مجاهدت

جوانی که برای یک فتوای «خمینی کبیر» شهید شد + عکس

به گزارش مشرق، «احمد سلمان رشدی» در خانواده‌ای مسلمان در هند به دنیا آمد، در ۱۳ سالگی به انگلستان مهاجرت کرد و تبعه انگلستان شد. سلمان رشدی که تا پیش از انتشار کتاب «آیات شیطانی» ۴ رمان و ۲ فیلمنامه منتشر کرده بود، عضو هیئت انستیتو فیلم انگلستان، عضو هیئت مشاورین انستیتو هنرهای معاصر و عضو انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان است. رشدی اولین بار با نوشتن کتاب «بچه‌های نیمه‌شب» به شهرت رسید و جایزه بوکر را دریافت کرد. داستان‌های سلمان رشدی اغلب در سبک رئالیسم جادویی نوشته شده‌اند که گونه‌ای مبتنی بر حضور شخصیت‌ها و رخدادهای غیرواقعی در بستر واقعیت است.

فتوای امام خمینی؛ پایان زندگی رشدی

سال ۱۳۶۷ سلمان رشدی با کتابش، یک بار دیگر در ایران خبرساز شد. این بار اما، صحبت از کتابی بود که سراسر آن اهانت به پیامبر اسلام(ص) بود. کتاب توهین‌آمیز و ضداسلامی «آیات شیطانی» علاوه بر آنکه اعتراضات فراوانی در سراسر جهان برانگیخت، به زندگی آرام سلمان رشدی نیز پایان داد. یکی از درونمایه‌های اصلی داستان آیات شیطانی مبتنی بر افسانه دروغین «غرانیق» است که در برخی کتب از جمله تاریخ طبری ذکر شده و مسلمانان در طول تاریخ همواره آن را دروغین خوانده‌اند.

کمتر از یک ماه پس از انتشار آیات شیطانی، ورود و فروش آن در هند ممنوع شد. کشورهای بنگلادش، سودان، آفریقای جنوبی و سریلانکا نیز انتشار آن را ممنوع اعلام کردند.

اما این همه ماجرای اعتراض به نویسنده این کتاب سخیف و موهن نبود. امام خمینی رحمةالله‌علیه در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ بی آنکه نامی از نویسنده «آیات شیطانی» ببرند، فتوای ارتداد و اعدام سلمان رشدی و ناشران مطلع از آن را صادر فرمودند: «مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام می‌باشند.»

در پیام امام(ره) همچنین تاکید شده بود: «از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است ان‌شاءالله.»

صدور فتوای اعدام سلمان رشدی، زندگی او را وارونه ساخت و با اعلام آمادگی مسلمانان نقاط مختلف جهان، وزارت کشور انگلستان مسئولیت حفاظت از جان سلمان رشدی را بر عهده گرفت.

خدمتکاری که مصطفی مازح را لو داد

فتوای امام(ره) بازتاب‌های رسانه‌ای بسیار یافت و اقدامات بسیاری در عمل به این فتوا انجام شد. «مصطفی محمود مازح»، جوان لبنانی‌الاصل که تبعه فرانسه هم بود، را می‌توان اولین کسی دانست که برای اجرای این فتوا تلاش کرد و در ۱۴ مرداد ۱۳۶۸ یعنی کمی بیش از ۶ ماه پس از صدور فتوای امام خمینی رحمةالله‌علیه، به محل اختفای سلمان رشدی وارد می‌شود.

مصطفی با شناسایی هتل محل اقامت سلمان رشدی، قصد اقامت ۴ روزه در آن هتل می‌کند. در روز سوم پس از آن‌که از یک زن خدمتکار درباره رفت و آمدهای سلمان رشدی سوالاتی می‌کند، مورد سوءظن قرار می‌گیرد و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی انگلستان وارد هتل می‌شوند. او گرچه به دلیل انفجار زودهنگام بمب موفق به اجرای فرمان امام نشد، اما آغازگر حرکتی در جهت مبارزه همه جانبه مسلمانان جهان با توهین به اسلام و پیامبر عظیم‌الشان آن شد و سبب شد تا موج ممنوعیت انتشار آیات شیطانی، کشورهای دیگری همچون کنیا، تایلند، تانزانیا، اندونزی، سنگاپور و حتی ونزوئلا را هم دربربگیرد.

جوانی ۲۲ ساله که شیفته امام خمینی بود

مصطفی محمود مازح چند بار به ایران سفر کرده بود و به امام خمینی رحمةالله‌علیه عشق می‌ورزید. وصیت‌نامه مازح به خوبی می‌تواند این شیفتگی و شیدایی را نشان دهد: «هرگز روزهای مقدس زندگی با تو را فراموش نخواهیم کرد. دستورات تو را در هر زمان و مکان اجرا خواهیم کرد. شجاعت تو در برابر دشمنان را همیشه به یاد خواهیم آورد. در روز برگزاری نماز در قدس شریف، تو را به یاد مردم جهان خواهیم آورد.»

مصطفی، آن‌چنان که از سنگ قبر او پیداست، یک روز پس از شهادت ۲۲ ساله می‌شده است. خانواده او پس از ۸ ماه تلاش و پیگیری توانستند پیکر او را از انگلستان به خاک لبنان منتقل کنند. مصطفی در سال ۱۳۶۹ شمسی و مصادف با دوم ماه مبارک رمضان در یکی از روستاهای جنوب لبنان در حالی به خاک سپرده شد که پیش از شهادت با دختری از اهالی جبل عامل عقد ازدواج بسته بود؛ عقدی که تنها ۱۵ روز طول کشید و هیچ گاه به ازدواج نینجامید.

محمود حسین مازح، پدر مصطفی، که خود در روستای «طیرفلسین» در جنوب لبنان متولد شده، می‌گوید که برای تجارت ساکن آفریقا بوده و مصطفی در «گینه کوناکری» متولد شده است. مصطفی ۵ برادر و ۲ خواهر داشته و آخرین فرزند خانواده بوده است.

ناشرانی که به سزای کارشان رسیدند

در راستای اجرای حکم امام خمینی درباره همه کسانی که دستی در انتشار این کتاب داشته‌اند، در سال ۱۹۹۱ میلادی، هیتوشی ایگاریشی مترجم ژاپنی آیات شیطانی در توکیو با ضربات چاقو کشته شد. مترجم ایتالیایی کتاب هم در میلان مورد حمله قرار گرفت. ناشر نروژی کتاب، در سال ۱۹۹۳ مورد حمله قرار گرفت.

«عزیز نسین» مترجم ترکی کتاب در هتلی در شهر سیواس ترکیه مورد حمله قرار گرفت اما توانست از هتل فرار کند. سردبیر مجله خلق چاپ سلیمانیه که بخشی از ترجمه کردی این کتاب را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرد، هدف حمله مسلحانه قرار گرفت. برمک بهداد، مترجم کردی کتاب هم به طور پنهانی زندگی می‌کند؛ چرا که علاوه بر فتوای امام خمینی رحمةالله‌علیه، برخی از روحانیون سلیمانیه و اربیل، حکم قتل وی را صادر کرده‌اند.

حتی اگر زاهد زمان شود..

پس از صدور فرمان امام مبنی بر وجوب قتل سلمان رشدی، به تدریج شایعاتی به گوش رسید که حاکی از لغو حکم اعدام در صورت عذرخواهی او بود. امام خمینی رحمةالله‌علیه در واکنش به اینگونه شایعات در ۲۹ بهمن ۱۳۶۷ پیامی صادر و تاکید فرمودند: «سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال و تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند.»

سلمان رشدی ۱۹ فوریه ۱۹۸۹ برابر با ۳۰ بهمن ۱۳۶۷ بیانیه‌ای منتشر کرد و گفت: «به عنوان نویسنده کتاب آیات شیطانی، متوجه شده‌ام که مسلمانان در بسیاری از نقاط جهان با انتشار رمان من آزرده و ناراحت شده‌اند. من عمیقا متاسفم از اینکه این کتاب پیروان مخلص اسلام را آزرده است. زندگی در جهانی که بسیاری از ادیان در آن حضور دارند، به ما یادآوری می‌کند که باید به حساسیت‌های آنها احترام بگذاریم.» عذرخواهی از ترس جان اما فایده‌ای نداشت و سلمان رشدی همچنان در زندانی بزرگتر از سلول‌های انفرادی و در ترس هر روزه از مرگ نفس می‌کشد.

او حالا ۳۲ سالی می‌شود که سایه مرگ را هرروز بالای سر خود می‌بیند.سایه‌ای که تا پایان عمر این نویسنده مرتد، او را رها نخواهد کرد.

منبع: مهر منبع خبر

جوانی که برای یک فتوای «خمینی کبیر» شهید شد + عکس بیشتر بخوانید »

دختری که مرد عمل بود + عکس

به گزارش مشرق، عاشقانه‌ای برای ۱۶ ساله‌ها روایت شخصیت دختری نوجوان است. دختری که تمام تلاشش را به کار می‏بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه ای رخ می دهد و او را در رسیدن به خواسته اش کمک می‌کند. انفجاری که در سال ۱۳۸۷ در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، نقطه اوج زندگی او را رقم زد.

شهید راضیه کشاورز ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در ظهر گرم تابستانی هم‌زمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم «فاطمه زهرا (س)» داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند. روزها یکی پس از دیگری سپری می‌شدند. راضیه بزرگتر می‌شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه می‌بخشید. از همان کودکی روحیه‌ای شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهربانی‌اش به وضوح در برخورد با اطرافیان آشکار بود. راضیه تا قبل از بهار ۱۶ سالگیش موقعیت‌های چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد.

بعد از انفجار در حسینه سیدالشهداء علیه السلام شیراز ۱۸ روز در کما به نیت مادرمون بود اونهم دقیقا با سینه‌ای خورد شده و پهلویی پاره شده و ۱۸ روز خس خس نفس‌های دردناک و ..

سرانجام در سن ۱۶ سالگی در فروردین‌ماه سال ۱۳۸۷ بعد از آنکه از زیارت بارگاه امام رئوف به شهرش بازگشت، آرزویش برآورده شد و بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی وابسته به غرب، بعد از تحمل ۱۸ روز درد و رنج ناشی از جراحت به جمع شهیدان سرفراز و سربلند که ره صد ساله را یک شبه پیمودند پیوست.

سخنان مادر بزرگوارش:
این شهیده بزرگوار مثل همه شما درس می‌خواند، زندگی می‌کرد، بازی می‌کرد و ..، ولی چیزی که اون را به این درجه رساند نکات ظریفی بود که در زندگیش رعایت می‌کرد نکاتی که کاری به سن و سالش نداشت، از سر تقوا و ایمان از سر مراقبت در رفتارهای روزمرش بود و احترامی که برای بزرگترها؛ پدر و مادر و معلمین قائل بود و در کارهاش واقعاً مرد عمل بود یعنی درسته که راضیه یک دختر بود، ولی واجباتش جایی که باید رضای خدا را در نظر بگیره واقعاً مردانگی به خرج می‌داد.

سال سوم راهنمایی راضیه بین خودش و خدا عهدی بسته بود که بعد از شهادتش تو وسایلش، البته تو وسایلش که نه، داخل جعبه اسماء متبرکه پیداش کردم.

خلاصه کوتاهی از این عهد نامه:
"… بی حساب پیش، ان شاء الله به امید خدا و توکل به خدا چهل روز تمام کارمو خالصانه انجام بدم تا خدای مهربون از سر تقصیرات ما بگذرد و گناهامو ببخشه.

توی این چهل روز که از ۵/۳/۸۵ شروع می‌شه توفیق پیدا کنم مادام العمر دعای عهد و زیارت امین ا.. و… را بخوانم و گریه کنم.
آقا تو رو خدا توفیق اشک ریختن تو این دعاها را به من بده و شب هم به یاد خانم حضرت زهرا (س) شبی ۵ صفحه قرآن بخوانم؛ ان شاء الله تکرار آیه الکرسی هم توی بیشتر اوقات نصیبم بشه.

برشی از کتاب:
امروز جمعه هست و آسمانش مثل همیشه دلگیر. خورشید کم‌کم غروب می‌کند و لکه‌های پراکنده و نارنجی رنگش را روی ابرها می‌اندازد. مریم اول صبح وقتی وارد آی. سی. یو شد، دعای ندبه را به یاد جمعه‌هایی که دعا را در خانه یا در حرم شاهچراغ با هم می‌خواندند، آن را بالای سر راضیه زمزمه می‌کند.

با یاد دلتنگی‌های راضیه برای امام زمان و پا به پای دل خودش دعا را می‌خوانَد و اشک از چشمانش بی‌واسطه روی ورق‌های کتاب چکه می‌کند؛ «أین‌الشّموسُ الطّالعه، کجا رفتند خورشیدهای تابان؛ أین أقمارالمُنیره، کجارفتند ماه‌های فروزان؛ أین انجم الزاهره؛ کجا رفتند ستاره‌های درخشان…».

تداعی گریه‌های مخفیانه‌ی راضیه، او را بی‌قرارتر می‌کند وقتی به این فراز از دعا می‌رسد که «مَتی ترانا و نریک و قَد نشرتَ لواءَ النّصر تُری، اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ و أنتُ تَاُمُّ المَلَاَ، وقَد مَلاتَ الاَرضَ عدلاً؛ کی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم (وبه دیدار مولای خود سرافراز باشیم) هنگامی که پرچم نصرت و پیروزی در عالم برافراشته‌ای، آیا خواهی دید که ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روی زمین را پر از عدل و داد کرده باشی.»

منبع: میزان منبع خبر

دختری که مرد عمل بود + عکس بیشتر بخوانید »

از ولادت «شیرعلی‌بیک» تا شهادت «مصطفی مازح»

به گزارش مشرق، ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ هجری شمسی برابر با ۱۴ ذی الحجه ۱۴۴۱ هجری قمری و ۴ آگوست ۲۰۲۰ میلادی است. مروری می کنیم بر حوادت مهم دفاع مقدس در این روز.

اهم مناسبت‌های مرداد ماه:

۱-سالروز ازدواج حضرت امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س)/ ۵-سالروز عملیات مرصاد/ ۶- شهادت مظلومانه زائران خانه خدا به دست مأموران آل‌سعود/ ۷-شهادت امام محمدباقر (ع)/ ۹-روز عرفه/ ۱۰-عید سعید قربان/ ۱۴-صدور فرمان مشروطیت-روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی/ ۱۵-ولادت امام علی‌النقی‌الهادی (ع)/ ۱۶-تشکیل جهاد دانشگاهی/ ۱۷-روز خبرنگار/ ۱۸-عید سعید غدیرخم/ ۲۰-ولادت امام موسی‌کاظم (ع)/ ۲۳-روز مقاومت اسلامی/ ۲۴-روز مباهله/ ۲۶-سالروز ورود آزادگانِ سرافراز به میهن اسلامی/ ۲۸-کودتای آمریکا برای بازگرداندن شاه/ ۳۰-روز بزرگداشت علامه مجلسی/ ۳۱-آغاز سال ۱۴۴۲ هجری قمری- روز جهانی مسجد

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (۱۴ مرداد)

• ولادت شهید سیف‌الله شیرعلی بیک (استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ) (۱۳۴۵ ه.ش)

• ولادت شهید رمضانعلی بائیان (استان گلستان، شهرستان بندرگز) (۱۳۴۵ ه.ش)

• شهادت دکتر شهید حسن آیت (استان اصفهان، شهرستان نجف‌آباد) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید عزت‌الله رفیعی گندم کار (استان چهارمحال و بختیاری) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید قنبرعلی ربانی (استان مازندران، شهرستان گلوگاه) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید رضا رمضانی (استان خراسان رضوی، شهرستان کاشمر، روستای فروتقه) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید علی محمد رضاخانی بیدگلی (استان اصفهان، شهرستان بیدگل) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید حسین زارع نیستانک (استان اصفهان، شهرستان نائین) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید حسین عسگری ابوزیدآبادی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل، شهر ابوزیدآباد) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید بهروز حسنی (استان تهران، شهرستان دماوند) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید علی اصغر رستمی موزیرجی (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید حسین شاطریان (استان اصفهان، شهرستان بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش)

• اجرای عملیات نصر ۷ در ارتفاعات دوپازا و سلیمانیه توسط سپاه (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید محمدرضا رحمتی کچویی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید محمد سپهری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید سیدمهدی قادری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید علیرضا باجلان (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید منصور عابدی (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید قربان علی پرچ (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید ابراهیم ذبیحی اسرمی (استان مازندران، شهرستان میاندورود) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید سیدحسین حسینی رهبر شیعیان پاکستان توسط گروهک سپاه صحابه (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید سیفعلی نظری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید مصطفی مازح در راه اعدام سلمان رشدی (لبنان) (۱۳۶۸ ه.ش)

• شهادت شهید علی باقری (استان مازندران، شهرستان سیمرغ) (۱۳۶۹ ه.ش)

• شهادت شهید حشمت‌الله کریمی (استان مازندران، شهرستان نور) (۱۳۷۲ ه.ش)

• شهادت شهید احمد سمنانی نبگر (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۷۳ ه.ش)

• شهادت شهید مصطفی بیرانوند (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۹۲ ه.ش)

• شهادت شهید حاج رجب محمود زاده جانباز ۷۰ درصد (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۹۵ ه.ش)

• روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی

منبع: دفاع پرس منبع خبر

از ولادت «شیرعلی‌بیک» تا شهادت «مصطفی مازح» بیشتر بخوانید »

فرمانده‌ای که حاج قاسم سلیمانی بارها از فراقش گریست

به گزارش
مشرق، شهید احمد کاظمی فرمانده اصفهانی نیروهای نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. او که فرماندهی لشکر ۸ نجف را برعهده داشت، توانست با کمک خداوند متعال، خرمشهر را از دست نیروهای بعثی عراقی آزاد و ۶ هزار ارتشی را اسیر کند. او فردی بود که شهرهای موشکی ایران را ساخت. کتاب «حاج احمد» که به تازگی روانه بازار شده به زندگی احمد کاظمی پرداخته است.

در پشت جلد این کتاب آمده است:«اگر می‌خواهید تاثیر گذار باشید، اگر می‌خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید، ما راهی جز اینکه یک شهید زنده در این عصر باشیم، نداریم. اول خودتونو آماده بکنید، خودتونو آماده بکنید یعنی چه؟یعنی یه شهید همت باشید، یعنی یه شهید خرازی باشید، کاری بکنید که وقتی یه نفر می‌خواد بیاد تو دفترتون، بگه برم پیش فلانی، در تصورش بیاد که اگه همت بود من می‌رفتم پیشش چه خصوصیاتی داشت، از اون خصوصیات بسیاریشو در شما ببینه.. » به همین مناسبت با نویسنده اثر محمد حسین علی جانزاده گفت و گویی کردیم.

محمدحسین علی‌جانزاده در خصوص چگونگی پرداختن به سوژه کتاب گفت: علاقه شخصی من به شهید احمد کاظمی یکی از دلایلی بود که باعث شد پیشنهاد نوشتن این اثر را به حمید خلیلی، مدیر نشر شهید کاظمی بدهم. در نهایت وی نوشتن کتاب درباره حاج احمد کاظمی را قبول کرد و این کار از سال ۹۴ آغاز شد به خصوص که شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: «بروید کار را قرص و محکم انجام دهید.»

وی ادامه داد: در دیداری که با حاج قاسم سلیمانی در قم داشتم، روند نوشتن کتاب را به ایشان گزارش دادم. خود حاج قاسم پیگیر بود که این کار به سرانجام برسد. اسفند ۹۷ کار را خدمت حاج قاسم ارائه دادیم و ایشان گفتند: «بروید کار را قرص و محکم انجام بدهید.» قراربود در سالروز شهادت حاج احمد کاظمی در ۱۹ دی ماه ۹۸ با حضور حاج قاسم سلیمانی مراسم رونمایی این کتاب برگزار شود اما متاسفانه سردار دل‌ها در ۱۳ دی ماه ۹۸ در ترور فرودگاه بغداد شهید شدند و این رونمایی انجام نشد. در نهایت، پایان کتاب را به حاج قاسم وصل کردم و در نهایت تصمیم گرفته شد در سالروز تولد حاج احمد کاظمی، این کتاب روانه بازار شود.

شیوه روایت «حاج احمد»، مستند روایی است

او درباره منابع مطالعاتی‌اش گفت: نزدیک به ۵-۶ سال در حال تحقیق روی آثار چاپ شده و مستندات بودم. بیشتر از ۱۵۰ ساعت از رزمندگان نجف‌آباد و لشکر ۸، اعضای خانواده، دوستان، هم‌رزمان، برادران و برادرزاده‌های او مصاحبه گرفتم. من داستان زندگی را کم کردم تا خاطرات اصلی را بازگو کنم و شیوه روایت «حاج احمد»، مستند روایی است.

نویسنده کتاب «حاج احمد» درباره فصل های کتاب «حاج احمد» گفت: این کتاب، سه فصل دارد. فصل اول، خاطره‌های دوران کودکی او است و فضای خانوادگی او را ترسیم می‌کند. روایت زمانی آن تا زمان انقلاب و سفر به لبنان در دی ماه ۵۸ ادامه پیدا می‌کند. احمد کاظمی متولد سال ۱۳۳۸ نجف آباد اصفهان بود و در سن ۲۰ سالگی، نقطه آغاز سفرهای نظامی و چریکی او بود.

فرمانده‌ای که حاج قاسم سلیمانی بارها از فراقش گریست/ کتاب «حاج احمد» به بازار رسید

احمد کاظمی پیک ارتباطی حسن باقری بود

علی جانزاده درباره فصل دوم گفت: فصل دوم، روایت مبارزات، جنگ‌های داخلی، مبارزه با اشرار ضد انقلاب و دموکرات‌ها در کردستان و تا شروع جنگ با رژیم بعث است. داستان فصل دوم از اعزام سپاهیان نجف آباد به فرماندهی شهید «غلامرضا محمدی» به اهواز و استقرار در ستاد جنگ جنوب شروع می‌شود.

حاج احمد به همراه سپاهیان دیگر در محور فارسیات در اطراف اهواز برای مدتی مستقر می‌شوند. حاج احمد کاظمی به عنوان جانشین گروه و مسئول تدارکات در محور فارسیات بود. او علاوه بر آن، پیک ارتباطی و مسئول ارائه گزارش اجمالی روز در جبهه بود. او در هنگام نهار یا شام اطلاعات را به شهید حسن باقری می‌دهد و همین باعث آشنایی او با شهید حسن باقری می‌شود. شهید احمد کاظمی برای اولین بار در فارسیات با رهبر انقلاب، آیت الله خامنه‌ای دیدار می‌کند.

آشنایی با شهید باکری در تیپ ۸ نجف اشرف

نویسنده کتاب «فاتح قدس» در خصوص آشنایی شهید احمد کاظمی با شهید باکری ادامه داد: پس از مدتی سپاه نجف آباد در فارسیات خسته می‌شود و آنان را به فیاضیه جنوب در شهر آبادان که پیشانی اصلی جبهه جنگ در مقابل رژیم بعث بود، می‌فرستند. در آنجا فرمانده نجف آباد، غلامرضا محمدی شهید و حاج احمد مسئول محور شد به این ترتیب در عملیات ثامن الائمه شرکت می‌کند و در تیپ ۸ نجف اشرف با شهید باکری آشنا می‌شود.

اسارت ۶ هزار عراقی در روز آزادسازی خرمشهر

نویسنده کتاب «از تبار آسمان» درباره روز آزادسازی خرمشهر و حضور احمد کاظمی اظهار کرد: شهید باکری، معاونت تیپ، مهندس و کاربلد جنگ بود ودر فتح المبین، بیت المقدس ۳ خرداد ۶۱ با احمد کاظمی آشنایی بیشتری پیدا کرد. احمد کاظمی، اولین فرماندهی بود که با نیروهای تیپ وارد خرمشهر شد. بیسیم معروف وجود دارد که حاج احمد درباره اسیر کردن ۶ هزار عراقی در داخل شهر می‌گوید. اسیران شعار «الموت لصدام» و درود بر خمینی، الله اکبر و لااله الا الله می‌دادند. در مکالمه بیسیم اولین نفری که می‌گوید خرمشهر را خدا آزاد کرد، احمد کاظمی بود. پس از فتح خرمشهر، او به عنوان خط شکن شناخته می‌شود.

فرمانده‌ای که حاج قاسم سلیمانی بارها از فراقش گریست/ کتاب «حاج احمد» به بازار رسید

شهید کاظمی نخبه جنگ‌های نظامی ایران بود

نویسنده کتاب «حاج عماد» افزود: فصل دو کتاب که تا قطع‌نامه ۵۹۸ را روایت می کند نشان دهنده این است که حاج احمد چگونه نخبه جنگ‌های نظامی شناخته شده است. احمد کاظمی، پس از جنگ معاونت عملیات نیروهای زمینی سپاه را برعهده می‌گیرد. خیلی از فرماندهان بعد از جنگ پشت میزی شدند. حاج احمد پس از جنگ، از سوی رهبر، فرماندهی قرارگاه حمزه در منطقه شمال غرب ایران (شامل آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه) برعهده گرفت و در کتاب ماجرای ناامنی در این منطقه به خاطر وجود حزب دموکرات و کمله و قصد آنان برای تاسیس حکومت جمهوری کردستان توضیح داده شده است.

وی ادامه داد:حاج احمد کل مرز ترکیه با ایران را در حدود ۹۰۰ کیلومتر با کانال‌های ۴ متری حفر و داخل آن را با مین و سیم خاردار پر کرد. او همچنین برای اینکه معیشت مردم با مشکل مواجه نشود، بازارچه محلی با هماهنگی دولت برپا کرد. گندم، آرد به مردم محروم کردستان می‌داد. برای هموار کردن جاده و کارهای بنایی خانه‌های روستاییان، ماشین قرارگاه جهادسازندگی را اگر بیکار بود، در اختیار آنان قرار می‌داد. تئوری نظامی او این بود که اگر مردم منطقه تامین باشند، خودشان امنیت را فراهم می‌کنند.

شهید احمد کاظمی با شجاعت قرارگاه اشرف منافقین را با موشک می‌زند

نویسنده کتاب حاج احمد در خصوص عملیات سنجق گفت: حاج احمد، انتقام سخت ترور شهید علی صیاد شیرازی را از منافقان گرفت. این اولین نقطه عطف ایران بعد از جنگ با رویکرد نظامی ورود به کشورهای دیگر بود. او ستون نظامی را به طول ۲۰۰ کیلومتر در خاک عراق در اربیل راه انداخت که منجر به تعطیلی مقر دموکرات‌ها شد. او هنگام زدن توپ به قلعه روسی در اربیل عراق حتی مواظب بود که مردم روستا خسارت نبینند و می گفت اگر خسارت دیدند حق الناس پرداخت شود و در منطقه پرواز ممنوع و با وجود هواپیمای نظامی آمریکا در بالای سرش در عراق پس از عملیات سنجق بدون هیچ گونه ترسی به سمت ایران آمد.

او در خرداد ۷۸، وقتی فرمانده نیروهای هوایی سپاه شد بعد از دو ماه از ترور شهید صیاد شیرازی به فکر انتقام گرفتن از منافقان افتاد. از همانجا پایه‌های موشکی ایران شروع شد. حاج احمد در ابتدا، یکی از منافقان را کشت و پس از جمع کردن سایر روسای منافقان در مراسم ختم وی در قبرستان قرارگاه اشرف آنجا را با موشک هدف قرار داد و روسای آنها هم کشته شدند. از همان روز به بعد دیگر مسعود رجوی در قرارگاه اشرف در عراق دیده نشد.

علی جانزاده از خصوصیات اخلاقی شاخص او گفت: او در زمان جنگ اصفهان به مقتصد معروف بود. در زمان فرماندهی در پادگان، به نیروهایش برای تردد در پادگان دوچرخه داده بود تا با ماشین بیت المال تردد نکنند. او در زمین‌های اطراف پادگان انبیای شوشتر، پیرمردها را که برای جبهه نام نویسی کرده بودند، درآنجا مشغول به کار کشاورزی می‌کرد و با این کار آنان را به خط مقدم نمی‌فرستاد و از محصولات کشاورزی کشت پیرمردان برای غذای ارتشی ها استفاده می‌کرد.

او گوسفندان اهدایی مردم به جبهه‌ها را نمی‌کشت، در عوض آن‌ها را با تولید مثل تبدیل به گله می کرد. لشگر ۸ نجف‌آباد، گله گوسفند داشت. بحث دیگر خصوصیات اخلاقی او رسیدن به خودکفایی بود. با استفاده از ذوب آهن اصفهان، پایگاه حدید را راه انداخت. تانک‌های درب و داغان، اسلحه‌ها، ماشین‌ها را جمع و قالب‌سازی کرد.

وی درباره حضور شهید باکری در کنار احمد کاظمی گفت: بعد از عملیات بیت المقدس، شهید حسن باقری، شهید باکری وشهید احمد کاظمی تصمیم به تشکیل تیپی برای رزمندگان آذری زبان به فرماندهی شهید مهدی باکری می‌گیرند.آنها اکثر عملیات‌ در کنار هم بودند تا به هنگام شهادت در جزیره مجنون؛ شهید حمید باکری بر اثر اصابت خمپاره هنگامی که در حال صحبت با شهیداحمد کاظمی بود، از پیشانی اش خون آمد و شهید شد. در عملیات بدر، هنگامی که شهید احمد کاظمی از شهید مهدی باکری جدا شد. در محاصره بعثی‌ها در دجله گیر افتاد و در مکالمه بیسیمی به کاظمی گفت: «احمد! پاشو بیا اینور ببین چه باصفاست.» دوستی مهدی باکری با حاج احمد از اول جنگ در هنگام تشکیل تیپ‌ها بود.

مردم علاقه‌مند به سرنوشت فرماندهان دفاع مقدس هستند

او در خصوص استقبال از کتابش گفت: من در نگارش این اثر دخالتی نداشتم. این اثر مروج شهادت است. مردم علاقه‌مند به سرنوشت فرماندهان دفاع مقدس هستند. اگر استقبال نبود در کمتر از ۱۰ روز به چاپ دوم کشیده نمی‌شد.

کتاب «حاج احمد» روایتی داستانی از زندگی و خاطرات سردار شهید حاج احمد کاظمی به قلم محمد حسین علی جانزاده در قطع رقعی و ۳۳۶ صفحه است که همزمان با سالروز تولد این شهید عزیز توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. علاقمندان جهت تهیه کتاب «حاج احمد» می‌توانند از طریق سایت nashreshahidkazemi.ir یا ارسال نام کتاب به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه کنند.

منبع: باشگاه خبرنگاران منبع خبر

فرمانده‌ای که حاج قاسم سلیمانی بارها از فراقش گریست بیشتر بخوانید »

یادی از دخترک ۱۶ ساله که به دست «شارمهد» شهید شد + عکس

گروه جهاد و مقاومت مشرق – دستگیری «جمشید شارمهد» سرکرده گروهک تروریستی تندر، بار دیگر خاطره تلخ انفجار در حسینیه شهدا (کانون رهپویان وصال شیراز) در ۲۴ فروردین ۱۳۸۷ را در ذهن ها زنده کرد. اگر چه احساس غرور از اقدام کم‌نظیر سربازان گمنام امام زمان (عج) تلخی آن خاطره را تا حدودی کم می کند اما این دستگیری، بهانه ای شد برای گفتگو با خانم سعیده سادات اکبری که از اهالی شیراز و از فعالان کانون رهپویان وصال است و اخیرا کتابی درباره شخصیت یکی از شهدای آن حادثه نوشته است.

کتاب «عاشقانه ای برای ۱۶ ساله ها» را انتشارات شهید کاظمی درباره زندگینامه شهیده راضیه کشاورز منتشر کرده. شهیده ای که فقط ۱۶ سال داشت و در ÷ی انفجار در حسینیه شهدا، در دهم اردیبهشت ۱۳۸۷ به شهادت رسید.

به برکت دستگیری عامل این انفجار، درباره این کتاب با نویسنده اش گفتگویی کوتاه داشتیم که پیش روی شماست.

**: یک ماه دیگر، تولد دختری است که اگر به شهادت نرسیده بود، شمع بیست و هشت سالگی اش را فوت می کرد. نوشتن درباره دختری که سه – چهار سال بزرگتر از شما بود و حالا به فیض شهادت رسیده، چه حسی داشت؟

شهیده راضیه کشاورز در زمان شهادت فقط ۱۶ سال داشتند. بنده اون زمان ۲۰ سال سن داشتم و خب زمانی هم که تصمیم گرفتم در رابطه با این شهیده بنویسم حدودا ۲۷ سال سن داشتم. البته چون خودم مسئول واحد شهدای قسمت خواهران کانون رهپویان وصال بودم، به این فکر افتادم که نوشتن رو از این شهیده آغاز کنیم و در ادامه هم در رابطه با شهدای دیگر این واقعه مطالبی را جمع آوری کنیم. خب مطالب رو جمع آوری کردیم. با خانواده شهیده و دوستانشون مصاحبه کردیم و مطالب جمع آوری شد. سپس بعد از پیاده سازی مطالب، نوشتن کتاب رو شروع کردم.

**: آیا شما در زمان حیات مادی شهیده کشاورز هم ایشان را دیده بودید؟

بنده ایشون رو در زمان حیات ندیده بودم.

**: مهمترین ویژگی شهیده کشاورز از نظر شما چیست؟

مهمترین ویژگی شهیده به نظرم عملکرد ایشون بوده، یعنی به محض یاد گرفتن یک نکته اخلاقی، معنوی و از این دست سریع برنامه ریزی داشته برای رسیدن به اون مطلب. نکته جالب زندگی این شهیده، گرفتن چله دعای عهد در سن پنجم ابتدایی بوده که چله رو هم از روی تقویمی که در منزل بوده پیدا میکنه و از اون به بعد محبت به امام زمان در دلش جرقه می زنه.

**: وضعیت فعالیت های کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز بعد از حادثه و انفجار اردیبهشت سال ۸۷ چگونه شد.

فعالیت های کانون بعد از اون اتفاق نه تنها کم نشد بلکه پررنگتر هم شد.

**: این کانون در حال حاضر چه وضعی دارد و فعالیت هایش بیشتر در چه زمینه ای است؟

در حال حاضر هم فعالیت های کانون مثل گذشته است. به غیر از مناسبت های خاص، جلسه های هفتگی و شنبه شب ها هست. سخنران این مجموعه آقای سید محمد انجوی نژاد هستند که مسئول مجموعه و پایه گذار مجموعه هم هستند. مسافرتهای جمعی مشهد، کربلا، راهیان نور و پیاده روی اربعین که همه اینها با برنامه ریزی فرهنگی انجام میشه. راه اندازی مدارس دخترانه و پسرانه در همه مقاطع که جزو موفقترین مدارس شیراز هستند از جمله فعالیت‌های این کانون است. مهدکودک، خیریه و موسسه آفرینش یک لبخند هم ازجمله زیر مجموعه های فرهنگی این کانون هستند.

البته در چندماه اخیر به علت کرونا مراسم های هفتگی تعطیل بوده و فقط سه شب مراسم حیای قدر در فضای باز و یکی از بوستان های شیراز به نام باغ جنت برگزار شد.

**: وضعیت استقبال از کتاب عاشقانه ای برای ۱۶ ساله ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

چاپ کتاب دقیقا در اوج بیماری کرونا انجام شد و از این جهت چون شرایط عادی نبود، کتاب اونطور که باید معرفی نشد و برنامه رونمایی هم متاسفانه به همین دلیل برگزار نشد. به نظرم و طبق گفته جناب آقای خلیلی مدیر انتشارات شهید کاظمی باتوجه به همه این اوصاف، استقبال خوبی از این کتاب شده. ان شاءا… برنامه رونمایی هم قرار است در ماه محرم و در یکی از مراسم های کانون برگزار ۱۱شود.

**: آیا کتاب دیگری در دست تالیف دارید؟

در حال حاضر مشغول جمع آوری مطالب شهید دیگری هستم تا ان شاءا… نوشتن کتاب بعدی رو شروع کنم.

جمشید شارمهد، سرکرده گروهک تروریستی تندر در دستان عدالت

**: دستگیری سرکرده گروه تندر چه حسی برای شما در پی داشت؟

توی کانون و انتهای حسینیه، نمایشگاه کوچکی به اسم معراج شهدا وجود داشت که وسایل شهدا و مین وخمپاره و از این دست وسائل که پلاستیکی هم بودند، نگهداری می شد؛ اون زمان که این اتفاق افتاد، جوّی ایجاد شده بوده در شیراز و در کل کشور که این اتفاق به واسطه همین وسایل بوده که خب برای افرادی که در متن ماجرا بودند، این حرف اصلا قابل هضم و باور نبود و خب زمانی که عاملان حادثه دستگیر شدند بعد از چند ماه، مظلومیت این مجموعه به اثبات رسید… درحال حاضر که مهره اصلی این گروه تروریستی پیداشده، هم داغ دلمون تازه شد، هم این که واقعا خوشحال شدیم از اینکه بعد از ۱۲ سال مسئول اصلی این واقعه دستگیر شد.

*میثم رشیدی مهرآبادی

منبع خبر

یادی از دخترک ۱۶ ساله که به دست «شارمهد» شهید شد + عکس بیشتر بخوانید »