مجاهدت

۱۱ تیر در جنگ چگونه گذشت؟

به گزارش مشرق، ۱۱ تیر ۱۳۹۹ هجری شمسی برابر با ۹ ذی القعده ۱۴۴۱ هجری قمری و ۱ جولای ۲۰۲۰ میلادی است. مروری می کنیم بر حوادت مهم دفاع مقدس در این روز.

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (۱۱ تیر)

• ولادت خلبان شهید احمد کشوری (استان مازندران، شهرستان سیمرغ، شهر کیاکلا) (۱۳۳۲ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالمجید مینا (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت عالم مجاهد و فقیه نستوه شهید آیت‌الله محمد صدوقی چهارمین شهید محراب (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید ابوطالب ایوبی (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید سیدسلیمان موسوی (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید محمدتقی عبدی (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید سیدمجید حسینی (استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید علی کاکاوند (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید هاشم منتظری گلمی (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید غلامرضا حداد (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید حجت‏ الاسلام «سیدمحمد حسن حکیم» در زندان رژیم بعث عراق (۱۳۶۴ ه.ش)

• انجام عملیات پارتیزانی روح‌الله و آزادسازی منطقه مرزی نوسود توسط ارتش و سپاه (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید سیدمحسن حسنی فرمانده گردان روح‌الله لشکر ۵ نصر (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید غلامرضا آزادی احمدآبادی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید سلمان ایزدیار (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید یحیی اسدی پسوجانی (استان کرمان، شهرستان سیرجان) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید محمد فتاحی نمازگاهی (استان همدان، شهرستان ملایر) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید سیدمحمود آقاجان زاده (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید کاظم گرائیلی شیخ (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی‌اصغر قلی تبار (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید حسین رجبی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید نادرقلی یداللهی دستنائی (استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان کیار، شهر شلمزار) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید مرادخون استاک (استان کهگیلویه و بویراحمد، شهرستان دهدشت) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید سیدجلال میرخانی (استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید هادی حسن پور (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید رشید هاشمی (استان اردبیل، شهرستان اردبیل) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید محمدقلی اصدقی (استان مازندران، شهرستان عباس‌آباد) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید محسن تهرانی (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید سیف‌الله نورانی تویه (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید فرشاد رمزی (استان قزوین) (۱۳۹۶ ه.ش)

منبع خبر

۱۱ تیر در جنگ چگونه گذشت؟ بیشتر بخوانید »

شهید پیوند: جهان را بنگرید و در آن تفکر کنید

به گزارش مشرق، آنچه در ادامه می خوانید، وصیتنامه شهید علیرضا پیوند کرمانی از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران است. این شهید که ۷ تیرماه ۱۳۴۹ به دنیا امده بود، ۱۱ بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. مزار این شهید در قطعه ۲۹ ردیف ۳۵ شماره ۱۲ بهشت زهرا قرار دارد.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

"فَوقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حتّی یُقتَلَ الرجُلُ فی سبیلِ اللّه ِ ، فإذا قُتِلَ فی سبیلِ اللّه ِ فلیسَ فَوقَهُ بِرٌّ"

"بالاتر از هر نیکی ، نیکی دیگری است تا اینکه انسان در راه خدا کشته شود، پس هنگامی که در راه خدا کشته شد، دیگر بالاتر از آن هیچ نیکی نیست"

بار دیگر سعادتی نصیب گردید و فرصتی دوباره پیش آمد تا تکراری روی دهد . که شاید موجب پاکی گذشته ها و رفع گناهان گردد که در این بین امیدی نیست، جز رحمت او که فراخوانده است ما را به سوی خود و قسم یاد کرده است که پاک کننده گناهان رهروان راهش و روندگان به استقبال میدان های امتحان باشد.

حمد خدای را که انسان را آفرید و به او انتخاب داد و سپاس خدای را که انسان را در انتخابش هدایت نمود و شکر پروردگار را که این بنده ضعیف و عاصی را در دین محمد (صلی الله علیه و آله) و دوستدار علی (علیه السلام) و آل او قرار داد که تنها راه نجاتم و نجات همه در آن است.

و ربی الحمد که به من سعادت شرکت در کاروان خونین حسینی را دادی!

در زمانی این وصیت نامه را می نویسم که خون در عروقم به جوش آمده و خود را در مقابل خدا تنهاترین تنهاها احساس می کنم. در زمانی این را می نویسم که بیش از پیش به کمک و یاری اش نیازمندم و در زمانی این را می نویسم که خود را گنهکار و او را بخشنده ترین می بینم و بالاخره در زمانی این را می نویسم که تنها امیدم را او می دانم و تنها از او یاری می جویم و بس و تنها خواسته ام این است که بار پروردگارا :

مرا در راهی که قدم نهاده ام یاری فرما و توفیق خدمتگذاری به آستانت را نصیبم گردان

باز اگر در زمان ظهور مهدی (عجل الله فرجه الشریف) بودم که مرا از یارانش قرار ده وگرنه بیرونم آر از گور تا با شمشیر آخته و نیزه برهنه درجوارش باشم!

بار خدایا اماممان را تا ظهور دولت حق و در کنار مهدی (عج) حفظ بفرما !

الهی این بنده حقیر به شکرانه این همه عطایا و نعمت ها، چیزی جز یک جان بی ارزش و ناقابل برای عرضه و تقدیم ندارد و سرافکنده و شرمنده این دلق کهنه و ژنده را به پیشگاهت آوردم تا شاید برآن مشتری باشی!

ناامیدانه منتظر نظر جمالت بر این کالای ناقابل هستم تاشاید نظر رحمتت بر من مسکین شامل گردد.

الهی هر دم منتظر مامورانت هستم که درب این زندان را بگشایند و مرا از زندان تن برهانند.

خدایا منتظر تکه و پاره های آهن و گلوله های آتشین هستم و مقدم آنان را هر دم گرامی می دارم، اگرچه این جسم خاکی برای آن ها جایگاهی است ولی آن ها برکام من چون عسل و شهدی شیرین است!

خدایا منتظرم و عاشق،

عاشق وصالت و آن کس که عاشقت شد کی می تواند تحمل این زندان نماید؟!

حال هر دم این مرغ بی قرار دل که قرارش ربودی خود را بر در و دیوار این قفس آهنی می کوبد تا شاید راه گریزی پیدا کند و اوج بگیرد و خود را درافق های بی کرانه فضل و عنایت هایت محو کند و خود را در نعمت عظیم راضیه دریابد و در جوارت به مرضیه برسد.

الهی می خواهم مردنم بی ثمر نباشد، بلکه میخوام با کشته شدنم سدی و مانعی هر چند کوچک از راه دینت یعنی اسلام برداشته باشم؛

می خواهم این کشته شدن شاعرانه و عاشقانه باشد و تنها به خاطر وصالت و رضایت باشد تا بلکه شهید باشم!

و اما خدمت مادر گرامی ام که با شیره جانش و محبت بی کرانش بر من قوت بخشید؛

مادر مهربانم هیچ گاه حضرت زهرا و حضرت زینب (سلام الله علیهما) را فراموش نکن، چرا که آن ها در راه اسلام فرزندان و برادرانشان را از دست دادند و پیام آنها را به جهانیان رسانیدند؛ تو نیز زینب گونه باش و هرگز در برابر سختی ها ضعف نشان مده !

مادر مهربانم امیدوارم توانسته باشم حقی را که برگردنم داشتنی و زحماتی را که برایم متحمل شدی به این وسیله اگر خدا قبول کند، ادا کرده باشم و توانسته باشم مایه سربلندیت را، در روز رستاخیز فراهم آورم و تو نیز در زمره اطرافیان مادر سرور شهیدان فاطمه (سلام الله علیهو) درآیی.

مادر عزیزم مبادا از شهادت من دلگیر و ناراحت شوی اگر راحتی مرا می خواهی خنده ای برلب بیاور و به جای گریه شادی کن و به یاد خدا باش و چون کوه استوار ، برایم نمار بخوان تا شاید به رحمت ثواب نماز هایت خداوند از سر گناهانم بگذرد؛

و از تو می خواهم که با همان صلابت همیشگی با همان ایمان محکم بر قضای الهی صبر کنی و بر تمام جهان و نسل آینده درس استقامت و مبارزه و شهامت بیاموزی.

اما شما پدر بزرگوارم:

اگر من برشما فرزند بدی بودم پس خوب شد که رفتم و اگر خوب بودم، پس خوشحال باشید که مرا در راه خدا انفاق کردید،

پدر جان بدانید من خوشحالم از این که در خانواده ای متولد شدم که مربیان من راهنمایان خوبی برایم بودند ، راهنماهایی که به وسیله آنها توانستم که خود سر نوشت خود را در دست گیرم و آن باعث شد که به اسلام و درد های جامعه اسلامی مان پی ببرم و آگاه باشید از این

که حتما شما نیز اجر عظیمی نزد خدا دارید و در قیامت نزد سالار شهیدان حسین (علیه السلام) روسفید خواهید بود؛

پس خوشحال باشید که توانستید پسری را به قرباگاه عشق بفرستید.

پدر بزرگوارم هرچند که هیچگاه نتوانستم وظیفه فرزندی را درست ادا کنم اما می دانم آنقدر مهربان هستی تا مرا به خاطر تمامی خطاهایم عفو کنی.

اما شما خواهران مهربانم :

همواره با بینش دقیقی، انقلاب و اجتماع و حرکت های مختلف را تحلیل کنید و جلوی کوچکترین کج روی ها محکم بایستید و از خط امام ذره ای فاصله نگیرید و با استقامت و صبر سیلی محکمی بر گوش ضد انقلاب داخلی و خارجی وارد آورید؛

دلم می خواهد ناراحتی در سینه هایتان نباشد و با رویی گشاده و دلی آرام و بی تلاطم به فردا نظر کنید، به فرداهای خوب انقلاب، دسترنج خون هزاران شهید و خود را برای حفظ و تداوم آن آماده سازید، وظیفه ای بس سنگین بر دوش شماست که همانا پرورش نسل آینده انقلاب است در پرورش سربازان آینده اسلام از وجودتان مایه بگذارید، از قید و بند های به یادگار مانده از طاغوت پرهیز کنید .

اما سفارشی چند با شما ای برادرم

اگر شهید شدم انشالله با رحیه بسیار بالای خودت راهم را ادامه بده و دشمن را شاد مکن و نگذار اسلحه ام به زمین بیفتد و تو نیز همانند کوه استوار در مقابل هر گونه کج روی بایست ، هرگز روحت را میازار ، سعی کن فرزندانی چون زینب ها و ابوذر ها و … تربیت کنی .

در این جا چند کلمه ای هم با دوستانم که بسیار مشتاقم تا به گوش همه آن ها به خصوص برادران دبیرستان برسد :

برادران به یاد خدا باشید نماز را به پا دارید و به مفهوم کلماتی که برزبان میاورید، دقت کنید، با دلتان سخن بگویید و از اعماق وجودتان او را صدا بزنید ، روحتان را به در گاه او روانه سازید تا به پرواز درآید و تا عرش اعلا پیش روید، درها همه باز است و از نگهبان خبری نیست به خدا قسم که شیرین تر از این معراج در دنیا لذتی نیست .

امام را دعا کنید ، رزمندگان را یاری دهید و نصرت را از خدا بخواهید و فرج را از او بطلبید ، به جهان بنگرید و در آن تفکر کنید به مرگ بیاندیشید و آنچنان به دنیا بنگرید که گویی لحظه ای بعد نخواهید بود ، قید و بند های مادیت را بشکنید و خود را از این زندان برهانید تا بتولنید به پرواز درآیید و آزادانه اوج بگیرید و به معراج معشوق و لقای یار و لذت دیدار نایل آیید.

از سرگرم کردن خویش بپرهیزید و از واقعیت مگریزید ، موقعیت خود را پیدا کنید و هدف زندگیتان را مشخص نمایید و مسیر را بیابید و به نور ایمان دل تان را روشن ساخته و با ضربه ای به نفس بر ضد گذشته ها، انقلابی درونی برپا سازید ، صحبت های پوچ گوش فرا ندهید و به یاری خدا و نور ایمان تمامی سد های مادیت و جهل را بشکنید تا به عشق واقعی برسید و مفهوم لذت را دریابید و در رحمت الهی غرق گردید،

امام را تنها نگذارید ، جبهه ها را خالی نکنید ، انقلاب را پشتیبان باشید با کفر و استبداد در تمامی زمینه ها به مبارزه بپردازید ، از یاری مستضعفان و بی بضاعتان جامعه دریغ نورزید و از عیادت معلولین و مجروحین غفلت نکنید ، به خانواده شهدا سر بزنید و به وضعیت آن ها رسیدگی کنید.

انشاالله توفیق الهی نصیب همگی تان گردد تا در راه پیش برد این انقلاب بزرگ اسلامی گام بردارید ،

اگر این کوته سخن به سمع تان رسید برایم فاتحه بخوانید و امام را دعا کنید.

و اما خانواده محترمم:

من از مردن در بستر گرم شرم دارم، پس روز شهادتم را عزا مپندارید که مدت هاست انتظار چنین روزی را می کشیدم و بدانید آنان که توان انتخاب شهادت را ندارند، مرگ انتخابشان خواهد کرد.

از دار دنیا هیچ ندارم خدا را شکر .

در اعلامیه هایم چاپ کنید اگر به کسی چیزی بدهکارم به شما مراجعه کند .

هر جا که خواستید مرا دفن کنید، هرگز راضی ندارم کسی که مخالف اسلام و قرآن است و یا به نحوی به انقلاب و اسلام ضربه می زند، در مجالس ختم من شرکت کند ،

بر سر قبرم قرآن بگذارید چون روحم شاد می شود ،

سپاس خدای را که به من عنایت فرمود جانم را نثار اسلام نمایم.

پیروز باد اسلام ،

نابود باد دشمنان اسلام و قرآن

و سلام بر امام بزرگوارمان خمینی،

خداحافظ

#علیرضا_پیوند_کرمانی

۲۲ آذر ۱۳۶۵

منبع خبر

شهید پیوند: جهان را بنگرید و در آن تفکر کنید بیشتر بخوانید »

مسئولیت‌پذیر مثل «شهید خرازی»

به گزارش مشرق، اوایل که به جبهه رفتم، در غرب بودم. آنجا شرایطش با جبهه‌های جنوب تفاوت داشت. نحوه پست دادن، تجمع رزمنده‌ها، ارتباط با قرارگاه‌های پشتیبانی و… طور دیگری بود. بعد از نزدیک به دو سال، برای اولین بار به جنوب آمدم. چون سابقه رزمندگی داشتم، با نظر شهید براتی فرمانده گروهان‌مان، مسئولیت یکی از دسته‌های گروهان برعهده بنده گذاشته شد.

شب اول مشغول استراحت بودم که براتی آمد و بیدارم کرد. گفت چرا خوابیده‌ای؟ گفتم الان نصف شب است و قاعدتاً آدم‌ها در این ساعت از شبانه‌روز می‌خوابند. گفت: تو اگر مسئولیت پذیرفته‌ای نباید این‌طور راحت بخوابی. بلند شو با هم به بچه‌ها سر بزنیم و از احوال‌شان جویا شویم.

شاید کسی مشکلی داشت یا جایی اتفاقی افتاده باشد من و تو که مسئولیت داریم باید به فکر این بچه بسیجی‌هایی باشیم که خیلی‌های‌شان سن و سال کمی دارند.

از آن شب به بعد، من و براتی و گاهی دو، سه نفر دیگر از دوستان به گشت‌زنی شبانه می‌رفتیم. ته دلم می‌گفتم شاید براتی سختگیری می‌کند و نیازی نباشد ما هر شب از خواب‌مان بزنیم و به بچه‌ها سرکشی کنیم.

همین طور بود تا اینکه یک شب شهید خرازی را در راه دیدیم. ایشان فرمانده لشکر بود و با دیدنش تعجب کردم. وقتی جویا شدیم که این موقع شب اینجا چه می‌کند، متوجه شدیم خود حاج‌حسین هم شب‌ها به سرکشی از مقر می‌پردازد و علاوه بر آسایشگاه‌ها، سالن غذاخوری، آشپزخانه و… حتی به سرویس بهداشتی مقر هم سرکشی می‌کند تا مبادا رزمنده‌ها مشکلی داشته باشند و به سختی بیفتند. بعد از دیدن شهید خرازی بود که متوجه شدم احساس مسئولیتی که شهید براتی می‌کرد از کجا نشئت گرفته است.

جبهه مجمعی از خوب‌ها و خوبی‌ها بود و رفتار فرمانده روی زیر دستش اثر می‌گذاشت و همین طور سلسله مراتب تنها دستور از فرمانده دریافت نمی‌کرد، بلکه معرفت و ایمان و مسئولیت‌پذیری را هم از بالادستش (در عمل) یاد می‌گرفت و خودش هم اجرا می‌کرد..

*جوان

منبع خبر

مسئولیت‌پذیر مثل «شهید خرازی» بیشتر بخوانید »

سند اقتدای شهید سامانلو به حضرت زهرا(س)

به گزارش مشرق، شهید سعید سامانلو دی ماه ۱۳۶۰ در قم به دنیا آمد و ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ در منطقه نبل الزهرای سوریه به فیض شهادت نائل شد.

این شهید همان شهید معروف شبکه‌های مجازی است که فیلم فرزند کوچکش درحالی که با ماکت پدر مواجه می‌شود و به گمان اینکه پدرش بازگشته به سوی ماکت می‌دود تا وی را در آغوش بگیرد صدها هزار بازدید داشته است.

دیروز همزمان با انتشار کتاب "فقط برای خدا"، مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم سعید سامانلو، مراسم رونمایی از این کتاب تازه نشر با حضور پدر و برادر شهید سامانلو، نویسنده کتاب و اعضای انتشارات شهید کاظمی در دفتر انتشارات برگزار شد.

شهید سعید سامانلو در دی‌ماه ۱۳۶۰ دیده به جهان گشود. فرزند اول خانواده و تمام هستی پدر بود. در کودکی بیمار به دنیا آمده بود. نذر امام رضا(ع) می‌شود و شفا می‌گیرد. از سن دوازده سالگی در پایگاه محله نقش‌های کلیدی را می‌پذیرد و مسئولیت پذیری‌اش را از همان سنین به همه ثابت می‌کند. کلاس‌های قرآن برپا می‌کند و در عزاداری‌ها نقش فعال ایفا می‌کند. از همان دوران نوجوانی با علامه ذوالفنون حسن‌زاده آملی آشنا می‌شود و مسیر زندگی‌اش کاملاً متفاوت می‌شود. در همین دوران از محضر بزرگانی همچون آیات مرحوم خوشوقت و مرحوم سیدعباس کاشانی و رحیم توکل بهره‌ها می‌برد.

از دوران جوانی به اردوهای جهادی برای کمک‌های ویژه می‌رفت و لحظه‌ای از گره‌گشایی مشکلات و گرفتاری‌های مردم باز می‌ایستاد. ایشان دائماً در اندیشه و عمل در حال خدمت به خلق‌الله بود.

در دانشگاه دلیجان، در رشتۀ حسابداری پذیرفته شد و با فرزند شهید «سیدمحمد رباط جزی» وصلت نمود که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر با نامهای علی و محمدحسین شد. بعد از مدتی در دانشگاه امام حسین(ع) تهران به عنوان افسر پذیرفته و بورسیه شد و تصمیم گرفت باقی مسیر زندگی‌اش را در این راه ادامه دهد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شود. رشادت‌های او در شمال غرب در برخورد با گروهک‌های مزدور، فعالیت‌های او در خاموش کردن شورش‌های داخلی و رشادت‌هایش در سوریه و آزادسازی دو شهر شیعه‌نشین نبل و الزهرا تحسین‌برانگیز است و بالاخره در ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ به همراه دوستانش شهیدان «حاج محمود هاشمی» و «عبدالصالح زارع» در شهر رتیان سوریه شهد شهادت را نوشیدند و به دیدار پروردگارشان شتافتند و از آن زمان تولد دوباره و ابدی سعید سامانلو آغاز گشت.

کتاب "فقط برای خدا" حاصل چندین سال تلاش سیده هدی بتول موسوی است که در قالب خاطرات به رشته تحریر در آمده است.

در این مراسم که با حضور پدر شهید، برادر شهید و نویسنده محترم کتاب برگزار شد ضمن تشکر از نویسنده و خانواده محترم شهید به نحوه‌ گردآوری خاطرات و مصاحبه با افراد مختلف از خانواده تا دوستان و همرزمان شهید توسط نویسنده پرداخته شد و در پایان پدر شهید ضمن اظهار خرسندی و رضایت از انتشار این اثر خاطراتی از فرزند شهیدش بیان و در پایان از کتاب رونمایی نمودند.

در این رونمایی نکاتی از مظلومیت و گمنامی شهید بیان شد و خانم حسینی اظهار داشتند که این شهید خاطرات و ظرفیت‌های زیادی برای تولید کتاب‌های بیشتر دارد و از ایشان به عنوان ابراهیم هادی زمان و شهید عارف نام بردند و در تکمیل حرف ایشان پدر شهید به درجه عرفان، خلوص و گمنامی این شهید اشاره نمودند و بیان داشتند که این شهید دست نوشته‌ها و الهی نامه‌ای دارد که می‌تواند سند این درجات عالیه را اثبات کند و این نشان از مظلومیت و اقتدا ایشان به مادر اهل بیت(ع)، حضرت زهرا(س) می‌باشد که در دست نوشته‌هایش می‌دیدم که وقتی با خدا گفت‌وگو می‌کند اینگونه ابراز کرده بود که: « خدایا دوست دارم نحوه شهادت خانم حضرت زهرا (س) را درک کنم. یاریم بده…»

کتاب "فقط برای خدا" خاطرات شهید مدافع حرم سعید سامانلو به قلم سیده هدی بتول موسوی در ۲۲۰ صفحه و قطع رقعی به رشته تحریر و توسط انتشرات شهید کاظمی منتشر شده است.

علاقه‌مندان جهت تهیه این کتاب می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهید کاظمی به نشانی nashreshahidkazemi.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.

منبع خبر

سند اقتدای شهید سامانلو به حضرت زهرا(س) بیشتر بخوانید »

لقبی که مردم یزد به خاندان آیت الله دادند

به گزارش مشرق، انقلاب اسلامی ایران که در ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ به ثمر نشست، حاصل تلاش و مبارزات تاریخی اقشار مختلف مردم با رژیم ظالم پهلوی بود. ملت ایران در آن دوران با درکی درست از راهی که بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران برای آینده این کشور ترسیم کرده بود، به میدان آمدند و با روحیه وحدت و البته ایثار و شهادت، نظامی را که مورد حمایت کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا بود، سرنگون کرده و نظامی را مبتنی بر ارزش‌ها و قوانین اسلام روی کار آوردند.

همان‌طور که گفته شد، اقشار مختلف در پیروزی انقلاب اسلامی نقش‌آفرینی کردند، اما در این راه نباید از نقش بی‌بدیل روحانیت در آگاهی‌بخشی مردم و بازگو کردن چرایی شکل‌گیری انقلاب غافل شویم، به‌طوری که اگر روحانیون پیرو خط امام خمینی (ره) در آن دوران در مساجد، جلسات، هیئت‌ها و حسنیه‌ها سخنرانی نمی‌کردند، شاید نتیجه انقلاب طوری دیگر رقم می‌خورد. چراکه انقلاب اسلامی ایران، انقلابی اعتقادی و بر پایه قوانین و احکام اسلام بود و زمینه آمدن مردم در صحنه نیز آگاه کردن آن‌ها بود که الحق و الانصاف روحانیون به بهترین نحو ممکن نقش خود را ایفا کردند.

به همین دلیل بود که رژیم پهلوی چه در دوران رضاخان و چه در دوران محمدرضا، شدیدترین و سخت‌ترین فشارها را بر روحانیون به‌ویژه روحانیون شاخصی که بین مردم از جایگاه و منزلت بالایی برخوردار بودند، وارد می‌کرد. رژیم پهلوی نیز آگاه بود که اگر مردم به حقانیت راه امام خمینی (ره) پی ببرند کار آن‌ها تمام خواهد شد، لذا در دوران قبل از انقلاب و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به فکر حذف روحانیون شاخص افتادند. البته در دوران بعد از انقلاب اغلب این کار برعهده سازمان منافقین بود که این سازمان نیز ادامه دهنده راه رژیم پهلوی تلقی می‌شد، چراکه دستان اعضای این گروه به خون هزاران نفر از مردم بی‌گناه و بی‌دفاع آغشته بود.

بنابراین برنامه‌ریزی برای حذف روحانیون شاخص همواره یکی از برنامه‌های گروه‌های معاند و ضدانقلاب بود و آن‌ها خیال می‌کردند که با این کار می‌توانند عزم ملت ایران در ادامه دادن به راه و اندیشه امام راحل پایان دهند، اما این کار آن‌ها نه تنها اراده مردم را سست نکرد بلکه ملت ایران را بیدارتر از گذشته کرد تا مسیری را که بر مبنای قوانین اسلام پیش گرفته‌اند را ادامه دهند.

از آنجا که ۱۱ تیر ماه هر سال سالروز شهادت آیت الله محمد صدوقی چهارمین شهید محراب است، نگاهی گذرا به زندگی نامه و اقدامات ارزنده این فقیه عالی قدر در به ثمر نشستن انقلاب اسلامی انداخته‌ایم.

محمد صدوقی در هشتم صفر سال ۱۳۲۷ هجری قمری ( دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۲۸۷ ) در یزد به دنیا آمد و دروس ابتدایی را در مکتبخانه گذراند و درحالی که تازه به سن ۹ سالگی رسیده بود، مادر و پدرش را از دست داد و در ادامه زندگی نزد پسرعمویش رفت. دروسش را تا ۲۲ سالگی در یزد و اصفهان ادامه داد تا اینکه در ابتدای ۲۳ سالگی برای ادامه دروس حوزوی وارد شهر قم شد و از محضر آیات عظام عبدالکریم حائری یزدی، سید صدرالدین صدر، محمدتقی خوانساری و محمدحجت کوه‌کمره‌ای بهره برد و به‌دلیل فضائل اخلاقی بالایی که داشت به سرعت مراحل حوزه را طی کرد و به یکی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم تبدیل شد. به‌طوری که افرادی همچون شهید مطهری، شهید قدوسی، فاضل لنکرانی و احمد جنتی از شاگردان این فقیه والامقام بودند.

مبارزات انقلابی شهید صدوقی از دوران رضاخان آغاز شد و در زمانی که رضاخان عزم جدی برای منحل کردن حوزه‌های علمیه داشت، نقش موثری در زنده نگه داشتن حوزه‌ها ایفا کرد، اما با ورود امام خمینی (ره) به صحنه، اقدامات شهید صدوقی نیز برای حمایت از راه و اندیشه امام راحل دوچندان شد. مبارزات شهید صدوقی با رژیم پهلوی با ایراد سخنرانی در قم و آگاه کردن مردم از اقدامات ظالمانه این رژیم ادامه داشت تا اینکه در بهمن ماه سال ۱۳۳۰ به یزد بازگشت و در آنجا نیز به‌دلیل رابطه خوبی که با مردم داشت، به سرعت در دل مردم جای گرفت، به‌طوری که پیروان بسیاری پیدا کرد. ناگفته نماند که پدر و پدربزرگ شهید صدوقی نیز در گذشته در خط مقدم جبهه مبارزه حق علیه باطل قرار داشتند و با شاهان ظالم و مستبد قاجار مبارزه می‌کردند و شاید به همین دلیل هم بود که به این خاندان، لقب «پاسداران شریعت» را داده بودند.

انقلاب اسلامی در نهایت با تلاش ملت شهیدپرور ایران در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به ثمر نشست و بعد از پیروزی انقلاب، محمد صدوقی به دستور امام به امامت جمعه یزد منصوب شد. کمک به محرومان یکی از اولویت‌های چهارمین شهید محراب بود و در نماز جمعه نیز مردم را به این امر دعوت می‌کرد، اما اقدامات عمرانی و فرهنگی بسیاری نیز در زمان ایشان در یزد انجام شد که از جمله آن می‌توان به تعمیر ۱۸ مسجد، تدسیس و تعمیر ۱۹ مدرسه علوم دینی، تأسیس سازمان‌های خیریه و بنیاد صدوق قم به مساحت ۲۲۰ هزار متر مربع اشاره کرد.

اقدامات تأثیرگذار محمد صدوقی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به نوعی بود که ضدانقلاب و گروه‌های معاند نظام کینه بسیاری از وی داشتند و چندین بار نیز اقدام به ترور ایشان کردند که البته نافرجام بود. اما سرانجام در ۱۱ تیر سال ۱۳۶۰ در ماه مبارک رمضان بعد از اقامه نماز جمعه مورد حمله انتحاری مزدور منافقان به نام «محمدرضا ابراهیم‌زاده» قرار گرفت و در سن ۷۵ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و شربت شیرین شهادت را نوشید. بعد از این واقعه، از ایشان به عنوان «شیخ الشهدای محراب» یاد شد.

امام خمینی (ره) نیز پس از شهادت ایشان در پیامی فرمودند: «اینجانب دوستی عزیز که بیش از ۳۰ سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک می‌کردم از دست دادم. اسلام خدمت‌گزاری متعهد و ایران فقیهی فداکار و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد.»

ایشان در جای دیگری در مورد شهید محراب آیت الله صدوقی فرموده بودند: «چه کسی اولی به شهادت است در عصری که استکبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزیز را تهدید می‌کنند؛ از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه متعهّد و فداکار اسلام شهید صدوقی عزیز شهید بزرگی که در تمام صحنه‌های انقلاب حضور داشت و یار و مددکار مستمندان بود و وقت عزیزش را در راه پیروزی اسلام و رفع مشکلات انقلاب صرف می‌کرد و برای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی‌شناخت.»

امام خامنه‌ای نیز در تبیین شخصیت شهید صدوقی می‌فرماید: «او تسلیم و مطیع امام بود، فکر، عقیده‏ و عملش در جهت و در خط امام بود و هیچ‌گونه رأی و فکری را بر رأی و فکر امام ترجیح نمی‌داد. به همین دلیل بود که از اول انقلاب تا آخر، مواضع ایشان یک مواضع صددرصد صحیح و درست‏ بود. هر چند دشمنان اسلام و انقلاب در کنار ایجاد موج اسلام‌هراسی و برای جدا کردن مردم از انقلاب، اقدام به ایجاد هراس از روحانیت در میان مردم می‌نمایند؛ اما مطالعه ایثارگری‌های این قشر فداکار می‌تواند این دسیسه دشمن را خنثی نموده و زمینه رشد و تعالی انقلاب اسلامی را فراهم کند.»

بنابراین دشمنان قسم خورده ایران اسلامی که از انتشار پیام انقلاب که همان ایستادگی در برابر ظالمان است، می‌ترسیدند و برای جلوگیری از این کار در سال‌های آغازین انقلاب به حذف افراد شاخص و تأثیرگذار نظام روی آوردند که شهید صدوقی نیز یکی از آن‌ها بود. البته که عزیزانی مانند شهید صدوقی اگر شهید نشوند در حقشان جفا شده است، اما دشمنان در همان سال‌ها شاهد بودند که ملت ایران بعد از شهادت اشخاص بزرگ و شاخص نظام، به انقلابی که انجام داده بودند پایبندتر شدند و دلیل این مدعا نیز حضور پرشور ملت شهیدپرور ایران اسلامی در مراسمات تشییع پیکر شهدا بود.

منبع: دفاع پرس منبع خبر

لقبی که مردم یزد به خاندان آیت الله دادند بیشتر بخوانید »