گزیده روزنامه های اقتصادی

گاف بزرگ آماری همتی در مورد مثبت‌بودن تراز تجاری کشور/ دعوای آماری در دولت به بانک مرکزی و گمرک رسید/ تلقی بسیار خوشبینانه و بلندپروازانه دولت از درآمد نفت در بودجه ۱۴۰۰

کلاف سردرگم تعیین تکلیف خودروهای دپوشده/ دخالت‌های دولت در شورای عالی کار به زیان کارگران شد/ دولت بین رشد بورس یا کاهش بیشتر نرخ دلار کدام را انتخاب می‌کند؟



 سرویس اقتصادی مشرق- هر روز صبح، «گزیده مطالب اقتصادی روزنامه‌ها» را شامل خلاصه گزارش‌ها، یادداشت‌ها، خبرهای اختصاصی و مصاحبه‌های اقتصادی رسانه‌های مکتوب، در مشرق بخوانید.

* آرمان ملی

– دخالت‌های دولت در شورای عالی کار به زیان کارگران شد

علی دهقان‌کیا، فعال کارگری، به آرمان ملی گفته است:‌ در شورای عالی کار سه گروه کارفرمایی، دولت و کارگری وجود دارند که سال ۱۳۹۸ یک فرمولی را جمع‌بندی کردند که هر سه گروه روی آن توافق داشتند، ما می‌خواهیم برای تعیین دستمزد سال ۱۴۰۰ همان فرمول رعایت شود. این فرمول همانی است که نشان می‌دهد هزینه سبد خانوار تا امروز چه اندازه شده است. امسال باید مابه‌التفاوت چهار میلیون و ۹۶۰ هزار تومانی که با همین فرمول به‌عنوان هزینه خانوار در سال ۹۸ تعیین شد تا عددی که امسال با همان فرمول برای سال آینده مشخص می‌شود، را پرداخت کنند و این جای بحث ندارد، برای بیشتر از این باید چانه‌زنی کرد تا بتوان بخشی از تورم و عقب‌افتادگی‌های سال‌های گذشته را جبران کرد.

متاسفانه دخالت‌های دولت در تعیین مزد در این چند سال باعث شده که تفاوت به اینجا برسد که حداقل‌های ما با سبد هزینه خانوار به صورت واقعی چیزی حدود ۲۷ درصد سبد هزینه خانوار را بگیریم؛ اگر این را هم بخواهند کم کنند مردم چطور باید زندگی کنند، نظر ما این بود که دولت در این کار دخالت نکند و ناظر بر عملکرد دو گروه کارفرمایی و کارگری باشد. دولت باید میزان افزایش قیمت کالاها را بررسی کند. کالاهایی هست که در سبد خانوار به درد قشر حقوق بگیر می‌خورد نه ۳۵۰۰ قلم کالا که معلوم نیست قیمت آنها چطور تعیین شده است.

گرفتاری ما واقعا در این موضوع دخالت‌های دولت است که این اتفاقات می‌افتد، اگر دولت‌ها دخالت نمی‌کردند، اگر دولت‌ها چارچوب قانون را رعایت می‌کردند، امروز ما نباید به این اندازه گرفتار داشته باشیم که حداقل دستمزد یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان شود و سبد هزینه خانوار تا امروز و براساس آن چیزی که آن سه گروه پذیرفته‌اند، پایین‌ترین قیمت‌ها باشد! جالب اینکه با درنظر گرفتن همین قیمت‌های پایین قیمت پایین، به رقم هفت میلیون و ۶۰۰ هزار تومان رسیده‌اند که تقریبا مدنظر این سه گروه هم هست. با همین فرمول هزینه‌های سال گذشته حدود چهار میلیون و ۹۶۰ هزار تومان بوده است. دلیل گرفتاری‌های امروز این است که دولت‌ها بندهای یک و دو ماده ۴۱ قانون کار را اجرا نکردند و هر چقدر هم که جلوتر می‌رویم گرفتاری بیشتر خودش را نشان می‌دهد و فاصله بین حداقل دستمزد و سبد هزینه خانوار بیشتر می‌شود. الان کارگران تنها حدود ۲۷ درصد حقوق سبد هزینه خانوار را دریافت می‌کنند و با توجه به اینکه بالای ۶۰ تا ۷۰ درصد کارگران و ۶۰ درصد بازنشستگان حداقل‌بگیرند و زندگی با این حقوق بسیار سخت است. انتظار ما این است که مابه‌التفاوت سبد هزینه خانوار سال گذشته نسبت به امسال پرداخت شود.

اصلا دولت از کجا این رقم ۲۵ درصد افزایش حقوق کارمندان در لایحه بودجه سال آینده را آورده است؟ اگر براساس تورم باشد که الان تورم حدود ۴۶ درصد است که اصلا این را هم قبول نداریم و معتقدیم در سبد هزینه خانوار ۱۰۰ درصد افزایش داشته‌ایم. کالاها از خودرو گرفته تا موادغذایی و شوینده و … قیمتشان دو برابر شده است. اینکه چگونه اعدادی مانند ۴۶ درصد تورم متولد می‌شود خود جای سوال دارد چراکه ایجاد چنین ارقامی است که نهایتا مردم را بیچاره کرده و رسانده به اینجا که حقوق حداقل‌بگیر بازنشسته با ۳۰ سال کار با متناسب‌سازی دو میلیون‌و ۸۰۰ هزار تومان باشد که اگر نبود باید همان یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان را می‌گرفتند! خود نمایندگان مجلس گفته‌اند که سبد هزینه خانوار ۱۰ میلیون تومان است و اعتقاد ما هم همین است، از این ۱۰ میلیون تومان هزینه سبد خانوار الان دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان با متناسب‌سازی به حداقل بگیران پرداخت می‌کنند، تصور کنید که ۶۰ درصد بازنشستگان حداقل‌بگیر و ۱۰ تا ۱۲ درصد زیر حداقل‌بگیر قرار دارند!

انتظار ما از شورای عالی کار این است با همان فرمولی که سبد هزینه‌ای سال گذشته را با آن محاسبه کردند و هر سه گروه به آن اعتقاد دارند، باید به ما برسانند اگر این اتفاق نیففتد شکاف بیشتر می‌شود و این اتفاق جز نارضایتی مردم چیزی به همراه نخواهد داشت. دولت باید کاری کند که برای مردم دردسر ایجاد نشود، ‌ براساس آن چه گفته شد سال گذشته دولت ۲۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشته که این تورم ۴۶ درصدی را ایجاد کرده و براساس پیش‌بینی از لایجه بودجه سال آینده، ۱۴۰۰ هم دولت با کسری بیش از ۳۵۰ هزار میلیارد تومانی مواجه است و حالا حاسب کنید این تورم ۴۶ درصدی به کجا خواهد رسید. این نوع افزایش دستمزد در برابر هزینه‌ها جز اینکه مردم را عصبانی و ناراحت کند و آنها بیشتر به دردسر بیاندازد ثمر دیگری ندارد. انتظار ما این است که واقعیت‌ها را در نظر بگیرند.

* آفتاب یزد

– درج قیمت املاک در سایت‌ها؛ آری یا خیر؟

آفتاب یزد درباره اعلام قیمت مسکن در فضای مجازی نوشته است: درج قیمت در آگهی املاک وبسایت‌های اینترنتی و اپلیکیشن‌های گوشی‌های همراه داستانی شده است در کشور پر قصه خانه‌دار شدن یا نشدن ایران ما …! از سویی جمع کثیری از مردم خواستار وجود این امکان تسهیلگر در فضای مجازی هستند و جمعی از مسئولان هم با این دید که قیمت‌های درج شده بیشتر قیمت‌سازی است تا واقعیت با درج آن در این ابزارهای اینترنتی مخالف هستند و توپ گرانی احتمالی آینده را هم اکنون به گردن درج این قیمت‌ها در سایت‌ها می‌اندازند!

در حالی که وزیر راه و شهرسازی و رئیس اتحادیه مشاوران املاک با ازسرگیری درج قیمت در آگهی املاک وبسایت‌های اینترنتی و اپلیکیشن‌های گوشی همراه مخالفند، اما این وبسایت‌ها پس از لغو ممنوعیت درج قیمت‌ها با دستور دادستانی تهران پس از ۸ ماه ممنوعیت، دوباره قیمت‌گذاری را آغاز کرده اند.

از سویی محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی در گفت‌وگو با تسنیم می‌گوید «این اقدام هیچ مبنا و پایه‌ای ندارد، ذهن جامعه را منحرف کرده و برای عده‌ای توهم ایجاد می‌کنند. و باعث ایجاد التهاب در بازار مسکن می‌شود» و از سوی دیگر مصطفی قلی خسروی رئیس اتحادیه مشاوران املاک (از مخالفان بازگشت قیمت پیشنهادی مالکان به آگهی‌های اینترنتی) علت آن را مذاکرات مدیران سایت‌های اینترنتی با برخی اعضای هیئت رئیسه کمیسیون عمران مجلس و پادرمیانی چند نماینده با دادستانی برای امکان درج قیمت عنوان کرده است!

خسروی اعلام قیمت‌ها را در سایت‌ها «قماربازی» تعبیر می‌کند و می‌افزاید: «فردی در خانه نشسته و می‌گوید ما که ضرر نمی‌کنیم به یکی از سایت‌ها مراجعه کرده و قیمت ملک خود را مثلا ۱۸میلیون تومان اعلام می‌کند. همسایه بالایی که قیمت را ۱۶میلیون اعلام کرده بود، این آگهی را می‌بیند و قیمت ملک خود را ۲۰میلیون تومان اعلام می‌کند. سپس همان فردی که ملک خود را ۱۸میلیون تومان فایل کرده بود، قیمت را به ۲۲ میلیون تومان افزایش می‌دهد. همین‌گونه قیمت مسکن بالا می‌رود و مردم توان ورود به بازار را نداشته و این بخش کلاف سردرگم می‌شود.»

رئیس اتحادیه مشاران املاک تصریح می‌کند: همه اینها در حالی است که قیمت ملک ۲۲ میلیون تومانی در بازار ۱۶ میلیون تومان هم نیست.

و البته وی ادعایی هم می‌کند که بر اساس جستجوی خبرنگار «آفتاب یزد» به واقعیت نزدیک نیست! در واقع برخلاف اینکه خسروی ادعا می‌کند «هیچ جای دنیا را نداریم که قیمت ملک را در سایت‌های اینترنتی درج کنند. اینها اسم این کار را شفاف‌سازی گذاشته‌اند، بنده می‌گویم این کار جنجال‌بازی و قماربازی است.» در کشور همسایه ترکیه که کارنامه مدیریت مسکن آن بسیار بهتر از ایران است، درج قیمت در سایت‌ها آزاد است و ممنوعیتی بر آن حاکم نیست.

در یک کلام به ادعای مخالفان درج قیمت‌ها، با وجود بازگشت آرامش به بازار مسکن در ماه‌های آبان و آذر که تورم بخش مسکن ثابت یا منفی بود و همچنین پیش‌بینی ادامه روند کاهش متوسط قیمت مسکن در تهران در پایان دی ماه، اقدام برخی وب سایت‌های انتشار آگهی‌های املاک مبنی بر درج قیمت‌های ساختگی، به تشنج احتمالی در بازار مسکن دامن خواهد زد. استناد آنها نیز به یکی از وب‌سایت‌های مشهور انتشار آگهی املاک است که قیمت واحد مسکونی ۳۰ سال ساخت در خیابان پیروزی تهران را متری ۱۰۰میلیون تومان فایل کرده است! این در حالی است که بر اساس گزارش بانک مرکزی از بازار مسکن پایتخت در آذر ماه، متوسط قیمت مسکن در منطقه ۱۳ تهران، متری حدود ۲۹ میلیون تومان است.

همچنین بر اساس گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت منطقه ۲ تهران، ۴۳ میلیون تومان در آذر ماه بود، در حالی که در یکی از آگهی‌های منتشر شده در اپلیکیشن مشهور موبایلی، قیمت واحد مسکونی ۱۷ سال ساخت در مرزداران متری حدود ۴۶ میلیون تومان ارزش‌گذاری شده است.

در منطقه ۵ تهران نیز بر اساس گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت مسکن متری ۳۴ میلیون تومان است، اما در یکی از سایت‌های انتشار آگهی‌های املاک، یک واحد ۲ سال ساخت در شهران متری ۴۰میلیون تومان فایل شده است.

رضا قوامی کارشناس بازار مسکن درج قیمت‌ها در سایت‌ها را امری منفی نمی‌پندارد و معتقد است این نوع ابزارها فقط جهت تسهیل پیگیری متقاضیان است. اگرچه نظارت بر این سایت‌ها هم امری است که نباید آن را نادیده گرفت. وی در تحلیل دلایل مخالفان و موافقان به خبرنگار روزنامه «آفتاب یزد» می‌گوید: طرفداران ممنوعیت درج قیمت‌ها در سایت‌ها معتقد هستند که با حذف قیمت‌ها به عنوان یکی از عوامل برهم زننده کنترل بازار مسکن، قیمت‌ها در یک فرآیند منطقی قرار گرفته بود و بازگشت نرخ‌ها می‌تواند این نظم را بر هم بزند.

این کارشناس بازار مسکن با تایید اینکه درج قیمت در آگهی‌ها تنها عامل رشد قیمت‌ها در بازار مسکن نیست، می‌گوید: اما منتقدان درج قیمت در سایت‌ها بر این باور هستند که می‌تواند به عنوان یک عامل اختلال‌زا و رکودزا عمل کند. کما اینکه به باور این دست کارشناسان، قبل از اردیبهشت ۹۹ که هرکس بنا به تشخیص خود اقدام به نرخ‌گذاری در سایت‌ها می‌کرد، حباب در بازار مسکن ایجاد شد و حالا که در حال تخلیه شدن است، بازگشت مجدد قیمت‌ها می‌تواند این بازار را از حالت طبیعی خارج کند.

وی با استناد به دیدگاه منتقدان می‌افزاید: مخالفان بر این باور هستند که اگر نرخ‌ها به آگهی‌های سایت‌ها برنمی‌گشت، طی ماه‌های آینده بازار با توجه به نظام عرضه و تقاضا در خط منطقی و معمول قرار می‌گرفت. اما حالا باید نگران باشیم که جوسازی بعضی فروشندگان در بازار ملک تشنج ایجاد نکند.

البته این کارشناس بازار مسکن نیز همچون منتقدان معتقد است ایجاد ستاد تنظیم بازار در کنار برخوردهای امنیتی با کسانی که عمدا یا سهوا کنترل بازار ملک را به هم می‌زنند ضروری است. کما اینکه موافقان درج قیمت در سایت‌ها نیز تلویحا به احتمال افزایش هرچند اندک قیمت مسکن اذعان دارند. تا جایی که آنها معتقد هستند همین رشد اندک نیز یعنی تزریق انتظارات تورمی که می‌تواند تورم بزرگتری را در آینده رقم بزند. بنابراین دولت و دستگاه قضائی باید با استفاده از ابزارهای در اختیار، مقابل هر نوع جوسازی در بازار مسکن بایستند.

قوامی افتادن کنترل تمام بازارها به دست فروشندگان را در کشوری با مختصات ایران پرمخاطره می‌داند و می‌گوید: در هر بازار سالمی خریداران روند قیمت‌ها را تعیین می‌کنند، نه فروشندگان! در واقع بازار بر اساس نظام عرضه و تقاضا پیش می‌رود؛ چرا که معمولا فروشندگان دلشان می‌خواهد بالاترین سود را از یک معامله ببرند. لذا اگر قیمت‌ها در فضای سالم و دور از جوسازی کشف نشود، نتیجه‌اش افزایش نرخ‌های پیشنهادی و آشفته‌شدن فضا خواهد بود؛ اتفاقی که طی یک سال اخیر نیز افتاد. با توجه به جهش قیمت مسکن که طی ۲ سال قبل از آن رخ داده بود و رکود معاملات، طبیعتا نباید مجددا قیمت‌ها در یک سال ۱۰۰ درصد بالا می‌رفت، اما دیدیم به دلیل رشد قیمت‌های پیشنهادی این اتفاق افتاد.

در واقع به اعتقاد طرفداران ممنوعیت درج قیمت در سایت‌ها، سازندگان باید حاشیه سود منطقی برای خود تعریف کنند و واسطه‌ها مطابق یک فرآیند سالم بر روی فایل‌ها کار کنند. اگر تولیدکنندگان مسکن دغدغه این را دارند که تعریف پروژه جدید صرفه اقتصادی ندارد، باید قیمت ساخت را با ارتقای تکنولوژی و دیگر عوامل پایین بیاورند؛ نه اینکه بعد از ساخت واحدهای مسکونی با استفاده از برهم خوردن نظم بازار، سودهای آنچنانی به جیب بزنند. اگرچه بر اساس باوراین دسته از افراد، این احتمال نیز وجود دارد که برخی مالکان که چندین واحد در اختیار دارند با استفاده از تبلیغات و قیمت‌سازی غیرواقعی، روند بازار مسکن را صعودی جلوه دهند. اما تا زمانی که بازار در شرایط منطقی قرار نگیرد از رکود خارج نخواهد شد و با توجه به پیشران بودن بخش مسکن، اقتصاد کلان دچار رکود می‌شود.

اگرچه در این میان برخی کارشناسان مخالف سانسور قیمت‌ها هم می‌گویند ۸۰ درصد قیمت مسکن متاثر از شرایط اقتصاد کلان است و انداختن توپ تورم مسکن به گردن اعلام آن ولو با برخی قیمت‌های پیشنهادی دور از واقع، رفع‌کننده واقعیت مهمتر و اصلی یعنی کمبود عرضه نسبت به تقاضا نیست.

در واقع مخالفان سانسور قیمت‌ها بر این باور هستند که حذف قیمت‌ها فقط پاک کردن صورت مسئله است و پیش از این هم خود مشاوران املاک در قیمت‌سازی دست بالا و موثری داشتند، اما هیچ دستگاهی در برخورد با مشاوران قیمت ساز اقدام موثر و عاجلی نکرده بود.

کما اینکه قوامی در بخش دیگری از گفتگوی خود با روزنامه «آفتاب یزد» نیز به این اشاره می‌کند که حذف داده‌های قیمتی در واقع بستن ارادی چشم متقاضیان به واقعیات بازار مسکن است. او می‌گوید: اگر متقاضیان در مراجعه به سایت‌ها به در بسته بخورند، چه ضمانتی دارد که از طریق همان مشاوران املاک اسیر قیمت‌سازی‌های صوری و غیرواقعی نشوند!

وی با بیان اینکه شاید بهترین راهکار مدیریت این اطلاع‌رسانی در ساماندهی سایت‌هایی باشد که مبادرت به درج قیمت می‌کنند می‌افزاید: در واقع وقتی چند سایت شاخص مبادرت به درج قیمت می‌کنند، باید متولیانی هم برای هماهنگی آن قیمت با نرخ عرف و کارشناسی در آن منطقه داشته باشند. وگرنه صرف انداختن تمام تقصیرات هم به گردن انتشار نرخ در سایت‌ها، راهکار موجهی برای گریز از پاسخگویی نیست.

* جوان

– بدهی دولت روحانی به صندوق توسعه ملی به دوش دولت بعد افتاد

جوان درباره برداشت‌های دولت روحانی از صندوق توسعه ملی گزارش داده است:  هیئت امنای صندوق توسعه ملی که نمایندگان دولت در آن دست برتر را در تصمیم‌گیری دارند، تسویه حدود ۱۲ میلیارد دلار بدهی سر رسید شده دولت به صندوق را به سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ موکول کرد؛ این میزان بدهی در کنار صدها هزار میلیارد تومان بدهی دولت به بخش‌هایی، چون بانک مرکزی، نظام بانکی، بیمه‌ها و پیمانکاران بیانگر آن است که دولت سیزدهم میراث‌دار بدهی‌های برجامانده از دولت یازدهم و دوازدهم است. در این میان با توجه به اینکه دولت برای برداشت و تسهیلات از صندوق توسعه ملی نیازمند اذن رهبری بوده‌است، کارشناسان معتقدند هیئت امنای عموماً دولتی صندوق توسعه ملی برای امهال بدهی‌های دولت به صندوق توسعه، نیازمند کسب اجاره از رهبر معظم انقلاب است.

برداشت از صندوق توسعه ملی طی سال‌های گذشته کمک فراوانی به دولت کرد، اما باید دانست این برداشت‌ها عموماً ماهیت بدهی دارد و دولت‌ها باید تلاش کنند برای هر گونه مصارفی این منابع را استفاده نکنند. در عین حال پرداخت این بدهی‌ها نیز مورد توجه دولت‌ها قرار گیرد به ویژه آنکه بدهی‌های دولت به صندوق عموماً ارزی است و هم مصارف و هم بازپرداخت این ارز می‌تواند آثار تبعی در بازارها و حوزه‌های مختلف اقتصاد ایران داشته باشد.

هم زمانی تصمیم با تعدیل

نگاهی به روند نرخ ارز نشان می‌دهد که نرخ دلار که در ابتدای سال‌جاری ۱۳ هزار تومان بود، در آبان ماه به محدوده ۳۳ هزار تومان نیز رسید، اما از آن تاریخ به بعد نرخ دلار دچار تعدیل شد، به‌طوری که هم‌اکنون نرخ دلار حدود ۲۳ هزار تومان است، همزمانی تعدیل نرخ دلار در بازار ایران با تصمیم هیئت امنای صندوق توسعه ملی جهت امهال بدهی‌های بیش از ۱۲ میلیارد دلاری دولت به صندوق توسعه ملی تا سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ این شائبه را ایجاد کرده‌است که عدم بازپرداخت بدهی ارزی دولت به صندوق در سال‌جاری و سال آتی دست دولت را برای تزریق ذخایر و درآمدهای ارزی به بازار باز گذاشته‌است.

تعدیل نرخ ارز دقیقاً پس از تصمیم هیئت امنای صندوق توسعه ملی جهت امهال بدهی دولت دوازدهم به سال‌های آتی، کار را به جایی رسانده است که وقتی دلار در بازار آزاد ۲۵ هزار تومان بود، رئیس‌جمهور مدعی شد که نرخ کنونی دلار در بازار واقعی نیست و نرخ دلار باید حدود ۱۵ هزار تومان باشد. برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند تصمیم هیئت امنای صندوق توسعه ملی برای امهال این بدهی‌های ارزی به زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم در واقع در حوالی انتخابات ریاست جمهوری امریکا اخذ شده‌است و به نظر می‌رسد هیئت امنای باید برای این تصمیم از رهبر معظم انقلاب کسب تکلیف کند به ویژه آنکه تصمیم‌گیری برای تسویه یا امهال این بدهی ارزی دولت به صندوق توسعه ملی آثار تبعی برای بازار ارز، سیاست‌های پولی و مالی، تولید، صادرات و واردات و حتی بازار سرمایه دارد. تصمیم هیئت امنای صندوق توسعه ملی در جلسات مورخ ۲۹ /۱۱ /۱۳۹۸ و ۲ /۷ /۱۳۹۹ مبنی بر امهال بخش عمده بدهی‌های سررسید شده دولت تا سال ۱۳۹۹ به صندوق توسعه ملی به سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ این روزها حاشیه‌ساز شده‌است.

سؤال اساسی این است که تسهیلات سررسید شده دولت از صندوق توسعه ملی چقدر است و آیا اجازات هیئت امنای صندوق توسعه ملی مبنی بر اعطای مهلت برای بازپرداخت بدهی دولت به این صندوق، کماکان معتبر بوده و تسهیلات سررسید شده، بدون لحاظ تسهیلاتی است که مهلت گرفته‌اند یا خیر. این سؤال ناشی از تصمیم هیئت امنای صندوق توسعه ملی در جلسات مورخ ۲۹ /۱۱ /۱۳۹۸ و ۲ /۷ /۱۳۹۹ مبنی بر امهال بخش عمده بدهی‌های سررسید شده دولت تا سال ۱۳۹۹ به صندوق توسعه ملی به سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ است. به موجب این تصمیم، بدهی‌های سررسید شده دولت به صندوق توسعه ملی در سال ۱۴۰۰ بسیار کاهش یافته و کمتر از ۳۰۰ میلیون دلار (در حدود ۳ هزار میلیارد تومان) خواهد بود. این در حالی است که بدون احتساب این دو امهال انجام شده، مجموع بدهی‌های سررسید شده دولت در سال ۱۴۰۰ به صندوق توسعه ملی حدود ۱۲ میلیارد و ۲۲۱ میلیون دلار و ۵۰۰ میلیون یورو به‌صورت ارزی و ۲۰ هزار میلیارد ریال به‌صورت ریالی خواهد بود».

هیئت امنای صندوق توسعه نمی‌تواند سود و زمان بازپرداخت بدهی دولت را تغییر دهد

احمد دوست حسینی در گفتگو با فارس در پاسخ به این موضوع که هیئت امنای صندوق توسعه ملی، سود بخشی از منابع و تسهیلاتی پرداختی به دولت و شرکت‌های دولتی را بخشیده‌است و نکته دیگر اینکه تعهدات سررسید شده را به سال‌های بعد موکول کرده‌است؛ آیا هیئت امنا چنین صلاحیتی دارد یا خیر، اظهار داشت: هیئت امنا اختیار این را دارد که سود تسهیلات برای بخش‌های مختلف را تعیین کند و این موضوع طبق اساسنامه صندوق انجام می‌شود. رئیس هیئت عامل سابق صندوق توسعه ملی در پاسخ به این سؤال که آیا نرخ سود را می‌تواند ببخشد، گفت: ممکن است نرخ سودی تعیین کرده‌باشد و بعداً آن را می‌تواند اصلاح کند، اما نمی‌تواند سود را ببخشد.

وی ادامه داد: مثلاً برای فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی سود تسهیلات ۸ درصد تعیین کرده و به خاطر تحولات مالی و بازارهای جهانی که نرخ فاینانس کاهش یافته‌است، می‌تواند نرخ سود را کاهش دهد. این کار را شورای پول و اعتبار هم انجام می‌دهد که می‌تواند نرخ سود تسهیلات ریالی را کاهش دهد. دوست حسینی تأکید کرد: هر وقت و زمانی که تشخیص بدهد می‌تواند تعدیل نرخ سود را اعمال کند. رئیس هیئت عامل سابق صندوق توسعه ملی در پاسخ به این سؤال که اخذ نظر مقام معظم رهبری نیز در رابطه با بخشیدن سود منابع و تعهدات ضرورت دارد یا آنکه هیئت امنای صندوق راسا می‌تواند اقدام کند، تصریح کرد: تعیین نرخ سود تسهیلات مستقیماً در اختیار هیئت امناست، مشروط به آنکه اصل منابع صندوق توسعه ملی حفظ شود. نمی‌تواند بخشی از تسهیلات را ببخشد؛ چراکه به معنای عدم بازگشت بخشی از منابع صندوق تلقی می‌شود. چون سرمایه نسل‌های آینده است و باید برای کشور حفظ شود.

وی در مورد اینکه آیا هیئت امنا می‌تواند تعهدات سررسید شده را امهال کند، بیان داشت: طبق اختیارات می‌تواند جداول بازپرداخت تعهدات را تعیین کند و تغییر دهد.

دوست حسینی افزود: طبق اساسنامه صندوق، دولت اجازه گرفتن وام و منابع از صندوق را ندارد، اما می‌تواند اجازه خاص برای مصارف خاص بگیرد، چون منابع صندوق برای بخش خصوصی، تعاونی و بخش عمومی غیر دولتی است. رئیس سابق هیئت عامل صندوق توسعه ملی در پاسخ به این سؤال که دولت در حال حاضر بدهی به صندوق دارد و سال ۱۴۰۰ سررسید می‌شود، آیا هیئت امنا اختیار دارد آن را امهال کند، گفت: دولت به همان دلیل که مجوز خاص گرفته، باید بدهی را در سررسید پرداخت کند. پس هیئت امنا رأساً نمی‌تواند آن را امهال کند. باید با اجازه همان مقامی باشد که مجوز خاص را صادر کرده‌است. امهال نیز باید مجوز خاص داشته‌باشد. در مورد بخشیدن سود نیز همین‌گونه است. باید مجوز خاص بگیرند، مگر آن که در همان مجوز قید شده باشد یا این مسئله مسکوت و در اختیار هیئت امنا قرار داده شده‌باشد.

* جهان صنعت

– چرا با گران‌فروشی‌های دولت برخورد نمی‌شود

جهان صنعت درباره گرانی‌ها نوشته است:‌  به عنوان یک مصرف‌کننده به ستوه آمده از گرانی‌ها و گران‌فروشی‌ها قدرشناس زحمات ماموران سازمان تعزیرات هستیم که در طول روزهای هفته سرزده به فروشگاه‌های سطح شهر می‌روند و در صورت مشاهده مواردی از فروش کالا بالاتر از قیمت‌های تعیین شده، درجا اقدام به صدور برگ جریمه برای صاحب فروشگاه می‌کنند.

ویدئوی یک نمونه از این برخوردها با شعبه یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای معروف را که زیر شعار تخفیف، کلاه‌های بزرگی بر سر مشتریان از همه‌جا بی‌خبر می‌گذاشت، در شبکه‌های اجتماعی را دیدیم. البته این یک روی سکه مبارزه با گران‌فروشی است. روی دیگر سکه این است که وجوه حاصل از جریمه نقدی گران‌فروشی به جای آنکه با تعیین سازوکار و مکانیسم‌های لازم به مشتریان همان فروشگاه‌های گران‌فروش برگردانده شود یک‌راست سر از خزانه دولت درمی‌آورد که هیچ نشانه‌ای از منطق و انصاف در این شیوه مبارزه با گران‌فروشی وجود ندارد و انسان را به یاد آن گفته معروف «به نام نادر، به کام قادر» می‌اندازد. آن هم خزانه دولتی که خودش در این مملکت یک گران‌فروش و به کلام بهتر یکی از بزرگ‌ترین گران‌فروش‌هاست.

در واقع شیوه کار سازمان تعزیرات و البته دیگر سازمان‌هایی که هدف از ایجاد آنها حمایت از حقوق مصرف‌کننده ایرانی است، بیشتر به کسب درآمد برای دولت شباهت دارد تا حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان. باید پرسید چرا سازمان تعزیرات در کشوری که افزون بر ۸۰ درصد انواع تصدی‌گری‌های اقتصادی در اختیار یا در انحصار دولت است و دولت ریشه تمام گرانی‌ها و گران‌فروشی‌هاست، به سراغ سازمان‌های گران‌فروش دولتی نمی‌رود، آنها را جریمه نمی‌کند و وجوه جریمه‌ها را به عنوان یارانه نقدی به مردم نمی‌پردازد؛ همان سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی که با در دست داشتن انحصار تولید و فروش کالاهای مورد نیاز مردم صرفا به دلیل آنکه زیر چتر قدرت و حمایت دولت هستند، تولیدات خود را به هر قیمتی که مایل باشند، به بازار عرضه می‌کنند و مصرف‌کننده بی‌پناه و بی‌پشتوانه ایرانی چاره‌ای جز خرید آن تولیدات ندارد.

انحصار تولید و فروش خودرو در دست خودروسازان دولتی یکی از مظاهر آشکار گران‌فروشی‌های دولت است که چون رقیبی در مقابل خود نمی‌بیند و هیچ‌یک از قوای سه‌گانه مملکت هم مزاحمتی برایش ایجاد نمی‌کنند، محصولات تولیدی خود را به قیمت‌هایی به مراتب فراتر از نرم‌ها و استانداردهای جهانی، آن هم با تعیین انواع و اقسام شرط و شروط و نوبت‌بندی‌های طولانی به متقاضیان می‌فروشند و همه مسوولان امور از وزیر صنعت، معدن و تجارت گرفته تا شورای به اصطلاح رقابت- نهادی که ظاهرا وظیفه روی کاغذ آن جلوگیری از انحصارگری در صنعت خودروسازی و افزایش بی‌رویه و غیرمنطقی قیمت خودروهای ساخت داخل اعلام شده است- نه تنها کاری به کار آنها ندارد که در جای خود توجیه‌گر گران‌فروشی‌های این صنعت انحصاری هم هست. به همین سبب مردم حق دارند بپرسند علت وجودی نهادی به نام شورای رقابت با آن همه مدیر، رییس، کارمند و ساختمان و آن هزینه سنگینی که صرف نگهداری آن می‌شود، چیست و مثلا اگر دولت این شورای صرفا هزینه‌تراش را منحل کند چه اتفاق ناگواری در جامعه خواهد افتاد؟ اما گران‌فروشی‌های دولت به همین مورد صنعت خودروسازی محدود نمی‌شود، چه از محصولات پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی گرفته تا انواع محصولات فولادی، نهاده‌های خوراکی مورد نیاز صنعت مرغداری و دامداری‌ها و انواع و اقسام کودهای موردنیاز کشاورزان که انحصار واردات و توزیع آنها در دست شرکت‌های بازرگانی زیرمجموعه وزارت صمت و وزارت جهاد کشاورزی است، همه و همه به قیمت‌هایی بسیار بالاتر از حد متعارف به متقاضیان فروخته می‌شود که آثار این گران‌فروشی‌های دولتی را در ماه‌های اخیر در افزایش سرسام‌آور قیمت گوشت قرمز، مرغ و تخم‌مرغ و ایجاد زنجیره بزرگی از گران‌فروشی‌های دیگر در قیمت مواد غذایی موردنیاز مردم شاهد بودیم.

بر همه اینها باید به گران‌فروشی بی‌حد و مرز ارز و طلا از سوی دولت به خصوص در دور دوم ریاست‌جمهوری آقای دکتر روحانی اشاره کنیم که شدت آن نفس اقتصاد ما را در سینه حبس کرده و به ام‌الفساد همه گرانی‌ها و فشارهای کمرشکن معیشتی بر مردم تبدیل شده است…

 امروز استفاده ابزاری دولت از افزایش بی‌سابقه قیمت ارز که هدف اصلی آن بی‌کمترین شک و تردید، جبران کسری بودجه‌های سنگین خودش است، دیگر بر هیچ‌کس پوشیده نیست و کار به جایی کشیده که سرانجام در همین چند روز گذشته آقای رییس‌جمهور با اذعان به اینکه افزایش نرخ ارز ربطی به تحریم‌ها ندارد و نتیجه تصمیم خود دولت است، اذعان و اعتراف کرد در چنین شرایطی که هیچ مسوول مملکتی خود را پاسخگوی مردم به ستوه آمده از فشار طاقت‌فرسای گرانی‌ها و گران‌فروشی‌ها نمی‌داند و هیچ‌یک از سازمان‌ها و نهادهای به ظاهر مسوول مبارزه با گران‌فروشی و حمایت از مصرف‌کننده نمی‌داند، آیا به حکم عقل و منطق بهتر آن نیست که تمام این سازمان‌های منفعل منحل و هزینه نگهداری و اداره آنها در یک فراخوان عمومی به حساب دریافت‌کنندگان یارانه نقدی واریز شود؟

* دنیای اقتصاد

– اپیدمی رکود «خودرو» در ۱۴۰۰؟

دنیای‌اقتصاد وضعیت بازار خودرو را بررسی کرده است: فاصله قیمت کارخانه و بازار خودروهای داخلی این روزها همچنان در حال کم شدن است و این احتمال وجود دارد که خودروسازان طی سال آینده یک بار دیگر اتفاقات سال ۹۴-کمپین نه به خودروی صفر- را تجربه و با بحران تقاضا مواجه شوند.

روند نزولی قیمت در بازار از یکسو و افزایش نرخ کارخانه‌ای خودروها (هر سه ماه یک‌بار) از سوی دیگر، خطر وقوع رکودی سنگین (شبیه سال ۹۴) را جدی کرده است. در واقع اگر قرار باشد با وجود روند نزولی تقاضا و قیمت در بازار خودروهای داخلی، سیاست افزایش قیمت فصلی خودروها نیز کماکان ادامه داشته باشد، این احتمال هست که با نزدیک شدن نرخ کارخانه و بازار خودروها و افت سوداگری و دلالی، تقاضا برای خرید مستقیم به شدت کاهش پیدا کند.

حدودا دو ماه و نیمی می‌شود که در پی کاهش انتظارات تورمی شهروندان و نزولی شدن نرخ ارز (در پی شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و پیروزی جو بایدن) منحنی قیمت در بازار خودرو روندی نسبتا نزولی به خود گرفته و نه تنها دیگر خبری از ثبت رکوردهای قیمتی نامتعارف نیست، بلکه کف قیمت حسابی پایین آمده است. همچنین مرور قیمت خودروهای داخلی در کارخانه و بازار، از کم شدن فاصله میان آنها حکایت دارد، هرچند البته هنوز هم رانتی هنگفت در میان است که سبب می‌شود تقاضا (به ویژه تقاضای کاذب) برای خرید خودرو از کارخانه بالا باشد. این در حالی است که تقاضا در بازار افتی سنگین را طی این مدت تجربه کرده و با وجود رشد تمایل شهروندان به فروش، میل به خرید پایین آمده است. اگرچه رکود تقاضا فعلا مختص بازار است و آسیب خاصی به فروش خودروسازان نزده، اما با توجه به تداوم روند نزولی قیمت و همچنین احتمال رخ دادن اتفاقاتی مانند احیای توافق هسته‌ای و برجام، رشد تولید و لغو ممنوعیت واردات خودرو، ممکن است رکود تقاضا به مبدأ نیز سرایت کند. فضای فعلی در بازار خودرو بی‌شباهت به حال و هوای این بازار در سال ۹۳ نیست، سالی که شهروندان حسابی در فاز لغو تحریم و کاهش قیمت فرو رفته بودند و این موضوع سبب شد رکودی سنگین در بازار حکمفرما شود. تداوم این رکود ماه‌ها بعد و در پاییز ۹۴ خود را در قالب کمپین «نه به خرید خودروی صفر» نشان داد که خودروسازان را در چالشی بزرگ فرو برد. حالا با توجه به شباهت‌های موجود میان آن زمان و مقطع فعلی، احتمال اینکه رکودی از همان جنس گریبان صنعت و بازار خودروی کشور را بگیرد، منتفی نیست.

  تجربه پاییز ۹۴

به پنج سال قبل برگردیم و ببینیم در آن دوران صنعت و بازار خودروی کشور چه شرایطی را تجربه کرد. یکی از اتفاقات چالش‌برانگیز خودرویی کشور طی دهه ۹۰، رکود عمیقی بود که در سال ۹۳ همزمان با زمزمه‌های تحقق توافق هسته‌ای ایجاد شد و شرایط انتظاری مشتریان، این رکود را به سال ۹۴ نیز منتقل کرد. پس از توافق نهایی در تیرماه سال ۹۴ این رکود تشدید شد تا در پاییز آن سال و پس از زمین‌گیر شدن بازار خودرو، خودروسازان داخلی نیز از این گزند در امان نباشند. مشتریان با تصور رفع تحریم‌ها و حضور سرمایه‌گذاران خارجی در صنعت خودروی کشور، دست از خرید کشیدند تا در آینده‌ نزدیک خودروهایی جدید، به روز و با قیمتی مناسب را خریداری کنند. همان روزها بود که کمپینی مجازی علیه خودروهای داخلی شکل گرفت تا رکود بسیار سنگین‌تری بر بازار خودروی کشور مستولی شود. این کمپین، «خرید خودروی صفر ممنوع» نام داشت و هرچند اوایل شکل‌گیری، چندان جدی به نظر نمی‌رسید، اما هر چه گذشت، گستردگی و اثرگذاری آن بیشتر و بیشتر شد. کار به جایی رسید که تقاضا برای خودروهای داخلی ریزشی شدید را تجربه کرد و فروش خودروسازان به نوعی قفل شد. شکل‌گیری این کمپین در بستر مجازی و با توجه به اینکه بسیاری از شهروندان دل خوشی از خودروسازان داخلی نداشتند، آن را به بحرانی بزرگ تبدیل کرد و شاید اگر نبود مداخله دولت، صنعت خودرو حتی در مسیر تعطیلی نیز قرار می‌گرفت.

کمپین «نه به خودروی صفر» سبب شد در اواسط سال ۹۴ صنعت خودرو روزهای سختی را سپری کند و بر این اساس دومطالبه کاهش قیمت و افزایش کیفیت در میان مشتریان خودرو شکل گرفت. این مطالبات البته بحق، نوعی تحریم داخلی را علیه خودروسازان کشور رقم زد که اگر همچنان ادامه می‌یافت، انبارهای خودروسازان پر می‌شد از محصولات دپویی و به تبع آن، شعله تولید نیز به سمت خاموشی می‌رفت. خطراتی جدی که کمپین «نه به خودروی صفر» ایجاد کرد، در نهایت سبب شد دولت به میدان بیاید و با حربه تسهیلات‌دهی، آن را بشکند. ارائه «تسهیلات ۲۵ میلیون تومانی خرید خودرو» اقدامی بود که دولت در راستای خروج بازار خودروهای داخلی از رکود انجام داد، اقدامی که از آن به‌عنوان طرح نجات صنعت خودرو یاد شد. از آنجاکه رکود موجود در بازار به افت تولید خودرو منجر شد، بانک مرکزی در همکاری با وزارت صنعت، معدن و تجارت سعی کرد ضمن تحریک تقاضا در بازار داخل، چرخ تولید صنعت خودرو را بار دیگر به حرکت درآورد. بر این اساس بیش از ۱۲۰ هزار فقره تسهیلات ۲۵ میلیون تومانی ارائه شد و با پرداخت آنها، بخشی از مشتریانی که نقدینگی لازم را برای خرید خودرو نداشتند، توانستند با استفاده از این طرح، خودروی موردنظر خود را خریداری کنند. جدا از اینکه طرح موردنظر از دید کارشناسان دارای نقاط ضعف و قوت خاص خود بود، اما با ارائه تسهیلات موردنظر، نه تنها کمپین «نه به خرید خودروی صفر» شکست خورد، بلکه خودروسازان با موجی بزرگ در تقاضا مواجه شدند، چه آنکه در عرض کمتر از یک هفته، حدود ۱۳۰ هزار تقاضا در سایت فروش‌شان ثبت شد.

  نشانه‌های وقوع بحران تقاضا

شرایط سیاسی و اقتصادی کشور در مقطع فعلی چندان بی‌شباهت به اواخر سال ۹۳ نیست، از همین رو شاید بتوان احتمالاتی را برای بازار خودروی ۱۴۰۰ با توجه به تجربه وقایع رخ داده در این بازار طی سال‌های ۹۳ و ۹۴، پیش‌بینی کرد.

در مقطع فعلی، شهروندان ایرانی در انتظار آغاز ریاست‌جمهوری جو بایدن در آمریکا و تحقق وعده‌های البته ضد و نقیض وی درباره توافق هسته‌ای و برجام هستند. تصور کلی این است که بایدن سیاستی خلاف آنچه را ترامپ در قبال برجام در پیش گرفت، اعمال و حتی آمریکا را به این توافق بین‌المللی برگرداند. همین که بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا پیروز شد، خود به تنهایی کاهش انتظارات تورمی و ریزش قیمت در بازار ارز را به دنبال داشت، اتفاقاتی که سبب شدند منحنی قیمت خودرو نیز نزولی شود. در اواخر سال ۹۳ و با وجود آنکه برجام هنوز امضا نشده بود، بازار خودرو به تدریج در رکود فرو رفت، زیرا تصور ایرانی‌ها این بود که با نهایی شدن توافق هسته‌ای، آینده بهتری در انتظار اقتصاد کشور و همچنین صنعت و بازار خودرو است. کاهش قیمت، ورود خودروسازان و خودروهای جدید و افزایش قدرت خرید در آینده، همه جزو عوامل امیدوارکننده‌ای بودند که سبب شدند ایرانی‌ها نسبت به آینده بازار خودرو خوش‌بین شده و تا احراز شرایط موردنظرشان، دست از خرید بکشند.

حالا نیز شبیه همان اتفاقات رخ داده، چه آنکه گمان بسیاری از شهروندان این است که هرچه جلوتر برویم، قیمت خودرو پایین‌تر آمده و به قدرت خرید آنها نزدیک خواهد شد، بنابراین رکود خود را فعلا در بازار نشان داده است. در حال حاضر فروشنده در بازار خودرو زیاد شده، اما خریدار کم است، چون در سمت عرضه بیم تداوم کاهش قیمت به جان فروشندگان افتاده و در سمت تقاضا نیز امیدواری به افت هرچه بیشتر منحنی قیمت بالا رفته است. درست است که با وجود رکود تقاضا در بازار، میل به خرید مستقیم از خودروسازان همچنان بالاست، با این حال با توجه به مجموعه اتفاقاتی که رخ دادن‌شان محتمل است، امکان همه‌گیری (اپیدمی) این رکود وجود دارد.

اتفاق اصلی که در صورت وقوع، رکود تقاضا برای خرید مستقیم از خودروسازان را رقم خواهد زد، خروج دلالان و سوداگران از بازار در نتیجه کاهش فاصله قیمت کارخانه و بازار خودروهای داخلی است. در حال حاضر قیمت خودرو در بازار روندی نزولی به خود می‌بیند، حال آنکه خودروسازان اجازه دارند هر سه ماه یک‌بار قیمت محصولاتشان را افزایش دهند. تداوم این دو جریان می‌تواند تلاقی یا نزدیکی آنها را در آینده به دنبال داشته باشد، به نحوی که کاهش قیمت در بازار و افزایش قیمت در کارخانه، اختلاف این دو نرخ را با یکدیگر کم و کمتر خواهد کرد.

در این شرایط با توجه به اینکه دیگر خبری از رانت هنگفت و جذاب حاصل از اختلاف قیمت کارخانه و بازار خودروها نخواهد بود، زمینه خروج دلالان و سوداگران از بازار فراهم خواهد آمد. در این فضا و وقتی اختلاف قیمت کارخانه و بازار خودروها ناچیز باشد، دیگر شاهد هجوم تقاضا به سمت خودروسازان نخواهیم بود و این اولین جرقه سرایت رکود از بازار به شرکت‌های خودروساز است. اینجا دو اتفاق مهم رخ خواهد داد که با توجه به تصورات مثبت شهروندان از آینده اقتصادی کشور، ممکن است گستردگی و شدت رکود را بیشتر کرده و مشابه اتفاقات سال ۹۴ را رقم بزند. اتفاق نخست، حذف نسبی تقاضای کاذب (دلالی و سوداگری) است، تقاضایی که خود را به خصوص در فروش فوق‌العاده‌های خودروسازان نشان داده است.

اتفاق بعدی نیز این است که بسیاری از مصرف‌کنندگان واقعی نیز وقتی می‌بینند اختلاف قیمت زیادی بین نرخ کارخانه و بازار خودروها وجود ندارد، ترجیح می‌دهند به جای خرید مستقیم از خودروساز، نیازشان را از بازار تامین کنند. این موضوع البته مختص آنهایی است که قیمت‌های افت کرده، به قدرت خرید آنها نزدیک شده، حال آنکه همچنان بخش عظیمی از شهروندان با تصور افت هرچه بیشتر قیمت و البته کمبود نقدینگی، اقدام به خرید نخواهند کرد. اینجاست که با افزودن خوش‌بینی شهروندان به آینده اقتصاد و صنعت و بازار خودروی کشور، خطر وقوع بحران تقاضا جدی‌تر خواهد شد. احتمال رخ دادن اتفاقاتی مانند «لغو ممنوعیت واردات خودرو»، «کاهش بیشتر قیمت خودرو در نتیجه افت نرخ ارز»، «رشد تولید خودروسازان» و البته شکل‌گیری کمپین‌های مجازی علیه خودروهای داخلی، طی سال آینده، خطر وقوع بحران تقاضا برای خودرو در سال آینده را جدی کرده و هیچ بعید نیست دولت باز هم مجبور به مداخله شود. در واقع اگر شرایط به شکلی پیش رود که مانند سال ۹۴ محصولات خودروسازان روی دستشان بماند و «نه به خرید خودروی صفر» دوباره جان بگیرد، صنعت خودرو در آستانه زمین‌گیر شدن قرار خواهد گرفت و دولت چاره‌ای ندارد جز اینکه طرح نجات دیگری را به اجرا دربیاورد.

– کلاف سردرگم تعیین تکلیف خودروهای دپوشده

دنیای‌اقتصاد درباره خودروهای موجود در گمرک نوشته است: بعد از مکاتبات صورت گرفته برای تعیین تکلیف خودروهای مانده در گمرک، طی جلسه‌ای از سوی معاونت هماهنگی و نظارت اقتصادی معاون اول رئیس‌جمهور زمانی سه هفته‌ای تعیین شده تا دستگاه‌های ذی‌ربط گزارش و راهکار خودرا برای تعیین تکلیف این خودروها اعلام کنند، خودروهای پرحاشیه‌ای که در بین آنها از بنز تا پورشه و BMW دیده می‌شود که با وجود استاندارد یورو (۵) نتوانسته بودند مجوز استاندارد ایران را برای ترخیص دریافت کنند. آنچه مشخص است هزاران خودروی وارداتی در سال‌های اخیر به دلایل مختلف در گمرک مانده که نه شرایط ترخیص دارند و نه حتی وقتی بخشی از آنها متروکه اعلام و برای تعیین تکلیف به سازمان اموال تملیکی سپرده شد امکان فروش برایشان وجود داشت.

 آن‌طور که ایسنا گزارش داده، در جلسه یاد شده نمایندگان دستگاه‌های مربوطه از جمله وزارت صنعت، معدن و تجارت، بانک‌مرکزی، گمرک، سازمان اموال تملیکی، مناطق آزاد، سازمان بنادر و دریانوردی و سازمان تعزیرات حضور داشتند و مشکلات و چالش‌های واردات خودرو و تعیین تکلیف نحوه ترخیص خودروهای دپو شده در اماکن گمرکی، بنادر و مناطق آزاد مورد بررسی قرار گرفته و طی آن زمان سه هفته‌ای تا ۱۲ بهمن ماه تعیین شده است تا در مورد تصمیم و توافقات صورت گرفته اقدام و نتایج به معاونت هماهنگی و نظارت اقتصادی و زیربنایی معاون اول رئیس‌جمهور اعلام شود. بر این اساس دبیرخانه شورای‌عالی مناطق آزاد موظف شده است تا لیست کاملی از خودروهای دپوشده در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی را تهیه کرده و راهکار اجرایی و عملیاتی را برای ترخیص این خودرها اعلام کند.

اما چرا این خودروها نتوانستند در فرصت مقرر ترخیص شود؟

اطلاعات دریافتی در این زمینه نشان می‌دهد خودروهای یاد شده به دلایل مختلف از جمله عدم ثبت‌سفارش، تولید در ایالات متحده آمریکا یا به سفارش آمریکا، دارای موتور با حجم ۲۵۰۰ سی سی به بالا، ارزش بیش از ۴۰ هزار دلار و عدم رعایت استاندارد ۸۵ گانه خودرو این امکان را پیدا نکردند تا در فرصت مقرر ترخیص شوند. درکنار این موانع آنچه بیش از همه سبب شده تا خودروهای یاد شده همچنان در گمرک بمانند عدم هماهنگی میان دستگاه‌ها و سازمان مرتبط در این زمینه است.

وزارت صمت، بانک مرکزی و سازمان ملی استاندارد سه دستگاه و سازمانی هستند که بیشترین سهم را در این ارتباط دارند این در حالی است که به نظر می‌رسید گمرک مانع اصلی در ترخیص این خودروها است درحالی‌ که گمرک یک نهاد اجرایی است و تنها می‌تواند براساس دستورالعمل‌ها و بخش‌نامه‌هایی که در اختیارش قرار می‌گیرد نسبت به ترخیص یا عدم ترخیص هر کالایی از جمله خودرو اقدام کند.

در آذر سال جاری نیره پیروز بخت رئیس سازمان ملی استاندارد ایران در نامه‌ای به اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور اعلام کرد چنانچه هماهنگی‌های لازم میان دستگاه‌ها و سازمان‌ها در ارتباط با ترخیص خودروهای مانده در گمرک اتفاق بیفتد این سازمان نیز آماده است تا همکاری‌های لازم را در این زمینه انجام دهد.

با توجه به نامه رئیس سازمان ملی استاندارد به نظر می‌رسد یکی از موانع بر سر تعیین‌تکلیف خودروهای دپویی برداشته شده است؛ اما همچنان دو مانع دیگر در این زمینه یعنی وزارت صمت و بانک مرکزی، به قوت خود باقی است. نامشخص بودن منشا ارز این خودروها مساله‌ای است  که بانک مرکزی روی آن تاکید دارد این در حالی است که مدیران ارشد وزارت صمت برای مخالفت خود با ترخیص این خودروها دلایلی مانند عدم توانایی این خودروها در پاس کردن استانداردهای تعیین شده و همچنین نبود نمایندگی برای ارائه خدمات پس از فروش را مدنظر دارند. به نظر می‌رسد نقش وزارت صمت در این زمینه پررنگ تر باشد؛ زیرا مهرداد ارونقی معاون فنی گمرک نیز در اظهار نظری در این‌باره می‌گوید: پیگیری‌های گمرک در مورد کالاهای دپو شده و رسوبی در بنادر از جمله خودرو منجر به مصوبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ هیات وزیران شده که به‌دلیل شیوع ویروس کرونا مهلت ترخیص تا ۲۶ شهریور سال جاری تمدید شد. این مقام گمرکی می‌گوید اگر وزارت صنعت، معدن و تجارت نسبت به صدور ثبت‌سفارش برای خودروهایی که فاقد ثبت‌سفارش هستند یا ثبت‌سفارش آنها به‌دلایل مختلف باطل شده اقدام نکند عملا تمدید مصوبه زمانی موجب ترخیص نخواهد شد و فایده‌ای ندارد. نکته قابل تامل این است که چنانچه مدیران ارشد وزارت صمت تغییری در نظر خود در ارتباط با این خودروها ندهند متروکه اعلام کردن این خودروها و واگذاری آنها به سازمان اموال تملیکی نیز منجر به تعیین تکلیف آنها نخواهد شد؛ زیرا سازمان یاد شده نمی‌تواند خودروهای یاد شده را به فروش برساند.

حال باید تا ۱۲ بهمن منتظر ماند و دیدی آیا گره کور تعیین تکلیف خودروهای دپویی باز خواهد شد یا همچنان این خودروها بلاتکلیف خواهند ماند؟

* فرهیختگان

– میانگین مصرف محصولات اصلی غذایی به صورت معناداری پایین آمده است

فرهیختگان سفره خانوارها را بررسی کرده است: طی دوره دولت روحانی، سرانه مصرف گوشت طیور به‌ازای هر نفر ۲ کیلوگرم، شیر و محصولات لبنی ۹ کیلوگرم، روغن و چربی‌ها ۳ کیلوگرم، قندوشکر ۶ کیلوگرم، برنج ۵ کیلوگرم، گندم ۴ کیلوگرم و گوشت قرمز ۴ کیلوگرم کاهش‌یافته و ماهی و میگو نیز تقریبا درحال حذف کامل از سفره‌هاست.

  به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از «فرهیختگان»، یکی از پیامدهای شکننده تورم و افزایش قیمت‌ها در سال‌های اخیر، کاهش قابل توجه مصرف کالاهای اساسی در خانوارهای کشور بوده است. براین اساس با رشد چشمگیر قیمت‌ها و کاهش قدرت خرید خانوار، سرانه مصرف کالاهای اساسی نیز به‌رغم اعطای ارز ۴۲۰۰ تومانی برای تولید این محصولات، کاهش قابل‌توجهی یافته است. از آنجایی که بخش خوراک و اقلام اساسی خوراکی در کنار مسکن، مهم‌ترین هزینه‌کرد اقشار کم‌درآمد است، کاهش مصرف اقلام اساسی خوراکی بسیار نگران‌کننده است و این نگرانی را به‌وجود می‌آورد که ممکن است خانوارهایی باشند که روزها و ماه‌ها به اغلب مواد غذایی موردنیاز دسترسی نداشته باشند. در این خصوص، اخیرا مرکز آمار ایران بررسی‌هایی که درخصوص سرانه مصرف ۹ کالای اساسی شامل گندم، برنج، گوشت دام، گوشت پرندگان، ماهی و میگو، شیر و محصولات لبنی، روغن‌ها و چربی‌ها و قند، شکر و چای داشته، تصویر واقعی‌تری از سفره ایرانی‌ها طی دوره ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ ارائه داده است.

نتایج این داده‌ها بسیار قابل‌تامل و نگران‌کننده است، به‌طوری‌که طی دوره دولت روحانی، سرانه مصرف گوشت طیور به‌ازای هر نفر ۲ کیلوگرم، شیر و محصولات لبنی ۹ کیلوگرم، روغن و چربی‌ها ۳ کیلوگرم، قندوشکر ۶ کیلوگرم، برنج ۵ کیلوگرم، گندم ۴ کیلوگرم و گوشت قرمز ۴ کیلوگرم کاهش‌یافته و ماهی و میگو نیز تقریبا درحال حذف کامل از سفره‌هاست.

در این شرایط آن‌چنان‌که در ادامه می‌خوانید، همه اقتصاددانان بر حمایت مؤثر و با اصابت بالا از گروه‌های کم‌درآمد که معیشت آنها به‌شدت تضعیف‌شده، تأکید دارند، اما به دلایل اقتصاد سیاسی و لجاجت دولت در عدم قطع یارانه پردرآمدها و اختصاص آن به گروه‌های کم‌درآمد موجب شده مصوبه قانونی حذف یارانه پردرآمدها ۷ سال بر روی زمین بماند. نکته جالب‌توجه اینکه درصورت اجرای این مصوبه از سال ۱۳۹۳ تاکنون، ۷۰ هزار میلیارد تومان در منابع هدفمندی یارانه‌ها صرفه‌جویی می‌شد یعنی سالانه ۱۰ هزار میلیارد تومان که این رقم می‌توانست قدرت خرید گروه‌های کم‌درآمد را به‌طور قابل‌توجهی افزایش دهد.

   جایگزینی گوشت قرمز با مرغ

طبق آمارهای مرکز آمار ایران، مقدار سرانه مصرف سالانه گوشت طیور که شامل مرغ، شترمرغ، بوقلمون، بلدرچین و… است، در سال ۱۳۹۰ حدود ۳۱ کیلوگرم به ازای هر ایرانی بوده که این مقدار تا سال ۱۳۹۲ که دولت روحانی بر سر کار آمده بدون تغییر مانده است. طی سال‌های اخیر با افزایش قابل توجه قیمت گوشت قرمز، مصرف گوشت طیور حتی به ۳۵ کیلوگرم به ازای هر نفر در سال ۹۸ نیز رسیده اما برآورد مرکز آمار ایران این است که این مقدار با رشد قیمت مرغ در سال جاری به ۳۳ کیلوگرم به ازای هر ایرانی برسد. به عبارتی دیگر، طی دوره دولت روحانی مصرف گوشت مرغ به‌طور میانگین به ازای هر ایرانی بین ۲ تا ۳ کیلوگرم افزایش یافته است.

درخصوص مصرف گوشت طیور مقایسه میزان مصرف ایرانی‌ها با ۳۶ کشور (آمار ارائه شده از سوی OECD یا همان سازمان همکاری و توسعه اقتصادی) نشان می‌دهد در بین ۳۶ کشور مورد بررسی، ایرانی‌ها رتبه ۱۱ را داشته و بالاتر از میانگین مصرف کشورهای عضو OECD، روسیه، مکزیک، انگلستان، ترکیه، کره‌جنوبی، ژاپن، نروژ، سوئیس، چین، مصر، پاکستان و هند قرار دارند. طبق آمارهای OECD، سرانه مصرف گوشت طیور در جهان نزدیک به ۱۵ کیلوگرم (۱۴.۷ کیلوگرم) بوده که مصرف ایرانی‌ها ۲/۲ برابر آن است. همچنین سرانه مصرف گوشت طیور در ایران ۷ برابر میانگین مصرف کشورهای آفریقایی است. البته در مصرف گوشت طیور آمریکایی‌ها با سرانه ۵۰ کیلوگرم رتبه اول هستند، مالزی‌ها با مصرف نزدیک به ۴۹ کیلوگرم دوم و پرویی‌ها با مصرف ۴۵ کیلوگرم در رتبه سوم قرار دارند. مردم کشورهای استرالیا، نیوزیلند، برزیل، آرژانتین، شیلی، کانادا، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی دیگر کشورهایی هستند که سرانه مصرف گوشت طیور در آنها بیش از ایران است.

   کاهش ۳۳ درصدی مصرف ماهی ایرانی‌ها

براساس داده‌های مرکز آمار ایران، سرانه مصرف ماهی و میگو در سال ۱۳۹۰ به ازای هر ایرانی حدود ۴کیلوگرم بوده که این مقدار تا سال ۱۳۹۱ همچنان بدون تغییر مانده است، اما در پایان سال ۱۳۹۲ به سه کیلوگرم کاهش یافته و طی سال‌های اخیر با نوساناتی که داشته، پیش‌بینی مرکز آمار این است که در سال جاری سرانه مصرف ماهی و میگو به ازای هر ایرانی به ۲ کیلوگرم برسد. به هر حال طی دوره دولت روحانی مصرف گوشت ماهی و میگو از رقم ناچیز سه کیلوگرم به ازای هر ایرانی، یک کیلوی دیگر نیز کاسته و می‌توان گفت مصرف ماهی طی این مدت کاهش ۳۳ درصدی داشته است. سرانه ۲ کیلوگرم ماهی و میگو به ازای هر ایرانی درحالی است که میانگین جهانی مصرف ماهی بیش از ۲۱ کیلوگرم بوده و سرانه مصرف میگو نیز در جهان ۵۰۰ گرم به ازای هر فرد است. البته در برخی کشورهای توسعه یافته مصرف ماهی به ازای هر فرد سالانه به ۳۵ کیلوگرم نیز می‌رسد و این میزان در ژاپن حدود ۷۰ کیلوگرم است.

   کاهش ۹ کیلوگرمی مصرف شیر و لبنیات

براساس آمارهای مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰ سرانه مصرف شیر و محصولات لبنی در کشورمان به ازای هر ایرانی حدود ۱۲۷ کیلوگرم بوده است که این مقدار تا پایان سال ۹۱ به ۱۲۰ کیلوگرم و تا پایان سال ۹۲ به ۱۱۵ کیلوگرم رسیده است. اما طی دوره نزدیک به ۸ ساله دولت روحانی مصرف شیر و محصولات لبنی بازهم کاهش یافته و این میزان در سال‌های ۹۸ و ۹۹ به حدود ۱۰۶ کیلوگرم به ازای هر ایرانی رسیده است. به عبارتی طی دوره دولت روحانی مصرف شیر و محصولات لبنی ۹ کیلوگرم به ازای هر ایرانی کاهش یافته است. اما سرانه ۱۰۶ کیلوگرمی شیر و محصولات لبنی در ایران درحالی است که میانگین مصرف آن در بین ۱۰۰ کشور بررسی شده در این گزارش حدود ۱۹۳ کیلوگرم است. در بین کشورهایی که بیشترین مصرف سرانه شیر و محصولات لبنی را دارند، می‌توان به مصرف سرانه ۵۹۳ کیلوگرمی نیوزیلند، ۵۵۶ کیلوگرمی دانمارک، ۴۹۸ کیلوگرمی هلند، ۴۷۳ کیلوگرمی سوئیس، ۴۵۲ کیلوگرمی آلبانی، ۴۴۱ کیلوگرمی لیتوانی، ۳۹۸ کیلوگرمی ترکمنستان، ۳۹۷ کیلوگرمی ایسلند، ۳۸۷ کیلوگرمی سوئد و ۳۷۴ کیلوگرمی فنلاند اشاره کرد. در بین کشورهای همسایه نیز می‌توان به سرانه مصرف ترکیه، پاکستان، روسیه و آذربایجان اشاره کرد که سرانه مصرف شیر و محصولات لبنی آنها به ترتیب ۲۶۰، ۲۵۳، ۲۵۱ و ۲۱۲ کیلوگرم است.

  کاهش ۵ کیلوگرمی مصرف برنج

در کنار نان، برنج قوت غالب سفره اغلب ایرانی‌هاست. داده‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد سرانه مصرف برنج در ایران از ۴۴ کیلوگرم به ازای هر فرد در سال ۱۳۹۰ به ۴۲ کیلوگرم تا پایان سال ۹۱ و ۳۸ کیلوگرم تا پایان سال ۹۲ رسیده بود که این میزان طی سال‌های اخیر به ۳۶ کیلوگرم تا سال ۱۳۹۸ و به ۳۳ کیلوگرم در سال ۱۳۹۹ رسیده است. به عبارتی طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ مصرف سالانه برنج در ایران به ازای هر نفر حدود ۷ کیلوگرم و طی دوره ۸ ساله دولت روحانی ۵ کیلوگرم کم شده است. مقایسه سرانه مصرف برنج در کشورمان به میانگین جهانی نیز نشان می‌دهد سرانه مصرف جهانی برنج به ازای هر فرد طی سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ بین ۵۳ تا ۵۵ کیلوگرم در نوسان بوده و در سال ۲۰۱۹ این رقم ۵۴ کیلوگرم به ازای هر نفر است. این بدین معنی است که سرانه مصرف برنج در ایران، برخلاف برخی ادعاها که مدعی مصرف زیاد برنج در کشورمان هستند، حدود ۲۱ کیلوگرم به ازای هر فرد نیز کمتر از میانگین جهانی است.

  کاهش ۳۶ درصدی مصرف گوشت قرمز

طبق داده‌های مرکز آمار ایران، سرانه مصرف گوشت دامی (قرمز) در ایران در سال ۱۳۹۰ حدود ۱۳ کیلوگرم بوده است. این میزان تا سال ۱۳۹۲ به ۱۱ کیلوگرم به ازای هر ایرانی در یک سال رسیده اما طی دوره دولت روحانی رقم مذکور بازهم کاهش ۴ کیلوگرمی داشته و به ۸ کیلوگرم تا سال ۹۸ و به ۷ کیلوگرم تا سال ۹۹ رسیده است. به عبارتی طی دوره دولت روحانی مصرف سالانه گوشت قرمز هر ایرانی از ۱۱ کیلوگرم به ۷ کیلوگرم در سال و به بیانی دیگر از روزانه ۳۰ گرم به روزانه ۱۹ گرم به ازای هر ایرانی رسیده است.

براساس آمارهای جهانی، سرانه مصرف گوشت قرمز (گاو، گوسفند و خوک) در جهان سالانه به ازای هر فرد ۱۹ کیلو و ۳۰۰ گرم است. البته این میزان در آمریکا حدود ۵۱ کیلوگرم، در آرژانتین حدود ۵۰ کیلوگرم، در استرالیا حدود ۴۲ کیلوگرم، در شیلی حدود ۴۵ کیلوگرم، در کره‌جنوبی حدود ۴۳ کیلوگرم، در کشورهای عضو OECD حدود ۳۹ کیلوگرم، در برزیل حدود ۳۸ کیلوگرم، در نروژ حدود ۳۸ کیلوگرم، در سوئیس حدود ۳۷ کیلوگرم و در کانادا حدود ۳۵ کیلوگرم است. در بین کشورهای همسایه نیز، سرانه مصرف گوشت قرمز در روسیه ۳۲ کیلوگرم، در ترکیه نزدیک به ۱۴ کیلوگرم، در عربستان ۹ و در پاکستان نیز ۸.۵ کیلوگرم است. مقایسه ارقام مذکور نشان می‌دهد علاوه‌بر اینکه مصرف گوشت قرمز در ایران به‌شدت کاهش یافته، رقم فعلی سرانه مصرف سالانه گوشت قرمز در ایران (۶ کیلوگرم به ازای هر فرد) فاصله ۶۹ درصدی با سرانه ۱۹ کیلو و ۳۰۰ گرمی میانگین سرانه جهانی دارد یا به عبارتی مصرف سرانه گوشت قرمز در جهان بیش از ۳ برابر مصرف فعلی ایران است.

  لجاجت ۷ ساله رئیس‌جمهور

از آخرین روزهای آذرماه سال ۱۳۸۹ که هدفمندسازی یارانه‌ها در ایران کلید زده شد، این جراحی بزرگ بعدها شباهت‌های زیادی به طرح بنزینی سال ۱۳۹۸ دولت روحانی پیدا کرد. قبل از اینکه به شرح داستان هدفمندسازی یارانه‌ها بپردازیم، اشاره‌ای به نحوه اجرای طرح بنزینی دولت در اینجا خالی از فایده نخواهد بود. کمیت و کیفیت و ظاهر اجرای طرح سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸ توسط دولت روحانی بر همه آشکار است، اما اظهارات دولتمردان و برخی اقتصاددانانی که در این طرح به دولت مشاوره داده‌اند، گواه یک واقعیت تلخی است که بی‌ارتباط با هدفمندسازی یارانه‌ها و به‌ویژه بخش توزیع یارانه‌های نقدی نیست. در این خصوص آنچنان که علی مروی و صادق الحسینی دو اقتصاددان نزدیک به دولت می‌گویند   به‌جای طرح بنزینی دولت؛ اندیشکده‌های مختلفی طرح بازار متشکل انرژی را به دولت روحانی پیشنهاد داده بودند. براساس روایت این دو اقتصاددان از جلسه با برخی اعضای هیات دولت، استدلال بیژن زنگنه وزیر نفت و برخی از اعضای هیات دولت این بوده که طرح مذکور (توزیع بنزین به ازای هر کد ملی و تشکیل بازار متشکل انرژی) یک بازتوزیع یارانه به نفع طبقات پایین هست، درحالی که پایگاه اجتماعی- اقتصادی در بین دولت طبقات متوسط به بالا است. استدلال دیگر اعضای هیات دولت این بوده که در صورت اجرای طرح بازار متشکل انرژی؛ این دهک‌های متوسط به بالا هستند که شورش می‌کنند؛ چراکه تربیون دست آنهاست.»اما ارتباط توزیع یارانه‌های نقدی با داستان مخالفت دولت با بازار متشکل انرژی و درنهایت اجرای طرح افزایش قیمت بنزین در آبان ۱۳۹۸ چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید به سال‌های قبل برگردیم. زمانی که دولت احمدی‌نژاد قانون هدفمندسازی یارانه‌ها را اجرا کرد، با اصلاحیه‌های مختلف، درنهایت تعداد یارانه‌بگیران کشور در سال ۱۳۸۹ به ۶۴ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رسید. این تعداد با ثبت‌نام جاماندگان در سال‌های بعد افزایش یافته و تا سال ۱۳۹۸ به ۷۷ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر رسید.

پس از چندین سال اجرای قانون هدفمندی، در سال ۱۳۹۳ قانون بودجه طبق بند «و» تبصره «۲۱» دولت را مکلف کرد که یارانه نقدی را صرفا به سرپرستان خانوارهای متقاضی که به تشخیص دولت نیازمند دریافت یارانه باشند، پرداخت کند مشروط بر اینکه مجموع درآمد سالانه آنها کمتر از رقم تعیین‌شده توسط دولت باشد در آن زمان با اینکه دولت برای خلاف‌اظهاری جریمه هم تعیین کرده بود، اما تنها حدود سه‌میلیون نفر از یارانه‌بگیران کشور برای دریافت یارانه ثبت‌نام نکردند. روایت مذکور در قوانین بودجه سال‌های ۱۳۹۴، ۱۳۹۵، ۱۳۹۶، ۱۳۹۷، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ نیز تکرار شد اما با لجاجت دولت عملا این مصوبه قانونی سال‌هاست که روی زمین مانده است. براساس جزئیات گزارش تفریغ بودجه سال ۱۳۹۸، دولت در اجرای جزء (۱) بند (الف) تبصره (۱۴) ملکف بود یارانه نقدی سه دهک بالای درآمدی را حذف کند. با این حال طی سال گذشته فقط یارانه یک میلیون و پنج هزار و ۱۲۴ نفر حذف شده، درحالی که براساس اعلام وزارت تعاون، از حدود ۷۷میلیون و ۵۰۰هزار نفر یارانه‌بگیر سال ۱۳۹۸، حدود ۲۴میلیون نفر در سه‌دهک بالای درآمدی قرار دارند. این بدان معناست که دولت یارانه حدود ۲۳ میلیون نفر از یارانه‌بگیران واقع در دهک‌های هشتم، نهم و دهم را حذف نکرده است. در لایحه بودجه ۱۴۰۰ نیز دولت پیشنهاد داده کل یارانه نقدی (منابع قانون هدفمندی یا همان ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان) حدود ۴۲ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان باشد. همچنین طبق بند(۱) تبصره ۱۴، دولت مکلف خواهد بود یارانه سه دهک پردرآمد را حذف کند. طبق بررسی‌های آماری با این مصوبه یارانه نقدی ۲۳ میلیون نفر که رقمی برابر با ۱۲ هزار و ۵۵۸ میلیارد تومان می‌شود، قابل حذف است. با توجه به اینکه طی سال‌های اخیر «پایگاه رفاه اطلاعات ایرانیان» در وزارت رفاه تشکیل شده و اطلاعات ۵۰ سامانه را گردآوری کرده و عملا شرایط شناسایی افراد مستحق دریافت یارانه را برای دولت فراهم آورده، به نظر می‌رسد عدم حذف یارانه افراد پردرآمد موضوعی اقتصادی – سیاسی بوده و بی‌شباهت به طرح بنزینی دولت در آبان ۱۳۹۸ نیست.

  یارانه نقدی کم‌درآمدها ۴برابر کمتر شده است

برخلاف سال‌های قبل و دقیقا زمانی که دولت احمدی‌نژاد قانون هدفمندسازی یارانه‌ها را اجرا کرد، جریان رقیب دولت وی (سیاسیون اصلاح‌طلب) که از یارانه نقدی به‌عنوان «گداپروری» یاد می‌کردند، حالا دیگر بعید است استدلال قوی برای گداپروری خواندن یارانه نقدی داشته باشند؛ چراکه در سال‌های اخیر و به‌ویژه با پیامدهای ناشی از شیوع ویروس کرونا، در ادبیات اقتصادی و سیاسی کمک‌های نقدی موثر به افراد نیازمند به‌هیچ‌وجه مفهوم گداپروری نداشته و اتفاقا تحقیقات و مقالات بسیاری وجود دارند که ثابت می‌کنند کمک‌های نقدی اگر ۱-به افراد نیازمندتر داده شود و ۲-منابع آن از طریق چاپ پول و منابع بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی (در ایران) نباشد، بهترین شیوه برای حمایت از گروه‌های کم‌درآمد و همچنین روشی موثر برای تحریک تقاضا و حمایت همزمان از مصرف و تولید خواهد بود.

اما مساله اصلی موارد مذکور نیست، چراکه حالا علاوه‌بر اقتصاددانان، سیاسیون نیز در پرداخت یارانه و کمک‌های یارانه‌ای موثر با اصابت بالا به گروه‌های هدف که کم‌درآمدها هستند، توافق دارند؛ با این‌ حال درحال حاضر مساله محوری این است که بسیاری از کمک‌ها و یارانه‌های حمایتی دولت ضریب اصابت بالایی نداشته و چه‌بسا افراد مستمندتر و مستحق‌تر از پردرآمدها یارانه کمتری دریافت می‌کنند. نمونه این وضعیت، موضوع پرداخت یارانه نقدی قانون هدفمندسازی یارانه (مبلغ ماهانه ۴۵هزار و ۵۰۰تومان) است که بررسی کم و کیف پرداخت آن نشان از انحراف جدی دارد که در ادامه به آن به‌طور مفصل اشاره می‌شود.

موضوع از این قرار است که در سال ۱۳۸۹ (روزهای پایانی آذرماه) که قانون هدفمندی یارانه‌ها اجرا شد، یارانه نقدی ۴۵هزار و ۵۰۰تومانی که به‌طور یکسان به خانوارهای دهک‌های مختلف پرداخت می‌شد، با لحاظ هزینه ناخالص خانوار در دهک‌های مختلف، یارانه نقدی ۶۳.۶درصد از هزینه‌های خانوار دهک اولی (کم‌درآمدترین)، ۳۳.۱درصد از هزینه‌های خانوار دهک دومی، ۲۶درصد از هزینه‌های خانوار دهک سومی، ۲۱.۳درصد از هزینه‌های خانوار دهک چهارمی، ۱۸.۳درصد از هزینه‌های خانوار دهک پنجمی، ۱۵.۳درصد از هزینه‌های خانوار دهک ششمی، ۱۲.۸درصد از هزینه‌های خانوار دهک هفتمی، ۱۰.۶درصد از هزینه‌های خانوار دهک هشتمی، هشت درصد از هزینه‌های خانوار دهک نهمی و ۴.۷درصد از هزینه‌های خانوار دهک دهمی (ثروتمندترین) را پوشش می‌داد. اما براساس داده‌های هزینه-درآمد مرکز آمار ایران، در سال۱۳۹۸ این میزان پرداخت یارانه‌های نقدی به‌ترتیب ۱۴.۶درصد از هزینه‌های دهک اول (کم‌درآمدترین)، ۹درصد از هزینه‌های دهک دوم، ۷.۵درصد از هزینه‌های دهک سوم، ۶.۴درصد از هزینه‌های دهک چهارم، ۵/۵درصد از هزینه‌های دهک پنجم، ۴.۸درصد از هزینه‌های دهک ششم، ۴درصد از هزینه‌های دهک هفتم، ۳.۵درصد از هزینه‌های دهک هشتم، ۲.۶درصد از هزینه‌های دهک نهم و ۱.۲درصد از هزینه‌های دهک دهم را پوشش می‌دهد.

 به‌عبارت دیگر، طی سال۱۳۸۹ که اولین یارانه نقدی برای خانوارها واریز شد، در دهک‌های کم‌درآمد یک، دو و سه یارانه نقدی به‌طور میانگین سهم ۴۱درصدی در پوشش هزینه‌ها داشت که این میزان در سال گذشته به ۱۰.۴درصد رسیده است. در سوی دیگر، یارانه نقدی پردرآمدها (دهک‌های هشتم، نهم و دهم) از ۷/۷درصد پوشش هزینه این دهک‌ها در سال۱۳۸۹ به کمتر از ۲.۵درصد در سال۱۳۹۸ رسیده که عملا تاثیری در زندگی و معیشت آنان ندارد. یعنی در یک‌سو، گروه‌هایی که باید حمایت شوند، به‌طور موثر از آنها حمایت نمی‌شود و منابع به‌صورت پراکنده بین همه مردم تقسیم می‌شود که بسیاری از آنها در دهک‌های پردرآمد هشتم، نهم و دهم نه‌تنها نیازی به این یارانه ندارند، بلکه به‌رسم عرف و قانون باید مبالغی را نیز درقالب مالیات بر مجموع درآمد، مالیات بر ثروت، مالیات بر عایدی سرمایه و… به دولت پرداخت کنند تا برای کاهش شکاف اجتماعی و اقتصادی صرف شود. این موضوع درواقع مصداق حیف‌ومیل منابع عمومی کشور بوده که می‌توانست صرف بهبود قدرت خرید و رفاه اقشار کم‌درآمد شود که در بخش کاهش مصارف اقلام اساسی در این خصوص بحث شد.

 تصویر استانی نیازمندان یارانه

اما بررسی استانی اثرگذاری یارانه‌های نقدی بر معیشت خانوار نیز نتایج جالب‌توجهی دارد، به‌طوری‌که براساس داده‌های هزینه-درآمد خانوار، طی سال ۱۳۹۸ درحالی یارانه‌های نقدی در کل کشور حدود ۷.۸ درصد از هزینه‌های خانوار روستایی را پوشش داده که این یارانه‌ها در استان سیستان‌وبلوچستان، در مناطق روستایی سهم ۲۱.۳ درصدی در پوشش هزینه‌های خانوار داشته است که در کرمان ۱۱.۲ درصد، در لرستان ۱۰.۸ درصد، در هرمزگان ۱۰.۴ درصد، در خراسان شمالی ۱۰.۳ درصد، در خراسان رضوی ۱۰.۱ درصد و در خراسان جنوبی نیز ۹/۹ درصد بوده است. درمجموع میزان پوشش هزینه خانوارهای روستایی به‌واسطه یارانه نقدی در ۱۴ استان بیش از میانگین کشوری بوده است. یارانه نقدی در مناطق روستایی استان البرز با ۳.۸ درصد، تهران با ۴/۴ درصد و یزد با ۵ درصد، کمترین میزان پوشش را داشته است؛ اما در مناطق شهری نیز درحالی یارانه نقدی ۴.۱ درصد از هزینه‌های خانوار شهری کل کشور را پوشش داده که این میزان در استان سیستان‌وبلوچستان۷.۴ درصد، در کرمان ۶.۲ درصد و در لرستان ۶ درصد بوده است. همه اینها بدین معنی است که در استان‌های محروم افراد نیازمندتر و افراد بیشتری مستحق یارانه‌های نقدی و کمک‌های دولت هستند و هرگونه مصادره سیاسی و حیف‌ومیل آن ازسوی هر جناح سیاسی هم که باشد، باید ازسوی نهاد قانونگذاری ترک فعل و جرم تلقی شود.

* وطن امروز

– معمای ارز در بودجه ۱۴۰۰

وطن امروز از کشمکش دولت با مجلس برای تداوم یا حذف تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی گزارش داده است:  دولت مدعی است سیاست تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی تاثیر قابل قبولی بر کنترل قیمت‌ها داشته است. از سوی دیگر مجلس با اشاره به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از‌های متعدد از تبعات تخصیص ارز ۴۲۰۰، اجرای این سیاست را نه‌تنها بسیار کم‌اثر، بلکه فسادزا و مخرب برای اقتصاد کشور می‌داند. آنچه دولت و مجلس در موضوع تداوم یا پایان تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی (حداقل در ظاهر) مطرح می‌کنند، دغدغه حمایت از معیشت مردم است. در چنین شرایطی که تورم سرسام‌آور در ۲ سال گذشته زندگی را برای بسیاری از مردم بشدت سخت کرده، آنچه مهم است اتخاذ یک سیاست حمایتی برای اقشار متوسط و کم‌درآمد است. در چنین شرایطی اگر مجلس با تداوم تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی موافقت کند، باید از دولت تضامین کافی را برای کنترل قیمت کالاهای مشمول دریافت ارز دولتی و همچنین جلوگیری از سوءاستفاده از آن بگیرد. همچنین اگر بنا بر حذف ارز دولتی باشد، باید منابع کافی برای حمایت از معیشت مردم در برابر رشد احتمالی قیمت‌ها در نظر گرفته شود.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از «وطن امروز»، سیاست تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی پس از تقدیم لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ به مجلس به مساله‌ای جدی در اقتصاد کشور تبدیل شده است. پس از تصریح گزارش تفریغ بودجه سال‌های ۹۷ و ۹۸ به برخی سوءاستفاده‌ها از ارز ۴۲۰۰ تومانی و همچنین تداوم روند صعودی قیمت کالاهای وارداتی مشمول دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی، انتقادها از تداوم سیاست ارز دولتی شدت گرفت. در این میان، تقدیم لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ و تاکید دولتمردان بر تداوم تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی برای سال آینده، انتقادها از سیاست ارزی دولت را تشدید کرد. هر چند دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ هیچ نرخی برای ارز به طور صریح اعلام نکرده اما محاسبات نشان می‌دهد دولت به طور میانگین نرخ ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان را برای هر دلار آمریکا در نظر گرفته است؛ چنانکه مفاد لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد دولت برای سال آینده ۲ نرخ سامانه معاملات الکترونیک (نرخ آزاد) و ۴۲۰۰ تومانی را البته به شکل غیرشفاف در نظر گرفته است.

دولت همچنین در تبصره یک این لایحه، تقاضای مجوز مجلس برای تغییر نرخ تسعیر دلار از ۴۲۰۰ به نرخ بازار آزاد را هم مطرح کرده به طوری که در جزء ۴ بند «ب» تبصره یک لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ آمده است:

در صورت تغییر نرخ ترجیحی مورد استفاده در این قانون (۴۲۰۰ تومان) به نرخ سامانه معاملات الکترونیکی (TSE) به دولت اجازه داده می‌شود منابع وصولی را به ردیف درآمدی ۱۶۰۱۳۶ جدول شماره ۵ این قانون واریز نماید. منابع واریزی از محل ردیف شماره ۷۱-۵۳۰۰۰۰ جدول شماره ۹ این قانون صرف تامین معیشت و سلامت مردم می‌شود. این بند از بودجه نشان می‌دهد دولت برای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی برنامه دارد.

تصمیم دولت به تداوم تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی با وجود آشکار شدن آسیب‌های این سیاست و کم‌اثر بودن آن در کنترل قیمت‌ها، نمایندگان مجلس و به طور خاص اعضای کمیسیون تلفیق بودجه را مصمم به تک‌نرخی کردن ارز و برچیدن بساط رانت ارزی کرد. هر چند دولت هم در لایحه بودجه، زمینه را برای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی فراهم کرده اما همانطور که مسؤولیت سوءاستفاده‌های گسترده از تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی را نپذیرفت، نمی‌خواهد مسؤولیت حذف آن را هم بپذیرد. از همین رو دولتمردان طی هفته‌های اخیر تلاش مجلس برای تک‌نرخی کردن ارز و حذف رانت ارزی را عامل تورم معرفی و سعی در انداختن مسؤولیت تورم سال بعد به گردن مجلس یازدهم کردند. این اظهارات دولتمردان اما با واکنش مجلس و بویژه اعضای کمیسیون تلفیق مواجه شد.

  کف نرخ ارز و سقف فروش نفت مصوب نکرده‌ایم

سیدشمس‌الدین حسینی، عضو کمیسیون تلفیق بودجه ۱۴۰۰ مجلس در واکنش به اظهارات دولتمردان گفت: درباره نرخ محاسباتی، ارز چندنرخی و عدد ۱۱۵۰۰ تومان را اصلاح کردیم. تاکید می‌کنم ما چیزی را تصویب نکردیم. ما گفتیم برای محاسبه یا پیش‌بینی نرخ ارز در شرایطی که نرخ بازار حدود ۲۳ هزار تومان است بیاییم به جای اینکه ۱۱۵۰۰ را در نظر بگیریم، عدد ۱۷۵۰۰ را فرض گرفتیم.

حسینی همچنین اظهار داشت: آن چیزی که در لایحه بودجه ۱۴۰۰ آمده،   اجازه تغییر نرخ ارز ترجیحی به نرخ سامانه الکترونیکی صادرات (ETS) است ولی دولت در محاورات و رسانه‌ها می‌گوید ما نرخ ارز کالاهای اساسی را ۴۲۰۰ تومان گذاشته‌ایم و یک نرخ موثر را که جایی هم نوشته نشده است ۱۱۵۰۰ گذاشته‌ایم. هیچ کدام از مسؤولان دولتی این را تصریح نمی‌کنند. حالا در کمیسیون تلفیق چه چیز تصویب شده است؟ هیچ کفی برای نرخ ارز تصویب نشده است، یعنی همان‌طور که هیچ سقفی برای فروش نفت تصویب نشده، هیچ کفی هم برای نرخ ارز تصویب نشده است، بلکه در تلفیق گفته شده است این نظام چندنرخی ارز که یک نظام رانتی و غیرشفاف و مفسده‌آمیز است را دولت باید کنار بگذارد. حتی به بانک مرکزی تجویز شده است که بتواند ۲ درصد زیر نرخ ‌ای‌تی‌اس منابع را عرضه کند. در واقع ما یک نرخ محاسباتی ارز و یک سیاست ارزی داریم. نرخ محاسباتی ارز پارامتر است. همان‌طور که قیمت نفت می‌تواند از ۴۰ دلار به ۵۰ دلار برسد یا برعکس، نرخ ارز هم می‌تواند تغییر کند. ما کفی برای نرخ ارز نگذاشتیم، دولت مجاز است که نرخ ارز را به واقع و در عمل کاهش دهد.

  دولت تعهد بدهد، مخالفتی با تداوم ارز ۴۲۰۰ تومانی نداریم

عضو کمیسیون تلفیق مجلس یازدهم همچنین با تاکید بر اینکه این کمیسیون به دنبال اصلاح سیاست ارزی است، گفت: گزارش دیوان محاسبات هم تاکید دارد که از سال ۱۳۹۷ تا شهریور سال ۱۳۹۹ قریب به ۵۱ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی داده شده است. فقط در سال ۱۳۹۸ حدود ۱۵ میلیارد دلار داده شده که ۴۵ درصد ارزهای دریافتی به هدف نرسیده است. حالا دولت می‌گوید من در لایحه ۱۴۰۰ می‌خواهم ۸ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی دیگر هم بدهم. اگر مابه‌التفاوت را با بازار ۲۰ هزار تومان در نظر بگیرید این ۸ میلیارد دلار یعنی ۱۶۰ هزار میلیارد تومان رانت که من به عنوان یک عضو کمیسیون تلفیق گفتم هر وزیری که بیاید و تعهد بدهد اگر ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفت کالایی را که ارز ۴۲۰۰ تومانی برای آن تخصیص پیدا می‌کند متناظر با قیمت ۴۲۰۰ تومانی بموقع و به اندازه به دست مردم برساند، موافقت می‌کنم ولی اینکه بیاید و بگوید حالا من این ارز را می‌دهم ولی اگر بازار به هم ریخت و یک‌سری دزدی کردند بروید و بگیرید و دستگیرشان کنید، دیگر از این خبرها نیست.

  دولتی‌ها درباره اموال خودشان هم اینگونه برخورد می‌کنند؟

حسینی تصریح کرد: بنده به عنوان نماینده که مردم به من به وکالت داده‌اند لایحه بودجه را رسیدگی و تصویب کنم، نمی‌توانم این مسؤولیت سنگین و رانت را که به‌عینه همه (حتی وزرای دولت و رئیس‌جمهور) به آن اعتراف کرده‌اند و این [حرف آقای روحانی] را که حالا اگر کسی دزدی کرده، شما بروید بگیرید، بپذیرم. آیا مقام‌های محترم دولت درباره اموال شخصی خودشان اینگونه برخورد می‌کنند؟ اگر ۱۰۰ دلار داشته باشیم صدجا قایمش می‌کنیم ولی به اموال مردم که می‌رسیم به همین راحتی می‌گوییم کسی دزدیده و حالا بروید بگیرید.

وی افزود: دولت از مجلس خواسته است به نرخ ارز ورود نکند و مجلس به او اجازه دهد که یک سیستم چندنرخی داشته باشد و برای کالاهای مختلف و افراد مختلف قیمت‌های تبعیض‌آمیز و چندگانه ارز را اعمال کند ولی مجلس گفته است خیر؛ ما یک نرخ را می‌پذیریم. البته بانک مرکزی اختیار دارد ارز را ارزان‌تر بفروشد و بازار را کنترل کند.

  راه دولت برای کاهش نرخ ارز باز است

حسینی در ادامه تاکید کرد: شنیدم رئیس‌جمهور یک جایی گفته ما نرخ ارز را ۱۵ هزار تومان می‌کنیم. ما استقبال می‌کنیم؛ هیچ مشکلی هم برای بودجه ایجاد نمی‌شود؛ چون اگر رئیس‌جمهور موفق شود بر خلاف ناکامی‌هایی که در سال‌های گذشته داشت بر این ناکارآمدی‌های خود غلبه کند و بتواند بیشتر نفت بفروشد ما از آن سقف ۸۰۰ هزار بشکه (مابه‌التفاوت ۵/۱ میلیون بشکه مصوب مجلس و ۳/۲ میلیون بشکه مد نظر دولت برای فروش نفت) استفاده می‌کنیم. پس راه برای فروش بیشتر نفت باز است. راه برای کنترل نرخ ارز باز است و ما از این بابت نگرانی نداریم اما موافق نیستیم ۱۶۰ هزار میلیارد تومان به افراد خاص به نام مردم داده شود. نمی‌توانیم تحمل کنیم که در گزارش تفریغ بودجه سال ۱۴۰۰ هم عین سال‌های ۹۷ و ۹۸ قصه پرغصه مفقود شدن و بی‌ثمر ماندن ارزهای ۴۲۰۰ تومانی تکرار شود.

وی افزود: در هر حال این مردم هستند که باید بدانند و قضاوت کنند چه آن ایامی که قیمت مرغ به ۴۰ هزار تومان رسید و چه هنگامی که قیمت مرغ ۳۰ هزار تومان بود و چه الان که ۲۰ هزار تومان است، هیچ‌کدام آنها با نرخ ۴۲۰۰ تومانی نبوده است. یعنی به رغم آنکه نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی برای مرغ و دام و اینها تخصیص یافت اما مرغ و گوشت و تخم‌مرغ به چند برابر قیمت در بازار عرضه می‌شود.

برخی چهره‌های دولتی و در رأس آنها رئیس‌جمهور در حالی مدافع ارز ۴۲۰۰ تومانی شده‌اند که در صورت حذف ارز ترجیحی، تورم شدیدی به وجود می‌آید و به نظر می‌رسد فراموش کرده‌اند خودشان در سال‌های اخیر یک به یک کالاهایی را که به آنها ارز ۴۲۰۰ تومانی تعلق می‌گرفت از سبد حمایت ارزی حذف کردند و در ازای آن هیچ یارانه‌ای به مردم پرداخت نکردند. حتی حسن روحانی با کنایه به مردم گفت: ما طوری ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کردیم که کسی متوجه نشد! با دست فرمان این دولت تا سال ۱۴۰۱ همین ۷ قلم کالایی که قریب به ۸ میلیارد دلار برای آنها در نظر گرفته شده است، از سبد حمایت ارزی حذف خواهند شد و از این درآمد بر زمین مانده برای دولت، هیچ سهمی هم نصیب مردم نخواهد شد. از سوی دیگر اگر دولت به جد دنبال حمایت از مردم است، چرا در این ۲ سال منافذ سوءاستفاده از ارز ترجیحی را مسدود نکرد؟ ایضا چرا امروز تعهد نمی‌دهد ارز ۴۲۰۰ تومانی در سال آینده به اهداف خود می‌رسد؟ اینطور که پیداست این صحبت‌ها بیش از آنکه در راستای حمایت از مردم باشد، یک شوی سیاسی است. کما اینکه شخصیت‌های اقتصادی دولت مانند رئیس کل بانک مرکزی و وزیر صمت بارها حمایت خود از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را اعلام کرده‌اند.

* اعتماد

– دولت بین رشد بورس یا کاهش بیشتر نرخ دلار کدام را انتخاب می‌کند؟

اعتماد درباره علل نزول بورس گزارش داده است: با ریزش قیمت دلار در روزهای پایانی هفته گذشته و البته در فضای بین دو تعطیلی بازار ارز، گمانه‌زنی‌ها برای تداوم ریزش قیمت‌ها ادامه دارد. اما در همین هفته گذشته نیز برخی فعالان بازار بورس نسبت به ریزش قیمت سهام اعتراض کرده و تجمعاتی برگزار کردند. با اظهارات رییس‌جمهور مبنی بر بازگشت پول‌های بلوکه شده و هدف‌گذاری نرخ ارز ۱۵ هزار تومانی، به نظر می‌رسد که بازار ارز به این حرف‌ها «اعتماد» کرده و فروشنده‌ها در این بازار بیشتر شده است. دولت به دنبال رساندن قیمت دلار آزاد به زیر ۲۰ هزار تومان است. از آن طرف هر روز وعده بهتر شدن شرایط در بازار سهام را می‌دهد.

اما به نظر می‌رسد حالا دولت در یک دوراهی بزرگ قرار گرفته است؛ افت قیمت ارز یا رشد شاخص بورس.    در حالی که کارشناسان بورسی پیش‌بینی نوسان شاخص بورس بین یک میلیون و ۲۰۰ تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحدی را تا پایان سال می‌کردند اما شاخص کل بورس در روز شنبه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۹به کانال یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحدی سقوط کرد و گفته شد بیشترین تاثیر منفی بر افت دماسنج بازار سهام در این روز متاثر از نمادهای صنایعی بوده که جزو شرکت‌های صادراتی و ارز محور هستند. این اتفاق به دلیل کاهش نرخ ارز رخ داد و بخش زیادی از رشد شاخص کل تحت تاثیر انتظارات تورمی و نگرانی از افزایش قیمت دلار انجام شد. زمانی که پیش‌بینی می‌شد نرخ دلار به بالای ۳۰ هزار تومان و حتی ۴۰ هزار تومان نیز برسد. معنای نرخ ارز بالا، افزایش قیمت برای صنایع صادراتی حاضر در بورس افزایش منابع و سود بیشتر برای سهامداران و برای صنایع غیرصادراتی افزایش درآمد از محل تورم بود. حالا که روحانی از برگشت دلار به قیمت ۱۵ هزار تومان با آزادسازی منابع سخن می‌گوید سهامداران حاضر در بورس از خود می‌پرسند بر سر بورس چه می‌آید؟

مساله  کاهش نرخ ارز 

مصطفی امید قائمی، مدیرعامل سابق فرابورس ایران و مدیرعامل کنونی سرمایه‌گذاری اهداف در این خصوص به «اعتماد» می‌گوید: در صورتی که کاهش نرخ ارز همگام با رفع تحریم‌ها باشد و مشکلات و مسائل مالی و صادراتی این شرکت‌ها از بین برود ما شاهد افزایش تولید و کاهش هزینه‌ها از حمل کالا گرفته تا هزینه‌های فروش و… در این شرکت‌ها خواهیم بود. با رفع تحریم‌ها مسلما نقل و انتقال منابع مالی نیز تسهیل خواهد شد و شرکت‌ها و بنگاه‌ها با مشکل چندانی روبه‌رو نخواهد شد و سودآوری‌شان هم رشد می‌کند. این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به سناریوی دوم یعنی کاهش نرخ ارز بدون لغو تحریم‌ها خاطرنشان کرد: این اقدام دولت شرکت‌های بورسی را دچار مشکل خواهد کرد و تنها در صورتی که تحریم‌ها لغو شود و کاهش نرخ ارز اتفاق بیفتد (البته نرخ ارز معقول)، عملیات شرکت‌ها در بورس همراه با افزایش سودآوری خواهد بود. مدیرعامل سابق فرابورس ایران افزود: در حال حاضر نمی‌توان نرخ ارز را پیش‌بینی کرد هر چند عددی که در لایحه بودجه ۱۴۰۰ مطرح شده ۱۷هزار و ۵۰۰ تومان است اما معمولا این اعدادی که در بودجه می‌گذارند با بازار آزاد مغایرت زیادی دارد پس باید صبوری کرد و دید چه اتفاقی می افتد.

افت بهای ارز  با آزاد شدن  منابع ارزی 

امیدقائمی با اشاره به آزاد شدن بخشی از منابع ارزی بلوکه شده ایران در سال جدید گفت: در صورت آزاد شدن این منابع و رونق در وضعیت صادراتی کشور و اینکه چه سیاست‌های ارزی برای واردات کالا درنظر بگیرند در نرخ‌گذاری ارز در سال جدید موثر خواهد بود. مدیرعامل‌سابق فرابورس ایران تصریح کرد: حتی اگر فرض کنیم دولت از محل آزاد شدن منابع بلوکه شده نرخ ارز را کنترل کند این اقدام تنها برای مدت کوتاهی تاثیرگذار است و به محض آنکه تقاضا برای نرخ ارز افزایش پیدا کند مجددا بهای آن رشد خواهد کرد و در این شرایط نمی‌توانند نرخ ارز را ثابت نگه دارند. امیدقائمی خاطرنشان کرد: آنچه عمده رقم شاخص‌های بورسی را تعیین می‌کند شرکت‌های صادراتی هستند که با نرخ ارز سر و کار دارند از شرکت‌های فولادی گرفته تا شرکت‌های پتروشیمی و… که در صورت تغییر در نرخ ارز سود و زیان‌شان مشخص می‌شود. مدیرعامل سابق فرابورس ایران درخصوص تعداد شرکت‌هایی که نرخ دلار روی آنها موثر است، افزود: بیش از ۶۰درصد از شرکت‌هایی که در بورس هستند البته به جز بانکی‌ها و خودرویی‌ها و… صادراتی هستند البته نرخ دلار روی این قبیل از شرکت‌ها نیز تاثیرگذار است.

 پیش‌بینی آینده بورس

برخی کارشناسان بر این باورند وقتی انتظار می‌رود در سال آینده نرخ ارز در سطوح پایین‌تری قرار بگیرد و حتی برخی کارشناسان از نوسان قیمت دلار حداکثر در محدوده ۲۰ تا ۲۲ هزار تومان صحبت می‌کنند انتظار برای رشد شاخص کل بورس، چندان درست نیست. دولت انتظار دارد بازار سهام در سال آینده پررونق باشد. دولت در بودجه سال آینده میزان درآمد خود از محل مالیات بر نقل و انتقال سهام را ۱۴ هزار میلیارد تومان برآورد کرده است. با اینکه میزان درآمد مالیاتی دولت از نقل‌وانتقال سهام در بازار سرمایه طی ۹ ماهه اول سال جاری ۱۸ هزار و ۴۱ میلیارد تومان بوده است، اما آمارها نشان می‌دهد که رونق بورس در ۶ ماهه اول سال ۹۹ تکرار نخواهد شد. علاوه بر این، از ۲۰ مرداد ماه تا پایان آذر ماه امسال ۴۳ هزار و ۸۸۰ میلیارد تومان از بورس خارج شده است. با توجه به روند خروج پول‌های حقیقی از بازار سهام، به نظر می‌رسد در فصل پایانی سال ۹۹ ارزش معاملات بورس روندی کاهش داشته باشد و کاهش ارزش معاملات به معنی کاهش درآمد مالیات از این محل خواهد بود.    قیمت ارز بر بازار سهام آنچنان تاثیری دارد که برخی پژوهش‌ها این موضوع را تایید کرده که افزایش قیمت دلار با رشد شاخص بازار سهام همراه است. بنابراین با کاهش قیمت دلار روند شاخص سهام بر پایه این متغیر و انتظارات تورمی ناشی از آن صعودی نخواهد بود. حالا دولت بر سر دوراهی سختی قرار گرفته و باید بین این دو، یکی را انتخاب کند. کاهش نرخ ارز و به تناسب آن کاهش تورم فعلی یا بازگشت به رشد در بورس و درآمدزایی برای سهامداران و حتی خود دولت.

* تعادل

– شغل‌هایی که از بین رفت، حقوقی که بی‌اثر شد

تعادل درباره وضعیت معیشتی مردم گزارش داده است: محیط کسب و کار ایران در سال‌های اخیر، تغییرات گسترده‌ای را تجربه کرده است، تغییراتی که هرچند در برخی حوزه‌ها مثبت به نظر می‌رسند اما در عمل همچنان اما و اگرهایی را در برابر آینده اقتصادی کشور به وجود می‌آورند.  

در تحلیل کلان وضعیت به وجود آمده در اقتصاد خانوار، سه عامل مهم و نقش آفرین را می‌توان در کنار هم قرار داد که در مدتی کوتاه باعث ایجاد شوک‌هایی شدید در میان اقشار کم درآمد جامعه شدند. نخستین عامل که در دیگر حوزه‌ها نیز می‌توان اثر آن را دید، به تحریم‌های یک جانبه دولت امریکا بازمی‌گردد، تحریم‌هایی که از حدود سه سال قبل آغاز شده و در محیط کسب و کار و در پیش‌بینی‌های صورت گرفته در درآمد خانوارهای ایران تاثیراتی جدی گذاشته است.

تاثیر نخست تحریم‌ها به کاهش درآمدهای دولت، محدود شدن امکان سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و افزایش توان اشتغال زایی بازمی‌گردد. در سال‌های اجرای برجام، بسیاری از شرکت‌های ایرانی به منظور گسترس محیط فعالیت خود و به دست آوردن بازارهای جدید، قراردادهای مشارکتی جدیدی را شرکت‌های آسیایی و اروپایی به امضا رساندند و زیر سایه همین قراردادها، تجهیز خطوط تولید و بالا بردن سطح سرمایه‌گذاری در دستور کار قرار گرفت اما با بازگشت تحریم‌ها، بسیاری از این شرکت‌ها تصمیم به ترک ایران گرفتند و همین امر، شرکت‌های ایرانی را در موقعیتی دشوار قرار داد و آنها مجبور شدند از یک سو با تحریم‌های جدید و از سوی دیگر با برنامه‌ریزی‌هایی که دیگر امکان اجرای آن وجود نداشت مواجه شوند.

دومین عامل که باز هم تحریم‌ها موجب تشدید آن شد، بالا رفتن تورم در اقتصاد ایران بود. این نرخ که پس از مدتی طولانی در دولت یازدهم تک رقمی شده بود، همزمان با بازگشت تحریم‌ها، بار دیگر اوج گرفت و به نرخ بیش از ۴۰ درصد نیز رسید. بالا باقی ماندن تورم، به شکلی جدی قدرت خرید اقشار کم درآمد را تحت تاثیر قرار داد و به دنبال آن میزان اثرگذاری حقوق و مزایای دریافتی آنها را نیز به پایین‌ترین سطح خود رساند. هرچند دولت و مجلس در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند، همراستا با افزایش تورم، میزان حقوق را نیز افزایش دهند اما در عمل نه این افزایش درآمدها کفاف افزایش هزینه‌ها را داد و نه نقدینگی جدید تزریق شده به اقتصاد ایران به دولت کمک کرد نرخ تورم را کنترل کند تا جایی که امروز تحلیل‌ها از بی‌تاثیر بودن حقوق در زندگی اقشار کم‌درآمد خبر می‌دهند.

سومین عامل که نقش‌آفرینی آن از حدود یک سال قبل آغاز شده، شیوع ویروس کروناست. هرچند محدودیت‌های اجرایی شده تحت تاثیر این ویروس، مستقیما بر تورم یا کاهش قدرت خرید تاثیر ندارد اما باعث از بین رفتن تعداد قابل توجهی از فرصت‌های شغلی شده که نپرداختن به آنها، می‌تواند به افزایش تعداد خانوارهای نیازمند منجر شود.

    شغل‌های فراموش شده

بر اساس برآوردهایی که دولت از عملکرد ۶ ماهه اقتصاد ایران در سال جاری داشته، رشد اقتصادی بخش‌های صنعت، کشاورزی و نفت مثبت بوده اما خدمات با رشد منفی مواجه شده است. همانطور که از قبل نیز پیش‌بینی می‌شد، محدودیت‌های کرونایی مستقیما بر حوزه خدمات تاثیر می‌گذارند و کاهش فعالیت‌ها در این بخش‌ها، موجب شکل‌گیری موج جدیدی از بیکاری در میان فعالان حوزه خدمات شده است. هادی ابوی – دبیرکل کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران – در این رابطه گفته: کارگران زیادی بودند که در هتل‌ها، تالارهای پذیرایی، برگزاری مراسم ختم فعالیت داشتند، شاید اینگونه تصور شود که اشتغال آنها حاشیه‌ای بوده‌اند اما تعداد این دسته از کارگران بسیار زیاد بود. برای برگزاری یک مراسم عروسی، چندین شغل درگیر می‌شدند، قنادی، میوه‌فروشی، تالار عروسی، زیورآلات، لباس و… همه و همه شغل‌هایی داشتند که با کرونا و محدودیت‌ها در این زمینه همه این مشاغل تعطیل شدند. کارگرانی که در مراسم ختم هم فعالیت داشتند، دچار مشکل شدند. به‌طور مثال بارها مراجعه کرده اند، افرادی که در مراسم برگزاری ختم بودند، اما در حال حاضر با عدم برگزاری مراسم‌های مذهبی و ختم‌های یادبود، این افراد بیکار شده‌اند. چون قرارداد کاری هم ندارند، امکان مراجعه به بیمه بیکاری را نداشته‌اند.

وی ادامه داد: علاوه بر کارگران بیمه شده، کارگرانی بودند که در رستوران‌ها و هتل‌ها ظرف می‌شستند، یعنی به تعداد ظروفی که می‌شستند دستمزد دریافت می‌کردند، به‌طور مثال برای شست و شوی یک بشقاب ۵۰۰ تومان دریافت می‌کردند. این کارگران آسیب جدی دیدند. کارگران شرایط زندگی سخت و دشواری دارند. در حالی که یک نفر زمانی که به رستوران مراجعه می‌کند حداقل ۴۰هزار تومان برای صرف یک پرس غذا پرداخت می‌کند اما سهم کارگر برای نظافت ظروف رستوران برای هر بشقاب و قاشق حدود ۱۰۰۰ تومان است. بسیاری از خشک شویی‌ها بیان می‌کنند، با توجه به اینکه حجم مشتری کاهش یافته است، صرفه اقتصادی ندارد که دیگ بخار خشک شویی را روشن نگه دارند. از دیگر کارگرانی که آسیب جدی دیدند، کارگران نظافت چی منازل ومغازه‌ها بودند. بسیاری از خانواده‌ها از ترس شیوع این ویروس دیگر نظافتچی در منزل خود راه نمی‌دهند. این دسته از کارگران در کف جامعه بودند، بیمه و قرارداد کار و درآمد ثابت نداشتند و در حال حاضر با وضعیت دشواری دست و پنجه نرم می‌کنند.

    حقوق  بی‌تاثیر

جدا از معضلاتی که کرونا به وجود آورده، گزارش جدید وزارت کار درباره عملکرد اقتصادی خانوارها در سال ۹۸ و وقتی که هنوز خبری از این ویروس نبود نیز نشان می‌دهد که بخش مهمی از جامعه دیگر برای گذران زندگی خود روی حقوق ثابت حساب نمی‌کنند و به این ترتیب، درآمدهای متفرقه نقش آفرین اصلی اقتصاد کشور در سال‌های گذشته است.

بررسی منابع تامین درآمد یک خانوار شهری نشان می‌دهد که در سال ۱۳۹۸، ۳۲، ۵ درصد درآمد سالانه، از مشـاغل حقـوق بگیـری بـه دست آمده است. همچنین ۱۶.۱ درصد درآمدهای سالانه یک خـانوار شـهری از مشـاغل آزاد کشـاورزی و غیـرکشـاورزی و ۵۱.۴ درصد درآمدها از محل درآمدهای متفرقه تامین شده است. اطلاعات گویای این مطلب است که طی سال ۱۳۹۸ نسبت به سال قبل از آن، درآمد از مشاغل مزد و حقوق بگیری به میزان ۲۱.۲ درصد، درآمد از مشاغل آزاد کشاورزی و غیر کشاورزی ۱۷.۸ درصد و درآمد متفرقه به میزان ۲۸.۸ درصد در سطح شهری افزایش داشته است. در واقع می‌توان گفت که سال گذشته بیشترین افزایش درآمد متعلق به بخش درآمدهای متفرقه بوده که باید آن را ناشی از افزایش اجاره‌بهای مسکن و تحولات بازار بورس در سال گذشته دانست.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که در سال گذشته در چهار دهک اول درآمدی، بیشترین درآمد پولی سالانه خانوار شهری از محل حقوق بگیری بخش خصوصی و تعاونی بوده اما از دهک پنجم به بعد، بیشترین درآمد پولی یک خانوار شهری حاصل درآمدهای متفرقه بدون احتساب یارانه و کمک هزینه از جمله حقوق بازنشستگی، اجاره‌بهای مسکن شخصی، درآمدهای بورسی، سپرده بانکی، ارث و مواردی از این دست بوده است. با توجه به نتایج این گزارش می‌توان به اهمیت معاملات بورس، سود حاصل از سپرده‌های بانکی و درآمد حاصل از اجاره‌بهای مسکن در زندگی افراد در دهک‌های مختلف درآمدی پی برد و به این نکته دست یافت که با حذف هر یک از این منابع درآمدی از زندگی افراد، دهک‌های درآمدی تا چه حد جابه‌جا خواهند شد.

در کنار هم قراردادن این عوامل نشان می‌دهد که تا زمان بالا بودن نرخ تورم، احتمالا شرایط خانوارهای ایرانی هر سال دشوارتر از سال قبل خواهد شد و از سوی دیگر حتی در صورت کنار رفتن تحریم و کرونا نیز دولت باید با جامعه‌ای مواجه شود که امروز برای گذران امور خود به درآمدهای متفرقه روی آورده و دیگر روی حقوق ثابت حساب ویژه‌ای باز نمی‌کند. در چنین بستری اقتصاد ایران برای ۱۴۰۰ باید در کنار بحران‌های پیدا به سراغ مشکلات پنهانی برود که اگر برایش راهکاری پیدا نشود، احتمالا میزان اثرگذاری سیاست‌های دولت بر زندگی مردم، هر روز کمتر از قبل خواهد شد.

– قیمت سازی مانع شفاف‌سازی در بازار مسکن

تعادل به سوءاستفاده از اعلان قیمت‌های پیشنهادی در آگهی‌های مجازی مسکن پرداخته است: در حالی که به واسطه کاهش روزافزون نرخ دلار و همچنین بازگشت ثبات نسبی به شاخص‌های کلان اقتصاد، ترمز قیمت‌ها در بازار مسکن نیز کشیده شده است، اما همچنان برخی از دلالان یا سفته بازانی که در نرخ‌های بالا اقدام به خرید ملک کرده‌اند و اکنون خریداری برای آپارتمان خود ندارند، تمایل دارند، اتمسفر قیمتی در بازار مسکن را با اعلان قیمت‌های پیشنهادی بالاتر از قیمت‌های معامله شده در سایت‌های منتشرکننده آگهی، دستکاری کرده تا منافع خود را تامین کنند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از «تعادل»، سوءاستفاده از فضای مجازی و تبدیل این «فرصت شفاف‌سازی» به «تهدید قیمت‌سازی» دست‌کم در نبود سیستم کنترل و نظارت در دنیای واقعی و دنیای مجازی صورت می‌گیرد. از سویی، آنگونه که کارشناسان بازار مسکن می‌گویند، مشاوران املاک در دنیای واقعی، خدمات مشاوره‌ای ارایه نمی‌کنند، بلکه در جامه بازاریاب و حتی در برخی مواقع دلال ظاهر می‌شوند، از این رو، خریدار به تنهایی و به راحتی قادر به راستی آزمایی قیمت‌های پیشنهادی نیست.

در این حال، این فضای غیرشفاف و پر از ابهام در فضای مجازی به ویژه در سایت‌هایی که از کیف و کفش تا جان آدمیزاد و خرید و فروش نوزاد و حیوانات درنده را تبلیغ می‌کنند، تشدید می‌شود. در این حال، در فضای وب، برخی از سایت‌های تخصصی در حوزه مسکن فعالیت می‌کنند که خدمات حداقلی از راستی آزمایی قیمتی را به مخاطبان خود ارایه می‌کنند و با استفاده از رنگ‌های قرمز و سبز به مخاطبان این پیام را می‌دهند که قیمت پیشنهادی از سوی آگهی‌دهنده بالاتر یا پایین‌تر از میانگین قیمتی منطقه است. به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از «تعادل»، در سطحی بالاتر اما باید ریشه قیمت‌سازی برای املاک در فضای مجازی را به‌سانسور قیمت‌های معامله شده از سوی مراکز دولتی نسبت داد، چرا که در غیاب ابهام سازی از معاملات انجام شده، فضای رشد و نمو قیمت‌سازی در فضای مجازی فراهم می‌شود.

از سویی، وزارت راه و شهرسازی پس از چند ماه عدم انتشار آمار مربوط به معاملات ملکی، در آذرماه سال جاری، آمار مربوط به تحولات ملک در آبان ماه سال جاری را به سبک و سیاق جدیدی منتشر کرد و بحث‌های فنی و آماری مختلفی را به بار آورد. با این حال، همین سبک انتشار آمار حاشیه‌ساز در آذر ماه تکرار نشد و حالا که در آخرین روزهای دی‌ماه هستیم، بار دیگر توقف انتشار آمار مسکن از سوی وزارت راه به دو ماه نزدیک می‌شود. از سوی دیگر، سامانه اطلاعات بازار املاک کشور که از تیرماه سال گذشته تا چند ماه پیش غیرفعال بود، نیز دوباره فعالیت خود را از پاییز سال جاری با تغییر شیوه انتشار اطلاعات خود آغاز کرد.

در سایت قبلی این سامانه، که قرار بود جزییات معاملات ملک در تهران و سایر کلانشهرها به صورت آنلاین به نمایش گذاشته شود، کاربر دسترسی‌های گسترده و بهتری نسبت به سایت جدید داشت. حال آنکه در سایت فعالی نیز، در روز ۲۸ دی ماه صرفا معاملات مربوط به ۱۰ دی ماه به قبل قابل مشاهده بود و اثری از معاملات ملکی در روزهای اخیر نبود. از این رو، در مجموع می‌توان گفت که جلوگیری از انتشار قیمت‌های معامله شده یا تاخیر در انتشار این قیمت‌ها، یکی از عوامل اساسی و بنیادین آشفتگی در اعلان قیمت‌های پیشنهادی مسکن به شمار می‌رود. در این حال، آنگونه که مهر گزارش داده است، به نظر می‌رسد با توجه به بازگشت آرامش به بازار مسکن در ماه‌های آبان و آذر که تورم بخش مسکن ثابت یا منفی بود و همچنین پیش‌بینی ادامه روند کاهش متوسط قیمت مسکن در تهران در پایان دی ماه، اقدام برخی وب سایت‌های انتشار آگهی‌های املاک مبنی بر درج قیمت‌های ساختگی، به تشنج احتمالی در بازار مسکن دامن بزند.

به عنوان مثال در یکی از وب سایت‌های مشهور انتشار آگهی املاک، قیمت واحد مسکونی ۳۰ سال ساخت در خیابان پیروزی تهران متری ۱۰۰ میلیون تومان فایل کرده است. این در حالی است که بر اساس گزارش بانک مرکزی از بازار مسکن پایتخت در آذرماه، متوسط قیمت مسکن در منطقه ۱۳ تهران، متری حدوداً ۲۹ میلیون تومان است. همچنین بر اساس گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت منطقه ۲ تهران، ۴۳ میلیون تومان در آذرماه بود در حالی که در یکی از آگهی‌های منتشر شده در اپلیکیشن مشهور موبایلی، قیمت واحد مسکونی ۱۷ سال ساخت در مرزداران متری حدوداً ۴۶ میلیون تومان ارزش گذاری شده است. در منطقه ۵ تهران نیز بر اساس گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت مسکن متری ۳۴ میلیون تومان است امادر یکی از سایت‌های انتشار آگهی‌های املاک، یک واحد ۲ سال ساخت در شهران را متری ۴۰ میلیون تومان فایل کرده است.

   حمایت از بازگشت قیمت به اپلیکیشن‌ها

در این حال، به باور مهدی روانشادنیا، کارشناس مسکن حذف قیمت‌ها از آگهی‌های فضای مجازی هیچ کمکی به کاهش التهاب بازار نکرده است. پیش از اینکه اعلام درج قیمت‌ها در آگهی‌های مسکن و خودرو منع شد تأثیری در کنترل قیمت‌ها نگذاشت. میانگین قیمت مسکن در اردیبهشت امسال ۱۷ میلیون تومان بود و حالا که متوسط قیمت‌ اعلام شده برای یک مترمربع مسکن در تهران برای آذرماه به ۲۷ میلیون تومان رسیده است. روانشادنیا که در یک برنامه تلویزیونی سخن می‌گفت، افزود: قیمت‌گذاری در بازار مسکن بسیار پیچیده و تابعی از ملاحظات مختلف است. وی با اشاره به نیاز شفافیت در بازار مسکن گفت: آگهی‌ها در بازار مجازی مسکن بهتر و بیشتر دیده می‌شود و قابل مقایسه است. اگر قیمت‌ها درج نشود هزینه‌های مبادله معاملات بیشتر می‌شود. کارشناس مسکن با بیان اینکه در معاملات بازار مسکن در کشور ما، چیزی به نام مشاور املاک نداریم، افزود: اتفاقی که در بازار مسکن و مشاوره املاک می‌افتد بازار یابی مسکن است نه مشاوره مسکن. فرهنگ مشاوره املاک باید ارتقا یابد. همزمان با درج قیمت مسکن در آگهی‌ها باید خدمات مشاور املاک از نظر فنی و خدمات افزایش یابد. روانشادنیا گفت: آنچه  در نوسانات بازار اثر می‌گذارد، متغیرهای کلان است و سامانه‌های املاک تأثیر چندانی ندارد.

تنش در بازار مسکن با آگهی‌های تقلبی

در همین حال، سعید محمدباقر، کارشناس بازار مسکن با بیان اینکه درج قیمت‌های کاذب در سایت‌ها می‌تواند در بازار اختلال ایجاد کند، گفت: با حذف قیمتها به عنوان یکی از عوامل برهم زننده کنترل بازار مسکن، قیمت‌ها در یک فرآیند منطقی قرار گرفته بود و بازگشت نرخ‌ها می‌تواند این نظم را بر هم بزند. محمدباقر در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: درج قیمت در آگهی‌ها تنها عامل رشد قیمت‌ها در بازار مسکن نیست اما می‌تواند به عنوان یک عامل اختلال‌زا و رکودزا عمل کند. قبل از اردیبهشت امسال که هرکس بنا به تشخیص خود اقدام به نرخ‌گذاری در سایت‌ها می‌کرد حباب در بازار مسکن ایجاد شد و حالا که در حال تخلیه شدن است، بازگشت مجدد قیمت‌ها می‌تواند این بازار را از حالت طبیعی خارج کند. وی افزود: اگر نرخ‌ها به آگهی‌های سایت‌ها برنمی‌گشت طی ماه‌های آینده بازار با توجه به نظام عرضه و تقاضا در خط منطقی و معمول قرار می‌گرفت. اما حالا باید نگران باشیم که جوسازی بعضی فروشندگان در بازار ملک تشنج ایجاد نکند.

این فعال بازار مسکن، ایجاد ستاد تنظیم بازار در کنار برخوردهای امنیتی با کسانی که عمدا یا سهوا کنترل بازار ملک را به هم می‌زنند ضروری دانست و گفت: حتی موافقان درج قیمت در سایت ها تلویحا به احتمال افزایش ولو اندک قیمت مسکن اذعان دارند. این رشد اندک یعنی تزریق انتظارات تورمی که می‌تواند تورم بزرگ‌تری را در آینده رقم بزند. بنابراین دولت و دستگاه قضایی باید با استفاده از ابزارهای در اختیار، مقابل هر نوع جوسازی در بازار مسکن بایستند. محمدباقر با بیان اینکه در تمام بازارها نباید کنترل به دست فروشندگان بیفتد افزود: در هر بازار سالمی خریداران هستند که روند قیمت‌ها را تعیین می‌کنند. در واقع بازار بر اساس نظام عرضه و تقاضا پیش می‌رود؛ چرا که معمولا فروشندگان دلشان می‌خواهد بالاترین سود را ببرند.

اگر قیمت‌ها در یک فضای سالم و به دور از هیاهو کشف نشود نتیجه‌اش این می‌شود که نرخ‌های پیشنهادی دایما بالا می‌رود و فضا به هم می‌ریزد؛ اتفاقی که طی یک سال اخیر افتاد. با توجه به جهش قیمت مسکن که طی دو سال قبل از آن رخ داده بود و رکود معاملات، طبیعتا نباید مجددا قیمت‌ها در یک سال ۱۰۰ درصد بالا می‌رفت اما دیدیم به دلیل رشد قیمت‌های پیشنهادی این اتفاق افتاد. وی اظهار کرد: سازندگان باید حاشیه سود منطقی برای خود تعریف کنند و واسطه‌ها مطابق یک فرآیند سالم روی فایل‌ها کار کنند. اگر تولیدکنندگان مسکن دغدغه این را دارند که تعریف پروژه جدید صرفه اقتصادی ندارد باید قیمت ساخت را با ارتقای تکنولوژی و دیگر عوامل پایین بیاورند نه اینکه بعد از ساخت واحدهای مسکونی با استفاده از بر هم خوردن نظم بازار، سودهای آنچنانی به جیب بزنند. این کارشناس بازار مسکن تاکید کرد: این احتمال وجود دارد که برخی مالکان که چندین واحد در اختیار دارند با استفاده از تبلیغات و قیمت سازی غیرواقعی، روند بازار مسکن را صعودی جلوه دهند. اما تا زمانی که بازار در شرایط منطقی قرار نگیرد از رکود خارج نخواهد شد و با توجه به پیشران بودن بخش مسکن، اقتصاد کلان دچار رکود می‌شود.



منبع خبر

کلاف سردرگم تعیین تکلیف خودروهای دپوشده/ دخالت‌های دولت در شورای عالی کار به زیان کارگران شد/ دولت بین رشد بورس یا کاهش بیشتر نرخ دلار کدام را انتخاب می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

چرا دولت از کسانی که درآمدهای نجومی یک شبه دارند مالیات نمی‌گیرد؟ / آقای همتی کمک بگیرید ضرر نمی‌کنید/ تبدیل چاپ پول به تایپ پول توسط بانک‌ها

افزایش قیمت خودرو پس از مصوبه شورای رقابت/ قدرت خرید روستاییان به سال ۱۳۶۸ و شهرنشینان به سال ۱۳۸۰ برگشت / فاصله ۲۹۳ درصدی سبد معیشت با جیب کارگران



سرویس اقتصادی مشرق- هر روز صبح، «گزیده مطالب اقتصادی روزنامه‌ها» را شامل خلاصه گزارش‌ها، یادداشت‌ها، خبرهای اختصاصی و مصاحبه‌های اقتصادی رسانه‌های مکتوب، در مشرق بخوانید.

* خراسان

– سرگیجه بورس بازان، بلاتکلیفی دولت

خراسان به بررسی وضعیت بورس پرداخته است:  بازار سرمایه در حالی دومین هفته دی ماه را به پایان رساند که در این هفته همه شاخص ها و نماگرها شاهد عقبگرد بودند. این در حالی است که هیچ عامل بنیادینی برای جهت گیری بازار وجود ندارد و سهامداران بنیادین در انتظار گزارش های ۹ ماهه هستند. بلاتکلیفی سهامدارانی که نگاه کوتاه مدت دارند و رفتارهای هیجانی باعث ایجاد ریسک و سردرگمی در کلیت بازار شده است.

همزمان دولت هم که در عرضه و مدیریت دارا یکم و دوم نمره مردودی گرفته، در خصوص دارا سوم و چهارم بلاتکلیف است و طبق گفته وزیر اقتصاد، معلوم نیست تکلیف این صندوق ها چه شود. اگرچه این موضوع تاثیر مستقیمی بر بورس ندارد اما خاطره همزمانی شروع سقوط قبلی با بلاتکلیفی دولت در خصوص دارا دوم برای بازار خوشایند نیست. به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خراسان، دولت همزمان با این بلاتکلیفی و عملکرد ضعیف صندوق های قبلی عرضه شده به مردم، درآمد ۹۵ هزار میلیارد تومانی برای بودجه ۱۴۰۰ از بورس و عرضه سهام به مردم در نظر گرفته است! موضوعی که با شرایط فعلی بورس و صندوق های دارا یکم و دوم یک رویا بیش نیست.

هم اکنون صندوق دارا دوم یا همان پالایش یکم حدود ۲۰ درصد به خریداران ضرر زده است. این صندوق در معاملات دیروز هم با افت سنگین ۴.۵ درصدی مواجه شد. صندوق دارا یکم هم وضعیت مناسبی ندارد و با هجوم فروشندگان، ۲۷ درصد پایین تر از قیمت روز (nav ابطال) معامله می شود و بسیار نامتعادل است.

بلاتکلیفی دولت علاوه بر اثر منفی بر این صندوق ها بر کلیت بازار هم اثر منفی دارد. گفتنی است در معاملات دیروز بازار سرمایه نمادهای بزرگ از همان ابتدا نزولی شدند و نقدینگی به سمت کوچک ترها حرکت کرد اما با گذشت زمان کوچک ترها هم درگیر فشار فروش و منفی شدند. به این ترتیب شاخص کل با افت ۱۴ هزار واحدی، کانال ۱.۴ را از دست داد و بعد از حدود یک ماه به کانال ۱.۳ سقوط کرد. در هفته ای که گذشت همه شاخص ها و نماگرهای بورس و فرابورس منفی شدند تا بازار در جوی منفی به استقبال گزارش های ۹ ماهه شرکت ها برود. بورس بعد از گزارش های شش ماهه خوب شرکت ها روند نزولی خود را ادامه داد اما با کمی تاخیر بازگشت و از رشد سوددهی شرکت ها استقبال کرد.

* شرق

– مالباختگان صنعت خودروسازی

شرق در واکنش به قیمت‌گذاری ۱۷ خودرو بر اساس فرمول جدید نوشته است: شورای رقابت اعلام کرده است قیمت‌گذاری ۱۷ مدل خودرو بر اساس فرمول جدید انجام خواهد شد؛ فرمولی که بدون شک با اصلاحاتی که روی آن انجام شده، منجر به افزایش قیمت خودرو در کارخانه می‌شود. اما فربد زاوه، کارشناس خودرو، به «شرق» می‌گوید هیچ کالایی با قیمت‌گذاری دستوری بازارش تنظیم نمی‌شود. به اعتقاد زاوه، زیان انباشته صنعت خودرو به ۱۶۰ هزار میلیارد تومان رسیده که معادل سه سال تولید کشور است و با توجه به تعداد قطعه‌سازان، افراد ثبت‌نام‌کرده برای خودرو، سرمایه‌های بانکی ازبین‌رفته و… (در مقابل ۱۲ هزار مال‌باخته مؤسسات مالی)، سیلابی ایجاد می‌شود.

 امیرحسن کاکایی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه علم و صنعت نیز نگران عدم تصمیم‌گیری قطعی درباره قیمت خودرو است. البته او به «شرق» می‌گوید: با توجه به ثبات نرخ ارز، در صورت افزایش قیمت خودرو از سوی شورای رقابت، قیمت‌ها در بازار تکان نمی‌خورد. ‌شورای رقابت قصد دارد ۱۷ مدل خودرو را با فرمول جدید قیمت‌گذاری کند. بر اساس گزارش ایرنا، رضا شیوا، رئیس شورای رقابت می‌گوید: با تصمیم‌های اتخاذشده قرار نیست آزادسازی قیمت انجام شود، بلکه خودروها تقسیم‌بندی شده و قیمت بخشی از خودروهای پرتیراژ به نحوی که برای عموم مردم به‌صرفه هستند، بر اساس فرمول قبلی محاسبه می‌شود. ‌به گفته او، مطابق برنامه‌ریزی خودروسازان، ۵۵ درصد ظرفیت تولید به خودروهای اقتصادی و تیراژ بالا که قیمت پایین‌تری دارند، اختصاص داده می‌شود که از دستورالعمل گذشته شورای رقابت، یعنی سقف قیمتی، تبعیت می‌کنند و خودروهای جدید و ویژه‌تر که ۴۵ درصد تیراژ را تشکیل می‌دهند، از دستورالعمل جدید تبعیت خواهند کرد.

بر پایه اعلام رئیس شورای رقابت، خودروهای پژو ۲۰۷ اتوماتیک (هاچ‌بک)، پژو ۲۰۷ پانورامای دستی (هاچ‌بک)، سمند سورن‌پلاس، راناپلاس با موتور EC۵، راناپلاس با موتور TU۵، دناپلاس توربوشارژ دستی، دناپلاس توربوشارژ اتوماتیک، هایماتوربو S۵ دستی، هایماتوربو S۷ اتوماتیک، K۱۳۱، ساینا s، کوئیک، شاهین، آریا، برلیانس، چانگان و زوته مشمول فرمول جدید می‌شوند و شورای رقابت سه ماه یک بار قیمت‌ها را بازبینی خواهد کرد.

‌قیمت سرکوب‌شده راه به جایی نمی‌برد

آیا این فرمول جدید به مفهوم صدور مجوز افزایش قیمت خودرو در بازار و آزادسازی قیمت‌ها نیست؟ فربد زاوه، کارشناس خودرو، در گفت‌وگو با «شرق» بیان می‌کند: اهمیتی ندارد قیمت خودرو را آزادسازی یا سرکوب کنند.

او ادامه می‌دهد: بارها دیده‌اید که به‌هیچ‌عنوان قیمت سرکوب‌شده در هیچ کالایی از دان مرغ بگیرید تا خودرو یا هر چیز دیگر، مانع بروز تورم در بازار نشده است. تورم را با قیمت نمی‌شود کنترل کرد و این را همه اقتصاددان‌های جهان قبول دارند. ‌این کارشناس خودرو عنوان می‌کند: اینکه بگوییم فرمول گذاشته و قیمت را با آن کنترل می‌کنیم، فقط جنبه پروپاگاندای دولتی دارد که اثرش منفی است. او ادامه می‌دهد: درحال‌حاضر قیمت‌گذاری شورا درباره مدل‌هایی مثل کوئیک آر، کوئیک اس و… بالاتر از بازار است. مگر قیمت کارخانه چری ۲۰ درصد بالاتر از قیمت بازار نیست؟ این نشان می‌دهد که اصلا مهم نیست در مبدأ کارخانه چه قیمتی را اعلام می‌کنید، نهایتا بازار درباره قیمت محصول متناسب با قدرت خرید، محبوبیت، مطلوبیت کالا و میزان عرضه تصمیم می‌گیرد.

‌فضای غیرشفاف تقاضای جدید ایجاد می‌کند

زاوه تأکید می‌کند: هرچه فضا را آشفته‌تر و غیرشفاف‌تر کنید، فقط باعث می‌شود تقاضای جدیدی ایجاد شود؛ چون نمی‌توانید به این تقاضا پاسخ دهید، محاسبات غلط می‌کنید. او بیان می‌کند: نه پراید ۳۰‌میلیون‌تومانی شورای رقابت مانع از پراید ۱۶۰‌میلیون‌تومانی در بازار شد و نه این فرمول‌های شورا باعث می‌شود پراید ۹۰ میلیون تومان شود.

این کارشناس خودرو می‌گوید: کاری که شورای رقابت می‌کند، چیزی جز ادامه تخریب سرمایه اجتماعی و تعمیق فساد نیست. اصراری که از مرحوم پژویان شروع شد و شیوا این راه را ادامه داد، شرایط را به جایی رسانده که صنعت خودروی ایران بیش از چهار تا پنج برابر اعداد فروشش منفی است. او ادامه می‌دهد: این سیلاب سرمایه‌ای که از بین رفته است، نه‌فقط خودروسازی بلکه اقتصاد ایران را دربر می‌گیرد. در مؤسسات مالی و اعتباری فقط ۱۲ هزار مال‌باخته داشتیم، اما درحال‌حاضر یک شبکه عظیم قطعه‌سازی داریم که به گفته یکی ۷۰۰ شرکت است، به گفته دیگری هزارو ۵۰۰ شرکت و فرد دیگری از وجود ۴۰۰ شرکت خبر می‌دهد. یک شبکه بانکی داریم که حدود ۵۵ تا ۶۰ هزار میلیارد از سرمایه‌اش را از بین برده‌ایم و بیش از یک میلیون نفر آدمی که ثبت‌نام کرده‌اند، سیلابی است که آقایان درست کردند.

‌۱۶۰ هزار میلیارد تومان سرمایه از دست ‌رفته

زاوه می‌گوید: حالا هرچقدر بگویند مسائل صنعت خودرو کار دلالان‌ و… بوده، واقعیت این است که ۱۶۰ هزار میلیارد تومان پول از بین رفته است. ‌او تأکید می‌کند: بر اساس آمار تولید، حتی اگر هر ماشین تولیدشده را صد میلیون تومان گران‌تر بفروشند (که این میزان گران‌فروشی شدنی نیست)، رقم زیان معادل سه سال تولید کشور است. این زیانی که ایجاد شده است، جبران‌پذیر نیست. در این شرایط به‌جای اینکه از شرایط بدی که در کشور ایجاد کردند، دست بردارند، در این آتش نفت می‌ریزند و شرایط را بدتر می‌کنند.

‌رونمایی از فرمول به‌روزشده قیمت خودرو

به نظر می‌رسد فرمولی که شورای رقابت از آن رونمایی کرده، مجوزی است برای آزادسازی قیمت خودرو؛ اما امیرحسن کاکایی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه علم و صنعت، در گفت‌وگو با «شرق» عنوان می‌کند: قرار بود قیمت ۴۵ درصد تولیدات داخل که ۱۸ مدل آن اعلام شد، از سوی بازار یا بورس آزاد بشود. ‌او ادامه می‌دهد: روش مجلس آزادسازی از طریق بورس بود و روش وزارت صمت یک‌جور قیمت‌گذاری در حاشیه بازار. ما منتظر بودیم نتایج آن مذاکرات بیرون بیاید که روز سه‌شنبه آقای شیوا اعلام کردند ما نمی‌گذاریم قیمت‌ها را جایی ببرید. ما به این مسائل رسیدگی می‌کنیم و در نتیجه فرمول‌هایشان را به‌روز کردند. ‌کاکایی می‌گوید: روز سه‌شنبه فرمول به‌روزشده را برای ۴۵ درصد تولیدات داخل رونمایی کردند که طبیعتا قیمتش بالاتر از قیمت محاسبه‌شده با فرمول قبلی است تا زیان خودروسازان کمتر شود، ولی به صفر نمی‌رسد؛ اما تب‌سنج قیمت در خودروسازی‌ها حتما بالاتر می‌رود.

او اضافه می‌کند: پیش‌بینی‌ها این است که وقتی قیمت‌ها را منطقی‌تر کنیم، تعداد سرمایه‌گذاران به خاطر کاهش حاشیه سود کم می‌شود و در نتیجه قیمت‌ها در بازار متعادل‌تر شده و پایین می‌آید.

‌وجود ۲ نوع قیمت در بازار

این عضو هیئت‌علمی دانشگاه علم و صنعت بیان می‌کند: دو نوع قیمت داریم؛ یکی قیمت خرید از خودروسازی‌ها که باید در یک صف لاتاری بایستیم و اگر شانس بیاورریم خودرو به ما می‌رسد و قیمت دیگر، نرخی است که مصرف‌کننده واقعی وقتی نیاز به خودرو دارد از بازار خرید می‌کند. ‌او اضافه می‌کند: مثلا در یک مدل خودرو، قیمت کارخانه صد میلیون تومان است و نرخ بازار آن ۳۰۰ میلیون تومان. حالا در روش جدید شورای رقابت، قیمت خودروی صدمیلیونی، تبدیل به ۱۵۰ میلیون تومان می‌شود. اگرچه قیمت بالا می‌رود، ولی باز هم حاشیه بازار دارد. ‌به گفته کاکایی، با توجه به اینکه اعلام شده قرار است تیراژ هم بالا برود، قیمت بازار با افزایش عرضه کاهش خواهد یافت. او می‌گوید: سه ماه است که هر هفته یا دو هفته یک بار، از مجلس یا از دولت خبری درباره قیمت‌گذاری خودرو می‌شنویم و الان هم شورای رقابت به آن اضافه شده است. ‌این عضو هیئت‌علمی دانشگاه علم و صنعت ادامه می‌دهد: متأسفانه در این رابطه تصمیم‌گیری قطعی نمی‌شود. من حدس می‌زنم تعیین قیمت با این فرمول یکی، دو هفته طول بکشد؛ زیرا یک‌سری اعداد مبنا دارند که باید از بانک مرکزی بیاید. بعد به بهمن و اسفند می‌خوریم و به نظر می‌رسد خیلی هم ماجرا جدی نیست. ‌او یادآور می‌شود: از ۱۰ روز مانده به انتخابات آمریکا نرخ دلار که افسارگسیخته افزایش می‌یافت و به بالای ۳۰ هزار تومان رسیده بود، تعدیل شد و به نزدیک ۲۵ هزار تومان آمد. از آن زمان نرخ خیلی چیزها ازجمله خودرو کاهش یافته است. ‌به گفته کاکایی، درحال‌حاضر قیمت بسیاری از خودروهای داخلی بین ۲۰ تا ۴۰ درصد افت کرده است و خودروهای خارجی هم بعضا بیشتر از ۴۰ درصد افت قیمت داشته‌اند. اگر نرخ ارز ثابت بماند، بهای خودرو بالا نخواهد رفت؛ حتی اگر شورای رقابت قیمت را مقداری بالا بکشد.

* وطن امروز

– بدتر شدن وضعیت اقشار کم‌درآمد در دولت روحانی

وطن امروز در واکنش به سخنان روحانی نوشته است:  جلسه هیات دولت صبح دیروز به ریاست حسن روحانی برگزار شد. رئیس جمهور در این جلسه طبق معمول روزهای اخیر خود، ضمن اشاره به لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ توضیحاتی در رابطه با این لایحه و همچنین عملکرد اقتصادی دولت خود ارائه کرد. رئیس دولت در واکنش به انتقادهای کارشناسان از اتکای دولت به درآمدهای نفت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ و تشدید وابستگی دولت به این درآمد، گفت: می‌گویید به جای آنکه حق‌مان را پس بگیریم، پس نگیریم؟ اگر الان بتوانیم، می‌گویم این کار بکنیم. هر وقت وزیر نفت بگوید ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه می‌توانیم صادر کنیم، ما آماده‌ایم. بعد می‌گویند پول نفت در بودجه خرج نشود. این حرف درست است ولی لغت آن را باید دقیق انتخاب کنیم. وی گفت: نفت را حتی‌الامکان نباید در بودجه «جاری» استفاده کرد. نفت را باید فروخت و «سرمایه‌گذاری» کرد. مقداری در صندوق می‌رود. مقداری باید در صنعت نفت سرمایه‌گذاری شود که مقداری عقب است و این صنعت نیازمند سرمایه‌گذاری و نشاط است.

بدتر شدن وضعیت اقشار کم‌درآمد در دولت روحانی

پس از تقدیم لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ به مجلس و مشخص شدن مفاد این لایحه، انتقادها نسبت به آن روزبه‌روز بیشتر شد. یکی از مهم‌ترین محورهای انتقاد از لایحه، رشد وابستگی دولت به درآمد نفت بود. با این حال روحانی اقدام دولت خود در استفاده از منابع حاصل از فروش نفت خام در بودجه را اقدامی قابل تقدیر می‌خواند و خواستار تشویق دولت از سوی نمایندگان هم شده است. این در حالی است که استفاده از درآمد نفت به جای مالیات در بودجه، آسیب‌های زیادی به اقتصاد کشور وارد می‌کند که این آسیب عموما ناشی از تفاوت ماهیت درآمد نفتی و درآمد مالیاتی است.

یکی از مهم‌ترین اشکالات درآمد نفتی و از جمله اصلی‌ترین وجوه تمایز آن با مالیات، بی‌ثبات بودن آن است. تجربه دهه‌های اخیر نشان داده درآمدهای مالیاتی تقریبا همیشه با نسبت بسیار زیادی محقق شده است اما در مقابل، درآمدهای نفتی به دلایل مختلف دچار نوسانات شدید شده و این نوسانات بودجه دولت را تحت تاثیر قرار داده است. محقق نشدن درآمدهای نفتی کشور به دلیل افت شدید قیمت نفت در مقاطع مختلف به دلیل بحران جهانی اقتصاد، جنگ قیمتی غول‌های نفتی و بحران کرونا از جمله دلایل عدم تحقق درآمدهای نفتی در سال‌های اخیر بوده است. افت درآمدهای نفتی اما دلیل دیگری هم دارد؛ تحریم فروش نفت مهم‌ترین دلیل افت درآمدهای نفتی کشور در دهه اخیر است. دولت آمریکا با آگاهی از ضعف نظام مالیاتی ایران و اتکای بسیار زیاد دولت به درآمد نفت برای تامین منابع بودجه، فروش نفت کشور را تحت تحریم قرار داد تا از این محل اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار دهد. در نتیجه تحریم فروش نفت، دولت دچار محدودیت منابع شد و همین عامل باعث تشدید مساله کسری بودجه و تبدیل آن به تورم و در نتیجه سخت شدن معیشت مردم شد.

وجه تمایز دیگر درآمد نفت با مالیات، منشأ آن است. داخلی بودن منشأ درآمدهای مالیاتی یکی از مهم‌ترین برتری‌های مالیات نسبت به درآمد نفتی است. مالیات از درون اقتصاد کشور تامین می‌شود، در حالی که درآمد نفتی عموما از محل صادرات تامین می‌شود. داخلی بودن درآمد مالیاتی، علاوه بر پیش‌بینی‌پذیر کردن رقم درآمدهای سال آینده، غیرقابل تحریم بوده و نگرانی‌ای از این بابت به کشور تحمیل نمی‌کند. در واقع اتکای دولت به درآمد مالیاتی با توجه به درون‌زا بودن این درآمد، استقلال اقتصادی کشور را تا حدود بسیار زیادی تضمین می‌کند. امتیاز دیگر مالیات‌ستانی نسبت به درآمد نفتی، ماهیت ضدچرخه‌ای آن است. اتکای دولت به درآمدهای مالیاتی می‌تواند تا حدود زیادی تاثیر شوک‌های خارجی را بر اقتصاد کشور به حداقل برساند، در حالی که وابستگی کشور به درآمدهای نفتی، باعث تشدید آثار شوک‌های خارجی بر اقتصاد کشور می‌شود. تجربه تاثیر شدید شوک‌های خارجی بر اقتصاد کشور به دلیل اتکای دولت به درآمدهای نفت در ۲ دهه اخیر مشهود بوده است. بحران جهانی اقتصاد و رکود سنگینی که بر اقتصاد جهان حاکم شد، باعث افت شدید قیمت نفت شد. افت قیمت نفت به حدود یک‌سوم طی سال‌های ۸۷ تا ۹۵ و همچنین سال جاری باعث کاهش جدی درآمدهای نفتی دولت شده است. کاهش درآمدهای نفتی، دولت را مجبور به کاستن از هزینه‌های خود می‌کند که این اقدام باعث تشدید رکود در اقتصاد کشور می‌شود. این در حالی است که با افزایش سهم مالیات از بودجه، دولت در شرایط تحمیل شوک‌های بیرونی می‌تواند با انتشار اوراق بدهی ریالی، مخارج خود بویژه از نوع سرمایه‌ای را افزایش دهد تا آثار رکود تحمیلی به اقتصاد را به حداقل برساند. اهمال دولت در اصلاح نظام مالیاتی در ۸ سال گذشته اما این امتیاز بزرگ را از کشور دریغ کرد.

نکته عجیب دیگر اظهارات روحانی در توجیه وابستگی دولت به درآمد فروش نفت خام، محل هزینه‌کرد درآمد نفتی است. درآمد نفت در نهایت به ریال تبدیل شده و به خزانه واریز می‌شود. هرگونه هزینه دولت در بودجه از منابع خزانه تامین می‌شود. تفکیک قائل شدن میان محل هزینه‌کرد ریال‌های خزانه اما مبنای منطقی ندارد، چرا که از یک سو منابع موجود در خزانه، اساسا قابل تفکیک نیست و از سوی دیگر آثار وابستگی دولت به درآمد نفت با تغییر محل هزینه‌کرد آن، تغییر نمی‌کند. از همین رو توجیه وابستگی دولت به درآمد نفت با اشاره به محل هزینه‌کرد آن، اساسا غیرمنطقی است.  

جنگ با آمارهای رسمی

روحانی در بخش دیگری از اظهارات خود با اشاره به طرح دولت برای رایگان کردن تعرفه آب، برق و گاز برای کم‌مصرف‌ها، دولت خود را در حمایت از محرومان بی‌نظیر(!) معرفی کرد. صرف نظر از این موضوع که طرح مذکور بتازگی آغاز شده و تعرفه رایگان نه برای اقشار کم‌درآمد که برای کم‌مصرف‌هاست، ادعای روحانی درباره بی‌نظیر بودن عملکرد دولت خود در حمایت از اقشار کم‌درآمد، تناقض فاحشی با آمارهای رسمی دارد. طبق آمارهای مرکز آمار، ضریب جینی به عنوان شاخص سنجش نابرابری اقتصادی کشورها در دولت روحانی بدتر شده است. طبق گزارش مرکز آمار، ضریب جینی (شاخص نابرابری) در سال ۹۲ معادل ۵/۳۶ درصد بوده که با روند افزایشی به حدود ۴۰ درصد در سال ۹۸ رسیده است. رشد شاخص جینی نشان‌دهنده تشدید نابرابری اقتصادی در دولت روحانی است. علاوه بر شاخص جینی، نسبت درآمد دهک دهم (ثروتمندان) به دهک اول (کم‌درآمدها) در طول دولت روحانی افزایش قابل توجهی داشته است. آمارهای رسمی نشان می‌دهد نسبت درآمد ۱۰ درصد ثروتمند جامعه به درآمد ۱۰ درصد فقیر جامعه از حدود ۷/۱۰ برابر در سال ۹۲ به حدود ۷/۱۳ برابر در سال ۹۸ رسیده است. در واقع شکاف میان ثروتمندان و محرومان در دولت روحانی به مراتب شدیدتر و نابرابری اقتصادی به شکل قابل توجهی بدتر شده است.

رشد افسارگسیخته هزینه‌ها در طول سال‌های دولت روحانی یکی از مهم‌ترین عواملی بود که باعث سخت شدن معیشت اقشار کم‌درآمد شده است. طبق آمارهای مرکز آمار نرخ تورم نقطه به نقطه در آذرماه سال جاری به ۸/۴۴ درصد رسیده است. نکته عجیب درباره تورم آذرماه، بیشتر بودن تورم ماهانه آذر برای دهک‌های کم‌درآمد نسبت به دهک‌های ثروتمند است. گزارش مرکز آمار نشان می‌دهد تورم ماهانه برای دهک اول معادل ۱/۳درصد و برای دهک دهم معادل ۲/۰- درصد بوده است. در واقع طی ماه‌های اخیر، رشد هزینه‌ها برای دهک‌های کم‌درآمد بیشتر از دهک‌های ثروتمند بوده است. مدیریت غلط دولت کار را به جایی رسانده که باعث تحمیل تورم بیشتر به اقشار کم‌درآمد و رشد شدید قیمت اقلام اساسی برای آنها شده است. تقریبا هفته‌ای نیست که خبری از رشد شدید قیمت مرغ، تخم‌مرغ، نان، روغن یا سایر کالاهای پرمصرف اقشار کم‌درآمد نباشد. با این حال روحانی باز هم مدعی عملکرد بی‌نظیر دولت خود در حمایت از محرومان و کم‌درآمدهاست.   عملکرد نامطلوب دولت روحانی در حمایت از اقشار کم‌درآمد البته منحصر به موضوع تورم نمی‌شود. توقف پروژه عظیم مسکن مهر و انفعال در تامین سرپناه اقشار نیازمند تا سال جاری، یکی از مهم‌ترین نمونه‌های بی‌توجهی دولت به محرومان است. در حالی که دولت قبل در قالب پروژه مسکن مهر بیش از ۴ میلیون واحد مسکونی برای اقشار متوسط و کم‌درآمد تامین کرد، دولت روحانی با برخورد سیاسی با این پروژه، علاوه بر مانع‌تراشی در تامین مسکن مردم، بازار مسکن را با رکودی عمیق مواجه کرد؛ رکودی که به دیگر بخش‌های اقتصاد هم سرایت کرد.

– افزایش قیمت خودرو پس از مصوبه شورای رقابت

وطن امروز درباره قیمت‌گذاری خودرو گزارش داده است: با صعود سرسام‌آور قیمت خودرو در ماه‌های گذشته، شورای رقابت به منظور کنترل قیمت‌ها، اقدام به قیمت‌گذاری خودروهای تولید داخل کرد. این قیمت‌گذاری بر اساس فرمولی انجام می‌شد که در آن تورم تاثیر زیادی داشت اما اکنون با کاهش رشد تورم در ماه اخیر، شورای رقابت از فرمول جدیدی برای قیمت‌گذاری ۱۸ خودرو رونمایی کرده که با حذف تورم از آن، متوسط قیمت ۳ ماه گذشته‌ای را در آن دخیل کرده که بالاترین قیمت‌های خودرو در آن ماه‌ها ثبت شده است. مشاهدات میدانی حکایت از آن دارد که بازار خودرو پس از این مصوبه شورای رقابت دچار التهاب شده و قیمت خودروها از ۵ تا ۱۰ میلیون تومان در این مدت افزایش یافته است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از «وطن امروز»، با افزایش پرشتاب قیمت خودرو در ماه‌های گذشته، شورای رقابت با توجه به ممنوعیت واردات خودرو و انحصاری بودن این بازار و با استناد به مصوبه شورای اقتصاد که اجازه آزاد بودن قیمت کالاهایی که در کشور بازاری انحصاری دارند را نمی‌دهد، اقدام به قیمت‌گذاری انواع خودروها در کشور کرد. این قیمت‌گذاری بر اساس فرمولی صورت می‌گرفت که در آن تورم تاثیر بسزایی داشت. پس از این قیمت‌گذاری، رفته‌رفته قیمت بازار از قیمت کارخانه خودرو فاصله گرفت و بعضا تا ۱۵۰ درصد بیشتر از آن رسید. در ماه‌های گذشته که نرخ رشد تورم همواره افزایشی بود، شورای رقابت با استناد به نرخ تورم قیمت خودرو را افزایش می‌داد اما اکنون که رشد تورم کاهش یافته و بازار خودرو به ثبات نسبی رسیده است، این شورا از فرمول جدیدی برای قیمت‌گذاری ۱۸ خودرو رونمایی کرد که در آن تأثیر تورم حذف و متوسط قیمت بازار در ۳ ماه گذشته به عنوان فاکتوری جدید در قیمت‌گذاری انخاب شده است؛ ۳ ماهی که شاهد داغ‌ترین قیمت‌های خودرو بود و روزانه یک رکورد جدید قیمتی در آن به ثبت می‌رسید. رئیس شورای رقابت با اشاره به تغییرات فرمول قیمت‌گذاری خودروها بیان کرد: درباره بخشی از خودروها فرمول جدید پیش‌بینی شده است که طی آن دیگر تورم بخشی که در فرمول قبلی سهیم بود در فرمول جدید قرار نگرفته و قیمت به نوعی بر اساس متوسط قیمت بازار محاسبه خواهد شد.

نکته عجیبی که در فرمول جدید قیمت‌گذاری خودروها خودنمایی می‌کند، افزایش قیمت خودرو به شرط افزایش تولید آن است که مشخص نیست شورای رقابت بر اساس کدام مکتب و نظریه اقتصادی از این فرمول رونمایی کرده است. یکی از اصول بدیهی اقتصاد، تاثیر مثبت افزایش تولید بر کاهش قیمت محصول است اما این اصل در فرمول جدید شورای رقابت نه‌تنها نقض شده که دقیقا خلاف آن عمل شده است.

  فرمول شورای رقابت برای تعیین قیمت خودرو

رئیس شورای رقابت درباره عوامل موثر بر قیمت خودرو گفت: در این فرمول کیفیت و افزایش تولید، عوامل اصلی در افزایش قیمت است، در صورتی که متوسط ۵۰ درصد افزایش در تولید اتفاق افتاده باشد، این عدد به دست آمده را به قیمت شورای رقابت اضافه کرده و قیمت جدید خودرو برای ماه بهمن مشخص می‌شود اما اگر به هر نسبتی افزایش ۵۰ درصدی تولید محقق نشود، به همان نسبت افزایش قیمت کمتری اعمال می‌شود.

رضا شیوا تصریح کرد: به عنوان نمونه اگر خودروساز به جای افزایش تولید ۵۰ درصدی به رشد تولید ۲۵ درصدی برسد، مجوز افزایش قیمت برای آنها بسیار ناچیز خواهد بود.

وی خودروهای مشمول قیمت‌گذاری جدید را نیز اعلام کرد و گفت: پژو پارس اتوماتیک، پژو ۲۰۶ اتوماتیک، ۲۰۷ پانوراما، سمند سون پلاس، رانا پلاس، رانا پلاس توربو، هایما توربو s۵ دستی، هایما توربو s۷ اتوماتیک، k۱۳۱، ساینا s، کوئیک، شاهین، آریا برلیانس، چانگان و زوته مشمول فرمول جدید می‌شوند.

شیوا  با  اشاره به پیش‌فروش‌های قبلی گفت: پیش‌فروش‌هایی که تا ۹ دی‌ماه، یعنی زمان اعلام تغییر قیمت فرمول انجام‌ شده، بر اساس فرمول قبلی محاسبه خواهد شد.

  تأثیر مصوبه شورای رقابت بر بازار خودرو

در همین حال بررسی بازار خودرو نشان می‌دهد مصوبه اخیر شورای رقابت با برهم زدن آرامش بازار، موجب افزایش ۵ تا ۱۰ میلیونی قیمت انواع خودرو شد. فعالان بازار معتقدند افزایش قیمت خودرو متأثر از جو روانی تغییر قیمت ۱۸ خودرو آن هم از اوایل بهمن‌ماه بوده است و به طور حتم طی چند روز آینده فروکش خواهد کرد. بر این اساس پژو پارس از ۱۹۲ میلیون تومان به ۲۰۳ میلیون تومان، پژو ۲۰۶ تیپ ۲ از ۱۸۷ میلیون تومان به ۱۹۳ میلیون تومان، پژو ۲۰۶ تیپ ۵ از ۲۴۰ میلیون تومان به ۲۵۰ میلیون تومان، سمند از ۱۷۶ میلیون  تومان به ۱۸۰ میلیون تومان و پراید از ۹۵ میلیون تومان به ۱۰۳ میلیون تومان رسیده است.

* جهان صنعت

– قدرت خرید روستاییان به سال ۱۳۶۸ و شهرنشینان به سال ۱۳۸۰ برگشت

جهان صنعت سقوط ۳۴ درصدی درآمد سرانه در کشور خبر داده و نوشته است:  تحریم گسترده غرب به ویژه آمریکا علیه ایران، سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد و متناقض و سرانجام کرونا زندگی ایرانیان را با سخت‌ترین وضعیت مواجه کرده است. علاوه بر این وضعیت تولید و درآمد سرانه ایرانیان با سقوط‌های شگفت‌انگیزی مواجه شده است. در یک همایش نیمه‌روزه در موسسه عالی پژوهش، برنامه‌ریزی و مدیریت سخنرانان نشست آخرین وضعیت اقتصاد کلان را تشریح کردند. این نشست تحت عنوان «رکود و تورم کرونایی در ایران» با سخنرانی مهران بهنیا، سرپرست مطالعات و برنامه‌ریزی شرکت سرمایه‌گذاری خوارزمی، محمدهادی مهدویان، اقتصاددان و موسی شهبازی غیاثی، مدیرکل دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس به صورت آنلاین برگزار گردید. بر اساس آمارهای ارائه شده درآمد روستاییان اکنون به سال ۱۳۶۸ و درآمد شهرنشینان به سال ۱۳۸۰ برگشته و درآمد سرانه ایرانیان از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ معادل ۳۴ درصد کاهش یافته است. گزارش حاضر را می‌خوانید:

هم رکود، هم تورم

علی متوسلی در ابتدای این نشست گفت: سال ۹۹ برای همه جهان سال خاصی بود و شیوع بیماری کرونا برای همه تبعات فراوانی داشت. در ایران نیز به جهت تحریم‌ها شرایط مطلوب نبود و کرونا باعث شد که سختیها مضاعف شوند. آن طور که شواهد میدانی تایید می‌کند بعضی از بخش‌های اقتصادی مانند گردشگری به شدت آسیب دیده‌اند و دچار رکودی عمیق شده‌اند. کسب‌وکارهای دیگر نیز در درجاتی متفاوت دچار رکود شده‌اند. در بعضی از بخش‌ها مانند آموزش شاهد جابه‌جایی‌هایی بوده ایم و با ورود شرکت‌های جدید سهم بازار شرکت‌های قدیمی کم شده است؛ شرکت‌های قدیمی به حاشیه رفتند و کسب‌وکارهای نوظهور رونق گرفتند. در کسب‌وکارهای بهداشتی و درمانی که مرتبط با کرونا هستند نیز شاهد رونق بوده ایم. اگرچه در کشورهای دیگر با وجود اعمال سیاست‌های انبساطی هنوز چندان مشکل تورم دیده نشده اما در کشور ما تورم به دلیل شرایط تحریم، مواجهه با کرونا و کسری بودجه حاصل از کاهش درآمدهای دولت، مشکلاتی را ایجاد کرده است. بنابراین به نظر می‌رسد که شیوع بیماری کرونا هم رکود را عمیق کرده و هم تا حدودی بر تورم تاثیر داشته است.

در گرو تحریم و کرونا

مهران بهینا گفت: سه عامل اثرگذار بر تحولات اقتصادی ایران در یک سال گذشته، تحریم، کرونا و سیاستگذاری بوده است. ایران در سه سال گذشته رشدهای اقتصادی کمتر از منفی ۵ درصد و تورمهای بالای ۳۰ درصد را تجربه کرده که عمیق‌ترین و طولانی‌ترین رکود تورمی تاریخ اقتصادی کشور است. در رکود غیر تورمی یا رکود تقاضا، کاهش مصرف دولت یا خانوارها به کاهش تقاضا و کاهش تولید و کاهش رشد قیمت‌ها منتهی می‌شود و راه‌حل خروج از این نوع رکود، تحریک تقاضا از طریق افزایش مخارج دولت و رشد حجم پول است.

اما رکود سمت عرضه کمی پیچیده‌تر است. این نوع رکود معمولا با اصابت شوک یا شوک‌هایی به سمت عرضه اقتصاد به وجود می‌آید. این شوک‌ها می‌توانند مربوط به افزایش قیمت نهاده‌های تولید ناشی از افزایش قیمت ارز بوده یا مربوط به کاهش امکان گشایش اعتبار و کاهش امکان تامین سرمایه در گردش بنگاه تولیدی باشند. شوک‌های سمت عرضه اقتصاد منجر به افزایش قیمت‌ها و کاهش تولید می‌شوند. کاهش تولید نیز کاهش سرمایه‌گذاری را به دنبال داشته و این کاهش، بار دیگر یک اثر منفی بر سمت عرضه وارد می‌کند.

افزایش قیمت‌ها نیز می‌تواند منجر به کاهش مصرف خانوارها و کاهش تقاضای آنها شود و رکود عرضه در نهایت موجب رکود ضمن تقاضا گردد و رکود در طول زمان جریان پیدا کند. در چنین شرایطی اگر دولت برای خروج از رکود بخواهد از تحریک تقاضا استفاده کند به تورم دامن خواهد زد و رکود تورمی با عمق بیشتری اتفاق خواهد افتاد. بررسی رکود سال‌های ۹۲-۹۱ و ۹۸-۹۷ نشان می‌دهد که تکانه اولیه تحریم و کاهش ارزش‌افزوده بخش نفت از یک سو در سمت عرضه منجر به تلاطم ارزی و عدم قطعیت در مورد آینده اقتصاد و از سوی دیگر در سمت تقاضا موجب کاهش بودجه دولت شد. دو عامل محدودیت واردات و تنگناهای مالی در بانک‌ها نیز به این رکودها دامن زده و عواملی چون وابستگی تولید به واردات، وابستگی تامین مالی بنگاه‌ها به بانک‌ها، وابستگی بودجه دولت به نفت و وابستگی تولید به انرژی زمینه‌ساز ایجاد رکود شدند. در نهایت به دلیل کاهش پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و همچنین کاهش مصرف و تقاضای کل، این رکود در طول زمان ادامه پیدا کرد.

در سال ۹۹ با شیوع بیماری کرونا رکود دوباره دامنگیر اقتصاد شد و کاهش تقاضا و عرضه را در پی داشت. تلاطم ارزی، سیاست‌های بی‌ثبات کننده، رشد زیاد قیمت‌ها و کاهش بودجه دولت نیز به انتشار رکود کمک کرد و تضعیف اقتصاد در کل دهه ۹۰ به ویژه در سال‌های ۹۷ و ۹۸ زمینه گسترش عمق رکود را فراهم ساخت. اما تفاوت عمده رکود ناشی از کرونا با بقیه رکودها در این است که انجام واکسیناسیون گسترده در دنیا می‌تواند این رکود را به سرعت برطرف کرده و اقتصاد را به حالت پیش از شیوع کرونا بازگرداند. با وجود پیش‌بینی رشد اقتصادی بین ۵/۰- و ۵/۰ درصد برای سال ۹۹، با گسترش بیماری کرونا پیش‌بینی فعلی از رشد اقتصادی این سال ۵- درصد است و این بدان معنی است که کرونا حدود چهار تا پنج درصد از تولید ناخالص داخلی و احتمالا همین مقدار نیز از مصرف خصوصی کشور را کاهش داده است. در دهه ۹۰ تشکیل سرمایه، هزینه مصرفی سرانه دولت، تولید ناخالص داخلی سرانه و مصرف خصوصی سرانه روندی نزولی را داشته است و کرونا در سال ۹۹ این روندهای نزولی را ادامه‌دار کرده است. مطالعه بازار کار ایران بیان می‌کند که در دو فصل بهار و تابستان سال ۹۹ به علت کرونا به ترتیب در حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار و یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر از شاغلان کشور کم شده است.

بنابراین تقریبا نیمی از اشتغالی که طی ۵ سال اخیر به وجود آمده بود طی دو فصل از بین رفته است. مطالعه وضعیت رفاهی خانوارها نیز نشان می‌دهد که در دو سال ۹۷ و ۹۸ درآمد سالانه خانوارها در اثر رکود تورمی روندی نزولی به خود گرفته است. در سال ۹۹ به دلیل رکود ناشی از کرونا به نظر می‌رسد که درآمد سالانه خانوارهای روستایی به محدوده سال ۶۷ و درآمد سالانه خانوار شهری به مقدار آن در سال ۸۰ تنزل یافته است. بررسی مسیر اثر تحریم بر تورم و نوسان در بازار دارایی‌ها حاکی از آن است که اعمال تحریم‌ها از طریق دو کانال کسری بودجه و انتظارات تورمی بر التهاب در بازار دارایی‌ها اثرگذار است. با افزایش کسری بودجه ناشی از تحریم‌ها، دولت برای تامین کسری از محل چاپ پول، پایه پولی را افزایش می‌دهد و به دنبال آن نرخ سود اسمی در بازار پول کاهش می‌یابد. بنابراین تمایل به نگهداری پس‌انداز به صورت سپرده‌های بانکی (شبه پول) در جامعه کاسته شده و تمایل به سرمایه‌گذاری در بازار دارایی بیشتر می‌شود که نتیجه آن افزایش قیمت دارایی‌ها و افزایش انتظارات تورمی خواهد بود. در چنین شرایطی که نرخ بهره حقیقی در اقتصاد پایین آمده است شاهد افزایش تورم و التهاب در بازار دارایی‌ها خواهیم بود.

کرونا نیز از طریق دو کانال کسری بودجه و انتظارات تورمی بر افزایش تورم موثر است. شیوع کرونا از یک طرف سبب کاهش درآمدهای مالیاتی دولت و افزایش هزینه‌های حمایتی آن شده و کسری بودجه را بیشتر می‌کند و از این کانال موجب افزایش تورم می‌شود؛ از سوی دیگر سبب کاهش تقاضای پول و در پی آن کاهش نرخ سود اسمی، افزایش نرخ سود حقیقی و با توجه به مسیر ذکر شده مبنی بر تمایل مردم به خرید دارایی به جای سپرده بانکی (تبدیل شبه پول به پول)، این تحولات منجر به افزایش تورم می‌شود.

در چنین شرایطی سیاستگذار برای خنثی‌سازی اثرات کرونا و تحریم بر تورم و بازار دارایی‌ها باید به انتشار اوراق بپردازد تا مانع از کاهش نرخ سود در بازار پول شود. اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که سیاستگذار در ایران به تشدید نوسانات به جای کاهش نوسانات پرداخته و سال ۹۹ پرنوسان‌ترین سال اقتصاد ایران برای بازار دارایی‌ها بوده است.

از پاییز سال ۹۸ تا پایان بهار ۹۹، رشد پایه پولی شتاب گرفت به طوری که در پایان بهار به حدود ۴۰ درصد رسید. این سطح از حجم پول در کنار انتظارات تورمی بالا، افزایش قیمت‌ها در بازار دارایی‌ها را رقم زد. بانک مرکزی در تابستان با انتشار اوراق دولتی این نقدینگی را از اقتصاد جمع کرد و به دنبال آن حباب بازار سهام ترکید و بالا بودن انتظارات تورمی این سرمایه‌ها را به سمت سایر بازارها سرریز کرد. همزمان با تلاش بانک مرکزی برای کاهش پایه پولی با انتشار اوراق، فشارهای مختلف بر ترازنامه بانک‌ها نقدینگی آنها را دچار مشکل کرد به طوری که در تابستان بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی ۱۴ درصد افزایش یافت و عامل افزایش پایه پولی در این دوره بود. با ادامه فشار بر ترازنامه بانک‌ها، رشد پایه پولی از مهر ۹۹ مجددا شتاب گرفت و به رقم ۳۲ درصد رسید و با توجه به مشکلات کسری بودجه انتظار می‌رود این افزایش طی ماه‌های آتی ادامه‌دار باشد. رشد نقدینگی نیز در پایان مهر نسبت به مدت مشابه سال قبل ۳۷ درصد، یعنی ده درصد بالاتر از میانگین سه دهه گذشته بوده است.

بدیهی است که این سطح از افزایش نقدینگی در نهایت بر قیمت‌ها سرریز خواهد شد، اما اینکه چه زمانی این مساله محقق شود تحت تاثیر انتظارات تورمی است. اقتصاد ایران در یک سال پیش رو تحت تاثیر دو عامل صادرات نفت و انجام واکسیناسیون (کاهش شیوع ابتلا به کرونا) خواهد بود. اگر در سال آینده به مقدار کافی صادرات نفت نداشته باشیم و واکسیناسیون انجام نشود شاهد رشد اقتصادی پایین و تورم بالا خواهیم بود. اما اگر واکسیناسیون صورت بگیرد رکود ناشی از کرونا پایان یافته و اقتصاد احیا خواهد شد اما همچنان تورم بالا خواهیم داشت. در صورتی که صادرات نفت به مقدار کافی میسر شود، رکود ناشی از تحریم برطرف شده و تورم به نرخ‌های میانگین بلندمدت خود باز خواهد گشت. در صورت برطرف شدن هر دو رکود ناشی از کرونا و تحریم نیز به احتمال فراوان شاهد رشد دو رقمی بخش نفت در سال آینده و رشد اقتصادی بالای پنج درصد خواهیم بود.

۴ موضوع عمده

محمدهادی مهدویان نیز یادآور شد: در اقتصاد ایران چهار موضوع قابل بحث و بررسی وجود دارد که دو مورد آن قدیمی و دو مورد دیگر مربوط به دهه اخیر است. رکود تورمی مزمن در اقتصاد ما از گذشته های دور وجود داشته و باعث شده است که اقتصاد همواره در سطوح تعادلی پایین تولید بالقوه و تحقق اهداف باقی بماند و ظرفیت‌های بالقوه آن تبدیل به امکانات بالفعل نشود. این مطلب به خصوص از سال ۸۷ به بعد تشدید شده است. در این مدت تنها در برخی سال‌ها به دلیل گشایش دریچه درآمدهای نفتی رشدی موقتی اتفاق افتاده اما در بقیه سال‌ها اقتصاد دچار رکود سنگین بوده است.

موضوع قدیمی دیگر در اقتصاد ایران سوء‌مدیریت در حوزه سیاست‌های کلان است. به نظر می‌رسد تا زمانی که دولت‌ها در ایران دارای تحلیل اقتصادی دقیق از سیکل‌های اقتصادی که بر اقتصاد ما اثرگذاری قوی دارند، نباشند، این موضوع همچنان پابرجا بماند.

یکی از این چرخه‌ها سیکل اقتصاد جهانی به لحاظ مالی، تجاری و قیمت کالاهاست که بر اقتصاد ما نیز سایه می‌اندازد و دیگری سیکل قیمت نفت است که به دلیل ارزی بودن درآمدهای نفتی همواره بر تراز پرداخت‌ها، بودجه دولت و متغیرهای پولی اثرگذار است. مدیریت پروسیکلیکال بودجه‌ای دولت مشکلی است که طی سالیان متمادی به اقتصاد لطمه زده است. در اقتصاد ایران بودجه دولت‌ها به شدت بدون انعطاف است و همواره رابطه مثبت با روندهای صعودی و رابطه منفی با روندهای نزولی سیکل‌های گفته شده دارد. با افزایش قیمت نفت و بهبود سیکل اقتصاد جهانی، بودجه دولت دچار انبساط می‌شود اما با سیکل رکود جهانی و با افت قیمت نفت منقبض نشده و اثر آن در کسری بودجه و سپس در تورم تخلیه می‌شود. جنس این مشکل مدیریتی است و به نظر نمی‌رسد به سهولت قابل حل باشد. برخلاف اینکه برخی اقتصاددان‌ها تصور می‌کنند این سوء‌مدیریت صرفا ناشی از ضعف تحلیلی باشد به نظر می‌رسد که بیشتر ریشه در ساختار اقتصاد سیاسی ما دارد.

از آنجا که اعمال سیاست‌های ضد چرخه‌ای در بودجه به شدت نیازمند اقتدار بالای دولت و اعتماد متقابل در رابطه دولت و مردم است، این سیاست‌ها در عمل با استقبال روبه‌رو نشده و اعمال نمی‌شود. دو مشکل جدید که اقتصاد ایران با آن روبه‌رو شده یکی کرونا و دیگری تحریم در دوره دوم دولت آقای روحانی و پس از خروج آمریکا از برجام است. تحریم بر بسیاری از بخش‌های اقتصاد ایران اثر منفی داشته و پس از خروج آمریکا از برجام شدت بیشتری گرفته و فشار بیشتری را بر اقتصاد آورده است. اما متاسفانه در دوران تحریم سیاست‌های غلط تنها در مورد نرخ بهره اعمال نشده است و سیاست‌های پرغلط و پر اعوجاج دیگری هم داشته ایم. یکی از آنها محور کردن نرخ ارز در سیاست‌های پولی است؛ آن هم در زمانی که دسترسی ما به منابع ارزی کم شده، استفاده از ارز محدود شده و صادرات نفت ما دچار انقباض شدید بوده است. در این شرایط دولت و بانک مرکزی به جای آنکه از ابزار نرخ بهره استفاده فعال بکنند، به غلط، سیاست‌های پولی را متکی به نرخ ارز کرده‌اند که باعث تشدید رکود تورمی در سال‌های اخیر شده است.

کرونا مشکل چهارمی است که به تازگی اقتصاد ایران با آن دست به گریبان شده است. کرونا علاوه بر ایران بر اقتصاد کل کشورهای جهان اثر داشته است و برآوردهایی نیز در مورد آن شده است. اقتصاد جهان در سال ۲۰۲۰ بدون کرونا می‌توانست رشدی در حدود ۵/۱ تا ۲ درصد را داشته باشد اما با وجود کرونا دچار رشد ۵/۳- تا ۴- درصد شده است. بنابراین کرونا اقتصاد جهان را از مسیر روند عمومی خود حدود چهار تا پنج درصد خارج کرده است. در مورد اقتصاد ما نیز این امر صادق است و با وجود آنکه اقتصاد ایران می‌توانست امسال درصد رشدی در محدوده صفر را داشته باشد، تا پایان سال با رشد ۵- تا ۵/۵- درصد بسته می‌شود. در مطالعه اثر کرونا بر اقتصاد و اعمال سیاست‌ها باید به اثر کرونا بر رابطه سلامت مردم و اقتصاد نیز توجه کرد. هر قدر بخواهیم به سلامت اولویت بیشتری بدهیم و فعالیت‌های اقتصادی را کاهش دهیم و وضعیت مراقبت‌ها و حمایت‌ها را تشدید کنیم اقتصاد تنزل یافته و افق‌های آن تیره‌تر می‌شود و هر قدر به اقتصاد اهمیت و اولویت بیشتری نسبت به سلامت بدهیم به ناچار باید زیان ناشی از کرونا بر سلامت مردم را نادیده بگیریم. همچنین به نظر می‌رسد با وجود تاخیر شروع واکسیناسیون در دنیا به زمان بیشتری برای احیای اقتصاد نیاز باشد.

چون ممکن است واکسن کرونا در سال آینده به دست ما نرسد و به علاوه از آنجا که احیای اقتصاد ابتدا از کشورهای پیشرفته و صنعتی خواهد بود و در ادامه اقتصاد کشورهای در حال توسعه از رکود خارج می‌شود، آثار واکسیناسیون جهانی بر اقتصاد ما به تدریج نمایان می‌شود. بنابراین پیش‌بینی اینکه رشد ۵- درصد امسال در سال آینده به جهت واکسیناسیون به ۲+ برسد بسیار خوشبینانه است. از سوی دیگر واکسن برای ما یک مشکل بازرگانی و اقتصادی دارد که آن هم برای ما به سهولت قابل حل نیست. ما با جمعیت ۸۰ میلیون نفری و با دو نوبت واکسن زدن به چیزی حدود ۲۰۰ میلیون دوز واکسن نیاز داریم که هزینه هنگفتی را طلب می‌کند. به علاوه اینکه حمل، نگهداری و توزیع واکسن نیز هزینه بر خواهد بود. بنابراین دولت باید برای تامین مالی منابع آن برنامه‌ریزی نماید.

با توجه به آنکه بطن قوی منابع مالی واکسن وارداتی از محل منابع عمومی دولت تامین خواهد شد، موضوع تامین هزینه‌های داخلی تزریق واکسن از جانب دولت یا لحاظ آن در نظامات بیمه‌ای گوناگون و چگونگی آن نیز در نتایج کار و سرعت در انجام واکسیناسیون اثرگذار خواهد بود. دولت باید برای سال آینده حتما در مورد سیاست‌های مالی- پولی خود تجدیدنظر کند و به خصوص سیاست‌های پولی را از اتکا به نرخ ارز خارج کرده و از ابزار نرخ بهره استفاده کند. سه سیاست دولت در دوره مذاکرات و پس از برجام به افزایش پایه پولی منجر شد. یکی از این سیاست‌ها تجدید ارزیابی دارایی‌های خارجی بانک مرکزی بود که با دست‌اندازی دولت به منابع بانک مرکزی موجب تورم شد. دوم نجات موسسات اعتباری به اصطلاح غیر مجاز بود که بانک مرکزی مبالغی نجومی را بدون اخذ مجوز از مجلس برای این کار استفاده یا تعهد کرده است. سوم تسهیلات و خطوط اعتباری بود که بانک مرکزی در اختیار بانک مسکن قرار داده بود و در بودجه دولت یازدهم و دوازدهم تبدیل به خطوط اعتباری بلندمدت شد. آنچه امروز از انبساط پایه پولی و تورم ۵۰ درصدی مشاهده می‌کنیم ناشی از اجرای همین سیاست‌ها بوده است.

سقوط ۳۴ درصدی

موسی شهبازی‌غیاثی نیز گفت: بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول پس از وقوع شوک کرونا پیش‌بینی خود از رشد اقتصادی کشور را تعدیل نموده و رشد اقتصادی سال ۹۹ را تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا به ترتیب منفی ۵/۵ و منفی ۵/۴ درصد پیش‌بینی کردند. همچنین نشریه اکونومیست نیز رشد اقتصادی کشور را در سال ۹۹ منفی ۱۲ درصد پیش‌بینی کرده است. مروری بر متغیرهای کلان اقتصاد ایران نشان می‌دهد که درآمد سرانه کشور از سال ۹۰ تا ۹۸ کاهشی ۳۴ درصدی داشته است. در واقع با وجود افزایش درآمد اسمی خانوارها، قدرت خرید هر فرد ایرانی نسبت به سال ۹۰ حدود یک سوم کاهش یافته است. در صورت تحقق رشد اقتصادی هشت درصدی از سال ۹۹ به بعد، حداقل به شش سال زمان نیاز خواهد بود تا به سطح درآمد سرانه سال ۹۰ بازگردیم. رشد تشکیل سرمایه در پنج سال اخیر روندی نزولی به خود گرفته است و عدم توجه به این امر در بودجه دولت می‌تواند اثرات نامطلوبی بر رشد و توسعه اقتصادی ایران بگذارد.

شاخص مقدار تولید نشان می‌دهد در تعداد زیادی از ماه‌های شش ماهه اول میزان تولید بخش صنعت بیش از ماه قبل از آن بوده است. با این حال شاخص موجودی مواد اولیه نشان‌دهنده کمتر شدن موجودی مواد اولیه نسبت به ماه قبل از آن در همه ماه‌های نیمه اول سال ۹۹ است که این موضوع سیگنالی نگران‌کننده در خصوص تامین مواد اولیه صنعت است. هرچند با شیوع ویروس کرونا در سال ۹۹ ارزش‌افزوده بخش خدمات در فصل بهار کاهش ۳/۵ درصدی داشته است، با این حال به نظر می‌رسد با توجه به شواهد موجود رشد این بخش در ادامه سال مثبت خواهد بود. در اسفند ۹۸ با شیوع ویروس کرونا، ارزش تراکنش‌های عمده رسته‌ها به قیمت ثابت سال ۹۵ رشد منفی تجربه کرده‌اند. با این حال با عبور از ماه‌های ابتدایی شیوع ویروس از شدت رشد منفی در همه رسته‌ها کاسته شده و حتی برخی رسته‌ها در ماه‌های اخیر رشد مثبت تجربه کرده‌اند. شاخص دیگر که بسیار بر اقتصاد ایران تاثیرگذار است شاخص تورم است.

صندوق بین‌المللی پول تورم ایران در سال ۲۰۲۰ را ۳۵ درصد پیش‌بینی نموده است. این در حالی است که در سال قبل از آن، طبق گزارش مرکز آمار تورم به محدوده ۴۰ درصد نیز رسید. در بازار کار نیز از سال ۹۵ تغییرات در جمعیت شاغل هرسال نسبت به سال قبل روندی نزولی دارد. به علاوه، ماتریس انتقال جریانات نیروی کار از تابستان ۹۸ به تابستان ۹۹ بیانگر آن است که در این فصل حدود ۲۲۰۳ هزار نفر از جمعیت شاغل به جمعیت غیرفعال اضافه شده‌اند. در صورتی که این افراد را نیز با یک تعریف توسعه یافته، بیکار لحاظ کنیم، نرخ بیکاری به ۴۵/۱۸ درصد می‌رسد. بنابر آنچه گفته شد در تدوین سیاست‌های کلان اقتصادی و بودجه‌ای باید به وضعیت کنونی اقتصاد توجه شود.

بررسی بودجه ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که در آن کسری بودجه ساختاری عمیق وجود دارد. حجم بالای استقراض دولت از اقتصاد بر افزایش نرخ تامین مالی و تعمیق رکود بخش واقعی اثر خواهد گذاشت. در بودجه سال آینده سرمایه‌گذاری و بودجه عمرانی دولت نسبت به بودجه جاری به طور محسوس کاهش داشته است. سیاست‌های غلط ارزی همچنان ادامه پیدا کرده و به کوچک‌سازی بخش عمومی و افزایش کارایی این بخش توجه نشده است. بازنگری در پایه‌های مالیاتی و ساماندهی معافیت‌ها، حذف پیش‌فروش نفت، بازبینی در هزینه‌ها و… از موارد دیگری است که باید به آن توجه شود. بنابراین باید این موارد اصلاح شده و تدوین بودجه منطبق با شرایط کنونی اقتصاد باشد.

– دولت از ایفای مسوولیت‌هایش طفره می‌رود

محمدقلی یوسفی، اقتصاددان اصلاح‌طلب در جهان صنعت نوشته است: آیا کسی هست که گسترش فقر و بیکاری، عقب‌ماندگی‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران در طول ۴۰ سال گذشته را کتمان کند؟ این مشکلات را چه کسانی بر مردم تحمیل کرده‌اند؟ در اقتصادی که دولت همه‌کاره است تمام آحاد جامعه دولت را مسوول برآورده کردن خواسته‌هایشان می‌دانند.

این در حالی است که دولت خود از ایفای مسوولیت‌هایش طفره می‌رود و در عین حال وارد حوزه‌هایی می‌شود که فرصت‌ها را از دیگران می‌گیرد، از فعالیت بخش خصوصی جلوگیری می‌کند و از نقش آنها در رونق و شکوفایی اقتصادی می‌کاهد. برای همگان آشکار شده که دولت‌ها هیچ وقت مولد نبوده‌اند و هیچ‌گاه تلاشی برای ایجاد شغل، درآمد و رفاه مردم نکرده‌اند. اگرچه انتظار می‌رود قانون جلوی مداخلات نابجای دولت در اقتصاد را بگیرد اما این خود قانون اساسی است که مجوز دخالت دولت در اقتصاد را صادر می‌کند.

هنر سیاستمدار، توجیه کردن سیاست‌های غلط برای مشکلات نیست بلکه وظیفه سیاستمدار انجام اقداماتی در جهت رفع آنها و یا نشان دادن کارهایی است که در جهت تامین رفاه مردم انجام داده است. مسوولان هر گاه در مقابل مردم قرار می‌گیرند، به جای گفتن اینکه چه مشکلاتی را برطرف کرده‌اند تنها ذکر مصیبت می‌کنند اما کسی تمایل ندارد ذکر مصیبت مسوولان را بشنود. مردم می‌خواهند بدانند که دولتمردان برای رفاه شهروندان چه کاری انجام داده‌اند و چه نفعی از کار و تلاش شبانه‌روزی‌شان برده‌اند.

بدیهی است هر گونه عدم تعامل با جهان به ضرر پیشرفت کشور است و تحریم‌ها این وضع را تشدید می‌کند اما این توجیه‌کننده ندانم‌کاری مسوولان نیست و انتظار مردم رفع تحریم‌ها و مشکلات است نه بیان توجیهات ساختگی آنها. بنابراین دیپلماسی یعنی اینکه مسوولان تلاش کنند ناملایمات را از سر مردم کم کنند و فقر و زجر مردم را کاهش دهند و نظم و امنیت و رفاه برای مردم ایجاد کنند. اما کج‌کارکردی دولتمردان تنها به سیاست خارجی محدود نمی‌شود. در بعد داخلی یک شاخص ساده و معمولی مثل مسکن را در نظر بگیرید که خواست اولیه بشر است. با وجودی که زمین، مصالح، حقوق کارگر و دیگر هزینه‌های آن در داخل تامین می‌شود و مستقیما از تحریم‌ها تاثیر نمی‌پذیرد، داشتن مسکن برای مردم تبدیل به یک خواسته آرمانی شده است در حالی که مقامات و بوروکرات‌های دولتی بدون داشتن کوچک‌ترین شایستگی کاخ‌های مجللی در داخل یا خارج از کشور برای خود و خانواده‌هایشان ساخته‌اند اما در مقابل مردم را چنان گرفتار ساخته‌اند که هرگز نمی‌توانند رویای داشتن یک سرپناه حداقلی را برای خود و خانواده‌شان محقق کنند.

 اگر نخواهیم مشکلات متعدد مردم را ترسیم کنیم و فقط به همین شاخص بسنده کنیم آن موقع بهتر می‌توانیم دستاورد مسوولان را نشان دهیم اگر این گفته را که بیش از ۷۰ درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند، نادیده بگیریم و وارد پیچیدگی‌های خط فقر و میزان درآمد و هزینه نشویم. همچنین اگر فرض کنیم که مردم فقر درآمدی ندارند و در چند دهه آینده تورم صفر درصدی داشته باشیم و به یک سرپناه ۶۰ متری مانند کشورهای فقیر و پرجمعیت دنیا نیز قانع شویم، با فرض قیمت متوسط ۳۰ میلیون تومان در هر مترمربع، یک محاسبه سرانگشتی نشان می‌دهد چنانچه افراد جامعه دخل و خرج‌شان به نحوی باشد که هر شاغل بتواند ماهانه یک میلیون تومان پس‌انداز کند، برای داشتن یک سرپناه ۶۰ متری باید ۱۵۰ سال کار کند. اگر این شاغل بتواند ماهی دو میلیون تومان پس‌انداز کند باید ۷۵ سال کار کند و اگر بتواند ماهانه سه میلیون تومان پس‌انداز داشته باشد او باید ۵۰ سال کار کند و اگر بتواند چهار میلیون پس‌انداز داشته باشد باید حدود ۳۸ سال برای داشتن سرپناه ۶۰ متری کار کند.

 این فرضیات منوط به آن است که این فرد شاغل نه مریض شود و نه به فکر مسائل رفاهی و آموزشی و تفریحی دیگر باشد. آیا این وضعیت برای کشور ثروتمند و مردم شایسته‌ای مانند ایران قابل توجیه است؟ آیا این دستاورد بیش از ۴۰ سال ندانم‌کاری مسوولان، تکنوکرات‌ها و بوروکرات‌های داخلی نیست؟ آیا کسانی که از بیان نقد منتقدان برآشفته می‌شوند دلیل و توجیهی برای چنین وضعی دارند؟ دولتمردان و دیگر مسببان این وضعیت مسوول هستند و باید پاسخگو باشند.

* جوان

– حبس ۲۵۰ میلیارد دلار در خانه‌های خالی

جوان درباره مالیات بر خانه‌های خالی گزارش داده است:‌ همزمان با تعمیق رکود و افت شدید مبادلات در بازار مسکن، وزیر راه و شهرسازی وجود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار خانه خالی در کشور را به مثابه در تله افتادن پول در خانه‌های خالی تعبیر کرد، این در حالی است که وزیر راه و شهرسازی پیشین نیز در سال ۹۶ ارزش خانه‌های خالی را ۲۵۰ میلیارد دلار تخمین زد و گفت که این میزان خانه خالی بیشتر برای سوداگری و تجارت ساخته شده‌است. با توجه به اینکه میانگین نرخ رشد مسکن و دلار از سال ۹۶ تاکنون تقریباً برابر بوده است می‌توان گفت ارزش دلاری خانه‌های خالی همچنان حدود ۲۵۰ میلیارد دلار است.

  سال‌هاست که بازار مسکن رنگ و بوی رونق به خود ندیده‌است، هرچند تسلط دارندگان خانه‌های خالی بر بازار موجب شده تا مانع اصلاح حباب قیمت مسکن در کشور شوند، اما با توجه به اینکه حجم مبادلات مسکن در آذر ماه سال ۹۹ به شدت افت داشته است وزیر راه و شهرسازی آب پاکی را روی دست مالکان خانه‌های خالی ریخت و گفت: وجود ۵/ ۲ میلیون خانه خالی به این معناست که پول‌ها در تله افتاده و حبس شده‌اند. محمد اسلامی تصریح کرد: وقتی می‌گوییم ۵ /۲ میلیون واحد مسکونی خالی داریم به این معناست که پول‌ها در تله افتاده و حبس شده‌اند و در چرخه اقتصاد قرار ندارد، وقتی تعداد خانوارها و واحدها را تطبیق می‌دهیم، در کشور کمبود واحد مسکونی وجود ندارد. وی اظهار کرد: بحران مسکن به دلیل این است که مسکن به عنوان کالای سرمایه‌ای است و همین دلیل موجب آزار مردم و لطمه به اقتصاد کشور می‌شود.

یک میلیون و ۵۰۰ هزار خانه خالی را شناسایی کردیم

اسلامی درباره سامانه جامع املاک و مسکن اضافه کرد: سال گذشته این سامانه رونمایی شد و حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحد مسکونی خالی براساس این سامانه شناسایی شد که به مالکان آن‌ها پیامک فرستادیم که با راستی‌آزمایی مقدماتی از سه ماه پیش تاکنون حدود ۳۰۰ هزار واحد مسکونی را معرفی کردیم و در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار دادیم تا به موجب قانون نسبت به گرفتن مالیات اقدام کنند. حجم مبادلات در بازار مسکن به میزانی نزول کرده‌است که فروش بخشی از خانه‌های خالی از سکنه در کشور یا خانه‌های کم‌مصرف اشخاص مستلزم ارائه تخفیف‌های ویژه و همچنین بازاریابی و تبلیغات وسیع می‌باشد، از این‌رو با وضعیت کنونی که متقاضی مصرفی و متقاضی سرمایه‌ای در بازار حضور ندارند، فروش املاک لوکس و متراژ بالا و گرانقیمت به این سادگی‌ها نیست.

۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه با بهره‌وری صفر در کشور وجود دارد

عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی پیشین فروردین ماه سال ۱۳۹۶ در نشست مشترک با اعضای کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی از خانه‌های خالی موجود در کشور به عنوان «معضل» یاد کرده‌بود.

به گفته وی بر اساس آمار ۲ میلیون و ۵۸۷ هزار واحد مسکونی خالی در کشور داریم و خانه‌های خالی بیشتر برای «سوداگری» ساخته می‌شوند؛ اگر هر واحد مسکونی را ۱۰۰ هزار دلار در نظر بگیریم، مفهومش این است که ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه با بهره‌وری صفر در بخش مسکن ایران وجود دارد. آخوندی با اشاره به اینکه تنها در تهران ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار واحد مسکونی وجود دارد، تعداد اشخاصی را که می‌توانند در تهران زندگی کنند، چیزی حدود ۱۳ میلیون نفر معرفی کرد، اما در همین تاریخ تعداد جمعیت تهران تنها ۶/ ۸ میلیون نفر بود، از این‌رو وی نتیجه گرفت که تعداد زیادی نیز در تهران در شرایط بدمسکنی مطلق زندگی می‌کنند.

به گفته این عضو کابینه دولت تدبیر و امید، براساس آخرین آمار منتشر شده از مرکز آمار ایران، در تهران ۴۹۰ هزار واحد مسکونی خالی وجود دارد. در حالی‌که در آمار سال ۹۰، این میزان ۳۲۷ هزار واحد مسکونی بوده‌است. آمار ساخت و سازها، خانه‌های خالی و مسئله بدمسکنی نشان می‌دهد مشکلات جدی در انضباط شهری وجود دارد. اگر تمامی ساخت و سازها برای اسکان بودند، مایه خوشحالی بود، اما باید به این نکته توجه کنیم که این میزان خانه خالی بیشتر برای سوداگری و تجارت ساخته شده است.

گفتنی است اگر نرخ هر واحد مسکونی خالی از سکنه را امروز حداقل ۵/ ۲ میلیارد تومان در نظر بگیریم ارزش ریالی ۵/ ۲ میلیون خانه خالی در حدود ۶‌میلیون‌و ۲۵۰ هزار میلیارد تومان معادل ۲۵۰ میلیارد دلار برآورد می‌شود.

– شورای رفاقت با خودروخواران!

جوان درباره عملکرد شورای رقابت گزارش داده است: عملیات شورای رقابت، موجب شد قیمت خودرو در بازار به شکل قابل توجهی بالا برود، درست چند هفته پس از آنکه قیمت خودرو تحت تأثیر رکود بازار و حقیقی نبودن قیمت‌ها و کاهش نرخ دلار روندی به شدت نزولی گرفته بود!

  به دنبال ثبات نرخ ارز و رشد تولید خودرو داخلی قیمت این کالا در بازار در حال نزول بود که فرمول جدید شورای رقابت برای قیمت‌گذاری خودروها و آزادسازی قیمت ۴۵ درصد خودروهای داخلی، علاوه بر افزایش قیمت کارخانه‌ای خودروها، نرخ‌های بازار را نیز افزایش داد، به طوری که قیمت پراید از ۱۰۰‌میلیون تومان به ۱۰۳‌میلیون تومان و تیبا ۲ از ۱۲۲‌میلیون تومان به ۱۲۴‌میلیون تومان افزایش یافت. از این رو فرمول نرخ‌گذاری شورای رقابت روند گرانی خودرو را به سود خودروسازان و صاحبان خودرو جا زد.

در ماه‌های اخیر فرمول‌های متفاوتی برای ساماندهی به بازار خودرو از سوی مجلس و وزارت صمت و خودروسازان ارائه شده است. مجلسی‌ها طرح عرضه خودرو در بورس کالا را ارائه دادند، وزارت صمت و خودروسازان طرح آزادسازی قیمت خودرو را پیشنهاد دادند تا شاید در فضای رقابتی قیمت‌های دوگانه کارخانه و بازار خودرو از بین رود، اما شورای رقابت با این استدلال که صنعت خودرو در ایران انحصاری است، با آزادسازی قیمت‌ها مخالفت و فرمول جدیدی را ارائه کرده است. شورای رقابت با بررسی درخواست سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو) برای آزادسازی قیمت ۱۸خودروی کم‌تیراژ، بازار این خودروها را رقابتی و مشمول آزادسازی ندانست و با تعیین فرمول جدید، رشد ۵۰درصدی تیراژ تولید را جایگزین شاخص نرخ تورم‌بخشی در فرمول قبلی قیمت‌گذاری کرد. با مصوبه شورای رقابت، مقرر شده تا ۵۵درصد تیراژ تولید خودروسازان که به خودروهای پرتیراژ و اقتصادی اختصاص دارد، براساس ضوابط قبلی و ۴۵درصد تولیدات آن‌ها که به خودروهای اختصاصی با قیمت حتی تا دو برابر پرتیراژها مربوط است، با فرمول جدید تعیین شود. در فرمول جدید درصد تحقق هدف رشد تیراژ تولید، هر سه ماه یکبار بررسی و به هر میزانی که خودروساز این هدف را محقق کرده باشد، عدد مربوط به آن در فرمول قیمت‌گذاری لحاظ می‌شود. در این فرمول نرخ تورم‌بخشی نقشی ندارد بلکه مبنای تعیین قیمت‌ها متوسط قیمت بازار و تیراژ تولید است. بر این اساس شورای رقابت دی‌ماه را به عنوان ماه آزمایشی اجرای این فرمول در نظر گرفته و خودروسازانی که ۵۰درصد افزایش تولید داشته باشند از بهمن‌ماه قادر به اعمال قیمت‌ها بر مبنای فرمول جدید خواهند بود.

مصوبه‌ای که بازار را به هم ریخت

مصوبه اخیر شورای رقابت برای قیمت‌گذاری جدید خودروها، علاوه بر افزایش قیمت کارخانه‌ای خودروها باعث گران‌تر شدن خودرو در بازار نیز شد، به طوری که دیروز شاهد رشد قیمت اکثر خودروها در بازار بودیم. به این ترتیب قیمت پراید که به ۱۰۰‌میلیون تومان رسیده بود دیروز به ۱۰۳‌میلیون تومان و تیبا ۲ نیز که با قیمت ۱۲۲‌میلیون تومان به فروش می‌رسید، قیمتش به ۱۲۴‌میلیون تومان افزایش یافت. در مورد سمند هم باید بگوییم که قیمت این خودرو طی یک شب از ۱۷۶‌میلیون تومان به ۱۷۸‌میلیون تومان رسیده و قیمت پژو ۴۰۵ مدل جی‌ال‌ایکس نیز از ۱۷۷‌میلیون تومان در روز سه‌شنبه به ۱۷۹‌میلیون تومان افزایش یافت.

همچنین قیمت پژو ۲۰۶ تیپ ۲ از ۱۸۷‌میلیون تومان به ۱۹۱‌میلیون تومان رسید و قیمت پژو ۲۰۶ تیپ ۵ از ۲۴۷‌میلیون تومان به ۲۵۱‌میلیون تومان افزایش یافت.

نوسان قیمتی در پی فرمول جدید شورای رقابت

سعید مؤتمنی، رئیس اتحادیه نمایشگاه‌داران خودرو در گفتگو با فارس با بیان اینکه دستورالعمل جدید شورای رقابت برای قیمت‌گذاری خودروها اثر روانی بر بازار خودرو داشته است، اظهار داشت: مصوبه این شورا باعث نوسان قیمت‌ها و بالا رفتن قیمت خودرو در بازار شده است.

وی با اشاره به کاهش ۳۰ تا ۳۲ درصدی قیمت خودرو در بازار در اوایل آبان ماه تصریح کرد: قیمت‌ها در بازار خودرو تقریباً به ثبات رسیده بود و فروشنده و خریدار خود را به این قیمت‌ها عادت داده بودند، اما با فرمول جدید شورای رقابت شاهد نوسان در قیمت‌ها هستیم. افزایش قیمت تمامی خودروهای داخلی در حالی است که مردم انتظار داشتند با نزولی شدن نرخ تورم و برنامه‌ریزی برای رشد تولید شاهد کاهش قیمت خودروها باشند که متأسفانه قیمت‌ها بار دیگر گران‌تر شد. در عین حال، برخلاف اصول اقتصادی که رشد تیراژ تولید باعث کاهش قیمت تمام‌شده تولید و بهای کالا می‌شود، مقرر شده خودروسازان با افزایش تیراژ تولید خود، قیمت محصولاتشان را نیز گران‌تر کنند. این موضوع به تصویب شورای رقابت رسیده و حالا قرار است با رشد تولید خودروها، پول بیشتری از مردم دریافت شود.

به این ترتیب با گذشت فقط یک روز از مصوبه جدید شورای رقابت، شاهد به هم خوردن بازار و افزایش قیمت‌ها هستیم. باید دید دستورالعمل‌های گاه و بی‌گاه شورای رقابت در نهایت چه سرنوشتی برای صنعت خودرو و بازار به همراه خواهد داشت.

* اعتماد

– فاصله ۲۹۳ درصدی سبد معیشت با جیب کارگران

اعتماد وضعیت معیشتی کارگران را بررسی کرده است:‌ اولین جلسه مذاکرات دستمزد ۱۴۰۰ کارگران با حضور شرکای اجتماعی (نمایندگان کارگران، کارفرمایان و دولت) در حالی کلید خورده که هنوز پرونده مجادله‌های تعیین دستمزد سال ۱۳۹۹ به صورت کامل بسته نشده و رییس کمیته دستمزد شورای عالی کار می‌گوید هنوز صورتجلسه دستمزد سال جاری توسط نمایندگان کارگری امضا نشده است.

طبق سنوات گذشته هر ساله سبد معیشت کارگران در کمیته مزد نهایی و ملاک شورای عالی کار برای چانه‌زنی دستمزد قرار می‌گیرد. معمولا کمیته دستمزد از دی‌ماه آغاز و تا اواخر بهمن یا اوایل اسفندماه عدد و رقم سبد معیشت کارگران تعیین می‌شود. پنجم اسفند ماه سال گذشته و در آخرین جلسه کمیته مزد، نمایندگان کارگری حداقل رقم سبد معیشت کارگران را ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان می‌دانستند که البته این عدد هم با در نظر گرفتن حداقل‌ها به دست آمد و هزینه‌های زندگی بالاتر از اینها بود اما برای تعیین دستمزد با چانه‌زنی دو طرف، مورد قبول قرار نگرفت.

فرامرز توفیقی، رییس کمیته دستمزد شورای عالی کار در این خصوص معتقد است؛ مادامی که نتوانیم به یک فهم جمعی در این زمینه برسیم اعلام رقم برای دستمزد کارگران بی‌معنی است.

او با بیان اینکه اعلام هر رقمی در این زمینه تنها منجر به موج و هیجان میان جامعه کارگری می‌شود به «اعتماد» گفت: متاسفانه شاهد آنیم که نمایندگان مجلس بدون آنکه بستری برای دستمزدها مهیا شده باشد از افزایش دستمزد ۲۵ درصد به بالا در سال آینده سخن می‌گویند، این در حالی است که اول باید براساس ماده ۴۱ قانون کار میزان تورم و سبد معیشت کارگران مورد ارزیابی قرار گیرد.

توفیقی در ادامه با بیان اینکه دو ضلع اصلی این مثلث کارفرما به عنوان برادر کوچک‌تر و دولت به عنوان برادر بزرگ‌تر باید به کمک این مجموعه بیایند، تصریح کرد: ناهماهنگی‌های داخلی را نباید به گردن تحریم‌ها انداخت و با نقصان‌هایی که در جامعه به وجود می‌آید آدرس کاخ سفید را داد؛ در این مدت که چین و روسیه با ما همکاری کردند چقدر برای جامعه کارگری بسته حمایتی فراهم شد؟ آیا این کشورها برای کارگران ایران بسته حمایتی فرستادند؟

رییس کمیته دستمزد شورای عالی کار با بیان اینکه تامین ارزاق دولتی محدود شده است، افزود: هر بار کارگری برای تهیه مایحتاج به فروشگاه مراجعه می‌کند با افزایش قیمت کالاهای اساسی مواجه می‌شود؛ اما این سوال پیش می‌آید که چرا در خصوص قیمت کالاهای اساسی راستی‌آزمایی و کنترل قیمتی انجام نمی‌شود؟ و آقایان تنها در خصوص سرکوب دستمزد کارگران اقدام می‌کنند؟

توفیقی با اشاره به افزایش قیمت کلیه کالاها و خدمات در کشور خاطرنشان کرد: قیمت‌های کنونی در مقایسه با دستمزدهای پرداختی، به افزایش فاصله طبقاتی دامن زده است. متاسفانه طی ۹ ماه یعنی از بهمن ماه ۱۳۹۸ تا آذر ۱۳۹۹ شکاف دهک اول تا دهم بیش از ۴ برابر شده و مطابق محاسبات ما، نرخ تورم خوراکی‌ها هم به ۲۹۳ درصد رسیده است، قیمت مسکن ۵ برابر و نرخ خودرو تا ۴ برابر افزایش داشته است.

این فعال حوزه کارگری با بیان اینکه دولت‌ها در کشور تنها برای کارمندان خود فرمول دستمزد عادلانه تدوین کرده‌اند، افزود: آنچه در این مدت شاهد بودیم این است که افزایش دستمزدهای ۵۰ درصدی به بالا در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ برای برخی کارمندان اعمال شد این در حالی است که کارگران در ۱۲ سال گذشته افزایش دستمزد نداشته‌اند، بلکه در این مدت به دنبال جبران کاهش قدرت خرید خود بوده‌اند.

توفیقی در ادامه با بیان اینکه جامعه کارگری طی این سال‌ها طلبکار بوده، گفت: ما به دنبال بازگشت قدرت خرید سال‌های قبل هستیم در صورتی که سبد معیشتی کارگران به بهمن ۱۳۹۸ برگردد و به گونه‌ای قابلیت اجرا داشته باشد ما هم دستمزد سال قبل را مصوب می‌کنیم در غیر این‌صورت دولت و کارفرما باید فکری برای این فاصله ۲۹۳ درصدی افزایش قیمت سبد معیشتی و خوراکی‌ها و جیب کارگران بکند.

رییس کمیته دستمزد شورای عالی کار با اشاره به دو آیتم سهم جبران خدمت و سهم تولید در سایت مرکز آمار ایران خاطرنشان کرد: همه آنچه کارگران دریافت می‌کنند از حقوق و مزایا، عیدی، سنوات و… که به عنوان سهم جبران خدمات محسوب می‌شود را تقسیم بر سهم تولید کنید عدد به دست آمده ۸.۵ می‌شود و همه این جنجال‌ها به خاطر این میزان از سهم کارگران در کشور است.

توفیقی با اشاره به خشم پنهان در جامعه و فروپاشی زندگی کارگران ادامه داد: باید نگران این خشم در جامعه بود با افزایش گرانی‌ها در جامعه و عدم تامین سبد معیشتی از سوی خانوارها میزان خودکشی‌ها، تن‌فروشی‌ها و فروش اعضای بدن افزایش پیدا می‌کند، اگر مسوولان به همین سیاست‌ها ادامه دهند در چند سال آینده با افزایش ازدواج‌های سفید، عدم فرزندآوری و نگهداری حیوانات خانگی بیش از پیش روبرو خواهیم شد.

 در حال حاضر عدد دستمزد در بهترین حالت نزدیک به ۳ میلیون تومان رسیده و همین باعث شده تا کارگران سال خود را با عقب‌ماندگی مزدی شروع کنند. اما از آنجایی که در سال ۹۹ و همزمانی شیوع ویروس کرونا و شدت تحریم‌ها نرخ تورم رشد داشته و عدم مدیریت دولت گرانی‌های افسارگسیخته‌ای را به دنبال داشت مشکلات معیشتی کارگران چندین برابر شده و به اعتقاد نمایندگان کارگران جامعه کارگری برای تامین معاش خانواده خود با مشکلات متعدد روبرو هستند و دستمزد فعلی صرفا جوابگوی ۳۰درصد هزینه‌های زندگی آنها است و به گفته کارشناسان سبد معیشت کارگران در حال حاضر کمتر از ۱۰ میلیون تومان نیست، چرا که هزینه‌ها بیشتر از حد تصور گران شده است و هزینه اجاره‌بها بخش زیادی از حقوق کارگران را به خود اختصاص می‌دهد.

محمدرضا تاجیک نماینده کارگران در شورای عالی کار در این باره گفته است که معیارهای تعیین هزینه سبد معیشت را وضعیت تورم دو سبد معیشت سال ۹۹ و ۱۴۰۰ برای تعیین دستمزد است؛ تبصره ۲ ماده ۴۱ قانون کار مشخص کرده است که باید حداقل دستمزد به اندازه‌ای باشد که هزینه معیشت یک کارگر ساده را تامین کند. طبق آمار مرکز آمار ایران بعد خانوار کارگران ۳.۳ نفر است؛ بنابراین وضعیت اقلام خوراکی و غیرخوراکی در سال گذشته و سال جاری را بررسی و به‌روزرسانی می‌کنیم و در نهایت اختلاف این اعداد به عنوان رقم سبد معیشت سال آینده مشخص می‌شود. به گفته تاجیک طبق بررسی‌های صورت‌گرفته از سوی نمایندگان کارگران، رقم سبد معیشت سال آینده ۹.۵ تا ۱۰ میلیون تومان است این در حالی است که همواره نماینده‌های دولت و کارفرمایی به دنبال کوچک کردن این عدد و نماینده‌های کارگران به دنبال واقعی‌تر کردن این عدد هستند.

– بازار خودرو باز هم ملتهب شد

اعتماد درباره بازار خودرو گزارش داده است: براساس تصمیم شورای رقابت قرار است از اول بهمن ماه متناسب با افزایش تولید؛ قیمت ۱۸ خودرو پژو پارس، پژو ۲۰۷ اتومات، پژو ۲۰۷ دستی، سمند سورن پلاس، رانا پلاس، رانا پلاس تیوفایو، دنا پلاس توربوشارژ، دنا پلاس توربو شارژ اتومات، هایما توربو دستی، هایما توربو اتومات، تارا، ساینا اس، کوئیک، شاهین، آریا، برلیانس و چانگان براساس متوسط قیمت بازار و بدون لحاظ تورم موجود در فرمول قبلی قیمت گذاری شود.

به گفته رضا شیوا، رییس شورای رقابت با تصمیم‌های اتخاذ شده قرار نیست آزادسازی قیمت انجام شود، بلکه خودروها تقسیم‌بندی شده و قیمت بخشی از خودروهای پرتیراژ به نحوی که برای عموم مردم به صرفه هستند، بر اساس فرمول قبلی محاسبه می‌شود.

شیوا در عین حال گفته است؛ در فرمول جدید قیمت‌گذاری، قیمت خودروها هر سه ماه یکبار از سازمان حمایت گرفته شده و تورم بخشی دیگر نقشی در تعیین قیمت‌ها ندارد و بر روی قیمت متوسط بازار تمرکز خواهد شد. بر این اساس در سه ماهه فصل زمستان، تغییرات قیمت بر اساس قیمت بازار خواهد بود.

بر اساس پیش بینی‌های انجام شده نکته مهم فرمول قیمت‌گذاری جدید، بحث تولید خواهد بود و اگر تولید افزایش نیابد، افزایش قیمتی نیز انجام نخواهد شد بنابراین قیمت گذاری ۵۵ درصد خودروها از فرمول قدیمی شورای رقابت و ۴۵ درصد از فرمول جدید استفاده خواهند کرد.

نکته جالب توجه در دستورالعمل شورای رقابت، وابستگی افزایش قیمت به افزایش تولید است؛ یعنی هر چه تولید افزایش یابد به همان تناسب قیمت نیز بالاتر می‌رود.

اگرچه این سیاست در جهت حمایت از خودروساز برای افزایش انگیزه جهت بالا بردن تیراژ تولید است اما برخلاف اصول اقتصادی است، چراکه به‌طور معمول زمانی که عرضه محصولی افزایش یابد باید به همان نسبت قیمت کاهش یابد اما در فرمول جدید شورای رقابت عکس این موضوع در نظر گرفته شده است.

همچنین قیمت خودرو در حالی به صورت رسمی افزایش خواهد یافت که تا به امروز مسوولان دولتی وعده کاهش قیمت را می‌دادند و بسیاری از خریداران به امید این وعده، دست از خرید کشیدند و منتظر کاهش قیمت‌ها ماندند!

آنطور که شیوا رییس شورای رقابت اعلام کرده برای افزایش قیمت، باید تا یک ماه آینده متوسط افزایش ۵۰ درصدی تولید سالانه محقق شود تا بتوان افزایش قیمت را شامل این خودروها کرد. به این ترتیب قیمت‌های جدید بهمن ماه اعلام خواهد شد. اما فرمول جدید قیمت‌گذاری خودروها پس از ماه‌ها انتظار در حالی از سوی شورای رقابت رونمایی شد که به نظر می‌رسد نه تنها راهکار مناسبی برای صنعت خودرو نباشد بلکه ضمن دامن زدن به التهاب بازار، منجر به کاهش قدرت خرید شود و همین موضوع عاملی شد تا بازار به این تصمیم واکنش نشان داده ‌و تنها یک روز پس از رونمایی از نسخه جدید شورای رقابت برای قیمت خودرو بازار خرید و فروش خودرو با افزایش قیمت روبه‌رو شد.

مشاهدات میدانی از بازار خودرو نشان می‌دهد، مصوبه اخیر شورای رقابت با برهم زدن آرامش بازار موجب افزایش ۵ تا ۱۰ میلیون تومانی قیمت انواع خودروها شده است این در حالی است که افزایش قیمت‌های رخ داده پس از فرمول‌های جدید قیمت‌گذاری شورای رقابت همواره از سوی رییس این شورا به دلالان و واسطه‌های بازار نسبت داده شده است.

البته فعالان بازار معتقدند افزایش قیمت خودرو متأثر از جو روانی تغییر قیمت ۱۸ خودرو آن هم از اوایل بهمن ماه بوده است و به‌طور حتم طی چند روز آینده این التهابات فروکش خواهد کرد. در عین حال کارشناسان معتقدند؛ قرار بر این بود با سیاست‌گذاری شورای رقابت قیمت‌ها در بازار متعادل شود اما نه تنها بازار با این مصوبه رنگ آرامش را نمی‌بیند بلکه آن دسته از افرادی که نسبت به پیش فروش خودرو اقدام کرده‌اند به شرکت های خودروسازی هجوم آورده و خواستار لغو قرارداد خود هستند، چرا که محصولی را با سود مشارکت صفر آن هم با تحویل در ۱۴۰۰ ثبت نام کرده‌اند، نمی‌دانند در آن سال قیمت این محصول چگونه خواهد شد. ضمن آنکه قیمت خودرو در بازار که مدام در حال افزایش است ملاک فرمولی شده که براساس آن خودروسازان باید متوسط قیمت‌ها را درنظر گرفته و قیمت جدید خودرو را تعیین کنند. علاوه بر این تغییرات قیمتی هر سه ماه یک بار خودروهای مشمول انحصار نیز همچنان برقرار است به نوعی علاوه بر افزایش قیمت این تعداد از خودروها بازار شاهد افزایش قیمت خودروهای انحصاری نیز در سه ماهه پایانی سال خواهد بود.

* ابتکار

– بورس روی مدار ابهامات

ابتکار دلایل التهاب این‌ روزهای بازار سرمایه را بررسی کرده است: در ماه‌های اخیر بازار سرمایه مسیر پر پیچ‌وخمی را طی می‌کند، یک روز شاخص رنگ‌وروی سرخ به خود می‌گیرد و روز دیگر رشد کم‌جان شاخص نظرها را به خود جلب می‌کند. اما با وجود فرازونشیب‌های بسیار، کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که بازار ماه‌های پایانی سال را با آرامش بیشتری طی خواهد کرد.

بازار سرمایه در حالی روزهای پرنوسان را طی می‌کند که فعالان و تحلیلگران شرایط را برای صعود دوباره شاخص فراهم می‌دانند. اما با وجود فراهم بودن شرایط، شاخص بی‌توجه به پیش‌بینی‌ها به نظر می‌رسد که تمایل بیشتری به اصلاح دارد. طبق بررسی‌ها روند نزولی بازار سرمایه روزگذشته هم ادامه یافت؛ به طوریکه شاخص کل بورس به کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد عقب‌گرد کرد. شاخص کل بورس روزچهارشنبه با ۱۳ هزار و ۸۵۷ واحد کاهش تا رقم یک میلیون و ۳۹۸ هزار واحد کاهش یافت. شاخص کل با معیار هم‌وزن نیز ۱۷۱۹ واحد کاهش یافت و رقم ۴۶۳ هزار و ۷۱۵واحد را ثبت کرد. البته نوسان این‌ روزهای بازار در حالی است که برخی از کارشناسان معتقدند که از هفته دیگر صعودی شدن شاخص استارت خواهد خورد. بهزاد صمدی در گفت‌وگو با ایسنا، با تاکید بر اینکه حال بورس به لحاظ پارامترهای بنیادی و تکنیکالی خوب است، گفت: «پروسه نوسانی می‌تواند یک الگوی کلاسیک در شاخص کل باشد و این شاخص دوباره رشد خود را ادامه خواهد داد. به اعتقاد من هفته آینده که از سالگرد حمله تروریستی آمریکا و شهادت سردار سلیمانی عبور کنیم شاخص کل دوباره به روند رو به رشد خود تا یک میلیون و ۸۱۰ هزار واحد حرکت خواهد کرد.»

نوسان شاخص، نتیجه تحمل ابهامات به بازار

با وجود نوسانات، بسیاری از سهامداران و همچنین کارشناسان منتظر رشد پی در پی این بازار هستند، اما سوال اینجاست که این‌روزها چه عواملی باعث نوسان شاخص شده است؟ شاهین احمدی، کارشناس بازار سرمایه تحمیل چند ابهام را عامل نوسان این‌روزهای بازار دانست و دراین‌باره به «ابتکار» گفت: اولین چالش این روزهای بازار ابهام بر شاخص‌های کلیدی اقتصاد کشور است، به عبارت دیگر ما نمی‌دانیم وضعیت نرخ دلار در سال آتی چگونه خواهد بود، بودجه در چه مسیری قرا می‌گیرد، دخالت‌های دولت در نرخ‌گذاری‌ها تا چه اندازه خواهد بود و… این ابهامات از کانال دولت به بازار بورس تحمیل می‌شود.

احمدی ادامه داد: از سوی دیگر ابهاماتی از کانال مجلس به بازار تحمیل می‌شود، به عنوان نمونه کمیسیون اقتصادی مجلس می‌گوید که قیمت محصولاتی مثل میلگرد گران است و یا نرخ‌ها باید در فلان محدوده ثابت بمانند، این باعث می‌شود که بازار نداند موضع مجلس نسبت به نرخ‌گذاری محصولات در بورس کالا چگونه است.

این کارشناس بازار سرمایه از آزادسازی سهام عدالت گفت: یکی دیگر از مسائلی که بازار را نوسانی می‌کند فاز سوم آزادسازی سهام عدالت است که این آزادسازی را برای ۲۲ بهمن گذاشته‌اند. این مساله ابهامات زیادی دارد، اگر آزادسازی شود چه کسانی با چه قیمتی برمی‌دارند؟ آیا قرار است در بازار به فروش برسانند؟ بنابراین مشخص نیست که مکانیزم اجرایی آن چگونه است و این مشخص نبودن ابهاماتی را به بازار تحمیل می‌کند، این ابهام به شدت بازار را آزار می دهد.

وی با اشاره به نرخ دلار ادامه داد: ابهام بعدی بحث نرخ دلار است. ما نمی‌دانیم نرخ دلار در همین محدوده‌ها می‌ماند یا با آمدن بایدن روند آن نزولی می‌شود و اگر نزولی شود تا چه کانال قیمتی ریزش خواهد داشت؟

این کارشناس بازار سرمایه اظهار کرد: از سوی دیگر صورت‌های مالی ۹ ماهه نیز هنوز اعلام نشده است، فروش در سه ماه خوب بود است اما تا زمانی که صورت‌های مالی ۹ ماهه منتشر نشود، بازار اثر فروش خوب ۳ ماه را واقعی درک نمی‌کند.

وی گفت: من گمان می‌کنم که از انتهای دی‌ماه یا هفته اول بهمن به تدریج یکی یکی این مسائل حل می‌شود و بازار می‌تواند روی آرامش را ببیند.

احمدی اظهار کرد: علاوه‌بر مسائل گفته شده باقی مانده سهام دولت در شرکت‌های مشمول خصوصی‌سازی نیز مسائلی را ایجاد می‌کند، به عنوان نمونه یک بار گفتند می‌خواهند صندوق پالایشی عرضه کنند، بار دیگر از عرضه دارا دوم و سوم سخن گفتند. ما باید بدانیم بازار این روزهای کششی برای جذب چنین تغییراتی ندارد.

این کارشناس بازار سرمایه گفت: مجموعه این عوامل بازار را آزار می‌دهد و دائما شوک‌هایی را به این بخش تحمیل می‌کند اما همانطور که گفتم در انتهای دی‌ماه و یا هفته اول بهمن مشکلات کاهش پیدا خواهد کرد.

* آفتاب یزد

– این بار دولت بازار خودرو را برهم زد

آفتاب یزد از رشد قیمت‌ خودرو پس از رونمایی از فرمول جدید قیمت‌گذاری خبر داده است:  اگرچه رئیس شورای رقابت از فرمول جدید قیمت‌گذاری « ۱۸ خودرو» خبر داد اما بیشتر کارشناسان و دست اندرکاران بازارخودرو معتقدند این تصمیم باعث نوسان قیمت‌ها و بالا رفتن قیمت خودرو در بازار شده است. از یک سو زیان انباشته خودروسازان سال‌ها است که روند صعودی دارد و هر بار که دلیل این افزایش زیان انباشته از خودروسازان پرسیده می‌شود، آن‌ها انگشت اتهام را به سوی شورای رقابت و قیمت‌گذاری دستوری خودروها نشانه می‌روند،

از سویی دیگر نیز خودروسازان معتقدند که اگر آزادسازی قیمت صورت گیرد، زیان انباشته آن‌ها کاهش خواهد یافت و کیفیت خودروهای تولیدی آن‌ها نیز افزایش می‌یابد. ادعایی که در غیاب تقریباً دو ساله ی شورای رقابت در قیمت‌گذاری خودرو این مسئله دیده نشد.

به هر حال، حالا گویا خودروسازان تا حدودی به خواسته خود نزدیک‌تر شده اند. همین چند هفته پیش بود که رضا شیوا رئیس شورای رقابت طی گفتگویی اظهار داشته بود: با انتصاب وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت مسئولیت مسائل حوزه خودرو در این وزارتخانه از سازمان حمایت و کمیته خودرو به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران منتقل شده است. با این روند در جلساتی که با مسئولان این سازمان داشتیم، رئیس جدید این سازمان با تاکید بر رقابتی بودن تولید و بازار برخی خودروهای هم‌کلاس، درخواست آزادسازی قیمت این خودروها را مطرح کرد. باید توجه کنیم که در گذشته و هنگامی که واردات خودرو آزاد بود نیز شورای رقابت برخی خودروهای تولید یا مونتاژ داخل را با استناد به عرضه محصولات مشابه و رقابتی بودن بازار از فهرست ضوابط قیمت‌گذاری خارج کرد. از سوی دیگر وظیفه این شورا، تعیین ضوابط و دستورالعمل قیمت برای خودرو و سایر کالاهایی است که بازاری انحصاری داشته باشند. اما در صورتی که رقیبی برای این محصولات در بازار باشد، مشمول این ضوابط نخواهدبود. در این جلسه، رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران نیز با استناد به اینکه اکنون کرمان موتور، گروه بهمن، مدیران‌خودرو و چانگان خودروهایی هم‌کلاس برخی محصولات ایران خودرو و سایپا تولید می‌کنند، درخواست کرد تا اینگونه محصولات ایران خودرو و سایپا از شمول ضوابط قیمت‌گذاری شورای رقابت خارج شوند. پیشنهاد سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران برای خروج حداقل ۱۰خودرو شامل دناپلاس توربو شارژ، هایما، رانا، کوئیک، شاهین، ساینا، پژو ۲۰۷پانوراما، چانگان، آریا، پراید ۱۳۲و برخی دیگر از خودروها از شمول قیمت‌گذاری شورای رقابت است.

  تلاطم در بازار خودرو موقتی است

بابک صدرایی کارشناس بازارخودرو در تحلیل تصمیم شورای رقابت به آفتاب یزد می‌گوید: قیمت خودرو مشخص است. ابتدا باید بررسی کنیم که قیمت خودرو بر چه معیار و میزانی می‌خواهد سنجیده شود. قطعا اگر هزینه‌های ارزی – ریالی افزایش دستمزد، هزینه‌های انسانی به اضافه مالیات‌ها و دیگر آیتم‌ها را در کنار یک حاشیه سود مطمئن جمع کنند قیمتی برای خودرو به وجود می‌آید که جمیع مسائل را در خود نهفته دارد.

وی ادامه می‌دهد: اما این که قیمت خودرو بالا رفت طبیعی است زیرا در کشور در این مدت همه چیز افزایش قیمت داشته است. با توجه به افزایش قیمت ارز و مسائل دیگری که وجود داشته، خودرو بخشی از آن است که به نظر من خیلی غیر طبیعی نبود. البته من موافق و طرفداری هم نمی‌کنم بلکه دوست دارم فضایی به وجوداید که قیمت خودرو کاهش یابد و مردم بتوانند بخرند. اما وقتی درباره وقایع اقتصادی صحبت می‌کنیم دیگر خواست و خوشایند و بدآیندهای ما در آن تاثیری ندارد.

صدرایی اظهار می‌دارد: بازار درگیر پارامترهای دیگری است. بحث عرضه و تقاضا است. بحث دلال‌ها است که اکنون قضیه‌اش فرق می‌کند اما آن چیزی که مسلم است این که قیمت کارخانه که اعلام شده بود نسبت به الان که نگاه می‌کنیم جا داشت که رشد پیدا کند و افزایش قیمت را در آن ببینیم. خودرو مثل هر کالای دیگری در این مدت چندین بار افزایش قیمت داشته است. این‌ها واقعیت‌های اقتصادی در جامعه است. دلار از سال گذشته تا الان افزایش قیمت داشته، تورم از مهر ۹۸ تا مهر ۹۹ چیزی حدود ۴۹ درصد رشد داشته است هزینه‌های زیاد دیگری هم هست. این‌ها همه هزینه بوده که زیاد شده است. من خودم مخالفم اما وقتی واقعیات را نگاه می‌کنیم می‌بینیم جای افزایش قیمت داشت و اعمال شد.

  طرح تحقیق و تفحص، تکرار مکررات است

این کارشناس خودرو ادامه می‌دهد: الان با تولیدی که نسبت به چند سال قبل پایین آمده و هزینه‌هایی که بالا رفته، ببینید هزینه‌های تولید چقدر افزایش پیدا کرده. خودروسازانی مثل هیوندا یا تویوتا را در نظر بگیرید، هزینه‌ها را پایین می‌آورند. تولید وقتی بالاتر رود هزینه پایین می‌آید. همه می‌دانیم که خودرو در ایران نسبت به آن کیفیتی که تولید می‌شود گران است اما وقتی می‌گوییم چرا خودرو گران شده در مورد واقعیات جامعه است که بحث می‌کنیم. بنابراین معتقدم با توجه به افزایش قیمت‌ها این افزایش قیمت خودرو هم غیرقابل پیش‌بینی نبود.

بابک صدرایی در واکنش به این پرسش که شاید خودروسازها به طرح تحقیق و تفحص مجلس این چنین واکنش نشان داده باشند، می‌گوید: تحقیق و تفحص از خودروسازان یک بار دیگر هم انجام شده بود که نتیجه‌اش هم اعلام نشد! این‌ها تکرار مکررات است فقط برای این است که ذهن جامعه را به لحاظ روانی آرام کنند. اینها مشکلاتی است که باید کار کارشناسی شود، توسعه کلان صنعتی در کشور وجود داشته باشد، برنامه کلان اقتصادی باشد، زیرمجموعه آن هم خودروسازی باشد. الان بسیاری از کارشناسان مشکلات را می‌دانند اما وقتی راه حل نداریم فایده‌ای ندارد.

  اقتصاد ایران دچار جاذبه ی معکوس شده است

فربد زاوه دیگر کارشناس بازار خودرو در گفتگویی با آفتاب یزد ضمن انتقاد به برخی اقتصاددان‌ها و فرمول‌هایی که ارائه می‌دهند، خاطرنشان می‌کند: واقعیت این است به تعداد بی‌نهایت مرجعی که در طول تاریخ در اقتصاد مدون شده و من جمله چند سال اخیر، یعنی نیاز نیست به ۵۰ سال قبل یا مثلا به کشور رومانی مراجعه کنیم یا مثلا بگوییم در سال ۵۲ چه اتفاقی افتاده چون هر بار که این‌ها را می‌گوییم تعداد زیادی منتقد معتقدند که ما در یک نقطه جغرافیایی خاص هستیم که جاذبه معکوس است که مردم هم اکثرا این جمله را می‌گویند که این قوانین در ایران کار نمی‌کند در صورتی که اینگونه نیست! قوانین اقتصاد مانند قوانین فیزیک است و مستقل از زمان و جغرافیا کار می‌کنند. از بدو پیدایش بشر تا الان این گونه بوده است؛ هر جا که در بازار دخالت کردیم نتیجه ی عکس گرفتیم. نهایتاً همین تریبونی شده است که ما الان در آن هستیم، هر جا هم که رها کردیم درست شده است.

  بازار کوچک‌ترین ارزشی برای دستورات دولت قائل نیست

زاوه می‌افزاید: بررسی‌ها در همین دو سال گذشته که نمونه آماری داریم، نشان می‌دهد که اصولا بازار کوچک‌ترین ارزشی برای دستورات دولت قائل نیست. یعنی اگر دولت بگوید ارزان شود ارزان نمی‌شود، بگوید گران شود، گران نمی‌شود. درست است که آقایان دستور می‌دهند و بسیار هم ادعای گردن کلفتی می‌کنند اما فضای اقتصاد مستقل از دستورات و متناسب با سیاست‌های کلان پولی و متناسب با انضباط مالی دولت است. کالا قیمت خود را بر مبنای مطلوبیت، تیراژ و دسترسی تنظیم می‌کند و بر همین اساس در بازارها تورم شکل می‌گیرد. این تورم، تورم بخشی در کالای مشخصی است. این کارشناس بازار خودرو معتقد است: کالا نسبت به اینکه کسی دستور دهد که نباید تورم باشد خیلی توجهی نمی‌کند، فرد هر که می‌خواهد باشد، رئیس جمهور یا معاون او و یا هر شخص دیگر. مثلا دلار ۴۲۰۰ تومانی که هنوز حذف نشده از دیدگاه آقای جهانگیری با قیمت دان مرغ در ۴ سال گذشته تغییری نکرده اما مرغ ۱۲ برابر شده و جالب است میزان قیمت مرغ در سال ۹۷، ۲۷۰۰ تومان بود و همین طور قیمت خودرو پراید دو سال پیش ۱۶میلیون تومان بود که بر خلاف اصرار آقای شیوا تا ۱۶۰ میلیون هم بالا رفت و باز برخلاف تلاش آقایان به ۹۰ میلیون تومان رسید. زاوه معتقد است: فرموله کردن اقتصاد از این باب کار می‌کند که بتوانیم مدل‌ها را بر مبنای گذشته راستی آزمایی کنیم و بر این اساس حدس بزنیم که در آینده چه اتفاقی می‌افتد. این که بخواهیم اقتصاد را به زور تغییر دهیم یا مثل داستان وحید مظلومین که ظرف ۱۲ماه، فقط چهل کیلوگرم طلا داشت، حرفی نیست، او را اعدام کنید سوالی که همیشه از این بزرگواران می‌پرسم این است که اگر آقای مظلومین را اعدام کردیم با آقای سیف و آقای همتی با ۶۲ تن طلا

چه باید کنیم؟

  فرمول آقای شیوا، فرمول بی‌خاصیتی است

وی ادامه می‌دهد: حالا در مورد بازار خودرو هم همین است. واقعیت این است فرمول آقای شیوا فرمول بی‌خاصیتی است و هیچ تاثیری در دراز مدت بازار ندارد. خودروهای پرتیراژی که ایشان هنوز مشمول قیمت‌گذاری دانسته این‌ها به لحاظ تورمی به کف قیمت رسیدند و آن‌هایی که به انتظار پیروزی آقای ترامپ، ارز توزیع نکردند و عده‌ای هم ماشین خریدند و نگه داشتند باعث شد تورم بخشی در برخی حوزه‌ها از تورم عمومی و تورم پولی عبور کند. آن کارها الان برگشته به خودروهایی که آقای شیوا اکنون دست گذاشته‌اند روی آن. این ۱۸ خودرویی که ایشان انتخاب کرده ۱۰ تای آن که اصلا تولید نمی‌شود، از ۸ تایی که تولید می‌شود ۴ تا هنوز به خط تولید نرسیده باقی می‌ماند ۲۰۷ و TU۵!

  تصمیم گیران ما در کرات دیگر برای زمینی‌ها نسخه می‌پیچند!

زاوه به شوخی می‌گوید: بیشتر کسانی که نسخه پیچی تنها هنرشان است گویی در کرات دیگر زندگی می‌کنند که اگر روی همین زمین بودند و تصمیم می‌گرفتند وضع این گونه نبود! زاوه در واکنش به طرح تحقیق و تفحص مجلس و تاثیر احتمالی آن روی تصمیم اخیر می‌گوید: تحقیق و تفحص مجلس نعل وارونه زدن است زیرا همه کشور اعتقاد دارند که صنعت خودرو را دولتی‌ها ترکانده‌اند. عوض آنکه دولت را تحقیق و تفحص کنند خودروساز را تحقیق و تفحص می‌کنند. اگر تخلفی است که هست! چطور سازمان بورس و اوراق بهادار کشور واکنشی نشان نمی‌دهد؟ چرا بازرسی کل کشور سکوت کرده، چرا سازمان امور مالیاتی نمی‌فهمد پس اگر قرار است تحقیق و تفحصی اتفاق افتد که قطعا باید رخ دهد جایش خودروساز نیست؟ این خطاب به وزارت صنعت است. آنجایی که ما اشکال داریم این است که کارنامه افراد بررسی نمی‌شود.

  تحقیق و تفحص پروپاگاندا است

زاوه در پایان تاکید می‌کند: این تصمیمات و دیگر اتفاقاتی که در کشور در تمام حوزه‌ها می‌افتد پروپاگانداست؛ شبیه فوتبال عربی که ۹۰ دقیقه وقت کشی کنیم و هنگامی که وقت قانونی تمام شود و بعد روی نیمکت بنشینیم و بگوییم تیم جدید بلد نیست کار کند، دوباره ۹۰ دقیقه وقت کشی می‌کنیم که بگوییم همه دنیا نمی‌گذارند کار کنیم بعد دوباره روی نیمکت می‌نشینیم و وقت کشی می‌کنیم. نه جناح راست نه جناح چپ هیچ کدام غیر از این فوتبال عربی که بازی می‌کنند کار دیگری بلد نیستند!

* آرمان ملی

سهامداران خرد در نقطه جوش!

آرمان‌ملی وضعیت بورس را بررسی کرده است: روند معاملات در بازار سهام طی دو هفته اخیر به شدت نوسانی بوده و در این میان استقبال از نمادهای کوچکتر بازار افزایش یافته است؛ به طوری‌که ظرف چند روز گذشته شاخص کل روند رو به پایینی را پشت‌سر گذاشت و در مقابل شاخص کل بر معیار هم‌وزن مثبت بود. این در حالی است که خیلی از فعالان علت اصلی چنین عاملی را رفتار نامناسب حقوقی‌ها با فروش آبشاری می‌دانند که سروصدای سهامداران را درآورده است. به عبارت دقیق‌تر خیلی از معامله‌گران بر این باورند که برخی حقوقی‌ها اجازه نمی‌دهند تا سهام بازار روند رو به رشد خود را ادامه دهد و نوسان‌گیری‌های بی‌حساب و کتاب بلای جان بازار سهام شده است. نکته قابل ذکر دیگر آن است که وزیر اقتصاد چند روز قبل اعلام کرد در صورت مهیا بودن شرایط صندوق دارا دوم تا پایان سال عرضه می‌شود، این در حالی است که «پالایش‌یکم» پس از آن همه کش و قوس برای واگذاری، تاکنون هیچ بازدهی درخوری نداشته و لازم است شرایطی مهیا شود تا مردم بار دیگر برای خرید صندوق مذکور اطمینان حاصل کنند.

بازار سرمایه چند هفته‌ای است که نوسان بسیاری را پشت‌سر می‌گذارد و در حالی که امیدواری‌ها به بهبود روند معاملات پس از ریزش سنگین و ۳۰ درصدی شاخص کل افزایش یافته بود، برخی عوامل منجر شد تا سهامداران بار دیگر متحمل زیان شوند و به عبارت دیگر بی‌اعتمادی و بی‌نظمی که پیش‌تر شکل گرفته بود بار دیگر نمایان شد و تحلیلگران برای روند فعلی و بی‌ثباتی بازار سهام عوامل گوناگونی را مد نظر قرار دادند.

عرضه صف خرید تا دانه آخر

بسیاری از کارشناسان بر این باورند حل‌وفصل مسائل مربوط به لوایح FATF، لایحه بودجه ۱۴۰۰، نرخ بهره، وضعیت قیمت ارز و بازارهای موازی را می‌توان مهم‌ترین عوامل برای نوسان و درجا زدن شاخص کل در محدوده فعلی قلمداد کرد. به بیان ساده‌تر شرایط مبهم اقتصادی آینده مهم‌ترین عامل برای سردرگمی در بازار سرمایه است. نکته بسیار مهم دیگر آن است که خیلی از مردم و سهامداران انگشت اتهام را بالاخص در جریان معاملات نمادهای بزرگ بازار به سوی بازارگردان‌ها و حقوقی‌هایی نشانه می‌گیرند و مدعی هستند آنها در زمان تشکیل صف‌های خرید و آغاز رویه مثبت این نمادها، تا دانه آخر اقدام به عرضه می‌کنند و این مساله می‌تواند موج منفی‌ را به بازار تحمیل کند. به عبارت دقیق‌تر و همانطور که پیش‌تر نیز بارها در گزارش‌های متعدد به آن اشاره شده بود، برخی نمادهای بزرگ بازار می‌توانند کانون توجه اکثر معامله‌گران باشند و به عنوان رکن اصلی جریان معاملات تلقی شوند، اما می‌بینیم که برخی حقوقی‌ها مجال یک روز صف خرید نمی‌دهند و پس از آنکه سهمی مورد استقبال معامله‌گران قرار می‌گیرند، روز بعد با عرضه‌های سنگین اقدام به تشکیل صف‌های فروش می‌کنند و به واقع این به مثابه ریختن نفتی است بر آتش بی‌اعتمادی از پیش شکل گرفته در بازار! در عین حال طی چند روز اخیر به کرات مشاهده شد، صف‌های فروش در برخی نمادها واقعی نیست و همین عامل سروصدای بسیاری از سهامداران را درآورد. به‌عنوان مثال چند روز گذشته مشاهده شد، در سهمی با شکل‌گیری بیش از یک میلیون حجم صف فروش، حقوقی اقدام به عرضه می‌کند و در میان تعجب از مقدار صف فروش کاسته می‌شود! از طرفی دیگر شرایط و سمت‌وسوی بازار در چند وقت اخیر به گونه‌ای است که استقبال از سهام کوچکتر به مراتب افزایش یافته است و خیلی از فعالان بر این باورند، از دو هفته گذشته تا امروز رفتار غیرحرفه‌ای برخی از سهامداران حقوقی در فروش سنگین بازار و برخی تغییرات در قانون‌گذاری‌ها و دخالت در قیمت‌گذاری‌ها به‌خصوص در بازار فولاد باعث شد تا سهامداران نسبت به سهام شرکت بزرگ بی‌اعتماد شوند و به سمت سرمایه‌گذاری در سهام شرکت‌های کوچک پیش بروند. چند ماه است که بسیاری از سهامداران و فعالان بازار نسبت به این موارد و نوسان‌گیری‌های بی‌حساب و کتاب، گله‌های بسیاری دارند و متاسفانه این وضعیت همچنان دامن‌گیر بازار سرمایه است. گرچه وظیفه بازارگردان حمایت و خرید از سهم در شرایط منفی و فروش بخشی از آن در قیمت بالاتر با دلایل منطقی است، اما اینکه می‌بینیم برخی‌ها تمام روز را می‌فروشند، قطع به یقین همین امر مانع رشد سهم خواهد شد و در عین حال، سهامداران خردی که نگاهشان به خرید و فروش‌های متولیان بازار است، سعی می‌کنند تا با ترس و لرز پول خود را از بازار خارج کنند. لازم به ذکر است بسیاری از کارشناسان بر این باورند در حال حاضر عامل مهمی بازار سهام را برای ریزش دوباره و سنگین تهدید نخواهد کرد، اما لازم است نهاد ناظر نسبت به برخی تخلفات اقدامات سختگیرانه‌تری را به‌کار گیرد و از سوی دیگر معامله‌گران هم با رفتارهای کارشناسی و به دور از هیجان نسبت به خرید و فروش سهم اقدام کنند، این در حالی است که پیش‌بینی می‌شود توجه به شرکت‌های کوچک‌تر بازار طی روزهای آتی کمتر خواهد شد و می‌توان انتظار داشت پول‌ها روانه نمادهای بزرگتر و بنیادی‌تر شود.

عرضه صندوق دارا دوم تا پایان سال!

شایان ذکر است فرهاد دژپسند، وزیر امور اقتصاد و دارایی، چند روز قبل با تاکید بر اینکه درصدد تسریع انتقال مالکیت و مدیریت شرکت‌های دولتی در فهرست واگذاری و باقیمانده سهام دولت در بسیاری از شرکت‌ها به بخش خصوصی و آحاد مردم هستیم اعلام کرد، در صورت مهیا بودن شرایط «صندوق دارادوم» تا پایان سال عرضه خواهد شد. این در حالی است ریزش‌ سنگین بازار سهام از مرداد ماه سال جاری و همزمان با کج‌سلیقگی‌ها، اختلاف نظرها و اخبار ضدونقیض برای واگذاری صندوق «پالایش» آغاز شد. گفتنی است این صندوق از زمان بازگشایی تا کنون تنها یک روز بازدهی داشت و قیمت آن حتی به پایین‌تر از نرخ عرضه رسید و خریدارانی که پول آنها حدود دو ماه و نیم بلوکه شده بود، اکنون متحمل زیان بالایی شده‌اند. فعالان بازار یکی از دلایل افت صندوق را مربوط به بازارگردانی می‌دانند و بر این باورند دولت اگر قصد دارد تا باقی مانده سهام گروه بانکی و بیمه‌ای را عرضه کند، باید شرایطی را فراهم سازد تا اعتماد رفته بار دیگر بازگردد و در غیر این صورت مردم دیگر پولی برای خرید این صندوق‌های دولتی اختصاص نخواهند داد!

تصمیم جدید برای حمایت از سهامداران خرد

مدیرعامل شرکت بورس تهران اخیرا متنی در توئیتر منتشر کرده که در آن نوشته برای اولین بار در تاریخ بازار سرمایه بازارگردانی اکثر نمادها برای حمایت از سهامداران خرد اجرایی شده و در گام بعدی باید کاهش حد نصاب معاملات بلوکی با هدف تعدیل
 Market Impact بازیگران بزرگ بازار در دستورکار قرار گیرد تا خود وظیفه بازاریابی دارایی‌های مالی‌شان را بر عهده بگیرند. علی صحرایی گفت: در این حالت حقوقی ها بیشتر از حد مشخصی نمی‌توانند بفروشند و باید در بازار بلوک مشتری خود را پیدا کنند. وی افزود: گاهی اوقات مردم در بازار امیدوار می‌شوند و بر اساس تحلیل بنیادی و مشورت، خرید سهام انجام می دهند ولی یک حقوقی به یکباره شروع به فروش می‌کند و موجب ترس می‌شود. با این روش، سایه ترس از بازار برداشته می‌شود. به هر حال بازیگران بزرگ معمولا از اطلاعات نهانی شرکت‌ها مطلع هستند. وی گفت: در مورد سازوکار آن مطالعات انجام شده و با به اشتراک گذاشتن موضوع، نظر همه را تجمیع می‌کنیم و با مشورت جمعی این کار را انجام می دهیم. صحرایی گفت: البته بازارگردان از این قائده مستثناست. به‌طور مثال حقوقی هم از درصدی از میانگین معاملات سه ماهه گذشته نمی‌تواند بیشتر بفروشد. البته در حال بررسی هستیم که از دستورالعمل قاعده‌مندی ‌استفاده کنیم.



منبع خبر

افزایش قیمت خودرو پس از مصوبه شورای رقابت/ قدرت خرید روستاییان به سال ۱۳۶۸ و شهرنشینان به سال ۱۳۸۰ برگشت / فاصله ۲۹۳ درصدی سبد معیشت با جیب کارگران بیشتر بخوانید »

گاف بزرگ آماری همتی در مورد مثبت‌بودن تراز تجاری کشور/ دعوای آماری در دولت به بانک مرکزی و گمرک رسید/ تلقی بسیار خوشبینانه و بلندپروازانه دولت از درآمد نفت در بودجه ۱۴۰۰

گاف بزرگ آماری همتی در مورد مثبت‌بودن تراز تجاری کشور/ دعوای آماری در دولت به بانک مرکزی و گمرک رسید/ تلقی بسیار خوشبینانه و بلندپروازانه دولت از درآمد نفت در بودجه ۱۴۰۰



سرویس اقتصادی مشرق- هر روز صبح، «گزیده مطالب اقتصادی روزنامه‌ها» را شامل خلاصه گزارش‌ها، یادداشت‌ها، خبرهای اختصاصی و مصاحبه‌های اقتصادی رسانه‌های مکتوب، در مشرق بخوانید.

* آفتاب یزد

– بزرگترین مزایده تاریخ ایران از سهم مستاجران کشور!

آفتاب یزد حواشی آگهی مزایده پروژه «ایران مال» متعلق به بانک آینده را بررسی کرده است: پروژه‌های بزرگ همواره جذاب هستند؛ هم برای سرمایه‌گذاران حرفه‌ای و هم برای مشتریان؛ برای جمعی آب و نان دارد و برای جمعی هیجان و سرگرمی! و البته برای همین هم هست که برندهای بزرگ بی‌حرف و حدیث هم نیستند. روزگاری در دهه ۷۰ گروه صنایع غذایی «کاله» برند مطرح صنایع لبنی ایران که تمام خریداران انواع فرآورده‌های شیری جدید (پس‌از دوران عرضه یک نوع ماست با درب‌های نایلونی بسته شده با کش‌قیطونی نازک) منبع زمزمه – بدون مستند- رسانه‌های درون مرزی و برون مرزی می‌شود که فلان فرد سهامدار آن می‌شود؛ و روزی هم «ایران‌مال» یا بازار بزرگ ایران به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مراکز خرید جهان در غرب تهران با کاربری تجاری، تفریحی، فرهنگی و ورزشی و ۲ هتل پنج ستاره در نزدیکی دریاچه چیتگر با زیربنای ۱٬۷۱۰٬۰۰۰ متر مربع در زمینی به مساحت ۲۷ هکتار می‌شود منبع اخبار ریز و درشت وابستگی این و آن به پروژه‌ ۲۲ هزار میلیارد تومانی در سال ۹۰ خورشیدی و ادعاهایی چون تخلفات مربوط به نوع کاربری، پارکینگ و پروانه ساختمانی! بماند که بعدها در برخی جراید اعلام شد که «ایران‌مال» بابت تخلفات خود، ۵۰۰ میلیارد تومان جریمه نیز به حساب شهرداری تهران واریز کرده‌ است! همانی که تحت عنوان ماده ۱۰۰ کار خلاف را قانونی و مجاز می‌کند و…

در این میان روز پنج‌شنبه گذشته ۲۰ آذر ماه ۹۹ خورشیدی، «بانک آینده» به عنوان مالک این پروژه در آگهی منتشر شده اعلام کرد ۱۰۰ درصد سهام شرکت توسعه بین‌الملل ایران‌مال (مالک پروژه بازار بزرگ ایران – ایران مال) را از طریق مزایده به شکل نقد و اقساط می‌خواهد بفروشد. طبق اعلام این بانک، قیمت پایه ۸۵ هزار میلیارد تومان است یعنی معادل حدود ۳.۴ میلیارد دلار و این یعنی ۳ برابر بودجه سالانه شهرداری تهران و یک بیستم بودجه کل کشور در سال ۱۳۹۹!. ایران‌مال شرکت سهامی عام است و با مجوز بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و شورای پول و اعتبار تاسیس شده است. بخشی از سهام، واگذار شده و بعد از بهره‌برداری از پروژه، سهام در بورس اوراق بهادار ایران عرضه می‌شود.

اما ایده اولیه ساخت بازار بزرگ ایران متعلق به «ع. ا» یکی از سرمایه‌داران بزرگ ایران است و با توجه به ابعاد نهایی آن، یکی از ۵مرکز خرید بزرگ جهان و بزرگ‌ترین در خاورمیانه محسوب خواهد شد. بازاری که باغ ایرانی آن با الهام گرفتن از باغ ماهان کرمان در قسمت مرکزی ساختمان بازار بزرگ ایران، واقع شده‌است و با فناوری پوشش‌های غشایی ای‌تی‌اف‌ای و طیف گوناگونی از گیاهان در این فضا کاشته شده‌است.

بازاری که دارای نمایشگاه خودرو مجزا در ۳ طبقه؛ سینما، رستوران و هتل؛ شربت‌خانه، مسجد نبی، تالار آینه، بازار چارسوق، کتابخانه، پیست یخ، ایوان بلور، زمین تنیس و آبشار گلستان است و شاید همه این جاذبه‌ها و دست پر مالک آن باعث شد تا رئیس وقت سازمان بازرسی شهرداری تهران، اعلام کند این مجموعه «ده‌ها هزار متر» تخلف داشته‌است و در مورد عدم اعلام این خبر در صداوسیما نیز گفت که «از پخش آن از رسانه ملی جلوگیری کردند و به پخش آگهی تبلیغاتی این مجموعه پرداختند!»

پس از انتشار خبر به فروش گذاشته شدن «ایران مال»، حرف و حدیث‌ها و واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت. تا جایی که هر شخص به نوعی به تفسیر این مزایده پرداختند.

برخی چهره‌های رسانه‌ای مانند علی اکرمی با توییت «بانک آینده؛ ایران‌مال را حراج کرده ۸۵ هزار میلیارد تومان یا ۸۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال؛ به نظرتون بخرم؟» باب اعلام خبر را با باز کردن فضای شوخی و مزاح گشودند و پاسخ‌های طعنه آمیزی هم در کامنت قرار گرفت و برخی هم به طور جدی اما متحیرانه به دنبال بررسی چرایی… نوشتند! مهدی حیدری، دانش آموخته‌ حقوق با گرایش بین‌الملل بر این باور است که این سیاه‌بازی است و در حال مزه کردن دهان متقاضیان هستند تا پیش از اینکه در بورس تهران عرضه شود شرایط تعداد خواهان آن را محک بزنند؛ م- یوسف‌نژاد ‌کارشناس فقه ومبانی حقوق اسلامی، کارشناس ارشد حقوق بین‌الملل معتقد است احتمالا مالک آن با مشکل مالی برخورد کرده و به همین دلیل مجبور شده «ایران مال» را به مزایده بگذارد؛ سید مجید حسینی استاد دانشگاه تهران و از چهره‌های مشهور و منتقد رفتارهای کاسب مآبانه برخی از جامعه… هم مدعی شد:

«اجاره‌ها طی چند سال ۷ برابر شده است! زندگی مستاجران دارد با گران‌سازی غارت می‌شود، اما مهم‌ترین جمله وزیر مسکن روحانی این بود: مسکن به اندازه کافی بازاری نیست! ما با یک حرکت سازمان یافته‌ مستاجران طرفیم؛ که نتیجه‌اش قیمت مزایده ایران مال است! به نظرتان این وام بلاعوضی نیست که مستاجران و بی‌خانه‌های کشور به صاحبان ابرمال‌های کشور پرداخت کرده‌اند!؟» آقازاده از روزنامه‌نگاران پیشکسوت کشور هم در توییتی نوشت: «بانک آینده ایران مال را با مبلغ هشتاد و پنج هزار میلیارد تومان به حراج گذاشت، با این پول می‌شود خوزستان را آباد و شبکه حمل و نقل تهران را مدرن و کامل کرد، غارت از طریق ساخت و ساز امکان توسعه را از کشور دریغ و در مقابل چند صد پاساژ برج و خانه‌های شیک و اشرافی، کشور را ویران کرد». یک روزنامه نگار دیگر هم با حسابی سرانگشتی نوشت: «با دلار ۲۶ هزار تومانی یعنی ۳.۲ میلیارد دلار! برج خلیفه دوبی با ۱.۵ میلیارد دلار ساخته شده. بودجه عمرانی سال ۹۹ کل کشور هم کمتر از ۷۰ هزار میلیارد تومان است. ظاهرا بانک آینده طی سه سال حدود ۳۴.۵ هزار میلیارد تومان از سپرده‌های بانکی را صرف ساخت پروژه لوکس ایران مال کرده است.» سید علی عقیلی دانش آموخته مدیریت و مشاور کسب و کار و بازار سرمایه نیز بر این باور است که «با استقراض از بانک آینده، ایران مال را جناب (الف) با دلار ۲۶۰۰ تومانی ساختند و وام بانک خودشان را ندادند، حالا بانک آینده دارد کل ایران مال را ۸۵ هزار میلیارد تومان در مزایده می‌فروشد با دلار ۲۶هزار تومانی! چه کسب و کاری پربازده‌تر از این؟ (البته این ادعا باید بررسی شود) باید دید خریدار خوشبخت پولدار کیست؟» و البته بودند حسابگرانی هم در فضای مجازی که با اشاره به کل ثروت خالص دونالد ترامپ که ۳.۱ میلیارد اعلام رسمی شده است نوشته‌اند به او می‌گویند «تاجر سرمایه‌دار» و یکی از ثروتمندترین انسان‌های جهان؛ اما اگر همین فرد امروز کل ثروتش را هم بدهد؛ نمی‌تواند ساختمان (ایران مال را در تهران به قیمت ۳میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بخرد!

البته در خصوص دلایل این مزایده تاریخی تا این لحظه متولیان این بازار و بانک پاسخگو نشده‌اند و این امر خود در وجود ابهامات فراوان تعیین‌کننده بوده است. کما اینکه مطابق آنچه پایگاه خبری «سرمایه‌نیوز» در بهار ۹۹ نوشت: «صورت‌های مالی حسابرسی‌نشده سال ۱۳۹۷ بانک آینده، مجموع مانده تسهیلات جاری شرکت توسعه بین‌الملل ایران‌مال تا پایان اسفند سال ۱۳۹۷ حدود ۱۷هزار و ۶۵۱میلیارد تومان است و این رقم را معادل ۴۲درصد کل بودجه عمرانی محقق‌شده کشور در همان سال ۱۳۹۷ عنوان کرده بود!»

با توجه به بازتاب گسترده این آگهی مزایده باید منتظر ماند و دید چه انگیزه‌ها و برنامه‌هایی در تصمیم به این مزایده در این مقطع از زمان در ذهن مدیران «بانک آینده» بوده است؛ آن هم در زمانه‌ای که مردم ایران دشوارترین روزهای اقتصادی خود را در چند دهه اخیر تجربه می‌کنند. مردمی که لنگ داشتن یک میلیارد تومان برای خرید یک خانه کوچک در مناطق جنوبی پایتخت هستند، با دیدن آگهی ۸۵ هزار میلیارد تومانی آهی از ته دل می‌کشند که فاصله طبقاتی میان آنها و مالک «ایران‌مال» را در خواب هم نمی‌دیدند. مردمی که پیشتر تفاوت فاصله طبقاتی را در مدل خودروهای در حال دور دور کردن در سطح شهر با پراید خود سبک و سنگین می‌کردند؛ امروز با این اعداد پرسشی بزرگ در ذهنشان بدون پاسخ مانده است و آن اینکه اگر برخی مدیران برندهای تولیدی کشور دارای خودرو، آپارتمانهای ۲ هزار متری در فرمانیه تهران، باغ ویلاها در مناطق ییلاقی پایتخت و شمال ایران و شاید هم نمونه مشابه آنها در برخی کشورهای همسایه مانند ترکیه و کشورهای دور مانند کانادا هم باشند؛ مثال «ایران‌مال» را دیگر کجای دل گرسنه خود بگذارند!؟ «آفتاب یزد» در روزهای آینده و پس از دریافت اطلاعات تکمیلی دقیق و تازه از ابعاد این مزایده به تحلیل زوایای دیگری از این دست سرمایه‌سالاری‌ها در کشوری با مختصات ایران خواهد پرداخت.

فروش ایران مال یک چیز را حداقل ثابت می‌کند اینکه بانک آینده در این چند سال با سپرده‌های مردم بنگاهداری می‌کرده است تا بانکداری، پاسخگو کیست!؟

– مزایا و معایب قانون جدید چک

آفتاب یزد درباره قانون جدید چک گزارش داده است: دوسال از تصویب این قانون می‌گذرد و شاید دو سال نیز برای اجرایی شدن صد در صد آن زمان صرف شود اما خلاصه و مفید این ممنوعیت چیست؟ براساس قوانین جدید صدور چک در وجه حامل از ۲۲ آذر ماه ممنوع اعلام شده و چک‌های بانکی در وجه شخص معینی قابل صدور است.

تغییرات جدید که در قوانین جدید چک به اجرا درخواهد آمد و فقط محدود به چک‌های حامل نیست، بازار معاملات ایران را که چک در آن نقش مهمی دارد، متاثر خواهد کرد. هدف اصلی قانون جدید “جلوگیری از صدور چک‌های بی‌محل” و دست به دست شدن چک‌ها اعلام شده؛ هر چند کاهش چک‌های برگشتی و “بسترسازی برای چک‌های الکترونیک” هم از اهداف جانبی آن است. بر اساس اعلام بانک مرکزی در مرداد سال جاری بیش از ۸/۵ میلیون چک مبادله شد که از این تعداد بیش از ۷۹۴ هزار چک به ارزش حدود ١٩ هزار میلیارد تومان برگشت داده شده. موضوع چک‌های برگشتی سال‌ها است به دلایل مختلف گریبانگیر شهروندان ایرانی است که بخشی از آن به کاهش رونق اقتصادی در سال‌های اخیر و ناتوانی صادرکنندگان چک در پر کردن حساب‌های خود برمی‌گردد.

بانک مرکزی ایران البته گفته است کارسازی چک تا اطلاع ثانوی به روال سابق همچنان ادامه دارد. آنچه از ۲۲ آذر ماه اجرایی می‌شود ماده‌ای از “اصلاح قانون چک” است که حدود دو سال پیش در سال ۱۳۹۷ تصویب شد. بر اساس این اصلاحیه باید زیرساخت‌های لازم برای ایجاد امکان استعلام آخرین وضعیت صادرکننده چک نظیر سقف اعتبار مجاز، سابقه چک برگشتی، میزان تعهدات تسویه نشده برای دریافت‌کننده چک فراهم باشد که بانک مرکزی می‌گوید این زیرساختها هم اکنون فراهم است. بر اساس قانون جدید صادرکنندگان چک باید جزئیات چک صادر شده و اطلاعات فرد دریافت‌کننده را در سامانه صیاد (صدور یکپارچه دسته چک) ثبت کنند؛ این اطلاعات مواردی نظیر کدملی، مبلغ و تاریخ سر رسید را شامل می‌شود. به این طریق، هویت کامل صادرکننده و دریافت‌کننده چک به صورت آنلاین ثبت می‌شود و بر خلاف عرف معمول (در چک‌های حامل) که سالها ادامه داشته است فقط فردی که نام او به عنوان دریافت‌کننده چک در سامانه ثبت شده قادر به دریافت مبلغ و نقد چک خواهد بود. در قانون جدید، ثبت انتقال چک در سامانه “صیاد” جایگزین پشت‌نویسی سنتی چک شده است؛ در حقیقت هر چک دارای دو نسخه فیزیکی و آنلاین است. آمنه نادعلی زاده، معاون بانک مرکزی می‌گوید: ” این چک متفاوت از چک فیزیکی نیست تنها تفاوت این است که فیزیک از چک گرفته می‌شود و با امضای الکترونیک به چک الکترونیک اعتبار داده می‌شود”.

 تاثیر حذف چک حامل بر مبادلات

اجرای قانون جدید دارای مزایا و معایبی است؛ از جمله معایبی که بعضی به آن اشاره کرده‌اند نبود سهولت و سرعت سابق در معاملات است؛ هر چند طرفداران این قانون مزایای زیادی برای اجرای آن برشمرده‌اند. بانک مرکزی می‌گوید افراد بدحساب و صادرکنندگان چک بی‌محل، مشمول محدودیت‌هایی نظیر عدم امکان دریافت دسته چک، عدم امکان افتتاح حساب بانکی جدید و عدم امکان دریافت تسهیلات بانکی می‌شوند. یکی از تاثیرات آنی ثبت آنلاین چک ها، ثبت فوری غیرقابل پرداخت بودن چک در سامانه بانک مرکزی است که بر تمام حساب‌های صاحب آن تاثیرگذار خواهد بود و محرومیتهایی را در بر خواهد داشت. اگر چک به هر دلیلی برگشت بخورد دارنده چک اجازه ثبت اطلاعات در سامانه صیاد را نخواهد داشت و بر اساس آنچه اعلام شده دیگر نمی‌تواند چک جدیدی را صادر کند. چک‌های حامل به دلیل اینکه فرد خاصی مالک آن نیست در صورت سرقت یا گم شدن می‌توانست مشکلاتی را برای صادرکننده چک بوجود آورد و پول بادآورده‌ای را نصیب یابنده یا سارق کند؛ و اثبات مالکیت آن مستلزم مراحل طولانی و زمانبری است.

در کنار این مسئله، برای سال‌ها شغل‌هایی کاذب وجود داشته که یکی از آنها “شرخری” است؛ این افراد با در دست داشتن چک‌های حامل دیگران، خود را مالک آن معرفی می‌کردند که با تهدید و زور چک را نقد می‌کردند؛ که حالا با قانون جدید دست‌کم در ظاهر امکان آن وجود ندارد. احزار هویت دو طرف (دریافت‌کننده یا صادرکننده چک) از جمله امکاناتی است که در قانون جدید از طریق سامانه بانک مرکزی امکان‌پذیر است؛ در گذشته برای انجام معاملات افراد باید صادرکننده چک را می‌شناختند تا بتوانند به چک صادر شده اعتماد کنند. در قانون جدید این کار از طریق اعتبارسنجی سامانه‌ها انجام می‌شود. همچنین فردی که می‌خواهد برای معامله خود از چک استفاده کند، نمی‌تواند بیشتر از مبلغ اعتباری که توسط سامانه‌های اعتبار سنجی چک برای وی تعیین شده است، چک صادر کند. قانون تجارت ایران در سال ۱۳۱۱ به تصویب رسید و برای اولین بار هم از “چک” در همین قانون سخن به میان آمده بود. در اولین قانون تجارت این کشور از چک به عنوان مصداقی از اسناد تجاری (برات و سفته) یاد شده بود؛ در سال ۱۳۱۲ ماده‌ای به قانون تجارت اضافه شد که براساس آن صدور چک بلامحل، مشمول کلاهبرداری قرار گرفت.

 اصلاحات ۹۷ ادامه  اصلاحات ۸۲ است

دکتر فدایی کارشناس حقوقی بانکی به آفتاب یزد می‌گوید: اصلاح قانون صدور چک که در سال ۹۷ به تصویب مجلس رسید اصلاحات، تغییرات و الحاقاتی را در قانون صدور چک سال ۸۲ ایجاد کرده که این تغییرات و الحاقات عمدتاً مبتنی بر یک سری سامانه‌ها است یعنی در اصلاحات سال ۹۷ قانون، قانون سامانه محور را داریم که بانک مرکزی متولی اصلی اجرای آن است با همکاری نهادها و دستگاه‌های ذی ربط از جمله قوه قضائیه.

وی ادامه می‌دهد: ممنوعیت صدور چک در وجه حامل هم یکی از احکام قانون است که قرار بوده دو سال بعد از ابلاغ و اجرایی شدن قانون این ممنوعیت اجرا شود. قانون‌گذار دو سال را فرصت گذاشته که ۲۲ آذر به پایان می‌رسد و از ۲۲ آذر قرار است توام با سایر احکامی که قانون پیش‌بینی کرده، ممنوعیت صدور چک در وجه حامل هم اجرایی شود.

 بین دسته چک‌های جدید و قدیم تفکیک قائل شده اند

فدایی خاطرنشان می‌کند: اما به جهت وضعیت کشور و بحث کرونا و مشکلاتی که برای کسب و کارها ایجاد شده بانک مرکزی تمام تلاشش بر این بوده است که این قانون را

به نحوی اجرایی کند که شوک به وضعیت اقتصادی و روابط تجاری بین اشخاص در جامعه ایجاد نشود به همین دلیل تفکیک کرده‌ایم در مورد دسته چک‌هایی که قبل از ابلاغ دستورالعمل حساب جاری که طی روزهای آینده قرار است تصویب شود و بعد از تصویب در شورای پول و اعتبار ابلاغ شود. قرار شده است از ۲۲ آذر آن دسته چک‌های اشخاص که دستشان است و چک‌هایی که در گردش است از دسته چک‌های قدیمی همچنان طبق آن رویه و روال و شیوه‌هایی که قبلا بود وصول شود و این ساز و کار جدید ممنوعیت صدور چک در وجه حامل و سایر احکام قانون مثل لزوم ثبت صدور چک، گردش چک و انتقال چک در سامانه صیاد که از تکالیف صادرکننده است به چک‌هایی که بعد از این دو سال و از ۲۲ آذر به بعد به مردم داده می‌شود محول شود.

 تبعاتِ قانون جدید، کنترل و مدیریت خواهد شد

این کارشناس حقوقی اظهار می‌دارد: این موضوع و استثناء یعنی احکام قانون به جهت اینکه تبعات آن را کنترل کنیم بحث ممنوعیت صدور چک در وجه حامل را محدود به دسته چک‌های جدید صیادی کردیم که از اواخر آذر ماه بانک‌ها به مردم می‌دهند که مقطع زمانی آن را به ابلاغ دستورالعمل حساب جاری موکول کردیم یعنی دسته چک‌هایی که بعداز ابلاغ دستورالعمل حساب جاری که همان ضوابط اجرایی قانون صدور چک است بعد از ابلاغ آن دسته چک‌های جدیدی که بانک‌ها به مردم می‌دهند از ظاهر شکلی متفاوتی برخوردار می‌شود و این چک‌ها مشمول قانون جدید می‌شود. دسته چک‌های سابق همچنان فرآیند گردش و وصول‌شان

تا زمانی که برگه چک پایان رسد به قوت خود باقی است و مردم و هم وطنان از این بابت نگران نباشند.

فردین فدایی در ادامه عدم تناسب در زیر ساخت‌ها و گستردگی این قانون را دغدغه‌ای جدی دانسته می‌افزاید: همان طور که گفتم اجرای دقیق این قانون مستلزم همکاری شبکه بانکی و تدارک زیر ساخت‌های اصلی توسط بانک مرکزی است. بانک مرکزی در این زمینه کوتاهی نداشته و تا جایی که توانسته سامانه‌های لازم را از جهت زیرساخت‌های نرم افزاری فراهم کرده و شعب بانکی در سطح شبکه بانکی کشور اکثرا دسترسی به سامانه‌ها را ایجاد کردند. بعضی از بانک‌ها و موسسات اعتباری غیر بانکی در تدارک این زیرساخت‌ها ممکن است مراحل نهایی شان باشد ولی سعی بر این بوده تا جایی که امکان دارد با کمترین تبعات و آثار اجتماعی مواجه شود. در همین فازبندی اجرای قانون و تصمیم بانک مرکزی به اجرای تدریجی قانون مستحضر هستید که در این راستا مکاتباتی با دولت شده که این قانون به جهت تبعاتی که دارد اجرایش تدریجی باشد و یکی از ملاحظات بانک مرکزی هم ممکن است همین موضوع فراهم نبودن زیر ساخت‌ها در بعضی مناطق کشور باشد که بانک مرکزی تمام سعی‌اش را کرده تا در مورد آن دسته از شعب یا آن دسته از بانک‌هایی که در مناطق محروم هستند تا جایی که ممکن است طوری این قانون را اجرا کند تا کمترین آسیب و لطمه را به کسب و کارهای مردم وارد کند. این سیاست کلی بانک مرکزی است و امیدواریم بتوانیم در این راستا بعد از تصویب ضوابط اجرایی قانون زیرساخت‌های لازم را در تمام شعب بانکی با همکاری شبکه بانکی برای اجرای کامل قانون فراهم کنیم.

وی در پایان می‌گوید: بخشی از این آثاری که به عنوان تبعات و مشکلات و دغدغه مطرح کردید همچون یکسان نبودن امکانات در سرتاسر کشور و امکان قفل شدن کار و کاسبی عده‌ای که بیان کردید جنبه فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی دارد. حوزه‌های مختلف بانک مرکزی از جمله اداره روابط عمومی در تعاملی که با رسانه‌ها و شبکه بانکی داشته سعی بر این بوده از طریق بخشنامه‌ها و اطلاعیه‌های گوناگونی که در برهه‌های مختلف زمانی ابلاغ می‌شود از جمله اطلاعیه اخیری که بانک مرکزی داده این پیش زمینه را در آحاد جامعه برای اجرای احکام قانون ایجاد کند. ضمن اینکه اجرای یک باره قانون ممکن است مخاطراتی که شما گفتید را بین فعالان اقتصادی داشته باشد اما تفکیک اجرای قانون به دسته چک‌های قدیمی و دسته چک‌های صیادی که با شکل و ظاهر جدید در اختیار مردم قرار می‌گیرد از جمله اقداماتی است که بانک مرکزی اتخاذ کرده به این دلیل که تا جایی که می‌تواند تبعات و مخاطرات قانون را مدیریت کند. اداره روابط عمومی هم سعی می‌کند اطلاع‌رسانی کافی با رسانه‌ها داشته باشد و اجرای قانون را موکول به بخشنامه‌ها و اطلاعیه‌هایی کند. بانک مرکزی چندان هم در این زمینه نباید و نمی‌تواند سخت‌گیری کند چون قانون یک قانون سامانه محور و کاملا جدید است، احکام و مجازات‌ها و سخت‌گیری بسیار شدیدی را دارد که در تاریخ اصلاحات قانون چک شاید سابقه‌ای نداشته و در کل شبکه بانکی و بانک مرکزی با نهایت احتیاط و با در نظر گرفتن تمام این مخاطرات احتمالی است که این قانون را ابلاغ می‌کنند. ضوابط اجرایی قانون از جمله مقررات اجرایی وجود مواد شش و بیست و یک قانون که به دستورالعمل مصوب شورای پول و اعتبار موکول شده در این ضوابط اجرایی هم تا جایی که توانستیم(هنوز به تصویب شورا نرسیده است) اما در کارگروه‌های مختلف سعی شده در تدوین ضوابط اجرایی قانون که به زودی به تصویب شورا می‌رسد دایره شمول زمانی قانون را و دایره شمول اشخاص را به نوعی تدوین و تعریف کنیم که کمترین شوک اقتصادی و تبعات اجتماعی را برای فعالان اقتصادی و تجاری در جامعه داشته باشد.

* دنیای اقتصاد

–  گاف بزرگ آماری همتی در مورد مثبت‌بودن تراز تجاری کشور

دنیای‌اقتصاد درباره آمار تجارت خارجی کشور گزارش داده است: اختلاف آماری میان بانک مرکزی و گمرک درخصوص آمار صادرات و واردات ادامه دارد. پس از اعلام آمار مثبت تراز تجاری از سوی رئیس‌کل بانک مرکزی و استناد بانک مرکزی به آمار سامانه جامع تجارت، حال مسوولان گمرک دوباره تاکید کردند که مرجع آماری تجارت خارجی، گمرک بوده و تراز تجاری منفی دو میلیارد دلار است. در این‌خصوص مسوولان بانک مرکزی نیز این سوال را مطرح کردند اگر آمار تراز تجاری منفی است، چرا آمارهای منتشرشده در سامانه جامع تجارت، با آمارهای اعلامی گمرک تفاوت دارد؟ گمرک در پاسخ به «دنیای‌اقتصاد» اعلام کرد که سامانه جامع تجارت به‌طور کامل عملیاتی نشده و برای آمار صادرات و واردات باید به آمار گمرک استناد کرد.

اختلال در نمایشگر سامانه تجارت؟ ماجرا چه بود؟

ماجرای مناقشه آماری میان بانک مرکزی و گمرک ایران از اظهارات رئیس‌کل بانک مرکزی درباره آمار تجارت خارجی کشور شروع شد. دوشنبه‌شب هفته گذشته، رئیس‌کل بانک مرکزی در برنامه ویژه خبری حاضر شد و در سخنان خود به مثبت شدن تراز تجارت خارجی ایران اشاره کرد. به گفته عبدالناصر همتی تراز تجارت خارجی سال‌جاری مثبت ۵/ ۱ میلیارد دلار اعلام شد. همچنین گفته شد که میزان صادرات ۵/ ۲۶ میلیارد دلار و واردات به ۲۵ میلیارد رسیده است. پس از این اظهارنظر برخی با مقایسه گفته‌های رئیس‌کل بانک مرکزی و آمار رسمی گمرک، به وجود اختلاف فاحش میان این دو آمار رسیدند. بر اساس آمارهای رسمی گمرگ تراز تجارت خارجی نه‌تنها مثبت ۵/ ۱ میلیارد دلار نیست بلکه در هشت ماه اول امسال، منفی ۶/ ۱ میلیارد دلار گزارش شده است.

روز بعد از اظهارات همتی سخنگوی گمرک تعجب خود را از آمار ارائه شده بیان کرد و گفت: شب گذشته آماری عجیب از تجارت کشور توسط رئیس بانک مرکزی ارائه شد. روح‌الله لطیفی در ادامه سخنانش گمرک را مرجع بیان آمار تجارت خارجی کشور اعلام و آمار رسمی ثبت شده در گمرک را ارائه کرد. بر اساس تجارت ۸ ماهه امسال، صادرات ۲۱ میلیارد و ۴۴۸ میلیون دلار و واردات ۲۳ میلیارد و ۱۳۲ میلیون دلار است که تراز کشور در این مدت نه‌تنها مثبت نیست بلکه منفی یک میلیارد و ۶۸۴ میلیون دلار است. «دنیای‌اقتصاد» در عنوان خبری «دو روایت از مسابقه تجارت» آمار رئیس‌کل بانک مرکزی از وضعیت تجارت خارجی و پاسخ مطرح‌شده از سوی سخنگوی گمرک را به تصویر کشید.

پس از اظهارنظر گمرک بیشترین سوال در مورد مرجع آماری رئیس‌کل بانک مرکزی پیش آمد. در روزهای نخست مشخص نبود مرجع آماری رئیس‌کل بانک مرکزی کجاست و اختلاف سه میلیارد دلاری در آمار صادرات و واردات از کجا ناشی می‌شود. ولی در ادامه جدال آماری میان این دو نهاد اجرایی تاثیرگذار، صبح چهارشنبه، توضیحی در صفحه توییتری روابط‌عمومی بانک مرکزی منتشر شد: «آمار اعلامی صادرات و واردات توسط ریاست‌کل در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه‌۲ سیما، مبتنی بر اطلاعات سامانه جامع تجارت تا تاریخ ۱۶ آذرماه ۱۳۹۹ است. این سامانه منبع رسمی آمار تجارت خارجی است.» همچنین در این پست توییتری عکسی از سامانه جامع تجارت آمده بود که وجود تراز تجاری مثبت در آمار تجارت خارجی را اثبات می‌کرد. در عکس منتشرشده آخرین آمار از مجموع صادرات سالانه سال‌جاری ۲۶ میلیارد و ۸۴۰ میلیون دلار و آخرین آمار مربوط به مجموع واردات سالانه تا شانزدهم آبان‌ماه ۲۵ میلیارد و ۳۵۶ میلیون دلار ثبت و منتشر شد. «دنیای‌اقتصاد» در خبری با عنوان «سبقت صادرات از واردات» ادامه این اختلاف آماری را برای مخاطبان خود در روز پایانی هفته گذشته گزارش کرده بود.

مسوول آمار تجارت کیست؟

در حالی‌که بانک مرکزی در توضیح توییتری سازمان توسعه تجارت را منبع اصلی آمار تجارت خارجی اعلام کرد، طی روزهای گذشته وزیر صمت طی نامه‌ای به وزیر اقتصاد خواستار اطلاع‌رسانی سریع‌تر آمار تجارت خارجی از گمرک به این وزارتخانه شده بود که می‌توان این موضوع را گواهی بر درستی ادعای سخنگوی گمرک مبنی بر مرجع‌بودن این نهاد برای ارائه آمار تجارت خارجی کشور دانست.

تا اینجا نکته گمشده در روایت این اختلاف آماری برمی‌گردد به قبل از اینکه بانک مرکزی به سازمان توسعه تجارت استناد آماری داشته باشد. روز سه‌شنبه سخنگوی گمرک به این اشاره کرده بود که سازمان توسعه تجارت طی روزهای گذشته میزان صادرات را ۵/ ۲۶ میلیارد دلار اعلام کرد که بر روی خروجی این سایت قرار گرفت، اما گمرک ایران با اطلاع‌دادن به رئیس‌کل سازمان توسعه‌تجارت اعلام کرد که این آمار اشتباه است و سازمان توسعه تجارت نیز به سرعت و در کمتر از چند دقیقه دستور حذف آمار که به نقل از مشاور این سازمان اعلام شده بود را اعلام کرد. لطیفی این را هم گفته بود که ظاهرا مشاور سازمان اشتباها میزان صادرات ۵/ ۲۱ میلیارد دلاری را ۵/ ۲۶ میلیارد دلار اعلام کرده بود؛ یعنی همان رقمی که در گزارش بانک مرکزی دیده می‌شود.

به نظر می‌رسد با رسانه‌ای‌شدن این اختلاف آماری دو نهاد بانک مرکزی و گمرک در آخر هفته خود مجبور به پاسخگویی به سوالات مطرح شده بوده‌اند، چراکه سخنگوی گمرک در روز جمعه دوباره بر گفته‌های گذشته خود تاکید کرد و حتی به‌عنوان مرجع اصلی اظهارنظر آماری در این موضوع از وضعیت جدید تراز تجاری در روز بیست‌و یکم آذر ماه رونمایی کرد.

تراز تجاری منفی دو میلیارد دلاری

روح‌الله لطیفی گفت: با اینکه علاقه‌مند هستیم که تراز مثبت یک و نیم میلیارد دلاری اعلامی از سوی رئیس کل بانک مرکزی درست باشد اما متاسفانه تراز تجاری کشور در این دوره زمانی غیرمعمول اعلامی (نیمه آذرماه) منفی دو میلیارد و چهار میلیون دلار بوده است. سخنگوی گمرک ادامه داد: تراز منفی ۶/ ۱ میلیارد دلاری ۸ماهه با اضافه شدن این ۱۵روز به منفی دو میلیارد رسیده است. سخنگوی گمرک توضیح داد: اگر شاخص آماری را نیمه آذر بدانیم که برای تراز تجاری غیرمعمول است و مانند اعلام تورم در مقایسه با روزهای میانی ماه است، با این اوصاف، صادرات کشور نه‌تنها ۵/ ۲۶ میلیارد دلار نبوده است، بلکه۲۲میلیارد و ۹۰۱ میلیون دلار تا ۱۵ آذرماه بوده که با رقم اعلامی رئیس کل بانک مرکزی ۶/ ۳ میلیارد دلار فاصله دارد. لطیفی در سخنان خود نزدیکی رقم واردات اعلام شده از طرف رئیس بانک مرکزی با رقم رسمی گمرک را به دلیل تامین ارز و تایید منشا از طرف بانک مرکزی دانست و گفت: رقم واردات ۲۴میلیارد و ۹۰۵میلیون دلار بوده که از لحاظ اینکه بانک مرکزی به تامین ارز و تایید منشا آن می‌پردازد برای مدت زمان مورد ادعا نزدیک به رقم اعلامی است.

به گفته لطیفی آمار گمرک در همه کشورها به‌عنوان شاخص تجارت آن کشور است که در همه مراجع قابل استناد است و در کشورمان نیز همین رویه در قدیمی‌ترین سازمان اداری کشور مورد انتظار بوده و بخش آماری این سازمان در حال خدمت‌رسانی شبانه‌روزی به دستگاه‌های مرتبط با تجارت و ذی‌نفعان است.

حرف آخر گمرک

با توجه به استناد  بانک مرکزی به سامانه جامع تجارت و نقض درستی این استناددهی از طرف گمرک، این سوال از طرف بانک مرکزی مطرح شد که چرا اطلاعات منتشر شده در سامانه تجارت با آمار کمرگ یکسان نبوده است؟

به عبارت دیگر بانک مرکزی این اعلام اشتباه بزرگ آماری در مورد مثبت‌بودن تراز تجاری کشور در سال ۹۹ که در برنامه پُرمخاطب خبری در شبکه سراسری به اطلاع مردم رسیده است را در حوزه کنترل گمرک و وزارت صمت دانسته و از این دو نهاد اجرایی انتظار پاسخ دارد. «دنیای‌اقتصاد» برای روشن شدن قضیه برای مخاطبان خود در گفت‌وگو با سخنگوی گمرک به دنبال پاسخ برای این پرسش مسوولان بانک مرکزی است. سخنگوی گمرک در گفت‌وگو با «دنیای‌اقتصاد» توضیح داد: اطلاعات مختلفی در سایت‌ها و نهادهای مختلف قابلیت دریافت دارند ولی باید توجه کرد که مرجع معتبر برای استناددهی کدام نهاد است. خروج و ورود اقلام در گمرک بررسی می‌شود و وظیفه قانونی کمرگ اعلام این اطلاعات است. لطیفی با تاکید بر اینکه تنها گمرک می‌تواند مرجع اطلاعات تجارت خارجی کشور باشد، گفت: در مورد ارجاع به اطلاعات تجارت خارجی، سامانه جامع تجارت اصلا مورد بحث قرار نمی‌گیرد. لطیفی ادامه داد: نهاد محترم ریاست‌جمهوری، سخنگوی دولت، وزارت اقتصاد و وزارتخانه‌های دیگر، مجلس شورای اسلامی، مرکز پژوهش‌های مجلس و… کلیه نهادها و ادارات کشور برای اطلاع از وضعیت تجارت خارجی کشور به آمار و اطلاعات گمرک مراجعه می‌کنند. گمرک سابقه‌ای بیش از ۱۰۰ ساله در مرجع‌بودن برای اطلاع از شاخص تجارت کشور دارد و این موضوع فقط مربوط به ایران نیست بلکه در همه کشورها این‌گونه است. به گفته سخنگوی گمرک این موضوع ابدا اختلاف آماری محسوب نمی‌شود، بلکه اشتباهی است که در جمع‌آوری اطلاعات از طرف مسوولان بانک مرکزی رخ داده است. لطیفی امیدوار است بانک مرکزی یا سایر نهادها برای اطلاع از آمار تجارت خارجی تنها به اطلاعات منتشر شده از طرف گمرک مراجعه داشته باشند.

– ضربه وابستگی به شرکت‌های خارجی به صنعت خودرو

دنیای اقتصاد قطب نمای خودروسازی در پساتحریم را بررسی کرده است: بعد از نزدیک به دو سال و نیم تحریم صنعت خودرو، با توجه به رخدادهای اخیر این امیدواری ایجاد شده که نه تنها در آینده نزدیک از فشار تحریم‌ها کاسته خواهد شد بلکه شرایط خروج اقتصاد کشور از انزوا مهیا می‌شود. این اتفاق سبب شکل‌گیری دو تفکر در تداوم مسیر خودروسازی کشور شده است.

بر این اساس ارجحیت هر تفکر، استراتژی توسعه این صنعت را برای سال‌های بعد به نوعی تبیین خواهد کرد.

اما این دو رویکرد یا تفکر در زنجیره خودروسازی کشور چیست؟ آنچه مشخص است برخی تئوریسین‌های صنعت خودرو در داخل معتقدند، حالا که ابرهای تیره تحریم در حال کنار رفتن از افق اقتصادی کشور است، سیاست گذار کلان خودرو باید از این اتفاق نهایت بهره را ببرد و بار دیگر زمینه را برای حضور شرکت‌ها و برندهای مطرح خودروسازی در کشور به منظور مشارکت با خودروسازان داخلی یا حضوری مستقل مهیا کند.

این دیدگاه تاکید می‌کند تنها مسیر توسعه‌ای که برای صنعت خودرو می‌توان متصور بود (با توجه به سرعت رشد تکنولوژی و تغییراتی که در شیوه تولید خودرو ایجاد شده) همکاری با برندهای بین‌المللی است. همکاری با خودروسازان بین‌المللی علاوه بر انتقال تکنولوژی و فناوری‌های روز این امکان را در اختیار خودروسازان داخلی قرار می‌دهد تا بتوانند به صادرات هدفمند و اقتصادی محصولات خود به بازارهای بین‌المللی بیندیشند. در شرایطی که دیدگاه اول بر همکاری با برندهای مطرح خودروساز جهانی تاکید دارد، دیدگاه دیگری حول تجربه خودروسازی در دوره تحریم‌ها و راهکارهایی که سیاست‌گذار خودرویی برای عبور از این شرایط سخت مورد استفاده قرار داد، شکل گرفته است.

این دیدگاه معتقد است گذاشتن تمام تخم مرغ‌های توسعه خودروسازی کشور در سبد همکاری با برندهای بین‌المللی سبب می‌شود تا این صنعت در دوران تحریم بیش از پیش آسیب پذیر شود، تجربه‌ای که خودروسازی  همراه با دو تحریم آن را کسب کرد. این دیدگاه که به ظرفیت‌ها و توانمندی‌های داخلی تاکید دارد معتقد است طی دو سالی که از تحریم صنعت خودروی کشور می‌گذرد سیاست‌گذار خودرویی با انتخاب درست سیاست توسعه و تعمیق عمق ساخت داخل و همچنین تلاش برای خودکفایی در زنجیره خودروسازی با همراهی شرکت‌های خودروساز توانسته قدم‌هایی در این راه بردارد. این دیدگاه تاکید می‌کند خودکفایی در صنایع کشور از جمله خودروسازی به نوعی شالوده تفکر تولید در کشور است و حال که این امکان فراهم شده تا صنعت خودروی کشور به نوعی روی پای خود بایستد باید این فرصت را در اختیار آن قرار داد تا زمینه رهایی از وابستگی به خارج بیش از پیش فراهم شود. تفکر استفاده از تجربیات دوره تحریم بر این نکته تاکید دارد که در زمان همکاری با برندهای بین‌المللی مدیران خودروساز چندان مجالی برای توجه و استفاده از ظرفیت‌های داخلی نداشتند و به نوعی توانمندی‌های داخلی زیر سایه همکاری با خودروسازان جهانی قرار داشت. دیدگاه استفاده از توانمندی‌های داخلی معتقد است باید ظرفیت‌های داخلی برای توسعه خودروسازی را به‌عنوان پادزهر در مقابل زهر تحریم‌ها مورد توجه قرار داد و چنانچه این صنعت به تکنولوژی‌های روز نیاز دارد خودروسازان می‌توانند تکنولوژی‌های مورد نیاز خود را از مسیر شرکت‌های دانش بنیان داخلی تامین کنند. آنچه مشخص است دو تفکر تکیه بر توانمندی داخلی و مشارکت با برندهای خارجی، الگوهایی رایج در خودروسازی جهان بوده‌اند. به‌طوری‌که در میان تجربه‌های موفق جهانی کشورهایی دیده می‌شوند که توانسته‌اند از مسیر همکاری با خودروسازان بین‌المللی راه را برای توسعه همه جانبه در زنجیره خودروسازی خود هموار کنند. بی تردید کشوری مانند چین می‌تواند مثال کاملی برای توسعه خودروسازی از مسیر همکاری با خودروسازان بین‌المللی باشد. همچنین در لیست کشورهایی که دارای صنعت خودروی موفق هستند نیز شاهد حضور کشورهایی هستیم که با نگاه به درون و استفاده از ظرفیت‌های داخلی توانسته‌اند به این مهم دست یابند.

کره‌جنوبی را به‌عنوان یک نمونه موفق از این حیث می‌توان مورد توجه قرار داد.

  خودروسازی کره چگونه رشد کرد؟

همان‌طور که عنوان شد خودروسازی کره با تکیه بر توانمندی داخلی، سال‌ها به تولید خودرو پرداخت، طرفداران تفکر حمایت از تولید خودروی ملی معتقدند که سازوکارهای این کشور می‌تواند الگویی برای توسعه خودروسازی کشور ما باشد حال این سوال مطرح است که کره با چه زیرساخت و تفکری توانست به‌عنوان خودروساز برتر جهان مطرح باشد؟ آنچه مشخص است در کره حمایت ویژه از خودروسازی در اوایل دهه ۶۰ میلادی سبب شد تا این صنعت بعد از ۲۰ سال این امکان را به دست بیاورد تا صادرات گسترده خود را آغاز کند. تجربه کره‌جنوبی نشان می‌دهد یک دولت مقتدر و هوشمند چگونه می‌تواند با حمایت‌های عاقلانه و توجه خاص به ظرفیت‌های داخلی توسعه خودروسازی و تبدیل کردن این صنعت به یک بازیگر اثرگذار در عرصه جهانی را فراهم کند. ریل‌گذاران صنعت خودرو در این کشور جنوب شرق آسیایی در اولین قدم خود برای حمایت از بنگاه‌های فعال در زمینه تولید خودرو، درهای خود را به روی واردات به مدت ۲۵ سال بستند و در این مدت بازار داخلی را در اختیار خودروسازان داخلی خود قرار دادند.

طی ۵ سال ابتدایی (از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۷) واردات قطعات به‌صورت SKD (قطعات نیمه کامل) از ژاپن و آمریکا انجام می‌شد و دولت وقت کره به دنبال این بود که شرکت‌های فعال در قطعه‌سازی را تشویق به تولید کند. در این برنامه ۵ ساله داخلی‌سازی ۵۰درصدی مدنظر سیاست‌گذاران خودروی کره‌جنوبی بود. بعد از طی کردن این دوره دولتمردان کره‌جنوبی به سمت تولید مشترک با شرکت‌های مطرح بین‌المللی رفتند. طی سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۴ صنعت خودروی کره وارد مرحله مونتاژ به‌صورت CKD شد. به‌طور مثال هیوندایی مونتاژ محصولات جنرال موتورز را با عمق داخلی‌سازی ۲۱ درصدی در برنامه داشت و کیا نیز مونتاژ یکی از محصولات مزدا با عمق داخلی‌سازی ۳۸ درصدی را آغاز کرد. در این دوره همچنین سیاست‌گذار وقت این کشور جنوب شرق آسیایی داخلی‌سازی ۱۰۰ درصدی را هدف‌گذاری کرد اما تا سال ۱۹۷۲ تنها ۵۰ درصد این هدف‌گذاری محقق شد. بعد از پایان این دوره مرحله سوم توسعه خودروسازی در کره آغاز شد. بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۱ حرکت به سمت تولید انبوه از مسیر افزایش عمق داخلی‌سازی مورد توجه ریل‌گذاران صنعت خودروی کره‌جنوبی قرار گرفت. البته آنها برای اینکه وارد مرحله تولید انبوه شوند با توجه به همکاری‌هایی که به خودروسازان ژاپنی داشتند سیستم تولید انبوه تویوتا را برای توسعه دراز مدت صنعت خودروی خود مورد توجه قرار دادند.

در صنعت خودروی کره تا پایان سال ۱۹۷۵ عمق داخلی‌سازی به ۸۵ درصد رسید. آنها همچنین در پایان این دوره توانستند هدف‌گذاری صادراتی خود که ۷۵ هزار دستگاه از محصولات تولیدی شرکت‌های خودروساز را شامل می‌شد را محقق کنند. از نکات قابل توجه در این دوره این بود که سیاست‌گذاران خودرویی در کره برای اینکه بتوانند به تولید انبوه دست یابند شرکت‌های خودروساز خود را دسته‌بندی کردند تا آنها بتوانند تمرکز بیشتری روی تولید اقتصادی به لحاظ تعداد داشته باشند. به‌طور مثال هیوندایی در این دوره تنها خودروی سواری تولید کرد. کیا هم روی تولید خودروهای تجاری سبک متمرکز بود. از سال ۱۹۸۲ به بعد نیز خودروسازی کره‌جنوبی مسیر توسعه محصول و گسترش صادرات را در دستور کار داشت. تنوع در سبد محصولاتی خودروسازان کره‌ای از طریق گسترش مراکز تحقیق و توسعه (R & D) و داخلی‌سازی قطعات به میزان ۹۷ درصد اتفاق افتاد. در طی این چهار دوره یعنی از ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۲ سیاست‌گذار خودرو در این کشور جنوب شرق آسیایی برنامه‌ریزی دقیقی در ارتباط با بحث واردات را مورد توجه قرار داد. آنها با ممنوعیت ۲۵ ساله واردات خودرو به کشور کار خود را آغاز کردند و به تدریج که هدف‌گذاری‌های خود را در ارتباط با داخلی‌سازی محقق می‌کردند از ممنوعیت واردات به سمت استفاده از ابزارهای تعرفه‌ای و غیر تعرفه‌ای، پلکانی کردن تعرفه در یک دوره ۱۰ ساله و در نهایت امضای قرارداد تجارت آزاد با اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا حرکت کردند. در این مسیر دو ابزار استفاده از موانع غیر تعرفه‌ای و همچنین استفاده از ابزار مالیاتی نقش پررنگی در توسعه صنعت خودرو کره‌جنوبی داشت. کره‌ای‌ها توانسته‌اند با کمک ابزار مالیاتی انگیزه تولید و همچنین سیاست‌گذاری برای این صنعت را مدیریت کنند. البته توجه به مشوق‌های صادراتی نیز مدنظر سیاست‌گذار کره‌ای قرار داشت.

  الگوی مشارکت‌های خارجی

بر خلاف صنعت خودروی کره که توجه به ظرفیت‌های داخلی را به‌عنوان مسیر توسعه‌ای خود برگزید، چین مسیر نگاه به خارج و همکاری با خودروسازان مطرح بین‌المللی را در دستور کار قرار داد. چینی‌ها بر این امر واقف بودند که در تکنولوژی‌های مورد نیاز برای تولید خودرو با استانداردهای جهانی دارای عقب‌ماندگی‌هایی هستند، از این رو تلاش کردند با استفاده از حضور برندهای مطرح بین‌المللی و ایجاد زمینه همکاری با آنها به نوعی مسیر میانبر را در توسعه خودروسازی بپیمایند. اهدافی مانند ارتقای سطح فناوری و تکنولوژی در خودروسازی و همچنین ایجاد تنوع و رقابت در بازار خودروی خود از مسیر حضور برندهای مطرح بین‌المللی از جمله این اهداف بود. ریل‌گذار سیاست‌های خودرویی در چین به تعبیری به سمت معامله با خودروسازان بین‌المللی حرکت کرد. آنها بازار خود را در قبال انتقال دانش تولید و تکنولوژی مورد نیاز خودروسازان داخلی در اختیار برندهای مطرح جهانی قرار دادند. البته این کار به‌صورت هدفمند و نه لجام‌گسیخته انجام شد. سیاست‌گذار خودرویی در این کشور پهناور آسیایی ذیل یک برنامه جامع که برای صنعت خودرو در سال ۱۹۹۴ طراحی کرد شرکای خارجی خودروسازان چینی را موظف کرد بخشی از قطعات مورد نیاز خود را از طریق شرکت‌های چینی فعال در این زمینه تامین کنند. از این رو خودروسازان جهانی که علاقه‌مند بودند در بازار خودرویی چین حضور داشته باشند مجبور شدند دانش تولید و تکنولوژی‌های مورد نیاز را به زنجیره خودروسازی این کشور آسیایی منتقل کنند. در کنار این محدودیت، شرایط‌ دیگری نیز از سوی سیاست‌گذار چینی پیش پای خودروسازان جهانی قرار گرفت. از جمله اینکه چنانچه آنها قصد تولید خودروی سواری در خاک این کشور را داشتند علاوه بر اینکه باید با یک برند چینی این مهم را به سرانجام می‌رساندند موظف بودند یک خط تولید کامل موتور نیز در داخل چین راه‌اندازی کنند. ایجاد مراکز تحقیق و توسعه (R & D) توسط برندهای بین‌المللی خودروساز در داخل چین از دیگر شرایط‌ سیاست‌گذار کلان خودرو در چین بود. این برنامه تا سال ۲۰۰۶ در چین دنبال شد اما بعد از تحکیم پایه‌های خودروسازان چینی و توانایی آنها در تولید و عرضه محصولاتی با استانداردهای جهانی برنامه دیگری تا سال ۲۰۱۰ مورد توجه سیاست‌گذار خودرویی در این کشور آسیایی قرار گرفت. اما این ریل‌گذاری جدید چه بود؟

براساس هدف‌گذاری صورت گرفته طی ۵ سال قرار شد سهم بازار برندهای چینی در داخل کشور به ۵۰ درصد برسد و شرکت‌های قطعه‌ساز نیز به سمت ادغام حرکت کنند. آن طور که پیش‌بینی شده از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ طی یک دهه باید ۷۰ درصد قطعه‌سازان حذف شوند و تنها دو تا سه شرکت بزرگ قطعه‌ساز در داخل خاک چین به منظور رقابت با هلدینگ‌های بزرگ قطعه‌ساز جهانی، فعالیت کنند.

  سمت و سوی خودروسازی ایران

حال با توجه به دو مثال کره جنوبی و چین و شرایط حاکم بر خودروسازی کشور کدام مسیر می‌تواند توسعه صنعت خودرو را محقق کند؟   آنچه مشخص است ابتدا باید سیاست‌گذار کلان الگوی خود و نقشه راه توسعه خودروسازی را مشخص کند. زیرا هر یک از دو مسیر یاد شده که پیش روی صنعت خودروی کشور قرار دارد به الزاماتی جهت تحقق نیاز دارند. اگر قرار است مسیر توجه به توانمندی‌های داخلی به‌عنوان چراغ راه توسعه خودروسازی مورد توجه قرار گیرد، باید همانند کره جنوبی در کنار ایجاد یک بازار انحصاری برای شرکت‌های خودروساز داخلی از آنها بخواهیم تا به سمت تولید هدفمند، تقویت مراکز تحقیق و توسعه (R & D) به منظور ایجاد تنوع در سبد محصولات و همچنین توجه ویژه به مباحث کیفی حرکت کنند. اگر قرار است دیدگاه نگاه به داخل را سرلوحه کار قرار دهیم باید به مدیران ارشد خودروساز اعلام شود که استفاده از بازار انحصاری بدون تاریخ انقضا نیست بلکه مدت زمان حیات این بازار انحصاری مشخص است. باید از مدیران خودروساز برنامه خواسته شود تا آنها طی دوره‌ای که از بازار انحصاری برخوردار هستند به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنند که بعد از اتمام زمان یاد شده، علاوه بر کسب توانمندی برای رقابت با سایر برندهای جهانی در بازار داخلی، امکان حضور در بازارهای بین‌المللی را نیز برای خود مهیا کنند. همان طور که کره جنوبی توانست طی یک برنامه ۲۰ ساله جایگاهی در بازارهای جهانی برای خود دست و پا کند. اما چنانچه قرار است چین را به‌عنوان الگو مدنظر قرار دهیم باید الزامات مورد نیاز این الگو را نیز مهیا کنیم. چین توانست سرمایه‌های خارجی را به خدمت توسعه خودروسازی خود درآورد. بنابراین اگر می‌خواهیم مسیر چین را در پیش بگیریم باید شرایط را برای حضور سرمایه‌های خارجی در این صنعت بیش از پیش فراهم کنیم. باید با توجه به مزیت‌های نسبی که در تامین مواد اولیه، نیروی کار ارزان و دسترسی به بازارهای منطقه‌ای داریم خودروسازان جهانی را تشویق به سرمایه‌گذاری در صنعت خودروی کشور کنیم. همان طور که چین با بازی با برگ بازار داخلی خود توانست سرمایه‌های خارجی را به سمت خود بکشد، بازار بکر داخل نیز می‌تواند اهرمی برای جذب سرمایه‌گذاری شرکت‌های بین‌المللی خودروساز باشد. اما چینی‌ها بازار خود را تحت شرایط و با برنامه‌ریزی مشخص در اختیار خودروسازان بین‌المللی قرار دادند. چینی‌ها تنها به مونتاژ محصولات برندهای بین‌المللی در خطوط تولید خود بسنده نکردند بلکه در قبال در اختیار قرار دادن بازار خود از برندهای جهانی خواستند تا تکنولوژی‌های روز و همچنین فناوری‌های مورد نیاز را نیز به داخل خاک این کشور منتقل کنند.

فعال کردن توانمندی زنجیره قطعه‌سازی از مسیر الزام خودروسازان بین‌المللی به تامین بخشی از قطعات از شرکت‌های قطعه‌ساز چینی نیز مورد توجه سیاست‌گذاران این کشور پهناور آسیایی قرار داشت.

* کیهان

– ۴ راهکار گره‌گشا برای جبران کسری بودجه دولت

کیهان درباره بودجه ۱۴۰۰ گزارش داده است:‌ بررسی‌ها نشان می‌دهد لایحه بودجه ۱۴۰۰ به دلیل وابستگی شدید به درآمدهای موهوم نفتی با کسری بیش از۴۰۰هزار میلیارد تومانی مواجه است لذا چهار راهکار کوتاه و میان مدت را برای جبران این کسری پیشنهاد می‌کنیم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار ما، ماجرای کسری بودجه سال‌هاست به‌­یکی از مهم‌­ترین مسائل اقتصادی کشور تبدیل شده است. از آنجا که دولت­‌ها عمدتا به سراغ ­راهکارهای ساده و سریع برای مقابله با مشکلات روی می‌­آورند، مشکل کسری بودجه نیز معمولا با افزایش پایه پولی ناشی از استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول حل و فصل شده اما تبعات آن به‌­شکل تورم و گرانی‌های کمرشکن ‌گریبان مردم را گرفته است.

برای روشن شدن بحث لازم نیست راه دور برویم؛ طی دو سال گذشته دولت بارها از صندوق توسعه ملی برای جبران کسری بودجه برداشت کرده است؛ نتیجه این اقدام هم چیزی جز تورم نبوده، چنان که مرکز پژوهش­‌های مجلس در گزارش جدید خود آورده است: «استقراض از صندوق توسعه ملی برای جبران کسری بودجه، فرق چندانی با استقراض از بانک مرکزی نداشته و همان پیامدهای نامطلوب اقتصادی و تورم افسارگسیخته را به دنبال خواهد داشت. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در سال ۱۳۹۸، از مجموع حدود ۹ میلیارد دلار استفاده از منابع ارزی صندوق توسعه ملی (حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان براساس محاسبات این گزارش)، نزدیک به هفت میلیارد دلار یعنی حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان (با احتساب متوسط نرخ دلار نیما)، از طریق پایه پولی و توسط بانک مرکزی تامین شده است که تاثیر خود را در تورم بالای سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ نشان داده است.»

از همین رو، چندی پیش محمدرضا پورابراهیمی، رئیس ‌کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گفته بود: «رهبر انقلاب در جلسه شورای هماهنگی سران قوا که در خدمت ایشان بودیم از کسری بودجه به ‌عنوان ام‌الخبائث یاد کردند.» بر همین مبنا، محمدباقر قالیباف، رئیس ‌مجلس شورای اسلامی هم گفته بود: «تلاش خواهیم کرد در همین لایحه [بودجه ۱۴۰۰] فشار کسری بودجه، به‌عنوان ام‌المصائب اقتصادی و خلق نقدینگی و تورم را کاهش دهیم.»

کسری بودجه در لایحه بودجه ۱۴۰۰

متاسفانه با وجود تاکیداتی که در این زمینه شده بود و تجربه­‌های تلخی که از بروز کسری بودجه در سال­‌های گذشته و سال جاری وجود داشت، لایحه بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۱۴۰۰ سرشار از درآمدهای غیرواقعی و غیرقابل تحقق به مجلس ارسال شد. به­‌عنوان نمونه، صادرات روزانه ۲.۳ میلیون بشکه نفت (در شرایطی که در سال جاری این رقم حدود ۷۰۰ هزار بشکه بوده) نشان‌دهنده همین درآمدهای موهوم است.

در همین زمینه، چند روز پیش حمیدرضا حاجی‌بابایی، رئیس‌ کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی گفته بود: «از ۸۴۱ هزار میلیارد تومان درآمد دولت برای بودجه سال آینده به جز ۲۵۰ هزار میلیارد تومان، بقیه استقراض است؛ و هزینه‌ها از ۳۲۰ هزار میلیارد تومان به ۶۴۰ هزار تومان یعنی ۱۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است. جمع کردن این بودجه با این کیفیت معجزه می‌خواهد.»

طبق گفته این نماینده مجلس، کسری واقعی درآمدهای دولت حدود ۵۹۰ هزار میلیارد تومان است. با این حال، محاسبات ما نشان می­‌دهد اگر دولت قادر به ­تامین همه درآمدهای خود باشد باز هم کسری بودجه قابل توجهی خواهیم داشت. چراکه در لایحه بودجه ۱۴۰۰، حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان درآمد نفتی در نظر گرفته شده که امکان تحقق آن بسیار بعید می­‌باشد، از طرف دیگر، حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان نیز درآمد نفتی در نظر گرفته شده که با توجه به­‌ اینکه این رقم در سال جاری کم­تر از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان بوده، تحقق کامل آن زیر سؤال است. بنابراین، با توجه به ‌­اینکه کل بودجه تقریبا ۸۵۰ هزار میلیارد تومان است  -با فرض تحقق همه درآمدها- حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری وجود دارد.

دولتی که درس نمی‌­گیرد!

متاسفانه دولت با وجود اینکه بارها از سوراخ «عدم تحقق درآمدهای نفتی» گزیده شده، همچنان بر این روش اصرار دارد! خبرگزاری تسنیم در این باره نوشته است: منابع پیش‌بینی‌شده در بودجه سال ۹۷ با رقمی بالغ بر ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان به‌دلیل کاهش صادرات نفت محقق نشد و آن سال را با کسری شدید بودجه به پایان رساندیم! با وجود همین کسری بودجه در سال ۹۷ و کاهش بیشتر صادرات نفت، دولت باز هم بودجه سال ۹۸ را ۵۰۰ هزار میلیارد تومان دیگر افزایش داد و به رقمی بالغ بر ۱۷۰۰ هزار میلیارد تومان رساند که این رقم نیز به‌دلیل بیشتر شدن مشکلات اقتصادی و فشار تحریم‌ها، باز هم محقق نشد و پایان سال با کسری شدیدتر بودجه مواجه شدیم!

با وجود این و با افزایش بیش از پیش تحریم‌ها و کاهش درآمدهای ارزی کشور، این‌بار دولت روحانی در کمال تعجب بودجه محقق‌نشده سال ۹۸ را ۳۰۰ هزار میلیارد تومان دیگر افزایش داد و به رقمی بالغ بر ۲۰۰۰ هزار میلیارد تومان در سال ۹۹ رساند که اوضاع سال جاری به‌خوبی مبین عدم تحقق این رقم می‌باشد و لازم به ذکر است که امسال شیوع «بیماری کرونا» هم مزید بر علت شد تا اوضاع اقتصادی کشور خراب‌­تر از قبل گردد. در کمال تعجب، بودجه پیشنهادی دولت برای سال آینده ۴۱ درصد به­ نفت وابسته است!!

جالب­‌تر اینجاست که چند روز پیش، حسن روحانی، با این ادعا که اتکا به نفت در لایحه بودجه سال آینده همچون سال گذشته بوده و در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ بیشتر نشده است، گفته بود: «معتقدیم که فاصله گرفتن بودجه جاری کشور با نفت باید بیشتر شود.» اما علی‌رغم این ادعا متاسفانه بودجه‌ای که دولت تدوین کرده فاقد چنین ویژگی‌­ای است!

راهکار کوتاه­‌مدت اول: انتشار اوراق

به هرحال همان­‌طور که ‌اشاره شد، دولت برای جبران کسری بودجه نباید روی درآمدهای موهوم نفتی حساب باز کند. براین اساس سؤالی که پیش می‌آید اینکه اگر سراغ درآمدهای نفتی نرویم پس چه کنیم؟ در پاسخ به این سؤال باید تاکید کرد راهکارهایی در داخل وجود دارد که نشان می‌دهد امکان جبران کسری بودجه- حتی در بازه زمانی کوتاه‌مدت- وجود دارد. یکی از این روش‌­ها انتشار اوراق البته در حد معین و مشخص است.

دولت در بودجه سال جاری حدود ۱۲۵ هزار میلیارد تومان انتشار اوراق در نظر گرفته بود که نسبت به­ بودجه سال گذشته افزایش ۵۶ درصدی را نشان می­‌داد. هرچند این روش از آن جهت که بدهی داخلی را افزایش می‌­دهد و در زمان سررسید باید پولی برای بازپرداخت اوراق وجود داشته باشد، اما با توجه به اینکه اولا نرخ تورم حدود ۱۰ درصد بالاتر از نرخ سود موثر اوراق است، و ثانیا نسبت بدهی داخلی به­ تولید ناخالص داخلی حدود ۶۰ درصد بوده و این رقم کمتر از میانگین جهانی (حدود ۸۰ درصد) و آستانه خطرناک (۱۰۰ درصد) می­‌باشد، می­‌توان به ­‌انتشار اوراق به­‌مثابه یک راهکار کوتاه­‌مدت برای جبران کسری بودجه نگاه نمود.

این روش علاوه ‌بر تامین بخشی از کسری بودجه می­‌تواند معضل تورم را (به‌­دلیل کاهش حجم پول) تا حدودی مرتفع کند. البته باید توجه کرد این راهکار بدون کنترل آسیب­‌هایی هم دارد، اگر گسترش بازار بدهی به­‌طور بی‌رویه رشد کند، می‌تواند به بروز حباب­‌های مالی و در نهایت بحران بدهی ختم شود. از همین رو، این راهکار باید به ­طور کنترل‌شده و با رعایت جنبه‌های احتیاطی صورت بگیرد.

راهکار کوتاه­‌مدت دوم: فروش اموال

فروش اموال یک راهکار دیگر کوتاه مدت برای دولت است. هرچند دولت از این ظرفیت در قانون بودجه تا حدودی استفاده کرده، اما اگر بتواند این قوانین را به­‌صورت بالفعل هم دربیاورد، می‌تواند درآمد خوبی از این راه کسب کند. البته همان­‌طور که مشخص است، این راهکار هم کوتاه‌­مدت است چراکه نمی­‌توان به‌­فروش اموال به­‌صورت الی­ الابد ادامه داد. به‌­هر شکل، این اموال را تا حدی می‌­توان واگذار کرد و حتی اگر تمام آن‌ها هم واگذار شود باز هم یک­‌روزی به ­اتمام خواهد رسید لذا دولت نباید در زمینه فروش اموال صرفا به ‌­واگذاری املاک متمرکز شود، چرا که شرکت‌های دولتی نیز که حدود دوسوم بودجه کل کشور (نه بودجه عمومی که معمولا مورد بحث قرار می­‌گیرد) را به­ خود اختصاص می­‌دهند، در عین ناکارآمدی و زیان­دهی ارقام بالایی از بودجه را به­ خود اختصاص می‌­دهند، بنابراین دولت در زمینه فروش اموال باید از ظرفیت شرکت­‌های دولتی نیز استفاده کند.

راهکار میان‌مدت اول: کاهش هزینه‌­ها

با توجه به ‌­موارد پیش‌گفته، مهم‌­ترین راهکار برای جبران کسری بودجه به ­طور پایدار، کاهش هزینه­‌ها می‌­باشد. متاسفانه دولت هر سال بزرگ و بزرگ­‌تر می­‌شود و تبعات بزرگ­تر شدن دولت دامن­گیر معیشت مردم می­‌شود. نگاهی به­‌ لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ نشان می‌­دهد فقط در سال آینده هزینه‌­های عمومی دولت حدود ۷۴ درصد افزایش می­‌یابد، اگر این رقم را طی چند سال اخیر بررسی کنیم، قطعا با ارقام نجومی­‌تری مواجه خواهیم شد!

دولت باید به‌­عنوان یک اصل مهم این را در نظر بگیرد که تا هزینه‌­هایش را به ‌­اندازه درآمدهایش تنظیم نکند (نه برعکس) نمی‌­تواند به ­‌مشکلاتی نظیر کسری بودجه، تورم، رکود و… پایان دهد. البته وقتی خود «نهاد ریاست‌جمهوری» طی دو سال اخیر حدود ۶۰ درصد هزینه­‌هایش را افزایش داده، کاهش دادن سایر هزینه­‌ها دورتر از مرحله اجرا خواهد شد.

بنابراین چاره­‌ای جز صرفه‌جویی و جلوگیری از پرتی‌­های منابع وجود ندارد. در همین زمینه، چندی پیش، عادل آذر، رئیس ‌سابق دیوان محاسبات کشور گفته بود: «در بخش بودجه عمومی ما واقعا ریخت و پاش به تمام معنا داریم. فعالیت‌­های موازی، دوباره‌کاری‌ها، ریخت و پاش‌ها، واقعا اینکه گاهی اوقات مطرح می‌شود میل هست. در بودجه عمومی ما انصافا میلمان خیلی کم است. به قول خودمانی بخوربخور خیلی کم است. بودجه عمرانی که ما مصرف می‌کنیم ۴۵ درصد آن تبدیل به خروجی می‌شود. ۵۵ درصد آن ریخت و پاش است یعنی حیف می‌شود واقعا میل نیست حیف می‌شود. یعنی هر ۱۰۰ تومان پولی که شما می‌دهید ۴۵ تومان منجر به راه و جاده و آسفالت و راه‌آهن و… می‌شود.»

راهکار میان‌مدت دوم: اصلاح نظام مالیاتی

یکی دیگر از راهکارهایی که می­‌تواند بودجه دولت را از کسری فارغ کند، اصلاح نظام مالیاتی است. البته اصلاح نظام مالیاتی به ­این معنا نیست که افرادی که مالیات می­‌دهند متحمل فشار بیشتری شوند، بلکه در این نگاه، افرادی که مالیات نمی­‌دهند باید به­ لیست مالیات‌دهندگان اضافه شوند. در حال حاضر، عمده گروه‌هایی که گفته می‌­شود فرار مالیاتی دارند عبارت‌اند از: دارندگان کارت‌های بازرگانی اجاره‌ای، مالکان مسکن‌های خالی از سکنه، پزشکان و وکلا، دلالان.

در همین زمینه، حجت‌­ا… عبدالملکی، کارشناس اقتصادی در این­‌باره گفته بود: «مسئله فرار مالیاتی همان مسئله فقدان نظام بانک اطلاعات جامع اقتصادی است که مدل و قانون آن وجود دارد. اگر قانون ۱۶۹ قوانین مالیات‌های مستقیم اجرا شود این مسئله حل می‌شود. اما مالیات‌های بر عایدی سرمایه و مالیات‌های حقیقی مواردی است که باید بر آن ورودی جدی‌تر داشت. تا هم مالیات دولت کم نشود و هم مالیات بر مشاغل کوچک و آسیب‌پذیر فشار وارد نیاورد. از این رو باید پایه مالیاتی را تغییر بدهیم و بر کسب و کارهایی توجه کنیم که ارزش افزوده زیادی ایجاد نمی‌کنند ولی تراکنش مالی بالایی دارند.» البته درخصوص میزان فرار مالیاتی رقم دقیقی مورد اجماع قرار نگرفته است، اما براساس برخی تحقیقات گفته می­‌شود در بازه سال‌های ۱۳۵۷- ۱۳۹۷ به‌طور میانگین سهم ۱۱ درصدی از تولید ناخالص داخلی داشته است. ارقام مختلفی برای فرار مالیاتی، تا ۱۰۰ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۸ عنوان شده است. هرچند رقم‌­های بالاتری نیز در این زمینه شنیده می‌­شود، اما در هر حال، حتی اگر این رقم حدود همان ۱۰۰ هزار میلیارد تومان هم باشد، می­‌تواند حجم قابل توجهی از کسری بودجه را پوشش دهد. هرچند این دولت طرح اصلاح نظام مالیاتی که بخشی از آن در دولت قبل انجام شده بود را هم تکمیل نکرد تا بعد از هفت سال این سامانه ناقص باقی مانده باشد!

متاسفانه در بودجه پیشنهادی دولت هم این مشکل همچنان وجود دارد و بار درآمدهای مالیاتی همچنان بر عهده کسانی است که تاکنون مالیات می­‌پرداختند. در این ­باره، محمدهادی سبحانیان، مشاور مرکز پژوهش‌­های مجلس در گفت‌­وگو با خبرگزاری فارس بیان کرد: «سهم مالیات در کل بودجه نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده است. ما از نظر منابع مالیاتی خیلی ضعف و کاستی داریم که با برطرف کردن آن به سمت عدالت مالیاتی می‌رویم و هم به سمت افزایش سهم منابع مالیاتی در کل منابع عمومی کشور حرکت خواهیم کرد و به عموم مردم نیز فشاری وارد نمی‌شود.»

جمع‌­بندی

اگر دولت به­ این چهار راهکار، یعنی فروش اوراق و فروش اموال (در کوتاه­‌مدت) و کاهش هزینه‌­ها و اصلاح نظام مالیاتی (در میان‌مدت) عمل کند، علاوه‌ بر اینکه می‌­تواند مشکل کسری بودجه خود را -که به­‌گفته رهبر معظم انقلاب «ام­‌الخبائث» مشکلات اقتصادی است- به‌­طور دائمی برطرف کند، از وابستگی قابل توجه بودجه طی ۷۰ سال گذشته به‌­ درآمدهای نفتی نیز خلاص خواهد شد. البته دولت برای اجرای راهکارها (خصوصا راهکارهای میان‌مدت) هفت سال فرصت داشت و می‌­توانست این­ها را عملیاتی کند ولی این فرصت طلایی را به هدر داد، با این حال حتی اگر این اصلاحات را آغاز کند، می‌تواند بذر خوبی برای اصلاح ساختاری بودجه در دولت­‌های بعدی بکارد.

* وطن امروز

– دعوای آماری در دولت به بانک مرکزی و گمرک رسید

وطن امروز از جدال گمرک و بانک مرکزی درباره آمار تجارت خارجی کشور گزارش داده است:  هفته گذشته رئیس کل بانک مرکزی و روابط عمومی آن با استناد به آمارهای سامانه جامع تجارت، از مثبت شدن تراز تجاری کشور تا نیمه آذرماه جاری خبر دادند. در حالی که آمارهای اعلامی بانک مرکزی امیدها از رونق گرفتن صادرات کشور را زنده کرد، سخنگوی گمرک با زیر سوال بردن این آمارها، از تداوم منفی بودن تراز تجاری خبر داد. فرضیه‌های مختلفی برای توضیح دلیل اختلاف فاحش بانک مرکزی و گمرک در ارائه آمار تجارت کشور وجود دارد. خلاف‌گویی عمدی یا سهوی یکی از طرفین، اشکال یا نقص در اطلاعات وارد شده در سامانه جامع تجارت و همچنین تفاوت تعریف از کالای وارد (صادر) شده، ۳ فرضیه محتمل در توضیح اختلاف بانک مرکزی و گمرک در ارائه آمار تجارت خارجی است. گذشته از دلیل اصلی این اختلاف، با توجه به اهمیت استخراج و ارائه آمار دقیق، لازم است سران دولت به‌سرعت برای حل این موضوع و شفاف‌سازی آن در فضای عمومی ورود کنند.

جدل میان بانک مرکزی و گمرک کشور به عنوان ۲ زیرمجموعه دولت، در ماه‌های اخیر شدت گرفته و اخیرا وارد فاز تازه‌ای شده است. در جدیدترین مورد، گمرک کشور به عنوان نهاد زیرمجموعه وزارت صمت، آمارهای اعلامی رئیس‌کل بانک مرکزی درباره آمار تجارت خارجی را زیر سوال برد.

بانک مرکزی: تراز تجاری کشور مثبت شده است

دوشنبه هفته گذشته بود که رئیس کل بانک مرکزی در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه ۲ سیما با اشاره به رقم تجارت خارجی کشور اعلام کرد: «از ابتدای سال تاکنون ۵/۲۶ میلیارد دلار صادرات و ۲۵ میلیارد دلار واردات انجام شده است». عبدالناصر همتی همچنین گفت: «خوشبختانه وضعیت تجارت از ابتدای سال بهتر شده و با تراز تجاری مثبت روبه‌رو هستیم، این در حالی است که تراز تجاری تا یکی دو ماه پیش منفی بود و این امر نشان از روان شدن تجارت دارد». ۲ روز پس از این اظهارات هم روابط عمومی بانک مرکزی با انتشار یک توئیت اعلام کرد: «آمار اعلامی صادرات و واردات توسط ریاست کل در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه ۲ سیما، مبتنی بر اطلاعات سامانه جامع تجارت تا تاریخ ۱۶ آذرماه ۱۳۹۹ است. این سامانه منبع رسمی آمار تجارت خارجی است». روابط عمومی بانک مرکزی در این توئیت تصویری از سامانه جامع تجارت منتشر کرد که آمارهای اعلامی رئیس کل بانک مرکزی را تایید می‌کرد. اظهارات همتی و روابط عمومی بانک مرکزی مبنی بر مثبت شدن تراز تجاری کشور خبری امیدوارکننده برای اقتصاد کشور بود و بازتاب گسترده‌ای داشت تا اینکه گمرک به این آمارها واکنش نشان داد.

گمرک: تراز تجاری منفی‌تر شده است

سخنگوی گمرک در واکنش به آمارهای بانک مرکزی از تجارت خارجی کشور اعلام کرد: همان‌طور که گمرک مسؤول ارائه آمارهای دیگر مانند تورم، نقدینگی، نفوس و مسکن، تولید، واحدهای صنفی و… نیست اما به واسطه مسؤولیت مستقیم در تجارت فرامرزی در کنترل اسناد واردات و صادرات و ترانزیت در ماهیت، ارزش و وزن کالا مانند گمرکات دیگر کشورها، مسؤول ارائه آمار تجارت خارجی است. روح‌الله لطیفی اظهار داشت: اگر شاخص آماری را هم نیمه آذر لحاظ کنیم که برای تراز تجاری غیرمعمول به شمار می‌آید و مانند اعلام تورم در مقایسه با روزهای میانی ماه است، با این اوصاف، صادرات کشور نه تنها ۵/۲۶ میلیارد دلار نبوده است، بلکه ۲۲ میلیارد و ۹۰۱ میلیون دلار تا ۱۵ آذرماه بوده که با رقم اعلامی رئیس کل بانک مرکزی ۶/۳ میلیارد دلار فاصله دارد و واردات نیز ۲۴ میلیارد و ۹۰۵ میلیون دلار بوده که از لحاظ اینکه آن بانک به تامین ارز و تایید منشأ آن می‌پردازد، برای مدت زمان مورد ادعا نزدیک به رقم اعلامی است. وی افزود: با اینکه علاقه‌مند هستیم تراز مثبت ۵/۱ میلیارد دلاری اعلامی از سوی رئیس‌کل بانک مرکزی درست باشد اما متاسفانه تراز تجاری کشور در این دوره زمانی غیرمعمول اعلامی (نیمه آذرماه) منفی ۰۴/۲ میلیارد دلار بوده است و تراز منفی ۶/۱ میلیارد دلاری ۸ ماهه با اضافه شدن این ۱۵روز به منفی ۲ میلیارد دلار رسیده است.

تناقض آماری دولت خلاف‌گویی یا سوءتفاهم آماری؟

اختلاف فاحش بانک مرکزی و گمرک در آمار تجارت خارجی کشور، حاوی نکات و ابهاماتی جدی است؛ از یک سو گمرک کشور به عنوان نهاد دخیل در تجارت و طبق روال همیشه مسؤول اصلی اعلام آمارهای تجاری کشور است و از سوی دیگر، بانک مرکزی سال‌ها متولی استخراج و ارائه آمارهای اقتصادی در کشور بوده است و نخستین‌بار  نیست که اقدام به اعلام و انتشار آمارهای اقتصادی کشور می‌کند. ضمن آنکه بانک مرکزی در اعلام آمار تجارت خارجی به آمارهای مندرج در سامانه جامع تجارت استناد کرده است. فرضیه‌های مختلفی را می‌توان درباره ریشه اختلاف فاحش این ۲ نهاد دولتی در آمار تجارت خارجی کشور مطرح کرد.

ساده‌ترین و پیش‌ پا افتاده‌ترین فرضیه، خلاف‌گویی یکی از طرفین در ارائه آمار تجارت خارجی است. این فرضیه اما با توجه به تبعات سنگین آن چندان محتمل به نظر نمی‌رسد.

 فرضیه دیگر، اشکال احتمالی در سامانه جامع تجارت است. در واقع این امکان وجود دارد که آمارهای موجود در سامانه جامع تجارت به دلیل نقص یا خطا در اطلاعات ورودی این سامانه، با آمارهای گمرک دچار اختلاف شده باشد.

فرضیه سوم درباره اختلاف آماری گمرک با بانک مرکزی، تفاوت تعریف این دو از مصداق کالای وارداتی است. طبق این فرضیه، ممکن است مبنای سامانه جامع تجارت و گمرک از «کالای وارد شده» متفاوت باشد. به طور کلی واردات به کشور شامل ۳ مرحله «ثبت سفارش واردات کالا»، «ورود کالا به گمرک» و «تامین ارز و ترخیص کالا از گمرک» می‌شود. در این شرایط ممکن است سامانه جامع تجارت، تنها کالاهای «تامین ارز شده و ثبت سفارش شده» را به عنوان کالای وارد شده و گمرک «تمام کالاهای وارد شده به گمرک» را به عنوان آمار کالاهای وارداتی شناسایی کرده باشند. در این حالت، مابه‌التفاوت کالاهایی که وارد گمرک شده اما تامین ارز نشده‌اند، اختلاف گمرک و سامانه جامع تجارت در تعریف کالای وارداتی را نمایان می‌کند. همین فرضیه البته در تعریف کالای صادراتی هم مطرح است. به طور خلاصه اختلاف آماری بانک مرکزی (سامانه جامع تجارت) و گمرک، احتمالا ناشی از اختلاف در تعریف کالای وارداتی و صادراتی باشد. گذشته از دلیل اصلی این اختلاف، با توجه به اهمیت استخراج و ارائه آمار دقیق، لازم است سران دولت به‌سرعت برای حل این موضوع و شفاف‌سازی آن در فضای عمومی ورود کنند.

*اعتماد

– حباب تکالیف دولت در بودجه ۱۴۰۰ برای بورس

اعتماد به بررسی لایحه بودجه پرداخته است: بازار سرمایه پس از رشدهای پیاپی ابتدای سال حالا سرعت خود را کم کرده است و در محدوده کانال یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی در نوسان است اما موضوع مهمی که این روزها مطرح است فروش دارایی‌ها و اوراق بدهی در این بازار است که در لایحه بودجه ۱۴۰۰ پیش‌بینی شده، براساس لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ قرار است حدود ۹۵ هزار میلیارد تومان از سهام شرکت‌ها در بورس واگذار شود اما چقدر این خبر برای سرمایه‌گذاران بورسی مثبت خواهد بود؟

مهیار بقایی، کارشناس بازار سرمایه معتقد است: درمورد خوب یا بد بودن این امر باید طریقه انجام این کار را بررسی کنیم. ابتدا باید این را قبول کنیم که دولت به فکر تامین کسری بودجه از طریق تمام ظرفیت‌های خود است و بازار سرمایه باتوجه به پتانسیلی که از خود نشان داده می‌تواند محل مناسبی برای این منظور باشد.

بقایی به «اعتماد» گفت: به عنوان جنبه مثبت، این کار باعث رقیق شدن بازار می‌شود و ظرفیت سرمایه‌گذاری در بازار افزایش پیدا می‌کند با توجه به اینکه برخی شرکت‌ها و البته نه همه آنها به درصدی بالا یا حتی بیشتر از ارزش ذاتی خود رسیده‌اند و ورود شرکت‌های جدید باعث ورود نقدینگی، پویایی و شفافیت بیشتر در بازار سرمایه خواهد شد اما باید بررسی شود بعد از عرضه بخشی از این سهام دولتی در بورس، ‌برنامه‌ای برای تعیین تکلیف مابقی سهام دولت وجود خواهد داشت یا صرفا جهت تامین کسری بودجه در سال آخر فعالیت دولت انجام شده است؟

بقایی خاطرنشان کرد: نکته بعدی و بسیار حایز اهمیت این است که، اعتماد سرمایه‌گذاران باید به بازار برگردد؛ چرا که بسیاری از این افراد به علت تبلیغات گسترده دولت جهت ورود به بازار سرمایه و عدم حمایت کافی از این بازار در حال حاضر متضرر شده‌اند و اعتماد آنان خدشه‌دار شده است.

در بازارهای مالی اعتماد حرف اول را می‌زند این کارشناس بازار سرمایه معتقد است: در بازارهای مالی اعتماد حرف اول را می‌زند و شاید جذب مجدد این اعتماد کار بسیار سختی باشد، زیرا زمانی که عرضه از سمت حقوقی‌ها آغاز می‌شود، سریعا سرمایه‌گذاران خرد شروع به فروش سهام خود و خروج از بازار می‌کنند. در این میان بحث فروش سهام عدالت را هم باید اضافه کرد زیرا زمانی که فروش این اوراق امکان‌پذیر شد ساز و کار اجرایی جهت کنترل و هدایت نقدینگی حاصل از فروش آن اوراق وجود نداشت.

او بر این باور است که موضوع مهم دیگر ابلاغ آیین‌نامه‌ها و تعیین نرخ دستوری در بورس است که موجب تشدید بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران شده است.

این کارشناس بازار سرمایه خاطرنشان کرد: سرمایه‌گذاران بر اساس وضعیت فعلی و پیش‌بینی نرخ‌های جهانی و سیاست‌های پولی اقدام به ارزش‌گذاری شرکت‌ها در بازار سرمایه می‌کنند و تصمیم به خرید آن می‌گیرند ولی ریسک آن وجود دارد که بعد از خرید سهام عرضه شده آیین‌نامه یا دستورالعمل جدیدی ابلاغ شود و کلا ارزش‌گذاری و سودآوری شرکت‌ها را تحت‌تاثیر قرار دهد.

او افزود: دولت تنها نهادی نیست که به فکر عرضه سهام‌های خود از طریق بازار سرمایه و تامین بودجه است بلکه نهادها و دستگاه‌های دیگر نیز نمی‌خواهند این فرصت را از دست بدهند ولو اینکه ممکن است سهام شرکت‌های دیگر از لحاظ سودآوری ارزشمند و جذاب‌تر از سهام دولتی باشد.

سیاست دولت بعدی در مورد بازار سرمایه مشخص نیست

بقایی در ادامه تصریح کرد: همچنین در بودجه ۱۴۰۰، ‌طرح فروش اوراق بدهی و پیش‌فروش نفت، ‌بسیار پررنگ است هر چند این موضوع منطقی به نظر می‌رسد اما نیازمند بررسی بیشتر است زیرا این طرح موجب انتقال بدهی به دولت بعد می‌شود که مشخص نیست چه سیاستی درقبال این اوراق و کلا ‌بازار سرمایه دارد.

این فعال بورسی ادامه داد: البته این تصمیم می‌تواند باعث کنترل بیشتر بانک مرکزی روی تعیین نرخ بهره در بازار برای بانک‌ها باشد که باتوجه به تصمیمات اخیر مانند اجازه مجدد راه‌اندازی صندوق‌های درآمد ثابت تا سقف ۳۰هزار میلیارد تومان و قبول توثیق این اوراق در بانک مرکزی جهت استقراض بانک‌ها از بانک مرکزی، نشان از عزم راسخ دولت برای اجرای این امر دارد.

بقایی افزود: در این مسیر سهم فروش اوراق قرضه در دولت‌ها نقش بسزایی دارد، به شرط آنکه موجب تعادل در بازارهای دیگر شود زیرا مستقیما باعث منفی یا مثبت شدن نرخ بهره واقعی می‌شود که این امر مستقیم بر بازار سرمایه تاثیرگذار است. در کل ورود هر چه بیشتر شرکت‌ها به بازار بورس موجب تنوع و رقیق شدن این بازار می‌شود و اگر این طرح درست اجرا شود جایگاه مناسبی برای ورود نقدینگی سرگردان خواهد بود.

 فضای پرابهام سرمایه‌گذاری در سال پیش رو

او همچنین در پاسخ به این پرسش که پیش‌بینی شما از وضعیت بورس در سال آینده چیست؟ افزود: پیش‌بینی بازار سال آینده بسیار مبهم است چراکه ریسک‌های سیاسی نظیر انتخابات ایران و عدم شناخت از تصمیمات رییس‌جمهور آینده در مورد توافقات و رویکرد ایشان در قبال بازار سرمایه و همچنین روی کار آمدن بایدن به عنوان رییس‌جمهور ایالات‌متحده امریکا و ایجاد شبهه در اجرایی شدن حرف‌های او درقبال برجام و ایران باعث ایجاد فضای پرابهام جهت سرمایه‌گذاری می‌شود.

بقایی ادامه داد: ضمنا در سال آینده پیش‌بینی می‌شود که بازارهایی نظیر مسکن و خودرو رکود را تجربه کنند. در کل سرمایه‌گذاران باید بسیار هوشیار و به دور از هیجانات با تصمیمات هوشمندانه تصمیم به خرید سهام کرده یا از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری ورود کنند. حتی در جهت عملیاتی کردن این رویکرد پیشنهاد می‌شود از سایت‌های رسمی مورد تایید سازمان بورس و اوراق بهادار که بازدهی و عملکرد صندوق‌های سرمایه‌گذاری را مقایسه می‌کنند نیز جهت انتخاب صندوق مناسب استفاده کنند. در صورت ورود مستقیم به بازار حتما از شرکت‌های مشاور سرمایه‌گذاری دارای مجوز سازمان بورس و اوراق بهادار مشاوره و راهنمایی بگیرند و اصلا به کانال‌های تلگرامی اتکا نکنند.

چه میزان از تامین مالی دولت از بورس صرف پروژه‌های عمرانی شد؟

عباس آرگون، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران نیز در این خصوص معتقد است: باید سازوکار بورس به‌گونه‌ای فراهم شود تا بخش خصوصی نیز بتواند این امکان را داشته باشد تا از بورس تامین مالی کند و این سوال مطرح می‌شود که آیا به میزانی که دولت در این مدت تامین مالی داشته این امکان برای بخش خصوصی نیز فراهم بوده یا خیر؟

او به «اعتماد» گفت: اگر این تامین مالی دولت از بورس برای هزینه‌کرد در پروژه‌های عمرانی بوده می‌تواند توجیه اقتصادی داشته باشد اما اگر برای پوشش هزینه‌های جاری مورد استفاده قرار گرفته باشد مسلما اشکال دارد.

آرگون درخصوص پیش‌بینی‌ها از وضعیت بورس نیز افزود: متغیرهای متعددی در زمینه رشد شاخص‌ها وجود دارد اینکه این میزان از تحریم‌ها چه تغییراتی خواهد داشت و آیا محدودیت‌های کنونی کمتر خواهد شد یا خیر، بسیار مهم است اما آن‌طور که اقتصاددان‌ها پیش‌بینی کرده‌اند باتوجه به منابع ارزی موجود و وجود پاندمی کرونا در کشور سال پیش رو به لحاظ اقتصادی سال سختی است.

این عضو اتاق بازرگانی ایران با اشاره به تصمیمات خلق‌الساعه در بورس تصریح کرد: ثبات مقررات در این بازار بسیار مهم است و بورس به عنوان دماسنج اقتصاد کشور باید همواره مورد حمایت دولت باشد

–  رویای خانه‌دار شدن برای خانه اولی‌ها تقرببا از بین رفته است

اعتماد تاثیر گرانی‌ها بر تشکیل زندگی جوانان را بررسی کرده است: سیاست‌های چند سال اخیر کشور حول محور ازدواج آسان و افزایش سقف وام‌های اعطایی به زوج‌های تازه ازدواج کرده، است. با این وجود گزارش بانک مرکزی از قیمت مسکن، مرکز آمار از تورم در آبان ماه و همچنین اتحادیه‌های لوازم خانگی نشان می‌دهد شروع یک زندگی مشترک در کشور با فرض خرید خانه در مناطق ۱۸ یا ۲۰ که ارزان‌ترین مناطق در گزارش‌های «شاخص قیمت مسکن» بانک مرکزی هستند و خرید ارزان‌ترین لوازم خانگی ساخت داخل، حدود ۸۷۰ میلیون هزینه در بردارد.

اگر هر دو زوجین شاغل باشند و حداقل حقوق را دریافت کنند و از سوی دیگر وام ۱۰۰ میلیون تومانی را نیز گرفته باشند، حقوق‌شان ۰.۶ درصد از کل هزینه‌های شروع زندگی را پوشش می‌دهد. با فرض ثبات شرایط اقتصادی و ثابت ماندن تورم و ده‌ها شاخص دیگر، اگر زوجین، نصف حقوق یک ماهه خود را پس‌انداز کنند؛ ۳۰۸ ماه یا ۲۵ سال و نیم طول می‌کشد حداقل شرایط برای شروع یک زندگی را پیدا کنند. اگر افرادی بخواهند با رهن کامل یک خانه زندگی خود را شروع کنند، هزینه آن حدود ۲۷۰ میلیون تومان می‌شود که با کسر وام ازدواج از هزینه‌ها، حقوق هر دو نفر سه درصد از هزینه‌ها را پوشش می‌دهد که بدون کمک از اطرافیان، ۶۸ ماه به طول می‌انجامد تا تکمیل شود. البته این را هم باید در نظر گرفت که هزینه‌های فوق، بدون در نظر گرفتن مراسم‌های مختلف است و این یکی را باید به لطف شیوع کرونا دانست که جلوی برگزاری مراسم و جشن عروسی را گرفته و هزینه‌های کمرشکن و نجومی آن را کاهش داده است.

 اجاره خانه در ارزان‌ترین منطقه از ۶۰ میلیون تومان

بر اساس آخرین گزارش رسمی بانک مرکزی از بازار مسکن در آبان ماه، ‌ارزان‌ترین خانه‌ها در تهران در مناطق ۱۸ و ۲۰ قرار دارند که متوسط قیمت هر متربع آن ۱۲ میلیون و ۴۰ هزار تومان و ۱۲ میلیون و ۷۴۵ هزار تومان گزارش شده است. هر چند این قیمت‌ها در قیاس با بهای متوسط اعلامی در گزارش بانک مرکزی در مهرماه کاهشی جزیی را نشان می‌دهد اما همین کاهش جزیی نیز از توان پرداخت بسیاری از دهک‌های درآمدی، خارج است. با استناد به فایل‌های موجود در معاملات املاک اگر فردی بخواهد واحدی ۵۰ متری در شهرک فردوس بخرد باید بیش از ۶۰۰ میلیون تومان پرداخت کند که وام ازدواج ۱۰۰ میلیون تومانی تنها یک ششم مبلغ مورد نیاز برای خرید ارزان‌ترین خانه را پوشش می‌دهد. رهن کامل یا اجاره خانه در این مناطق نیز از رقم وام ازدواج بیشتر بوده است.

به گونه‌ای که رهن کامل یک واحد ۹۴ متری دو خوابه نوساز در شهرک صاحب‌الزمان ۲۰۰ میلیون تومان و واحد ۶۴ متری یک خوابه در بلوار الغدیر نیز ۱۱۰ میلیون تومان هزینه در بر دارد. این در حالی است که اجاره واحد ۸۰ متری دو خوابه سعیدآباد ۶۰ میلیون رهن و ماهی یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان است. از سوی دیگر رهن کامل یک واحد ۵۸ متری یک خوابه در میدان شهرری که منطقه ۲۰ محسوب می‌شود نیز ۱۱۰ میلیون تومان است.

با وجود تورم‌های ریز و درشت در بازار مسکن و عدم تناسب عرضه با تقاضا، به نظر می‌رسد رویای خانه‌دار شدن به خصوص برای خانه اولی‌ها تقرببا از بین رفته باشد. با استناد به آخرین گزارش بانک مرکزی از بازار مسکن، قیمت واحد مسکونی پایتخت در آبان سال جاری نسبت به ماه مشابه سال گذشته افزایشی ۱۱۸ درصدی داشته، هرچند از اردیبهشت سال جاری تا کنون، کمترین آهنگ رشد قیمت‌ها در بازار مسکن به آبان اختصاص داشت که البته گمان می‌رود که عمده دلیل آن انتخابات امریکا و تاثیر جو روانی انتخاب جو بایدن باشد.

با این حال از آبان سال ۹۸ تا مهر سال جاری هر ماه به‌طور میانگین حدود ۱۰ درصد به متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی افزوده شده در حالی که در این مدت یک بار حداقل دستمزد تغییر کرد. این امر می‌تواند خروج خانه اولی‌ها از بازار مسکن را شدت بخشد که البته بازار اجاره را داغ‌تر خواهد کرد. صحت این مدعا در بخش دیگری از گزارش بانک مرکزی نهفته است؛ نرخ اجاره آبان ماه در شهر تهران نسبت به مدت مشابه سال گذشته افزایشی بیشتر از ۲۸ درصدی داشته است. اما این مورد نه تنها تبعات اقتصادی که پیامدهای اجتماعی نیز به دنبال دارد. چرا که می‌توان ادعا کرد با هر تغییری در اجاره‌ها شش دهک درآمدی حاشیه‌نشین شده و حتی در سکونتگاه‌های موقتی ساکن می‌شوند.

 خرید برخی لوازم خانه با حداقل ۲۰ میلیون

با توجه به گرانی روزافزون وسایل خانگی و نوسان ارزی، خرید کالاهایی نظیر یخچال یا ماشین لباسشویی که زمانی کالاهای مصرفی به حساب می‌آمد، امروزه در زمره کالاهای بادوام قرار گرفته است. بر اساس گزارش مرکز آمار از نرخ تورم کالاها و خدمات در آبان سال جاری، شاخص قیمتی «مبلمان و لوازم خانه» نسبت به آبان سال گذشته ۵۵ درصد و نسبت به دوازده ماه منتهی به آبان سال گذشته، ۳۴.۱ درصد افزایش داشته است.

این در حالی است که قیمت لوازم خانگی طی مهر تا آبان نیز ۵ درصد افزایش داشته است. تولیدکنندگان لوازم خانگی معتقدند نرخ دلار بر قیمت لوازم خانگی تاثیرگذار است و هر زمان که نوسانی در بازار ارز رخ دهد، قیمت لوازم خانگی نیز افزایش می‌یابد. هرچند به نظر می‌رسد این امر برای روند قیمتی عکس در بازارها صادق نباشد. بر اساس آمارهای رسمی نرخ ارز از حدود ۳۱ هزار تومان در اواخر مهر سال جاری به ۲۶ هزار ۶۵ تومان در آخرین روز از هفته گذشته رسید. حال آنکه قیمت لوازم خانگی کاهشی پیدا نکرد.

هر چند اکبر پازوکی، رییس اتحادیه لوازم خانگی در یک مصاحبه گفته بود که با کاهش قیمت دلار نمی‌توان در عرض چند روز قیمت‌ها را کاهش داد. پازوکی معتقد است فروش لوازم خانگی در هفت ماه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه کاهشی ۵۰ درصدی داشته و با هر تکانه نیز کاهش تقاضا در بازار بیشتر می‌شود. هر چند دولت در نظر داشت با دادن بسته‌های حمایتی هم طرف تقاضا در بازار را تحریک کند و هم به عرضه‌کنندگانی که کالاهایشان فروش نمی‌رود، کمک کند.

در این راستا کامران کارگر، سرپرست دفتر برنامه‌ریزی، تامین، توزیع و تنظیم بازار وزارت صمت از ارایه ۳۵ هزار بسته لوازم خانگی شامل پنج قلم کالا در قالب بسته حمایتی به زوج‌های ‌جوان از مرداد ماه سال جاری خبر داده بود. این بسته‌ها شامل ۵ قلم کالای اساسی از قبیل تلویزیون، اجاق گاز، ماشین لباسشویی، جاروبرقی و یخچال با قیمت حدود ۹ میلیون تومان بود. هر چند ارایه این بسته‌ها به زوج‌های جوان هم پیچ و خم‌های خاص خودش را دارد. چرا که این افراد باید «تاییدیه سازمان‌های مربوطه» را دریافت کنند.

بنابراین به نظر نمی‌رسد کسی در شرایط عادی حاضر باشد بروکراسی‌های عریض و طویل آن هم در شرایط کرونا را به جان بخرد و به سراغ سازمان‌های مربوطه برای خرید چند قلم کالا رود.

برای تخمین قیمت بسته‌هایی که قرار بود وزارت صمت توزیع کند، به سراغ سایت‌های فروش محصولات خانگی رفته و با فعال کردن فیلتر «ارزان‌ترین» قیمت این بسته حدود ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تخمین زده شد. هر چند قیمت خرید وسایل دسته دوم ارزان‌تر خواهد بود. اما شاید کیفیت لازم را نداشته و نیاز به تعمیرات داشته باشد. ۲۰ میلیون تومان حداقل پولی است که یک فرد برای خرید بسته لوازم خانگی که قرار بود وزارت صمت به افراد واجد شرایط بدهد که بدون خرید سایر لوازم خانه مانند مبلمان، فرش، سرویس غذاخوری و … است. با محاسبه‌ای سرانگشتی مشخص می‌شود که خرید تمام وسایل ضروری خانه با فرض کالای ساخت ایران بین ۱۵۰ تا ۱۷۰ میلیون تومان هزینه دارد.

 خورد و خوراک چقدر هزینه دارد؟

با استناد به آخرین گزارش مرکز آمار از متوسط افزایش قیمت اقلام خوراکی، هزینه یک ماه سبد خوراکی شامل «برنج ایرانی، گوشت گوسفند، گوشت گاو، مرغ، ماست و پنیر، تخم مرغ، کره، روغن مایع، شکر، قند، چای، حبوبات (شامل، عدس، لپه و لوبیا)، ماکارونی، کنسرو ماهی تن و رب گوجه فرنگی» در آبان ماه حدود ۶۵۰ هزار تومان برآورد شده در حالی که این سبد در مهرماه حدود ۵۰۰ هزار تومان هزینه در بر داشت.

مقایسه قیمت یک سبد مشخص از کالای خوراکی در آمارهای رسمی نشان می‌دهد که در کمتر از یک ماه، ۳۰ درصد به قیمت این سبد افزوده شده است. گران‌ترین کالا در سبد خانوارهای شهری گوشت گوسفند است که در آبان به هر کیلو ۱۲۱ هزار تومان رسیده بود. اما بیشترین تغییر قیمتی در یک سال به گروه حبوبات اختصاص داشت که به صورت میانگین این کالا نسبت به آبان سال گذشته ۱۳۷.۶ درصد افزایش قیمت داشته و از میانگین کیلویی ۱۲ هزار و ۵۰۰ تومان به حدود ۳۰ هزار تومان رسید.

با بررسی گزارش‌های مرکز آمار، می‌توان دریافت که قیمت سبد مفروض در آبان ۹۸ حدود ۴۰۰ هزار تومان برآورد شده که گران‌ترین کالا یک کیلو گوشت گوسفند با قیمت ۹۴ هزار و ۲۵۳ تومان بود.

 آخرین گزارش مرکز آمار از تورم، نشان می‌دهد که نرخ تورم نقطه‌ای در آبان سال جاری به ۴۶.۴ درصد رسید. بدین معنا که یک خانواده برای خرید سبد مشخص از کالا و خدمات در آبان سال جاری نسبت به ماه مشابه سال قبل باید ۴۶.۴ درصد هزینه بیشتری بپردازد. نکته نگران‌کننده در این است که در آبان ماه سال جاری نرخ تورم خوراکی‌ها با افزایش ۱۶.۱ واحد درصدی به ۵۶.۶ درصد رسید این در حالی است که نرخ تورم این گروه از کالاها و خدمات در مهر ۴۰.۵ درصد برآورد شده بود.

با استناد به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از‌های رسمی، نرخ تورم نقطه‌ای «خوراکی و آشامیدنی» و مسکن در آبان سال جاری به ترتیب ۵۶.۶ و ۱۱۸ درصد بوده است.

این در حالی است که میزان افزایش حقوق برای سال جاری ۲۱ درصد بوده و به دو میلیون و هشتصد هزار تومان رسید. با در نظر گرفتن این پیش‌فرض که افراد وام ازدواج صد میلیون تومانی را دریافت می‌کنند و هر دو شاغل هستند، دو نفر در دو سناریوی خرید خانه یا رهن کامل آن نیاز به ۸۷۰ و ۲۷۰ میلیون تومان پول برای شروع زندگی‌شان دارند که حقوق‌ها در هر دو سناریو ۰.۶ درصد و ۳ درصد از کل هزینه‌ها را پوشش می‌دهد. در این صورت به ترتیب ۳۰۸ و ۶۸ ماه بدون کمک از دیگران طول می‌کشد تا حداقل شرایط برای شروع یک زندگی را داشته باشند.

* جوان

– دلال‌ها بادمجان را از کشاورز ۵۰۰ می‌خرند به مردم ۱۰ هزار تومان می‌فروشند!

جوان درباره مشکلات توزیع محصولات کشاورزی گزارش داده است: یکی از دلایل اصلی مشکلات کشـاورزان هرمـزگان عدم توازن در عرضه و تقاضاست؛ کاهش صادرات این محصول و محدودیت تقاضا در بازار داخل و از همه مهم‌تر ارزان خری دلالان و واسطه‌ها سبب بروز مشکلاتی برای فروش بادمجان توسط کشاورزان استان شده است  اخیراً فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که کشاورزان هرمزگانی در اعتراض به دلالان و قیمت ۵۰۰ تومانی هر کیلو بادمجان، آن‌ها را در جاده‌ها رها کرده و خوراک شترها می‌کنند. این در حالی است که بادمجان در شهرها کیلویی هشت تا ۱۰ هزار تومان فروخته می‌شود. این اقدام که هر از گاهی برای یکی از محصولات کشاورزی اتفاق می‌افتد نتیجه سیستم توزیع و صادرات معیوب بخش کشاورزی است که ظاهراً هیچ همتی برای رفع این مشکل بزرگ از سوی متولیان وجود ندارد.

بی‌برنامگی‌ها برای کشت محصولات کشاورزی هر بار دامن یک محصول را می‌گیرد، یک‌بار نوبت گوجه فرنگی، یک بار نوبت سیر و دفعه بعد نوبت سیب‌زمینی است که هر کدام به دلیل افت قیمت آه از نهاد کشاورزان برمی‌آورد.

بعد از ماجرای سیب‌زمینی، پیاز، هندوانه و گوجه‌فرنگی این بار نوبت به بادمجان رسیده که به جای صادرات و انتقال به صنایع تبدیلی خوراک شتر شده و در جاده‌های استان هرمزگان رها شده است.

همه ساله در فصل کشت بهاره و پاییزه به دلیل عدم توازن کشت با کمبود یا تولید بیش از نیاز بازار در محصولاتی همچون سیب‌زمینی، پیاز، گوجه‌فرنگی یا هندوانه مواجه هستیم که یا موجب افزایش قیمت در بازار شده یا سبب ضرر و زیان کشاورزان می‌شود.

وزارت جهاد کشاورزی چند سالی است که ادعا می‌کند، طرح الگوی کشت را به اجرا درآورده تا به طور مشخص اعلام کند، در هر منطقه‌ای با توجه به نوع آب و هوا و میزان آب‌بری محصول بهتر است چه محصول کشاورزی کشت شود؛ اتفاقی که ظاهراً هنوز محقق نشده است. شهرستان‌های بندرعباس، میناب و رودان از جمله نقاط مهم تولید بادمجان در استان هرمزگان هستند.

برداشت این محصول نیز از اواخر آبان‌ماه آغاز شده و تا اواسط اردیبهشت‌ماه ادامه دارد. اتفاقی که امسال برای این محصول به‌وجود آمده، این است که دلالان بادمجان را با قیمت بسیار ارزان خریداری می‌کنند که اصلاً اقتصادی نیست و کشاورز به شدت ضرر می‌کند، به طوری که حاضر است محصولش را جلوی شتر و در جاده‌ها بریزد، اما آن را به دلالان نفروشد. طی روزهای گذشته فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که کشاورزان کیسه‌های بادمجان را جلوی شترها می‌ریزند و می‌گویند محصول به دلال نمی‌فروشیم.

جمعی از کشاورزان زیان‌دیده شهرستان رودان استان هرمزگان، در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان و قیمت پایین خرید محصول از آنها، بادمجان‌های برداشت شده را در جاده رها کردند. تعاون روستایی هرمزگان در اظهارنظری اعلام کرده است: بادمجان دلمه‌ای ۵۰۰ و بادمجان قلمی ۸۰۰تومان در مزرعه از کشاورزان خریداری می‌شود و دلالان آن را کیلویی ۱۰ هزار تومان به فروش می‌رسانند، در حالی که قیمت تمام شده تولید بادمجان برای کشاورزان بیش از اینهاست.

در هفته‌های اخیر همزمان با برگشت کامیون‌های صادراتی بادمجان از عراق و ممانعت دولت عراق از ورود کامیون‌های حامل بادمجان به کشورش، قیمت‌ها در استان هرمزگان به شدت کاهش یافته و دلالان نیز قیمت خرید خود را کاهش داده‌اند.

از این رو عده‌ای از کشاورزان و صاحبان بارهای بادمجان محصولشان را جلوی شترها ریختند و عده‌ای نیز کیسه‌های بادمجان را در جاده‌ها و خیابان‌ها در اعتراض به دلالان و عدم حمایت جهاد کشاورزی استان رها کردند.

یکی از دلایل اصلی مشکلات کشاورزان استان عدم توازن در عرضه و تقاضاست؛ کاهش صادرات این محصول و محدودیت تقاضا در بازار داخل و از همه مهم‌تر ارزان خری دلالان و واسطه‌ها سبب بروز مشکلاتی برای فروش بادمجان توسط کشاورزان استان شده است. وقتی دلیل لغو صادرات به کشورهایی که طی سال‌ها مقصد صادراتی ایران بودند را از مسئولان جویا می‌شویم، هر یک توپ را به زمین نهاد دیگر می‌اندازند و در این بین کشاورزان سرگردان متضرر می‌شوند. نکته قابل توجه این است که جهاد کشاورزی هرمزگان، استانداری هرمزگان و سایر دستگاه‌های متولی تاکنون واکنشی نسبت به اعتراض کشاورزان نداشته‌اند.

کیلویی ۸ تا ۱۰ هزار تومان

سیستم توزیع معیوب محصولات کشاورزی، عدم برنامه‌ریزی درست برای صادرات و از همه مهم‌تر نبود صنایع تبدیلی مناسب در نزدیکی مراکز تولید محصولات کشاورزی از مشکلاتی است که سالیان سال در بخش کشاورزی وجود دارد. دولت‌ها و وزرای جهاد کشاورزی تغییر می‌کنند و این مشکل بعد از گذشت چهاردهه همچنان پابرجاست.

وزرا بهبود کشت، افزایش تولید و ساماندهی به تولید و صادرات محصولات کشاورزی را وعده می‌دهند و از نمایندگان ملت رأی اعتماد می‌گیرند، اما در عمل هیچ اتفاقی به نفع تولیدکنندگان و کشاورزان نمی‌افتد و این چرخه معیوب تولید، توزیع و صادرات همچنان ادامه دارد.

استان هرمزگان بخش بزرگی از نیاز بادمجان سایر استان‌ها را در آذرماه و فصل زمستان تأمین می‌کند، اما با اتفاقی که امسال در این استان‌ها افتاده قیمت هرکیلو بادمجان در شهرها به هشت تا ۱۰ هزار تومان افزایش یافته است، زیرا محصول بادمجان این استان‌ها به سایر استان‌ها و شهرها انتقال نمی‌یابد و به دلیل کاهش عرضه، بادمجان‌های سبز و نارس سایر استان‌ها روانه بازار شده است.

باید باور کنیم که با برنامه‌ریزی درست و پای کار بودن می‌توانیم ورق را برای همیشه به نفع کشاورزان برگردانیم و با برنامه‌ریزی می‌توان محصول را از کشاورز مستقیم به دست مردم رساند و حلقه‌های واسط را حذف کرد و شاید به این ترتیب شاهد حسرت کشاورزان نباشیم و دیگر از آن‌ها نشنویم وقتی محصول از دست کشاورز درآید تازه قیمت واقعی‌اش معلوم می‌شود.

* تعادل

– تلقی بسیار خوشبینانه و بلندپروازانه دولت از درآمد نفت در بودجه ۱۴۰۰

تعادل درباره بودجه ۱۴۰۰ گزارش داده است: مجلس از هفته جاری بررسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ را آغاز خواهد کرد، بودجه‌ای که هرچند هنوز در کمیسیون‌های تخصصی مجلس به چالش کشیده نشده اما بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی از ابهامات و سوال‌های جدی‌ای که در مسیر آن وجود دارد صحبت می‌کنند، ابهام‌هایی که مشخص نیست اگر برطرف نشوند، چه سرنوشتی را نصیب بودجه و در نگاه کلان اقتصاد ایران خواهند کرد.

بودجه ۱۴۰۰ در حالی اجرایی خواهد شد که اقتصاد ایران با چالش‌ها و دغدغه‌های بزرگی دست و پنجه نرم می‌کند. رشد اقتصادی منفی، تورم در مرز ۳۰ درصد، آمار بیکاری در نزدیکی ۱۰ و فشارهای معیشتی قابل توجهی که در ماه‌ها و سال‌های گذشته برای اقشار کم درآمد جامعه به وجود آمده بخشی از این نگرانی‌ها را تشکیل می‌دهند اما در نگاه کلان آنچه که برای بودجه‌ریزی کشور اهمیت فراوانی دارد، دو موقعیتی است که اقتصاد ایران امروز در آنها قرار دارد و هیچ‌یک از آنها پاسخ قاطعی ندارند. نخست تحریم‌های امریکا که از سال ۹۷ آغاز شده و همچنان ادامه دارد و در گام دوم شیوع ویروس کرونا که از ابتدای سال جاری، بر بخش‌های مختلفی از اقتصاد ایران سایه افکنده و لااقل در کوتاه‌مدت مشخص نیست چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد.

آنچه که دولت در بودجه سال آینده پیش‌بینی کرده، نشان‌دهنده یک خوش‌بینی جدی به بهبود وضعیت در هر دو این چالش‌هاست و این خوش‌بینی تا جایی پیش‌رفته که تلقی دولت از درآمدهای احتمالی در سال ۱۴۰۰ را بسیار بلندپروازانه کرده است. آنطور که باقر نوبخت – رییس سازمان برنامه و بودجه – گفته هیچ اشکالی در این موضوع وجود ندارد که دولت امیدوار بهبود در شرایط باشد، موضوعی که کارشناسان نیز آن را رد نمی‌کنند اما در عین حال معتقدند تا زمانی که پاسخ قطعی برای این چالش‌ها وجود نداشته باشد، نمی‌توان انتظار داشت که شرایط تغییر کند.

بهترین سناریویی که می‌توان برای اقتصاد ایران در نظر گرفت این است که ظرف هفته‌های آینده دسترسی به واکسن کرونا ممکن شود و آن طور که وزیر کشور گفته در دی یا بهمن ماه میزانی واکسن به کشور برسد که لااقل بتوان با استفاده از آن کادر درمان و گروه‌های پرریسک جامعه را از ابتلا به کرونا محفوظ نگه داشت. در ماه‌های بعد به نتیجه رسیدن واکسن‌های ایرانی یا خرید عمده. واکسن می‌تواند شرایط دشواری که در ۱۰ ماه گذشته بر جامعه و اقتصاد ایران اوضاع را دشوار کرده تسهیل کند. از سوی دیگر جو بایدن رییس‌جمهور جدید امریکا از ابتدای بهمن کار خود را آغاز خواهد کرد و در بهترین حالت، چند هفته پس از استقرار او در کاخ سفید بازگشت به برجام یا کاهش تحریم‌های امریکا نهایی خواهد شد که می‌تواند به افزایش دسترسی دولت به درآمدها از جمله پول نفت را محقق کند. اما اینکه چقدر می‌توان به این دو سناریو خوشبین بود و حتی اگر پول نفت به کشور برسد، این پول در بودجه چه نقشی ایفا خواهد کرد، همچنان محل سوال و چالش است.

    منابع عمومی و تراز عملیاتی

دولت در بودجه سال آینده، منابع عمومی خود را ۸۴۱ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی کرده که این رقم در مقایسه با پیش‌بینی‌ها از سال جاری، افزایشی ۲۷۰ هزار میلیارد تومانی را نشان می‌دهد. در این حوزه آنچه که بیشترین اهمیت و چالش را به وجود آورده، افزایش درآمدهای پیش‌بینی شده در بخش نفت است. دولت میزان درآمدهای خالص خود را ۳۱۸ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی کرده است. در این بین میزان درآمدهای پیش‌بینی شده برای مالیات به ۲۴۸ هزار میلیارد تومان رسیده که در مقایسه با سال قبل افزایشی کمتر از ۵۰ هزار میلیارد تومان را نشان می‌دهد، موضوعی که با توجه به نرخ تورم در اقتصاد ایران، از نظر برخی کارشناسان حتی کاهش درآمد در این حوزه را نیز نشان می‌دهد. در حوزه درآمدهای گمرکی نیز عدد حدود ۲۲.۶ هزار میلیارد تومانی پیش‌بینی شده که نسبت به بودجه امسال کاهشی نسبی را نشان می‌دهد.

آنچه رشدی قابل توجه داشته، واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای است که از حدود ۱۰۷ هزار میلیارد تومان به ۲۲۵ هزار میلیارد تومان رسیده و بیش از دو برابر شده است. فروش نفت و درآمدهای وابسته به آن در این حوزه جای می‌گیرد. دولت پیش‌بینی کرده که روزانه ۲.۳ میلیون بشکه نفت بفروشد که در مقایسه با پیش‌بینی یک میلیون بشکه‌ای امسال، افزایشی بیش از دو برابری را نشان می‌دهد و اگر عملکرد واقعی رخ داده در حوزه فروش نفت محاسبه شود نیز عدد بسیار گسترده‌تر خواهد بود. در این بین فروش ۷۰ هزار میلیارد تومانی اوراق نفتی که در عمل بازگشت دوباره طرح گشایش اقتصادی است نیز محل بحث است.

 درواقع در سال ۱۳۹۸، ۵۰۰۰ میلیارد تومان، در سال ۱۳۹۷، ۳۰۰۰میلیارد تومان و در سال ۱۳۹۶ نیز ۵۰۰ میلیارد تومان اوراق نفتی منتشر شده است؛ بنابراین میزان اوراق منتشر شده جمعا ۸۵۰۰ میلیارد تومان است و این میزان برای سال آینده ۷۰ هزار میلیارد تومان پیش بینی شده است. البته دولت اعلام کرده   در صورتی که امکان صادرات نفت فراهم شود، اوراق کمتری فروخته خواهد شد.

برای تحلیل بودجه باید چند تفاوت مهم میان هزینه‌های دولت و آنچه که در سایر هزینه‌ها وجود دارد را به دقت از یکدیگر تفکیک کرد. بر اساس لایحه بودجه، هزینه  شرکت‌های دولتی بیش از ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده شده که این شرکت‌ها باید با توجه به منابع درآمدی خود این هزینه‌ها را تامین کنند و به این ترتیب تراز بودجه‌ای آنها نه در منابع عمومی دولت که در چارچوب منابع درآمدی اختصاصی آنها محقق خواهد شد. از سوی دیگر هزینه‌هایی مانند پرداخت یارانه و کمک‌های اقتصادی، خود ردیف‌های بودجه جداگانه‌ای دارند. برای مثال طرح هدفمندی یارانه‌ها یا سبد معیشتی خانوار در تبصره‌هایی جداگانه منابع درآمدی خاصی دارند و دولت از محل درآمدهای آنها، به حساب سرپرستان خانوار کمک‌های معیشتی را واریز می‌کند به این ترتیب درآمد نفت به این حوزه نیز ارتباطی ندارد.

در واقع درآمد نفتی زیر شاخه منابع عمومی دولت تعریف می‌شود و در کنار درآمدهای اصلی (مالیات) و واگذاری دارایی مالیات (فروش اوراق) قرار می‌گیرد. در لایحه بودجه سال آینده منابع عمومی دولت حدود ۸۴۱ هزار میلیارد تومان است که فقط ۱۰۴ هزار میلیارد آن به پروژه‌های عمرانی رسیده و مابقی آن عمدتا ۶۳۷ هزار میلیارد تومان صرف هزینه‌های جاری دولت شده و ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی هم باید برای بازپرداخت اوراقی که در سال‌های قبل منتشر شده صرف شود. از ۸۴۱ هزار میلیارد تومان منابع عمومی، درآمدها (مالیات و سایر درآمدها) ۳۱۷ هزار میلیارد تومان، واگذاری دارایی سرمایه‌ای (فروش نفت و فرآورده‌های آن و …) ۲۲۵ هزار میلیارد تومان و واگذاری دارایی مالی ۲۹۸ هزار میلیارد تومان آن را تشکیل داده است.

تراز عملیاتی بودجه مساوی با کسری بودجه نیست اما آنچه که بیشترین اهمیت را دارد میزان دسترسی دولت به درآمدهای پایدار و ثابت است. بر اساس قانون برنامه پنجم دولت باید وابستگی خود به درآمدهای ناپایدار در منابع عمومی را به حداقل و صفر برساند اما در عمل هنوز فاصله‌ای طولانی تا رسیدن به این اولویت وجود دارد. در سال آینده بودجه‌ای که برای پرداخت حقوق و هزینه‌های جاری مورد نیاز است، ۶۳۷ هزار میلیارد تومان است که امکان کاهش آنها وجود ندارد و دولت باید منابعی برای تحقق آنها پیش‌بینی کند. حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که تمام درامد ۳۱۷ هزار میلیارد تومانی مالیات‌ها تامین شود و حتی اگر بودجه عمرانی را نیز کنار بگذاریم باز هم کسری تراز عملیاتی تا سقف ۳۱۹ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا می‌کند که برای اقتصاد ایران یک فاجعه محسوب می‌شود. دولت باید این کسری را با استفاده از منابع درآمدی نفتی و اوراق جدید تامین کند که وضعیتی نامشخص دارند. اگر درآمد نفتی محقق نشود، تنها راه باقی مانده فروش اوراق خواهد بود که قطعا شرایطی نامشص دارند و اگر فضای انتشار این اوراق وجود نداشته باشد، استقراض از بانک مرکزی تنها گزینه باقی مانده خواهد بود.

به این ترتیب برخلاف شعارهایی که دولت از کاهش وابستگی به نفت داده، عملا یک چهارم از منابع عمومی بودجه به نفت وابسته خواهد بود و با توجه به اینکه مشخص نیست تحریم‌ها چه زمانی کنار خواهند رفت و با توجه به قرار گرفتن ایران در فهرست سیاه اف‌ای‌تی‌اف، پول حاصل از آن چگونه به کشور خواهد رسید، به نظر می‌رسد کسری تراز عملیاتی بودجه قطعی خواهد بود و رسیدن این عدد به بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان، زنگ خطری بزرگ برای اقتصاد ایران به شمار می‌رود.



منبع خبر

گاف بزرگ آماری همتی در مورد مثبت‌بودن تراز تجاری کشور/ دعوای آماری در دولت به بانک مرکزی و گمرک رسید/ تلقی بسیار خوشبینانه و بلندپروازانه دولت از درآمد نفت در بودجه ۱۴۰۰ بیشتر بخوانید »

چرا دولت از کسانی که درآمدهای نجومی یک شبه دارند مالیات نمی‌گیرد؟ / آقای همتی کمک بگیرید ضرر نمی‌کنید/ تبدیل چاپ پول به تایپ پول توسط بانک‌ها

چرا دولت از کسانی که درآمدهای نجومی یک شبه دارند مالیات نمی‌گیرد؟ / آقای همتی کمک بگیرید ضرر نمی‌کنید/ تبدیل چاپ پول به تایپ پول توسط بانک‌ها



سرویس اقتصادی مشرق- هر روز صبح، «گزیده مطالب اقتصادی روزنامه‌ها» را شامل خلاصه گزارش‌ها، یادداشت‌ها، خبرهای اختصاصی و مصاحبه‌های اقتصادی رسانه‌های مکتوب، در مشرق بخوانید.

* آرمان

– روی‌آوردن مردم به لوازم یدکی غیراستاندارد به علت گرانی

آرمان‌ملی درباره گرانی لوازم یدکی گزارش داده است: قطعات دست دوم خودرو که در دیگر کشورها عمر خود را کرده‌اند و نوبت به بازیافت آنها رسیده است، به صورت قاچاق وارد کشور ما می‌شوند و از آنجایی‌که قیمت این قطعات به دنبال گرانی افسارگسیخته در بازار خودرو، بالا رفته است، تقاضا برای خرید آنها نیز از سوی مردمی که با افزایش قابل ملاحظه بهای انواع ارزهای خارجی و کاهش شدید ارزش ریال، قدرت خریدشان بسیار کم شده و به قول فعالان کارگری پس‌انداز برایشان آرزو شده است، بالا رفته است.

 این استقبال برای خرید جنس دست دوم تنها در بازار خودرو مشاهده نمی‌شود و در سایر بازارها نیز طبقات متوسط و پایین جامعه به خرید کالاهایی روی آورده‌اند که قیمت ارزان اما کیفیتی بسیار پایینی دارند. پیش از این نیز، در فضای مجازی خبری منتشر شده بود مبنی بر اینکه در مقطعی که قیمت انواع خودروها جهش قابل توجهی داشته است، میزان کیفیت و ایمنی خودروهای ایرانی به شدت افت کرده است، بنابراین در حال حاضر مردم به دلیل وضع اقتصادی نامطلوب خود ناچارند قطعاتی را در خودروهای خود به‌کار ببرند که هم عوارض دارند و هم برای آلودگی هوا مضرند. در عین حال، فعالان این بخش می‌گویند این قطعات را نه قانون قبول دارد و نه از نظر فنی قابل قبول هستند ولی با اصرار مالکان و قیمت بالای قطعات، مردم مجبور هستند از اینها استفاده کنند.

 افزون بر این، رئیس اتحادیه تعمیرکاران خودرو با بیان اینکه در قطعات یدکی نو هم مشکل داریم، گفته است که «این قطعات نیز استاندارد نظارت ندارد و قطعات در کارگاه‌های کوچک تولید می‌شود، البته این موضوع خوب است که تولید می‌شود ولی باید بر آنها نظارت وجود داشته باشد.» علیرضا نیک‌آئین به ایلنا افزود: «قطعات تقلبی که تشخیص آنها سخت است مشکل بعدی این مساله است؛ آنقدر دقیق کپی می‌کنند که با چشم غیرمسلح نمی‌توان آن را تشخیص داد که این موضوع ایجاد مشکل کرده است.» او همچنین، نوع رانندگی مردم را مشکل بعدی دانست و در این باره اضافه کرد که «مردم باید آرام‌تر رانندگی کنند. این همه کلاج و ترمز که گرفته می‌شود، مصرف را بالا برده است.»

در حالی‌که خودرو یکی از اصلی‌ترین کالاهایی محسوب می‌شود که مورد نیاز تمام اقشار جامعه است، هم‌اکنون بازار این کالا در وضعیت آشفته‌ای به سر می‌برد و با وجود اینکه تقاضا برای خرید به صفر رسیده است، کماکان قیمت‌های نجومی در این بازار به چشم می‌خورد. هرچند مسئولان و نمایندگان مجلس هر روز از طرح و ایده جدیدی برای سامان‌بخشی به این بازار خبر می‌دهند اما در نهایت شرایط به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که مصرف‌کننده متحمل زیان می‌شود. در این آشفته‌بازار، قطعات خودرو نیز با کمبود و گرانی مواجه شده و مشکل دیگری را برای مردم ایجاد کرده‌اند. مشاهدات میدانی نشان می‌دهد که قیمت قطعات و لوازم یدکی خودرو، به صورت آنی و لحظه‌ای بالا می‌رود و نظارتی هم در این میان وجود ندارد. فعالان این حوزه، علت گرانی قطعات را افزایش نرخ ارز می‌دانند که هم‌اکنون در بازار آزاد در کانال ۳۳ هزار تومان قیمت‌گذاری می‌شود. بنابراین، آنها نیز به‌مانند بازیگران و دست‌اندرکاران دیگر بازارها کنترل و مدیریت بازار ارز را شرط به‌تعادل رسیدن وضعیت بازار خود می‌دانند.

رواج قطعات تقلبی خودرو

رئیس اتحادیه تعمیرکاران خودرو روز گذشته با اشاره به رواج قطعات تقلبی خودرو در بازار، در پاسخ به این سوال که مردم چگونه می‌توانند اصالت کالا را تشخیص دهند، بیان داشت: برای تعمیرکار و یدکی‌فروش هم تشخیص آن سخت شده است. ما با آزمون و خطا این کار را می‌کنیم. در این مورد نیاز به برخورد قاطع قوه قضائیه است. با آنهایی که ما پیدا می‌کنیم خیلی قاطع برخورد می‌شود اما با نیروهای کم اتحادیه این کار خیلی سخت است. در این مورد دستورالعمل ابلاغ و صادر شده که اگر کسی بخواهد قطعه دست دوم استفاده کند حتما باید با رضایت مالک باشد. او در مورد نرخ کار تعمیرکاران گفت: دستورالعمل نرخ‌نامه هر ساله اعلام می‌شود و مشخص است. مردم می‌توانند با اتحادیه تماس بگیرند و در این مورد سوال کنند. پرونده‌های زیادی داشته‌ایم و پول اضافی برگردانده شده است.

* آفتاب یزد

– چرا دولت از کسانی که درآمدهای نجومی یک شبه دارند مالیات نمی‌گیرد؟

آفتاب یزد عملکرد مالیاتی دولت را نقد کرده است: مالیات در تمام کشورها قدرت ذاتی دولت‌هاست و در همه کشورها با مبانی اقتصادی متفاوت، بهترین راه اداره کشور تامین درآمد از طریق درآمدهای پاک مالیاتی است. در کشور ما در سال‌های گذشته به دلیل وابستگی شدید به درآمدهای نفتی، به مالیات کمتر پرداخته‌ شده است، ولی ظاهرا تحریم‌ها در زمانی دیرهنگام که وجهه جذابی را نیز ایجاد نکرده، این فرصت را برای کشور فراهم کرده است که به درآمدهای مالیاتی به‌عنوان یک منبع درآمد امن داخلی پرداخته شود؛ بنابراین کارگزاران مالیاتی مکلف هستند از این فرصت استفاده کنند و وصول و باز توزیع عادلانه مالیات را تحقق‌بخشند.

 اگرچه اخذ شفاف مالیات از تمام اشخاص حقیقی و حقوقی که به هر نحوی در آمد دارند می‌تواند به افزایش مطالبات اجتماعی و خدمات دولت به مردم نیز دامن بزند که در نوع خود سازنده خواهد شد. اما در این میان به غیر از برخی مشاغل شناسنامه‌دار و دارای حساب و کتاب رسمی، بسیاری از افراد حقیقی و چه بسا حقوقی نیز از طریق معاملات کلان و بزرگی در حال اخذ درآمدهای نجومی از نوسانات گسترده در بازار هستند که نمونه بارز آن در سال‌های اخیر در حوزه‌های مالی ارز، بورس و خودرو و مسکن بوده است!

در این رابطه چندی پیش معاون طرح و برنامه وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز در برنامه صبحگاهی شبکه پنج سیما درباره گرانی عجیب و بی‌ثباتی قیمت خودرو جهت کاهش انگیزه ورود هر فردی به این بازار مکاره گفت: «آنهایی که یک شبه سود صد میلیونی یا بیشتر می‌کنند باید مالیات دهند تا هر کسی به این بازار ورود نکند.»

وی اظهار کرد: «به هر حال حوزه خودرو مثل هر کالای دیگری قیمت تمام شده‌ای دارد و برای محاسبه آن باید اجزای مختلف را بررسی کنیم. در بررسی مشخص می‌شود در عمده محصولاتی که منجر به تشکیل خودرو می‌شود افزایش قیمت رخ داده است هر چند این همه ماجرا نیست. خیلی از قطعات خودرو متاثر از قیمت جهانی است.»

معاون طرح و برنامه وزارت صنعت، معدن و تجارت ادامه داد: «فضای تقاضا عجیب است، خبر دارم در قرعه‌کشی یکی از خودروسازان نزدیک به دو میلیون و نهصد هزار نفر شرکت کردند، همین نشان می‌دهد که نقدینگی که در اختیار مردم است عدد بالایی است. هر چند قیمت‌های دولتی رانت‌هایی را ایجاد کرده و جذابیت ایجاد کرده تا یک شبه یکصد میلیون سود نصیب افراد شود که همین موجب می‌شود همه بخواهند در این بازار سرمایه‌گذاری کنند. در اقتصاد تولیدمحور هیچ وقت سود بادآورده وجود نخواهد داشت و اگر باشد مالیات هنگفتی برای آن اعمال می‌شود.»

وی ادامه داد: در ادبیات دنیا بررسی کنید تا ببینید مالیات خاص برای سودهای یک شبه وجود دارد چون باید زحمت بکشی و پول در بیاوری. اگر امروز سود خریدتان چند برابر شد باید مالیات بدهید و همین باعث می‌شود که هر کسی وارد این بازارها نشود. یکی از ضعف‌هایی که در کشور وجود دارد حرکت به سمت بازارهای موازی تولید است. عمده کشورهایی که توانستند به سمت رشد اقتصاد بروند به این دلیل بود که به تولید توجه کردند. نمی‌شود پول را در تولید بیاورید و ۵۰ دستگاه بازخواست‌تان کنند، اما اگر ببرید در بازارهای موازی تولید اینطوری نشود و سود بدون ریسک ببرید و انتظار داشته باشید سرمایه‌دارها تولید کنند و به سمت بازار ارز و طلا جذب نشوند.

و این در حالی است که در آبان ماه سال گذشته رئیس کل سازمان امور مالیاتی کشور گفته بود: بررسی لیست تراکنش‌های مالی ۳۰۰ هزار نفر میلیاردر نشان می‌دهد که نیمی از آنان مودی مالیاتی نیستند و نیم دیگر هم کمتر از آنچه لازم است مالیات می‌پردازند.

تاسف بار اینکه با وجود گذشت ۷ ماه از قانون یکساله بودجه سال ۹۹ اما تصویب آیین‌نامه اخذ مالیات از خانه و خودروهای لوکس معطل هیئت دولت است. در حالی که با تشدید تحریم‌ها و کاهش شدید صادرات نفت و به تبع آن ارز دولتی، اصلاح ساختار بودجه با تکیه بر کاهش هزینه‌ها و وابستگی بودجه جاری به درآمدهای نفتی مورد توجه قرار گرفت.

در این مدت اقداماتی در جهت تحقق این اهداف به صورت جزیره‌ای و پراکنده به ویژه از سوی مجلس صورت گرفت؛ اما اقدام مدون کارشناسی و یکپارچه از سوی دولت و دستگاه‌های تابع تاکنون به ثمر نشسته است.

یکی از رویکردهای اصلاح ساختار توجه به درآمدهای مالیاتی به عنوان یک منبع بسیار مهم و پایدار تلقی می‌شود. ایجاد و توسعه پایه‌های مالیاتی جدید در دستور کار دستگاه‌های دولتی و مجلس قراردارد که از جمله آن می‌توان به طرح اخذ مالیات‌های از خانه‌های خالی اشاره کرد. همچنین لایحه اصلاح بخشی از قوانین مالیاتی در کمیسیون‌های اقتصادی دولت بوده و هنوز خبری از تایید و تصویب آن نیست.

غلامرضا تاجگردون رئیس وقت کمیسیون تلفیق بودجه سال ۹۹ گفته بود: کسری بودجه دولت زیر ۱۱۰ هزار میلیارد تومان است اما می‌توان با مولدسازی دارایی‌ها و اقداماتی نظیر گرفتن مالیات از خانه‌های لوکس کمبودهای بودجه را جبران کرد.

همچنین در این زمینه جبار کوچکی نژاد عضو کمیسیون تلفیق بودجه عنوان کرده بود: این نوع مالیات‌ها نه تنها موجب افزایش درآمد دولت می‌شود، بلکه باعث خواهد شد دولت بتواند حق خود را از افراد مرفه و کسانی که در حوزه کالای لوکس فعالیت می‌کنند، بگیرد. با توجه به کاهش درآمدهای نفتی کشور، در کمیسیون تلفیق سعی شد منابع دولت افزایش یابد و یکی از این منابع هم اخذ مالیات از خودروها و خانه‌های لوکس است. اما آنچه کمتر مورد توجه بوده نه اخذ مالیات از رشد متعارف قیمت آنها بلکه سودهای نجومی و یک‌شبه است که به صرف سفته بازی و دست به دست شدن کاذب در بازار یا هر رانت دیگری عاید جمعی از بیکاران شیفته اخذ درآمدهای نجومی از این بازارهای وسوسه‌کننده شده و خواهد شد.

دکتر سیاوش غیبی‌پور کارشناس امور مالیاتی در این خصوص در گفتگو با خبرنگار «آفتاب یزد» می‌گوید: در ارتباط با اینکه غیر از سازوکارهای کنونی، قانون امروز مالیات تا چه اندازه می‌تواند درآمدهای سرشار رایج و به قول شما مطبوعاتی‌ها یک شبه را در تور مالیات قرار دهد و مشمول اخذ مالیات کند؛ باید دید درآمدهای نجومی چگونه تبدیل به درآمد مشمول مالیات می‌شوند. در این رابطه باید توجه داشت که در کشور ما دو نوع درآمد داریم؛ درآمدی که شخص به‌صورت ناخالص دارد و وقتی شناسایی و کسر می‌شود، درآمد پس از کسر مالیات و مشمول مالیات محسوب می‌گردد. نوع دیگری درآمد نیز که ما در کشور محل درآمد زیادی در مورد آن داریم و افراد برای خود کسب می‌کنند و از آن هم طفره می‌روند و عنوان فرار مالیاتی را به آن می‌توان اطلاق داد.

بطور نمونه اگر فردی به دلیل شرایط کاربری ملکی را در گوشه یک خیابان خریده و در مدت زمان ۲ سال کاربری آن تغییر کرده و ارزش ملک نیز ۱۰ برابر شده باشد، مکانیسم اخذ مالیات متناسب از آن باید مورد توجه باشد. در حالی که بر اساس بحث ماده ۵۹ قانون مالیات‌های مستقیم صرفا ۵ درصد ارزش روز از ملک گرفته می‌شود و این فاصله ۹ برابری و یا بیشتر از آن در برخی کشورها در قالب عایدی سرمایه دیده شده و در کشور ما هم تاکنون مسکوت بوده که در ایستگاه شورای اقتصاد در حال بررسی است؛ اما تا زمان قانون شدن زمان طولانی سپری خواهد شد که در این فاصله درآمد هنگفتی در جیب افراد فرارکننده

باقی خواهد ماند.

به گفته وی البته در این رابطه قانون کمکی هست که به کمک این قوانین هم افراد می‌توانند وفق ماده ۱۶۹قانون فهرست دارایی‌ها را مشخص کنند که گواهی هم نمی‌خواهد. در واقع می‌توانند درآمد را مشخص کرده و مالیات دهند. یا افرادی که پرونده مالیاتی ندارند می‌توانند بصورت حقیقی به نرخ ماده ۱۳۱ قانون و اگر شرکت هستند درقالب حقوقی دیده شود.

غیبی‌پور افزود: اشکال کشور ما در این زمینه نبود قوانین آنلاین و پویا است. یعنی یک قانون خیلی‌خوب هم اثر تبلیغی و روانی آن در سفره مردم دیده نمی‌شود. شاید بانک مرکزی بخشی از آن را می‌بیند یا در بحث عرضه آنچه در سامانه داده می‌شود محسوس باشد اما در حاشیه این مشاغل رسمی هزاران فعل و انفعال غیررسمی هست که «اقتصاد سایه‌ای» دارند که دیده نمی‌شود. راه حل مشخص که من هم در پایان‌نامه دکترای خود به اشاره کرده بودم این است که باید سامانه بانک اطلاعات ما کامل و شفاف باشد. در واقع باید پنجره‌هایی باشد که به محض درج کدملی افراد به تمام پنجره‌های گمرک، بانک و ثبت اسناد باز شود و همه درآمدها مشخص شوند. در این صورت از سود و زیان آنها می‌توان به درآمد حاصله پی برد. که متاسفانه این بانک اطلاعات در ایران کامل نیست.

این کارشناس امور مالیاتی دلایل تداوم این روند ناقص اخذ مالیات را نیز در دسته قرار می‌دهد: نخست نبود همکاری بین دستگاهی که رفع آن نیاز به زمان دارد و هر کس به جزیره و مشتریان خودش توجه دارد و دوم مودیان و مشتریان که به دلیل وسوسه حفظ نقدینگی و پول همکاری نمی‌کنند و به لطایف الحیلی از تکمیل اطلاعات دقیق و شفاف درآمد پرهیز دارند.

در واقع آنچه همچنان شریان حیاتی رایج در اقتصادهای سالم و متکی به درآمدهای پاک مالیاتی را از دست دولتهای ایران دور نگه داشته است، نبود عزم راسخ و جدی دولت در اخذ مالیات از تمام سوداگرانی است که از بازارهایی مانند خودرو، املاک، ارز و بورس درآمدهای هزاران میلیاردی به جیب می‌زنند، بدون آنکه به جیب پاره طبقات محروم یا آنها که مالیات از فیش حقوقی آنها در سر هر ماه کسر می‌شود اندک توجهی هم بکنند.

* اعتماد

– آیا تجربه ادغام بانک‌ها در ایران موفق بوده است؟

اعتماد به بازخوانی ادغام بانک‌ها پرداخته است: ادغام یک راهکار برای خروج از بحران برای بانک‌هاست و در واقع اقدامی است که بر اساس آن چند شرکت، ضمن محو شخصیت حقوقی خود، شخصیت واحد و جدیدی تشکیل می‌دهند یا در شخصیت حقوقی دیگری جذب می‌شوند. بانک‌ها ابزارهای اصلی حکومت‌ها در اجرای سیاست‌های پولی و تامین مالی هستند که نقش مهمی را بر عهده دارند و شرایط بحرانی آنها می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات بسیاری برای حکومت‌ها شود. بحرانی که می‌تواند ریشه در مسائل داخلی بانک‌ها یا مسائل بیرونی مانند شرایط اقتصادی کشور داشته باشد.

 ادغام سازوکاری حقوقی برای پیشگیری از ورشکستگی بانک‌ها در شرایط بحران‌های مالی است. رکود، تورم و تحریم‌های سیستم بانکی از جمله عواملی هستند که منجر به ادغام می‌شوند. تحریم‌ها سیستم بانکی را تضعیف می‌کند و در نتیجه ورشکستگی را برای بانک‌ها به ثمر می‌نشاند. ورشکستگی که می‌تواند باعث اخلال در نظام اقتصادی، صنایع و بازار مالی شود و در نتیجه عواقب اجتماعی، سیاسی و امنیتی را به دنبال دارد. در چنین شرایطی ادغام به عنوان راهکاری برای بهبود وضعیت یا حتی نجات بانک‌ها استفاده می‌شود. ادغام (Merger) با تلفیق (Consolidation)، تملیک (Acquisition)، تصاحب (Take Over) و تبدیل یعنی تغییر شکل شرکت‌ها به لحاظ حقوقی متفاوت است. ادغام در واقع عملی است که بر اساس قراردادی دو یا چند بانک در یکی از بانک‌های طرف قرارداد ادغام شده که بانک جدید با شخصیت حقوقی جدید به حیات خود ادامه می‌دهد و کلیه حقوق و تعهدات بانک یا بانک‌های ادغام شده به بانک موجود منتقل می‌شود. تقویت بازار پولی- بانکی، افزایش سهام یا سرمایه بانک‌ها و سهامداران، کاهش هزینه‌های عمومی و زیرساختی، افزایش کارآمدی، استفاده از مزایای مالیاتی، کاهش ریسک اعتباری و عملیاتی بازار، افزایش شاخص بازده حقوق صاحبان سهام و دارایی‌ها از جمله مزیت‌های ادغام بانک‌هاست.

 تجربه ادغام در ایران

تجربه ادغام بانک‌ها و موسسات اعتباری در ایران را می‌توان در دو بخش ادغام بانک‌ها بعد از پیروزی انقلاب و ادغام شرکت‌های تعاونی اعتباری و موسسات اعتباری در بانک‌ها عنوان کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۸براساس لایحه شورای انقلاب ۲۸ بانک، ۱۶ شرکت پس‌انداز و وام مسکن و ۲ شرکت سرمایه‌گذاری، ملی اعلام و سپس نسبت به ادغام آنان اقدام شد.

 ‌الله‌وردی رجایی‌سلماسی که از دی ۱۳۴۳ تا آذر ۱۳۵۹ مسوولیت‌های مختلفی از جمله معاون اداری و مالی و مشاور رییس کل در بانک مرکزی ایران را بر عهده داشت، در خاطرات خود در خصوص اینکه هدف از ادغام بانک‌ها چه بود، می‌گوید: «تعداد بانک‌های خصوصی در تاریخ تصویب قانون ملی شدن بانک‌ها، بالغ بر ۲۸ بانک بود که بر اساس گزارش حسابرسان معتمد بانک مرکزی، وضعیت مالی تعدادی از آنها نامطلوب تشخیص داده شد. علاوه بر این، با توجه به ملی شدن بانک‌ها و وجود تعداد زیادی بانک دولتی هیچ گونه امکان رقابتی بین آنها وجود نداشت. از این‌رو تصمیم به ادغام گرفته شد و بانک‌های تجاری خصوصی را تحت عنوان دو بانک ملت و تجارت ادغام کردند و بانک‌های تخصصی را هم در بانک‌های صنعت و معدن (که از ادغام بانک توسعه صنعتی و معدنی، بانک توسعه سرمایه‌گذاری و غیره به وجود آمد) و بانک مسکن (که از ادغام بانک رهنی، بانک توسعه صنعت ساختمان و صندوق‌های پس‌انداز مسکن و غیره به وجود آمد) ادغام کردند و بانک توسعه کشاورزی هم در بانک کشاورزی ادغام شد».

بر همین اساس پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بانک‌های خصوصی با تغییر شکل حقوقی از خصوصی به دولتی تبدیل شدند و چون این بانک‌ها شخصیت حقوقی جدید داشتند، تمام دارایی‌ها، بدهی‌ها، حقوق صاحبان سهام و نیروهای انسانی موجود در هر بانک بدون ارزیابی و با مبلغ اسمی سهم هر بانک و ارزش دفتری دارایی‌ها و بدهی‌های آنان ادغام شد. فعالیت بانک‌ها با نام و شخصیت و ساختار سازمانی جدید آغاز شد و این بانک‌ها در جلب اعتماد مشتریان موفق عمل کردند.

کلیه پرسنل بانک‌ها، صندوق‌ها و… بانک‌های ادغام‌شونده در بانک ادغام‌کننده مشغول به کار شدند و به تدریج با تدوین قانون، ضوابط و مقررات مربوطه، شعب بانک‌ها ساماندهی شدند. در چند سال اخیر ماهیت حقوقی بانک‌ها، موسسات اعتباری و شرکت‌های تعاونی مورد ادغام با ماهیت حقوقی دوران پس از انقلاب متفاوت است. در این صورت دارایی‌ها و بدهی‌های تعاونی یا موسسه مورد تملک ارزیابی یا در یک بانک یا موسسه اعتباری جدید انتقال داده می‌شود یا اینکه یک بانک یا موسسه به عنوان انتقال‌گیرنده انتخاب و دارایی و بدهی آن را که قرار است به تملک درآورد، ارزیابی و نسبت به تملک و انتقال آن و ثبت در دفاتر قانونی خود با بهای ارزیابی‌شده اقدام می‌کنند. به همین ترتیب بانک آینده از بانک تات، موسسه اعتبار صالحین و آتی تشکیل شد. موسسه اعتباری کاسپین نیز از دل ۸ تعاونی اعتباری منحل‌شده به وجود آمد.

موسسه اعتباری نور نیز از ۵ تعاونی اعتبار منحل‌شده تشکیل شد.

 دلایل ادغام‌ها پس از انقلاب

محمدهادی مهدویان که بین سال‌های ۱۳۶۳-۱۳۵۹ رییس اداره حساب‌های اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بود، در بخشی از مصاحبه خود که در تاریخ شفاهی بانک مرکزی منتشر شده، در مورد دلایل ادغام چنین گفته است که «ملی و ادغام شدن بانک‌ها در فاصله دو سال اول پس از پیروزی انقلاب، تا حدودی اجتناب‌ناپذیر بود، زیرا بر اثر انقلاب، بخش خصوصی بزرگ و وابسته‌ای که حاکم بود، سرمایه‌های سنگینی را از کشور خارج کرده و بر اساس ارزیابی‌های بانک مرکزی در آن موقع، آنچه از دارایی‌های آنها در داخل کشور باقی مانده بود، کفاف بدهی‌شان به بانک‌ها را نمی‌داد و این موضوع باعث شد که بانک‌ها دارایی‌های این افراد در داخل کشور را در ازای بخشی از مطالبات‌شان مصادره کنند. در واقع چون سرمایه هنگفت و حجم زیادی از ذخایر ارزی از کشور خارج شده بود، به علاوه صادرات نفت از شش میلیون بشکه در روز، به یک میلیون بشکه رسیده بود و قیمت جهانی نفت هم کاهش پیدا کرده بود، به همین علت ورود ارز به کشور به ‌شدت کم شده و ذخایر ارزی کشور دچار خسران شدید بود. از این‌رو بانک مرکزی و دولت اگر چه با تامل و دیرهنگام، سرانجام ناچار شدند که بانک‌ها را ملی و ادغام کنند تا جلوی زیان بیشتر ذخایر ارزی کشور را بگیرند».

مهدویان همچنین در مورد تاثیر ادغام و ملی شدن بانک‌ها نیز گفته است: «نقش بانک مرکزی چندان تضعیف نشد، به‌طوری که در لایحه ملی شدن بانک‌ها و لایحه قانونی ادغام بانک‌ها، نقش بانک مرکزی همواره به عنوان سیاستگذار، تنظیم‌کننده، ناظر و مرجع تعیین صلاحیت مدیران و … مورد تاکید بوده است. بنابراین مسوولان کشور از اهمیت نقش بانک‌مرکزی آگاه بودند و به آن عمل می‌کردند».

 تاثیر فین‌تک بر ادغام

حسن گلریز که در کارنامه خود تجربه مشاور رییس کل و ریاست موسسه تحقیقات پولی و بانکی را دارد در خصوص پیامدهای ادغام بانک‌ها در سال ۵۸ گفته است؛ «ادغام بانک‌ها از جهاتی خوب و از جهاتی هم مشکل‌ساز و دردسرآفرین بود. بانک‌های تجارت و ملت که هر کدام از ادغام حدود ۱۰ بانک خصوصی تشکیل شده بودند، به دلیل وسعت و پراکندگی شعب و تفاوت نظام‌های حسابداری‌شان، تا سال‌ها بعد گرفتار امر ادغام بودند. به علاوه مدیریت این بانک‌ها به دلیل بزرگی تشکیلات‌شان کار دشواری بوده و هست. روی هم ‌رفته قضاوت در مورد محاسن و معایب ادغام بانک‌ها مستلزم بررسی دقیق‌تر است». این نکته از سوی حسن گلریز در حالی مطرح شده که تجربه ادغام در سال‌های اخیر بسیار متفاوت از تجربه ادغام در سال‌های پس از انقلاب است، چراکه امروزه استفاده از فناوری مالی عمل ادغام و فرآیندهای مربوط به آن را تسهیل و سرعت بخشیده است. یکی از دلایل ادغام‌های اخیر سهولت در روند خدمات‌رسانی و جذب اعتماد عمومی مردم و کاهش شعب بانک‌ها از سوی بانک مرکزی بیان شده است که به نظر می‌رسد فناوری‌های جدید به کمک این موضوع بیایند. مثلا در ادغام اخیری که ۵ بانک نظامی در بانک سپه ادغام شدند؛ در واقع بانک سپه با استفاده از بانکداری الکترونیک و حذف هزینه‌های اضافی شعب می‌تواند خدمات بهتری را به مشتریان خود ارایه کند.

پیشینه قانونی ادغام

ادغام یک راهکار اقتصادی برای بهبود وضعیت بانک‌هاست که طبیعتا چنین اقدامی مستلزم قراردادی حقوقی و اجرای قوانین است. در شماره ۳۷ فصلنامه پژوهش‌های پولی- بانکی مطلبی تحت عنوان «ادغام، راهکاری موثر جهت جلوگیری از ورشکستگی» منتشر شد که در آن پیشینه قانونی ادغام چنین عنوان شده که ادغام بانک‌ها در قانون تجارت ایران مصوب ۱۳۱۱ صریحا مورد اشاره واقع نشده است. البته با وحدت ملاک از قواعد تبدیل شرکت‌ها نیز می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که اصل ادغام‌پذیری شرکت‌ها در حقوق ایران منعی ندارد. در لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ در خصوص افزایش سرمایه که یکی از آثار ادغام است، در فصل تغییرات سرمایه، احکام افزایش سرمایه از ماده ۱۵۷ تا ۱۹۸ به صورت جامع و کاملی مطرح شده است که می‌توان از احکام آن در افزایش سرمایه ناشی از ادغام، بهره‌برداری کرد. اما ادغام در لایحه تجارت در فصل سوم از باب دوم با عنوان مقررات تکمیلی لایحه مورد اشاره قرار گرفته است. مبحث اول این فصل ادغام، تجزیه و تبدیل شرکت‌ها نام دارد. گفتار اول این مبحث از مواد ۵۹۰ تا ۶۱۶ به ادغام و تجزیه اختصاص یافته است.

طبق ماده ۵۹۰ لایحه، ادغام به قسم ساده و مرکب تقسیم شده است. اولین قانونی که از ادغام صریحا نام برده و احکام و آثار آن را به ‌صورت کامل بیان کرده، قانون تعاونی مصوب ۱۳۵۰ است که در ماده ۳۶ این قانون، ادغام شرکت‌های تعاونی را در صلاحیت مجمع عمومی فوق‌العاده دانسته است. البته از ماده ۹۶ تا ۱۰۶ نحوه پیشنهاد ادغام و برگزاری مجمع عمومی فوق‌العاده و موافقت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. بعدها قانون بخش اقتصاد تعاونی در سال ۱۳۷۰ به تصویب رسید. در این قانون ادغام شرکت‌های تعاونی با یکدیگر و احکام و آثار آن در ماده ۵۳ پیش‌بینی شده و آیین‌نامه اجرایی ادغام اصلاحی سال ۱۳۹۲ در فصل دوم از ماده ۸ تا ۱۴ به صورت کامل شرایط و شیوه‌های اجرایی آن را بیان کرده است. ادغام تعاونی‌ها در حقوق ایران منوط به انحلال آن است که با ادغام منافات دارد زیرا ادغام انحلال بدون تصفیه است و بعد از تصویب این قانون چندین تعاونی با همدیگر ادغام شده‌اند.

دومین قانونی که در خصوص ادغام مباحثی را مطرح کرد، قانون تاسیس بیمه مرکزی ایران و بیمه‌گری در ایران مصوب ۱۳۵۰ است که در مواد ۵۳ تا ۵۹ ادغام شرکت‌های سهامی عام بیمه را در صورت برگزاری مجامع عمومی فوق‌العاده شرکت‌های مشمول ادغام و همچنین موافقت بیمه مرکزی ایران تصریح کرده است. ادغام در قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی مصوب ۱۳۸۹ پیش بینی شده است. در این قانون نه تنها نسبت به تعریف ادغام پرداخته، بلکه ادغام‌های ممنوع نیز معرفی شده است. در برنامه‌های توسعه کشور از برنامه یکم تا سوم توسعه نیز در خصوص ادغام دستگاه‌های اجرایی احکامی مقرر شده، خصوصا در برنامه سوم که ادغام شرکت‌های مادرتخصصی مورد اشاره واقع شده است.

در برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه ادغام شرکت‌های تجاری خصوصی تصریح شده و آثار و احکام ادغام هم مورد اشاره قرار گرفته است. ادغام شرکت‌های تجاری برای اولین بار به صورت قانونی در ماده ۴۰ قانون برنامه چهارم توسعه مصوب ۱۳۸۳ این قانون هم تعریف و هم آثار و احکام آن به ‌صورت کلی بیان شده است. البته ادغام به ‌صورت کامل، جامع و مانع در ماده ۱۰۵ و ۱۰۶ قانون برنامه پنجم توسعه مصوب ۱۳۸۹ تعریف و انواع آن تصریح و اثر ذاتی و آثار اطلاق آن مورد اشاره واقع شده است. در برنامه ششم توسعه مصوب ۱۳۹۶، ادغام بانک‌ها در مواد ۱۴ و ۲۸ مورد اشاره قرار گرفته و اختیارات خاصی در خصوص ادغام بانک‌ها به بانک مرکزی واگذار شده است. ادغام بانک‌ها در ماده ۲۱ قانون احکام دایمی برنامه‌های توسعه کشور مصوب ۱۳۹۵پیش‌بینی و اختیارات و وظایف ویژه‌ای در این خصوص به بانک مرکزی به عنوان مقام ناظر و حاکمیتی واگذار شده است.

البته ادغام بانک‌ها در آیین‌نامه نحوه تاسیس و اداره موسسات اعتباری غیردولتی مصوب۱۳۹۳ به صورت کامل پیش‌بینی شده که دقیقا حکم مواد ۱۰۵ و ۱۰۶ قانون برنامه پنجم توسعه در این آیین‌نامه تکرار شده است. ادغام بانک‌ها طبق مواد ۱۴ و ۲۸ قانون برنامه ششم توسعه و طبق ماده ۲۱ قانون احکام دایمی برنامه‌های توسعه کشور و همچنین طبق مواد ۱۰۵ و ۱۰۶ آیین‌نامه نحوه تاسیس و اداره موسسات اعتباری غیردولتی مجاز است. با توجه به اتمام برنامه‌های اول تا پنجم توسعه، ادغام شرکت‌های تجاری طبق بند ۱۶ماده ۱ قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی مصوب ۱۳۸۹ و ماده ۱۱۱ قانون مالیات‌های مستقیم با آخرین اصلاحات مصوب ۱۳۹۴ و همچنین طبق آیین‌نامه اجرایی بند «ز» این ماده مصوب ۱۳۸۳ مجاز است.

* تعادل

– فساد گسترده در کارت بازرگانی

محمدرضا بهزادیان، رئیس اسبق اتاق بازرگانی تهران در تعادل نوشته است: در ماه‌های اخیر و به دلیل همه مشکلات ایجاد شده در اقتصاد کشور که منشأ آن تحریم همه‌جانبه ایران از سوی امریکا، تعطیلی فعالیت‌های اقتصادی در اثر بیماری کرونا و ناکارآمدی مدیریت کشور بوده است و اثرات آن خصوصا موضوع افت شدید درآمدهای دولت، به ویژه درآمدهای ارزی کشور منشأ بحث‌هایی در زمینه ضرورت کنترل قاچاق وجلوگیری از خروج ارز شده است و صد البته در هفته‌های آتی که به طرف افتتاح سامانه یکپارچه تجارت می‌رویم و قرار است دولت با بوق و کورنا آن را یک خبر خوش و پیروزی جدید اعلام کند، اینگونه بحث‌ها بیشتر هم مطرح خواهد شد و به دلیل اینکه سامانه جامع تجارت ناظر بر عملیات خارجی و داخلی فعالان بخش خصوصی از تجار و صاحبان صنایع و معادن تا کسبه جزء خواهد شد، به احتمال زیاد، بیشتر از قبل شاهد حمله همه‌جانبه صاحبان مقام و قدرت به بخش خصوصی ترسان و تحت فشار خواهیم بود تا راه‌اندازی این سامانه را کاری خطیر قلمدادکنند.

 کمااینکه در سه ماهه گذشته برای گرفتن اختیار صدور کارت بازرگانی از اتاق ایران و شهرستان‌ها شاهد این هجمه‌ها بودیم، اگرچه اقدامات اتاق بازرگانی در صدور کارت عضویت و بازرگانی در چند ساله اخیر پرابهام بوده و حتی منجر به اعتراض وسیع در جریان انتخابات دو دوره اخیر شده، که نگارنده علت و عامل آن را ضعف نظارت دولت در بهره‌گیری از اختیارات قانونی شورای عالی نظارت می‌داند.

 اما بخش خصوصی وظیفه خود می‌داند که این لکه سیاه مهندسی انتخابات اتاق را از دامن اتاق‌های بازرگانی کشور بشوید هرچند که با لابی‌های سیاسی جلوی رسیدگی به شکایت معترضین در کمیته انضباطی اتاق شورای عالی نظارت یا قوه قضاییه گرفته شود. اما به عنوان یک عضو کوچک بخش خصوصی ایران اجازه می‌خواهم که سوال نمایم میزان تخلفات وفساد نهادینه شده در دستگاه‌های حاکمیتی و قاچاق ارز حاصل از اقدامات افراد متخلف و مجرم شاغل در این دستگاه‌ها در طول سال چقدر است؟ وچه رابطه‌ای با دوازده میلیارد دلار قاچاق کالای اعلام شده از سوی ستاد قاچاق کالا دارد؟

 البته توجه داریم که بخش عمده این قاچاق هم به اقدامات شرکت‌ها وابسته به بخش عمومی اقتصاد و شرکت‌های متعلق به بانک‌ها و نهادها برمی‌گردد و کمتر از ۲۵ درصد آن عملا متوجه بخش خصوصی و تعاون است. در تازه‌ترین اخبار منتشره شاهد دستگیری فردی هستیم که دو دوره در قوه مقننه حضور داشته است و یکدوره رییس کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی در مجلس بوده یعنی مسوول رسیدگی به شکایت‌ها علیه عملکرد سه قوه بوده است. این کمیسیون مرجع رسیدگی به سوء رفتار دستگاه‌های مختلف بوده و به تنهایی قدرت نظارت، کنترل و رسیدگی به همه مسائل کشورها در سه قوه و به اندازه سرجمع، اختیارات سه قوه را دارد. در خصوص دستگیری محمدعلی پورمختار تا اینجا موارد ذیل مطرح شده، ایشان در قالب تشکیل موسسه خیریه شمیم ولایت بخش عمده‌ای از تخلفات خود را انجام داده است که از آن جمله قاچاق سیگار و قاچاق گوشت است. اولین موضوعی که مطرح است این است که مطابق اصل ۱۴۱ قانون اساسی و قانون منع داشتن دو شغل نماینده مجلس حق تشکیل شرکت و حضور در هیات‌مدیره شرکت‌ها و موسسات انتفاعی را ندارد.

سوال دوم اینکه صدور کارت بازرگانی فقط مختص شرکت‌های تعریف شده در قانون تجارت است. صدور کارت بازرگانی برای موسسه خیریه شمیم ولایت (که مالیات نمی‌دهد) خلاف قانون است چه کسی برای موسسه ایشان کارت بازرگانی صادر کرده است؟ به نظر می‌رسد که هیات رییسه اتاق ایران موظف به پاسخگویی هستند. همچنین کمیته انضباطی اتاق ایران باید با صادرکنندگان این نوع کارت‌های بازرگانی برخورد نماید. از طرفی، زمان آن رسیده است که نگاهی ویژه به موسسات خیریه تشکیل شده از سوی دست‌اندرکاران وصاحبان مقام و قدرت در طول سالیان پس از انقلاب از سوی دستگاه‌های نظارتی انداخته شود. از سوی دیگر، در خبرها آمده بود که پورمختار به جای انجام صحیح وظیفه نمایندگی و ریاست کمیسیون مهم اصل ۹۰ به کارچاق‌کنی و واسطه‌گری متهمان فسادهای کلان اقتصادی مشغول بودند که از آن جمله بابک زنجانی و… است. جالب اینجاست که وی در کسوت ریاست کمیسیون و در مصاحبه‌های خود شعار برخورد با بخش خصوصی اقتصاد کشور و اعدام مفسدین اقتصادی را می‌داده‌اند.

در کوتاه سخن این سوال مطرح است که اگر همه تخلفات آقای محمدعلی پورمختار، اکبر طبری و… را در هر سال را باهم جمع کنیم، چند میلیارد دلار می‌شود؟ اگر بیش از ۳ میلیارد دلار در سال که رقم قاچاق مرزنشینان، کالاهای ته لنجی و افرادی از بخش خصوصی وبخش تعاون باشد آیا بهتر نیست با اولویت به اینگونه غارتگران منافع مردم بپردازیم تا کسی که برای گذر از این شرایط سخت اقتصادی وکسب و تامین نان خانواده در نقطه صفر مرزی دست به عملی خلاف می‌زند. البته وظیفه اتاق بازرگانی و تعاون در پالایش اعضای متخلف به جای خود باقی است.

* جهان صنعت

– آقای همتی کمک بگیرید ضرر نمی‌کنید

جهان‌صنعت درباره عملکرد بانک مرکزی نوشته است: عبدالناصر همتی در پاییز امسال بدون تردید با همتی پاییز ۱۳۹۷ تفاوت‌های اساسی دارد. حالا او پس از دو سال فعالیت در بالاترین سطح سیاستگذاری در دو بازار مهم ارز و بهره بانکی و نیز برنامه ‌دادن برای صیانت از ارزش ریال در برابر ریال به نقطه غم‌انگیزی رسیده است. این رییس کل بانک مرکزی که تا همین یک ماه پیش به چشم می‌دید رسانه‌های جریان اصولگرا و تندروهای این جناح از او حمایت می‌کردند تصور نمی‌کرد به جایی برسد که حالا رسیده و با انتقادهای همه‌سویه روبه‌رو است.

خرد و منطق و روش کارشناسانه و علمی حکم می‌کنند که رشد شتابان نرخ ارزهای معتبر در نیم‌سال نخست امسال را نمی‌توان یکسره به رییس کل بانک مرکزی نسبت داد و سهم وی شاید از کل افزایش قیمت دلار چندان بالا نیست.

با این همه رییس کل بانک مرکزی در این دو سال راهبردهایی را به کار گرفت که اکنون او را بی‌پناه کرده است و اصرار بر این کار، او را در موقعیت بدتری قرار می‌دهد. یکی از کارهایی که او کرد و نباید می‌کرد راهبرد دور زدن رسانه‌های ایران جز تلویزیون بود. ایشان بر پایه درک خود از دوران اوج قدرت تلویزیون و ناچیز بودن سهم رسانه‌های دیگر در شکل‌دهی به آرای شهروندان و حتی نخبگان و احزاب و گروه‌ها نخواست با رسانه‌ها روبه‌رو شود.

 این در حالی است که در دنیای امروز رسانه‌هایی غیر از تلویزیون با استفاده از شبکه‌های اجتماعی گستردگی‌ای بیش از تصور رییس‌ کل بانک مرکزی دارند. اگر این مدیر ارشد اقتصادی تصور می‌کند در ادامه راه باز هم باید با انکار قدرت اثرگذاری رسانه‌ها و بدون استفاده از قدرت روابط عمومی یک‌تنه با نوشتن در اینستاگرام و نشستن جلوی صفحه تلویزیون کارش را پیش ببرد، اشتباه می‌کند. یک راهبرد اشتباه دیگر احتمالی رییس کل بانک مرکزی شاید این بود که در انتخاب مشاوران و همفکران غیر از همکارانش در بانک مرکزی به همه سو خوب نگاه نکرد و با شرح صدر به داستان مشاوران توجه نداشت.

غیب کردن و در محاق نگه داشتن نام و نشان مشاوران اقتصادی و تک‌روی در این مسیر و حتی تندخویی نسبی به برخی اقتصاددانان ارزشمند ایران که سیاست‌های اقتصادی او را نقد می‌کردند راه او را تنگ کرد. بسیاری از اقتصاددانان جوان و ورزیده و آشنا به سیاست‌های کلان و سیاست‌های پولی و بانکی بدون چشمداشت و تنها برای کمک به اقتصاد کشور می‌توانستند و می‌خواستند به بانک مرکزی کمک برسانند که به نظر می‌رسد این توانایی‌ها نادیده گرفته شده است و نیز از تجربه و دانش اقتصاددانان نیک‌اندیش نیز به دلیل سیاسی استفاده نشده است. نکته سوم و راهبرد نادرست رییس کل بانک مرکزی انداختن توپ مشکلات به زمین بازرگانان و نیز آمریکا و حتی رییس سازمان برنامه‌وبودجه به روزگار سختی‌ها بود. یادمان باشد بانک مرکزی برای این تاسیس شده است که گرهی از گره‌های زندگی و کسب‌وکار شهروندان باز کند و قرار نیست سکوی پرتاب به بالا برای کسی باشد. حالا اگر داستان بودن و ماندن آقای همتی در بانک مرکزی با خدشه مواجه نشود بهتر است در راهبردهای سه‌گانه تجدیدنظر کند.

* دنیای اقتصاد

– قفل درآمد دولت از خودرو

دنیای‌اقتصاد کاهش منابع درآمدی دولت از خودرو را بررسی کرده است: هر چند دولت در کنار سهامداری خودرو، سیاست‌گذار اصلی این صنعت هم محسوب می‌شود، با این حال التهابات اخیر در تولید و بازار، سیاست‌گذار را نیز طی دو سال گذشته دچار زحمت کرده است. آنچه مشخص است دولت در بودجه سالانه، درآمدی از ناحیه خودرو برای خود پیش‌بینی می‌کند.

کسب درآمد از محل شماره‌گذاری، مالیات حاصل از نقل‌وانتقال، تعویض پلاک خودرو و عوارض گمرکی به‌طور سالانه در بودجه دولت پیش‌بینی می‌شود. به‌عنوان نمونه در بودجه امسال دولت از محل مالیات بر نقل‌وانتقال خودرو درآمد هزار و ۳۲۳ میلیارد و ۶۳۶ میلیون تومانی و از محل شماره‌گذاری درآمد ۷۰۰ میلیارد تومانی را برای خود متصور شده است. این در شرایطی است که در لایحه بودجه سال ۹۸ برابر ردیف درآمد مالیاتی حاصل از نقل‌وانتقال خودرو هزار و ۴۱۴ میلیارد و ۱۴۱ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان، برای درآمد از ناحیه شماره‌گذاری ۷۸۷ میلیارد و ۸۷۸ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان و برای عوارض گمرکی نیز ۱۰۰میلیارد تومان برای خود پیش‌بینی کرده بود. اما آنچه تامین‌کننده بخش مهمی از درآمد دولت طی سال‌های گذشته بوده، حقوق ورودی خودرو یا همان عوارض مربوط به واردات خودرو است.

هرچند دولت در بودجه سال ۹۹ ردیف درآمدی واردات خودرو را حذف کرد اما در سال‌های گذشته درآمدهای مالیاتی از محل واردات خودرو برای دولت جذابیتی خاص داشته است. حتی در سال‌هایی که رقم پیش‌بینی شده برای کسب درآمد از مالیات واردات محقق نمی‌شد، دولت با کسری بودجه روبه‌رو بود. حالا در شرایطی که واردات متوقف و تولید افت محسوسی نسبت به سال ۹۷ دارد، کاهش درآمد دولت از ناحیه خودرو محرز است. بنابراین به‌نظر می‌رسد دولت در بودجه سال آینده باید از درآمدهای بخش خودرو تا حدود زیادی صرف‌نظر و بر دیگر منابع درآمدی تمرکز کند. اما همان‌طور که عنوان شد دولت از محل شماره‌گذاری، مالیات حاصل از نقل‌وانتقال، تعویض پلاک و عوارض گمرکی به‌طور سالانه کسب درآمد می‌کند. از سوی دیگر ارزش‌افزوده نیز یکی دیگر از منابع درآمد دولت از خودرو است که سالانه به تولیدکنندگان ابلاغ و خودروساز نیز آن را به قیمت خودرو اضافه می‌کند. حال که تولید به واسطه اعمال تحریم‌ها افت محسوسی پیدا کرده، به‌نظر می‌رسد که دولت نیز باید نسبت به ارقام پیش‌بینی شده در بودجه سال آینده در حوزه خودرو تجدیدنظر کند. آنچه مشخص است کاهش پیش‌بینی درآمدی دولت از ناحیه خودرو را باید به افت تولید شرکت‌های خودروساز و همچنین افزایش قیمت خودرو مرتبط دانست.

بی‌تردید افت تولید خودرو در شرکت‌های خودروساز سبب کاهش درآمدهای دولت از ناحیه شماره‌گذاری خواهد شد. از سوی دیگر افزایش قیمت خودرو در بازار سبب می‌شود که مشتریان کمتری در بازار حضور یافته و به داد و ستد بپردازند، بنابراین درآمد دولت از ناحیه مالیات دریافتی حاصل از نقل‌وانتقال خودرو کاهش خواهد یافت. همچنین با تداوم توقف واردات خودرو، نباید درآمدی از این ناحیه برای دولت متصور شد مگر اینکه دولت برای کاهش التهابات بازار، با ورود خودرو ولو دست دوم به کشور موافقت کند که اگر چنین اتفاقی رخ دهد به‌طور حتم از ناحیه اخذ تعرفه و عوارض درآمد مناسبی نصیب دولت خواهد شد. در همین حین برخی از کارشناسان از زاویه دیگری وضعیت کنونی خودرو را به کسری بودجه سال آینده تعمیم می‌دهند. آنچه مشخص است در حال‌حاضر خودروسازان به واسطه قیمت‌گذاری دستوری، عدم بهره‌وری و نبود تکنولوژی تولید در این شرکت‌ها با زیان انباشته حدود ۵۰ هزار میلیاردی مواجهند حال آنکه تولید هر خودرو نیز با ضرر انجام می‌شود. به این ترتیب دولت طی ۲سال گذشته با وجود ضرر و زیان تولید و ناکارآمدی خودروسازان برای تداوم تولید تسهیلات‌دهی از منابع بانکی را در دستور کار قرار داد. این در شرایطی است که خودروسازان به دلیل افت تولید و بدهی به قطعه‌سازان قادر به پرداخت تسهیلات مذکور نبودند که همین امر معوقات بانکی را منجر شده است. حالا کارشناسان معتقدند که زیان انباشته، ضرر تولید و حتی معوقات بانکی نیز می‌تواند منجر به کسری بودجه شود چراکه این موارد امکان سرایت به دیگر بخش‌های دولتی را دارد.

بنابراین با توجه به اظهارات این کارشناسان، صنعت خودرو که در سال‌هایی پیشرو رشد اقتصادی کشور بود، حالا در وضعیتی قرار گرفته که می‌تواند دولت را به زحمت بیندازد.

   جایگزین منابع درآمدی دولت

دولت طی سه سال گذشته همراه با اعمال تحریم‌های بین‌المللی علیه صنعت خودرو کشور تنها به فکر تداوم تولید در شرکت‌های خودروساز بوده است. آنچه مشخص است با وجود توقف واردات خودرو دولت راضی به تعطیلی خودروسازی‌ها نیست، برای همین تا حد امکان با تسهیلات‌دهی و حمایت از این بخش در پی سرپا نگه داشتن صنعت خودرو در روزگار تحریم است. با این حال خودروسازی کشور به دلیل زیان انباشته و ضرر تولید که به واسطه قیمت‌گذاری دستوری روند صعودی نیز به خود گرفته، نمی‌تواند خواسته دولت مبنی بر رشد تولید و عرضه مناسب به بازار را اجابت کند. به این ترتیب به‌نظر می‌رسد شرایط کنونی صنعت خودرو دولت را نیز بلاتکلیف کرده است چراکه از یک‌سو دیگر قادر به تزریق نقدینگی به شرکت‌های خودروساز نیست و از سوی دیگر به‌طور روزانه بر التهابات تولید و بازار خودرو نیز اضافه می‌شود. با این اوصاف واگذاری سهام و کسب درآمد در این زمینه می‌تواند فکر عاقلانه‌ای از سوی دولت باشد.

به این ترتیب در شرایطی که به‌نظر می‌رسد دولت باید از منابع درآمدی خودرو در سال آینده چشم‌پوشی کند اما می‌تواند منابع دیگری را جایگزین کند. در این زمینه واگذاری سهام دولت در شرکت‌های خودروساز می‌تواند نقدینگی مناسبی را نصیب دولت کند. واگذاری سهام یا خصوصی‌سازی دو شرکت خودروساز در زمان وزارت رضا رحمانی وزیر پیشین صمت مطرح و وی سه فرآیند برای واگذاری سهام خودروسازان تعریف کرد. در موضوع خصوصی‌سازی وی تصمیم‌گیر نبود و مصوبه شورای هماهنگی اقتصادی سران سه قوه در این زمینه رحمانی را مجاب به این واگذاری کرده بود. آنچه مشخص است یکی از اهداف اصلی شورای هماهنگی سران سه قوه برای فروش سهام خودروسازان تامین نقدینگی برای دولت و کسب درآمد در این زمینه بود. در هر حال واگذاری سهام همچنان موضوع مطرح در دولت است و قرار است دولت نه به‌صورت یکجا بلکه به‌صورت بلوکی نسبت به واگذاری سهام خودروسازان اقدام کند که در صورت محقق شدن، درآمد خوبی از این ناحیه نصیب دولت خواهد شد. اما مالیات از نقل‌وانتقال خودرو هم می‌تواند جایگزین منابعی شود که دیگر برای دولت درآمدی ندارد. مالیات بر عایدی سرمایه که قرار بود دولت لایحه آن را به مجلس بدهد اگر چه هنوز نهایی نشده اما می‌تواند درآمد مناسبی را نصیب دولت کند. در حال حاضر به واسطه فاصله قیمتی خودرو از کارخانه تا شرکت، دلالان و سوداگران خودرو سودهای هنگفتی نصیب خود می‌کنند، این در شرایطی است که دولت می‌تواند با در نظر گرفتن مالیات برای نقل‌وانتقال خودرو از این ناحیه کسب درآمد کند.

   امکان تحقق درآمدها از ناحیه خودرو

همان‌طور که عنوان شد افق تولید و عرضه شرکت‌های خودروساز به‌رغم رشد ۲۳ درصدی که در نیمه اول سال‌جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته ثبت شده چندان روشن نیست.

مه آلود بودن وضعیت تولید و عرضه خودرو در مدت باقی مانده از سال جاری در حالی که دولت در میان ردیف‌های درآمدی خود مبالغی را به دریافت عوارض و مالیات از بخش خودرو اختصاص داده است، می‌تواند به نوعی جلوی تحقق درآمدهای پیش‌بینی شده دولت از این ناحیه را سد کند.   

حسن خوشپور از مدیران سابق سازمان برنامه بودجه در این ارتباط به «دنیای‌اقتصاد» می‌گوید: آن بخش از درآمدهایی که دولت در قالب عوارض و مالیات از شرکت‌های خودروساز دریافت می‌کند چنانچه با افت تولید خودروسازان همراه شود قطعا محدود خواهد شد.

این مدیر سابق سازمان برنامه بودجه ادامه می‌دهد: افت تولید شرکت‌های خودروساز و به‌دنبال آن کاهش عرضه و فروش توسط آنها سبب می‌شود تا درآمدهایی که دولت از این ناحیه در لایحه بودجه برای خود پیش‌بینی کرده است با کاهش همراه شود، کاهش درآمدهای دولتی نیز خود را در کسری بودجه نشان می‌دهد.

این کارشناس اقتصادی معتقد است چنانچه دولت بخواهد درآمدهای پیش‌بینی شده خود را از بخش خودرو به‌رغم افت تولید و عرضه شرکت‌های خودروساز کماکان محقق کند باید به فکر افزایش عوارض و مالیات‌های تعریف شده از این بخش باشد. خوشپور البته بالا بردن عوارض و مالیات‌ها در شرایط فعلی را برای تحقق درآمدهای پیش‌بینی شده دولت از ناحیه خودرو امکان‌پذیر نمی‌داند. این مدیر سابق سازمان برنامه و بودجه می‌گوید دلیل این مساله را باید در روندهای حاکم بر بودجه‌نویسی کشور جست‌وجو کرد. وی معتقد است سیستم بودجه نویسی از انعطاف لازم در این زمینه برخوردار نیست.

محمد ارباب افضلی کارشناس اقتصادی نیز با خوشپور در ارتباط با افت درآمدهای پیش‌بینی شده دولت در لایحه بودجه از ناحیه چالش‌هایی که در مسیر تولید و عرضه خودرو وجود دارد، موافق است.

ارباب افضلی به خبرنگار ما می‌گوید: در سال‌های پیش از تحریم و زمانی که واردات خودرو آزاد بود دولت تمرکز خود را در بخش درآمدی از ناحیه خودرو روی حقوق گمرکی ناشی از واردات قرار داده بود.

او ادامه می‌دهد اما در حال حاضر دولت در بخش درآمدی از ناحیه خودرو توجه خود را روی دریافت مالیات و عوارض از شرکت‌های خودروساز در قالب مالیات شماره‌گذاری، فروش و همچنین دریافت مالیات از نقل‌وانتقال خودرو قرار داده است، البته به‌دنبال این نیست که از این مسیر درآمدهای خود از ناحیه واردات را که در حال حاضر امکان تحقق ندارند پوشش دهد.

این کارشناس اقتصادی می‌گوید: با اینکه دولت تلاش کرده درآمدهای خود از ناحیه خودرو را در بودجه سال جاری هر بیشتر به واقعیت نزدیک کند با این حال با توجه به چالش‌هایی که خودروسازان با آن روبه‌رو هستند به‌نظر می‌رسد دولت نتواند درآمدهای پیش‌بینی شده خود از این ناحیه را در مدت باقی مانده تا پایان سال جاری محقق کند.

ارباب افضلی معتقد است از آنجا که درآمدهای تعریف‌شده از بخش خودرو به نسبت سایر ردیف‌های درآمدی (به‌طور مثال درآمدهای نفتی) رقم قابل توجهی را شامل نمی‌شود، چنانچه دولت نتواند پیش‌بینی خود را از ناحیه خودرو محقق کند به‌دنبال این نخواهد بود تا با استفاده از ابزارهای قانونی (مانند ارائه لایحه متمم بودجه به مجلس) به هر صورت ممکن درآمدهای پیش‌بینی‌شده خود را از بخش خودرو محقق کند.

این کارشناس اقتصادی می‌گوید: دولت تلاش خواهد کرد با تمرکز روی ردیف‌های درآمدی که از اهمیت بالاتری برخوردار هستند و امکان تحقق بیشتری دارند، منابع خودرویی را جبران کند.

ارباب افضلی، جایگزین کردن مسیرهای جدید درآمدی از ناحیه خودرو مانند مالیات بر عایدی سرمایه را در شرایط فعلی که درآمدهای دولت از ناحیه واردات و همچنین دریافت عوارض و مالیات از خودروسازان تحت فشار قرار دارد، مناسب نمی‌داند.

به گفته این کارشناس اقتصادی به‌کارگیری این مسیرها نمی‌تواند راهکار بلندمدت باشد بلکه در بهترین حالت در کوتاه‌مدت می‌تواند چالش درآمدی دولت را تا حدودی بر طرف کند.

– انعکاس تورم انتظاری در پیش‌فروش خودرو

دنیای‌اقتصاد نوشته است: با برگزاری مراسم قرعه‌کشی طرح‌های فروش اخیر خودرو، مشخص شد در مجموع بیش از سه میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در آنها شرکت کرده‌اند که در این بین، بالغ‌بر ۷۰۰ هزار نفر، متقاضی محصولات پیش‌فروشی بوده‌اند. ایران‌خودرو هفته گذشته دو طرح فروش فوق‌العاده و پیش‌فروش را به‌طور همزمان اجرا کرد تا در مجموع حدود ۳۲ هزار خودرو را در قالب این طرح‌ها عرضه کند. استقبال سه میلیون نفری از فروش فوق‌العاده چندان مساله عجیبی به نظر نمی‌رسد، چه آنکه در این طرح، اولا قیمت‌ها قطعی و بسیار کمتر از بازار در نظر گرفته شده‌اند و ثانیا بازه زمانی تحویل نیز حداکثر سه ماه است.

 با این شرایط، هر متقاضی نامش در قرعه‌کشی فروش فوق‌العاده از گوی بیرون آمده، عملا صاحب سودی هنگفت (شاید بیش از ۱۵۰ میلیون تومان) شده است. این در حالی است که استقبال بالغ‌بر ۷۰۰ هزار نفری از پیش‌فروش، نشان از تورم انتظاری بالای شهروندان در بازار خودرو دارد. در روش پیش‌فروش، قیمت نهایی خودروهای عرضه شده مشخص نیست، ضمن آنکه بازه زمانی تحویل نیز سال آینده خواهد بود. با توجه به اوضاع اقتصادی نابسامان کشور و رشد رسمی هرچند وقت یکبار نرخ کارخانه‌ای خودروها، قیمت سال آینده محصولاتی که در طرح پیش‌فروش عرضه شده‌اند، احتمالا بسیار بالاتر از حال خواهد بود. هم اکنون هر سه ماه یکبار قیمت کارخانه‌ای خودروهای داخلی افزایش می‌یابد و با توجه به اینکه آخرین بازنگری در مرداد صورت گرفته، خودروها تا قبل از تحویل به برندگان قرعه‌کشی، حداقل سه مرحله دیگر افزایش قیمت خواهند داشت. اگر فرض کنیم در هر مرحله مثلا ۱۰ درصد به قیمت‌ها اضافه شود (که البته احتمالا بیشتر خواهد بود)، خودروهای پیش‌فروشی حداقل ۳۰ درصد رشد قیمت خواهند داشت.

با این پیش‌فرض، خودرو ۱۰۰ میلیونی حال حاضر، در سال آینده ۳۰ میلیون تومان گران تر از زمان ثبت‌نام خواهد بود و این تازه، حداقل گرانی قابل‌پیش‌بینی است. این موضوع نشان می‌دهد بالغ‌بر ۷۰۰ هزار نفری که در طرح پیش‌فروش خودرو شرکت کرده‌اند (با فرض اینکه قصد همه خرید خودرو بوده نه امتحان کردن شانس شان)، پذیرفته‌اند که قیمت نهایی خودروهای ثبت‌نامی (طی سال آینده) بسیار بالاتر از مقطع فعلی خواهد بود. در واقع تورم انتظاری مشتریان درباره قیمت کارخانه‌ای خودروها به حدی بالا رفته که آنها با علم به چند مرحله افزایش قیمتی که نصیب خودروهای پیش‌فروشی خواهد شد، باز هم در این طرح شرکت کرده‌اند. ۷۰۰ هزار و اندی شرکت‌کننده در پیش‌فروش خودرو، احتمالا به این نتیجه رسیده‌اند قیمت بازار خودروها در سال آینده همچنان بسیار بالاتر از نرخ کارخانه‌ای آنها خواهد بود، بنابراین در صورت برنده شدن در قرعه‌کشی (حتی با فرض رشد حداقل ۳۰ درصدی قیمت کارخانه‌ای محصولات پیش‌فروش شده) باز هم سود خواهند برد.

 طبعا بخشی از شرکت‌کنندگان در طرح پیش‌فروش، به‌دنبال استفاده از خودروی ثبت‌نامی‌شان در صورت برنده شدن هستند و خیلی‌ها نیز به‌دنبال فروش آن در بازار آزاد هستند. هر دو دسته در واقع پیش‌بینی‌شان این است که سال آینده نیز اختلاف زیادی بین نرخ کارخانه و بازار خودروها وجود خواهد داشت، از همین رو در پیش‌فروشی که قیمت نهایی خودروها مشخص نیست و زمان تحویل نیز ماه‌ها بعد خواهد بود، شرکت کرده‌اند.

* شرق

– قاچاق تایرهای فرسوده در انحصار چند نفر

«شرق» از دلایل کمبود مواد  اولیه صنایع بازیافت گزارش داده است:  تایر فرسوده کالایی نیست که قاچاق آن به‌راحتی امکان‌پذیر باشد. کالایی که یک تریلی با ظرفیت ۲۰ هزار تن بار، فقط ۱۵۰ تا ۱۷۰ حلقه از آن (به وزن هفت تا هشت هزار تن) را می‌تواند حمل کند هم بعد از افزایش نرخ ارز به خارج قاچاق می‌شود. فعالان صنعت بازیافت می‌گویند به‌جای آنکه تایرهای فرسوده روکش شوند و مجدد در ایران مورد استفاده قرار بگیرند یا تبدیل به پودر و گرانول شده و در صنعت کفش، کفپوش‌های لاستیکی یا کائوچو به کار گرفته شوند تا چرخ صنعت ایران را بگردانند، از سوی واحدهای غیرمجازی که گاهی در اختیار اتباع بیگانه هستند، تبدیل به قطعات کوچک می‌شوند تا به آن سوی مرزها در کردستان عراق، ترکیه و میرجاوه پاکستان صادر شوند.

قاچاق تایر فرسوده که بعد از ممنوعیت صادرات این محصول به خارج از کشور همچنان ادامه دارد، گویا در انحصار چند نفر است و آنها هم به‌راحتی اطلاعاتی به افراد نمی‌دهند. یکی از آنها مدعی است که محموله‌اش را قانونی صادر می‌کند و به شرط دیدن انبار و داشتن دو هزار تن ضایعات، وارد مذاکره برای صدور محموله می‌شود. قاچاق غیرقانونی تایر و تیوب‌های فرسوده به خارج از کشور، صنایع بازیافت را دچار مشکل کرده است، اما آن‌طور که حمید بهشتی‌منفرد، دبیر کارگروه بازیافت مواد پلیمری اتحادیه بازیافت، به «شرق» می‌گوید، این اتحادیه توانسته با اقداماتی که انجام داده است، موفق شودحدود ۶۰ تا ۷۰ درصد قاچاق را کنترل کند و مواد اولیه را در داخل کشور نگه دارد.

واحدهای مجاز فراوری تایر و تیوب فرسوده از کمبود مواد اولیه برای واحدهایشان گله دارند، اما گویا صحنه‌گردان اصلی بازار این محصول، واحدهای غیرمجازند؛ واحدهایی که کم‌وبیش در حاشیه همه شهرها پیدا می‌شوند. چند سال پیش، نرسیده به مسیر فرعی تالاب بندعلی‌خان قم، در جاده‌ای خاکی، دود سیاهی به آسمان بلند می‌شد که مردم می‌گفتند حاصل سوزاندن تایرهای مستعمل است.

برای کسب اطلاع از تداوم فعالیت آنها به همان محل می‌روم. با گذشت چند سال هنوز هم اثرات لاستیک سوخته روی زمین پیداست. این منطقه و حوالی آن به‌عنوان یکی از قطب‌هایی معروف است که افراد به خرید و فروش انواع ضایعات مشغول‌اند. تایر فرسوده هم یکی از اقلام مورد معامله آنهاست. تا پیش از این کودکان کاری که لاستیک فرسوده ماشین‌آلات سنگین را جمع‌آوری می‌کردند، در این جاده خاکی آنها را به آتش می‌کشیدند تا ضایعات فلزی داخل تایرها را به فروش برسانند، اما اهالی منطقه می‌گویند این روزها کمتر دود سیاه حاصل از سوزاندن لاستیک به آسمان بلند می‌شود.

با بچه‌هایی که به کسب‌وکار بازیافت غیرمجاز لاستیک مشغول هستند، به گفت‌وگو می‌نشینم. علی که حدودا ۱۴ سال دارد، می‌گوید که مدل کسب‌وکارشان عوض شده است؛ قبلا لاستیک‌های فرسوده کامیون، تریلی یا تراکتور را که کنار مزرعه رها شده بود، جمع‌آوری می‌کردند و برای به‌دست‌آوردن فلزاتش آتش می‌زدند، اما حالا لاستیک‌ها را خرد می‌کنند تا به واسطه‌ای دیگر که وانتی آبی دارد، با قیمت بیشتر بفروشند. البته کار بچه‌ها کمی هم توسعه پیدا کرده است؛ آنها فقط لاستیک کهنه‌های رهاشده کنار مزارع را جمع نمی‌کنند، به قول خودشان از آپاراتچی‌های اطراف هم لاستیک کهنه می‌خرند. بچه‌ها شنیده‌اند که تایرها در ذوب‌آهن هم خریدار پیدا کرده است و احتمال می‌دهند به همین دلیل قیمت‌ها بالا رفته است.

قانونی صادر می‌کنم

کودکان کار حاشیه شهرها، فقط بخشی از حلقه غیرمجاز بازیافت تایر و تیوب‌های فرسوده هستند. آن‌طور که بازیافت‌کنندگان رسمی تایرهای فرسوده می‌گویند، واحدهای غیرمجاز مهم‌ترین رقبای آنها به حساب می‌آیند. فعالان مجاز صنعت بازیافت، قاچاق تایر را یکی از عوامل مهم کمبود مواد اولیه برای واحدهایشان معرفی می‌کنند؛ زیرا دو سال است که صادرات تایر و تیوب به خارج ممنوع شده است.

فعالان صنعت بازیافت می‌گویند تایرهای فرسوده به کردستان عراق، ترکیه و میرجاوه پاکستان صادر می‌شود و این محموله را حتما در کامیون‌های روباز باید قاچاق کرد، مگر اینکه ضایعات تیوب باشد که بشود آن را به‌صورت قطعات مکعبی از کشور خارج کرد. برخی هم بر این باورند که داخل این مواد ضایعاتی مواد مخدر هم قاچاق می‌شود. جست‌وجو برای یافتن نام کسانی که در قاچاق تیوب و تایر نقش دارند، به چند نام محدود می‌شود؛ نام‌هایی که به‌راحتی اطلاعاتی در دسترس قرار نمی‌دهند و مدعی‌اند کارشان کاملا قانونی است. یکی از آنها شرط ارائه اطلاعات را بازدید از انبار ضایعات تیوب و تایر معرفی می‌کند. او می‌گوید محموله زیر دو هزار تن برای صادرات به خارج نمی‌پذیرد. فعالان غیرمجاز بازار مواد بازیافتی اطلاعات بیشتری درباره نحوه کارشان و اینکه محموله‌ها را به کدام کشورها صادر می‌کنند، در اختیارم قرار نمی‌دهند.

نبود آمار دقیق از ضایعات تایر و تیوب

در ایران چقدر تایر ضایعاتی داریم؟ چرا واحدهای تولیدی با کمبود ماده اولیه مواجه شده‌اند؟ چگونه می‌توان این بازار را ساماندهی کرد؟ حمید بهشتی‌منفرد، دبیر کارگروه بازیافت مواد پلیمری اتحادیه بازیافت، در گفت‌وگو با «شرق» بیان می‌کند: در سال ۹۸، حدود ۲۵۰ تا ۲۶۰ هزار تن تایر و تیوب در داخل تولید می‌شد. تقریبا ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تن هم واردات داشتیم. به این ترتیب حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ هزار تن تایر و تیوب انواع وسیله نقلیه در کشور وجود دارد.

او اضافه می‌کند: از کل حجم موجود در کشور، بین هشت تا ۱۰ هزار تن تیوب و بقیه انواع تایر است.

به گفته بهشتی، در کشورهای خارجی فرمول‌هایی دارند که میزان تیوب فرسوده را تخمین بزنند. سرانه تایر را به‌ازای هر پنج تا شش نفر، یک حلقه در نظر می‌گیرند یا میزان تایر فرسوده حدود شش کیلوگرم به‌ازای هر نفر در نظر گرفته می‌شود، اما در ایران به دو علت نمی‌توانیم آمار دقیقی از تایر فرسوده داشته باشیم.

او اضافه می‌کند: در کشورهای خارجی مراکز دپویی وجود دارد یا شرکت‌هایی هستند که واسط بین شهرداری و بخش خصوصی، مسئول بازیافت هستند و تایرها را در محل‌هایی دپو می‌کنند و برای واحدهای بازیافت به‌صورت رایگان می‌فرستند. حتی برای بازیافت تایر جوایز بازیافتی هم در نظر گرفته می‌شود.

دبیر کارگروه بازیافت مواد پلیمری می‌گوید: ما در ایران مراکز دپو نداریم. استانداردهای مصرف تایر هم در ایران وجود ندارد.

او ادامه می‌دهد: در دیگر کشورها اگر ضخامت عاج از حد خاصی کمتر شد، پلیس اجازه تردد به خودرو نمی‌دهد. در ایران به خاطر مباحث اقتصادی، لاستیک تا زمانی که بترکد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. با توجه به اینکه در ایران فرمول خاصی برای مصرف تایر نداریم، نمی‌دانیم چقدر تایر فرسوده در کشور وجود دارد.

وجود ۱۳ تا ۱۴ میلیون تایر فرسوده در  ایران

بهشتی براساس برآوردها می‌گوید: براساس آماری که ما به‌صورت حدودی از تعداد تایرهای فرسوده داریم (که ممکن است دقت هم نداشته باشد)، ۱۳ تا ۱۴ میلیون حلقه تایر فرسوده در کشور وجود دارد. حدود ۲۵۰ هزار تن هم تیوب فرسوده در ایران داریم.

او با اشاره به واحدهای زیرپله‌ای فعال در صنعت بازیافت تیوب و تایر بیان می‌کند: از واحدهای زیرپله‌ای آمار دقیقی در دسترس نیست، اما ظرفیت اسمی شرکت‌های روکش تایر که پروانه بهره‌برداری دارند و عضو اتحادیه صنایع بازیافت هستند، بین ۷۰ تا ۱۰۰ هزار تن است، اما هیچ‌گاه این رقم محقق نمی‌شود.

دبیر کارگروه بازیافت مواد پلیمری عنوان می‌کند: در کشور به خاطر اینکه تبلیغات مثبتی روی تایرهای روکشی انجام نشده است، از این مسئله خیلی استقبال نمی‌شود؛ درصورتی‌که اگر تایر به‌صورت استاندارد روکش شود، خیلی می‌تواند مفید باشد.

او قیمت تایر روکش‌شده را یک‌چهارم یا یک‌پنجم تایر نو معرفی می‌کند و عدم استقبال کامیون‌داران از تایرهای روکش‌شده را عاملی می‌داند که سبب شده است شرکت‌های روکش تایر، با ۳۰ تا ۵۰ درصد ظرفیت خود کار کنند.

بهشتی اضافه می‌کند: از سوی دیگر به دلیل واردات تایرهای بی‌کیفیت چینی، تا حدود زیادی میزان تایرهایی که قابلیت روکش‌شدن داشته باشند، در کشور کاهش یافته است؛ در نتیجه مواد اولیه به دست این شرکت‌ها نمی‌رسد.

او می‌گوید: حداکثر ۱۰ درصد تایر فرسوده در کشور روکش می‌شود.

جلوی قاچاق را گرفتیم

دبیر کارگروه بازیافت مواد پلیمری درباره قاچاق تایر می‌گوید: بحث صادرات و قاچاق تایر چندی است مطرح شده. در دو، سه سال اخیر وزارت صمت و ستاد مبارزه با قاچاق کالا با ما همراهی کردند و با توجه به نیاز صنایع داخل، جلوی صادرات تایر فرسوده را گرفتند. قاچاق آن را هم محدود کردیم.

او ادامه می‌دهد: واحدهای غیرمجاز تایر را با استفاده از گیوتین و دستگاه‌های برش به تکه‌های پنج تا ۲۰‌سانتی‌متری تبدیل می‌کنند و به آن سوی مرزها می‌فرستند.

بهشتی می‌گوید: جذابیت صادرات وقتی قیمت ارز افزایش می‌یابد، بیشتر می‌شود. اگرچه ممنوعیت صادرات ایجاد کردیم، اما ازطریق یک‌سری مرزهایی که داشتیم، تایر فرسوده قاچاق می‌شد. جلساتی با ستاد مبارزه با قاچاق کالا و سوخت برگزار کردیم تا جلوی قاچاق هم گرفته شود.

او اضافه می‌کند: متأسفانه با بازتابی که از بازار دریافت می‌کنیم، صد درصد نتوانسته‌ایم جلوی قاچاق را بگیریم، اما تا حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد موفق بوده‌ایم.

دبیر کارگروه بازیافت مواد پلیمری یادآور می‌شود: ما تا سال گذشته با کمبود خیلی شدید ماده اولیه در واحدهای بازیافت مواجه بودیم و قیمت آن روزبه‌روز افزایش می‌یافت. درحال‌حاضر شرایط کمی بهتر از قبل شده است.

به گفته او، تایرهای ضایعات ازطریق نیسان و واحدهای کوچک از اطراف شهرها جمع می‌شود. یک‌سری اتباع و برادران افاغنه در این حوزه فعال هستند و پس از جمع‌آوری تایر، آنها را در واحدهای غیرمجاز خرد و اقدام به قاچاق آنها می‌کنند.

بهشتی یادآور می‌شود: یکی از مشکلات ما همین واحدهای غیرمجاز و اتباع حاضر در صنعت بازیافت هستند. برای مواد اولیه شرکت‌های بازیافتی به فاکتور نیاز داریم، اما اتباع نمی‌توانند برای ما فاکتور رسمی صادر کنند. از اسفند سال گذشته تاکنون قیمت ضایعات تایر و تیوب بین ۸۰ تا صد درصد افزایش یافته است. حمل‌ونقل گران شده و بهانه جمع‌آوری‌کنندگان افزایش نرخ ارز است.

تعریف سامانه برای عرضه ضایعات

دبیر کارگروه بازیافت مواد پلیمری درباره راهکارهای کنترل قیمت ضایعات تایر و تیوب عنوان می‌کند: بر اساس جلساتی که در اتحادیه داشتیم، نهایتا به این نتیجه رسیدیم که به سامانه‌ای نیاز داریم که عرضه و تقاضا داخل این سامانه به شکل شفاف ثبت شود.

او اضافه می‌کند: کسی که تأمین‌کننده است، موادش را در این سامانه عرضه کند و مصرف‌کننده هم برای خرید اقدام می‌کند تا در نهایت مازاد عرضه شناسایی شود و در صورت نیاز صادرات انجام شود.

بهشتی یادآور می‌شود: چنین سامانه‌ای بحث واسطه‌گری را که عامل افزایش قیمت شده است، محدود می‌کند.

او تأکید می‌کند: به واحدهای بازیافت باید تسهیلات بدهند. این واحدها باید کمک‌های دولتی و معافیت مالیاتی داشته باشند. هزینه حمل‌ونقل، قیمت تمام‌شده را بالا می‌برد. اگر واقعا قوانین مرتبط اجرا شود، شرکت‌های بازیافتی می‌توانند جانی بگیرند.

دبیر کارگروه بازیافت مواد پلیمری می‌گوید: از بازیافت تایر و تیوب، پودر لاستیک گرفته می‌شود که برای صنایع کفش و آسفالت مناسب است. از گرانول لاستیک که کمی درشت‌تر از پودر است نیز برای کفپوش‌ها و چمن مصنوعی می‌توان استفاده کرد. این محصول در تولید کائوچوی دو بار احیاشده هم کاربرد دارد و ارزش افزوده بالایی تولید می‌شود.

او بیان می‌کند: به دلیل تحریم‌ها نمی‌توانیم از کشورهای خوب ماشین‌آلات وارد کنیم. با توجه به قیمت ارز، مجبوریم ماشین‌آلات درجه‌چندم چینی را بخریم. ماشین‌آلات به‌روز نیاوردیم و هزینه تولید بالا رفته است.

بهشتی می‌گوید: حمل ماده اولیه یعنی تایر فرسوده خیلی هزینه‌بر است. اگر بخواهیم با یک تریلی که ۲۰ تن کالا حمل می‌کند، تایر حمل کنیم، ۱۷۰ تا ۱۸۰ حلقه لاستیک با وزن هفت تا هشت هزار کیلوگرم می‌توان بار زد؛ این در حالی است که تریلی کرایه ۲۰ هزار کیلوگرم بار را می‌گیرد. این هزینه در تناژ بالا عدد سرسام‌آوری می‌شود.

* کیهان

– آدرس غلط برخی اعضای اتاق بازرگانی درباره ریشه مشکلات اقتصادی

کیهان نوشته است: در شرایطی که برخی اعضای اتاق بازرگانی ایران با دادن آدرس غلط، مشکلات واردات غذا و دارو را به FATF گره می‌زنند، بررسی بندهای گروه ویژه اقدام مالی (FATF)نشان می‌دهد اقلام بشردوستانه جزو موارد ممنوعه تجاری این گروه نیستند.

وضعیت ناگوار اقتصاد کشور، بازار تحلیل‌ها و ریشه‌یابی مشکلات اقتصادی را داغ کرده است، در این بین برخی افرادی که باید در برابر عملکرد خود پاسخگو باشند، تقصیرات را گردن عوامل بیرونی (مانند تحریم) می‌­اندازند. نمونه جدید این رفتار را هم در اظهار نظر رئیس‌کل بانک مرکزی می‌بینیم که افزایش حجم نقدینگی را به عوامل برون­زا (تحریم) ربط داد! در حالی که قبل از تحریم‌ها وحتی در زمان انعقاد برجام هم شاهد افزایش روزافرون نقدینگی بودیم. نمونه دیگر چنین رفتاری را در برخی اعضای اتاق بازرگانی ایران می‌توان مشاهده کرد. در هفته‌های اخیر برخی اعضای اتاق بازرگانی، مجددا مدعی شده‌اند حضور مجدد ایران در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی (FATF)، خسارت زیادی به کشورمان وارد کرده و حتی مانع ورود دارو و تجهیزات پزشکی به ایران شده است.

اخیرا علی شریعتی عضو اتاق بازرگانی ایران در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا گفته: «چند ماه است بدنبال واردات واکسن آنفولانزا به کشور هستند؛ باید پرسید چرا نمی‌شود؟ و واکسن به موقع نمی‌آید؟ ‌ آیا پول آن به موقع پرداخت نمی‌شود؟ این مشکل به این دلیل نیست که ما پول نداریم یا نمی‌دانیم از کجا باید خریداری کنیم، بلکه بخاطر این است که به دلیل FATF مشکل داریم و نمی‌توانیم این پول را انتقال دهیم. همه می‌دانند این انتقال پول برای واکسن و درمان مردم است، اما انتقال پول در شرایطی که ما در لیست سیاه FATF قرار داریم دشوار است. در همه دنیا پول به راحتی منتقل می‌شود اما چرا واکسن ما با این‌همه خواهش، التماس و واسطه به دستمان می‌رسد. چون به دلیل تحریم‌ها و لیست سیاه FATF، نمی‌توانیم مبادلات خود را به درستی انجام دهیم.»

خبرگزاری فارس درباره این ادعای عضو اتاق با بیان اینکه قبلا هم برخی اعضای اتاق بازرگانی ادعاهای مشابهی مطرح کرده بودند، نوشت: مثلا علیرضا کلاهی، عضو اتاق بازرگانی ایران آذر ماه پارسال گفته بود «اکنون در بحث واردات غذا و دارو ما نقل و انتقالات بانکی داریم و چند بانک ایرانی خارج از کشور این کار را انجام می‌دهند با عدم اجرای قانون مبارزه با پولشویی (FATF) همین اندک نقل و انتقالات نیز از دست خواهد رفت و در واردات غذا و دارو با مشکل مواجه خواهیم بود.»

FATF چه می‌گوید؟

این ادعاها در حالی مطرح شده که FATF اساسا نهادهایی که در حوزه‌ اقلام بشردوستانه (غذا، دارو و تجهیزات پزشکی) فعالیت دارند را دارای ریسک بالا نمی‌داند و اعلام می‌دارد که اجرای استانداردهای FATF نباید در تجارت بشردوستانه خللی وارد کند. در دستورالعمل FATF با عنوان «بهترین اقدامات در مقابله با سواستفاده از سازمان‌های غیرانتفاعی»، توصیه‌هایی جهت جلوگیری از پولشویی و تامین مالی تروریسم در نهادهای غیرانتفاعی اعلام شده است.

در بند ۲۲ این دستورالعمل آمده است: «هم‌چنین به عنوان یک اصل، همکاری با توصیه‌های FATF نباید تعهدات یک کشور ذیل منشور سازمان ملل و قوانین حقوق بشر بین‌المللی جهت ارتقای احترام جهانی برای حقوق بنیادین بشر و آزادی‌ها مانند آزادی بیان، دین یا گردهمایی مسالمت‌آمیز را مختل کند.»

یکی از حقوق بنیادین بشر در منشور سازمان ملل دسترسی به غذا و دارو است و دستورالعمل FATF در اینجا عنوان می‌کند که اجرای استانداردهای این نهاد نباید تجارت غذا و دارو را مختل نماید. در بند ۶۸ این دستورالعمل آمده است: «موسسات مالی هم‌چنین نباید تمام نهادهای غیرانتفاعی را به عنوان حوزه‌ پرریسک ببینند. بیشتر موسسات غیرانتفاعی (استفاده از عبارت موسسه غیرانتفاعی فراتر از تعریف FATF) با ریسک کمی در جهت سواستفاده برای تامین مالی تروریسم مواجه هستند. به عنوان مثال، موسسات مالی نباید نهادهای غیرانتفاعی (طبق تعریف FATF) را به عنوان حوزه‌ پرریسک ببینند، تنها به این دلیل که آنها در محیط‌های با نقدینگی بالا یا در کشورهایی با نیاز بشردوستانه بالا فعالیت می‌کنند.»

بنابراین، اختلال در تراکنش‌های بشردوستانه از جمله غذا و دارو ارتباطی با FATF ندارد زیرا مطابق استانداردهای این نهاد بین الدولی، این حوزه با ریسک پایین در نظر گرفته می‌شود. در نتیجه، دلیل ایجاد اختلال در این تبادلات مالی مانند سایر نقل و انتقالات مالی کشورمان چیزی جز تحریم‌های آمریکا علیه ملت ایران نیست. به عنوان نمونه، می‌توان به مشکل کشورمان برای استفاده از منابع نفتی بلوکه شده در کره‌جنوبی‌اشاره کرد. ایران ماه­هاست برای تامین کالاهای اساسی به دنبال استفاده از منابع ارزی بلوکه شده خود در کره جنوبی بوده‌اما تاکنون به دلیل تحریم های آمریکا، امکان استفاده از این منابع برای تامین نیازهای غذایی کشور فراهم نشده است.

بگذریم که در همین مورد هم بعضی اعضای اتاق بازرگانی در برخی موارد چشم به عوامل بیرونی برای گشایش در استفاده از منابع بلوکه شده داشتند، مثلا حسین تنهایی، رئیس‌اتاق بازرگانی ایران و کره جنوبی در خرداد ماه گفته بود: «شرایط بگونه‌ای نیست که کره جنوبی حاضر به انجام خواسته‌های به حق ما باشد مگر اینکه خود ایالات متحده به نحوی به سئول چراغ سبز نشان دهد …»

نکته دیگر آن است که FATF اساسا امکان محدود کردن تجارت کشورها و مبادلات بانکی را ندارد. تنها کارکرد این کمیته اعلام میزان ریسک کشورها است و بر خلاف تحریم‌های آمریکا عملا امکان و ضمانت اجرایی برای اعمال محدودیت علیه هیچ کشوری را ندارد.

صحنه‌گردانی دو بانک خاص

پشت پرده اظهارات تجار درباره FATF

فعالان اقتصادی و برخی اعضای اتاق بازرگانی‌ که از ضرورت عضویت ایران در FATF صحبت می‌کنند به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول کسانی هستند که به دلیل استفاده از رانت کانال مالی تحریمی مورد تایید آمریکا، به ‌دنبال باقی ماندن ایران در این کانال هستند و از هر پیامی که بتواند این کانال را زنده نگه دارد، استفاده می‌کنند. این دسته عملا در دو اتاق مشترک ایران و اتریش و ایران و ایتالیا متمرکز هستند. صحنه‌گردانی پشت پرده دو بانک خصوصی خاص که آنها نیز بزرگ‌ترین بهره را از تمرکز و انحصار انتقالات مالی از کانال خود می‌برند، به افزایش این فشارها کمک می‌کند.

بخش دیگری از اعضای اتاق بازرگانی و فعالان اقتصادی، اطلاعی از فرایند و کارکرد تحریم‌های آمریکا و تفاوت آن با FATF  ندارند. حوزه انتقالات مالی موضوعی نیست که تجار از کیفیت آن مطلع باشند. وقتی حساب تاجری بسته می‌شود به صرف اینکه به آنها می‌گویند حساب شما به خاطر پولشویی بسته شده است، تصور می‌کنند به خاطر FATF  است در حالی که هشدارهای خزانه‌داری آمریکا برای مشخص کردن مصادیق پولشویی از دید آمریکا هستند و آن چیزی که باعث بسته شدن حساب افراد می‌شود فین‌سن (مرکز مبارزه با جرایم مالی خزانه‌داری آمریکا) است. مدت‌ها گفته می‌شود از دید FATF فضای ایران باید مشمول پولشویی شود نه افراد حقیقی ایرانی.

جنجال برای فرافکنی!

از سوی دیگر بررسی‌ها نشان می‌دهد ازجمله دلایلی که باعث مطرح کردن لزوم عضویت در FATF شده است، اتفاقات ماه‌های اخیر و نقدهایی است که متوجه برخی واردکنندگان و صادرکنندگان شده است. براساس گزارش دیوان محاسبات که بانک مرکزی بخشی از این ارقام را با تعدیل‌هایی پذیرفت، بخشی از ارزهایی که در سال ۹۷ به نرخ ۴۲۰۰ تومان برای واردات به واردکنندگان پرداخت شد، منجر به واردات کالا نشده است. این مسئله سر و صدای زیادی در افکار عمومی و رسانه‌ها به‌وجود آورد. بررسی‌ها نشان می‌دهد برخی فعالان بخش خصوصی جزء کسانی بودند که ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته‌اند اما با آن ارزها وارداتی انجام نداده‌اند.

نکته دیگری که مخاطب آن بخش خصوصی بوده، انتقال ارز حاصل از صادرات است. براساس آمار بانک مرکزی تا پایان تیر ماه حدود ۲۷ میلیارد دلار از ارز حاصل از صادرات توسط صادرکنندگان به کشور بازنگشته است. بازگشت ارز حاصل از صادرات به معنای انتقال آن به داخل کشور نیست بلکه صادرکننده می‌تواند از حساب خود یا حساب طرف تجاری خود به حساب واردکننده ارز را منتقل کند و یا اینکه به صورت نقد و اسکناس به داخل کشور بیاورد. به نظر می‌رسد آنچه که برخی فعالان اقتصادی را به اظهارنظر درباره ضرورت عضویت ایران در FATF متمایل کرده است، تغییر فضای مطالبه‌گری از صادرکنندگان و واردکنندگان درباره دو موضوع مطرح شده و به وجود آوردن فضایی برای توجیه عدم بازگشت ارز حاصل از صادرات است.

* وطن امروز

–  تبدیل چاپ پول به تایپ پول توسط بانک‌ها

وطن امروز از رشد عجیب قیمت کالاهای مصرفی گزارش داده است: طی ۲ هفته اخیر قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی ۱۵ هزار تومان مرغ ۷ هزار تومان و برنج ایرانی ۵ هزار تومان گران‌تر شده است گزارش مرکز آمار نشان‌دهنده افزایش ۶ تا ۱۵۳ درصدی اقلام مصرفی از ابتدای سال جاری تا پایان شهریور است

  قیمت کالاهای پرمصرف سبد خانوارهای ایرانی مانند گوشت، مرغ، برنج و تخم‌مرغ در روزهای اخیر در حال ثبت رکوردهای عجیبی است؛ مرغ کیلویی ۲۷ هزار تومان، برنج کیلویی ۳۱ هزار تومان و گوشت کیلویی ۱۲۰ هزار تومان شرایطی را فراهم کرده است که اقشار آسیب‌پذیر تصمیم به کاهش یا حذف این کالاها از سبد مصرفی خود بگیرند. بخشی از این افزایش قیمت‌ها، معطوف به عوامل ناخواسته مانند ویروس منحوس کرونا و تحریم‌های مالی کشور است اما بخش عمده آنها ریشه در تصمیمات اشتباه و نارسایی‌های اقتصادی دارد.

 به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از «وطن امروز»، اعداد و آمار زبان گویای تشریح شرایط کنونی اقتصادی کشورمان است. بررسی‌ گزارش‌های رسمی مرکز آمار حاکی از آن است که قیمت کالاهای مصرفی از ابتدای سال جاری تا پایان شهریور بین ۶ تا ۱۵۳ درصد افزایش یافته است، البته این آمار برای گزارش‌های رسمی و تا پایان شهریورماه است. بررسی آمار ۶ ماه اخیر نشان می‌دهد بیشترین افزایش قیمت مربوط به مرغ با ۵۶ درصد، پرتقال با ۱۵۳ درصد، ‌تخم‌مرغ با ۳۵ درصد، عدس با ۴۱ درصد و لوبیا چیتی با ۴۱ درصد بوده است.   اما آنچه آژیر خطر معیشتی را به صدا درآورده رشد قیمت در همین ایام گذشته از پاییز است. در همین بازه زمانی کوتاه قیمت هر کیلو مرغ ۷ هزار تومان، هر کیلو برنج ایرانی ۵ هزار تومان و هر کیلو گوشت گوسفندی قریب به ۱۵ هزار تومان افزایش یافته است. در ادامه به بررسی دلایل رشد قیمت‌ها در ۶ ماه اخیر می‌پردازیم:

  حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی

به نظر می‌رسد دولت به این نتیجه رسیده که دیگر به برخی از اقلام ارز ترجیحی ندهد، البته این اقدام بدون برنامه‌ریزی قبلی و با شوک به بازارهای مختلف همراه بوده است. برای مثال حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی کنجاله و سویا ناگهان در روزهای پایانی تابستان سال جاری انجام شد و باعث رشد قیمت مرغ و تخم‌مرغ شد، دیری نپایید که دولت از تصمیم خود برگشت اما باز هم قیمت‌ها روند صعودی خود را حفظ کردند.

  عدم نظارت و سوداگری

یکی دیگر از دلایل رشد قیمت‌ها در روزهای اخیر را می‌توان معطوف به عدم نظارت سیستمی دانست به طوری که با وجود تامین کالاها، آنها سر از بازار سیاه درمی‌آورند. مرسوم است برای مقابله با این دست سوداگری‌ها، دولت رصد مدیریتی در خط تامین کالاهای مختلف داشته باشد که به نظر می‌رسد این ظرفیت تاکنون در کشور ما ایجاد نشده و صرفا نظارت معطوف به برخوردهای فیزیکی شده است. ظرفیت نظارت فیزیکی اساسا پاسخگوی اقتصاد بزرگ کشور نیست.

  تأثیر تورم انتظاری

نباید فراموش کنیم بازارهای مختلف در ماه‌های اخیر بسیار پربازده بوده‌اند؛ از بورس گرفته تا طلا و مسکن، زمانی که یک اقتصاد در چنین شرایطی قرار می‌گیرد بروز تورم انتظاری دور از دسترس نیست. این یعنی دارندگان هر دارایی و کالا احساس می‌کنند باید قیمت کالاهای خود را افزایش دهند؛ در این شرایط ناخواسته قیمت تمام کالاها صعودی می‌شود. البته این جنس تورم در ایران برای کالاهایی که قیمت مصوب ندارد، رخ نمی‌دهد اما در بلندمدت تاثیر خود را روی آنها هم می‌گذارد. این تاثیر در افزایش هزینه‌های تولید محقق می‌شود.

  افزایش قیمت ارز

اصلی‌ترین دلیل رشد قیمت در کوتاه‌مدت رشد قیمت ارز است. نباید فراموش کنیم که در ۶ ماه اخیر قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد ۱۰۰ درصد افزایش داشته است. در کنار رشد قیمت ارز در بازار آزاد، قیمت ارز نیمایی که رابطه مستقیمی با کالاهای وارداتی دارد نیز طی مدت زمان مذکور رشد ۹۰ درصدی داشته است. با در نظر گرفتن این موضوع که بیش از ۸۰ درصد واردات کشورمان معطوف به کالاهای واسطه‌ای و از بنیان‌های تولید است باید این موضوع را بپذیریم که به طور مستقیم رشد قیمت ارز نیمایی می‌تواند روی قیمت محصولات مصرفی مردم تاثیرگذار باشد. اینطور که پیداست دولت هیچ برنامه‌ای برای کنترل قیمت ارز در ماه‌های اخیر نداشته است.

عوامل مختلفی در ایجاد تورم نقش دارند که پس از بررسی آنها، حال به نقش مهم‌ترین و ریشه‌ای‌ترین عامل تورم که همان افزایش نقدینگی بدون پشتوانه است می‌پردازیم. در گذشته اگر خلق نقدینگی را الزاما چاپ پول می‌دانستند، اکنون و با پیشرفت سیستم بانکی، بانک‌های تجاری می‌توانند با تایپ چند عدد روی صفحه کلید، اقدام به خلق نقدینگی از هیچ کنند. نقدینگی از ۲ طریق پرداخت بهره به حساب‌های بانکی و پرداخت تسهیلات اتفاق می‌افتد. دولت با هدف کنترل کوتاه‌مدت تورم، این نقدینگی را با پرداخت بهره‌های بالا در سیستم بانکی حبس کرد. همین امر موجب افزایش روزافزون نقدینگی در کشور شد. اگر این بهره‌ها از طریق سودهای کسب شده توسط بانک پرداخت شود تاثیر زیادی روی تورم ندارد اما مشکل از آنجا شروع می‌شود که بانک‌های زیان‌ده با آسودگی خاطر از عدم نظارت بانک مرکزی، اقدام به پرداخت‌ بهره‌های موهومی کردند. در سمت دیگر و در سایه نبود نظارت بانک مرکزی بر ترازنامه و نسبت کفایت سرمایه بانک‌ها، اعطای تسهیلات بانک‌ها بیش از پیش افزایش یافت؛ تسهیلاتی که برخی از بانک‌ها در ابتدای اعطای آن می‌دانستند که قرار نیست به هیچ وجه به بانک بازگردد. اگر چه این اقدامات شدیدا بر آتش افزایش نقدینگی بدون پشتوانه می‌دمد اما این آتش وقتی شعله‌ورتر می‌شود که دولت برای جبران کسری بودجه‌اش، دست به دامان سیستم بانکی می‌شود و آن را از طریق استقراض از سیستم بانکی تامین می‌کند. با مراجعه به آمار بانک مرکزی مشخص می‌شود نقدینگی در خرداد ۹۹ از ۲۶۵۷ هزار میلیارد تومان به رقم عجیب ۲۹۴۳ هزار میلیارد تومان در شهریور ۹۹ رسیده است. این میزان از افزایش نقدینگی در ۳ ماه، تاکنون بی‌سابقه بوده است که تاثیر آن را می‌توان اکنون در سطح عمومی قیمت‌ها مشاهده کرد.

 گرانی مسأله امروز کشور است

گرانی‌های اخیر صدای رئیس مجلس شورای اسلامی را هم درآورد. دکتر محمدباقر قالیباف دیروز در صحن علنی مجلس نسبت به شرایط موجود انتقاد کرد. وی گرانی‌های افسارگسیخته در بیشتر کالاهای ضروری و مورد نیاز را مساله‌ امروز همه مردم دانست و افزود: این روزها توفیق داشتم درددل‌ها و مطالبات مردم را چه در سیستان‌وبلوچستان، چه در حاشیه مراسم‌های عزاداری بشنوم. حرف اصلی همه مردم یک چیز بود؛ آنها نجیبانه می‌گفتند شما را به خدا، فکری برای گرانی‌ها بکنید و هر کدام نمونه‌هایی از گرانی یک کالا را که در مدتی کوتاه چند برابر شده بود ذکر می‌کردند که از کالاهای اساسی مانند مرغ و لبنیات و کره و تخم‌مرغ تا لوازم خانگی و پوشاک و… را شامل می‌شد. رئیس نهاد قانون‌گذاری همچنین با بیان این مطلب که این یک واقعیت تلخ است که رکوردشکنی‌های نگران‌کننده قیمت ارز و گرانی لجام‌گسیخته، زندگی را بر مردم سخت کرده است، یادآور شد: امروز یک کارگر برای تامین هزینه‌های زندگی خود مجبور است هر ماه یکی از اقلام سبد مصرف خانوار خود را حذف کند؛ امروز حقوق بسیاری از کارگران و معلمان ما این اجازه را به آنها نمی‌دهد که سبد خرید خود را پر کنند و مجبورند با خرید چند قلم کالای ضروری، زندگی خود را بچرخانند.

 مسؤولان در هر جایگاهی هستند برای کنترل گرانی‌ها تلاش کنند

وی افزود: کارگران روزمزدی هستند که با خودشان محاسبه می‌کنند اگر یک وعده غذای کمتر مصرف کنند، می‌توانند شب با دست پرتر به منزل بروند و کمتر شرمنده فرزندان خود شوند و آنچه تحمل این فشار را سخت‌تر می‌کند، سوءمدیریت‌ها، بی خیالی‌ها و بی‌توجهی‌های ملموسی است که باعث شده مردم احساس بی‌پناهی کنند. رئیس قوه مقننه ادامه داد: حداقل کاری که امروز یک مسؤول می‌تواند انجام دهد این است که در کنار مردم باشد تا آنها احساس بی‌پناهی نکنند و تحمل سختی زندگی را برای آنها ساده‌تر کند. امروز همه باید بدانند که بگومگوهای سیاسی برای مردم نان و آب نخواهد شد. وی در ادامه با تأکید بر اینکه باید از منابع موجود به سرعت و با فوریت برای تأمین نیازهای ضروری مردم استفاده کنیم و تمام کشور با هر گرایش و سمت‌وسویی که هستند برای کاهش فشاری که به مردم وارد می‌آید دست به کار شوند، عنوان کرد: مشکل اصلی ما نه کمبود منابع است و نه نبود ایده کارشناسی شده در جهت رفع دشواری‌های معیشتی. مشکل اصلی ما تمرکز نداشتن تصمیم‌گیران روی مسائل روزمره زندگی مردم، سوء‌مدیریت در اجرای درست تصمیمات و در نهایت نداشتن اراده واقعی و موثر برای حل فوری مسائل است.

    جلسه اضطراری رئیس مجلس با دولتی‌ها  درباره گرانی    

رئیس مجلس شورای اسلامی دیروز گفت: امشب (یکشنبه) نشستی با حضور بنده، روسای کمیسیون‌های اقتصادی مجلس، ‌ رئیس‌کل بانک مرکزی و وزرای اقتصادی دولت جهت بررسی وضعیت بازار ارز و نهاده‌های کشاورزی برگزار خواهد شد. محمدباقر قالیباف ادامه داد: ما حتماً باید به اولویت‌های مردم توجه کنیم و این حرف حقی است و فلسفه وجودی ما همین است، کما اینکه الان طرح دوفوریتی مربوط به سبد کالا در کمیسیون مربوطه در حال بررسی است و اعضای این کمیسیون باید تلاش بیشتری برای تسریع این روند داشته باشند. همچنین موضوع گرانی و کنترل بازار در دستور کار جلسه روز چهارشنبه صحن قرار دارد که با حضور وزیر صنعت، معدن و تجارت برگزار خواهد شد. وی یادآور شد: امشب (یکشنبه) نیز ساعت ۸ نشستی با حضور بنده، روسای کمیسیون‌های اقتصادی، برنامه، بودجه و محاسبات، صنایع و معادن، کشاورزی، آب و منابع طبیعی و وزرای مربوطه و رئیس‌کل بانک مرکزی جهت بررسی وضعیت بازار ارز و نهاده‌های کشاورزی برگزار خواهد شد.



منبع خبر

چرا دولت از کسانی که درآمدهای نجومی یک شبه دارند مالیات نمی‌گیرد؟ / آقای همتی کمک بگیرید ضرر نمی‌کنید/ تبدیل چاپ پول به تایپ پول توسط بانک‌ها بیشتر بخوانید »