مجاهدت

«رسم جهاد» چاپ چهارمی شد

به گزارش مشرق، چاپ چهارم کتاب «رسم جهاد»؛ تجربه‌های کار جمعی در جهاد سازندگی به روایت حسینعلی عظیمی با تحقیق و تدوین علی مشایخی، محمدرضا حسینی و محسن جعفری و به همت انتشارات «راه یار» راهی بازار نشر شد.

کتاب «رسمِ جهاد» که نثری روان دارد و خواندش به کسانی که به دنبال کار جهادی هستند توصیه می‌شود، ۱۱ فصل دارد که مهم‌ترین آن‌ها «تشکیل ساختار»، «رابطه با مردم»، «دولتی شدن جهاد»، «کمیته فرهنگی» و «جهادسازندگی در جنگ» است. «ساختار منطقه‌ای جهاد سازندگی»، «جهاد در استان‌ها»، «ساختار شورایی جهاد»، «رابطه جهاد با بقیه سازمان‌ها» و «اعتماد» از دیگر سرفصل‌های این کتاب هستند.

در بخشی از پیش‌گفتار این کتاب به قلم محسن جعفری می‌خوانیم: «خودمان هم هنوز دقیق نمی‌دانیم، جهاد چگونه شکل گرفت، چگونه استمرار پیدا کرد و چگونه منحل شد، جهاد چه بود و چرا ما دیگر نمی‌توانیم نهادی کارآمد، مردمی و فراگیر نظیر آن را در کشور ایجاد کنیم. در عین حال متأسفانه تاکنون برای دانشگاه و حوزه مطالعه این نهاد یا دیگر نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی، مهم نشده است. این کتاب با اتکا به روش تجربه‌نگار و رجوع به خود جهادگران، مانند دیگر تلاش‌های معدودی که در باب مطالعه جهادسازندگی انجام شده، به دنبال آن است که این نهاد انقلابی را بازشناسد.»

برای این منظور مجموعه مصاحبه‌هایی با حسینعلی عظیمی انجام شد. بررسی دیدگاه‌ها و اظهاراتشان در باب مدیریت جهادی نشان می‌داد که ایشان آرا و افکار بدیعی درباره فرآیندها و ساختارهای حاکم بر نهاد جهادسازندگی دارند و سال‌ها در باره چیستی ابعاد ساختاری سازمانی و نهادی جهاد تأمل کرده‌اند.

مصاحبه‌کنندگان در این کتاب تلاش کردند با کمترین دخالت و ایجاد سوگیری، اندوخته دانشی مهندس عظیمی را ثبت و آن را در قالب مقولاتی برآمده از خود مصاحبه فهرست‌بندی و تدوین کنند. بنابراین بسیاری از مقولات و مفاهیم و بخش‌های کتاب، حاصل تأملات مهندس عظیمی است و اساساً هدف محققان نیز این نبوده که با قرار دادن محتوای مصاحبه‌ها در قالب دانش مدیریت موجود همان را بازتولید کنند.

گفتنی است مهندس حسینعلی عظیمی از پیشکسوتان جهاد سازندگی که مدتی پیش به یاران شهیدش پیوست، در سال ۶۳ وارد قرارگاه کربلا شد و کمیته آب را در آن قرارگاه تشکیل داد. وی به عنوان فرمانده طراحی عملیات آبی و خاکی عمل می‌کرد و تا معاونت فرماندهی قرارگاه مهندسی کربلا پیش رفت. او از جمله جهادگرانی است که از نزدیک در جریان سازماندهی و طراحی و ساخت بسیاری از دستاوردهای چشمگیر مهندسی جنگ، مانند پل بعثت، قرار داشته و تجربیات زیادی را کسب کرده بود.

وی پس از جنگ، برای بازسازی منطقه زلزله‌زده منجیل و رودبار، عازم این منطقه شد تا الگوی مدیریت جهادی را بعد از جنگ، در خدمت سازندگی به کار گیرد. وی از اولین کسانی بود که در سال ۱۳۵۹ برای رسیدگی به وضعیت محرومان طی دو روز پیاده‌روی وارد منطقه بشاگرد شد.

عظیمی، جهادگر و جانبازی که تا مرز شهادت پیش رفته و به دنیا برگشته بود، مهم‌ترین دغدغه‌اش انتقال تجربه عظیم و بی‌نظیر جهاد سازندگی به نسل جوان بود. او معتقد بود الگوی انقلاب در عرصه مدیریت و سازندگی، الگوی مدیریت جهادی است که باید عمیقاً مورد مطالعه قرار گیرد و برای به کارگیری مجدد و متناسب با مقتضیات روز، تبیین شود.

بنابرین گزارش چاپ چهارم کتاب «رسم جهاد» با شمارگان ۱۵۰۰نسخه توسط انتشارات «راه یار» عرضه شده و علاقمندان علاوه بر کتابفروشی‌ها، می‌توانند از طریق مراجعه به سایت Ammaryar.ir و یا صفحه مجازی این نشر به نشانی raheyarpub در اینستاگرام، اقدام به تهیه این کتاب کنند.

منبع خبر

«رسم جهاد» چاپ چهارمی شد بیشتر بخوانید »

ناگفته‌هایی ‌از پاکسازی بوکمال سوریه توسط گردان فاتحین

به گزارش مشرق، مدافعان حرم همان پرچم داران عاشــقی هستند که به راحتــی نمی تــوان برمبنای محاسبات عقل معاش، قضاوت شان کرد؛ ثروت آن ها عشقی است که قابل تحریف نیست.

عقــل می گویــد بمان و عشــق می گویــد برو… و ایــن هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انســان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود جوانانی که امروز در قامت مدافعان حرم از مال، زن زندگی، خانواده خود میگذرندد تا در خاک کشور دیگر نگذارند اجنبی ها دستشان هب خاک کشورمان رسد، با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست.

مکتب همه شهدای ما نیز یک چیز است و آن، جهاد، مقاومت و ایستادگی! آن شهید که دشمن را از خاک کشور بیرون می‌کند عزیز است و آن شهید که دشمن را بیرون از خاک خانه نگه می‌دارد و می‌جنگد و در همان غربت خونش ریخته می‌شود و می‌ماند هم عزیز است.

بیشتر بخوانید:

رونمایی از «دخترها بابایی‌اند» در هیئت + عکس

فیلم/ مصاحبه حاج قاسم سلیمانی در آخرین عید فطر

فیلم/ مداحی پسر شهید مدافع حرم جواد الله‌کرم

یک روز اهواز، یک روز در کردستان، یک روز در سیستان و روز دیگر در سوریه، نقطعه و مکان فرقی ندارد مهم عزم و دفاع از کشور است که در سرش غوغا دارد، سن و سال زیادی نداشت که جنگ آغاز شد شاید هم سن وسالانش پشت نیمکت های مدرسه در حال تحصیل بودند و برخی هم به دنبال کار، اما او در سر هوایی دیگری داشت، عزم خود را جزم کرده بود تا در جبه‌های حق علیه باطل حضور یابد.

با آنکه فاصله بیرجند تا خرمشهر زیاد بود وشاید جنگ تحمیلی شهر ما را تهدیدی نمی‌کرد ، اما دوست داشت در کنار دیگر رزمندگان در جبه‌ها حضور یابد وبعد از جزیان عملیات آزاد سازی خرمشهر وارد جبهه ها می‌شود، نامش غلامعلی است او از سرزمین کویری خراسان جنوبی توانسته بود در کنار دیگر رزمندگان در جبهه‌ها باشد اما این همه ماجرا نبود، چرا که بعد از پایان جنگ هم همه ذهنش به سمت امنیت کشور بود.

در قائله‌های مختلف کردستان، درگیری با اشرار در سیستان وجنوب شرق کشور حضور داشت، دیگر 20 سال از عمرش را برای حفظ امنیت کشور سپری کرده بود تا اینکه ناامنی های سوریه به گوش رسید او باز هم هوای جنگ وشهادت در سر داشت نام مدافعان حرم که میآید، گویی دلش در سوریه ودر کنار رزمندگان اسلام است رزمندگانی که کمتر کسی در این زمان حاضر است از ناموس، خود بگذرد، اما در خاک سوریه از حرمین ائمه دفاع کند.

حال او فرمانده قرارگاه عملیاتی شهید ناصری در خراسان جنوبی است او که امروز محاسنش سفید است اما از او می‌خواهم از خاطرات حضورش در سوریه در قالب گردان فاتحین برایم بگوید:

سردار غلامعلی تناکی با بیان بخشی از خاطرات حضورش در سوریه گفت: یکی از بزرگترین نمعت‌هایی که خداوند به ما عطا کرده وهمیشه شاکر او هستم، این است که در برهه ای خداوند مرا را آفریده که توفیق داشتیم از نوجوانی هشت سال دفاع مقدس را درک کنیم وبا حضور در کنار دیگر رزمندگان اسلام طعم جنگ، دفاع از کشور و امنیت را بچشیم.

وی با بیان اینکه بعد از جنگ هشت ساله در گام بعدی موضوعات امنیتی از جمله شرق کشور، ناامنی‌ها در کردستان را هم هر طور که بود حضور یافتم تا دین خود را به کشور و امنیت ادا کنم افزود: اگر بخواهم از حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی و حفاظت امنیت در کشور محاسبه کنم، شاید 20 سال است که در بحث های امنیتی اشرار در شرق و جنوب شرق و سیستان توفیق داشتیم .

خداوند توفیق داده اسم ما در لیست مدافعان حرم باشد

فرمانده عملیاتی شهید ناصری در خراسان جنوبی یکی از بزرگترین افتخارات خود را حضور در سوریه می‌داند و افزود:خداوند توفیق داده اسم ما در لیست مدافعان حرم باشد و یک گردان از خراسان جنوبی برای حضور در سوریه اعزام کردیم.

تناکی با بیان اینکه گردان ما فاتحین نام داشت و قرار بود آخرین پاکسازی بوکمال را داشته باشیم افزود: با اینکه تاکید بود افراد مسن و متاهل را برای حضور در سوریه نبریم. اما عشق به ائمه اطهار(ع) سن وسال، مجرد و متاهل نمی‌شناخت، چرا که هم زمان ما برای رفتن باید رضایت از همسران و خانواده خود اخذ می‌کردند و یک روز پدر یکی از جوانانی که بسیار دوست داشت همراه ما به سوریه بیاید، نزد ما آمد وگفت اگر فرزندم را با خود به سوریه نبرید، معلوم نیست چه بلایی بر سر خود در آورد واینها نشان از عشق علاقه زیاد جوانان،وسایر اقشار جامعه به حفاظت از حرم ائمه ودفاع از کشور است.

وی با بیان اینکه در پاکسازی بوکمال گاهی با صحنه هایی مواجه می شدیم که بیشتر قدر امنیت کشور را می دانیم، خانه کاشانه مردم توسط داعشی ها از هم پاشیده ودر کوچه وخیابان ریخته بود بیان داشت: چند نفر از کاروان ما،هم سن وسال من یا یکی دو سال کوچک تر بودند وقتی به سوریه رسیدیم، یکی از افراد کاروان از همان ابتدا تلاش شبانه روزی زیادی داشـت، به گونه ای که سعی می‌کرد نگهبانی دهد، هر کار سختی که کسی انجام نمی‌داد او با جان ودل می‌پذیرفت و در شبانه روز شاید دو ساعت یا کمتر استراحت داشت.

مردم ایران باید قدر امنیت خود را بدانند

تناکی با بیان اینکه در بوکمال در حال پاکسازی بودیم که این رزمنده هم کاروانی که در این مدت همه تلاشش خدمت بود، خطاب به من گفت: در این مدتی که در سوریه حضور داشتم این مطلب را دریافتم که مردم ایران باید قدر امنیت خود را بدانند، چرا که در کوچه وخیابانهای سوریه وقتی راه می رود، نقاطی که مردم روزی در خانه زندگی می‌کردند اما داعشی ها مردم را آواره و حتی وسایل زندگی، لباسهای دختران وزنان مردم توسط داعشی ها در کوچه وخیابانهای شهر ریخته بود.

وی ادامه داد: این رزمنده به ما تاکیدداشت: باید قدر امنیت کشورمان را بدانیم،که خدای نکرده به وضعیت مردم سوریه گرفتار نشویم. چرا که دشمن منتظر است تا با کوچکترین تفرقه واختلافی سوریه دومی را در ایران به راه اندازد اما کور خوانده است چرا که آمریکا دیگر آن آمریکای 100سال پیش نیست، از او تنها هیکل بی شاخ دمی باقی مانده که پوکی استخوان گرفته و کارایی ندارد .

شهید سلیمانی خطرناک تر از سردار سلیمانی است

سردار تناکی با بیان اینکه شکار پهباد پیشرفته آمریکا وحضور نفت کشهای ایرانی در ونزوئلا اینها تنها بخشی از عواملی است که نشان می دهد آنها چند مرده حلاج اند افزود: کشور سوریه مشکلات زیادی نداشت اما با اندک تفرقه ای جرقه برای نابودی کشورش فراهم شد، اما مردم ایران آنقدر فهمی اند که با وجود مشکلات زیاد اقتصادی، گاهی سیاسی، اما نمی گذارند دشمن تفرقه و وحدت آنها را از بین ببرد.

وی با بیان اینکه شهید سلیمانی خطرناک تر از سردار سلیمانی است گفت: بعد از ترور سردار دلها، بسیاری از سیاستمداران آمریکا بر اشتباه خود پی بردند که نباید حاج قاسم را ترور می کردند و امروز ما بر این باوریم که شهید سپهبدسلیمانی از سردار سلیمانی خطرناک تر است وروح بلند این شهید سرافراز همیشه در کنار رزمندگان اسلام است و تقاص خونش گرفته می‌شود.

منبع: تسنیم منبع خبر

ناگفته‌هایی ‌از پاکسازی بوکمال سوریه توسط گردان فاتحین بیشتر بخوانید »

درخواست اعزام فوری نیرو به سنندج!

گروه جهاد و مقاومت مشرق – روزشمار جنگ ایران و عراق از پروژه های مهم مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است که ۵۷ مبحث برای آن پیش بینی شده است. برخی از این مبحث ها به خاطر کثرت مطالب و مستندات، در دو جلد کتاب، تدوین شده اند؛ مثل هفتمین جلد از روزشمار که در جلد اول با عنوان قطع رابطه آمریکا با ایران، فروردین ماه سال ۱۳۵۹ را تشریح کرده و در دومین جلد با عنوان طبس تا سنندج (تهاجم ها و بحران های دوران گذار) رویدادهای مهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ را تشریح کرده است.

در مقدمه این کتاب آمده:

کتاب حاضر با عنوان "طبس تا سنندج – تهاجم ها و بحران های دوران گذار " جلد دوم کتاب هفتم از مجموعه بزرگ روزشمار جنگ ایران و عراق است.

در این کتاب، نویسنده با استفاده از منابع غنی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ) روزشمار مقطع بسیار مهم و تعیین کننده اردیبهشت ماه ۱۳۵۹، را در قالب ۵۴۹ گزارش تهیه و تدوین کرده است.

چند معرفی کتاب دیگرهم بخوانیم:

چند دقیقه با کتاب «سه نیمه سیب»؛ / ۷۹

تکلیف شادی‌های خانم «شاد» چه شد؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «دلم پرواز می خواهد»؛ / ۷۸

باران گلوله به آمبولانس پرستار اصفهانی

چند دقیقه با کتاب «ناآرام»؛ / ۷۷

شیطنت‌های طلبه مدرسه حاج آقا مجتهدی + عکس

چند دقیقه با کتاب «برای زین‌أب»؛ / ۷۶

سفارش تانک و تفنگ به «محمد بلباسی» + عکس

چند دقیقه با کتاب «از برف تا برف»؛ / ۷۵

شهید زین‌الدین اهل کدام کشور بود؟ +‌ عکس

چند دقیقه با کتاب «یک روز بعد از حیرانی»؛ / ۷۴

شهیدی که برای کار سراغ «آقای قرائتی» رفت + عکس

چند دقیقه با کتاب «فرمانده تخریب»؛ / ۷۳

کشیده‌ فرمانده به گوش جانباز اعصاب و روان + عکس

چند دقیقه با کتاب «ساده‌رنگ»؛ / ۷۲

چه کسی وصیت‌نامه شهید مهدی باکری را بالا پایین کرد؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «فرمانده در سایه»؛ / ۷۱

کدام مترجم مذاکرات مقامات ایرانی را تغییر می‌داد؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «تا ابد با تو می مانم»؛ / ۷۰

خبر «اصغرآقا» را چگونه به «زیبا خانم» دادند؟!

چند دقیقه با کتاب «بلدچی»؛ / ۶۹

شایعه اعزام الاغ‌ها به میدان مین + عکس

چند دقیقه با کتاب «کابوس در بیداری»؛ / ۶۸

اهالی چه کشوری به حجاج ایرانی کمک کردند؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «راهی برای رفتن»؛ / ۶۷

پیام شهیدِ ۱۰ساله برای امام خمینی چه بود؟

چند دقیقه با کتاب «محبوب حبیب»؛ / ۶۶

کت و شلوار «محمود» به چه کسی رسید؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «صباح»؛ / ۶۵

جان دادن پای چتر منورهای عراقی! + عکس

در طرح اولیه قرار بود وقایع ماه های فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹، در کتاب هفتم روزشمار در یک جلد درج و با عنوان "عراق بر طبل جنگ می کوبد " منتشر گردد، اما در عمل حجم مطالب جمع آوری شده به طور پیش بینی نشده ای افزایش یافت؛ چراکه – مقطع تاریخی نیمه اول سال ۱۳۵۹، آکنده از مطالب مهم تاریخی و تحولات تعیین کننده است. از آنجا که تنگ کردن دامنه گزینش و نپرداختن به بعضی مطالب با هدف اختصار، به اصالت این مرور تاریخی لطمه وارد می ساخت و با توجه به ارزشمند بودن مطالب مزبور، از این کار صرف نظر شد. به این ترتیب کتاب هفتم به دو جلد اول و دوم، شامل مرور جداگانه حوادث فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹، تقسیم شد. جلد اول قبلا با عنوان "قطع رابطه امریکا با ایران " منتشر شده است و کتاب حاضر جلد دوم کتاب هفتم روزشمار است.

این کتاب در شمارگان ۵۰۰ نسخه و با ۱۱۲۸ صفحه، ۹۰هزار تومان قیمت دارد و در فروشگاه اصلی مرکز اسنادو تحقیقات دفاع مقدس قابل ابتیاع است.

تنظیم این روزشمار بر عهده هادی نخعی بوده و فاطمه سادات مدنی و سجاد نخعی او را در تحقیقات، دستیاری کرده اند.

در بخشی از این کتاب و مربوط به ششمین روز از اردیبهشت ۱۳۵۹ می خوانیم:

در سنندج، درگیری های اخیر، امروز هم ادامه یافت، نیروهای خودی نسبت به طرف مقابل موفق به کسب برتری چشمگیر و رو به افزایش شدند، اما این برتری در حدی نبود که حاکمیت کامل دولت را در شهر برقرار کند.

تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، بامداد امروز، در یک گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار کیهان اعلام کرد: در سنندج آرامش نسبی برقرار است و ارتش همه نقاط حساس را در دست دارد.

اما گزارش دیگری که در شماره امروز این روزنامه درج شد، از وجود مشکلات بیشتری حکایت داشت؛ به نوشته کیهان، در سنندج شب گذشته، تیراندازی ها ادامه یافت و از این رو امکان جمع آوری برخی اجساد مانده در زیر آوار خانه ها، فراهم نشد. در پی شش روز زدوخورد و درگیری خونین در سنندج، مردم شهر با کمبود غذا رو به رو شدند. با پایان گرفتن مهلت ارتش به گروه های سیاسی در سنندج مبنی بر خلع سلاح و تخلیه شهر توسط مردم، عده ای از بامداد دیروز، شهر را ترک کردند، ولی گروهی از مردم شهر در یک گردهمایی قرار گذاشتند شهر را ترک نکنند.

در ادامه گزارش کیهان آمده است: «درگیری های اخیر سنندج باعث از کارافتادن و انهدام رادیو تلویزیون شد و هم اکنون رادیو تلویزیون شهر در دست ارتش و سپاه پاسداران است. همچنین براثر این درگیری ها سیم های برق و تلفن در اکثر نقاط شهر به کلی قطع شده و مردم از لحاظ مواد غذایی و آذوقه در مضیقه هستند.»

گزارش خبرنگاران روزنامه های انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، بامداد و کیهان در ساعات مختلف امروز، حاکی از ادامه تیراندازی ها تا شب هنگام است.

ساعت ۲۱، ستاد عملیاتی غرب کشور مستقر در کرمانشاه به روزنامه جمهوری اسلامی اطلاع داد که «به استثنای قسمتی از مرکز شهر سنندج که مهاجمین (ضدانقلاب در این منطقه مستقر هستند کلیه نقاط حساس و مدخل ورودی سنندج از طرف کرمانشاه، مریوان و نقاط مقابل این دو راه ورودی و دیگر نقاط نیز تحت تصرف ارتش و سپاه در آمده است.»

این روزنامه در مورد تصرف ستادها و دفاتر گروههای ضدانقلاب نوشت: «تعداد زیادی از آنها به تصرف نیروهای انقلاب در آمده است، ولی مهاجمین [مسلح غیرقانونی] اکثرا از داخل بعضی از خانه های مرکز شهر با تفنگ دوربین دار به طرف برادران ما شلیک می کنند.»

همچنین بعداز ظهر امروز، سپاه پاسداران مستقر در سنندج خطاب به مردم این شهر، اطلاعیه ای به این شرح صادر کرد: «به اطلاع اهالی محترم و مسلمان سنندج می رساند که افراد ضدانقلاب که از اعلام پشتیبانی شما مردم غیور سنندج از سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی خود را رانده شده می بینند، لذا سعی در به آتش کشیدن شهر به وسیله مواد آتش زا دارند تا موجودیت شما را به نیستی بکشانند. با هوشیاری انقلابی مواظب توطئه های شیطانی آنان باشید.»

در مجموع، خبرهای رسمی از مراکز رسمی نظام بیشتر خوش بینانه است و ظاهرا مسئله چندان حادی باقی نمانده است. برای مثال، روابط عمومی سپاه امروز، در تماسی با روزنامه انقلاب اسلامی اعلام کرد: سنندج در دست برادران پاسدار و ارتشی است و اهالی سنندج با پرچم سفید به سمت پادگان شهر در حرکت هستند. با تسلط برادران پاسدار و ارتشی بر اوضاع شهر، اوضاع هم اکنون آرام است و درگیری چندانی نیست.»

در گزارش دیگری مسئول روابط عمومی سپاه کرمانشاه، درباره وضع بعدازظهر امروز سنندج به روزنامه انقلاب اسلامی گفته است: «گروه گروه از افراد مسلح در حالی که عکس های امام خمینی و کلام الله مجید با خود همراه دارند به مقر سپاه پاسداران مراجعه می کنند و سلاح خود را تحویل می دهند.»

اما در گزارش های داخلی نیروهای نظام، نگرانی ها و دغدغه ها جدی تر است. متن پیامی که امروز از سنندج به فرماندهی نزاجا و مرکز فرماندهی سپاه پاسداران ارسال شده است بیانگر این نگرانی هاست، متن کامل پیام چنین است: «فعلا در سنندج حدود ۲۰۰۰ اند نفر نیروی مقاوم وجود دارد. مصمم هستند حکومت کمونیستی را برقرار کنند در داخل ارتش افراد خائن وجود دارد و به دشمن کمک می دهند و بعضی از نظر روحی ضعیف هستند و ایمان ندارند و اگر مقاومت عده ای از کادرهای آن نبود شهر سقوط می کرد. متأسفانه پاسداران اعزامی نسبت به گسترش عملیات بسیار کم هستند. … ولی به خواست خدا با اعزام برادران اصفهانی ما عملیات را شروع می کنیم، ولی اگر نیروی پشتیبانی نرسد و این افراد شکست بخورند شاید دیگر نتوان این شکست را جبران کرد. پس اگر مسئله قابل درک است فوری فوری از بچه های اصفهان، مشهد نیرو اعزام کنید.
. ف. سپاه پاسداران سنندج بروجردی»

از سوی دیگر، تلاش هایی برای تحقق خواسته هایی نظیر آنچه در پیام مذکور طرح شده، در بالاترین سطح فرماندهی نیروهای مسلح نیز پیگیری و دنبال می شود.

تلفنگرامی که امروز، از نزاجا به سماجا۳ مخابره و برای سپاه نیز ارسال شد شاهدی بر این مطلب است. متن تلفن گرام چنین است: «برابر اوامر رئیس جمهوری و اعلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حدود ۱۰۰۰ نفر سپاهیان پاسدار در اصفهان و ارومیه آماده حرکت به سنندج می باشند. خواهشمند است مقرر فرمایید ضمن هماهنگی با سپاهیان پاسدار تعداد مورد نیاز هواپیمای سی ۱۳۰ در اختیار آنان گذارده تا سپاهیان آماده به سنندج ترابری نموده و نتیجه را به معاونت لجستیکی نزاجا اعلام نمایید. نماینده سپاه پاسداران نظر دهد.»

در حاشیه (هامش) نسخه ای از این تلفن گرام که به فرماندهی سپاه رسیده، همچنین نوشته شده است: «به اطلاع برادر ابوشریف رسید، ایشان گفتند اینکه توضیح نمی خواهد و این یک امریه است که صادر شده است و باید اجرا گردد و هواپیما در اختیار نیروهای اصفهان و ارومیه قرار گیرد.»

منبع خبر

درخواست اعزام فوری نیرو به سنندج! بیشتر بخوانید »

«باز نخچیر» در آسمان کتاب‌ها به پرواز در آمد + عکس

به گزارش مشرق، کتاب «بازنخچیر» خاطرات سرهنگ خلبان غلامعلی شیرازی روایتی صادقانه از حضور مصمم و بی‌ادعای یک خلبان رزمنده در دفاع از آسمان و خاک ایران اسلامی است که با تنظیم و تدوین موسی غیور نگارش یافته و به بازار نشر ارائه شد.

نویسنده این کتاب ارزشمند در باره نحوه پرداختن به خاطرات، این خلبان دفاع مقدس می​نویسد: سرهنگ غلامعلی شیرازی را در تابستان سال ۱۳۷۷، درحالی‌که مدتی از بازنشستگی‌اش می‌گذشت، ملاقات کردم. او وقتی داستان درگیری هوایی خود را با هواپیماهای عراقی در آسمان تبریز در روز دوم جنگ، از زبان سردار حاج مصطفی مولوی، در «کتاب توپ‌ها را برگردانید» خوانده بود، در جستجوی نویسنده کتاب برآمده و به محل کار من، در دانشکده بهداشت و تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز، آمده بود.

من یک بار قبل از آن، پای تک خاطره‌ای از سرهنگ خلبان محسن باقر نشسته بودم که در کتاب «نگهبان آسمان‌ها» چاپ‌شده بود و علاقه‌مند بودم خاطرات کامل یک خلبان رزمنده را کارکنم. سرهنگ شیرازی پیشنهادم را رد نکرد و طولی نکشید که پای ضبطم نشست. خاطرم هست قرارهای حضوری پی‌درپی با سرهنگ تا پر شدن هشت کاست یک‌ساعته ادامه پیدا کرد، اما قبول شدن پسرهای سرهنگ در دانشگاه‌های دیگر شهرها و وابستگی شدید سرهنگ به خانواده، باعث شد جلسات ضبط خاطرات او ادامه پیدا نکند. من فکر می‌کردم این فاصله طولانی نخواهد بود، اما پیش‌آمدهای گوناگونی باعث شد تا سال ۱۳۹۰ طول بکشد.
وی با تاکید بر اهمیت این مصاحبه در ادامه می​دهد: آذرماه ۱۳۹۰ برای شرکت در مراسم رونمایی کتاب «نورالدین پسر ایران» به حوزه هنری در تهران دعوت شده بودم. قبل از جلسه رونمایی، آقای مرتضی سرهنگی در اتاق کارش، خلبان احمد مهرنیا را به بچه‌هایی که از تبریز برای رونمایی رفته بودند، معرفی کرد. همان گفت‌وگو باعث شد تا بعد از برگشت به تبریز با سرهنگ شیرازی تماس بگیرم و او را به بیان ادامه خاطراتش ترغیب کنم. این کار مدتی طول کشید، اما جلسات مصاحبه دوباره بر پا شد و این بار با ضبط حدود ۷۳ ساعت مصاحبه صوتی، خاطرات ایشان به پایان آمد. خاطرات شفاهی، توسط خانم مریم جلیلی پیاده سازی شد.

ایشان علاوه بر پیاده کردن در ایجاد ترتیب زمانی برای مطالب پیاده شده به بنده کمک کردند. ابهاماتی که در تدوین اولیه پیش آمد با مصاحبه‌های تکمیلی رفع و متن آماده‌شده بعد از تایپ، توسط سرهنگ شیرازی مطالعه و اشکالات و نواقص یادداشت شده توسط ایشان در متن اعمال شد.

غیور در مورد اهمیت خاطرات این تیزپرواز دفاع مقدس اینگونه می​نویسد: این کتاب علاوه بر اینکه خاطرات یک خلبان نیروی هوایی ارتش را ازکودکی تا بعد از بازنشستگی در بر می گیرد، اتفاقات اجتماعی فرهنگی و سیاسی جامعه ایران را از اواخر دهه ۳۰ به مدت ۵۰ سال از زبان او روایت می­کند که این ۵۰ سال به دلیل در برگرفتن حدود دو دهه از حکومت پهلوی، انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی و … از مقاطع بسیار مهم تاریخ معاصر کشور ماست.

در عین حال این کتاب به یکی از هیجان انگیزترین تجربیات بشر، یعنی پرواز، می پردازد آن هم از نوع شکاری و جنگی. از سوی دیگر خواننده کتاب می­تواند اطلاعات ذیقیمتی از موضوع کمتر پرداخت شده، یعنی نقش نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به دست بیآورد و به راحتی نیروی هوایی قبل از انقلاب را با نیروی هوایی بعد از انقلاب مقایسه کند.

در بخشی از این کتاب آمده است:

« هم زمان با پیام برج مراقبت، سه فروند از چهار فروند از روی باند بلند شدند. برج اعلام کرد:«شماره۴ شما دیگر…»
اما حرف او تمام نشده من هم بلند شدم.
– هواپیمای آکروجت، هواپیماهای دشمن پشت سرت هستند، گردش به چپ،دارند می‌زنند!
صدای«سروان بربری» را در رادیو شناختم.
– بیا به کمکم،من با چهار بمب و باک مرکزی نمی‌توانم درگیر بشوم!
– من از ماموریت می‌آیم، بنزین ندارم،خودت باید درگیر شوی،نترس خدا کمکت می‌کند!
برای درگیر شدن با هواپیمای دشمن، باید بمب هایم را جایی رها می‌کردم، اما روی شهر بودم. سروان بربری مدام داد می‌زد:«مراقب باش…به طرفت تیر اندازی می‌کنند…سمت چپت هستند…سمت راست…!»

تنها راهی که داشتم، کشیدن آنها به خارج از شهر بود. همین کار را کردم. چیزی نگذشته بود که روی منطقه خاصابان در نزدیکی دریاچه ارومیه بودم. یکی از هواپیمای دشمن در سمت چپم بود، یک «سوخو۷» غول پیکر.برای درگیر شدن، چاره‌ای جز دور زدن به طرف آن نبود. وقتی به طرفش چرخیدم، خلبان عراقی فکر کرد می‌خواهم بزنم به هواپیمای او، زود گردش به چپ کرد تا با من برخورد نکند. این بار او جلو بود و من پشت سرش.شروع کردم به تیراندازی. هواپیمای دشمن به یک باره منفجر شد و من وارد کوهی از آتش شدم.»

منبع خبر

«باز نخچیر» در آسمان کتاب‌ها به پرواز در آمد + عکس بیشتر بخوانید »

کرونا نمی‌تواند جهادگران را خسته کند

به گزارش مشرق، با اینکه جو روانی ویروس کرونا خیلی‌ها را نگران کرده، اما حریف جهادگران نشده است.جهادی‌هایی که برای مقابله با کرونا و حفظ جان مردم بسیج شده‌اند؛ در گوشه‌وکنار کشور می‌توان مشاهده کرد. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب؛ نقاط مرزی و غیرمرزی؛ شهری و روستایی…حالا همان جهادی‌هایی که در بحران‌های سیل و زلزله، در محرومیت‌ها و کمبودها به یاری هموطنان‌شان می‌رسیدند، دوباره به میدان آمده‌اند تا در مقابل یک ویروس کوچک و پرخطر که قصد سلامت و جان مردمان‌شان را کرده، از آنان محافظت کنند.

تفاوت ما با کشورهای دیگر در همدلی بین مردم است و در روزهای بحرانی بیشتر هم می‌شود، از زمانی که سر و کله این ویروس در کشور ما پیدا شد گروه‌های جهادی دست‌به‌دست هم دادند و کمک‌های زیادی در همه جای کشور و به صورت‌های مختلف انجام دادند. مخصوصاً وقتی مقام معظم رهبری سفارش به کمک مؤمنانه کردند جهادگران بیش از گذشته برای کمک به مردم آستین همت را بالا دادند. یکی از افتخارات جهادی‌ها این است که کسی حتی دور افتاده‌ترین روستاهای ایران فراموش نشده است و جهادگران همه جا حضور دارند.

در استان کرمانشاه هم مثل دیگر استان‌ها جهادگران اقدام به تولید ماسک ، شیلد ، دستکش و ماسک کرده‌اند. آقای محمدرضا سهیلی، مسوول قرارگاه امام‌رضا (ع) در استان کرمانشاه می‌گوید: «ما از زمان شروع ویروس تا به حال دست از کار بر نداشته‌ایم و تا به حال ۱۰۰۰‌گان، ۵۰۰‌لباس ایزوله، ۵۰۰‌هزار جفت دستکش و ۱۵‌هزار ماسک تولید کرده‌ایم که عمدتاً لباس‌های گان‌ و لباس‌های ایزوله تحویل بیمارستان‌ها داده می‌شود. شیلدها هم در پادگان‌ها و ادارات توزیع می‌شود.»

ارائه پک‌های بهداشتی به نیازمندان یکی دیگر از اقداماتی است که گروه‌های جهادی در دستور کار خود قرار دادند. سهیلی ادامه می‌دهد: «۲۰‌هزار بسته بهداشتی در بین نیازمندان توزیع شد که در آن اقلامی مثل دستکش ، ماسک و مایع ضدعفونی‌کننده وجود داشت.» او می‌گوید: «نیازمندان در سامانه سایه ثبت‌نام شده بودند به علاوه مجموعه کاملی از خیریه‌های استان کرمانشاه را شناسایی کرده‌ایم که به این وسیله اطلاعات شناخت دقیقی از نیازمندان استان داشتیم. بعد از فرمایش مقام معظم رهبری در مورد کمک مؤمنانه توانستیم ۷۰۰‌کارت هدیه ۲۰۰‌هزار تومانی بین آن‌ها توزیع کنیم و ۱۰۰‌بسته ارزاق هم به نیازمندان استان
هدیه کنیم.»

توزیع بسته بهداشتی بین ۸۵‌خانوار سمنانی
جهادگران در هر کجا و با هر پرچمی که باشند با یک هدف کار می‌کنند و آن هم خدمت کردن به مردم است. سلامت، معیشت و معنویت از محورهای کمک در استان سمنان است و تأمین این سه فاکتور در دستور کار جهادگران قرار گرفته است. آن‌ها اعتقاد دارند همانطور که معیشت مردم مهم است سلامت و معنویت آن‌ها هم با اهمیت است.

آقای رضا صباغیان، مسوول قرارگاه امام رضا (ع) در استان سمنان هم می‌گوید: «از اوایل اسفندماه که بحث شیوع ویروس کرونا داغ بود در کنار گروه‌های جهادی به بسته‌بندی پک‌های بهداشتی و تولید و توزیع ماسک و دستکش اقدام کردیم و قرارگاه جهادی موسی‌بن جعفر(ع) به ما کمک زیادی کرد. در همان ابتدا توانستیم خیاطان را با کمک فرمانداری و آموزش‌وپرورش دور هم جمع کنیم و دوخت لباس‌های ایزوله را شروع کنیم اتفاقاً خیلی هم خوب پیش رفت و تا همین لحظه ۸۰۰دست لباس کامل ایزوله و ۱۰۰‌بسته گان در بیمارستان‌های این استان به‌خصوص بیمارستان معتمدی گرمسار توزیع کردیم.» صباغیان با بیان اینکه همه خانواده‌های نیازمند رصد شده‌اند و بیش از ۱۰۰‌کارت هدیه ۲۰۰‌هزار تومانی بین آن‌ها توزیع شده است، می‌گوید: «۸۵‌هزار خانوار در سمنان زندگی می‌کنند که به همه آن‌ها بسته‌های سلامت تعلق گرفت. خانواده‌های نیازمند هم از نگاه ما دور نبودند
به علاوه پک‌های بهداشتی ۱۲۰۰‌بسته کامل معیشتی در کل استان سمنان به نیازمندان هدیه شد.»

قربانی چند رأس دام برای رفع بلا
از ابتدای شیوع ویروس کرونا در کشور و با توجه به نیازفوری مردم به ماسک، کارگاه‌های تولید ماسک در همه جای ایران راه‌اندازی شد. بیش از نیمی از این کارگاه‌ها متعلق به جهادگران است. آقای حسن احمدی‌پور، مسوول قرارگاه امام رضا(ع) در مشهدمقدس از تولید ماسک در این قرارگاه می‌گوید: «هر روز حدود هزار ماسک توسط این کارگاه‌ها در مشهد و مقدار قابل توجهی هم در شهرستان‌های استان تولید می‌شود؛ تولیدی که همچنان ادامه دارد. بخشی از این ماسک‌ها در بیمارستان هاشمی‌نژاد بخشی بین جانبازان استان و مقدار زیادی از آن هم در مناطق محروم و پرازدحام استان توزیع می‌شود.»

احمدی‌پور در ادامه با اشاره به فعالیت جهادگران این قرارگاه در بحث ضدعفونی معابر هم می‌گوید: «یکی دیگر از نیازهایی که همزمان با بحث شیوع کرونا مطرح شد، بحث ضدعفونی و گندزدایی از معابر بود که در این زمینه شهر مشهد به صورت مستمر با دو دستگاه کارواش سیار و همچنین همکاری تعداد زیادی از جهادگران با استفاده از دستگاه‌های ضدعفونی‌کننده کوله‌ای ضدعفونی می‌شود و این خدمات‌رسانی در بقیه شهرستان‌های استان هم به تناسب نیاز ادامه دارد.» این جهادگر از ذبح چند رأس دام در ابتدای شروع کرونا برای رفع بلا می‌گوید و ادامه می‌دهد: «ما ازهمان ابتدایی که بحث شیوع کرونا پیش آمد به‌خاطر اعتقادی که بین بچه‌ها وجود داشت، ذبح چندین رأس دام را در برنامه قرار دادیم و برای رفع بلا این گوشت‌ها بین مردم محروم توزیع شد.»

روزهای پایانی فروردین‌ماه امسال برای اهالی داورزن سبزه‌وار، خاطره سیل سال گذشته زنده شد و مردم این منطقه را گرفتار کرد. احمدی‌پور در توضیح بیشتر می‌گوید: «با وجود کرونا و مصائبش ما بحث سیل را هم در استان‌مان داشتیم که به محض اطلاع خودمان، همان ۲۵فروردین خودمان را به منطقه رساندیم و اولین گروه جهادی بودیم که در منطقه حاضر و به خدمات‌رسانی مشغول شدیم، از توزیع آب معدنی و مواد غذایی گرفته تا ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده که نیاز این روزهای مردم بود.»

بین همه مسوولیت‌های ریز و درشت، شبکه بهداشت یک مسوولیت دیگر را هم به عهده بچه‌های قرارگاه امام رضای خراسان رضوی گذاشته و حالا آن‌ها هم در بحث غربالگری مردم حضور دارند. موضوعی که احمدی‌پور درباره‌اش می‌گوید: «طبق صحبت‌های انجام شده غربالگری بیش از ۲۰هزار نفر به ما سپرده شده که تا الان بالغ بر ۱۵هزار نفر غربالگری شده‌اند.»

حفظ کرامت نیازمندان اولویت کار باشد
«جهادگران خوب می‌دانند که چه می‌کنند و چطور باید کرامت انسانی را حفظ کرد اما متاسفانه بعضی از خیریه‌های خودجوش که تازه وارد میدان شده‌اند در بحث حفظ کرامت اصلاً دقتی ندارند و این موضوع من را ناراحت کرده است.»

این‌ها گفته‌های آقای رضا دهقان، مسوول قرارگاه جهادی امام رضا (ع) در استان مازندران است. او ادامه می‌دهد: «درست است که موازی‌کاری در این روزها بین خیریه‌ها زیاد شده اما اینکه با گرفتن شماره شناسنامه و تحقیقات یک بسته ارزاق به یک نیازمند بدهیم کرامت انسانی او را زیر سؤال برده‌ایم.»

دهقان از توزیع کارت هدیه بین نیازمندان می‌گوید: «ما امسال علاوه بر توزیع پنج هزار بسته ارزاق بین نیازمندان ۵۰۰‌کارت هدیه ۲۰۰‌هزار تومانی هم توزیع کردیم و برای ما مهم نبود که نیازمند قبلاً بسته ارزاق گرفته است یا نه؟ مهم این بود که به دست نیازمندی برسد که بعد از شیوع کرونا کار و کاسبی‌اش تعطیل شده و گره‌ای از مشکلاتش باز کند.» او ادامه می‌دهد ما در ۱۶‌کارگاه تولید ماسک حدود ۲۰‌هزار ماسک، برای استان مازندران تولید کرده‌ایم. به علاوه ۳‌هزار گان و ۶۳۰‌لیتر محلول ضدعفونی‌کننده تولید کرده‌ایم که در بسته‌های بهداشتی بین نیازمندان، بیمارستان‌ها، پادگان‌ها و ادارات توزیع شد.»

*صبح نو

منبع خبر

کرونا نمی‌تواند جهادگران را خسته کند بیشتر بخوانید »