مجاهدت

مادر «شهیدان رحیمی» دار فانی را وداع گفت

به گزارش مشرق، «سکینه کُردی» مادر شهیدان غلامعلی و محمدرضا رحیمی به فرزندان شهیدش پیوست.

مراسم تشییع پیکر این مادر شهید دوشنبه ۱۹ خرداد از خیابان نبرد برگزار شد و مراسم تشییع دیگری نیز در خیابان نازی آباد، خیابان برادران رحیمی به سمت مسجد امام عصر (عج) برگزار شد و پیکر جهت خاکسپاری به بهشت زهرا (س) قطعه ۵۶ منتقل گردید.

شهید محمدرضا رحیمی متولد ۱۳۴۴ به عنوان بسیجی در جبهه‌های دفاع مقدس حضور یافت و در دوازدهم مهر سال ۱۳۶۱ در سومار به شهادت رسید. برادر او غلامعلی رحیمی نیز در جبهه‌های دفاع مقدس به شهادت رسیده است.

منبع خبر

مادر «شهیدان رحیمی» دار فانی را وداع گفت بیشتر بخوانید »

نوید آغاز مدیریت جهادی در بنیاد شهید

به گزارش مشرق، مهدی محمدی در یادداشتی به مناسبت انتصاب سعید اوحدی به سمت ریاست بنیاد شهید و امورایثارگران نوشت:

بنیادشهید و امور ایثارگران به عنوان نهادی با وظایفی متنوع و چندین گروه مخاطب متفاوت – که همگی از ظرفیت ها و سرمایه های ارزشمند نظام اسلامی هستند – شناخته می شود.

اکنون و در گام دوم انقلاب اسلامی ضرورت ارتقای کیفیت خدمات رسانی در کنار بازتعریف فعالیت ها و اولویت ها ، شاید از مهم ترین موضوعاتی است که به ویژه از سوی نهادهای انقلابی بایستی مورد توجه قرار گیرد.

گفتمان مدیریت جهادی از آن دست تئوری ها و مفاهیمی است که جای خالی آن امروز در جای جای کشور دیده می شود و بنیاد شهید و امور ایثارگران بیش و پیش از هر مجموعه ی دیگر در حوزه های عمل خود به ویژه «خدمات رسانی» به خانواده معظم شهدا و جانبازان، حوزه مسائل «اقتصادی» بنیاد و بخش مهم «فرهنگ» بایستی پیشتاز تحقق و تسری این گفتمان باشد.

حال که با استعفای حجت الاسلام شهیدی سکان مدیریت بنیاد در اختیار آقای سعید اوحدی قرار گرفته است مهم ترین دستورکار این بنیاد بایستی پیوستن به مدل مدیریت جهادگونه در تمامی ارکان و ساختارها و توجه به جامعه هدف ، نیازها و مسائل آن در کنار تلاش جهادی برای گسترش فرهنگ ایثار ، شهادت و مقاومت به عنوان وظیفه مهم این بنیاد که یادگار امام روح الله (ره) است، باشد.
به طور حتم سوابق متعدد و متنوع رییس جدید این بنیاد در حوزه های مدیریتی، فرهنگی و اقتصادی که همواره با روحیه جهادی همراه بوده می تواند متضمن حرکت جهادی بنیاد شهید و امور ایثارگران در مقطع کنونی باشد. در عین حال تعلق رییس جدید بنیاد شهید و امور ایثارگران به خانواده معظم شهدا به عنوان برادر شهید و همچنین جانبازی و سابقه 8 ساله اسارت وی در زندان های رژیم بعث عراق مهم ترین سرمایه های او در اداره مسوولیتی است که ظرایف و پیچیدگی های بسیاری دارد.

حال که شمیم مدیریت جهادی در بنیاد شهید وزیدن گرفته است، تغییر گفتمان این بنیاد از یک سازمان «بروکراتیک و صرفا خدمات رسان » به یک سازمان «جهادی و اجتماعی با خدمات هوشمند و موثر، فرهنگ ساز ، مولد و پیشرو» با تاکید بر مفاهیم و اهدافی همچون مشارکت ، کرامت ، شفافیت ، تحول‌گرایی، چابک‌سازی، هوشمندسازی، تسهیل دسترسی، توانمندسازی، ظرفیت‌سازی و … نه تنها غیرقابل دسترس نیست بلکه چشم دلسوزان انقلاب منتظر تحقق این موارد و رسیدن بنیاد به جایگاهی در خور فلسفه و نامش است.

منبع: فارس منبع خبر

نوید آغاز مدیریت جهادی در بنیاد شهید بیشتر بخوانید »

وصیت غیرمنتظره شهید فطرس به فرزندش

به گزارش مشرق، شهید «مهدی فطرس» بیست و دومین روز از اسفند سال ۱۳۵۸ در خانواده‌ای مذهبی در «بروجرد» متولد شد. پدر وی که از روحانیون سرشناس زادگاه‌شان است، مهدی را از همان ابتدا با معارف اسلامی آشنا کرد و به گفته همسر وی، او را مرد خدا بار آورد. او دوران جوانی خود را در راه شناخت سیره شهدا گذراند و یکی از راویان فرهنگ ایثار و شهادت شد.

پس از کنکور، مهدی باید میان رشته‌های دندانپزشکی و دام‌پزشکی و ادامه تحصیل در دانشگاه امام حسین (ع) یکی را انتخاب می‌کرد و روحیه و اعتقادات وی سبب شد، سربازی نظام را برگزیند و یکی از سبزپوشان حافظ امنیت سرزمینش شود. او در ۲۵ سالگی ازدواج کرد و ثمره این زندگی شیرین و عاشقانه فرزندی به نام «محمدحسین» است. او شیفته حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) بود و پس از ماه‌ها تلاش در نهایت عید مبعث سال ۱۳۸۳ حضرت آقا خطبه عقدشان را جاری کردند. در این دیدار، سید خراسانی برای مهدی دعا کرد که، «ان‌شاءالله موید باشد» و چه زیبا عاقبت به خیر شد… او پس از سال‌ها خدمت در اولین روز از آخرین ماه سال ۱۳۹۱ به همراه تعدادی از همکاران خود در «قروه» کردستان به شهادت رسید و برای همیشه در گلزار شهدای بروجرد آرام گرفت. محمدحسین هنگام شهادت پدر پنج سال بیشتر نداشت.

در ادامه بخش دیگری از گفت‌وگوی خبرنگار ما با «ریحانه روزبهانی» همسر شهید امنیت و اقتدار «مهدی فطرس» را می‌خوانید:

بخش نخست این گفتگو را اینجا بخوانید:

گفت‌وگو با همسر شهید امنیت و اقتدار «مهدی فطرس»؛

استجابت دعای رهبری در حق جوانِ بروجردی +‌ عکس

**: برسیم به آخرین ماموریت…

به تازگی از بحران آنفولانزا رهایی یافته بودم که صحبت از ماموریتی جدید شد. وقتی از او پرسیدم، «با چه کسی می‌روی؟» گفت، «با کمیل!» ارتباط صمیمانه‌ای میان مهدی و شهید وحید شیبانی (کمیل) وجود داشت. تشابه ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری میان آن دو سبب می‌شد دوستی‌شان، روز به روز مستحکم‌ شود. مهدی گفت «بهترین فرصت است که شما هم پس از سپری کردن یک دوره بیماری سخت، چند روز به منزل مادرتان بروید تا حال و هوایتان تغییر کند.» از پیشنهادش استقبال کردم و هر دو مهیای سفر شدیم…

مهدی همیشه معتقد بود که پیش از ماموریت‌هایش، محمدحسین را از خواب بیدار نکند تا بی‌قراری و بهانه‌گیری‌های او، من را نیازارد؛ اما سحر اولین روز آخرین ماه سال مهدی برای نخستین بار محمدحسین را بیدار کرد و او را در آغوش گرفت و گفت «بابایی، در نبود من، شما مرد خانه هستی! حسابی مواظب خودت و مادرت باش تا من برگردم. باشد؟!» و حسینش را برای آخرین بار بوسید و رفت…

صدای حرکت اتومبیلش که به گوشم رسید، دلم آشوب شد. چشمانم را بستم و مهدی را به خدا سپردم… سعی می‌کردم با جمله‌ این ماموریت هم مثل مابقی ماموریت‌هاست، آرام بگیرم؛ اما نمی‌توانستم، اضطرابی وجودم را فرا گرفته بود که سابقه نداشت… با همان حال و هوا همراه محمدحسین راهی قم شدیم…

عهد بسته بودیم که هرکه زودتر به مقصد رسید، تماس بگیرد و ما زودتر رسیدیم. تلفن همراهش را گرفتم، مهدی عذرخواهی کرد و گفت «در اولین فرصت با شما تماس می‌گیرم!» گویا نمی‌توانست صحبت کند. ساعاتی بعد تماس گرفت. تماسی کوتاه که تنها با یکی دو جمله امیدوارکننده که به زودی همدیگر را می‌بینیم و مواظب خودتان باشید، سپری شد… این آخرین مکالمه ما بود… دیگر هرچه منتظر ماندم از مهدی هیچ خبری نشد…

**: چگونه از شهادت همسرتان مطلع شدید؟

صبح روز دوم اسفند ۱۳۹۱ به پدرم خبر دادند و سپس به مادر و خواهرم گفتند. نمی‌دانستند چطور باید این خبر را به من بدهند. ابتدا گفتند «مهدی تصادف کرده و در بیمارستان است!» گفتم، «می‌خواهم او را ببینم! برویم بیمارستان!» حالات روحی‌شان حاکی از خبر ناگوارتری می‌داد که من نمی‌خواستم آن را بپذیرم. اصرار می‌کردم که من را به بیمارستان ببرند. می‌گفتم «باشد قبول، هر اتفاقی که افتاده من آمادگی‌اش را دارم! فقط من را ببرید مهدی را ببینم!» گمان می‌کردم او مجروح شده است… تا اینکه خواهرم من را در آغوش گرفت و گفت «ریحانه خدا خیلی آقا مهدی را دوست دارد که تاج شهادت روی سرش می‌گذارد. خواهر عزیزم، الحمدلله که به جایگاه همسر شهیدی مفتخر شدی!» آن لحظه احساس کردم آسمان فرو ریخت و من تکیه‌گاه زندگی‌ام را از دست دادم. همان کسی که همیشه هوایم را داشت، یعنی واقعا او دیگر نیست؟! هر چند که پس از گذشت مدتی پی بردم که او همواره هست و تنها حضور فیزیکی ندارد…

**: چطور خودتان را از قم به تهران رساندید؟

آن روز حال مساعدی نداشتم و خانواده با آمدنم به تهران مخالفت می‌کردند؛ اما اصرار داشتم که مهدی را باید ببینم تا حقیقت را بپذیرم. هر چند که نمی‌دانستم دیداری در کار نیست…

لحظات به سختی سپری شدند و آن شب دشوارترین شب زندگی‌ام بود… وارد منزل که شدم، به سراغ پیراهنی رفتم که مهدی سفارشش را کرده بود. در بروجرد مرسوم است که عزاداران روز تاسوعا و روز عاشورا در سوگ امام حسین (ع) و یاران باوفایش صورت و لباس خود را گل می‌مالند و مهدی سفارش همان لباس عزا را کرده بود که درصورت لزوم آن را به برادرش برسانم. لباسش را در آغوش گرفتم. بوی مهدی را می‌داد. به وصیتش عمل کردم و پیراهن را به برادرش رساندم. همراه پیراهن، همه سربندهایش را هم فرستادم… تمام شب را لحظه‌شماری کردم تا برای آخرین بار عطر تنش را استشمام کنم؛ اما عطر تن کدام پیکر… چه انتظاری می‌توانستم از پیکری داشته باشم که نیمی از ساعت شعله‌ور شده بود… نمی‌دانستم چه سری بود میان همه سربندهای متبرک به نام حضرت زهرا (س) و سرنوشتی مشابه آن حضرت… میان مناجات‌های مهدی و این عاقبت… میان دل‌سپردگی به حضرت مادر (س) و این فرجام نیک…

بالاخره شب سپری شد و لحظه دیدار فرا رسید. شاید تنها دیدن صورت مهدی می‌توانست کمکم کند که این واقعیت را بپذیرم؛ اما این خواسته‌ای بود که مهیا نشد…

پیش از اقامه نماز، دقایقی فرصت یافتم کنار پیکر مطهرش آرام بگیرم. آن لحظات فقط می‌خواستم صدایم کند… نام زیبایش را مدام تکرار می‌کردم و پاسخی نمی‌شنیدم… حال نامساعدم اجازه نمی‌داد رفتارم را مدیریت کنم… تنها به او گفتم «همسفر زندگی‌ام، لیاقت شما شهادت بود… الحمدلله که به آن دست یافتی… رسیدن به آرزویت، مبارکت باشد…»

راهی گلزار شهدای بروجرد شدیم. تمام شهر پر از تصاویر مهدی بود. یقین داشتم که نگاه‌مان می‌کند… لبخند رضایتش را وقتی مادر شهید سفارشات مهدی را در خانه ابدی‌اش گذاشت، احساس کردم… هر چند مراسم وداع به پایان رسید اما مدت‌ها زمان برد تا من این واقعیت را بپذیرم… شاید دلیلش حسرت آخرین دیداری بود که برای همیشه در دلم باقی ماند…

منبع: دفاع پرس منبع خبر

وصیت غیرمنتظره شهید فطرس به فرزندش بیشتر بخوانید »

تصاویر/ قبولی دانش آموزِ فهیم در مهران

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «حسن نوروزی‌فهیم»، به تاریخ سوم مرداد ۱۳۴۷ شمسی، در «تهران»متولد شد. دانش‌آموز سوم متوسطه بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. «حسن» به تاریخ دهم تیر ۱۳۶۵ شمسی، در منطقه عملیاتی «قلاویزان»(مهران) اثر اصابت ترکش به گردن و سینه، بال در بال ملائک گشود.

روحمان با یادش شاد

هدیه به روح بلندپروازش صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر دوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر دوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
حسن نوروزی‌فهیم
حسن نوروزی‌فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(ایستاده، نفر دوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(ایستاده، نفر دوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سمت راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سمت راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر وسط)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر وسط)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سمت راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سمت راست)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر دوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر دوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر زیر قرآن)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر زیر قرآن)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سوم از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سوم از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(ایستاده، نفر دوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(ایستاده، نفر دوم از راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سمت چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سمت چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سمت راست)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر سمت راست)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر دوم از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر دوم از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم(ایستاده، نفر اول از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(ایستاده، نفر اول از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم(نفر اول از چپ)
شهید حسن نوروزی فهیم
شهید حسن نوروزی فهیم
پیکر شهید حسن نوروزی فهیم
پیکر شهید حسن نوروزی فهیم
نمار بر پیکر شهید حسن نوروزی فهیم
نمار بر پیکر شهید حسن نوروزی فهیم
تشییع شهید حسن نوروزی فهیم
تشییع شهید حسن نوروزی فهیم

منبع خبر

تصاویر/ قبولی دانش آموزِ فهیم در مهران بیشتر بخوانید »

«آن سوی مرگ» را در «سه دقیقه در قیامت» بخوانید

به گزارش مشرق، مفهوم مرگ در رشته‌های مختلف علمی و فرهنگی با شیوه‌های مختلف همیشه مورد مباحثه قرار گرفته است و مهم‌ترین رویکردی که در فرهنگ کشور درباره مباحث مرگ وجود دارد، اندیشه‌های دینی و فلسفی است که عموما توسط علما و دانشمندان شکل گرفته است و به آن توجه می‌شود، همچنین مسائلی چون اثبات معاد، رستاخیز و قیامت هم در این‌ باره مورد توجه قرار گرفته است که در این راستا برخی کتاب‌ها بر اساس مصادر روایی نوشته می‌شود و برخی‌ها از منظر قرآن کریم و احادیث مورد بررسی قرار می‌گیرد.

در فلسفه و متافیزیک به موضوع «مرگ» به صورت نسبتا جدی در حوزه کتاب پرداخته شده است مخصوصا در فلسفه اسلامی که ارتباط نزدیک و قریبی با مباحث دینی ما دارد. ارتباطی که فلسفه و کلام با یکدیگر پیدا می‌کنند، در ساحت ادبیات به شیوه دیگری رخ می‌دهد؛ در نتیجه ما مجموعه کارهایی را شاهد هستیم که با محوریت «مرگ» در ادبیات دنیا منتشر می‌شود و اخیرا رایان مگی، فیلسوف مهم غرب، رمانی نوشته که در آن به مقوله مرگ پرداخته است یا آثاری که پل استرزو سلین دارد هم شامل این دسته می‌شوند. در رمان‌های ایرانی هم اگر بخواهیم به کتاب‌هایی که به مقوله مرگ به طور جدی پرداخته‌اند اشاره کنیم به آثار ادبیات پایداری برمی‌خوریم. اما موضوع اصلی که بخواهیم به آن بپردازیم موضوع «تجربیات نزدیک به مرگ» است، زیرا برخی‌ها معتقدند ما درباره زندگی پس از مرگ نمی‌توانیم روایتی داشته باشیم، چون مرگ یعنی قطع ارتباط روح از جسم.

به همین خاطر تعبیر «تجربیات نزدیک به مرگ» به واقعیت نزدیک‌تر است تا «تجربیات مرگ». معمولا در ایران و همچنین دنیا به صورت جدی به کتاب‌های مربوط به این موضوع توجه ویژه می‌شود. این مسأله دلایل مختلفی دارد که از مهم‌ترین آنها باید به حالتی که برای مخاطب از خواندن کتاب به وجود می‌آید اشاره کرد، زیرا به واسطه این کتاب مخاطب به کشف جدیدی از جهانی ناشناخته می‌رسد چرا که مهم‌ترین جاذبه مطالعه کتاب همین لذت کشف برای مخاطب است. وقتی کتابی نوشته می‌شود که شامل گزارشی از یک جهان ناشناخته با مواجهه خاصی است، برای مخاطب جذاب می‌شود و با استقبال عمومی مواجه می‌شود.

کتاب‌هایی چون «سفر به بهشت برین»، «شواهدی بر زندگی پس از مرگ»، «زندگی پس از مرگ» و «صعود زندگی من»، کتاب‌هایی است که توسط ناشران داخلی ترجمه شده اما در کشور اقبال خوبی به این کتاب‌های ترجمه‌شده نشان داده نشده است، زیرا طیف خوانندگان این کتاب‌ها در ایران بیشتر دنبال گزارشی است که مبتنی بر تفکر دینی باشد. اما برعکس گزارش‌هایی که توسط نویسندگان مسلمان آگاه به مسائل دینی به کتاب تبدیل شده‌اند با استقبال خوبی از سوی مخاطبان ایرانی مواجه شده‌اند، به عنوان مثال اولین کارهایی که در این زمینه نوشته شد، کتابی است که مرحوم قوچانی به عنوان «سیاحت غرب» به رشته تحریر درآورده است که خیلی مورد اقبال مخاطبان قرار گرفت و حتی نوار کاست‌هایی در دهه ۷۰ بر اساس این کتاب به بازار آمد که با فروش فوق‌العاده‌ای مواجه شد. قوچانی در این کتاب تجربه پس از مرگ را بر اساس آیات و روایات دینی به نگارش درآورده بود.

در سال گذشته اما چند اثر تاثیرگذار در این ‌باره داشتیم که بشدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفتند، به عنوان مثال می‌توان به کتاب «سه دقیقه در قیامت» اشاره کرد که درباره رزمنده مدافع حرمی است که ۳ دقیقه تجربه نزدیک به مرگ را سپری کرده است. این کتاب اتفاقات و حالات این شخص را در این ۳ دقیقه با قلمی دلنشین روایت کرده است، به طوری که در کمتر از یک سال نزدیک به ۷۰۰ هزار نسخه از این اثر منتشر شد. کتاب دیگری که در همین یک سال گذشته توسط نشر معارف و به قلم جمال صادقی منتشر شده است کتاب «آن سوی مرگ» است که گزارشی از چند نفری است که تجربه نزدیک به مرگ داشته‌اند و اتفاقات دنیای پس از مرگ را روایت می‌کنند. این کتاب در همین مدت بیش از ۴۰ بار تجدید چاپ شده است که این موضوع نشان‌دهنده استقبال بالای مخاطبان است.

در ساحت‌های دیگر اگر بخواهیم به این موضوع بپردازیم به آثاری برمی‌خوریم که به «معاد» در آنها پرداخته شده است از جمله آثار مرحوم آیت‌الله محمد شجاعی از سوی انتشارات کانون اندیشه جوان که در ۵ جلد نوشته شده است و همچنین کتاب گزیده گفتارهای حجت‌الاسلام والمسلمین عالی در برنامه تلویزیونی «سمت خدا» با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد.

* محمد حقی / ناشر / وطن امروز

منبع خبر

«آن سوی مرگ» را در «سه دقیقه در قیامت» بخوانید بیشتر بخوانید »