مجاهدت

«سیدآزادگان» را با چه کتابی بشناسیم؟

به گزارش مشرق، «پاسیاد پسر خاک» خاطرات حجت‌لاسلام‌ حاج سیدعلی‌اکبرابوترابی از جمله رزمندگان آزاده و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، خاطرات شخصی است که با صبر و بردباری بی‌همتا تمام کوشش خود را به کار بست تا اسرای ایرانی رنج و مشقت روزهای اسارت را کمتر احساس کنند و زیر شکنجه‌های وحشیانه زندانبان بعثی توان از دست ندهند. به مناسبت دوازدهم خردادماه و عروج ایشان به لقاء الله، این کتاب با هدف آشنایی با شخصیت آن بزرگوار معرفی می‌گردد.

بعضی کتاب‌ها به کسی که آنها را نوشته تعلق ندارند بلکه از آن کسانی هستند که وقایعش را متحمل شده‌اند چون این گونه وقایع روی کاغذ خلق نمی‌شوند بلکه زندگی آنها را می‌آفریند و بی‌تردید کتاب «پاسیاد پسر خاک» متعلق به سیدعلی اکبر ابوترابی فرد سید آزادگان ایرانی است که با صبر و بردباری بی‌همتا تمام کوشش خود را به کار بست تا اسرای ایرانی رنج و مشقت روزهای اسارت را کمتر احساس کنند.

«پاسیاد پسر خاک» به قلم محمد قبادی در دو فصل کلّی تدوین شده که در فصل اول اطلاعات اولیه‌ای همچون پیشینه خانوادگی، تولد، تحصیل و فعالیت سیاسی و آشنایی مرحوم ابوترابی‌فرد با شهیدسیدعلی اندرزگو مورد بررسی قرار گرفته است.
خواننده با مطالعه این بخش آشنایی جامعی نسبت به فضای خانوادگی و مراحل شکل‌گیری شخصیت مرحوم ابوترابی به‌دست می‌آورد.
فصل دوم کتاب به شرح فعالیت‌های سیدعلی‌اکبر ابوترابی درکمیته استقبال از امام خمینی(ره) و دوران دفاع مقدس و احوال وی در دوران اسارت در زندان‌های ارتش متجاوز حزب بعث عراق اختصاص دارد و حاوی اطلاعات بسیار مهم و تازه‌ای است که شاید برای بسیاری از دوستان و نزدیکان مرحوم ابوترابی نیز تازگی داشته باشد.
حجت الاسلام ابوترابی فرد در اردوگاه‌های عنبر، موصل ۱، ۳، ۴، رمادیه و تکریت ۵، ۱۷، ۱۸ و نیز سلول‌های زندان‌های بغداد، اسیر بود و پس از ده سال اسارت سرانجام در سال ۱۳۶۹ به میهن بازگشت و در تاریخ هفتم مهر ۱۳۶۹ با حکم مقام معظم رهبری نماینده ولی فقیه در امور آزادگان شد.
در بخشی از این کتاب آمده است:

« چند روز از بستری شدن ابوترابی در بهداری گذشت و او کمی سلامتش را به دست آورد. به اتاق ۱۶ منتقلش کردند. در آنجا کاملاً تحت نظر بود و به همین دلیل سعی می‌کرد به اتاق‌های دیگر نرود تا برای کسی دردسر درست نشود. اما اسرای بسیاری به اتاق او رفت و آمد می‌کردند. آن قدر که گاهی مجال نمی‌یافت استراحتی کند. وقتی که برخی به این مطلب اعتراض می‌کردند، می‌گفت: «من چطور به استراحت بپردازم [وقتی] که اسیری با بودن در کنار من خوشحال می‌شود و لحظاتی از غم‌های او کاسته می‌گردد.»
گفتنی است کتاب«پاسیاد پسر خاک» به عنوان اثر تقدیری بخش جنبی در بیست و هشتمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شناخته شد. همچنین این اثر برگزیده اولین دوره جشنواره ادبی شهید آوینی در فروردین‌ماه سال ۱۳۹۱ بوده است.

منبع خبر

«سیدآزادگان» را با چه کتابی بشناسیم؟ بیشتر بخوانید »

نشست «عصر روح الله» برگزار می شود

به گزارش مشرق، به مناسبت فرا رسیدن سالروز ارتحال حضرت امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد نشست فرهنگی «عصر روح الله» از طریق پخش زنده از فضای مجازی برگزار می شود.

در این نشست که با حضور محمدسرور رجایی (شاعر و فعال فرهنگی افغانستانی) و حسین قرایی (پژوهشگر تاریخ شفاهی ادبیات انقلاب) و با اجرای میثم رشیدی مهرآبادی برگزار می شود، در ابتدا کتاب «در آغوش قلبها» معرفی شده و سپس جریان ادبیات انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد. پخش کلیپ هایی در تبیین اندیشه امام(ره) و نیز شعرخوانی شاعران مطرحی چون علی محمد مودب و سارا جلوداریان از دیگر بخش های برنامه خواهد بود.

گفتنی است این نشست روز سه شنبه ۱۳خرداد ساعت ۱۱ از طریق صفحه مجازی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به آدرس (instagram.com/iranplir)، آپارات (aparat.com/tehranpl/live) و پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور (www.iranpl.ir) به صورت زنده پخش خواهد شد.

منبع خبر

نشست «عصر روح الله» برگزار می شود بیشتر بخوانید »

خرید روزانه در بی‌پولی‌های آقای فرمانده

به گزارش مشرق، کتاب «خاتون و قوماندان» کتابی پر فراز و نشیب از زندگی فرمانده لشکر فاطمیون شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) به روایت همسر فداکارشان ام‌البنین حسینی است. نامه‌های رد و بدل شده بین خاتون(خانم حسینی) و قوماندن(شهید توسلی) جذابیت این کتاب را دو چندان کرده است.

این کتاب را مریم قربان زاده نوشته و نشر ستاره ها منتشر کرده است.

آنچه در ادامه می خوانید، یادداشتی است درباره این کتاب.

همه‌ی ارزش‌ها را نمی‌توان فقط با پول سنجید. هر چند پول هم معیار بدی نیست. ویژگی ذاتی گنج کمیابی‌اش است و اصلا به همین دلیل ارزشمند می‌شود. دیروز با یکی از پیران عرصه عکاسی صحبت می‌کردم. عکسی مربوط به روز بیعت ارتش با امام(ره) را نشانم ‌داد. در موردش که صحبت می‌کرد، چشمانش جوری برق می‌زد که انگار درباره عزیزترین‌ دوستش حرف می‌زند. از نظر او این عکس میلیاردها می‌ارزید. هر چند کسی متوجه این ارزش نباشد.

کتاب خاتون و قوماندان همسرانه‌ی فرمانده دلاور فاطمیون، ابوحامد؛ و متفاوت از همسرانه‌هایی است که تا کنون دیده‌ام. خاتون در میان خاطرات همسرش گُم نشده است. انگار ابوحامد هم کنارش نشسته و گاها چانه‌ات را به سمت خودش می‌گرداند و با تو حرف می‌زند. کتاب از غُلوهای بی‌مورد، تقریبا خالی است. اینقدر خوب شروع شد، ادامه یافت، که هر لحظه منتظر یک اتفاق نو بودم. تنها نکته‌ای که گاهی خوانش را سخت می‌کرد، شخصیت‌های غیر معرفه‌ای بودند که در طول کتاب بدون پی‌نوشت؛ نامشان ذکر می‌شد. که اگر مخاطب کمی با فاطمیون بیگانه باشد، ممکن است در خوانش کتاب به مشکل بخورد. هر چند این نکته اصلا به محتوای کتاب ضربه نمی‌زند.

در لابلای کتاب چند واحد زندگی و مدیریت هم پاس می‌کنی؛ نمونه‌اش آنجا که در خلال بی پولی‌های علیرضا، خاتون هر روز؛ و به اندازه نیاز روزانه خرید می‌کند. این یعنی اوج درایت اقتصادی یک زن. یا آنجا که خاتون از تلاشی می‌گوید که بچه‌ها، پدری که هیچ وقت خانه نیست را فراموش نکنند. همراهی‌ خاتون در جلسات وقت و بی‌وقت علیرضا، تحمل نبودن‌های او، همراه بودن با علیرضا در سرزدن‌ و رسیدگی‌هایش به خانواده شهدا، همه و همه خاتون را به جایگاه «همسر شهید» شدن رساند و علیرضا را به ابوحامدِ شهید.

قوماندان، قوماندان است. چه روی زمین چه در آسمان. و اتفاقا فرمانده از آسمان دستش بازتر است. و فرماندهی آسانتر.

غرض اینکه؛ ابوحامد فاطمیون و شجره طیبه‌ای که میراث ماندگار اوست گنج است. خاتونِ کتاب و قلمی که این کتاب را نوشته از گنج های ارزشمند انقلاب اسلامی هستند. هر چند ما متوجه ارزشمندی شان نباشیم.

غفلت‌زده بنده‌ام؛ که هم آن زمان که ابوحامد و بچه‌های فاطمیون مشغول خلق زیباترین لحظات بودند؛ و هم اکنون که دانه دانه پَرپَر می‌شوند، و مثل ابوزینب و سخی غلامی و… به فرمانده دلاورشان می‌پیوندند؛ در خواب غفلت و مشغول مشهورات بی اعتبار خودمان هستیم.

منبع خبر

خرید روزانه در بی‌پولی‌های آقای فرمانده بیشتر بخوانید »

حقایق نهفته در نطق عاشورایی امام خمینی

به گزارش مشرق، خردادماه سال ۱۳۴۲، نقطه عطف مبارزاتِ سیاسی امام خمینی به‌شمار می‌رود. در این مقطع تاریخی بود که مبارزه علیه رژیم پهلوی از سوی امام خمینی علنی شد و اهدافِ حرکتِ اسلامی ـ انقلابی ایشان بر همگان آشکار گردید. یکی از مهم‌ترین نطق‌های تاریخی امام خمینی در این ماه در روز عاشورا ایراد شد؛ نطقی که در آن خطوطِ اصلی موارد مخالفتِ امام خمینی با رژیم پهلوی به‌گونه‌ای روشن و سازش‌ناپذیر بیان شده بود. نظام سیاسی طاغوتی که اسلام و روحانیت را دشمن خود می‌پنداشت از یک‌سو و همدستی با نظامِ غاصب و اشغالگر صهیونیستی از سوی دیگر، آماجِ انتقادات امام قرار گرفته بود. این نوشتار کوتاه نگاهی به این نطق تاریخی در خردادماه پرحادثه سال ۱۳۴۲ است.

امام خمینی؛ مبارزی آگاه از آغاز

در میان جریان‌های گوناگون سیاسی در ایران، در دهه ۱۳۴۰ش، گفتمان اسلامی به دلیل تبعیت کامل از امام خمینی، از انسجام و هماهنگی بیشتری نسبت به سایر گروه‌ها برخوردار بود و به همین دلیل در مواجهه با بحران‌ها و در جریان مبارزه علیه گفتمان حاکم، دچار آسیب‌پذیری کمتری شد.۱ با رحلتِ آیت‌الله بروجردی، امام خمینی با توجه به شرایطِ موجود در کشور که مطابق با آن راه نفوذِ بیگانگان، روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شد؛ در واکنش به سیاست‌ها و اقدامات رژیم پهلوی به اعلامِ مواضع خود پرداخت. از نوروزِ سال ۱۳۴۲، با تشدید مخالفت گروه‌های مختلف علیه رژیم پهلوی طوفانی در کشور آغاز شد، اما نقطه اوج این طوفان را باید خردادماه و نطق پرحرارت امام خمینی دانست که در آن شاه را «بیچاره»، «بدبخت»، «غافل» و «آلت دست» آمریکا و همسو با اسرائیل معرفی و او را تهدید کرد که اگر به اقدامات ضد اسلامی و همسویی خود با بیگانگان پایان ندهد، مردم او را از کشور بیرون خواهند کرد.۲

امام خمینی در این دوره بر این اعتقاد بود که رژیم پهلوی با سلب نفوذ روحانیت از جامعه، قصد دارد مشروعیت علما را کاهش دهد. امام خمینی در این مرحله از اندیشه خود دو خواسته داشت که بازگشت به قانونِ اساسی مشروطه و تطبیقِ قوانینِ جاری با قوانینِ الهی را شامل می‌شد. ایشان تأکید داشتند که اجرای تنها ماده‌قانون مشروطه، مبنی بر اینکه هر قانونی که برخلاف قانون شرع باشد، قانونت ندارد می‌تواند زمینه‌ساز هم‌آوایی جامعه در راستای تغییر وضع موجود شود و تشکیلاتِ «اسفبار» به «تشکیلات نوین خردمندانه» تبدیل گردد. درواقع عمده هدف امام خمینی در این مرحله رفع مشروعیت از نظام سلطنتی پهلوی بود و نقطه‌ای که محمدرضا پهلوی را به آرامش می‌رساند تا آزادی امام را با عنصر کنترل و تبلیغات صورت دهد عدم تأکید ایشان بر حکومت فقیهان بود.

در نطق تاریخی عاشورای سال ۱۳۴۲، امام خمینی اگرچه سخنی از حکومت فقیهان نگفت، اما ایشان تأکید داشتند که با اجرای قانون اسلام «مدینه فاضله» در ایران شکل خواهد گرفت.۳ در این نطق تاریخی، امام خمینی برای نخستین‌بار به شکل علنی مشروعیتِ رژیم را زیر سؤال برد و بدین ترتیب، زمینه برای آشکار شدن مخالفت ایشان و گروه‌های مخالف اقدامات رژیم پهلوی فراهم شد. امام خمینی در مصاحبه با روزنامه «لوموند» اگرچه کمال مطلوب را ایجاد حکومت اسلامی دانست، اما خواسته اولیه را سرنگونیِ رژیم پهلوی عنوان کرد.۴

درنتیجه اعلام حمایت آشکار امام خمینی از روحانیت و بیانِ مظلومیتِ آنها در برابر رژیم پهلوی، که آنها را «مرتجع» نامیده بود، حمایت علما از امام خمینی۵ آشکار شد و همبستگی میانِ علما به‌معنایِ آن بود که رژیم پهلوی با مخالفانِ مُحِقی روبه‌رو بود که بی‌چیزی کمتر از حذف رژیم رضایت نمی‌دادند. درواقع در بحبوبه مبارزات انقلابی امام بود که گروهی از روحانیون که می‌توان آنها را روحانیون انقلابی نامید، با رهبری امام خمینی بر سیاستِ ایران مسلط شدند.۶

اسرائیل؛ دشمنِ شماره یک اسلام و ایران

جوش‌وخروش امام خمینی در نطقِ ماندگارِ عاشورا به این علت بود که عواملِ محمدرضا پهلوی، وعاظ و روحانیون را تهدید کرده بودند که علیه شخص شاه و اسرائیل چیزی نگویند. امام خمینی با هوشیاری و نکته‌سنجی در بیاناتشان، همکاری با اسرائیل و درواقع هم‌نشینی شاهِ یک سرزمینِ اسلامی را در کنار رژیم معجولِ اسرائیل نکوهش کردند. امام همواره طی مبارزات خویش علیه رژیم شاهنشاهی، بر این مسئله تأکید می‌کردند که نفس تشکیل حکومت جعلی اسرائیل از بین بردن اسلام و مسلمانان است. ایشان همچنین به‌صراحت و مکرر در سخنرانی‌های خویش به سلطه اقتصادی اسرائیل بر ایران اشاره و اظهار می‌کردند: اگر روحانیان باشند، نمی‌گذارند اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کند و کالاهای اسرائیلی بدون گمرک در ایران فروخته شود.۷

امام خمینی در این سخنرانی به‌طور آشکار از رابطه شاه و اسرائیل انتقاد نمود و دلیل این انتقادات تند نیز سفر نماینده نخست‌وزیر اسرائیل به ایران برای گسترش همکاری‌ها بود. طی این دیدار «شاه گفت که موضع آقای بن گوریون را درک می‌کند، ولی بر این نکته تأکید نمود که مخالفت رهبران مذهبی در این مورد جدی و واقعی است. او گفت که "ملاها" از روابط او با اسرائیل برای خنثی کردن برنامه‌های اصلاحی وی بهره‌برداری می‌کنند. باوجوداین شاه گفت که اگر طرح وحدت مصر و سوریه و عراق عملی بشود، درباره موضوع برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل تصمیم خواهد گرفت».۸

این سخنان نشان می‌دهد که امام برای سخنرانی بسیار مهم و افشاگرانه روز عاشورای سال ۱۳۴۲ کاملا حساب‌شده و با تدابیر قبلی عمل کرده بود؛ به‌طوری‌که نوک پیکان قیام و مبارزه را علیه شخص شاه و پشتیبانان صهیونی و اسرائیلی او نشانه گرفت و یک‌تنه به مصاف آنها رفت و توطئه‌های گسترده و همه‌جانبه آنها را در ایران چنین آشکار و افشا کرد:

«اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سپاه خود مدرسه را کوبید؛ ما را می‌کوبند؛ شما ملت را می‌کوبند. اسرائیل می‌خواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ می‌خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می‌خواهد این مملکت دارای ثروتی نباشد؛ ثروت‌ها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را می‌شکنند. قران سد راه است، باید شکسته شود، روحانیت سد راه است، باید شکسته شود. مدرسه فیضیه سد راه است، باید خراب شود، طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه شوند، باید از پشت بام‌ها بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود، برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد. دولت ما به تبعیت از اسرائیل به ما اهانت می‌کند».۹

خوانش نطق تاریخی امام خمینی حکایت از آن دارد که ایشان به‌درستیِ متوجه خطراتِ ارتباط با اسرائیل بود و علی‌رغم اینکه می‌دانستند انذار و هشدار به رژیم پهلوی هیچ فایده‌ای ندارد، بااین‌همه کوشیدند تا از جایگاه مرجعیت و به‌صورتِ نصیحت‌گونه شاه را از خطرات رابطه با رژیم غاصب صهیونیستی آگاه کنند. واقعیت امر این است که نقش بی‌بدیل امام خمینی در دهه ۱۳۴۰، راه را بر غلبه گفتمان مذهبی بر حوزه عمومی هموار ساخت و هر آنچه بعد از این برهه شنیده می‌شد بازگشت به اسلام به‌عنوان برنامه زندگی و مبتنی بر حقایق مذهبی بود. از منظر انقلابیون اسلام مکتبی بود که در مواجهه با نظام لیبرال دموکراسی و تجدد، قادر به پاسخ‌گویی بود. سخنان امام با گفتمانی ساده و قابل فهم، روحیه سازش‌ناپذیری او که در جریان انقلاب با هیچ گروهی ائتلاف نکرد، و… همه و همه سرانجام رویارویی شاه و ملت را پدیدار ساخت و نظام سلطنتی را از بیخ و بن برافکند۱۰ و مشروعیتِ نظام سلطنتی برای همیشه در قلمروِ وهم فرورفت.

فرجامِ سخن

نطق عاشورایی امام خمینی در سالِ ۱۳۴۲، بازگوکننده حقایقِ بسیاری درباره تاریخ معاصر ایران است. در این سخنرانی، مرجعیت و روحانیتِ شیعه از جایگاهی پدرانه، به متنبه‌سازی و آگاه نمودنِ شخص شاه پرداخت. امام خمینی با مخاطب قراردادنِ شخصِ شاه و نادیده‌گرفتن تمام مواردی که عواملِ رژیم به آن دستور داده بودند، کوشید نشان دهد نه‌تنها حربه‌ها و ابزارهای رژیم پهلوی نمی‌تواند خدشه‌ای به مشروعیتِ علما وارد سازد، بلکه حتی بر محبوبیت و همبستگی میان روحانیت و مردم روزبه‌روز افزوده می‌شود. در این میان ارتباط با اسرائیل، هیزمی بود که شاه ایران، دانسته بر میزانِ آن افزود تا در میانِ شعله‌هایِ آن شاه و سلطنت، هر دو خاکستر شوند.

پی نوشت ها را در اینجا ببینید.

*سیدمرتضی حافظی / موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

منبع خبر

حقایق نهفته در نطق عاشورایی امام خمینی بیشتر بخوانید »

تعریف یک نویسنده از حرفه‌ای‌ترین نویسنده

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب تا پلاک ۱۴۰ که حاوی خاطرات ۱۴۰ نفر از اهلالی هنر و قلم است، در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.

در این نشست که به صورت همزمان در شبکه های اجتماعی پخش می شد، ابتدا محمد قاسمی پور، پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس با اشاره به نام کتاب گفت: معمولا پلاک برای مردانی که در عرصه رزم حضور دارند معنا پیدا می کند حال این که بیشتر نویسندگان خاطرات در این کتاب، سابقه حضور در رزم را نداشته اند و به همین خاطر ارتباط این اسم و محتوای آن برایم نامعلوم است.

وی افزود: فهرست کتاب با حروف یکسانی تنظیم شده که انتخاب نام نویسندگان از بین آن را با مشکل روبرو می کند همچنین چپ چین بودن آن هم به این مشکل، اضافه کرده است.

این پژوهشگر دفاع مقدس ادامه داد: یادداشت ناشر در ابتدای کتاب سخت فهم است و نسبت خودش را با خوانندگان کتاب روشن نمی کند. نویسنده هم در مقدمه، یک تلنگر عاطفی را سرمنشأ تدوین آن ذکر می کند که قابل درک نیست.

قاسمی پور گفت: در خاطرات هم با چندپارگی مواجه هستیم؛ یعنی برخی خاطرات خودنوشت هستند، برخی از خاطرات به صورت شفاهی بیان شده و برخی دیگر انگار در سخنرانی هایی بیان شده است. کاش نحوه دریافت و اخذ خاطره از راوی هم در بخش معرفی راوی می آمد تا ما را بیشتر با حس و حال آن نویسنده و هنرمند آشنا کند. البته در بخش معرفی راوی ها هم کاش عدالت رعایت می شد.

وی در پایان سخنانش پیشنهاد کرد بعد از این مرحله به سراغ تجربیات خاص اهالی قلم از دفاع مقدس رفته شود به نحوی که مثلا بپرسیم در روز آغاز جنگ دقیقا کجا بوده اند و چه می کرده اند.

سخنران بعدی این نشست، نصرت الله محمودزاده، نویسنده دفاع مقدس بود.

وی با اشاره به دغدغه برخی نویسندگان برای ارائه خاطره برای این مجموعه گفت: اگر کسی دغدغه نداشته باشد، به جای خاطره گویی، فقط مقداری اطلاعات را رد و بدل می کند.

محمودزاده درباره ویژگی های نویسنده حرفه ای گفت: حرفه ای ترین نویسنده کسی است که قبل از چاپ با متنش سر و کله بزند و بعد از چاپ کتاب هم از اشتباهاتش دفاع نکند و نقدها را برای کارهای بعدی اش به کار ببندد.

این نویسنده باسابقه دفاع مقدس در ادامه با تشکر از انتشارات صریر و خانم خزاعی برای تدوین این کتاب گفت: من اگر بودم، فقط ۴۰ پلاک از این کتاب را گزینش می کردم تا وزن خاطره ها بالا بماند. پیش گفتار کتاب نشان می دهد که این کتاب برای خواص است اما در ادامه با بخش هایی مواجه می شویم که نشان می دهد متن برای مخاطب عام تنظیم شده است.

وی همچنین به برخ اشکالات سندی در خاطرات اشاره کرد و گفت: انتظار داریم بنیاد حفظ آثار و نشر صریر، مشاورانی داشته باشد تا محتوای کتابها را از این منظر هم بررسی کند تا احیانا اظلاعات اشتباهی به مخاطب عرضه نشود.

کتاب تا پلاک ۱۴۰، مجموعه ی از خاطرات نویسندگان و هنرمندان از دفاع مقدس است که گردآوری آن ها بر عهده آذر خزاعی سرچشمه بوده و نشر صریر آن را چاپ و منتشر کرده است. این کتاب با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با ۵۴۴ صفحه، ۴۰۰۰۰ تومان قیمت دارد.

منبع خبر

تعریف یک نویسنده از حرفه‌ای‌ترین نویسنده بیشتر بخوانید »