گروگان های آمریکایی

امام خمینی (ره): من مایل به ملاقات با کارتر نیستم

امام خمینی (ره): من مایل به ملاقات با کارتر نیستم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار سیاسی دفاع‌پرس، زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل می‌توان به شناخت کامل‌تری از ایشان رسید.

 

«تقویم روح‌الله» مجموعه‌ای هست که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی می‌کند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل می‌افتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی هست مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد. حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد هست که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد.

 

در ادامه مصاحبه‌ها و بیانات امام راحل در این روز را می‌خوانید.

 

اشغال لانه جاسوسی و آزادی گروگان‌ها

 

خبرنگاران آمریکایی: برخلاف کلیۀ قراردادهای بین‌المللی، شما عده‌ای از گروگان‌ها را در ایران نگه داشته‌اید. آیا آنها‏ ‏را آزاد خواهید کرد؟ و کی؟‏

 

امام خمینی: ‏قراردادهای بین‌المللی اقتضا می‌کند که جاسوس در یک مملکتی به اسم سفیر باشد یا‏ ‏به اسم کاردار سفیر باشد! یا نه؟ اگر سفرایی باشند، اشخاصی باشند که در یک مملکتی‏ ‏خیانت نخواهند بکنند، جاسوسی نمی‌خواهند بکنند، اسباب حکومت نمیخواهند‏ ‏فراهم کنند، اینها هستند که گروگان گرفتنشان صحیح نیست و اما اینکه ملت ما عمل کرده‏ ‏هست، این گرفتن یک دسته جاسوس هست که این جاسوس‌ها به حسب قواعد باید بازرسی‏ ‏و محاکمه شوند. باید بر حسب قوانین ما با آنها عمل بشود. اما آنچه که کارتر کرده‏ ‏هست برخلاف قوانین بین‌المللی هست. برای اینکه مجرم‏ به یک کشور باید بیاید در‏ ‏همان کشور محاکمه بشود و یک کشوری حق ندارد مجرم را نگه دارد و پناه بدهد و‏ ‏برخلاف قوانین بین‌المللی هست. این کارتر هست که برخلاف قوانین بین المللی رفتار‏ ‏کرده هست نه ما.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: کارتر کاملاً روشن کرده هست که شاه را به ایران برنمی‌گرداند. در حالی که دیپلمات‌ها و خانواده هایشان‏ ‏از این جریان سخت ناراحت هستند. آیا محلی برای مذاکره وجود دارد؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏تا مادامی که این مجرم برنگردد و آقای کارتر به قوانین بین‌المللی احترام نگذارد، این‏ ‏جاسوس‌ها را ما نمی‌توانیم برگردانیم. ما چنانچه بعد از آمدن شاه هم جاسوس‌ها را‏ ‏برگردانیم این برای این هست که یک تخفیفی به آنها داده‌ایم و الاّ اینها باید محاکمه‏ بشوند و در همین جا بر حسب قانون ما با آنها رفتار بشود.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: آیا تنها شرطی که شما می‌گذارید برای این مسئله، همین هست. یعنی برگشتن شاه؟‏

 

امام خمینی: ‏‏تنها شرط، برگشتن شاه هست و این روی تخفیفی هست که ما به اینها می‌دهیم.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: ایران و امریکا در حال جنگ اقتصادی و سیاسی هستند و در عین حال ایران قبول نمی‌کند که هیچ گونه‏ ‏نماینده‌ای را از نمایندگان امریکا بپذیرد و با آنها صحبت کند. علت این مسئله چیست؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏این جنگ اقتصادی و سیاسی هست که آقای کارتر به وجود آورده هست و ما نه از جنگ‏ ‏سیاسی او واهمه داریم و نه از اقتصادی. بلکه اعتقاد داریم که جنگ سیاسی حتماً به ضرر‏ ‏امریکاست و جنگ اقتصادی به ما ضرری نمی‌رساند. مع ذلک تا شاه برنگردد و مجرم‏ ‏را به ما برنگرداند و کارتر سر به قوانین بین‌المللی فرود نیاورد، ما نمی‌توانیم برای‏ ‏مذاکرات راه پیدا کنیم. ما در آقای کارتر انسان دوستی را سراغ نداریم. 

خبرنگاران آمریکایی: از شما نقل کرده‌اند که فرموده‌اید، رابطه داشتن با امریکا به مصلحت ایران نیست. آیا این امکان پذیر‏ ‏هست که در یک لحظه‌ای از زمان شما تصمیم بگیرید که تمامی روابط با امریکا را قطع بکنید و تمام‏ ‏امریکاییان را و نیز این گروگان‌ها را به امریکا برگردانید؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏امکان دارد این معنا. باید مطالعه بشود. این نحو روابطی که امریکا با ما تاکنون داشته هست‏ ‏و این طور سفارتخانه‌ای که امریکا در ایران داشته هست، اینها قابل قبول نیستند و اما اگر‏ ‏این محل جاسوسی تبدیل بشود به محلی که سفارتخانۀ صحیح در آن باشد و آن طور‏ ‏روابطی که امریکا تاکنون با دولت ایران در رژیم سابق داشته هست آن نباشد و ما صلاح‏ ‏بدانیم که بعضی روابط محفوظ باشد و دولت صلاح ببیند که بعضی از روابط محفوظ‏ ‏باشد این مانع ندارد. محفوظ می‌ماند.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: منظور بیشتر این بود که اگر روابط قطع شود، بلافاصله گروگان‌ها برمی‌گردند؟ یا نه؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏باید ملاحظه کنیم که اینها سفیر بودند و مأمور سفارتخانه بودند یا اینکه اشخاصی بودند‏ ‏که برای جاسوسی آمدند. البته جاسوس‌ها را ما نمی‌توانیم برگردانیم و هیچ قواعدی اقتضا‏ ‏نمی‌کند که جاسوس را برگرداند. لکن اگر مأمورهای رسمی عادی باشد، آن را اگر قطع‏ ‏رابطه شد مانع ندارد. 

 

خبرنگاران آمریکایی: آیا تمایل دارید که با کارتر ملاقات کنید و او را قانع کنید که به خواست شما گردن بنهد؟ و اگر چنین‏ ‏هست آیا حاضرید در یک کشور سوم مانند فرانسه که مدتی هم در آن زندگی کرده بودید ایشان را‏ ‏ملاقات کنید؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏ملاقات ما تأثیری در امور ندارد. اگر آقای کارتر بخواهد با این ملاقات، فرضاً ما تنازلی‏ ‏بکنیم، از آمدن مجرم که ایشان به حسب قواعد بین‌المللی باید تسلیم بکند، بخواهند که‏ ‏ما یک قدمی پایین بیاییم، این امکان ندارد و اگر او را بفرستند اینجا ملاقات ما دیگر چه‏ ‏فایده‌ای دارد. لهذا من مایل به ملاقات ایشان نیستم. 

 

خبرنگاران آمریکایی: ‏من در مقابل سفارت امریکا با بسیاری از مردم صحبت کردم و آنها می‌گویند هر اتفاقی بیفتد در هر‏ ‏حال این گروگان‌های امریکایی کشته نخواهند شد. شما می‌توانید همان حرف را بگویید؟‏

 

امام خمینی: ‏‏بلااشکال این مسئله همان طوری هست که آنها گفتند. مادامی که اینجا هستند، در پناه‏ ‏اسلام هستند. هیچ ابداً به آنها ضرری نمی‌رسد و آنها در آنجا در کمال رفاه هستند. وقتی‏ ‏که مجرم ما را دادند با اینکه بر حسب قواعد ما باید اینها را محاکمه کنیم چون جاسوس‏ ‏هستند، ولی مع ذلک اگر مجرم ما را دادند، ما یک مرتبه تخفیف به آنها خواهیم داد و‏ ‏آنها را برمی‌گردانیم.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: حضرت آیت‌الله ، اینجا یک نکتۀ ظریفی هست. توجه بفرمایید که اگر شاه را برنگردانند محاکمۀ اینها،‏ ‏محاکمۀ جاسوسان‌شان قطعی هست؟‏

 

امام خمینی: ‏‏اگر چنانچه طولانی شود قطعی هست. 

 

خبرنگاران آمریکایی: ‏و در آن صورت هر حکمی که دادگاه بدهد بلی؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏بلی. 

 

مصاحبه با خبرنگاران آمریکایی ـ بیست و هشتم آبان 1358 ـ قم

 

وظایف نیروهای مسلح

 

شما اکثراً وضع پلیس و سایر قوای مسلحه را، نظامی و انتظامی را در زمان سابق‏ ‏مطلعید، مطلعید که این قوای نظامی و انتظامی از ملت به طوری جدا بود که هیچ کدام از‏ ‏طبقات، چشم دیدن طبقۀ دیگر را نداشتند و این نکته‌اش این بود که سران پلیس، سران‏ ‏ارتش و سران شهربانی و سایر قوای مسلحه اشخاصی بودند که با کارهایی که می‌کردند و‏ ‏کارهایی که تحمیل می‌کردند به زیردستان خودشان، وسایل نفرت ملت را از مطلق قوای‏ ‏مسلحه فراهم می‌کردند.

 

الآن هم که وضع تغییر کرده هست وظیفۀ همۀ ما این هست که خود را ‏خدمتگزار بدانیم. مردم احساس کنند که اینها به نفع آنها عمل‏ ‏می‌کنند. اگر مردم احساس کنند که پلیس برای حفظ مصالح آنهاست، با آغوش باز از پلیس‏ ‏پشتیبانی می‌کنند و لهذا شماها یک تکلیف بزرگی گردنتان هست که باید این ذائقۀ تلخ را‏ ‏برگردانید به یک ذائقۀ شیرینی و آن با عمل شماست. با عمل ژاندارمری هست. با عمل‏ ‏ارتش هست، با عملتان می توانید که شما کاری بکنید که مردم از یاد ببرند آن سختی‌ها و آن‏ ‏زورگویی‌های سابق را.

 

وقتی ما احساس این را بکنیم که ما همه با هم برادر هستیم، با هم رفتارمان‏ ‏خوب هست و اگر این احساس پیش بیاید که من آن بالا هستم و دیگران باید اطاعت از‏ ‏من بکنند، من رئیس شهربانی هستم و دیگران باید از من اطاعت بکنند و یک تکلیفی‏ ‏هست و بخواهید با تکلیف و تکلّف به مردم حکومت کنید، این باز برمی‌گردد به آن‏ ‏حالات سابقه و مردم از شما جدا می شوند.

 

شما گمان نکنید که از غرب برای ما یک تحفه‌ای می‌آورند. شما گمان نکنید که از‏ ‏غرب برای ما چیزی می‌آورند که ما را مترقی کنند، ترقی به ما بدهند. غرب تا ما را در‏ ‏سطح پایین نگه ندارد، نمی‌تواند از ما استفاده کند. کوشش آنها این هست که ماها، این‏ ‏ممالک اسلامی، این ممالک مستضعف در یک سطح پایینی از همه امور باشیم. هر امری‏ ‏را که آنها برای ما بیاورند؛ یک امر استعماری هست؛ یعنی اگر طب را برای ما بیاورند طب‏ استعماری هست. اگر دارو برای ما صادر کنند آن هم استعماری هست. اگر دانشگاه برای ما‏ ‏بخواهند درست کنند آن هم دانشگاه استعماری هست. همه چیز را آنها می خواهند به‏ ‏طوری درست کنند که برای خودشان نافع باشد و ما چشم و گوش بسته تسلیم آنها باشیم. 

 

الآن که به خواست خدا ما از این قید و بندها‏ ‏خارج شدیم، باید خیلی متوجه باشیم به اینکه مبادا ما را دوباره در این قید و بندها قرار‏ ‏بدهند. باید ما عبرت بگیریم از آن پلیسِ زمان محمدرضا و از آن ارتشِ زمان محمدرضا‏ ‏و از آن ژاندارمریِ زمان او و ببینیم که مردم با آنها چه جور بودند و آنها با مردم چه جور‏ ‏بودند و نتیجه‌اش چه شد. مردم با آنها مخالف بودند، آنها هم با مردم مخالف. مثل دو تا‏ ‏دشمن با هم برخورد می‌کردند.

 

برادرها! اگر با مردم خوب رفتار بکنید،‏ ‏برای خودتان هست و اگر با مردم خدای نخواسته بد رفتار کنید، به ضرر خود شماست.‏ ما و‏ ‏شما یک روزی دربارگاه الهی، پیشگاه الهی خواهیم رفت و آن روز از ما سؤال خواهد‏ ‏شد و از شمایی که پلیس هستید، از شغل شما و از عمل شما و از رفتار شما سؤال خواهد‏ ‏شد. غفلت نکنید از خدا، غفلت نکنید از آن روزی که همه محتاج هستید. ‏

سخنرانی در جمع فارغ التحصیلان آموزشگاه افسری جماران بیست و هشتم آبان 1359

خودداری از طرح مسائل مخالف با مصالح کشور

جای بسی تأسف هست که مجلس محترم شورای اسلامی که اولی به حفظ آبروی‏ ‏جمهوری اسلامی هست و در حال حاضر که جهان استکبار و بستگانشان بر ضد اسلام‏ ‏و مصالح کشور اسلامی کوشش بی‌وقفه دارند، در نطق‌های مجلس ناخودآگاه یا‏ ‏خدای نخواسته با آگاهی و برای اغراض غیر انقلابی کوشش در پخش مطالبی مربوط‏ ‏به دولت و ادارات دولتی می‌کنند که در پیش شنوندگان بیخبر انعکاس آن، چنان‏ ‏مأیوس کننده هست که گویی ادارات دولت اسلامی به طور دسته جمعی مشغول غارت‏ ‏مردم و رشوه‌گیری و دزدی هستند و هر کس این مسائل را می‌شنود و بی‌خبر هست گمان‏ ‏می‌کند نزدیکی به ادارات دولتی بی‌رشوه دادن و بدون رابطه، غیر مجاز هست. این‏ ‏امر باعث سستی مردم بعض مناطق کشور در شرکت در نماز جمعه و در جبهه‌ها شده‏ ‏هست که اخبار آن به اینجانب میرسد.

آقایان می دانند که اگر در یک اداره بعض‏ ‏اشخاص تخلفاتی داشته باشند و به طور عمومی به کارمندان و ادارات دولتی نسبت‏ ‏ناروایی دهند، ارتکاب معصیت کبیره شده و در پیشگاه خداوند جواب لازم دارد. اگر‏ ‏بعض آقایان تحت تأثیر تبلیغات فاسد قرار گرفته‌اند و بدون تحقیق مطالبی آنچنان تند و‏ ‏بی‌حساب بگویند، با دست خود تیشه به ریشۀ انقلاب و بالاخره اسلام می‌زنند. این‌جانب‏ ‏نصیحت به آقایان را از حقوق برادری ایمانی می‌دانم و تأکید می‌کنم که در مسائلی که به‏ حیثیت جمهوری اسلامی لطمه می‌زند طرح این مسائل نکنید و‏ ‏وجهۀ جمهوری اسلامی و اسلام را مشوه جلوه ندهید.

به حسب موازین شرعیه، اگر‏ ‏کسی مطلع باشد که یک نفر مشخص خلاف کرده و مُتَجاهِرِ به فسق‏ نباشد، افشای آن‏ ‏فسق مخالف شرع هست و اگر در ادارات یا جای دیگر کسی مرتکب گناهی شد، نباید در‏ ‏ملأ عام افشا نمود؛ بلکه باید به محاکم صالحه و مقامات ذی ربط اطلاع داد تا جلوگیری و‏ ‏مجازات شود.

پیام به نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ بیست و هشتم آبان 1364

 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

امام خمینی (ره): من مایل به ملاقات با کارتر نیستم بیشتر بخوانید »

التماس آمریکا برای رهایی گروگان‌هایش از دست ایران

التماس آمریکا برای رهایی گروگان‌هایش از دست ایران


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادان و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. وی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد.

اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت. تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

امشب (۲۰ آبان ۱۳۵۹) هم مثل شب گذشته، آبادان آرام هست و بهتر از شب‌های گذشته خوابم برد. برایم گفته‌اند ترک عادت موجب مرض هست و این صدای دلخراش آمریکا عادت شده که چیز‌هایی هم شده از لحن این رادیو فهمید که لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از بی‌ادبان و این بی ادب امروز تمام بخشش در رابطه با گروگان‌ها بود و خبر می‌داد که یک هیئت از بلندپایگان آمریکا در حالی که جواب حکومت اسلامی ایران در مورد مسئله گروگان‌ها [را]همراه دارند برای تسلیم این نامه به الجزایر رفته‌اند، زیرا بعد از قطع رابطه ایران و امریکا، دولت الجزائر حافظ منافع ایران در آمریکا و رابط این دولتین هست.

لحن رادیو آمریکا طوری هست که به وضوح معلوم هست این به اصطلاح ابر قدرت سخت به التماس افتاده که شاید بتواند گروگان‌ها را نجات دهد. راستی قدرت از آن خداست این امریکا را ببین که یک روز چگونه بر ایران حکومت می‌کرد و حاکم صوری ایران محمدرضا پهلوی تمام حرکات و اعمالش زیر نظر این به اصطلاح ابر قدرت بود و در برابر کارتر برد‌های ذلیل بیش نبود.

این پیر، اما امروز یک پیرمرد هشتاد ساله نشسته در گوشه‌ای در تهران، جماران، یا در قم، یخچال قاضی و این چنین این غول کاغذی را به زانو درآورده و از صدا انداخته هست. رادیو کویت را هم گوش دادیم صدام بیچاره در یک کنفرانس مطبوعاتی لاطائلاتی به هم یافته و نشخوار می‌کند. چه کند کویت بیچاره که سخت از صدام ترسیده و وحشت برش داشته و در برابر این شیر بی‌یال و دم و اشکم خود را به کلی باخته و به عینه شعبه‌ای از رادیو بغداد شده هست.

تا حدود ساعت ۱۰ صبح منزل بودیم و سپس عازم رادیو شدم. تصمیم گرفته‌ام دهه اول محرم هر روز اقلا چند دقیقه‌ای بوسیله پیام رادیویی به ساحت شریف امام حسین علیه السلام عرض ارادتی کنم. پیامی مختصر درباره فداکاری‌های قهرمانان محرم دادم و محور سخن را قیس بن مسهر قرار دادم و شرح نامه رسانی او به مردم کوفه و شهادت درس آموزش را.

از رادیو به منزل آمدیم چند دقیقه‌ای در منزل بودیم و نزدیکی‌های ساعت ۱۲ به معمول هر روز با مهدی و محمود و مرتضی به مسجد قدس رفتیم. جلوی در مسجد عده‌ای جمع بودند معلوم شد چند دقیقه پیش ترکش‌های خمسه خمسه دو نفر را روبه‌روی مسجد کشته هست. برادران مسجدی قدری دلهرگی داشتند. نماز ظهر و عصر را به جا آوردیم نمازگزاران کم و بیش متفرق شده بودند و چند نفری نشسته مشغول دعا یا گفتگو بودند که خودم نیز نشسته بودم می‌خواستم دعای روز سه‌شنبه را بخوانم که ناگهان صدایی مهیب برخاست و گرد و غبار و خورده آجر  شبستان مسجد را فراگرفت.

خلاصه محشری در گرفت سراپایم غرق در گرد و غبار چند تکه آجر به کمر و بازوانم خورد و سراسیمه برخاستم، اما غبار طوری شبستان مسجد را فراگرفته که کسی کسی را نمی‌بیند ولی می‌شنوم که یکی از برادران مسجدی فریاد می‌کشد آقای جمی.

در میان غبار چشمم به فرزندم مهدی افتاد که با سر و صورت غرق در غبار مضطرب به جایگاه من می‌دود و فریاد می‌کشد که او را صدا زدم و گفتم و سلامتم و سراغ محمود و مرتضی و خردل [را]گرفتم آنها هم آمدند و سالم بودند و همه اصرار داشتند که به سرعت از مسجد بیرون رویم که دارند مسجد را می‌کوبند.

کفش‌ها را پیدا نکردم پای برهنه خود را به ماشین رساندم که دیدم زیر بغل یک نفر که خون آلود بود گرفته به طرف ماشین آمدند که او را به بیمارستان برسانیم جوانی هم که قدری خون آلود بود سوار شد. به سرعت آن دو را به بیمارستان رساندیم و به منزل برگشتیم دیدم عمامه و قبا و با غرق در گرد و غبار شده، همه را کناری گذاشتم که خردل آنها را تکاند و گرد و غبارشان را پاک کرد.

امروز دیگر ناهار نداریم چند دانه سیب زمینی که در منزل داشتیم آپ پز کردیم و با خرما خوردیم و در مورد حادثه گفتگو کردیم. معلوم شد مسجد را به توپ بسته‌اند که به سردر مسجد اصابت کرد که در نتیجه چند نفر در اثر اصابت آجر پاره‌ها زخمی شده‌اند؛ اما کسی از بین نرفت. قبل از ظهر نامه‌ای از ستاد عملیات جنگی جنوب داشتم که دعوت شده بودم برای بعضی از پرسنل سخنرانی کرده روحیه آنها را بالا برم. ساعت چهار به ستاد عملیات جنوب و اتاق جنگ رفتم. در ستاد عملیات دو نفر عراقی، یکی افسر و دیگری سرباز را دیدم که پناهنده شده بودند و مورد بازجویی قرار داشتند. تا غروب آنجا بودیم و بعد به منزل برگشتم.

انتهای پیام/ 161 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

التماس آمریکا برای رهایی گروگان‌هایش از دست ایران بیشتر بخوانید »