hijab

‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌مثل یکـــ دُر گرانــــے‌‌‌‌‌‌‌‌ بین دستاڹ صدفــــ‌‌‌‌‌‌‌ـ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ راستـــ میگ…


?‌‌‌‌‌‌
‌‌‌مثل یکـــ دُر گرانـــ?ـے‌‌‌‌‌‌‌‌
بین دستاڹ صدفــ?ــ‌‌‌‌‌‌‌ـ‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌
راستـــ میگویند عربـها‌‌‌‌‌‌
چادر تـو “جا دُر” استـــ?‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌۹۹/۹/۲۶
۲۲:۰۷
‌‌‌
‌‌‌?اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم?‌‌‌
••┈┈┈••✾❀?التماس دعا?❀✾••┈┈┈••‌‌



منبع

chadoriha313@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌مثل یکـــ دُر گرانــــے‌‌‌‌‌‌‌‌ بین دستاڹ صدفــــ‌‌‌‌‌‌‌ـ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ راستـــ میگ… بیشتر بخوانید »

. تنها دلیلی که باعث شد این داستان و بنویسم این بود که شاید یکی بخواد تغییر کنه و بتون…


???????
.
??

تنها دلیلی که باعث شد این داستان و بنویسم این بود که شاید یکی بخواد تغییر کنه و بتونم کمکش کنم ❤️
من ادم محجبه و معتقدی نبودم
بی اعتقادم نبودم ?
برای خودم چهارچوب واسه نامحرم و اعتقاد داشتم ??
ولی واسه حجاب نه ??‍♀️
حجاب برام یچیز تعریف نشده بود ?
تو نوشته های قدیمم هست که نوشتم من از چادر متنفرم (♥️الان عاشقشم♥️) نوشته بودم عمرا با حجاب بشم ?
خیلی واسه این پست نوشتم و پاک کردم
از اینکه راجع به قبل محجبه شدنم چه فکری میشه ولی خودم و خدای خودم میدونیم که عمده اشتباه من نداشتن حجاب درست و همینطور اعتقاد درست بوده .
خلاصه
من میتونم بگم نگاه شهدا شاید زندگیمو عوض کرد ….

نمیدونم ولی همه چی یهویی شد طوری که هرکی منو میدید میگفت میخوای شوهر کنی؟
خدایی حجاب چه ربطی به شوهر داره?من ۳/۴ ماه قبل دانشگاه رفتنم چادری شدم و دوستام میگفتن عجب اشتباهی میکنی تو ?
بگذریم
خانوادم مذهبین ولی اجبارم نمیکردن ??
دوس داشتن حجاب داشته باشم ولی اجباری نبود
من اعتقادم این بود که خودم باید انتخاب کنم?
و مطمعن بودم هیچوقت حجاب انتخابم نیست ?
اون تایم زیاد شهید مدافع حرم میاوردن و خلاصه منم که کلا ازین که همه جا شده عکس شهید و تلوزیون شده فقط شهدا حرصم میگرفت ?
مامانم خیلی بهم میگفت توسل کن برای کارات به شهدا ولی هیچ علاقه ای نداشتم بهشون
تو دلم میگفتم اگه خیلی حقید حق بودنتونو نشون بدید بهم من بیام سمتتون و شما حاجت بدید و واسطه بشید که خیلی کار خفنی نیست شما خودتون بیاید سمت من
بعد خودم خندم میگرفت ?

‌برای مراسم یکی از اشنا ها رفتیم بهشت زهرا ?
بابا گفت بریم قسمت شهدای فانوس دار ?
من گفتم میرم تو ماشین مگه سوییچ پیدا میشد حالا مجبور شدم و رفتم یه گوشه وایسادم
یه خانم مسنی اونجا بود گفت دخترم مرسی که میای بهشون سر میزنی ?
شمام جای خواهرشون ?
گفتم والا تاحالا نیومدم گفت زیاد دیدمت اینجا دخترم خیلی دعامون کن❤️
.
.
.

.
.
عکس برای سال اول ورود به دانشگاه ?
.
.
.



منبع

sara_bagheriann@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. تنها دلیلی که باعث شد این داستان و بنویسم این بود که شاید یکی بخواد تغییر کنه و بتون… بیشتر بخوانید »