به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سرویس دفاع و امنیت مشرق، بعد از نزدیک به دو دهه اشغال نظامی، کشته، مجروح و آواره شدن میلیون ها نفر از شهروندان و نابودی بسیاری از تاسیسات زیربنایی و مهم در افغانستان، در نهایت ولایت های این کشور یکی بعد از دیگری در حال سقوط در مقابل گروه طالبان است. با این اوصاف، سوال مهمی که در مقابل این روند دومینو وار به ذهن می رسد این است که چگونه ارتشی که آمریکا مدعی است امکانات، هزینه و آموزش فراوانی برای آن خرج کرده، به سرعت از هم پاشیده است؟ برای پاسخ به این سوال اصلی، مطلع شدن از یک آمار، می تواند جالب باشد.
بیشتر بخوانید:
بر اساس آمارهای رسمی منابع غربی، از سال ۲۰۰۲ میلادی تا به امروز که آمریکا بحث تشکیل نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان تحت نظارت مستشاران این کشور و سازمان ناتو را آغاز کرده رقمی در حدود ۸۸ میلیارد دلار برای ارتش، پلیس و سیستم امنیتی این کشور در اشکال مختلف هزینه شده است. (از جمله آمار نشریه politico از رسانه های معتبر سیاسی در آمریکا).
حالا که شرایط نظامی و امنیتی در افغانستان رو به وخامت نهاده و بسیاری به دنبال پیدا کردن مقصر در خصوص مقصران در این شرایط هستند، بد نیست نگاهی به برخی از سخنان مقامات آمریکایی از گذشته تا به حال در این خصوص داشته باشیم. برای نمونه در بهار سال ۲۰۱۱ میلادی و در جریان یک جلسه استماع در کنگره آمریکا، ژنرال دیوید پترائوس فرمانده وقت نیروهای آمریکایی و بین المللی در افغانستان از افزایش قابل توجه مهارت و شجاعت ارتش افغانستان در نبردهای استان هلمند خبر داده و گفته بود چیزی نزدیک به ۶۰ درصد نیروهای عمل کننده در این ولایت که از جمله مناطق پر خطر این کشور بوده را نیروهای بومی تشکیل داده بودند.
در سال ۲۰۱۵ میلادی و با تمام شدن فاز رزمی آنچه آمریکا و ناتو، عملیات آزادی پایدار می نامیدند، اعلام شد که ارتش افغانستان خود را به عنوان نیرویی توانمند به اثبات رسانده و در یک مورد جالب دیگر در یک کنفرانس خبری در ۱۳ جولای سال جاری میلادی یعنی همین تابستانی که در آن هستیم، سخنگوی پنتاگون اعلام کرده بود که بر اساس برآورد آنها، ارتش افغانستان می داند که چطور از کشورش دفاع کند! که البته با گذشت تقریبا یک ماه از آخرین صحبت شاهد فروپاشی کامل خطوط دفاعی این ارتش بوده ایم.
اما یک روایت دیگر نیز در صحبت های کارشناسان مستقل و البته برخی از مسئولین رسمی آمریکایی وجود داشته که همواره به بخش های منفی، مشکلات و کمبود ها در افغانستان اشاره داشته اند. یکی از بحث های بسیار مهم در خصوص حفظ قدرت و برتری نیروهای ارتش افغانستان در هر نبردی، مسئله پوشش هوایی چه در شکل حمله به مواضع دشمن از آسمان و چه تامین نیازهای نیروهای خودی از طریق انواع هواگردها بوده است. برای سالها به این مسئله تاکید شد که ارتش افغانستان در بحث پشتیبانی هوایی به آمریکا و ناتو وابسته است لذا تلاش ها برای توسعه و تشکیل نیروی هوایی افغانستان آغاز و نیرویی برای این کشور تشکیل شد و جمعی از بالگردهایی مثل سری Mi ۱۷، بلک هاوک ، MD ۵۳۰ و هواپیمای ترابری هرکولس و پرنده تهاجمی بال ثابت سوپر توکانو در اختیار افغانی ها قرار گرفت.
نیروی هوای طالبان در کنار یک فروند بالگرد بلک هاوک ارتش افغانستان
بالگرد MD۵۳۰ افغانی در اختیار طالبان در وضعیت غیر عملیاتی و بدون پره ها – در انتهای تصویر نیز یک فروند بلک هاوک مشخص است
اما بحث فقط مربوط به سلاح و جنگ افزار نبود. اولا در بحث آموزش نیروی انسانی، خصوصا پرسنل زمینی برای تعمیر و نگهداری پرنده ها مشکلات زیادی برای افغان ها وجود داشت و دارد و این کشور در این بخش تقریبا به طور کامل وابسته به پیمانکاران خارجی بود که به نظر می رسد برنامه ای هدفمند برای این وابستگی وجود داشته است. کاهش پروازهای پشتیبانی توسط آمریکا و ناتو از یک طرف و افزایش حملات طالبان از طرف دیگر در سال جدید به صورت ناگهانی، فشار کاری روی یگان های هوایی ارتش افغانستان را بالا برد و این مسئله به سرعت، تبعات خود را نشان داد.
نرسیدن پشتیبانی باعث زمینگیر شدن بسیاری از پرنده های افغان از جمله بالگردهای این کشور شد. در چند روز اخیر حداقل ۴ فروند بالگرد بلک هاوک، ۲ بالگرد MD ۵۳۰، ۷ فروند بالگرد Mi ۱۷ و ۶ فروند پهپاد اسکن ایگل به غنیمت نیروهای طالبان در آمده است. نکته جالب این که حداقل در یک مورد نیروهای طالبان با کمک پرسنل افغان موفق به پرواز با بالگرد Mi ۱۷ نیز شده اند.
نیروی های طالبان در کنار یک فروند Mi ۱۷ افغانی
پهپاد اسکن ایگل در داخل جعبه در یکی از پادگان های ارتش افغانستان که در اختیار طالبان قرار دارد
نکته مهم در خصوص قوای بالگردی افغانستان اینکه برای چندین سال، کارشناسان و خصوصا افسران افغان اعلام کردند که پرنده های روسی برای شرایط این کشور، خصوصا در بحث تعمیر و نگهداری گزینه ای مناسب تر هستند اما آمریکایی ها به بهانه اختلاف ها با روسیه بر سر مسئله اوکراین، پشتیبانی مالی از ناوگان میل ۱۷ این کشور را کاهش داده و اعلام کردند که بالگردهای غربی بلک هاوک را در اختیار افغان ها قرار می دهند. پیچیدگی های بالای این پرنده باعث شد که افغانی ها از همان ابتدا در بحث تعمیر و نگهداری این بالگرد به طور کامل به آمریکا وابسته باشند و در حدود یک ماه اخیر نیز دو یا سه فروند از این بالگردها در حملات طالبان به پایگاه های ارتش نابود شده و ۴ فروند از آنها نیز به غنیمت رفته که این چهار مورد به نظر در وضعیت غیر عملیاتی توسط پرسنل رها شده بودند.
نیروی زمینی افغانستان؛ میراث شوم آمریکا برای همسایگان
نگاهی به نیروی زمینی ارتش افغانستان به صورت بهتری نشان می دهد که چطور یک اشغالگر قصد دارد تا یک ارتش ضعیف را به صورت وابسته سازمان دهد. همان طور که در ابتدای مطلب هم اشاره شد ۲ دهه زمان و چیزی در حدود ۸۸ میلیارد دلار برای نیروهای نظامی و امنیتی این کشور هزینه شده اما نیروی زمینی افغانستان صرفا در حد یک واحد پیاده نظام نگاه داشته شده است و تقریبا هیچ واحد زرهی سنگین یا پیاده مکانیزه ای وجود ندارد و واحد های توپخانه ای نیز به تعداد بسیار محدودی از توپ های ۱۲۲ میلی متری و راکت های گراد محدود است.
خودروهای تاکتیکی سری هاموی با پوشش ضد گلوله سبک، وانت های ساخت شرکت هایی مثل تویوتا یا فورد، نفربرهای سبک زرهی سری M۱۱۷ و خودروهای حفاظت شده سری maxxpro وسایل نقلیه ای هستند که سازمان خودرویی و توان تاکتیکی نیروی زمینی این کشور را تشکیل می دهند.
زره پوش M۱۱۷ به غنیمت رفته از ارتش افغانستان
خودروهای رها شده ارتش افغانستان در پایگاه هوایی قندوز
خودروی تاکتیکی هاموی در اختیار گروه طالبان در پایگاه هوایی قندوز
سه دستگاه خودروی حفاظت شده از سری maxxpro که توسط ارتش افغانستان رها شده
در چند ماه و خصوص چند هفته اخیر تعداد قابل توجهی از انواع این خودروها به غنیمت گروه طالبان در آمده و بنا به گفته برخی رسانه ها و متخصصانی که تحولات این کشور را از نزدیک دنبال می کنند، اصولا شمارش غنائم در این بخش تقریبا غیر ممکن شده است.
نیروی طالبان مجهز به اسلحه تک تیرانداز M۲۴ در مرکز تصویر – در پشت سر وی سلاح های سری M۴ – شخص دست راست حامل قبضه و بدنه اصلی تیربار M۲
حجم قابل توجهی از سلاح های سری M۴ و M۱۶ به غنیمت رفته از ارتش افغانستان
در عین حال در وضعیت سلاح های سبک نیز شرایط به همین گونه است. در این سالها حجم گسترده ای از سلاح های سبک مثل اسلحه های تهاجمی سری M۴ و M۱۶، تیربار سنگین سری M۲، تفنگ های تک تیرانداز سری M۲۴ و تیربارهای سری M۲۴۰ و M۲۴۹ در کنار انواع سیستم های هدف گیری اپتیکی و دوربین های دید در شب به ارتش افغانستان تحویل داده شده که خصوصا در روزها و هفته های اخیر حجم زیادی از این تجهیزات در اختیار گروه طالبان قرار گرفته است و به نظر می رسد ارتش آمریکا نیز علاقمند بوده به صورت غیرمستقیم، این سلاح ها از دست ارتش افغانستان خارج شود.
وضعیت بهم ریخته این روزهای افغانستان می تواند باعث پخش شدن این حجم از سلاح های سبک در دست بازیگران مختلف در این کشور شده و به زودی راه خود را به درون گروه های تروریستی مثل سلول های خاموش داعش در افغانستان یا گروه های قاچاقچی مواد مخدر در این کشور باز کرده و برای نیروی مرزی کشورهای همسایه افغانستان از جمله جمهوری اسلامی ایران مشکل ساز باشند.
حجم قابل توجهی از تسلیحات انفرادی ارتش افغانستان که به غنیمت طالبان در آمده – تیربارهای سری M۲۴۰ و M۲۴۹ نیز در تصویر مشخص هستند
مسئله در خصوص مشکلات ارتش افغانستان فقط در حوزه آموزش یا پشتیبانی نبوده و وقتی به روایت های مختلف پرداخته می شود شاهد هستیم که بسیاری از مشکلات در حقیقت ریشه در دولت ها و سیستم فاسد در این کشور دارد. دولت افغانستان به عنوان یک ساختار حکومتی که در زیر سایه اشغال این کشور توسط آمریکا تشکیل شد هیچ گاه به دنبال ایجاد تشکیل یک ارتش قوی و مستقل و البته یک سازمان و دولت سالم نرفت. امروزه اگر به سراغ هر گزارش رسمی دولتی یا هر روایت رسانه ای از مشکلات دولت و ارتش افغانستان بروید تقریبا یک واژه مشترک در بین تمام آنها پیدا خواهید کرد و آن هم ” فساد ” است. این مسئله از ارتش تا دولت، از سیستم اداری تا پلیس و سیستم قضایی این کشور ریشه دوانده و بسیاری اعتقاد دارند یکی از دلایل عدم مقاومت های مردمی و حتی در مواردی استقبال مردم از طالبان در شهرهای این کشور به ستوه امدن مردم از سیستم فاسد حکومتی نزدیک به آمریکا و غرب است.
یک مثال جالب در خصوص این مسئله نحوه شروع فعالیت مجدد گروه طالبان در بحث به تصرف در آوردن بخش های کوچک تر مثل ایستگاه های نگهبانی و روستاها در این کشور بوده. از سالها قبل بحثی به اسم ارتش ارواح در نیروهای مسلح افغانستان شیوع پیدا کرد که شامل نیروهایی بودند که تنها روی برگه ها حضور داشتند و البته حقوق آنها نیز هر ماه پرداخت شده و به جیب فرماندهان فاسد می رفت. در عین حال بسیاری از سربازان واقعی که در میدان نبرد حاضر بودند از کمبود حقوق شکایت داشتند. اما این تمام مشکلات نبود. پشتیبانی بسیار ضعیف، خصوصا از واحدهای نظامی حاضر در مناطق دور افتاده باعث شده بود در موارد زیادی نیروها با حجم کمی از مهمات و حتی غذا در برابر نیروهای طالبان قرار بگیرند. بحث تهیه و پخش مواد غذایی به واسطه رانت خواری در بسیاری از بخش های ارتش افغانستان به دست پیمانکاران فاسد محلی افتاده بود که عملکرد ضعیف انها باعث شد تا در بسیاری از موارد نیروهای افغانی حتی در میدان نبرد گرسنه بمانند.
طالبان با استفاده از همین مشکل با نزدیک شدن به این واحد ها و محاصره کردن آنها در ابتدا و سپس دادن امان نامه آنها را ترغیب به ترک پست های خود کرد و از همین طریق بخش زیادی از روستا ها و جاده های مواصلاتی توسط این گروه تقریبا بدون درگیری یا تلفات خاصی تصرف شد. از سوی دیگر ایالات متحده آمریکا نیز با وجود علم به این مسئله و اشاره چندین باره برخی از مقامات رسمی این کشور به وجود ساختارهای بیمار در داخل حاکمیت افغانستان، به علت استفاده کردن از وضعیت نابسامان افغانستان برای فعالیت های مخفیانه خود و تلاش برای ضعیف نگاه داشتن دولت، هیچ اقدامی برای حل این موضوعات انجام نمی داد و در نهایت ارتش و دولت افغانستان به مانند یک ویترین جذاب ولی از داخل تو خالی و تهی در برابر اولین ضربه محکم از هم فروپاشید.
با یک حساب ساده و سریع می توان فهمید اگر این هزینه واقعا خرج این کشور شده و در راه درستی خرج می شد، بعد از ۲۰ سال زمان و هزینه کردن حدود ۹۰ میلیارد دلار در این کشور، ارتش ساخته دست آنها توان مقابله با تهدیدات را بدون حضور مستقیم غرب داشت و مردم بی گناه افغان، بیش از این کشته و زخمی و آسیب دیده روحی و مالی نمی شدند اما آنچه در نهایت به دست آمده، حجم عظیمی تبلیغات و منت اروپا و آمریکا بر سر این کشور است تا نشان دهند چقدر به فکر افغانستان مظلوم هستند و آماده اند باز هم برای کمک به آنها، این کشور را اشغال کنند!