مجاهدت

«خار و میخک» همدلی با مردم فلسطین است

«خار و میخک» همدلی با مردم فلسطین است


«خار و میخک» همدلی با مردم فلسطین است

 به گزارش نوید شاهد؛ دومین نشست دورهمی و رویداد جمع‌خوانی پانزدهمین پویش کتابخوانی «کتاب‌قهرمان»، با محوریت کتاب «خار و میخک» نوشته یحیی السنوار با همکاری تشکل های زنان انقلاب اسلامی در کافه غربی خانه اندیشه ورزان برگزار شد.

در این نشست مادران شریف ایران زمین، خانه مادری، ستاد مادران ایران، خانه نسا و مرکز رسانه‌ای شیرازه، مریم کثیری فعال فرهنگی و رسانه، پروانه شکوری نماینده تشکل مادران شریف ایران زمین و مریم چهرقانی کارشناس کتاب و همچنین جمعی از علاقه‌مندان حضور داشتند.

در ابتدای نشست مریم کثیری گفت: بحث ما در اینجا فراتر از کتاب است و می‌خواهیم به این موضوع بپردازیم که چه طور می‌توانیم سنوارها را تربیت و تکثیر کنیم؟ برای پاسخ به این سوال باید اندکی دورنمای فضای تربیتی در همه دنیا را مرور کنیم و جا و نسبت خودمان را در آن پیدا کنیم. همه فلاسفه و روانشناسان دنیا قرار است به این سوال پاسخ دهند که انسان چطور حالش خوب می‌شود؟ در دو سر طیف این اندیشه یک گروهی قرار دارد که معتقد است حال خوب انسان در گرو لذت محض است و در طرف دیگر گروهی معتقد به این هستند که حال خوب در گرو معنا است. ویکتور فرانکل معتقد است که معنا در رنج زندگی خودش را نشان می‌دهد. در اسلام هم خدا می‌گوید لقد خلقنا الانسان فی کبد، ما انسان را در سختی آفریدیم.

وی افزود: در کتاب خار و میخک ما کودکی را می بینیم که دائماً در رنج است و خانواده نحوه مقاومت در رنج و سختی را به او می‌آموزد. یکی از ویژگی‌های فرزندان نسل مقاومت تاب‌آوری بالا است. افرادی که تاب‌آوری بالاتری دارند انسان‌های خوشبخت‌تری هستند. در هنگام سختی و رنج اضطراب کمتر و آرامش بیشتری دارند همانند شخصیت پدربزرگ در کتاب خار و میخک که به هنگام جنگ و حمله رژیم صهیونیستی به اردوگاه حتی حاضر نشد خانه را ترک کند و به پناهگاه برود. ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که راه و چاره‌ای جز تربیت نسل مقاوم نداریم و اگر انسان مقاوم تربیت کنیم موفق شده‌ایم که انسان خوشحال و خوشبخت تربیت کنیم.

کثیری ادامه داد: ما برای تربیت کودک باید در مقابل او الگو قرار بدهیم. سه نوع الگویی که در زندگی با آن مواجه هستیم عبارت‌اند از: قهرمان واقعی، قهرمان داستانی و قهرمان روزمره. اگر این مثلث را توانستیم هم‌سو کنیم در نتیجه الگوی مشخصی داریم. اولین قهرمان کودک مادرش است. والدی موفق است که رنج زندگی خودش را با یک رنج بزرگتر گره بزند و کودک را با رنج‌های دیگر آشنا کند مثل رنج کودکان فلسطین. در مرحله بعد والدین خودشان الگوی لبخند زدن به رنج‌ها می‌شوند. مادر قهرمان، دارای ویژگی‌های شجاعت، مقاومت، تاب آوری، تفکر انتقادی و توانایی حل مسئله است که می‌تواند به رنج‌های زندگی لبخند بزند.

مریم چهرقانی نیز در ادامه این نشست گفت: ما در تمام ساحات زندگی با سه‌گانه، حقوق، تکالیف و مسئولیت سروکار داریم که اگر والدین برای تربیت فرزندان آن را به کار گیرد بچه یاد می‌گیرد که بهره‌مندی از هر حقی با خودش تکلیف و مسئولیتی برای او دارد، همان چیزی که به زیبایی در کتاب می‌بینیم که هیچ کدام از بچه‌ها بی‌مسئولیت نیستند و با مدیریت مادر هر کدام گوشه‌ای بار زندگی را به دوش کشیده‌اند. نکته دیگر تاب‌آوری مادر در این کتاب است بسیار زیاده است و شخصیتی محکم و با اراده دارد که سعی می‌کند برای هر مسئله‌ای راه حلی پیدا کند هر چند ممکن است نتیجه‌بخش نباشد اما هیچ وقت در برابر هیچ مسئله‌ای منفعل نیست.

وی افزود: ما در کتاب می‌بینیم که این بچه‌ها هر چقدر بزرگ‌تر می‌شوند رنجی که در زندگی دارند و مسائل و مشکلات شان نیز بزرگ‌تر می‌شود و در هر چالش تربیتی که پیش می‌آید عملاً یک مادر تنها را داریم. انگار یحیی سنوار تعمدی داشته که این تنهایی زنان را نشان داده و به دنبال بیان این نکته بوده که دلگرمی آنها مقاومت و مبارزه مردان بوده و زنان و مادران به این دلگرم بودند که مردان هرجا باشند در حال مبارزه و مقاومت هستند و از آن طرف مردان نیز دلگرم به یک معنا بودند که با دل راحت خانواده را رها می‌کردند و می‌رفتند برای مقاومت و آن معنا چیزی نبود جز تاب‌آوری زنان و در نتیجه کودکان.

چهرقانی ادامه داد: همراه با خواندن این کتاب باید در مورد تاریخ اجتماعی و سیاسی و غیره فلسطین نیز بیشتر بدانیم چرا که جنگ تنها یک بعد نظامی ندارد بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی بر زندگی مردمان اثر می‌گذارد و تا ندانیم زیست مردم فلسطین بر چه مبنایی و تحت تاثیر چه عواملی چه تاریخی را پشت سر گذاشته بسیاری از نکات آمده در این کتاب برایمان روشن نخواهد شد. مثلاً وقتی در مورد موج شادی و غرور و افتخار بعد از نبرد الکرامه اردن در اردوگاه حرف می‌زند و به فاصله کمتر از دو سال شاهد آن رفتار حکومت اردن با فلسطینی‌ها هستیم باید بدانیم در این دو سال چه اتفاقاتی افتاده و جنبش فتح و یاسر عرفات چه مسیری را رفته یا وقتی به تفاوت زندگی مردمان کرانه باختری و الخلیل با مردمان اردوگاه می‌پردازد یا اگر در مورد گروه‌های مبارز با نحله‌های فکری مختلف اعم از ناسیونالیسم عرب، کمونیسم، اخوانی و … حرف میزند به چه نتیجه‌ای قرار است برسد.

در ادامه پروانه شکوری گفت: این کتاب از شکست اعراب از اسرائیل در جنگ ۶ روزه شروع می‌شود. شخصیت کودک کتاب به نام احمد از خاطرات ۵ سالگیش تعریف می‌کند که زمستان سخت و برف و باران و خانه‌ها را در بر می‌گیرد و بعد به خراب کردن خانه‌های فلسطینی‌ها در اردوگاه توسط اسرائیلی‌ها اشاره می‌کند برای اینکه خیابان عریض شود و سربازان رژیم بتوانند راحت‌تر گشت بزنند.

وی افزود: شاید اولین سوال برای ما این باشد که چرا شهید سنوار این کتاب را در سال‌های زندان نوشته؟ شهید سنوار می خواستند ما با زندگی مردم فلسطین آشنا بشویم ولی لازم است کتاب‌های تاریخ فلسطین را بخوانیم تا بهتر اتفاقات کتاب رو متوجه بشویم. در این کتاب یحیی السنوار در مورد شکل‌گیری حماس صحبت کردند و ما می‌بینیم نتیجه زحمات شیخ احمد یاسین که چقدر با قرآن مانوس بودند و در مسجد فعالیت می‌کردند و حس می‌کنیم چقدر این ها با ما نزدیک هستند و اگر مسلمان هستیم همه ما یک امت هستیم. هرکسی این کتاب را بخواند با مردم فلسطین همدل می‌شود و آخر داستان به این نتیجه می‌رسد که تنها راه حل، مقاومت است.



منبع خبر

«خار و میخک» همدلی با مردم فلسطین است بیشتر بخوانید »

نعیم قاسم: تأثیراث شهید سلیمانی تا زمان نابودی اسرائیل باقی می‌ماند

نعیم قاسم: تأثیراث شهید سلیمانی تا زمان نابودی اسرائیل باقی می‌ماند



به گزارش نوید شاهد، نعیم قاسم دبیر کل جنبش حزب‌الله لبنان شامگاه امروز شنبه به مناسبت پنجمین سالگرد شهادت شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس سخنرانی خود را آغاز کرد.دبیرکل حزب الله لبنان شهید قاسم سلیمانی را یک فرمانده راهبردی در سطح سیاسی و جهادی دانست و گفت: این شهید بزرگوار با تمامی پروژه‌های آمریکا و اسرائیل در منطقه مقابله کرد.
وی با اشاره به اینکه شهید سلیمانی، آمریکا و طرح‌های آن را رسوا کرد و تمامی پروژه‌های آن را به بن‌بست کشاند، تصریح کرد: این شهید نشان داد که رژیم صهیونیستی به دنبال اشغال منطقه است و موفق شد مسئله فلسطین را بار دیگر به کانون توجهات بازگرداند. =دبیرکل حزب‌الله با اشاره به اینکه شهید سلیمانی، یک الگو، پیشگام و پرچمی است که آثار آن تا نابودی اسرائیل همچنان باقی خواهد ماند، گفت: شهید مهندس نیز الگویی در پایبندی واقعی و ولایی به مرجعیت شیعه بوده و نقش مهمی در تاسیس الحشد شعبی ایفا کرده است.

حزب‌الله از گذشته قدرتمندتر شده است

نعیم قاسم ادامه داد: اسرائیل در سال ۲۰۲۴ در تلاش بود که پیشروی کند ولی ایستادگی نیروهای مقاومت آن را ناکام گذاشت. با وجود نابودی گسترده و حملات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی و مانع تراشی بر سر آتش بس ما با آتش بس موافقت کردیم؛ البته پس از جنگ اخیر، دیگر رژیم اسرائیل نمی‌تواند آنگونه که می‌خواهد به لبنان حمله کند. وی با بیان اینکه ممکن است رخدادهایی که در سوریه اتفاق افتاد برای لبنان نیز رخ می‌داد، گفت: در آینده ملت سوریه در مقابله با رژیم صهیونیستی ایفای نقش خواهند کرد. برخی می‌گویند که مقاومت ضعیف شده است ولی غافل از این هستند که 10 روز فقط بعد از شهادت شیخ حسن نصرالله، حزب الله خود را بازیابی کرد و با قدرت به میدان جنگ بازگشت.

حزب‌الله روز به روز قدرتمندتر می‌شود

دبیر کل حزب‌الله با بیان اینکه ما با تجاوز بی سابقه‌ای مقابله کردیم و در برابر رژیم صهیونیستی ایستادیم، تصریح کرد: نیروهای مقاومت طرح‌های اسرائیل را شکست دادند و رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف خود دست پیدا کند.وی با بیان اینکه مقاومت به هر حال ادامه خواهد داشت و امکان ندارد که اسرائیل بتواند به اشغالگری ادامه دهد، تصریح کرد: فرماندهی مقاومت تعیین خواهد کرد که چه زمانی و چگونه در برابر دشمن مقاومت کند. جدول زمانی وجود ندارد که عملکرد مقاومت را تعیین کند؛ نه با توافق نه پس از پایان مهلت ۶۰ روزه آتش‌بس. البته صبر ما مرتبط به تصمیمات ما درباره زمان‌بندی مناسبی است که با نقض آتش بس اسرائیل مقابله کنیم.

نعیم قاسم با تاکید بر اینکه توافق آتش بس اسرائیل را مجبور می‌کند که از جنوب رود لیتانی عقب نشانی کند، خاطرنشان کرد: حکومت و دولت لبنان مسئول اجرای توافقاتش پس با اسرائیل است در حال حاضر مقاومت بیش از پیش قدرتمند شده است و نسل‌های آینده این قدرت را به چشم خواهند دید.



منبع خبر

نعیم قاسم: تأثیراث شهید سلیمانی تا زمان نابودی اسرائیل باقی می‌ماند بیشتر بخوانید »

فلسطین و مقاومت در بخش ویژه جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر قرار گرفت

فلسطین و مقاومت در بخش ویژه جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر قرار گرفت


فلسطین و مقاومت در بخش ویژه جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر قرار گرفت

به گزارش نوید شاهد؛ نشست خبری چهل‌ و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر صبح امروز (شنبه) با حضور «اتابک نادری» سرپرست اداره کل هنر‌های نمایشی و دبیران جشنواره در تالار وحدت برگزار شد.

در ابتدا، «اتابک نادری» سرپرست اداره کل هنر‌های نمایشی در سخنانی از اهالی رسانه قدردانی کرد و با بیان اینکه نقش رسانه مکمل راه هنرمندان و مدیریت تئاتر است، اظهار داشت: دوستان ما در دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر چندماهی است که فعالیت و تلاش می‌کنند و باید از این عزیزان نیز قدردانی کنیم.

وی با تأکید بر اینکه امسال جشنواره تئاتر فجر را با شعار «هم‌دلی و وفاق» برگزار خواهیم کرد، افزود: تلاش می‌کنیم جشنواره چهل‌ و سوم فجر را با شکوه هرچه تمام‌تر اجرا کنیم؛ من همیشه معتقدم کار اصلی را هنرمندان انجام می‌دهند و ستاد جشنواره باید یک برگزارکننده و میزبان خوبی باشد.

سرپرست اداره کل هنر‌های نمایشی تصریح کرد: با وجود شرایط سخت و محدودیت‌ها، تلاش‌مان را می‌کنیم تا سطح کیفیت جشنواره در حداکثر درجه قرار گیرد و خانواده تئاتر ایران را در چتر حمایت تئاتر فجر ببینیم و رسالتمان را انجام دهیم.

در ادامه، «خیرالله تقیانی‌پور» دبیر جشنواره تئاتر فجر در سخنانی ضمن تسلیت شهادت امام هادی (ع) اظهار داشت: در گذشته افتخار کارگردانی در عرصه تئاتر، تلوزیون و سینما را داشته‌ام و امروز مفتخرم که در جایگاه جشنواره تئاتر فجر خدمت‌گذار عزیزان باشم. 

سپس، «سعید نجفیان» دبیر اجرایی گزارشی از دبیرخانه را ارائه کرد و گفت: اطلاع‌رسانی‌ها در مورد آمار و ارقام‌های جشنواره صورت گرفته است؛ ما در اوایل تیر برای جشنواره دعوت شدیم و اول مرداد دبیرخانه گشایش یافت و هفتم مرداد فراخوان جشنواره را منتشر کردیم. 

دبیر اجرایی جشنواره در خصوص آثار راه‌یافته به بخش صحنه‌ای جشنواره گفت: در بخش مرور نمایش‌های اجرا شده که مربوط به آثاری از ۱۵ آذر ۱۴۰۲ تا ۱۵ آذر ۱۴۰۳ بود، ۹۸ اثر پرتال جشنواره بارگذاری و توسط یک گروه شناخته شده بررسی شد و ۱۵ اثر به مرحله مسابقه راه یافتند. بخش دوم برگزیدگان ۳۴ جشنواره استانی بودند که ۸۰ کار در بخش صحنه‌ای آن معرفی شدند و از میان این آثار ۱۴ اثر انتخاب شدند. 

وی با بیان اینکه جشنواره تئاتر فجر امسال میزان آثاری با موضوع فلسطین، غزه و مقاومت خواهند بود، گفت: شش اثر صحنه‌ای در این بخش خواهیم داشت و در نهایت در بخش صحنه‌ای ۳۶ اثر در بخش مسابقه حضور دارند. همچنین آثاری از جشنواره‌های تئاتر کُردی، سودای عشق، ارتش، توانبخشی و مقاومت در بخش صحنه‌ای جشنواره را خواهیم داشت.

در ادامه «ایوب آقاخانی» مدیر بخش نمایشنامه‌نویسی جشنواره اظهار داشت: بدیهی است با توجه ادوار مختلف که دبیر یا داور این بخش جشنواره بوده‌ام، امسال سعی کردم در حد بضاعت به نفع سلامت قضاوت تجربیات را بکار بگیریم و نتیجه این شد که امسال تا پایان مهلت فراخوان که تمدید نشد، ۳۵۰ نمایشنامه از استان‌های مختلف را میزبانی کنیم و هیئات مشورتی و قضاوت داوران مشکل از شهرام کرمی، مهرداد کوروش‌نیا و مهرداد رایانی‌مخصوص کارشان را در دو مرحله انجام دادند و این‌بار به یک گزیش ۴۰ اثر برتر و سپس قضاوت نهایی رسیدیم. 

وی با تأکید بر اینکه قضاوت در مورد نمایشنامه امسال صریح‌تر و با دقت بیشتر انجام شده است، ادامه داد: ما جلسات داوری این بخش را خیلی زودتر انجام دادیم تا بتوانیم فرآیند اخذ مجوز چاپ از وزارت ارشاد را انجام دهیم که در مسیر انجام شود؛ لذا ۱۲ اثر نامزد معرفی شدند و بخش‌های خاص جشنواره مانند مقاومت و غزه و مظلومیت مردم بی‌گناه فلسطین و قهرمانان ملی در این بخش داوری نشدند چراکه ملاحظاتی داشت.

او افزود: این داشته در سطح جهان از نوادر است. امیدوارم اتابک نادری در فرصتی مناسب به این صحبت بیشتر فکر کند، به نمایشنامه‌نویسی استان‌ها توجه بیشتری داشته باشیم و قابل اعتناترین سطح نمایش‌نامه‌نویسی را در حوزه کشورهای هم‌جوار کسب کنیم.

همچنین مژگان وکیلی مدیر بخش بین‌الملل جشنواره تئاتر فجر نیز گفت: ۲۳۱ اثر از ۴۶ کشور متقاضی حضور در جشنواره بودند که این بخش به صورت غیررقابتی برگزار می‌شود.

او افزود: در این رویداد تعداد ۲۰ اثر را در اولویت انتخاب قرار دادیم و در نهایت ۶ اثر در بخش صحنه‌ای و یک اثر هم به صورت آنلاین اجرا می‌شود.

وکیلی در ادامه صحبت‌های خود گفت: «در بخش کارگاه‌های آموزشی از ۱۶ هنرمند تقاضای کارگاه آموزشی داشتیم که در نهایت یک کارگاه توسط هنرمند هندی برگزار می‌شود.

مهدی آشنا مدیر بخش پوستر و عکس جشنواره تئاتر فجر نیز درباره این بخش گفت: ‌در بخش عکس استقبال بی‌نظیری صورت گرفت و یک هزار نفر متقاضی بودند که از این میان ۸۹ اثر و در بخش پوستر نیز ۴۹ اثر پذیرفته شد.

این هنرمند ادامه داد: «در حال صحبت با یک کشور در آمریکای جنوبی هستیم که در صورت قطعی‌شدن اعلام می‌شود. امیدوارم نمایشگاه عکس و پوستر جشنواره به صورت گردشی در شهرهای مختلف برگزار شود.»

سیدجواد روشن مدیر بخش پژوهش و انتشارات جشنواره چهل و سوم در این نشست خبری گفت: «در بخش پژوهش جشنواره ۱۸ مقاله برای داوری نهایی ارسال شده و از این میان آثار برتر برای ارائه در سمینار و همچنین چاپ معرفی می‌شوند.»

او ادامه داد: در بخش انتشارات نیز چند عنوان کتاب برای انتشار مدنظر داریم که امیدواریم پس از جشنواره به انتشار برسد.

داریوش نصیری مدیر بخش مسابقه تئاتر خیابانی عنوان کرد: «طبق اعلام رسمی فراخوان چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در بخش نمایش‌های بیرونی و خیابانی، ۱۶۷ اثر از ۶۶ شهر ایران متقاضی حضور در این دوره از جشنواره بودند که از میان آن‌ها ۳۳ اثر با کارگردان خانم و کارگردانی ۱۰۴ اثر بر عهده آقایان بوده است. در نهایت باید بگویم از میان آثار ارسالی، در این دوره از جشنواره میزبان ۳۰ اثر از ۲۱ شهر در بخش نمایش‌های بیرونی و خیابانی هستیم که تهران با ۵ اثر انتخاب، خوزستان ۴ اثر و هرمزگان و اصفهان هرکدام با ۳ اثر شهرهایی هستند که بیشترین تعداد آثار را در این بخش جشنواره دارند.»

او افزود: تنوع و گستردگی بسیاری در میان آثار انتخابی این دوره جشنواره وجود دارد و باید بگویم نکته قابل توجه نیز حضور کارگردان‌های خانم در یک سوم آثار انتخابی است. همچنین موضوعاتی که در بخش بیرونی و خیابانی جشنواره اجرا خواهند شد، موضوعاتی مانند نمایش‌های ایرانی، سردار سلیمانی، غزه و فلسطین، محیط زیست، شهدای غواص، ستایش زندگی، فضای مجازی و… هستند که در کنار آثار تراژیک، آثار کمدی نیز در کنار تمامی این آثار حضور دارند که مکان‌های اجرایی نیز به‌زودی اعلام می‌شود.

داود نامور مدیر بخش به‌علاوه فجر نیز اظهار کرد: «امسال با پیشنهاد به آقایان تقیانی‌پور و نجفیان، مقرر شد بخش بعلاوه فجر رقابتی شود که این باعث انگیزه سالن‌های خصوصی می‌شود.»

او ادامه داد: انتخاب اجراها را در اختیار مدیران تماشاخانه خصوصی گذاشتیم و هر مدیر یک تا ۳ نمایش برتر را معرفی کردند. بیش از ۱۰ تماشاخانه خصوصی در این بخش مشارکت دارند. حتی اجراهای خصوصی که مایل نبودند در این بخش شرکت کنند؛ دعوت شدند و در سالن دیگری میزبانی کردیم.

این مدیر هنری اعلام کرد: «۲۲ گروه متقاضی هستند، جدول اجرا و داوران به‌زودی اعلام می‌شود و در مجموع ۳ نمایش برتر انتخاب خواهند شد.»

نامور گفت: در این بخش انتخاب جزیی مثل انتخاب بازیگر و … نداریم و سه اثر برتر را معرفی می‌کنیم. مقرر شده یک تماشاخانه خصوصی برتر هم داشته باشیم و امیدوارم کمک هزینه‌‌ای به سالن‌ها و گروه‌ها داشته باشیم.

همچنین مهدی دوایی، مدیر هنری چهل و سومین جشنواره بین‌‌المللی تئاتر فجر در آخر عنوان کرد: حساسیت‌هایی درباره طراحی پوستر فستیوال‌ها وجود دارد و این شرایط متفاوت از طراحی یک پوستر یا یک ایونت است. خوشحالم برای چهارمین سال است که در خدمت عزیزان هستم و در روزهای آینده پوستر جشنواره را رونمایی می‌کنیم. تلاش ما این است زیبایی‌شناسی ذیل بقیه موارد قرار نگیرد و تصویر با کیفیتی را ارائه‌ کنیم.



منبع خبر

فلسطین و مقاومت در بخش ویژه جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر قرار گرفت بیشتر بخوانید »

فرشی از خون در مسیر عشق، گستردیم ما

فرشی از خون در مسیر عشق، گستردیم ما


فرشی از خون در مسیر عشق، گستردیم ما

به گزارش نوید شاهد، یکسال از عهد خونین و عروج عاشقانه لاله های سرخ و سوخته بال گلزار شهدای کرمان و میعادگاه مردم ایران با جهانمرد میدان شرف و شهادت، سیدالشهدای عزت و اقتدار، سردار سپهبد شهید سرباز قاسم سلیمانی، گذشت. روزی که در چهارمین سالروز عاشورای سردار دل ها، دشمن خبیث و خونخوار وحدت و عظمت امت، دست به جنایتی بزرگ زد و در دو عملیات انفجاری در مسیر موکب عزاداران سلیمان عشق، ده‌ها شهید و صدها زخمی بجا گذاشت. جانیان و حرامیان سلفی و تکفیری، با این جنایت وحشیانه، عمق کین توزی، خباثت و وحشت خود را از اسطوره سلیمانی و از مردم عاشق سردارشان نشان داد و بر همه آشکار کرد که این شاگردان شیطان، برای گرفتن انتقام شکست ها و ناکامیهای خود در منطقه و جهان اسلام، تا کجاها حاضر به جنون و جنایتند.

شهدای مظلوم سال گذشته در چنین روزی، خونبهای عهد جاوید این امت بیدارند با راه و آرمان سلیمانی که همان مسیر و منطق عزتمندی و مقاومت است. همانکه در این یکسال، بهایی به عظمت خون سیدحسن نصرالله ها، اسماعیل هنیه ها، فواد شکر ها، هاشم صفی الدین ها، یحیی سنوارها و…. داشت. همه در این یکسال به برکت خون شهدای کرمان، شهدای غزه و قدس، شهدای حماس و حزب الله لبنان، و همه شهدای بزرگ جبهه مقاومت، دانستند که رژیم غاصب و آمریکای جهانخوار و تروریستهای سلفی و تکفیری و داعشی، همه در یک مسیر، رو در روی یک جبهه اند. حوادث ابن روزهای سوریه، نشان می دهد که چرا دشمن داعش و جبهه النصره و تحریرالشام، جمهوری اسلامی و محور مقاومت و قاسم سلیمانی و این مردم است نه اشغالگران قدس!

خون شهدای کرمان، روشنای این افق حقیقت است. خونهایی در امتداد خون سردار بصیرت و غیرت… کاپشن صورتی و گوشواره های قلبی ریحانه کوچک، رقیه کربلای سیزدهم دی کرمان، مقدس‌ترین سند پیوند این مردم است با او که سردار دلهاست تا همیشه…

فرشی از خون در مسیر عشق، گستردیم ما…

همه آمده بودند. موکبها، برپا شده بود و سیل جمعیت عزادار و عاشق از کرمان و همه جای ایران، خود را به میعادگاه عشق با سردارشان سرباز وظیفه در خانه ی هر مسلمان مظلوم در همه جای جهان، رسانده بودند تا بازهم قیامتی دیگر بپا کنند. اما دشمن، تاب این اقیانوس وحدت و عظمت عاشقانه را نداشت. خواست نفرتش را با جنون ریختن خون، فرونشاند. دو عملیات تروریستی وحشیانه، ۹۶ شهید و صدها زخنی و مصدوم، حاصل این خشم و قساوت بود.
انفجار اول در ساعت ۱۴:۵۰ رخ داد که بر اثر آن ده‌ها نفر زخمی و تعدادی شهید شدند. در ساعت ۱۵:۱۷ در حالی که مردم و نیروهای امدادی در حال کمک به آسیب‌دیدگان و انتقال جانباختگان بودند، انفجار دوم با شدت بیشتری رخ داد.
ابتدا گفته شد که منشا انفجار، کپسول گاز بوده، اما بعد تکذیب شد. برخی منابع اظهار کردند که در ورودی گلزار شهدا دو کیف حاوی بمب وجود داشته و عوامل با استفاده از ریموت بمب‌ها را منفجر کرده‌اند. طبق اطلاعات اولیه بمب‌ها درون دو کیف قرار داشته‌اند. هر چند در دقایق اولیه پس از وقوع این حادثه، فرضیه عامل انتحاری توسط برخی رسانه‌های ایران مطرح شد ولی خبرگزاری ایرنا گزارش داد که مطابق بررسی‌های اولیه، دو بسته بمب‌گذاری شده با ریموت و کنترل از راه دور منفجر شده‌اند. خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران هم اعلام کرد که انفجار کیف‌های جاسازی‌شده ی کنترل‌شونده در داخل سطل زباله یا انفجار بخشی از یک دستگاه خودرو پژو به محض توقف در محل، عامل این حادثه بوده‌اند. در نهایت داعش با قبول مسئولیت در این حمله اعلام کرد که دو عضو انتحاری در این عملیات دست داشتند.
در آمار اولیه در این حمله‌ها ۲۱۱ نفر مصدوم شدند و ۱۰۳ نفر شهید شده‌اند و حال برخی از زخمی‌ها هم وخیم گزارش شده‌است. بعدها شمار شهدا ۹۶ تن و شمار زخمی‌شده‌ها ۲۸۴ تن اعلام شد. گمان می‌رود بیشتر شهدا در انفجار دوم شهید شده‌اند.

نگاه کنید این زهراست؟!….

شهیده مریم قوچانی، دخترش فاطمه دهقانی و نوه دو ساله‌اش زهرا از مشهد برای شرکت در مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاج‌قاسم سلیمانی به گلزار شهدای کرمان مشرف می‌شوند که در ۱۳ دی‌ماه بر اثر حمله تروریستی، مریم قوچانی و فاطمه دهقانی به شهادت می‌رسند و زهرا جانباز می‌شود. شهیده فاطمه دهقانی از ناحیه جمجمه سر آسیب جدی می‌بیند و دچار مرگ مغزی می‌شود که طبق وصیت این شهیده و رضایت خانواده‌اش اعضای بدنش اهدا می‌شود. برادر شهیده از آن روز می‌گوید: «آن روز برای بازکردن گچ دست پسرم به بیمارستان رفته بودم. ساعت حدود پنج بعدازظهر بود که همسرم با من تماس گرفت و گفت پدر چند باری با شما تماس گرفته است، گویا شما پاسخ‌شان را ندادید! گفتم نه من متوجه تماس‌شان نشدم. بعد به من گفت شنیدید چه شده؟ گفتم نه! می‌گویند در گلزار شهدای کرمان بمب منفجر شده است! کمی بعد پدرم با من تماس گرفت و گفت هر چه با مادر و خواهرت تماس می‌گیرم، کسی جواب نمی‌دهد. نگران‌شان هستم. با رصد اخبار و شنیده‌هایی که برایمان تلخ بود، شبانه راهی کرمان شدیم؛ من، برادرم و پدرم. در مسیر به سمت کرمان بودیم که دوستان به ما اطلاع دادند، در فضای مجازی عکسی منتشر شده است. نگاه کنید که این زهراست؟ ما تصویر را دیدیم و نتوانستیم تشخیص دهیم دختر فاطمه‌جان است که مجروح شده، در آن تصویر سر زهرا باندپیچی شده و خونی بود. همسرش هم آن روزها در کربلا بود. دوستانی که با او ارتباط گرفته بودند، ماجرای گلزار را برایش روایت کرده و آن تصویر را برایش فرستاده بودند و همسرش تا آن تصویر را دید، گفت این زهرا دختر من است.»

به هر گل می رسم، می بویم او را….

برادر شهیده در ادامه می‌گوید: «ما صبح به کرمان رسیدیم. صبح پنج‌شنبه خواهرهایم از تهران و مشهد آمدند و همگی برای پیداکردن نشانی از مادر و خواهرم به بیمارستان‌های کرمان رفتیم. همسر فاطمه هم از کربلا به کرمان آمد. فاطمه از ناحیه سر به شدت مجروح شده بود و زهرا در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار داشت. ما ماندیم و بی‌خبری از مادر؛ هرچه می‌گشتیم از او دورتر و دورتر می‌شدیم؛ مادر مفقود شده بود. ما در ساعات انتظار برای پیداشدن نشانه‌ای از مادر، حس و حال خانواده شهدای مفقودالاثر را تجربه کردیم. اصلاً خوب نبود. خودمان را به پزشکی قانونی رساندیم، اما مادر در میان شهدا نبود. باز هم راهی بیمارستان‌ها شدیم، اما خبری نشد. همان شب از طریق بچه‌های مسئول ستاد بحران کرمان دوباره به پزشکی قانونی مراجعه کردیم. آن‌ها گفتند دو شهید داریم که هنوز شناسایی نشده‌اند. بیایید ببینید که بین این دو نفر مادرتان را می‌توانید پیدا کنید یا خیر؟ آن بنده خدا که آنجا بود به ما گفت از چه طریقی می‌خواهید شناسایی کنید؟ گفتیم از دست و پایش؛ از چهره اش. چون مادر یک خال زیر لبش داشت. او گفت خانمی که اینجاست، اصلاً چهره‌ای برای شناسایی ندارد. گفتیم دستش؟! گفتند دستش هم سوخته است. برادرم گفت از کف پای مادر از ترک‌های کف پایش می‌توانیم او را شناسایی کنیم. نهایتاً مجاب شدند که به ما اجازه بدهند داخل برویم. بالای سر پیکر رفتیم، دست‌های مادر سوخته و چیزی نمانده بود. بعد به ما گفتند پاهایش سالم مانده که ما تا پایش را دیدیم گفتیم بله این مادر ماست. ما از ناخن پای مادر او را شناختیم. بعد هم کفش‌هایش را به ما نشان دادند که مطمئن شویم. تا کفش مادر را دیدم، آن را شناختم. یادم آمد مادر این کفش‌های راحتی را برای پیاده‌روی اربعین خریده بود و از آن استفاده می‌کرد. پای دیگر مادر از مچ قطع شده بود و از سر مادر تنها کمی از موهای پشت‌سرش باقی‌مانده بود. یک روز قبل از حادثه خواهرم و مادرم از مشهد با قطار به کرمان می‌روند و صبح روز ۱۳ دی‌ماه به کرمان می‌رسند و در منزل یکی از دوستان اسکان پیدا می‌کنند. آن‌ها بعد از خوردن صبحانه به شوق حضور در گلزار شهدای کرمان به سمت گلزار حرکت می‌کنند که در انفجار اول دچار حادثه می‌شوند.»

قلب در تهران، کبد در شیراز، کلیه ها در کرمان!

و حکایت اهدای عضو فاطمه که هر عضو بدن مطهرش به جایی از ایران رفت و در پیکری دیگر، زندگی آفرید: شب، پیکر مادر را به مشهد آوردیم و شنبه پیگیر کارهای تدفین او شدیم و یک‌شنبه قرار بر تشییع مادر بود که در میان تشییع به ما اطلاع دادند فاطمه هم شهید شده است. فاطمه و همسرش مدت‌ها پیش از این، کارت اهدای عضو گرفته بودند و خواهرم به شوهرش سفارش کرده بود که اگر من فوت کردم و امکان اهدای اعضایم بود، این کار را برای من انجام بدهید. دامادمان به فاطمه خانم می‌گوید از کجا معلوم که شما اول بروی؟ شاید من بروم. خواهرم گفته بود حالا هر کسی زودتر رفت برای دیگری این کار را انجام دهد؛ ان شاءالله. خواهرم پنج روز در بیمارستان بود. ما در مراسم تشییع مادر بودیم که دامادمان تماس گرفت و گفت: «به بابا بگویید که فاطمه هم شهید شده است. او کارت اهدای عضو داشته و می‌توان اعضایش را اهدا کرد. تصمیم شما چیست؟ اگر اجازه می‌دهید اعضای او را اهدا کنیم. موضوع را با پدر در میان گذاشتم و او هم اجازه داد و رضایتنامه را نوشت و به کرمان فرستادیم و اهدای عضو انجام شد. قلب او به تهران و کبدش به شیراز رفت و کلیه‌هایش هم در کرمان اهدا شد.»

 

داستان دو پسر عموی شهید!

برادر شهید حسین محمدآبادی، حکایت خود را از دو پسر عموی شهید حادثه می گوید؛ دو پسرعمویی که در یکی از موکب‌های مسیر پیاده‌روی گلزار شهدای کرمان از چند روز قبل از آغاز مراسم دست به کار شده بودند تا در چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم بهترین خدمات را به زائران ارائه دهند. حسین و حسن محمدآبادی که همه جا باهم و کنار هم بودند حتی در لحظه شهادت:
قرار گذاشته بود همراه دوستان و تعدادی از بستگان به کرمان بروند تا در مسیر گلزار شهدای کرمان خدمت کنند، اما من حتی پول کرایه ماشین حسین را نداشتم که به او بدهم. تا صبح بی‌خواب شده و ناراحت بود که چرا نمی‌تواند همراه بچه‌ها به گلزار برود. حال و هوای او را که دیدم رفتم و از یکی از دوستان خانوادگی‌مان پول قرض کردم و او را با پول قرضی راهی گلزار شهدای کرمان کردم. یکی از وظایف حسین در موکب مسیر گلزار شهدا، واکس زدن کفش‌های زائران بود. رفقایش می‌گفتند او با دل و جان این کار را انجام می‌داد…
: «حسن خیلی حاج قاسمی بود. او دو سالی می‌شد که در برنامه‌های سالگرد حاج قاسم شرکت می‌کرد و خودش را به گلزار شهدا می‌رساند. دی ۱۴۰۲ دومین سال خادمی‌اش در موکب بود. دوستانش می‌گویند قبل از اینکه بار و بنه را برای اعزام به موکب گلزار شهدا ببندیم همراه با چند نفر از بچه‌ها رفتیم تا برای پخت و پز موکب مقداری هیزم جمع آوری کنیم. حسن سر از پا نمی‌شناخت. خیلی خوشحال بود که برای حاج قاسم می‌تواند کاری انجام بدهد. مسئولمان درست کردن چای آتشی را به حسن سپرده بود. همه مقدمات آماده شد. من، امیرحسین، علی و مهدی سه نفر همراه حسن و حسین که همه در یک رده سنی بودیم، به موکبی که در مسیر گلزار شهدا بود رفتیم.»

بچه ها! یعنی می شود برویم و شهید برگردیم؟!…

«حسن ذوق و شوق عجیبی داشت. او روز حرکت به کرمان به ما گفت بچه‌ها یعنی می‌شود برویم و شهید برگردیم؟! ما همه خندیدیم و گفتیم حسن مگر به میدان جنگ می‌رویم؟!
حسن تا لحظه شهادت از زائران حاج قاسم و شهدا با چای آتشی موکب، پذیرایی کرد. او و حسین و سه دوست دیگرشان در حال پذیرایی از زائران بودند که عامل انتحاری خود را منفجر می‌کند. حسن و حسین که کنار هم بودند با اصابت ترکش به شهادت می‌رسند و سه دوست دیگرشان که پشت آن‌ها بودند به شدت مجروح می‌شوند. حالا آن‌ها ماندند و حسرت شهادتی که نصیب‌شان نشد. آن‌ها هیچ‌گاه آرزوی شهید حسن محمدآبادی را از یاد نخواهند برد که می‌گفت: «بچه‌ها یعنی می‌شود برویم و شهید برگردیم؟!»

روی سنگم بنویسید: شهیده فاطمه نظری!

عبدالرضا نظری کدخدایی همسر و پدر سه بانوی شهید حادثه کرمان از دخترش خاطره ای دارد: فاطمه علاقه زیادی به حاج قاسم داشت. او خیلی شهدایی بود. هر پنج‌شنبه همراه با مادربزرگش به گلزار شهدا می‌رفت. مادربزرگش از کربلا برای او یک چفیه آورده بود. فاطمه چفیه را بر دوشش می‌انداخت و به زیارت شهدا می‌رفت.
مادربزرگش می‌گفت یک روز که با هم به زیارت مزار حاج قاسم رفته بودیم به من گفت مادربزرگ اگر من شهید شدم برای من یک سنگ سفید، مانند سنگ مزار حاج قاسم بگذارید. مادربزرگش با ناراحتی گفته بود فاطمه جان! دخترهای همسن و سال تو از جهیزیه و ازدواج صحبت می‌کنند و دوست دارند عروس شوند و تو از مزار و شهادت می‌گویی؟!…

مادر! ببخش که پول نداشتم برایت هدیه بخرم!

گلنسا شادکام، مادر میلاد کوچک. شهیدی دیگر از این کربلای عشق، و از آخرین هدیه روز مادرش می گوید؛ هدیه ای در آخرین شب پیش از شهادت: میلاد قبل از رفتن، هدیه روز مادر را به من داد و رفت. هدیه‌ای که برای همیشه به یادگار از او برایم خواهد ماند. وقتی برگه نقاشی را که برای من کشیده بود به من داد، گفت؛ «مادر جان ببخش که پول ندارم تا بتوانم برایت هدیه‌ای بخرم.» او برایم نقاشی کشیده و کنار آن شعرنوشته بود؛ «مادر خوبم روزت مبارک. به تو سلام می‌کنم تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود. روزت خجسته، لبانت پر خنده و دلت شاداب و سرزنده باد. بوی بهشت می‌دهد دست دعای مادرم ….

ریحانه کاپشن صورتی، رقیه دوساله ی عاشورای کرمان

دختر دوساله ی کاپشن صورتی با گوشواره های قلبی، ریحانه سلطانی نژاد، پدیده این حادثه بود. شهادت مظلومانه این دسته گل کوچک، به همراه ۷ تن از خانواده اش، موجی عظیم از عاطفه و شور همدلانه ملی را برانگیخت. ریحانه نازدانه، رقیه این روز عاشورایی کربلای کرمان است. احمد سلطانی‌نژاد یکی از اقوام خانواده می‌گوید: «دایی ریحانه کوچولو به نام حسین، کارمند دفتر ثبت اسناد ملی در کرمان است. آنها در مسیر گلزار شهدای کرمان موکبی دارند که امسال هم به مناسبت سالگرد شهادت حاج‌قاسم برپا بود و روز حادثه حسین علاوه بر ۲فرزند خودش، فرزندان ۲خواهرش را که ریحانه هم یکی از آنها بود، با خود به

موکب برده بود. انفجار دوم درست در محلی رخ داد که همسر حسین، ۲ خواهرش و بچه‌هایشان حضور داشتند. یکی از خواهران حسین فاطمه نام داشت که ریحانه و محمدامین فرزندان او بودند. فاطمه و هر دو فرزندش در این حادثه به شهادت رسیدند. خواهر دیگر حسین سمیه نام داشت. فرزندان او فاطمه‌زهرا و مهدی نام داشتند که آنها نیز به شهادت رسیدند. دیگر شهدا نغمه، همسر حسین و دختر ۹ساله‌اش به نام مریم بودند. البته پسر ۱۲ساله حسین به نام امیرعلی نیز همراه آنها بود که در این حادثه مجروح شد.»

یاد و خاطره همه آن ۹۶ لاله زهرایی، که غریبانه و مظلومانه در روز میلاد زهرای اطهر (س) مادر همه شهیدان بی نشان و بی مزار، به سردار عشق پیوستند و حاج قاسمی شدند، در آفاق قلب این مردم، به روشنای خورشید باد.

انتهای گزارش/ 



منبع خبر

فرشی از خون در مسیر عشق، گستردیم ما بیشتر بخوانید »

شهید «ابومهدی المهندس»؛ جمال جاوید ستاره‌ای که در جذبه‌ی خورشید «حاج قاسم» سوخت...

ستاره‌ای که در جذبه‌ی خورشید «حاج قاسم» سوخت…


شهید «ابومهدی المهندس»؛ جمال جاوید ستاره‌ای که در جذبه‌ی خورشید «حاج قاسم» سوخت...

به گزارش نوید شاهد، سیزدهم دی 1398، در فرودگاه بغداد، با فرمانده جبهه و قلبش، با کسی که افتخار می کرد سرباز ساده‌ای در رکاب او باشد، در حمله راکتی بالگردهای شیطان بزرگ، با «حاج قاسم سلیمانی» توفیق شهادت یافت. برای این زندگی که او از وقتی خودش را شناخت آن را زیسته بود، مرگی جز شهادت قابل تصور هم نبود. یک زندگی سراسر جنگ و جهاد و هجرت و یک حیات سراپا و هر لحظه مشق مرگ و تمرین شهید شدن… «جمال جعفر ابراهیم» مشهور به «ابومهدی مهندس» از پیوستن به «حزب الدعوه» عراق و فرار به کویت و سپس ایران و محکومیت غیابی به اعدام، تا رزم در نیزارهای هورالعظیم، در کنار سردار شهید «اسماعیل دقایقی» تا همراه شدن با «حاج قاسم» و سنگر به سنگر، جنگیدن با عوامل شیطان، از بعث عراق و سلفی‌ها و تکفیری‌ها و داعشی‌ها و سپس خود شیطان، آمریکا و صهیونیزم و تا شهادت بدست خبیث آنها، یک افق و منظومه از همت و تلاش و حرکت و خلاقیت و نبوغ و تدبیر و هوشمندی و بینش و باور بود. بی‌خود و بی‌جهت نمی شود یار غار و همسفر و همراه شهادت بزرگمردی چون «سردار دل‌ها» شد! می‌شود؟! باید از جنس «ابومهدی» باشی و یک عمر جانت در جهاد، صیقل بخورد، صاف و زلال و شفاف شود، یکپارچه نور شود، خلوص محض شوی، تا اینگونه بدست خبیث‌ترین و شقی‌ترین جانیان دوران، در کنار آن «مرد میدان» در خون و خاکستر خویش غوطه‌ور گردی و: «آری! چنین رجال خرامند در مجال»…

 

از «مهندسی عمران» و «طلبگی حوزه» تا پیوستن به مبارزات مسلحانه «حزب الدعوه» عراق

 

  جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم تمیمی، مشهور به «ابومهدی المهندس» در سال ۱۳۳۳شمسی برابر با ۱۹۵۴میلادی در بصره به‌دنیا آمد. پدر او عراقی و مادرش ایرانی بود. او در سال ۱۳۵۲شمشس برابر با ۱۹۷۳میلادی، وارد دانشگاه «الجامعة التکنولوجیة» شد و در رشته مهندسی عمران مدرک کارشناسی گرفت. وی پس از آن به تحصیل در رشته علوم سیاسی پرداخت و با مدرک دکتری فارغ التحصیل شد. او همچنین دروس مقدماتی حوزه علمیه را در حوزه آیت‌الله سید محسن حکیم در بصره فراگرفت. ابومهدی المهندس در سال ۱۹۷۰ میلادی به حزب «الدعوه الاسلامیه» عراق پیوست. در دهه ۱۹۷۰ با افزایش نفوذ این حزب در میان جوانان و شخصیت‌های مذهبی و سرکوب آن از سوی حکومت حزب بعث، الدعوه به یک جریان انقلابی تبدیل شد که به مقاومت مسلحانه در برابر حکومت می‌پرداخت. حاکمان بعثی عراق در سال ۱۹۷۵ پنج تن از اعضای حزب الدعوه را اعدام کردند؛ در سال ۱۹۸۰ نیز، شبانه شهید «سید محمد باقر صدر» را تیر باران کردند. شهید ابومهدی خود می‌گوید: «تا این تاریخ ۹۵ درصد از دوستانم که در محله و مساجد به حزب الدعوه تردد داشتند، اعدام شدند.»

 

تحت تعقیب «صدام»، غیابا محکوم به «اعدام»!

 

ابومهدی المهندس پس از مشارکت در انتفاضه شعبانیه قیام مردم عراق علیه رژیم بعث عراق در ۱۹۷۹ میلادی و دستگیری شهید آیت‌الله سید محمد باقر صدر از طرف دادگاه تحت تعقیب قرار گرفت. با به قدرت رسیدن صدام حسین در عراق در ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، روند سرکوب حزب شدت گرفت. رژیم صدام اعضای حزب را دستگیر و صد‌ها تن از آنان را پس از محاکمه‌های فرمایشی اعدام کرد در این هنگام ابومهدی المهندس مجبور شد در ۱۹۸۰ میلادی عراق را ترک کند و رهسپار کویت گردد.

در کویت همراه با دیگر نزدیکان خود ابتدا حزب الدعوه و بعدها یک گروه جهادی را پایه گذاری کرد. در کویت بود که برای اولین بار نام او در اقداماتی علیه آمریکا مطرح شد. ابومهدی المهندس در خصوص فعالیت هایش در کویت می گوید: «در کویت ازدواج کردم و همانجا به اعدام محکوم شدم.» در واقع علت محکومیت شهید ابومهدی به اعدام، فعالیت های جهادی همراه با شهید «مصطفی بدرالدین » بود. خود در این باره گفته بود: «بعد از انفجارهایی که در سفارت آمریکا و سفارت فرانسه در کویت رخ داد، عراقی هایی که مقیم کویت بودند بازداشت شدند. اسم من نیز در فهرست متهمین مشارکت در این انفجارها وارد شده بود با وجود اینکه من در این قضیه نبودم.» 

ابومهدی المهندس در ۱۹۸۵ میلادی در حالی که در ایران بود، عضو شورای مجلس اعلای اسلامی شد. مجلس اعلا در ۱۹۸۲ میلادی با هدف سرنگونی حکومت صدام حسین به وسیله سیاست‌مداران و روحانیون عراقی مقیم ایران تاسیس شد و پس از سرنگونی این حکومت توسط ائتلاف ضد ترور در ۲۰۰۳ میلادی به عنوان مهمترین حزب در عراق پس از صدام مطرح شد و در سال‌های اخیر هنوز بزرگترین حزب در مجلس نمایندگان عراق به شمار می‌رود.

 

بنیانگذار و فرمانده «سپاه بدر»، ستاره «خیبر»، ماه «هور»

 

در ۱۹۸۳ میلادی نیرو‌های مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق که مخالف صدام حسین بودند و در ایران به سر می‌بردند به صورت داوطلب در دفاع مقدس شرکت می‌کردند. این نیرو‌ها به صورت یک گردان در سپاه پاسداران سازماندهی شدند و برای نخستین بار در عملیات خیبر که به وسیله رزمندگان ایرانی علیه رژیم بعث بود، شرکت کردند. سپاه بدر در عملیات های آفندی و هجومی ایران به عراق در دفاع مقدس، به عنوان بخشی از نیروی مهاجم تحت فرمان سپاه پاسداران عمل می‌کرد از جمله حملاتی که این سپاه در آن شرکت داشت، عملیات قدس ۴ و عملیات کربلای ۲ بود. ابومهدی، پایه گذار و فرمانده این نیرو بود و از عملیات خیبر و در نیزارهای «هورالعظیم» چون ستاره در کنار سردار شهید «اسماعیل دقایقی» می‌درخشید.

 

تشکیل «کتائب حزب الله»، پیروزی در انتخابات پارلمانی و محروم از ورود به مجلس، به حکم اشغالگران!

 

پس از سقوط صدام و برچیده شدن بساط حزب بعث عراق، ابومهدی نیز همچون بسیاری از سیاستمداران و شبه نظامیان شیعه عراقی که در زمان حکومت صدام از عراق خارج شده بودند، به کشورش بازگردد. او پس از بازگشت، جریان «کتائب حزب الله عراق» را بعنوان یک تشکل و هسته مقاومت، راه‌اندازی کرد. در انتخابات پارلمانی سال 2005 پیروز شد و بعنوان نماینده مردم در استان «بابل» به مجلس راه یافت اما آمریکا به بهانه وجود نامش در پرونده امنیتی دهه 80 میلادی، مانع از فعالیت پارلمانی او شد و تا سال 2011 که آنان از عراق خارج شدند، از کشور خارج شد.

 

 

بنیانگذاری و فرماندهی میدانی «حشدالشعبی»؛ بزرگترین نیروی مقاومت مردمی ضد اشغال و سلطه در عراق

 

پس از تشکیل «حشد الشعبی»، المهندس به عنوان جانشین فرمانده انتخاب شد و دائم در همه جبهه های نبرد در شرکت می کرد. بسیج مردمی عراق یا حشدِ شعبی که به بسیج عراق نیز معروف است به نیروهای مردمی عراق گفته می‌شود که در کنار ارتش این کشور قرار دارند و با هدف مبارزه علیه داعش سازمان دهی شده‌اند. این نیرو از حدود ۴۰ گروه مختلف تشکیل شده که بیشتر گروه‌های شیعه هستند اما گروه‌های سنی، مسیحی و ایزدی نیز در آن حضور دارند. بسیاری از این گروه‌های شیعه به‌طور مستقل در عراق و به خصوص علیه نیروهای ائتلاف فعالیت داشته‌اند. در ۲۶ نوامبر ۲۰۱۶ با اکثریت آرای مجلس عراق به عنوان یک سپاه جدا از ارتش رسمیت پیدا کرد. حیدر عبادی فرمانده کل بسیج مردمی و  ابومهدی مهندس معاون بسیج مردمی عراق و فرمانده میدانی این نیرو بود.

 

قهرمان مبارزه با تروریسم در لیست سیاه «تروریستهای خطرناک» رژیم تروریست پرور!

 

او که پیشتر در زمان حضور نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، علیه این نیروها فعالیت نظامی داشت، به وسیله آمریکا در فهرست «تروریست‌های خطرناک جهان» قرار داده شد. ابومهدی پس از آن به اتهام عملیات نظامی علیه نیروهای آمریکایی از منصب خود در پارلمان انصراف داد. وی در این باره و عضویتش در مجلس عراق گفته بود: «آمریکایی‌ها سیادت ملی عراق را زیرپا می‌گذارند. ده‌ها هزار نفر از جوانان عراقی را بازداشت کرده‌اند که اکثرشان هم گناهی ندارند. در موضوع مجلس عراق هم من تا همین اواخر در مجلس حاضر بودم و مثل مابقی نمایندگان در اکثر جلسات صحن و کمیسیون‌ها حاضر بودم، با وجود تهدیدات آمریکایی‌ها ضد من. ولی اخیراً رئیس پارلمان به من اطلاع داد امکان تضمین جانم وجود ندارد و او و یک مسوول دیگر بلندپایه در دولت عراق از من خواستند که در جلسات مجلس حاضر نشوم. این هم یک قلم دیگر از زیرپا گذاشتن سیادت ملی عراق [توسط اشغالگران] است.»

 

همه جا آمریکا نیست! همه جا خدا هست!…

 

در جواب یک مستندساز ایرانی، وقتی از تحریمش توسط آمریکا حرف می‌زند و می‌گوید که آمریکا به عنوان یک ابرقدرت، همه جا هست، می‌گوید: «همه جا خدا هست!»… او درباره قرار گرفتن در فهرست تروریستی آمریکا نیز چنین گفته بود: «من تا این لحظه نمی‌دانم که این فهرست سیاه تروریستی است یا چیز دیگر چون این مصوبه را وزارت خزانه‌داری آمریکا گرفته است. من که به آمریکا نرفته‌ام آنها هستند که به عراق آمده‌اند و عراق را تبدیل به یک مستعمره تحت اشغال کرده‌اند. کارهایی که آمریکایی‌ها در سال ۲۰۰۴ در نجف کردند و به مقدسات اسلامی حمله کردند و کارهایی که نیروهای اشغالگر کردند و جنایت‌هایی که شرکت‌های امنیتی‌شان مرتکب شدند، باعث شد بسیاری از جوانان به مقاومت ضد اشغالگران رو بیاورند.»

 

همرزم «حاج قاسم» در جهاد با «داعش»

 

و اما فصل آخر و پرافتخار این مجاهد و مهاجر خستگی ناپذیر، در مصاف با مزدوران جنایتکار داعشی ظهور یافت. نیروهای سازماندهی شده توسط او در حشدالشعبی و بازوی نظامی آن کتائب حزب الله نقش اصلی را در آزادسازی شهرهای مهم تحت اشغال: از «اربیل» و «موصل» و «آمرلی» و «جرف الصخر» و… داشتند. خودش می گفت سی سال است در جبهه مقاومت، مشغول جنگ و جهاد است و این مجاهده را راحتی و تفریح خوش می دانست! می گفت بسیاری از مناطق عراق را تنها در میدان نبرد دیده و تا قبل از جنگ، «فلوجه» و «تکریت» را ندیده و تنها اسمشان را شنیده بود. اتاق فرماندهی او نه در قلب پایتخت و مناطق امن و مجلل، که در متن صحنه نبرد و در تیررس دشمن و میدان مرگ بود. بجز آرمان آزادی قدس و سرزمینهای اسلامی از اسارت اشغالگران صهیونیست، یکی از اهداف مهم او بیرون راندن نظامیان آمریکایی از خاک عراق بود. می گفت تا جان در بدن دارد از این هدف نخواهد گذاشت. و سرانجام….

 

رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست…

 

و شهادت، شایسته کسی چون او بود آنهم در کنار سیدالشهدای مقاومت، «حاج قاسم سلیمانی» که همیشه خود را سرباز ساده او می دانست و به این سربازی در رکاب او افتخار می‌کرد. در سحرگاه روز جمعه سیزدهم دی 1398، در کنار یار دیرین و دلاور خود، سردار دل های عاشق شهادت، توسط پهپادهای آمریکایی هدف قرار گرفت و به وصل شاهد شهادت نائل شد. به روایت دختر سردار شهید مقاومت، خشم آمریکا از این نماد پایداری و استقامت عراق در روزهای پیش از شهادت، به اوج رسیده بود:

«در پایان ماه دسامبر ۲۰۱۹ امریکا با هواپیماهای بدون سرنشین خود تیپ‌های نظامی ۴۵ و ۴۶ حشدالشعبی در عراق را هدف قرار داد و این بار مسؤلیت این حمله را نیز پذیرفت. ده‌ها نفر از مدافعان مرزهای کشور شهید و زخمی شدند. آخرین ظهور رسانه‌ای شهید ابومهدی شب بعد از حمله در عیادت از مجروحان و روز بعد در تشییع شهدا و تظاهرات در برابر سفارت امریکا بود.

شهید ابومهدی در روز ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹ شخصیت‌های عراقی را دعوت به حضور کرد و در منطقه خضراء تظاهرات عظیمی علیه سفارت امریکا برگزار کرد که به یک تجمع اعتراض‌آمیز بدل شد که خواستار مجازات امریکا و پایان حضور آن در کشور بود. هواپیماهای امریکایی در آن زمان آسمان بغداد را در اختیار گرفتند و تمام تحرکات را رصد می‌کردند. با درخواست حکومت عراق و هماهنگی شهید ابومهدی این تجمع بعد از حدود دو روز با این شرط که حکومت، حقوق نیروهای مسلح عراق و شهدا و مجروحان این حمله گستاخانه را به صورت جدی پیگیری کند، پایان یافت و روز بعد امریکا که همه تلاش‌های غیر مستقیم برای تجزیه دولت و حشدالشعبی را شکست خورده دید، از پله‌های همه مراحل پیشین بالا رفت و آگاهانه، ابومهدی را به همراه یار دیرینش حاج قاسم در قلب بغداد هدف قرار داد.»

 

شهد شیرین بقای جان در فنای عاشقانه به درگاه جانان، نوشش باد…

 

 انتهای گزارش/ 



منبع خبر

ستاره‌ای که در جذبه‌ی خورشید «حاج قاسم» سوخت… بیشتر بخوانید »