مجاهدت

«شرح صدر» به بازار کتاب آمد

به گزارش مشرق، کتاب «شرح‌صدر؛ سیری در زندگی، زمانه و اندیشۀ استاد شهید آیت‌الله سید محمد باقر صدر» با ترجمۀ اسماء خواجه‌زاده منتشر شد.

کتاب «شرح‌صدر» ترجمه کتاب «شهید الاُمة و شاهدُها» اثر شیخ محمدرضا نعمانی از شاگردان و همراهان شهید سید محمدباقر صدر است. او تنها کسی بود که توانست به‌دور از چشم مزدوران بعثی در دوران حصر، همراه شهید صدر و خانواده‌اش باشد و این فرصت استثنایی سبب شد او تنها کسی باشد که روایت‌هایی دست اول را از یکی از مهم‌ترین دوره‌های زندگانی آن شهید والامقام ثبت و ضبط کند.

شیخ محمدرضا نعمانی در مقدمه کتاب می‌نویسد:

هنوز آن عصری را که با استاد بالای پشت‌بام منزلشان رو به گنبد منور حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام نشسته بودیم به یاد دارم. به خودم جرئت دادم و از این آرزو با او صحبت کردم و گفتم: «من احساس میکنم باید خودتان زندگینامه‌تان را بنویسید. شما بهتر از هر کس دیگری می‌توانید این کار را بکنید، چون سیرۀ علمی و سرگذشت جهادی و سختی‌های زندگی شما به‌گونه‌ای است که اگر کسی غیر از خودتان آنها را بنویسد، باورش برای دیگران سخت است». نمونه‌هایی از این اتفاقات را هم برشمردم و گفتم: «اهل‌بیت علیهم‌السلام هم بارها به‌دلیل ضرورت‌هایی از خودشان سخن گفته‌اند و مثلاً امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر فراز منبر از خودش و پیشینۀ جهادش در راه اسلام سخن گفت. امام حسین و امام سجاد علیهماالسلام هم همین کار را کردند و این کارها هرگز به خودخواهی و شهرت‌طلبی تفسیر نشد. درباره شما هم چنین نخواهد شد؛ به‌ویژه اینکه شما معتقدید پایان کارتان شهادت خواهد بود».

شهید صدر با اندکی درنگ، پاسخ داد: «خون من سرگذشت مرا شرح خواهد کرد. من جز خدمت به اسلام چیز دیگری نمیخواهم و امروز اسلام به خون من بیشتر از شرح‌حالم نیاز دارد؛ اما تو که سال‌ها با من زندگی کردی و در این ابتلائات حضور داشتی و در مراحل مختلف مبارزه بودی، اگر خدا خواست و زنده ماندی چیزهایی که دیدی و شنیدی را بنویس».

شیخ محمدرضا نعمانی پیش از این، خاطرات خود را در کتابی با نام «سنوات المحنة و ایام الحصار» گرد آورده بود، اما دسترسی به اسناد گردآوری‌شده در پژوهشگاه شهید صدر، فرصتی را فراهم آورد که در اثر جدید با تکیه بر این اسناد کتابی گسترده‌تر، دقیقتر و موثق‌تر درباره زندگانی شهید صدر به رشتۀ تحریر درآورد.

در این کتاب تلاش شده است با ترجمه‌ای روان و تنظیم دوباره عناوین و چینش کتاب، اثری مناسب خوانندگان فارسی‌زبان فراهم شود و به همین منظور در مواردی توضیحاتی از سوی مترجم نیز درباره برخی از نکات مبهم برای خوانندگان ناآشنا به فضای عراق در دوران حیات شهید صدر و اوضاع رژیم بعث به کتاب افزوده شده است.

این کتاب در هشت فصل و با استفاده از متن ده‌ها نامه و پیام از شهید صدر به شرح زندگی پرفرازونشیب و سراسر شگفتی و شکوه استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر پرداخته است. فصل‌های این کتاب عبارت‌اند از:

خاندان صدر؛

شخصیت علمی شهید صدر؛

شخصیت اخلاقی شهید صدر؛

حوزه و مرجعیت در زندگی شهید صدر؛

اندیشۀ سیاسی و جهادی شهید صدر؛

مبارزه با حکومت بعث؛

شهید صدر و انقلاب اسلامی ایران؛

از حصر تا شهادت.

چاپ نخست این کتاب در ۴٣٢ صفحه و در قطع وزیری توسط پژوهشگاه تخصصی آیت‌الله شهید صدر منتشر و روانه بازار کتاب شده است.

برای خرید آنلاین این کتاب با ٢٠ درصد تخفیف ویژه تا پایان خردادماه به قسمت فروشگاه سایت پژوهشگاه مراجعه فرمایید.

منبع خبر

«شرح صدر» به بازار کتاب آمد بیشتر بخوانید »

ایرانیان بدانند امام در همه دنیا مریدان بسیاری دارد که حتی در این مسیر به شهادت رسیده‌اند

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، نشست فرهنگی «عصر روح الله» امروز سه‌شنبه ۱۳ خرداد همزمان با فرارسیدن سالروز ارتحال حضرت امام خمینی(قدس سره) و قیام ۱۵ خرداد، با حضور محمدسَرور رجایی (شاعر و فعال فرهنگی افغانستانی) و حسین قرایی (نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی ادبیات انقلاب) و با اجرای میثم رشیدی مهرآبادی به صورت زنده از طریق فضای مجازی برگزار شد.

آغاز دوران نویسندگی با نوشتن از امام

محمدسرور رجایی در ابتدای این نشست با بیان خاطره‌ای درباره آغاز فعالیت خود در حوزه نویسندگی و همچنین علاقه مردم افغانستان به امام خمینی(قدس سره) گفت: من از سال‌های نوجوانی به نوشتن علاقه داشتم و پیش از اینکه به ایران بیایم این کار را انجام می‌دادم، در حالی که در آنجا کسی را برای راهنمایی و آموزش نداشتم و هرچه می‌خواستم برای خودم می نوشتم. اولین باری که تصمیم گرفتم به صورت جدی دست به قلم شوم و مطلبی بنویسم، مربوط به زمانی بود که در پیشاور پاکستان ساکن بودم به مناسبتی به خانه فرهنگ ایران رفتم و در مسابقه مقاله نویسی با محوریت امام خمینی(قدس سره) شرکت کردم.

وی افزود: در آنجا من مطلبی در پنج برگ نوشتم و تحویل دادم. متاسفانه در روز نهایی اعلام برندگان به دلیل اینکه کارت دعوت نداشتم من را به خانه فرهنگ راه ندادند و برگشتم، اما همان شب یکی از دوستانم از برگزیده شدن من به عنوان نفر سوم خبر داد. در حالی که نفرات اول و دوم دو فرد پاکستانی با مدرک دکترا بودند. در آن زمان مبلغ ۱۰۰۰ روپیه پاکستانی و همچنین یک جلد کتاب «جاذبه و دافعه علی(علیه السلام)» اثر استاد شهید مطهری را دریافت کردم. بعد از این ماجرا به ایران آمدم و آموزش‌ها زیر نظر استادان را دنبال کردم.

رجایی در ادامه سخنان خود به کتاب «در آغوش قلب‌ها» از انتشارات راه یار اشاره کرد و گفت: من این کتاب را در سه بخش خاطرات، اشعار و عکس ها از تأثیرات امام خمینی(قدس سره) در افغانستان تهیه کردم. درواقع با انتشار این کتاب می‌خواستم این پیام را بدهم که دوستان ایرانی هم بدانند که امام نه تنها در ایران بلکه در فراسوی مرزهای ایران علاقه‌مندان و مریدانی بسیاری داشته و دارد که بسیاری از آنها حتی در این مسیر به شهادت رسیدند.

زوایایی از علاقه و ارادت مردم افغانستان به امام

این شاعر و نویسنده با اشاره به تأثیرات قیام امام راحل و انقلاب اسلامی در افغانستان گفت: امروز بسیاری از مردم و جامعه افغانستان و همچنین بسیاری از مردم ایران نمی دانند زمانی که انقلاب در سال ۵۷ به پیروزی رسید، عکس امام در بالای دروازه سفارت ایران در کابل نصب شده بودند و این اتفاق باعث شد مردم برای دیدن عکس اما هجوم آورند. در این زمان ازدحام مردم به حدی می‌شود که نیروهای امنیتی شهر کابل چهار خیابان منتهی به سفارت ایران در کابل را می‌بندند.

وی تأکید کرد: مردم افغانستان اعم از شیعه و سنی ارادت خاصی به امام خمینی (قدس سره) داشته و دارند. تا جایی که در تاریخ می بینیم وقتی که مردم اعتراضات مسلمان قندهار بر علیه دولت کمونیستی افغانستان شدت می‌گیرد، آنها با شعار «… رهبر ما خمینی است» قیام خود را آغاز می کنند.

رجایی یادآور شد: جالب است بدانید پیش از انقلاب و پیش از کودتا در افغانستان عکس هایی از امام خمینی(قدس سره) در خانه مقلدان و علاقه‌مندان امام وجود داشت. این در حالی بود که دولت آن زمان یکی از مصادیق جرم را داشتن عکس یا رساله حضرت امام اعلام کرده بود که مجازاتی تا حد اعدام داشت. در دوران جهاد وقتی مجاهدان اسلامی از ایران به افغانستان می آمدند، بخشی از مواد فرهنگی اعم از کتاب‌ها و نوارهای کاست و به خصوص عکس حضرت امام را با کیفیت خوبی که در ایران چاپ می‌شد، به عنوان سوغات، هدیه و یک تحفه ارزشمند برای دوستانشان در افغانستان می‌آوردند.

این شاعر و نویسنده افغانستانی ادامه داد: وقتی به یک تعداد از شعرها و خاطره ها و عکس‌ها رسیدم و احساس کردم این مجموعه قابلیت کتاب شدن را دارد، آن را منتشر کردم. همه خاطرات این کتاب برای من عزیز و زیبا هستند؛ از خاطرات شهدایی که حق بزرگی به گردن ما داشتند تا خاطرات نوجوانی ما و «الله اکبر بازی» و خاطرات دنبال کردن تحولات انقلاب اسلامی ایران در افغانستان از طریق رادیو.

رجایی با اشاره به یکی از خاطرات این کتاب گفت: اوایل انقلاب در خانه ما مراسمی بود و همه اقوام و اهالی روستا جمع بودند. ما از رادیو اخبار ایران را دنبال می‌کردیم در میان خش خش صدای گوینده و قطع و وصل شدن های مستمر صدای گوینده اخبار، صدایی به وضوح شنیده شد که «امام خمینی بر اثر گلوله ای کشته شد!». لحظه ای همه سکوت کردند. در ادامه برخی شروع گریه کردند و برخی مات شان برده بود. بعد از مدتی یکی از بزرگان گفت نگران نباشید، ان شاء الله که این خبر دروغ است. فردای آن روز که ما آن خبر را به صورت کامل شنیدیم متوجه شدیم که فقط بخشی از خبر را که اعلام شده بود، «استاد مطهری یکی از یاران امام خمینی به گلوله به شهادت رسید» را شنیده بودیم.

مجری برنامه در این بخش به معرفی دو کتاب دیگر با موضوع امام خمینی پرداخت. ابتدا کتاب آدم شدن چه مشکل (خودسازی و تربیت نفس در کلام و آثار امام خمینی(ره)) که تدوین و گردآوری آن بر عهده سیدحسین هوشی سادات بوده و نشر نارگل آن را منتشر کرده است.

و در ادامه، کتاب روایت دلخواه پسری شبیه سمیر که روایتی داستانی از یک رزمنده دفاع مقدس است که تصمیم می گیرد عکس حضرت امام را روی جیب پیراهنش بدوزد. این داستان را هم محمدرضا شرفی خبوشان نوشته و انتشارات شهرستان ادب، آن را منتشر کرده است.

۱۵ خرداد؛ مبدا انقلاب اسلامی

در ادامه این نشست حسین قرایی، پژوهشگر تاریخ شفاهی ادبیات انقلاب درباره فضای کلی ادبیات انقلاب اسلامی متأثر از شخصیت امام خمینی(قدس سره) گفت: وقتی صحبت از این دوران می‌شود، من به ادبیات قبل از انقلاب بازمی‌گردم. من معتقدم ما باید ریشه انقلاب اسلامی را در ۱۵ خرداد بجوییم. ۱۵ خرداد سال ۴۲ مبدا انقلاب اسلامی است که با تحرکاتی در شهرهای مختلف پیشوا، ورامین، شیراز، قم، تهران و سایر شهرها پایه‌گذاری شد.

وی افزود: ژولیده نیشابوری یکی از شعرایی است که به گفته خودش شعری دارد برای امام که در ۱۵ خرداد سال ۴۲ در مقابل جمعیت در مدرسه فیضیه خوانده است. در متنی که از این شعر موجود است، خود این شاعر مقدمه مفصلی و در آن روایت کرده که چطور برای خواندن شعر پیش از سخنرانی امام خمینی(قدس سره) در مدرسه فیضیه دعوت شده و پس از خواندن شعر خود درباره نهضت امام خمینی(قدس سره) و شکست رژیم طاغوت، آن مجلس به هم ریخت و در نهایت ژولیده دستگیر شد.

قرایی تاکید کرد: به اعتقاد من با همین سند ۱۵ خرداد را می‌توان مبدا انقلاب اسلامی دانست. البته در ادامه خوشدل تهرانی هم اشعاری در این زمینه سرود که مشخص نیست آیا او از ژولیده تأثیر گرفته یا ژولیده از او و در ادامه آنها هم، تقی اعلایی در پیشوا این روند را ادامه داد.

نویسنده برجسته عصر امام

این شاعر در ادامه از رحیم مخدومی به عنوان یکی مهم‌ترین نویسندگان عصر انقلاب یاد کرد و گفت: کتاب «جنگ پابرهنه» از رحیم مخدومی، کتابی پرمخاطب و عمیق است که هر فصل آن با یک آیه شروع می‌شود. در واقع مخدومی در این کتاب از ادبیات مطالبه می‌کند؛ مطالبه گری درست.

وی افزود: سابقه معلمی مخدومی تأثیر مهمی در نویسندگی‌اش داشته است. سر و کله زدن با بچه ها از او یک نویسنده عصر انقلاب ساخت، همانطور که همنشین بودن امام با فقرا از ایشان یک رهبر انقلاب ساخت. به نظر من رحیم مخدومی در عصر ما دچار حجاب معاصرت شده است.

حسین قرایی در ادامه با تقدیر از نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور برای برگزاری این نشست‌ و مجموعه نشست‌های از این دست که به دلیل شرایط حاکم بر کشور به صورت آنلاین پخش می‌شود، به خوانش فصلی از کتاب «جنگ پابرهنه» از رحیم مخدومی پرداخت.

گفتنی است پخش کلیپ هایی در تبیین اندیشه امام(ره) و نیز شعرخوانی شاعران مطرحی چون علی محمد مودب و سارا جلوداریان از دیگر بخش های برنامه بود.

منبع خبر

ایرانیان بدانند امام در همه دنیا مریدان بسیاری دارد که حتی در این مسیر به شهادت رسیده‌اند بیشتر بخوانید »

از بیروت تا جماران؛ خاطرات سردار اسدی از رحلت امام خمینی (ره)

به گزارش مشرق، سردار محمدجعفر اسدی از فرماندهان پیشکسوت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از چهره‌های ممتاز در عرصه پرافتخار دفاع مقدس است. فرماندهی تیپ ۳۳ المهدی(عج)،فرماندهی لشگر ۱۹ فجر، فرماندهی لشگر ۳۱ عاشورا، فرماندهی نیروی زمینی سپاه، سال ها حضور فداکارانه مستشاری در جبهه مقاومت در کنار شهید حاج قاسم سلیمانی بخشی از کارنامه درخشان سردار اسدی است.

وی امروز در کنار دوست دیرین خود، فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم الانبیا(ص) سردار سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید، به عنوان رئیس بازرسی ویژه قرارگاه مذکور، مشغول انجام وظیفه است.

آنچه در پی می‌آید خاطره سردار اسدی از لحظه ارتحال امام(ره) است:

نیمه خرداد، یادآور فقدان امام عظیم‌الشأنمان است؛ بزرگمردی که پس از پیامبر اعظم (ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع) و غیبت حضرت حجت(عج)، شخصیتی به عظمت او در عالم اسلام پا به عرصه ننهاده بود. هم او که توانست ملت شریف ایران و ملتهای مسلمان را به اوج عزت و سربلندی برساند؛ اندیشمندی که هم فقیه بود، هم مفسر قرآن، هم حکیم و فیلسوف، هم سیاست مدار و در عین حال بسیار شجاع و صاحب ارادهءقوی و با آرمان های والا.

بیشتر بخوانید:

عصر خمینی، عصر قوی شدن

بعد از پایان جنگ، مذاکرات مسئولین وزارت خارجه با عراقی‌ها در ژنو ادامه داشت؛ صدام همچنان در رأس حاکمیت عراق بود و پس از شکست از ایران، فکر توطئه جدیدی را در سر می پروراند که سال بعد در قالب "تجاوز به کویت"، خود را نشان داد و اثبات کرد سیاست نادرست امریکا در پشتیبانی از صدام، متجاوز را گستاخ‌تر کرده است.

بین ایران و عراق، آتش بس اعلام شده بود ولی به علت استمرار مذاکرات و خوی تجاوزگرانه صدام، لشکرها و تیپهای سپاه و ارتش همچنان در مرزها آرایش دفاعی داشتند.

در آغاز سال ۱۳۶۸ از التهاب در مرزها کاسته شده ،تراکم‌ کاری کمتر شده و فراغت مختصری به دست آمده بود. روزی برادر رشید جمعی از فرماندهان (ازجمله برادران محمدباقری ،احمد غلامپور، احمد کاظمی،غلامرضا محرابی، وفایی، علی فدوی، علی فضلی و اینجانب [جعفر اسدی]و…) را فراخوانده در جلسه‌ای گفتند: "فرمانده کل سپاه، آقامحسن (سردار رضایی)، دستور داده‌اند که ما و هیئتی متشکل از تعدادی از فرماندهان به سوریه و لبنان برویم و با ارزیابی میدانی از محور مقاومت (حزب الله لبنان و سازمان امل) و جبههءمردمی برای آزادی فلسطین(احمد جبرئیل)، گزارش جامعی را برای فرمانده کل سپاه بیاوریم تا بررسی شود و ببینیم نقاط قوت و ضعف سازمانهای محور مقاومت چیست؟

به ویژه بایستی ببینیم پس از ۷ سال که از تأسیس حزب‌الله لبنان می‌گذرد، برادران ما در آنجا در چه مرحله‌ای به سر می‌برند و برای اوج‌گیری توان و آمادگی رزمی آنان چه تمهیداتی باید اندیشیده شود و چگونه باید از حزب‌الله، حمایت سیاسی و پشتیبانی های فنی عملیاتی و نظامی به عمل آید و چگونه باید تجارب ارزشمند هشت سال دفاع مقدس را بیشتر و بهتر در اختیار حزب‌الله قرار دهیم تا نفس ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی را در جنوب لبنان بگیرد و با تهاجم پی‌درپی ،قوای ددمنش اشغالگر را از سرزمین لبنان اخراج و وادار به عقب‌نشینی و فرار نماید و در پایان این مأموریت باید بتوانیم پیشنهاداتی را در محورهای مذکور به آقامحسن ارائه دهیم".

روز ۶ خرداد ۱۳۶۸ بود؛ چک لیست‌ها را آماده کردیم و در جلسه ای باحضور آقامحسن و برادر رشید توجیه شدیم و به همراه برادر رشید عازم سفر شدیم. برادر رشید هیئت را که حدود ۱۴ نفر بودند، به دو گروه تقسیم کرد: خود ایشان به همراه ۶ نفر (برادران محمد باقری، مهندس وفایی و …) سراغ تشکیلات فلسطینی احمد جبرئیل رفتند.

من در گروه دوم یعنی گروه برادر غلامپور قرار گرفتم و رفتیم سراغ سازمان امل و حزب الله لبنان.

طی ۶ روز، ارزیابی میدانی سنگینی به عمل آوردیم و جمع بندی ها تقریباً به نتیجه رسیده بود، که ناگهان در روز ۱۳ خرداد، اخبار غمباری از ایران به ما رسید که مردم در اطلاعیه ای به مساجد دعوت شده اند تا برای سلامتی امام دعا کنند.

شب بود و در بعلبک لبنان بودیم. دغدغه سلامتی حضرت امام (ره)، یک لحظه ما را رها نمی‌کرد و آرام و قرار نداشتیم. برادر رشید، پیرو یک تماس تلفنی از دفتر فرماندهی کل سپاه، دستور داد به سرعت لبنان را ترک کنیم.

شبانه، ساعت یک بامداد، از بعلبک لبنان به طرف سوریه حرکت کردیم و ساعت ۳ بامداد به دمشق رسیدیم. از همان لحظه، که دسترسی به تلفن پیدا کردیم، تا صبح هرچه تلاش کردیم و هر کس را دنبال کردیم، موفق نشدیم از حال امام خبر دقیقی بگیریم.همین مسئله، باعث شد لحظه به لحظه نگران‌تر شویم.

برای نماز صبح به زیارت فرزند سه ساله امام حسین (ع) در دمشق رفتیم. ایرانی‌هایی که در حرم بودند برای سلامتی حضرت امام (ره) دعا می‌کردند؛ اشک ما درآمده بود و برگشتیم به محل اقامت. رادیو، قرآن تلاوت می‌کرد و فضای خاصی ایجاد شده بود که بغض همه ترکید.

به سفارت ایران در دمشق رفتیم و سفیر (آقای اختری) گفتند انشاءالله با اولین وسیله عازم تهران می‌شوید.

پس از بازگشت به محل استقرارمان در دمشق، سردار رسول‌زاده رئیس دفتر آقامحسن تماس گرفت و خبر قطعی و رسمی رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را داد. تمام فرماندهان به گریه افتادند. امان ما بریده بود. یارای حرف زدن را نداشتیم. پس از آن، رادیو ایران، خبر ارتحال امام را اعلام کرد، غم و غصه سنگینی بر دل ما نشست. احمد جبرئیل به همراه هیاتی به محل ما آمدند برای همدردی و عرض تسلیت.

در مقابل اخبار تلخ رحلت امام (ره)، خبرهای خوشحال‌کننده‌ای از ایران به گوش ما می‌رسید مبنی بر اینکه مجلس خبرگان رهبری با سرعت و دقت و جدیت، جلسات مستمری تشکیل داده‌اند و دارند روی تعیین رهبری آینده نظام بحث می‌کنند و در ادامه از ایران خبر آمد که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از سوی مجلس خبرگان رهبری با رای قاطع اکثریت، به عنوان رهبر تعیین شدند و همه از شنیدن این خبر خوشحال شدیم.

پس از آن دوباره به سفارت ایران در دمشق رفتیم و خلاصه با تلاش آقای سفیر، بعدازظهر، با پرواز هواپیمای مسافری ایران ایر، از دمشق به سوی تهران پرواز کردیم. غروب به تهران رسیدیم. از دفتر فرماندهی کل سپاه به ما گفتند آقامحسن برای رصد تحرکات دشمن و ایجاد آمادگی‌های لازم دفاعی و تهاجمی ،شخصاً هم اکنون در منطقه غرب کشور (کرمانشاه و قصر شیرین) مستقر است و دستور داده برادران به محض اینکه از دمشق به تهران رسیدند، به منزل یا دفاتر خود در سپاه نروند و سریعاً با هواپیمایی که آماده شده به کرمانشاه بیایند که من با آنها کار دارم و بعد از هماهنگی و توجیه شدن، هریک از برادران باید بروند در مواضع فرماندهی خود در خوزستان، غرب و سواحل خلیج فارس، در یگان ها و قرارگاه ها مستقر شوند و آرایش دفاعی محکمی بگیرند تا دشمنان ملت ایران یعنی صدام خبیث و سازمان منافقین که مزدور و زیر پرچم صدام بودند، پس از رحلت امام (ره) جرات تعرض به ایران را پیدا نکنند و در صورتی که به هر علت دچار خطای محاسباتی شوند و دست به هر گونه اقدامی علیه ما بزنند، به شدت سرکوب شوند.

همین دستور، اجرایی شد و برادران بلادرنگ سوار هواپیما شدند و پرواز صورت گرفت و در کرمانشاه پس از جلسه با آقا محسن و توجیه ماموریت،به یگانها و قرارگاههای خود عزیمت کرده و مستقر شدند.

پیرامون دغدغهء فرماندهی کل سپاه در آن مقطع حساس، ذکر چند نکته ضروری است:

۱. فکرمی‌کنم حساسیت آقامحسن در فراخوان ما و سایرفرماندهان، ناشی از درک درست ایشان و جدی گرفتن حمله احتمالی دشمن بود.

۲. سرعت عمل ایشان و حضور سریع در منطقه عملیاتی و اینکه به فرماندهانش بگوید "بیایید" و نه "بروید" درپای کارآوردن همهء فرماندهان وامکانات، بسیار موثر بود به گونه‌ای که وقتی مابه منطقه رسیدیم بسیاری از اقدامات پیشگیرانه و پیشدستانه، صورت گرفته بود.

۳. ثالثاً فکرمی‌کنم همین سرعت عمل درپای کارآمدن وآماده شدن برای پاسخگویی به هجوم احتمالی دشمن، شاید یکی از دلایل اصلی دشمن در تجدیدنظر در تصمیم خود برای حملهء مجدد به ایران بوده باشد.

در خاتمه، بار دیگر به روح بلند امام راحل و تمامی شهیدان، بویژه سردار بزرگ اسلام، شهیدحاج قاسم سلیمانی درود می‌فرستم و از درگاه حضرت حق، می‌خواهم که سایه عزتمند مقام معظم رهبری را تا ظهور امام عصر(عج) برسر ما مستدام بدارد.

منبع: تسنیم منبع خبر

از بیروت تا جماران؛ خاطرات سردار اسدی از رحلت امام خمینی (ره) بیشتر بخوانید »

«سیدآزادگان» را با چه کتابی بشناسیم؟

به گزارش مشرق، «پاسیاد پسر خاک» خاطرات حجت‌لاسلام‌ حاج سیدعلی‌اکبرابوترابی از جمله رزمندگان آزاده و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، خاطرات شخصی است که با صبر و بردباری بی‌همتا تمام کوشش خود را به کار بست تا اسرای ایرانی رنج و مشقت روزهای اسارت را کمتر احساس کنند و زیر شکنجه‌های وحشیانه زندانبان بعثی توان از دست ندهند. به مناسبت دوازدهم خردادماه و عروج ایشان به لقاء الله، این کتاب با هدف آشنایی با شخصیت آن بزرگوار معرفی می‌گردد.

بعضی کتاب‌ها به کسی که آنها را نوشته تعلق ندارند بلکه از آن کسانی هستند که وقایعش را متحمل شده‌اند چون این گونه وقایع روی کاغذ خلق نمی‌شوند بلکه زندگی آنها را می‌آفریند و بی‌تردید کتاب «پاسیاد پسر خاک» متعلق به سیدعلی اکبر ابوترابی فرد سید آزادگان ایرانی است که با صبر و بردباری بی‌همتا تمام کوشش خود را به کار بست تا اسرای ایرانی رنج و مشقت روزهای اسارت را کمتر احساس کنند.

«پاسیاد پسر خاک» به قلم محمد قبادی در دو فصل کلّی تدوین شده که در فصل اول اطلاعات اولیه‌ای همچون پیشینه خانوادگی، تولد، تحصیل و فعالیت سیاسی و آشنایی مرحوم ابوترابی‌فرد با شهیدسیدعلی اندرزگو مورد بررسی قرار گرفته است.
خواننده با مطالعه این بخش آشنایی جامعی نسبت به فضای خانوادگی و مراحل شکل‌گیری شخصیت مرحوم ابوترابی به‌دست می‌آورد.
فصل دوم کتاب به شرح فعالیت‌های سیدعلی‌اکبر ابوترابی درکمیته استقبال از امام خمینی(ره) و دوران دفاع مقدس و احوال وی در دوران اسارت در زندان‌های ارتش متجاوز حزب بعث عراق اختصاص دارد و حاوی اطلاعات بسیار مهم و تازه‌ای است که شاید برای بسیاری از دوستان و نزدیکان مرحوم ابوترابی نیز تازگی داشته باشد.
حجت الاسلام ابوترابی فرد در اردوگاه‌های عنبر، موصل ۱، ۳، ۴، رمادیه و تکریت ۵، ۱۷، ۱۸ و نیز سلول‌های زندان‌های بغداد، اسیر بود و پس از ده سال اسارت سرانجام در سال ۱۳۶۹ به میهن بازگشت و در تاریخ هفتم مهر ۱۳۶۹ با حکم مقام معظم رهبری نماینده ولی فقیه در امور آزادگان شد.
در بخشی از این کتاب آمده است:

« چند روز از بستری شدن ابوترابی در بهداری گذشت و او کمی سلامتش را به دست آورد. به اتاق ۱۶ منتقلش کردند. در آنجا کاملاً تحت نظر بود و به همین دلیل سعی می‌کرد به اتاق‌های دیگر نرود تا برای کسی دردسر درست نشود. اما اسرای بسیاری به اتاق او رفت و آمد می‌کردند. آن قدر که گاهی مجال نمی‌یافت استراحتی کند. وقتی که برخی به این مطلب اعتراض می‌کردند، می‌گفت: «من چطور به استراحت بپردازم [وقتی] که اسیری با بودن در کنار من خوشحال می‌شود و لحظاتی از غم‌های او کاسته می‌گردد.»
گفتنی است کتاب«پاسیاد پسر خاک» به عنوان اثر تقدیری بخش جنبی در بیست و هشتمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شناخته شد. همچنین این اثر برگزیده اولین دوره جشنواره ادبی شهید آوینی در فروردین‌ماه سال ۱۳۹۱ بوده است.

منبع خبر

«سیدآزادگان» را با چه کتابی بشناسیم؟ بیشتر بخوانید »

نشست «عصر روح الله» برگزار می شود

به گزارش مشرق، به مناسبت فرا رسیدن سالروز ارتحال حضرت امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد نشست فرهنگی «عصر روح الله» از طریق پخش زنده از فضای مجازی برگزار می شود.

در این نشست که با حضور محمدسرور رجایی (شاعر و فعال فرهنگی افغانستانی) و حسین قرایی (پژوهشگر تاریخ شفاهی ادبیات انقلاب) و با اجرای میثم رشیدی مهرآبادی برگزار می شود، در ابتدا کتاب «در آغوش قلبها» معرفی شده و سپس جریان ادبیات انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد. پخش کلیپ هایی در تبیین اندیشه امام(ره) و نیز شعرخوانی شاعران مطرحی چون علی محمد مودب و سارا جلوداریان از دیگر بخش های برنامه خواهد بود.

گفتنی است این نشست روز سه شنبه ۱۳خرداد ساعت ۱۱ از طریق صفحه مجازی نهاد کتابخانه های عمومی کشور به آدرس (instagram.com/iranplir)، آپارات (aparat.com/tehranpl/live) و پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور (www.iranpl.ir) به صورت زنده پخش خواهد شد.

منبع خبر

نشست «عصر روح الله» برگزار می شود بیشتر بخوانید »