کتاب مسافر آگوست، زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سید حشمت علیشاه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
به گزارش مشرق، کتاب مسافر آگوست، زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سید حشمت علی شاه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
زینبیون؛ رزمندگان دلاور پاکستانی هستند که به محض مشاهده تهدید شدن حرم حضرت زینب (س) به وسیله گروه های تکفیری در سوریه به صورت داوطلبانه به نبرد با آنان برخاستند. رشادت های زینبیون در پاسداری از حرم اهل بیت (س) بازتاب کمی در رسانه ها یافته است و مجموعه کتبی که نشر شهید کاظمی در دست چاپ دارد یکی از معدود تلاش ها برای ماندگار کردن نام و یاد دلاوری های آنهاست.
مسافر آگوست دومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله(مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون) میباشد که منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی رزمنده ایست که خیلی از معادله ها را در هم میشکند. پیش داوری ها را به هم میریزد و نگاه ها را تازه تر میکند. داستان زندگی شهدا را معمولا از چشم های منتظر مادرها روایت کرده اند؛ از نگاه همسران چشم به راه، پدرهای داغدار و فرزندان جگر سوخته؛ اما علی شاه را برادرش برای ما روایت میکند. برادری که هم پدری را بلد است و هم مادری. اگر کسی یکبار چشم های منتظر سید اعجاز را ببیند، یقین میکند که معجزه دوست داشتن در هر نسبتی که قامت ببندد، می تواند کلمات را به تعظیم وا دارد. برادری ها همیشه بیشتر از پدر و پسری ها تاریخ را پیش رانده اند، مثل روایت عاشقانه حسین (ع) و عباس (ع).
پاراچنار گوشهای از بهشت است. پر از نعمت و سخاوت و مردمانی که رسم زندگی در این وادی مقدس را بلدند. پاراچنار تکه ای از سرزمین پاکستان است که گاهی روزهایش بین برگه های تقویم گم میشود و زمانی حادثههایش بین موجهای خبری، پنهان. انگار این زمین،سهمی از جنتالحسین(ع) است؛ گاهی پر از مصیبت و خون؛ ولی همیشه شجاع و پرغرور…
برشی از کتاب:
دختر خوبی را برایم نشان کرده بودند. حنا که میگذاشتند کف دست هایمان خنده از صورتش محو نمی شد. کوچه های محله را قدم میزدیم، خواهرها نقل و سکه می پاشیدند و هلهله میکردند. همه آنهایی که دوستشان میداشتم در عروسیام حاضر بودند جز حشمت علی.
دلم برای بابا گفتن هایش تنگ شده بود. شیطنت هایش و خنده های گاه و بی گاهش، حتی سکوت بی دلیلش که مدام یک نفر باید آن را می شکست، اسباب دلتنگیام را در پاکستان ردیف کرده بود. هیچ فکر نمیکردم در وطن خودم، دلم برای یک خاک غریبه تکان تکان بخورد. اما حقیقت این است که آنجا خاک غریبه ای نبود. علی را داشت. بی بی معصومه را داشت. و من خوب می دانستم این که آدم یک جفت چشم منتظر در خاکی غریب داشته باشد، چقدر به آدم احساس وطن را می دهد…
کتاب مسافر آگوست زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سید حشمت علی شاه به قلم توانای سیده نرگس میرفیضی در قطع رقطعی و ۲۰۸ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
علاقه مندان جهت تهیه کتاب می توانند از طریق سایت من و کتاب (manvaketab.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت نمایید.
منطقهای بود در ۵ کیلومتری فکه؛ مهم، حساس و استراتژیک. یک خط پدافندی که اگر دشمن آن را میشکست، دیگر هیچ مانعی جلودارش نبود و این اتفاق افتاده بود.
به گزارش مشرق، پیچ انگیزه منطقهی مشهوری نبود و کسی آنجا را به این نام نمیشناخت. منطقهای بود در ۵ کیلومتری فکه؛ مهم، حساس و استراتژیک. یک خط پدافندی که اگر دشمن آن را میشکست، دیگر هیچ مانعی جلودارش نبود و این اتفاق افتاده بود. عراق همه تلاشش را کرد تا آنجا را بگیرد و از آن عبور کند. حالا گردان عمار بود و یک خط شکسته که باید آن را پس میگرفت. گردانی که بیست روز، زیر شدیدترین حملات پاتک عراق مقاومت کرده بود…
کتاب «پیچ انگیزه» مجموعهای از خاطرات نیروهای گردان عمار است که در قالب روایتی مستند به قلم احسان احمدیخاوه نوشته شده است. در شش فصل و ۱۲۶ صفحه، در نشر۲۷بعثت منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«درگیری خیلی سخت شد. تانکها حرکت کردند و از پهلو وارد شدند. نیروهای دو طرف، آنقدر به هم نزدیک شدند که برای همدیگر نارنجک پرت میکردند… نه کمکی میرسید، نه پشتیبانی در کار بود. آنها تا جایی که ممکن بود استقامت کردند؛ اما دیگر نه کسی برای جنگیدن مانده بود، نه مهمات. دستور دادند بیسیمچیها برگردند عقب؛ اما آنها زیر بار نرفتند.»
گلعلی بابایی در نشست رونمایی «در جستجوی مهتاب» گفت: قرایی آرزوی رهبر معظم انقلاب را برآورده کرده است زیرا ایشان فرموده بودند ایکاش کسی بود که درباره حمید حسام مینوشت.
به گزارش مشرق مراسمرونمایی از کتاب «در جستجوی مهتاب» نوشته حسین قرایی که به تاریخ شفاهی زندگی و نویسندگی حمید حسام میپردازد، در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد.
حسام دیدهبان جنگ است
وهب همدانی، فرزند سردار شهید حسین همدانی در این مراسم با اشاره به روند نوشته شدن کتاب «خداحافظ سالار» به قلم حمید حسام گفت: حسام مبتنی بر اصول حرفهای خاطرات را ثبت میکرد و فقط در صورت لزوم نظرات ما را در کتاب لحاظ میکرد. وقتی کتاب چاپ شد، آنچه میدیدیم با آنچه انتظار داشتیم متفاوت بود. برای همین کمی جنجال شد اما مادرمان همان شب در خواب دید که حمید حسام اولین فردی است که پشت پیکر پدرمان در حرم حضرت زینب حضور دارد. بنابراین خواست طبق نظر پدرمان که همیشه به نظرات کارشناسی اهمیت ویژهای میداد، در کار انتشار کتاب «خداحافظ سالار» دخالت نکنیم.
وی ادامه داد: الان که این کتاب به چاپ چهارم رسیده است، متوجه شدهایم که آنچه حمید حسام از منظر کارشناسی میدید، درست بود و باعث معرفی سبک زندگی جدیدی شد. آقای حسام هنوز بوی نعنا میدهد. هنوز همان دیدهبان زمان جنگ است و دوربین میچرخاند و دانه درشتهای دفاع مقدس را پیدا میکند تا آنها را به آیندگان معرفی کند. این یک هر خاص است.
به گفته وهب همدانی، حسام خودش از جنس شهیدان است و بهترین راوی برای آنهاست. نسل جدید برای پذیرش سبک زندگی شهیدان آماده است و اگر مشکلی وجود دارد، به دلیل کوتاهی ماست.
دفاع حسام از قیصر امینپور
مصطفی محدثی خراسانی نیز در این برنامه گفت: آرامش همیشگی حسام نشان نمیدهد که چنان وجود پرشور و بیقراری داشته باشد. جلوههایی از این وجهه را در کتاب «در جستجوی مهتاب» مشاهده میکنیم.
وی این کتاب را اثری گیرا و خواندنی دانست و افزود: بخشی از کتاب به سوالات و تصویرگریهای قیصر امینپور اختصاص دارد. معتقدم فردی که از متن دفاع مقدس برآمده است میتواند در حوزه دفاع مقدس دیگران را در این عرصه قضاوت کند. قضاوتهای حمید حسام عمیق و دقیق و روشنگر است.
محدثی خراسانی به ماجرای ثبت ویژهنامه برای قیصر امینپور اشاره کرد و افزود: قیصر امینپور در همین حوزه هنری مخالفانی داشت. قرایی در این کتاب پرسیده است که گویا نگاه قیصر نسبت به سالهای اول انقلاب تغییر کرده است و حسام چقدر مستدل و زیبا پاسخ او را داده و رفع شبهه کرده است.
به گفته این شاعر، او بحث مخالفت قیصر با تاسیس رشته ادبیات پایداری در دانشگاهها را پیش میکشد و آن را دیدگاهی مبنی بر دلسوزی قلمداد میکند. فقط افرادی چون حمید حسام این دلسوزی قیصر نسبت به دفاع مقدس را درک میکنند. افرادی که از این جنس نیستند، همواره قیصر را محکوم میکنند.
اسطورهها به وسیله نویسندگان ایجاد میشود
یوسف قوجوق دیگر سخنران این آیین بود. وی با اشاره به اینکه آثار هیچ نویسندهای و هیچ جامعهای بدون اسطوره نیست، گفت: اسطورهها در طول تاریخ و به واسطه شاعران و نویسندگان ایجاد میشوند. بسیاری از قلمبه دستان که در زمینه زندگینامه شهدا کار میکنند دست به اسطورهسازی میزنند و این اسطورههاست که مردم را به خودباوری و تلنگر زندگی میرساند. حمید حسام یکی از این نویسندگان است.
وی «آب هرگز نمیمیرد» را نخستین اثری معرفی کرد که از حمید حسام مطالعه کرده است و افزود: این کتاب سراسر پند و اندرز است و سبک زندگی خاص ایرانیها را نشان میدهد که جند سالی است با آن غریبه شدهایم. «در جستجوی مهتاب» بازنمایی روش و اهداف کسانی است که اسطورهسازی کردهاند و این کار عالی است. کار حسین قرایی این است که نشان دهد منشور حضرت امام(ره) درباره نویسندگان چیست.
خط مشی برای نویسندگان جوان
گلعلی بابایی نیز در ادامه با اشاره به همکلاسی بودن حمید حسام و قیصر امینپور، گفت: حسین قرایی وما ادراک حسین قرایی! مردی با دو دست اما با پروژههای بسیار زیاد درباره انقلاب و دفاع مقدس. ثبت تاریخ شفاهی نویسندگان و شاعران یکی از کارهای بزرگ و ارزشمند اوست.
به گفته بابایی، نویسنده «در جستجوی مهتاب» آرزوی رهبر معظم انقلاب را برآورده کرده است زیرا ایشان در جایی فرموده بودند ای کاش کسی بود که درباره حمید حسام مینوشت. او در این کتاب به صنایع هنری و وجه نویسندگی حمید حسام پرداخته است و میتواند برای نویسندگان خط مشی باشد.
رهبر انقلاب با رصد کتابهای دفاع مقدس بسیاری از نویسندگان را مطرح کردند
در ادامه حسین قرایی نویسنده «در جستجوی مهتاب» طی سخنانی گفت: افتخار میکنیم که در عصری زندگی میکنیم که عصر خمینی بزرگ لقب گرفته است. در عصر انقلاب اسلامی هنرمندان و نویسندگان زیادی رشد کردهاند و اعتقاد داریم که انقلاب آمده است تا همه افراد جامعه را اصلاح کند.
تصمیم دارم ثبت تاریخ شفاهی نویسندگان و هنرمندان پس از انقلاب اسلامی را به عدد ۱۰۰ برسانم. معتقدم که حمید حسام در عرصه زندگی شخصی خود نیز به سلامت بیرون آمده است و فرزندان و خانواده او همگی افرادی کارآمد هستند.
وی با تاکید بر اینکه هنرمند عصر انقلاب اسلامی باید از فقر و عدالت بنویسد، گفت: حمید حسام نویسندهای است که با قلمش این موضوعات را از انزوا خارج کرد. معتقدم او نویسندهای بزرگ است و نویسندگان دیگر نیز میتوانند از جنبههای دیگر زندگی او بنویسند. اسنادی که حسام در آثارش میآورد، آبشخور نویسندگی است. حسام در کتاب «در جشتجوی مهتاب» زندگیاش را بدون سانسور روایت کرده است.
لباس دفاع مقدس را از تن درآوردیم و لباس فرهنگی پوشیدیم
حمید حسام سخنران پایانی این آیین بود. او با اشاره به روند نویسندگیاش گفت: سبک مستند داستانی مثل سبک غزل مثنوی، پس از انقلاب اسلامی خلق شد و همواره نگران حفظ این سبک ادبی بودم. این سبکی است که برآمده از هنر دقت به دادههای تاریخی و استفاده از عناصر ادبی بدون اغراق است. قالبی هوشمندانه است که اهتمام نویسندگان زمان ما را میطلبد.
این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس ادامه داد: این قالبی که ما در سالهای اخیر در پیش گرفتیم در دهههای گذشته کمتر شناخته شده بود. زمانی که لباس مقدس دفاع مقدس را از تن درآوردیم دغدغههای فرهنگی پیدا کردیم و در دهه ۷۰ مشخصا به اینگونه کارها و نوشتن رمان پرداختیم.
او افزود: فضای داستان در آن زمان بسیار کم بود و تنها امیرحسین فردی و محمدرضا سرشار داستانهایی مینوشتند. تصور میشد عنصر تخیل را در داستانهای دفاع مقدس نباید به کار گرفت و من سالها تلاش کردم تا این موضوع را حل کنم تا سرانجام کتاب «وقتی مهتاب گم شد» راهی بازار کتاب شد.
حسام اضافه کرد: برای اینکه آثارمان خواندتیتر شود باید نگاه هنرمندانه را تزریق کنیم و نسبت به کارهایمان وسواس داشته باشیم و با نگاه ادیبانه به آثار نگاه کنیم. مباحثی را که موضوع آن را مهم نمیدانیم باید در کتاب بگوییم.
در پایان این مراسم با حضور محسن مومنی شریف، رییس حوزه هنری و نویسندگان و شاعران حاضر از کتاب «در جستجوی مهتاب» رونمایی شد.
قرار نبود کسی عکس را بدوزد به لباس خاکیاش. عکس توی یک مشمّای نرم، پرس شده بود. گفتند اگر اسیر شدید، این عکس را با شما نبینند، بهتر است.
به گزارش مشرق، تازهترین کتاب محمدرضا شرفیخبوشان منتشر شد. کتابی که با اسمی جالب و البته طراحی جلدی متفاوت منتشر شده است. آخرین اثر خبوشان که این روزها دبیر علمی دوازدهمین دوره جایزه جلال نیز هست با عنوان «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» از سوی انتشارات شهرستان ادب روانه بازار نشر شده است.
طرح جلد خاص کتاب!
قبل از این که به خود رمان و اثر بپردازیم نگاهی به جلد این کتاب داشته باشیم که به نوعی بسیار خاص است. جلد کتاب یک پیراهن نظامی است که سه دکمه آن سمت چپ جلد بر روی عکسی از جوانی امام خمینی(ره)قرار گرفته که هم به پیراهن دوخته شده است. باید دقت کرد که عکس به صورت فیزیکی با آویز پلاستیکی با دوخت به جلد کتاب متصل شده است. در این روزگار که عموم ناشران برای طرح جلد کتاب خیلی وقت صرف نمیکنند اینکه کتابی با این طرح خاص بیرون بیاید واقعاً تحسینبرانگیز است. اگر نگاهی به شناسنامه کتاب داشته باشیم با دیدن اسم طراح جلد که آقای مجید زارع باشد متوجه میشویم که این طرح جلد خاص هم باز از کارهای اوست هر چند برخی مواقع وسواس زیادی این طراح باعث تأخیر در انتشار کتاب میشود اما خیلی اوقات میتوان از ارتباط کاملاً مستقیمی میان جلد و محتوای کتاب برقرار کرد.
قبل از اینکه حرفهای مجید زارع طراح جلد کتاب را بیاوریم این بخش از متن کتاب را بخوانید و آن وقت فلسفه طرح جلد کاملاً درک میشود: «قرار نبود کسی عکس را بدوزد به لباس خاکیاش. عکس توی یک مشمّای نرم، پرس شده بود. گفتند اگر اسیر شدید، این عکس را با شما نبینند، بهتر است. اگر ببینند، اذیتوآزارشان بیشتر میشود. من یکجوری به غیرتم برخورد. گفتم حالا که اینطور گفتید، نخوسوزن برمیدارم، عکس را میدوزم همانجایی که باید باشد؛ درست روی قلبم!»
مجید زارع میگوید: «ایده کتابسازی از متن داستان شکل گرفت (همان بخشی که یکی، دو خط بالاتر خواندید) بخشی از اطلاعات کتاب روی لباس میآید. برای طبیعیتر شدن آن، ابتدا متنها روی پارچه سفید بافتدار نوشته شد. و بعد از اسکن، به کار اضافه شدند. عنوان کتاب و عکس امام بعد از چاپ، قالب خوردند و مونتاژ شدند و داخل مشمّای نرم قرار گرفتند.مشمّای نرم با چرخ خیاطی به جلد دوخته شد. برای هماهنگی رو و پشت جلد یک دوخت هم روی بارکد آمد. رنگ دوم متن کتاب از روی تسمه نخی نظامی انتخاب شد. رنگ نخ دوخت روی جلد با رنگ زمینه صفحه اول کتاب هماهنگ شد.» آنطور که زارع میگوید برای رسیدن به این طرح جلد متن کتاب سه بارخوانده شده و کل فرایند طراحی و اجرای جلد هم مجموعاً ۱۸روز طول کشیده است.
آنچه در وادیالسلام گذشت!
«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» کتاب روایتهاست. روایت آدمهای مرده . مردههایی میآیند تا روایت و داستان خود را بگویند. داستانهایی که خاص است و شما را میبرد به دل تاریخ. کتاب راوی اصلی ندارد. همه شخصیتهای کتاب راوی هستند از آنچه در دل تاریخ گذشته است اما همه روایتها با محوریت «سمیر» شروع میشود که رزمندهای است ایرانی که در جنگ مجروح شده و توسط یک شیعه عراقی متصل به حزب بعث که او را شبیه پسرش که سمیر نام داشته و در جنگ کشته شده در وادیالسلام شهر نجف مخفی میشود و مادرش هم هر روز به او سر میزند و اینچنین است که روایت آدمها شروع میشود. خبوشان در «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» آدمهایی را که مردهاند بیرون میآورد تا داستانشان را بگوید. یکی از جنگ میگوید و یکی از مبارزه . یکی از زندگی شخصیاش میگوید که نابود شد و دیگری از زندگیاش که بعث نابود کرد. همه روایتها در کنار هم پیش میرود. همه جور آدم در کنار هم هستند و مخاطب این روایتها را مثل پازل بایدکنار هم بچیند تا آخر کار بتواند بفهمد نویسنده چه چیزی را میخواهد بگوید.
روایت تاریخی برای ایران و عراق از دل تاریخ
«روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» روایت تاریخ تولد دو جریان است. این کتاب ابتدا روایت حزب بعث است که از زبان حامیان،مقتولان و صدمهدیدگان و دیگر شخصیتهای عراقی گفته میشود. شما در خلال این روایتها میتوانید تاریخی از سرنوشتی که عراق به آن دچار شد را ببینید. کشوری که در میان جریانهای سیاسی دستبهدست شد تا نهایتاً به یکی از خونبارترین دوران خود رسید. روایت صدام را میتوانید بخوانید و ببینید این شخص با کشورش چه کرد و البته با کشور همسایهاش. روایت دیگر کتاب برای ایران است؛ روایت یک مبارزه و یک تولد. آدمهای داستان خبوشان کنار هم پازل چگونگی مبارزه را تکمیل میکند. یکی از افراد حزب بعث حضور امام خمینی را در دوران تبعید بیان میکند. او روایتش را حتی تا ترکیه پیش میبرد . تا قم میرود و فاجعه فیضیه را هم بیان میکند. شما امام را از دید عراقیهایی میبینید که خیلی ازآنها دلبستگی به او ندارند اما به او احترام میگذارند. روایت، روایت تولدی از یک انقلاب است که جهان را تکان میدهد. خبوشان به جای اینکه تاریخ بنویسد تاریخ را در داستانش حل کرده است بیآنکه شما احساس کنید در حال خواندن تاریخ هستید و این کاری است که این نویسنده خوش قریحه در همه داستانهایش انجام میدهد. داستانهای خبوشان از تاریخ جدا نیست ولی تاریخی نیست.
خبوشان دررمانهایش با تاریخ سروکله میزند و آدمهایش را بیرون میکشد مثل همان کاری که در «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» کرده است. شخصیتهای زیاد این کتاب میتوانست پاشنه آشیل کتاب شود اما خبوشان از پس آنها برآمده است. تحلیل فنیتر این کتاب بماند برای گفتوگوی مفصل با خبوشان اما عجالتاً خالی از لطف نیست که با این جمله از خبوشان این متن را به پایان برسانیم: « رویگردانی از تاریخ و نخواندن آن باعث میشود من به گذشته تاریخی خودم رجعت کنم؛ چون آن را نخواندهام فکر میکنم دورههایی از تاریخ وجود دارند که میتوانم برگردم و همان شوم.چون آنها را نخواندهام و کنکاش نکردهام. بنابراین با هیجانی کاذب و عدماطلاع از تاریخ ممکن است شعار دهم که «شاه باید برگردد»؛ این بهخاطر نخواندن تاریخ است. فرهیختگان۳/۱۱/۹۶».
کتاب نجمه پلاره زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سیدافتخارحسین توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
به گزارش مشرق، کتاب نجمه پلاره زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سیدافتخارحسین توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
زینبیون؛ رزمندگان دلاور پاکستانی هستند که به محض مشاهده تهدید شدن حرم حضرت زینب (س) به وسیله گروه های تکفیری در سوریه به صورت داوطلبانه به نبرد با آنان برخاستند. رشادت های زینبیون در پاسداری از حرم اهل بیت (س) بازتاب کمی در رسانه ها یافته است و مجموعه کتبی که نشر شهید کاظمی در دست چاپ دارد یکی از معدود تلاش ها برای ماندگار کردن نام و یاد دلاوری های آنهاست.
نجمه پلاره سومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله(مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون) میباشد که منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی پدری است که از پشت کوه های پاراچنار تا کارخانههای تهران برای کودکانش به دنبال زندگی میگردد.
پاراچنار گوشهای از بهشت است. پر از نعمت و سخاوت و مردمانی که رسم زندگی در این وادی مقدس را بلدند. پاراچنار تکه ای از سرزمین پاکستان است که گاهی روزهایش بین برگه های تقویم گم میشود و زمانی حادثههایش بین موجهای خبری، پنهان. انگار این زمین،سهمی از جنتالحسین(ع) است؛ گاهی پر از مصیبت و خون؛ ولی همیشه شجاع و پرغرور…
شهادت سرنوشت مردانی است که برای خودشان زندگی نمیکنند.
برشی از کتاب:
حالا من هم یک قصهی واقعی داشتم. فکرش را هم نمیکردم این کابوسهای واقعی به سراغم بیاید.
شب “انیا” برایم قصهی ابراهیم را گفت. از آتشی که به اذن خدا گلستان شد. صدای “انیا” آرامم میکرد. سرم را روی پایش گذاشته بودم. دیگرحوصله ی شمردن ستاره های آسمان را نداشتم.
سرم را به سمت “انیا” چرخاندم. پولکهای لباسش پشت پلکهای خستهام مثل ستارههای آسمان میدرخشید. دلم میخواست فقط درآغوش او باشم.
ازبزرگی آسمان و دنیا میترسیدم. دامن “انیا” مثل آسمانی کوچک و پرستاره میدرخشید. اینجا جایم امن بود…
کتاب نجمه پلاره زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سیدافتخارحسین به قلم توانای زهرا آقازاده نژاد در قطع رقطعی و ۲۱۶ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
علاقه مندان جهت تهیه کتاب می توانند از طریق سایت من و کتاب (manvaketab.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت نمایید.