مجاهدت

پرستار گناوه‌ای به کاروان شهدای مدافع سلامت پیوست +‌ عکس

به گزارش
مشرق، زهرا عبدالهی پرستار شاغل در درمانگاه تأمین اجتماعی گناوه به علت ابتلا به ویروس کرونا به شهادت رسید.

او نخستین بانوی شهید مدافع سلامت و پنجمین شهید مدافع سلامت استان بوشهر است.

گفتنی است رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر با صدور پیامی شهادت پنجمین شهید مدافع سلامت استان را تسلیت گفت.

پرستار گناوه‌ای به کاروان شهدای مدافع سلامت پیوست

سعید کشمیری در پیام خود آورده است: خبر شهادت اولین بانوی شهید مدافع سلامت استان بوشهر، پرستار خوش‌قلب، فداکار و ایثارگر شاغل در درمانگاه تأمین اجتماعی گناوه، که در راه خدمت به مردم و در خط مقدم مبارزه با ویروس منحوس کووید ۱۹ به علت ابتلا به بیماری کرونا به خیل شهدای مدافع سلامت پیوست، موجب تأثر و تألم شدید اینجانب و سایر همکاران حوزه سلامت شد.

او در پیام خود نوشته است، بدون شک از دست دادن این عزیزان که با تخصص خود می‌توانند جان بسیاری از انسان‌ها را نجات دهند بسیار باعث تأثر و تأسف است زیرا با فقدان آن‌ها جامعه و مردم از خدمات ارزشمندشان محروم خواهند شد.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر ابراز امیدواری کرده است که با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی از سوی مردم و جدی گرفتن این ویروس منحوس، دیگر شاهد از دست دادن هیچ عزیز هم استانی به ویژه همکاران حوزه سلامت استان نباشیم. منبع خبر

پرستار گناوه‌ای به کاروان شهدای مدافع سلامت پیوست +‌ عکس بیشتر بخوانید »

جایگاه «شهید بابایی» موجب حسرت رهبری شد

به گزارش مشرق، دشمن بعثی در سال ۱۳۵۹ جنگی نابرابر را با دلایل واهی علیه جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرد و در این بین دشمنان قسم خورده کشورمان نیز که از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در بهمن ماه سال ۱۳۵۹ ناراضی بودند، تمام تلاش خود را برای حمایت همه‌جانبه از رژیم صدام انجام دادند، به‌طوری که برخی از کشورها حتی قوانین بین‌المللی را نیز زیر پای گذاشتند و با ارسال بمب‌های شیمیایی به کشور عراق، زمینه را برای جنایت از سوی صدام فراهم کردند.

اما دشمنان از ایمان، اراده و روحیه ایثار و ازخودگذشتگی ملت ایران خبر نداشتند، به‌طوری که با آغاز جنگ تحمیلی علاوه بر نیروهایی از سپاه، ارتش و بسیج، نیروهای داوطلب مردمی نیز برای مقابله با رژیم خونخوار بعثی به جبهه‌های نبرد شتافتند و با اقدامات شجاعانه خود، علاوه بر پیروزی بر دشمن بعثی، تعجب رسانه‌های خارجی را نیز برانگیختند.

یکی از ویژگی‌های دوران دفاع مقدس، وجود فرماندهان جوان در جبهه‌ها بود و رزمندگان با اینکه سن و سال بالایی نداشتند، اما بعضاً حتی فرمانده یک لشکر بودند. عباس بابایی یکی از این رزمندگان بود که حضوری فعال در جبهه‌ها داشت و به‌دلیل تخصص و تلاش بالایش، در سن جوانی معاون عملیات نیروی هوایی نیز بود و در بسیاری از عملیات‌ها حضوری تأثیرگذار داشت.

در همین خصوص نگاهی اجمالی به زندگی‌نامه و شخصیت والای این شهید بزرگوار انداخته‌ایم.

عباس بابایی در ۱۴ آذر ماه سال ۱۳۲۹ در قزوین به دنیا آمد و بعد از گذراندن دوران ابتدایی و متوسطه، در سال ۱۳۴۸ با اینکه در رشته پزشکی برای ورود به دانشگاه قبول شده بود، اما به‌دلیل علاقه‌ای که به کار خلبانی داشت، برای گذراندن دوران مقدماتی و فراگیری آموزش‌های مربوطه وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. بابایی بعد از اخذ مدرک اولیه از این دانشکده، برای تکمیل دوره‌های خود به آمریکا رفت.

این خلبان زبده ارتش، به‌دلیل ایمان راسخی که به خدا داشت و راز و نیازهایی که در محیط پادگان آموزشی در آمریکا با خدای خود انجام می‌داد، بعضاً مورد خشم نیروهای آمریکایی قرار داشت. طبق مقررات پادگان‌های آموزشی آمریکایی، هر فرد خارجی باید با یک آمریکایی هم اتاق می‌شد و آمریکایی در ابتدا هدف از این کار را در راستای فراگیری زبان انگلیسی عنوان می‌کردند، اما بعدها معلوم شد که هدف آن‌ها چیز دیگری بود و به نوعی می‌خواستند دانشجویان را تحت رصد خود داشته باشند. با این حال عباس بابایی در آن شرایط سخت و دشوار نیز از واجبات دینی خود دست برنداشت و از طرفی از بی‌بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود.

هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگی‌ها و روحیات عباس نوشته، یادآور می‌شود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی‌تفاوت است. از رفتار او برمی‌آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی است و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است. این فرد آمریکایی همچنین اشاره کرده که او به گوشه‌ای می‌رود و با خودش حرف می‌زند که منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است.

شهید بابایی به اصول دینی و به جا آوردن آن‌ها اعتقاد راسخی داشت، به‌طوری که توجه ژنرال‌های آمریکایی را نیز به خود جلب کرده بود. وضعیت طوری بود که فرمانده پادگان مذکور برای ارائه گواهی پایان دوره، عباس بابایی را اذیت کرد، اما در نهایت گواهینامه به وی اعطا شد. قابل ذکر است که شهید بابایی از دانش آموختگان برگزیده این پایدگان شده بود.

عباس بابایی که حالا از ماهرترین خلبانان جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شد، با ورود هواپیماهای پیشرفته اف- ۱۴ به نیروی هوایی، به همراه چند نفر دیگر برای پرواز با این هواپیماها انتخاب شد. این فرمانده از آنجا که پیرو بی، چون و چرای بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران نیز بود، در دوران مبارزات ملت با رژیم پهلوی اقداماتی را به‌ویژه در پادگان‌های ارتش انجام داد و عمده فعالیتش در حوزه آگاه سازی سربازان و نیروها نسبت به اقدامات ظالمانه رژیم منحوس پهلوی بود.

تعهد به کار و تلاش عباس بابایی برای ارتقای نیروی هوایی ارتش منجر به این شد تا وی در سال ۱۳۶۰ بعد از مدت کوتاهی به فرماندهی پایگاه هشتم هوایی منصوب شود. اما نکته دیگری که شهید بابایی را با دیگر فرماندهان متمایز می‌کرد، توجه به موضوع محرومیت زدایی بود. به‌طوری که با درایت این شهید بزرگوار بسیاری از روستاهای اطراف پادگان هوایی در اصفهان، وضعیت بهتری پیدا کردند و گاز و برق نیز به ساکنان این روستاها رسید. شاید به هین دلیل بود که اهالی روستاهای اطراف پادگان، از وی به عنوان ارتشی بسیجی و جهادگر یاد می‌کردند. فعالیت در حوزه محرومیت زدایی از سوی شهید بابایی علاوه بر توجه به موضوع سازندگی، برای مردمی کردن ارتش صورت می‌گرفت.

عباس بابایی در سال ۱۳۶۲ به عنوان معاون عملیات نیروی هوایی ارتش منصوب شد و از فرماندهانی بود که خودش نیز در عملیات‌ها حضوری فعال داشت و بارها با عبور از مرزهای هوایی، به آسمان عراق می‌رفت. شناسایی مواضع دشمن و شرکت در عملیات‌های حساس از جمله اقداماتی بود که شهید بابایی در دوران دفاع مقدس انجام می‌داد و این شهید والامقام با اینکه فرمانده بود، اما بیش از ۳ هزار ساعت با هواپیماهای جنگنده پرواز کرده بود که نشان از مسئولیت پذیری وی دارد.

انجام بیش از ۶۰ مأموریت حساس و مهم طی سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ از جمله اقدامات دیگر شهید بابایی بود و این خلبان زبده در نهایت در ۱۵ مرداد سال ۱۳۶۶ با اینکه برای شناسایی منطقه و تعیین راه و روش اجرای عملیات با هواپیمای اف-۵ وارد آسمان عراق شده بود، هنگام بازگشت، هدف ضدهوایی‌های دشمن قرار گرفته و به شهادت می‌رسد.

جایگاه عباس بابایی آنقدر والا بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی درخصوص شخصیت وی می‌فرماید: «این شهید عزیزمان انسانی مؤمن، متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را می‌شناختم، همیشه بر همین خصوصیات ثابت و پابرجا بود. او هیچ گاه به مصالح خود فکر نمی‌کرد و تنها مصالح سازمان و انقلاب و اسلام را مد نظر داشت. او فرماندهی بود که با زیردستان بسیار فروتن و صمیمی بود، اما در مقابل اعمال بد و زشت، خیلی بی‌تاب و سختگیر بود. این شهید عزیز یک انقلابی حقیقی و صادق بود و من به حال او حسرت می‌خورم و احساس می‌کنم که در این میدان عظیم و پرحماسه از او عقب مانده‌ام.»

منبع: دفاع پرس منبع خبر

جایگاه «شهید بابایی» موجب حسرت رهبری شد بیشتر بخوانید »

بانی‌فطین: براساس رساله امام عمل کنید

به گزارش مشرق، شهید یعقوب بانی‌فطین، فرزند غفار در تاریخ ۲۷ آذر ۴۴ به دنیا آمد و در حالی که ۱۸ سال سن داشت در عملیات خیبر در جزایر مجنون خوزستان به شهادت رسید.

در وصیت‌نامه شهید آمده است:

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهادت سر آغاز پایندگی است/ نترسم زمرگی که خود زندگی است

خدایا وقتی به خاک می‌سپارتم به یادم باش چرا که در زنده بودنم همیشه بیاد تو بودم، خدایا، شهادت را نصیبم گردان و دل پردرد پاسداران را با فتح و پیروزی بر کافران خوشحال و شاد بگردان.

شرم دارم که راحت بمیرم چون پاسداری که لباس پاسداری بر تن می‌کند اولین آرزویش این است که در رختخواب نمیرد برای اینکه حسین (ع) در میدان کربلا شهید شد.

به خدا سوگند که هرکجا باشم با انبیاء خدا هستم و راه آنها را ادامه می‌دهم و سنگرشان را که همان سنگر مبارزه با کفر است خالی نمی‌گذارم.

این وصیت‌نامه را زمانی می‌نویسم که فردایش به خط مقدم جبهه حق علیه باطل اعزام می‌شوم از تمامی برادران و خواهران خواهشم این است که برایم دعای مغفرت کنند چون با کوله باری از گناه به سوی خدا می روم.

از کسانی که مرا می‌شناسند و یا کسی را سراغ دارند که از من بدی دیده است پیش رفته و طلب رضایت کنند، همیشه گوش به فرمان امام عزیزمان باشید و از این نعمت گرانبهایی که خداوند نصیب ما کرده است حداکثر استفاده را بکنید، همیشه نمازتان را با خلوص نیت بخوانید، روزه بگیرید و امر به معروف و نهی از منکر کنید.

و ای مادر بر تو بشارت باد که خداوند این سعادت را نصیب تو کرد که فرزندت در راه خدا شهید شود.

البته اگر مقبول درگاه خدا گشته و از این آزمایش و تحقیق سربلند و پیروز به درآیم دعا کنید که خداوند فدا شدن این جسم بی‌ارزش را مورد قبول قرار دهد.

پدر، مادر، برادر، خواهر، می‌دانید هدف از خلقت ما چه بود و چیست آیا می‌دانید زندگی این دنیا ابدی نیست؟ بالاخره می‌دانید که همه رفتنی هستیم پس چرا وقت را تلف کنیم، چرا با دیدن جنایات عظیمی که استکبار جهانی آمریکا مرتکب می‌شوند، ساکت بنشینیم پس ای عزیزان من برایم گریه نکنید، چون همه باید از این دنیا برویم.

مادر، خواهر و برادرم، بر من گریه نکن، برایم سیاهی برتن نکنی که روح مرا عذاب خواهد داد و شما به جای گریه و زاری افتخار کنید و به مردم دلداری دهید چون انسان یک بار بیشتر نمی‌میرد پس چه خوب است که مردن در راه خدا باشد.

پیرو ولایت فقیه باشید و براساس رساله امام خمینی (ره) عمل کنید، با همه سختی‌ها مبارزه کنید چون لازمه انقلابی بودن استقامت در برابر سختی‌ها و مشکلات است.

منبع: دفاع پرس منبع خبر

بانی‌فطین: براساس رساله امام عمل کنید بیشتر بخوانید »

مجلس و بنیاد شهید به جهادگران عنایت داشته باشند

به گزارش مشرق، محمد زهرایی با بیان اینکه در حال حاضر ۶۰۰ هزار نیروی جهادی خواهران و برادران در قالب ۲۳ هزار گروه در سراسر کشور مشغول خدمت رسانی به هموطنان هستند، گفت: امیدواریم مجلس شورای اسلامی همراه با بنیاد شهید و امور ایثارگران به موضوع نیروهای جهادی که در حین خدمت جان خود را از دست می دهند عنایت داشته باشند و نیروهای جهادی متوفی در راه محرومیت زدایی کشور را به عنوان شهید محسوب کنند.

وی افزود:‌ تا امروز ۳۵ نفر از جهادگران بسیجی که برای ارائه خدمت به مناطق محروم کشور اعزام شدند، حین خدمت رسانی جان خود را از دست دادند.

مسئول سازمان بسیج سازندگی خاطرنشان کرد: اولین یادواره جهادگران آسمانی در روز ۱۰ مرداد سالروز دیدار سال گذشته جهادگران با رهبر معظم انقلاب اسلامی، بصورت حضوری یا ویدئوکنفرانسی برگزار می‌شود.

منبع: میزان منبع خبر

مجلس و بنیاد شهید به جهادگران عنایت داشته باشند بیشتر بخوانید »

«قاسم‌»هایی که جسم کوچک اما روحی بزرگ داشتند

به گزارش مشرق، کم نبودند قاسم‌های کربلای ایران که همچون حضرت قاسم بن الحسن (ع) شهادت را چونان عسل، شیرین می‌دانستند و آگاهانه و شجاعانه پا به عرصه دفاع از اسلام و ایران گذاشتند و در مناطق عملیاتی، چون شلمچه، فکه، هویزه و… سر بر دامان سیدالشهدا (ع) جانانه جان دادند.

دانش‌آموز ۱۲ ساله شهید «محمدحسین ذوالفقاری» در جبهه‌های جنگ و در منطقه عملیاتی شوش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. زادگاه او بخش شورک واقع در شهرستان میبد است که با تقدیم ۷۲ شهید و جاویدالاثر نام خود را در ردیف حماسه‌سازان و قهرمان‌پروران کشور به ثبت رسانده است، به‌گونه‌ای که در دوران دفاع مقدس به علت کثرت تقدیم لاله‌های ارغوانی به باغستان شهادت، به نام «شهیدیه» تغییر نام داد.

شهید ذوالفقاری در دهم فروردین سال ۱۳۴۸ در خانواده‌ای با ایمان و با معرفت به دین و مکتب اسلام متولد شد. در مهر سال ۱۳۵۵ در سن شش سالگی با نشاطی کودکانه پا به محیط با صفای مدرسه گذاشت. در پرونده محمدحسین در دبستان «سلمان» این عبارت به چشم می‌خورد: «دانش‌آموز محمدحسین ذوالفقاری از نظر دقت، فهم، حافظه، کوشش، سرعت عمل و اتکاء به نفس خوب است و در تلاش انفرادی فعال و در فعالیت‌های گروهی مدیر است.»

با آغاز جنگ تحمیلی، محمدحسین ۱۲ ساله درحالی‌که غنچه‌های جهاد و مبارزه را در باغ نیلوفری اندیشه خود پرورانده بود آهنگ جبهه کرد. علیرضا برادر بزرگ‌ترش که قبل از او به‌سوی عرصه عشق و حماسه شتافته بود، باب آشنایی عارفانه محمدحسین را با اسرار جبهه گشوده بود.

پدرش می‌گوید: پس از دیدن دوره آموزش نظامی پیش من آمد و گفت: پدر می‌خواهم بروم جبهه. گفتم: درس واجب‌تر است. گفت: در آینده هم می‌شود درس خواند، اکنون لازم است بروم. گفتم: تو چه‌کار می‌توانی انجام دهی؟ تو خیلی کوچکی هنوز ۱۲ سال بیشتر نداری! او ناراحت شد و گفت: می‌گویید من نروم؟ حتی نمی‌توانم برای رزمندگان آب ببرم که این‌چنین حرفی به من می‌زنید؟ گفتم: چرا. گفت: پس می‌روم، سرانجام عازم جبهه شد، با اینکه فرزند بزرگ‌ترم هم، در جبهه بود حرفی نزدم. چون او اصلاً فرزند این دنیا نبود و دل به این دنیا نبسته بود. نوجوان بود، ولی روح بزرگی داشت.

محمدحسین در تاریخ ۱۳۶۰/۰۷/۲۳، چون شهابی رهیده از خاک‌ریز شهر با سرعت نوری راهی کهکشان پرفروغ جبهه شد.

وقتی برادر بزرگ‌تر محمدحسین در تاریخ ۱۳۶۰/۰۹/۱۸ در منطقه لاله‌زار بستان به فیض عظیم شهادت نائل آمد، مسئولین تصمیم گرفتند بدون این‌که وی از شهادت برادرش مطلع شود، او را روانه میبد کنند. یکی از هم‌رزمانش می‌گوید: اما او از شهادت برادرش مطلع بود. وقتی به او گفتم حالا که برادرت به شهادت رسیده، بهتر است که به میبد بروی. او باروحیه‌ای عالی جواب داد: اگر بروم دیگر نمی‌گذارند به جبهه برگردم. هنگامی‌که اصرار کردم گفت او برای خودش شهید شده، آخرت برای اوست نه من و سپس گفت: اسلحه برادرم را برمی‌دارم تا دشمن بداند با چه کسانی طرف است.

سرانجام او را برای مراسم برادرش به میبد روانه می‌کنند. هنوز مراسم چهلم برادرش برگزار نشده بود که او با پیشانی‌بند سبزرنگ یا ثارالله رهسپار عرصه‌های عشق و ایثار می‌شود و پس از حماسه‌آفرینی‌های بی‌شمار در تاریخ ۲۸ دی سال ۱۳۶۰ در دشت شقایق‌خیز شوش بر اثر اصابت چندین ترکش خمپاره به هر دو دست و هر دو پا درحالی‌که زمزمه «یا حسین (ع)» بر لب داشت به لاله‌رویان هم‌رزمش پیوست.

منبع: دفاع پرس منبع خبر

«قاسم‌»هایی که جسم کوچک اما روحی بزرگ داشتند بیشتر بخوانید »