مجاهدت

نشست خبری رونمایی از کتاب «خاکی آسمانی»  برگزار شد

نشست خبری رونمایی از کتاب «خاکی آسمانی» برگزار شد


نشست خبری رونمایی از کتاب «خاکی آسمانی»  برگزار شد

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، نشست خبری رونمایی از کتاب «خاکی آسمانی» به قلم نصرت الله محمودزاده صبح امروز شنبه یکم دی ماه در موسسه پیام آزادگان برگزار شد.

فریبرز خوب نژاد جانشین مدیرعامل موسسه پیام آزادگان درابتدای این نشست گفت: ۲۳۰ عنوان کتاب در حوزه آزادگان تاکنون منتشر شده است. در این راستا، لازم می‌دانم از آقای نصرت‌الله محمودزاده، نویسنده توانمند، و همکارانمان در مؤسسه بابت تلاش‌های ارزشمندشان تشکر و قدردانی کنم.

وی ادامه داد: حاج آقا ابوترابی شخصیتی برجسته و چندبعدی بودند که نیازمند دقت و تلاشی مضاعف برای ثبت و نگارش زندگی و فعالیت‌های ایشان بود. دلیل این امر، حضور افراد زیاد و مؤثری در اطراف ایشان و وجود اسناد حساس و مهم درباره‌شان است. کتابی که اکنون درباره ایشان منتشر شده است، اثری فاخر و منحصربه‌فرد به شمار می‌آید و از جهات مختلفی ارزشمند است.

کمتر اثری به جامعیت کتاب «خاکی آسمانی» نگاشته شده است

خوب‌نژاد در ادامه اظهار کرد: در حوزه آزادگان، با توجه به جمعیت، مقاومت و سهم بزرگی که در دفاع مقدس داشتند، کمتر اثری به این جامعیت نگارش شده است. حاج آقا ابوترابی از شخصیت‌های برجسته‌ای بودند که هم به‌عنوان یک روحانی، هم یک مبارز انقلابی پیش از انقلاب، و هم یک فرمانده و رزمنده در دوران جنگ، جایگاه ویژه‌ای داشتند. ایشان در آغاز جنگ فرماندهی را بر عهده داشتند و بعدها به اسارت دشمن درآمدند. شخصیت ایشان تجلی تمام ارزش‌های انسانی، اخلاقی و دینی بود و از هر لحاظ الگویی جامع‌الاطراف برای جامعه به شمار می‌رفتند.

جانشین موسسه پیام آزادگان اظهار کرد: هرچند کتاب‌های زیادی درباره حاج آقا ابوترابی منتشر شده است، اما تا پیش از این، هیچ کتاب مستند داستانی جامعی که زندگی و ویژگی‌های شخصیتی ایشان را به‌طور کامل به تصویر بکشد، وجود نداشت. این امر نیازمند پژوهش و تلاش بسیاری بود که نهایتاً آقای نصرت‌الله محمودزاده، این نویسنده توانمند، مسئولیت آن را بر عهده گرفتند. ایشان با وسواس خاصی تنها به مستندات واقعی و شنیده‌های موثق بسنده کردند و فرآیند پذیرش این پروژه تا انتشار آن نزدیک به شش سال زمان برد. این دقت و تداوم در کار، اثری ماندگار و ارزشمند را رقم زده است که می‌تواند الهام‌بخش نسل‌های آینده باشد.

کتاب «خاکی آسمانی» معرفی حاج آقا ابوترابی بدون نگاه شخصی نویسنده است

نصرت الله محمودزاده نویسنده کتاب در ادامه تشریح کرد: با نگارش این اثر قرار نبود چیزی خلق کنم؛ بلکه قرار بود حقیقتی را روایت کنم. زمانی که کار بر روی کتاب «خاکی آسمانی» آغاز شد، هدف این نبود که داستانی تخیلی یا روایتی ساختگی ارائه شود. هدف، معرفی حاج آقا ابوترابی همان‌گونه که بودند، بدون دخالت نگاه شخصی یا تخیلات نویسنده بود. شخصیت ایشان به‌قدری عمیق و چندلایه بود که تنها راستی‌آزمایی‌های دقیق می‌توانست حقیقت وجودی ایشان را نمایان کند. به همین دلیل، این کتاب یکی از معدود آثاری است که من بارها و بارها آن را راستی‌آزمایی کردم.

وی ادامه داد: هنگامی که نوشتن این اثر را آغاز کردم، تمام تجربیات گذشته‌ام را کنار گذاشتم. حتی روش تحقیقاتی همیشگی‌ام را تغییر دادم تا با روش و منش حاج آقا ابوترابی پیش بروم. نمی‌خواستم آرمان‌های خودم با آرمان‌های ایشان درهم بیامیزد. در واقع، این حاج آقا ابوترابی بودند که مرا در مسیر پیشبرد کار هدایت می‌کردند. برای این پروژه، بسیاری از تحقیقاتم را کنار گذاشتم و از نو شروع کردم، زیرا زندگی حاج آقا ابوترابی، آن‌قدر جذاب و خاص بود که نیازمند روش متفاوتی بود.

محمودزاده تشریح کرد: یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این کتاب، پرداختن به روابط ناشناخته حاج آقا ابوترابی، مانند ارتباط خاص ایشان با شهید اندرزگو، است. این ارتباطات برای اولین بار در این اثر مطرح شده‌اند. همچنین عهد کرده بودم که تا زمانی که این کتاب از نظر نزدیکان و هم‌رزمان حاج آقا ابوترابی به‌عنوان یک اثر معتبر شناخته نشود، آن را منتشر نکنم، حتی اگر این به معنای بایگانی دائمی آن باشد.

وی ادامه داد: مؤسسه پیام آزادگان نیز در این مسیر نقش کلیدی داشت. آن‌ها اسناد، مدارک و ارتباطاتی ارزشمند را در اختیار من گذاشتند که کمک بزرگی در نگارش این کتاب بود. لذت بردن از کار، عامل اصلی موفقیت این پروژه بود. شب‌های بسیاری برای این کتاب بیدار ماندم، اما هرگز احساس سختی نکردم، زیرا در صبح آن شب‌ها، حضور معنوی حاج آقا ابوترابی را با خود احساس می‌کردم.

وی افزود: در مسیر خلق این اثر، حتی زمانی که تصویر شهید بروجردی را با تصویر حاج آقا ابوترابی در اتاقم تعویض کردم، احساس عذاب وجدان داشتم. چراکه سال‌ها با این شهید انس گرفته بودم. این تغییر نشان‌دهنده سختی‌های عاطفی و عمق پیوندی است که میان من و شخصیت حاج آقا ابوترابی شکل گرفت.

نوآوری در ادبیات مظلوم است

نویسنده کتاب «خاکی آسمانی» در ادامه اظهار کرد: نوآوری در ادبیات ما همواره مظلوم بوده است. جوامع تغییر کرده‌اند و نگاه‌ها نیز تغییر یافته‌اند. به همین دلیل، نیاز بود که در این کتاب، شناخت شخصیت حاج آقا ابوترابی به خواننده و تاریخ سپرده شود. ایشان نماد یک عرفان عملی بودند؛ کسی که به جای فرار از اردوگاه، آزادی را به درون آن آورد و مفهوم آزادی را برای تمام اسرا معنا کرد.

وی افزود: زندگی حاج آقا ابوترابی را می‌توان به شش بخش تقسیم کرد، و در هر بخش، افرادی با ایشان همراه بودند که گاه از دیگر مراحل زندگی ایشان بی‌اطلاع بودند. زمانی که برای راستی‌آزمایی این کتاب، بخش‌هایی از آن را برای هم‌رزمان ایشان خواندم، بسیاری متعجب شدند که چگونه یک فرد می‌تواند چنین چندبعدی و جامع‌الاطراف باشد.

ابوترابی به دنبال فرار نبود؛ او آزادی را وارد اردوگاه کرد

نویسنده کتاب افزود: حاج آقا ابوترابی، به‌جای فرار از اسارت، تلاش کرد شرایط را برای آزادی همه فراهم کند. او معتقد بود که اگر کسی به خدا نزدیک شود، باید به خلق خدا بازگردد، و این مفهوم را در رفتار و منش خود به نمایش گذاشت. نام “خاکی آسمانی” نیز نشان‌دهنده این پیوند میان دنیای خاکی و آسمانی است.

خلق یک اثر جمعی

وی در ادامه اظهار کرد: نگارش این کتاب نتیجه یک کار جمعی بود. از همکاران مؤسسه پیام آزادگان گرفته تا تمامی آزادگانی که با آن‌ها مصاحبه شد، همگی در شکل‌گیری این اثر نقش داشتند. این کتاب پنج بار بازنویسی و بازبینی شد، و مؤسسه پیام آزادگان بیش از هر اثر دیگری برای آن تلاش کرد. حتی روزی که بر سر آرامگاه حاج آقا ابوترابی رفتم، به ایشان گفتم که این کار تنها زمانی به نتیجه نهایی می‌رسد که خودشان صلاح بدانند.

ادبیات دفاع مقدس بدون اسارت ناقص است

محمودزاده تشریح کرد: در محضر رهبر معظم انقلاب نیز عرض کردم که ادبیات دفاع مقدس بدون پرداختن به موضوع اسارت، کامل نخواهد شد. این کتاب تلاشی بود برای تکمیل این پازل، چراکه حاج آقا ابوترابی نماد همدلی و اتحاد در سخت‌ترین شرایط بودند. پشت پرده این کتاب، داستانی به‌مراتب جذاب‌تر از خود کتاب دارد. هر آزادگانی که حرفی فراتر از این کتاب برای گفتن دارد، می‌تواند آن را از طریق مؤسسه پیام آزادگان به من منتقل کند. این اثر، سرآغاز نگاهی جدید به شخصیت حاج آقا ابوترابی و نقشی که ایشان در تاریخ معاصر ایفا کردند، خواهد بود.

گفتنی است کتاب «خاکی آسمانی» روایت مستند داستانی زندگی سید علی اکبر ابوترابی است.



منبع خبر

نشست خبری رونمایی از کتاب «خاکی آسمانی» برگزار شد بیشتر بخوانید »

آئین پاسداشت «اولین شهید ایرانیِ یمن» برگزار می‌شود

آئین پاسداشت «اولین شهید ایرانیِ یمن» برگزار می‌شود


آئین پاسداشت «اولین شهید ایرانیِ یمن» برگزار می‌شود
به گزارش نوید شاهد؛ آئین پاسداشت پنجمین سالگرد شهادت شهید جبهه مقاومت یمن «مصطفی محمدمیرزایی» با سخنرانی عبداله ضیغمی جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه رسانه جبهه انقلاب و با نوای حاج امیر عباسی برگزار می‌شود. محمدمیرزایی را به عنوان اولین شهید ایرانی در یمن می‌شناسند. این مراسم، روز پنجشنبه ۶ دی‌ماه از ساعت ۱۵ در سالن اجتماعات حضرت ولیعصر(عج) فرهنگسرای ولاء واقع در میدان نماز شهرری تهران برپا خواهد شد.

آئین پاسداشت «اولین شهید ایرانیِ یمن» برگزار می‌شود

 
شهید «مصطفی محمد میرزایی» از پاسداران تحت امر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بود که ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸، همزمان با شهادت سردار سلیمانی، در کشور یمن و در یک عملیات نظامی در ۳۸ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شد. این در حالی بود که مادرش از حضور او در یمن خبر نداشته و فکر می‌کرد او به کانادا رفته است.



منبع خبر

آئین پاسداشت «اولین شهید ایرانیِ یمن» برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

روایت «عائده سرور» مادری که دو فرزندش را در راه مقاومت تقدیم کرد + فیلم

روایت «عائده سرور» مادری که دو فرزندش را در راه مقاومت تقدیم کرد


روایت «عائده سرور» مادری که دو فرزندش را در راه مقاومت تقدیم کرد + فیلم

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛  مادر ۲ شهید مقاومت و راوی کتاب «عائده» که به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است، از دیگر سخنرانان دیدار بانوان با رهبر معظم انقلاب بود. «عائده سرور» زن لبنانی و دارای ۲ فرزند شهید، یکی ۱۰ سال پیش و در سن ۱۷ سالگی و دیگری ۳۴ ساله و درست چند روز قبل از این دیدار است. عائده به زبان عربی سخن گفت و اگرچه بسیاری از حاضران معنای صحبت‌هایش را نمی‌دانستند اما در جای جای سخنرانی‌اش شعار «لبیک یا نصرالله» و «مرگ بر اسرائیل» طنین‌انداز شد.

 

خانم عائده سرور در این سخنرانی گفت: «سلام بر ولی فقیه، از نسل پاکان، نوه رسول اکرم و حیدر کرار. من عاده سرور مادر شهیدان محمدعلی اسماعیل(حیدر) و علی اسماعیل (کرار) هستم.

من از لبنان آمده ام؛ سرزمین جبل عامل که با خون شهدای بیگناه(نیک) و مطهر از جمله شهید بزرگ ما سید حسن نصرالله (رضوان الله علیه) گره خورده است. پدرمان که ما را 30 سال پرورش داد و ما تحت مراقبت او بودیم؛ که با ما به‌سان پدری مهربان و دلسوز بود که با عهد و مجد خود پیروزی های زیادی را رقم زد؛ او خوش رو و خوش اخلاق بود و خانواده اش از قرآن بودند، نصرالله و فتح مبین بود. خداوند او را یاری داد و تمام پیروزی ها را بریش رقم زد. او تنها کسی بود که ایستاد و گفت: «اسرائیل سست تر از خانه عنکبوت است». ما نیز همه دروس و عبرتها را از وی آموختیم. من فرزند شیخ راغب هستم؛ شیخ راغب حرب. کسی که گفت: «موضع گیری سلاح است و دست دادن اعتراف».

من فرزند سید عباس الموسوی هستم، من فرزند ضایحه جنوبی هستم که حاضر نشد در برابر اسرائیل زانو بزند؛ مقصودم جایی است که خانه هایش ویران شد، سنگهایش ویران شد اما انسانهایش باقی ماندند.

ما با مقاومت ایستاده ایم و همه مان مملو از امید هستیم که پیروز می شویم همانطور که مقدس ترین شهید ما سید حسن نصرالله گفت: «ما قطعا پیروز خواهیم شد و اسرائیل نابود خواهد گشت ان شاءالله.»

وی در ادامه سخنانش گفت: «دوست دارم درباره دو فرزند شهیدم صحبت کنم «وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثۡ ؛ و نعمت پروردگارت را بازگوی» خدای را شاکرم که خداوند بر من منت گذاشت که مادر شهیدی باشم که در دفاع مقدس به شهادت رسید؛ یعنی «شهید علی کرار» او از مدافعان حرم سیده زینب (ع) بود. ان شاءالله اگر کتاب «عایده» را بخوانید با همه قصه های شهید آشنا می شوید. این کتاب بنا به توصیه حوزه هنری و توسط خانم محبوبه سادات رضوی نوشته شده است. ان شاءالله همه قصه های شهید در این کتاب است.»

این مادر شهید لبنانی تشریح کرد: «به توصیه ولی فقیه، این حق شهدا بر گردن ماست که قصه هایشان را منتشر کنیم و درباره آنها بنویسیم زیرا اگر حضرت زینب (س) نبرد کربلا را بازنمایی نکرده بودند اخبار حوادث کربلا در کربلا می ماند.

نقش ما به عنوان مادران شهدا این است که در صحنه حضور داشته باشیم. نمی توانیم برای مبارزه به جبهه مقاومت ملحق شویم زیرا وظیفه خاص خود را داریم و باید در کنار فرزندانمان باشیم و باید مانند مادر وهب باشیم. فرزندانمان را به سوی جهاد بفرستیم و لباس جنگی را به او بپوشانیم.

 من مثل آن کسی که گفت ما را به پادشاهان چکار، نخواهم بود تو تنها برو و ما با آنها کاری نداریم. برعکس مادر مدرسه است، اگر او را تربیت کنی، ملتی با نژادهای نیکو پرورش می دهی، خدا را شاکرم که دو افتخار نصیبم شد. افتخار اولم اینکه فرزندم علی از حرم رسول الله
(ص) از مقام سیده زینب (س) در برابر تکفیری ها دفاع کرد؛ افتخار دومم اینکه من از 10 روز پیش در حالی که در ایران حضور داشتم، اطلاع پیدا کردم که فرزندم محمدعلی حیدر به شهادت رسیده است. او در جریان طوفان الاقصی در مسیر قدس، در جنوب لبنان به این مقام نائل شد و این برایم افتخار است که اسرائیل خبر شهید شدنش را داد و گفت که او شیر است. شیر پادشاه جنگل است او پادشاهی در مبارزه بود. شهید محمد علی عنوان « شیر محیبیب» به او داده شد زیرا او شایستگی اش را به منصه ظهور رساند و به شهادتی که آرزویش را داشت، رسید.

 او همیشه به من می گفت: مادر! همانگونه که برای برادر شهیدم دعا کردی، برای من نیز دعا کن. من در ماه رمضان پیش از شهادت فرزندم علی اینجا در حرم امام رضا (ع) بودم و فرزندم از من خواسته بود که برایش دعا کنم که به مقام شهادت برسد در حرم امام رضا (ع) ایستادم در حالی که یقین داشتم هیچ چیزی برای ما اتفاق نمی افتد مگر به خواست و اراده خداوند ایستادم، دعا کردم و گفتم: ای خدا! اگر فرزندم علی شایسته این شهادت است او را به عنوان شهید برگزین به حق امام رضا (ع) پس از بازگشتم به لبنان در روز دوم، او به جایی رفت که احساس تکلیف می کرد یعنی سوریه و به افتخار شهادت نائل شد.

همچنین فرزند شهید دومم، بعد از 10 سال از من خواست دعا کنم زمانی که به حرم امام رضا (ع) آمدم دعا کردم که شهید شود و الحمدلله که به این مقام دست یافت.»

خانم عائده سرور همچنین اظهار کرد: «هرگز به حد اعلای نیکی دست نمی یابید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید. ما ارزشمندترین دارایی هایمان یعنی فرزندانمان و جگر گوشه هایمان را انفاق کردیم و در مسلخ عشق الهی قربانی کردیم، در راه دین محمد و آل محمد (ص) فدایشان کردیم.

سیدی و مولای، دوست دارم به شما بگویم ای نوح عصر ما با ما طی مسیر کن که شما امروز ولی ما و رهبر مسیر ما هستید. شما کسی هستید که پرچم ما را به مهدی (عج) می دهید ما پشت شما هستیم و با شما در قدس نماز می خوانیم همراه با مقدس ترین شهیدمان یعنی شهید سید حسن نصرالله صاحب الزمان (عج) می آید همراه با ارتشی از شهدا از جمله فرزندان من ان شالله شما با ما هستید و ولایت شما را با خود داریم ای مولا ما همه عمر خود را فدای شما می کنیم.»

 

انتهای گزارش/



منبع خبر

روایت «عائده سرور» مادری که دو فرزندش را در راه مقاومت تقدیم کرد بیشتر بخوانید »

«صخره مقدس»؛ اولین رمان با موضوع عملیات طوفان الاقصی

«صخره مقدس»؛ اولین رمان با موضوع عملیات طوفان الاقصی


«صخره مقدس»؛ اولین رمان با موضوع عملیات طوفان الاقصی

به گزارش نوید شاهد؛ «صخره مقدس» قصه آدم‌هایی است که برای یافتن گمشده‌هایشان مسیری را برگزیدند که آن‌ها را به دنیای همیشه زنده‌ها شهادت رساند.

قصه واقعی ضربات اساسی سربازان گمنام امام زمان (عج) بر پیکر سازمان اطلاعاتی جاسوسی موساد! روایت سارا که برای نجات برادرش از اسارت در زندان‌های اسرائیل در عملیاتی وارد شد که او را به غزه در روزهای حماسه‌ساز طوفان الاقصی رسانید.

این کتاب روایتگر دو عملیات سایبری بزرگ نیروهای مقاومت است. روایتی چندلایه و پرتعلیق که خواننده را همراه با قهرمان‌ها به جهانی می‌برد که متعلق به تمام انسان‌های جویای حقیقت است.

جهانی که برای هر کس دریافتی دارد و برداشتی! آنجا که زمین و زمان به هم می‌آمیزند تا دنیایی از نو بیآفرینند! روایتی دقیق از آنچه که در ۷ اکتبر و طوفان الاقصی روی داد…

محدثه اصلانی، نویسنده این رُمان، در اثر قبلی خود نیز که «ملکه یمن» نام داشت، به موضوع نسل کشی و سبعیت صهیونیست‌ها که بر گرفته از داستانی قرآنی است، پرداخته بود.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

در این راه که آخرین راه برایش بود، باید از هر ترفند و حربه‌ای استفاده می‌کرد. حتی اگر لازم بود طوری وانمود می‌کرد که همۀ این کارها را دارد برای این می‌کند که به دختر دلبستگی پیدا کرده! حتی اگر لازم بود عاشق هم می‌شد. پای زندگی‌اش در میان بود و مرگ در عملیات صخرۀ مقدس آن چیزی نبود که می‌خواست. هنوز کارهای زیادی داشت که باید انجام می‌داد. طوفانی در راه بود که نمی‌خواست پیش از آن توسط موساد حذف شود.

رُمان «صخره مقدس» به قلم محدثه اصلانی در ۳۰۷ صفحه و با قیمت ۲۵۰ هزارتومان به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران روانه بازار نشر شده است.

انتهای پیام/



منبع خبر

«صخره مقدس»؛ اولین رمان با موضوع عملیات طوفان الاقصی بیشتر بخوانید »

روزی که آبادان، قلب ایران و شرف و شکوه مقاومت شد

روزی که آبادان، قلب ایران و شرف و شکوه مقاومت شد


روزی که آبادان، قلب ایران و شرف و شکوه مقاومت شد

به گزارش نوید شاهد، اول و دوم دی ماه ۱۳۵۹، در آغاز سومین ماه تهاجم و تجاوز ننگین شیطان صفتان صدامی به حریم‌ مقدس عشق و ایمان: ایران، و در آغاز اولین زمستان جنگ تحمیلی، آبادان غیورپرور و قهرمان، پایتخت مقاومت و قلب حماسه و استقامت یک‌ ملت و سرزمین شد و در زیر وحشیانه ترین و طولانی ترین بمباران دشمن تا آن زمان، شعر شهامت و شهادت سرود و ققنوس وار از قعر آتش، بال بر قاف شرف گشود و شهر نفت و نخل، شهر کارون و شرجی و بندر، شهر شهیدان، شهرغرور و غیرت، شهر شیرمردان و دریادلان و دلیران شد.

آبادان، شهری که با مقاومت زیر محاصره و آتش سنگین، دشمن را درمانده کرده بود…

در آغاز جنگ، بسياری از مناطق مرزی کشورمان اشغال شد و يا در تيررس مستقيم آتش دشمن قرار گرفت. در اين ميان، شهر مقاوم آبادان كه از همان آغاز جنگ از سه طرف محاصره شده بود، همچنان به صورت پراكنده مقاومت می کرد. در اين شرايط، هواپيماهای عراقی، به طور مرتب اين شهر و ساير شهرهای مرزی را بمباران می كردند.
پس از سقوط خرمشهر، ارتش صدام تصمیم گرفت آبادان را نیز اشغال کند تا راه او برای تصرف اهواز نیز هموار شود و به همین دلیل، این شهر را محاصره و از سمت کوی ذوالفقاری به سمت شهر حمله کرد.
بر همین اساس، در اولين روز زمستان 1359، سه فروند هواپيمای توپولوف و ميگ عراقی به آسمان آبادان تجاوز كرده و مناطق مسكونی اين شهر را هدف قرار دادند. خانه‏های مسكونی بسياری ويران شد و گروهی از مردم بی گناه به شهادت رسيده و يا مجروح شدند. با اين حال دو فروند از هواپيماهای عراقی، در بازگشت توسط جنگنده‏های ايرانی مورد هدف قرار گرفته و متلاشی شدند.

می توانستی حال سیدالشهدا (ع) را هنگام شهادت عزیزانش حس کنی!...

محمدرضا پورشیخی» کارشناس خرید و خدمات کالای شرکت پایانه های نفتی ایران یکی از کارکنان پالایشگاه آبادان بود که گوشه ای از خاطرات خود از آن روزهای تلخ و مصیبت بار اما پر غرور و حماسی چنین بازگو می کند:
وارد پالایشگاه شدیم، دشمن بعثی پالایشگاه را بمباران کرد. حریق گسترده ای پراکنده بود که به جان پالایشگاه می افتاد؛ انبار قیر و تمام بشکه های قیر تولیدی در آتش می سوخت. بلافاصله کارکنان ایمنی و آتش نشانی به محل اعزام شدند و مشغول اطفای آتش شدند، از آنجا که بعد از خاموش شدن آتش، دود سفیدی بلند می شود، دشمن بعثی برای بار دوم خمپاره های بیشتری را درست در نقطه ای که کارکنان پالایشگاه مشغول اطفای حریق بودند شلیک کرد.
خمپاره های شلیک شده دقیقا در محلی که دود سفید بلند شده بود فرود آمدند، صحنه ای عجیب از کربلا را می توانستی ببینی، قطعات کوچک تن مطهر بچه ها به گوشه های اطراف پراکنده شده بود؛ غم و اندوهی جانکاه، اشک و آه و بی قراری، امان بچه ها را بریده بود.
روز محشری بود که می توانستی حال مولایمان سید الشهدا (س) را به هنگام ریختن خون عزیزان و اصحابش حس کنی…

۲۵ معلم و فرهنگی شهید بمباران که درس آموز ۴۵۰ دانش آموز شهید آبادانی شدند…

یکی از جنایات بی‌رحمانه و سبعانه دشمن که اوج وحشی‌گری و ددمنشی متجاوزان بعثی را به نمایش گذاشت، بمباران اداره آموزش و پرورش آبادان بود که جلسه ای برای تصمیم گیری در خصوص چگونگی ادامه کار و تعطیلی مدارس در سال تحصیلی در آن در حال برگزاری بود که با جنایت دشمن هرگز به پایان نرسید و….
روایت یکی از شاهدان واقعه را بشنویم:
وقتی به اداره رسیدیم با تلی از خاک روبرور شدیم و از اداره قبلی چیزی باقی نمانده بود و همه زیر آوار بودند.
و روایت یکی دیگر از شاهدان:
در فاصله چند صد متری اداره آموزش و پروش آبادان با دوچرخه در حال عبور بودم که صدای مهیبی شنیدم و انبوهی از دود و خاک از محل اداره به هوا برخاست. وقتی که به نزدیک اداره رسیدم با ویرانه های اداره آموزش و پرورش مواجه شدم و ساختمان این اداره بطور کامل ویران شده بود.
در این فاجعه، ۲۵ تن از فرهنگیان شهرستان آبادان، آخرین درس خود را به دانش آموزان این شهر دادند و با نثار خون خود به دانش آموزان شهرشان، درس مقاومت و پایداری آموختند. مقاومت و پایداری که یکسال در برابر محاصره دشمن سر تسلیم فرود نیاورد و با شکست حصر این شهر به بار نشست. پیام آن ۲۵ شهید مظلوم در آن جلسه ناتمام که تمام عظمت ایثار بود،

مقاومت تا آخرین‌ نفس بود که امتدادش در خون ۴۵۰ دانش آموز آبادانی در طول هشت سال دفاع مقدس، به بار نشست و برگ و بار افشاند.

۸۸ شهید و چند صد زخمی، خیال حصر آبادان را در خون، غرق کردند!

بمباران آبادان و جزیره مینو، بخشی از نقشه دشمن برای کامل کردن محاصره آبادان بود که امام خمینی(ره) دو ماه پیشتر، فرمان به شکستن آن داده بود و سرانجام در پنج مهر ۱۳۶۰ این حصر با همت و غیرت و شجاعت شیردلان مکتب روح الله در جریان عملیات ثامن الائمه (ع) شکسته شد. جنایت بزدلانه و دیوانه وار دشمن در جهت تسلیم و به زانو درآوردن این شهر استراتژیک طرح ریزی شده بود. اما آبادان، دو روز تمام زیر آتش کین توزی و سبعیت دشمن درنده و سفاک، با پیکر خونین و آتش گرفته، همچنان ایستاد و سر خم نکرد و با اهدای ۸۸ شهید و صدها زخمی و مصدوم و جانباز، قطب مقاومت و قلب استقامت و قله غرور و غیرت ایران شد.

یاد گلگون کفنان و سرو قامتان سرخ جامه ی مظلوم آبادان همیشه سرافراز را در روز حماسه آفرینی این شهر بی دفاع، زیر بمباران وحشی صفتان بعثی، گرامی می داریم و بر روان پاکشان درود می فرستیم.

انتهای پیام/ 



منبع خبر

روزی که آبادان، قلب ایران و شرف و شکوه مقاومت شد بیشتر بخوانید »