گورباچف

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم



جوزف نای، دانشمند سیاسی برجسته آمریکایی و بنیانگذار نظریه «جنگ نرم» معتقد است وقوع جنگ در اوکراین دلایل عمیق، میانه، و بی‌واسطه‌ای دارد که از گسترش ناتو تا آرمان‌های پوتین برای روسیه را شامل می‌شود.

سرویس جهان مشرق نظریه‌های مختلفی تا کنون درباره‌ی دلایل آغاز جنگ اوکراین مطرح شده است. برخی کارشناسان پوتین را در سودای بازگرداندن «روسیه‌ی بزرگ» توصیف می‌کنند و برخی صاحب‌نظران معتقدند گسترش ناتو تا نزدیکی مرزهای روسیه، رئیس‌جمهور این کشور را تحریک کرد تا دست به اقدام نظامی بزند. حتی تحلیلگران در آمریکا نیز به هیچ عنوان بر سر پاسخ این سؤال که «جنگ اوکراین چرا شروع شد» متفق‌القول نیستند.

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ از پنجره‌ی تفرجگاه شهر «آناپا» در جنوب بخش اروپایی روسیه، در ساحل دریای سیاه، به دریا نگاه می‌کند. برخی کارشناسان، پوتین را متهم می‌کنند که به دنبال احیای «روسیه‌ی بزرگ» است و جنگ اوکراین را نیز به همین خاطر به راه انداخته است. (+)

مشرق پیش از این نظر «جان میرشایمر[۱]» دانشمند سیاسی آمریکایی درباره‌ی دلایل احتمالی آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین، و پیش‌بینی او درباره‌ی بروز جنگ اوکراین چندین سال پیش از آغاز آن، را مفصلاً خدمت مخاطبان محترم ارائه کرده است. (گزارش‌های مشرق در این‌باره را از این‌جا و این‌جا بخوانید.) آن‌چه اکنون پیش روی شماست، نظریه‌ی «جوزف نای» یکی دیگر از دانشمندان سیاسی آمریکا، استاد دانشگاه هاروارد، از بنیانگذاران نظریه‌ی نئولیبرالیسم در روابط بین‌الملل، و همچنین بنیانگذار نظریه‌ی «قدرت نرم» است. نای معتقد است نمی‌توان فقط یک عامل را موجب آغاز جنگ اوکراین دانست، بلکه برای پی بردن به علت شروع این جنگ باید به دلایل عمیق، میانی، و بی‌واسطه‌ی این بحران توجه کرد. «نای» طی مقاله‌ای تحت عنوان «جنگ اوکراین چه دلایلی داشت؟[۲]» در پایگاه تحلیلی «پراجکت‌سیندیکت» برخی از این دلایل را از دیدگاه خود برشمرده است. در ادامه، ترجمه‌ی این مقاله را می‌خوانید.

سخنرانی «جان میرشایمر» دانشمند سیاسی آمریکایی، درباره‌ی دلایل و پیامدهای بحران اوکراین – قسمت اول [متن کامل و جزئیات بیش‌تر] [دانلود با حجم ~ ۴۷ مگابایت]

سخنرانی «جان میرشایمر» درباره‌ی دلایل و پیامدهای بحران اوکراین – قسمت دوم [متن کامل و جزئیات بیش‌تر] [دانلود با حجم ~ ۳۶ مگابایت]

جان میرشایمر پاسخ می‌دهد:

›› چرا بحران اوکراین تقصیر غرب است؟

›› آیا پوتین به دنبال ایجاد «روسیه بزرگ» است؟


لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های محافل رسانه‌ای-اندیشکده‌ای بین‌المللی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


جنگ روسیه در اوکراین، مخرب‌ترین درگیری‌ای است که اروپا از سال ۱۹۴۵ [و پایان جنگ جهانی دوم] تا کنون به خود دیده است. اگرچه بسیاری در غرب این جنگ را نتیجه‌ی تصمیم مختارانه‌ی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، می‌دانند، خود پوتین می‌گوید این جنگ، نتیجه‌ی تصمیم ناتو در سال ۲۰۰۸ درباره‌ی عضویت اوکراین در این ائتلاف نظامی[۳] است. به اعتقاد پوتین، تصمیم ناتو مبنی بر این‌که اوکراین در نهایت عضو ناتو خواهد شد، پای یک تهدید موجودیتی را به مرزهای روسیه کشاند. در عین حال، عده‌ای دیگر دلیل جنگ اوکراین را در پایان جنگ سرد و عدم حمایت کافی غرب از روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جست‌وجو می‌کنند. اما چگونه می‌توانیم ریشه‌های جنگی را پیدا کنیم که ممکن است سال‌ها طول بکشد؟

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

یک مرد اوکراینی، ماه مارس سال ۲۰۲۲، مقابل ایستگاه مرکزی قطار شهر «تروستیانتس» در شمال شرقی اوکراین دوچرخه‌اش را از میان گل‌ولای و آوار و از کنار یک تانک تخریب‌شده‌ی روس عبور می‌دهد. روس‌ها پیش‌تر از این ایستگاه قطار  به عنوان پایگاه نظامی خود استفاده می‌کردند. (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› متحدان خاورمیانه‌ای آمریکا در بحران اوکراین طرف روسیه هستند

جنگ جهانی اول بیش از یک قرن پیش رخ داد؛ با این حال، مورخان هنوز درباره‌ی این مسئله که علت آن جنگ چه بود، کتاب می‌نویسند. آیا جنگ به این دلیل آغاز شد که سال ۱۹۱۴ یک تروریست صرب یک آرشیدوک اتریشی را ترور کرد[۴]؟ یا مسئله بیش‌تر به قدرت روزافزون آلمان در مقابل بریتانیا برمی‌گشت؟ یا به ملی‌گرایی روبه‌افزایش در سراسر اروپا ربط داشت؟ پاسخ صحیح، این است: «همه‌ی موارد بالا؛ به علاوه‌ی موارد دیگر». با این وجود، جنگ تا لحظه‌ای (در ماه آگوست سال ۱۹۱۴) که شروع شد، همچنان اجتناب‌پذیر بود؛ و حتی همان موقع هم، تداوم این قتل‌عام به مدت چهار سال، ناگزیر نبود.

برای نظم بخشیدن به بحث، خوب است میان دلایل عمیق، میانی، و بی‌واسطه تمایز قائل شویم. تصور کنید می‌خواهید یک آتش بزرگ روشن کنید: روی هم انباشتن کنده‌ها، یک دلیل عمیق است؛ اضافه کردن آتش‌زنه و کاغذ، یک علت میانی است؛ و زدنِ کبریت یک علت تسریع‌کننده [و بی‌واسطه] است. با این حال، حتی همان موقع هم روشن شدن یک آتش بزرگ، اجتناب‌ناپذیر نیست. به عنوان مثال، ممکن است یک باد شدید، کبریت را خاموش کند؛ یا یک باران شدید و ناگهانی، چوب‌ها را خیس نماید. چنان‌که «کریستوفر کلارک» مورخ، در کتاب خود درباره‌ی منشأ جنگ جهانی اول، تحت عنوان «خواب‌گردها»، می‌نویسد، سال ۱۹۱۴ «[پنجره‌ای به سوی] آینده هنوز هم باز بود؛ اندکی[۵].» تصمیم‌های اشتباه سیاستی عامل مهم بروز فاجعه بودند.

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

آرشیدوک «فرانتس فردیناند» (وسط) ولی‌عهد اتریش، و همسرش «سوفی خوتک» (چپ) کمی پیش از ترورشان توسط «گاوریلو پرنسیپ» ملی‌گرای صربستانی، در اواخر ماه ژوئن سال ۱۹۱۴ در شهر «ساراویو» پایتخت بوسنی‌وهرزگوین. این ترور را بی‌واسطه‌ترین دلیل آغاز جنگ جهانی اول می‌دانند، اما آیا می‌توان صرفاً این ترور را دلیل آغاز یک جنگ جهانی تصور کرد؟ (+)

در اوکراین[۶]، شکی نیست که پوتین ۲۴ فوریه [۲۰۲۲]، وقتی به نیروهای روسیه دستور حمله داد، کبریت را روشن کرد. احتمالاً او هم مثل رهبران قدرت‌های بزرگ در سال ۱۹۱۴، تصور می‌کرد این عملیات، یک جنگ کوتاه و تندوتیز با یک پیروزی سریع خواهد بود؛ کم‌وبیش مانند اقدام اتحاد جماهیر شوروی به تصرف بوداپست در سال ۱۹۵۶، یا پراگ در سال ۱۹۶۸. نیروهای هوابرد، فرودگاه را تصرف می‌کنند؛ تانک‌ها، به‌تاخت، کی‌یف را تصرف می‌نمایند؛ ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، را برکنار می‌کنند؛ و یک دولت دست‌نشانده را به قدرت می‌رسانند.

پوتین به مردم کشورش گفت می‌خواهد یک «عملیات نظامی ویژه» با هدف «از بین بردن نازیسم» در اوکراین و جلوگیری از گسترش ناتو تا مرزهای روسیه انجام دهد. با این وجود، با توجه به اشتباه محاسباتی فاحشی که مرتکب شد، باید بپرسیم پوتین واقعاً چه فکری در سر داشت. از نوشته‌های خود پوتین[۷] و همچنین زندگی‌نامه‌نویس‌های مختلف او، مانند «فیلیپ شورت»[۸]، می‌دانیم که علت میانی این جنگ، امتناع پوتین از نگاه کردن به اوکراین به عنوان یک کشور مشروع [و مستقل از روسیه] بود. پوتین از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که شخصاً به عنوان یک افسر کاگ‌ب در آن خدمت کرده بود، ناراحت بود؛ و به دلیل نزدیکی فرهنگی اوکراین و روسیه، اوکراین را کشوری جعلی می‌دانست. به علاوه، اوکراین قدرنشناس هم بود: با «قیام میدان[۹]» در سال ۲۰۱۴ که دولت طرفدار روسیه را برکنار کرد، و همین‌طور تعمیق روابط تجاری با اتحادیه‌ی اروپا[۱۰]، به مسکو توهین کرده بود.

جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات  آمریکا چه‌طور؟ +عکس و فیلم

«میشل اوباما» (دوم از چپ) بانوی اول وقت آمریکا، و «هتر هیگینباتم» (راست) معاون وقت مدیریت و منابع وزیر خارجه‌ی این کشور، در مراسم تقدیم «جایزه‌ی بین‌المللی زنان شجاع وزارت خارجه» در سال ۲۰۱۴ به «روسلانا لیژیچکو» (مرکز تصویر با پرچم اوکراین) خواننده، سیاستمدار و فعال اوکراینی. لیژیچکو از حامیان «انقلاب نارنجی» سال ۲۰۰۴ در اوکراین و از رهبران اعتراضات «قیام میدان» یا «یورومیدان» علیه روسیه و در حمایت از ملحق شدن اوکراین به اتحادیه‌ی اروپا بود. (+)

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

«هیلاری کلینتون» وزیر خارجه‌ی سابق آمریکا، در دولت باراک اوباما، در کنار «روسلانا لیژیچکو» خواننده‌ی اوکراینی، از رهبران جنبش ضدروسیه و اعتراضات «قیام میدان» در حمایت از روابط میان اوکراین و اتحادیه‌ی اروپا (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› کتاب هیلاری کلینتون: خواننده معارض اوکراینی در آغوش وزیر خارجه آمریکا

پوتین به دنبال احیای چیزی است که آن را «جهان روسی[۱۱]» می‌نامد؛ و اکنون به ۷۰ سالگی نزدیک می‌شود، دارد به میراث خود فکر می‌کند. رهبران قبلی روسیه، مانند «پیتر کبیر» [یا «پطر کبیر»]، در زمان خود قدرت این کشور را گسترش داده بودند. با توجه به تحریم‌های ضعیف غرب علیه روسیه پس از حمله‌ی این کشور به اوکراین و الحاق شبه‌جزیره‌ی کریمه در سال ۲۰۱۴، به نظر می‌رسد پوتین پیش خودش فکر کرده است: چرا از این جلوتر نروم؟

جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات  آمریکا چه‌طور؟ +عکس و فیلم

زنان داوطلب اوکراینی، در روز چهارم جنگ، در شهر «لفیف» در غرب اوکراین پارچه رشته‌رشته می‌کنند تا از آن‌ها تور استتار ساخته شود. رسانه‌های غربی یک کارزار گسترده‌ی رسانه‌ای برای انداختن تمام تقصیر جنگ اوکراین به گردن روسیه و کم‌رنگ کردن نقش توسعه‌طلبی ناتو، و در رأس آن آمریکا، به راه انداخته‌اند. بخشی از این کارزار، قهرمان‌سازی از مردم اوکراین در «مقاومت» مقابل روسیه است. (+)

جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات  آمریکا چه‌طور؟ +عکس و فیلم

شهروندان اوکراینی در حال تمرین پرتاب کوکتل مولوتف برای دفاع از شهر «ژیتومیر» در شمال غربی اوکراین در جریان جنگ با روسیه؛ رسانه‌های غربی «مقاومت قهرمانانه»ی مردم اوکراین مقابل ارتش روسیه را به مردم جهان نشان می‌دهند، اما ناگفته پیداست که اگر در همین تصویر، به جای پرچم اوکراین، پرچم فلسطین بود، همین رسانه‌ها افراد حاضر در تصویر را «تروریست» معرفی می‌کردند. (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› دیپلمات سابق آمریکایی: تحریم‌ها علیه روسیه نتیجه عکس خواهد داد

›› معیارهای دوگانه کنگره آمریکا: مخالفان تحریم اسرائیل در صف تحریم روسیه

چشم‌انداز گسترش ناتو یک علت میانی کم‌اهمیت‌تر بود. اگرچه غرب یک «شورای ناتو-روسیه[۱۲]» تشکیل داد که افسران نظامی روسیه از طریق آن می‌توانستند در برخی از جلسات ناتو شرکت کنند، اما روسیه از این رابطه انتظارات بیش‌تری داشت. و اگرچه اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰، «جیمز بیکر» وزیر خارجه‌ی وقت آمریکا، به همتای روس خود گفته بود که ناتو گسترش نخواهد یافت[۱۳]، مورخانی مانند «ماری ساروت» نشان داده‌اند[۱۴] که بیکر به‌سرعت تضمین شفاهی خود را، که هرگز هم پشتش به یک توافق‌نامه‌ی کتبی گرم نبود، پس گرفت.

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

نقشه‌ی گسترش ناتو طی دهه‌های مختلف از تشکیل در سال ۱۹۴۹ تا دهه‌ی ۲۰۲۰. چنان‌که مشخص است، طی دهه‌های گذشته، ناتو دائماً به سمت شرق و مرزهای روسیه گسترش پیدا کرده است. این ائتلاف نظامی از زمان سقوط دیوار برلین تا کنون ۱۴ عضو جدید (به رنگ‌های صورتی و بنفش) گرفته است که همگی در مناطق شرقی‌تر بوده‌اند. توجه داشته باشید که در این نقشه، کشورهای آمریکا، کانادا، و ایسلندف با وجود عضویت در ناتو، نمایش داده نشده‌اند. (+)

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

جلد کتاب «حتی یک اینچ» نوشته‌ی «ماری الیس ساروت» مورخ آمریکایی و استاد دانشگاه «جانز هاپکینز» آمریکا. این سه کلمه، بخشی از عبارتی بودند که «جیمز بیکر» وزیر خارجه‌ی وقت آمریکا، سال ۱۹۹۰، پس از سقوط دیوار برلین، از آن‌ها استفاده کرد تا به «میخایل گورباچف» رهبر شوروی، وعده دهد اگر شوروی بخش تحت نفوذ خود در آلمان را رها کند، «ما ناتو را حتی یک اینچ به سمت شرق نمی‌آوریم.» گورباچف نفوذ شوروی را از آلمان برداشت، اما واشینگتن پس از فروپاشی شوروی، به حرف بیکر عمل نکرد؛ به این نتیجه رسیده بود که می‌تواند «دستاورد بزرگ» فروپاشی شوروی را به یک «دستاورد بزرگ‌تر» تبدیل کند. اکنون وعده‌ی بیکر معنای دیگری پیدا کرده بود: «حتی یک اینچ سرزمین نیز نباید از دسترس طرح گسترش ناتو خارج باشد.» (+)

دهه‌ی ۱۹۹۰، وقتی بیل کلینتون، رئیس‌جمهور آمریکا، این موضوع [گسترش ناتو] را با بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور روسیه، در میان گذاشت[۱۵]، روسیه به‌رغم میل باطنی بخشی از گسترش ناتو را پذیرفت، اما انتظارات دو طرف با یک‌دیگر متفاوت بود. تصمیم ناتو، در نشست سال ۲۰۰۸ در بخارست، مبنی بر گنجاندن اوکراین (و گرجستان) در فهرست اعضای بالقوه در آینده، بدترین تصورات پوتین درباره‌ی غرب را تأیید کرد.

در عین حال، اگرچه شاید تصمیم سال ۲۰۰۸ ناتو اشتباه بوده باشد، اما تغییر نگرش پوتین مربوط به پیش از آن تصمیم است. وی پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا کمک کرده بود[۱۶]، اما سخنرانی‌اش در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ نشان می‌دهد پیش از اجلاس بخارست نیز نسبت به غرب ترش کرده بوده است[۱۷]. بنابراین، احتمال گسترش ناتو تنها یکی از چندین دلیل میانی بود؛ آن هم دلیلی که بلافاصله پس از نشست بخارست، زمانی که فرانسه[۱۸] و آلمان[۱۹] اعلام کردند عضویت اوکراین در ناتو را وتو خواهند کرد، اهمیت خود را بیش‌ازپیش از دست داد.

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم

«ناتو از آرمان‌های اروپایی-آتلانتیکی اوکراین و گرجستان در عضویت در ناتو استقبال می‌کند. ما امروز توافق کردیم که این کشورها در نهایت عضو ناتو خواهند شد… امروز به‌وضوح اعلام می‌کنیم که از درخواست این کشورها برای آغاز طرح اقدام [و فرآیند] عضویت حمایت می‌نماییم. بنابراین، اکنون دوره‌ای از همکاری فشرده با هر دو کشور در سطح بالای سیاسی را با هدف حل مسائل باقی‌مانده درباره‌ی درخواست طرح اقدام عضویت آن‌ها آغاز خواهیم کرد.» بخشی از بیانیه‌ی نشست سال ۲۰۰۸ «شورای آتلانتیک شمالی» نهاد سیاسی اصلی ناتو، در بخارست، پایتخت رومانی. (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «دیکتاتور خوب» و «جنایتکار جنگی خوب»؛ سیاست خارجی آمریکا بر چه مبنایی است؟

›› ایرانی‌های بد – ایرانی‌های خوب؛ حمایت آمریکا از اغتشاشگران ایرانی

ورای همه‌ی این‌ها، دلایل دور یا عمیقی بودند که پس از پایان جنگ سرد به وجود آمدند. در ابتدا، هم در روسیه و هم در غرب خوش‌بینی زیادی وجود داشت مبنی بر این‌که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب ظهور دموکراسی و اقتصاد بازارمحور در روسیه شود. طی سال‌های اول، کلینتون و یلتسین تلاش جدی‌ای برای توسعه‌ی روابط حسنه میان دو کشور انجام دادند. با این حال، اگرچه آمریکا اقدام اعطای وام و کمک اقتصادی به دولت «یگور گایدار» نخست‌وزیر روسیه، کرد[۲۰]، اما روس‌ها انتظارات بسیار بیش‌تری داشتند. علاوه بر این، پس از هفت دهه برنامه‌ریزی متمرکز، تبدیل ناگهانی اقتصاد روسیه به یک اقتصاد بازارمحور شکوفا غیرممکن بود. تلاش‌ها برای تحمیل چنین تحولات سریعی بدون شک منجر به ایجاد ناآرامی‌های گسترده، فساد، و نابرابری شدید خواهد شد. اگرچه برخی از الیگارش‌ها و سیاستمداران روس در نتیجه‌ی خصوصی‌سازی سریع دارایی‌های دولتی به‌شدت ثروتمند شدند، اما شاخص زندگی در میان اکثر مردم روسیه کاهش پیدا کرد[۲۱].

«بوریس نمتسوف» (که بعداً ترور شد) فرماندار شهر «نیژنی نووگورود» در روسیه، ماه فوریه‌ی سال ۱۹۹۷ در شهر «داووس» [در سوئیس، میزبان «مجمع جهانی اقتصاد»] این‌گونه گزارش داد: هیچ‌کس در روسیه مالیات نمی‌پردازد و دولت در پرداخت دستمزدها عقب مانده است. سپس، ماه سپتامبر سال بعد، «گریگوری یاولینسکی» نماینده‌ی لیبرال پارلمان روسیه [که طرح ۵۰۰ روزه‌ی گذار از شوروی به یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد را نوشته بود]، در یک ضیافت شام در «مدرسه‌ی کندی» دانشگاه هاروارد گفت: «روسیه کاملاً فاسد است و یلتسین هیچ برنامه‌ای برای آینده ندارد.» یلتسین که نمی‌توانست با پیامدهای سیاسی شرایط روبه‌وخامت اقتصادی دست‌وپنجه نرم کند، و وضعیت سلامتی‌اش نیز روبه‌افول بود، برای بازگرداندن نظم به روسیه به پوتین روی آورد که آن زمان یک مأمور سابق ناشناخته‌ی کاگ‌ب بود.

جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات  آمریکا چه‌طور؟ +عکس و فیلم

«یانکی‌ها به فریاد: داستان محرمانه‌ی کمک مشاوران آمریکایی به یلتسین برای پیروزی»؛ جلد شماره‌ی ۱۵ جولای ۱۹۹۶ (۲۵ تیر ۱۳۷۵) مجله‌ی «تایم» آمریکا با موضوع کمک واشینگتن به «بوریس یلتسین» برای پیروزی در انتخابات سال ۱۹۹۶ روسیه (+)

هیچ‌کدام از این‌ها به این معنا نیست که جنگ اوکراین اجتناب‌ناپذیر بود؛ بلکه با گذشت زمان رفته‌رفته محتمل‌تر شد. پوتین ۲۴ فوریه‌ی ۲۰۲۲ دچار اشتباه محاسباتی شد و کبریتی را روشن کرد که این آتش‌سوزی بزرگ را به راه انداخت؛ و بعید به نظر می‌آید [در کوتاه‌مدت] آن را خاموش کند.

در همین‌باره بخوانید:

›› کشتار غیرنظامیان «وحشیانه» است؛ مگر توسط آمریکایی‌ها

›› جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگ‌ها و جنایات آمریکا چه‌طور؟

 


[۱] جان مرشایمر لینک

[۲] What Caused the Ukraine War? Link

[۳] Ukraine formally applies for fast-track NATO membership Link

[۴] Did Franz Ferdinand’s Assassination Cause World War I? Link

[۵] The Sleepwalkers Link

[۶] Everything you need to know about the ۲۰۱۴ Ukraine crisis Link

[۷] Article by Vladimir Putin ”On the Historical Unity of Russians and Ukrainians“ Link

[۸] Putin Link

[۹] یورومیدان لینک

[۱۰] Association agreement between the European Union and its Member States, of the one part, and Ukraine, of the other part Link

[۱۱] Putin’s World Is Now Smaller Than Ever Link

[۱۲] About NRC Link

[۱۳] Russia’s belief in Nato ‘betrayal’ – and why it matters today Link

[۱۴] Not One Inch Link

[۱۵] For Clinton, Sticking with Yeltsin Sealed Agreement on NATO Link

[۱۶] U.S.-Russia Relations After September ۱۱, ۲۰۰۱ Link

[۱۷] Speech and the Following Discussion at the Munich Conference on Security Policy Link

[۱۸] France won’t back Ukraine and Georgia NATO bids Link

[۱۹] Merkel defends ۲۰۰۸ decision to block Ukraine from NATO Link

[۲۰] The American Aid to the Russian Reforms at the End of the Twentieth Century Link

[۲۱] The Soviet Union’s Demise As Seen by Today’s Russians Link

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جوزف نای پاسخ می‌دهد: جنگ اوکراین چرا اتفاق افتاد؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

بازخوانش نصایح امام به گورباچف

بازخوانش نصایح امام به گورباچف



فروپاشی شوروی و تجزیه آن پایان گفتمان کمونیسم و سوسیالیسم به عنوان یکی از دو مدل حکمرانی در جهان بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت: گورباچف اواخر هفته گذشته مرد. بازخوانش نصایح امام به گورباچف، پیام‌های جدی برای رؤسای جمهور جهان دارد. آمریکایی‌ها بیش از ۳۰ سال است در سپهر سیاست ایران دنبال «گورباچف»ها و «یلتسین»های ایرانی می‌گردند. ملت ایران با بصیرت مثال‌زدنی در پاسخ به سه فتنه ۷۸، ۸۸ و ۹۸ این پیام تاریخی را به واشنگتن مخابره کردند که ؛ «ما گشتیم نبود، شما هم نگردید نیست!»

***

گورباچف در ۴۵ سالگی زمام امپراطوری شوروی را به دست گرفت. او از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ به مدت ۶ سال سازه‌های نیرومند یک امپراطوری را که به مدد سازماندهی مدرن و پیشرفته به هم بافته شده بود باز کرد و سخاوتمندانه تحویل حریف و رقیب خود داد.

فروپاشی شوروی و تجزیه آن پایان گفتمان کمونیسم و سوسیالیسم به عنوان یکی از دو مدل حکمرانی در جهان بود.

لنین در نخستین روزهایی که با انقلاب ۱۹۱۷ بنای امپراطوری شوروی را می‌نهاد در کمیته مرکزی حزب کمونیسم شوروی خطاب به اعضا گفت : «رفقا ما سه وظیفه مهم داریم اول سازماندهی دوم سازماندهی سوم سازماندهی»!

او می‌خواست به مدد «سازماندهی» و نظم «آهنین» ، مشکل «گفتمان» و مشکل «مشروعیت حکومت» را حل کند.پس از ۷۰ سال، رهبران شوروی به این نتیجه رسیدند از این رویکرد «کارآمدی» و «رضایت مردم» بیرون نمی‌آید.

۳۰ خرداد ۱۳۶۸ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به مسکو سفر کرد. نگارنده به عنوان خبرنگار که یک هیئت بلندپایه هاشمی رفسنجانی را در سفر به شوروی همراهی می‌کرد، توفیق ارزیابی حکومت روس‌ها را در ۷۲ سالگی یکی از دو قدرت بزرگ جهانی در سرزمین پهناور امپراطوری شوروی داشتم.

یک روز که در محوطه کرملین به تنهایی قدم می‌زدم متوجه پوسیدگی نرده‌های میدان شدم. یک پیرزن رفتگر بر سنگ‌فرش خیابان جارو می‌زد و چند پیرمرد که نشان‌های نظامی داشتند و دست و پای آنها ظاهرا در جنگ با افغانستان قطع شده بود بر نیمکتی نشسته بودند و با هم گپ می‌زدند. در ذهن خود، پیام امام (ره) به گورباچف را که درست ۱۴۰ روز از ارسال آن به رهبر شوروی می‌گذشت مرور کردم.

عصر همان روز به بازار مسکو رفتم .تعداد کالا در قفسه مغازه‌ها کمتر از مشتریان آنها بود. یقین کردم چیزی از بساط این امپراطوری باقی نمی‌ماند.

پیام امام (ره) به گورباچف هنگامی که امپراطوری شوروی هنوز سرپا بود، یک نقطه عطف در روابط ایران با روسیه که مغز اصلی این قدرت را تشکیل می داد بود. روسیه پس از تزارها با روسیه پس از سقوط شوروی با روسیه پس از آن یعنی یلتسین و نیز با روسیه هزاره سوم یعنی حکومت پوتین ، روسیه جدید خیلی متفاوت است هر کس در این تفاوت تردید کند معلوم است سواد سیاسی ندارد و از دیپلماسی حظّی نمی برد.

اینکه امام با روسیه چه کرد مهم است؟ امام (ره) در چند جمله یک دستکاری فنی و فکری در شناخت فلسفی نخبگان روسیه پدید آورد. علت اینکه ریاست هیئت دیپلماتیک ایران را به امر امام (ره) یک فیلسوف و فقیه عالیقدر از حوزه علمیه قم و نیز یک سیاستمدار برجسته، یک فیلسوف و ریاضی‌دان و یک انقلابی سترگ و بزرگ آن‌هم یک زن! به عهده داشت، حکایت از یک دستکاری فکری و فلسفی در ذهن روس‌ها بود.

محورهای پیام امام، کوتاه و مختصر ۱۶ بند را شامل می شد:

۱- مکتب کمونیسم، فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی کرده است.

۲- بر سیاست دین‌زدایی و خدازدایی از جامعه تجدیدنظر کنید.

۳- برخورد واقعی برای حل مسائل جهان از طریق دین ممکن است.

۴- باغ سبز دنیای غرب یک توهم است حقیقت در جای دیگر است.

۵-پناه بردن به کانون سرمایه‌داری جهان ، مشکل شما را حل نمی‌کند.

۶- غرب به شکل دیگری در همین مسائل گرفتار حادثه است.

۷- مشکل اصلی شما عدم اعتقاد به خدا و مبارزه بیهوده و طولانی با خدا به عنوان مبدأ هستی و آفرینش است.

۸- مارکسیسم پاسخگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست.

۹- رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد و شما دومین و آخرین ضربه را به پیکر مارکسیسم نواختید.

۱۰- هوشیار باشید در شکستن خیالات مارکسیسم خود را گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نکنید.

۱۱- به  دو جهان‌بینی مادی و الهی فکر کنید هستی اعم از غیب و شهادت است جهان غیب افسانه نیست.

۱۲- حقیقت علم، وجودی مجرد از ماده است ، هرگونه اندیشه از ماده منزه است، به احکام ماده محکوم نیست.

۱۳- برای درک جهان بینی الهی درک دستاوردهای علمی فارابی، بوعلی، ملاصدرا و محی الدین عربی ضروری است.

۱۴- خبرگان تیزهوش خود را راهی قم کنید تا از منازل معرفت آگاهی پیدا کنند بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.

۱۵-از شما می‌خواهم به طور جدی در مورد اسلام تحقیق و تفحص کنید. اسلام ارزش‌های والا و جهان شمول دارد می‌تواند وسیله نجات ملت‌ها باشد و گره اصلی مشکلات بشر را باز کند.

۱۶- جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی می‌تواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر کند.

***

گورباچف هشت هفته بعد پاسخ رسمی خود را به نامه امام به وسیله ادوارد شواردنادزه ، وزیر خارجه وقت شوروی به تهران ارسال کرد.

چند نکته در پیام گورباچف برجسته بود :

۱- پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد.

۲- روابط دو کشور وارد یک مرحله کیفی و جدید می‌شود .نامه شما سرشار از مفاهیم است و هیئت رهبری شوروی آن را دقیق خواندند.

۳- انقلاب اسلامی انتخاب ملت شما بوده است ما به آن احترام و از آن پشتیبانی می‌کنیم.

۴- ما در شوروی مشغول یک انقلاب مسالمت‌آمیز بدون توسل به زور و سنگربندی هستیم . روند نوسازی و تجدیدنظر ادامه دارد.

۵- از برقراری تماس‌ها بین نمایندگان محافل اجتماعی و روحانیون استقبال می‌کنیم.

***

گورباچف با آنکه رشته‌اش فلسفه بود از بحث فلسفی و فکری که دوسوم نامه امام را پوشش می‌داد پرهیز کرد. اما جامعه روشنفکری و نخبگی روسیه و حتی جامعه نخبگی حزب کمونیست چین نیز پیام امام (ره) را جدی گرفت و تغییراتی در دپارتمان فلسفه و جامعه شناسی دانشگاه مسکو و دانشگاه پکن پدید آمد.

متأسفانه نهاد علم و فلسفه در دانشگاه‌ها و نهاد دیپلماسی در وزارت خارجه ما از این رویداد بزرگ فکری بی‌خبر هستند . پایان‌نامه‌های زیادی درباره نزدیکی دیدگاه‌های فلسفی اسلام و شیعی با مسیحیت ارتدوکسی در روسیه و نیز مسائل آخرالزمانی نگاشته شده است.

همچنین در مورد مشابهت‌ها و نزدیکی تفکر شیعی و اسلامی با آموزه‌های کنفسیوسی در فرهنگ چینی، رساله‌ها نوشته شده و این رساله‌ها در نشست‌های علمی و فکری در حوزه علوم انسانی در روسیه و چین مطرح و بر ذهن نخبگان سیاسی سایه انداخته است.

***

امام در جواب پاسخ گورباچف در همان دیدار شواردنادزه با ایشان کوتاه و گویا فرمودند : «من خواستم دریچه‌ای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف بازنمایم. محور اصلی پیام من آن بود امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.»

گورباچف این تلاش را نکرد و ۲ سال بعد هم سازه‌های فکری و سرزمینی امپراطوری شوروی بدون شلیک یک گلوله فرو ریخت. اما کسانی که باید در چین و روسیه پیام امام (ره) را دریافت کنند، آن را خوب دریافت کردند. سند این گفته عدم ادغام «روسیه» و «چین» در نظم تعریف شده جهانی توسط واشنگتن است.

سند بالاتر این گفته فروپاشی سیاسی و اجتماعی در آمریکا و شنیدن صدای خُرد شدن استخوان سرمایه‌داری در نظام سیاسی دوقطبی در سپهر سیاست این کشور است. سند تصویری آن‌را می‌توانیم در خیابان‌های شهرهای بزرگ آمریکا در زیست کارتن‌خوابی قشرهای فرودست با چشم سر دید.

***

سال‌هاست الکساندر دوگین و بسیاری از نخبگان فکری در دپارتمان جامعه‌شناسی و فلسفه دانشگاه مسکو مشغول تأملات راهبردی روی رهیافت‌های فلسفی فارابی، بوعلی، ملاصدرا و ابن‌عربی بنا به آنچه که امام (ره) در پیام به گورباچف بازکردن دریچه‌ای به سوی ابدیت مطرح کردند ، هستند.

نگارنده پنج سال پیش در سرمقاله «روسیه جدید» آثار و برکات این رویکرد فکری و گفتمانی را در دانشگاه مسکو روی سیاست داخلی و خارجی واکاوی کردم و مسئولان وزارت خارجه را دعوت به درک چنین واقعیتی کردم اما متاسفانه توجهی نشد.

همین تلاش فکری در دپارتمان فلسفه در دانشگاه پکن سال‌هاست با حضور پررنگ پروفسور غلامرضا اعوانی در آنجا با پذیرش دهها دانشجوی فوق دکترای فلسفه در جریان است.

غرب متوجه اثرگذاری پیام امام (ره) به گوباچف بود. لذا «دوگین» سال‌ها در تور ترور سرویس‌های سیا بود خوشبختانه تیر آنها به سنگ خورد او اکنون زنده است. اما متأسفانه دخترش هزینه ترور را با مرگ خود پرداخت.

اینکه در تهران در یک خبرگزاری منتسب به برخی که تحصیلات فلسفی دارند، دوگین «راسپوتین» و پوتین را «تزار» بدانند، نشان می‌دهد قلم آنها در دوات «سیا» و «موساد» سیاه مشق سیاسی می‌نویسد. دانش سیاسی و شناخت جهان جدید به ما می‌گوید: چین و روسیه در هزاره سوم قرار نیست در سرمایه داری جهان هضم شوند.

قدرت هاضمه امپریالیسم پذیرای چنین هضمی نیست. دستگاه گوارش آنها دراروپا و آمریکا دچار اختلال است. جنگ اوکراین نشان می‌دهد آمریکا و اروپا دارد آنچه را به اسم «جامعه جهانی» و «جهان تک‌قطبی» خورده است بالا می‌آورد. بوی تعفن این استفراغ دماغ بشریت را در پنج قاره آزار می‌دهد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازخوانش نصایح امام به گورباچف بیشتر بخوانید »

فیلم/ ادای احترام پوتین به گورباچف

فیلم/ ادای احترام پوتین به گورباچف



رئیس جمهور روسیه برای ادای احترام به میخائیل گورباچف در بیمارستان مسکو با دسته گلی بر تابوت او حاضر شد. پوتین به دلیل مشغله کاری روز شنبه قادر به شرکت در مراسم تشییع جنازه گورباچف نیست.


دریافت
3 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ ادای احترام پوتین به گورباچف بیشتر بخوانید »

روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه

روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه



اگر روسیه در تعاملات با غرب از برگ روابط با ایران استفاده کرده، چیز عجیب و غریبی نبوده، و ایران هم متقابلاً از برگ روابط با روسیه، بارها برای منافع و امنیت کشور، تا آنجا که توانسته، استفاده کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «مجتبی سلطانی»، پژوهشگر علوم سیاسی و نویسنده‌ی کتاب «خط سازش» یادداشتی درباره روابط ایران و روسیه نوشته است.

در ادامه این یادداشت را می‌خوانیم:

اخیراً متن مفصلی به دستم رسید تحت عنوان “پوتین کیست و چه کرد؟” که در شبکه‌های اجتماعی، زیاد بازنشر شده است. به درخواست یکی از دوستان، نکاتی را ارتجالاً و نه‌چندان مختصر در نقد این متن نوشتم. چون مدتیست که شبیه این مطالب در رسانه‌های مختلف منتشر می‌شود، طرح و یادآوری برخی نکات ذیل، شاید مفید باشد: 

بدون اغراق یا افتادن در توهم توطئه، بنا به دلایل و شواهد مستند، این نوع تبلیغات، بخشی از جنگ روانی صهیونیستها علیه روابط استراتژیک و بعضاً پنهان ایران و روسیه است، که معمولاً رطب و یابس را در هم آمیخته، و دروغ‌های فراوان در آنها وجود دارد. مکرراً هم به اینکه ملت ایران مرگ بر آمریکا می‌گوید، اشاره و اعتراض شده و علت اصلی مشکلات معرفی می‌شود. حتی بر فرض محال، اگر همه‌ی اینگونه دعاوی هم راست و درست باشد، تازه به گمان اینان اثبات می‌شود که روسیه، همدست آمریکا و اسرائیل بوده، که در اینصورت، کماکان باید مرگ بر آمریکا و اسرائیل گفت، و برای دفع بهانه‌های بنی‌اسرائیلی، مرگ بر روسیه نیز اضافه شود.

گیریم که چنین توهماتی درست باشد، و روسیه در کنار آمریکا و اسرائیل دشمن بالفعل ایران محسوب شود، عقل می‌گوید در مقابله با دشمنان، باید اولویت‌بندی کرد. پس طبق دعاوی متن مزبور و اذعان ناخواسته، باز هم این آمریکا “شیطان بزرگ” و همدستش اسرائیل(دشمنان اصلی ملت ایران) مقصر هستند که از روسیه علیه ما استفاده کرده و می‌کنند. البته ذهنیت تاریخی ایرانیان نسبت به روسیه به شدت منفی بوده و هست. خاطرات تلخ جنگ‌های ایران و روسیه‌ی تزاری و معاهده‌های تحمیلی و ننگین ترکمانچای و گلستان و تجزیه‌ی بخش‌های مهمی از سرزمین ایران و الحاق به روسیه در زمان قاجار، هرگز از یاد مردم ایران نرفته است. نقش روسیه‌ی تزاری در نقض استقلال ایران به عنوان رقیب و شریک انگلیس در آن دوران، و حمایت از استبداد صغیر محمدعلی‌شاه قاجار علیه نهضت ناکام مشروطیت، نیز فراموش‌ناشدنی است. اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در کنار انگلیس و آمریکا، و تلاش برای تجزیه‌ی کردستان و آذربایجان بعد از جنگ مزبور در دوران پهلوی، زخم دیگری بود که شوروی کمونیستی بر پیکر ایران زد. تداوم دخالت‌ها و سوءاستفاده‌های اقتصادی و سیاسی آن کشور، و ترویج کمونیسم و حمایت از حزب توده و همراهی با کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸مرداد، لکه‌ی ماندگاری بر نقش سیاه آن کشور در ایران افزود.

همچنانکه نقش مخرب شوروی در اغتشاشات و تجزیه‌طلبی‌های ایران پساانقلاب، و حمایت از تجاوز ارتش بعثی صدام در همراهی با آمریکا و انگلیس و ناتو، یک واقعیت تاریخی روشن است. تا پیش از فروپاشی شوروی کمونیستی، مردم ایران در شعارهای خود، بعد از مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی می‌گفتند. بنابراین با این بستر تاریخی، رسانه‌های غربی و غربگرایان داخلی و ناسیونالیست‌های سکولار و حتی مذهبی، هم‌اکنون در تبلیغات انبوه و مستمر خود مدعی‌اند که همان مناسبات استعماری دوران قاجار و پهلوی، مجدداً توسط روسیه‌ی پوتین در حال بازتولید و تکرار و تداوم است. کما اینکه نوسانات روابط فیمابین دو کشور در دودهه‌ی اخیر مانند بدعهدی و تاخیرها در ساخت نیروگاه بوشهر و تحویل اس‌سیصد و نظایر آن، و همراهی با آمریکا و غرب در تحریم ایران، به معنای آنست که به روسیه نمی‌توان اعتماد کرد، و پوتین غالباً بیشتر به طرف آمریکا و اسرائیل و ناتو، غش کرده و مراتب مودت و همکاری دوستانه را رعایت نکرده است. گویی تاریخ متوقف شده؛ روسیه‌ی پوتین همان روسیه‌ی تزاری و شوروی کمونیستی است، و جمهوری اسلامی ایران هم همان ایران مفلوک و استعمارزده‌ی قاجار و پهلوی‌ست.

اما واقعیت، چیز دیگریست. روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه با نامه‌ی امام به گورباچف آغاز شد و در اولین سفر هاشمی رفسنجانی به شوروی زمان گورباچف، بنیان آن پی‌ریزی شد. به گونه‌ای که کاغذ سفید امضای رهبران شوروی را به هاشمی دادند و گفتند ایران هر تقاضایی داشته باشد، می‌پذیرند. پس از فروپاشی شوروی و روی کار آمدن جناح‌های غربگرا در روسیه، روابط مزبور تضعیف شد ولی از زمان پوتین، مجدداً سیر صعودی پیدا کرد، که بخش مهم آن، تبلیغاتی نشده است. بلکه بالعکس هم ایران و هم روسیه در تبلیغات آشکار، بعضاً روابط ضعیف و شکننده را نمایش می‌دادند تا توسط آمریکا و اروپا و صهیونیست‌ها تخریب نشود و حساسیت غربی‌ها را تشدید نکند. البته هم ایران و هم روسیه، در این روابط همواره منافع خود را دنبال می‌کنند، اختلافاتی هم دارند، ولی منافع مشترک استراتژیک بین دو کشور به‌قدری زیاد و مهم هستند که به رغم مشکلات فراوان و نوسانات اجتناب‌ناپذیر، همواره این روابط رو به پیشرفت و تعمیق بوده است.

پوتین با وجود تمام فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب، نیروگاه هسته‌ای بوشهر را تکمیل کرد. اس‌سیصد را به رغم مشکلات و نوسانات شرایط و روابط فیمابین بالاخره به ایران تحویل داد، در شورای امنیت هم، بعد از یک دوره همراهی با غرب، بالاخره به نفع ایران از حق وتو استفاده کرد، از عضویت کامل ایران در پیمان شانگهای حمایت کرد و… طبیعی هم هست که مواردی مانند بوشهر و اس‌سیصد برای آن کشور منافع اقتصادی زیادی نیز داشته، ولی اهل فن می‌دانند که در قبال هزینه‌ای که روسها مجبور شدند به خاطر این همکاری‌های استراتژیک بپردازند، و تاوان سنگینی به غرب دهند، منافع اقتصادی حاصله، کم‌اهمیت می‌شود. در حالی که آلمان و فرانسه و آمریکا و غربی‌ها حاضر نبودند و نیستند که در ازای چند برابر پولی که ایران به روس‌ها داد، حتی بخشی از نیروگاه بوشهر را تکمیل و راه‌اندازی کنند. الآن هم که فازهای بعدی بوشهر با کمک روس‌ها در حال انجام است، غرب  نه‌تنها حاضر نیست به هیچ قیمتی در مورد تکنولوژی هسته‌ای، و اصولاً فناوری‌های پیشرفته(های‌تک) هیچ نوع همکاری با ایران بکند، بلکه از هر طریق ممکن در این زمینه‌ها مانع‌تراشی می‌کند. در چهار دهه‌ی گذشته، آمریکا و اسرائیل و غربی‌ها به شکل سیستماتیک و هوشمند و مستمر، در حال تضعیف توان اقتصادی و تکنولوژیک ایران بوده‌اند، و طبیعی بوده که ایران برای تامین نیازمندی‌های خود در کنار اتکا به تقویت توان داخلی، جایگزین‌های مختلف از جمله چین و روسیه را انتخاب کرده است. که این امر، قهراً منافع اقتصادی و فرصت‌های بهره‌گیری برای آنان نیز به وجود آورده است. هرچند که در ایران، غربگرایان دولت‌های گذشته همواره کوشیده‌اند که بیشترین منافع اقتصادی و حتی سیاسی را عاید غربی‌ها کنند.

این حرف عوامانه‌ای است که تقصیر مشکلات اقتصادی کنونی ایران را متوجه روسیه‌ای کنیم که بنا به آمارها، هیچگاه در سالیان گذشته، غالباً مبادلات اقتصادی گسترده در سطح و اندازه‌ی اروپا و ژاپن و حتی آمریکا، با ایران نداشته است. بنا به علل و دلایل مختلف، از جمله؛ ساختار غربگرای اقتصادی و اداری باقیمانده از رژیم شاه و تقویت‌شده توسط خائنین و جاهلین موجود در بین دولتمردان و مسئولین اجرایی، و وجود مخالفان و معارضان ذینفوذ و قدرتمند تعمیق روابط در ساختار قدرت هر دو کشور. 

اگر روسیه در تعاملات با غرب از برگ روابط با ایران استفاده کرده، چیز عجیب و غریبی نبوده، و ایران هم متقابلاً از برگ روابط با روسیه، بارها برای منافع و امنیت کشور، تا آنجا که توانسته، استفاده کرده است. 

مگر قرار بوده پوتین به ایران و ایرانی “خدمت” کند یا امتیاز مفت بدهد، که در متن مزبور و مشابه آن، از وی طلبکاری می‌شود. روابط بین‌الملل، مبتنی بر قدرت و پیگیری منافع ملی و مشترک است، و بازار بده و بستان. 

از سوی دیگر، ملت و رهبران ایران برای مقابله با دشمنی و سلطه‌گری آمریکا، و دفاع از هویت و استقلال و امنیت ملی خود، مرگ بر آمریکا گفته‌اند، از قبل از پیروزی انقلاب، از سال ۱۳۴۲ تا کنون. وجود و تداوم این شعار و رویکرد استراتژیک و دیرپا چه ربطی به پوتین دارد؟ البته اقرار متن فوق به تاثیر قدرتمند این اقدام، تا آنجا که مدعیست کمکی به منویات و خواسته‌های پوتین نیز بوده، خودش هم نکته‌ایست. ولی چه اشکالی دارد که پوتین به دلایل تاریخی و سیاسی و منافع ملی کشور خود، در این زمینه، بعضاً اشتراک یا هم‌سویی با ملت ایران پیدا کرده باشد. 

در مورد سوریه، مگر قرار بوده پوتین به خاطر ایران، روابط قدیمی کشورش با اسرائیل را به هم بزند و موضعش کاملاً مانند ایران شود؟ همینکه با تدبیر ایران، جرات و امکان یافت در سوریه حضور پیدا کند و در خنثی‌سازی طرح اسرائیل و آمریکا و ناتو علیه دولت سوریه و محور مقاومت، با ایران همکاری کرد، بزرگترین ضربه را در جایگاه خود به منافع استراتژیک اسرائیل زده است. قبل از ورود روسیه به سوریه هم، اسرائیل مستقیم و غیر مستقیم به نیروهای مقاومت هم‌پیمان ایران و یا بعضاً نیروهای ایرانی، حمله می‌کرده و البته واکنش متناسب مستقیم یا غیرمستقیم ایران را هم دریافت می‌کرد. بعد از حضور روسیه، اتفاق جدیدی رخ نداده و اساساً قرار نبوده که روس‌ها از ایران و یارانش در قبال آنگونه حملات محافظت و حمایت کنند. البته، ایران نیز درخواست و نیازی به چنین حمایتی از روسیه نداشته که حال، بتوان آن کشور را متهم به بی‌وفایی نمود. روسیه در چارچوب خاص متناسب با منافع استراتژیکش، توسط ایران به حضور در سوریه، تشویق و ترغیب شد. و البته در آن چارچوب، قابلیت‌ها و  محدودیت‌های ایفای نقش این کشور، از پیش آشکار بود. هم برای دولت سوریه و هم محور مقاومت، این محدودیت‌ها قابل درک بوده است. روسیه در حدود و ثغور پیمان نوشته و نانوشته با محور مقاومت در سوریه، خیانت نکرده، ولی تبلیغات صهیونیستی رسانه‌های غربی و عربی هم‌پیمان اسرائیل به چنان توهماتی دامن می‌زنند.

و دائماً اخبار جعلی و تحریک‌کننده منتشر می‌کنند که با اجازه و چراغ سبز روسیه، اسرائیل به نیروهای ایران در سوریه حملاتی انجام داده است. روسیه ولو بعنوان یک ابرقدرت نظامی، در سوریه تنها یک ضلع از چهار اضلاع مربع دولت سوریه، محور مقاومت، ایران و روسیه است. برآیند اقتضائات و مصالح و مقدورات و منافع مشترک همه‌ی اضلاع مزبور، در وقایع سوریه تاثیر دارد. شرایط، به آن سادگی و ابتذالی نیست که رسانه‌های معاند غربی و عبری و عربی نشان می‌دهند. چه در مورد روسیه، چه در مورد ایران. 

“مسائل داخلی” روسیه هم ربطی به مسلمان‌بودن و یا نبودن، و مسئولیت حمایت از مسلمین ندارد. مگر ارتش بعثی‌ عراق که هشت‌سال با ایران می‌جنگید، ظاهراً مسلمان نبود؟ همانگونه که منافقین تروریست و داعشی‌ها و مزدوران سعودی و اعراب هم‌پیمان اسرائیل و…، ظاهراً مسلمان، ولی در خدمت آمریکا و صهیونیسم هستند. بنابراین اگر مسلمانانی در روسیه یا چین یا هرجای دیگر دنیا، خواسته یا ناخواسته، ابزار وهابیت و صهیونیسم بشوند و جنگ‌افروزی کنند، دلیل نمی‌شود که ایران برای آنان دل بسوزاند و از آنان حمایت کند. بسیاری از جلادان و قاتلان وحشی داعش که به سلّاخی شیعیان و سایر مسلمانان پرداختند، از اقوام‌ چچن روسیه و یا اویغور چین بوده و هستند. هرچند که در بین آن اقوام، انسان‌های شریف و مظلوم هم بسیارند که در آتش فتنه وهابی‌ها و دواعش و سازمان سیا، قربانی شده‌اند. اشتعال فتنه به نام مسلمانان، در چچن و قفقاز و شرق روسیه و غرب چین، به طراحی و سرمایه‌گذاری و هدایت وهابی‌های سعودی و دولت‌های انگلیس و آمریکا توسط سیا و موساد و ام‌آی‌سیکس و… انجام شده و می‌شود، پس چرا ایران باید به اسم دفاع از مسلمانان در دام صهیونیست‌ها بیفتد. 

در مورد دریای خزر هم، تبلیغات سیاه غربی‌ها و برخی خائنین و جاهلین داخلی از چیزی حرف می‌زنند که وجود خارجی ندارد. ایران در رژیم شاه که همسایه‌ی اتحاد جماهیر شوروی بود، عملاً هیچ حق و سهمی در دریای خزر نداشت. اما از انقلاب به بعد، پیش و پس از فروپاشی شوروی، حقوق قانونی ایران، رها نشده، و در مقاطع مختلف، بنا به اقتضائات و قابلیت‌ها و توانایی‌های ایران، حضور اقتصادی و گاه نظامی ایران در دریای خزر، با مشکل و مانع لاینحل، مواجه نبوده است. هیچ قراردادی هم‌ امضا و تصویب و اجرا نشده که حقوق ایران را تضییع کند. اما وضعیت سواحل کشورهای مجاور دریای خزر، و پیچیدگی‌های جغرافیایی و اقلیمی و استراتژیک و حقوقی و سیاسی، تاکنون مانع حصول به یک توافق جامع قطعی، شده است. پس نه چیزی به داره و نه چیزی به بار، اتفاق خاصی نیفتاده، و فعلاً هر کشوری در محدوده ساحلی خود و قسمت‌های مشترک به اندازه‌ی توان تکنولوژیک خود، حضور دارد که مانند همه‌ی موارد مشابه در جهان، اختلافات تعیین دقیق حدود هر کشور برای حقوق اقتصادی سطح و کف دریا، وجود دارد و محل مناقشه است. 

در مورد نقش روسیه در مسدود سازی راه مذاکره‌ی ایران با قدرت‌های غربی و منطقه‌ای، مگر پوتین، ارباب آنها بوده که راه را مسدود کرده باشد. ایران هم، بنا به امنیت و منافع خود در این زمینه، فراز و نشیب داشته، ولی هر وقت که خواسته، از زمان مذاکرات الجزایر و مک‌فارلین در دوران امام تاکنون، پنهان و آشکار با آمریکا و قدرت‌های غربی و همسایگان منطقه‌ای مذاکره داشته، و هیچ عامل‌خارجی نیز قادر نبوده راه آن را مسدود سازد. 

در مورد نفت و انرژی هم، مطالب متن مزبور، غالباً چیزی جز اغراق‌ها و جعلیات و داستان‌سرایی رسانه‌ای صهیونیستی، نیست. تاکنون ایران، هرجا که امکان داشته و صلاح دانسته و زیرساخت‌هایش مناسب بوده، در بازار انرژی جهان حضور داشته، و محدودیت‌های کنونی ربطی به روسیه ندارد. اگر روزی ایران لازم بداند و بخواهد در بازار انرژی اروپا حضور داشته باشد و شرایط سیاسی و فنی هم مناسب باشد، هیچکس نمی‌تواند جلوی ایران را بگیرد. بلکه در صحنه‌ی رقابت، معادلات سیاسی و اقتصادی پیچیده و به‌هم‌پیوسته، تعیین‌کننده‌ی مزیت و موفقیت کشوری مانند روسیه یا ایران می‌شود. اشکالی هم ندارد که احیاناً دو دولت شریک و دوست، در مواردی ناگزیر با هم رقابت دوستانه نیز بکنند.

فعلاً در واقعیت، چنین رقابتی وجود ندارد، و ایران به هر میزانی که تحریم‌ها خنثی می‌شوند و حضورش در بازار جهانی انرژی را افزایش می‌دهد، مشکلی ندارد و به قدر کافی مشتری و فضای مانور دارد تا در حال حاضر، عملاً  نیاز فوری به رقابت با روسیه نداشته باشد.

در مورد بقیه‌ی ادعاهای عوامانه‌ی متن مزبور، به همین سیاق روشن است که اساساً بر مفروضات و دعاوی دروغ و نادرست قرار دارد.

سطوح مختلف روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران و روسیه، تاکنون افت‌ و خیزهای زیاد و مشکلات فراوان داشته و دارد، ولی در هر حال، مبتنی بر تامین منافع متقابل بوده است. همانگونه که جریان‌های غربگرای داخل ایران بارها در روابط ایران و روسیه مشکل‌آفرینی و سنگ‌اندازی کرده‌اند، محافل قدرتمند غربگرا و صهیونیست داخل روسیه هم بارها کوشیده‌اند، دوستی بین روسیه و ایران را به خصومت مبدّل سازند و موجب بدعهدی‌ها و تضعیف توافق‌ها و روابط فیمابین شوند، و حتی گاه این روابط را تا آستانه‌ی انهدام پیش ببرند. تا آنجا که در مقاطعی روابط حسنه‌ی فیمابین به سکته‌های دیپلماتیک و تبلیغاتی نیز دچار می‌شد. در هرحال و در هر شرایطی، اما کاملاً روشن بوده است که در نظام جمهوری اسلامی، هرگز ایران از موضع ضعف و تسلیم با روسیه مواجه نشده و نمی‌شود. 

داستان برجام و روابط پوتین و ترامپ و خبرهای ساختگی رسانه‌های غربی، موضوعی است که بحث مستقل و مفصل می‌طلبد. اما اجمالاً اینکه به رغم کوتاهی‌ها و ضعف‌ها و نفوذهای صورت‌گرفته در دولت پیشین ایران، ایفای نقش روسیه در مجموع، مغایر با روابط دوستانه و منافع مشترک و انتظارات کلان حاکمیت ایران، نبوده است. البته که روسیه عاشق چشم و ابروی ایرانی‌ها نبوده، ولی چون منافع استراتژیک این کشور در مواردی با منافع ملی ایران هم‌پوشانی و هم‌زیستی پیدا کرده، در ماجرای برجام غالباً همکاری مطلوبی داشته است. هرچند که غربگرایان و عاملان جنگ روانی صهیونیستها مدعی‌اند که روسیه در برجام به ایران خیانت کرده، حال آنکه مشکل اصلی ایران در برجام، از اساس و همواره با آمریکا و هم‌پیمانانش بوده، و نقش روسیه و چین، فرعی و جنبی بوده که آن‌هم چندان مغایر با انتظارات حقیقی و پنهان حاکمیت ایران، نبوده است. 

در موضوع نفت و گاز، ایران اگر تحریم هم نمی‌شد، رقابت زیانبار و مزاحمت خاصی برای درآمد نفتی روسیه نداشته و ندارد. اساساً فلسفه‌ی وجود اوپک و اوپک‌پلاس، تامین و تقارب منافع همه‌ی تولیدکنندگان اصلی نفت است. که در مورد گاز هم با تشکیل مجمع کشورهای صادرکننده‌ی گاز رخ داد. پس این حرف‌ها عوامانه است که علت ایجاد مشکلات برای یک یا چند کشور در صادرات انرژی، مثلاً کشوری مانند روسیه است که منافع بقیه را تصاحب کند. در دوسه دهه‌ی اخیر، ایران، لیبی، ونزوئلا و عراق به علل مختلف، مشکلاتی در تولید و صدور نفت خود داشته‌اند و سایر رقبا، نه فقط روسیه، بلکه عربستان و کویت و امارات خیلی بیش از روسیه، فرصت سودجویی از غیبت دیگران، پیدا کردند. 

ایران‌، علاوه بر مشکلات سیاسی بین‌المللی، در عرصه‌ی زیرساخت‌های لازم برای توسعه‌ی صادرات نفتی و غیر نفتی، مشکلات جدی دارد، و نخریدن گوجه و تربچه توسط بازرگانان روسی، و یا اتفاقاتی از این‌ قبیل با سایر همسایگان، ذره‌ی کوچکی از این ماجراست. اما خصومت و عداوت آمریکا و غربی‌ها علیه منافع ملت ایران از گذشته تاکنون، نقش مهمی را در ایجاد چنین وضعیتی داشته، که نمی‌توان روسیه‌ی پوتین را در آن متهم و مقصر جلوه داد.

سخن بر سر دفاع از روسیه یا پوتین نیست، بلکه توصیف و توضیح این واقعیت است که ایران در تعامل با روسیه، از موضع منافع و امنیت ملی خویش با تدبیر و اقتدار رفتار کرده، و اینگونه نبوده و نیست که به زعم تبلیغات سیاه صهیونیستها، روسیه دست برتر و حتی نقش ارباب در قبال ایران داشته است. 

بلکه بالعکس، روسیه‌ در دوران پوتین برای نوزایی قدرت و هویت و جایگاه کشور خود در مقابل برتری‌طلبی آمریکا و غرب، پنهان و آشکار، نیازمند و مرهون و مدیون و ممنون ایران، بوده است. ایران مقتدری که فقط یک چشمه در دوران‌ سخت و تنهایی جنگ علیه رژیم صدام و حامیان جهانی‌اش، با حمایت از ملت افغانستان، نقش اساسی در شکست و فروپاشی شوروی ایفا کرد، بیش از چهاردهه آمریکا و صهیونیسم جهانی را به‌ ستوه آورده، و به مثابه‌ی یک قدرت منطقه‌ای، عملاً به رسمیت شناخته شده، خیلی بزرگتر و قدرتمندتر از آن است که روسیه و یا چین، بتوانند طمع و توهّم سلطه‌گری در باره‌ی آن داشته باشند. 

واقعیت آنست که اکنون ایران به‌عنوان تنها قدرت اصلی و مستقل خاورمیانه، در حال تثبیت جایگاه خود در “شراکت راهبردی” با روسیه و چین است. این واقعیت و عواقب آن، خیلی برای صهیونیستها گران آمده، و به هراس و وحشت شدید افتاده‌اند، پس توپخانه‌ی تبلیغاتی آنان، روسیه‌ستیزی و روسیه‌هراسی را تبلیغ می‌کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه بیشتر بخوانید »

دشمنان باید از اقتدار ایران واهمه داشته باشند/جلوی اختلاس‌ها و نجومی‌ها گرفته شود

دشمنان باید از اقتدار ایران واهمه داشته باشند/جلوی اختلاس‌ها و نجومی‌ها گرفته شود



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق؛  آیت‌الله عبدالله جوادی آملی عصر امروز در دیدار سردار سرلشکر پاسدار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به اینکه مکتب اسلام ماندگار خواهد بود، اظهار داشت: باید با قدرت و استفاده از ظرفیت‌های داخلی، جدیدترین سلاح‌ها را بسازیم.

او در ادامه به مفاسد اقتصادی اشاره و عنوان کرد: باید جلوی اختلاس‌ها و نجومی‌ها گرفته شود.

این عالم دینی با بیان اینکه قطعاً مکتب اسلام که با کرامت انسانی همراه است، ماندگار خواهد بود، گفت: انقلاب اسلامی از گذشته تاکنون از پایگاه مردمی برخوردار بوده است و اگر مردم پای کار انقلاب نباشند؛ همان‌طوری که تاریخ نشان داده است توطئه دشمنان در مدت کمی کارساز خواهد شد.

آیت‌الله جوادی آملی با تأکید بر اهمیت شناخت ماهیت دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی، بیان کرد: امام خمینی (ره) در نامه خود به «گورباچف» رئیس جمهور اتحادیه جماهیر شوروی گوشزد کرده بود که فریب بازی آمریکایی‌ها را نخورند و راز فروپاشی شوروی سابق در همین بود.

این مفسر حوزه علمیه قم با بیان اینکه ما قصد دعوا و جنگ با کسی را نداریم و اصلاً کار اصلی ما جنگ نیست، افزود:، اما خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم فرمودند طوری باشید که دشمنان از شما بترسند.

او با بیان اینکه ما قادر به انجام کارهای بزرگ هستیم، گفت: ملت ایران بزرگ و بزرگ‌زاده است. ما نیازی به تسلیحات خارجی نداریم و باید از ظرفیت‌های این کشور بزرگ و شناسنامه‌دار و متمدن استفاده کنیم.

آیت‌الله جوادی آملی ادامه داد: ملت ایران از نظر هوش و ذکاوت، پیشینه تاریخی و فرهنگ از دشمنان جلوتر هستند و همچنان که تاکنون نشان داده‌اند، ظرفیت توسعه و پیشرفت را در عرصه‌های مختلف دارند.

این مرجع تقلید تأکید کرد: ما ملت ظلم‌پذیری نیستیم و موظف هستیم به جایی برسیم که دشمنان از اقتدار ما واهمه داشته باشند.

او با تأکید بر حفظ وحدت ملی افزود: ما نباید غفلت کنیم و نباید گرفتار منیت‌ها و کید شیطان شویم، بلکه باید تلاش و کوشش کرد و در حوزه تولید گام مؤثر برداشت.

آیت‌الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: اگر به آنچه که مطلع هستیم، عمل کنیم، خداوند در آنچه که نمی‌دانیم، راه را برایمان روشن خواهد کرد.

منبع: باشگاه خبرنگاران



منبع خبر

دشمنان باید از اقتدار ایران واهمه داشته باشند/جلوی اختلاس‌ها و نجومی‌ها گرفته شود بیشتر بخوانید »