یادداشت

توسعه و پیشرفت اقتصادی با ظرفیت‌های «دانش محور»

توسعه و پیشرفت اقتصادی با ظرفیت‌های «دانش محور»


گروه استان‌های دفاع‌پرس – حسن حبیبی؛ در چند سال اخیر تاکید و رویکرد منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامگذاری‌ها، توجه خاص و ویژه به عنوان تولید است، زیرا تولید همواره یکی از رویکرد‌های اساسی در جهت توسعه و بهبود اقتصاد و استقلال کشور محسوب می‌شود و عدم توجه به آن، موجب هدر رفت فرصت‌های پیش روی ایران اسلامی در عرصه‌های ملی و بین‌المللی می‌گردد.

تحقق شعار سال یک تکلیف است و می‌توان به پشتوانه فناوری و نیز تقویت تولید پویا و مبتنی بر دانش و تکیه بر اقتصاد دانش محور به آن جامه عمل پوشاند که پارک‌های علم و فناوری و شرکت‌های دانش بنیان نقش آفرینان اصلی آن هستند.

شرکت‌های دانش بنیان به جهت ارزش افزوده بالایی که ایجاد می‌کنند، نقش ویژه‌ای در رشد کشور در زمینه‌های علمی، فناوری و نیز اقتصادی بر عهده دارند؛ به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، شرکت‌های دانش بنیان یکی از بهترین مظاهر و مؤثرترین مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی به شمار می‌روند.

کشوری را در جهان نمی‌توان یافت که در یکی از بخش‌های اقتصاد به رشد و توسعه رسیده باشد. در سایه نگرش و کارکرد سیستمی، ترکیب بهینه سه بخش اقتصاد (کشاورزی، صنعت و خدمات) با تکیه براقتصاد دانش محور می‌توان به رشد و توسعه اقتصادی دست یافت، زیرا برای رسیدن به توسعه، رابطه بسیار شدید بین سه بخش اقتصاد وجود دارد. با (کشاورزی، صنعت و خدمات) می‌توان به رشد و توسعه اقتصادی دست یافت.

توسعه اقتصادی در هر سرزمین وابسته به کارایی، تلفیق و ترکیب بهینه بین بخش‌های اقتصاد (کشاورزی، صنعت و خدمات) می‌باشد، زیرا اتکا به یک بخش از اقتصاد برای شکوفایی و پیشرفت، کاری عبث و بیهوده خواهد بود.

کشاورزی رونق نخواهد یافت مگر آن که صنعت و خدمات و امکانات لازم جهت رشد کشاورزی را فراهم آورند. برای پیشرفت کشاورزی، نیاز به پیشرفت صنعت است؛ زیرا برای گذار از کشاورزی سنتی به کشاورزی پیش‌رفته که قدرت تأمین نیاز‌های مصرفی جمعیت را دارا بوده و علاوه بر آن برای تأمین درصدی از ارز سرزمین، از قدرت صادراتی کافی برخوردار باشد، به کارگیری نهاد‌ها اجتناب‌ناپذیر است. در حالتی این امکانات در اختیار بخش کشاورزی قرار می‌گیرد که سر زمین به رشد کافی در زمینه صنعت رسیده باشد.

توسعه صنایع ماشین آلات کشاورزی، ابزار مورد نیاز بخش کشاورزی را با قیمت مناسب در اختیار این بخش قرار داده و سبب ایجاد حرکت به سوی مکانیزاسیون کشاورزی و تحول در این بخش می‌گردد.

هر چه بر تعداد مجتمع‌های تولید کود، سم، بذر و… افزوده گردد، قدرت تأمین این نهاده‌ها در بخش کشاورزی با سهولت مواجه شده که خود در رونق کشاورزی مؤثر خواهد بود.

پیشرفت صنعت و تکنولوژی سدسازی، کانالیزاسیون، راه سازی و تولید وسائط نقلیه، در رونق و پیشرفت کشاورزی مؤثر است، زیرا از اقدامات بنیادی و پایه برای توسعه کشاورزی در ایران، برنامه ریزی در جهت ایجاد سد و تأمین آب، راه‌های روستایی به امکانات حمل و نقل در بخش کشاورزی است؛ این برنامه‌ریزی‌ها عملی نخواهد بود مگر آن که صنعت از رشد لازم و کافی برخوردار شود. درصد بسیاری از رونق صادرات محصولات کشاورزی، وابسته به پیشرفت در نگهداری و بسته‌بندی محصولات کشاورزی است که آن نیز همگام با رشد صنعت، از امکانات و رونق کافی برخوردار می‌شود. تحولات ایجاد شده در بخش خدمات نیز وابستگی شدیدی را با بخش صنعت داراست به طوری که امروزه کارایی نیروی انسانی در بخش خدمات، با افزایش مواجه شده است.

درصد بسیاری ازاین افزایش، به لحاظ پیشرفت‌های حاصل از توسعه صنعتی در زمینه تأمین ابزار کار برای بخش خدمات است. کارایی‌های به دست آمده در زمینه حمل و نقل، سیستم‌های اداری، تجارت وبازرگانی، آموزشی، بهداشتی و درمانی و… همگام با پیشرفت‌های کسب شده در بخش صنعت است؛ بنابراین رشد و توسعه صنعتی، سبب و عامل رشد و توسعه در سایر بخش‌های اقتصاد می‌گردد؛ باید توجه داشت که افراط و تفریط در هر موردی، خطا و نادرست است. یعنی به لحاظ قبول این مطالب، صنعت را موتور توسعه اقتصاد قلمداد کردن و عکس آن نیز خطا و اشتباه است، زیرا توسعه و پیشرفت اقتصادی در سایه کارایی سه بخش اقتصاد عملی است که این از الزامات تحقق «جهش تولید» می‌باشد. برای پیشرفت کشاورزی علاوه بر آنکه به نهاد‌های تولیدی در بخش صنعت نیاز می‌باشد، به تحقیقات ومطالعات، آموزش و ترویج، بازاریابی و… نیاز است که مربوط به بخش خدمات هستند.

درصد بسیاری از افزایش راندمان تولید، اصلاح نباتات و ابداع واریته‌های جدید، در سایه تلاش مداوم گروه‌های تحقیقاتی- مربوط به بخش خدمات – امکان‌پذیر است. نوآوری‌ها و ابداعات در بخش صنعت نیز مدیون کار مداوم محققان و پژوهشگران فعال در نوآوری‌های صنعتی است. کشاورزی پویا و خودکفا نیاز‌های مصرفی جمعیت و شاغلان بخش صنعتی و خدماتی را فراهم می‌نماید.

چنانچه تولید محصولات کشاورزی با فراوانی مواجه شود، سبب کاهش قیمت‌ها و تورم در جامعه گردیده که در رونق اقتصادی بسیار مؤثر است. در سایه افزایش تولید محصولات کشاورزی، زمینه‌های لازم جهت ایجاد صنایع غذایی و نساجی و… فراهم می‌شود. رونق کشاورزی افزایش درآمد شاغلان این بخش را در پی داشته که این افزایش درآمد، سبب گسترش بازار و رونق اقتصادی می‌شود.

کشوری را در جهان نمی‌توان یافت که در یکی از بخش‌های اقتصاد به رشد و توسعه رسیده باشد. در سایه نگرش و کارکرد سیستمی، ترکیب بهینه سه بخش اقتصاد، (کشاورزی، صنعت و خدمات) می‌توان به رشد و توسعه اقتصادی دست یافت، زیرا برای رسیدن به توسعه، رابطه بسیار شدید بین سه بخش اقتصاد وجود دارد.

به این لحاظ است که کشور‌های دنیا را می‌توان به دو گروه، توسعه یافته در سه بخش کشاورزی، صنعتی و خدماتی و یا توسعه نیافته در تمامی این بخش‌ها تقسیم کرد. رشد صنعتی در ایران، رشد سایر بخش‌ها را نیز به دنبال خواهد داشت.

در سال‌های اخیر، درصد بسیاری از افزایش تولید و درآمد در بخش کشاورزی ایران، به دلیل تأمین نهاده‌ها و امکانات مورد نیاز این بخش از طریق صنایع کشور میسر شده است، ولی باید توجه داشت که امروزه علاقه بسیار به صنعتی شدن، دارای دلایل روشنی است.

نواحی کم رشد که سالیان متوالی تولید کننده و صادر کننده مواد خام بوده‌اند، مشاهده کرده‌اند که سطح زندگی بهتر در هر جامعه، ارتباط مستقیم با توسعه صنعت در آن جامعه دارد و از سوی دیگر (با توجه به نوسانات قیمت مواد خام که بیش از نوسانات قیمت کالا‌های صنعتی است)، اقتصادی که متکی به صادرات یک یا چند ماده خام باشد، بیش از یک اقتصاد صنعتی که قادر به تأمین نیازمندی‌های خود است، از نا استواری درآمد ملی متحمل زیان می‌شود. این طرز تفکر، مردم کشور‌های رو به رشد را معتقد به این اصل کرده که برخورداری از امنیت، ثبات بیشتر و همچنین سطح زندگی مرفه، با صنعتی شدن کشورهایشان ارتباط مستقیم دارد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توسعه و پیشرفت اقتصادی با ظرفیت‌های «دانش محور» بیشتر بخوانید »

روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه

روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه



اگر روسیه در تعاملات با غرب از برگ روابط با ایران استفاده کرده، چیز عجیب و غریبی نبوده، و ایران هم متقابلاً از برگ روابط با روسیه، بارها برای منافع و امنیت کشور، تا آنجا که توانسته، استفاده کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «مجتبی سلطانی»، پژوهشگر علوم سیاسی و نویسنده‌ی کتاب «خط سازش» یادداشتی درباره روابط ایران و روسیه نوشته است.

در ادامه این یادداشت را می‌خوانیم:

اخیراً متن مفصلی به دستم رسید تحت عنوان “پوتین کیست و چه کرد؟” که در شبکه‌های اجتماعی، زیاد بازنشر شده است. به درخواست یکی از دوستان، نکاتی را ارتجالاً و نه‌چندان مختصر در نقد این متن نوشتم. چون مدتیست که شبیه این مطالب در رسانه‌های مختلف منتشر می‌شود، طرح و یادآوری برخی نکات ذیل، شاید مفید باشد: 

بدون اغراق یا افتادن در توهم توطئه، بنا به دلایل و شواهد مستند، این نوع تبلیغات، بخشی از جنگ روانی صهیونیستها علیه روابط استراتژیک و بعضاً پنهان ایران و روسیه است، که معمولاً رطب و یابس را در هم آمیخته، و دروغ‌های فراوان در آنها وجود دارد. مکرراً هم به اینکه ملت ایران مرگ بر آمریکا می‌گوید، اشاره و اعتراض شده و علت اصلی مشکلات معرفی می‌شود. حتی بر فرض محال، اگر همه‌ی اینگونه دعاوی هم راست و درست باشد، تازه به گمان اینان اثبات می‌شود که روسیه، همدست آمریکا و اسرائیل بوده، که در اینصورت، کماکان باید مرگ بر آمریکا و اسرائیل گفت، و برای دفع بهانه‌های بنی‌اسرائیلی، مرگ بر روسیه نیز اضافه شود.

گیریم که چنین توهماتی درست باشد، و روسیه در کنار آمریکا و اسرائیل دشمن بالفعل ایران محسوب شود، عقل می‌گوید در مقابله با دشمنان، باید اولویت‌بندی کرد. پس طبق دعاوی متن مزبور و اذعان ناخواسته، باز هم این آمریکا “شیطان بزرگ” و همدستش اسرائیل(دشمنان اصلی ملت ایران) مقصر هستند که از روسیه علیه ما استفاده کرده و می‌کنند. البته ذهنیت تاریخی ایرانیان نسبت به روسیه به شدت منفی بوده و هست. خاطرات تلخ جنگ‌های ایران و روسیه‌ی تزاری و معاهده‌های تحمیلی و ننگین ترکمانچای و گلستان و تجزیه‌ی بخش‌های مهمی از سرزمین ایران و الحاق به روسیه در زمان قاجار، هرگز از یاد مردم ایران نرفته است. نقش روسیه‌ی تزاری در نقض استقلال ایران به عنوان رقیب و شریک انگلیس در آن دوران، و حمایت از استبداد صغیر محمدعلی‌شاه قاجار علیه نهضت ناکام مشروطیت، نیز فراموش‌ناشدنی است. اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در کنار انگلیس و آمریکا، و تلاش برای تجزیه‌ی کردستان و آذربایجان بعد از جنگ مزبور در دوران پهلوی، زخم دیگری بود که شوروی کمونیستی بر پیکر ایران زد. تداوم دخالت‌ها و سوءاستفاده‌های اقتصادی و سیاسی آن کشور، و ترویج کمونیسم و حمایت از حزب توده و همراهی با کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸مرداد، لکه‌ی ماندگاری بر نقش سیاه آن کشور در ایران افزود.

همچنانکه نقش مخرب شوروی در اغتشاشات و تجزیه‌طلبی‌های ایران پساانقلاب، و حمایت از تجاوز ارتش بعثی صدام در همراهی با آمریکا و انگلیس و ناتو، یک واقعیت تاریخی روشن است. تا پیش از فروپاشی شوروی کمونیستی، مردم ایران در شعارهای خود، بعد از مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی می‌گفتند. بنابراین با این بستر تاریخی، رسانه‌های غربی و غربگرایان داخلی و ناسیونالیست‌های سکولار و حتی مذهبی، هم‌اکنون در تبلیغات انبوه و مستمر خود مدعی‌اند که همان مناسبات استعماری دوران قاجار و پهلوی، مجدداً توسط روسیه‌ی پوتین در حال بازتولید و تکرار و تداوم است. کما اینکه نوسانات روابط فیمابین دو کشور در دودهه‌ی اخیر مانند بدعهدی و تاخیرها در ساخت نیروگاه بوشهر و تحویل اس‌سیصد و نظایر آن، و همراهی با آمریکا و غرب در تحریم ایران، به معنای آنست که به روسیه نمی‌توان اعتماد کرد، و پوتین غالباً بیشتر به طرف آمریکا و اسرائیل و ناتو، غش کرده و مراتب مودت و همکاری دوستانه را رعایت نکرده است. گویی تاریخ متوقف شده؛ روسیه‌ی پوتین همان روسیه‌ی تزاری و شوروی کمونیستی است، و جمهوری اسلامی ایران هم همان ایران مفلوک و استعمارزده‌ی قاجار و پهلوی‌ست.

اما واقعیت، چیز دیگریست. روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه با نامه‌ی امام به گورباچف آغاز شد و در اولین سفر هاشمی رفسنجانی به شوروی زمان گورباچف، بنیان آن پی‌ریزی شد. به گونه‌ای که کاغذ سفید امضای رهبران شوروی را به هاشمی دادند و گفتند ایران هر تقاضایی داشته باشد، می‌پذیرند. پس از فروپاشی شوروی و روی کار آمدن جناح‌های غربگرا در روسیه، روابط مزبور تضعیف شد ولی از زمان پوتین، مجدداً سیر صعودی پیدا کرد، که بخش مهم آن، تبلیغاتی نشده است. بلکه بالعکس هم ایران و هم روسیه در تبلیغات آشکار، بعضاً روابط ضعیف و شکننده را نمایش می‌دادند تا توسط آمریکا و اروپا و صهیونیست‌ها تخریب نشود و حساسیت غربی‌ها را تشدید نکند. البته هم ایران و هم روسیه، در این روابط همواره منافع خود را دنبال می‌کنند، اختلافاتی هم دارند، ولی منافع مشترک استراتژیک بین دو کشور به‌قدری زیاد و مهم هستند که به رغم مشکلات فراوان و نوسانات اجتناب‌ناپذیر، همواره این روابط رو به پیشرفت و تعمیق بوده است.

پوتین با وجود تمام فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب، نیروگاه هسته‌ای بوشهر را تکمیل کرد. اس‌سیصد را به رغم مشکلات و نوسانات شرایط و روابط فیمابین بالاخره به ایران تحویل داد، در شورای امنیت هم، بعد از یک دوره همراهی با غرب، بالاخره به نفع ایران از حق وتو استفاده کرد، از عضویت کامل ایران در پیمان شانگهای حمایت کرد و… طبیعی هم هست که مواردی مانند بوشهر و اس‌سیصد برای آن کشور منافع اقتصادی زیادی نیز داشته، ولی اهل فن می‌دانند که در قبال هزینه‌ای که روسها مجبور شدند به خاطر این همکاری‌های استراتژیک بپردازند، و تاوان سنگینی به غرب دهند، منافع اقتصادی حاصله، کم‌اهمیت می‌شود. در حالی که آلمان و فرانسه و آمریکا و غربی‌ها حاضر نبودند و نیستند که در ازای چند برابر پولی که ایران به روس‌ها داد، حتی بخشی از نیروگاه بوشهر را تکمیل و راه‌اندازی کنند. الآن هم که فازهای بعدی بوشهر با کمک روس‌ها در حال انجام است، غرب  نه‌تنها حاضر نیست به هیچ قیمتی در مورد تکنولوژی هسته‌ای، و اصولاً فناوری‌های پیشرفته(های‌تک) هیچ نوع همکاری با ایران بکند، بلکه از هر طریق ممکن در این زمینه‌ها مانع‌تراشی می‌کند. در چهار دهه‌ی گذشته، آمریکا و اسرائیل و غربی‌ها به شکل سیستماتیک و هوشمند و مستمر، در حال تضعیف توان اقتصادی و تکنولوژیک ایران بوده‌اند، و طبیعی بوده که ایران برای تامین نیازمندی‌های خود در کنار اتکا به تقویت توان داخلی، جایگزین‌های مختلف از جمله چین و روسیه را انتخاب کرده است. که این امر، قهراً منافع اقتصادی و فرصت‌های بهره‌گیری برای آنان نیز به وجود آورده است. هرچند که در ایران، غربگرایان دولت‌های گذشته همواره کوشیده‌اند که بیشترین منافع اقتصادی و حتی سیاسی را عاید غربی‌ها کنند.

این حرف عوامانه‌ای است که تقصیر مشکلات اقتصادی کنونی ایران را متوجه روسیه‌ای کنیم که بنا به آمارها، هیچگاه در سالیان گذشته، غالباً مبادلات اقتصادی گسترده در سطح و اندازه‌ی اروپا و ژاپن و حتی آمریکا، با ایران نداشته است. بنا به علل و دلایل مختلف، از جمله؛ ساختار غربگرای اقتصادی و اداری باقیمانده از رژیم شاه و تقویت‌شده توسط خائنین و جاهلین موجود در بین دولتمردان و مسئولین اجرایی، و وجود مخالفان و معارضان ذینفوذ و قدرتمند تعمیق روابط در ساختار قدرت هر دو کشور. 

اگر روسیه در تعاملات با غرب از برگ روابط با ایران استفاده کرده، چیز عجیب و غریبی نبوده، و ایران هم متقابلاً از برگ روابط با روسیه، بارها برای منافع و امنیت کشور، تا آنجا که توانسته، استفاده کرده است. 

مگر قرار بوده پوتین به ایران و ایرانی “خدمت” کند یا امتیاز مفت بدهد، که در متن مزبور و مشابه آن، از وی طلبکاری می‌شود. روابط بین‌الملل، مبتنی بر قدرت و پیگیری منافع ملی و مشترک است، و بازار بده و بستان. 

از سوی دیگر، ملت و رهبران ایران برای مقابله با دشمنی و سلطه‌گری آمریکا، و دفاع از هویت و استقلال و امنیت ملی خود، مرگ بر آمریکا گفته‌اند، از قبل از پیروزی انقلاب، از سال ۱۳۴۲ تا کنون. وجود و تداوم این شعار و رویکرد استراتژیک و دیرپا چه ربطی به پوتین دارد؟ البته اقرار متن فوق به تاثیر قدرتمند این اقدام، تا آنجا که مدعیست کمکی به منویات و خواسته‌های پوتین نیز بوده، خودش هم نکته‌ایست. ولی چه اشکالی دارد که پوتین به دلایل تاریخی و سیاسی و منافع ملی کشور خود، در این زمینه، بعضاً اشتراک یا هم‌سویی با ملت ایران پیدا کرده باشد. 

در مورد سوریه، مگر قرار بوده پوتین به خاطر ایران، روابط قدیمی کشورش با اسرائیل را به هم بزند و موضعش کاملاً مانند ایران شود؟ همینکه با تدبیر ایران، جرات و امکان یافت در سوریه حضور پیدا کند و در خنثی‌سازی طرح اسرائیل و آمریکا و ناتو علیه دولت سوریه و محور مقاومت، با ایران همکاری کرد، بزرگترین ضربه را در جایگاه خود به منافع استراتژیک اسرائیل زده است. قبل از ورود روسیه به سوریه هم، اسرائیل مستقیم و غیر مستقیم به نیروهای مقاومت هم‌پیمان ایران و یا بعضاً نیروهای ایرانی، حمله می‌کرده و البته واکنش متناسب مستقیم یا غیرمستقیم ایران را هم دریافت می‌کرد. بعد از حضور روسیه، اتفاق جدیدی رخ نداده و اساساً قرار نبوده که روس‌ها از ایران و یارانش در قبال آنگونه حملات محافظت و حمایت کنند. البته، ایران نیز درخواست و نیازی به چنین حمایتی از روسیه نداشته که حال، بتوان آن کشور را متهم به بی‌وفایی نمود. روسیه در چارچوب خاص متناسب با منافع استراتژیکش، توسط ایران به حضور در سوریه، تشویق و ترغیب شد. و البته در آن چارچوب، قابلیت‌ها و  محدودیت‌های ایفای نقش این کشور، از پیش آشکار بود. هم برای دولت سوریه و هم محور مقاومت، این محدودیت‌ها قابل درک بوده است. روسیه در حدود و ثغور پیمان نوشته و نانوشته با محور مقاومت در سوریه، خیانت نکرده، ولی تبلیغات صهیونیستی رسانه‌های غربی و عربی هم‌پیمان اسرائیل به چنان توهماتی دامن می‌زنند.

و دائماً اخبار جعلی و تحریک‌کننده منتشر می‌کنند که با اجازه و چراغ سبز روسیه، اسرائیل به نیروهای ایران در سوریه حملاتی انجام داده است. روسیه ولو بعنوان یک ابرقدرت نظامی، در سوریه تنها یک ضلع از چهار اضلاع مربع دولت سوریه، محور مقاومت، ایران و روسیه است. برآیند اقتضائات و مصالح و مقدورات و منافع مشترک همه‌ی اضلاع مزبور، در وقایع سوریه تاثیر دارد. شرایط، به آن سادگی و ابتذالی نیست که رسانه‌های معاند غربی و عبری و عربی نشان می‌دهند. چه در مورد روسیه، چه در مورد ایران. 

“مسائل داخلی” روسیه هم ربطی به مسلمان‌بودن و یا نبودن، و مسئولیت حمایت از مسلمین ندارد. مگر ارتش بعثی‌ عراق که هشت‌سال با ایران می‌جنگید، ظاهراً مسلمان نبود؟ همانگونه که منافقین تروریست و داعشی‌ها و مزدوران سعودی و اعراب هم‌پیمان اسرائیل و…، ظاهراً مسلمان، ولی در خدمت آمریکا و صهیونیسم هستند. بنابراین اگر مسلمانانی در روسیه یا چین یا هرجای دیگر دنیا، خواسته یا ناخواسته، ابزار وهابیت و صهیونیسم بشوند و جنگ‌افروزی کنند، دلیل نمی‌شود که ایران برای آنان دل بسوزاند و از آنان حمایت کند. بسیاری از جلادان و قاتلان وحشی داعش که به سلّاخی شیعیان و سایر مسلمانان پرداختند، از اقوام‌ چچن روسیه و یا اویغور چین بوده و هستند. هرچند که در بین آن اقوام، انسان‌های شریف و مظلوم هم بسیارند که در آتش فتنه وهابی‌ها و دواعش و سازمان سیا، قربانی شده‌اند. اشتعال فتنه به نام مسلمانان، در چچن و قفقاز و شرق روسیه و غرب چین، به طراحی و سرمایه‌گذاری و هدایت وهابی‌های سعودی و دولت‌های انگلیس و آمریکا توسط سیا و موساد و ام‌آی‌سیکس و… انجام شده و می‌شود، پس چرا ایران باید به اسم دفاع از مسلمانان در دام صهیونیست‌ها بیفتد. 

در مورد دریای خزر هم، تبلیغات سیاه غربی‌ها و برخی خائنین و جاهلین داخلی از چیزی حرف می‌زنند که وجود خارجی ندارد. ایران در رژیم شاه که همسایه‌ی اتحاد جماهیر شوروی بود، عملاً هیچ حق و سهمی در دریای خزر نداشت. اما از انقلاب به بعد، پیش و پس از فروپاشی شوروی، حقوق قانونی ایران، رها نشده، و در مقاطع مختلف، بنا به اقتضائات و قابلیت‌ها و توانایی‌های ایران، حضور اقتصادی و گاه نظامی ایران در دریای خزر، با مشکل و مانع لاینحل، مواجه نبوده است. هیچ قراردادی هم‌ امضا و تصویب و اجرا نشده که حقوق ایران را تضییع کند. اما وضعیت سواحل کشورهای مجاور دریای خزر، و پیچیدگی‌های جغرافیایی و اقلیمی و استراتژیک و حقوقی و سیاسی، تاکنون مانع حصول به یک توافق جامع قطعی، شده است. پس نه چیزی به داره و نه چیزی به بار، اتفاق خاصی نیفتاده، و فعلاً هر کشوری در محدوده ساحلی خود و قسمت‌های مشترک به اندازه‌ی توان تکنولوژیک خود، حضور دارد که مانند همه‌ی موارد مشابه در جهان، اختلافات تعیین دقیق حدود هر کشور برای حقوق اقتصادی سطح و کف دریا، وجود دارد و محل مناقشه است. 

در مورد نقش روسیه در مسدود سازی راه مذاکره‌ی ایران با قدرت‌های غربی و منطقه‌ای، مگر پوتین، ارباب آنها بوده که راه را مسدود کرده باشد. ایران هم، بنا به امنیت و منافع خود در این زمینه، فراز و نشیب داشته، ولی هر وقت که خواسته، از زمان مذاکرات الجزایر و مک‌فارلین در دوران امام تاکنون، پنهان و آشکار با آمریکا و قدرت‌های غربی و همسایگان منطقه‌ای مذاکره داشته، و هیچ عامل‌خارجی نیز قادر نبوده راه آن را مسدود سازد. 

در مورد نفت و انرژی هم، مطالب متن مزبور، غالباً چیزی جز اغراق‌ها و جعلیات و داستان‌سرایی رسانه‌ای صهیونیستی، نیست. تاکنون ایران، هرجا که امکان داشته و صلاح دانسته و زیرساخت‌هایش مناسب بوده، در بازار انرژی جهان حضور داشته، و محدودیت‌های کنونی ربطی به روسیه ندارد. اگر روزی ایران لازم بداند و بخواهد در بازار انرژی اروپا حضور داشته باشد و شرایط سیاسی و فنی هم مناسب باشد، هیچکس نمی‌تواند جلوی ایران را بگیرد. بلکه در صحنه‌ی رقابت، معادلات سیاسی و اقتصادی پیچیده و به‌هم‌پیوسته، تعیین‌کننده‌ی مزیت و موفقیت کشوری مانند روسیه یا ایران می‌شود. اشکالی هم ندارد که احیاناً دو دولت شریک و دوست، در مواردی ناگزیر با هم رقابت دوستانه نیز بکنند.

فعلاً در واقعیت، چنین رقابتی وجود ندارد، و ایران به هر میزانی که تحریم‌ها خنثی می‌شوند و حضورش در بازار جهانی انرژی را افزایش می‌دهد، مشکلی ندارد و به قدر کافی مشتری و فضای مانور دارد تا در حال حاضر، عملاً  نیاز فوری به رقابت با روسیه نداشته باشد.

در مورد بقیه‌ی ادعاهای عوامانه‌ی متن مزبور، به همین سیاق روشن است که اساساً بر مفروضات و دعاوی دروغ و نادرست قرار دارد.

سطوح مختلف روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران و روسیه، تاکنون افت‌ و خیزهای زیاد و مشکلات فراوان داشته و دارد، ولی در هر حال، مبتنی بر تامین منافع متقابل بوده است. همانگونه که جریان‌های غربگرای داخل ایران بارها در روابط ایران و روسیه مشکل‌آفرینی و سنگ‌اندازی کرده‌اند، محافل قدرتمند غربگرا و صهیونیست داخل روسیه هم بارها کوشیده‌اند، دوستی بین روسیه و ایران را به خصومت مبدّل سازند و موجب بدعهدی‌ها و تضعیف توافق‌ها و روابط فیمابین شوند، و حتی گاه این روابط را تا آستانه‌ی انهدام پیش ببرند. تا آنجا که در مقاطعی روابط حسنه‌ی فیمابین به سکته‌های دیپلماتیک و تبلیغاتی نیز دچار می‌شد. در هرحال و در هر شرایطی، اما کاملاً روشن بوده است که در نظام جمهوری اسلامی، هرگز ایران از موضع ضعف و تسلیم با روسیه مواجه نشده و نمی‌شود. 

داستان برجام و روابط پوتین و ترامپ و خبرهای ساختگی رسانه‌های غربی، موضوعی است که بحث مستقل و مفصل می‌طلبد. اما اجمالاً اینکه به رغم کوتاهی‌ها و ضعف‌ها و نفوذهای صورت‌گرفته در دولت پیشین ایران، ایفای نقش روسیه در مجموع، مغایر با روابط دوستانه و منافع مشترک و انتظارات کلان حاکمیت ایران، نبوده است. البته که روسیه عاشق چشم و ابروی ایرانی‌ها نبوده، ولی چون منافع استراتژیک این کشور در مواردی با منافع ملی ایران هم‌پوشانی و هم‌زیستی پیدا کرده، در ماجرای برجام غالباً همکاری مطلوبی داشته است. هرچند که غربگرایان و عاملان جنگ روانی صهیونیستها مدعی‌اند که روسیه در برجام به ایران خیانت کرده، حال آنکه مشکل اصلی ایران در برجام، از اساس و همواره با آمریکا و هم‌پیمانانش بوده، و نقش روسیه و چین، فرعی و جنبی بوده که آن‌هم چندان مغایر با انتظارات حقیقی و پنهان حاکمیت ایران، نبوده است. 

در موضوع نفت و گاز، ایران اگر تحریم هم نمی‌شد، رقابت زیانبار و مزاحمت خاصی برای درآمد نفتی روسیه نداشته و ندارد. اساساً فلسفه‌ی وجود اوپک و اوپک‌پلاس، تامین و تقارب منافع همه‌ی تولیدکنندگان اصلی نفت است. که در مورد گاز هم با تشکیل مجمع کشورهای صادرکننده‌ی گاز رخ داد. پس این حرف‌ها عوامانه است که علت ایجاد مشکلات برای یک یا چند کشور در صادرات انرژی، مثلاً کشوری مانند روسیه است که منافع بقیه را تصاحب کند. در دوسه دهه‌ی اخیر، ایران، لیبی، ونزوئلا و عراق به علل مختلف، مشکلاتی در تولید و صدور نفت خود داشته‌اند و سایر رقبا، نه فقط روسیه، بلکه عربستان و کویت و امارات خیلی بیش از روسیه، فرصت سودجویی از غیبت دیگران، پیدا کردند. 

ایران‌، علاوه بر مشکلات سیاسی بین‌المللی، در عرصه‌ی زیرساخت‌های لازم برای توسعه‌ی صادرات نفتی و غیر نفتی، مشکلات جدی دارد، و نخریدن گوجه و تربچه توسط بازرگانان روسی، و یا اتفاقاتی از این‌ قبیل با سایر همسایگان، ذره‌ی کوچکی از این ماجراست. اما خصومت و عداوت آمریکا و غربی‌ها علیه منافع ملت ایران از گذشته تاکنون، نقش مهمی را در ایجاد چنین وضعیتی داشته، که نمی‌توان روسیه‌ی پوتین را در آن متهم و مقصر جلوه داد.

سخن بر سر دفاع از روسیه یا پوتین نیست، بلکه توصیف و توضیح این واقعیت است که ایران در تعامل با روسیه، از موضع منافع و امنیت ملی خویش با تدبیر و اقتدار رفتار کرده، و اینگونه نبوده و نیست که به زعم تبلیغات سیاه صهیونیستها، روسیه دست برتر و حتی نقش ارباب در قبال ایران داشته است. 

بلکه بالعکس، روسیه‌ در دوران پوتین برای نوزایی قدرت و هویت و جایگاه کشور خود در مقابل برتری‌طلبی آمریکا و غرب، پنهان و آشکار، نیازمند و مرهون و مدیون و ممنون ایران، بوده است. ایران مقتدری که فقط یک چشمه در دوران‌ سخت و تنهایی جنگ علیه رژیم صدام و حامیان جهانی‌اش، با حمایت از ملت افغانستان، نقش اساسی در شکست و فروپاشی شوروی ایفا کرد، بیش از چهاردهه آمریکا و صهیونیسم جهانی را به‌ ستوه آورده، و به مثابه‌ی یک قدرت منطقه‌ای، عملاً به رسمیت شناخته شده، خیلی بزرگتر و قدرتمندتر از آن است که روسیه و یا چین، بتوانند طمع و توهّم سلطه‌گری در باره‌ی آن داشته باشند. 

واقعیت آنست که اکنون ایران به‌عنوان تنها قدرت اصلی و مستقل خاورمیانه، در حال تثبیت جایگاه خود در “شراکت راهبردی” با روسیه و چین است. این واقعیت و عواقب آن، خیلی برای صهیونیستها گران آمده، و به هراس و وحشت شدید افتاده‌اند، پس توپخانه‌ی تبلیغاتی آنان، روسیه‌ستیزی و روسیه‌هراسی را تبلیغ می‌کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه بیشتر بخوانید »

حالا بفرمائید چه کاسه‌ای زیر این نیم کاسه است!؟

تحلیل حسین شریعتمداری از عملیات موشکی سپاه به پایگاه‌های موساد



اقدام صبح یک‌شنبه سپاه در موشکباران دو پایگاه رژیم صهیونیستی در اربیل، نه فقط حق قانونی و مسلم سپاه بوده است بلکه با قوانین تعریف شده در حقوق بین‌الملل نیز انطباق کامل داشته است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری مدیر مسؤول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان «چرا از پله دوم حرکت می‌کنید؟» نوشت:

۱- بعد از حمله موشکی صبح یک‌شنبه سپاه به دو پایگاه موساد در اربیل عراق، آمریکا و اروپا و برخی از کشورهای منطقه با صدور بیانیه‌های جداگانه این اقدام جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرده و آن را بیرون از عرف بین‌الملل و روابط دیپلماتیک ارزیابی کرده‌اند! ولی هیچیک از آنها به علت و چرایی این اقدام سپاه کمترین اشاره‌ای نداشته‌اند!

و حال آنکه بخش حذف شده این ماجرا به وضوح از قانونی بودن اقدام سپاه حکایت می‌کند و بر حق مسلم جمهوری اسلامی ایران در حمله موشکی به دو پایگاه موساد در اربیل تاکید می‌ورزد.

۲- کشورها و مقاماتی که اقدام جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرده‌اند، به شگرد فریبکارانه و پلشت «‌حرکت از پله دوم‌»! متوسل شده‌اند، با این توضیح که تنها به موشکباران پایگاه‌های موساد در اربیل اشاره کرده‌اند (پله دوم) و بخش اول داستان (پله اول) را حذف کرده و به این نکته اشاره نکرده‌اند که اقدام سپاه در پاسخ به اقدام تجاوزکارانه چند هفته قبل رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران صورت پذیرفته است.

۳- در حقوق بین‌الملل بر «حق مقابله به مثل» -retaliation-  به‌عنوان یک اصل پذیرفته شده و قانونی تاکید شده است. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران و بازوی توانمند آن یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مقابله به‌مثل را حق قانونی خود می‌داند و مخصوصاً وقتی پای رژیم کودک‌کش، جعلی و اشغالگر اسرائیل در میان باشد، نه فقط از آن عدول نمی‌کند بلکه در استقبال از آن، انگیزه به مراتب بیشتر و قوی‌تری نیز دارد.

از این روی اقدام صبح یک‌شنبه سپاه در موشکباران دو پایگاه رژیم صهیونیستی در اربیل، نه فقط حق قانونی و مسلم سپاه بوده است بلکه با قوانین تعریف شده در حقوق بین‌الملل نیز انطباق کامل داشته است.

۴- ادعا کرده‌اند که حمله موشکی به پایگاه‌های اسرائیل در اربیل، نقض حاکمیت کشور عراق (اقلیم کردستان) بوده است و آقای مسعود بارزانی با صدور بیانیه‌ای این حرکت را به شدت! محکوم کرده است! در این بیانیه و بیانیه‌های مشابه دیگر، بازهم به شگرد «حرکت از پله دوم»! متوسل شده‌اند. و باید از آقای بارزانی پرسید، اگر آن‌گونه که ادعا می‌کنید برای حاکمیت خود کمترین ارزشی قائل بودید، چرا خاک سرزمینی خود را در اختیار یک رژیم بیگانه، آن‌هم رژیم جنایتکار و جعلی اسرائیل قرار داده‌اید؟! و به این رژیم جنایت‌پیشه اجازه داده‌اید با استفاده از پایگاه‌های خود در اربیل علیه جمهوری اسلامی ایران دست به تجاوز بزند؟! اگر از تجاوز آنها به ایران بی‌خبر بوده‌اید که ادعای حاکمیت شما بی‌اساس است و حاکمیت را به اسرائیل سپرده‌اید! و چنانچه با خبر بوده‌اید، در جنایت رژیم صهیونیستی سهیم هستید! آقای بارزانی فراموش نکرده است که موجودیت خود را مدیون فداکاری شهید سلیمانی (بخوانید ایران اسلامی‌) است که هجوم جنایتکاران وحشی داعش به آن سرزمین را دفع کرد.

جناب بارزانی در شرح آن ماجرا گفته بود آن شب با هر یک از دولت‌های غربی و منطقه‌ای که ادعای حمایت از کردستان عراق را داشتند تماس گرفتم و هشدار دادم که داعش ما را محاصره کرده و آماده حمله است و اگر دیر بجنبید، تکفیری‌ها از خون مردم کردستان عراق، حمام خون به راه می‌اندازند و… اما همه آنها دست کمکی که به سویشان دراز کرده بودیم پس زدند و حاضر نبودند به یاری ما برخیزند. سرانجام با سردار سلیمانی تماس گرفتم، سردار گفت؛ کاک مسعود، امشب را مقاومت کن، فردا آنجا هستم. سردار سلیمانی شبانه از راه رسید. با هلی‌کوپتر و شجاعتی حیرت‌انگیز، از حلقه محاصره عبور کرد و خود را به ما رساند. داعشی‌ها را قلع و قمع کرد  تا آنجا که بسیاری از آنها با شنیدن خبر حضور سردار سلیمانی پا به فرار گذاشته و منطقه را ترک کرده بودند. اکنون باید گفت؛ کاک مسعود! آیا میزبانی شما از رژیم جنایتکار صهیونیستی که از حامیان آشکار داعش بوده است، پاسخ قابل قبولی به فداکاری شهید سلیمانی است؟! و اقدام شایسته‌ای در حفظ حرمت مردم شریف اقلیم کردستان تلقی می‌شود؟! 

۵- در این میان، موضع ترکیه نیز قابل تامل است. وزارت خارجه ترکیه حمله موشکی سپاه به پایگاه جنایتکاران موساد در اربیل را غیرقابل قبول دانسته و محکوم کرده است و این درحالی است که ارتش ترکیه به بهانه مقابله با تروریست‌های «پ‌ک‌ک» بخشی از شمال عراق را اشغال کرده و ۳۸ پایگاه نظامی در خاک عراق دارد! ضمن آنکه دولت اردوغان متهم به حمایت از داعش نیز هست و… البته مردم شریف ترکیه با این اقدام اردوغان مخالفند و مردم شریف و انقلابی عراق نیز تاکید دارند که ارتش ترکیه را از خاک میهن خود بیرون خواهند ریخت، همانگونه که حضور آمریکا را بر نمی‌تابند و پایگاه‌های رژیم صهیونیستی در اربیل را نیز خیانت به ملت شریف عراق می‌دانند و … 

۶- سپاه پاسداران در بیانیه خود اعلام کرده است که حمله موشکی به دو پایگاه رژیم صهیونیستی در اربیل به تلافی اقدام تجاوزکارانه (چند هفته قبل) این رژیم علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است که از پایگاه‌های مورد اشاره صورت پذیرفته بود و تاکید کرده است، انتقام خون دو برادر پاسداری که در حمله هوایی اسرائیل به پایگاهی در سوریه به شهادت رسیده‌اند، کماکان به قوت خود باقی است. و از آنجا که حمله هوایی منجر به شهادت این دو برادر پاسدار از درون فلسطین اشغالی بوده است به یقین پاسخ سپاه در انتقام خون آن شهدا نیز متوجه کانون اصلی حمله، یعنی اسرائیل خواهد بود و چه حکیمانه است این توصیه حضرت امیر علیه‌السلام که « رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ.»… سنگ را از همانجا که آمده بازگردانید. (حکمت ۳۰۶ نهج‌البلاغه ).

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحلیل حسین شریعتمداری از عملیات موشکی سپاه به پایگاه‌های موساد بیشتر بخوانید »

سال خوش یُمن ۱۴۰۰

سال خوش یُمن ۱۴۰۰



دست‌کم از یک جهت، سال ۱۴۰۰ را می‌توان سال “خوش یُمنی” ارزیابی کرد!

 به گزارش مجاهدت از مشرق، مهدی فضائلی طی یادداشتی نوشت: سال ۱۴۰۰ هجری شمسی که واپسین روزهایش را سپری می کند در مجموع برای کشورمان سالی آرام اما مهم و سرنوشت ساز بود!

مهمترین رویداد داخلی کشور که بقیه مسائل حتی کرونا! تابعی از آن بود، انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری بود.

انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۸ خرداد امسال که هشتمین رئیس جمهور را روانه پاستور کرد در حالی برگزار شد که نه تنها رقبا و آحاد مردم حتی حامیان سیاسی خود دولت دکتر روحانی برای اتمامش لحظه شماری می کردند!

البته گروه هایی از حامیان دولت قبل، نه برای پایان دادن به ناکارآمدی های دولت مورد حمایتشان بلکه برای بهره‌برداری از بدترین شرایط کشور به نفع خود، روحانی را به استعفا ترغیب و تشویق می کردند که تیرشان به سنگ خورد.

بدون تردید، دولت غرب گرای یازدهم و دوازدهم با بدترین کارنامه، عبرت انگیز ترین دولت بین دولت های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون بوده است و از این جهت که در سال ۱۴۰۰ چنین دولتی به پایان رسید این سال را می توان سال “خوش یُمنی” ارزیابی کرد!

هر چند میزان مشارکت در انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری از میزان مشارکت در ادوار گذشته کمتر بود ولی با توجه به سه مؤلفه کاهنده مشارکت یعنی دلسردی بی سابقه  مردم از عملکرد دولت به عنوان مهمترین عامل،کرونا و برخی ایرادات به عملکرد شورای نگهبان و دستگاه‌های نظارتی (که جبران هم نشد!)، انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ را باید خوب ارزیابی کنیم. 

زمان چندانی برای ارزیابی دولت حجت الاسلام دکتر رئیسی نگذشته است و ترک فعل ها و بد عملی های نزدیک به یک دهه گذشته، مطالبات را آنچنان انباشته کرده که مردم هنوز نتیجه تغییرات را در بهبود معیشت خود و سر سفره شان مشاهده نکرده اند اما می شود شروع تغییرات را احساس کرد.

باورمندی به آرمان ها و ارزش های انقلاب، اصلاح نگاه به مردم و ارتباط مستمر،چهره به چهره و خادمانه با آنها، اصلاح رویکرد در سیاست خارجی و جایگزین کردن سیاست متوازن به شرق و غرب به جای سیاست غربگرا، اتکا به توانمندی‌های داخلی و تلاش در جهت شناسایی و استفاده بهینه از منابع و ذخایر کشور، تلاش ارزشمند در جهت شرطی نکردن اقتصاد، بهبود تجارت خارجی و درآمدهای ارزی دولت، ربط ندادن همه چیز به تحریم ها و FATF و جهش در واکسیناسیون و مهار کرونا از جمله این تغییرات است.

در کنار اصلاح رویکرد ها در دولت، تغییر رئیس قوه قضائیه و اصلاحات متعدد در این قوه و رویکردهای تحول گرای حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه‌ای و برخی اقدامات در مجلس شورای اسلامی همه و همه نوید بخش تغییر شرایط کشور و حرکت به سمت بهبود اوضاع و بازسازی اعتماد عمومی و تحکیم قدرت ملی است.

ناگفته نماند که اقدامات مثبت انجام‌ شده به نسبت آنچه بایسته و شایسته است اندک و راه در پیش طولانی و نه چندان هموار است لیکن اراده برای پیمودن این راه بوجود آمده و قطعا” خدای متعال هم بنا به وعده‌های مکرر خود عنایاتش را شامل حال خواهد کرد و این راه طی خواهد شد. 

همه ما باید متوجه این واقعیت مهم که جهان در حال مواجه شدن با معادلات جدیدی است و پیچ تاریخی جهان در حال تحقق است باشیم؛ معادلاتی که افول روزافزون آمریکا و غرب، پیشتازی چین در اقتصاد، تحولات منطقه غرب آسیا و حمله روسیه به اوکراین از نشانه های آن است.

ایران اسلامی در این معادلات و این پیچ تاریخی جایگاه مهمی باید داشته باشد و ان‌شاءالله خواهد داشت؛ این جایگاه مستلزم قوی بودن و قوی بودن مستلزم استحکام درونی نظام و استحکام درونی نظام در گرو بهره‌برداری حداکثری و توأمان از همه مؤلفه های قدرت است.

رهبر حکیم و مدبر نظام و انقلاب، سکاندار هدایت این کشتی در اقیانوس پرتلاطم این مقطع سرنوشت ساز ایران و جهان است؛ مقطعی که سالیانی است آغاز شده و سالیانی دیگر ادامه خواهد داشت. 

ملت و دولت باید با همدلی، امید، تلاش، عقلانیت و توکل به خدا، ذیل هدایت های این رهبر الهی حرکت کنند و به سمت مقصود نهایی که همان تمدن نوین اسلامی است نزدیک و نزدیک تر شوند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سال خوش یُمن ۱۴۰۰ بیشتر بخوانید »

خرمشهرها در پیش است آستین‌ها را بالا بزنید

خرمشهرها در پیش است آستین‌ها را بالا بزنید



پرتاب موفقیت‌آمیز ماهواره «نور ۲» و پیوستن ایران به باشگاه تولیدکنندگان صنعتی واکسن کرونا، نوید دهنده رویدادهای افتخارآمیز دیگر در آینده نزدیک است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «در جنگ تحمیلی ما حتی سیم خاردار هم که می‌خواستیم بیاوریم، غیر از اینکه آن فروشنده نمی‌فروخت، آن کشوری هم که باید این سیم خاردار از داخلش عبور می‌کرد، با ما همراهی نمی‌کرد، اجازه نمی‌داد. یک طرف ما بودیم، یک طرف هم مدرن‌ترین وسایل جنگیِ آن روز را در اختیار داشت با کمّیّت بالا.»

این توصیف از زبان رهبر معظم انقلاب(در مراسم شب خاطره دفاع مقدس-۴ مهرماه ۹۷) تنها بخش کوچکی از شرایط سخت ایران در هشت سال دفاع مقدس است.

جمهوری اسلامی ایران جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشت. روزها و ماهها و سالها سپری شد. کودتای مخملی با طراحی پیچیده به اجرا درآمد، تحریم‌های فلج‌کننده علیه کشورمان تصویب شد، پروژه یارگیری و سربازگیری توسط دشمن در کنار پروژه نفوذ در مقاطع مختلف اجرا شد، ترور مقامات و دانشمندان هسته‌ای کلید خورد، آشوب خیابانی، بمب‌گذاری، ایجاد گروهک‌های تکفیری و جدایی‌طلب و… هر آنچه که برای زمین زدن یک حکومت مردمی به کار می‌آمد توسط دشمنان قسم خورده اجرا شد اما در نهایت همه این نقشه‌ها نقش بر آب شد.

حالا در شرایطی که در ۴۳ سال اخیر هفت رئیس‌جمهور آمریکا خوراک مار و مور شده یا در تاریخ گم و گور شدند، انقلاب اسلامی پایدار مانده و شاخ و برگ گسترانده است.

به این ۲ خبر توجه کنید- خبر اول: ماهواره نظامی «نور ۲» محصول سازمان هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با موفقیت در مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین قرار گرفت. این ماهواره ایرانی در هر ۹۰ دقیقه یک‌بار به دور زمین چرخیده و در هر شبانه‌روز ۱۶ بار از فراز زمین می‌گذرد و مأموریتش حداقل سه سال ادامه خواهد داشت. این در حالی است که توانایی قرار دادن یک ماهواره در مدار، خود عملی پیچیده است و تنها شماراندکی از کشورها آن را در اختیار دارند.

بر اساس اعلام فرمانده بخش فضایی نیروی هوافضای سپاه، ماموریت ماهواره نور ۲ سنجشی و اطلاعاتی است و اطلاعات جمع‌آوری شده توسط آن می‌تواند کاربرد دفاعی و عمومی داشته باشد. علاوه‌بر این، با همت جوانان مومن و انقلابی و دانشمندان عزیز کشورمان ماهواره نور ۲ می‌تواند در مقیاس بزرگ و با دید بسیار وسیع از فاصله ۵۰۰ کیلومتری حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله را هم رصد کند.

نکته قابل توجه اینجاست که ماهواره‌ها در این رده، علاوه ‌بر تامین امنیت بیشتر برای کشورمان و کمک به رفع نیازهای نظامی، می‌توانند درآمد زیادی را برای ایران به همراه داشته و نیازهایی- مانند تهیه تصاویر جدید از شهرها جهت نقشه‌برداری- که اکنون با هزینه‌های زیاد از شرکت‌های خارجی تامین می‌شود را با هزینه‌های بسیار پایین‌تر و با کمک متخصصان داخلی تامین کنند.

پرتاب موفقیت‌آمیز ماهواره نور ۲، دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و تروئیکای اروپا را نیز به سخره گرفت. آمریکا، رژیم صهیونیستی و تروئیکای اروپا همواره مدعی بودند که حتی کوچک‌ترین اقدامات از سوی ایران را تحت رصد داشته و بر آن آگاه هستند. آنها در توهمی آشکار مدعی بودند که «اطلاعات ما در مورد ایران بیش از خود آنها است.»؛ اما پرتاب ماهواره نور ۲ و شوک ناشی از اجرای اصل غافلگیری در طرف غربی، بیش از پیش ثابت کرد که این دستگاه‌های عریض و طویل در مقابل جوانان مومن و غیور ایرانی هیچ حرفی برای گفتن ندارند. 

پس از پرتاب ماهواره نور ۲، شبکه خبری آمریکایی «سی بی‌اس نیوز» در پایگاه اینترنتی خود نوشت:«ایران دومین ماهواه نظامی خود را در مدار زمین قرار داد. این در حالی است که مذاکرات احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ میان تهران و ۱+۴ به مرحله حساسی رسیده است.» چند روز پیش نیز رسانه‌های غربی و عبری خبرهایی با همین مضمون درباره رونمایی از شهر جدید موشکی و پهپادی ایران منتشر کردند. 

ایران اکنون در مقایسه با طرف غربی و به خصوص آمریکا در میز مذاکرات، موقعیت برتر را دارد. در دولت سیزدهم تجارت خارجی ایران با ۴۰ درصد رشد به ۹۰ میلیارد دلار رسیده است. صادرات نفت ایران نیز در مرز ۱،۵ میلیون بشکه است. افزایش ۲.۵ برابری وصول درآمدهای نفتی و افزایش ۴ برابری وصول درآمدهای حاصل از صادرات گاز نسبت به سال گذشته را نیز به این فهرست اضافه کنید. 

این‌ها همگی مصادیق تغییر ریل گذاری ایران در سیاست خارجی در حدود ۷ ماه اخیر در دولت سیزدهم است. آنچه آشکار و عیان است اینکه این تغییر ریل گذاری، معادلات را تغییر داده است. بر همین اساس حضور ایران در میز مذاکره به‌معنای معطل‌بودن یا نیازمندی نیست. ایران از یکسو فروش نفت و تجارت خارجی را افزایش داده و از سوی دیگر ماهواره به فضا پرتاب کرده و از شهر موشکی و پهپادی خود رونمایی می‌کند. همزمان ایران از موضع اقتدار در مذاکرات حضور یافته و در پی احقاق حقوق ملت ایران است. هدف اصلی لغو کامل و دائمی تحریم‌هاست. براساس شواهد و مستندات متعدد، در شرایط فعلی این طرف غربی و به خصوص آمریکاست که شدیدا محتاج و نیازمند توافق است و ایران موقعیت برتر را در اختیار دارد. 

و اما خبر دوم: در روزهای گذشته فاز نهایی بزرگترین کارخانه تولید واکسن غرب آسیا در شهرک دارویی برکت به بهره‌برداری رسید. با راه‌اندازی فاز نهایی این کارخانه، ظرفیت تولید واکسن در مجموعه برکت به روزانه یک میلیون دز و سالانه ۳۵۰ تا ۴۰۰ میلیون دز رسید و بر همین اساس ایران رسما به باشگاه تولیدکنندگان صنعتی واکسن در جهان پیوست.

نکته قابل توجه اینجاست که از زمان ورود سویه اُمیکرون به کشور تا زمان تولید واکسن اختصاصی این سویه (برکت پلاس) تنها ۲۹ روز طول کشید، در حالی که بعد از ورود ویروس ووهان به کشور حدود ۱۰ ماه طول کشید تا ما به واکسن کووید دست پیدا کنیم، یعنی در مجموعه برکت علاوه‌بر ایجاد ظرفیت تولید انبوه‌، دانش و تکنولوژی تولید هرگونه واکسن پیشرفته برای سویه‌های جدید و یا سایر بیماری‌های ویروسی در کوتاه‌ترین زمان ممکن را هم در اختیار گرفته‌ایم و این یک خبر خوش و یک دستاورد ملی برای کشورمان است.

ناگفته نماند که ۱۰ مقاله از مستندات واکسن کوو ایران برکت آماده و به مجلات معتبر جهانی ارسال شده که سه مورد از آنها در مجلات خارجی معتبر چاپ شده است.  تاکنون ۶ واکسن ایرانی با نام‌های برکت، پاستوکووک، رازی‌کووپارس، اسپایکوژن، فخرا و نورا برای مقابله با ویروس ‌۱۹-‌COVID مراحل فنی و علمی را سپری کرده و از وزارت بهداشت مجوز گرفته‌اند. 

حالا به این موارد دقت کنید: ایران نهمین کشور دارای چرخه کامل فناوری فضایی است. چهارمین کشور دنیا در دستیابی به فناورهای نوین درمان ناشنوایی است، دومین کشور دارای توانایی ساخت دریچه قلب است. دارای مولفه استراتژیک خودکفایی در بنزین است. اولین سازنده استارتر هواپیما در منطقه غرب آسیا است. رتبه دهم جهانی در فناوری لیزر است. دومین کشور در درمان تالاسمی با شیوه پیوند مغز استخوان است. سومین تولیدکننده دکل‌های انتقال برق است. دومین کشور دارای فناوری تولید پهپاد رادارگریز است. مقام دوم جهان در زمینه تولید نانو دارو است. چهارمین کشور صاحب فناوری ساخت نیروگاه خورشیدی در جهان است. جزو ۱۰ کشور سازنده زیردریایی در جهان است. چهارمین قدرت دریایی جهان است. جزو ده کشور جهان در فناوری لیزر است و…اینها تنها بخشی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است. 

اکنون یک سؤال در ذهن ایجاد می‌شود و آن اینکه چرا این همه رکوردهای افتخارآمیز به چشم ما نیامده است؟! این به چشم نیامدن‌ها دو علت اساسی دارد؛ یکی عملیات گسترده تبلیغاتی و رسانه‌ای دشمن و پادوهای دشمن در داخل است و دیگری سوءمدیریت و قصور و تقصیر برخی مدیران در رده‌های مختلف؛ قصور و تقصیری که بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی و معیشتی فعلی نیز از آن نشأت می‌گیرد. 

اینجاست که اهمیت فریضه«جهاد تبیین» که رهبر حکیم انقلاب از آن با عنوان «فریضه‌ای قطعی و فوری» نام برده‌اند، آشکار می‌شود. جهاد تبیین با این هدف که مشکلات اقتصادی و معیشتی بر روی این پیشرفتها و حماسه‌ها گرد و غبار ننشاند و آنها را از چشم مردم دور نکند و نگذارد که به فراموشی سپرده شوند. 

باید آستین‌ها را بالا زده و با یقین به وعده الهی و با مجاهدت شبانه‌روزی و اعتماد به جوانان مومن، متخصص و انقلابی و با بی‌اعتمادی و عدم اتکا به دولت‌های زورگو و غارتگر، قله‌های پیشرفت و ترقی را یکی پس از دیگری فتح کنیم. 

این را هم نباید فراموش کنیم که اجرای فریضه قطعی و فوری «جهاد تبیین»، نیاز به همدلی و هم افزایی و گذشت دارد. نیروهای جبهه انقلاب نباید توان و انرژی خود را در بگومگوهای مخرب و فرسایشی از بین ببرند. این انرژی و توان باید برای نبرد مستمر و منسجم با عملیات گسترده تبلیغاتی و رسانه‌ای دشمن صرف شود. 

استاد «حسن رحیم‌پور ازغدی»  در خاطره‌ای شنیدنی از شب عملیات والفجر ۸ نقل می‌کند؛ شهید «مرتضی متین فر»(مزرجی)- که نوزده سال داشت- به شهید شوشتری گفت: «امشب از اروند نمی‌توانیم بگذریم. آنجایی که آموزش دیدیم عرض و شدت آب اینطور نبود.امشب اگر بعثی‌ها ما را نزنند، کوسه‌ها می‌زنند. اگر هیچ کدام نزنند، لای سیم خاردار و تله‌های انفجاری گیر می‌کنیم. با محاسبات مادی، امشب نمی‌توانیم از آب رد بشویم. ولی من امشب وارد آب می‌شوم تا به امام در جماران خبر بدهند که «آقا بچه‌ها به عشق شما زدند به خط». دیگر مهم نیست آن طرف خط برسیم یا نرسیم. وظیفه ما وارد آب شدن است، بیرون آمدن دیگر در اختیار و وظیفه ما نیست؛ آن‌ با خداست. خدای آن طرف اروند، خدای این طرف اروند است. اگر کسی این طرف قلبش آرام است و آن طرف می‌ترسد، توحیدش مشکل دارد.»

پرتاب موفقیت‌آمیز ماهواره «نور ۲» و پیوستن ایران به باشگاه تولیدکنندگان صنعتی واکسن کرونا، نوید دهنده رویدادهای افتخارآمیز دیگر در آینده نزدیک است. به قول رهبر حکیم انقلاب «خرمشهرها در پیش است؛ البته نه در میدان جنگ نظامی، بلکه در میدانی که ویرانی‌های جنگ نظامی را ندارد و برعکس آبادانی نیز به‌دنبال دارد اما از جنگ نظامی سخت‌تر است.»؛ پس بسم الله.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خرمشهرها در پیش است آستین‌ها را بالا بزنید بیشتر بخوانید »