سرلشکران اخلاص +عکس
سرلشکران اخلاص +عکس بیشتر بخوانید »
به گزارش مشرق، وقتی از «الگوی سوم زن» صحبت میکنیم، قرار نیست قلهای مشخص کنیم و بگوییم برای رسیدن به آن، همه باید به یک شکل حرکت کنند؛ قرار است قله را همراه با راههای مختلف رسیدن به آن نشان بدهیم تا هر کس به فراخور حال و موقعیتش خودش را به یک مسیر نزدیک کند.
«زن تراز انقلاب اسلامی» میتواند زنی باشد در دل یک روستا که با چند بچه قد و نیمقد، کنار تنور، برای جبههها نان میپزد. میتواند زنی باشد که به خواست خدا «فرزندی» ندارد اما عرصه «تکلیف» را رها نکرده است، دست به زانو زده و با راهاندازی مکتب یا مدرسهای کمر به همت تربیت فرزندان جامعه پیرامونش بسته است. میتواند دختر مجردی باشد که دست روزگار سرنوشتش را به گونهای رقم زده که در کنار پدر و مادر یا خواهر و برادر یا حتی عمو یا عمهاش زندگی کند اما بلاتکلیف و یله، روزگار نمیگذراند؛ امورات آنها را رتقوفتق میکند و بر حسب توانش کارهای بر زمین مانده را به دوش میکشد. میتواند زنی باشد که در کنار «همسرداری» و «تربیت فرزندان»، حواسش به خودش و جامعهاش هم هست و… تاریخ انقلاب ما پر است از این زنان، چراغی باید تا آنها را در اطرافمان پیدا کنیم.
وقتی قبای «زن تراز انقلاب» را فقط برای قامت نمایندگی مجلس و اشتغال در فلان مسؤولیت و تحصیل در مقطع دکترا و… دوختیم، جز بهبه و چهچه یا احیانا حسرت، انتظار دیگری نباید داشت. «نان سالهای جنگ» قبایی دیگر دوخته است که در عین سادگی، پرمشتری است؛ همه زنان شهرستانی و روستایی میتوانند به فراخور حال و روزشان از آن الگو بردارند. «نان سالهای جنگ»، کتابی است که ما را به مأموریتمان در تاریخ شفاهی نزدیکتر میکند؛ ارائه الگوهای مردمی و متکثر.
گفتنی است «نان سالهای جنگ» به عنوان اولین کتاب از مجموعه تاریخ شفاهی پشتیبانی جنگ به همت انتشارات «راهیار» در ۲ هزار نسخه به چاپ رسیده است.
این کتاب، خاطرات زنان روستای «صدخَرو» واقع در ۵۵ کیلومتری غرب شهرستان سبزوار را روایت میکند. مصاحبه و تحقیق کتاب، برعهده محمد اصغرزاده بوده و نگارش و تدوین کتاب را محمود شمآبادی انجام داده است. «نان سالهای جنگ» کتابی است که به نقش زنان در پشتیبانی جنگ پرداخته است. زنانی که به مثابه یک گردان جنگی بودند و همپای مردان و حتی جلوتر از آنها در راه اعتقادشان قدم برمیداشتند. این کتاب را علاوه بر کتابفروشیها میتوانید با مراجعه به Ammaryar.ir با تخفیف ویژه ناشر تهیه کنید.
*سمیه ذوقی/ محقق و پژوهشگر تاریخ شفاهی/ وطن امروز
قبای ساده و پرمشتریِ زنان روستای «صدخَرو» بیشتر بخوانید »
به گزارش مشرق، این سالها که ما مستمرا درگیر بلایا و بحرانهای طبیعی بودهایم، همیشه یکی از نامهای میانه میدان، «قرارگاه جهادی امام رضا(ع)» بوده است؛ گروهی جوان، جهادی و بزرگ که حالا در نقاط مختلف کشور طرحهای متنوعی را از محرومیتزدایی و توانمندسازی تا رفع آثار بلایای طبیعی به انجام میرسانند. اما طبقه دوم ساختمان گروه جهادی امام رضا این روزها شاهد یک رویداد دیگر هم هست؛ بچههای پلتفرم «سایه» در حال طراحی نوعی جدید از خدمات اجتماعی برای نیازمندان و محرومان هستند.
* سایه؛ پل ارتباطی توان توانمند و نیاز نیازمند
با «علی حاجوی» مدیر پلتفرم سایه همکلام شدیم تا بدانیم دقیقا چه اتفاقی قرار است بیفتد. او میگوید: «سایه در واقع پلتفرمی است که شعارش شفافیت است و بستری است که توان توانمند و نیاز نیازمند را به هم وصل میکند. در این داستان خیریههای مختلفی حضور دارند و نحوه کار به این صورت است که ما در سایه، نیازمند معرفی نمیکنیم، بلکه خیریههایی که حضور دارند ثبتنام کرده و بعد تاییدیه نیازمند و نیازش را ثبت میکنند و از سوی دیگر شبکه توانمندهایی که به این سایت مراجعه میکنند هم میتوانند نام و مشخصات خیریه را ببینند و کمک کنند».
حاجوی میافزاید: «این پلتفرم واسطهای است که توانمندها را مستقیم به خیریه وصل میکند و اینجا نقش تسهیلگر را دارد. تا الان بیش از هزار و 780 خیریه در این پلتفرم ثبت شدهاند و تعداد نیازمندان هم 230 هزار نفر در سطح کشور است که بیشترین آن در تهران، متشکل از حدود 70 هزار خانواده است که حدود 150 هزار نفر میشوند. روال کار هم در سایه برای خیریهها اینطور است که هر خیریهای بهتر کار و نیازهای خود را دقیقتر معرفی کند، میتواند بیشتر از این پلتفرم بهره ببرد».
سایه اما برنامه خود را بیشتر روی نیازهای حوزه اشتغال گذاشته است. حاجوی میگوید: «هدف ما این است که نیازهای حوزه اشتغال بیشتر تامین شود. خیریههایی که در آن حوزه نیازهای خود را ثبت میکنند، کمکهای بیشتری را جذب میکنند، چون برای مردم هم جذابتر است. مردم بیشتر به این حوزه تمایل دارند. اشتغال امری تخصصی است، خیریهای هم که در این حوزه فعال است باید تخصصی باشد. با اینحال همان طور که گفتم در این حوزه و شرایطی که الان وجود دارد، نیازهای معیشتی و بستههای غذایی بیشتر است و لوازم منزل و جهیزیه از جمله نیازهای سطح بالاست و بعد از آن هم حوزه درمان آمار بالا و قابل توجهی را به خود اختصاص داده است». توجه به اشتغالزایی در سایه اما به معنای فراموشی شرایط خاص کرونایی نیست؛ آنها با بانک اطلاعاتی 70 هزار خانوار تهرانی و با هماهنگی دو طرفه با خیریهها برای آنها بسته غذایی تهیه و بین آنها توزیع کردند. ارزش هر بسته هم حدود 250 هزار تومان است.
توزیع بستهها بهانهای است برای به روز کردن اطلاعات سامانه سایه؛ آدمهایی که اسمشان ثبت شده و نیازمند هستند، اکثرا مستاجرند و تغییر آدرسشان خیلی زیاد است. بعضیها 6 ماهه قرارداد دارند و حتی در بعضی موارد قراردادهای یکماهه هم دیده میشود. این بستهها حداقل کمک میکند این آدرسها بهروز شود، چون به هر بهانهای به نیازمند نمیشود زنگ زد و پرسید آدرسش تغییر کرده است یا نه. باید چیزی ببرند تا متوجه شوند تغییر کرده و برای کارهای بعدی مشکلی پیش نیاید.
فرآیند کمکرسانی سامانه سایه اما انگار در مواجهه با بحثهایی که درباره غیرشفاف بودن برخی خیریهها مطرح شده، طراحی شده است که خیرین همه آنچه را در این سامانه در حال اتفاق است کنترل میکنند. حاجوی میگوید: «ما در سایه 2 نوع کمک داریم؛ نقدی و غیرنقدی. مثلا در نوع غیرنقدی شما در خانه کالایی دارید که میخواهید آن را در اختیار نیازمندی بگذارید. در سایه ثبت کالا میکنید و به خیریه وصل میشوید. خیریه به نیازمند تحویل میدهد و موظف است از اتفاق عکس بگیرد و بارگذاری کند و شما در پروفایل شخصی که کمک کردید آن را میبینید که مثلا این کالا تحویل فلان شخص شده است. چهره نیازمند مشخص نمیشود ولی عکس کالا و محل مشخص است که تحویل داده شده است. در حوزه نقدی که بیشتر از غیرنقدی هم توان داریم، پروسه اینطور است که مبلغی را واریز میکنیم برای خیریه، خیریه موظف است فاکتور رسمی و رسید پوز را در مورد آن کالا به ما بدهد و عکس بگذارد و مراحلش طی شود. چندوقت یکبار هم خودمان با نیازمند تماس حاصل میکنیم، چون خیریهها در پروسهای تایید میشوند که توسط معتمدهایی انجام میشود که در سطح کشور داریم. بعد در حوزه نیازهایی که ثبت میکنند، دقت میکنیم، مثلا نیازی نامربوط ثبت نشود یا یک تبلت برای بچه خردسال ثبت نشود، حالا شاید در بحث آموزشی نیاز شود ولی در جایی که نیاز و ضرورت نیست در آنجا ثبت نکنند. در آنجا چک میشود و سپس نیاز در پلتفرم قرار میگیرد. دوستانی که مبلغ را واریز میکنند، پیگیریهای بعدی را انجام میدهند که ببینند واقعا به آنجا رسیده باشد. بهطور رندوم خیریهها توسط ما در اینجا چک میشوند».
* سایه از موازیکاری خیریهها جلوگیری میکند
«حامد حمایتکار» رئیس هیأت امنای مجمع ترنم میگوید: «شناسایی فرد نیازمند یک کار مردمی است که در سایه به این مسأله توجه شده است، زیرا محرومیتزدایی توسط مردم و گروههای مردمنهاد بهتر جواب میدهد و وقتی این مسأله دولتی باشد، تغییر سیاست و بضاعت محدود، مانع خدمترسانی مطلوب میشود. نکته دیگری که باید مدنظر قرار داد، این است که سایه یک سازمان مردمنهاد مستقل است و از هیچ سازمان یا ارگانی، بودجهای دریافت نمیکند اما سازمانهای متولی میتوانند روی کار نظارت کنند. احتمال دارد چند موسسه خیریه، به یک فرد چند بار کمک کنند، در حالی که فرد نیازمند دیگری، تا به حال هیچ کمکی دریافت نکرده باشد. از طرفی نیکوکاران نمیدانند محرومان و نیازمندان چه نیازهایی دارند و به خاطر عدم دسترسی به آنها نمیتوانند مشکل آنها را برطرف کنند، بنابراین ما مانع موازیکاری میشویم، زیرا اطلاعات کامل نیازمندان در این سامانه ثبت شده است».
* سایه، سازوکاری مترقی برای خدماترسانی
«سیدمحمدحسین سجادینیری» دبیر توسعه فناوریهای نرم و هویتساز در معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری، سایه را سازوکاری مترقی برای خدماترسانی اجتماعی میداند و میگوید: از جمله مزیتهای «سایه» این است که مراجعهکننده میتواند نیازهای احصا شده نیازمندان را مشاهده کرده یا بر اساس نیاز موجود و یا توانمندی خود، کمکهای نقدی، وسیله یا کالای نو و دستدوم سالم خود را اعلام کند و به این صورت، فرآیند کمکرسانی در فضای شفافتری انجام میشود».
* مدیرعامل مجمع خیرین تهران: بیش از ۱۶۰۰ خیریه گردهم جمع شدهاند
«محسن ولیئی» مدیرعامل مجمع خیرین تهران با تایید طرح سایه، تجمیع خیریهها در آن را نقطه اثر این سامانه دانست و گفت: «بیش از ۱۶۰۰ خیریه در این سایت گردهم جمع شدهاند و جمعی از جوانان جهادی و انقلابی با نگرشی نو، واسطه خیر شدهاند. هماکنون گروههای مختلف از نیازها توسط خیریههای عضو سایه بررسی و ثبت میشوند تا توانمندانی که توانشان را به سیستم سایه معرفی میکنند، به بهترین نحو و در سریعترین زمان بتوانند نیاز مرتبط با توانشان را شناسایی کنند که پس از انتخاب نیاز توسط فرد توانمند، از طرف خیریه مربوطه ارتباط با فرد توانمند برقرار میشود و توان ارائه شده به دست نیازمند میرسد، لذا سرعت عمل بیشتری در انتقال کمکهای مردمی به دست نیازمندان وجود دارد».
*وطن امروز
گزارشی از پلتفرم خدماترسانی قرارگاه جهادی امام رضا(ع) بیشتر بخوانید »
به گزارش مشرق، یک فعال رسانه ای در صفحه توییتر خود نوشته ای از شهید آوینی در مورد شهادت سربازان وطن منتشر کرد.
نوشته شهید اهل قلم در مورد شهادت سربازان وطن بیشتر بخوانید »
به گزارش مشرق، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بسیاری از گروهکها که ماهیت اسلامی نظام جدید را برنمیتابیدند، خیلی زود در مقابل آن موضعگیری کردند. بعضی از این گروههای سیاسی با پیشگرفتن مشی مسلحانه بهمنظور باجگیری از نظام حاکم، دست به اسلحه برده و به اقدامات تروریستی متوسل شدند. البته حضور مردم در صحنه و حمایت مؤمنانه آنان از نظام اسلامی، همه گروهکهای تروریستی را منکوب کرد. از جمله این گروههای تروریستی، سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین بود که از روزهای اول پیروزی انقلاب با در پیش گرفتن چهره منافقانه به باجخواهی و کارشکنی در مسیر حرکت نظام پرداخت. این گروه در نهایت با صدور اعلامیهای سیاسی- نظامی در خرداد ۱۳۶۰ به صورت آشکار و گسترده دست به اسلحه برده و مقابل خواست و اراده ملت ایران ایستاد.
ناکامی منافقین برای حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی جامعه در چند انتخابات انجامشده و ناتوانی آنان برای همراهسازی مردم با خود، کینه و نفرتشان از مردم و مسؤولان نظام را در پی داشت که آن را با انجام عملیات تروریستی خشونتبار به منصه ظهور گذاشتند. هر چند ترورها توسط منافقین از همان اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب در اشکال گوناگون شروع شده بود اما پس از ماجراجویی ۳۰خرداد این گروهک، شکل گسترده و خشونتباری به خود گرفت. منافقین به دلیل نفوذ افراد خود در مناصب مختلف نظام، کشور را در سال ۱۳۶۰ آماج اقدامات ایذایی خود قرار دادند. تقابل نیروهای امنیتی نظام برای منافقین بسیار سهمگین و خردکننده بود؛ ضربه بزرگ به مرکزیت تشکیلات منافقین ۱۹بهمن۱۳۶۰ که منجر به هلاکت موسی خیابانی، فرمانده جوخههای ترور در داخل کشور و فرد دوم گروهک نفاق شد، برای ادامه حیات تروریستی این گروهک در داخل کشور بسیار تعیینکننده بود. در واقع خط خروج از کشور برای اعضای منافقین از همین زمان مطرح شد.
سال ۱۳۶۱ برای منافقین بسیار ناگوار و مضمحلکننده رقم خورد. ضربه هولناک به تشکیلات اجتماعی منافقین، که تحت نظارت محمد ضابطی از سران ارشد منافقین بود، تقریبا تمام کادرهای اصلی آن را از بین برد. متعاقب آن مرداد همان سال ضربه نهایی به بخش روابط منافقین که خط ترور را در کشور پی گرفته بود، آنان را از ادامه حضور سازمانیافته و برنامهریزی برای ترور تا حدود زیادی بازداشت؛ هر چند ترورهای بیهدف بهمنظور ایجاد فضای ناامن آن هم در شرایط جنگی کشور، همچنان از سوی منافقین پیگیری میشد. بر اساس آمارهای موجود، اوج ترورهای منافقین در سالهای ۶۰ و ۶۱ بوده است. سال ۶۲ تنها ۳ مورد، سال ۶۳ تعداد ۲۲ مورد و در سالهای ۶۴ و ۶۵ هر کدام ۱۰ ترور در استان تهران رخ داده است. طی سالهای بعد از ۶۵ به دلیل متلاشی شدن بخش بزرگی از شبکه ترور منافقین، آمار ترورها کاهش جدی مییابد و در هر سال به کمتر از عدد انگشتان یک دست نمیرسد. (سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، ج۳، تهران، دفتر مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۵)
* اقدامات تروریستی سال ۶۴
سال ۱۳۶۴ تشکیلات منافقین با مسائل و مشکلات چندی درگیر بود. علیاکبر راستگو از مسؤولان جداشده منافقین در خاطرات خود به این نکته اشاره کرده و مینویسد: «… ۳ سال و اندی بود استراتژی مبارزه مسلحانه در شهرها به بنبست رسیده بود، در همین راستا سرنگونی کوتاهمدت حکومت اسلامی نیز به پرسش گرفته شده بود. عملیات درونشهری به صفر رسیده بود، تیمهایی که از کردستان به شهرها و مشخصا تهران اعزام میشدند، هنوز به محل مأموریت نرسیده، لو رفته، دستگیر یا نابود میشدند. اعضای سازمان تحلیلهای سازمان را از اوضاع داخلی ایران دیگر قبول نداشتند، همین به پرسش گرفته شدن استراتژی سازمان، تنشهایی را در درون سازمان ایجاد کرده بود…» (مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، علیاکبر راستگو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۹۰) گروهک منافقین درگیر موضوع بسیار سختی شده بود. اگر همچنان شکستهای پیدرپی استراتژی مبارزه مسلحانه شهری ادامه مییافت و علل آن مشخص میشد، ناچار انگشت اتهام بلافاصله و بهطور مشخص به سوی مسعود رجوی به عنوان تئوریسین و مدافع سرسخت مبارزه مسلحانه نشانه میرفت. بنابراین رهبری تشکیلات منافقین نیاز به یک عمل بزرگ (تروریستی) را در این شرایط بیش از هر چیز دیگری درک میکرد.
از طرف دیگر واقعیت این بود که منافقین پس از سال ۶۰ حرکت آرام خود را بهمنظور عزیمت به عراق شروع کرده بودند و در سال ۱۳۶۴ حضور قابل توجهی در عراق داشتند، بهگونهای که سال بعد از آن سرکرده منافقین از پاریس به عراق عزیمت کرد و با اجازه صدام پایگاههای چندی در اختیار این گروهک در خاک عراق قرار گرفت. بنابراین لازم بود در شرایط جنگی که رژیم بعث عراق در تنگنا قرار گرفته بود، منافقین با توسل به اقدامات تروریستی و تضعیف روحیه رزمندگان ایرانی، در خوشخدمتی به رژیم بعث عراق سنگ تمام بگذارند.
عامل دیگری که در شروع اقدامات تروریستی در سال ۱۳۶۴ قابل تعمق و توجه است، موضوع انقلاب ایدئولوژیک است. ازدواج خارج از عرف و شرع مسعود رجوی با همسر مهدی ابریشمچی به نام مریم قجر عضدانلو که از سال ۶۳ مطرح بود، سال ۶۴ به انجام رسید. این ماجرا زمزمههای نارضایتی اعضا را موجب شده بود. بنابراین از دید شخص مسعود رجوی، در چنین شرایطی وقوع یک عملیات تروریستی در اندازهای که بتواند با ایجاد موج و فضاسازی، اذهان عناصر نفاق را منحرف سازد، بسیار مورد نیاز بود.
* انفجار در خیابان ناصرخسرو
مجموعه علل و عوامل فوق، باعث شد منافقین برای چند اقدام تروریستی قابل توجه در داخل کشور برنامهریزی کنند. متعاقب چند برنامه تروریستی دیگر- که در بعضی موارد قبل از اقدام کشف و خنثی شدند- ۲۲ اردیبهشتماه ۱۳۶۴ ساعت ۸:۱۵ صبح، در ابتدای کوچه مروی واقع در خیابان ناصرخسرو بمب کار گذاشته شده در صندوق عقب یک پیکان کرمیرنگ انفجار شدیدی را موجب شد. این بمب که مکانیزم عمل آن از نوع زمان الکترونیکی و با قدرت تخریبی ۵۰ پوند تیانتی بود، باعث ویرانی و آتشسوزی یک ساختمان دو طبقه و یک کارگاه تولیدی پوشاک شد. در این حادثه ۹ نفر و بهروایتی دیگر ۱۴ نفر (خبرگزاری میزان) از هموطنان بیگناه به شهادت رسیدند و ۴۵ نفر مجروح شدند. همچنین ۱۵ دستگاه اتومبیل و یک دستگاه اتوبوس شرکت اتوبوسرانی در آتش سوخت و به ۲۵ مغازه نیز آسیب وارد آمد (پایگاه خبری ـ تحلیلی هابیلیان).
این اقدام ددمنشانه منافقین در یکی از پرترددترین خیابانهای تهران و در ساعات ابتدایی روز، عمق کینه و خباثت آنها را مشخص کرد. البته بر اساس اطلاعات بهدست آمده و اعلام وزیر وقت اطلاعات حجتالاسلام والمسلمین محمدیریشهری، عاملان انفجار در ناصرخسرو ابتدا قصد داشتند بمب را جای دیگری منفجر کنند اما سرانجام آن را در خیابان ناصر خسرو در یک ماشین که به صورت دوبله پارک شده بود، رها میکنند و آنجا منفجر میشود. (روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵/۲/۱۳۶۴)
منافقین به سرعت برای فرار از زیر بار این اقدام تروریستی، بیانیهای مجهول تحت عنوان گروهک «آریا» در روزنامههای کویتی «السیاسه» و «الانباء» منتشر کردند که طی آن گروهک سلطنتطلب آریا مسؤولیت این انفجار را به عهده گرفته بود. اما تحقیقات دستگاههای امنیتی نظام مطالب جدیتر و واقعیتری را عنوان میکرد. وزیر وقت اطلاعات با بیان اینکه مواد منفجره به کار رفته در این حادثه از عراق و توسط ۳ نفر از عناصر منافقین به داخل کشور منتقل شده، بیان داشت: «گروه آریا که مسؤولیت انفجار اخیر ناصر خسرو را بر عهده گرفته یک گروه پوشالی و خیالی است و وجود خارجی ندارد و این منافقین، سلطنتطلبها و رژیم عراق هستند که با همکاری هم دست به این جنایات میزنند. تمام بمبگذاریها در نماز جمعه تهران، ناصر خسرو، خیابان دلگشا و تعدادی از بمبگذاریهای دیگر که قبل از انفجار کشف و عوامل آن دستگیر شدند، در رابطه با همکاری رژیم عراق با منافقین و سلطنتطلبها جهت خسته کردن مردم و پذیرش صلح تحمیلی بوده است». (روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵/۲/۱۳۶۴ و روزنامه اطلاعات ۲۵/۲/۱۳۶۴)
* نتیجه اقدام تروریستی منافقین
اقدام تروریستی منافقین باعث هوشیاری و تمرکز بیشتر نیروهای اطلاعاتی شد، به گونهای که کشف خانههای تیمی آنان و دستگیری گسترده عناصر تروریست منافق را بهدنبال داشت.
بر اساس مصاحبه وزیر وقت اطلاعات پس از این اقدام تروریستی، به دنبال ضربهای که منافقین در تهران خوردند، در مجموع ۲ واحد عملیاتی از منافقین منهدم شدند که در این رابطه در یک تیم ۶ نفر دستگیر و ۲ نفر معدوم و در تیم دیگر ۴ نفر دستگیر شدند. همچنین اسلحه و مهماتی که از این عملیاتها کشف شد شامل نارنجک ۱۴ عدد، سلاح کمری ۴ قبضه، اسلحه ژ۳ و یوزی و تعداد زیادی مواد منفجره و یک دستگاه آرپیجی ۷ بود که قرار بود با آن خبرگزاری جمهوری اسلامی را مورد اصابت قرار دهند. در همین زمان در شهرستانها نیز ۲۶ خانه تیمی و ۶ مغازه پوششی متعلق به شبکه نفاق در استانهای مختلف کشور کشف شد و تعدادی در این رابطه دستگیر شدند. (روزنامه کیهان ۲۴/۲/۱۳۶۴)
حرکت مذبوحانه منافقین بیش از آنکه نتایج قابل توجهی برای آنان به همراه داشته باشد، با اضافه شدن این اقدام تروریستی به سیاهه عملکرد آنان، بیشتر باعث ابراز انزجار و خشم مردم از تشکیلات منافقین شد. در واقع بسیاری از ترورهای گروهک نفاق فاقد ارزش عملیاتی بوده و صرفا در چارچوب استراتژی ترور و ایجاد فضای رعب و فعال کردن عناصر نفاق در داخل ایران و بهرهبرداری سیاسی ـ نظامی منافقین در عراق تفسیر شده است.
از این تاریخ به بعد اقدامات تروریستی در داخل کشور بسیار محدود شد و با حضور مسعود رجوی در عراق، بیشتر فعالیت گروهک نفاق از استراتژی درگیری مسلحانه شهری و خط ترور، به تشکیل ارتش و آموزش نفرات بهمنظور حضور در خطوط مقدم جبهههای نبرد تغییر یافت؛ سرانجامی که به نبرد مرصاد و کشته شدن تعداد زیادی از عناصر گروهک منافقین در مرداد۱۳۶۷ انجامید. اگر نیروهای نظامی و امنیتی ایران در سالهای آغازین دهه ۶۰ خانه به خانه و کوچه به کوچه دنبال تروریستهای منافق میگشتند، مرداد ۱۳۶۷ خود منافقین به فضل و یاری خداوند بهصورت یکجا گرد هم آمدند تا تقاص اقدامات تروریستی خود در به خاک و خون کشیدن ملت ایران را در طول سالهای گذشته پس دهند.
* سیدمحمدجواد هاشمینژاد/ دبیرکل بنیاد هابیلیان / وطن امروز
واکاوی انفجار در خیابان «ناصر خسرو»ی تهران بیشتر بخوانید »