، فعالیت‌های خود را به عنوان دبیرکل حزب کمونیست ایران (حزبی که در ستیز با مذهب است) آغاز کرد و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹، فعالیت‌های تروریستی خود را در این حزب ادامه داد. مهتدی که از کمونیست‌های دو آتشه محسوب می‌شد، در نشریه «به سوی سوسیالیزم» یعنی نشریه تئوریک و رسمی حزب کمونیست، در مقابل انتقادات مطرح شده از سوی منتقدان، با واکنش‌های تند در مقام دفاع از حزب برمی‌آمد.

مشارکت در بمباران زندان «دوله تو»

در اردیبهشت ۱۳۶۰ جلیل گاردانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (خلبانان فراری)، به نمایندگی از حزب دمکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح دیدار کردند. در این ملاقات، بر سر بمباران زندان «دوله تو» توافق شد. بین جاده سردشت به پیرانشهر، تقریباً میانه مسیر دو شهر، روستایی به نام میرآباد قرار دارد. انتهای مسیر روستا به سمت مرز عراق، منطقه آلواتن نام داشت که زندان دوله تو در آنجا بود. این زندان متعلق به گروهک‌ها بود و عده‌ای از نیروهای سپاه پاسداران، کمیته انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی، جهاد سازندگی و گروهی از نیروهای کُرد طرفدار جمهوری اسلامی، در آن محبوس بودند. براساس این توافق در ۱۷ اردیبهشت۱۳۶۰، زندانیان بر خلاف هر روز که به بیگاری برده می‌شدند، در حیاط زندان نگه‌داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از ۵۰ به ۱۲ نفر کاهش یافتند! صبح آن روز هواپیماهای عراقی با هدایت حزب دمکرات و گروهک کومله، ساختمان زندان را به شدت بمباران کردند. طبق گفته بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دمکرات و گروهک کومله، نجات یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار می‌دادند! آنان در مجموع، ۱۳۰ نفر را شهید و مجروح کردند. پس از آن عبدالله مهتدی و عبدالرحمن قاسملو، در مقابل واکنش‌های مختلف در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند!

حامی فتنه سبز!

مهتدی که از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ دبیرکل حزب کمونیست و از تئورسین‌های این حزب محسوب می‌شد، اما امروز کمونیست بودن خود را منکر شده است! او خود را به عنوان یک انسان دموکراسی‌خواه و فعال حقوق بشری معرفی می‌کند و هیچ گاه از نظر رفتار سیاسی، در تعادل نبوده و ثبات نداشته است. وی تاکنون در حلقه متحدان کمونیست، رژیم بعث، سلطنت‌طلبان، جمهوری‌خواهان، سران فتنه سبز، رژیم صهیونیستی و رژیم عربستان، به شکل همزمان و متناسب با اقتضائات روز حضور داشته است. مهتدی در سال ۱۳۸۸، طی نوشته‌ای با عنوان «کردها و جنبش سبز»، حمایت خود را از میرحسین موسوی اعلام می‌کند! او در مصاحبه با سایت ضد انقلابی روز آنلاین، از این حرکت دفاع کرده و در پاسخ به سؤال خبرنگار که می‌پرسد: حزب کومله و جنبش سبز، عجیب نیست؟ می‌گوید: «خیر، به نظر من عجیب نیست، برای اینکه من جنبش سبز را یک جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواه می‌دانم و ما هم از هر جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواهانه پشتیبانی می‌کنیم! منظورم هم از این حرف این است که اگر چه این جنبش بندناف خود را از گروهی که من به آن‌ها اصلاح‌طلب حکومتی می‌گویم، نبریده و کماکان با آن‌ها دارای لینک است، اما من جنبش سبز را امتداد ساده و ادامه خطی آنچه در ایران به اصلاحات معروف بود، نمی‌دانم. بر عکس فکر می‌کنم به بن‌بست رسیدن آن، مدل اصلاح‌طلبی و سترون ماندن روش‌های آن در برخورد با استبداد و ناکام ماندن اصلاحات در ایجاد تغییرات در بالا، باعث شد جنبش سبز برای دستیابی به مطالباتش از پایین و به صورت مردمی شکل بگیرد. جنبش اصلاحات در ایران به بن‌بست رسیده و ناکام مانده است و لذا ما جنبش سبز را برای ادامه مسیر خود ایده‌آل می‌دانیم…».

وی اذعان می‌کند: «جنبش سبز با جنبش اصلاحات، تفاوت عمده‌ای دارد. در دوران اصلاحات، کجا مخالفت با ولایت فقیه را علنی می‌کردند یا کجا درباره جدایی دین از سیاست این طور که در جنبش سبزحرف می‌زنند، صحبت می‌کردند؟…».

مهتدی متوجه بود که فضای سیاسی کردستان، به نفع فتنه سبز نیست و به‌رغم آنکه در راستای حمایت از یک فراخوان، هماهنگ با دیگر گروهک‌های ضد انقلاب، به مناسبت فوت منتظری و در روز ۲۲ بهمن صادر کرد، اما مردم کردستان به فراخوان او و گروهک‌های دیگر جوابی ندادند و نه از عبدالله مهتدی حمایت کردند و نه از جنبش سبز!

در توهم رهبری کردستان ایران

مهتدی و گروهکش را از آن جهت می‌توان یک گروه مافیایی دانست که حاضرند در برابر دریافت پول بیشتر، حتی هم گروهی‌های خود را به قتل برسانند! زیرا وقتی یک فرد یا یک گروه به هموطن خود خیانت کند، هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا گروه، به دور از انتظار نیست. حزب کومله به دلیل انشعابات درون گروهی، به سه دسته با رهبری این افراد تقسیم شده است: ابراهیم علیزاده، عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده. این افراد وقتی علیه یکدیگر بیانیه می‌دهند، تندترین و زشت‌ترین کلمات را به کار می‌برند و دیگری را به هر گونه جنایتی که امکان تصور آن وجود دارد، متهم می‌کنند! آن‌ها همدیگر را سارق، فالانژ، لجن پراکن، کلاهبردار سیاسی، قوم پرست و از این قبیل قلمداد می‌کنند! جالب اینجاست که او در بین افکار عمومی، خود را دوستدار رفقای قدیمی خود معرفی می‌کند، اما در خفا و با توطئه، برای حذف رقبا تلاش می‌کند! پیشمرگان زیادی به عمر ایلخانی‌زاده توصیه کردند که در دام تفرقه افکنی‌های مهتدی گرفتار نشود، اما برخی دیگر معتقدند که وی کارش را خوب بلد است و در بحث تفرقه افکنی، مردی آب‌دیده شده است! بهرام رضایی از فرماندهان و کادرهای قدیمی کومله، در مصاحبه با یک سایت کردی – که در اقلیم کردستان عراق فعالیت می‌کند- نقشه‌های مهتدی برای کومله زحمت‌کشان کردستان را برملا کرده است. او در پاسخ به این سؤال که: چرا بعد از یک سال از ملحق شدن و اتحاد با کومله مهتدی، این گروهک را ترک کرده و از آن‌ها جدا شده؟ می‌گوید: «بعد از اتحاد اکثریت کومله زحمت‌کشان کردستانی (ایلخانی‌زاده با کومله انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران یعنی گروه مهتدی)، ما در یک دسته چندین بار با عبدالله نشست داشتیم. او دوباره وعده وعیدهای را در صورت اتحاد، برای ما تکرار کرد. در این نشست‌ها چند نماینده از هر دو طرف، شاهد قول‌های داده شده از سوی مهتدی بودند. اعتماد من به عبدالله مهتدی، به قبل از سال ۲۰۰۷ میلادی برمی‌گرد. ما رفاقت‌مان با یکدیگر خیلی گرم بود. اما زمانی که به کومله انقلابی برگشتیم، از همان روز اول، جلوی خوانده‌شدن نوشته و سخنرانی‌های من را گرفتند و تنها عبدالله مهتدی سخنان خود را قرائت کرد و در رسانه‌های خودشان منتشر کردند…». او در ادامه افشاگری‌های خود درباره مهتدی، این طور بیان می‌کند: «رهبری کردستان ایران، عبدالله مهتدی را دچار توهم کرد، رفتارش به کلی تغییر کرد! اصلاً کمیته مرکزی در این سازمان وجود ندارد و کمیته مرکزی تنها یک ماکت است و فرمان‌های عبدالله را اجرا و پیاده می‌کنند. من در ۳۴ سال گذشته، با خیلی از رهبران کومله کار کرده‌ام و ویژگی‌ها و مشخصه‌های کومله بودن را در آن‌ها دیده‌ام، اما احساس کردم عبدالله مهتدی رهبر کومله نیست، بلکه آرام‌آرام در تلاش این است، تا خودش را به عنوان رهبر کردستان ایران معرفی کند و این مسئله نیز به طور خیلی جدی، او را دچار توهم کرده است!…».

عامل کشتار مهاباد، در شهریور ۸۹

مهتدی که نتوانسته بود مردم کرد زبان را با خود همراهی کند، خوش رقصی اربابانش را در قالب جنایتی دیگر محقق ساخت! به دستور او در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ عبدالله در رژه نیروهای مسلح در مهاباد، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر جمع شده بودند، منفجر کردند. در جریان این انفجار تروریستی، ۱۲ نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و ۴۰ نفر از مردم بی‌گناه زخمی شدند. مهتدی یک میلیارد تومان برای تروریست‌ها در نظر گرفته بود، اما نهایتاً طناب‌دار نصیب‌شان شد! مهتدی دقیقاً همزمان با ورود گروهک‌های تروریستی تکفیری داعش به عراق، توسط سردبیر بی‌بی‌سی به این رسانه دعوت شده و به عنوان کارشناس و تحلیل‌گر مسائل منطقه، هر چند روز یک بار به دروغ پردازی، شایعه پراکنی و تبلیغ در راستای تجزیه عراق می‌پردازد. بعد از پرده‌برداری در خصوص اینکه عبدالله مهتدی از بی‌بی‌سی فارسی حقوق می‌گیرد، تعدادی از عناصر کادری و پیشمرگان کومله، در این باره خواستار ارائه توضیح از سوی وی شدند! وی با تند خویی و عصبانیت اعلام کرد که مجبور نیست به کسی توضیح دهد و تنها مرجع تصمیم‌گیری در این مسائل، شخص رهبری کومله است و لاغیر؟! چند روز بعد تعدای از افراد گروه، از دبیر خانه کومله خواستار بررسی موضوع شدند، اما ابوبکر مدرسی معاون سر کرده کومله و عضو کمیته مرکزی گروه، در سخنانی برای حاضران، از نقش مهم و تأثیرگذار بی‌بی‌سی فارسی در معرفی بیشتر کومله به جهانیان سخن گفت و این رسانه را تریبونی در اختیار کومله معرفی نمود. مدرسی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد که این کار بی‌بی‌سی باعث می‌شود، دیگر شاخه‌هایی که به نام کومله کار می‌کنند، رسمیت خود را از دست بدهند و همه تنها کومله مهتدی را به عنوان تنها کومله موجود به رسمیت بشناسند.

در تمنای آشوب در ایران

در سال‌های اخیر خالد سیادت و محمد مهتدی (پسر عموی عبدالله مهتدی)، بارها و بارها به دلیل نبود حق آزادی بیان در بین اعضای کومله توبیخ شدند. اعتراض به نشست‌ها و اتحاد مهتدی با ربع‌پهلوی و دست بوسی او، نشست و مذاکرات مخفی با سلطنت طلبان، علیرضا نوری‌زاده، مصاحبه‌های بدون هماهنگی و خود سرانه با بی‌بی‌سی فارسی، دویچه وله آلمان، رادیو اسرائیل، صدای امریکا و…، از مهم‌ترین انتقادات این دو به سیاست‌ها و خط مشی مهتدی بود که به همین خاطر نیز اخراج شدند و فعالیت‌های ۳۵ ساله آن‌ها در کومله، به دستور مهتدی و یک روزه محو گردید! در شهریور سال ۱۳۹۸، مهتدی بدون اطلاع کمیته مرکزی عازم امریکا شد! در پی بروز مخالفت‌های جدی در بین اعضای کمیته مرکزی کومله، مبنی بر خود سری‌های او در سفرهایش به امریکا و دیدار با مقامات این کشور، سر کرده کومله این بار تصمیم گرفت بدون اطلاع اعضای کمیته مرکزی، عازم امریکا شود. او در دیدار خود با اعضای حزب دمکرات امریکا، از آن‌ها در خواست کرد تا از کومله حمایت و این حمایت را در عمل ثابت کنند. مهتدی همچنین خواستار اعمال فشارهای بیشتر و تحریم‌های فلج کننده امریکا بر علیه ملت ایران شد و اعلام کرد: در صورتی که این فشارها بر مردم بیشتر شود، کاسه صبر ملت لبریز شده و شورش به پا می‌شود! وی در این رابطه قول داده که گروهک تروریستی کومله نیز از فرصت استفاده کرده و تیم‌های مسلح خود را برای ناامن کردن کردستان وارد معرکه خواهد کرد. مهتدی در ۲ آذر ۱۳۹۸، از تخریب اموال مردم حمایت کرد و از امریکا خواست تا به طور جدی‌تر از اغتشاشگران حمایت کند! او همچنین اعتراف کرد که دستگیر شدگان از عوامل تحت امر این گروهک بودند و خواستار آزادی اغتشاشگران شد. سر کرده کومله به صراحت اعلام کرد که کومله حامی اغتشاشات است و برای رسیدن به هدف، باید آتش زد و این آتش زدن بانک‌ها، اتوبوس‌های شهری و خدمت‌رسان‌هایی که از بیت‌المال استفاده می‌کنند را شامل می‌شود. عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده در ۲۸ آذر ۱۳۹۸، به طور مشترک با نمایندگان سنا و وزارت امور خارجه دیدار کردند. آن‌ها از حزب کومله درخواست کردند که دستورات ارائه شده از سوی سرویس جاسوسی امریکا سیا را در کردستان پیاده کنند! ناامن کردن مناطق مرزی محروم و کُردنشین، انتشار اخبار جعلی، شایعه‌سازی، حمله به وابستگان نظام خصوصاً نیروهای بومی، از اهم مامویت‌های محوله به مهتدی و گروهکش بود. او حتی روابط پنهانی خود با اسرائیل را آشکارا بیان می‌کند و می‌گوید: «ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم!». این سخن را می‌توان، یک چراغ سبز به اسرائیلی‌ها برشمرد. طبق گفته صاحب نظران، روابط کومله با اسرائیل از مدت‌ها قبل شکل گرفته و مهتدی تنها در آن گفتگو، این همکاری را قبل از آنکه فاش شود، افشا کرده است. با این همه مهتدی در مصاحبه با تلویزیون تیشک حزب منحله دمکرات کردستان، از مخالفت و عدم همراهی مردم کردستان با کومله می‌گوید: «این یک حقیقت است که ما احزاب کردستانی، بدون حمایت از مردم کردستان راه به جایی نخواهیم برد و تا زمانی که مردم پشتیبان ما نباشند، نه تنها ما بلکه هیچ دولت خارجی هم قادر به شکست رژیم نیست و دولت امریکا هم به ما گفته که بدون مردم نمی‌شود کار به جایی برد…».

مهتدی در جنگ ترکیبی اخیر

مهتدی در ماجرای مرگ مهسا امینی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» که برگرفته از شعار کمونیستی «نان، صلح، آزادی» است، در توئیتی خواستار آن شد که این بار، اعتصابات عمومی به کردستان محدود نماند و تهران و شهرهای بزرگ و کوچک تمام ایران را در بربگیرد! او در حالی خود را مدعی دفاع از حقوق زنان می‌داند که کومله بدترین جنایت‌ها را در مورد زنان روا داشته است. داستان تجاوزات نیروهای کومله به زنان و خودکشی آنان و فرجام پرمحنت دختران فریب خورده که با هزاران امید و به قصد پیشمرگ شدن در گروهک، به اردوگاه‌های آن پیوستند، شاهدی بر این مدعاست. (ز-ع) در نامه خود به یکی از سایت‌های معتبر ایرانی می‌نویسد: «در اردوگاه کومله، یکی از اعضای کمیته مرکزی به نام محمد شافعی، مرا به خانه‌اش دعوت کرد. او از من خواست تا شام را با او بخورم. او اظهار می‌داشت: تو برای ما قابل احترامی. چون در تشکیلات مخفی ما بوده‌ای! برایم شربت آورد. اما خوردن شربت همانا و بیهوشی من همانا! او به من تجاوز کرده بود. خواستم خودم را بکشم، اما نگذاشتند. به مقر ناوندی پیش کاک عبدالله مهتدی رفتم و موضوع را به وی گفتم، اما او با فحاشی من را از دفترش بیرون کرد و گفت: تو نمی‌توانی اعضای کمیته من را بد نام کنی، غلط کردی!… و خلاصه هر چه از دهانش در آمد، به من گفت! من ماندم و تنهایی…».

پای ثابت جهت دهی اغتشاشات

با نظری به ستادهای فرماندهی اغتشاشات، که در قالب تلویزیون‌های لندنی بر مردم دریچه گشاده اند، مشخص می‌شود که عبدالله مهتدی در این به اصطلاح رسانه‌ها و در جهت دهی به آشوب ها، حضوری فعال دارد. خبرگزاری فارس در تحلیلی در این باره، می‌نویسد:

«با بررسی محتوای تلویزیون ایران اینترنشنال، که با حمایت مالی عربستان سعودی و حمایت اطلاعاتی اسرائیل، به عنوان بخشی از جنگ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران به فعالیت می‌پردازد، روشن می‌شود که حمایت از آشوب‌های اخیر و حمایت از رهبران احزاب تجزیه‌طلب را، در دستور کار خود دارد. رهبرانی که خوابی جز شورش در شهرهای مرزی و تجزیه برخی استان‌ها، در سر ندارند. بخشی از مهمانان این هفته‌های ایران اینترنشنال، از عناصری هستند که هدفی جز ایجاد ناآرامی در چند استان مرزی و تجزیه ایران ندارند و این شبکه به تقویت این خط رسانه‌ای کمک شایانی می‌کند: عبدالله مهتدی، دبیرکل گروهک تروریستی کومله/ مصطفی هجری، دبیرکل حزب دموکرات کردستان/ ناصر بولیدی، دبیرکل حزب تجزیه‌طلب مردم بلوچستان/ سربازی، تجزیه‌طلب بلوچ/ سلیمانی تجزیه‌طلب پانترک/ اردبیلی، تجزیه‌طلب پانترک/ سیلاوی، تجزیه‌طلب پان عرب/ صالح کامرانی سرکرده گروهک تروریستی تجزیه‌طلب/ ابراهیم کیانی از عوامل شبکه کلمه/ کمانگر، تجزیه‌طلب کُرد/ مونا سیلاوی حزب تضامنی دموکرات اهواز (عربستان). این به اصطلاح مهمانان، برنامه‌های خود برای تجزیه ایران را در این شبکه‌ها تشریح کردند…».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مزدور بی‌بی‌سی در توهم رهبری کردستان بیشتر بخوانید »

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا!



در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید.

در مقال پی‌آمده، نقش نامبرده در فرآیندهای مرتبط به حزب کومله، مورد بازخوانی قرار گرفته است.

فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در آغاز راه

عبدالله مهتدی فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در سال۱۳۲۸، در شهرستان بوکان از توابع استان آذربایجان‌غربی به دنیا آمد. پدر او از خان‌های زمان شاهنشاهی محسوب می‌شد که به دلیل خیانت به قاضی محمد و خدماتی که به رژیم پهلوی ارائه داده بود، به امر دربار به شهر تهران دعوت شد و در آنجا زندگی کرد.

مهتدی تحصیلات خود را در تهران سپری کرد و در این شهر، با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد معتقد بدان تبدیل گشت. در روزهای پایانی پاییز۱۳۵۷، او همراه چند تن از دوستانش که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تهران و تبریز بودند، گردهم آمدند و سازمانی به نام «کومه له شورشگیری زه‌حمه تکیشانی کوردستانی ئیران» (سازمان انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران) را تأسیس کردند.

بنیان‌گذاران کومله، سه سالی را در زندان، به جرم خواندن چند جزوه مارکسیستی سپری کرده بودند. میانگین سنی‌شان ۳۰ سال و عموماً از طبقه متوسط و فئودال بودند و هیچ کدام، پیشینه طبقاتی کارگری و زحمت کشی نداشتند! عبدالله مهتدی برادر دیگری به نام صلاح‌الدین دارد که تئورسین اتحادیه میهنی کردستان عراق و مشاور جلال طالبانی بود.

مهتدی چندین عملیات تروریستی را علیه رزمندگان جمهوری اسلامی سازماندهی کرد و همین فعالیت‌ها سبب شد تا در اولین کنگره گروهک کومله بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان سر کرده این گروه انتخاب شود.

او تا سال ۱۳۶۲ یعنی تا قبل از تأسیس حزب کمونیست ایران، در گروهک کومله و در سال ۱۳۶۲ به توصیه رقیب دیرین خود سیدابراهیم علیزاده، فعالیت‌های خود را به عنوان دبیرکل حزب کمونیست ایران (حزبی که در ستیز با مذهب است) آغاز کرد و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹، فعالیت‌های تروریستی خود را در این حزب ادامه داد.

مهتدی که از کمونیست‌های دو آتشه محسوب می‌شد، در نشریه «به سوی سوسیالیزم» یعنی نشریه تئوریک و رسمی حزب کمونیست، در مقابل انتقادات مطرح شده از سوی منتقدان، با واکنش‌های تند در مقام دفاع از حزب برمی‌آمد.

مشارکت در بمباران زندان «دوله تو»

در اردیبهشت ۱۳۶۰ جلیل گاردانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (خلبانان فراری)، به نمایندگی از حزب دمکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح دیدار کردند.

در این ملاقات، بر سر بمباران زندان «دوله تو» توافق شد. بین جاده سردشت به پیرانشهر، تقریباً میانه مسیر دو شهر، روستایی به نام میرآباد قرار دارد. انتهای مسیر روستا به سمت مرز عراق، منطقه آلواتن نام داشت که زندان دوله تو در آنجا بود.

این زندان متعلق به گروهک‌ها بود و عده‌ای از نیروهای سپاه پاسداران، کمیته انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی، جهاد سازندگی و گروهی از نیروهای کُرد طرفدار جمهوری اسلامی، در آن محبوس بودند.

براساس این توافق در ۱۷ اردیبهشت۱۳۶۰، زندانیان بر خلاف هر روز که به بیگاری برده می‌شدند، در حیاط زندان نگه‌داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از ۵۰ به ۱۲ نفر کاهش یافتند! صبح آن روز هواپیماهای عراقی با هدایت حزب دمکرات و گروهک کومله، ساختمان زندان را به شدت بمباران کردند.

طبق گفته بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دمکرات و گروهک کومله، نجات یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار می‌دادند! آنان در مجموع، ۱۳۰ نفر را شهید و مجروح کردند. پس از آن عبدالله مهتدی و عبدالرحمن قاسملو، در مقابل واکنش‌های مختلف در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند!

حامی فتنه سبز!

مهتدی که از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ دبیرکل حزب کمونیست و از تئورسین‌های این حزب محسوب می‌شد، اما امروز کمونیست بودن خود را منکر شده است! او خود را به عنوان یک انسان دموکراسی‌خواه و فعال حقوق بشری معرفی می‌کند و هیچ گاه از نظر رفتار سیاسی، در تعادل نبوده و ثبات نداشته است.

وی تاکنون در حلقه متحدان کمونیست، رژیم بعث، سلطنت‌طلبان، جمهوری‌خواهان، سران فتنه سبز، رژیم صهیونیستی و رژیم عربستان، به شکل همزمان و متناسب با اقتضائات روز حضور داشته است.

مهتدی در سال ۱۳۸۸، طی نوشته‌ای با عنوان «کردها و جنبش سبز»، حمایت خود را از میرحسین موسوی اعلام می‌کند! او در مصاحبه با سایت ضد انقلابی روز آنلاین، از این حرکت دفاع کرده و در پاسخ به سؤال خبرنگار که می‌پرسد: حزب کومله و جنبش سبز، عجیب نیست؟ می‌گوید: «خیر، به نظر من عجیب نیست، برای اینکه من جنبش سبز را یک جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواه می‌دانم و ما هم از هر جنبش حق طلبانه و دموکراسی خواهانه پشتیبانی می‌کنیم! منظورم هم از این حرف این است که اگر چه این جنبش بندناف خود را از گروهی که من به آن‌ها اصلاح‌طلب حکومتی می‌گویم، نبریده و کماکان با آن‌ها دارای لینک است، اما من جنبش سبز را امتداد ساده و ادامه خطی آنچه در ایران به اصلاحات معروف بود، نمی‌دانم. بر عکس فکر می‌کنم به بن‌بست رسیدن آن، مدل اصلاح‌طلبی و سترون ماندن روش‌های آن در برخورد با استبداد و ناکام ماندن اصلاحات در ایجاد تغییرات در بالا، باعث شد جنبش سبز برای دستیابی به مطالباتش از پایین و به صورت مردمی شکل بگیرد. جنبش اصلاحات در ایران به بن‌بست رسیده و ناکام مانده است و لذا ما جنبش سبز را برای ادامه مسیر خود ایده‌آل می‌دانیم…».

وی اذعان می‌کند: «جنبش سبز با جنبش اصلاحات، تفاوت عمده‌ای دارد. در دوران اصلاحات، کجا مخالفت با ولایت فقیه را علنی می‌کردند یا کجا درباره جدایی دین از سیاست این طور که در جنبش سبزحرف می‌زنند، صحبت می‌کردند؟…».

مهتدی متوجه بود که فضای سیاسی کردستان، به نفع فتنه سبز نیست و به‌رغم آنکه در راستای حمایت از یک فراخوان، هماهنگ با دیگر گروهک‌های ضد انقلاب، به مناسبت فوت منتظری و در روز ۲۲ بهمن صادر کرد، اما مردم کردستان به فراخوان او و گروهک‌های دیگر جوابی ندادند و نه از عبدالله مهتدی حمایت کردند و نه از جنبش سبز!

در توهم رهبری کردستان ایران

مهتدی و گروهکش را از آن جهت می‌توان یک گروه مافیایی دانست که حاضرند در برابر دریافت پول بیشتر، حتی هم گروهی‌های خود را به قتل برسانند! زیرا وقتی یک فرد یا یک گروه به هموطن خود خیانت کند، هرگونه خیانت دیگر از آن فرد یا گروه، به دور از انتظار نیست.

حزب کومله به دلیل انشعابات درون گروهی، به سه دسته با رهبری این افراد تقسیم شده است: ابراهیم علیزاده، عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده. این افراد وقتی علیه یکدیگر بیانیه می‌دهند، تندترین و زشت‌ترین کلمات را به کار می‌برند و دیگری را به هر گونه جنایتی که امکان تصور آن وجود دارد، متهم می‌کنند! آن‌ها همدیگر را سارق، فالانژ، لجن پراکن، کلاهبردار سیاسی، قوم پرست و از این قبیل قلمداد می‌کنند!

جالب اینجاست که او در بین افکار عمومی، خود را دوستدار رفقای قدیمی خود معرفی می‌کند، اما در خفا و با توطئه، برای حذف رقبا تلاش می‌کند! پیشمرگان زیادی به عمر ایلخانی‌زاده توصیه کردند که در دام تفرقه افکنی‌های مهتدی گرفتار نشود، اما برخی دیگر معتقدند که وی کارش را خوب بلد است و در بحث تفرقه افکنی، مردی آب‌دیده شده است!

بهرام رضایی از فرماندهان و کادرهای قدیمی کومله، در مصاحبه با یک سایت کردی – که در اقلیم کردستان عراق فعالیت می‌کند- نقشه‌های مهتدی برای کومله زحمت‌کشان کردستان را برملا کرده است.

او در پاسخ به این سؤال که: چرا بعد از یک سال از ملحق شدن و اتحاد با کومله مهتدی، این گروهک را ترک کرده و از آن‌ها جدا شده؟ می‌گوید: «بعد از اتحاد اکثریت کومله زحمت‌کشان کردستانی (ایلخانی‌زاده با کومله انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران یعنی گروه مهتدی)، ما در یک دسته چندین بار با عبدالله نشست داشتیم. او دوباره وعده وعیدهای را در صورت اتحاد، برای ما تکرار کرد. در این نشست‌ها چند نماینده از هر دو طرف، شاهد قول‌های داده شده از سوی مهتدی بودند.اعتماد من به عبدالله مهتدی، به قبل از سال ۲۰۰۷ میلادی برمی‌گرد. ما رفاقت‌مان با یکدیگر خیلی گرم بود. اما زمانی که به کومله انقلابی برگشتیم، از همان روز اول، جلوی خوانده‌شدن نوشته و سخنرانی‌های من را گرفتند و تنها عبدالله مهتدی سخنان خود را قرائت کرد و در رسانه‌های خودشان منتشر کردند…».

او در ادامه افشاگری‌های خود درباره مهتدی، این طور بیان می‌کند: «رهبری کردستان ایران، عبدالله مهتدی را دچار توهم کرد، رفتارش به کلی تغییر کرد! اصلاً کمیته مرکزی در این سازمان وجود ندارد و کمیته مرکزی تنها یک ماکت است و فرمان‌های عبدالله را اجرا و پیاده می‌کنند. من در ۳۴ سال گذشته، با خیلی از رهبران کومله کار کرده‌ام و ویژگی‌ها و مشخصه‌های کومله بودن را در آن‌ها دیده‌ام، اما احساس کردم عبدالله مهتدی رهبر کومله نیست، بلکه آرام‌آرام در تلاش این است، تا خودش را به عنوان رهبر کردستان ایران معرفی کند و این مسئله نیز به طور خیلی جدی، او را دچار توهم کرده است!…».

عامل کشتار مهاباد، در شهریور ۸۹

مهتدی که نتوانسته بود مردم کرد زبان را با خود همراهی کند، خوش رقصی اربابانش را در قالب جنایتی دیگر محقق ساخت! به دستور او در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۹، دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ عبدالله در رژه نیروهای مسلح در مهاباد، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر جمع شده بودند، منفجر کردند.

در جریان این انفجار تروریستی، ۱۲ نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و ۴۰ نفر از مردم بی‌گناه زخمی شدند. مهتدی یک میلیارد تومان برای تروریست‌ها در نظر گرفته بود، اما نهایتاً طناب‌دار نصیب‌شان شد! مهتدی دقیقاً همزمان با ورود گروهک‌های تروریستی تکفیری داعش به عراق، توسط سردبیر بی‌بی‌سی به این رسانه دعوت شده و به عنوان کارشناس و تحلیل‌گر مسائل منطقه، هر چند روز یک بار به دروغ پردازی، شایعه پراکنی و تبلیغ در راستای تجزیه عراق می‌پردازد.

بعد از پرده‌برداری در خصوص اینکه عبدالله مهتدی از بی‌بی‌سی فارسی حقوق می‌گیرد، تعدادی از عناصر کادری و پیشمرگان کومله، در این باره خواستار ارائه توضیح از سوی وی شدند! وی با تند خویی و عصبانیت اعلام کرد که مجبور نیست به کسی توضیح دهد و تنها مرجع تصمیم‌گیری در این مسائل، شخص رهبری کومله است و لاغیر؟! چند روز بعد تعدای از افراد گروه، از دبیر خانه کومله خواستار بررسی موضوع شدند، اما ابوبکر مدرسی معاون سر کرده کومله و عضو کمیته مرکزی گروه، در سخنانی برای حاضران، از نقش مهم و تأثیرگذار بی‌بی‌سی فارسی در معرفی بیشتر کومله به جهانیان سخن گفت و این رسانه را تریبونی در اختیار کومله معرفی نمود.

مدرسی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد که این کار بی‌بی‌سی باعث می‌شود، دیگر شاخه‌هایی که به نام کومله کار می‌کنند، رسمیت خود را از دست بدهند و همه تنها کومله مهتدی را به عنوان تنها کومله موجود به رسمیت بشناسند.

در تمنای آشوب در ایران

در سال‌های اخیر خالد سیادت و محمد مهتدی (پسر عموی عبدالله مهتدی)، بارها و بارها به دلیل نبود حق آزادی بیان در بین اعضای کومله توبیخ شدند. اعتراض به نشست‌ها و اتحاد مهتدی با ربع‌پهلوی و دست بوسی او، نشست و مذاکرات مخفی با سلطنت طلبان، علیرضا نوری‌زاده، مصاحبه‌های بدون هماهنگی و خود سرانه با بی‌بی‌سی فارسی، دویچه وله آلمان، رادیو اسرائیل، صدای امریکا و…، از مهم‌ترین انتقادات این دو به سیاست‌ها و خط مشی مهتدی بود که به همین خاطر نیز اخراج شدند و فعالیت‌های ۳۵ ساله آن‌ها در کومله، به دستور مهتدی و یک روزه محو گردید!

در شهریور سال ۱۳۹۸، مهتدی بدون اطلاع کمیته مرکزی عازم امریکا شد! در پی بروز مخالفت‌های جدی در بین اعضای کمیته مرکزی کومله، مبنی بر خود سری‌های او در سفرهایش به امریکا و دیدار با مقامات این کشور، سر کرده کومله این بار تصمیم گرفت بدون اطلاع اعضای کمیته مرکزی، عازم امریکا شود. او در دیدار خود با اعضای حزب دمکرات امریکا، از آن‌ها در خواست کرد تا از کومله حمایت و این حمایت را در عمل ثابت کنند.

مهتدی همچنین خواستار اعمال فشارهای بیشتر و تحریم‌های فلج کننده امریکا بر علیه ملت ایران شد و اعلام کرد: در صورتی که این فشارها بر مردم بیشتر شود، کاسه صبر ملت لبریز شده و شورش به پا می‌شود! وی در این رابطه قول داده که گروهک تروریستی کومله نیز از فرصت استفاده کرده و تیم‌های مسلح خود را برای ناامن کردن کردستان وارد معرکه خواهد کرد. مهتدی در ۲ آذر ۱۳۹۸، از تخریب اموال مردم حمایت کرد و از امریکا خواست تا به طور جدی‌تر از اغتشاشگران حمایت کند!

او همچنین اعتراف کرد که دستگیر شدگان از عوامل تحت امر این گروهک بودند و خواستار آزادی اغتشاشگران شد. سر کرده کومله به صراحت اعلام کرد که کومله حامی اغتشاشات است و برای رسیدن به هدف، باید آتش زد و این آتش زدن بانک‌ها، اتوبوس‌های شهری و خدمت‌رسان‌هایی که از بیت‌المال استفاده می‌کنند را شامل می‌شود.

عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده در ۲۸ آذر ۱۳۹۸، به طور مشترک با نمایندگان سنا و وزارت امور خارجه دیدار کردند. آن‌ها از حزب کومله درخواست کردند که دستورات ارائه شده از سوی سرویس جاسوسی امریکا سیا را در کردستان پیاده کنند! ناامن کردن مناطق مرزی محروم و کُردنشین، انتشار اخبار جعلی، شایعه‌سازی، حمله به وابستگان نظام خصوصاً نیروهای بومی، از اهم مامویت‌های محوله به مهتدی و گروهکش بود.

او حتی روابط پنهانی خود با اسرائیل را آشکارا بیان می‌کند و می‌گوید: «ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم!». این سخن را می‌توان، یک چراغ سبز به اسرائیلی‌ها برشمرد. طبق گفته صاحب نظران، روابط کومله با اسرائیل از مدت‌ها قبل شکل گرفته و مهتدی تنها در آن گفتگو، این همکاری را قبل از آنکه فاش شود، افشا کرده است. با این همه مهتدی در مصاحبه با تلویزیون تیشک حزب منحله دمکرات کردستان، از مخالفت و عدم همراهی مردم کردستان با کومله می‌گوید: «این یک حقیقت است که ما احزاب کردستانی، بدون حمایت از مردم کردستان راه به جایی نخواهیم برد و تا زمانی که مردم پشتیبان ما نباشند، نه تنها ما بلکه هیچ دولت خارجی هم قادر به شکست رژیم نیست و دولت امریکا هم به ما گفته که بدون مردم نمی‌شود کار به جایی برد…».

مهتدی در جنگ ترکیبی اخیر

مهتدی در ماجرای مرگ مهسا امینی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» که برگرفته از شعار کمونیستی «نان، صلح، آزادی» است، در توئیتی خواستار آن شد که این بار، اعتصابات عمومی به کردستان محدود نماند و تهران و شهرهای بزرگ و کوچک تمام ایران را در بربگیرد! او در حالی خود را مدعی دفاع از حقوق زنان می‌داند که کومله بدترین جنایت‌ها را در مورد زنان روا داشته است.

داستان تجاوزات نیروهای کومله به زنان و خودکشی آنان و فرجام پرمحنت دختران فریب خورده که با هزاران امید و به قصد پیشمرگ شدن در گروهک، به اردوگاه‌های آن پیوستند، شاهدی بر این مدعاست. (ز-ع) در نامه خود به یکی از سایت‌های معتبر ایرانی می‌نویسد: «در اردوگاه کومله، یکی از اعضای کمیته مرکزی به نام محمد شافعی، مرا به خانه‌اش دعوت کرد. او از من خواست تا شام را با او بخورم. او اظهار می‌داشت: تو برای ما قابل احترامی. چون در تشکیلات مخفی ما بوده‌ای! برایم شربت آورد. اما خوردن شربت همانا و بیهوشی من همانا! او به من تجاوز کرده بود. خواستم خودم را بکشم، اما نگذاشتند. به مقر ناوندی پیش کاک عبدالله مهتدی رفتم و موضوع را به وی گفتم، اما او با فحاشی من را از دفترش بیرون کرد و گفت: تو نمی‌توانی اعضای کمیته من را بد نام کنی، غلط کردی!… و خلاصه هر چه از دهانش در آمد، به من گفت! من ماندم و تنهایی…».

پای ثابت جهت دهی اغتشاشات

با نظری به ستادهای فرماندهی اغتشاشات، که در قالب تلویزیون‌های لندنی بر مردم دریچه گشاده اند، مشخص می‌شود که عبدالله مهتدی در این به اصطلاح رسانه‌ها و در جهت دهی به آشوب ها، حضوری فعال دارد.

خبرگزاری فارس در تحلیلی در این باره، می‌نویسد: «با بررسی محتوای تلویزیون ایران اینترنشنال، که با حمایت مالی عربستان سعودی و حمایت اطلاعاتی اسرائیل، به عنوان بخشی از جنگ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران به فعالیت می‌پردازد، روشن می‌شود که حمایت از آشوب‌های اخیر و حمایت از رهبران احزاب تجزیه‌طلب را، در دستور کار خود دارد. رهبرانی که خوابی جز شورش در شهرهای مرزی و تجزیه برخی استان‌ها، در سر ندارند. بخشی از مهمانان این هفته‌های ایران اینترنشنال، از عناصری هستند که هدفی جز ایجاد ناآرامی در چند استان مرزی و تجزیه ایران ندارند و این شبکه به تقویت این خط رسانه‌ای کمک شایانی می‌کند: عبدالله مهتدی، دبیرکل گروهک تروریستی کومله/ مصطفی هجری، دبیرکل حزب دموکرات کردستان/ ناصر بولیدی، دبیرکل حزب تجزیه‌طلب مردم بلوچستان/ سربازی، تجزیه‌طلب بلوچ/ سلیمانی تجزیه‌طلب پانترک/ اردبیلی، تجزیه‌طلب پانترک/ سیلاوی، تجزیه‌طلب پان عرب/ صالح کامرانی سرکرده گروهک تروریستی تجزیه‌طلب/ ابراهیم کیانی از عوامل شبکه کلمه/ کمانگر، تجزیه‌طلب کُرد/ مونا سیلاوی حزب تضامنی دموکرات اهواز (عربستان). این به اصطلاح مهمانان، برنامه‌های خود برای تجزیه ایران را در این شبکه‌ها تشریح کردند…».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حقوق بگیر بی‌بی‌سی فارسی در قامت سرکرده یک مافیا! بیشتر بخوانید »

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر



مردم جوانرود هنوز در یاد دارند که باند تروریستی سریاس چگونه باعث سلب آسایش مردم می‌شد؛ این گروهک سلفی با حمله به نوامیس مردم و نیز آتش زدن آرایشگاه‌های زنانه سعی داشت ناآرامی را به داخل مرزها بکشد!

سرویس سیاست مشرق اواخر مرداد سال ۱۳۹۹ شعبه پنجم دادگاه کیفری تهران شاهد یک محاکمه قابل توجه بود، در آن روز یک نوجوان ۱۷ ساله پشت میز محاکمه قرار گرفته و رو به رئیس دادگاه می‌گوید: من داعش را حق می‌دانم و هنوز هم بر همان عقیده هستم! متهم پرونده در اداه دفاعیاتش جملات عجیبی بر زبان رانده و می‌گوید: از طریق کلیپ‌هایی که داعش منتشر می‌کرد، با آنها آشنا شدم و عضو داعش شدم. آن‌ها می‌خواستند فساد را از بین ببرند. اگر ایران نبود، حالا ما در عراق حکومت می‌کردیم. کرکوک و اربیل دست ما بود. سردار سلیمانی باعث شد ما سقوط کنیم. ما اربیل و کرکوک را گرفته بودیم، همه عراق دست ما بود. وقتی به اربیل رسیدیم، می‌خواستیم آنجا را که فساد زیاد دارد و زن‌ها حجاب ندارند و مردها کارهای خلاف می‌کنند، پاک‌سازی کنیم؛ اما وقتی که داشتیم پیروز می‌شدیم، سلیمانی آمد و اربیل را از دست ما گرفت!

عامل تروریستی سپس مکث کرده و رو به رئیس دادگاه می‌گوید:

او (شهید حاج قاسم سلیمانی) باید کمک می‌کرد که ما آنجا حاکم شویم؛ اما پشت آن زن‌ها و مردهای اربیلی را گرفت و با ما مبارزه کرد. به همین دلیل هم باید ایران را از بین برد. ازنظر من ایران باید نابود شود. ما می‌توانستیم عراق را برای خود کنیم و حکومت کنیم. ایرانی‌ها مزاحم بودند. این چه وضعی است که زنان ایرانی دارند. باید زنان ایرانی را شلاق زد. این چه وضعی است که جوان‌های شما دارند. ما می‌خواستیم این چیزها را درست کنیم؛ اما ایرانی‌ها با ما جنگیدند. من پشیمان نیستم. شما ایرانی‌ها بودید که درباره ما دروغ گفتید. مگر ما با ایزدی‌ها چه کردیم؟ کنیز گرفتن چه عیبی دارد؟ ما کنیز می‌گرفتیم؛ اما همین سلیمانی (شهید) با این ‌کارهای ما مخالف بود!

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

این دادگاه بخشی از مجموعه محاکمات یک باند ۲۱ نفره اشرار وابسته به شبکه تروریستی داعش بود که بعدها احکام آن صادر گردید؛ در جریان برگزاری آن دادگاه مشخص شد که داعش توانسته است به‌صورت مخفیانه از میان برخی جماعات در استان‌های کردنشین یارگیری کند، این گروه تروریستی با رصد افراد برای گرایشات سلفی و تکفیری آنها را به‌سوی خود جذب کرده و در شام و عراق از آنها استفاده انتحاری کرده است.

ماجرای عضویت کردهای سلفی در داعش اتفاق تازه‌ای نبود، زیرا سه سال قبل از آن‌ یک هسته تروریستی دیگر از داعش با عبور مخفیانه از مرزها خود را به تهران رسانده بود، در آن ماحرا یک گروه در جوار حرم مطهر حضرت امام (ره) و گروه دیگر در لابی و ساختمان شماره دو مجلس اقدام تروریستی و انتحاری انجام دادند.

یکی از شاهدان آن ماجرا تروریستی روایت کرده است که مهاجمان تروریستی با لهجه‌ای خاص با یکدیگر صحبت می‌کردند که اختصاص به مناطقی در سنندج، کامیاران و جوانرود بود! از جمله آنکه یکی از تروریست‌ها به دیگری می‌گفت: با لهجه کردی «بی سه بی، بی سه بی، پال به من؛ یعنی وایسا- بیا، وایسا- بیا، به من تکیه کن»

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

یک روز پس‌ازاین واقعه شوم پلیس در گزارشی اعلام کرد که رهبر این هسته آلوده تروریستی فردی ایرانی و کرد تبار بانام سریاس صادقی است! سریاس ازنظر ظاهری فردی چاق و بالای صد وسی کیلو بود، اما توانسته بود به شبکه پرپیچ‌وخم داعش راه پیداکرده و تا سطح فرماندهی یکی از گردان‌های داعش بانام «گردان صلاح‌الدین ایوبی» بالا برود.

در روز شوم حمله داعش به مجلس شاهدان روایت کرده‌اند که عاملان تروریستی لهجه‌ای خاص داشته و عربی را به طرزی خاص صحبت می‌کردند. اغلب کارشناسان متخصص در حوزه زبان عربی معتقد بودند لهجه تروریست‌ها، متعلق به یک عرب‌زبان نیست و نوع عربی استفاده‌شده، زبان محاوره‌ای معمول نیست. بلکه عربی است که یاد گرفته‌شده است!

بعدها با بررسی پرونده این تروریست‌ها مشخص شد که سرتیم این عملیات (سریاس صادقی) سرگذشتی جالب‌توجه دارد؛ این عنصر تروریستی پیش از آنکه عضو داعش شود، مدتی طولانی سمپات گروهک تروریستی و منحله حزب دموکرات کردستان بوده است. این روزها نام این گروهک تروریستی و مسلح را بارها مردم شنیده‌اند!

سریاس صادقی پیش از عضویت در داعش به مدت دو سال هوادار حزب تروریستی دموکرات کردستان (حدک) بوده است. او به دلیل اختلافات درونی از گروهک حدکا جدا شده بود. البته این گروهک بعدها اعلام کرد که سریاس صادقی مواضع سلفی داشته است؛ اما این ماجرا به‌خوبی نشان از پاس‌کاری نیرو میان تروریست‌ها در کنار مرز ایران داشت.

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

مانیفست تروریست‌ها: یک هدف با چند محور متضاد

از سال ۲۰۱۲ به این‌سو بسیاری بارها منابع خبری عراقی؛ گزارش‌هایی را منتشر کرده‌اند که حکایت از همکاری گروهی از کردها با نیروهای داعش دارد. بنابراین گزارش‌ها، کردهایی که عضو داعش هستند، از طریق دادن اطلاعات از جغرافیای منطقه و دانستن زبان کردی، به داعش کمک کرده بودند.

در اعترافات توحید قریشی یکی دیگر از ایرانیان عضو در شبکه داعش آمده است:

پس از آمادگی برای پیوستن به داعش از طریق یک قاچاقچی کرد وارد ترکیه می‌شود و پس از دو یا سه روز اقامت در یک‌خانه که محل اسکان اعضای جدید بوده به مرز سوریه می‌رود. در مرز به‌هیچ‌وجه بازرسی نمی‌شود. در دو سه کیلومتری داخل خاک سوریه توسط افرادی تحویل گرفته می‌شود و وارد یک پایگاه آموزشی می‌شود و پس از گذران یک دوره آموزشی هفت‌تا ده‌روزه به میدان جنگ اعزام شد.

در ادامه این پرونده قیدشده است:

او(توحید قریشی) در اشغال یکی از روستاهای سوریه توسط داعش حضورداشته است، هرچند وی مدعی است تنها یک سرباز معمولی داعش بوده، اما اطلاعات موجود نشان می‌دهد وی جایگاه امیری داشته است. قریشی علی‌رغم ازدواج در ایران، با همسر روس یکی از کشته‌شدگان داعش ازدواج می‌کند و درنهایت مدعی شده است که هر دو آن‌ها شبانه از پایگاه داعش فرار می‌کنند و به سمت ترکیه می‌روند. در مرز ترکیه برخلاف دریافت تسهیلات برای ورود به خاک سوریه، این بار برای خروج از سوریه و ورود به ترکیه شاهد سخت‌گیری شدیدی بوده است. مرزبانان ترک وی را به سمت ایران دیپورت می‌کنند، اما همسر روسش را بازداشت می‌کنند که او هم بعد از مدتی به روسیه تحویل داده می‌شود. قریشی درنهایت هنگام ورود مخفیانه به پایانه آزادی تهران دستگیر می‌شود. در آن زمان رسانه‌های ضدانقلاب با وارونه نمایی جرم او را فعالیت مذهبی و تبلیغ برای اهل سنت معرفی کرده‌اند.

اگرچه بین کردهای سکولار با داعش ازلحاظ مانیفستی و اعتقادی اختلافات زیادی وجود داشته و حتی آن‌ها بارها با یکدیگر در موقعیت‌های مختلف در عراق و سوریه جنگیده‌اند، اما در یک محور واحد باهم اتفاق‌نظر شدید دارند! همه این تروریست‌ها در دشمنی با کیان جمهوری اسلامی ایران و مردم کشورمان باهم متحد هستند. این انشقاق ظاهری درنهایت باعث اتحاد آنها در عمل شده است.

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

در یک گزارش که آسوشیتدپرس منتشر کرد از قول حسین یزدان‌پناه، یکی از فرماندهان شاخهٔ نظامی گروهک تروریستی پژاک آمده است که گروهش از سوی آمریکا تعلیم نظامی و حمایت دریافت کرده و این، بخشی از برنامهٔ بین‌المللی پشتیبانی از کردها است. این عامل تروریستی اعتراف کرده بود که جنگ علیه داعش «هرگز یک جایگزین» برای رویارویی آن‌ها با حکومت ایران نبوده است!

سخنگوی گروهک تروریستی دموکرات کردستان نیز در مصاحبه‌ای با وب‌سایت المانیتور گفته است که ایران را به‌عنوان یکی از دشمنان اصلی خود می‌بیند و از هیچ فرصتی برای حمله فروگذار نخواهد کرد. این جملات از سوی دو سرکرده گروهک‌های تروریستی به‌ظاهر متضاد با داعش نشان از آن داشت که تروریست‌ها باوجود اختلافات ظاهری باهم در متن عمل با یکدیگر روی یک محور واحد حرکت کرده و رفتار مشابهی دارند. به عبارتی بهتر از نظر محتوایی این گروهک‌ها در دشمنی با مردم ایران با هم فرقی ندارند.

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

تیپولوژی لجستیکی تروریست‌ها چگونه است؟

مردم جوانرود و سنندج هنوز در یاد دارند که باند تروریستی سریاس چگونه باعث سلب آسایش مردم می‌شد؛ این گروهک سلفی با حمله به نوامیس مردم و نیز آتش زدن آرایشگاه‌های زنانه سعی داشت ناآرامی را با اشاره بن سلمان به داخل مرزها بکشد؛ در آن زمان به دلیل ضربات شدید اطلاعاتی به این گروهک؛ باند سریاس از داخل کشور متواری گردید. [۱]

البته اولین جرقه‌های عضویت برخی کردها در گروه‌های تکفیری نه با داعش که قبل از آن پدید آمده است. سال ۲۰۰۱ گروهک انصار در مناطق کردنشین در عراق شکل‌گرفته است. پایگاه اصلی این گروهک در شمال شرق حلبچه در استان سلیمانیه هم‌مرز با ایران بود. گروهک تروریستی انصار الاسلام (الشیطان) انشعابی از گروه عراقی حرکت اسلامی کردستان بود. نکته جالب‌توجه آنکه این انشعاب به این دلیل صورت گرفت که اعضای این گروه تروریستی مخالف میانجیگری ایران میان اتحادیه میهنی کردستان و حرکت اسلامی کردستان بودند.

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

تشکیل این شاخه جدید عمق کینه این تروریست‌های سلفی با مردم ایران را نشان می‌داد، قالب تأمل آنکه در آن روزها مسعود بارزانی رئیس حزب دموکرات کردستان عراق از این جدایی استقبال کرده و حتی به‌صورت مخفیانه قول تسلیح آن‌ها را داده بود. روزنامه گاردین در گزارشی تحقیقی نوشته است که هیچ‌گاه مشخص نشد که انگیزه حزب سکولار بارزانی برای حمایت از سلفی‌ها در کردستان چه بوده است! البته تحولات تاریخی، بعدها دلیل این همگرایی را به‌خوبی نشان داد. این گروهک تروریستی بعدها به جندالاسلام تغییر نام داده و در اولین عملیات ۴۳ پیشمرگه اتحادیه میهنی را کشت.

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

با آغاز تجاوز آمریکایی‌ها به عراق شورای رهبری «انصارالسلام» به «انصار السنه» تغییر نام داد، در اسناد تجاوز ناتو به عراق هیچ‌گاه این نام گروهک تروریستی به‌عنوان هدف عملیاتی برای آمریکا و متحدانش تعریف نشده است. سال ۲۰۰۷ انصار السنه مجدداً به «انصارالاسلام» تغییر نام داده و با «جماعت توحید و جهاد» شاخه رسمی گروهک تروریستی القاعده بیعت کرد.

این گروهک سال ۲۰۱۴ به سوریه مهاجرت کرده و به‌عنوان بازوی ترور و خشونت فعال شد. در این زمان آمریکایی‌ها علاوه بر کمک لجستیکی به این گروهک آنها را به‌صورت راداری و پهپادی نیز حمایت می‌کردند. این گروهک تروریستی در سال ۲۰۱۵ با تشکیل «حرکت مهاجرین اهل سنت ایران» اقدام به تبلیغات گسترده و عضوگیری از نیروهای سلفی-جهادی در داخل ایران کرده است. [۲]

سرمد البیاتی، تحلیلگر مسائل سیاسی و راهبردی مسائل عراق درباره انصار الاسلام یا همان پرچم سفیدها می‌گوید: این گروهک هم اکنون با شماری از بازماندگان حزب منحل بعث و حزب کارگران کردستان موسوم به ( PKK ) متحد شده اند تا پیاده کننده سناریوی جدید دشمن را پیاده کنند. این هم افزایی با ایدئولوژی‌های مختلف نشان می‌دهد تروریست‌ها از نظر تیپولوژی می‌توانند جمع متکثری از تضادها باشند!

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

اتحاد راهبردی تروریستی در اغتشاشات

با آغاز اغتشاشات محله محور در برخی شهرهای کشور بار دیگر گروهک‌های تروریستی به طمع افتاده‌اند که از مرزها عبور کرده و تحولات اجتماعی را به اقدامات ضد امنیتی گره بزنند. از این رو حمله به حرم مطهر شاه‌چراغ و پس‌ازآن حمله تروریستی در ایذه و نیز تحرکات گروهک‌هایی چون کومله در کنار مرزها را نه جدا از یکدیگر، بلکه در امتداد باهم باید تحلیل و ارزیابی کرد.

این گروهک‌ها اگرچه در ظاهر ایدئولوژیک با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند؛ اما در یک رمز عملیاتی باهم اتفاق‌نظر راهبردی پیداکرده‌اند؛ آن‌ها در ویران کردن ایران و نیز اجرای پروژه سوریزاسوین (سوریه‌ای کردن ایران) باهم متحد و یک جبهه هستند. در این جنگ احزاب حتی آمریکایی‌ها نیز علنی به صحنه آمده و با فرستادن یک مأمور ویژه از گروهک سیا به جمهوری آذربایجان این عملیات تروریستی را هدایت میدانی می‌کنند. [۳]

این تحرکات تروریستی باعث شد یگان‌های موشکی و پهپادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مختصات جغرافیایی آلوده به گروهک‌ها را به‌صورت کامل پاک‌سازی کرده و حتی به مقامات اقلیم کردستان هشدار دهد که در صورت مماشات به‌صورت زمینی وارد مناطق آلوده گردیده تا آنها را از حیث تروریست‌ها پاک کند.

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

این هسته‌های تروریستی در روزهای اخیر از فرصت اغتشاشات شبکه فحشا استفاده کرده و در شهرهایی چون سنندج و جوانرود دست به اقداماتی با ماهیت داعشی زده‌اند؛ حمله به منازل مردم و تعدی به جان و نوامیس آنها از جمله مواردی بود که ذیل پروژه سوریه سازی اجرایی شده بود، این تحرکات در رصد کامل نهادهای اطلاعاتی و انقلابی قرار داشته و تمامی سر شبکه‌های داخلی و بین‌المللی آن دستگیرشده‌اند.

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر

در دو ماه گذشته این گروهک‌های تروریستی سعی کردند با اجرای عملیات ایذایی برخی شهرها چون زاهدان؛ نقده و جوانرود را به‌عنوان «شهرآزاد» پایگاه تروریستی اعلام کنند. هدف آن بود یکی از این سه شهر مقر ترویست‌ها در پروژه سوریه سازی باشد. در این عملیات گروهک‌های تروریستی داعش؛ جیش‌العدل (شیطان)، کومله؛ حزب دموکرات و شبکه وهابی‌ها باهم کارگروه مشترک تشکیل دادند. ابلاغیه این گروهک‌ها علاوه بر ناامن سازی استفاده از کلیدواژه‌هایی چون رافراندم بوده است!

البته این تلاش برای ویرانی ایران حتی در دستگاه‌های ارزیابی دشمن نیز موردتوجه قرار نگرفته است؛ اخیراً یکی از کارشناسان امنیتی رژیم موقت صهیونیستی نوشته است که ایران نه سوریه می‌شود نه لیبی و نه حتی مصر؛ در اغتشاشاتی که همجنس‌بازها در آن یارگیری می‌کنند؛ رادیکال کردن فضا به سود متحدان آمریکا نیست!


[۱] http://www.aftabir.com/news/article/view/۲۰۱۷/۰۶/۱۲/۱۷۱۳۶۸۹

[۲] https://www.investigativeproject.org/profile/۱۲۵/ansar-al-sunna-as

[۳] https://www.mashreghnews.ir/news/۱۴۳۸۵۹

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا سپاه پاسداران مواضع پرچم سفیدها را پاک‌سازی می‌کند؟ / همه آنچه باید درباره کادرهای داعش در اغتشاشات جوانرود بدانید+ تصاویر بیشتر بخوانید »

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنبال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران



اخبار و گزارشات به دست آمده و تحلیل و جمع بندی اعترافات بازداشت‌شدگان و دستگیری سر شبکه‌های آشوب و اغتشاشات اخیر نشان می‌دهد که سفارت آلمان نقش جدی در آشوب‌های اخیر داشته است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم. در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*******

روزنامه‌های امروز دوشنبه ۳۰ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیترهایی مرتبط با اولین بازی ایران در جام جهانی قطر مقابل انگلیس، گزارش‌ها از رخدادهای مهاباد، پیام ولایتی به مردم جمهوری آذربایجان و ۴۰۰هزار کسب وکار در معرض نابودی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

اولین بازی تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی مورد توجه بسیاری از روزنامه‌ها قرار گرفته است؛ روزنامه آرمان ملی با تیتر «دیدار در سایه سیاست» نوشته است:

تیمی که در رده بیست و دوم فیفا ایستاده انتظار دارد برای کسب مقام دوم در گروه B با ولز و آمریکا مبارزه کند، اما ایران که درگیر جنجال‌های پیش از مسابقات شده بود و فدراسیون مغرض و فرصت‌طلب اوکراین به دلیل ادعای اینکه این کشور برای جنگ جاری در اروپای شرقی به روسیه سلاح می‌دهد، درخواست اخراج ایران از جام‌جهانی را کرد، اما شاگردان کارلوس کی‌روش اکنون برای سومین بار متوالی خود را برای حضور در مرحله نهایی آماده می‌کنند و جالب اینکه رئیس فیفا نه تنها درخواست مضحک اوکراین را رد کرد بلکه گفته امیدوار است روزی ایران میزبان جام‌جهانی باشد.

این روزنامه اصلاح‌طلب در ادامه نوشته است:

یم‌ملی ایران پیش از سفر به قطر در مصاف دوستانه مقابل نیکاراگوئه برنده شد و چهارشنبه گذشته به مصاف تونس رفت و بازنده زمین را ترک کرد تا سومین شکست در ۲۲ بازی اخیر را تجربه کند در حالی که دو شکست در بازی‌های دوستانه بوده است. میانگین گلزنی ایران در هر بازی جام‌جهانی کمتر از یک در هر مسابقه است که آمار بدی محسوب می‌شود. یوزهای ایران قصد دارند اولین پیروزی خود را در برابر حریفان اروپایی در نهمین مصاف‌شان به دست آورند، که مطمئنا شوک اولیه را در قطر ایجاد می‌کند چون پیش‌بینی‌ها در خوشبینانه‌ترین حالت از تساوی شاهزاده‌های پارسی حکایت دارد.

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

روزنامه جام‌جم نیز با تیتر «تا پای جان برای ایران» به استقبال این بازی رفته و می‌نویسد:

حالا زمانش فرا رسیده است. بازی ایران و انگلیس؛ آنها در شرایطی برابر هم قرار می‌گیرند که بسیاری از هواداران فوتبال از مدت‌ها قبل منتظر چنین نبردی بودند. البته وقتی پای تیم‌های قوی تاریخ در میان باشد، کمتر تیمی اعتماد به نفس سخن گفتن از کسب تساوی یا برد برابر آنها را دارد. اگر قرار به تصمیم‌گیری با عقل و منطق باشد، یقینا حرف آنها درست است. قرار گرفتن برابر تیمی مانند انگلیس که همواره از بهترین امکانات و تجهیزات بهره‌مند بوده و بهترین بازیکنان را هم در اختیار دارد، کاری بسیار سخت است. اما آنچه سخن گفتن را راحت می‌کند ایمان و اعتقاد بالا به ملی‌پوشانی است که هم‌قسم شده‌اند تا تاریخ‌سازی کنند. اما نکته مهم‌تر را از یاد نبریم: در فوتبال هیچ چیز قابل پیش‌بینی نیست و در فوتبال هیچ غیرممکنی وجود ندارد. ایران قادر به کسب تساوی برابر انگلیس هست؟ برای دانستن پاسخ این سوال، فقط کافی است چند ساعت صبر کنید.

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

روزنامه رسالت در سرمقاله خود از انگیزه‌های ملی برای برد در برابر انگلیس نوشته است؛ در این یادداشت آمده است:

ملیت یا وطن یک مفهوم جادویی است؛ فهم آن به این سادگی‌ها نیست. رابطه خاصی وجود دارد بین ما و مرزهایی که آن‌ها را به‌عنوان قلمرو خود شناخته‌ایم. این را از کودکی‌هایمان به خاطر داریم؛ وقتی با مداد شمعی یا لاک غلط‌گیر یا نوارچسب‌های رنگی یا مداد و خودکار یا زغال یا فضولات پاک‌کن، روی میز و نیمکت، روی آسفالت یا موزاییک‌های کف مدرسه یا کوچه خیابان برای خودمان مرز تعیین می‌کردیم. از همان موقع‌ها، تجاوز به این مرزها یا اندکی تغییر آن‌ها، باعث یک تغییر در روح‌مان می‌شد. این تغییر را می‌توان باد کردن رگ غیرت نامید؛ یا ترشح فلان هورمون یا برانگیختن حالت دفاعی؛ اما نامش هرچه باشد این تغییر ما را به این وا می‌داشت که مرزها را به حالت اولیه باز گردانیم؛ آنجا بود که یک بازی بچگانه، تبدیل به دعوا می‌شد.

رسالت در ادامه سرمقاله خود می‌نویسد:

فوتبال یک دلخوشی برای مردم است؛ دلخوشی‌ای که هیچ گاه از آن‌ها گرفته نشد. این دلخوشی کوچک؛ عرصه ظهور وطن‌دوستی بزرگ آنان است. این جریان بی‌شکل، مرموز و موهوم چه اندازه از مردم دور است که می‌خواهد کار خود را با سلب کوچک‌ترین و محترم‌ترین دلخوشی‌های مردم از آن‌ها سلب کند و این کار را با حمله روانی به فرزندان فوتبالیست ملت انجام می‌دهد؟ فرزندانی که سیاسی نیستند و توقع سیاسی بودن هم از آن‌ها نیست و هر موضعی که داشته باشند و هر گلایه‌ای و هر اعتراضی، باز خود را فرزند ملت می‌دانند و ملت آنان را فرزند خود.
این جام هم مثل جام‌های گذشته برای ما به یادماندنی خواهد بود؛ چراکه ما با عشق و غیرت به استادیوم‌های قطر چشم می‌دوزیم و تیم ملی نیز با عشقو غیرت؛ بازی خود را به نمایش خواهد گذشت. عشق و غیرت، برنده یا بازنده بودن را بی‌معنا می‌کند.

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

روزنامه فرهیختگان در گزارشی جالب از مهم نبودن برد و باخت تیم ملی نوشته است؛ در این گزارش آمده است:

برد و باخت در فوتبال مهم است اما مهم‌تر بازنمایی هویت ملی در بزرگ‌ترین آوردگاه جهانی است هر تریبونی که به این وحدت ملی آسیب بزند مردود است؛ در التهابات و ناآرامی‌های اخیر، چهره‌های بسیاری خواسته یا ناخواسته بر موج ضدملی سوار شدند که اگر بعدها به رفتار یا کنش خود نگاه کنند، شاید پشیمان شوند که در برهه‌ای که همه هجمه‌ها علیه ایران است، موضعی بر ضدایران گرفته‌اند. در این میان علی کریمی یکی از همین چهره‌هاست که از ابتدای التهابات در شهریورماه امسال با کنشگری مجازی خود التهابات را چندبرابر کرد. برای نمونه او فراخوان شورش در مهاباد را درحالی منتشر کرده است که ناامنی‌های این شهر شکل جنگ شهری به خود گرفته و امنیت مردم را سلب کرده است. این فراخوان درحالی بازنشر شده که گروه‌های تجزیه‌طلب کردی پشت مرزهای کشور به طمع خاک کشورمان نشسته‌اند.

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

در مهاباد چه گذشت؟

از صبح روز گذشته با همکاری نیروهای نظامی و اقوام کرد، عملیات پاکسازی برخی محلات مهاباد از لوث تروریست‌های تجزیه‌طلب آغاز شده است. اما در کمال تعجب پاکسازی تروریست‌ها از مرزها باعث دل‌نگرانی دو روزنامه اصلاح‌طلب شده است!

روزنامه هم‌میهن که در روزهای اخیر بارها مواضعی علیه امنیت ملی کشور اتخاذ کرده تحرکات تروریست‌های وابسته به گروهک کومله و حزب دموکرات را اعتراضات خوانده و در گزارشی نوشته است:

اعتراضات اقشار مختلف ادامه دارد و هر روز شاهد ناآرامی در برخی شهرهای بزرگ و کوچک هستیم. این تنش‌ها را می‌توان در نبود وجود فضای گفت‌وگو، فقدان پاسخگویی و بی‌توجهی به مطالبات معترضان و وجود رفتارها و گفتارهایی جست‌وجو کرد که نتیجه آن بروز خشونت است. هر بار اخباری از جان باختن مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی منتشر می‌شود. اگرچه هنوز تعداد کشته‌ها و حتی دستگیرشدگان اعتراضات به‌طور رسمی از سوی نهادهای ذی‌صلاح اعلام نشده است، اما آمارهای متعددی در این باره منتشر می‌شود. در چند روز گذشته بعد از حادثه تلخ در ایذه، بار دیگر شهر مهاباد ناآرام شده است، به‌طوری‌که اخبار نگران‌کننده‌ای درباره این ناآرامی‌ها در رسانه‌های رسمی و غیررسمی منتشر می‌شود. تصاویرمنتشرشده در فضای مجازی از جو شدید امنیتی در مهاباد خبر می‌دهد. جوی که به‌ویژه از ساعات پایانی شنبه ۲۸ آبان تا لحظه نوشتن گزارش ادامه داشت. بسیاری از شهروندان مهابادی از قطع آب و برق در جنوب شهر تصاویری را منتشر کرده‌اند. در این میان رسانه‌های داخلی و خارجی به وضعیت موجود در مهاباد پرداختند و هرکدام اتفاقات صورت‌گرفته را با زاویه دید خود بیان کرده‌اند. اما آنچه مسلم است مهاباد امنیتی‌شده است و نیروهای بسیاری برای کنترل ناآرامی‌ها در این شهر حضور یافته‌اند.

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

روزنامه اعتماد نیز با اظهار نگرانی برای حال تروریست‌ها می‌نویسد:

همه چشم‌ها نگران مهاباد است. بعد از سه روز التهاب، فضای شهر مهاباد شب گذشته آرام‌تر گزارش شده است. این التهابات از روز جمعه و هم‌زمان با خاکسپاری قربانیان حوادث اخیر آغاز شد. اعتراضات مردمی در این شهر با برخوردهای نیروهای امنیتی روبرو شد. برخی خبرگزاری‌های اصولگرا از آتش زدن خانه‌ها و تخریب دارایی مردم خبر داده‌اند و ادعا کرده‌اند معترضان مسبب آن بوده‌اند. از سوی دیگر، جلال محمودزاده، نماینده مهاباد در مجلس یازدهم، می‌گوید از روز شنبه نیروهای امنیتی در مناطق مختلف شهر مستقر شده و برخی از آنها به پنجره‌های خانه‌های مردم، مغازه‌ها و ساختمان‌های مردم شلیک کرده‌اند.

اعتماد در ادامه نوشته است:

این نماینده می‌گوید: «در اینکه این افراد متعلق به نیروهای امنیتی و حکومتی بودند، تردیدی نیست، اما اینکه از نیروهای سپاهی بودند، یا نیروی انتظامی بودند یا لباس‌شخصی‌ها بودند، هنوز مشخص نشده است. مردم مهاباد معترضند که چرا باید به خانه مردم، ساختمان‌ها و مغازه‌های مردم شلیک کنند و خسارت ایجاد کنند؟» به اعتقاد این نماینده در اثر بی‌تدبیری‌های مقامات مسوول، پس از مرگ اسماعیل مولودی در مهاباد سلسله رخدادهایی در این شهر شکل گرفت که بحران سه روزه را به وجود آورد. اسماعیل مولودی، اولین قربانی ناآرامی‌های هفته‌های اخیر بود که در ۴ آبان جان خود را از دست داد.

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

روزنامه وطن امروز با ترسیم حضور تروریست‌ها در شهر مهاباد نوشته است:

در طول ۲ ماهی که از آغاز اغتشاشات به بهانه فوت مهسا امینی می‌گذرد، در بسیاری از آشوب‌ها و ناامنی‌هایی که در برخی نقاط کشور بویژه در مناطق غرب و شمال غرب ایجاد شد، رد پای گروهک‌های تروریستی تجزیه‌طلب دیده می‌شود. جریان آشوب در ادامه پروژه‌های تروریستی خود، روز شنبه هفته جاری اقدام به ایجاد ناامنی در مهاباد استان آذربایجان غربی کرد. روز شنبه ۲۸ آبان‌ماه، آشوبگران که در همراه کردن مردم برای پیشبرد پروژه اعتصاب با شکست مواجه شده بودند، با حمله به منازل برخی مردم بویژه نیروهای امنیتی و نظامی به غارت منازل آنها پرداختند و در ادامه با حضور ‌در خیابان‌های اصلی به ‌دنبال افزایش ناامنی بودند. اغتشاشگران با حمله به اماکن عمومی، تخریب اموال خصوصی مردم، انسداد معابر و تهدید مردم با سلاح گرم تلاش داشتند ‌در سطح شهر رعب و وحشت ایجاد کنند. آنها از عصر شنبه به خانه مردم حمله کرده و شرایط بسیار ملتهبی را در شهر ایجاد کردند تا جایی که خانه چندین نفر از شهروندان نیز توسط آشوبگران به آتش کشیده شد.

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب در ایران

روزنامه جوان با انتشار خبری جالب توجه در ستون اخبار ویژه خود نوشته است:

اخبار و گزارشات به دست آمده و تحلیل و جمع بندی اعترافات بازداشت‌شدگان و دستگیری سر شبکه‌های آشوب و اغتشاشات اخیر نشان می‌دهد که سفارت آلمان نقش جدی در آشوب‌های اخیر داشته است. در این خصوص مطابق برخی اعترافات، تعدادی از اتباع خارجی از کشورهای اطراف ایران، از سفارت آلمان با واسطه پول دریافت کرده بودند و با انگیزه‌های مالی در اغتشاشات شرکت داشتند.
در بعد بین‌المللی نیز دولت آلمان در اروپا سردمدار اجرای نقشه‌های صهیونیست‌ها علیه ایران شده است و در برلین نیز نهایت همکاری از سوی دستگاه امنیتی آلمان برای برگزاری تجمع ضد ایرانی صورت گرفته بود. در عرصه دیپلماسی نیز دولت آلمان نقش جدی علیه ایران دارد و به دنبال محکومیت‌های بین المللی و حقوق بشری علیه ایران در مجامع مثلاً بین‌المللی است.
در آشوب‌های اخیر اتباع بیگانه از کشورهای سوئد، بنگلادش، آلمان، افغانستان و فرانسه دستگیر شده بودند. سفارتخانه‌های کشورهای اروپایی خصوصاً آلمان نیز در تحریک، سازماندهی و حتی حمایت مالی فعال بوده‌اند.

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنیال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تروریست‌ها در شهر مهاباد به دنبال چه می‌گردند؟ / ولخرجی آلمانی‌ها برای آشوب سازی در ایران بیشتر بخوانید »

مأموریت جدید مدعیان اصلاحات پاک کردن ردپای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها

مأموریت جدید مدعیان اصلاحات پاک کردن ردپای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها



اصلاح‌طلبان رادیکال پس از تلاش برای جا زدن پادوهای داخلی دشمن به‌عنوان «مردم»،«روزنامه‌نگار»،«دانشجو» و… در جدیدترین اقدامات رسانه‌ای خود،پاک کردن ردپای تجزیه‌طلبان و تروریست در دستور کار قرار داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مدعیان اصلاحات در قبال ناآرامی‌های اخیر سعی کرده‌اند با ژست‌های اعتدال طلبی و آزادی‌خواهی، حجم خباثت و خیانت‌های آشوبگران، ضدانقلاب و دشمنان نظام را به حاشیه برده و در افکار عمومی، «اغتشاش» را «اعتراض» و «اغتشاشگران» را «معترضان» و «مردم عادی» جا بزنند.

پرهیز از محکوم کردن اقدامات تروریستی و اشرار

باآنکه طی ۲ ماه گذشته آمریکا و اروپا به بهانه‌های حقوق بشری و حمایت صریح از آشوبگران، نظام و ملت ایران را بارها تحریم کرده‌ و حتی مقامات آمریکایی مانند جان بولتون به تسلیح آشوبگران در کشورهای همسایه صریحاً اعتراف کرده‌اند و دشمنان به اقدامات تروریستی در شاهچراغ و ایذه و… قتل مردم و مأموران امنیتی روی آورده‌اند اما اصلاح‌طلبان هنوز که هنوز است در یادداشت‌ها و مواضع خود نقش دشمنان نظام و مثلث عبری، عربی و غربی در هدایت و حمایت از اغتشاشگران را سانسور و از محکوم کردن اقدامات تروریستی و اشرار پرهیز می‌کنند.

مهم‌ترین محورهای مشترک ضدانقلاب و اصلاح‌طلبان رادیکال

علاوه‌بر جا زدن تروریست‌های مسلح و اراذل‌واوباش به‌عنوان «معترض» و «مردم عادی» موضوعات دیگری مانند تشکیک در فوت افراد و ضریب دادن به پروژه کشته ‌سازی، طرح ضرورت تساهل و تسامح در برابر آشوبگران و مطالبه آزادی پادوهای داخلی دشمن، طرح و باورسازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور، مشارکت در پروژه کشته‌سازی (ماجرای درگذشت نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده، حدیث نجفی، دختر اردبیلی و…)، فضاسازی درباره نحوه برخورد با دانش‌آموزان، امنیتی و پلیسی جلوه دادن دانشگاه‌ها، اعتبارزدایی از بیانیه نهادهای امنیتی، انتقاد به محدودیت‌های اینترنتی در شبکه‌های اجتماعی و فضاسازی درباره نحوه فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ و… ازجمله دیگر اقدامات رسانه‌ای مدعیان اصلاحات بوده است.

نکته قابل‌تأمل آنکه محورهای فوق، فصل مشترک رسانه‌های زنجیره‌ای و ضدانقلاب طی دو ماه گذشته بوده است.

معرفی آشوبگران و پادوهای داخلی دشمن به‌عنوان «مردم»، «روزنامه‌نگار»، «دانشجو» و…!

به‌طور مثال پس از انتشار بیانیه مشترک دو نهاد رسمی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه مبنی بر همکاری و پادویی برخی عناصر خودفروخته با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در پروژه ایجاد آشوب در ایران، ضدانقلاب از یک‌سو و مدعیان اصلاحات از سوی دیگر درصدد توجیه اقدامات پادوهای داخلی غرب و اعتبارزدایی از بیانیه مزبور برآمدند.

شبکه‌هایی نظیر اینترنشنال و بی‌بی‌سی فارسی در قالب میزگرد و مصاحبه و… دستگیری عناصر سرویس‌های بیگانه در داخل را تخطئه کردند و روزنامه‌های زنجیره‌ای در داخل هم با تیترهایی نظیر «روزنامه‌نگاری جرم نیست»، «روزنامه‌نگاری را ممنوع کنید»، «دفاع از حیثیت یک حرفه»، «الهه جان منتظر آزادی‌ات هستیم» سعی کردند پادویی برای دشمن را روزنامه‌نگاری جا بزنند!

روزنامه آرمان ملی در مطلبی نوشت: «در جریان اعتراضات یکی‌دوماهه گذشته هر دو سوی موازنه کنونی آسیب‌های جدی دیده‌اند. نظام سیاسی نیاز دارد چهره خود را میان مردم و به‌ویژه جوانان جویای تغییر بازسازی کند و اعتبار سیاسی‌اش را بهبود بخشد. از سوی دیگر جامعه و به‌ویژه جوانان نیز نیاز دارند که از طرف حکومت دیده و به رسمیت شناخته شوند…. برای نخستین گام اعلام عفو عمومی برای همه بازداشتی‌های اعتراضات این دو ماه (به‌استثنای معترضینی که خونی ریخته‌اند) و دلجویی از بازماندگان کشته‌شدگان در هر دو سو به عمل آید. برخی از دانشجویان منع شده بتوانند به کلاس‌های درس برگردند؛ این‌ها به تعبیر رهبری جوانان خود ما هستند. چنانچه چنین گامی برداشته شود خود اولین گام در برقراری امنیت و ایجاد آرامش در جامعه است.»

یا مثلاً روزنامه مردم‌سالاری چند روز پیش در مطلبی، اغتشاش و آتش زدن سطل زباله و آسیب زدن به اموال و قتل و ضرب‌وجرح مأموران امنیتی و… را اعتراض عنوان کرد و ضمن تحریف ناآرامی‌های اخیر نوشت: «این نداها را حتی از دل دبستان‌ها می‌توان شنید.»

در این مطلب با بهره‌برداری از واژه‌هایی نظیر «رویش»، «جوشش» و «جنبش» آمده بود: «در مورد ناآرامی‌های اخیر که در نوع خود نه به ۷۸ می‌ماند و نه به ۸۸ و ۹۶ و ۹۸، نسلی فراهم آمده است به‌شدت آرمان‌گرا، مُصر و پیگیر که با هیچ مانعی برنمی‌گردد ولو این‌که سنگرش متفاوت باشد. این نسل که باید او را در دانشگاه‌ها و مدارس، تبیین و تفسیر کرد به‌هیچ‌وجه نه با آمریکا وفاق دارد و نه هویتّش با روسیه و چین و انگلیس همخوانی. و مهم‌تر این‌که چنانچه رویشی شود با جوشش خود بسیاری از اجتماعات و نفوس برون‌مرزی را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد و به جنبش درخواهد آورد… غافل نشویم که این نداها را حتی از دل دبستان‌ها می‌توان شنید. مدارس متوسطه و دانشگاه‌ها که جای خود دارد… چنانچه گوش بخوابانید این نداها و صداها را به‌وضوح می‌شنوید. ماهیت این ناآرامی‌ها، نه جناحی است، نه حزبی، نه غربی، نه شرقی، نه عقیدتی و نه راکد، بلکه تا به ساحل مقصود و اقناع نرسد بازنمی‌ایستد.»

در پی بروز و ظهور برخی ناآرامی‌ها در دانشگاه صنعتی شریف، تجمعات محدود و غیرقانونی در این دانشگاه برگزار شد و معدودی از دانشجویان با هدایت و حمایت طیف‌های رادیکال خارج از دانشگاه، به بازداشت و ممنوع‌الورودی برخی دانشجوهای اغتشاشگر اعتراض کردند اما نکته جالب ماجرا خروجی و برجسته‌سازی این تیتر در رسانه‌های اصلاح‌طلب بود که «جای دانشجو پشت میله‌ها نیست»!

اصلاح‌طلبان طی ۲ ماه گذشته سعی کرده‌اند اغتشاشات را «جوشش»، «جنبش» و «رویش» و «اعتراض» عنوان و اغتشاشگران را «مردم»، «روزنامه‌نگار»، «دانشجو»، «معلم» و… معرفی کنند.

سانسور وحدت و انسجام ملت ایران در محکومیت آشوب و ترور

در نمونه دیگری می‌توان به مواجهه مدعیان اصلاحات با راهپیمایی سراسری ملت ایران در محکومیت آشوب و ترور اشاره کرد یکی راهپیمایی ملت ایران پس از اقدام تروریستی در حرم شاهچراغ‌(ع) و دیگری حضور حماسی و معنادار مردم ایران در راهپیمایی ۱۳ آبان.

در شرایطی که ملت غیور و با بصیرت ایران در محکومیت اغتشاشات و معاندان و بدخواهان نظام اسلامی به خیابان‌ها آمده و فریادهای ضد استکباری و شعارهایی نظیر «داعشی، آشوبگر پیوندتان مبارک» سر دادند به‌گونه‌ای که رسانه‌های معاند هم نتوانستند تصاویر حضور حماسی ملت ایران و شعارهای ضدآمریکایی آنها را سانسور کنند، اما برخی روزنامه‌های مدعی اصلاح‌طلبی این رویدادهای بسیار مهم را در اخبار صفحه اول خود سانسور کردند.

مصاحبه‌های نیابتی روزنامه زنجیره ای

آن‌ها در حادثه تروریستی شاهچراغ شیراز و یا جنایات تروریست‌ها در ایذه، نه‌تنها اقدامات جنایتکاران را محکوم نکردند بلکه هم‌صدا با دشمن تشکیک کرده و به اتهام زنی و مقصرنمایی نظام جمهوری اسلامی ایران پرداختند.

به‌طور مثال روزنامه زنجیره‌ای اعتماد در تیتر صفحه اول شماره اخیر خود با عنوان «بازهم روایت‌های متناقض درباره یک مرگ مشکوک» طی مصاحبه با دایی «آیلار حقی»، در راستای ضریب دادن به پروژه کشته ‌سازی ادعا و القا کرد که روایت‌ها و گزارش‌های منابع رسمی، مبهم، مشکوک، متناقض و متضاد است! این روزنامه طی مصاحبه‌ای با عموی «کیان پیرفلک» که در حادثه تروریستی ایذه به شهادت رسیده بود نیز همین خط خبری را دنبال کرد.

قابل‌تأمل آنکه شواهدی مانند این‌گونه مصاحبه‌های نیابتی، حاکی از آن است که رسانه‌های زنجیره‌ای در داخل، خلاً محدودیت و ممنوعیت قانونی رسانه‌های ضدانقلاب را در تشکیک، وارونه‌نمایی و شبهه افکنی در افکار عمومی را پر کرده و با آنان تقسیم‌کار کرده‌اند.

جدیدترین اقدامات رسانه‌ای و تبلیغی اصلاح‌طلبان رادیکال پاک کردن رد پای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها

اصلاح‌طلبان رادیکال در جدیدترین اقدامات رسانه‌ای و تبلیغی، پاک کردن رد پای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

روزنامه هم‌میهن در گفت‌وگو با عضو گروهک ملی مذهبی که یکی از بازداشتی‌های فتنه ۸۸ بوده است به نقل از وی نوشت: «نباید روایت تجزیه‌طلبانه را پذیرفت…. بر مبنای شواهد و مستندات میدانی فراوان می‌توان گفت که اعتراضات موجود هیچ‌گونه نشانه‌ای که به‌صورت مشهود و با عدد و رقم به ما نشان بدهد، معترضان یا بخشی از معترضان جدایی‌طلب و تجزیه‌طلب هستند، یا شعارهای جدایی‌طلبانه سر داده‌اند، وجود ندارد. این دست از ادعاها کاملاً نادرست است. داده‌های موجود کاملاً نشان می‌دهد که یک اعتراض عمومی و با رویکرد ملی شکل گرفته است…»

این در حالی است که بر اساس برخی گزارش‌ها، دست و هدف اصلی دشمنان نظام در ایجاد پروژه آشوب که تجزیه‌طلبی و ویران‌سازی ایران است برای افکار عمومی روشن و مبرهن شده است.

۱. وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه هفته اول ماه جاری در بخشی از بیانیه مشترک تبیینی خود درخصوص اغتشاشات، به حضور تیم سازمان سیا در مقر گروهک‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب و همچنین دیدار تیم آمریکایی از مقر گروهک تجزیه‌طلب موسوم به «پاک» اشاره کردند.

در این بیانیه آمده بود: «در تاریخ ۲۹/۰۶/۱۴۰۱ تیمی از C.I.A با پوشش وزارت خارجه آمریکا، با حضور در مقر گروهک تجزیه‌طلب موسوم «به حزب دمکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک بنام مصطفی هجری دیدار و گفت‌وگو کرد. تیم سازمان جاسوسی آمریکا ضمن تقدیر از ادغام دو جناح گروهک، از آنها می‌خواهند که در اغتشاشات رخ‌داده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش نمایند. در این نشست، طاهر محمودی، کمال کریمی، محمد نظیف قادری و محمد صالح قادری، سرکرده گروهک را همراهی می‌کردند. شایان‌ذکر است؛ که در گذشته نیز سازمان سیا، مصطفی هجری و عبدالله مهتدی (سرکرده گروهک کومله) را به آمریکا فراخوانده و به آنها ابلاغ نموده بود که باید با یکدیگر ادغام شوند و الّا کمک‌های مالی و تسلیحاتی رژیم مافیایی آمریکا به هر دو گروهک قطع خواهد شد!»

در این بیانیه آمده بود: «در تاریخ ۱۵/۷/۱۴۰۱ هیئت سازمان جاسوسی آمریکا به‌صورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک بهنام حسین یزدان پناه ملاقات و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشک‌باران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداختند. آنها به وی قول کمک‌های بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگرداند. سپس تیم C.I.A برای دادن روحیه به گروهکِ درهم پاشیده، به همراه حسین یزدان پناه و همسرش (هامِنو) از زخمی‌های موشک‌باران فوق الاشاره در بیمارستانی در اربیل عیادت کردند. همچنین کارشناسان نظامی همراه هیئت آمریکایی از محل اصابت موشک‌های رزمندگان اسلام در مقرهای مختلف ضدانقلاب بازدید نمودند تا توان و دقت تخریب موشک‌های سپاهِ مقتدر اسلام را ارزیابی نمایند.»

۲. جان بولتون، مشاور جنگ‌طلب امنیت ملی دولت دونالد ترامپ چند روز پیش در مصاحبه با سی‌ان‌ان به تسلیح آشوبگران در کشورهای همسایه اعتراف کرد و گفت: «من تصاویری از نیروهای کرد در حال آموزش دیدن در خارج از ایران و در حال آموزش دیدن در عراق را دیده‌ام. متأسفم که ایران برخلاف آمریکا متمم قانون اساسی برای صدور مجوز حق مالکیت اسلحه برای مردم خود را ندارد وگرنه همین‌الان مردم ایران اسلحه به دست داشتند و این می‌توانست تفاوت بزرگی را ایجاد کند و ایران نیازمند یک اپوزیسیون بزرگ است.»

۳. «رعنا رحیم‌پور» خبرنگار بی‌بی‌سی اخیراً در یک فایل صوتی که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، صریحاً گفت که کشورهای منطقه، یک ایران تکه‌تکه و تجزیه‌شده می‌خواهند. او مشخصاً گفته بود به خبرنگاران شاغل در ایران اینترنشنال (شبکه تلویزیونی ابوارّه) ابلاغ شده که فقط با رهبران احزاب (کُرد، لر، عرب) گفت‌وگو و به آنها تریبون داده شود!

۴. همزمان با این اخبار و گزارش‌ها بود که پایگاه خبری نورنیوز (رسانه‌ نزدیک به شورای عالی امنیت ملی) در خبری اختصاصی نوشت: «طی دو ماه گذشته جلسات متعددی میان مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکایی و سرویس تجزیه‌طلب مستقر در اقلیم کردستان عراق با هدف طراحی و اجرای اقدامات تجزیه‌طلبانه علیه ایران و حمایت مالی از این گروه‌ها برگزار شده است.»

۵. بر اساس گزارش‌های منتشرشده، جلسه اخیر مکرون با فعالان اپوزیسیون زن ایرانی در خارج از کشور از سوی یکی از گروه‌های معاند و تجزیه‌طلب تحت عنوان «عدالت برای کردستان» برگزار شده بود. گروهکی که توسط «برنارد هنری لوی» یکی از یهودیان پرنفوذ ساکن فرانسه، تأسیس شده و توسط او اداره می‌شود و هدف تشکیل «کشور کردستان»! که نتیجه تجزیه ایران و عراق و سوریه و ترکیه است را دنبال می‌کند. جالب‌توجه آنکه قابل‌توجه آنکه قبل از دیدار مزبور، تصویری از دیدار مصی علی‌نژاد (از عناصر خودفروخته و پادوی سرویس‌های اطلاعاتی غرب) با برنارد لوی منتشر شده بود!

در پایان باید اشاره کرد که طیف تندروی اصلاح‌طلبان و جریان ضدانقلاب، دو لبه قیچی عملیات رسانه‌ای موصوف در دو ماه گذشته بوده‌اند.

گفتنی است بسیاری از فعالان و خبرنگاران رسانه‌های اپوزیسیون و معاند فارسی‌زبان دوره کارآموزی خود را در همین رسانه‌های زنجیره‌ای طی کرده‌اند. به‌طور مثال «علی‌اصغر رمضان‌پور» سردبیر فعلی شبکه ابوارّه (اینترنشنال سعودی) سردبیر سابق روزنامه‌های زنجیره‌ای در ایران و همچنین معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات بوده است.

از دیگر عناصر خودفروخته منسوب به طیف اصلاح‌طلبان رادیکال که به خدمت رسانه‌های معاند مانند رادیو فردا، بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، من‌وتو و شبکه سعودی اینترنشنال درآمده‌اند می‌توان به خبرنگاران فراری مانند «مجتبی واحدی»، «حسین باستانی»، «مسیح علی‌نژاد»، «رکسانا صابری»، «مرجان آل‌آقا»، «فرناز قاضی‌زاده»، «نفیسه کوهنورد»، «فرشته قاضی»، «رضا حقیقت‌نژاد»، «نیک‌آهنگ کوثر»، «امید معماریان»، «ابراهیم نبوی»، «هوشنگ اسدی»، «نوشابه امیری»، «مسعود بهنود» اشاره کرد که تعامل، همکاری و همپوشانی آنان با اصلاح‌طلبان تندروی داخلی یک واقعیت انکارناپذیر است.

منبع: کیهان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مأموریت جدید مدعیان اصلاحات پاک کردن ردپای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها بیشتر بخوانید »