مجاهدت

عاشقانه‌های یک نوجوان ۱۶ ساله +‌ عکس

به گزارش مشرق، آنچه در ادامه می خوانید، نامه شهید بهزاد شفق به همرزمان بسیجی اش در پایگاه مسجد ولیعصر (عجل الله فرجه الشریف ) یک هفته قبل از شهادت است:

“بسمه تعالی”

سلام علیکم جمیعا”

انشاء الله که خداوند همه ما را هدایت و در تحت عنایات خود قرار دهد و از خدا میخواهم تمام کسانی که احساس زرنگی کرده و با توجیهات از انجام تکالیف در میروند را تنبیه کند.

چه بگویم در حالی که وظیفه روشن میکند سطر سطر گفتنی ها را؟!

چگونه احوالپرسی و تعارفات را بکار برم، در حالیکه دشمن بدن مطهر شهیدان را زیر پا گذاشته و الان از این پیروزیهای خاکی سرمست است؟!

برادران!

من حقیقت را میگویم، جبهه نیرو ندارد و نیرو از هر نوع و تخصص احتیاج دارد.

قصدم، داغ، سخن گفتن نیست!

به هرحال سلام مرا به تمام دوستان برسانید و ما را از دعای خیر فراموش نکنید.

والسلام علیکم و رحمة الله

۶۷/۴/۱۶

بهزاد شفق

آخرین نامه شهید به خانواده یک هفته قبل از شهادت:

“بسمه تعالی”

با عرض سلام خدمت تمامی شما عزیزان

سلامی به گرمی خون مردان خدا و امید که حال همگی شما خوب و سلامت باشد!

دیروز صبح اینجا رسیدیم و فعلا” مستقریم و ممکن است تا چند روز دیگر به اردوگاه دیگری برویم.

پدر و مادر عزیز!

حال شما چطور است؟

امیدوارم همانطور که شما را هر روز دعا میکنم، شما نیز برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا بفرمائید.

برای برادر و خواهران نیز عرضی به جز التماس دعا نیست.

اینجا خیلی بیشتر از تصور باصفاست!

بچه های جبهه …

زاهدان شب ۰۰۰ شیران روز ..

لحظه لحظه مان ارزش عمری زندگی تک بعدی مادی را دارد و قابل قیاس نیست.

به استاد قرآن ام سلام برسانید و از قول من بگوئید که در جلسات خود ما را از دعای خیر فراموش نکنید.

و در ضمن این هفته در جلسه به نیابت من سوره نجم را بخوانید.

التماس دعا

۱۷ تیر ۱۳۶۷

بهزاد شفق

آخرین دلنوشته شهید ساعاتی قبل از شهادت

“بسمه تعالی”

حساسترین شرایط است.

ترس است، عشق است،

و دشمن و اسلحه و خون و دود!

امروز ناگهان گفتند:

یاران! از دوکوهه بار سفر را جمع کنید،

اما چگونه؟

با این همه گناه؟

اما باید رفت،

او خودش میداند با ما چه میکند؟

اینجا کرخه است ،

سرزمین شرف، کرخه نور است،

نور کمیل یار محمدی هایی که بر بال ملائک رفتند و عشق را یافتند و عاشقی کردند و مشتاقشان که معشوقشان بود، اجازت داد و بر گونه هایشان بوسه زد ….

چه خبر است ؟!

دشمن تا اینجا تاخته است ،

روستاها را می بینم ،

دختران کوچک را،

که ظرف آب بدست دارند …

الان است که یاران،

می خوانند سرود عشق را !

خدایا !

کدامین این چهره ها خواهند رفت؟!

آیا ما با آنها همسفریم؟!

عاشق مشوید اگر توانید

تا در غم عاشقی نمانید

اینست رضای او که اکنون

در روی زمین، یکی نمانید

سلام ما را به آن پیر حسینی برسانید.

بهزاد شفق

چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۶۷

ساعت ۶:۴۰ بعدازظهر

ولادت : ۱۰ فروردین ۱۳۵۱

شهادت : ۲۱ تیر ۱۳۶۷

محل شهادت : ابوغریب

قطعه ۴۰ ردیف ۱۳۱ شماره ۴

شهید کمیل یارمحمدی دوست صمیمی و همکلاس شهید بهزاد شفق در دبیرستان سپاه بود که در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ به شهادت رسید.

منبع خبر

عاشقانه‌های یک نوجوان ۱۶ ساله +‌ عکس بیشتر بخوانید »

با یک مجموعه طنز، جنگ «دوست‌داشتنی» می‌شود!

به گزارش مشرق، مجموعه طنز «جنگ دوست‌داشتنی!» به کارگردانی حسین همایون‌فر محصول گروه مستند روایت فتح در سی قسمت سی‌دقیقه‌ای آماده پخش از سیما شد.

به گزارش روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح، مجموعه «جنگ دوست‌داشتنی!» محصول گروه مستند روایت فتح و به کارگردانی حسین همایون‌فر به خاطرات شیرین و جذابی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با میزبانی و اجرای اصغر نقی زاده پرداخته است.

در خلاصه این مجموعه طنز تلویزیونی آمده است: هیچ جنگی دوست‌داشتنی نیست، اما آدم‌های جنگ‌گاهی دوست داشتنین، هیچ زخمی بدون درد نیست، اما جای زخم‌ها گاهی دوست داشتنین ، هیچ سربازی عاشق جنگیدن نیست، اما وقتی دفاع از خاک باشه جنگیدن هم گاهی دوست داشتنیه، هیچ مادری رضاش به مرگ فرزند نیست، اما وقتی شهادت باشه، مرگ هم گاهی دوست داشتنیه، هیچ دورانی سراسر دوست داشتنی نیست ، اما توی مرور خاطرات، گاهی حتی جنگ هم دوست داشتنیه.

عوامل این پروژه عبارت‌اند از
طراح ، کارگردان : حسین همایون‌فر، تحقیق و پژوهش: یوسف شمشیری، هماهنگی و برنامه‌ریزی: امیر صادقی، تصویربردار و نورپرداز: حسن سیدی پریشان صدابردار: امیرعباس کیا پور، موسیقی: محمد فرشته نژاد،
اجرای دکور: نظام‌الدین مدنی، تدوین: حمیدرضا آبشار، مدیر تولید: محمدجواد آشتیانی و گرافیک: مرتضی شجاعی

مجموعه طنز «جنگ دوست‌داشتنی!» در سی قسمت سی دقیقه به زودی در شبکه نمایش خانگی و شبکه‌های سیما به روی آنتن می‌رود.

منبع خبر

با یک مجموعه طنز، جنگ «دوست‌داشتنی» می‌شود! بیشتر بخوانید »

آزاده‌ای که به عشق «امام» حافظ «قرآن» شد

به گزارش مشرق، مسابقه کتابخوانی «یار مهربان» از شنبه ۲۱ تیر ۹۹ با معرفی کتاب «کمی تا آخر دنیا» روایتگر زندگی آزاده‌ای می‎شود که به عشق زیارت امام خمینی (ره) حافظ قرآن کریم شد.

این کتاب از تألیفات آزاده هشت سال دفاع مقدس محمدرضا آقا محمدی است که به شرح زندگی و چگونگی حفظ قرآن به‎همت این آزاده در زمان اسارت می‌پردازد و انگیزه حافظ قرآن شدن او را عشق به دیدار امام خمینی(ره) بیان می‌کند.

مسابقه کتابخوانی «یار مهربان» به همت گروه فقه و اندیشه طراحی و تولید می‌شود که تهیه‎کنندگی این برنامه را سید روح الله شجاعی و اجرای آن را آرش دارابی، علیرضا نائینی‎زاده و حمید سوری بر عهده دارد.

منبع خبر

آزاده‌ای که به عشق «امام» حافظ «قرآن» شد بیشتر بخوانید »

عکس/ محل شهادت حاج احمد متوسلیان

به گزارش مشرق، حمید داودآبادی،‌نویسنده و رزمنده دفاع مقدس با انتشار عکسی، محل شهادت حاج احمد متوسلیان را به نمایش گذاشت.

حاجز برباره
لبنان، شمال بیروت
پست بازرسی جنایتکاران فالانژیست مسیحی مارونی
(قوات اللبنانیه _ حزب کتائب)
محل شهادت حاج احمد متوسلیان

منبع خبر

عکس/ محل شهادت حاج احمد متوسلیان بیشتر بخوانید »

«هاشمی رفسنجانی» به پدر مخترع ایران خانه داد یا نداد؟

به گزارش مشرق، قاسم عباسی, از رزمندگان تخریبچی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) در مطلبی نوشت:

پس از دهها سال امروز بخشی از نوار کاستی را که مدتها گم کرده بودم را گوش کردم و حدود هفت دقیقه آنرا ارسال می کنم.

مربوط به مرحله دوم عملیات بدر در زمستان ۶۳ است.

دوکوهه داخل چادر دسته یک گروهان سیدالشهدای گردان تخریب لشگر محمد رسول الله (ص).

شب حدود ساعت ۹ بود و زیر نور فانوس ها با بگو بخند و صحبت های متفرقه ساک و وسایلمان را جمع می کردیم تا تحویل تعاون دهیم و صبح زود عازم منطقه جفیر نزدیک جزیره مجنون شویم.

طی مرحله اول عملیات دو نفر از دسته مان شهید شده و تعدادی تیر خورده بودند.

سعید شریعتی و علی مزروعی بشهادت رسیده و مجید جهروتی و اسماعیل اصغری و باقر مجیدی تیر خورده بودند.

شهید مجید جهروتی و شهید اسماعیل اصغری با دست تیر خورده و داخل گچ بین ما بودند و همراه دسته مجدد عازم عملیات بودند.

صدای غالب مربوط به شهید مجید جهروتی است که از مجید محمودوند می خواهد دست تیر خورده اش را ماساژ دهد.

صدای شهید ساداتی فر و شهید علی ساقی و چند نفر دیگر شنیده می شود.

در اواسط، صدای شهید علی محمودوند مسئول گروهان ما شنیده می شود که نحوه فیزیوتراپی را در بیمارستان تعریف می کند.

و هم زمان صدای بلندی گوی تبلیغات از حسینیه وسط مقر که برادران ساک های خود را تحویل تعاون دهند.

هر کس زنده بر نمی گشت ساکش را تعاون تحویل خانواده اش می داد.

صدای بچه سالی که سراسر نوار بگوش می رسد حسین رضایی عزیز است که آن زمان ۱۶ ساله بود.

این نوار را مجید محمودوند با ضبط صوت داود قاسمی ضبط می کند.

اواسط نوار مجید محمودوند از مخترعی یاد می کند که چند صد اختراع داشت. منجمله دستگاه فیزیوتراپی جالبی که فرمانده گردان (حاج جعفر جهروتی) او را به همراه تعدادی از بچه های تخریب و دستگاه اختراع فیزیوتراپی اش نزد مرحوم هاشمی رفسنجانی برده بود تا بتواند برای او منزل و امکاناتی تهیه کند. مرحوم استاد علی پویایی آن زمان -سال ۶۳ – روبروی پارک ساعی در خیابان ولیعصر مستاجر بود و بنده هم همراه بچه های تخریب منزلش رفته بودم.

به ایشان لقب پدر مخترع ایران داده بودند و نمی دانم تا پایان عمر بالاخره از اجاره نشینی نجات یافت یا نه.

منبع خبر

«هاشمی رفسنجانی» به پدر مخترع ایران خانه داد یا نداد؟ بیشتر بخوانید »