یادداشت

زندان پانوپتیکون و عملیات مرغ مقلّد

زندان پانوپتیکون و عملیات مرغ مقلّد



نهادهای حاکمیتی، همچنان که باید به اقناع و همراهی افکار عمومی در تصمیم‌گیری‌ها اهمیت دهند و آن را پایه هر کاری بدانند، مطلقا نباید در قبال شانتاژ یگان مجازی دشمن منفعل شوند…

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «جفری روست»، کهنه سرباز و پدربزرگ آمریکایی، در یکی از ایالت‌های جنوبی زندگی می‌کند. او برای دیدن عکس نوه‌هایش، فیس‌بوک را روی گوشی خود نصب کرد. اما هرگز تصور نمی‌کرد که جزئیات زندگی وی، صدها کیلومتر آن طرف‌تر در سالن رقص Grand Hyatt نیویورک روی بُرد سالن به نمایش دربیاید! «الکساندر نیکس» مدیرعامل «کمبریج آنالیتیکا»، ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۶ در اجلاس کنکوردیا به خود می‌بالید که شرکتش می‌تواند به احساسات رای‌دهندگان دسترسی داشته باشد و «مسدودیت‌های شناختی» را دور بزند. دو ماه بعد، دونالد ‌ترامپ با قبضه کردن شبکه‌های اجتماعی، در انتخابات آمریکا پیروز شد و به نگرانی‌های بزرگ درباره سرنوشت دموکراسی دامن زد.

«نینا بورلی» روزنامه‌نگار تحقیقی و استاد روزنامه‌نگاری در دانشگاه کلمبیاست که تحلیل‌های متعددی در تایم، نیویورک‌تایمز، نیویورکر، واشنگتن‌پست و هافینگتون‌پست منتشر کرده است. مجله نیوزویک ۱۶ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۶ خرداد ۱۳۹۶) تیتر صفحه اول خود را به گزارش مجاهدت از خانم بورلی اختصاص داد. طرح روی جلد، تصویر شهروندان آمریکایی بود که پشت هم برای رای دادن در صف حرکت می‌کردند، اما سرشان در گوشی بود. سؤال روی جلد این بود «HOW BIG DATA IS CORRUPTING DEMOCRACY? چگونه داده‌های عظیم، دموکراسی را فاسد می‌کند؟». نیوزویک در پاسخ، تیتر زده بود: «BRAIN WASHED. شست‌وشوی مغزی»!

در این گزارش آمده بود: «شرکت کمبریج آنالیتیکا، متعلق به الکساندر نیکس، خدمات خود را به کمپین انتخاباتی ‌ترامپ فروخت. نیکس قبل از آن، در یک سخنرانی گفت «این افتخار من است که در مورد قدرت داده‌های بزرگ و روانشناسی در انتخابات حرف بزنم.» او در حالی که روی اسلایدها کلیک می‌کرد، توضیح داد که شرکتش چگونه می‌تواند با اقیانوس‌ داده‌های مردم، موانع شناختی را دور بزند. الگوریتم ‌داده‌ها که توسط استراتژیست‌هایی مانند کمبریج به خدمت گرفته شده‌اند، دنیای ما را به یک پانوپتیکون تبدیل کرده‌اند(زندان دایره‌ای قرن ۱۹ که نگهبانان می‌توانستند همه زندانیان را در هر دقیقه زیر نظر بگیرند) این، از هر فیلمی وحشتناک‌تر است که ماشین‌ها، اطلاعات بیشتری نسبت به خود ما دارند و می‌توانند رئیس‌جمهور هوش مصنوعی تحویل دهند، اگر قبلاًً این کار را نکرده‌ باشند. هنگامی که فرانک ویسنر افسر سیا، عملیات مرغ مقلد (اولین تلاش سیا برای دستکاری رسانه‌ای) را سال ۱۹۴۸ به اجرا گذاشت، به خود می‌بالید که قادر به دستکاری حقایق و افکار عمومی است. استرس مدیریت آن ماشین مجازی، ویزنر را دیوانه کرد و او خودکشی کرد. اما در نسخه‌های بسیار قوی‌تر، انبوهی از اطلاعات شخصی توسط الگوریتم‌ها تجزیه و تحلیل می‌شود.

گزارش نیوزویک در ادامه خاطرنشان کرده بود: «فیس‌بوک با دسترسی به داده‌های رفتاری آنلاین ۲ میلیارد نفر در جهان، برای ‌ترامپ از کمبریج هم مفیدتر بود. تیم ‌ترامپ، یک پایگاه داده ۲۲۰ میلیون نفری ایجاد کرد. رایانه‌ها با کمک Big Data می‌توانند افراد را از نظر روانی طبقه‌بندی و نمایه‌ها را اجرا کنند. در سال ۲۰۱۲، کمپین اوباما با ترکیب تماس‌های تلفنی و تجزیه و تحلیل جمعیت‌شناختی از نحوه عملکرد پیام‌ها بر روی آنها، احتمالات جدیدی را آزمایش کرد… انتخابات ۲۰۱۶ شاهد قابلیت‌های جدید بود. الگوریتم‌ها و هوش مصنوعی، استراتژیست‌ها را قادر می‌سازد تا «اتاق‌های پژواک» پر از شعار و داستان‌هایی که مردم می‌خواهند با نام مستعار اخبار جعلی بشنوند، ایجاد کنند. مدیر تبلیغات دیجیتال ‌ترامپ، استفاده از الگوریتم‌های روان‌شناختی را «تجارت با فرکانس بالا» نامید. ادوارد اسنودن، افشاگر فراری آژانس امنیت ملی، در یک سخنرانی توضیح داد که جمع‌آوری انبوه داده‌ها و سوابق افراد چگونه جامعه را تهدید می‌کند: «وقتی ما افرادی را داریم که می‌توان آنها را ردیابی کرد و راهی برای زندگی خارج از این زنجیره سوابق نداریم، به تار عنکبوت کمّیت‌ها تبدیل شده‌ایم. این برای جامعه آزاد بسیار بد است.» در حول و حوش انتخابات گذشته، جفری روست (بر اساس روانشناسی کمبریج آنالیتیکا، بسیار کم‌روان رنجور، کمی صریح و کمی وظیفه‌شناس، و مردی که به اسلحه اهمیت زیادی می‌دهد) در حال راه رفتن بود و در مورد کسب‌وکار خود می‌اندیشید، غافل از اینکه الکساندر نیکس، مختصات GPS و تمایلات سیاسی و عاطفی او را به نمایش گذاشته، تا سالن رقص مملو از نخبگان را تحت تأثیر قرار دهد. کهنه سرباز نیروی دریایی می‌گوید فقط برای دیدن عکس نوه‌هایش در فیس‌بوک ثبت‌نام کرد و حجم اطلاعاتی که نیکس از او دارد، برایش آزاردهنده است. روست، چیزی در مورد هدف‌گیری سیاسی روانشناختی نشنیده بود. او مانند هر آمریکایی دیگر، هزاران خرده اطلاعات را برای بلعیدن و تحلیل استراتژیست‌ها باقی گذاشته و جایی برای پنهان شدن ندارد».

گزارش دیگری که نگرانی فراگیر در غرب، درباره عوام‌فریبی هوشمند و انحطاط سیاسی از این طریق را بازتاب می‌دهد، گزارش نوامبر ۲۰۱۷ (آبان ۱۳۹۶) مجله اکونومیست، باعنوان «رسوایی، خشم و سیاست؛ آیا رسانه‌های اجتماعی، دموکراسی را تهدید می‌کنند؟»، است. طرح روی جلد، فیس‌بوک را در حال شلیک نشان می‌داد: «فیس‌بوک، گوگل و توییتر قرار بود سیاست را نجات دهند. اما یک چیزی، خیلی اشتباه پیش رفته. رسانه‌های اجتماعی قبلاً نوید سیاست روشنگرانه‌تر را می‌دادند، زیرا اطلاعات دقیق کمک می‌کرد تا فساد، تعصب و دروغ از بین برود. اما فیس‌بوک اذعان کرد که قبل و بعد از انتخابات آمریکا، ۱۴۶ میلیون کاربر، اطلاعات نادرست را در پلتفرم خود دیده‌اند. این شبکه‌ها به دور از روشنگری، در حال توزیع سمّ هستند.علت، انتشار اطلاعات نادرست و عصبانی کردن، فرسایش ذهن رأی‌دهندگان، و تشدید حزب‌گرایی است. شبکه‌ها از آنجا که می‌توانند واکنش شما را بسنجند، می‌دانند که چگونه زیر پوست نفوذ کنند. آنها داده‌های شما را جمع‌آوری می‌کنند تا با الگوریتم تعیین کنند چه چیزی شما را جلب می‌کند، در «اقتصاد توجه» که کاربران را در پیمایش و کلیک کردن و ‌اشتراک‌گذاری می‌پاید، می‌توان برای شکل دادن به باور، آگهی‌هایی تولید و یا آنها را تجزیه و تحلیل کرد و دید که مقاومت در مقابل کدامیک سخت‌تر است. طبق یک پژوهش، کاربران در کشورهای ثروتمند، تلفن خود را روزانه ۲۶۰۰ بار لمس می‌کنند. پیمایش‌گران فیس‌بوک می‌دانند که چگونه این سیستم به جای انتقال خِرد، چیزهایی را که تمایل به تقویت تعصب در افراد را دارد، به‌کار می‌برد. بدین ‌ترتیب، طرف‌های کاربر، هیچ مبنایی برای مصالحه ندارند. فیس‌بوک با تزریق دروغ، سوءنیت و تهمت، فضای کمتری برای همدلی باقی می‌گذارد. از آنجا که مردم در این گرداب رسوایی و خشم غرق می‌شوند، آنچه را که برای جامعه مشترک اهمیت دارد، از دست می‌دهند».

نظام آمریکا دم از جامعه باز و جامعه آزاد می‌زند، اما در انتخابات سال گذشته و در حالی که ‌ترامپ همچنان رئیس‌جمهور بود، صفحات وی را در شبکه‌های اجتماعی مختلف بست، تا کشور دو قطبی شده و از هم گسیخته، وارد فاز جنگ داخلی و تجزیه و نابودی نشود. آنها نه دغدغه‌های اسلامی دارند و نه انگیزه‌های انسانی. اما هم آنها و هم برخی روشنفکران‌شان از نقش ویرانگر «فضای بی‌مهار مجازی» احساس خطر کردند؛ و حال آنکه آمریکا، نه مانند ایران، در معرض جنگ فراگیر رسانه‌ای قرار داشت و نه اپوزیسیون پشتگرم به بیگانگان در آمریکا فعالیت می‌کرد. اکنون باید از خود بپرسیم که تکلیف ما با فضای مجازی بی‌در و پیکر چیست؟ فضایی که سال‌هاست در آن، یک جریان آلوده هیچ‌چیز ندار، مانند یک سگ هار، نه فقط به اسلام و انقلاب اسلامی، بلکه حتی ارزش‌های اخلاقی و انسانی، و یکپارچگی ارضی و انسجام ملی حمله می‌کند. البته که این طیف به خودی خود، واجد اهمیت و اعتبار نیست؛ اما هنگامی که معلوم می‌شود ناتوی اطلاعاتی و فرهنگی مهندس ماجراست و از برخی سیاسیون غافل یا ‌اشرافیت‌زده – از دست رفته در جنگ نرم- سربازگیری و عملیات می‌کند، داستان فرق می‌کند. غفلت از چنین میدانی، آن را تبدیل به قتلگاه عوام و خواص می‌کند. جایی‌که تحریف و تخریب و ‌ترور شخصیت و یأس‌آفرینی، حرف اول را می‌زند. به اعتراف اکبر گنجی، از عناصر فراری وابسته به همین طیف: «ما کارمندان دولت‌های راست افراطی، و ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، و به خشونت جمعی کشاندن مردم است… گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی و مدافع حقوق بشر هستیم».

مأموریت این یگان عملیاتی مزدور، بیش از هر چیز، دوقطبی‌سازی و دو دسته کردن جامعه به هر بهانه‌ای است. مشخصه جماعت بی‌وطن، این است که هر اتفاق ریز و درشتی را بهانه‌ای برای مجادله و ایجاد دودستگی مردم قرار دهند؛ نقشه‌ای که خروجی آن، فرسایش مجموع نیروهای کشور و استهلاک فرصت‌های محدود است. این، موثرترین شگرد برای نابودی توانمندی‌های یک ملت قدرتمند از درون است؛ همچنان که مشابه آن، به‌واسطه راه‌اندازی جنگ شیعه و سنی یا جنگ میان ملت‌ها در درون امت اسلام مهندسی شده است.

بی‌دلیل نبود که سردار سلیمانی، اول مهرماه ۹۵ در مراسم یادواره شهدا در ملایر، در این‌باره توجه و تذکر داد: «دلیل اینکه نظام به‌رغم فشار و محاصره، سرپا باقی مانده و رشد می‌کند، اتکا به خود است. کسی نمی‌گوید این نظام در اثر محاصره به عقب رفت، همه معتقدند جمهوری اسلامی، فشار و تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد… دو دلیل عمده در سلامت نظام اثر دارد. یکی رهبری است. در دنیا رهبر زیاد است، ملکه، پادشاه، صدراعظم، امپراتور؛ و سطوح گوناگون دارند؛ اما این کجا و آن کجا!… دو کار، مهم است؛ یکی وحدت که مهم‌ترین مؤلفه آن، وحدت حول دشمن است. اگر در خط مقدم دو صدا بلند شد، یکی فریاد زد این دشمن نیست، دوست است و یکی گفت این دشمن است، این همان می‌شود که در جنگ صفین اتفاق افتاد و طومار سپاه امیرالمؤمنین(ع) را به‌هم ریخت و خوارج تولد یافت… دشمن یعنی آمریکا و سطوح مختلفش و اذنابش… اگر کسانی که در منصب‌ها قرار گرفتند، آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی پیرامون دشمن به‌وجود آوردند، مرتکب خیانت شده‌اند. کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است.‌ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین ‌بردن، سرد کردن، در درون آن تفرقه ایجاد ‌کردن، خیانت است. موضوع دوم، آگاهی و آمادگی مردم است. اگر جامعه آگاه نبود، آماده نمی‌شود. شما یک لشکر را بیارایید، مسلح کنید، به میدان ببرید؛ اما آن شعور و آگاهی لازم را نداشته باشد، در اولین حمله فرو می‌ریزد. باید به جامعه خود، اهمیت نظام را برسانیم. اینکه در اطراف ما در طول ۱۶ سال گذشته قریب به سه‌ میلیون انسان کشته‌شدند؛ اما این نظام مصون باقی مانده، ساده نیست؛ اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. امروز اسلام مجسم، نظام جمهوری اسلامی است. این ارزش است و برای این لباس را پوشیدیم و در میدان‌ها هستیم. حال کسی چه می‌گوید، اهمیتی ندارد. اینکه در خط باشیم یا نباشیم، و پشت‌سر حرکت کنیم و تندتر و کندتر نرویم، اهمیت دارد. ‌اشکال ندارد انسان حُبّ کسی را بیشتر و حُبّ کسی را کمتر داشته باشد؛ اما اصول را نباید خدشه‌دار کند. این حُبّ نباید در اصول اثر بگذارد».

نهادهای حاکمیتی، همچنان که باید به اقناع و همراهی افکار عمومی در تصمیم‌گیری‌ها اهمیت دهند و آن را پایه هر کاری بدانند، مطلقا نباید در قبال شانتاژ یگان مجازی دشمن منفعل شوند. باید مراقب باشند که پادوهای بیگانه را با افکار عمومی اشتباه نگیرند. یکی از شگردهای عملیات روانی دشمن، جا زدن خود به‌عنوان «مردم»، ربودن مطالبات واقعی، و قالب کردن انتظارات مسموم خود به نام مردم است. حقیقت ملت ایران همان است که زیر تابوت شهید سلیمانی، شهر به شهر به تلاطم در آمد و در خیابان‌ها سرریز شد. برای جلوگیری از دودستگی، نباید در برابر جریان رسانه‌ای مزدور منفعل بود، بلکه اتفاقا مقابله با این یگان نقابدار، از لوازم تقویت اتحاد ملی است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زندان پانوپتیکون و عملیات مرغ مقلّد بیشتر بخوانید »

شهید نواب صفوی؛ الگوی تراز جوانان/ شهید «نواب» نخستین جرقه‌های انقلاب را در دل‌ها روشن کرد

شهیدی که نخستین جرقه‌های انقلاب را در دل‌ها روشن کرد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس- به مناسبت شصت و ششمین سالگرد شهادت شهید «سید مجتبی نواب صفوی» رهبر گروه فدائیان اسلام، «محمدمهدی مؤمنی‌ها» معاون فرهنگی نمایندگی ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در یادداشتی به معرفی شهید نواب و گروه «فدائیان اسلام» پرداخت که محتوای این یادداشت به شرح زیر است:

«سید مجتبی میرلوحی تهرانی معروف به نواب صفوی از جمله شهدای والا مقامی است که اندیشه و بینش سیاسی او برگرفته از آموزه‌های اسلام و سیره اهل بیت (ع) بود. اعتقاد و ایمان نواب صفوی و دیگر فدائیان اسلام به اهداف و آرمان‌هایشان، جسارت و شجاعت وصف‌ناپذیری را برای آنان به ارمغان آورد و نواب صفوی لحظه‌ای در دفاع از دین و ارزش‌های الهی ترس به دل راه نمی‌داد و با تمام قدرت در برابر انحرافات و هتک حرمت‌ها می‌ایستاد.

نواب به امت اسلامی معتقد بود و دغدغه وحدت جهان اسلام را داشت و از هر فرصتی برای اعتلای کلمه حق استفاده می‌کرد و هر مکانی را که آماده شنیدن سخن حق و حرکت اسلامی می‌دید پایگاه جهاد با کفر قرار می‌داد.

وی از پیشتازان مبارزات مسلحانه علیه حکومت پهلوی بود. با ظهور «احمد کسروی» نواب صفوی جهت مبارزه با تفکرات او در حالی که برای تحصیل در نجف بود به ایران آمد. اعدام انقلابی «کسروی»، «عبدالحسین هژیر»، «علی رزم‌‎آرا» و «حسین علاء» از جمله فعالیت‎‌های سیاسی و مبتنی بر عقاید مذهبی نواب صفوی و گروه فدائیان اسلام به شمار می‎رود.

مخالفت با اقدامات دولت دکتر مصدق به دلیل عدم عمل به احکام اسلامی از دیگر فعالیت‌‎های وی بود که حبس را برای سید مجتبی در پی داشت. کتاب «جامعه و حکومت اسلامی» از آثار نواب صفوی است. برخی از نویسندگان تاریخ معاصر، تلاش‌های نواب صفوی و یارانش را در پیروزی جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران موثر دانسته‌اند.

وی در دوران فعالیت سیاسی خود سفر‌هایی به فلسطین، اردن و مصر داشت که طی آن در دانشگاه الازهر سخنرانی کرده و با ملک حسین پادشاه اردن ملاقات داشته است.

امام خمینی (ره) درمورد فعالیت‌های نواب اینگونه فرمودند: «راه آقای نواب به قدری خالص و بی‏‌غل و غش بود که حد و مرز ندارد.»

در سال‌های اخیر هم مقام معظم رهبری در بیانات خویش بار‌ها عبارت «جوان مومن انقلابی» را به کار برده و با تبیین ویژگی‌های آن، الگوی تراز جوان در جمهوری اسلامی ایران را به تصویر کشیده‌اند. از آنجا که حوزه‌های علمیه و طلاب یکی از عوامل مهم در شکل‌گیری انقلاب اسلامی بوده‌اند؛ اگر انقلاب بخواهد مستمر بماند باید طلاب و حوزه‌های علمیه انقلابی بمانند و از مسیر انقلاب منحرف نشوند. از این رو بررسی و یادآوری ویژگی‌های رفتاری و اخلاقی ایشان با خاطرات و مصداق‌های مشخص، بهترین معیار برای شناختن یک طلبه مؤمن انقلابی است.

رهبرمعظم انقلاب در مورد این شهید بزرگوار همچنین می‌فرمایند: «باید گفت که اولین جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی بوسیله نواب در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین جرقه‌ها را نواب در دل‌ها روشن کرد. سخنرانی نواب یک سخنرانی معمولی نبود. بلند می‌شد و می‌ایستاد و با شعار کوبنده شروع به صحبت می‌کرد. تمام وجودم مجذوب این مرد بود و به سخنانش گوش می‌دادم و او هم بنا کرد به شاه و دستگاه‌های انگلیس و این‌ها بدگویی کردن. اساس سخنانش این بود که اسلام باید زنده شود. اسلام باید حکومت کند.»

توانمندی و استعداد شهید نواب صفوی تنها در میدان مبارزه و ایجاد حماسه رزمی نبود؛ بلکه او از نظر منطق، بیان و استدلال هم بسیار قوی به نظر می‏‌رسید. او با داشتن ایمانی عمیق و اخلاصی کامل و نیتی پاک، چون لب به سخن می‏‌گشود، همه را تحت‏ تأثیر قرار می‏‌داد و سخنانش چون از دل برمی‏‌خاست، بر دل می‏‌نشست و تحولی ژرف در فکر و اندیشه‏‌ها به وجود می‏‌آورد.

شهید نواب صفوی برای اعتلای کلمه حق و نمایاندن حقیقت اسلام و قرآن از هر فرصتی بهره می‏‌برد و به تقویت باور‌های دینی مردم می‏‌پرداخت. در نتیجه این تلاش‌‏ها، برخی از جوانان و افراد فریب خورده و منحرف، مقام معنوی و عنایات امامان معصوم را درک کرده و به حقیقت گرویدند.

اجتناب از دنیاپرستی و زرق و برق فریبنده دنیا از دیگر شاخصه‌های این شهید بود. وی هرگز به مال و منال دنیا دل نبست و در زهد و تقوا چنان بود که ریاست‌های فریب دهنده و ثروت‌های دلربا را به دیده حقارت می‌نگریست.

ثمره اقدامات خودجوش و مستقل شهید نواب و فدائیان اسلام بر بیداری مردم و برملا شدن ماهیت رژیم پهلوی بود و مبارزات ضد رژیم را شدت بخشیده و بستر و زمینه را برای قیام مردم به رهبری حضرت امام (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی فراهم کرد.

اقدامات و حرکت فدائیان اسلام به قدری در بین جوانان مؤثر بود که شماری از آن‌ها پس از آغاز قیام امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۱، هیئت‌های مؤتلفه اسلامی را بنیان نهادند و در انقلاب اسلامی حضور فعال و اثر بخشی داشتند. نواب صفوی پس از سال‌ها رشادت و تلاش در راه دفاع از اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) به همراه برخی از یارانش در ۲۷ دی ۱۳۳۴ توسط رژیم پهلوی اعدام شد و به شهادت رسید.

با مروری بر زندگی نسبتا کوتاه اما با خیر و برکت شهید «نواب صفوی» این روحانی شجاع می‏‌توان دو درس مهم گرفت؛ اول آنکه برای خدمت به اسلام و مردم لزوما امکانات زیاد و افراد فراوان نیاز نیست بلکه با کمترین نفرات و با امکانات محدود و با توکل بر خدا و استعانت از ائمه (علیهم‌‏السلام)، می‏‌توان تحولات بزرگی انجام داد و دوم اینکه در راه مبارزه انسان باید از مال و جان خود بگذرد؛ چرا که لغزیدن و ترسیدن باعث بی‌‏نتیجه ماندن اقدامات بزرگ می‌شود.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهیدی که نخستین جرقه‌های انقلاب را در دل‌ها روشن کرد بیشتر بخوانید »

شهید نواب صفوی؛ الگوی تراز جوانان/ شهید «نواب» نخستین جرقه‌های انقلاب را در دل‌ها روشن کرد

شهید «نواب صفوی» الگوی تراز جوانان/ شهید «نواب» نخستین جرقه‌های انقلاب را در دل‌ها روشن کرد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به مناسبت شصت و ششمین سالگرد شهادت شهید «سید مجتبی نواب صفوی» رهبر گروه فدائیان اسلام، «محمدمهدی مؤمنی‌ها» معاون فرهنگی نمایندگی ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در یادداشتی به معرفی شهید نواب و گروه «فدائیان اسلام» پرداخت که محتوای این یادداشت به شرح زیر است:

«سید مجتبی میرلوحی تهرانی معروف به نواب صفوی از جمله شهدای والا مقامی است که اندیشه و بینش سیاسی او برگرفته از آموزه‌های اسلام و سیره اهل بیت (ع) بود. اعتقاد و ایمان نواب صفوی و دیگر فدائیان اسلام به اهداف و آرمان‌هایشان، جسارت و شجاعت وصف‌ناپذیری را برای آنان به ارمغان آورد و نواب صفوی لحظه‌ای در دفاع از دین و ارزش‌های الهی ترس به دل راه نمی‌داد و با تمام قدرت در برابر انحرافات و هتک حرمت‌ها می‌ایستاد.

نواب به امت اسلامی معتقد بود و دغدغه وحدت جهان اسلام را داشت و از هر فرصتی برای اعتلای کلمه حق استفاده می‌کرد و هر مکانی را که آماده شنیدن سخن حق و حرکت اسلامی می‌دید پایگاه جهاد با کفر قرار می‌داد.

وی از پیشتازان مبارزات مسلحانه علیه حکومت پهلوی بود. با ظهور «احمد کسروی» نواب صفوی جهت مبارزه با تفکرات او در حالی که برای تحصیل در نجف بود به ایران آمد. اعدام انقلابی «کسروی»، «عبدالحسین هژیر»، «علی رزم‌‎آرا» و «حسین علاء» از جمله فعالیت‎‌های سیاسی و مبتنی بر عقاید مذهبی نواب صفوی و گروه فدائیان اسلام به شمار می‎رود.

مخالفت با اقدامات دولت دکتر مصدق به دلیل عدم عمل به احکام اسلامی از دیگر فعالیت‌‎های وی بود که حبس را برای سید مجتبی در پی داشت. کتاب «جامعه و حکومت اسلامی» از آثار نواب صفوی است. برخی از نویسندگان تاریخ معاصر، تلاش‌های نواب صفوی و یارانش را در پیروزی جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران موثر دانسته‌اند.

وی در دوران فعالیت سیاسی خود سفر‌هایی به فلسطین، اردن و مصر داشت که طی آن در دانشگاه الازهر سخنرانی کرده و با ملک حسین پادشاه اردن ملاقات داشته است.

امام خمینی (ره) درمورد فعالیت‌های نواب اینگونه فرمودند: «راه آقای نواب به قدری خالص و بی‏‌غل و غش بود که حد و مرز ندارد.»

در سال‌های اخیر هم مقام معظم رهبری در بیانات خویش بار‌ها عبارت «جوان مومن انقلابی» را به کار برده و با تبیین ویژگی‌های آن، الگوی تراز جوان در جمهوری اسلامی ایران را به تصویر کشیده‌اند. از آنجا که حوزه‌های علمیه و طلاب یکی از عوامل مهم در شکل‌گیری انقلاب اسلامی بوده‌اند؛ اگر انقلاب بخواهد مستمر بماند باید طلاب و حوزه‌های علمیه انقلابی بمانند و از مسیر انقلاب منحرف نشوند. از این رو بررسی و یادآوری ویژگی‌های رفتاری و اخلاقی ایشان با خاطرات و مصداق‌های مشخص، بهترین معیار برای شناختن یک طلبه مؤمن انقلابی است.

رهبرمعظم انقلاب در مورد این شهید بزرگوار همچنین می‌فرمایند: «باید گفت که اولین جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی بوسیله نواب در من به وجود آمد و هیچ شکی ندارم که اولین جرقه‌ها را نواب در دل‌ها روشن کرد. سخنرانی نواب یک سخنرانی معمولی نبود. بلند می‌شد و می‌ایستاد و با شعار کوبنده شروع به صحبت می‌کرد. تمام وجودم مجذوب این مرد بود و به سخنانش گوش می‌دادم و او هم بنا کرد به شاه و دستگاه‌های انگلیس و این‌ها بدگویی کردن. اساس سخنانش این بود که اسلام باید زنده شود. اسلام باید حکومت کند.»

توانمندی و استعداد شهید نواب صفوی تنها در میدان مبارزه و ایجاد حماسه رزمی نبود؛ بلکه او از نظر منطق، بیان و استدلال هم بسیار قوی به نظر می‏‌رسید. او با داشتن ایمانی عمیق و اخلاصی کامل و نیتی پاک، چون لب به سخن می‏‌گشود، همه را تحت‏ تأثیر قرار می‏‌داد و سخنانش چون از دل برمی‏‌خاست، بر دل می‏‌نشست و تحولی ژرف در فکر و اندیشه‏‌ها به وجود می‏‌آورد.

شهید نواب صفوی برای اعتلای کلمه حق و نمایاندن حقیقت اسلام و قرآن از هر فرصتی بهره می‏‌برد و به تقویت باور‌های دینی مردم می‏‌پرداخت. در نتیجه این تلاش‌‏ها، برخی از جوانان و افراد فریب خورده و منحرف، مقام معنوی و عنایات امامان معصوم را درک کرده و به حقیقت گرویدند.

اجتناب از دنیاپرستی و زرق و برق فریبنده دنیا از دیگر شاخصه‌های این شهید بود. وی هرگز به مال و منال دنیا دل نبست و در زهد و تقوا چنان بود که ریاست‌های فریب دهنده و ثروت‌های دلربا را به دیده حقارت می‌نگریست.

ثمره اقدامات خودجوش و مستقل شهید نواب و فدائیان اسلام بر بیداری مردم و برملا شدن ماهیت رژیم پهلوی بود و مبارزات ضد رژیم را شدت بخشیده و بستر و زمینه را برای قیام مردم به رهبری حضرت امام (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی فراهم کرد.

اقدامات و حرکت فدائیان اسلام به قدری در بین جوانان مؤثر بود که شماری از آن‌ها پس از آغاز قیام امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۱، هیئت‌های مؤتلفه اسلامی را بنیان نهادند و در انقلاب اسلامی حضور فعال و اثر بخشی داشتند. نواب صفوی پس از سال‌ها رشادت و تلاش در راه دفاع از اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) به همراه برخی از یارانش در ۲۷ دی ۱۳۳۴ توسط رژیم پهلوی اعدام شد و به شهادت رسید.

با مروری بر زندگی نسبتا کوتاه اما با خیر و برکت شهید «نواب صفوی» این روحانی شجاع می‏‌توان دو درس مهم گرفت؛ اول آنکه برای خدمت به اسلام و مردم لزوما امکانات زیاد و افراد فراوان نیاز نیست بلکه با کمترین نفرات و با امکانات محدود و با توکل بر خدا و استعانت از ائمه (علیهم‌‏السلام)، می‏‌توان تحولات بزرگی انجام داد و دوم اینکه در راه مبارزه انسان باید از مال و جان خود بگذرد؛ چرا که لغزیدن و ترسیدن باعث بی‏نتیجه ماندن اقدامات بزرگ می‌شود.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید «نواب صفوی» الگوی تراز جوانان/ شهید «نواب» نخستین جرقه‌های انقلاب را در دل‌ها روشن کرد بیشتر بخوانید »

جهان بالد به نام تو

جهان بالد به نام تو


شهید سلیمانی نماینده نسلی بود که اراده کرد اسلام و امام (ره) را برای برپایی یک نظام الهی با خون خود یاری کند، نسلی که حرکت تاریخی خود را در امتداد حرکت انبیا و اولیای الهی می‌دانست و …

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی نوشت: تاریخ بشر در صفحات زرین خود سراغ ندارد یک سردار، یک نظامی مورد ستایش میلیون‌ها انسان از ملیت‌های مختلف و تیره‌های گونه‌گون انسانی قرار گیرد.

دو سال پیش میلیون‌ها انسان در شهرهای عراق و ایران شانه‌های خود را زیر تابوت کسی بردند که بیش از ۴۰ سال به دنبال شهادت بود.

مردم بغداد، نجف، مردم اهواز، تهران، قم و مشهد به تشییع کسی آمده بودند که صادقانه با اقتدا به امام حسین (ع) و شهدای کربلا بدنی قطعه قطعه داشت.

ملت ایران و امت اسلام جنازه قهرمانی را تحویل گرفتند که؛
سر جدا
تن جدا
از دو دست و دو پا هم جدا بود.

سرّ این سپاس و ستایش و این بدرقه میلیونی در ایران و جهان چه بود؟

شاید بتوان گفت، به قول مقام معظم رهبری:« شهید سلیمانی ثابت کرد هم می توان ملتی ترین چهره کشور بود و هم می توان امتی ترین چهره کشور بود و درآن واحد ملتی ترین و امتی‌ترین بود.»

شهید سلیمانی که بود؟ مرام او چه بود؟ چه کرد؟ چه می‌خواست؟و بالاخره کجا رفت؟

مردم آمده بودند به تجلیل و تکریم مردی بایستند که جز اخلاص صدق، وفا، ایثار، صفا ، مردم‌خواهی، مردم‌دوستی و نیک‌خواهی طی ۴۰ سال مجاهدت در کارنامه نظامی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی او نبود.

مردم آمده بودند بگویند:

زمین لرزد ز گام تو

جهان بالد به نام تو

جهان سبز است از سلام تو

وطن سرخ است از مرام تو

همان اشکی که به چشم است

به ما آرد پیام تو

شهید سلیمانی یک نظامی بود. ۴۰ سال دست خود را از قبضه شمشیر برای جنگیدن با متجاوزان و تبهکاران و معاندان با حقوق بشر برنداشت.

او ۴۰ سال بود لحظه‌ای انگشت خود را از ماشه تفنگ در برابر کافران و مشرکان و دشمنان بشریت برنداشت.

سلوک روحی او نشان داد، می‌شود بین «شور» و «شعور» جمع کرد. او ثابت کرد، جنگیدن خود یک هنر است. او آموزگار هنر جنگیدن بود. او ۴۰ سال در بیابان‌ها، صحراها، کوه‌ها و دشت‌ها به دنبال شهادت بود و ثابت کرد شهادت هنر مردان خداست.

شهید سلیمانی نماینده نسلی بود که اراده کرده بود اسلام و امام (ره) را برای برپایی یک نظام الهی با خون خود یاری کند. شهید سلیمانی نماینده نسلی بود که حرکت تاریخی خود را در امتداد حرکت انبیا و اولیای الهی می‌دانست و برای برپایی نظام نبوی و علوی به رهبری مراجع و علما و دانشمندان عصر خود تلاش می‌کرد.

شهید سلیمانی همه آنچه را که شهدای انقلاب در وصیت‌نامه‌های خود نوشته بودند و جملاتی از آن در سنگ قبر آنها در مزار شهدای شهرها هک شده به عنوان یک باور نمایندگی می‌کرد.

مردم در نیمه دی ماه ۱۳۹۸ به خیابان‌ها آمده بودند به او بگویند:

درد ما را در جهان درمان مبادا بی شما

مرگ بادا بی شما و جان مبادا بی شما

سینه‌های عاشقان جز از شما روشن مباد

گلبن جان‌های ما خندان مبادا بی شما

شهید سلیمانی یکی از مصادیق باور و ایمان به غیب درعصر ما بود. حرکت او در مسیر ولی زمان او را به سرزمین نور وحکمت رسانده بود.کسی که وارد این وادی شود صاحب سبک، مرام و مکتب می‌شود. مقام معظم رهبری در معرفی ابعاد شخصیتی او از مکتب سلیمانی برای نسل جوان و نسل‌های آینده رونمایی فرمودند.

میلیون‌ها تن در تشییع او به خیابان‌ها آمده بودند تا نورافکنی به «غیب» و«باطن» او بیندازند تا گرمی‌بخش حرکت تاریخی خود باشند.

بدون ادبیات وحی نمی‌توان به باطن هر انسان سرک کشید. باید به باطن و غیب ذهن و قلب شهید سلیمانی راه یافت تا معلوم شود او چه می‌دید که این‌طور مشتاق شهادت بود. ایمان به غیب از ارکان سلوک او بود. شهید سلیمانی یک انسان باایمان با تمام عیار الهی آن بود. اگر غیبی در کار نباشد ایمان معنا ندارد. متعلق ایمان، یک امر غیبی است.

کسانی‌که با غیب انس دارند و سیر و سلوک خود را با قرآن و فرهنگ اهل بیت (ع) تنظیم می‌کنند، به طور طبیعی پشت سر ولی خدا حرکت می‌کنند.

مردم با درک چنین حقیقتی او را «یار» خود می‌دانند.

مردم با همان هیجان و شوری که دو سال پیش شانه خود را زیر تابوت او داده بودند پس از دو سال همین سرود را هنوز برای او می خوانند:

ای یار من، ای یار من، ای یار بی‌زنهار من

ای دلبر و دلدار من، ای محرم و غمخوار من

ای در زمین ما را قمر، ای نیم‌شب ما را سحر

ای در خطر ما را سپر، ای ابر شکّربار من

خوش می‌روی در جان من، خوش می‌کنی درمان من

ای دین و ای ایمان من، ای بحر گوهردان من

ای شب روان را مشعله، ای بی‌دلان را سلسله

ای قبله هر قافله، ای قافله سالار من

مردم شهید سلیمانی‌ها را قمر هدایت خود در شب‌های توطئه و فتنه می‌دانند. این ماه از خورشید ولایت نور می‌گیرد. مردم، شهیدان را سپر خود در خطرها می‌دانند آنها را مشعل فروزان هدایت و قافله‌سالار خود می‌دانند.

شهید قاسم سلیمانی پیش‌ازآنکه مرزهای مقدس ایران اسلامی را از هجوم قوم وحشی داعش و ارتش تروریست آمریکا و رژیم صهیونیستی مصونیت بخشید، انقلاب را در دو فتنه ۷۸ و ۸۸ هم صیانت کرد. او در فتنه ۸۸ نیروهایش را جمع کرد و فرمود :
«فتنه مثل شب است و تاریک ،ما باید همدیگر را تکان دهیم تا بیدار شویم نه اینکه هُل بدهیم. در این شرایط لازم است همه اعلام موضع کنند، نسبت به دو چیز مهم؛

۱- اول نظام مقدس جمهوری اسلامی

۲- وفاداری به ولایت فقیه

در این تاریکی فتنه فقط با این دو اعلام موضع دوست و دشمن را می‌توان تشخیص داد.»

و بعدها فرمود: «والله هر کس تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد.»

از شهید سلیمانی صوت و تصویر و نوشتار کمی باقی مانده است.اما همین اندازه به‌ویژه وصیت‌نامه سیاسی – الهی وی برای تبیین مرام و مکتب او کفایت می‌کند.

وصیت‌نامه حاج قاسم سلیمانی مانیفست چیستی نظام و چرایی بقای انقلاب اسلامی است.

این وصیت‌نامه دربرگیرنده همه اعتقادات و باورهای جوانان دهه ۶۰ معاصر تاریخ ایران اسلامی است که خون پاکشان برای صیانت از مرزهای اعتقادی نظام به زمین ریخته شد.
شهید سلیمانی ۶۳ بهار از خداوند عمر بابرکت گرفت. اکنون که به سرای جاودانگی پر کشیده ، حیات معنوی و الهی خود را در میان مردم ما آغاز کرده است.

شهید سلیمانی و فرهنگی که او در نظامی‌گری و سیاست‌ورزی و مردم‌خواهی پدید آورده، حیات دوباره او را در میان ایرانیان و کل خطوط مقاومت در منطقه و جهان نوید می‌دهد. سردار سلیمانی پس از شهادت به مراتب خطرناک‌تر و هراسناک‌تر برای دنیای کفر، شرک و الحاد است. سران استکبار جهانی هرگز از تیررس سربازان او جان سالم بدر نخواهند برد.



منبع

جهان بالد به نام تو بیشتر بخوانید »

دوستان پنجره باز نماند !


حسین شریعتمداری نمایه

مدیر مسئول روزنامه کیهان نوشت:دولت آقای رئیسی برخلاف دولت آقای روحانی معتقد نیست که هر توافقی بهتر از عدم توافق است، بلکه بر این باور است که هیچ توافقی بدون لغو همه تحریم‌ها قابل قبول نیست.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی تحت عنوان «دوستان پنجره باز نماند !» نوشت:

۱- در اظهارات این روزهای مسئولان محترم مذاکرات هسته‌ای کشورمان با آنچه در آغاز مذاکرات مطرح شده بود، تفاوت‌هایی دیده می‌شود که امید است نشانه تغییر در اهداف از پیش اعلام شده نباشد.

پیش از این و قبل از شروع دور دوم مذاکرات وین (در دولت سیزدهم) سخن از لغو همه تحریم‌ها در میان بود که تحریم‌های برجامی بخشی از آن است. به عنوان مثال، آقای حسین امیرعبداللهیان، وزیر محترم امورخارجه کشورمان طی یادداشتی در شماره ۱۶ آذرماه (۷ دسامبر) روزنامه کامرسانت، چاپ مسکو تاکید کرده بودند که «بدون لغو تمامی تحریم‌ها، راهی برای احیای برجام وجود ندارد».

و یا اوایل آذرماه، آقای علی باقری مذاکره‌کننده ارشد کشورمان با انتشار مقاله‌ای در وبگاه « فایننشال تایمز» اعلام کرده بودند که: «تحریم‌ها باید به طور کامل برداشته شود».

۲- دیروز (۲۴ آذر ماه)، جناب امیر عبداللهیان در گردهمایی سفرا و رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در کشورهای همسایه اظهار داشت؛ «رویکرد ما رفع کامل تحریم‌های برجامی در مقابل رفع نگرانی‌های مورد ادعای طرف‌های مقابل درخصوص برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران است» و همان روز آقای دکتر باقری نیز در مصاحبه با پرس تی وی گفت؛ « از نظر ما هر تحریمی که متناقض با مفاد برجام باشد‏ باید لغو شود؛ چه این تحریم‌ها در دوران اوباما وضع و اعمال شده باشند چه در دوران ترامپ، چه بایدن. همینطور همه تحریم‌های مرتبط با برجام و تمامی تحریم‌هایی که تحت کارزار فشار حداکثری دولت قبلی اعمال شده‌اند، چون مرتبط با برجام است می‌بایست لغو شوند».

۳- همان‌طور که ملاحظه می‌شود، سخن از لغو «تحریم‌های برجامی» است و نه « لغو همه تحریم‌ها» و این درحالی است که بسیاری از تحریم‌های آمریکا علیه ایران به بهانه‌های غیرهسته‌ای وضع شده است. آمریکا در دوران اوباما ۵۰۰ نهاد را به بهانه‌های مختلف تحریم کرد و در دوره ‌ترامپ این تحریم‌ها دو برابر شد. و بایدن هم، که دولت آقای روحانی انتخاب او را به فال نیک گرفته بود! تحریم‌های جدیدی بر تحریم‌های قبلی افزود! و در مجموع تحریم‌های آیسا، سیسادا، ویزا، کاتسا و … که عمدتاً در دوران اوباما وضع شده‌اند از جمله آنهاست.

۴- اگر قرار است لغو تحریم‌ها فقط شامل تحریم‌های برجامی باشد و همان تحریم‌ها به بهانه‌های واهی و خصمانه دیگر نظیر حقوق بشر و تروریسم و صنایع موشکی و حضور در منطقه و امثال آن باقی بمانند، مذاکرات وین چه سودی دارد و با چه انگیزه‌ای صورت پذیرفته و قابل توجیه است؟! با شناختی که از دوستان تیم هسته‌ای داریم بی‌تردید در پی‌آنند که راه را بر سوء‌استفاده حریف ببندند، از این روی باید مراقب باشند که بعد از بستن در، دشمن از پنجره وارد نشود!

آمریکا از تحریم‌ها به عنوان یک اهرم علیه اقتصاد کشورمان بهره می‌گیرد و از آنجا که توان استفاده از همه اهرم‌های دیگر – از جمله اهرم نظامی-‌ را از دست داده است، به سختی می‌توان باور کرد از تحریم‌ها دست بکشد. از این روی ضمن تاکید بر لغو همه تحریم‌ها، باید در پی خنثی کردن تحریم‌ها بود. همانگونه که خوشبختانه دولت سیزدهم بودجه و سایر برنامه‌های عمرانی خود را بدون دخالت دادن عامل و فاکتور تحریم‌ها بسته و دنبال می‌کند.

در همین زمینه گفتنی است که اوباما بعد از تصویب برجام در «کمیته روابط عمومی آمریکا – اسرائیل» موسوم به ایپک ضمن ابراز خشنودی از برجام گفته بود، تحریم‌های ایران قابل ادامه نبود و همپیمانان ما تداوم آن را به زیان خود دانسته و حاضر به همراهی مستمر نبودند.

۵- بهانه غرب ابراز نگرانی از تولید سلاح هسته‌ای در ایران است! و حال آنکه اطمینان دارد ایران در پی تولید سلاح هسته‌ای نیست و آن را حرام می‌داند، ولی چنانچه بر بهانه واهی خود اصرار دارد، مذاکرات هسته‌ای باید بعد از نابودی تسلیحات اتمی رژیم صهیونیستی، هند، پاکستان و … موکول شود چرا که براساس معاهده NPT هیچیک از دو کشور پاکستان و هند و رژیم جعلی اسرائیل مجاز به داشتن سلاح هسته‌ای نیستند ‪و چنانچه ادعا می‌شود آنها ‬عضو NPT نمی‌باشند، چرا باید ایران در عضویت ان پی تی باقی بماند و حال آنکه مطابق بند ۱۰ ان پی تی، می‌تواند از این معاهده خارج شود.‬

۶- این نکته نیز گفتنی است که راهبرد هسته‌ای و در نتیجه راهبرد مذاکراتی دولت سیزدهم با دولت قبلی تفاوت جدی و بنیادین دارد. دولت آقای رئیسی برخلاف دولت آقای روحانی معتقد نیست که هر توافقی بهتر از عدم توافق است، بلکه بر این باور است که هیچ توافقی بدون لغو همه تحریم‌ها قابل قبول نیست.



منبع

دوستان پنجره باز نماند ! بیشتر بخوانید »