مجاهدت

مهربانی با جانباز شیمیایی؛ وسط هیاهوی شهر

به گزارش مشرق، جانباز قاسم عباسی از رزمندگان تخریبچی لشکر ۲۷ محمد رسول الله در یادداشتی نوشت:

دهه هشتاد بود. پایان روز اداری برای دیدن دوستی بدون ماشین راهی سازمان مدیریت صنعتی بودم. برِ خیابان ولیعصر بالاتر از پارک ملت. از محل کارم در فرعی های جردن تا سر میرداماد پیاده آمدم. خیابان ولیعصر ازدحام و ترافیک بود. پیکان درب و داغونی را راننده ضعیف و میانسالی سر پیچ با زحمت فراوان هول می داد. جوانی مرتب و کیف بدست هم یک دستی از پشت کمکش می کرد تا ماشین به کنار خیابان برسد. تا به کناری برسد و باعث افزایش ترافیک شد.

جوان هم پی کارش رفت. راننده کاپوت را بالا زد و مدتی مشغول تعمیر شد.

بخاطرش ماشین ها نمی توانستند کنار خیابان بکشند و مسافر سوار کنند. پنجاه قدمی از آن بالاتر ایستادم ولی کسی برایم توقف نکرد.

شاید بخاطر ترافیک ولی توان پیاده روی نداشتم و مجبور بودم منتظر بمانم. تنگی نفس داشتم و با کوچکترین تحرکی به سرفه شدید می افتادم. آن ایام همیشه اسپری سالبوتامول جیبم بود و هرگز از خودم جدا نمی کردم. تا بخودم بیایم دیدم راننده آن پیکان قراضه در کاپوت را بسته و پشت فرمان از همان جایی که کنار خیابان ایستاده بود دائم بمن چراغ می زد.

پیش خود گفتم لابد می خواهد ماشینش را هول دهم ولی نمی داند که توان این کار را ندارم.

دست بردار نبود و همراه چراغ چند بار هم برایم بوق زد. بسمتش آمدم تا از هول دادن معافم کند. متوجه شدم ماشین روشن شده است و تا کنار ماشین رسیدم بی درنگ به سمت بالای خیابان ولیعصر اشاره کرد تا سوار شوم.

داخل ماشین از بیرونش هم کهنه تر بود. پارگی کف صندلی را با موکت پوشانده بود. حدس زدم عمر ماشین از من هم بیشتر باشد. کاپشن راننده و لباس هایش هم کهنه بود. برای دلجویی و عذرخواهی از تاخیر و بی محلی ام سر حرف را باز کردم و گفتم ببخشید گمان کردم کمک می خواهید و توان کمک و هول دادن را ندارم.

به چهره ام نگاه کرد و با سر و روی سفیدش که گمانم زودتر از موعد موهایش سفید شده بود ، با لبخند دلنشینی همراهی ام کرد. متوجه شدم کر و لال است و صدایم را نمی شنود. اسپری را از جیب در آوردم و با اشاره گفتم بخاطر این نتوانستم ماشینت را هول دهم. سری تکان داد و با دستانش به آسمان اشاره کرد. یعنی خدا شفایت دهد. تکه مقوایی را از کنار پایش از گوشه صندلی خارج کرد و دستم داد که رویش با خودکار آبی و بد خط نوشته شده بود:
" سر میرداماد – سر نیایش- شهران "

فهمیدم در این مسیر با همین ماشین فرسوده و قراضه مسافر کشی می کند.

سر نیایش که رسید پیاده شدم. اسکناسی را برای کرایه دادم ولی نگرفت. هر چه اصرار و تلاش کردم بی فایده بود.

از ته دل مصمم بود پولی نگیرد و آن قدر مقاومت کرد تا چراغ چهار راه پر از ازدحام سبز شد. مجال درنگ نبود با تکان دادن دست جدا شدیم. وقتی از خط عابرِ پیاده می گذشتم دلم پر از شور و شعف بود. چقدر بزرگ و بخشنده بود، کسی که احتمالا به کمترین اسکناس هم محتاج بود. خواستم برای آخرین بار تماشایش کنم ولی در هیاهوی سبقت ماشین های عجول برای راه گرفتن در چرخش سر نیایش پیدایش نکردم.

هر چه دقت کردم موفق نشدم و در چشم بر هم زدنی در انبوهی از ماشین های شاسی بلند و کلاس بالا و معمولی و آدم ها و در غوغای زندگی روزمره غروب تهران گُم شده بود. چه مهربان و دل گنده بود.

منبع خبر

مهربانی با جانباز شیمیایی؛ وسط هیاهوی شهر بیشتر بخوانید »

صوت/ باید بترسیم

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «مصطفی چمران ساوه‌ای» به سال 1311 شمسی در محله سرپولک تهران متولد شد. وی مدرک کارشناسی خود را در رشته الکترو مکانیک دانشگاه تهران دریافت کرد و با بورس تحصیلی این دانشگاه به آمریکا رفته و در نهایت از دانشگاه برکلی و در رشته فیزیک پلاسما به درجه ی دکترا نائل آمد. پس از آغاز مبارزات اسلامی ملت ایران در سال 1342 ، چمران به مصر رفته و در این کشور دوره های نظامی چریکی را پشت سر گذاشت اما به دلیل مغایرت اعتقاداتش با آن چه در مصر جریان داشت ، باردیگر به آمریکا بازگشت. دکتر چمران در سال 1350 ، با اطلاع از تاسیس مدرسه ای صنعتی در شهر «صور» واقع در جنوب لبنان ، با معرفی دوستانش که ارتباط نزدیکی با امام موسی صدر داشتند ، جهت به دست گرفتن مدیریت این مدرسه به لبنان مهاجرت نمود و از آن زمان تا سال 1358 در لبنان به سر برد و در همین سال‌ها ، در کنار «امام موسی صدر»، اولین تشکیلات مسلح شیعیان لبنان (جنبش «امل») را پایه گذاری نمود.

چمران چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و به دنبال اولین ملاقات حضوری با حضرت امام خمینی، از بازگشت به لبنان منصرف شد و به تاریخ 31 خرداد 1360 در جبهه های جنوب ایران، در حالی بال در بال ملائک گشود که مسئولیت وزارت دفاع را بر عهده داشت و در بهشت زهرای تهران (قطعه 24) تا روز ظهور مولایش، به امانت سپرده شد.
آن چه خواهید شنید، بخشی از سخنرانی دکتر چمران است که پس از بازگشت به ایران انجام شده و هشداری است که امروز، پس از چهل سال، شنیدنی‌تر به نظر می آید:

روحمان با یادش شاد

هدیه به روح بلندپروازش صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

منبع خبر

صوت/ باید بترسیم بیشتر بخوانید »

شرکت در رزمایش همدلی با خرید کتاب

به گزارش مشرق، انجمن کتابفروشان انقلاب اسلامی برای رونق کتابفروشان اقدام به برگزاری طرح «بهار همدلی در گلستان کاغذی» نموده است.

این طرح با شعار «کتاب‌ها گل‌اند و کتابفروشی‌ها گلستان» ۱۶ تا ۱۸ اردیبهشت در بین کتابفروشی های عضو شده در این طرح برگزار می شود.

با این طرح می شود کتاب را از کتابفروشی بخریم و در «رزمایش همدلی» شرکت کنیم. در توضیح بیشتر این طرح آمده: با خرید از کتابفروشی‌های شهر خودکه با «#گلستان_کاغذی» همدل شده‌اند، ۱۰ درصد از خرید شما در جهت مواسات صرف کمک به نیازمندان شهرتان خواهد شد.
زمان طرح از ۱۶ تا ۱۸ اردیبهشت است و با خرید غیرحضوری، ارسال کتاب‌ها به سراسر کشور رایگان است.

لیست کتاب‌فروشی‌های همدل در این طرح را هم می شود در وبسایت khooshe.org مشاهده کرد.

منبع خبر

شرکت در رزمایش همدلی با خرید کتاب بیشتر بخوانید »

«حاج حسین» یـاور «حاج قـاسم» + ‌عکس

به گزارش مشرق، سردار حاج حسین اسداللهی فرمانده سابق لشکر عملیاتی ۲۷ محمد رسول‌الله سپاه تهران در دوم فروردین ۱۳۹۹ پس از عمری مجاهدت و ایثار و خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی و نظام بر اثر عوارض شیمیایی دوران دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست.

شهید اسدالهی از رزمندگان فعال در دوران جنگ تحمیلی بود که پس از جنگ، سال‌ها در سپاه حضرت محمد رسول‌الله‌(ص) تهران بزرگ مشغول به خدمت بوده و فرماندهی سابق لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول‌الله‌(ص) در کارنامه مدیریتی ایشان است.

سردار اسدالهی مدتی طولانی به عنوان فرمانده در سوریه به افتخار مدافع حرم بودن نائل گردید و مبارزه با تکفیری‌ها همراه و همقدمی مؤثر برای شهید قاسم سلیمانی بود.
سردار اسدالهی در اسفند ۱۳۹۳، با موافقت فرماندهی معظم کل قوا به درجه سرتیپ دومی ارتقاء یافت.

شهید اسدالهی در صحنه خدمت‌رسانی به ملت قهرمان و شهیدپرور ایران اسلامی در عرصه امدادرسانی به زلزله‌زدگان در غرب کشور و سیل‌زدگان در شمال و غرب کشور دوشادوش بسیجیان و گروه‌های جهادی حضوری شبانه‌روزی داشت.

بسیجی مخلص و سرباز سرافراز ولایت
پس از پر کشیدن این سردار عاشورایی به عالم ملکوت، پیام‌ها و اظهارنظرهای متعددی در تجلیل از شخصیت و عملکرد انقلابیِ شهید اسدالهی منتشر گردید.

برخی توصیفات و تعابیری که در پیام‌های تسلیت، نوشته‌ها و اظهارنظرهای مختلف در مورد عظمت شخصیت شهید حسین اسدالهی در رسانه‌ها و فضای مجازی منتشر گردید عبارت است از:
– بسیجی مخلص و سرباز سرافراز ولایت و امت اسلامی و سردار دلاور
– سردار سرافراز، یادگار هشت سال دفاع مقدس
– فرمانده شجاع و دلیر
– شهید زنده، مرد روزهای سخت
– مظلوم، کم‌حرف، از خودگذشته، مورد احترام همه
– جهادگر واقعی، زحمتکش، بی‌ریا
– فرماندهی کردن بر دلها
– نمونه بارز و واقعیِ یک بسیجی
– گمنامی، اخلاص، خوشرویی و بی‌ادعا بودن
– در راه دفاع از انقلاب اسلامی و خدمت به مردم از هیچ کوششی دریغ نکرد

یادآور خاطرات همت‌ها و سلیمانی‌ها
– فرمانده دلاوری که ایثار و شهامت و عشق به شهادتش، یادآور خاطرات همت‌ها، کریمی‌ها، مهتدی‌ها، سلیمانی‌ها، همدانی‌ها و فرزانه‌ها می‌باشد
– پاسداران جوان، او را مصداق «و منهم من ینتظر» می‌دانستند و ما بازمانده‌های دفاع مقدس «و ما بدّلوا تبدیلا» را در رفتار او مشق می‌کردیم
– مصداق بارز سرباز ولایت و یک بسیجی خاکی به تمام معنا بود که در طول زندگی خود همواره در حال مجاهدت و تلاش و جهاد برای سربلندی کشور و سرافرازی انقلاب و رفع محرومیت مناطق محروم کشور بوده است

یار و یاور و گوش به فرمان حاج قاسم
یکی از همرزمان شهید اسدالهی، وی را این‌گونه توصیف کرده است:
«با تعدادی از همرزمان و دوستان این شهید عزیز تماس گرفتیم تا برایمان از حاج حسین بگویند. اما بغض در گلو اجازه نمی‌داد درد فراق را روایت کنند. حاج حسین به قول یکی از سربازانش بر دل‌ها فرماندهی کرده بود. حالا تصور اینکه رفته و باید در موردش از افعال گذشته استفاده کنند آن قدر برایشان ناباور است که توان صحبت را می‌گیرد.

یکی از همرزمانش علی‌رغم ناراحتی و ناتوانی برای صحبت کردن لحظاتی را از شهید اسدالهی اینگونه گفت: حاج حسین رزمنده‌ای بود که برایش فرقی نمی‌کرد فرماندهاش چه پستی به او بدهد. در سخت‌ترین شرایط هر کاری به او سپرده می‌شد به بهترین شکل انجامش می‌داد.

درست است ایشان فرمانده لشکر بود اما با شناختی که من از او پیدا کرده بودم خدا شاهد است اگر می‌گفتند حالا دژبان باش با جان و دل قبول می‌کرد و همان کار را به درستی انجام می‌داد.
در جنگ سوریه من کنارش بودم. حاج قاسم سلیمانی وقتی با شرایط سختی مواجه می‌شد حاج حسین را صدا می‌زد او هم بدون هیچ حرفی می‌رفت کار را انجام می‌داد و می‌گفت این تکلیف است.
یکی از فرماندهان دفاع مقدس برای ما تعریف می‌کرد وقتی در عملیات مرصاد به گرهی خوردیم حاج حسین را صدا کردم و گفتم باید با گروهانت به فلان نقطه بروی اما بدان اگر قبول کنی ممکن است برگشتی در کار نباشد. شهید اسدالهی می‌گوید: ما نیامده‌ایم که برگردیم. می‌رود و کار را به سرانجام می‌رساند.

در جنگ سوریه چون من توفیق داشتم روزهای زیادی کنار حاجی باشم یادم هست کاری نبود که حاج قاسم از سردار اسدالهی بخواهد و او نه بیاورد. هر چه بود اطاعت میکرد و برای انجام آن اگر توانش کم بود توان خود را تقویت می‌کرد.»

اثرگذاری شگفت‌انگیز بر مردم سوریه
در ادامه خاطرات این همرزم، درباره شهید اسدالهی می‌خوانیم: «حاجی به منطقه‌ای مأمور شده بود که اغلب به گروه‌های تکفیری پیوسته بودند. سردار اسدالهی چنان رفتاری با مردم آنجا کرده بود که به قلب‌هایشان نفوذ پیدا کرده بود آنقدر که هم از پیوستن‌شان به گروه‌های تروریستی کاسته شد و هم وقتی فرزندانشان به دنیا می‌آمد نامش را به یاد او حسین می‌گذاشتند. روحیه مردم آنجا را تغییر داده بود.»

کمک شبانه‌روزی به سیل‌زدگان و زلزله‌زدگان
وی همچنین گفته است:
«وقتی در سر پل ذهاب زلزله آمد و نیز در سیلاق قلا سردار حتی گاهی بدون هماهنگی به این منطقه سفر می‌کرد و شب و روز برای کمک به مردم آسیب‌دیده تلاش می‌کرد. با اینکه این حق را داشت تا برای سفرهایش از هواپیما استفاده کند اما حاج حسین با اتوبوس رفت و آمد می‌کرد مبادا بی‌خود از پول بیت‌المال خرج شود.»

در اردیبهشت ۱۳۹۷، زمانی که سردار اسدالهی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله بود، در مراسمی خدمات درخشان و بی‌نظیر این لشکر در سرپل ذهاب را تشریح نمود.

سردار در مراسم تحویل‌دهی ۲۷ باب منزل مسکونی به زلزله‌زدگان سرپل‌ذهاب گفت: همزمان با وقوع زلزله در غرب کشور سپاه تهران در منطقه سر پل‌ذهاب که بیشترین خسارت را دیده بود حضور پیدا کرده و مقری به نام حاج احمد متوسلیان برای امدادرسانی برای این مردم احداث کرد. سپاه تهران تنها مجموعه‌ای است که توانسته منزل مسکونی بسازد و به مردم این منطقه تحویل دهد. ما تاکنون ۲۳ واحد مسکونی تحویل مردم این منطقه داده‌ایم و بنا داریم امروز هم ۲۷ واحد دیگر تحویل آنها بدهیم که هر خانه به نام یک شهید مدافع حرم مزین شده است. ۲۲ روستای زلزله‌زده به سپاه تهران تحویل شده است که می‌بایست در نهایت ۱۹۲ واحد مسکونی در آنها ساخته شود. ما تاکنون ۱۰۰ سرویس بهداشتی و حمام در این منطقه ساخته‌ایم و ۲۰۰ سرویس دیگر هم در حال ساخت داریم. در فصل سرما ۶۰۰ آبگرمکن تهیه و به مردم این منطقه اهداء شد و ۹۵۰ کانکس نیز بین مردم منطقه توزیع شد.

ارادت عمیق به معصومین، انقلاب، ولایت و شهدا
صحبت‌های سردار در یادواره‌های شهدا به خوبی نمایانگر عشق و ارادت عمیقِ شهید اسدالهی به معصومین(ع)، حضرت زینب(س)، انقلاب اسلامی، ولایت‌فقیه و شهدا دارد. گزیده‌ای از آنها را نقل می‌نماییم:

دفاع عاشورایی
هر گوشه از تاریخ دفاع مقدس را بنگریم، یک واقعه از عاشورا در آن رخ داده است. دفاع مقدس برگرفته از فرهنگ عاشورا است. ملت ایران هر آنچه داشتند از جان و مال به میدان نبرد آوردند. به همین جهت ما توانستیم با دست خالی اما توسل به خدا و از خودگذشتگی ملت، پیروز جنگ تحمیلی شویم.

عظمت جایگاه شهدا
شهدای مدافعان حرم سال‌ها در روضه حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) «یا لیتنا کنا معک» گفتند و زمانیکه تنها بُرشی از صحنه‌های سال ۶۱ هجری قمری در سوریه و عراق تداعی شد، مخلصانه در میدان جهاد حاضر شدند. شهدای مدافع حرم ثابت کردند «یا لیتنا کنا معک» شعار نیست. این شهدا برای صحنه‌ای که ندیدند و فقط در تاریخ شنیده‌اند امروز منصب علمدار کربلا را عاریه گرفتند و ثابت کردند که مثل ابوالفضل‌العباس(ع) مدافع حریم آل‌الله هستند…. شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم ‌اشتراکاتی با هم دارند که هیئتی بودن، ولایت‌مدار بودن و محبت به اهل‌بیت‌(ع) از اصلی‌ترین این ‌اشتراکات است؛ هر چقدر تاریخ ورق بخورد تا زمانیکه ولایت‌مداری برقرار است، فرهنگ شهادت نیز پابرجا خواهد بود.

تربیت‌یافتگان مکتب ولایت
هر زمانی که سخن از دفاع مقدس به میان می‌آید دیدگاه عده‌ای بر این است که آنها یک نسل طلایی غیرقابل تکرار و دست‌نیافتنی هستند اما با گذشت سه دهه بار دیگر جامعه اسلامی تحولاتی را شاهد شدند و با رهبری مقام معظم رهبری بار دیگر نسلی جدید از نسل جوانان دفاع مقدس رونمایی شد و بعد از این رونمایی همه متوجه شدند که هر کسی در مکتب ولایت بنشیند تربیت پیدا می‌کند و مایه عزت و افتخار جامعه اسلامی می‌شود.

حاج قاسم برای امت اسلامی پدری کرد
شهادت حاج «قاسم سلیمانی» موجب شد تا همه احساس کنند که پدرشان را از دست داده‌اند؛ چرا که حاج «قاسم سلیمانی» برای امت اسلامی پدری کرد.

ثمره خون شهدا
نعمت امنیت یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است و امنیتی را که امروز کشور ایران دارد را مدیون شهدای بزرگوار انقلاب اسلامی و شهدای مدافع حرم هستیم.

شهدای مدافع حرم هر آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشته و در غربت و مظلومیت به شهادت رسیدند و ما نیز در قبال این جانفشانی آنها دارای وظایفی هستیم و باید ادامه‌دهنده راه آنها باشیم. کدخداها به بهانه آب به ما سراب نشان دادند اما آب واقعی در قمقمه شهداست و ته مانده آب قمقمه شهدا این نسل و نسل آینده را سیراب می‌کند. امروز به اعتبار شهدای مدافع حرم روی ملت ایران جور دیگری حساب می‌کنند.

حاصل خون شهدای مدافع حرم این است که امروز در «حلب» در حالی که اکثریت مردم اهل سنت هستند، موقعی که صدای اذان بلند می‌شود، در آن «اشهد أن علی ولی‌الله» گفته می‌شود و در ایام محرم، علمای اهل سنت برای مردم از حضرت سیدالشهداء(ع) می‌گویند.

خط سرخ شهادت، آرزوی همه ما
دشمنان ما می‌گویند گزینه‌های مختلفی روی میز دارند، آنها هر ترفندی که می‌خواهند و هر گزینه‌ای که دوست دارند رو کنند همچنان‌که سال‌هاست برعلیه نظام ما توطئه می‌کنند اما بدانند ما با نثار خون خودمان همه این گزینه‌ها را باطل می‌کنیم، خط سرخ شهادت و رسیدن به این وصال آرزوی همه ماست و هرگز نخواهیم گذاشت به حریم ولایت جسارتی بکنند.

ایستادگی شاگردان معصومین در برابر همه ابرقدرت‌ها
سردار اسدالهی همچنین درباره بمباران پایگاه آمریکایی «عین‌الاسد»، گفته بود: این اقدام در تاریخ ۴۰ ساله انقلاب اسلامی ایران بی‌سابقه است؛ چراکه تاکنون اتفاق نیفتاده بود که این‌گونه در صحنه نظامی ما به آمریکا پاسخ بدهیم. انتقام اخیر ما این پیام را دارد که جوانانی که در مکتب حضرت سیدالشهداء‌(ع) و حضرت زهرا(س) تربیت شده‌اند، مقابل همه ابرقدرت‌های جهان خواهند ایستاد.

منبع: کیهانمنبع خبر

«حاج حسین» یـاور «حاج قـاسم» + ‌عکس بیشتر بخوانید »

راز علاقه‌ شهید آوینی به فیلم‌های هیچکاک

به گزارش مشرق، حسین معززی‌نیا، منتقد و مدرس سینما به‌تازگی در گفت‌وگویی با تسنیم، از مراحل نگارش مقاله مشهور شهید سیدمرتضی آوینی با عنوان «عالم هیچکاک» گفته است.

در این گفت‌وگو آمده است: «توجه به هیچکاک در ابتدا با شهید آوینی آغاز نشد. در آن ایام، ماهنامه‌ فرهنگی «سوره» در هر فصل، یک ویژه‌نامه‌ سینمایی منتشر می‌کرد به‎نام «سوره‌ سینما». ویژه‌نامه‌ تئاتر، ادبیات داستانی و موضوعات دیگر هم منتشر می‌شد. اما انتشار «سوره‌ سینما» منظم‌تر از آنها بود.

شماره‌ اول تا سوم «سوره‌ سینما» به موضوعات متنوعی ‌پرداخته بود، اما برای چهارمین شماره، مسعود فراستی پیشنهاد داد ویژه‌نامه‌ مختص یک موضوع واحد منتشر شود: «آلفرد هیچکاک». یعنی کل یک شماره درباره‌ آثار هیچکاک باشد.

آوینی پذیرفت؛ ابتدا با کمی تردید. فیلم‌های هیچکاک را قبل از انقلاب در سینما دیده بود، اما سال‌ها دیگر تماشایشان نکرده بود.

به فراستی گفت، کار را شروع کند، اما خودش انتظار داشت بعد از تماشای دوباره، یادداشتی بنویسد درباره‌ اینکه هیچکاک صرفا از نظر تکنیکی فیلمساز ماهری است و می‌شود او را استاد «فن» دانست. اما در طول هفته‌هایی که به‌تدریج فیلم‌ها را دوباره می‌دید، بسیار شگفت‌زده شده بود از اینکه هیچکاک برایش جلوه‌ تازه‌ای پیدا کرده است.

می‌گفت مضامین فیلم‌های هیچکاک و نوع نگاه او به دنیا را دوست دارد و خودش هم حیرت‌زده بود چرا میان تلقی هیچکاک از مفهوم خیر و شر یا گناه و عقوبت با دیدگاه‌های دینی خودش تعارض جدی نمی‌بیند.

چندهفته‌ پرهیجان و همراه با نوعی کشف و شهود را گذراند تا درنهایت مقاله‌ خود را نوشت.

من از نزدیک شاهد مراحل شکل‌گیری این مقاله بودم و در طول چندهفته‌ای که ایشان فیلم‌ها را می‌دید و روی مقاله کار می‌کرد، درباره‌اش با آوینی صحبت می‌کردم.

در سال‌های پس از شهادت می‌دیدم عده‌ای چون تیتر «عالم هیچکاک» روی این مقاله است، می‌گویند خب ما که فیلم‌های هیچکاک را ندیده‌ایم یا دیده‌ایم و دوست نداریم یا اصلا این مقاله که محدود به نقد فیلم‌های یک فیلمساز است، پس ترجیح می‌دهیم مقالات دیگری را از آوینی بخوانیم که «جامع‌»تر و «مهم»‌تر است!

در نشست‌های دانشگاهی و جلسات بحث حضوری، همیشه درباره‌ این مقاله تاکید می‌کردم که چنین اشتباهی نکنید و فارغ از علاقه یا عدم‌علاقه به هیچکاک، این مقاله را با دقت بخوانید، چون این در فهم دیدگاه آوینی به سینما و اصلا کل مقوله‌ هنر یک متن کارشده و منسجم و بسیار اساسی است.»

منبع خبر

راز علاقه‌ شهید آوینی به فیلم‌های هیچکاک بیشتر بخوانید »