مجاهدت

انتشار خاطرات شهیدی که حاج قاسم گفت «او را حتما معرفی کنید» + عکس

به گزارش مشرق، خاطرات فرمانده دسته ویژه غواص لشکر ۴۱ ثارالله منتشر شد.

بر اساس این گزارش، شهید حاج قاسم سلیمانی درباره این شهید گفته بود: حتما و حتما «شهید آفرند» را معرفی و یک کتاب درباره ایشان تهیه کنید.

«شب حنظله‌ها»، خاطرات داستانی روحانی شهید محمدمهدی آفرند، فرمانده دسته ویژه غواص گردان ۴۱۲ لشکر ۴۱ ثارالله است.

نوشتن از شهید سخت است. شهیدی که گل سرسبد و محبوب همه خانواده و اقوام و دوستانش بوده است. روحیه حمایت از مظلوم و ظلم‌ستیزی او در دوران قبل از انقلاب از او یک مبارز چریک ساخته بود. با اینکه نوجوانی ۱۲ساله بود، اما در مبارزات مسلحانه شرکت می‌کرد. بسیار فعّال و مهربان بود و تا فرصتی می‌یافت به اقوام و خویشان مخصوصا مسن‌ترها سر می‌زد و صله رحم می‌کرد. نمی‌نشست که برایش شیرینی و میوه بیاورند، بلند می‌شد و کارهای مانده بر زمین را با علاقه انجام می‌داد.

مهم‌ترین ویژگی روحانی شهید محمّدمهدی آفرند، اخلاصش بود. هیچ یک از اقوام و حتی خواهران و برادران او نمی‌دانستند که او در جبهه چه کاره است! نمی‌دانستند او فرمانده دسته ویژه خط‌شکن غوّاص است. اصلا نمی‌دانستند او شنا بلد است! هیچ گاه از تمرین‌های طاقت‌فرسای غواصی‌اش، از مجروحیّت‌های پی‌درپی‌اش، از سوزش بدن و چشم‌هایش در اثر شیمیایی شدن، از شجاعت‌ها و دلیری‌هایش و… هیچ‌گاه از هیچ کارش، هیچ نگفت! کارهایی که فقط برای خدا می‌کرد و فقط خدا می‌داند و خودش.

بسیارباصفا و صمیمیّ برخورد می‌کرد و در بین اقوام و دوستانش محبوب‌ترین فرد بود. بر سر سفره غذا در حجره طلبگی‌اش، با مهربانی و شوخی ابتدا لقمه بر دهان دوستانش می‌گذاشت و بعد خودش می‌خورد!
بخشی از دل‌نوشته‌های شهید

غرابت صفت لاینفّک بسیجی است و حتی می‌توان گفت که جزو ذات اوست. تا بسیجی است این کوه و دشت و زمین و زمان شاهد غربت او هستند. آری اینان از همه چیز کناره گرفتند تا بلکه صدای دلنواز معشوق خود را بشنوند که بگوید بیا، بیا پیش خودم ، بیا و تو قبولی.

خدایا! غربت اینها به حدی است که حتی جسد آنها هم غریبانه در میانه دشت رها می‌شود و زیر این آفتاب سوزان می‌ماند. تا بلکه تو راضی شوی. اینان آرزو دارند که جسدشان بماند تا بلکه محبوب دلشان اباعبدالله الحسین علیه السلام سرشان را در دامن بگیرد.

آری اینان به عشق حسین که چون حسین عاشق الله است به جبهه می‌آیند و جان را که عزیزترین چیز در نزد خودشان است، تقدیم می‌کنند
بخشی از کتاب

چند دقیقه‌ای برای بچه‌ها سخنرانی کرد و در پایان روضه حضرت زهرا سلام الله علیها خواند. همه اشک می‌ریختند، خودش از همه بیشتر. شروع کرد به سینه زدن و نوحه خواندن: «چه زیباست شهادت، چه زیباست شهادت، شهادت شیرین است.»

آخر سخنانش گفت: «بچه‌ها امشب، شب حنظله‌هاست، امشب خیلی از حنظله‌ها (تازه دامادها) شهید می‌شن! »

یکی از بچه‌ها پرسید: «منظورت چیه؟! کدوم یکی از بچه‌ها شهید می‌شن؟ »

با دست اشاره کرد سمت یکی، یکی و گفت: «تو شهید می‌شی! … تو و تو شهید می‌شید! …»

یکی از بچه‌ها سرش را نزدیک گوش محمّدمهدی برد و پرسید: «خودت چی؟! خودت هم حنظله هستی.»

لبخندی شیرین زد: «خودم هم امشب شهید می‌شم.»

کتاب «شب حنظله‌ها»؛ خاطرات داستانی روحانی شهید محمدمهدی آفرند، فرمانده دسته ویژه غواص گردان۴۱۲ لشکر ۴۱ ثارالله در قطع رقعی و ۲۵۵ صفحه به کوشش رضا کشمیری به رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.

علاقه‌مندان برای تهیه این اثر در تابستانه کتاب با ۳۰ درصد تخفیف می‌توانند از طریق درگاه اینترنتی nashreshahidkazemi.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه کنید.

منبع خبر

انتشار خاطرات شهیدی که حاج قاسم گفت «او را حتما معرفی کنید» + عکس بیشتر بخوانید »

منافقین چگونه بعد از «لاجوردی» دوباره جان گرفتند؟

به گزارش مشرق، چندسالی است که رسانه‌های معاند خصوصاً منافقین، در پی آن هستند تا جای جلاد و شهید را باهم عوض کنند؛ خصوصاً وقتی عده‌ای نیز در داخل کشور، برای دست‌یابی به منافع مادی و صندلی‌های ریاست، به این موضوعات دامن می‌زنند و افرادی را آماج حملات ناجوانمردانه خود قرار می‌دهند که نه‌تنها به‌دنبال حذف فیزیکی منافقان و منحرفان نبودند، بلکه در راستای هدایت آن‌ها، از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کردند.

شهید «سید اسدالله لاجوردی» یکی از این افراد است که عمر خود را وقف «مبارزه با انحراف» کرد از دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی و شکنجه‌های سختی که در زندان‌ها متحمل شد گرفته تا زخم‌زبان‌هایی که از منحرفان داخلی خورد؛ اما با این حال، خم به ابرو نیاورد تا این‌که سرانجام، همان کسانی که زخم‌های زیادی از اقدامات روشنگرانه وی خورده بودند، به‌صورت ناجوانمردانه‌ای این سید مظلوم را در بازار تهران، به رگبار گلوله‌های کینه خود بستند و به شهادت رساندند؛ به‌همین دلیل است که او را «مرد پولادین انقلاب» نیز لقب نهاده‌اند.

منافقین چگونه بعد از «لاجوردی» دوباره جان گرفتند؟

«سید مرتضی بختیاری» یکی از نزدیکان شهید «لاجوردی» بود که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با این شهید والامقام آشنا شد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به‌دلیل مسئولیت‌هایی که در دادستانی انقلاب اسلامی داشت، در بسیاری از برهه‌های حساس سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، همراه این شهید والامقام بود. وی هم‌اکنون رییس کمیته امداد امام خمینی (ره) است.

در ادامه، روایت «سید مرتضی بختیاری» از شهید «سید اسدالله لاجوردی» را که در کتاب «دیده‌بان انقلاب» به چاپ رسیده است را می‌خوانید:

توصیه‌ناپذیری لاجوردی

هیچ‌وقت تحت تاثیر توصیه‌ها قرار نمی‌گرفت؛ یکی از ویژگی‌های مدیریتی «لاجوردی» همین است و نقطه قوت او بود که ای کاش همه ما این ویژگی را داشته باشیم که توصیه‌پذیر نباشیم. وقتی امام خمینی (ره) می‌گفتند: «اگر کسی از طرف من توصیه‌ای آورد، آن را به دیوار بکوبید»، شهید «لاجوردی» هم واقعا توصیه‌پذیر نبود. اینکه برخی افراد نسبت به «لاجوردی» موضع می‌گرفتند و من اسم آن را «ندانم‌کاری» می‌گذارم و نه عداوت، به‌خاطر این بود که «لاجوردی» توصیه‌پذیر نبود.

‌آقای منتظری با شهید «لاجوردی» خیلی بد بود و دلیلش هم همان عدم توصیه‌پذیری وی بود. حتی یاد دارم درباره یکی از دیدارهایی که با منتظری داشت، خودش (لاجوردی) نقل می‌کرد که وقتی که خدمت آقای منتظری در قم رسیدند، آقای منتظری به او توپیده بود که چرا منافقین اجازه درس خواندن در دانشگاه‌ها را ندارند، لاجوردی هم گفته بود: «خب بروند در کنکور شرکت کنند» که منتظری گفته بود «خب آن‌ها در زندان هستند و شما باید به آن‌ها کمک کنید». لاجوردی در پاسخ به این نظر آقای منتظری گفته بود «در شرایطی که بهترین بچه‌های نخبه کشور در حال جنگ هستند و از کنکور و ادامه تحصیل باز مانده‌اند، آیا درست است این عزیزان از تحصیل بازماندند؛ اما آن‌هایی که برخی‌هایشان با عمق وجود نسبت به اصل انقلاب عناد دارند، بروند و ادامه تحصیل بدهند؟».

خیلی از منافقین بریدند

شهید «لاجوردی» شناخت عجیبی از جریان نفاق داشت و با همین شناخت، خیلی از منافقین بر اساس استدلال‌های «لاجوردی»، از نفاق بریدند، نه براساس حکم دادگاه. استدلال‌های «لاجوردی» به قدری قوی بودند که بسیاری از آن‌ها بریدند و وقتی بریدند، شهید «لاجوردی» قاطع ایستاد که این‌ها دیگر نباید در زندان باشند. حتی تعدادی از آن‌ها به جبهه رفتند و شهید شدند. حتی برخی دوستان نقل‌هایی مطرح کردند که من هم خود از «لاجوردی» سوال کردم و او تایید کرد که تعدادی از اعضای گروهک فرقان که واقعا بریده بودند، یکی دو نفر از آن‌ها محافظ خود «لاجوردی» شده بودند. این‌جور اعتقاد داشت به رفتارهای مدیریت اطلاعاتی که بتوانند از طریق عقیده ورود کند و مباحث عقیدتی را مطرح کند و همه آن‌ها برمی‌گشت به اشراف اطلاعاتی که شهید «لاجوردی» داشت. به‌همین دلیل هم تحت تاثیر قرار نمی‌گرفت و هر تصمیمی که می‌گرفت پای آن تصمیم می‌ماند.

منافقین چگونه بعد از «لاجوردی» دوباره جان گرفتند؟

وقت گذاشتن برای بازگشت زندانیان

چقدر از همین‌هایی که توبه تاکتیکی کردند و عفو خوردند، وقتی آمد بیرون دوباره عوض شدند و در مقابل چقدر هم داشتیم که رفتند جبهه و شهید شدند؛ یعنی هر دو صورت را داشتیم. شهید لاجوردی آمد در مشهد -آن‌موقع که من در بیرجند دادستان بودم- آمدند در زندان، دربند منافقین و بعد هم به قوچان رفتند و وقتی دو، سه ساعتی در زندان صحبت کردند؛ چند نفر از آن‌ها گریه کردند. شهید «لاجوردی» برای این‌که این‌ها به دامن اسلام برگردند، خیلی‌وقت می‌گذاشت و هین اواخر محافظین او از کسانی بودند که تواب بودند و برگشته بودند و حتی در خانه‌اش شب‌ها از ایشان محافظت می‌کردند.

منافقین چگونه بعد از «لاجوردی» دوباره جان گرفتند؟

طرح مالک و مستاجر دادستانی

یکی از کارهایی که شهید «لاجوردی» کرد، این بود که منافقین را از خانه‌های تیمی بیرون بکشد و به همه بنگاه‌ها اعلام کرد که اگر شما به این‌ها خانه بدهید و مشخص شود که این‌ها در خط نفاق هستند، حکم شما مانند حکم آن‌هاست. این باعث شد که گزارش‌هایی آمد و خیلی آن‌ها دستگیر شدند و بخش بزرگی از خانه‌های تیمی، از این طریق لو رفتند، نه از طریق اعتراف هم‌بندی‌های‌شان، همین طرح مالک و مستاجر خیلی کمک کرد؛ البته مردم تهران هم کمک کردند.

یکی از دلایل عمده موفقیت شهید «لاجوردی»، پشتیبانی‌های مردم بود؛ بیشترین شهید در رابطه با جریان نفاق را مردم تهران دادند و منافقین بی‌رحمانه به مردم تهران حمله می‌کردند؛ اما محکم پشت سر انقلاب و امام ایستادند و این جریان را ریشه‌کن کردند. این توطئه خیلی سخت‌تر جنگ و خیلی خطرناک بود.

گروه جهاد در زندان

شهید «لاجوردی» چند برنامه برای سرگرم کردن زندانیان در نظر داشت که از جمله آن‌ها، گروه جهاد بود که کارهایی مثل گل‌کاری در حیاط زندان و یا کارهای تاسیساتی را انجام می‌دادند. یک کارگاه هم درست کرد و در آن تعدادی چرخ خیاطی گذاشته بود. بعضی از زندانی‌ها در آن‌جا مشغول بودند که بسیاری از آن‌ها پس از آزادی، همین حرفه را ادامه دادند. بعد از رفتن آقای «لاجوردی» از دادستانی، بسیاری از منافقینی که سر موضع بودند، دوباره جان گرفتند. نماینده‌های آقای منتظری به این‌ها اطمینان می‌دادند که هیچ مشکلی نخواهند داشت و این موضوع، آن‌ها را جری کرده بود.

رابطه نزدیک با توابین

افرادی بودند که به منزل شهید «لاجوردی» رفت و آمد داشتند و چنین ارتباطی را با ایشان داشتند. گاهی با حاجی به نماز جمعه هم می‌رفتیم و یادم هست که یک‌بار هم، ما را برای تفریح به سد «لار» برد. یک اتوبوس بود که با آن به نماز جمعه می‌رفتیم؛ البته کسی که مجرم خطرناک بود و هنوز سر موضع بود و نمی‌شد به او اعتماد کرد را طبیعتا نمی‌بردند. حاجی می‌گفت: «شما زندانی هستید و فعلا حکم را دارید؛ بنابراین اگر فرار کنید، اول من زیر سوال می‌روم و دوم این را ثابت می‌کنید که نمی‌شود به شما اعتماد کرد».

حساس به بیت‌المال

من یادم نمی‌آید که او حتی یک‌بار از تلفن دادستانی با منزل‌شان تماس گرفته باشد، این‌قدر به بیت‌المال حساس بود. به‌زور او را سوار ماشین ضدگلوله می‌کردند. در این‌باره محافظ‌های حاجی می‌توانند حرف‌های شنیدنی داشته باشند. در اواخر عمرشان هم دیدید که با دوچرخه به محل کارش می‌رفت. همین روحیه را وقتی که در قدرت هم بود، داشت.

منبع: دفاع پرس منبع خبر

منافقین چگونه بعد از «لاجوردی» دوباره جان گرفتند؟ بیشتر بخوانید »

روایتی عاشقانه از زندگی یک خلبان

به گزارش مشرق، نفیسه ثابت پیرامون مضمون کتاب «شهید علی یاسینی» از مجموعه کتب آسمان گفت: کتاب «شهید علی یاسینی» در امتداد سری کتاب‌های مجموعه آسمان است که به روایت زندگی خلبان دفاع مقدس از زبان همسر وی پرداخته است، مجموعه آسمان در انتشارات روایت فتح تولید و به مخاطبان عرضه شده است.

وی در همین راستا ادامه داد: کتاب «شهید علی یاسینی» روایت و داستانی متفاوت از سایر کتاب‌های دفاع مقدس است و عموما روایت خلبانان را از بعدی دیگر و تنها از حوزه جنگ معرفی می‌کند، روایتی عاشقانه که جذابیت‌های خاصی دارد و بُعد دیگری از زندگی شهید علی یاسینی را بیان کرده است.

ثابت به بخشی از داستان کتاب «شهید علی یاسینی» پرداخت و افزود: کتاب «شهید علی یاسینی» از زبان همسر این شهید بزرگوار بیان شده است، هنگامی که هشت سال دفاع مقدس به پایان می‌رسد و همسر شهید نفسی راحت می‌کشد و با خود می‌اندیشد که چقدر خوشحال است که همسرش زنده ماندهاست، زیرا وی همواره دعا می‌کرد تا خداوند همسرش را در کنار او از خطرها حفظ کند، اما با پایان یافتن جنگ حادثه‌ای دیگر در کمین بود که همسر شهید علی یاسینی حتی فکرش را نمی‌کرد حادثه هوایی که شهید یاسینی به همراه همراهانش و چند تن دیگر از خلبانان سقوط کردند و همگی به شهادت رسیدند.

نویسنده کتاب «فهیمه» پیرامون شهید علی یاسینی بیان کرد: وی مرد خونسرد و آرام نهاجا که بارها سخت‌ترین مأموریت‌های برون مرزی را بدون هراس انجام داده بود و به عنوان «خلبان اف ۴» بیش از ۲۷۰۰ ساعت پرواز با فانتوم داشت در یک حادثه شهید شد، او دومین رکورد پروازی با اف ۴ را داشت، بدین ترتیب پروانه محمودی که دختر دایی شهید علی یاسینی می‌شد برای همیشه تنها ماند، مزار او نزدیک مزار شهید آوینی و شهید سپهبد صیاد شیرازی است.

وی به سبک نگارش کتاب «شهید علی یاسینی» اشاره و بیان کرد: مجموعه کتاب‌های آسمان به شیوه داستانی بیان شده اند و قصه‌ای عاشقانه و در عین حال پر فراز و نشیب دارند، در کتاب «شهید علی یاسینی» خبری از روایت و خاطره نیست نکته قابل توجه این کتاب نوع بیان داستان است در حقیقت نوعی رفت و برگشت در داستان لحاظ شده بدین ترتیب که داستان در برخی از موارد از زبان «همسر شهید بزرگوار» بیان شده و در برخی موارد نیز داستان از زبان راوی، این امر بر جذابیت بیش از پیش کتاب افزوده است، همچنین این کتاب به تقریظ رهبری نیز رسیده است.

نویسنده کتاب «شهید ناصر کاظمی» تصریح کرد: داستان زندگی علی و پروانه جذابیت‌های خاص خود را دارد، زیرا بعد دیگری از زندگی یک قهرمان هشت سال دفاع مقدس را بیان کرده است، در کتاب «شهید علی یاسینی» شهادت این شهید بزرگوار نقطه عطف است، زیرا هنگامی که مخاطب فکر می‌کند این کتاب حوزه دفاع مقدسی قرار است پایانی خوش داشته باشد ناگهان با شهادت شهید یاسینی تمام می‌شود.

وی نامگذاری کتاب «شهید علی یاسینی» را مورد بررسی قرار داد و اظهار کرد: کتاب «شهید علی یاسینی» برگرفته از نام شهید است، اما پیرامون این مطلب که چرا مجموعه با عنوان آسمان نامگذاری شده باید بگویم از آنجا که آسمان مکانی است که خلبانان بیشترین زمان خود را در آن به سر می‌بردند و البته کنایه‌ای از آسمانی شدن شهدای خلبان بوده نام مجموعه با عنوان مجموعه آسمانی‌ها نامگذاری شده است.

ثابت پیرامون کتاب «شهید علی یاسینی» خاطر نشان کرد: من معتقدم قصه باید خوانده شود، زیرا جذابیت‌ها و کششی خاص در آن نهفته، یک قصه عاشقانه و جنگی که بعد دیگری از زندگی یک خلبان نمونه را برای مخاطبان بیان کرده است.

منبع: میزان منبع خبر

روایتی عاشقانه از زندگی یک خلبان بیشتر بخوانید »

شهیدان همچون ستاره‌ای در جامعه می‌درخشند

به گزارش مشرق، گفت و گوی زیر در راستای سلسله برنامه‌های بزرگداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس (کارگروه زنان ‎و خانواده) طرح مصاحبه با بانوان تحت عنوان نقش زنان، مادران و همسران شهداء و ایثارگران در دفاع مقدس، مقاومت در راستای تمدن سازی ایرانی-اسلامی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با موضوع «شهید در تجارب زیسته یادگاران شهید»-به همت امور زنان و خانواده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه و تقدیم حضورتان می شود:

لطفا" خودتان را معرفی کنید؟

سوسن بزرگی راد خواهر شهید، دانشجوی بسیجی شهید سعید بزرگی راد و همسر جانباز رسول تیغ نورد دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی کارمند قراردادی و کارشناس امور اداری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فومن می باشم.

زندگی نامهی مختصری از برادر بزرگوار شهید هنرمندتان سعید بزرگی راد بیان کنید. تاریخ تولد، مدرک تحصیلی، اولین سالی که به جبهه رفتند. رابطه با اعضاء خانواده به خصوص ارتباط با پدر و مادر رابیان کنید؟

آقا سعید متولد 1344، دوران ابتدایی را در سلماس، راهنمایی را در فومن و دوره دبیرستان در فومن و رشت گذراند. در سالهای 61-60 تصمیم گرفت به جبهه برود بار اول که مریوان (روستای ژریژه) رفت سه ماه و اندی ماند و برگشت. در مرحله دوم با چند نفر از بچه های بسیجی شهرستان فومن عازم جبهه جنوب (لشکر 8 نجف اشرف) شد و در مرحله سوم به تیپ 105 قدس گیلان اعزام شد و در عملیات قادر در ارتفاعات اشنویه مفقود الجسد شد و بعد از هشت سال پیکر مطهرش را پیدا کردند. شهید بزرگوار درحین جبهه در درس هم کوشا بود و در همان سال کنکور شرکت کرد و در رشته الهیات و معارف اسلامی قبول شد. در ضمن قبولی او مصادف شد با مفقود الجسد شدن در عملیات قادر، که شهید بزرگوار در تاریخ 7 مرداد 1364 مفقود شد و بعد از هشت سال پیکر پاکش به آغوش خانواده برگشت.

از خصوصیات بارز برادر شهیدم نماز اول وقت و سر لوح قرار دادان زندگی ائمه اطهار در زندگی و احترام به بزرگترها به ویزه پدر و مادر را میتوان عنوان کرد. گفتگوی او با خانواده همیشه در مورد زندگانی ائمه اطهار بود به ما توصیه می کرد راه و روش ائمه را سرلوحه خود قرار دهیم و از آنها مدد بخواهیم.

یکی از خاطرات برادر شهیدتان در حوزه هنر را بیان نمایید؟

فعالیت هایش از حدود سال 1360 با مسجد و هیات شروع کرد آن موقع در کوچه ای که زندگی می کردیم جوانان و نوجوانان هم سن و سالش زیاد بودند، یادم هست آن اواخر که تا حدی فعالیتهای فرهنگی برادرم رونق گرفته بود، غروب ها در یک گروه پانزده-بیست نفری حرکت می کرد برای نماز جماعت مغرب و عشاء به سمت مسجد بالامحله فومن. از نظر درسی هم سرآمد همه بود حتی با همکلاسی های خود که از نظر درسی ضعیف بودن کمک می کرد.

وقتی دلتنگ برادرتان می شوید چه می کنید؟

بر سر مزارش می روم با او درد و دل می کنم و برایش قرآن می خوانم.

برادر شهیدتان از هنرمندان شهرستان بود اکنون اگر زنده بود چه فعالیتهایی انجام می داد؟

ایشان اگر زنده بود به جوانان خیلی اهمیت می داد چون از نظر هوشی خیلی با استعداد بود استاد خوبی می شد. همچنین قاری قرآن بود و به بچه ها در یاد گیری قرآن کمک می کرد.

خانم بزرگی راد همسر بزرگوارتان از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است ضمن معرفی ایشان و نحوه آشنایی تون با او به چه صورتی بود؟ کی ازدواج کردید و حاصل ازدواجتان چند فرزند بوده است؟

همسرم از دوستان برادر شهیدم بود و در حزب جمهوری اسلامی فعالیت می کردند و آشنایی او بوسیله برادرم انجام گرفت. در سال 1369 ازدواج کردیم و حاصل ازدواج مان دو فرزند است.

یک جمله در مورد جانبازان هشت سال دفاع مقدس را بنویسید؟

جانباز، شهید زنده است. جانباز یعنی صبر، ایثار از خود گذشتگی.

از اینکه خواهر شهید و همسر جانباز هستید چه احساسی دارید؟

با افتخار همیشه از آنان یاد خواهم کرد و ان شاء ا… در مسیرشان گام بر می دارم.

به نظر شما چگونه می توان فرهنگ ایثار و شهادت را زنده نگه داشت؟

زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست. سعادت و استقلال امروز کشور ما مرهون رهبری های داهیانه بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی و مجاهدت و جان فشانی شهدای گلگون کفن است. همه وظیفه داریم برای انسانهایی که درس آزادی و آزادگی به ما داده و زندگی سعادتمند را برای ما رقم رده اند با احترام یاد کنیم.

زنده نگه داشتن فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه موجب ترویج روحیه حسینی و مقاومت در جامعه می شود و شهدای دفاع مقدس همچون ستارگان در این جامعه می درخشند. وظیفه مردم و مسوولان انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل امروز است.

سخن آخر شما؟

یادآوری هشت سال دفاع مقدس به مسوولین، مردم و نسل نو یادآوری می کند که خون های زیادی به خاطر ماندگاری این نظام مقدس روی زمین ریخته شده است. باید قدر شهدا و جانبازان را بدانند و با انجام واجبات و ترک محرمات مراتب شادی روح شهدا را فراهم سازند.

منبع خبر

شهیدان همچون ستاره‌ای در جامعه می‌درخشند بیشتر بخوانید »

پویش ملی «ما ملت امام حسینیم» آغاز شد

به گزارش مشرق، احیای روضه خانگی و نصب بیرق در سر در هر خانه با شعار «این خانه عزادار حسین است» از سوی این انتشارت در پیش گرفته شد. این روزها که شیوع کرونا باعث تعطیلی و محدودیت‌های زیادی برای خیلی از جلسات و گردهمایی‌ها شده است باعث شده که هیات‌های مذهبی زیادی در سراسر کشور جلسات خود را تعطیل و یا به صورت مجازی برگزار نمایند؛ اما می‌شود از این تهدید به وجود آمده به چشم یک فرصت نگاه کرد و بستری متفاوت را برای بهرمندی از این مهمان ناخوانده ایجاد نمود.

روضه خانگی از قدیم‌الایام یکی از بابرکت‌ترین و بی‌ریاترین جلسات روضه بوده است که عموما مادربزرگ‌ها بانیان بساط این نوع روضه بوده‌اند؛ روضه‌هایی که بعضی از آن‌ها قدمتی بیش از ۱۰۰ سال دارند. همچنین در گذشته رسم بوده است که در مناسبت‌های گوناگون پرچم و بیرق‌هایی را سر در خانه‌ها آویزان می‌کردند و حالا که زندگی آپارتمان‌نشینی رواج پیدا کرده، آن سنت حسنه به‌فراموشی سپرده شده است.

در این راستا انتشارات شهید کاظمی در یک حرکت جهادی با همکاری مجموعه کتاب هیات اقدام به طراحی پویش ملی «ما ملت امام حسینیم» نموده است.

این پویش که در راستای ترویج شعائر حسینی و احیاء روضه خانگی برنامه ریزی شده همراه با یک منبر مکتویب می‌باشد که به نوع خود مجالس و روضه‌های خانگی را به ساده‌ترین شکل برگزار و تقویت می‌کند.

این انتشارات در این طرح قصد دارد بسته‌های ویژه‌ای شامل: کتاب قصه کربلا، دستمال اشک، بیرق خانگی با شعار: «این خانه عزادار حسین است»، عکس کارتی شهید سلیمانی و کتاب‌های منتخب و برگزیده با ایام محرم و صفر را در بستنه بندی متناسب آماده و با شرایط ویژه در اختیار مخاطبین عزیز قرا دهد.

در این ایام خاص که چند و، چون برگزاری مراسم عزای حسینی به دلیل شیوع کرونا در ابهام است و مردم خلوت بیشتری را تجربه می‌کنند قطعا طرح «خانواده حسینی» می‌تواند مهمان خلوت محرم مخاطبان باشد.

بسته‌های ویژه «ما ملت امام حسینیم» از امروز با شرایط ویژه و همچنین تخفیف تابستانه کتاب در سایت رسمی انتشارات قابل عرضه می‌باشد.

علاقه‌مندان جهت تهیه این بسته‌ها می‌توانند از طریق درگاه اینترنتی nashreshahidkazemi.ir و یا ارسال کلمه «ما ملت امام حسینیم» به سامانه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ اقدام نمایند.

منبع خبر

پویش ملی «ما ملت امام حسینیم» آغاز شد بیشتر بخوانید »