مجاهدت

نوشتن درباره آزادگان صبر و تحمل می‌خواهد

به گزارش مشرق، در رابطه با جایگاه اسرا و آزادگان در ادبیات دفاع مقدس به گفت‌وگو با سیدقاسم یاحسینی، چهره ‏شناخته شده در ادبیات دفاع مقدس پرداختیم. نگاه یاحسینی همواره انتقادی و زبانش صریح و ‏بی‌پرده است‎.

یاحسینی یکی از پرکارترین مورخان بوشهری به شمار می‌رود و از سال ١٣٧٠ تاکنون نزدیک به ‏هفتاد جلد کتاب در زمینه‌های خاطره‌نویسی و تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی و تاریخ روشنفکری در ‏ایران منتشر کرده است. از این مورخ بوشهری رساله‌ها و کتاب‌های چندی به زبان‌های انگلیسی و ‏فرانسه ترجمه شده است. از جمله آثار وی در زمینه دفاع مقدس می‌توان به «پنهان زیر باران»، ‌‏«یک دریا ستاره»، «مهمان فشنگ‌های جنگی»، «شلیک آخر»، «زیتون سرخ»، «دنیا علیه ایران؛ ‏توهم یا واقعیت» و «کمان زنانه» اشاره کرد‎.‎
روند انتشار کتاب‌های مربوط به خاطرات آزادگان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چه تعداد از کتب دفاع ‏مقدس به مقوله اسرا پرداخته‌اند؟‎
کتاب خاطرات اسرا یا آزادگان چون مشمول مجموعه خاطرات رزمندگان می‌شود، درواقع همان ‏وضعیت دیگر آثار را دارد و خوشبختانه تعداد قابل توجهی از کتاب‌ها در این زمینه منتشر شده است ‏و با توجه به اینکه در سال‌های اخیر متولی خاص هم پیدا کرده، این کتاب‌ها با جدیت منتشر ‏می‌شود، اما اینکه چه تعداد مخاطب دارد، چقدر خوانده می‌شود و تا چه حد جذابیت دارد، بحث ‏جداگانه‌ای می‌طلبد، ولی آثاری که در این زمینه منتشر شده به لحاظ کمیت تقریباً رضایتبخش ‏است‎.

چرا تاریخ نگاری اسارت و خاطرات اسرا مهم است؟‎
جنگ تحمیلی لایه‌های مختلفی دارد، همان‌طور که ما رشادت‌ها و قهرمانی‌ها را در جبهه‌ها سراغ ‏داریم، همان صبر، تحمل و بردباری را در اسارتگاه‌ها داریم، یعنی باورم این است که بخش عظیمی از ‏مقاومت‌ها و حماسه‌ها در همین اسارتگاه‌ها رقم خورده و بخاطر همین هم این موضوع مهم است و ‏باید مورد توجه قرار گیرد. افزون بر اینکه نوع ادبیات اردوگاهی یا بازداشتگاهی، ژانر مهمی است که ‏بر اساس آن فیلم‌ها و سریال‌های مهیجی می‌سازند‎.

سریالی با موضوع بازداشتگاهی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از تلویزیون پخش می‌شد و ‏خاطرم هست با اینکه سن کمی داشتم با اشتیاق این سریال را دنبال می‌کردم در حالیکه یک ‏سریال بازداشتگاهی بود و جذابیت نمایی نداشت، اما اینقدر محتوای آن جذاب بود که حتی کودکان ‏را به خود جذب می‌کرد، بنابراین ادبیات بازداشتگاهی ژانر بسیار قوی است. هم در زمینه ‏خاطره‌نگاری، هم رمان و هم سینما صدها فیلم، سریال و مستند درباب این قضایا در مغرب زمین ‏ساخته شده است، اما متأسفانه ما همچنان منتظر تولید یک سریال جذاب در باب اردوگاه در ‏کشورمان هستیم، هرچند تلاش‌هایی شده و قابل تقدیر هم هست، ولی آنچنان که باید و شاید ‏سهم اسرا در این قضیه ادا نشده، در زمینه نویسندگی نیز باورم این است که کتاب‌های خاطرات ‏خوبی منتشر شده، اما در زمینه رمان و فیلم سینمایی خیلی کار داریم که باید انجام دهیم‎.

آیا به آن چیزی که حق و شایسته اسرای ماست در کتب و آثار مربوط به دفاع مقدس توجه شده ‏است؟‎
در زمینه خاطره‌نگاری می‌توان گفت که این حق ادا شده است، هرچند که این‌ تعداد آثار، تحمل یک ‏روز اسارت را نیز پاسخگو نیست، اما در زمینه تولید رمان‌های اختصاصی و همچنین ادبیات کودکان و ‏فیلم و سریال، ما هنوز خیلی کار برای انجام دادن داریم، خصوصاً در زمینه ادبیات کودکان واقعاً ‏کم‌کاری کردیم و در این زمینه نتوانستیم پیام بچه‌ها را در اردوگاه‌های مخوف عراقی به نسل جدید ‏منتقل کنیم‎.

از بین کتاب‌های خاطره‌نگاری دفاع مقدس، مستند و رمان در حوزه ‏اسارت و بازگشت آزادگان کدام آثار به واقعیت نزدیک‌تر است؟‎
از صددرصد واقعیت، ۶۰ تا ۷۰ درصد واقعیت‌ها را در این کتاب‌ها مشاهده می‌کنیم، البته یک ‏سلسله واقعیت‌های تلخ مانند تسلیم شدن، خودفروختن و دیگرفروشی هم وجود دارد که در کتاب ‏خاطرات کمتر به آنها پرداخته شده که دوستان تعمد داشتند که به این حوزه نپردازند، اما در دیگر ‏موارد کارهای قوی و خوبی سراغ داریم‎.

نویسندگان دفاع مقدس در حوزه خاطره‌نگاری با چه چالش‌هایی ‏مواجه‌اند؟‎
این روزها نویسندگان با یک سلسله محدودیت‌هایی در واقع‌نگاری مواجه هستند، معمولاً اسرا به ‏دلیل تحمل سختی‌ها در سال‌های طولانی، کمتر صبور هستند و کار با آنها دشوار است و کسی ‏که می‌خواهد مسئولیت این بخش را بر عهده بگیرد باید با صبوری، حلم و تحمل محدودیت‌ها، کار را ‏پیش ببرد‎.

در خارج از کشور خاطره‌نگاری جنگ خیلی طرفدار دارد، چرا در ایران ‏این گونه نیست؟‎
دلیلش این است که خاطره‌نگار در مرحله اول باید نویسنده باشد و از این نظر در کشورمان دچار ‏کمبود هستیم، ما نویسنده خوب، خوش‌قلم، آگاه و مطلع، هم از جنگ، هم از فنون نویسندگی و ‏هم آگاه از تاریخ و علوم اجتماعی کم داریم، بخاطر همین کتاب‌هایی که منتشر می‌شود یک ‏سلسله وقایع‌نگاری ساده است که حتی از عهده ثبت خاطرات راوی هم بر نمی‌آیند و غالباً هم یک ‏یا دو بار چاپ می‌شوند و بعد فراموش خواهند شد‎.

این مشکل و آسیب‌شناسی در دیگر حوزه‌ها هم مثل کتاب سرگذشت شهدا بیداد می‌کند، ما ‏خیلی باید تلاش کنیم تا نسل نویسنده پرورش دهیم که متأسفانه در مراکز دولتی اصلاً توجهی به ‏این امر نمی‌شود، شاید برخی مراکز محدود توجه داشته باشند تا نسل‌پروری کنند. در کل برنامه ‏مدونی برای خاطره‌نگاری وجود ندارد و همین هم باعث می‌شود که ما فرصت را از دست بدهیم‎.

بازاریابی کتاب‌های این حوزه با چه مشکلاتی مواجه است؟‎
به دلیل اینکه سطح خاطرات و نوشته‌ها غالباً پایین است و با استانداردهای حتی داخلی فاصله ‏دارد و گرافیک کارها هم بسیار کلیشه‌ای است و از همه مهمتر اسم‌هایی که روی کتاب‌ها گذاشته ‏می‌شود، اسم‌های تکراری و ملال‌آوری است، طبیعی است که کتاب‌های این چنینی با بازاریابی ‏بسیار پرچالشی روبروست و تقریباً می‌توان گفت که فروش ندارند، البته کتاب‌هایی مانند «پایی که ‏جا ماند» هم هستند که تاکنون ده‌ها بار چاپ شده است و همچنان هم مورد استقبال است‎.

در مجموع عوامل مختلفی در بازاریابی کتاب‌ها دخیل است. اولاً اینکه توزیع کتاب در ایران دچار ‏بحران است، نه فقط در حوزه دفاع مقدس در دیگر زمینه‌ها هم این مشکل وجود دارد و شاهد این ‏مدعا این است که در مملکت ۸۵ میلیون نفری، شمارگان کتاب‌ها به ۲۰۰ تا ۳۰۰ نسخه کتاب ‏کاهش پیدا کرده و این تعداد هم مدت زیادی طول می‌کشد تا بفروش برسد، ولی مسائلی مثل ‏اسم‌های نامناسب، نویسنده ضعیف، گرافیک پایین، عدم سیستم مناسب توزیع و همچنین دلزدگی ‏اجتماعی از دفاع مقدس و جنگ و مشکلات معیشتی ـ که این روزها مردم به دلیل مشکلات ‏اقتصادی اولین چیزی که در سبد خردیشان حذف می‌کنند کتاب است ـ مجموعه این عوامل موجب ‏شده که فروش و توزیع کتاب‌ها در حوزه دفاع مقدس و ادبیات اردوگاهی و بازداشتگاهی کاهش پیدا ‏کند‎.‎

منبع خبر

نوشتن درباره آزادگان صبر و تحمل می‌خواهد بیشتر بخوانید »

پایان اسارتی ۱۰ ساله

به گزارش مشرق، استان کرمانشاه در جنگ ایران و عراق یکی از مناطق محوری بود. در این جنگ که طولانی‌ترین جنگ در قرن بیستم و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود، به صورت رسمی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ به پایان رسید.

صدام این جنگ را یوم الرعد نام نهاد، اما در کشور ما دفاع مقدس لقب گرفت، دفاعی که ۲۸۸۷ روز طی هشت سال در وسعتی به طول ۱۳۵۲ کیلومتر انجام گرفت.

روز ۳۱ شهریورماه سال ۱۳۵۹ در حالی که فقط ۱۹ ماه و ۱۸ روز از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذشت، رژیم بعث عراق، جنگ زمینی، هوایی و دریایی علیه کشور را به بهانه پایبند نبودن ایران به قرارداد الجزایر، به شکل رسمی شروع کرد.

در دفاع مقدس هزار روز نبرد فعال صورت گرفت که ۷۹۳ روز حمله از سوی رزمندگان اسلام و ۲۰۷ روز از سوی ارتش متجاوز بعثی بود. در طول جنگ شمار ۳۸۱ هزار و ۶۸ نفر از نیروهای دشمن کشته یا زخمی شدند و ۷۲ هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام درآمدند.

در روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند.

پایان اسارتی ده ساله/آزاده هایی که مرگ را با چشم خود دیدند

ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مرداد ۶۹ تشکیل شده بود، تبادل حدود ۵۰ هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاه‌های دیگر برعهده گرفت. با این تفاوت که اسرای آن‌ها نظامی بودند و اسرای ما بیشتر بسیجی و غیرنظامی.

صبح روز ۲۴ مردادماه ناگهان تلویزیون عراق برنامه‌های عادی خود را قطع کرد و مجری آن با حالت هیجان زده گفت که تا لحظاتی دیگر بیانیه‌ای مهم قرائت خواهد شد، تا اینکه بعد از یک ربع مجری تلویزیون عراق دوباره در صفحه تلویزیون ظاهر شد و نامه صدام به رئیس جمهور ایران را قرائت کرد.

صدام که حمله ائتلاف ضد عراقی را قریب‌الوقوع می‌دید عاقبت مجبور شد مذاکرات صلح با ایران را به انجام برساند و کلیه درخواست‌های جمهوری اسلامی ایران را از جمله بازگشت به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، بازگشت به مرزهای رسمی و قانونی و مبادله و آزادی اسرای طرفین را پذیرفت و به اجرا درآورد.

بنی صدر خیانت کرد

توانا مسئول موسسه پیام آزادگان استان کرمانشاه در گفت‎ و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه، گفت: سال ۱۳۵۹ بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا خیانت کرد چون سپاه و ارتش آمادگی کامل را برای جنگ نداشتند و فکر نمی‌کردند عراق به این گستردگی حمله کند.

او گفت : صدام زمان حمله به ایران، ۱۸ شرط به عنوان پیش شرط برای ایران گذاشته بود که جزایر ابوموسی و تنگ بزرگ و کوچک و خوزستان ، قسمت‌های غرب شرط العرب و اروند رود و مزایای کشتیرانی در شرط العرب، به نفع عراق باشد و قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره و به ایران حمله کرد.

پایان اسارتی ده ساله/آزاده هایی که مرگ را با چشم خود دیدند

توانا ادامه داد: در یک وضعیت بسیار ضعیف بودیم انقلاب تازه پیروز شده بود ارتش ما یک ارتش انقلابی بود، اما منسجم نبود.

او افزود: صدام با این شرایط به ایران حمله کرد و قسمتی از قصرشیرین، دهلران در ایلام و خوزستان و از جمله مهمترین شهر یعنی خرمشهر را گرفت.

توانا گفت: عملیات نظامی عراق با این شکل به پیروزی رسید و ما ظرف ۲ تا ۳ سال توانستیم عراق را از اراضی خودمان بیرون کنیم.

او گفت: در سال ۱۳۶۹ دولت عراق و کسی که قرارداد الجزایر را پاره کرده بود اعلام کرد که تمامی شرایط ایران را پذیرفته حتی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را، که این نتیجه رهبری امام و زحمات رزمندگان ارتش و سپاه در جنگ بود که باعث شد عراق ضعف خود و شرایط جمهوری اسلامی ایران را بپذیرد.

پایان اسارتی ده ساله/آزاده هایی که مرگ را با چشم خود دیدند

اسارت اسرا دلیل خیانت خودی بود

غلامی اسیر ده ساله دفاع مقدس در گفت‎ و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه، گفت: در زمان جنگ به ما خیانت شد بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا اعلام کرده بود که اگر بتوانید از خودتان دفاع کنید فردا نیروهای کمکی می‌آید در حالی که فاصله سرپل ذهاب تا قصرشیرین ۲۶ کیلومتر بود ، سرپل ذهاب روز اول جنگ سقوط کرده بود و ما روز سوم در قصرشیرین مشغول جنگ بودیم.

او گفت: در قصرشیرین نه آب بود نه غذا ، ما در محاصره کامل بودیم.

غلامی افزود: شب سوم که نیروهای کمکی نیامدند و قصرشیرین بمباران شد در نزدیکی گردان ۲۱۷ در محاصره کامل عراق بودیم وقتی اسیر شدیم با سیم‌های خاردار دست‌ها را می‌بستند و چنان هول می‌دادند که دست و پاها می‌شکست و حتی ۴ نفر در منطقه رادیو و تلویزیون، همان لحظه شهید شدند.

او افزود: ابتدا ما را به دژبان مرکزی عراق بردند و بعد به رومادیان بردند که ۴ تا ۵ ماه آنجا بودیم، بعد به مدت ۳ تا ۴ سال در موصل یک بودیم که بعد از درگیری و اعتصاب به زندان الانبار اعزام شدیم و کلا حدود ده سال در اسارت به سر بردیم.

جنگی که ده سال اسارت به همراه داشت

موسوی مسئول ستاد آزادگان استان کرمانشاه در گفت‎ و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه، گفت: در تاریخ دوم مهر ۱۳۵۹ یعنی روز دوم جنگ زمانی که صدام حمله کرد با تعدادی از آزاده‌ها در منطقه شیرین آپ قصرشیرین به اسارت درآمدیم و بعد از ۳ روز راه به پادگان بغداد رسیدیم آنجا هم بعد از ۶ ماه به اردوگاه موصل اعزام شدیم و ۱۰ سال اسیر بودیم.

پایان اسارتی ده ساله/آزاده هایی که مرگ را با چشم خود دیدند

موسوی افزود: من به عنوان رئیس پیام آوران ایثار استان کرمانشاه و آزاده ده ساله و جانباز ۷۰ درصد می‌گویم در مدت ده سال اسارت غریب ۱۸۵۰ نفر در استان اسیر داشتیم اما آماری از تعداد کشته های زمان اسارت نمی توانم بدهم اما حدود ۵۰ نفر از منطقه غرب کشور که شامل کرمانشاه است شهید دادیم و به عنوان شهدای غریب آزاده در آنجا دفن شدند و بعد از شکست و سقوط دولت صدام، پیکر آنان به ایران بازگشت.

او افزود: بیشتر آزاده‌ها دچار بیماری‌های گوارشی و سل شدند به علت کثیف بودن هوا و تعدادی هم در بدو اسارت و طول اسارت شیمیایی شدند چون منطقه آلوده به مواد شیمیایی بود و یا پتوهای داده شده به آن‌ها آلوده بود. شوک‌های الکتریکی و تونل مرگ هم از نظر روحی و روانی آن‌ها را دچار مشکل کرد.

آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین کسان به قضای الهی بودند. اینان سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته بودند. آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسانیات رهایی یافته بودند.

امروز روز شادی ملت است، روزی که نه تنها خانواده های آزادگان خوشحال شدند بلکه تمام آزادگان جهان شاد بودند.

منبع: باشگاه خبرنگاران منبع خبر

پایان اسارتی ۱۰ ساله بیشتر بخوانید »

۱۰ قاب ماندگار از سالروز ورود آزادگان به کشور

به گزارش مشرق، دو سال و یک ماه پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برای پایان دادن جنگ عراق و ایران و پذیرش آن توسط حضرت امام(ره)، نخستین گروه از اسرای سرافراز ایرانی به کشورمان بازگشتند.

بدین ترتیب در گرماگرم تابستان، روز جمعه ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹ تبادل حدود ۵۰ هزار رزمنده سرافراز اسیر در زندان‌های بعثی با همین تعداد اسیر عراقی از طریق مرزهای زمینی و از مرز خانقین، قصرشیرین و راه‌های مورد توافق دیگر صورت گرفت.

بازگشت نخستین گروه از اسرا به کشور، موجی از شادی، شور و هیجان را در خانواده‌ها و شهرهای ایران ایجاد کرد. در این ایام آزادگان به آغوش پدر، مادر، همسر و فرزندان خود باز می‌گشتند و ملت ایران با استقبال گرم آنان را تا در منزلشان همراهی می‌کردندو به یکدیگر تبریک می‌گفتند.

آزادگان از دو موضوع، غم‌زده بودند یکی رحلت امام راحل (ره) و دیگری شهادت و مفقود بودن برخی یاران خود به خصوص برخی از آزادگانی که به شهادت رسیده بودند. آنان در اولین دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی ضمن اعلام بیعت با ایشان، ناراحتی خود از غیبت حضرت امام(ره) را اینگونه بازگو کردند: «ای سید حسینی، کو رهبرم خمینی؟»

در ادامه، ۱۰ تصویر ماندگار از آزادی اسرای ایرانی جنگ تحمیلی را از دریچه دوربین «ساسان مؤیدی» مرور می‌کنیم:

منبع: فارس منبع خبر

۱۰ قاب ماندگار از سالروز ورود آزادگان به کشور بیشتر بخوانید »

شهیدی که در سالگرد شهادتش زنده شد!

به گزارش مشرق، نرگس احمدپور نویسنده، خبرنگار و فعال اجتماعی شهرستان گچساران با بیان خاطره‌ای از ورود آزادگان به کشور این ‌گونه می‌گوید: پانزده ساله بودم که همسایه بویراحمدی ما دومین سالگرد شهادت پسرش را برگزار می‌کرد.

یادم هست حجله ای با تصاویر پسر جوانش مقابل ورودی خانه بر پا کردند که مزین به ریسه‌های رنگ رنگ، پارچه‌های سبز و گل و برگ درخت نخل بود. یک ظرف حنا و چند عود و شمع‌های ریز و درشتی که شب کوچه را پر از اندوه می‌کرد.

پدرش در عین جوانی مویش سفید شد و مادرش که زنی دست به خیر و بسیار متشخص بود آبرومندانه ترین مجلس در شان یک شهید را با مشارکت زنهای محله به پا کرد.

آن شب برنج و لپه و گوشت برای ناهار فردا تدارک دیده شد و سبزی‌ها توسط دخترهای جوان پاک و شسته شدند.

گر چه تمام محله برای خوب برگزار شدن این مراسم تلاش می‌کردند ولی حزن و اندوه نهفته در گلوی پدر و مادر جوان سخت همه را منقلب کرده بود.

شب خسته همراه مادر به خانه برگشتیم و چشمانم را بستم صبح روز بعد با صدای در زدن بی وقفه از خواب بیدار شدیم مادر سراسیمه در را باز کرد مادر همان جوان بود با حالتی پریشان ولی دلشاد خود را توی حیاط خانه انداخت و یک طاقه پارچه را توی دستانم گذاشت و گفت کریم دارد می‌آید کریم دارد می‌آید.

مادر هاج و واج مانده بود. طاقه گلدار و زیبایی بود. فکر کردم زن از شهادت پسرش سخت دچار اختلال حواس شده است. مادر لیوانی آب دستش داد. زنهای محله که آنها هم به ردیف با کار این همسایه با درهای خانه شان، بیدار شده بودند به حیاط خانه ما هجوم آوردند.

مادر بزرگم هم رسید. پرسید چه شده زن، امروز سالگرد پسر رشیدت است خدا روحش را شاد کنه این چه حالیه؟ زن دست به دهان برد و کل زد.

آن قدر بلند و شروع کرد به رقصیدن. مادر بزرگ به صورتش چنگ زد گفت یا باب الحوایج این زن دیوانه شده زنها دستش را گرفتند مادر پرسید زن حرفی بزن بگو این چه حالی است که داری؟.

زن گفت؛ کریمم آزاد شده امروز داره میاد. امشب میهمان دارم. امشب حجله دلشادی پسرم را دارم. پسرم زنده است پسرم اسیر بود. همین الان به ما خبر دادند.

مادر بزرگ فریاد زد یاحسین یا حسین فاطمه. زنها کل زدند و صورت مادر کریم را بوسیدند. مادر کریم رو به من گفت دخترم الهی خیر ببینی امروز میهمان‌های زیادی دارم روبالش و تعدادی ملحفه برایم بدوز.

دلشاد از خبر خوب آزادی برادر همکلاسی‌ام پای چرخ نشستم. آن سال،کلاس اول دبیرستان را تمام کرده بودم و با اجازه پدر به کلاسهای خیاطی می‌رفتم. هیچوقت آن روز پر از معجزه را فراموش نمی‌کنم.

کریم پس از دو سال ناپدید شدنش در یک عملیات که پلاک و خبر شهادتش را آورده بودند اینک در میان هلهله هم محله‌ای ها به خانه پدری برگشته بود.

خانه‌ای که شب گذشته حجله جوانی شهید را بر ورودی کوچه داشت و حالا سراسر محله برای او و چند آزاده دیگر چراغانی و ریسه بندی شده بود و دستهای روبه آسمان مردان و زنان محله و نماز دسته جمعی برای شکرگزاری.

سی سال گذشت. سی سال از بیست و ششم مُرداد سال شصت و نُه را ورق زدیم آیا به این عزیزان که ثانیه به ثانیه درد و رنج را تحمل کردند ادای دین کرده‌ایم؟

منبع: فارس منبع خبر

شهیدی که در سالگرد شهادتش زنده شد! بیشتر بخوانید »

چگونه آن 23 نفر صدام را ناکام گذاشتند

به گزارش مشرق، ۲۳ نفر یا بیست و سه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند.

این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و اکثراً از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در اردیبهشت ۱۳۶۱ در مرحله مقدماتی عملیات بیت‌المقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند.

صدام پس از آگاهی از این موضوع و دیدن گزارش اسارت قوای ایرانی به دلیل شکست در خرمشهر سعی می‌کند از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهره‌برداری تبلیغاتی کند و دستور می‌دهد که آن‌ها را از بقیه اسرا جدا کنند و به کاخ وی بیاورند.

در دیداری که این نوجوانان با شخص اول کشور عراق داشتند وی سعی می‌کند تا با ناراحت شدن از این موضوع که اینها کودکانی بیش نیستند که به زور به جنگ فرستاده شدند، با آن‌ها احساس همدردی کند.

در همان زمان صدام به دختر کوچکش «حلا» می‌گوید که شاخه گل‌هایی را به آن‌ها بدهد و بعد با آن‌ها عکس یادگاری می‌گیرد و می‌گوید که بزودی با موافقت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ آن‌ها را به ایران برمی‌گرداند.

مطبوعات عراق پس از این ماجرا فیلم‌ها و عکس‌هایی از آن‌ها منتشر می‌کنند و در تیتر روزنامه‌های عراق جمله معروف صدام را می‌نویسند: «کل اطفال العالم اطفالنا» همه بچه‌های دنیا بچه‌های ما هستند.

این ۲۳ نفر که در موضع انفعالی قرار گرفته بودند اعتصاب غذا می‌کنند تا به جمع دیگر اسیران بازگردند و در نهایت پس از اتفاقات زیادی به خواسته خود رسیدند، ولی تا روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ در اسارت ماندند.

ابوالفضل محمدی رزمنده زنجانی که جزو آن 23 نفر بوده است، در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در زنجان گفت: پس از رفتن به جبهه و اسارت از سوی نیروهای عراقی و زخمی شدن و نقل و انتقال از بصره به بغداد، صدام که به دنبال یک کار تبلیغاتی بود، اسرای کم سن و سال‌تر را از بقیه اسرا جدا کرد.

این رزمنده با اشاره به اینکه در مدت اقامت در آن اتاق، دشمن به عناوین مختلف در تلاش برای یک شوی تبلیغاتی بود، اضافه کرد: در آن زمان قول‌های بسیاری به اسرای کم سن و سال که همان 23 نفر بودیم می‌دادند، که وعده زیارت رفتن از جمله آن بود.

وی با اشاره به اینکه فیلم و مصاحبه در بغداد حدود یک هفته ادامه داشت تا اینکه اسرا را به کاخ صدام منتقل کردند، گفت: در زمان انتقال به کاخ همه وسایل اسرا را از آنها گرفتند و به محلی منتقل کردند که فرماندهان نظامی در آنجا بودند.

محمدی با اشاره به اینکه صدام با این شوی تبلیغاتی به دنبال پناهنده کردن ما بود تا به اهداف خود برسد، اضافه کرد: ما وقتی شیطنت و توطئه دشمن را فهمیدیم به دنبال این بودیم که چطور می‌توانیم جلوی این کار را بگیریم.

وی با بیان اینکه برای پایان این شوی تبلیغاتی اعتصاب غذا کردیم و درخواست حضور صلیب سرخ را دادیم، افزود: در آن مدت همه 23 نفر یک صدا بودند و هیچ کدام ذره‌ای خستگی به خود راه ندادند و این انتخاب ما بود.

این رزمنده با اشاره به اینکه نتیجه انتخابی که ما 23 نفر در آن مقطع کردیم هشت سال و چهار ماه اسارت بود، اضافه کرد: این امر موجب شد که خواسته ما برآورده شود و نقشه دشمن ناکام مانده و به نفع نظام جمهوری اسلامی رقم بخورد.

محمدی با اشاره به اینکه در نهایت همین 23 نفر به میان سایر اسرا رفتند و در شهریور سال 69 به ایران بازگشتیم، گفت: در این مدت خاطرات بسیاری برای آن 23 نفر شکل گرفت که بسیار خاطره‌انگیز بود.

وی با اشاره به اینکه دورهمی آن 23 نفر پس از آزادی چندین بار شکل گرفته است، اضافه کرد: در این مدت خاطرات بسیار زیادی برای همه ما شکل گرفت.

وی افزود: شاید امروز انجام برخی از کارهایی که در آن زمان شکل گرفت، عقلانی نباشد، اما آن زمان آن 23 نفر هدف داشتند و راجع به آن هدف کارشان درست بوده است.

محمدی با اشاره به اینکه اسارت سختی خاص خودش را داشت و البته ما می‌توانستیم اسارتی راحت‌تر از آن داشته باشیم، گفت: ما برای اینکه دشمن به خواسته خود نرسد، این کار را انجام دادیم.

وی شرایط کنونی و کرونایی کشور را شبیه دفاع مقدس عنوان کرد و افزود: برای رسیدن به هدف باید تلاش کرده و باید با دشمن جنگید، و رزمندگان دفاع مقدس با این فضا ناآشنا نیستند، چرا که در آن زمان هم طعم قرنطینه را چشیدند.

محمدی با اشاره به اینکه پس از هر سختی آسانی است، اضافه کرد: باید برای راحتی پس از کرونا همه دست به دست هم داده و تلاش کنند.

منبع: فارس منبع خبر

چگونه آن 23 نفر صدام را ناکام گذاشتند بیشتر بخوانید »