گورباچف

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟



پخت‌وپزهای خاص در اندرونی حکایت از آن دارد که برخی در سایه در تلاش هستند که به نام گورباچف از پزشکیان یک بنی‌صدر دیگر بسازند!

سرویس سیاست مشرق- شواردنادزه نیم ساعت زودتر از دیدار با امام رسید، اضطراب شدیدی داشت. دستش چنان می‌لرزید که صدای استکان چای و نعلبکی که در دستش بود را می‌شنیدم. شواردنادزه گفت من مأمورم این دیدار را به‌خوبی انجام بدهم و می‌ترسم بحرانی اتفاق بیفتد؛ من به شواردنادزه گفتم هر کاری که امام کرد، شما تبعیت کنید. حتی به او گفتم جلو نرود تا با امام دست بدهد. ببیند امام چکار می‌کند، او هم همان کار را تکرار کند. شواردنادزه همین کار را کرد.

این جملات بخشی از روایت دیدار وزیر خارجه شوروی از زبان آخرین سفیر ایران در مسکو پس از ابلاغ‌نامه امام (ره) به گورباچف است، آن روزها آخرین رهبر شوروی در باتلاق اعتماد به آمریکا افتاده بود و امام (ره) در یک نامه تاریخی با اشاره به عواقب اعتماد به غرب پایان کمونیسم را به رهبران آن کشور اعلام کرده بودند.

گورباچف اگرچه یک سیاست‌مدار رده میانی در حزب کمونیست شوروی محسوب می‌شد اما توانست با بالا آمدن از پله‌های سیاست یکی پس از دیگری به بالاترین سطح رسیده و مشهور شود. در اواخر دهه ۱۹۷۰ و به دلیل یک نوآوری کوچک در کشاورزی، نخستین نشانه‌های شهرت در زندگی وی پدیدار شد. این نوآوری درواقع ابداع یک سیستم منسجم گروهی برای برداشت محصول بود. از شانس خوب ناگهان محبوبیتش افزایش یافت.

گورباچف در سال ۱۹۸۰ به عضویت کامل دفتر سیاسی حزب پذیرفته شد و همین مسئله باعث شد پارها به سفرهای خارجی برود، ازجمله او چند بار به انگلستان و کانادا سفر کرد، بعدها مارگارت تاچر نخست‌وزیر اسبق بریتانیا در خاطرات خود از ملاقات با گورباچف در سال ۱۹۸۴ نوشت که از او خوشم آمد. امکان معامله با او وجود داشت!

گورباچف در مقام دبیر کلی حزب نیز سعی کرد چهره متفاوتی از رهبران گذشته از خود نشان دهد و با تکرار رویه‌هایی چون ایجاد اصلاحات ساختاری در نظام تصمیم سازی به ظن خود یک شوروی جدید بسازد البته از همان زمان مشخص بود که بخش زیادی از این تفکرات چیزی جز توهمات ذهنی او نیست، به‌عنوان‌مثال در فوریه ۱۹۸۶ در کنگره حزب کمونیست با اعلام برائت از گذشته می‌گوید: «این راه پیموده شده کشور ما و دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن، گواهی بر نیروی بی‌کران حیات‌بخش آموزه‌های مارکسیستی – لنینیستی و پتانسیل‌های عظیم این سوسیالیسم است، اما باید آن را اصلاح اساسی کرد زیرا شکست‌خورده است».

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

افول مردی که می‌خواست ستاره باشد!

گورباچف علاوه بر تغییر در سیاست‌گذاری‌های داخلی که تحت عنوان برنامه‌های اصلاحی معروف به پروسترویکا (بازسازی) و گلاسنوست (شفافیت)، شناخته‌شده بود، در سیاست خارجی نیز یک ماجراجویی عجیب را شروع کرده و اعلام کرد که از طریق رقابت تسلیحاتی نمی‌توان بر امپریالیسم غلبه کرد. او رفته‌رفته این فکر را در دفتر سیاسی جا انداخت که برای کاهش مشکلات اقتصادی باید سلاح‌های اتمی را کاهش داد.

کار به‌جایی رسید که هاشمی رفسنجانی در شرح روزگار گورباچف به وزیر خارجه وقت پیام داد که گورباچف ضعیف و بی‌قدرت شده است! وادادگی بیش‌ازحد به غربی‌ها کار را به‌جایی رساند که گورباچف درصدر هیئت‌رئیسه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۷ از واشنگتن نیز دیدار کرد و در جریان این سفر، معاهداتی بی‌سابقه در رابطه با تسلیحات دو کشور منعقد کرد، ازجمله آن‌ها معاهدات INF و استارت یک و دو بود.

گورباچف در غرب به یک ستاره رسانه‌ای بدل شده بود و از این اتفاق بسیار خوشحال بود، انگیزه جایزه نوبل نیز بر این تحولات روحی روی رهبر شوروی اثر بیشتری گذاشته بود تا جایی که گورباچف در ژانویه ۱۹۸۷ در کمیته مرکزی حزب اعلام کرده که ما به همان اندازه که برای نفس کشیدن به هوا نیاز داریم، محتاج دموکراسی آمریکایی نیز هستیم.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

این جملات در حالی بیان می‌شد که در همان روزها در جمهوری‌های قفقاز یک جنبش اعتراضی راه افتاده و در بالتیک برخی علم جدایی‌طلبی را بلند کرده بودند، اما گورباچف چنان در توهمات خود غرق بود که در روز ۷ اکتبر ۱۹۸۹ در جشن‌های چهلمین سالگرد تأسیس جمهوری دموکراتیک آلمان در یک ‌سخنرانی کنایه‌آمیز گفت هر کس دیر برسد، زندگی او را تنبیه خواهد کرد. این جمله آهنگین به‌زودی ورد زبان مردم شد.

البته دوران حضیض گورباچف خیلی زود فرارسید، روز ۱۹ آگوست ۱۹۹۱ رأس ساعت ۱۶: ۳۰ خطوط تلفن و تلگراف‌خانه ویلایی گورباچف واقع در کریمه قطع شد، در همین حال ستونی از نفربرهای نظامی بدون اطلاع قبلی به‌سوی ویلای رهبر شوروی آمدند، کاملاً مشخص بود که کودتایی صورت گرفته است. فرستادگان کودتاچیان از گورباچف می‌خواستند استعفای خود را بنویسد!

گورباچف از کریمه خارج‌شده و از همان‌جا کوشید وحدت شوروی را حفظ کند و پیشنهاد میثاقی تازه داد؛ میثاقی که بر اساس آن بتوان اتحاد شوروی را بر پایه‌یک سیستم جدید فدراتیو حفظ و اداره کرد. یلتسین روز ۸ دسامبر ۱۹۹۱ به‌صورت مخفیانه توافق‌نامه‌ای را با روسای جمهور اوکراین و روسیه سفید به امضا رساند، در این توافق‌نامه انحلال شوروی و موجودیت جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته اعلام شد، تنظیم‌کنندگان این توافق‌نامه علت این تصمیم خود را رعایت حقوق بین‌الملل و توجه به واقعیت‌های ژئوپلیتیک اعلام کردند.

مجله اشپیگل در شرح آن روزها نوشته است که کرملین بلافاصله جایگاه خود را به‌عنوان مقر دولت اتحاد جماهیر شوروی، از دست داد و به مقر ریاست‌جمهوری فدراتیو روسیه بدل شد؛ مقری که ریاست آن را رئیس‌جمهور منتخب یعنی بوریس یلتسین بر عهده داشت. بدین ترتیب گورباچف به پادشاهی بی تاج‌وتخت و کشور بدل شد!

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

بیگ بنگ چپ‌ها در اتوبان یک‌طرفه گورباچف

ماجرای گورباچف در خود عبرت‌های مهمی دارد، رهبر شوروی البته در میان مردم ایران نیز چهره‌ای شناخته‌شده است و گاه‌وبیگاه شنیده می‌شود که برخی با اشاراتی به تعدادی از سیاست‌مداران، آن‌ها را با گورباچف مقایسه می‌کنند، ازجمله آن‌ها در همان دوران بهار اصلاحات بود که برخی از چپ‌های رادیکال با تدارکاتچی خواندن خاتمی سعی داشتند از او یک گورباچف بسازند.

روزنامه حیات‌نو نزدیک به اصلاح‌طلبان رادیکال در همان ایام نوشته که خاتمی گورباچف خوبی است ولی یلتسین ندارد تا با ضربه‌ای نظام را خرد کند، در همان روزها آقا فرمودند که نه آقای خاتمی گورباچف است و نه جریان افراطی یلتسین. در آن روزها برخی اصلاح‌طلبان معتقد بودند که باید در نظام یک «بیگ بنگ» بزرگ روی دهد زیرا که جامعه ایران پس از جنگ با انفجار مطالبات و تقاضاهای فروخفته‌ای مواجه شده که راه‌حل‌های حکومتی و راهکارهای مصلحتی نظیر بازنگری قانون اساسی و تأسیس مجمع تشخیص مصلحت و گفتمان سنتی از پس آن برنمی‌آید.

ابراهیم اصغر زاده ازجمله لیدرهای چپ‌ها در روزنامه همبستگی درباره گورباچفی کردن خاتمی نوشته بود:

عصری که علیرغم فرصت‌های نو برای جهان، حامل تهدیدات و خطرات جدیدی هم برای پیروزمندان و هم تماشاچیانش داشت. «دشمن‌هراسی» که بنیادی‌ترین اصل نظام معنایی جنگ سرد را تشکیل می‌داد، اینک آخرالزمان کمونیست‌ستیزی از یک‌سو و ضدیت با سرمایه‌داری از دیگر سو فرارسیده بود. کمونیست هراسی که سالیان متمادی محور اصلی امنیت جهان سرمایه‌داری و اصل راهنمای منافع ملی آمریکا بود، به‌سادگی رژیم چائوشسکو و دیوار برلین فرومی‌ریخت و بنا کردن نظم جدید بدون در دست داشتن چشم‌اندازی از دشمنان فرضی آن طنزی بیش نبود.

بیان این دست مطالب از سوی اصلاح‌طلبان حکایت از آن داشت که برخی تمایل دارند که مبارزه با استعمار آمریکایی را شعاری پوچ خوانده و با تشابه سازی از خاتمی او را وادار به گرفتن تصمیماتی کنند که به‌اندازه گورباچف بزرگ باشد، اصلاح‌طلبان در آن زمان این دگردیسی را «چپ نو» نامیده بودند.

ازجمله اثرات این معادل‌سازی‌های سیاسی راه‌اندازی گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه بود که طی آن نشست‌های فراکسیون خط امام، مذاکرات و تریبون مجلس این فرصت را به اصلاح‌طلبان می‌داد تا با طرح مباحثی نظیر دوگانه «جمهوریت/ اسلامیت»، «قانونگرایی/ شخصی‌سازی»، «توسعه‌یافتگی/ عقب‌ماندگی» و ارائه تعریف جدید از امنیت ملی که متضمنِ نوسازی اجتماعی و توسعه سیاسی و پذیرش تنوع و تکثر باشد دست بزنند که به‌زعم خودشان هم سو با تحولات بین‌المللی بود!

در حالی برخی در ایران آرزوی گورباچف سازی از خاتمی را داشتند که در همان زمان در میان مردم روسیه او به فردی منفور بدل شده بود زیرا اصلاحات رهبر حزب کمونیست باعث یک تَرک بزرگ سیاسی و جغرافیایی گردیده بود. در آن زمان رهبر انقلاب تنها کسی بود که به داد خاتمی رسیده و او را از افتادن در یک دریای مواج و غرق شدن در آن نجات داد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

رهبر انقلاب در شرح این شبیه‌سازی‌های عجیب درباره خاتمی فرمودند:

من واقعاً دریغم می‌آید که اسم خاتمی را با گورباچف مقایسه کنم؛ ولی آن‌ها این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی به قدرت رسید! البته فراموش نکنیم که متأسفانه یک عدّه هم در داخل خوششان آمد و این اهانت را نفهمیدند و آن توطئه‌ای را که پشت این اهانت هست، به‌طریق‌اولی نفهمیدند! به مغرضان و آن‌هایی که می‌فهمند چه دارد اتفاق می‌افتد و چه می‌خواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عدّه از آن‌هایی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه می‌خواهد انجام دهد.

آقا در ادامه بابیان اشتباهات اصلاح‌طلبان رادیکال در تبدیل کردن رئیس‌جمهور وقت به گورباچف می‌فرمایند:

این‌ها در چند مورد اشتباه کردند؛ اشتباه اول‌شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دوم‌شان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سوم‌شان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق‌شده نیست. اشتباه پنجم‌شان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.

بررسی اسناد نشان می‌دهد که اولین بار بحث گورباچفی کردن خاتمی توسط ضدانقلاب در خارج از کشور طراحی شده و سر از روزنامه‌های زنجیره‌ای درآورده بود، ورود رهبر انقلاب برای نجات رئیس‌جمهور اصلاحات را باید از همین زاویه تحلیل کرد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

چه کسی می‌خواهند پزشکیان را خاتمی، گورباچف یا بنی‌صدر بسازند؟

گورباچفی کردن پزشکیان آن‌هم در روزهای که رئیس‌جمهور نه مراسم تحلیف و تنفیذ خود را برگزار کرده و نه کابینه‌اش آماده‌شده حکایت قابل‌توجهی دارد و نشان می‌دهد دست‌هایی مرموز در تلاش است که از همین ابتدای کار بحران پس از بحران را به دولت پزشکیان تحمیل کرده و از او شخصیتی بسازد که نه سرنوشت گورباچف بلکه روزگار بنی‌صدر را پیدا کند!

نکته قابل‌توجه آن‌که گورباچفی کردن پزشکیان مانند ساختن چنین لباسی برای خاتمی از بیرون کشور هدایت‌شده و توسط موساد عملیاتی شده است، نزدیک به ۱۰ روز قبل از آنکه یک روزنامه اصلاح‌طلب برای پزشکیان مانیفست گورباچفی شدن بنویسد، شبکه اینترنشنال در یک برنامه تحلیلی به ترسیم خطوطی می‌پردازد که رئیس‌جمهور منتخب را تا سطح گورباچف پایین می‌آورد.

این شبکه تلویزیونی وابسته به صهیونیست‌ها گفته است که اگر پزشکیان به دنبال اصلاح سیاسی در ایران است باید مسئله‌هایی چون پرونده هسته‌ای و موشکی در بیرون و مواردی چون کشف حجاب در داخل را در کوتاه‌ترین زمان اصلاح کند تا خود را رئیس‌جمهوری متمایز نشان دهد، از نگاه این شبکه ضد ایرانی پزشکیان در صورت اجرای این اصلاحات ضربتی محبوبیت زیادی در میان کشورهای غربی به دست آورده و گورباچف ایران خواهد شد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

البته واضح است که خط گورباچفی کردن پزشکیان توسط شبکه اینترنشنال به‌صورت قطعی از سوی سرویس‌های اطلاعاتی به این شبکه دیکته شده است، اما نکته مهم‌تر آن است که چه کسی این خط تحلیلی را به داخل آورده و هدفش از گورباچفی کردن پزشکیان چیست؟

پاسخ به این سؤال سخت نبوده اما بیانش نیاز به الزاماتی دارد، ازجمله آنکه از نگاه مردم ایران گورباچف یک سیاست‌مدار موفق نیست که جریانی از درون آن‌هم با نمای اصلاح‌طلب بخواهد از او الگوسازی کند، از نگاه مفسران سیاسی گورباچفی شدن پزشکیان به معنای آن است که برخی جریان‌های مرموز سیاسی درصدد هستند تا با برخی پخت‌وپزهای خاص در اندرونی از پزشکیان یک «دولت ناتمام» ساخته و به نام گورباچفی کردن پزشکیان از او یک بنی‌صدر بسازند که به کشورش خیانت نیز کرده است.

بی‌تردید میان گورباچفی شدن و بنی‌صدری کردن در سیاست ایران فاصله‌ای کمتر از یک تار مو است که عدم توجه به آن می‌تواند اثرات خطرناکی برای آینده کشور داشته باشد و ایران را از دوران «وعده صادق» به مرحله ماقبل تثبیت بازگرداند.

تحمیل این هزینه سنگین به کشور از سوی جریان‌هایی صورت می‌گیرد که از سویی با خطوط نفوذی سرویس‌های اطلاعاتی دشمن هم‌راستا وهم‌دست بوده و از سوی دیگر تلاش دارد تا با در سایه ماندن، گورباچفی کردن پزشکیان را به گردن یک جریان ساده لوح سیاسی در یک روزنامه دست چندم بیاندازد.

این عملیات خطرناک با آشکار ساختن اطلاعات محرمانه یکی از مدیران امنیتی کشور در شبکه اینترنشنال کلید خورده و قدم‌به‌قدم پیش رفته است، البته این تحرکات در سایه به‌زودی زیر تیغ آفتاب عیان شده و جریان نفوذ مجبور خواهد شد دست از این بازی خطرناک بکشد، تمامی این تحرکات ناپیدا میان سرویس جاسوسی دشمن و شبکه نفوذی آن این روزها در رصد آشکار قرار دارد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟ بیشتر بخوانید »

تشبیه رئیس‌جمهور منتخب به گورباچف مدح است یا ذم؟!

تشبیه رئیس‌جمهور منتخب به گورباچف مدح است یا ذم؟!



روزنامه آرمان از عنوان «مانیفست گورباچف ایرانی» برای مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور منتخب استفاده کرد. عنوانی که مشخص نیست برای مدح (مدحی که به لحاظ تاریخی شامل گورباچف نمی‌شود) یا ذم بوده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه آرمان در تیتر یک خود با عنوان «مانیفست گورباچف ایرانی» مقایسه‌ای میان گورباچف و پزشکیان انجام داده و پزشکیان را «گورباچف ایرانی» لقب داده است!

اولین‌بار انتصاب این لقب به رئیس‌جمهور ایران در دولت اصلاحات رخ داد و برخی در داخل و خارج از کشور این لقب را به او منتسب کردند.

این مشابهت‌سازی نیز به علت تمایلات آن دولت برای عادی‌سازی رابطه با آمریکا و شعار اصلاح‌طلبی بود. کاری که در نهایت شوروی را به فروپاشی کشاند.

رهبر معظم انقلاب نیز در سال ۱۳۷۹ با اشاره به این نقشه شوم فرمودند: «اینها در چند مورد اشتباه کردند؛ اشتباه اول‌شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دوم‌شان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سوم‌شان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارم‌شان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق‌شده نیست. اشتباه پنجم‌شان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.»

انتساب این لقب به رئیس‌جمهور منتخب از دو حالت خارج نیست! اگر از روی جهل و ناآگاهی و یا بی‌ادبی این لقب را به رئیس‌جمهور منتخب منتسب کرده‌اند که کاری ناپسند و غیراخلاقی است. اگر هم به عنوان صفتی خوب و به عنوان کارآمدی گورباچف این لقب را به پزشکیان منتسب کرده‌اند باید گفت که احتمالاً تاریخ را درست متوجه نشده‌اند. نهایت اقدامات او جز فروپاشی شوروی چیزی نداشت.

گورباچف در دید مردم روس به دو اقدام متهم است: اول پایان دادن به حکومت و قدرت شوروی و دوم تغییر وضعیت نسبتاً مناسب اقتصادی به وضعیتی غیرقابل تحمل و سخت.

با تمامی این اوصاف و همچنین صحبت‌های سال ۱۳۷۹ رهبر معظم انقلاب در رابطه با این موضوع، عجیب است که برخی برای ایجاد رابطه با آمریکا و بدون در نظر گرفتن عواقب آن، که شوروی نمونه آن است، همچنان به هر دری می‌زنند تا دولت چهاردهم را به سمت این مسیر حرکت دهند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تشبیه رئیس‌جمهور منتخب به گورباچف مدح است یا ذم؟! بیشتر بخوانید »

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم



جوزف نای، دانشمند سیاسی برجسته آمریکایی و بنیانگذار نظریه «جنگ نرم» معتقد است وقوع جنگ در اوکراین دلایل عمیق، میانه، و بی‌واسطه‌ای دارد که از گسترش ناتو تا آرمان‌های پوتین برای روسیه را شامل می‌شود.

سرویس جهان مشرق نظریه‌های مختلفی تا کنون درباره‌ی دلایل آغاز جنگ اوکراین مطرح شده است. برخی کارشناسان پوتین را در سودای بازگرداندن «روسیه‌ی بزرگ» توصیف می‌کنند و برخی صاحب‌نظران معتقدند گسترش ناتو تا نزدیکی مرزهای روسیه، رئیس‌جمهور این کشور را تحریک کرد تا دست به اقدام نظامی بزند. حتی تحلیلگران در آمریکا نیز به هیچ عنوان بر سر پاسخ این سؤال که «جنگ اوکراین چرا شروع شد» متفق‌القول نیستند.

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ از پنجره‌ی تفرجگاه شهر «آناپا» در جنوب بخش اروپایی روسیه، در ساحل دریای سیاه، به دریا نگاه می‌کند. برخی کارشناسان، پوتین را متهم می‌کنند که به دنبال احیای «روسیه‌ی بزرگ» است و جنگ اوکراین را نیز به همین خاطر به راه انداخته است. (+)

مشرق پیش از این نظر «جان میرشایمر[۱]» دانشمند سیاسی آمریکایی درباره‌ی دلایل احتمالی آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین، و پیش‌بینی او درباره‌ی بروز جنگ اوکراین چندین سال پیش از آغاز آن، را مفصلاً خدمت مخاطبان محترم ارائه کرده است. (گزارش‌های مشرق در این‌باره را از این‌جا و این‌جا بخوانید.) آن‌چه اکنون پیش روی شماست، نظریه‌ی «جوزف نای» یکی دیگر از دانشمندان سیاسی آمریکا، استاد دانشگاه هاروارد، از بنیانگذاران نظریه‌ی نئولیبرالیسم در روابط بین‌الملل، و همچنین بنیانگذار نظریه‌ی «قدرت نرم» است. نای معتقد است نمی‌توان فقط یک عامل را موجب آغاز جنگ اوکراین دانست، بلکه برای پی بردن به علت شروع این جنگ باید به دلایل عمیق، میانی، و بی‌واسطه‌ی این بحران توجه کرد. «نای» طی مقاله‌ای تحت عنوان «جنگ اوکراین چه دلایلی داشت؟[۲]» در پایگاه تحلیلی «پراجکت‌سیندیکت» برخی از این دلایل را از دیدگاه خود برشمرده است. در ادامه، ترجمه‌ی این مقاله را می‌خوانید.

سخنرانی «جان میرشایمر» دانشمند سیاسی آمریکایی، درباره‌ی دلایل و پیامدهای بحران اوکراین – قسمت اول [متن کامل و جزئیات بیش‌تر] [دانلود با حجم ~ ۴۷ مگابایت]

سخنرانی «جان میرشایمر» درباره‌ی دلایل و پیامدهای بحران اوکراین – قسمت دوم [متن کامل و جزئیات بیش‌تر] [دانلود با حجم ~ ۳۶ مگابایت]

جان میرشایمر پاسخ می‌دهد:

›› چرا بحران اوکراین تقصیر غرب است؟

›› آیا پوتین به دنبال ایجاد «روسیه بزرگ» است؟


لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های محافل رسانه‌ای-اندیشکده‌ای بین‌المللی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


جنگ روسیه در اوکراین، مخرب‌ترین درگیری‌ای است که اروپا از سال ۱۹۴۵ [و پایان جنگ جهانی دوم] تا کنون به خود دیده است. اگرچه بسیاری در غرب این جنگ را نتیجه‌ی تصمیم مختارانه‌ی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، می‌دانند، خود پوتین می‌گوید این جنگ، نتیجه‌ی تصمیم ناتو در سال ۲۰۰۸ درباره‌ی عضویت اوکراین در این ائتلاف نظامی[۳] است. به اعتقاد پوتین، تصمیم ناتو مبنی بر این‌که اوکراین در نهایت عضو ناتو خواهد شد، پای یک تهدید موجودیتی را به مرزهای روسیه کشاند. در عین حال، عده‌ای دیگر دلیل جنگ اوکراین را در پایان جنگ سرد و عدم حمایت کافی غرب از روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جست‌وجو می‌کنند. اما چگونه می‌توانیم ریشه‌های جنگی را پیدا کنیم که ممکن است سال‌ها طول بکشد؟

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

یک مرد اوکراینی، ماه مارس سال ۲۰۲۲، مقابل ایستگاه مرکزی قطار شهر «تروستیانتس» در شمال شرقی اوکراین دوچرخه‌اش را از میان گل‌ولای و آوار و از کنار یک تانک تخریب‌شده‌ی روس عبور می‌دهد. روس‌ها پیش‌تر از این ایستگاه قطار  به عنوان پایگاه نظامی خود استفاده می‌کردند. (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› متحدان خاورمیانه‌ای آمریکا در بحران اوکراین طرف روسیه هستند

جنگ جهانی اول بیش از یک قرن پیش رخ داد؛ با این حال، مورخان هنوز درباره‌ی این مسئله که علت آن جنگ چه بود، کتاب می‌نویسند. آیا جنگ به این دلیل آغاز شد که سال ۱۹۱۴ یک تروریست صرب یک آرشیدوک اتریشی را ترور کرد[۴]؟ یا مسئله بیش‌تر به قدرت روزافزون آلمان در مقابل بریتانیا برمی‌گشت؟ یا به ملی‌گرایی روبه‌افزایش در سراسر اروپا ربط داشت؟ پاسخ صحیح، این است: «همه‌ی موارد بالا؛ به علاوه‌ی موارد دیگر». با این وجود، جنگ تا لحظه‌ای (در ماه آگوست سال ۱۹۱۴) که شروع شد، همچنان اجتناب‌پذیر بود؛ و حتی همان موقع هم، تداوم این قتل‌عام به مدت چهار سال، ناگزیر نبود.

برای نظم بخشیدن به بحث، خوب است میان دلایل عمیق، میانی، و بی‌واسطه تمایز قائل شویم. تصور کنید می‌خواهید یک آتش بزرگ روشن کنید: روی هم انباشتن کنده‌ها، یک دلیل عمیق است؛ اضافه کردن آتش‌زنه و کاغذ، یک علت میانی است؛ و زدنِ کبریت یک علت تسریع‌کننده [و بی‌واسطه] است. با این حال، حتی همان موقع هم روشن شدن یک آتش بزرگ، اجتناب‌ناپذیر نیست. به عنوان مثال، ممکن است یک باد شدید، کبریت را خاموش کند؛ یا یک باران شدید و ناگهانی، چوب‌ها را خیس نماید. چنان‌که «کریستوفر کلارک» مورخ، در کتاب خود درباره‌ی منشأ جنگ جهانی اول، تحت عنوان «خواب‌گردها»، می‌نویسد، سال ۱۹۱۴ «[پنجره‌ای به سوی] آینده هنوز هم باز بود؛ اندکی[۵].» تصمیم‌های اشتباه سیاستی عامل مهم بروز فاجعه بودند.

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

آرشیدوک «فرانتس فردیناند» (وسط) ولی‌عهد اتریش، و همسرش «سوفی خوتک» (چپ) کمی پیش از ترورشان توسط «گاوریلو پرنسیپ» ملی‌گرای صربستانی، در اواخر ماه ژوئن سال ۱۹۱۴ در شهر «ساراویو» پایتخت بوسنی‌وهرزگوین. این ترور را بی‌واسطه‌ترین دلیل آغاز جنگ جهانی اول می‌دانند، اما آیا می‌توان صرفاً این ترور را دلیل آغاز یک جنگ جهانی تصور کرد؟ (+)

در اوکراین[۶]، شکی نیست که پوتین ۲۴ فوریه [۲۰۲۲]، وقتی به نیروهای روسیه دستور حمله داد، کبریت را روشن کرد. احتمالاً او هم مثل رهبران قدرت‌های بزرگ در سال ۱۹۱۴، تصور می‌کرد این عملیات، یک جنگ کوتاه و تندوتیز با یک پیروزی سریع خواهد بود؛ کم‌وبیش مانند اقدام اتحاد جماهیر شوروی به تصرف بوداپست در سال ۱۹۵۶، یا پراگ در سال ۱۹۶۸. نیروهای هوابرد، فرودگاه را تصرف می‌کنند؛ تانک‌ها، به‌تاخت، کی‌یف را تصرف می‌نمایند؛ ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، را برکنار می‌کنند؛ و یک دولت دست‌نشانده را به قدرت می‌رسانند.

پوتین به مردم کشورش گفت می‌خواهد یک «عملیات نظامی ویژه» با هدف «از بین بردن نازیسم» در اوکراین و جلوگیری از گسترش ناتو تا مرزهای روسیه انجام دهد. با این وجود، با توجه به اشتباه محاسباتی فاحشی که مرتکب شد، باید بپرسیم پوتین واقعاً چه فکری در سر داشت. از نوشته‌های خود پوتین[۷] و همچنین زندگی‌نامه‌نویس‌های مختلف او، مانند «فیلیپ شورت»[۸]، می‌دانیم که علت میانی این جنگ، امتناع پوتین از نگاه کردن به اوکراین به عنوان یک کشور مشروع [و مستقل از روسیه] بود. پوتین از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که شخصاً به عنوان یک افسر کاگ‌ب در آن خدمت کرده بود، ناراحت بود؛ و به دلیل نزدیکی فرهنگی اوکراین و روسیه، اوکراین را کشوری جعلی می‌دانست. به علاوه، اوکراین قدرنشناس هم بود: با «قیام میدان[۹]» در سال ۲۰۱۴ که دولت طرفدار روسیه را برکنار کرد، و همین‌طور تعمیق روابط تجاری با اتحادیه‌ی اروپا[۱۰]، به مسکو توهین کرده بود.

جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات  آمریکا چه‌طور؟ +عکس و فیلم

«میشل اوباما» (دوم از چپ) بانوی اول وقت آمریکا، و «هتر هیگینباتم» (راست) معاون وقت مدیریت و منابع وزیر خارجه‌ی این کشور، در مراسم تقدیم «جایزه‌ی بین‌المللی زنان شجاع وزارت خارجه» در سال ۲۰۱۴ به «روسلانا لیژیچکو» (مرکز تصویر با پرچم اوکراین) خواننده، سیاستمدار و فعال اوکراینی. لیژیچکو از حامیان «انقلاب نارنجی» سال ۲۰۰۴ در اوکراین و از رهبران اعتراضات «قیام میدان» یا «یورومیدان» علیه روسیه و در حمایت از ملحق شدن اوکراین به اتحادیه‌ی اروپا بود. (+)

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

«هیلاری کلینتون» وزیر خارجه‌ی سابق آمریکا، در دولت باراک اوباما، در کنار «روسلانا لیژیچکو» خواننده‌ی اوکراینی، از رهبران جنبش ضدروسیه و اعتراضات «قیام میدان» در حمایت از روابط میان اوکراین و اتحادیه‌ی اروپا (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› کتاب هیلاری کلینتون: خواننده معارض اوکراینی در آغوش وزیر خارجه آمریکا

پوتین به دنبال احیای چیزی است که آن را «جهان روسی[۱۱]» می‌نامد؛ و اکنون به ۷۰ سالگی نزدیک می‌شود، دارد به میراث خود فکر می‌کند. رهبران قبلی روسیه، مانند «پیتر کبیر» [یا «پطر کبیر»]، در زمان خود قدرت این کشور را گسترش داده بودند. با توجه به تحریم‌های ضعیف غرب علیه روسیه پس از حمله‌ی این کشور به اوکراین و الحاق شبه‌جزیره‌ی کریمه در سال ۲۰۱۴، به نظر می‌رسد پوتین پیش خودش فکر کرده است: چرا از این جلوتر نروم؟

جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات  آمریکا چه‌طور؟ +عکس و فیلم

زنان داوطلب اوکراینی، در روز چهارم جنگ، در شهر «لفیف» در غرب اوکراین پارچه رشته‌رشته می‌کنند تا از آن‌ها تور استتار ساخته شود. رسانه‌های غربی یک کارزار گسترده‌ی رسانه‌ای برای انداختن تمام تقصیر جنگ اوکراین به گردن روسیه و کم‌رنگ کردن نقش توسعه‌طلبی ناتو، و در رأس آن آمریکا، به راه انداخته‌اند. بخشی از این کارزار، قهرمان‌سازی از مردم اوکراین در «مقاومت» مقابل روسیه است. (+)

جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات  آمریکا چه‌طور؟ +عکس و فیلم

شهروندان اوکراینی در حال تمرین پرتاب کوکتل مولوتف برای دفاع از شهر «ژیتومیر» در شمال غربی اوکراین در جریان جنگ با روسیه؛ رسانه‌های غربی «مقاومت قهرمانانه»ی مردم اوکراین مقابل ارتش روسیه را به مردم جهان نشان می‌دهند، اما ناگفته پیداست که اگر در همین تصویر، به جای پرچم اوکراین، پرچم فلسطین بود، همین رسانه‌ها افراد حاضر در تصویر را «تروریست» معرفی می‌کردند. (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› دیپلمات سابق آمریکایی: تحریم‌ها علیه روسیه نتیجه عکس خواهد داد

›› معیارهای دوگانه کنگره آمریکا: مخالفان تحریم اسرائیل در صف تحریم روسیه

چشم‌انداز گسترش ناتو یک علت میانی کم‌اهمیت‌تر بود. اگرچه غرب یک «شورای ناتو-روسیه[۱۲]» تشکیل داد که افسران نظامی روسیه از طریق آن می‌توانستند در برخی از جلسات ناتو شرکت کنند، اما روسیه از این رابطه انتظارات بیش‌تری داشت. و اگرچه اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰، «جیمز بیکر» وزیر خارجه‌ی وقت آمریکا، به همتای روس خود گفته بود که ناتو گسترش نخواهد یافت[۱۳]، مورخانی مانند «ماری ساروت» نشان داده‌اند[۱۴] که بیکر به‌سرعت تضمین شفاهی خود را، که هرگز هم پشتش به یک توافق‌نامه‌ی کتبی گرم نبود، پس گرفت.

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

نقشه‌ی گسترش ناتو طی دهه‌های مختلف از تشکیل در سال ۱۹۴۹ تا دهه‌ی ۲۰۲۰. چنان‌که مشخص است، طی دهه‌های گذشته، ناتو دائماً به سمت شرق و مرزهای روسیه گسترش پیدا کرده است. این ائتلاف نظامی از زمان سقوط دیوار برلین تا کنون ۱۴ عضو جدید (به رنگ‌های صورتی و بنفش) گرفته است که همگی در مناطق شرقی‌تر بوده‌اند. توجه داشته باشید که در این نقشه، کشورهای آمریکا، کانادا، و ایسلندف با وجود عضویت در ناتو، نمایش داده نشده‌اند. (+)

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

جلد کتاب «حتی یک اینچ» نوشته‌ی «ماری الیس ساروت» مورخ آمریکایی و استاد دانشگاه «جانز هاپکینز» آمریکا. این سه کلمه، بخشی از عبارتی بودند که «جیمز بیکر» وزیر خارجه‌ی وقت آمریکا، سال ۱۹۹۰، پس از سقوط دیوار برلین، از آن‌ها استفاده کرد تا به «میخایل گورباچف» رهبر شوروی، وعده دهد اگر شوروی بخش تحت نفوذ خود در آلمان را رها کند، «ما ناتو را حتی یک اینچ به سمت شرق نمی‌آوریم.» گورباچف نفوذ شوروی را از آلمان برداشت، اما واشینگتن پس از فروپاشی شوروی، به حرف بیکر عمل نکرد؛ به این نتیجه رسیده بود که می‌تواند «دستاورد بزرگ» فروپاشی شوروی را به یک «دستاورد بزرگ‌تر» تبدیل کند. اکنون وعده‌ی بیکر معنای دیگری پیدا کرده بود: «حتی یک اینچ سرزمین نیز نباید از دسترس طرح گسترش ناتو خارج باشد.» (+)

دهه‌ی ۱۹۹۰، وقتی بیل کلینتون، رئیس‌جمهور آمریکا، این موضوع [گسترش ناتو] را با بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور روسیه، در میان گذاشت[۱۵]، روسیه به‌رغم میل باطنی بخشی از گسترش ناتو را پذیرفت، اما انتظارات دو طرف با یک‌دیگر متفاوت بود. تصمیم ناتو، در نشست سال ۲۰۰۸ در بخارست، مبنی بر گنجاندن اوکراین (و گرجستان) در فهرست اعضای بالقوه در آینده، بدترین تصورات پوتین درباره‌ی غرب را تأیید کرد.

در عین حال، اگرچه شاید تصمیم سال ۲۰۰۸ ناتو اشتباه بوده باشد، اما تغییر نگرش پوتین مربوط به پیش از آن تصمیم است. وی پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا کمک کرده بود[۱۶]، اما سخنرانی‌اش در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ نشان می‌دهد پیش از اجلاس بخارست نیز نسبت به غرب ترش کرده بوده است[۱۷]. بنابراین، احتمال گسترش ناتو تنها یکی از چندین دلیل میانی بود؛ آن هم دلیلی که بلافاصله پس از نشست بخارست، زمانی که فرانسه[۱۸] و آلمان[۱۹] اعلام کردند عضویت اوکراین در ناتو را وتو خواهند کرد، اهمیت خود را بیش‌ازپیش از دست داد.

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

«ناتو از آرمان‌های اروپایی-آتلانتیکی اوکراین و گرجستان در عضویت در ناتو استقبال می‌کند. ما امروز توافق کردیم که این کشورها در نهایت عضو ناتو خواهند شد… امروز به‌وضوح اعلام می‌کنیم که از درخواست این کشورها برای آغاز طرح اقدام [و فرآیند] عضویت حمایت می‌نماییم. بنابراین، اکنون دوره‌ای از همکاری فشرده با هر دو کشور در سطح بالای سیاسی را با هدف حل مسائل باقی‌مانده درباره‌ی درخواست طرح اقدام عضویت آن‌ها آغاز خواهیم کرد.» بخشی از بیانیه‌ی نشست سال ۲۰۰۸ «شورای آتلانتیک شمالی» نهاد سیاسی اصلی ناتو، در بخارست، پایتخت رومانی. (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «دیکتاتور خوب» و «جنایتکار جنگی خوب»؛ سیاست خارجی آمریکا بر چه مبنایی است؟

›› ایرانی‌های بد – ایرانی‌های خوب؛ حمایت آمریکا از اغتشاشگران ایرانی

ورای همه‌ی این‌ها، دلایل دور یا عمیقی بودند که پس از پایان جنگ سرد به وجود آمدند. در ابتدا، هم در روسیه و هم در غرب خوش‌بینی زیادی وجود داشت مبنی بر این‌که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب ظهور دموکراسی و اقتصاد بازارمحور در روسیه شود. طی سال‌های اول، کلینتون و یلتسین تلاش جدی‌ای برای توسعه‌ی روابط حسنه میان دو کشور انجام دادند. با این حال، اگرچه آمریکا اقدام اعطای وام و کمک اقتصادی به دولت «یگور گایدار» نخست‌وزیر روسیه، کرد[۲۰]، اما روس‌ها انتظارات بسیار بیش‌تری داشتند. علاوه بر این، پس از هفت دهه برنامه‌ریزی متمرکز، تبدیل ناگهانی اقتصاد روسیه به یک اقتصاد بازارمحور شکوفا غیرممکن بود. تلاش‌ها برای تحمیل چنین تحولات سریعی بدون شک منجر به ایجاد ناآرامی‌های گسترده، فساد، و نابرابری شدید خواهد شد. اگرچه برخی از الیگارش‌ها و سیاستمداران روس در نتیجه‌ی خصوصی‌سازی سریع دارایی‌های دولتی به‌شدت ثروتمند شدند، اما شاخص زندگی در میان اکثر مردم روسیه کاهش پیدا کرد[۲۱].

«بوریس نمتسوف» (که بعداً ترور شد) فرماندار شهر «نیژنی نووگورود» در روسیه، ماه فوریه‌ی سال ۱۹۹۷ در شهر «داووس» [در سوئیس، میزبان «مجمع جهانی اقتصاد»] این‌گونه گزارش داد: هیچ‌کس در روسیه مالیات نمی‌پردازد و دولت در پرداخت دستمزدها عقب مانده است. سپس، ماه سپتامبر سال بعد، «گریگوری یاولینسکی» نماینده‌ی لیبرال پارلمان روسیه [که طرح ۵۰۰ روزه‌ی گذار از شوروی به یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد را نوشته بود]، در یک ضیافت شام در «مدرسه‌ی کندی» دانشگاه هاروارد گفت: «روسیه کاملاً فاسد است و یلتسین هیچ برنامه‌ای برای آینده ندارد.» یلتسین که نمی‌توانست با پیامدهای سیاسی شرایط روبه‌وخامت اقتصادی دست‌وپنجه نرم کند، و وضعیت سلامتی‌اش نیز روبه‌افول بود، برای بازگرداندن نظم به روسیه به پوتین روی آورد که آن زمان یک مأمور سابق ناشناخته‌ی کاگ‌ب بود.

جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات  آمریکا چه‌طور؟ +عکس و فیلم

«یانکی‌ها به فریاد: داستان محرمانه‌ی کمک مشاوران آمریکایی به یلتسین برای پیروزی»؛ جلد شماره‌ی ۱۵ جولای ۱۹۹۶ (۲۵ تیر ۱۳۷۵) مجله‌ی «تایم» آمریکا با موضوع کمک واشینگتن به «بوریس یلتسین» برای پیروزی در انتخابات سال ۱۹۹۶ روسیه (+)

هیچ‌کدام از این‌ها به این معنا نیست که جنگ اوکراین اجتناب‌ناپذیر بود؛ بلکه با گذشت زمان رفته‌رفته محتمل‌تر شد. پوتین ۲۴ فوریه‌ی ۲۰۲۲ دچار اشتباه محاسباتی شد و کبریتی را روشن کرد که این آتش‌سوزی بزرگ را به راه انداخت؛ و بعید به نظر می‌آید [در کوتاه‌مدت] آن را خاموش کند.

در همین‌باره بخوانید:

›› کشتار غیرنظامیان «وحشیانه» است؛ مگر توسط آمریکایی‌ها

›› جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات آمریکا چه‌طور؟

 


[۱] جان مرشایمر لینک

[۲] What Caused the Ukraine War? Link

[۳] Ukraine formally applies for fast-track NATO membership Link

[۴] Did Franz Ferdinand’s Assassination Cause World War I? Link

[۵] The Sleepwalkers Link

[۶] Everything you need to know about the ۲۰۱۴ Ukraine crisis Link

[۷] Article by Vladimir Putin ”On the Historical Unity of Russians and Ukrainians“ Link

[۸] Putin Link

[۹] یورومیدان لینک

[۱۰] Association agreement between the European Union and its Member States, of the one part, and Ukraine, of the other part Link

[۱۱] Putin’s World Is Now Smaller Than Ever Link

[۱۲] About NRC Link

[۱۳] Russia’s belief in Nato ‘betrayal’ – and why it matters today Link

[۱۴] Not One Inch Link

[۱۵] For Clinton, Sticking with Yeltsin Sealed Agreement on NATO Link

[۱۶] U.S.-Russia Relations After September ۱۱, ۲۰۰۱ Link

[۱۷] Speech and the Following Discussion at the Munich Conference on Security Policy Link

[۱۸] France won’t back Ukraine and Georgia NATO bids Link

[۱۹] Merkel defends ۲۰۰۸ decision to block Ukraine from NATO Link

[۲۰] The American Aid to the Russian Reforms at the End of the Twentieth Century Link

[۲۱] The Soviet Union’s Demise As Seen by Today’s Russians Link

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

بازخوانش نصایح امام به گورباچف

بازخوانش نصایح امام به گورباچف



فروپاشی شوروی و تجزیه آن پایان گفتمان کمونیسم و سوسیالیسم به عنوان یکی از دو مدل حکمرانی در جهان بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت: گورباچف اواخر هفته گذشته مرد. بازخوانش نصایح امام به گورباچف، پیام‌های جدی برای رؤسای جمهور جهان دارد. آمریکایی‌ها بیش از ۳۰ سال است در سپهر سیاست ایران دنبال «گورباچف»ها و «یلتسین»های ایرانی می‌گردند. ملت ایران با بصیرت مثال‌زدنی در پاسخ به سه فتنه ۷۸، ۸۸ و ۹۸ این پیام تاریخی را به واشنگتن مخابره کردند که ؛ «ما گشتیم نبود، شما هم نگردید نیست!»

***

گورباچف در ۴۵ سالگی زمام امپراطوری شوروی را به دست گرفت. او از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ به مدت ۶ سال سازه‌های نیرومند یک امپراطوری را که به مدد سازماندهی مدرن و پیشرفته به هم بافته شده بود باز کرد و سخاوتمندانه تحویل حریف و رقیب خود داد.

فروپاشی شوروی و تجزیه آن پایان گفتمان کمونیسم و سوسیالیسم به عنوان یکی از دو مدل حکمرانی در جهان بود.

لنین در نخستین روزهایی که با انقلاب ۱۹۱۷ بنای امپراطوری شوروی را می‌نهاد در کمیته مرکزی حزب کمونیسم شوروی خطاب به اعضا گفت : «رفقا ما سه وظیفه مهم داریم اول سازماندهی دوم سازماندهی سوم سازماندهی»!

او می‌خواست به مدد «سازماندهی» و نظم «آهنین» ، مشکل «گفتمان» و مشکل «مشروعیت حکومت» را حل کند.پس از ۷۰ سال، رهبران شوروی به این نتیجه رسیدند از این رویکرد «کارآمدی» و «رضایت مردم» بیرون نمی‌آید.

۳۰ خرداد ۱۳۶۸ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به مسکو سفر کرد. نگارنده به عنوان خبرنگار که یک هیئت بلندپایه هاشمی رفسنجانی را در سفر به شوروی همراهی می‌کرد، توفیق ارزیابی حکومت روس‌ها را در ۷۲ سالگی یکی از دو قدرت بزرگ جهانی در سرزمین پهناور امپراطوری شوروی داشتم.

یک روز که در محوطه کرملین به تنهایی قدم می‌زدم متوجه پوسیدگی نرده‌های میدان شدم. یک پیرزن رفتگر بر سنگ‌فرش خیابان جارو می‌زد و چند پیرمرد که نشان‌های نظامی داشتند و دست و پای آنها ظاهرا در جنگ با افغانستان قطع شده بود بر نیمکتی نشسته بودند و با هم گپ می‌زدند. در ذهن خود، پیام امام (ره) به گورباچف را که درست ۱۴۰ روز از ارسال آن به رهبر شوروی می‌گذشت مرور کردم.

عصر همان روز به بازار مسکو رفتم .تعداد کالا در قفسه مغازه‌ها کمتر از مشتریان آنها بود. یقین کردم چیزی از بساط این امپراطوری باقی نمی‌ماند.

پیام امام (ره) به گورباچف هنگامی که امپراطوری شوروی هنوز سرپا بود، یک نقطه عطف در روابط ایران با روسیه که مغز اصلی این قدرت را تشکیل می داد بود. روسیه پس از تزارها با روسیه پس از سقوط شوروی با روسیه پس از آن یعنی یلتسین و نیز با روسیه هزاره سوم یعنی حکومت پوتین ، روسیه جدید خیلی متفاوت است هر کس در این تفاوت تردید کند معلوم است سواد سیاسی ندارد و از دیپلماسی حظّی نمی برد.

اینکه امام با روسیه چه کرد مهم است؟ امام (ره) در چند جمله یک دستکاری فنی و فکری در شناخت فلسفی نخبگان روسیه پدید آورد. علت اینکه ریاست هیئت دیپلماتیک ایران را به امر امام (ره) یک فیلسوف و فقیه عالیقدر از حوزه علمیه قم و نیز یک سیاستمدار برجسته، یک فیلسوف و ریاضی‌دان و یک انقلابی سترگ و بزرگ آن‌هم یک زن! به عهده داشت، حکایت از یک دستکاری فکری و فلسفی در ذهن روس‌ها بود.

محورهای پیام امام، کوتاه و مختصر ۱۶ بند را شامل می شد:

۱- مکتب کمونیسم، فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی کرده است.

۲- بر سیاست دین‌زدایی و خدازدایی از جامعه تجدیدنظر کنید.

۳- برخورد واقعی برای حل مسائل جهان از طریق دین ممکن است.

۴- باغ سبز دنیای غرب یک توهم است حقیقت در جای دیگر است.

۵-پناه بردن به کانون سرمایه‌داری جهان ، مشکل شما را حل نمی‌کند.

۶- غرب به شکل دیگری در همین مسائل گرفتار حادثه است.

۷- مشکل اصلی شما عدم اعتقاد به خدا و مبارزه بیهوده و طولانی با خدا به عنوان مبدأ هستی و آفرینش است.

۸- مارکسیسم پاسخگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست.

۹- رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد و شما دومین و آخرین ضربه را به پیکر مارکسیسم نواختید.

۱۰- هوشیار باشید در شکستن خیالات مارکسیسم خود را گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نکنید.

۱۱- به  دو جهان‌بینی مادی و الهی فکر کنید هستی اعم از غیب و شهادت است جهان غیب افسانه نیست.

۱۲- حقیقت علم، وجودی مجرد از ماده است ، هرگونه اندیشه از ماده منزه است، به احکام ماده محکوم نیست.

۱۳- برای درک جهان بینی الهی درک دستاوردهای علمی فارابی، بوعلی، ملاصدرا و محی الدین عربی ضروری است.

۱۴- خبرگان تیزهوش خود را راهی قم کنید تا از منازل معرفت آگاهی پیدا کنند بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.

۱۵-از شما می‌خواهم به طور جدی در مورد اسلام تحقیق و تفحص کنید. اسلام ارزش‌های والا و جهان شمول دارد می‌تواند وسیله نجات ملت‌ها باشد و گره اصلی مشکلات بشر را باز کند.

۱۶- جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی می‌تواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر کند.

***

گورباچف هشت هفته بعد پاسخ رسمی خود را به نامه امام به وسیله ادوارد شواردنادزه ، وزیر خارجه وقت شوروی به تهران ارسال کرد.

چند نکته در پیام گورباچف برجسته بود :

۱- پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد.

۲- روابط دو کشور وارد یک مرحله کیفی و جدید می‌شود .نامه شما سرشار از مفاهیم است و هیئت رهبری شوروی آن را دقیق خواندند.

۳- انقلاب اسلامی انتخاب ملت شما بوده است ما به آن احترام و از آن پشتیبانی می‌کنیم.

۴- ما در شوروی مشغول یک انقلاب مسالمت‌آمیز بدون توسل به زور و سنگربندی هستیم . روند نوسازی و تجدیدنظر ادامه دارد.

۵- از برقراری تماس‌ها بین نمایندگان محافل اجتماعی و روحانیون استقبال می‌کنیم.

***

گورباچف با آنکه رشته‌اش فلسفه بود از بحث فلسفی و فکری که دوسوم نامه امام را پوشش می‌داد پرهیز کرد. اما جامعه روشنفکری و نخبگی روسیه و حتی جامعه نخبگی حزب کمونیست چین نیز پیام امام (ره) را جدی گرفت و تغییراتی در دپارتمان فلسفه و جامعه شناسی دانشگاه مسکو و دانشگاه پکن پدید آمد.

متأسفانه نهاد علم و فلسفه در دانشگاه‌ها و نهاد دیپلماسی در وزارت خارجه ما از این رویداد بزرگ فکری بی‌خبر هستند . پایان‌نامه‌های زیادی درباره نزدیکی دیدگاه‌های فلسفی اسلام و شیعی با مسیحیت ارتدوکسی در روسیه و نیز مسائل آخرالزمانی نگاشته شده است.

همچنین در مورد مشابهت‌ها و نزدیکی تفکر شیعی و اسلامی با آموزه‌های کنفسیوسی در فرهنگ چینی، رساله‌ها نوشته شده و این رساله‌ها در نشست‌های علمی و فکری در حوزه علوم انسانی در روسیه و چین مطرح و بر ذهن نخبگان سیاسی سایه انداخته است.

***

امام در جواب پاسخ گورباچف در همان دیدار شواردنادزه با ایشان کوتاه و گویا فرمودند : «من خواستم دریچه‌ای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف بازنمایم. محور اصلی پیام من آن بود امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.»

گورباچف این تلاش را نکرد و ۲ سال بعد هم سازه‌های فکری و سرزمینی امپراطوری شوروی بدون شلیک یک گلوله فرو ریخت. اما کسانی که باید در چین و روسیه پیام امام (ره) را دریافت کنند، آن را خوب دریافت کردند. سند این گفته عدم ادغام «روسیه» و «چین» در نظم تعریف شده جهانی توسط واشنگتن است.

سند بالاتر این گفته فروپاشی سیاسی و اجتماعی در آمریکا و شنیدن صدای خُرد شدن استخوان سرمایه‌داری در نظام سیاسی دوقطبی در سپهر سیاست این کشور است. سند تصویری آن‌را می‌توانیم در خیابان‌های شهرهای بزرگ آمریکا در زیست کارتن‌خوابی قشرهای فرودست با چشم سر دید.

***

سال‌هاست الکساندر دوگین و بسیاری از نخبگان فکری در دپارتمان جامعه‌شناسی و فلسفه دانشگاه مسکو مشغول تأملات راهبردی روی رهیافت‌های فلسفی فارابی، بوعلی، ملاصدرا و ابن‌عربی بنا به آنچه که امام (ره) در پیام به گورباچف بازکردن دریچه‌ای به سوی ابدیت مطرح کردند ، هستند.

نگارنده پنج سال پیش در سرمقاله «روسیه جدید» آثار و برکات این رویکرد فکری و گفتمانی را در دانشگاه مسکو روی سیاست داخلی و خارجی واکاوی کردم و مسئولان وزارت خارجه را دعوت به درک چنین واقعیتی کردم اما متاسفانه توجهی نشد.

همین تلاش فکری در دپارتمان فلسفه در دانشگاه پکن سال‌هاست با حضور پررنگ پروفسور غلامرضا اعوانی در آنجا با پذیرش دهها دانشجوی فوق دکترای فلسفه در جریان است.

غرب متوجه اثرگذاری پیام امام (ره) به گوباچف بود. لذا «دوگین» سال‌ها در تور ترور سرویس‌های سیا بود خوشبختانه تیر آنها به سنگ خورد او اکنون زنده است. اما متأسفانه دخترش هزینه ترور را با مرگ خود پرداخت.

اینکه در تهران در یک خبرگزاری منتسب به برخی که تحصیلات فلسفی دارند، دوگین «راسپوتین» و پوتین را «تزار» بدانند، نشان می‌دهد قلم آنها در دوات «سیا» و «موساد» سیاه مشق سیاسی می‌نویسد. دانش سیاسی و شناخت جهان جدید به ما می‌گوید: چین و روسیه در هزاره سوم قرار نیست در سرمایه داری جهان هضم شوند.

قدرت هاضمه امپریالیسم پذیرای چنین هضمی نیست. دستگاه گوارش آنها دراروپا و آمریکا دچار اختلال است. جنگ اوکراین نشان می‌دهد آمریکا و اروپا دارد آنچه را به اسم «جامعه جهانی» و «جهان تک‌قطبی» خورده است بالا می‌آورد. بوی تعفن این استفراغ دماغ بشریت را در پنج قاره آزار می‌دهد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازخوانش نصایح امام به گورباچف بیشتر بخوانید »

فیلم/ ادای احترام پوتین به گورباچف

فیلم/ ادای احترام پوتین به گورباچف



رئیس جمهور روسیه برای ادای احترام به میخائیل گورباچف در بیمارستان مسکو با دسته گلی بر تابوت او حاضر شد. پوتین به دلیل مشغله کاری روز شنبه قادر به شرکت در مراسم تشییع جنازه گورباچف نیست.


دریافت
3 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ ادای احترام پوتین به گورباچف بیشتر بخوانید »