مجاهدت

زمان ما با زمان امام حسین(ع) فرقی ندارد

به گزارش مشرق، شهید مهدی سقازاده آرانی از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در سال ۶۷ و در سن ۱۸سالگی به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

بارالها!
تنی فرسوده و پشتی خمیده، از کوله بار گناه،
و با دلی پر از درد و با سینه ای پر از غم،
به سوی تو می آیم؛

اما نه مثل همیشه که می آمدم،
و زود پیمان را می شکستم!

بار الها!
این بار که آمدم، امیدوار بودم که مرا می پذیری،
اما خجالت می کشم به درگاهت حاضر شوم،
و نمی دانم با این همه معصیت،
با چه رویی در مقابلت خواهم ایستاد.

خدایا!
از تو سپاسگزارم که پدر و مادری،
و خواهران و برادران و دوستانی،
به این خوبی به من دادی!
ولی شرمنده ام از این که نتوانستم،
حق آنها را ادا کنم و آنچه گفتند عمل کنم.

و اما پدر و مادر خوبم!
از شما به خاطر زحمتهای بسیاری که،
به خاطر من متحمل شدید،
و آن زحمات را به جان خریدید، سپاسگزارم!

از این که در حق شما کوتاهی کردم،
معذرت می خواهم و عاجزانه طلب حلالیت می کنم،
و از شما می خواهم از اینکه فرزندتان،
انشاءالله، جزو شهدا خواهد بود،
هرگز ناراحت نشوید!

بلکه خدا را شکر گزار باشید!
که امانت خودتان را به بهترین نحوه،
به صاحب اصلی برگردانید،
و امیدوارم که دعایتان این باشد:
(خداوندا خودت به کرمت قبول کن)!
و همیشه از خدا یاری بخواهید،
و بدانید که هر چه بخواهید،
دست خداست!
و هرچه می خواهید فقط از او طلب کنید،
و نگذارید شایعات روی شما تاثیر بگذارد.

و بدانید که من فقط برای رضای خدا
و اطاعت از او و ولیّ ش بوده که به این راه قدم گذاشته ام،
و شما فکر آن پدر و مادری را بکنید که،
چند فرزند خود را به این راه داده،
و باز می گوید شرمنده ام،
که چرا فرزند دیگری ندارم که به این راه بدهم،
چون او فهمیده است، بهترین راه همین است،
و چه بهتر که از این راه هم به ندای خدا در قرآن،
و هم به ندای حسین زمان لبیک می گوید.

از شما می خواهم که توجه داشته باشید،
موقعیت زمان ما با موقعیت زمان امام حسین (علیه السّلام) فرق چندانی ندارد،
وقتی امامی که صحبت هایش برای ما ملاک است،
می فرماید: امروز ایران کربلاست!

یعنی موقعیت ما همانند موقعیت کربلا،
و امام حسین (علیه السلام) است،
و چقدر جالب است که امام گفتند:

حسینیان آماده باشید!

که صحبتش با حسینیان زمان است،
با علی اکبرها است، با زینب ها است، با عباس ها است!

و خلاصه با آنهایی است که اهل کوفه و پیمان شکن نیستند.
در جایی دیگر امام می فرماید:
لباس محبت دنیا را از تن بیرون کنید و لباس رزم بپوشید!

از شما می خواهم که باز هم فکر کنید،
و اگر تا به حال لباس کثیف محبت دنیا،
حرص ها، طمع ها، تهمت ها، غیبت ها، دروغ ها و
نا فرمانی های از امر خدا را بر تن بیرون نکردید،
دیگر چه وقتی می خواهید این کار را انجام دهید،
به خدا قسم که دیر می شود،
کمی به فکر فرو روید و هوشیار شوید، آخر تا کی غفلت؟!

باز هم در این جا تاکید می کنم،
که من فقط به خاطر لبیک گفتن به امر امام است،
که به جبهه آمدم، انشاءالله که خدا قبول کند،
و مرگ مرا شهادت در راه خودش قرار بدهید.

ای پدر خوب و مادر مهربانم!
از شما می خواهم که مرا حلال کنید،
و ناراحت نشوید بلکه افتخار کنید،
و همیشه استوار و ثابت قدم و در راه رضای خدا گام بردارید.

همانطور که گفتم،
موقعیت را با موقعیت کربلا مقایسه کنید،
و بسنجید این فکر را بکنید،
که مگر امام حسین (علیه السلام) تمام خانواده خود را،
به راه خدا نداد و چقدر داغ دید!

مگر زینب سلام اللّه علیها،آن همه مصیبت را تحمل نکرد،
پس مادر بزرگوارم، تو هم زینب وار در مصائب،
و همچون فاطمه زهرا سلام الله علیها،
در همه ی کارها توکل بر خدا کن.

امام حسین(علیه السلام) آن همه داغ دید،
و هرگز سازش نکرد؛
مواظب باشید که شایعاتی از قبیل اینکه جنگ بس است،
و صلح کنیم، روی شما تاثیر نگذارد؛
و بدانید که ما هیچ چیز را از دست نداده و نخواهیم داد،
و با استقامت تان مشت محکمی به دهان این قبیل ،
یاوه گویان بی فکر و از خدا بی خبر بزنید
!
پدر و مادرم بدانید:
که هرگز ضرر نخواهید کرد و در این دنیا انشاءالله،
که سرافراز خواهید بود.

برادران عزیز و ارجمندم!
از اینکه در حق شما کوتاهی کرده،
و آنچنان که باید و شاید حق برادری را،
ادا نکردم معذرت می خواهم،
امیدوارم که به بزرگواری خودتان ببخشید،
و مرا حلال کنید!

برادرانم از شما می خواهم،
در این موقعیت اسلحه ام را زمین نگذارید،
و اگر حقی بر شما دارم،
اگر امام را تنها بگذارید، از حقّم نخواهم گذشت!
که با شناختی که روی شما دارم،
می دانم که هرگز امام را تنها نخواهید گذاشت!

خواهران خوبم!
می دانم که در حق شما بسیار کوتاهی کردم،
و شرمنده ام از اینکه نتوانستم آنطور که باید،
به شما خدمت کنم، مرا حلال کنید،
و همچون زینب و زهرا (سلام الله علیهما)،
و دیگر زنان واقعی اسلام باشید،

در کارهایتان ثابت قدم و استوار و به یاد خدا باشید،
و با رفتار و حجابتان به دیگران درس بدهید،
تا آنها که کر و کورند،
بفهمند که این راه پشیمانی ندارد،
و رضای خدا در این کار است.

دوستان و رفیقان خوب و عزیزم!
که با شما بودم و قدر شما را ندانستم،
و از شما استفاده کامل نکردم ،
و اغلب شما را از خود رنجاندم ،
شما را به خدا مرا ببخشید و مرا حلال کنید!

برادران عزیزم!
دوستانی آمدند و رفتند و ما در غم آنها ماندیم،
تا بالاخره نوبت به من رسید،
آنها که رفتند، چقدر والامقام و چقدر،
عزیز و دوست داشتنی بودند،
ولی آنها رفتند و فقط خاطره های صحبتها،
و نوشته هایشان برای ما، ماند،

حال برای اینکه از ما راضی باشند،
باید به گفته های آنها عمل کنیم،
آیا کافی است که ما فقط برای آنها اشکی بریزیم ؟!

و بعد هم هدفی را که آنها برای آن شهید شدند،گم کنیم ؟!

خوشا به حال آنها، انشاءالله که خدا ما را هم به آنها ملحق کند!

برادران عزیز!
به صحبت ها و حرفهایی که امام و دیگر بزرگان می گویند،
کاملاً دقت و توجه کنیم،
و از تحلیل های بی جا و اضافی جداً بپرهیزید!

برادارن من زمان و موقعیت ما بسیار حساس است،
و چشم دنیا به ما است،
در این میان فرصت طلب هایی هستند،
که وجودشان و صحبت هایشان،
کاملاً مضر و فاسد و فاجعه انگیز است،

پس دوستان خوبم،
کاملاً توجه کنید و مواظب شایعات باشید،
که روی شما تاثیر نگذارد،
به هر دیگ داغی کاسه ای نیاورید و بر سر آن ننشینید!
فقط همه صحبت ها را با کتاب خدا بسنجید،
و اگر در حرفی رضای خداست آنرا بپذیرید،

به صحبت های امام، کاملاً باز هم تاکید می کنم،
که کمال دقت را کرده و هرگز این تنها حسین زمان،
و یاور محرومان را تنها نگذارید،
مخصوصاً به فرمایشات این بزرگوار گوش جان بسپارید،
و فرموده ایشان را تحلیلی بجا و صحیح بکنید!

از موضع گیری ها و گروهگرائی های خلاف اسلام،
و قرآن جدا بپرهیزید!
که بعداً پشیمانی بزرگی دارد،
فقط برای رضای خدا در خط امام و رهبری باشید!

ای امت قهرمان و رنج کشیده،
که زبان من از گفتن حرف با شما بسیار قاصر است،
امام می فرماید:

که وصیت نامه ها را بخوانید و…

شهدا تا کنون حرفهای بسیاری زده اند،
و شما شنیدید و من که خود را اصلاً،
در مقام قیاس با آنها نمی بینم،
ولی یاران تنها حرفی که همه دوستان گفتند و رفتند،
و شما امت سلحشور خوب به آن عمل کردید،
این است که امام را تنها نگذارید،
و جبهه ها را هرگز خالی نکنید!

و همانطور که امام فرمود:
برای تحقق اسلام ناب محمّدی(صلی اللّه علیه و آله و سلم)
و نابودی اسلام آمریکایی با دشمنان آن،
که بسیار زیادند، به ستیز برخیزید!

و این به نظر من فقط با توجه به فرمایشات امام،
و گوش ندادن به شایعات و حرفهایی که هر کسی،
در هرجا می زند تحقق می یابد.

برادران و خواهران خوبم!
قرآن را بخوانید، اما آنطور که شایسته خواندن است،
و بدانید هرچه ر اکه بخواهید فقط از خدا،
و قرآن باید بخواهید که هیچ چیز،
و هیچ کس کامل تر از اینها نیست!
نماز جماعت و جمعه را به پا دارید،
که باعث تحکیم وحدت و ضامن پیروزی شما خواهد بود.

از وقت خود بیشتر استفاده کنید،
و فقط برای رضای خدا این بهره را بکار برید،
و بدانید که موفقیت در این راه است!

در اینجا از همه شما حلالیت می طلبم،
و باز هم شما را به فرمایشات امام توجه می دهم،
ما هیچ چیز را از دست نداده و نخواهیم داد،
حسینیان آماده باشید، امروز ایران کربلاست،
لباس رزم بپوشید و لباس محبت دنیا را از تن بیرون کنید!

در خاتمه از شما می خواهم،
خالصانه و با نیتی پاک امام را دعا کنید!

خداوند به همه شما اجر و توفیق عطا کند!
انشاءاللّه همه آنهایی که این وصیت نامه را می شنوند،
و یا می خوانند مرا حلال کنند.

مهدی سقازاده آرانی

ولادت: ۱۳۴۹/۱۰/۱۲
شهادت: ۱۳۶۷/۰۵/۰۲
سن شهادت: ۱۸ ساله پاسگاه زید شلمچه

قطعه ۴۰ ردیف ۳۲ شماره ۱۱

منبع خبر

زمان ما با زمان امام حسین(ع) فرقی ندارد بیشتر بخوانید »

«تردست» یک اثر دراماتیک و منحصر بفرد در ژانر جنگ

به گزارش مشرق، «سیروس همتی» نویسنده و بازیگر تئاتر به‌بهانه انتشار کتاب «ایست تردست» یادداشتی را در اختیار ما قرار داد.

به نام او
به بهانه چاپ نمایشنامه «ایست تردست»
سیروس همتی
ایست- تردست
خارجی-داخلی
بعد ازمدتها «ایست» به روی کاغذ آمد و با تردستیِ تمام «ایست-تردست» چاپ شد. کتابی رقعی فوق حاوی دو نمایشنامه‌ی «انتقادی-اجتماعی»، «مردمی» و «امروزی» است.

«ایست»:
نمایشنامه خیابانی
«تردست»:
نمایشنامه صحنه‌ای

*«ایست»:
دراغلب جشنواره‌های بین‌المللی و ملی(خیابانی) بعنوان داور، بازبین و بازخوان حضور مستمر داشتم. در طول داوری و ….متوجه یک نکته و معضل مهم در تاتر خیابانی شدم و آن لزومِ اتفاق درخیابان است. متاسفانه اغلب نمایش های خیابانی، براحتیِ آب خوردن، قابل اجرا در سالن هستند.

«نمایش خیابانی» باید«مولفه خیابانی» داشته باشد و فقط و فقط در خیابان قابل اجرا باشد. قصه و موضوع آن درفضای بازاتفاق بیفتد و ساده «عامه پسند»باشد. در تئاتر خیابانی تماشاگر انتخاب نمی‌کند. ناخواسته جذب و انتخاب می‌شود. این جذب ناخواسته، به‌خاطر مطرح شدن موضوعاتی از جنس: مردم، فقر،کارگری، اقتصاد، معضلات شهری، مالک و مستاجری، بیکاری و…. در تاتر خیابانی است.

تاتر خیابانی، محدودیت سنی ندارد و نمی‌شناسد. گرچه کتاب‌های متعددی در زمینه تئاتر خیابانی (انواع و اقسام آن) تالیف، ترجمه و به چاپ رسیده است، اما بی‌اغراق و به جرات می‌توان گفت که؛ نمایشنامه «ایست» اگر اولین نمایشنامه خیابانیِ چاپ شده نباشد. بلاشک، در زمره اولین هاست.

اضافه می‌کنم که: «ایست» دارای تمام ویژگی‌ها و مولفه‌های مهم تئاترخیابانی است.
«نقد شرایط اجتماعی»
«بی عدالتی»
و «جسارت»

خلاصه:
با سوت افسر نیروی انتظامی، موتورسواری که بسرعت ازخط ویژه درحال عبور است، می‌ایستد.
افسر به موتورسیکلت مشکوک می‌شود و …

*«تردست»
اصل داستان و حتی بخشی ازنمایشنامه طنز «تردست»، درکتاب تخصصی ومرجع «درپی عشق دویدن» (داستان‌های دراماتیک درباره دفاع مقدس) به کوشش استاد نصرالله قادری آمده است. که به تعداد بسیارمحدود، توسط بنیاد روایت منتشرشد.

قصه این اثر درباره تردستی است که درجنگ سوتی می‌دهد. اشتباهات او سبب بروز اتفاقات جالب می‌شود تاجایی که….؛ از زمان ارایه خلاصه داستان تردست به «درپی عشق دویدن» تا ارایه آن به نشر وزین «کتاب نیستان» سه سال تمام گذشت.

این من نبودم که هر فصل به داستان و خلاصه نمایشنامه رجوع می‌کردم و آن را کامل و کاملتر می‌کردم بلکه این «تردست» بود که در اوج ازدحام کاری، با تردستی تمام به سراغم می‌آمد.

«تردست» یک اثر دراماتیک و منحصر بفرد در ژانر جنگ است. طنز موقعیت، نقد جنگ، جسارت در پرداخت از ویژگی‌های «تردست» است.

موارد فوق قرارِ من با تردست بود. هر دو دست در دست هم دادیم تا اتفاقی مهم در طنز جنگ روی دهد و داد؛ این ادعا را از روی بازخوردِ خوانشی که داشتیم، می‌گوییم نه از روی هوا …. بعد از«فیش آباد»، تردست دومین اثر در ژانر«طنز جنگ» است.

امید آن دارم که به سه گانه برسد
«تردست»
نمایشنامه ایست جامع وکامل و بی نقص.

منبع: دفاع پرس منبع خبر

«تردست» یک اثر دراماتیک و منحصر بفرد در ژانر جنگ بیشتر بخوانید »

عکس/ «سبزی» با خمپاره شهید شد و به چیذر رفت

به گزارش مشرق، شهید «محمود سبزی» دهم آبان سال ۱۳۴۲ در تهران چشم به جهان گشود؛ وی به‌عنوان پاسدار در جبهه حق علیه باطل حضور یافت و سرانجام در تاریخ هفدهم شهریور سال ۱۳۶۵، در منطقه «قلاویزان» بر اثر اصابت خمپاره، شهید و در گلزار شهدای چیذر به خاک سپرده شد.




















منبع: دفاع پرس منبع خبر

عکس/ «سبزی» با خمپاره شهید شد و به چیذر رفت بیشتر بخوانید »

نویسندگان برتر ارتشی تجلیل می‌شوند

به گزارش مشرق، برگزاری نشست تبیین و تشریح دفاع مقدس برای وابستگان نظامی کشورهای خارجی در ایران، برپایی نمایشگاه دستاوردهای اطلاعاتی ارتش در دفاع مقدس، برگزاری نشست تشریح نقش منافقین علیه ملت ایران در دفاع مقدس، برگزاری نشست تخصصی بررسی و تبیین نقش نیروی هوایی ارتش در خلق حماسه دارخوین، برگزاری همایش تخصصی نقش جهاد سازندگی و مهندسی رزمی و تکریم کارکنان پاکسازی و تخریب و مین زدایی ارتش، برگزاری یادواره ملی شهدای مهندسی رزمی نیروی زمینی ارتش، برگزاری مراسم تجلیل از پایان نامه های برتر دانشجویان دافوس آجا ارتش مرتبط با دفاع مقدس و برگزاری جشنواره دانش و پژوهش در دفاع مقدس از دیگر برنامه‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران به مناسبت گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس به شمار می‌رود.

منبع خبر

نویسندگان برتر ارتشی تجلیل می‌شوند بیشتر بخوانید »

مجبور شدیم با هواپیما، تانک شکار کنیم!

به گزارش مشرق، سرهنگ خلبان بازنشسته محمدرضا قره باغی در پاسخ به این پرسش که چه اتفاقی رخ داد که وظیفه نیروی هوایی به یکباره تغییر کرد و مأموریت جلوگیری از پیشروی نیروی زمینی دشمن به این نیرو محول شد؟ توضیح می دهد: در آن زمان چون انتظار حمله از سوی عراق به ایران نمی رفت، طبیعتاً، نیروی منسجمی هم در منطقه مستقر نشده بود. مقاومتها به صورت پراکنده توسط نیروهای نظامی و مردمی که در منطقه حضور داشتند، انجام میشد و ولی حجم نیرو و اداوت دشمن بسیار بالا بود و به این دلیل، سد پیشروی دشمن تنها از طریق نیروهای زمینی تقریباً غیر ممکن خواهد بود.

برای خود من این تعداد نیرو بسیار عجیب بود. وقتی بر فراز دشتهای دشمن غربی کشور پرواز می کردم، تعداد بسیار زیادی از نیروهای دشمن را می دیدم که در حال نفوذ در خاک کشورمان هستند. دشمن از طریق قصر شیرین، سوسنگرد، مریوان، خسروی، سرپل ذهاب و دیگر مناطق در حال نفوذ گسترده بود. باید کاری می کردیم و به نوعی، جلوی پیشروی آنها گرفته میشد تا نیروی زمینی به منطقه برسد. به همین جهت این کار بر عهده نیروی هوایی گذاشته شد تا از نفوذ نیروی دشمن جلوگیری کند، که این مهم نیز به خوبی انجام پذیرفت. چه بسا اگر دلاور مردیهای خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نبود، نیروهای دشمن مناطق گسترده از خاک کشور عزیزمان را اشغال می کردند.

وی همچنین در پاسخ به اینکه شما در این مقطع از جنگ بیشتر چه اهدافی را بمباران می کردید و چطور از موقعیت دشمن مطلع میشدید؟ آیا از قبل برای اینگونه عملیات تمرین داشتید و یا می‌دانستید دشمن چه سلاحی را حمل میکند؟ یادآود شد:هدف ما بمباران ستونهای زرهی، ستونهای پیاده و قرارگاههای دشمن بود. ما باید به گونهای عمل میکردیم که جلوی پیشروی آنها گرفته شود. مثلاً سعی میکردیم بمبها را به صورت جداگانه روی تانکها و ادوات دشمن که در اول ستون در حرکت بودند، رها کنیم. با این کار راه آنها برای مدتی مسدود میشد یا ستونهای پیاده و قرارگاههای دشمن را بمباران میکردیم. با این شیوه تا بخواهند مجدد سازماندهی شوند، زمان زیادی سپری میشد.

ما تا موقع رسیدن به ستونهای دشمن دقیقاً نمیدانستیم که آنان چه سلاحی حمل میکنند. گه گاه با رسیدن به ستونهای نظامی دشمن، حتی با سایتهای موشکی((سام۶)) نیز برخورد میکردیم. به محض آنکه بالای سر نیروهای دشمن میرسیدیم، پدافند آنها شروع به شلیک به سمت ما میکرد. ما نیز برای در امان ماندن از آتش سنگین پدافند دشمن با اینکه از خطرات پرواز در ارتفاع پست مطلع بودیم، ولی با این حال در ارتفاع پایین پرواز میکردیم تا شانس دشمن برای هدف قرار دادن ما به حداقل برسد. در این راه نیروی هوایی خلبانان شهید گرانقدری را تقدیم ملت ایران کرد.

ما از قبل هیچگونه تمرینی برای این نوع نبرد نداشتیم، چون وظیفه تعریف شده نیروی هوایی حراست از آسمان کشور، پشتیبانی از نیروی زمینی و بمباران پایگاهها و پالایشگاههای دشمن بود و قاعدتاً وظیفه شکار تانک را بر عهده نداشتیم، ولی در آن شرایط ما مجبور بودیم تانک هم شکار کنیم.

معمولاً محلی که نیروهای دشمن در آن منطقه حضور داشتند و یا در حال پیشروی بودند، به ما اطلاع داده میشد، ولی اکثر خلبانان در راه بازگشت از ماموریت با مشاهده اهداف جدید سعی میکردند، آنها را هدف قرار دهند. معمولاً فشنگها را به عنوان آخرین شانس نگه میداشتیم ولی با مشاهده هدف جدید تمامی فشنگها را روی سر دشمن خالی میکردیم. پس از بازگشت نیز موقعیت نیروهای دشمن را به پست فرماندهی گزارش میدادیم که اکثراً هم بیدرنگ برنامه پروازی جدیدی طرح ریزی میشد و چند فروند برای بمباران این اهداف پرواز میکردند.

وی همچنین در رابطه با این که در این زمان روزانه چندبار پرواز میکردید و معمولاً مجهز به چه جنگ افزارهایی بودید؟ آیا در شب هم پروازهای شما ادامه داشت؟ گفت: نمیتوانم در حال حاضر آمار دقیقی به شما بدهم، روزانه از پایگاه همدان شاید ۳۰-۴۰ نوبت پرواز انجام میشد. بارها اتفاق میافتاد که من در طی یک روز، چندین بار پرواز میکردم. نه تنها من، وضعیت برای تمام خلبانان همینگونه بود. طبیعی است که جنگ بود و سختیهای خودش را داشت. ساعت، زمان، زن، بچه هیچ کدام مانع از پرواز نمیشد. همه یکدل و هم قسم شده بودیم که نگذاریم آب خوش از گلوی صدامیان پایین برود.

پروازهای ما روز و شب نداشت؛ چون جنگ روز و شب ندارد. بارها مجبور میشدیم در شب پرواز و اهداف را بمباران کنیم. ما در پروازهایمان از انواع بمب و راکت استفاده میکردیم.

این خلبان پیشکسوت ارتشی در جواب این پرسش که به نظر شما نیروی هوایی در جلوگیری از نفوذ دشمن و پشتیبانی از نیروی زمینی چقدر موفق عمل کرد؟ تأکید کرد: من فکر میکنم که نیروی هوایی خارج از حد تصور عمل کرد و بسیار موفق بود. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران علاوه بر دفاع از آسمان ایران و حمله به پایگاهها و نقاط کلیدی دشمن، جلوی پیشروی سریع نیروی زمینی متجاوز را گرفته بود. این امر میسر نمیشد مگر با دلاور مردیها و رشادتهایی که توسط کارکنان این نیرو انجام پذیرفت. جا دارد به این نکته اشاره کنم که همه کار را خلبان انجام نمیداد. همه نقش داشتند، کارکنان فنی، کروی پرواز، برج مراقبت، کارکنان بیمارستان پایگاه اگر همه دست به دست هم نمیدادند، به هیچ عنوان ما نمیتوانستیم موفق عمل کنیم.

منبع: مجله صف شماره ۳۵۹، مهر۷۴

منبع خبر

مجبور شدیم با هواپیما، تانک شکار کنیم! بیشتر بخوانید »