یادداشت

جشنواره «ابوذر» آغاز حرکتی برای تقویت روحیه تعامل بین اصحاب رسانه

جشنواره «ابوذر» آغاز حرکتی برای تقویت روحیه تعامل بین اصحاب رسانه


گروه استان‌های دفاع‌پرس_ «حسین احمدی» دبیر سومین جشنواره رسانه‌ای «ابوذر» مازندران؛ مازندران از جمله استان‌های پیشرو در برگزاری جشنواره‌های رسانه‌ای بوده و خبرنگاران این دیار اغلب اوقات روی خوش به جشنواره‌ها نشان دادند که جای خرسندی است.

جشنواره‌های مطبوعاتی محل عرضه تولیدات خبری بوده و توسعه کیفی رسانه‌ها را دنبال می‌کند و افزایش انگیزه، تجلیل از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی و رشد ظرفیت‌ها از اهداف اصلی رخداد‌های رسانه‌ای است.

در این راستا دست اندرکاران جشنواره ابوذر بر آن شدند با برگزاری مداوم این رویداد رسانه‌ای گامی در تحقق اهداف فوق بردارند و جشنواره سوم را با رویکرد مطالبه گری کلید زنند. چنانچه با مشاهده آثار ارسالی دریافتیم مطالبه‌گری در سرخط اصلی رسانه‌های مازندران قرار دارد. باید گفت که به تمام معنا ضروریست که مطبوعات بدنبال مطالبه‌گری باشند و آن را صحیح بیاموزند و به سایرین بیاموزانند.

قطار جشنواره ابوذر، سومین ایستگاه خود را پشت سر گذاشت، اما درباره نحوه برگزاری آن نکاتی را با شما درمیان می‌گذارم که ذکرشان خالی از لطف نیست.

متاسفانه در سال‌های اخیر در برگزاری جشنواره‌های مطبوعاتی مشکلاتی رقم خورده که ذهن آگاه خبرنگاران را خدشه دار کرده و از ناملایمات و بی‌عدالتی‌ها دلخورند.

سومین جشنواره رسانه‌ای ابوذر از ابتدای کار همه تلاش خود را مصروف داشت تا با شفاف سازی و بررسی علمی آثار، صیانت از تولیدات خبرنگاران را از مرحله دریافت تا داوری را به درستی انجام دهد تا بار دیگر شاهد اقبال عمومی به جشنواره‌ها باشیم.

در این راه تمام تلاش خود را بکار بستیم تا با انتخاب برترین داوران ملی با ترکیبی از پیشکسوت و جوان، بهترین‌ها را معرفی کنیم هرچند خود را مبرّا از خطا نمی‌دانیم.

در این راستا هیات داوران از سوی مرکز مطالعات و برنامه ریزی رسانه‌های وزارت ارشاد و از بین داوران خُبره و تراز اول انتخاب و معرفی شدند و در مسیر داوری تلاش کردیم خللی به استقلال داوران وارد نشده و با طمانینه بررسی آثار صورت گیرد.

در زمینه آثار رسیده به جشنواره هم باید بگویم متاسفانه در بخش‌های خبر، تیتر، کاریکاتور، اینفوگرافی و موشن گرافی، ضعف‌های عدیده‌ای وجود دارد – که در بیانیه یکایک داوران در بخش‌های مختلف بدان اشاره شده است – و با توجه به اینکه خبر و تیتر از ارکان اصلی روزنامه نگاری به حساب می‌آیند تلاش می‌کنیم با همکاری سازمان بسیج رسانه استان کارگاه‌های تخصصی را در راستای ارتقای دانش روزنامه نگاران برگزار کنیم و پایان جشنواره، پایان کار ما نیست.

از دیگر معضلات قابل رویت در این دوره، رپرتاژگونه بودن برخی آثار است. بدین صورت که تولید رسانه‌ای با پرداخت رپرتاژی تلاش داشت هم محتوایی را انتشار و هم بخش اقتصادی خود را ارضا کند و اینگونه قلم زدن‌ها در خدمت جامعه و مردم نبوده و بیراهه می‌رود. هرچند واقفیم این روز‌ها رسانه و اهالی اش با مشکلات عدیده اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند.

همچنین تیتر‌های عبارت گونه و طولانی در اغلب آثار توی ذوق می‌زد و برخی از نوشتار نیز با سه ردیف تیتر، چشم نوازی و بارفنی را تنزل دادند و داوران نیز به این موضوع صحه گذاشتند.

یکی دیگر از مباحثی که در این دوره به چشم می‌خورد، انتخاب اشتباه قالب آثار بود بطوریکه همکاران رسانه‌ای با انتخاب نادرست قالب‌های خبری، خود را از مرحله داوری حذف می‌کردند که در این زمینه هم باید کارگاه‌های علمی برگزار تا مرز‌های خبر، گزارش، مصاحبه و یادداشت به درستی شناخته شود.

پرداختن خبرنگاران به زیست بوم مازندران از نکات قابل ذکر این جشنواره بوده و توجه داوران به آثاری که اولویت‌های بومی را مدنظر قرار دادند در داوری‌ها به چشم می‌خورد.

بخش ویژه جشنواره هم مزین به نام عالم بزرگ جهان اسلام علامه حسن زاده آملی بود که آثار رسیده در این بخش مورد رضایت داوران واقع نشد. از خبرنگاران می‌خواهیم با بیشتر نوشتن از این بزرگمرد در معرفی نخبگان و فرهیختگان این مرز و بوم، سنگ تمام بگذارند.

به خود می‌بالیم که با ارسال ۵۵۸ اثر به دبیرخانه جشنواره ابوذر شاهد رشد چشمگیر آثار بوده بطوریکه میزان بیشتری اثر نسبت به جشنواره‌های همطراز استانی دریافت گردید.

دست نوشته‌ها و قلمی‌های همکاران پرتلاش مان را با جانِ دل خواندیم و با بررسی‌های اولیه و حذف برخی آثار که دچار نقصان‌هایی بودند و الزامات جشنواره را رعایت نکردند، در نهایت ۴۳۱ اثر در اختیار داوران محترم قرار گرفت که در پایان ۲۲ اثر رسانه‌ای حائز رتبه شدند.

پرونده سوم هم بسته شد و آنچه باز می‌ماند راه پُر فراز و نشیب روزنامه نگاری است؛ مسیر طی شده پیشینیان ما و راه ناپیموده آیندگان؛ که ما مسیر طی شده امروز را در قالب کتابی تقدیم روزنامه نگاران ارجمند می‌کنیم تا چراغ راهی باشد.

سخن آخر اینکه قدردان اعتماد یکان یکان‌تان هستیم و کوشش کردیم عادلانه و در مدار منطق حرکت کنیم چراکه عمیقاً معتقدیم برپایی جشنواره‌ها سرآغاز آینده‌ای امیدآفرین برای رسانه‌هاست؛ و بر این باوریم جشنواره ابوذر پایان رقابتی مطبوعاتی نیست بلکه آغازی برای حرکتی تازه است؛ حرکتی در راستای تقویت روحیه تعامل بین اصحاب رسانه.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جشنواره «ابوذر» آغاز حرکتی برای تقویت روحیه تعامل بین اصحاب رسانه بیشتر بخوانید »

بلایی که دولت روحانی بر سر سرمایه‌گذاری چینی‌ها درآورد!

«صیغه» اسم رمز حمله



چند روزی است با پدیده‌ای به نام خانم «کاترین شکدم» مواجهیم که در رسانه‌های غیررسمی و معاند از وی به‌عنوان جاسوس نفوذکرده در مراکز مهم نظام، نام می‌برند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: چند روزی است با پدیده‌ای به نام خانم «کاترین شکدم» مواجهیم که در رسانه‌های غیررسمی و معاند از وی به‌عنوان جاسوس نفوذکرده در مراکز مهم نظام، نام می‌برند. چند روز با چینش محتوایی که به‌نام وی منتشر می‌شود و مطالعه گفت‌وگوها و متونی که از وی در رسانه‌های کشور مانده است به این نتیجه رسیدم که وی نمی‌تواند جاسوس باشد.

رسم جاسوسی این نبوده و نیست که فردی مدعی نفوذ در اعماق سری یک حکومت باشد، با افراد کلیدی ارتباط برقرار کند، روش‌های نفوذ را یاد بگیرد اما خود یا سیستم امنیتی فرستنده او را بسوزاند و همه ارتباطات، آینده، ‌اعتمادسازی و…  را یک‌مرتبه بدون هیچ دلیلی دود کند.

می‌توان گفت او با احساسات و جو زدگی وارد حوزه مسلمانی شد و نتوانست چهارچوب‌های مسلمانی را در درازمدت استمرار دهد بنابراین خروج از جغرافیای مسلمانی را فروخت تا بریدن از اسلام را با دیدن «بدی‌های دین» توجیه کند.

در فرهنگ ایرانی-اسلامی ما ۲ مقوله به هر کس بسته شود از جهت سیاسی-اجتماعی نابود می‌شود. اول مسائل مالی و دوم مسائل اخلاقی است.

این دو مسئله در ایران از وابستگی و جاسوسی هم پرهزینه‌تر است. لذا مبتنی بر شناخت این دو آسیب از یک‌سو و مدعای دینداری حاکمان از سوی دیگر، پروژه بی اعتبارسازی مسئولان جمهوری اسلامی با رمز صیغه و ۳ تکنیک «ابهام»، «انتظار» و «تعمیم» توسط یک سرویس امنیتی مشرف بر فرهنگ و تعصبات اسلامی شروع شده است. وقتی مدعی ارتباط جنسی با ۱۰۰ نفر می‌شود یعنی ابهام و مخاطب را منتظر می‌گذارند که در تعقیب اسامی باشد و وقتی یک مورد با جزئیات به سناریو تبدیل شد اصل تعمیم‌پذیری اتفاق می‌افتد و ۹۹نفر دیگر نیز در دایره باور مخاطب قرار می‌گیرند.

سال‌هاست روشنفکران و غرب‌گرایان صیغه را بردگی جنسی و دست‌وپاگیر اما ولنگاری جنسی و رهاشدگی را آزادی می‌دانند و از قضا این فرد مامور است که اثبات کند شرع از نگاه مسئولان جمهوری اسلامی در روش‌های ارضای جنسی خلاصه شده است.

راستی چرا بر «صیغه» و ادبیات درون‌دینی اصرار دارد؟ چرا بر رابطه نامشروع تاکید نمی‌کند؟ چون می‌خواهند مذهبیون مدعی اسلام و انقلاب را تخریب نمایند و فساد اخلاقی را مکمل فساد اقتصادی کنند که قبلا «بود» یک مورد آن‌را به «نمود» هزار مورد تبدیل کرده‌اند.

زمان این سناریوسازی مقارن با شروع و تاکید بر جهاد تبیین است و ناگاه میدان‌داران جهاد تبیین در سپاه ازجمله دکتر جوانی یا مقدم‌فر محور هجمه قرار می‌گیرند. حال آنکه دکتر جوانی ایشان را حتی یک‌بار از نزدیک ندیده است. حتی در قالب خبرنگار مصاحبه‌ای با وی نداشته است اصلا چیزکی نبوده است که ایشان به چیز تبدیل کرده باشد.

بدون تردید محتوایی که به‌نام ایشان تولید و توزیع می‌شود توسط یک سرویس امنیتی با مشاوری ایرانی تهیه شده و حساسیت‌ها و احساسات منفی و مثبت ایرانیان را می‌داند. این مرحله حمله به قدرت نرم سپاه را برنامه‌ریزی کرده‌اند تا پرچم‌داران جهاد تبیین را از معرکه جهاد خارج کنند. اینکه از بین صدها یا هزاران نفر جوانی را سیبل می‌کنند به این دلیل است که طرف خود را رسانه‌ای جازده است و با عبارت «مسئول صبح صادق» می‌خواهد موضوع را جزیی، همسو و باورپذیر نماید.

راستی کجای دنیا یک زن ۱۰۰ مورد رابطه جنسی برای اعتمادسازی و اخذ اطلاعات و جاسوسی انجام می‌دهد و بعد از اعتمادسازی یک‌مرتبه پل را نابود می‌کند؟ بدون تردید این سناریو و پروژه برای تخریب چهره‌های موجه با اسم رمز «صیغه» است تا صیغه را معادل فحش، جاسوسی، پرستوسازی ولنگاری، ابزار حاکمیتی و نهایتا به‌مثابه جوک لوث نمایند.

هدف هم امثال جوانی نیست که بعد از پروژه «فایل صوتی» برای سپاه در حوزه اقتصادی، این پروژه در حوزه اخلاقی سناریوسازی می‌شود. نبرد با حیثیت و سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی چیز جدیدی نیست و این نیز خواهد گذشت. اما آنچه حتمی و قطعی است: گزینش عبارت‌های تولیدی به‌نام این زن با هدف به‌مسخره گرفتن دین، حاکمان دینی و احکام دین و درنهایت، تقابل مذهبیون با نظام به‌جای تقابل تاریخی لیبرال‌ها و غرب‌گرایان با نظام است. امید است جریانات ناکام داخلی از این سناریو مبرا باشند. این نیز بگذرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«صیغه» اسم رمز حمله بیشتر بخوانید »

یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس(ع)

یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس(ع)



یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس و پیروان پاکباخته خمینی و خامنه‌ای نه فقط ‌اندک و کم‌شمار نیستند، بلکه سراسر ایران اسلامی را با رایحه روح‌بخش حضور خود معطر کرده‌اند. مشکل آن است که…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- هوا داغ و تب دار بود، ریگ‌های صحرا زیر تابش مستقیم آفتاب به گلوله‌های آتش شبیه شده بودند. حرامیان آب را بر اردوگاه حسین‌(ع) بسته بودند تشنگی امان از مردان و زنان و کودکان ربوده بود، طاقت‌ها طاق شده بود. ابوالفضل‌العباس‌(ع)، سپهسالار سپاه امام حسین‌(ع)، رفته بود تا محاصره فرات را بشکند و با آبی که می‌آورد تشنگان را سیراب کند. عباس که هماوردی در سپاه شرک نداشت، صف محاصره‌کنندگان فرات را شکافت و بر کرانه آن نشست تا مَشک‌ها را پُر کند. فرزند علی‌(ع) که خود از تشنگی می‌سوخت، مشتی از آب برگرفته و به دهان مبارک نزدیک کرد اما، عباس را چه می‌شود؟ چرا آب را نمی‌نوشد؟ به چه می‌اندیشد؟ … بجنب عباس! چرا معطلی؟ فرصتی نیست، حرامیان هجوم آورده‌اند و خیلی زود دیر می‌شود!…

عباس اما، مشت آبی را که به دهان مبارک نزدیک کرده بود، فرو ریخت. مَشک‌ها را پر از آب کرد و راهی اردوگاه حسین شد. چرا چنین کرد؟‌ … عقل و شرع و منطق، همه یکصدا حکم به نوشیدن می‌دادند. به یاد حسین و یاران و کودکان تشنه‌اش افتاده بود؟‌!… ولی یک مشت آب در مقایسه با شط موّاج و خروشان فرات، مثل قطره‌ای از دریا بود، یعنی هیچ نبود. ابوالفضل العباس سپهسالار سپاه بود و سیراب شدنش بر توان و قدرتش می‌افزود … اما چرا از نوشیدن چشم پوشید؟ …

۲- زمستان سال ۱۳۵۷ بود. دو یا سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی. کارکنان شرکت نفت در حمایت از انقلاب و برای پیشگیری از صدور و غارت نفت، در اعتصاب بودند.

نفت به اصلی‌ترین کالای مورد نیاز مردم تبدیل شده بود و به سختی به دست می‌آمد. حضرت امام در نوفل لوشاتوی پاریس اقامت داشتند و اروپا در آن سال با زمستان سختی روبه‌رو بود. امام به اطرافیان دستور دادند بخاری محل اقامتشان را خاموش کنند! پرسیده بودند چرا؟! در پاسخ فرموده بود؛ وقتی مردم ایران با کمبود نفت روبه‌رو هستند و این سختی را به خاطر اسلام و انقلاب تحمل می‌کنند، نمی‌توانم از محل گرم و دور از سرما برخوردار باشم. ولی شما رهبر مردم هستید و سلامت شما خواسته همه ملت است. باید به سلامت باشید تا قافله انقلاب به سلامت بماند … امام، اما نپذیرفته بود.

۳- وقتی ظرف غذا را برای حضرت آقا آورده و نزد ایشان گذاردند، نگاهی به آن کرده و خطاب به میزبان فرمودند که آن ظرف را از جلوی ایشان بردارد. میزبان به تصور اینکه در ظرف غذا چیز نامطلوبی مثلاً مو و… وجود دارد، با ابراز تعجب، علت را جویا شده بود و حضرت آقا فرموده بودند؛ در این غذا گوشت هست و توضیح داده بودند، این روزها قیمت هر کیلو گوشت ۱۰۰ هزار تومان است و بسیاری از مردم توان خرید آن را ندارند و من نمی‌توانم از غذایی که حاوی گوشت کیلویی ۱۰۰ هزارتومانی است استفاده کنم. چرا؟!

۴- و بالاخره، این کلام نورانی از امام راحلمان – رضوان‌الله تعالی علیه- است: «آنهایی که در خانه‌های مجلل، راحت و بی‌درد آرمیده‌اند و فارغ از همه رنج‌ها و مصیبت‌های جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه‌های محروم، تنها ناظر حوادث بوده‌اند و حتی از دور هم دستی برآتش نگرفته‌اند نباید به مسئولیت کلیدی تکیه کنند که اگر به آنجا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت ایران را برباد دهند».

۵- و امروزه، یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس و پیروان پاکباخته خمینی و خامنه‌ای نه فقط ‌اندک و کم‌شمار نیستند، بلکه سراسر ایران اسلامی را با رایحه روح‌بخش حضور خود معطر کرده‌اند. مشکل آن است که در برخی از مدیریت‌های حساس و گره‌گشا حضور ندارند، اگرچه هرجا به کار گرفته شده‌اند به وضوح نشان داده‌اند که مدیران لایقی هستند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس(ع) بیشتر بخوانید »

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها



سپاه پاسداران، دیده‌بان هوشمندی است که با وجود غفلت برخی مدیران، دست دشمن را خواند و مانع از دور خوردن کشور شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- جنگ، چقدر زشت منظر است! ناامنی، کشتار، ویرانی و آوارگی. شاید اگر اوکراین در شرق اروپا نبود، خیلی‌ها به یاد نمی‌آوردند که یمن و فلسطین و سوریه و عراق و افغانستان – یا همین ایران عزیز ما- نه ده روز، بلکه سال‌ها گرفتار جنگ‌هایی فجیع بوده‌اند.

ویرانگرتر از جنگ نظامی، جنگ رسانه‌ای در اعماق ذهن‌هاست؛ که به دلشوره یک «چشم آبی مو بور»، هزاران برابر ضریب می‌دهد، اما فریاد ده‌ها میلیون انسان مظلوم و جنگزده در غرب آسیا را در هیاهوی تبلیغاتی دفن می‌کند. «چشم آبی موبور» هم اوکراینی نیست. اگر دقت کنیم، کسی که دنیا باید به‌خاطر نگرانی او خود را به آب و آتش بزند، در واقع، مو بور اروپای غربی و آمریکایی است، که از گران شدن قیمت نفت و گاز و بنزین دلشوره گرفته‌اند. و الّا اگر مردم اوکراین حرمت داشتند، غرب آنها را بازیچه دست‌درازی نمی‌کرد و از کشورشان، مستعمره سیاسی و نظامی و امنیتی نمی‌ساخت.

۲- نیروی نظامی متعارف در دنیا، ذاتا خشن‌ تربیت می‌شود. او باید بی‌محابا بناها و افراد مقابل را بکوبد و پیش برود. و چه صحنه‌های مشمئزکننده که بر جا می‌گذارد. در افغانستان و عراق مکررا اتفاق افتاد که‌ اشغالگران بی‌سر و پا نیمه‌شب، درِ خانه یا اتاق خواب شهروندان را شکستند و هرکس را خواستند، کشتند یا ربودند. اذن و اجازه صاحب‌ خانه معنا نداشت.

اما تاریخ، یک رزمنده متمایز از همه نظامیان غرب و شرق دنیا را به‌خاطر دارد. قاسم سلیمانی، فرمانده مبارزه با اشغال و ‌تروریسم، که هر چند برای تامین امنیت صاحب ‌خانه‌ گریزان از جنایات داعش جنگیده، اما برایش نامه می‌نویسد، شماره تلفن می‌گذارد و از اینکه از منزل او در عملیات آزادسازی بوکمال (مرز عراق و سوریه) استفاده کرده، حلالیت می‌طلبد: «خانواده‌ عزیز و محترم؛ سلام‌علیکم. من برادر کوچک شما قاسم سلیمانی هستم… اولاً از شما عذر می‌خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که از خانه شما، بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیا هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم… من در خانه شما نماز خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت ‌به‌ خیر شوید. محتاج دعای شما هستم. برادر یا فرزند شما؛ سلیمانی».

۳- جنگاور و این قدر رقیق‌القلب؟ رقیق‌القلب، و پشت پا زده به همه محبت‌ها نسبت به خانواده و فرزند و همسر؟ آیا یک ژنرال آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، یا روسی و چینی سراغ دارید که توانسته باشد نامه‌ای چنین شرافتمندانه و متعالی برای دخترش بنویسد و با خون خویش، پای ادعایش را امضا کند:

«هر بار که سـفر را آغاز می‌کنم، احساس می‌کنم دیگر نمی‌بینمتان… شما چشمان منید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده، همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هرچه در این عالم فکر کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی‌توانم و این به‌دلیل علاقه‌ من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به‌دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به‌خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار، حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما… فکر کردم برای شـما زندگی کنم. دیدم برایم خیلی مهم‌ و ارزشمندید، طوری که اگر به شما درد برسد، همه‌ وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود، من خودم را در میان شعله‌های آتش می‌بینم. اگر روزی ‌ترکم کنید، بند بند وجودم فرو می‌ریزد. اما دیدم چگونه می‌توانم حلّال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهمّ مرا علاج کند و او جز خدا نیست… اولین‌بار است که اعتراف می‌کنـم؛ هرگز نمی‌خواستم نظامی شـوم، هرگز از مدّرج شـدن خوشـم نمی‌آمد. من کلمه‌ زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی‌خاست، بر هیچ منصبی‌ترجیح نمی‌دهم…

عزیزم از خدا خواستم وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام، برای ایستادن در مقابل آدم‌کُشان است، نه برای آدم کشتن. خود را سربازِ درِ خانه هر مسلمانی می‌بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ مظلوم که ناقابل‌تر از آنم، نه نه… بلکه برای آن طفل وحشت ‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه ‌به‌ سینه چسبانده هراسان، و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت‌سر خود برجای گذاشته، می‌جنگم. عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید. چه کنم برای آن دختر بی‌پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل ‌گریان که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار ‌نمایید… دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام، اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشـد تا نکند در غفلت من، آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اسـت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم و رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بی‌خیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم». این هم یک معنای کلام امیرمومنان(ع) است که فرمود «انّ اخا الحرب الارق. مرد جنگی بیدار است».

۴- اکنون به اعتبار نقش‌آفرینی ارتش رسانه‌ای غرب، زشتی جنگ به چشم مردم جهان آمده و ویرانگری بمب و موشکباران را می‌بینند. اما آیا حواس دنیا به زرادخانه‌های پنتاگون و لابراتوارهای جنگ‌افزارسازی سازمان سیا هم هست که چگونه ‌تروریست‌های خون‌آشام سازمان منافقین، داعش و جبهه النصره را ساختند و به جان ملت‌ها انداختند؟ یا چگونه دلقکان دست آموز را در قالب پروژه «کودتای مخملین» در کشورها پرورش دادند تا ملت‌های خود را طعمه دست و پا بسته در برابر سلطه آمریکا کنند؟ جنگ البته، صحنه‌های کریه دیگری هم دارد. در دنیای مصیبت‌زده از جنگ تودرتو و ‌ترکیبی، مقامات وقیح آمریکایی چشم بر جنایت بن‌سلمان‌ها و نتانیاهوها بستند، و به خود اجازه مجازات ملت‌ها با تحریم اقتصادی را دادند، ولی بسیاری از عزاداران امروز جنگ و جنایت، هیچ اعتراضی نکردند. خبرنگار شبکه CBS، روز ۱۲ می ‌۱۹۹۶، از خانم «مادلین آلبرایت» (وزیر خارجه دموکرات‌ها در دولت بیل کلینتون) پرسیده بود: «در اثر تحریم‌های شما، ۵۰۰ هزار کودک عراقی جان خود را از دست دادند، آیا ارزشش را داشت؟». و او با خونسردی پاسخ داده بود: «سؤال سختی است اما…. بله ارزشش را داشت»!

۵- مصاف ما با مدعی کدخدایی جهان، هویتی و موجودیتی است. او می‌خواهد سر به تن ملت ما نباشد یا برده و دنباله رو او باشیم – چنانکه حاضر است منافع اقتصادی غرب اروپا را قربانی زیاده‌خواهی خود در گسترش ناتو کند- ، و ما می‌خواهیم این نظم ظالمانه را به هم بزنیم. آمریکا و انگلیس و اسرائیل در ۲۰ سال گذشته، بالغ بر ۱۰ جنگ ویرانگر را برای بلعیدن منطقه تحمیل کردند؛ و ما ایستادیم و هزینه هفت هزار میلیارد دلاری آنها را بر باد دادیم. به همین دلیل هم عقده‌های آنها، با برجام گشوده نشد و خواستار برجام‌های دو و سه برای مهار قدرت نظامی- موشکی و نفوذ بی‌بدیل منطقه‌ای ایران شدند. اما حالا نه تنها رویای‌شان تبدیل به کابوس شده، بلکه به تلافی خدعه و بدعهدی در برجام، تودهنی هم خورده‌اند. ایران، هم برنامه هسته‌ای خود را گسترش داده، هم موشک‌ها و پهپادها را به میدان آورده، و هم بی‌اعتنا به تحریم‌های فلج‌کننده و فشار حداکثری، فروش نفت خود را به بالای ۱/۲ میلیون بشکه رسانده است. کمدی تلخی برای آمریکاست که حالا در اوج تحریم‌ها، رویترز و واشنگتن‌پست می‌نویسند «در شرایط فعلی ۱۲۰ دلاری شدن قیمت نفت، ایران روی شناورها ۱۰۰ میلیون بشکه نفت دارد که اگر روزی یک میلیون بشکه را هم آزاد کند، رقم قابل توجهی است» و «یک راه برای تغییر محاسبات روسیه، تحریم صنعت نفت و گاز این کشور است. اما تحریم‌ها با دقت طراحی شده تا به روسیه اجازه دهد به فروش انرژی ادامه دهد. بایدن باید به باز کردن دو منبع بزرگ نفتی کمک کند و با تعلیق تحریم‌ها، تمام نفت ایران و ونزوئلا را به بازار برگرداند». ما که نفت خود را می‌فروشیم، چرا باید نیاز حیاتی غرب را اجابت کنیم و به بازار آنها آرامش بدهیم؟!

۶- گفته می‌شود با وجود عقب‌نشینی آمریکا در برخی موضوعات، چند گره مهم در مذاکرات وین مانده است؛ از جمله لغو موثر تحریم‌ها، و تضمین معتبر. یکی از این موضوعات، تحریم سپاه پاسداران است. عجیب نیست که آمریکا با «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» – بازوی قدرتمند و دست بزن جمهوری اسلامی- دشمنی کند. نهادی که «انسان ‌تراز تغییر دنیا» را تربیت کرد، و از نفوذ فرهنگی در مقیاس جهانی، تا بازدارندگی نظامی و خدمات سازندگی و خودکفایی را به نمایش گذاشت.

سپاه پاسداران، دیده‌بان هوشمندی است که با وجود غفلت برخی مدیران، دست دشمن را خواند و مانع از دور خوردن کشور شد. برادر دیپلمات و انقلابی، جناب آقای امیرعبداللهیان، سال گذشته ضمن یادآوری خاطره‌ای گفت: «سردار سلیمانی به من زنگ زدند. با کنایه و خنده‌ای به من گفت دارید با آمریکایی‌ها قدم می‌زنید؟! سپس گفتند این پیامی را که می‌خواهم بگویم، به آقای ظریف برسانید. گفتند ما اسناد دقیقی به دست آوردیم مبنی بر اینکه در جریان سقوط موصل، چند هواپیمای غول‌پیکر آمریکایی در فرودگاه موصل به زمین نشسته و ژنرال‌های آمریکایی پیاده می‌شوند و فرماندهان داعش، روی فرش قرمز به استقبال می‌روند. آنها به مدت ۵ ساعت در سالن vip فرودگاه مذاکره می‌کنند. در تمام این مدت هم، سلاح‌ها و تجهیزات پیشرفته آمریکایی از هواپیماها پیاده می‌شد و در اختیار داعش قرار می‌گرفت. جزئیات این مذاکره و فایل آن در اختیار سردار بود. می‌خواستند با این اسناد به ما بگویند دشمنی که در حال مذاکره با شماست، قابل اعتماد نیست و بدانید آن روی سکه، این کارها را می‌کند».

۷- این هشدار مشفقانه، حتما همچنان در گوش دیپلمات ارشد ما و همکاران محترم ایشان طنین‌انداز است و بهتر از هرکس می‌دانند که نباید به تعبیر شهید سلیمانی، به دشمن کوچه داد. برجام قرار بود بهانه را از دست دشمن بگیرد و تحریم‌ها را لغو کند. اما چون به شکل غلط تنظیم و اجرا شد، هم بخش مهمی از برنامه هسته‌ای را به تعطیلی کشاند، هم تحریم‌ها را دوچندان کرد و هم معبری برای فشارهای جدید دشمن گشود. خسارت‌های این غفلت بزرگ نباید تکرار شود. چاره کار هم یکی بیشتر نیست. حالا که آبشار تحریم رو به سقوط، و مقاومت در حال جواب دادن است، نباید به چیزی کمتر از لغو همه تحریم‌ها (انتفاع پایدار و تضمین شده ایران در حوزه‌های بانکی، مالی، نفتی و سرمایه‌گذاری) راضی شد، یا به چرخه معیوب قبلی بازگشت. آمریکا و غرب در برجام، مرتکب تدلیس و کلاهبرداری شدند و به همین علت، توافق به شکل معیوب سابق، قابل احیا نیست. اگر مذاکره، ادامه جنگ در کریدورهای سیاسی است، نباید حتی برای لحظه‌ای از عملیات فریب «جنتلمن‌های پشت میز مذاکره» که همان ‌تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند، غافل شد یا سر سوزنی اعتماد کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها بیشتر بخوانید »

سپاهی برای پاسداری از انقلاب اسلامی

سپاهی برای پاسداری از انقلاب اسلامی


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ سوم شعبان هر سال که به مناسبت میلاد امام حسین (ع) روز پاسدار نام‌گذاری شده، بهانه‌ای است تا در نگاهی اجمالی فعالیت‌ها و نقش پاسداران را در دفاع از امنیت کشورمان و ارزش‌های انقلاب اسلامی، مرور کنیم.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همان‌گونه که از عنوان آن مشخص شده، برای پاسداری از انقلاب اسلامی تشکیل شده است؛ بدین معنی که هر کجا انقلاب اسلامی نیاز به پاسداری داشته باشد، سپاه پاسداران برای پاسداری حضور خواهد داشت.

به همین علت بود که وقتی ضد انقلاب در روز‌های آغازین شکل‌گیری جمهوری اسلامی در ایران با کمک دولت‌های خارجی قصد تجزیه کشورمان را داشتند، هرچند سپاه نهادی تازه‌تأسیس محسوب می‌شد که از ساختار و سازمان منسجمی همچون امروز بی بهره بود، ولیکن با تمام وجود تلاش کرد تا توطئه تجزیه ایران ناکام بماند. بعد از آن هم که جنگ تحمیلی آغاز شد، این بار نیروهای سپاه داوطلبانه در خطوط درگیری‌ها حضور یافتند و با تقدیم شهدا و جانبازان بسیاری مجدداً این اقدام رژیم‌های معاند را نیز خنثی کردند.

بعد از دوران جنگ سخت و در زمانی که برخی‌ها بر این تصور بودند که در دوران سازندگی، حضور پاسداران معنا نخواهد داشت، اما لزوم سرعت بخشیدن به فعالیت‌های سازندگی موجب شد تا ضرورت استفاده از ظرفیت فعالیت جهادی پاسداران آشکار شود و سپاه پاسداران در آزمون سخت دیگری قرار گیرد؛ آزمونی که با ساخت ابرپروژه‌هایی مانند سد کرخه، توسعه فاز‌های ۱۳، ۱۵ و ۱۶ پالایشگاه پارس جنوبی، پالایشگاه ستاره خلیج فارس و بزرگراه تهران ـ ساوه با قبولی توأم شد.

البته همزمان که سپاه در جبهه سازندگی فعالیت می‌کند، در جبهه جنگ امنیتی هم توانست توطئه‌گرانی را که قصد داشتند همچون انقلاب‌های رنگین کشور‌های استقلال‌یافته از شوروی سابق در ایران نیز انقلاب مشابهی را انجام دهند، سر جای خود نشاند و بار دیگر نشان داد که برای پاسداری از انقلاب اسلامی در هر جبهه‌ای باشد، با تمام توان حضور می‌یابد.

پاسداران انقلاب اسلامی در دفاع از امنیت کشور از هیچ کشوری حتی اگر برترین قدرت نظامی جهان هم باشد، واهمه‌ای ندارند و این جدیت و شجاعت خود را در زدن پهپاد «گلوبال هاوک» یا به زمین نشاندن پهپاد جاسوسی آمریکا موسوم به «روباه صحرا» و یا دستگیری ملوانان آمریکایی در خلیج فارس به اثبات رساندند.

حتی اگر این جبهه در خارج از مرز‌های کشورمان باشد، به جهت همان اصل پاسداری از انقلاب اسلامی در حدی که نیاز باشد، در صحنه حضور خواهند داشت و در این راه هم تا حد بذل جان عزیزترین فرمانده خود که حاج قاسم سلیمانی باشد، دریغ نمی‌کنند و این همان خصیصه و ویژگی مهمی است که سپاه پاسدارن را به نیرویی مکتبی با توانمندی‌های بالای دفاعی تبدیل کرده است.

زیرا اینان توانایی خود را فقط در صحنه‌های رویارویی با دشمنان و منافقین ثابت نکردند، بلکه در زمان لازم و آنجایی که مردم در مشکلاتی نیز مانند کم‌آبی، سیل، زلزله و حوادث پیش‌بینی نشده دچار مشکل شدند، به کمک مردم شتافته و دست یاری مردم را به گرمی فشرده‌اند. بنابراین اگر بخواهیم در یک جمله تلاش‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را معنی کنیم، باید گفت که «پاسداران انقلاب اسلامی «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» هستند».

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سپاهی برای پاسداری از انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »