مجاهدت

تصویری جالب از جلسه فرماندهان سپاه با فرمانده‌ ارتش

به گزارش مشرق، یک فعال رسانه ای در صفحه شخصی خود درتوییتر تصویری ماندگار از جلسه فرناندهان سپاه با فرمانده ارتش را به اشتراک گذاشت.

منبع خبر

تصویری جالب از جلسه فرماندهان سپاه با فرمانده‌ ارتش بیشتر بخوانید »

«ستاره‌ها» در هفت‌آسمان هم یک ستاره ندارد!

به گزارش مشرق، قائم مقام نشر «ستاره‌ها» ضمن گلایه از عدم رسیدگی به مشکلات به‌وجود آمده برای این ناشر مشهدی در سامانه الکترونیک صدور مجوز کتاب، گفت: ما در سال گذشته تنها توانستیم مجوز ۲ عنوان از کتاب‌هایمان را بگیریم، چون سامانه برای ما دچار مشکل شده و کسی هم پاسخگوی این مشکل نیست.

نشر «ستاره‌ها» ناشر نام‌آشنای مشهدی و فعال در انتشار کتاب‌های حوزه دفاع مقدس است؛ نشری که پس از تاسیس در سال ۱۳۸۴ و فعالیت در حوزه دفاع مقدس، از چهار سال قبل تصمیم گرفت، فعالیت خود را گسترده‌تر کرده و به انقلاب و جبهه مقاومت نیز بپردازد.
خروجی این تصمیم، انتشار ۴۳ عنوان کتاب جدید و تجدیدچاپی در طی چهار سال گذشته بوده است؛ مجموعه کتاب‌های قصه سرداران، مروارید شکسته، ما افسانه نبودیم، شهربانو، از مشهد تا کاخ صدام و ده‌ها عنوان دیگر از سری کتاب‌هایی است که از سوی این موسسه انتشاراتی در مشهد به چاپ رسیده است.
کتاب «بهار» اولین اثرِ ترجمه شده نشر ستاره‌ها، از جبهه مقاومت است که با موضوع اسارت دختران ایزدی در دست داعش، سال گذشته به چاپ رسید. «ستاره‌ها» در حوزه انقلاب اسلامی هم به‌تازگی رمانی به‌قلم سعید تشکری آماده چاپ کرده است که به وقایع سال ۱۳۵۶ و اعتراض جمعی از زنان به جشن‌های مربوط به کشف حجاب، اشاره دارد.
حوزه دفاع مقدس که بخش اصلی فعالیت نشر ستاره‌هاست، خود، شامل سه بخش تاریخ شفاهیِ فرماندهان و رزمندگان، تاریخ شفاهی زنان قهرمان و رمان و ادبیات داستانی است و در این حوزه‌ها آثار قابل اعتنایی به مخاطبان عرضه شده است.
به گفته سعید محسن‌زاده، قائم مقام نشر «ستاره‌ها» در حوزه مخاطب‌شناسی، این نشر، دامنه گسترده‌ای از مخاطبان را در نظر دارد و جامعه هدف خود را بر اساس قشرها و گروه‌های سنی مختلف، در نظر گرفته است؛ به‌عنوان مثال مخاطب هدفِ رمان «شهربانو» که از رمان‌های پرفروش نشر ستاره‌ها به شمار می‌رود و اخیراً به چاپ دهم نیز رسیده است، بانوان ایرانی است.
او همچنین ضمن اشاره به بخش خاطراتِ شفاهی همسران شهدا به نام «زنان قهرمان»، می‌گوید: درحوزه خاطرات شفاهیِ زنانِ قهرمان، کاری ویژه با موضوع شهدای مدافع حرم انجام داده‌ایم به نام «رویای بیداری» که خاطرات همسر شهید مدافع حرم، مصطفی عارفی است و در طی یک‌سال و نیم از انتشار آن، به چاپ هشتم رسیده است.
نشر ستاره‌ها البته در سال ۹۸ بیشتر از ۲ عنوان کتاب جدید منتشر نکرده است، وقتی علت را از سعید محسن‌زاده جویا می‌شوم، در پاسخ می‌گوید: دلیل این مسئله این است که از مردادماه سال گذشته جلوی صدور مجوزهای ما گرفته شده است. از آنجایی که صدور مجوز برای انتشار کتاب، الکترونیکی شده است، ما در فرایند صدور مجوز دچار مشکل شدیم و کسی هم پاسخگو نیست؛ نه اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی و نه تهران. این دو کتابی هم که مجوز گرفتند، مربوط به قبل از الکترونیکی شدن فرآیند صدور مجوز بود و مجوز آنها را هم خود اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، برای ما صادر کرد.
قائم مقام نشر «ستاره‌ها» ادامه داد: از زمانی که همه ناشران در سامانه، برای صدور مجوز ثبت نام می‌کنند و آثارشان در تهران بررسی می‌شود، سامانه نشر «ستاره‌ها» به مشکل برخورده و متاسفانه کسی از مسئولین این حوزه، پاسخگوی مشکل ایجاد شده نیست.
نشر «ستاره‌ها» در حال حاضر هفت کتاب آماده چاپ دارد که مراحل قبل از چاپ را هم گذرانده‌اند؛ یعنی تاییدیه اداره حفظ و نشر آثار دفاع مقدس را که لازمه تولیدات در حوزه دفاع مقدس است، نیز دارد اما، به‌علت مشکلی که در سامانه برای این نشر وجود دارد، اصلا در فرآیند مجوزدهی قرار نمی‌گیرند.
«چاپ نشدن کتاب‌های آماده شده، مشکلات زیادی را برای ما ایجاد کرده است»؛ این جمله را آقای محسن‌زاده می‌گوید و ادامه می‌دهد: چاپ نشدن کتاب‌ها برای ما معضل جدی به وجود آورده چراکه باید این کتاب‌ها را با قیمت افزایش پیداکرده به نسبت گذشته به چاپ برسانیم؛ کتابی که می‌توانستیم با ۱۰ میلیون تومان، هزار نسخه از آن را چاپ کنیم اکنون به‌علت گران شدن کاغذ باید هزینه بیشتری بپردازیم، ازطرفی نویسنده هم انتظار دارد که کتابی که برایش زحمت کشیده، به‌موقع به چاپ برسد.
گره کوری که در فرآیند صدور مجوز برای نشر «ستاره‌ها» ایجاد شده است، پای سردار علی ناظری، معاون نشر و ادبیات سازمان حفظ آثار دفاع مقدس سپاه و بسیج را نیز به حل این ماجرا کشانده است؛ با این حال قائم مقام نشر «ستاره‌ها» می‌گوید: باز هم جواب درستی دریافت نکردیم، بعد از آن ماجرا هم که به جریان کرونا برخوردیم؛ به‌قول معروف روزِ روزش به ما جواب ندادند، چه برسد به حالا که شب تار است!»
محسن‌زاده ادامه می‌دهد: کتاب‌های «عاشقیت در خیابان چهاردهم» نوشته داوود امیریان که به اشغال خرمشهر و مقاومت مردم آن منطقه اشاره دارد و کتاب «روایت بی‌قراری» خاطرات مرضیه بلدیه همسر شهید مدافع حرم، حسین محرابی و کتاب «خاتون و قوماندان» خاطرات همسر شهید ابوحامد فرمانده و موسس لشگر فاطمیون، پشت چاپ گیر کردند؛ کتاب‌هایی که اگر به موقع منتشر می‌شدند، می‌توانستند در عرصه ملی به‌خوبی بدرخشند.
سال گذشته چندین کتاب از نشر «ستاره‌ها» در جشنواره‌های مختلف حائز رتبه شدند که از جمله آن‌ها می‌توان به درخشش «رویای بیداری» در جایزه شهید حسین همدانی، کسب رتبه نخست توسط کتاب «از مشهد تا کاخ صدام » در جشنواره کتاب پاسداران اهل قلم و افتخاراتی اشاره کرد که کتاب‌های «در حسرت یک آغوش» و «علویه نرگس» در جشنواره بین‌المللی کتاب ایثار و شهادت (سرخ نگاران) کسب کردند.
نشر ستاره‌ها در روزهای کرونایی از طریق سایت طاقچه، کتابراه و کتابچین، فروش خود را انجام می‌دهد که به گفته سعید محسن‌زاده، آثار نشر متبوعش در حال حاضر جزو پرفروش‌های این فروشگاه‌های خرید آنلاین کتاب هستند.
وی همچنین از انتشار کتاب‌های این نشر به‌صورت صوتی تا اردیبهشت‌ماه خبر داد و در انتها گفت: ما در ستاره‌ها نه قبیله‌ایم و نه سلیقه؛ ملاک و معیار برای ما، فرموده رهبر معظم انقلاب است. ما تمام تلاش خود را می‌کنیم که مشکلات و آسیب‌های جوانان را شناسایی و بررسی کرده و با استفاده از ظرفیت ادبیات انقلاب، دفاع مقدس و جبهه مقاومت روی این مشکلات کار کنیم؛ چه به‌صورت نگارش رمان، تاریخ شفاهی و یا مستندنگاری.کتاب‌های ما تاکنون به‌خوبی توانسته مخاطب را به‌سمت خود جلب کند و چرخه اقتصادی فعالی داشته باشد، با اینکه رسانه‌ها خیلی با ما آشنایی ندارند، ولی ناشران و کتاب‌دوستان، ما را می‌شناسند؛ اتفاقی که ما بسیار از آن راضی و خشنود هستیم.

* ایبنا

منبع خبر

«ستاره‌ها» در هفت‌آسمان هم یک ستاره ندارد! بیشتر بخوانید »

خاطره مهدی سلحشور از حاج قاسم درباره شهادت

به گزارش مشرق، حاج مهدی سلحشور مداح معروف در صفحه توییترش خاطره اش از شهید سلیمانی درباره شهادت را اینگونه روایت می کند:

منبع خبر

خاطره مهدی سلحشور از حاج قاسم درباره شهادت بیشتر بخوانید »

«مسافر دمشق» از راه رسید + عکس

به گزارش مشرق، مسافر دمشق؛ روایتی داستانی و متفاوت از مدافعان حرم می باشد که به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

این اثر داستان زندگی چند جوان مدافع حرم است که همگی در دمشق با هم آشنا شده‌اند. راوی با سرک کشیدن به زندگی خصوصی این مدافعین قصد دارد به جای مبارزات برون مرزی گوشه‌هایی از زندگی خصوصی آنها را به تصویر بکشد. نویسنده هر از چندگاهی در مورد حضرت زینب سلام الله علیها که مسافر حقیقی دمشق است، دل مویه‌هایی را می‌آورد. در پایان خود راوی مسافر دمشق می‌شود.

برشی از کتاب:
همه روزی زمین‌گیر می‌شوند. همه‌ی نوع ِبشر زمین‌گیر شدن را تجربه می‌کنند. اما جنس زمین‌گیر شدنشان با هم فرق می‌کند.یکی را اندوه دنیا زمین‌گیر می‌کند و یکی را اندوه آخرت. یکی را وصل و یکی را فراق.هرکسی به‌ اندازه‌ی ترس‌ها و آرزوهایش زمین‌گیر است اما نمی‌داند. من اما زمین‌گیر کسی شدم که قلم هنگام نوشتن از او خم می‌شود.خودم را جای بانو می‌گذارم. از بالای تل، داد می‌زنم. وقتی‌که می‌بینم تمام زندگی‌ام را می‌خواهند از من جدا کنند.

داد می‌زنم اسمش را. اما انگار داخل خلاءای بلندبلند گریه می‌کنم. خودم صدای خودم را نمی‌شنوم. گویی وقتی قرار است اتفاقی بیفتد تمام عالم سِر می‌شود. در زمان متوقف می‌شود. سکته می‌کند و از هیچ‌کس کاری برنمی‌آید و فقط آن اتفاق است که جریان دارد و می‌افتد و تو چه کشیدی زینب؟ راویان از صدای تو، از اشک تو، از مویه تو چیزی ننوشته‌اند. مقتل‌نویسان تو را از حسینت دور نوشته‌اند و دستتان را کوتاه و من خوانده‌ام که زینب بی‌حسین می‌میرد. و من خوانده‌ام که زینبی بر بلندای تَل، در سینه‌اش احساس سنگینی کرد و ذره ذره جان داد.مورخان از زاویه دیدتان گفتند:«وَ مَا رَأَیت َإلاَ جَمیلاَ.».

کتاب "مسافر دمشق" به قلم فاطمه عرب اسدی در 100 صفحه و قطع رقعی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهید کاظمی(nashreshahidkazemi.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را پست رایگان به سراسر کشور دریافت کنند.

منبع خبر

«مسافر دمشق» از راه رسید + عکس بیشتر بخوانید »

با علی هاشمی به «بستر آرام هور» بروید +‌ عکس

به گزارش مشرق،‌ کتاب بستر آرام هور روایتی است جذاب از یارگیری های سردار هور؛ علی هاشمی از بین نیروهای مجاهد عراقی، کتابی که با عملیات والفجر مقدماتی شروع و با اعلام رمز عملیات خیبر پایان می یابد و روایت می‌کند از بستر آرامی که به آتش هور تبدیل می‌شود.

این اثر به تازگی توسط انتشارت شهید کاظمی روانه بازار کتاب شده است.

هور همانقدر که برای فرماندهان دوران دفاع مقدس ناشناخته بود، برای نسل جوان امروز هم اسرارآمیز است. اروند، کارون، پنج ضلعی و کانال ماهی کربلای پنج، ساختمانهای دوکوهه و جاده اهواز خرمشهر کلماتی هستند که چندان در میان صفحات کتابها و یا فریم های فیلمهای دفاع مقدسی غریب نمانده اند اما هور قضیه اش فرق می کند. درباره این جغرافیای خاص خیلی صحبت نشده است و همین باعث می شود خیلی از جوانان ندانند در انجا چه خبر بوده است.

شاید وقتی پیکر شهید علی هاشمی بعد از ۲۲ سال خودش را نشان داد و «سردار هور» نقل مجالس شد، تازه خیلی ها فهمیدند که هوری هم بوده است و سرداری داشته. حالا همه اینها را که بگذارید کنار هم می توانید بفهمید که چرا کتاب «بستر آرام هور» خواندن دارد.

«بستر آرام هور» نه آنقدر خاطره است که نتوان ردی از خیال را در آن پیدا کرد و نه آنقدر داستان است که نتوان به روایتهایش اعتماد داشت. پایبندی نویسنده به واقعیت های نظامی و جنگی رخ داده در هور و ماجراهایش او را مجبور نکرده که روایتی خشک و بدون احساس را رائه کند و از سویی او قلمش را آزاد نگذاشته تا ماجرایی خیالی را در جغرافیایی حقیقی جای دهد؛ و کسانی که دستی در کار داشته باشند می دانند که جمع کردن این دو چقدر سخت است. نویسنده برای اینکه کمیت داستانش در مواجهه با واقعیت لنگ نزند حتی منتظر می شود تا اسرای در چنگ عراق آزاد شوند و او نقاط مبهم را با شنیدن خاطرات آنها روشن کند.

«نصرت الله محمودزاده» این سختی را به جان خریده است تا حالا مخاطب با خیال راحت بنشیند پای کتابش و با آن همراه شود. داستان وقتی شروع می شود که کلاف عملیات والفجر مقدماتی بدجور گره خورده است. عملیات در زمین‌های رملی کار را سخت کرده است و نیروها زمینگیر شده اند. فرماندهان جمع می شوند تا فکری به حال عملیات کنند و در همین جلسه است که فکر عملیات در هور از دهان شهید هاشمی بیرون می آید و بر دل و ذهن فرمانده سپاه می نشیند. علی هاشمی از اینجا مسئول شناسایی هور می شود و در این راه اتنفاقاتی می افتد که خواندنش هیبت هور را دو چندان میکند و البته این هیبت را در برابر عظمت اراده هاشمی و نیروهایش به حقارت می رساند.

یارگیری هاشمی از بین نیروهای مجاهد عراقی و سرک کشیدن او و نیروهایش به میان روستاهای عراق کمک می کند تا خواننده تصویری هم از از آنسوی خاکریزها بدست آورد. البته استفاده از عبارت سرک کشیدن در بعضی موارد خیلی مناسب نیست و نمی تواند حق مطلب را ادا کند، مثل وقتی که هاشمی دست کلی از فرماندهان را می گیرد و درلباس مبدل آنها را به زیارت امام حسین(ع) در کربلا می برد! زیارت کربلا در زمان جنگ؟!

کتابی که با عملیات والفجر مقدماتی شروع شده بود با اعلام رمز عملیات خیبر پایان می یابد، وقتی که بستر آرام هور، می شود بستر آتش هور. داستان اگرچه حول و حوش هور و شناسایی آن می چرخد اما شاید خیلی بیراه نباشد اگر بستر آرام هور را یکی از بهترین (و حتی شاید بهترین) منبع برای شناخت شهید علی هاشمی بدانیم. راستی در پایان این کتاب یادداشت آخری در دو صفحه وجود دارد که لطف خواندنش کمتر از خواندن خود کتاب نیست.

بستر آرام هور، داستانی است واقعی، با همة فراز و نشیب‌هایش، با همة شخصیت‌هایش. اگر چه بسیاری از آنان به شهادت رسیدند… و تعدادی هم هنوز زنده‌اند.

همة فرازهای این داستان، واقعی است، از مأموریت به شهرهای القرنه، العماره، بصره، بغداد و حتی کربلا، تا زیارت بارگاه امام حسین (ع) در دوران اختناق حزب بعث در پوشش قرارگاه سری نصرت.

از همه مهمتر، سند حضور شهید علی هاشمی، در قلب مردم هور است؛ تا جایی که پس از پایان جنگ، دریایی به وسعت بستر آرام هور، برای همیشه مزار روح بلند این شهید به حساب آمد.

محمودزاده حتی صبر کرد تا اسرای در چنگ حزب بعث آزاد شوند و از آنان نیز یاری گیرد و حتی فرماندهان جنگ نیز به صبر، سفرة بستر آرام هور را رنگین از واقعیت کردند.

خواندن گزیده متنی از کتاب حتما می تواند فضای کلی جاری در کتاب را دستتان بدهد:

رکن‌الدین سر صاحب را از سینه‌ی خود جدا کرد و گفت: «مرد که گریه نمیکند.» – اگر گریه نکنیم چه کنیم. بعد از شهادت پدرم آواره شدیم. شب تو هور می‌خوابیم و روز دنبال یک لقمه نانیم. اوضاع آشفته‌ی زندگی ما را که خودت می‌دانی. بغض گلویش را گرفته بود و نمی‌دانست چگونه خود را خلاص کند. ترجیح داد سالم را نزد سالمی که صد متری از آنها فاصله داشت ببرد. نگاهی به پشت سر خود انداخت و گفت: «برایت مهمان آوردم. یک ایرانی» – صاحب متعجب و شگفت‌زده گفت: «ایرانی؟ اینجا؟ مگر از جانش سیر شده؟»…

اتومبیل‌ها به اتوبوسی که سالمی و سیدنور نشسته بودند نزدیک شد. اتومبیل روباز سیاه رنگ از دور خودنمایی می‌کرد. مردی با جثه‌ی تقریبا چاق که سنش به پنجاه می‌رسید, در صندلی عقب نشسته بود. قد نسبتا کوتاهی داشت و نیمی از موی سرش ریخته بود. لبخند ساختگی لحظه‌ای از چهره‌اش محو نمی‌شد و در عین حال دزدکی اطراف را زیر نظر داشت. حالا سالمی به‌خوبی او را می‌دید. سیدنور آهسته گفت:«طاها یاسین رمضان, معاون صدام.» سالمی همچنان‌که طاها یاسین رمضان را نگاه می‌کرد, دست به دو نارنجک و اسلحه کمری‌اش کشید و با لمس آنها فکری به سرش زد…

فکر نمی‌کنم لازم باشد گفته شود، یعنی کسی که با خواندن این چند خط ترغیب نشده است تا کتاب ۲۰۴ صفحه ای «بستر آرام هور» را بخواند آیا با خواندن این یک جمله ترغیب خواهد شد؟! هرچه باداباد: « بستر آرام هور در پنجمین جشنواره کتاب سال دفاع مقدس تقدیر شده است.»

کتاب "بستر آرام هور" به قلم نصرت الله محمود زاده در ۲۰۴ صفحه و قطع رقعی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. لازم به ذکر است که چاپ اول این اثر سال های گذشته توسط انتشارات عماد فردا منتشر شده بوده است.

علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهید کاظمی(nashreshahidkazemi.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را پست رایگان به سراسر کشور دریافت کنند.

منبع خبر

با علی هاشمی به «بستر آرام هور» بروید +‌ عکس بیشتر بخوانید »