مجاهدت

افتخار کنیم که سربازان سیدالشهدا(ع) هستیم

به گزارش مشرق، دی ماه سال ۱۳۸۴ هواپیمای نظامی جت فالکون پس از پرواز از تهران به سمت ارومیه دو موتورش از کار افتاد و در حالیکه حامل احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاس اسلامی و جمعی دیگر از فرماندهان و نیروهای پاسدار بود، سقوط کرد.

نام حاج احمد کاظمی را رزمندگان روزهای جنگ در کنار نام شهیدانی، چون باکری و خرازی می‌شناسند. کسی که همواره خود را جامانده از قافله شهدا می‎پنداشت سرانجام پس از سال‌‎ها به همرزمان شهیدش پیوست.

حاج احمد کاظمی فوق لیسانس جغرافیای سیاسی و دانشجوی دکترای دفاع ملی بود و به پاس سوابق باارزش خود، فرماندهی عالی و قدمت مدیریت بالا، از دست فرمانده معظم کل قوا، سه مدال فتح دریافت کرده بود. او پس از خدمت در قرارگاه حمزه پس از دفاع مقدس در سال ۱۳۷۹ به سمت فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد. وی در طول جنگ تحمیلی در عملیات‌های مهمی، چون بیت‌المقدس ۱، فتح‌المبین ۲، رمضان ۳، والفجر ۸، کربلای ۵ و… حضور داشت و بارها تا مرز شهادت پیش رفت و ۴۵ درصد جانبازی حاصل حضور او در جبهه‌های دفاع مقدس است.

در ادامه بخشی از سخنان وی را می خوانید که در آن از خودسازی و توسل به ائمه اطهار (ع) صحبت می‌کند.

وی می‌گوید: «ما اهل اینجا نیستیم، اهل جای دیگری هستیم، باید برای آنجا خیلی تلاش کنیم. صف بزرگی جلوی ما ایستاده تا ما را تحویل بگیرند. کاری نکنیم که آن صف از ما روی برگردانند.»

شهید کاظمی ادامه می‌دهد: «دل را بسپارید به خدای متعال و متوسل شوید به ائمه (ع) و در راس آنان امام حسین شهید و افتخار کنیم ما سربازان او هستیم و زیر پرچم آیت الله خامنه‌ای این لشکر و سپاه را اداره می‌کنیم که تحویل حضرت مهدی دهیم.»

منبع: دفاع پرس منبع خبر

افتخار کنیم که سربازان سیدالشهدا(ع) هستیم بیشتر بخوانید »

ماجرای شهادت یکی از معاونان حاج قاسم سلیمانی

به گزارش
مشرق، عبدالمهدی مغفوری در روز پنجم بهمن ماه ۱۳۳۵ در روستای سرآسیاب فرسنگی شهر کرمان متولد شد. پدرش برای دل مردم روضه می‌خواند و مخارج زندگی را از پشت دار قالی بافی فراهم می‌کرد. عبدالمهدی در سایه چنین خانواده‌ای رشد کرد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در کرمان به پایان رساند.

آنچه در این دوران او را از دیگر همسن و سالانش متمایز کرد، پایبندی اش به دینداری بود. او بعد از کسب دیپلم ریاضی برای ادامه تحصیل در رشته برق وارد انستیتو برق کرمان شد و فوق دیپلم گرفت. با پایان تحصیل به سربازی فرا خوانده شد. یکی از بدترین و تلخ‌ترین دوران زندگی شهید، دوره خدمت و سربازی او بود. برحسب وظیفه در سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی می‌رود و با سپری کردن دوره آموزش خود در پادگان آموزش لشگرک تهران، به عنوان درجه دار در مخابرات در سمت متصدی تلفن شروع به کار می‌کند.

به دلیل رفتار و روحیه تواضعی که داشت دوستان زیادی اعم از سرباز و درجه دار به خود جلب کرده و تحت تاثیر قرار می‌گیرند. عبدالمهدی جزو اولین کسانی است که به ترک خدمت و فرار از پادگان همت می‌کند و به دستور امام خود لبیک می‌گوید و پس از ترک خدمت به صفوف فشرده مردم انقلابی می‌پیوندد. وی در جریان انقلاب و تظاهرات خیابانی با بچه‌های حزب الهی مرتب در حال فعالیت بود و به جمع آوری و تکثیر و پخش نوارهای حضرت امام می‌پرداخت.

به دلیل فرار از خدمت سربازی رژیم پهلوی حکم اعدام او را صادر کرده بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام به پادگان برگشت و با اتمام دوره نظام وظیفه، کارت پایان خدمت خود را از نظام جمهوری اسلامی دریافت کرد. بعد از بازگشت به کرمان در سال ۱۳۵۸ فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی خود را در نهادهای انقلابی کرمان ادامه داد. از جمله این فعالیت‌ها عضویت در ستاد نماز جمعه کرمان و پیشنهاد تدوین اساسنامه آن بود. ایشان پیش نویسی به این منظور تهیه کرد که مورد تایید و تصویب اعضای ستاد قرار می‌گیرد که بعد از گذشت سال‌ها هنوز هم این اساسنامه دقیقاً مورد استفاده قرار می‌گیرد

مغفوری در خردادماه ۱۳۵۹ به سپاه پاسداران پیوست و پس از چندماه خدمت در حفاظت سپاه بدلیل کارایی و استعداد و لیاقتش به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران زرند منصوب شد. با آغاز جنگ، تلاشش برای حضور در میدان‌های نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان، از او چهره‌ای مخلص و دلپذیر ساخته بود. در موقعیت‌های گوناگون و در پست‌های مدیریتی به خوبی درخشید.

در سال ۱۳۶۳ به فرماندهی سپاه پاسداران شهرستان سیرجان منصوب شد و در طول دو سال خدمت، تحولات بسیار چشمگیری در سطح شهر سیرجان ایجادکرد. او مدتی در کردستان بود. در سال ۱۳۶۴ در عملیات «والفجر ۸» به دلیل بمباران‌های شیمیایی دشمن بعثی از ناحیه کمر و پا به شدت مجروح می‌شود و در همین زمان مسئولیت واحد بسیج سپاه پاسداران استان کرمان را می‌پذیرد.

حاج عبدالمهدی مغفوری در جبهه جنوب در منطقه دشت عباس با سمت مسئول تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی مشغول فعالیت شد. در عملیات کربلای ۴ هم علاوه بر سخنرانی، کارهای ستادی و تجهیز نیروها و پشتیبانی و خدمت رسانی و هدایت آن‌ها تا منطقه عملیاتی فعالیت‌های بسیار زیادی داشت. مسئولیت او در این عملیات تجهیز و هدایت قایق‌ها تا نزدیک منطقه عملیاتی «کربلای ۴» بود و از آنجا که این عملیات با سختی و دشواری روبرو شد مجبور به بازگشت به خرمشهر شدند و سرانجام در حالی که معاونت ستاد لشکر ۴۱ ثارالله را بر عهده داشت در همین عملیات در اثر بمباران منطقه توسط هواپیماهای دشمن، ایشان به شهادت رسید.

عبدالمهدی مغفوری در روز پنجم بهمن ماه ۱۳۳۵ در روستای سرآسیاب فرسنگی شهر کرمان متولد شد. پدرش برای دل مردم روضه می‌خواند و مخارج زندگی را از پشت دار قالی بافی فراهم می‌کرد. عبدالمهدی در سایه چنین خانواده‌ای رشد کرد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در کرمان به پایان رساند.

آنچه در این دوران او را از دیگر همسن و سالانش متمایز کرد، پایبندی اش به دینداری بود. او بعد از کسب دیپلم ریاضی برای ادامه تحصیل در رشته برق وارد انستیتو برق کرمان شد و فوق دیپلم گرفت. با پایان تحصیل به سربازی فرا خوانده شد. یکی از بدترین و تلخ‌ترین دوران زندگی شهید، دوره خدمت و سربازی او بود. برحسب وظیفه در سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی می‌رود و با سپری کردن دوره آموزش خود در پادگان آموزش لشگرک تهران، به عنوان درجه دار در مخابرات در سمت متصدی تلفن شروع به کار می‌کند.

به دلیل رفتار و روحیه تواضعی که داشت دوستان زیادی اعم از سرباز و درجه دار به خود جلب کرده و تحت تاثیر قرار می‌گیرند. عبدالمهدی جزو اولین کسانی است که به ترک خدمت و فرار از پادگان همت می‌کند و به دستور امام خود لبیک می‌گوید و پس از ترک خدمت به صفوف فشرده مردم انقلابی می‌پیوندد. وی در جریان انقلاب و تظاهرات خیابانی با بچه‌های حزب الهی مرتب در حال فعالیت بود و به جمع آوری و تکثیر و پخش نوارهای حضرت امام می‌پرداخت.

به دلیل فرار از خدمت سربازی رژیم پهلوی حکم اعدام او را صادر کرده بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام به پادگان برگشت و با اتمام دوره نظام وظیفه، کارت پایان خدمت خود را از نظام جمهوری اسلامی دریافت کرد. بعد از بازگشت به کرمان در سال ۱۳۵۸ فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی خود را در نهادهای انقلابی کرمان ادامه داد. از جمله این فعالیت‌ها عضویت در ستاد نماز جمعه کرمان و پیشنهاد تدوین اساسنامه آن بود. ایشان پیش نویسی به این منظور تهیه کرد که مورد تایید و تصویب اعضای ستاد قرار می‌گیرد که بعد از گذشت سال‌ها هنوز هم این اساسنامه دقیقاً مورد استفاده قرار می‌گیرد

مغفوری در خردادماه ۱۳۵۹ به سپاه پاسداران پیوست و پس از چندماه خدمت در حفاظت سپاه بدلیل کارایی و استعداد و لیاقتش به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران زرند منصوب شد. با آغاز جنگ، تلاشش برای حضور در میدان‌های نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان، از او چهره‌ای مخلص و دلپذیر ساخته بود. در موقعیت‌های گوناگون و در پست‌های مدیریتی به خوبی درخشید.

در سال ۱۳۶۳ به فرماندهی سپاه پاسداران شهرستان سیرجان منصوب شد و در طول دو سال خدمت، تحولات بسیار چشمگیری در سطح شهر سیرجان ایجادکرد. او مدتی در کردستان بود. در سال ۱۳۶۴ در عملیات «والفجر ۸» به دلیل بمباران‌های شیمیایی دشمن بعثی از ناحیه کمر و پا به شدت مجروح می‌شود و در همین زمان مسئولیت واحد بسیج سپاه پاسداران استان کرمان را می‌پذیرد.

حاج عبدالمهدی مغفوری در جبهه جنوب در منطقه دشت عباس با سمت مسئول تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی مشغول فعالیت شد. در عملیات کربلای ۴ هم علاوه بر سخنرانی، کارهای ستادی و تجهیز نیروها و پشتیبانی و خدمت رسانی و هدایت آن‌ها تا منطقه عملیاتی فعالیت‌های بسیار زیادی داشت. مسئولیت او در این عملیات تجهیز و هدایت قایق‌ها تا نزدیک منطقه عملیاتی «کربلای ۴» بود و از آنجا که این عملیات با سختی و دشواری روبرو شد مجبور به بازگشت به خرمشهر شدند و سرانجام در حالی که معاونت ستاد لشکر ۴۱ ثارالله را بر عهده داشت در همین عملیات در اثر بمباران منطقه توسط هواپیماهای دشمن، ایشان به شهادت رسید. منبع خبر

ماجرای شهادت یکی از معاونان حاج قاسم سلیمانی بیشتر بخوانید »

جانبازی که جوانان محله برایش سر و دست می‌شکنند +عکس

به گزارش مشرق، کاربر فضای مجازی در توییتر نوشت: از نوجوانی راهی جبهه‌ شد. در ۲۳سالگی بر اثر انفجار مین، دو چشم و دو دستش را از دست داد. زندگی‌اش متوقف شد؟

خیر، داود نظام اسلامی حالا دانشجوی مقطع دکتراست و جوانان مسجد محله‌ برای مشورت با او سر و دست می‌شکنند، حتی اگر چشمی نباشد که در چشمش زل بزنند و دستی نباشد که دستش را بفشارند

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

منبع خبر

جانبازی که جوانان محله برایش سر و دست می‌شکنند +عکس بیشتر بخوانید »

خداوند لباس شهادت را بر تن چه کسانی می‌کند؟

به گزارش مشرق، عبدالله گنجی فعال رسانه ای در توییتی نوشت: آوینی برای تنها شهید فرانسوی مرصاد: اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد، هرکجا که باشی تو را با شهادت برمی‌گزیند هرکجا حتی اگر در قلب اروپا باشی هم لباس شهادت را بر تنت اندازه می‌کند و در آن زمان که باید،از هزارها هزار فرسنگ دورتر می‌کشاندت وسط معرکه نبرد حق و باطل

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

منبع خبر

خداوند لباس شهادت را بر تن چه کسانی می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

تصاویر/ مردی که سرانجام کوپنش را گرفت

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید «محمدحسین شیخ‌حسنی» به تاریخ 26 اسفند ۱۳۳۳ شمسی در قم متولد شد. وی پس از پیروزی انقلاب، جامه سبز پاسداری از نهضت روح الله را بر تن کرد و در نخستیم ماه های جنگ، از ناحیه فک جراحت عمیقی برداشت اما بلافاصله پس از بهبودی نسبی، به جبهه بازگشت و مسئولیت تأمین کمک‌های مردمی لشکر۱۷ علی بن ابیطالب را بر عهده گرفت. این زخم علی رغم 10 بار عمل جراحی، اثری دلخراش روی صورتش بر جای گذاشت.

«محمدحسین شیخ‌حسنی» در هشتمین روز اسفند ۱۳۶۲ شمسی، در منطقه عملیاتی «جفیر» بال در بال ملائک گشود. جمله‌ای نمکین به او منسوب است: «شهادت کوپنی‌ست. تا کوپنش به اسم کسی صادر نشود به شهادت نمی‌رسد».

روحمان با یادش شاد

هدیه به روح بلندپروازش صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر سمت چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر سمت چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر اول از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر اول از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر اول از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر اول از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر اول از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر اول از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی و شهید مهدی زین الدین)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی و شهید مهدی زین الدین)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر اول از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر اول از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(ایستاده، نفر سوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(ایستاده، نفر سوم از راست)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(ایستاده، نفر اول از چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(ایستاده، نفر اول از چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(نفر دوم از چپ)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(با پیراهن سفید)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی(با پیراهن سفید)
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی و شهید مهدی زین الدین
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی و شهید مهدی زین الدین
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
تشییع پیکرشهید محمدحسین شیخ‌حسنی
تشییع پیکرشهید محمدحسین شیخ‌حسنی
مزار شهید محمدحسین شیخ‌حسنی
مزار شهید محمدحسین شیخ‌حسنی

منبع خبر

تصاویر/ مردی که سرانجام کوپنش را گرفت بیشتر بخوانید »