مجاهدت

«حاج قاسم» روز قبل از شهادتش چه جلسه مهمی داشت؟ + عکس

به گزارش مشرق، زینب سلیمانی دختر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در صفحه اینستاگرام خود، روایتی خواندنی از آخرین فعالیت‌های پدر شهیدش را یک روز پیش از شهادت از زبان مسئول ستاد لشکر فاطمیون منتشر کرد.

در متن این پست آمده است:

“آخرین روز «شهیدحاج قاسم» در سوریه چگونه گذشت؟

مسول ستاد لشکر فاطمیون به روایت آخرین ساعات زندگی شهید سردار حاج قاسم سلیمانی پرداخته است و از حال و هوای آن روز می‌گوید.
صبح روز جمعه ۱۳ دی ماه در پی حمله هوایی نیروهای آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد، سردار سپهبد پاسدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چند تن از همراهان وی از جمله فرماندهان و رزمندگان حشد الشعبی، به شهادت رسیدند.


مسول ستاد لشکر فاطمیون، ضمن انتشار تصویری از آخرین عکس یادگاری رزمندگان جبهه مقاومت با سردار حاج قاسم سلیمانی، به روایت آخرین ساعات زندگی این فرمانده جبهه مقاومت پرداخته که در ادامه متن آن آمده است:
پنج‌شنبه (۹۸/۱۰/۱۲)
ساعت ۷ صبح
دمشق
با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم.
هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد.
ساعت ۷:۴۵ صبح
به مکان جلسه رسیدم.
مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در #سوریه حاضرند.
ساعت ۸ صبح
همه با هم صحبت می‌کنند… درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود.
با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند
دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند…
هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید.
همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین!
همیشه نکات را می‌نوشتیم، ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.
گفت و گفت… از منشور پنج‌سال آینده… از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد… از شیوه تعامل با یکدیگر… از…
کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی…

سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه
آن‌هایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما پنج‌شنبه اینگونه نبود… بارها صحبتش قطع شد، ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه…
ساعت ۱۱:۴۰ ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد”.

منبع خبر

«حاج قاسم» روز قبل از شهادتش چه جلسه مهمی داشت؟ + عکس بیشتر بخوانید »

زندگی ماجراجویانه «مرتضی کریمی» چگونه نوشته شد؟

به گزارش مشرق، محمدحسین علیجان‌زاده روشن پیرامون مضمون کتاب «بر مدار حرم» گفت: کتاب «بر مدار حرم» خاطرات شهید مرتضی کریمی شالی مدافع حرم حاضر در یگان صابرین تیپ الزهرا لشکر ۱۰ «سیدالشهدا (ع)» است، این شهید بزرگوار دی ماه ۹۴ در خان‌طومان به شهادت رسید.

وی در همین راستا ادامه داد: کتاب «بر مدار حرم» در سه فصل به زندگی و خاطرات شهید مرتضی کریمی شالی پرداخته است، در این کتاب خاطرات اعضای خانواده، دوستان، هم‌رزمان و فرماندهان از زندگی و فعالیت‌های این شهید آمده و کتاب با وصیت نامه و تصاویر دوره‌های مختلف زندگی شهید به پایان می‌رسد.

علیجان‌زاده در مورد ویژگی‌های شهید مرتضی کریمی بیان کرد: شهید مرتضی کریمی شالی یکی از جوانان فعال فرهنگی خصوصا در محله خود بود، فردی فعال در پایگاه که تعداد زیادی از جوانان را به خود همراه می‌کرد، وی دوستان بسیاری را در کنار خود جمع کرده بود، دوستان هم محلی که مسیر زندگی خود را به شیوه‌ای متفاوت در پیش گرفته بودند، اما شهید کریمی با آنها دوست می‌شد و پس از آشنایی آنان را به پایگاه بسیج محله می‌آورد، رفتار خوب او باعث شده بود بچه‌های محله که بیشتر آن‌ها دوست شهید مرتضی کریمی بودند با پایگاه آشنا و خود از فعالان آنجا شوند، در عین حال بسیاری از جوانان محله خود را به هیات‌های مذهبی وارد کرد و راه را برای حرکت این جوان به سوی «اهل بیت (ع)» باز می‌کرد.

وی به بخشی از کتاب «بر مدار حرم» اشاره و ابراز کرد: فعالیت‌های اجتماعی شهید مرتضی کریمی و کمک به کسانی که دچار آسیب‌های اجتماعی شده بودند به حدی بود که تعداد قابل توجهی از آنان هم‌رزم شهید مرتضی کریمی شدند و بسیاری علاقمند به هیات‌های «اهل بیت (ع)» گشتند، در عین حال کسانی که توان مالی مناسبی نداشتند و در معرض آسیب اقتصادی و اجتماعی بودند نیز با کمک‌های شهید مرتضی کریمی در شرایط بهتری قرار می‌گرفتند.

علیجان‌زاده علت نامگذاری کتاب به عنوان «بر مدار حرم» را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: شهید مرتضی کریمی شالی علاقه فراوانی به زیارت مکان‌های متبرک داشت، لذا در از بسیاری موارد با دوستان خود عازم مشهد، قم و کربلا می‌شد، وی در این مسیر با افراد زیادی آشنا و همراه شده بود که خاطرات فراوانی برای او داشت.

وی پیرامون کتاب «بر مدار حرم» بیان کرد: شهید مرتضی کریمی فرمانده گردانی شد که آخرین عملیاتش را در آن انجام داد، او پیش از شهادتش به دوستان و هم‌رزمانش خبر شهادتش را اعلام کرده بود، به نحوی که برخی از دوستانش می‌دانستند که این آخرین بار است که او را می‌بینند.

وی آثار سازنده فعالیت‌های شهید مرتضی کریمی را بیان و ابراز کرد: زندگی ماجراجویانه شهید مرتضی کریمی اثرات مثبتی بر دوستان وی داشت، همچنین تاثیرات فرهنگی فعالیت او نیز در مدت زمان حضورش در پایگاه امنیتی بسیج محله با عنوان پایگاه «امام علی (ع)» قابل توجه بود.

علیجان‌زاده پیام کتاب «بر مدار حرم» را مطرح و خاطرنشان کرد: نگاهی به سبک زندگی شهید مرتضی کریمی درس‌های بسیاری را برای ما در بردارد، الگوبرداری از فردی فرهنگی که تلاش‌های بسیاری را در راستای هدایت و راهنمایی آسیب دیدگان اجتماعی و نوجوانان کرده بسیار ارزنده است.

منبع: میزان منبع خبر

زندگی ماجراجویانه «مرتضی کریمی» چگونه نوشته شد؟ بیشتر بخوانید »

راز محبوبیت «حاج قاسم» از زبان یک سردار

به گزارش مشرق، سردار حسین معروفی در آیین بزرگداشت روز خبرنگار با بیان خاطره‌ای از شهید قاسم سلیمانی اظهار داشت: بعد از جلسه‌ای حاج قاسم من را به خانه خود دعوت کرد و با اصرار من را به خانه برد.

وی با اشاره به اینکه بعد از صرف شام که پنیر و گردو و عسل بود و لذت عجیبی داشت به اتاق او رفتیم گفت: حاج قاسم بسیار ساده‌زیست بود و خودش پذیرایی می‌کرد.

فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان بیان کرد: شهید سلیمانی در اتاق به من گفت "حسین! از خدا یک چیز خواستم؛ خواستم که خدایا اگر من بخواهم به انقلاب اسلامی خدمت کنم باید خودم را وقف انقلاب کنم."

وی در ادامه افزود: حاج قاسم آن شب به من گفتند "از خدا خواستم اینقدر به من مشغله بدهد که حتی فکر گناه هم نکنم."

سردار معروفی گفت: انسان اگر پاکیزه و با گناه بیگانه شد می‌شود سلمان فارسی، می‌شود مالک اشتر و می‌شود حاج قاسم سلیمانی عزیز که عرب و فارس به او ارادت دارند.

وی با بیان اینکه حاج قاسم دعا می‌کرد "خدایا من را پاکیزه بپذیر و برای این دعا گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت" تصریح کرد: پاکیزگی حاج قاسم بود که باعث شد میلیون‌ها نفر با پوشش متفاوت و با سلیقه‌های مختلف جناحی در تشییع جنازه او حضور یافته، ضجه می‌زدند و گریه می‌کردند.

منبع: تسنیم منبع خبر

راز محبوبیت «حاج قاسم» از زبان یک سردار بیشتر بخوانید »

روایتی از شهادت سردار حسین همدانی

به گزارش مشرق، سرگذشت‌نامه استاد جنگ‌های نامتقارن محور مقاومت، پرچم‌دار رشید سپاه محمد رسول‌الله؛ شهید حسین همدانی که در پاییز ۱۳۹۴ با تحقیق و نگارش گل‌علی بابایی و به همت نشر ۲۷ بعثت و انتشارات صاعقه منتشر شده بود.

«پیغام ماهی‌ها» اولین کتابی است که بعد از شهادت حسین همدانی درباره این شهید منتشر شد. این کتاب در ۵۱۱ صفحه نوشته شده و از زبان شهید همدانی روایت شده است؛ از کودکی، ساده و روان. هر لحظه ترغیب می‌شویم که بیشتر از شهید همدانی بدانیم و این یکی از ویژگی‌های کتاب است.

«پیغام ماهی‌ها» به‌عنوان اثر برگزیده سیزدهمین جایزه جلال آل احمد و اثر تحسین شده کتاب سال ۱۳۹۵ انتخاب شده است.

علاقه‌مندان می‌توانند تا ۳۰ آذر ۹۸ این کتاب ارزشمند را به‌صورت تلفنی از طریق شماره ۶۶۹۶۴۰۷۱ با ۲۰درصد تخفیف سفارش دهند.

منبع: میزان منبع خبر

روایتی از شهادت سردار حسین همدانی بیشتر بخوانید »

پیام منافقین به صدیقه رودباری

به گزارش مشرق، عفت دیابی که در جلسه کمیته خانواده، زنان، کودک و نوجوان چهلمین سالگرد دفاع مقدس استان سمنان سخن می گفت، توضیح داد: «شهیده صدیقه رودباری» به‌عنوان شهید شاخص استان سمنان در سال جاری برگزیده شده است که با برنامه‌ریزی‌های اصولی برای افزایش شناخت اقشار مردم از رشادت‌های این بانوی شهیده اقدام خواهد شد.

وی از اجرای طرح دیوارنگاره ویژه شهیده رودباری در برخی از نقاط شهری استان سمنان خبر داد و افزود: چاپ و نشر خاطرات زنان ایثارگر از دیگر برنامه‌های کمیته زنان، خانواده، کودک و نوجوان چهلمین سالگرد دفاع مقدس در استان سمنان است. استان سمنان ۱۷ شهیده زن را تقدیم میهن و انقلاب اسلامی کرده است و رشادت‌های این بانوان فرهیخته زبان زد در کشور است.

مروری بر زندگی شهید صدیقه رودباری

به گزارش ایسنا، صدیقه رودباری ۵ خرداد سال ۵۹، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیت های جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد.در بانه هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می داد.در روستاهایی که پاکسازی می شدند،کلاس های عقیدتی وقرآن بر گزار می کرد.با توجه به شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان، دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد.

در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانم ها بود. علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که «اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم.»

رورز ۲۸ مرداد سال ۵۹، روزی بود که صدیقه و دوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند، در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند. در همین هنگام دختری وارد جمع سه نفره شان شد. صدیقه قاتل خود را می شناخت. گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت و مستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد.

منبع: ایسنا منبع خبر

پیام منافقین به صدیقه رودباری بیشتر بخوانید »