یک مؤسسه مطالعاتی مدعی شد تکمیل عملیات ویژه توسط نیروهای مسلح فدراسیون روسیه، نه تنها یک پیروزی بر رژیم کییف خواهد بود، بلکه پیروزی روسیه ضربهای سخت به طرح ایجاد «نوآغاز بزرگ» کلاوس شواب خواهد زد.
سرویس جنگ نرم مشرق –مؤسسه راهبردهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی در گزارشی نوشت: تکمیل عملیات ویژه توسط نیروهای مسلح فدراسیون روسیه، نه تنها یک پیروزی بر رژیم کییف خواهد بود، بلکه پیروزی روسیه ضربهای به طرح ایجاد «نوآغاز بزرگ» کلاوس شواب خواهد بود. اتفاقی که برگههای بازی گلوبالیستها و سوروس را که به مدت چند دهه، سکوی پرشی از جمهوری شوروی سابق برای مبارزه با دشمن اصلیشان، که در «نظم نوین جهانی» نمیگنجد (یعنی کشور روسیه) ساختهاند، بر هم خواهد زد.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارشها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدهها، مؤسسات مطالعاتی و رسانههای غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
پوتین دشمن اصلی جورج سوروس
جورج سوروس هرگز این موضوع را مخفی نکرده که دشمن اصلی او در مسکو نشسته است. او میگوید: من معتقدم که جامعه اروپا به اندازه کافی نسبت به روسیه، پاسخهای قاطعی نشان نمیدهد. به همین دلیل است که سعی میکنم توضیح دهم که در واقع چه نوع خطری را به همراه دارد.
روس استرات مینویسد: به هر حال، روسیه با محافظهکاری و وفاداری به ارزشهای سنتی، سازمان دهندگان «نظم نوین جهانی» را با خطر جدی مواجه میکند. به یاد بیاورید که زبیگنیو برژینسکی به مشاور امنیت ملی سابق جیمی کارتر، سی و نهمین رئیسجمهور ایالات متحده گفته بود: نظم نوین جهانی تحت سلطه ایالات متحده علیه روسیه، به هزینه روسیه و بر روی خرابههای روسیه ایجاد میشود. از نگاه ما، اوکراین پایگاه غرب در برابر احیا شدن اتحاد جماهیر شوروی است.
دست داشتن سوروس در تمامی انقلابهای رنگین
جورج سوروس (با نام واقعی گیورگی شوارتز) یک بار در مصاحبهاش با گاردین اعلام کرده بود که آنچه در اوکراین اتفاق میافتد، بهترین پروژه اوست و خاطرنشان کرده که به صورت صریح به موفقیتهایش افتخار میکند. این گفتگو سه سال پیش و مدتها پیش از شروع عملیات ویژه کرملین انجام شده بود، بنابراین بازتاب گستردهای در جامعه نداشته است.
اما حتی در آن زمان، حامی اصلی انقلابهای رنگی به این نکته اشاره کرد که او هنوز به «پیشرفت سیاسی کامل» در اوکراین دست نیافته، اما نتایج بهدستآمده «امیدبخش» است.
نتایج «توسعه سیاسی» او در کشورهای دیگر به روشنی قابل مشاهده است. با پول “سرمایهگذار خونین”، حزب اپوزیسیون یوگسلاوی “اتپور” که آزار و شکنجه اسلوبودان میلوسویچ را به راه انداخت، حمایت مالی شد. انقلاب نارنجی و اعتراضات مردمی در اوکراین و “انقلاب رز” در گرجستان نیز دو نمونه دیگر است. نایجل فاراژ، سیاستمدار بریتانیایی، سوروس را بزرگترین خطر برای کل جهان غرب خوانده و رئیسجمهور ترکیه نیز این میلیاردر را به تلاش برای نابودی و تجزیه کشورها متهم کرده است.
جورج سوروس بخشی جداییناپذیر از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا
این گزارش میافزاید: تصور اینکه یک «تاجر باهوش» به تنهایی دسیسههای خود را عملی کند، دشوار است. همانطور که سرگئی سوداکوف، عضو آکادمی علوم نظامی فدراسیون روسیه و دانشمند علوم سیاسی، متخصص در مطالعه آمریکا به درستی خاطرنشان میکند: هیچ درگیریای وجود ندارد که بنیاد سوروس در آن شرکت نداشته باشد.
در عین حال، این کارشناس علوم سیاسی تأکید میکند، لازم است درک کنیم که جورج سوروس، بخشی جداییناپذیر از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا است.
سوداکوف حتی اصطلاح “سوروس و متحدان” را با اشاره به همسویی یک تاجر با وزارت امور خارجه و دستگاه اطلاعاتی آمریکا پیشنهاد کرد که اطلاعاتی را ارائه میدهند، برنامههایی را برای اقدامات او آماده کرده و توسعه میدهند.
حضور سوروس یعنی هرج و مرج
سوروس به صورتی بدبینانه، دسیسههای خود را دقیقاً با منافع تجاری توضیح داده و آنها را سرمایهگذاری مینامد. وی میگوید: من فقط در آنجا پول درمیآورم. نمیتوانم و نمیخواهم به عواقب اجتماعی کاری که انجام میدهم، نگاه کنم. یک بار او فاش کرده بود که برای پیروزی رقابت میکند.
زائور رسول زاده، تحلیلگر سیاسی آذربایجانی دربا ره این میلیاردر نوشته است: در هر جایی که مردم حامی او ظاهر شدهاند، هرجومرج آغاز شده، کودتاهایی به وقوع پیوسته و در اکثر موارد، موفقیتآمیز بوده است. همچنین سرمایه سوروس با میلیونها دلار سود جدید بیشتر شده است، زیرا تمام برنامههای او برای به دست گرفتن کنترل بر حوزههای بسیار سودآور اقتصاد کشورهای تسخیرشده بوده است.
پروژه ۲۵ ساله سوروس در اوکراین برای نسل کشی در دونباس
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: سوروس سرمایهگذاری خود را در اوکراین در صندوق رنسانس انجام داد. تاکتیکها مانند روسیه در دهه ۱۹۹۰ میلادی بود، زمانی که به دنبال کمکهای ترحمآمیز ۵۰۰ دلاری، دانشمندان روسی مجبور شدند کتابهای درسی تاریخ را برای برنامههای مدرسه بازنویسی کنند.
این انسان خاطرنشان میکند که حدود ۲۵ سال، یعنی یک نسل طول میکشد تا پروژه موفقی همانند اوکراین ایجاد شود.
این بنیاد علاوه بر تحریف تاریخ روابط روسیه و اوکراین و تحقیر گذشته و حال دولت روسیه، با موفقیت “ارزشهای اروپایی و دموکراسی” را در میان جوانان ترویج کرده است. نتیجه آن، یک میدان آشوب و آغاز نسلکشی در دونباس بود. سوروس در ازای آن چه چیزی دریافت کرد؟ خرید املاک، شرکتهای رسانهای و زمین.
کارشناسان بر این باورند که این تاجر بینالمللی انتظار دارد به یکی از ذینفعان اصلی فروش اوکراین تبدیل شود.
سوروس، از طریق مرد سودآور خود یعنی الیگارش توماس فیالا، مدیرعامل و بنیانگذار دراگون کپیتال، تنها در سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ میلادی ۳۵۰۰۰۰ مترمربع املاک تجاری در اوکراین را از طریق سرمایههای مشترک خریداری کرد. دراگون کپیتال با سرمایهگذاری بالغ بر ۴۰۰ میلیون دلار، توانسته به بزرگترین خریدار املاک و مستغلات و نشریات خبری در بازار اوکراین تبدیل گردد. همچنین دستیابی سوروس به منابع رسانهای به معنای کنترل کامل بر حوزه اطلاعات است.
اکنون روشن میشود که چرا جورج سوروس از کلمات رقتانگیز در مورد «حفاظت از اراده مردم» و «نجات دموکراسی» به اظهارات تند مانند زیر حرکت کرد: ما به اوکراین به عنوان یک اژدر در جنگ با روسیه نیاز داریم. و سرنوشت شهروندان این کشور اصلاً به ما مربوط نیست.
پولپاشی سوروس و برنارد لوی برای پروژه نجات اوکراین
روس استرات در پایان نوشت: عملیات ویژه در اوکراین علیه نقشههای سفتهباز قدیمی و بنیانگذار آژانس مدرن سازی اوکراین، برنارد هانری لوی و سرمایهگذاران انگلیسیاش، صاحبان شرکت چندملیتی تولید محصولات جیام او، شرکت مونسانتو و بسیاری دیگر از بازرگانانی است که سوروس و لوی در ازای پرداخت پول نقد در پروژه «نجات دموکراسی در اوکراین» جایزه اصلی یعنی «روسیه جدید بدون پوتین» را به آنها وعده دادند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
در حالی که همه توجهات مردم جهان معطوف سیلی ساختگی ویل اسمیت در مراسم اسکار بود، الیتهای بینالمللی در اجلاس دولت جهانی سال ۲۰۲۲ گردهم آمدند و برای نظم نوین جهان برنامهریزی میکردند.
سرویس جنگ نرم مشرق – درست در همان روزی که بخش اعظم و سرخط خبری رسانههای «جریان اصلی» جهان مشغول بحثوجدل درباره سیلی ساختگی! ویل اسمیت بازیگر آمریکایی به کریس راک کمدین آمریکایی بود، در آن سوی دیگر جهان رویدادی برگزار شد که تعمدا در سکوت کامل خبری برگزار شد و طبقه الیت بینالمللی برای شرکت در اجلاس دولت جهانی سال ۲۰۲۲[۱] در دوبی گردهم آمدند تا درباره نحوه شکل دادن به دولت آینده جهان گفتگو کنند.
در واقع دستهای پشتپرده، سناریوی سیلی ساختگی در مراسم اسکار را چنان هوشمندانه برنامهریزی کرده بودند تا بتوانند افکار عمومی را توسط سلطه رسانهای خود در جهان از برگزاری اجلاس دولت جهانی منحرف کنند. در حقیقت با اینکه این اجلاس در روز روشن برگزار شد اما در اصل نوعی اجلاس محرمانه بود. اما چرا این اجلاس مهم باید در خفا و بدون توجهات رسانهای باید انجام میشد؟ در ادامه به این پرسش مهم پاسخ خواهیم داد.
حضور سران و سیاستمداران دولت و سازمانهای بینالمللی
سران سازمانهای بینالمللی و دولتها، سیاستمداران، تصمیمگیران و رؤسای ارشد اجرایی بزرگترین کمپانیهای دنیا، متخصصان و رؤسای اندیشکدههای مطرح بینالمللی و روزنامهنگاران برجسته رسانههای جهان جهت بحث و گفتگو در خصوص شکل دادن به مسیر پیش رو طی یک دهه آینده و پس از آن دور هم جمع شدند. هر انسانی که عقل سلیم دارد، باید مطالب جنجالی را نادیده بگیرد و در عوض به این گردهمایی کمتر شناختهشده تکنوکراتهای گلوبالیست توجه کند.
عرضاندام کلاوس شواب «آقای نوآغاز بزرگ» در اجلاس دولت جهانی
گلوبال ریسرچ در این خصوص مینویسد: بیایید نگاهی به سخنرانان و میزگردها بیندازیم. ابتدا با کلاوس شواب بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد معروف به «آقای نوآغاز بزرگ» شروع میکنیم. شواب در اجلاس مزبور نطقی با عنوان «دنیای امروز ما… چرا دولتها باید همین حالا اقدام کنند؟»[۲] ایراد کرد. او در جریان سخنرانی خود اظهار داشت: «عالیجناب، تشکر میکنم از اینکه امکانی فراهم کردید تا این ابتکار، روایت بلندمدتتری عرضه کند و دنیا را تابآورتر، همهشمولتر، و پایدارپذیرتر سازد.» استفاده از عبارت «روایت» حائز اهمیت است، چرا که کلاوس و مجمع جهانی اقتصاد در ماه ژانویه ۲۰۲۱ مرحله بعدی «نوآغاز بزرگ» موسوم به «روایت بزرگ» را اعلام کردند.
همانند رویداد موسوم به «روایت بزرگ»، اجلاس دولت جهانی نیز در دوبی برگزار شد. «با اینکه رهبران سیاسی امارات و شواب شاید خودشان را قهرمانان زمانه ما جلوه دهند، ما باید آنها را بر اساس اقداماتشان و آدمهای اطرافشان قضاوت کنیم، نه بر اساس ادبیات تصنعی مورداستفادهشان که حواس ما را پرت خود میکند. واقعیت آن است که امارات کارنامه حقوق بشری وحشتناکی دارد.
رونمایی از برنامههای گلوبالیستها برای حکمرانی دیجیتال بر مردم
شواب در جریان سخنرانی کوتاه خود همچنین به پروژه محبوبش موسوم به «انقلاب صنعتی چهارم» [۳] اشاره کرد. این پروژه اساساً یک نمایه دیجیتال از آینده است که در آن پایش دیجیتال یک مؤلفه همهجا حاضر است و بشر از فناوری دیجیتال به منظور دگرگونسازی زندگی ما بهره میگیرد. چنین دنیایی که اغلب با عباراتی نظیر اینترنت اشیا، اینترنت اجسام، اینترنت انسانها، و اینترنت احساسات عجین شده است، از فناوری ۵G[۴] و ۶G بهره خواهد گرفت. البته، از نظر شواب و سایر گلوبالیستها، انقلاب صنعتی چهارم همچنین به سمت برنامهریزیهای کانونی بیشتر و کنترل از بالا به پایین گرایش دارد. هدف همانا رهگیری و ردیابی جامعه است، به گونهای که همه تراکنشها ثبت میشوند، تکتک افراد دارای کارت شناسایی دیجیتال قابل ردیابی هستند، و متمردان اجتماعی با رجوع به نمره اعتبار اجتماعی[۵] از جامعه کنار گذاشته میشود.
آیا برای یک نظم جهانی جدید آمادهایم؟
بلافاصله پس از سخنرانی شواب یک میزگرد برگزار شد که اهداف گلوبالیستها را نمایان ساخت. این میزگرد با عنوان «آیا برای یک نظم جهانی جدید آمادهایم؟»[۶] و با حضور فِرد کمپ[۷] رئیس و مدیر ارشد اجرایی اندیشکده شورای آتلانتیک و مجری سیانان و مشاور سابق جورج دبلیو بوش رئیسجمهور اسبق آمریکا برگزار شد. کمپ قبل از پیوستن به اندیشکده مزبور به مدت ۲۵ سال سردبیر و خبرنگار روزنامه «والاستریت ژورنال» بود و جوایزی را در آن حوزه دریافت کرده بود.
حضور پررنگ اندیشکده شورای آتلانتیک در اجلاس دولت جهانی
در حقیقت، اندیشکده شورای آتلانتیک حضور نسبتاً پررنگی در اجلاس دولت جهانی داشت و از جمله دفنه ارسلان[۸] مدیر ارشد برنامه اندیشکده شورای آتلانتیک در ترکیه و اولگا خاکووا[۹] معاون مرکز انرژی جهانی اندیشکده در اجلاس مزبور حاضر بودند.
برای کسانی که با اندیشکده شورای آتلانتیک ناآشنا هستند، باید گفت که نخستین بار در ماه مه ۲۰۱۸[۱۰] از شراکت فیسبوک با این اندیشکده مرتبط با ناتو اخباری منتشر شد. اندیشکده شورای آتلانتیک آمریکا در سال ۱۹۶۱ با هدف تقویت حمایت از روابط بینالملل تأسیس شد. اندیشکده مزبور اگرچه رسماً ارتباطی با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ندارد، اما دههها وقت خود را صرف ترویج آرمانها و موضوعاتی کرده که به نفع کشورهای عضو ناتو هستند. بعلاوه، اندیشکده شورای آتلانتیک عضو سازمان پیمان آتلانتیک است. این نهاد یک سازمان حمایتی است که «نقش تسهیلکننده شبکهها را در یورو ـ آتلانتیک و فراتر از آن ایفا میکند.» سازمان پیمان آتلانتیک شبیه اندیشکده شورای آتلانتیک عمل میکند و رهبران سیاسی، چهرههای آکادمیک، مسئولان نظامی، روزنامهنگاران، و دیپلماتها را گردهم میآورد تا ارزشهای مطلوبنظر کشورهای عضو ناتو را تبلیغ کنند. سازمان پیمان آتلانتیک رسماً مستقل از ناتو است، اما وجه تمایز میان این دو بسیار کمرنگ است.
نقش و نفوذ گسترده اندیشکده شورای آتلانتیک در میان سیاستمداران بزرگ
شورای آتلانتیک اساساً یک اندیشکده است که میتواند دسترسی شرکتها یا ملت ـ دولتها به مسئولان نظامی، سیاستمداران، روزنامهنگاران، سیاستمداران، و غیره را امکانپذیر سازد و بدین طریق آنها را در خصوص تهیه برنامهای جهت اجرای راهبردها یا نگرششان یاری دهد. در قالب این راهبردها، دولتهای عضو ناتو یا خودیهای بخش صنعت تصمیماتی میگیرند که اگر به خاطر شورای آتلانتیک نبود، آن تصمیمات را اتخاذ نمیکردند. این امر به افراد یا کشورها امکان میدهد تا تفکرات خود را تحت پوشش استخدام مؤسسهای به پیش ببرند که در ظاهر یک سازمان فعال در حوزه روابط عمومی جلوه میکند، اما در واقع دسترسی به افراد برجسته برخوردار از توان تأثیرگذاری بر سیاست عمومی را امکانپذیر میسازد. در حقیقت، هر کسی از جورج دبلیو بوش گرفته تا بیل کلینتون و خانواده زبیگینیو برژینسکی عامل نابسامانی بینالمللی در رویدادهای شورای آتلانتیک سخنرانی کردهاند یا حاضر شدهاند.»
کمتر از ۶ ماه پس از آنکه فیسبوک و اندیشکده شورای آتلانتیک شراکتشان را اعلام کردند، بیش از ۵۰۰ صفحه فعال در فیسبوک به «دروغپراکنی از طرف روسیه» متهم و حذف شدند. [۱۱] این صفحات را عمدتاً رسانههای مخالف جنگ، حامی پاسخگوسازی پلیس، و روزنامهنگاری مستقل تشکیل میدادند. این صفحات و روزنامهنگاران مستقیماً روایاتی که توسط دستنشاندههای اندیشکده شورای آتلانتیک ترویج داده میشدند را به چالش میکشیدند.
برخی از مقاماتی که در این اجلاس حضور داشتند
با اینکه بسیاری از نامهای حاضر شاید برای مخاطب غربی ناآشنا باشند، اما سخنرانان مردان و زنانی هستند که کاملاً نقش حیاتی در حوزه ژئوپلیتیک بینالملل ایفا میکنند.
برخی از سخنرانان برجسته عبارت بودند از:
– آنتونیو گوترش[۱۲] دبیر کل سازمان ملل که نطقی با عنوان «آیا دنیای امروز ما… دنیای فرداست؟»[۱۳] ایراد کرد
– دکتر تدروس ادهانوم قبریسوس[۱۴] مدیرکل سازمان جهانی بهداشت
– دیوید پکوسک[۱۵] رئیس اداره امنیت حملونقل آمریکا
– دکتر کتلین سدلر[۱۶] متخصص آمریکایی ایمنیشناسی و مهندسی زیستی و پژوهشگر مؤسسه ملی عکسبرداری زیستپزشکی و مهندسی زیستی که بخشی از مؤسسه ملی بهداشت آمریکا به شمار میرود. او درباره «بازمهندسی ایمنی با استفاده از فناوریهای نسل بعدی» [۱۷] سخنرانی کرد.
– شیخ صباح الصباح[۱۸] نخستوزیر کویت
– جون هائه چول[۱۹] وزیر کشور و ایمنی کره جنوبی
– سوپتاناپونگ پونمیچائو[۲۰] معاون نخستوزیر و وزیر انرژی تایلند
– بلیندا بالوکو[۲۱] وزیر زیرساخت و انرژی آلبانی
– محمد سانوسی بارکیندو دبیر کل اوپک که درباره «نفت و گاز در دنیای خالص صفر» [۲۲] سخن گفت
– جورج فریدمن بنیانگذار اندیشکده استراتفور و ژئوپلیتیکال فیوچرز آمریکا نیز یکی از اندیشمندان این اجلاس بود که در خصوص آینده جهان در سال ۲۰۵۰ سخنرانی کرد.
جنگ روسیه و اوکراین یکی از محورهای اصلی اجلاس دولت جهانی
جنگ روسیه و اوکراین[۲۳] نیز موضوع بخشی از گفتگوها بود. نکته جالب توجه اینکه، ماکسیم تیمچنکو[۲۴] رئیس ارشد اجرایی شرکت دیتیئیکی (DTEK) نیز در اجلاس حضور یافت. در بیوگرافی وی آمده است: «دیتیئیکی تحت رهبری وی از یک شرکت متعارف منطقهای فعال در حوزه انرژی به بزرگترین سرمایهگذار خصوصی و همچنین برجستهترین شرکت انرژی اوکراین تبدیل شده است.»
حضور تیمچنکو را نباید نادیده گرفت، به ویژه از آن جهت که او در بحث و گفتگوها با عنوان «اوکراینِ پسابحران: انرژی جدید برای اروپای جدید» [۲۵] شرکت داشت. اولگا خاکووا[۲۶] از اندیشکده شورای آتلانتیک و پائولا دوبریانسکی[۲۷] عضو ارشد دانشکده حکمرانی هاروارد کندی شورای آتلانتیک نیز در بحث و گفتگوی مزبور شرکت داشتند. حضور اندیشکده شورای آتلانتیک را نباید سرسری گرفت. آنها نمایندگان اردوگاه غرب در نظام نوین جهانی هستند.
جنگ روسیه و اوکراین همچنین موضوع یک میزگرد دیگر با عنوان «خلاصی از گاز روسیه: گامهای عملی برای اروپا» [۲۸] بود. بیشتر تبلیغاتچیهای اندیشکده شورای آتلانتیک از جمله ریچارد مورنینگاستار[۲۹] رئیس و بنیانگذار مرکز انرژی جهانی شورای آتلانتیک و فیلیپ کورنل[۳۰] عضو ارشد مرکز انرژی جهانی شورای آتلانتیک در این میزگرد حضور داشتند.
اهداف توسعه پایدار سند ۲۰۳۰، بلاک چین، متاورس و هوش مصنوعی
اجلاس دولتهای جهان همچنین زمان قابل توجهی را صرف بحث و گفتگو درباره اهداف توسعه پایدار[۳۱] سازمان ملل کرد. این اهداف در کانون دستورکار ۲۰۳۰ قرار دارند که خود بخشی از دستورکار «نوآغاز بزرگ» است. برخی از سخنرانانی که به موضوع اهداف توسعه پایدار پرداختند، عبارت بودند از:
– دکتر محمود صفوت محیالدین[۳۲] نماینده ویژه سازمان ملل در خصوص دستورکار مالی ۲۰۳۰ که در میزگردی درباره ملل عرب و اهداف توسعه پایدار سازمان ملل سخنرانی کرد. [۳۳]
– ماریا ساندوال بانوی اول کلمبیا که در خصوص «نقش زنان در تحقق اهداف توسعه پایدار» [۳۴] صحبت کرد. نخستین روز اجلاس در حقیقت به نقش زنان در اجرای به اصطلاح نظم نوین جهانی و طرحهای حکمرانی جهانی اختصاص یافت. سانداول به این نکته اشاره کرد که ایوان دوکو رئیسجمهور کلمبیا «نخستین طرح توسعه ملی» را به اجرا گذاشته «که مستقیماً با اهداف توسعه پایدار همخوانی دارد. این البته چیزی بود که زنان را از بستر گستردهتری جهت کنشگری، واکنش، و مشارکت در تحقق اهداف توسعه پایدار برخوردار ساخت.»
– کاترین راسل مدیر اجرایی صندوق کودکان سازمان ملل که در میزگردی با عنوان «اهداف توسعه پایدار برای تکتک کودکان» [۳۵] شرکت کرد.
اجلاس همچنین در قالب میزگردی با عنوان «مؤلفههای زیستمحیطی، اجتماعی، و حاکمیتی از اینجا به کجا میروند؟»[۳۶] به معیارهای زیستمحیطی، اجتماعی، و حاکمیتی[۳۷] پرداخت که توسط سازمان ملل ترویج داده میشوند. سرمایهگذاری بر روی مؤلفههای زیستمحیطی، اجتماعی، و حاکمیتی همچنین گهگاه سرمایهگذاری پایدار، سرمایهگذاری مسئولانه، یا سرمایهگذاری بر مبنای مسئولیت اجتماعی نامیده میشود. این رویه بطور فزایندهای به یک شیوه پرطرفدار جهت تبلیغ اهداف توسعه پایدار بدل گردیده است. در میزگرد مزبور نیل آر براون[۳۸] مدیرکل مؤسسه جهانی کیکیآر و زیرساخت کیکیآر حضور داشت. مؤسسه جهانی کیکیآر همان سازمانی است که دیوید پترائوس ژنرال سابق ارتش آمریکا و رئیس سابق سازمان سیا در سال ۲۰۱۳ به آن پیوست. [۳۹]
بعلاوه، در میزگردی با عنوان «آیا دنیا برای آیندهای فراتر از نفت آماده است؟»، [۴۰] سهیل بن محمد المزروعی[۴۱] وزیر انرژی و زیرساخت امارات، شاهزاده عبدالعزیز آل سعود وزیر انرژی عربستان، [۴۲] و مسرور بارزانی[۴۳] نخستوزیر اقلیم کردستان عراق شرکت کردند.
متاورس، بلاک چین و هوش مصنوعی از بخشهای عمده دورنمای تکنوکراتیک ۲۰۳۰ هستند و طبیعتاً چند مورد بحث و گفتگو در خصوص استفاده از بلاک چین، هوش مصنوعی، [۴۴] و حتی ۶ جی[۴۵] (جانشین نهایی فناوری ۵ جی) صورت گرفت.
ارزهای دیجیتال یکی از مؤلفههای حیاتی نوآغاز بزرگ
بحث و گفتگو درباره فناوری بلاک چین در قالب میزگردی با عنوان «آینده بلاک چین… دورنمایی از پیشتاز صنعت» [۴۶] انجام گرفت. چانگ پنگ ژائو[۴۷] رئیس ارشد اجرایی صرافی بایننس از جمله حاضران در این میزگرد بود. سایر میزگردهای متمرکز بر روی امور مالی غیرمتمرکز با حضور جیمی کراولی[۴۸] سردبیر وبسایت کویندسک و چارلز هاسکینسون[۴۹] از بنیانگذاران اتریوم برگزار شدند.
یکی از میزگردها نیز بر روی معرفی ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی تمرکز داشت و عنوانش چنین بود: «ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی و استیبلکوینها: آیا این دو میتوانند همزیستی داشته باشند؟»[۵۰] ارزهای دیجیتالی که بانکهای مرکزی در کشورهای مختلف دنیا راهاندازی میکنند، از مؤلفههای حیاتی نوآغاز بزرگ هستند.
یکی از میزگردها تمرکزش بر روی مفهوم «متاشهرهای بشری» [۵۱] بود. این عنوان به نظر به منزله نامگذاری مجدد و بهروزرسانی عبارت «شهرهای هوشمند» [۵۲] است. در توضیحات مربوط به این میزگرد آمده است: «در دنیای تغییر و توسعه سریع فناوریها، ما در خصوص یک نگرش جدید جهت طراحی شهرها حول محور نیازها و خواستههای بشر روشنگری میکنیم. این چارچوب جدید به دولتها کمک خواهد کرد تا نقش خود را در برنامهریزی دنیای جدید اعتلا دهند و از فرصتهای موجود در حوزه تحول دیجیتال بهره بگیرند.»
گلوبالیستها به دنبال ایجاد دولت نامرئی با کمک هوش مصنوعی
یک میزگرد دیگر با عنوان «دولت نامریی: حذف بوروکراسی با بهرهگیری از فناوری» [۵۳] نیز به رؤیای تکنوکراتیک پرداخت. در توضیحات مربوط به این میزگرد آمده بود: «فناوری امکانات جدیدی را رقم میزند و روندها را آسان میسازد، بازخورد آنی را ممکن میکند، و در نهایت تجارب مشتریان را بهبود میبخشد. در بخش عمومی، دیجیتالیسازی و هوش مصنوعی مدل جدیدی از حکمرانی را به وجود میآورند ــ دولتهای «نامریی» که چابکتر، پاسخگوتر، انسانمحورتر، و دادهمحورتر هستند. در این نشست، سیاستگذاران و کارشناسان جهانی دیدگاهها و تجارب جسورانه خود در زمینه بهرهگیری از ف ناوری جهت حذف بوروکراسی و ابداع خدم ات دولتی برای آینده را با یکدیگر در میان میگذارند.» آنچه در توضیحات مربوط به میزگرد فوق نیامده، این است که «نامرئی» سازی دولتها عملاً به شکلگیری دنیایی میانجامد که در آن دولتها و سیاستمداران دیگر پاسخگو مردم و اعمال خود نخواهند بود.