مجاهدت

درس عبرت «حمید داودآبادی» برای همه

به گزارش مشرق، در گردهمایی فعالان فرهنگی در پیشوا از «جاسوس بازی» حمید داودآبادی با حضور نویسنده کتاب، امام جمعه و مسئولین شهر پیشوا، وحید یامین‌پور، جواد موگویی، مازیار بیژنی، حسین قرایی و جمعی از شعرا و نویسندگان انقلابی رونمایی شد.

«جاسوس بازی» تازه‌ترین کتاب حمید داودآبادی است که توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است. شب گذشته در گردهمایی بزرگ فعالان فکری، فرهنگی در پیشوا(پیشوای قیام)، از کتاب تازه انتشارات شهید کاظمی رونمایی شد.

حمید داودآبادی نویسنده کتاب درباره کتاب گفت: از مدت‌ها پیش خصوصاً زمان جنگ یکی از دغدغه‌هایم این بود که چرا بعضی آدم‌ها می‌پذیرند که مثلاً با وجود اینکه در این کشور زندگی می‌کنند و حتی گاهی مسئولیت دارند و در جنگ هم حضور مستقیم دارند جاسوس دشمن شوند و خودشان را به دشمن بفروشند. که این اتفاق در قبال پول یا هر چیز دیگری که ممکن بود رخ داده باشد.

داودآبادی افزود: نمونه‌هایی را هم دیده بودم که طرف خودش را به دشمن فروخته آخر سر دستگیر و اعدام شده و فدای دشمن شده است. این دغدغه من بود که چه می‌شود که این‌ها به اینجا می‌رسند. به همین خاطر از یکی دو سال گذشته افتادم دنبال همین و آن نمونه‌هایی که خودم در صحنه جنگ سراغ داشتم و نمونه های دیگری که از اول انقلاب پیش آمده بود، را جمع آوری کنم. روی این‌ها موثق و مفصل شروع به کار کردم.

نویسنده «جاسوس بازی» در ادامه گفت: نتیجه این بررسی‌ها کتاب جاسوس بازی شد. تعدادی از افرادی که به اسم خدمت در این مملکت زندگی می‌کردند و در نهایت خیانت یا فرار کردند یا اعدام شدند نامشان در این کتاب آمده است و در موردشان بحث شده است. کسانی که وطنشان را به دشمن فروختند. خیلی‌هایشان خانواده‌های خود را بدبخت کردند و به عنوان ننگین خیانت از این‌ها یاد می‌شنود. من این کتاب را نوشتم که درس عبرتی برای همه باشد و این تذکر را بدهم که از دشمن درونی بیشتر باید ترسید.

در این مراسم نویسندگان و چهره‌هایی چون مجتبی رحماندوست، سعید علامیان، وحید یامین‌پور، اکبر والایی، یوسف قوجق، کامران شرفشاهی و … حضور داشتند.

این مراسم در حاشیه گردهمایی بزرگ فعالان فکری فرهنگی که به بهانه ۵۷ امین سالگرد قیام ۱۵ خرداد در پیشوا برگزار شد، صورت گرفت.

جاسوس بازی؛ ماجراهای واقعی و تلخ از خیانت‌های داخلی، اثر جدید حمید داودآبادی در قطع رقعی و ۲۸۰ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

منبع خبر

درس عبرت «حمید داودآبادی» برای همه بیشتر بخوانید »

داستانی واقعی از زندان‌های بحرین به ایران می‌آید

به گزارش مشرق، آژانس ادبی دایره‌ مینا حق انتشار کتاب جَو را برای انتشارات کتابستان معرفت از ناشر بحرینی این کتاب خریداری کرد.

رمان جو خاطرات نویسنده‌ای ناشناس از زندان جَو، یکی از زندان‌های رژیم حاکم بحرین است. نویسنده‌ی این کتاب در سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۵) در زندان جو اسیر بوده و با شهید عباس السمیع ملاقات داشته است. عباس السمیع ۲۶ ساله به همراه دو جوان دیگر بحرینی توسط نیروهای پلیس رژیم آل خلیفه اعدام شدند. اعدام این جوانان با واکنش‌های گسترده در سطح بین‌المللی همراه بود.

جهاد -نام مستعار نویسنده – این کتاب را طی ۸۴ روز نوشته است. انتشار این رمان در سال ۲۰۱۶ با استقبالی گسترده مواجه شد و خیلی زود به چاپ مجدد رسید. نمره ۴.۳ از ۵ این کتاب در شبکه‌ی اجتماعی تخصصی کتاب گودریدز و نوشته شدن بیش از صد نظر و مرور در مورد این کتاب، حاکی از اقبال خوب مخاطبان به آن است.

انتشارات مرآه البحرین (آینه‌ی بحرین) ناشر جو به زبان عربی است. با خرید حق انتشار این کتاب توسط آژانس ادبی دایره‌ی مینا، برای انتشارات کتابستان معرفت، جو به زودی به زبان فارسی ترجمه و منتشر خواهد شد.

منبع: مهر منبع خبر

داستانی واقعی از زندان‌های بحرین به ایران می‌آید بیشتر بخوانید »

فرقی بین خود و یک جوان ۳۰ ساله نمی‌بینم!

به گزارش مشرق، جانباز داوود نظام اسلامی به‌رغم مجروحیت‌های بسیارش، یکی از فعال‌ترین چهره‌های فرهنگی و ارزشی کشورمان به شمار می‌آید. هر جا که یاد و نامی از شهدا باشد، نظام اسلامی آنجا حضور می‌یابد و از سخنرانی گرفته تا قرائت قرآن، هر کاری از دستش بربیاید، انجام می‌دهد. وی که مدرک دکتری خود را پس از جانبازی از ناحیه هر دو چشم و قطع هر دو دستش اخذ کرده است، اکنون به تدریس در دانشگاه‌ها و پادگان‌های ارتش مشغول است و همچنان فعال و پویا به فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی می‌پردازد. با او که از رزمندگان دفاع مقدس و از جانبازان تفحص پیکر است، گفت وگویی انجام داده‌ایم که ماحصلش را پیش رو دارید.

اصالتاً اهل کجا هستید و فضای خانواده چگونه بود که راهی جبهه شدید؟

من سال ۱۳۵۱ در روستای سیال شهرستان بروجرد متولد شدم و اصالت‌مان به همان روستا برمی‌گردد. هشت فرزند بودیم و شغل پدرم کشاورزی بود. من فرزند بزرگ‌تر هستم. خانواده و بستگان ما قبل از پیروزی انقلاب هم مذهبی و مبارز انقلابی بودند. خاندان نظام اسلامی تاریخ معروفی دارند و فامیلی ما در ایران مشابه ندارد. یعنی هر فامیلی نظام اسلامی که می‌بینید از بستگان ما هستند. در روستای سیال بروجرد عموها و پسرعموهای ما زندگی می‌کردند که از این جمع پنج شهید و هفت جانباز با درصد بالا تقدیم شد. خاندان نظام اسلامی باسابقه مبارزاتی قبل از انقلاب بعد از پیروزی انقلاب هم به آرمان‌خواهی‌شان ادامه دادند و زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، پسرعموها برای دفاع از مملکت به جبهه رفتند و من هم، چون سن کمی داشتم، اواخر جنگ توفیق حضور در جبهه‌ها را پیدا کردم.

گویا مجروحیت شما پس از دفاع‌مقدس اتفاق افتاده است؟

بله، زمان جنگ بسیجی به جبهه رفتم. اما پس از جنگ تحمیلی سال ۶۹ به استخدام ارتش درآمدم. محل خدمتم در نیروی زمینی ارتش تیپ ۶۵ و نیروهای ویژه هوابرد یا همان کلاه سبزهای ارتش بود. سال ۷۳ به اتفاق یک تیم شش نفره برای تفحص پیکر شهدا که در خاک عراق مانده بودند، به عراق رفتیم. چون تخریب‌چی بودم، جلوتر از بقیه حرکت می‌کردم که به میدان مین برخوردیم. باید معبر را بازمی‌کردم. مشغول خنثی‌سازی مین بودم که مین در دستم منفجر شد. شدت انفجار باعث شد از ناحیه دو چشم نابینا بشوم. همچنین دو دستم قطع شد و صورتم جراحت برداشت و دل و روده‌ام بیرون ریخت. به بیمارستان منتقل شدم و به خواست خدا زنده ماندم. الان ۹۶ درصد از طرف ارتش و ۷۰ درصد از طرف بنیادشهید جانباز محسوب می‌شوم.

با وجود جانبازی هنوز هم در ارتش خدمت می‌کنید؟

فعلاً در نیروی مسلح خدمت می‌کنم و تا زمانی که نفس دارم کار می‌کنم. بعد از مجروحیت تحصیلاتم را ادامه دادم و دکتری رشته تاریخ را گرفتم و در پادگان‌های ارتش و دانشگاه تدریس می‌کنم. به جانبازانی مثل ما که مجروحیت زیادی داریم، حالت اشتغال می‌دهند. با این حال همچنان با پادگان‌ها ارتباط دارم و تدریس می‌کنم. یا در یادواره‌های شهدا سخنرانی می‌کنم. به همراه گروه‌مان به خانواده‌های شهدا سرکشی می‌کنیم و همیشه سعی می‌کنم در مراسم سیاسی، مذهبی و راهپیمایی‌ها حضور فعال داشته باشم. به سربازانی که وارد ارتش می‌شوند و دارای مدرک فوق‌لیسانس و دکتری هستند، برای نشر آثار دفاع‌مقدس معارف جنگ تدریس و مسائل روز را برایشان تحلیل می‌کنم.

چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۷۳ تازه ازدواج کردم. سه ماه بعد از ازدواجم مجروح شدم. سه دختر و یک پسر دارم. همسرم تمام این سال‌ها کنارم بود و کمکم کرد و موفقیتم را مدیون فداکاری ایشان هستم.

بعد از مجروحیت چطور با شرایط جانبازی کنار آمدید؟

مجروحیت زحمت و اذیت زیادی دارد، اما بستگی دارد از چه دیدگاهی به مسئله نگاه کنید. اگر از دیدگاه مادی دیده شود، خیلی سخت است و اگر خیلی مادی‌تر دیده شود، غیرقابل تحمل است؛ یعنی اصلاً نمی‌شود تحمل کرد. وقتی وارد نظام شدیم، می‌دانستیم کسی که لباس سربازی به تن می‌کند باید آماده هر نوع ازخودگذشتگی از قبیل اسارت، شهادت یا جانبازی باشد. بعد از اینکه مجروح شدم مدتی دنبال درمان بودم. آن زمان جوان ۲۲ ساله بودم. خیلی سخت بود که در اوج جوانی و ورزیدگی دچار نقص عضو شوم. یعنی من در نیرویی خدمت می‌کردم که تقریباً جزو اولین نیروهای ورزیده مملکت به حساب می‌آمد. به مرور زمان روحیه‌ام را به‌دست آوردم و به فعالیت عادی ادامه دادم. الان بین خودم و جوان ۳۰ ساله سالم فرقی نمی‌بینم. وقتی بخواهم فعالیتی داشته باشم، دوستان و همکاران همراهی می‌کنند. به‌تن‌هایی نمی‌توانم با خانواده شهدا و جانبازان دیدار کنم یا یادواره‌ها را برگزار کنم. با بچه‌های سپاه، ناجا، ارتش و بسیج اکیپی تشکیل دادیم و هر موقع کاری باشد همه اعلام آمادگی می‌کنند و مشکلی ندارم.

خانواده‌تان چطور با وضعیت جانبازی شما برخورد می‌کنند؟

الان فرزند بزرگم ۲۵ ساله است، اما اوایل بچه‌ها درک درستی از جانبازی‌ام نداشتند و برای‌شان کمی سخت بود، ولی به مرور زمان و در رفت‌وآمدها با خانواده شهدا و جانبازان وقتی جانبازان شیمیایی یا قطع نخاعی و… را دیدند، شرایط جانبازی من را بهتر درک کردند و با مسئله جانبازی‌ام کنار آمدند. برخورد مردم و احترام‌شان هم باعث شد بچه‌ها به جانبازی پدرشان افتخار و بهتر درک کنند که پدرشان برای چه مجروحیت یافته و چرا جانباز شده است.

برخی از جانبازان هنوز برای درصد جانبازی و دریافت حقوق مشکل دارند، به نظر شما اشکال کار از کجاست؟

برخی از مسئولان حمایت و رسیدگی نمی‌کنند. جانبازان زیادی هر روز در طبقات بنیادشهید دنبال درصد و حقوقشان هستند. جانبازان با مشکلات اقتصادی و روزمره دست‌وپنجه نرم می‌کنند. حل این مشکل کار چند نفر نیست، باید دولت چارچوبی تعریف کند و به داد جانبازان برسد. ۲۰ سال پیش فرزندانم کودک بودند. الان به سن جوانی رسیده‌اند و مسائل مادی به والدین تحمیل می‌شود. جهیزیه دختران، مسکن و ازدواج پسران به خانواده تحمیل می‌شود و باید دولت فکری کند.

هر موقع دفاع از ارزش‌ها مطرح باشد، خانواده بزرگ ایثارگران همیشه در صحنه هستند. شاید برای مردم سؤال باشد لابد ایثارگران از نظر مادی تأمین هستند که از ارزش‌های نظام دفاع می‌کنند، اما حقیقتاً اینطور نیست. اگر خانواده ایثارگران و مردم انقلابی به صحنه می‌آیند، دلشان برای نظام و مملکت می‌سوزد. وقتی جوان‌های این مملکت خونشان را دادند و سال‌ها در زندان‌های حزب بعث زندانی و شکنجه شدند، همه این‌ها برای هدف‌های والایی بود که الان هم همان اهداف والا ما را در خط اول مبارزه نگه می‌دارد. هرجا لازم باشد به صحنه می‌آییم و حضور در صحنه برای این است که ایثارگران جانشان را برای مملکت و انقلاب گذاشتند.

روزی که ما برای دفاع از ارزش‌های این کشور رفتیم، حرفی از پول و امکانات نبود و امروز هم امکانات چندانی نیست. احساس وظیفه کردیم و انتظار داریم اگر کسی جانباز شده یا جوانش را از دست داده است، دولت حمایت کند. نمی‌گوییم اصلاً حمایتی نیست، ولی آنچه شایسته خانواده ایثارگران است، حمایت نمی‌شود. روستاهای کوچکی در ایران داریم که بالغ بر ۲۰ شهید داده‌اند که بسیجی و رزمنده و ناجا و ارتش هستند. فضای آن موقع ایجاب می‌کرد که دفاع کنیم و اگر آن زمان از کیان مملکت دفاع نمی‌کردیم، امروز سربلند نبودیم. وقتی وارد مناطق عملیاتی می‌شدیم، ارتباط بچه‌ها از برادر به هم نزدیک‌تر بود. شاید دلسوزی‌هایی می‌کردند که برادر نمی‌کرد. همه با اخلاص بودند. اجباری نبود و بحث مال دنیا مطرح نبود؛ چون فضا دلی بود، همه از جان و دل آمده بودند؛ فضا بسیار معنوی بود. شاید اگر کسی ناخالصی داشت در جبهه به خلوص می‌رسید. همین فضا باعث شد که در برابر کل دنیا بایستیم.

منبع: روزنامه جوان

منبع خبر

فرقی بین خود و یک جوان ۳۰ ساله نمی‌بینم! بیشتر بخوانید »

تصاویر/ یکی از آن پنج برادر

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، جواد افراسیابی ،به تاریخ دوم فروردین ۱۳۳۷ شمسی ، در تهران متولد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران پیوست و سیزدهم آبان ۱۳۶۲، با مسئولیت فرماندهی گردان در منطقه عملیاتی «سردشت» بر اثر اصابت ترکش خلعت شهادت پوشید. چهار برادر دیگر او، اسماعیل، ابراهیم، علیرضا و امیر نیز در سال های دفاع مقدس به شهادت رسیده اند.

شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی، نفر دوم از راست
شهید جواد افراسیابی، نفر دوم از راست
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی(نفر اول از راست)
شهید جواد افراسیابی(نفر اول از راست)
شهید جواد افراسیابی(نفر سوم از راست)
شهید جواد افراسیابی(نفر سوم از راست)
شهید جواد افراسیابی، (نفر با یقه باز)
شهید جواد افراسیابی، (نفر با یقه باز)
شهید جواد افراسیابی، نفر سمت چپ
شهید جواد افراسیابی، نفر سمت چپ
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی(نفر در رکوع)
شهید جواد افراسیابی(نفر در رکوع)
شهید جواد افراسیابی(نفر ایستاده)
شهید جواد افراسیابی(نفر ایستاده)
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی و شهید ابراهیم هادی
شهید جواد افراسیابی و شهید ابراهیم هادی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی و شهید ابراهیم هادی
شهید جواد افراسیابی و شهید ابراهیم هادی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی و پدرش(نفر اول از چپ)
شهید جواد افراسیابی و پدرش(نفر اول از چپ)
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی و شهید ابراهیم هادی
شهید جواد افراسیابی و شهید ابراهیم هادی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی در کنار شهیدان ابوالفضل کاظمی،
شهید جواد افراسیابی در کنار شهیدان ابوالفضل کاظمی،
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی و شهید ابراهیم هادی
شهید جواد افراسیابی و شهید ابراهیم هادی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی
شهید جواد افراسیابی و شهیدان ابراهیم هادی و رضا گودینی
شهید جواد افراسیابی و شهیدان ابراهیم هادی و رضا گودینی
شهید جواد افراسیابی و حاج حسین الله کرم
شهید جواد افراسیابی و حاج حسین الله کرم

منبع خبر

تصاویر/ یکی از آن پنج برادر بیشتر بخوانید »

قیام ۱۵ خرداد دراماتیک و سینمایی است

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، همایش پیشوای قیام به مدت دو روز در آستانه سالگرد قیام ۱۵ خرداد در پیشوا برگزار شد.

این همایش روز شنبه با حضور بیش از ۱۰۰چهره فرهنگی و هنری کشور با حفظ فاصله‌گذاری اجتماعی در حرم مطهر حضرت جعفربن موسی علیه السلام شهرستان پیشوا آغاز به‌کار کرد.

امام جمعه شهرستان پیشوا در این مراسم گفت: امروز به یاد قیام ماندگار سال ۴۲ همایشی با عنوان «پیشوای قیام» با حضور ۱۱۰ چهره فرهنگی کشور در زمینه‌های شعر و ادبیات، رسانه، انیمیشین و غیره آغاز شد که به مدت دو روز ادامه خواهد داشت.

حجت الاسلام روح الله باقری افزود: ۵۷ سال از قیام خونین ۱۵خرداد ۴۲ می‌گذرد که این قیام تاریخی به وسیله مردم با اعتقاد انقلابی و با بصیرت خاص آن دورانی شروع شد.

وی گفت: مردمی که با داس، بیل و با ادوات زمان کشاورزی از سر زمین‌های کشاورزی، از کوچه و بازارهای خودشان بدون هدایت هیچ جریان سیاسی و هدایت شخص خاصی بخاطر دفاع از مرجعیت و رهبری حرکت کردند که به لطف خدا موفق هم شدند.

امام جمعه پیشوا گفت: امروز درس بزرگی که می‌توانیم از قیام ۱۵خرداد بگیریم این است که پای اعتقادات و مرجعیت‌مان بایستیم و همواره پشتیبان رهبری باشیم.

فرماندار پیشوا هم این قیام را یادگاری از پیوند معنوی توده‌های عظیم مردم کشور ما دانست و افزود: پانزده خرداد واکنشی از احساس عمیق مذهبی ملّت ایران، نمایشی از به پا خاستن مردمی که می‌خواستند ظلم و ستم را از بُن بر کنند و تجسّمی از تاریخ اسلام و درجه‌ای برای سنجش فداکاری و از خودگذشتگی انسان‌هایی است که به دنبال آرمان الهی حرکت می‌کنند.

عباسی گفت: تفاوتی که نگاه و اعتقاد مردم ما به خصوص مردم پیشوا با سایر نقاط دیگر و حتی جهان در حال حاضر دارد آموزه‌هایی است که از مکتب امام(ره) و اسلام عزیز دریافت کرده بودند.

نام پیشوا همیشه به‌عنوان دیار ۱۵ خرداد مطرح است، مردمی که در قیام‌ ۱۵ خرداد سال ۴۲ کفن بر تن کرده و نام خود را به نام شهید و آزادگان‌ راه دین در تاریخ ایران اسلامی ثبت و به یادگار گذاشتند.

همایش پیشوای قیام امروز یکشنبه ۱۱ خردادماه نیز ادامه پیدا کردو هنرمندان و نویسندگان ضمن حضور در محل تجمع مردم انقلابی در امامزاده جعفر، ورامین و پل باقرآباد، یاد شهدای قیام ۱۵ خرداد را گرامی داشتند.

در این بازدیدها، حاج آقا سارانی به بیان خاطراتی از روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ پرداخت.

وی گفت: از پیشوا از جاده خاکی به سمت ورامین آمدیم و در ورامین، حاج آقا محمودی با جمع زیادی از مردم به ما پیوستند و و قتی به پل باقرآباد رسیدیم، با نیروهایی که برای مقابله با ما آمده بودند، روبرو شدیم. ما قصد رفتن به تهران و آزاد کردن آیت الله خمینی را داشتیم و حتی پول هایمان را جمع کردیم که عده ای را به تهران بفرستیم تا غذایی برای جمعیت در تهران تهیه کنند که برای شام به مشکل برنخوریم. اما مامور گارد با شهید عزت الله رجبی درگیر شد و او را با کلت کمری اش شهید کرد و بعد از آن بود که رگبار گلوله به سمت ما آمد.

وحید جلیلی از فعالان فرهنگی کشور هم در حاشیه میدان ورامین با اشاره به سفرش به آرژانتین گفت: در این کشور ستون هایی دیدم که برای اتفاقات مبارزاتی شان علیه دیکتاتوری امریکا گذاشته بودند. مثلا در جایی که ماموران یک انقلابی را سوار ماشین کرده و برده بودند هم ستونی گذاشته بودند. به مسئولان پیشوا توصیه می کنم برای ساخت یادمانی ماندگار و اساسی، اقدام کنند.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: اتفاقات ۱۵ خرداد ۴۲ آنقدر دراماتیک است و جذابیت سینمایی دارد که اگر با نگاه هنر به آن نپردازیم، نه تنها به انقلاب که به هنر ایران هم خیانت کرده ایم. ما در جشنواره عمار آمادگی داریم که از آثار تولیدی با این موضوع، حمایت کنیم.

رحیم مخدومی، نویسنده و از فعالان فرهنگی که ساکن ورامین است نیز در این بازدید گفت: مردمی که از پیشوا و ورامین به سوی تهران قیام کردند کفتن پوشیده بودند و برخی از آن ها وصیت نامه هم نوشتند و این نشان می داد که برای کار و حرکتشان مصمم هستند و می دانستند که ممکن است برگشتی در کار نباشد. همین همت و پایمردی بود که خونشان پایمال نشد و شعله های انقلاب اسلامی از همان قیام، گرما گرفت.

۵۷ سال پیش در ۱۵ خرداد سال ۴۲، هزاران کفن پوش از شهرستانهای پیشوا و ورامین در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به سمت تهران حرکت کردند و نقطه آغاز شکل گیری انقلاب اسلامی را رقم زدند.

منبع خبر

قیام ۱۵ خرداد دراماتیک و سینمایی است بیشتر بخوانید »