28صفر

فیلم/ عزاداری سنتی هرمزگانی‌ها در حرم امام رضا(ع)

فیلم/ عزاداری سنتی هرمزگانی‌ها در حرم امام رضا(ع)



اهالی هرمزگان در روز ۲۸ صفر و بمناسبت سالروز شهادت پیامبر(ص) و امام مجتبی(ع) در صحن قدس حرم امام رضا(ع) به عزاداری سنتی پرداختند.


دریافت
3 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ عزاداری سنتی هرمزگانی‌ها در حرم امام رضا(ع) بیشتر بخوانید »

فیلم/ روایت رهبرانقلاب از ماجرای طلب حلالیت پیامبر(ص)

فیلم/ روایت رهبرانقلاب از ماجرای طلب حلالیت پیامبر(ص)



بیانات رهبر انقلاب را به مناسبت ۲۸صفر، سالروز رحلت پیامبر(ص) و سالروز شهادت امام حسن(ع) می بینید.


دریافت
25 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ روایت رهبرانقلاب از ماجرای طلب حلالیت پیامبر(ص) بیشتر بخوانید »

آخرین جمله پیامبر اکرم (ص) در دنیا چه بود؟/ پیامبر در آغوش چه کسی از دنیا رفت؟/ چگونه فاطمه زهرا (س) خبر وفات پیامبر را اعلام کرد؟

آخرین جمله پیامبر اکرم (ص) در دنیا چه بود؟/ پیامبر در آغوش چه کسی از دنیا رفت؟/ چگونه فاطمه زهرا (س) خبر وفات پیامبر را اعلام کرد؟



نخستین کسی که بر پیامبر گرامی نماز گزارد، امیرالمؤمنین بود، سپس یاران پیامبر(ص) دسته‌دسته بر پیکر مطهر ایشان نماز گزاردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روزهای پایانی برخی اوقات به مسجدی می‌رفت و با مردم نماز می‌گزارد و برخی از موضوعات را تذکر می‌داد.

ماجرای قصاص از پیامبر اکرم (ص)

در یکی از روزهای بیماری، در حالی که سرش را با پارچه‌ای بسته بود و امام علی علیه‌السّلام و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: مردم! وقت آن رسیده است که من از میان شما غایب شوم. اگر به کسی وعده‌ای داده‌ام آماده‌ام انجام دهم و هر کس طلبی از من دارد بگوید تا بپردازم.

در این موقع مردی برخاست و عرض کرد: چندی قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغی به من کمک کنید.

پیامبر فوراً به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت.

سپس روز جمعه سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن کرد و در طی سخنان خود فرمود: هر کسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان آسان‌تر از قصاص در روز رستاخیز است.

در این موقع، «سوادة بن قیس» برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد «طائف» در حالی که بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد. من اکنون آماده گرفتن قصاصم.

پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند. سپس پیراهن خود را بالا زد تا «سواده» قصاص کند.

یاران رسول خدا با دلی پرغم و دیدگانی اشک بار و گردن‌هایی کشیده و ناله‌هایی جان‌گداز منتظرند که جریان به کجا خاتمه می‌پذیرد. آیا «سواده» واقعا از در قصاص وارد می‌شود؟ ناگهان دیدند سواده بی‌اختیار سینه پیامبر را می‌بوسد. در این لحظه، پیامبر او را دعا کرده، گفت: خدایا! از «سواده» بگذر، همان طور که او از پیامبر اسلام درگذشت. (مناقب آل ابی طالب، ج  ١ ، ص  ١64 )

البته ذکر این نکته لازم است چون اصابت تازیانه بر شکم سواده، عمدی نبوده است؛ از این نظر حق قصاص نداشته است، بلکه با پرداخت دیه‌ای جبران می‌شد. با این حال پیامبر، خواست، نظر وی را تأمین کند.

وخامت حال پیامبر اکرم (ص)/ فاطمه زهرا (س) در کنار پیامبر (ص)

گزارش‌هایی که از داخل خانه به بیرون می‌رسید، از وخامت وضع مزاجی آن حضرت حکایت می‌کرد و هر نوع امید به بهبودی را از بین می‌برد و مطمئن می‌ساخت که جز ساعاتی چند، رحمت جهانیان در دنیا نیست.

گروهی از یاران آن حضرت علاقه‌مند بودند که از نزدیک رهبر عالی قدر خود را زیارت کنند، ولی وخامت وضع پیامبر اجازه نمی‌داد در اطاقی که وی در آن بستری گردیده بود، جز اهل بیت وی، کسی رفت و آمد کند.

دختر گرامی و یگانه یادگار پیامبر فاطمه علیهاالسّلام، در کنار بستر پدر نشسته بود و بر چهره نورانی او نظاره می‌کرد. او که می‌دید که عرق مرگ، بسان دانه‌های مروارید، از پیشانی و صورت پدرش سرازیر می‌شود.

فاطمه زهرا علیهاالسلام با قلبی فشرده و دیدگانی پر از اشک و گلوی گرفته، شعر زیر را که از سروده‌های ابو طالب درباره پیامبر عالی قدر بود زمزمه می‌کرد:

و ابیضّ یستسقی الغمام بوجهه ثمال الیتامی عصمة للأرامل

چهره روشنی که به احترام آن، باران از ابر درخواست می‌شود، شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه‌زنان است.

در این هنگام، پیامبر دیدگان خود را گشود و با صدای آهسته به دختر خود فرمود:

این شعری است که ابو طالب درباره من سروده است، ولی شایسته است به جای آن، آیه زیر را تلاوت کنند: «وَ مٰا مُحَمَّدٌ إِلاّٰ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلیٰ أَعْقٰابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلیٰ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اَللّٰهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اَللّٰهُ اَلشّٰاکِرِینَ»

محمد پیامبر خدا است و پیش از او پیامبرانی آمده و رفته‌اند. آیا هرگاه او از دنیا برود و یا کشته شود، به آیین گذشتگان خود بازمی‌گردید؟ هر کس به آیین گذشتگان خود بازگردد، خدا را ضرر نمی‌رساند و خداوند سپاس‌گزاران را پاداش می‌دهد.

سخن در گوشی پیامبر اکرم (ص) به دخترش فاطمه (س)

در تمام روزهایی که پیامبر بستری بود، حضرت فاطمه علیهاالسلام در کنار بستر پیامبر نشسته و لحظه‌ای از ایشان دور نمی‌شد. در یکی از ساعات، پیامبر به دختر خود اشاره کرد که با او سخن بگوید.

دختر پیامبر قدری خم شد و سر را نزدیک پیامبر آورد. آن‌گاه پیامبر با او به طور آهسته سخن گفت. کسانی که در کنار بستر پیامبر بودند، از حقیقت گفت و گوی آن‌ها آگاه نشدند.

وقتی سخن پیامبر به پایان رسید، فاطمه زهرا سخت گریست، ولی مقارن همین وضع، پیامبر بار دیگر به او اشاره نمود و آهسته با او سخن گفت. این بار زهرا با چهره‌ای باز و قیافه‌ای خندان و لبان پرتبسم سر برداشت.

وجود این دو حالت متضاد در دو وقت مقارن، حاضران را به تعجب واداشت. آنان از دختر پیامبر خواستند که از حقیقت گفتار پیامبر آگاهشان سازد و علت بروز این دو حالت مختلف را، برای آنان روشن سازد. زهرا فرمود: من راز رسول خدا را فاش نمی‌کنم.

پس از درگذشت پیامبر، زهرا علیهاالسّلام روی اصرار «عایشه» آنان را از حقیقت ماجرا آگاه ساخت و فرمود: پدرم در نخستین بار مرا از مرگ خود مطلع کرد و اظهار نمود که من از این بیماری بهبودی نمی‌یابم. برای همین جهت، گریه و ناله به من دست داد، ولی بار دیگر به من گفت که تو نخستین کسی هستی از اهل بیت من، به من ملحق می‌شوی. این خبر به من نشاط و سرور بخشید و فهمیدم که پس از اندکی به پدر ملحق می‌شوم. (الطبقات الکبری، ج  ٢ ، ص  ٢4٧  و الکامل فی التاریخ، ج  ٢ ، ص  ٢١٩ )

وصیت‌های پیامبر اکرم (ص)

پیامبر در دوران بیماری خود، به تذکر امور لازم بیشتر اهمیت می‌داد و در آخرین روزهای بیماری خود، نماز و رعایت حال بردگان را زیاد سفارش می‌کرد و می‌فرمود:

با بردگان (خادمان و زیر دستان) به نیکی رفتار کنید و در خوراک و پوشاک آن‌ها دقت کنید و با آنان به نرمی سخن بگویید و حسن معاشرت را پیشه خود سازید.

روزی «کعب احبار» از خلیفه دوم پرسید، پیامبر در موقع احتضار چه گفت. خلیفه به امیر مؤمنان علیه‌السّلام که در آن مجلس حاضر بود، اشاره کرد و گفت: از او بپرسید. امام علی علیه‌السلام فرمود: پیامبر در حالی که سر او روی شانه من بود، می‌فرمود: «الصلاة الصلاة» (نماز، نماز) در این موقع، کعب افزود که پیامبران گذشته نیز بر همین روش بودند. (الطبقات الکبری، ج  ٢ ، ص  ٢54 )

پیامبر در آغوش چه کسی از دنیا رفت؟

بزرگترین رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین لحظه‌های زندگی، چشمان خود را باز کرد و گفت: برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بسترم بنشیند.

همه فهمیدند مقصودش علی (ع) است. امام علی علیه‌السلام در کنار بسترش نشست، ولی احساس کرد که پیامبر می‌خواهد از بستر برخیزد. علی، پیامبر را از بستر بلند نمود و به سینه خود تکیه داد. (همان، ص 263)

چیزی نگذشت که علایم احتضار، در وجود شریف او پدید آمد. شخصی از ابن عباس پرسید، پیامبر در آغوش چه کسی جان سپرد. ابن عباس گفت: پیامبر گرامی در حالی که سر او در آغوش علی بود، جان سپرد. همان شخص افزود که یکی از زنان پیامبر مدعی است که سر پیامبر بر سینه او بود که جان سپرد. ابن عباس گفته او را تکذیب کرد و گفت: پیامبر (ص) در آغوش علی (ع) جان داد، و علی و برادر من، «فضل» او را غسل دادند. (همان، ص 263)

امیر مؤمنان، در یکی از خطبه‌های خود به این مطلب تصریح کرده می‌فرماید: «و لقد قبض رسول اللّه و إنّ رأسه لعلی صدری. . . و لقد ولّیت غسله و الملائکة أعوانی»

پیامبر در حالی که سر او بر سینه من بود، قبض روح شد. من او را در حالی که فرشتگان یاری‌ام می‌کردند، غسل دادم.

آخرین جمله پیامبر اکرم (ص) در دنیا چه بود؟

گروهی از محدثان نقل می‌کنند که آخرین جمله‌ای که پیامبر در آخرین لحظات زندگی خود فرمود، جمله «لا، مع الرفیق الأعلی» بوده است.

گویا فرشته وحی ایشان را در موقع قبض روح، مخیر ساخته است که بهبودی یابد و بار دیگر به این جهان بازگردد و یا پیک الهی، روح شریفش را قبض بکند و به سرای دیگر بشتابد. پیامبر با گفتن جمله مزبور، به پیک الهی رسانیده است که می‌خواهد به سرای دیگر بشتابد و با کسانی که در آیه زیر به آن‌ها اشاره شده، به سر ببرد. «فَأُولٰئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَدٰاءِ وَ اَلصّٰالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولٰئِکَ رَفِیقاً»

آنان با کسانی‌اند که خداوند به آن‌ها نعمت بخشیده است: از پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان و این‌ها چه نیکو دوستان و رفیقانی هستند.

پیامبر این جمله را فرمود و دیدگان و لب‌های وی روی هم افتاد. (اعلام الوری، ص  ٨٣ )

وفات پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، بزرگترین مصیبت تاریخ دنیاست. بهترین مخلوق عالم امکان، از دنیا رفت تا دیگر موجودی، با چشم دنیوی، پیامبر و فرستاده‌ای از طرف خدا نتواند ببیند!

روز رحلت پیامبر اعظم (ص)/ اولین کسی که بر پیامبر اکرم (ص) نماز خواند

روح مقدس و بزرگ آن سفیر الهی، نیم‌روز دوشنبه،  ٢٨  ماه صفر، از بدن شریفش پر کشید.

نخستین کسی که بر پیامبر گرامی نماز گزارد، امیر مؤمنان بود. سپس یاران پیامبر، دسته دسته بر پیکر پاک و مطهر ایشان، نماز گزاردند و این مراسم تا ظهر روز سه شنبه ادامه داشت.

سپس تصمیم بر این شد که جسد مطهر پیامبر را در همان حجره‌ای که درگذشته بود، به خاک بسپارند.

قبر آن حضرت را «ابو عبیده جراح» و «زید بن سهل» آماده کردند و امیر مؤمنان مراسم دفن را به کمک فضل و عباس انجام داد.

سرانجام، آفتاب زندگی شخصیتی که با فداکاری‌های خستگی‌ناپذیر خود، سرنوشت بشر را دگرگون ساخت و صفحات نو و درخشانی از تمدن به روی انسان‌ها گشود، از دنیای ظاهری غروب کرد. (فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ص 940)

چگونه فاطمه زهرا (س) خبر وفات پیامبر را اعلام کرد؟

پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، فاطمه علیهاالسلام در اجتماع زنان با بیان غم آلودی فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ انْقَطَعَ عَنَّا خَبَرُ السَّمَاءِ؛ همه از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. وحی و خبر آسمانی از ما قطع شد.»

از معاذ بن جبل نقل شده است که فاطمه علیهاالسلام پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله فراوان می‌گریست و می‌فرمود: «یَا أَبَتَاهْ إِلَی جَبْرَئِیلَ نَنْعَاهُ اِنْقَطَعَتْ عَنَّا اَخْبَارُ السَّمَاءِ یَا اَبَتَاهْ لَا یَنْزِلُ الْوَحْیُ اِلَیْنَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اَبَدا؛

ای پدر! پس از تو باید شکوه‌های دل را به جبرئیل گفت. [با وفات تو] خبرهای آسمانی قطع شد. ای پدر! دیگر برای همیشه از طرف خدا وحی فرو فرستاده نمی‌شود.»

و گاهی این اشعار را می‌خواند:

«اِذَا مَاتَ یَوْماً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکْرُهُوَ ذِکْرُ أَبِی مُذْ مَاتَ وَ اللَّهِ أَزْیَد

تَاَمَّلْ اِذَا الْاَحْزَانُ فِیکَ تَکَاثَرَتْ اَعَاشَ رَسُولُ اللَّهِ اَمْ ضَمَّهُ الْقَبْرُ؛

هر کس بمیرد، یادش کم می‌شود، به جز پدرم که هر روز یاد او فزونی می‌گیرد.

بیندیش هنگامی که غم و اندوه در جانت فراوان می‌شود، آیا رسول خدا زنده است یا از دنیا رفته و در عالم قبر (برزخ ) است.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین جمله پیامبر اکرم (ص) در دنیا چه بود؟/ پیامبر در آغوش چه کسی از دنیا رفت؟/ چگونه فاطمه زهرا (س) خبر وفات پیامبر را اعلام کرد؟ بیشتر بخوانید »

سرمشق‌گرفتن از بهترین الگوی بشر

سرمشق‌گرفتن از بهترین الگوی بشر



گفت‌وگو با حجت‌الاسلام «علی آقابابا» درباره راهکارهای عملی که بتوان پیامبر اکرم(ص) را در تمام مراحل زندگی الگوی خود قرار داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، گفت‌وگو با حجت‌الاسلام «علی آقابابا» درباره راهکارهای عملی که بتوان پیامبر اکرم(ص) را در تمام مراحل زندگی الگوی خود قرار داد.

سرمشق‌گرفتن از بهترین الگوی بشر

شهادت به نبوت پیامبر(ص) نباید فقط زبانی باشد

ما مسلمانان هر روز، چندین بار در اذان، اقامه و تشهد نماز به رسالت پیامبر گرامی اسلام(ص) شهادت می‌دهیم. این استاد حوزه و دانشگاه در همین باره می‌گوید: «دلیل شهادت چندین باره به نبوت پیامبر(ص) در هر روز، این است که ما متذکر بشویم که برای هدفی خلق شدیم. ببینید، اذان و نماز و دیگر دستورات دینی که در آن شهادت به حقانیت پیامبر(ص) است، می‌خواهد به ما یادآوری کند که باید پیامبر(ص) نقش پررنگی در همه لحظات زندگی ما، تصمیم‌گیری‌هایمان، رفتار و کردار ما داشته باشد.

بنابراین یکی از اهداف این است که ما با شهادت به نبوت و حقانیت پیامبر(ص)، وظیفه‌مان را در دنیا بدانیم و سبک‌زندگی‌مان را بر اساس سیره و روش پیامبر خدا تنظیم کنیم. این شهادت فقط زبانی نیست و باید بر روی رفتار ما هم تاثیرات خودش را نشان بدهد».

شهادت به نبوت پیامبر(ص) مانع انحراف می‌شود

«نکته بعدی این که ما با هربار آوردن نام پیامبر(ص) بر زبان و شهادت به نبوت ایشان، اعتقادات خودمان را مرور می‌کنیم؛ چون همه ما در معرض خطر هستیم و احتمال می‌رود که هر لحظه اعتقادات‌مان دچار خدشه بشود».

حجت‌الاسلام «علی آقابابا» با این مقدمه می‌افزاید: «بنابراین ما باید مدام در روز به نبوت پیامبر(ص) در نماز و اذان و … شهادت بدهیم تا بگوییم که حواس‌مان هست خداوند یکی است و پیامبرما، نبی مکرم اسلام (ص) است. با یادآوری این شهادت، ما دچار انحراف نخواهیم شد».

سرمشق‌گرفتن از بهترین الگوی بشر

ابتدا باید بنده خوب خدا باشیم

این کارشناس مذهبی به یکی دیگر از دلایل تاکید خداوند بر روی شهادت به نبوت پیامبر(ص) در هر روز برای چندین بار اشاره می‌کند و می‌گوید: «البته این موضوع، نشان از مقام بالای حضرت محمد(ص) هم دارد و این که یک انسان می‌تواند به کجا برسد که هر روز بارها باید به حقانیت او شهادت بدهیم. یک درس سازندگی هم برای ما دارد.

ما در تشهد نماز می‌خوانیم «اشهد ان محمّداً عبده و رسوله» یعنی گواهی می‌دهیم که حضرت محمد(ص) بنده و فرستاده اوست. به عبارت دیگر، پیامبر(ص) ابتدا بنده خداوند بودند و سپس به مقام رسالت رسیده‌اند. بنابراین ما هم اگر می‌خواهیم به جایی برسیم باید ابتدا بنده خوبی برای خداوند باشیم».

ویژگی‌های پیامبر(ص) را بشناسیم

قرآن کریم در سوره احزاب می‌فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». این کارشناس مذهبی تلویزیون و رادیو با اشاره به این آیه می‌گوید: «این خیلی مهم است که قرآن یعنی کلام خداوند به این نکته اشاره کرده است. اما چطور می‌توان پیامبر(ص) را به‌عنوان الگو قرار داد؟ اول باید ببینیم که ایشان چه ویژگی‌هایی داشته که مورد توجه خداوند قرار گرفته است؟ بنابراین ما باید زندگی‌نامه پیامبر(ص) را مطالعه کنیم. همچنین در کتاب‌هایی که درباره خلق‌وخوی ایشان نوشته شده، جست‌وجو کنیم. مثلا یک کتابی را علامه طباطبایی نوشتند به نام سنن النبی که بسیار حائز اهمیت است.

بعد از مطالعه این منابع، باید این موارد را در زندگی‌مان پیاده کنیم. بعد از شناخت ویژگی‌های پیامبر(ص)، باید آن‌ها را سرلوحه خودمان قرار دهیم و درباره‌شان تفکر کنیم. از روایات معتبر هم می‌توان در این مسیر کمک گرفت. باید از قول و فعل پیامبر(ص) بهره ببریم تا بتوانیم ایشان را به‌عنوان الگو قرار دهیم. نکته پایانی هم این‌که، باور داشته باشیم این کار شدنی است و نباید تصور کنیم که در توان ما نیست. وقتی قرآن، پیامبر را به عنوان الگو به بشر معرفی می‌کند یعنی می‌توان شبیه به او رفتار کرد».

سرمشق‌گرفتن از بهترین الگوی بشر

از نام امام هشتم(ع) درس بگیریم

در آستانه شهادت امام‌رضا(ع) از این استاد حوزه و دانشگاه می‌خواهم که به یکی از مهم‌ترین ابعاد رفتاری ایشان که باید مورد توجه ما قرار بگیرد، اشاره کند که می‌گوید: «در پاسخ به این سوال، به نظرم بهترین رویکرد این باشد که به نام امام هشتم(ع) رجوع کنیم. رضا یعنی کسی که راضی است به قضا و قدر الهی.

رضایت‌مندی و داشتن توکل بر خدا در زندگی بحث مهمی است. یعنی بگوییم خدایا هرچه در زندگی من اتفاق می‌افتد، من راضی‌ام به رضای تو.

می‌گویند در شب معراج، پیامبر(ص) از خداوند متعال سوال کرد: ای پروردگارم! بهترین و افضل اعمال کدام است؟ حضرت حق فرمود: پیش من هیچ عملی بهتر از توکل و رضا به آن‎چه قسمت بنده‌ام کرده‌ام، نیست. البته توکل از توحید ناشی می‌شود. هر چقدر میزان توحید در وجود ما قوی شود، در کنارش توکل و اعتماد قرار می‌گیرد.

متاسفانه در بعضی از کارها وقتی خدا را در نظر نمی‌گیریم، از عدم شناخت ما به خدا نشئت می‌گیرد. شرط ایمان، توکل بر خداست. اگر بر غیر خدا توکل کنیم باعث می‌شود که در برابر مشکلات رها شویم و مشکلات بر سر ما خراب شود.

البته در کنار توکل باید تلاش داشته باشیم و توکل زمانی نتیجه‌بخش خواهد بود که در کنار تلاش قرار بگیرد. توکل به خداوند، هیچ گاه به معنای تعطیل کردن عقل نیست و خداوند به هیچ وجه به تعطیل کردن فرمان عقل، دستور نمی‌دهد. بنابراین توکل با تعطل فرق دارد، لذا خدا به انسان عقل داده است. البته به جز رضایت امام رضا(ع) به قضا و قدر الهی، باید به عبادت، اخلاق، تواضع، مردم‌داری، دشمن‌شناسی و … به عنوان دیگر ویژگی‌های شخصیتی ایشان اشاره کرد که می‌تواند سرمشقی نیکو برای همه ما باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سرمشق‌گرفتن از بهترین الگوی بشر بیشتر بخوانید »

چگونه می توانیم به تمام لحظات‌مان نور وجود پیامبر را بتابانیم؟

چگونه می توانیم به تمام لحظات‌مان نور وجود پیامبر را بتابانیم؟



لحظه‌هایی که حس می‌کنیم دلمان برای حضرت محمد (ص) گشایش یافته و عواطف‌مان سراسر از نور رسالت این پیامبر والا برافروخته شده، فرصتی مغتنم برای ذخیره سازی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، فردا ۲۸ صفر، سالروز رحلت جانسوز پیامبر رحمت حضرت محمد (ص) است.

شهید آیت الله سید محمدباقر صدر، از بزرگترین اندیشمندان مسلمان در تاریخ اسلام به ویژه در قرن اخیر است. او فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسّری بزرگ، متفکری آگاه به فرهنگ و علوم زمانش‌، نویسنده ای توانمند و پر کار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند بود که گاه به «شهید خامس» نیز لقب گرفته است.

آیت الله شهید سید محمدباقر صدر در کتاب «امامان اهل بیت» به نکاتی درباره چگونگی نزدیک شدن به راه و زندگی پیامبر (ص) اشاره کرده است.

گزیده‌ای از سخنان وی را، به مناسبت فرارسیدن سالروز رحلت جانسوز پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) می‌خوانیم:

چگونه می توانیم به تمام لحظات‌مان نور وجود پیامبر را بتابانیم؟

هیچ انسانی نمی‌تواند صد در صد محمدی زندگی کند، وگرنه همه مردم در شمار شاگردان راستین ایشان بودند.هیچ انسانی محمدی زندگی نمی‌کند جز در لحظه‌هایی مشخص که به اندازه هم کنشی وی با رسالت حضرت محمد (ص) کم و زیاد می‌شود. بنابراین، در آن لحظه‌هایی که بر هر یک از ما می‌گذرد و ما حس می‌کنیم که دلمان برای حضرت محمد (ص) گشایش یافته و حس می‌کنیم که عواطف و احساساتمان سراسر از نور رسالت این پیامبر والا برافروخته شده، در آن لحظه‌ها فرصتی مغتنم هست تا انسان ذخیره سازی کند. من به این روند ذخیره سازی ایمان دارم. یعنی ایمان دارم که اگر انسان در این لحظه اندیشه‌هایش را متمرکز سازد و بر مضمونی معیّن تأکید ورزد و آن را در خود ذخیره کند، این ذخیره در لحظه‌های ضعف بر او گشوده خواهد شد. بدین‌گونه که پس از گذشت این تجلیِ والا و بازگشت انسان به زندگی عادتی‌اش این دریافت به تدریج ژرفا می‌یابد. بذری را که او در لحظه تجلی در خود نهاده، یعنی در لحظه گشایش مطلق به سوی ارجمندترین رسالت آسمان، به موقع او را در بر می‌گیرد و به او می‌گوید: بپرهیز از کژروی! بپرهیز از نافرمانی! مبادا که سر سوزنی از راه محمد (ص) به بیراهه روی!

در آن لحظه‌هایی که ما حس می‌کنیم که دلمان برای حضرت محمد (ص) گشایش یافته و عواطف مان سراسر از نور رسالت این پیامبر والا برافروخته شده، در آن لحظه‌ها فرصتی مغتنم هست تا انسان ذخیره سازی کند چون انسان در لحظه‌های تجلی و گشایش، جان خود را به بندهای حضرت محمد (ص) پیوند دهد و بتواند در دمی از آن لحظه‌ها با پیامبر گرامی پیمان ببندد که از رسالت ایشان کج نرود و از راه ایشان دل نکشد و با ایشان و با اهداف و رسالت و احکام ایشان زندگی کند، در این صورت چون این جلوه از او درگذرد که بسا به راحتی درمی گذرد و بعد بخواهد کج برود، پیمانش را به یاد می‌آورد و پیوندش با حضرت محمد (ص) را یاد می‌کند. چنین رابطه‌ای دیگر عقلیِ محض و نظری محض نیست، بلکه یک قرار است، یک عهد است، یک بیعت است که پیامبر در لحظه حس، در لحظه‌ای نزدیک به حس به او عطا کرده است، در لحظه‌ای که گویا پیامبر را پیش روی خود می‌بیند و با ایشان بیعت می‌کند. اگر یکی از ما پیامبر را دید و توانست ایشان را و یا صاحب امر را با چشم خود ببیند…

تصور کنید اگر برای یکی از ما چنان شرفی والا دست دهد که امام را، امام زمان خود را ببیند و رهبر خود را به چشم خود بنگرد و رو در رو با ایشان عهد بندد که نافرمانی نکند و بیراه نرود و به رسالت خیانت نکند هرچند سپس این تجلی از او درگذرد و او به هر کجا برود و در هر زمان و مکانی زندگی کند آیا چنین انسانی دیگر می‌تواند نافرمانی کند؟ می‌تواند بی‌راه برود؟ یا هر دم چهره ولیّ امرش را به یاد می‌آورد در حالی که دارد از او بیعت می‌گیرد؟ هر یک از ما می‌تواند این کار را انجام دهد؛ ولی در لحظه تجلی، در لحظه گشایش‌.

هر انسانی در میان ما، لحظه دیدار امام (ع) را هرچند یک بار در زندگی تجربه می‌کند، بدون آن که امام (ع) را ملاقات کند. باید بکوشیم که این یک یا دو یا سه بار تکرار شود؛ چون ممکن است پیوسته این لحظه را زندگی کنیم. این امری محال نیست، بلکه امری ممکن است. موضوع، آماده و مهیاشدن برای آن است که این لحظه را زندگی کنیم، برای آن که این لحظه از زندگی مان را گسترش دهیم تا سراسر زندگی مان را فراگیرد یا بخش بزرگی از زندگی مان شود.

با این وجود حتی در حالت گسترش نیافتنِ این لحظه، حتی در حالت وجود بسیاری از لحظه‌های زندگی در این دنیا که در آن‌ها با خواست‌ها و خواسته‌های دنیوی به سر می بریم، باز باید آن لحظه سرمایه‌ای درون ما بیافریند، باید بذر پایداری و عصمت را درونمان بکارد؛ نیرویی که ما را توانمند سازد تا آن جا که اسلام می‌گوید «نه»، «نه» بگوییم و آن جا که می‌گوید «آری»، «آری» بگوییم؛ وقتی اسلام می‌گوید «پیش نرو»، پیش نرویم و وقتی اسلام می‌گوید «پیش برو»، پیش برویم. این لحظه را باید غنیمت بشماریم و ذخیره اش کنیم تا به تدریج این مفاهیم به حقایق دگرگون شوند و این حقایق به محسوسات تحول یابند و این محسوسات در وجودی جلوه کنند که با تمام عواطف و احساسات و تأثرپذیری هایمان در درازای شب و روز با آن زندگی می‌کنیم‌.

این تجربه‌ای از برای ماست؛ یعنی برای ما و در میان خودمان؛ مایی که بسیار به آن نیازمندیم؛ چون فرض این است که ما همان کسانیم که باید برای مردم تبلیغ کنیم و ماییم که باید نور رسالت را بر مردم بتابانیم و ماییم که باید راه و روش را رسم کنیم و نشانه‌های راه را برای امت و مسلمانان مشخص کنیم. از این رو بسیار نیازمندیم تا راه برای خودمان به طور حسی روشن شود؛ به نزدیک ترین گونه روشنی به روشنایی راه نزد پیامبران. بی جهت و اتفاقی نیست که پیشوای راه، انسانی بوده که پیوسته با وحی زندگی می کرده است؛ زیرا ناگزیر بوده راهش را با بالاترین درجه ممکن از حس پی گیرد تا بیراه نرود و دست نکشد و تباه نشود، تا مایه گمراهی دیگران نشود. این اتفاقی نیست.

بنابراین ما باید به بیشترین درجه ممکن از آن حس بسته به شرایط و محدودیت‌هایمان آزمند باشیم. باید دعا کنیم، باید همواره در پیشگاه خداوند متعال زاری کنیم تا راه را بر ما بگشاید و نشانه‌های راه را پیش چشممان گذارد و راه را با دیدن چشم به ما بنمایاند، نه فقط با دیدن عقل. همچنین راه تجسم بخشیدن به این ارزش‌ها و آرمان‌ها و این راه را چونان امری محسوس برایمان بنمایاند؛ برای همه پیچ وخم ها و همه دشواری‌های راه و همه آن چه ممکن است در درازای راه رخ دهد. باید در این اندیشه باشیم که در این راه به بیشترین درجه ممکن از روشنی دست یابیم. این درباره ما نسبت به خودمان است.

پند مطلوب چیست؟

و اما پندی که ما باید در رابطه با دیگران برگیریم؛ ما نیز باید به این بیاندیشیم که به هدایت دیگران تنها از راه ارائه مفاهیم و اعطای نظریه‌های محض و نگارش کتاب‌های ژرف چشم نداشته باشیم. ارائه نظریه‌های محض و نگارش کتاب‌های ژرف بس نیست. ارائه سخنرانی‌های نظری کافی نیست.

[بلکه] بر ماست تا اثرگذاریمان در دیگران را در سطح حس نیز تحقق بخشیم. باید کاری کنیم که دیگران از ما تأثیر حسی بگیرند و در این راه از هر وسیله‌ای که از آن تأثیری پاک و پالوده و دینی می‌گیرند استفاده کنیم؛ چراکه دیگران نیز همانند ما هستند. دیگران نیز بشرند و بشر بیش از عقل با حس تأثر می‌پذیرد.

پس بر ماست که بیش از تکیه بر آن دستاورد، به این دستاورد تکیه کنیم. صد کتاب نظری با یک زندگی که در پیروی از راه پیامبران نمود یافته هرگز برابر نیست. هنگامی که زندگی این چنینی را با وجودت، با وضعیتت، با اخلاقت و با ایمانت به دوزخ و بهشت زندگی کنی، هنگامی که ایمانت به دوزخ و بهشت به مرتبه حس، به مرتبه مراقبت شدید و به مرتبه عصمت فرو آید، امری محسوس می‌گردد. این چنین ایمان امری محسوس می‌شود و در این هنگام دیگران را جذب می‌کند و بر دیگران پرتو می‌افکند.

پس بر ماست که در زندگی مان با دیگران و در اثرگذاریمان بر دیگران تنها به تأثیر در سطح نظریه‌ها چشم ندوزیم. این عامل گرچه ضروری است اما کافی نیست. بلکه ما باید بر اثرگذاریمان در سطح نظریه‌ها، پالودن جان‌هایمان را و کامل کردن روح‌هایمان را و نزدیک سازی رفتارمان به رفتار انبیا علیهم السلام و اوصیا را نیز بیافزاییم تا بتوانیم با بودنمان آن ارزش‌ها و آرمان‌ها را در برابر حس دیگران تجسم بخشیم؛ پیش از آن و یا هم زمان با آن که این ارزش‌ها و آرمان‌ها را به دست عقل‌های دیگران می‌دهیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چگونه می توانیم به تمام لحظات‌مان نور وجود پیامبر را بتابانیم؟ بیشتر بخوانید »