مجاهدت

«پرواز در جزیره» آغاز شد + ‌عکس

به گزارش مشرق، کتاب «پرواز در جزیره» زندگی نامه سردار شهید «احمد خرمی شاد» از فرماندهان گردان عمار لشکر ۲۷ محمدرسول الله است که به قلم اعظم پشت مشهدی در ۱۶۸ صفحه توسط نشر ۲۷بعثت در بهار ۹۹ منتشر شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

احمد بااولین گروه، رفت سمت دژ و روی سینه خاکریز دراز کشید. چندنفر با سر نیزه زمین را می‌کندند و سنگر درست می‌کردند. احمد کنار علیرضا نشسته بود. کمی بلند شد و با دوربین به رو به روی دژ نگاه کرد. تا چشم کار می‌کرد، تانک بود. از دور صدای یک هلی کوپتر راشنید. بخوابین روی زمین. پناه بگیرین.

هلی کوپتر از بالای خاکریز گذشت و تعدادی از بچه‌ها شهید و زخمی شدند. باانفجارها، آب موج برمی داشت و روی نیروهاریخت. بادگیراحمد، خیس و گلی شده بود.

قاسم نساج، کناراحمد نشسته بود. علیرضاخودش را داخل گودال کوچکی جا داده بود. به قاسم نگاه کرد. قاسم روی دو زانونشسته بود. علیرضاگفت: «قاسم یه کم بیا این ورتر. خمپاره نخوری». قاسم خندید و گفت: «من طوریم نمیشه» …

منبع: میزانمنبع خبر

«پرواز در جزیره» آغاز شد + ‌عکس بیشتر بخوانید »

«کتیبه ژنرال» به چاپ دوم رسید

به گزارش مشرق، اکبر صحرایی متولد ۱۳۳۹ شیراز است. وی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی رشته مدیریت ادامه داده است. صحرایی قبل از انقلاب مطالعه را به صورت جدی با داستان‌های محمود حکیمی‏، جلال آل احمد‏ و آثار کلاسیک جهان آغاز کرد و نویسندگی‌اش را مدیون جنگ می‌داند.

وی با پایان جنگ با نوشتن خاطرات خود و دوستان از آن دوران، نویسندگی را به صورت حرفه‌ای تجربه کرد به طوریکه خاطرات و بعدها داستان‌هایش در مجله‌ی تخصصی کمان، روزنامه‌ی ایران، ماهنامه‌ی عصر پنج شنبه، خبر جنوب‏، عصر وسایر به چاپ رسید. مجموعه داستان جنگ به نام «کانال مهتاب» اولین کتاب صحرایی است که در سال ١٣٧٨ به چاپ رسید. کتبه ژنرال جدیدترین اثر نویسنده حافظ هفت میباشد که با نگاهی متفاوت نسبت به جنگ منتشر شده است.

این رمان به نحوی جنگ و صلح نویسنده است. شاید از این منظر که رمان به نحوی تاریخ و رویدادهای متعدد انقلاب اسلامی است، درست مثل جنگ و صلح تولستوی. صحرایی به مدت پنج سال دست به تحقیق میدانی، مصاحبه با شخصیت‌های گوناگون و دست به سفر و مسافرت و بالاخره نوشتن زد تا رمان ۱۰۰۰ صفحه کتیبه ژنرال در دو جلد تحت عنوان قصرالدشت و قمحانه به چاپ رسید. رمانی که حوادث بیش از ۶ ده قبل از انقلاب اسلامی و پس از ان را شامل می‌شود، جنگ‌ها و حوادث تاریخی متعدد، ترور، کودتا، حادثه طبس، درگیری‌های سیاسی در ایران، عراق و سوریه و… بخش‌هایی از این رمان هزار صفحه‌ای را پوشش می‌دهد. زندگی متفاوت شخصیت اصلی رمان اسکندری، اعظم همسر او، حلیمه خاتون مادر او، سرهنگ، منیژه، هومن و ده‌ها شخصیت دیگر که در طول رمان تجزیه و تحلیل می‌شوند، رمان را تبدیل می‌کند به یک رمان شخصیتی تا تاریخی؛ و از طرفی می‌توان به جرات گفت که اولین رمان مدافعان حرم که با محوریت زندگی فرمانده بی سر؛ شهید عبداله اسکندری به رشته تحریر در آمده کتیه ژنرال می‌باشد.

اتفاقات و حوادث در رمان برق اسا از جلو چشم خواننده عبور می‌کنند، حوادث و قصه‌هایی که در عین معجز بودن، تاثیر خود را بر مخاطب می‌گذارد.
نویسنده کتیبه ژنرال در قالب و فرم هم دست به نواوری و استفاده از تکنیک‌های داستانی مدرن در عرصه این گونه از ادبیات داستانی یعنی انقلاب اسلامی زده است. استفاده از فلاش بک، فلا فوروارد، استفاده از عنوان یک تا ۲۲ کتیبه به جای فصل و… بعضی از این تکنیک‌های فرمی می‌باشد که در رمان استفاده شده است.
چاپ دوم کتیبه ژنرال جدیدتر ین اثر اکبر صحرایی در دوجلد به نام‌های قصر الدشت جلد اول و قمحانه جلد دوم در ۱۰۱۵ صفحه و در قطع رقعی همزمان با ایام سالروز شهادت شهدای مظلوم خان طومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه کتابفروشی‌ها شد.

منبع خبر

«کتیبه ژنرال» به چاپ دوم رسید بیشتر بخوانید »

«حاج قاسم» در اندونزی

به گزارش مشرق، کتاب «ژنرال قاسم سلیمانی: گذرگاه عشق، سرکوبگر داعش» نوشته ایرمان عبدالرحمن، الفیان حمزه و موسی کاظم در اندونزی منتشر شد.
نویسندگان درباره کتاب تالیفی خود نوشته‌اند: «سردار قاسم سلیمانی یک چهره کامل است. یک استراتژیست نظامی، رهبر باهوش و کاریزماتیک و مسافر عرفان (سالک) است که همیشه در زندگی خود عشق را نمایان کرد.
این سردار همیشه در پروژه‌های آمریکا و متحدان آن در غرب که به نام دموکراسی در خاورمیانه انجام می‌دادند، دخالت می‌کرد. آمریکا و متحدان آن در غرب هرگز دست از هرج و مرج بی پایان نمی‌کشند.»

منبع: مهرمنبع خبر

«حاج قاسم» در اندونزی بیشتر بخوانید »

بعضی‌ها می‌خواهند جنگ فقط برای جنگ باقی بماند

به گزارش مشرق، یکی از نکات مغفول در بیان تاریخ دفاع مقدس، نگاه به پشت جبهه‌های نبرد است؛ مجموعه عظیمی از تدارکات و کمک‌های مردمی که از دل روستاها و شهرها ساماندهی شده و قدم به قدم پیش می‌رفته تا به دست رزمنده‌های خط مقدم می‌رسید. کتاب «نان سال‌های جنگ» یکی از اولین آثار مکتوب در زمینه کمک‌های مردمی به جبهه‌های جنگ است. این کتاب که از سوی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شده، به نقش زنان روستای «صد خَرو» در پشتیبانی از جبهه‌ها می‌پردازد، محمود شم آبادی که تدوین و نگارش کتاب را بر عهده داشته است، در گفتگو با «جوان» به موضوع این کتاب پرداخته است.

کتاب به بخش ناگفته از جنگ پرداخته است و آن حضور زنان برای پشتیبانی از جبهه‌هاست، چه شد که در روایت تاریخ دفاع مقدس سراغ این بخش رفتید؟

متأسفانه بعد از جنگ یک تغافل تاریخی درباره دفاع مقدس رخ داد. دفاع مقدس برخلاف همه جنگ‌های قبلی بود. اگر به تاریخ نگاه کنید در جنگ‌های گذشته فقط نقاط مرزی و شهرهای اطراف درگیر جنگ می‌شدند، اما در دفاع مقدس تمام کشور درگیر جنگ و پشتیبانی از جبهه‌ها شدند. فاصله جغرافیایی خوزستان و خراسان را نگاه کنید. جنگ در استان‌های خوزستان تا کردستان در جریان بوده، اما مردم تا روستاهای خراسان از جمله روستای «صد خرَو» جنگ به مسئله اصلی مردم تبدیل می‌شود، رزمندگان حمایت می‌کردند و جوانان شان را به جبهه می‌فرستادند. این پشتیبانی در روایت تاریخ جنگ دیده نشده است.

این تغافل صرفاً محدود به تاریخ نگاری نیست، در آثار هنری هم معمولاً دفاع مقدس را در جبهه‌ها خلاصه می‌کنند!

در مقدمه کتاب به شعری از علیرضا قزوه اشاره کرده ام که می‌گوید انگار بعضی‌ها می‌خواهند جنگ فقط برای جنگ باقی بماند. متأسفانه روایت دفاع مردمی و پشتیبانی از جبهه‌ها حتی در آثار نویسندگان و شاعران دیده نمی‌شود. شبه روشنفکران ایرانی هم که اصلاً به جبهه نمی‌پرداختند. مرحوم نادر ابراهیمی در کتاب «با سرود خوان جنگ در خطه نام و ننگ» می‌گوید، من اگر به جبهه نمی‌آمدم شرمنده می‌شدم، کسی که از جنگ ننویسد، ممکن است هنرمند باشد، اما هنرمند مردمی نیست.

کتاب درباره روستای «صد خَرو» است، در حالی که تقریباً همه ایران درگیر پشتیبانی از جبهه‌ها بودند، چرا سراغ این روستای خاص رفتید؟

روستاهای زیادی از جنگ پشتیبانی می‌کردند، اما روستای «صد خرَو» به واسطه حضور بانویی به نام «خیر نساء صد خرَو» به صورت مرجع جمع آوری کمک‌های مردمی روستاهای سبزوار به جبهه شده بود. این مرجعیت باعث شد به این روستا بپردازیم، البته دوستان من در حال تحقیقات بیشتر در زمینه پشتیبانی از جبهه هستند و به افرادی رسیدیم که هر کدام یک گنج هستند.

پیش از این نمونه‌هایی از چنین تحقیقاتی در قالب کتاب منتشر شده بود؟

به صورت کتاب مستقل که به پشتیبانی از جبهه پرداخته شده باشد، خیر، اما مثلاً در کتاب‌هایی مثل «دلهره‌های آخرین خاکریز» درباره سردار شهید شمس‌آبادی، به این پشتیبانی‌ها اشاره شده است.

رویکرد کتاب پرداختن به نقشی است که زنان در حمایت از جبهه‌ها ارائه می‌دادند و نقش آفرینی اجتماعی دارند؛ چیزی که در سال‌های گذشته بسیار ناچیز به آن پرداخته شده!

یکی از مسائل مطرح در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی حضور اجتماعی بانوان است. در کتاب‌هایی مثل «خانم مربی» که خاطرات بانویی است که در مشهد فعالیت‌های فرهنگی و تربیتی انجام می‌داده است یا «دختر تبریز» که درباره یک خانم مربی پرورشی است بر فعالیت‌های اجتماعی بانوان تأکید شده است. هم اکنون برخی به دنبال تاریخ‌سازی هستند و تلاش می‌کنند حضور بانوان در صحنه‌های اجتماعی را در پیش از انقلاب بسیار پررنگ نشان دهند و برعکس اعلام کنند که بعد از انقلاب زنان در اجتماع حضور نداشته‌اند. نگارش این کتاب‌ها برای این بود که چنین تصویر غلطی شکسته شود.

کتاب با حجم عظیمی از مصاحبه جمع‌آوری شده، جمع آوری این حجم گفتگو سخت نبود؟!

مصاحبه‌ها را آقای محمد اصغرزاده انجام داده و با بیش از ۲۴، ۲۵ نفر گفتگو کرده است. سوژه اصلی کار همان خانم خیر نساء بوده است. اتفاقاً مستندی نیز با عنوان «خیر نسا» در سال ۹۶ ساخته شد و در جشنواره عمار «فانوس» گرفت.

یعنی کتاب بر اساس محتوای مستند جمع آوری شده؟

نه مصاحبه‌ها برای قبل از تولید مستند بوده، فکر کنم حدود سال ۹۴ انجام شده است. متأسفانه تعدادی از خانم‌هایی که در کار پخت نان برای جبهه بودند فوت کرده‌اند، تلاش شد که مصاحبه‌ها درست در همان محلی که کمک‌ها انجام می‌شده، صورت بگیرد.

کتاب به تازگی منتشر شده، چرا اینقدر فاصله از زمان مصاحبه تا انتشار وجود دارد؟

یکی از دلایل آن فاصله میان زمان مصاحبه تا تدوین و نگارش بوده است. این زمان کمی طولانی شد. به خاطر پراکندگی خاطرات و اینکه بسیاری از آن‌ها کلی بود، رسیدن به یک روش مناسب برای نگارش و اینکه کتاب در چه قالبی باشد زمان برد.

مقام معظم رهبری نگاه ویژه‌ای به ادبیات دفاع مقدس دارند، امید دارید کتاب «نان سال‌های جنگ» هم مورد توجه ایشان قرار گیرد؟

چند روز پیش با خودم فکر می‌کردم که کتاب را همراه با نامه‌ای برای مقام معظم رهبری پست کنم. بزرگ‌ترین آرزویم این است که ایشان کتاب را تورق کنند. در مقدمه کتاب از سخنان ایشان بهره برده ام. در مرحله تحقیقات متوجه شدم که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری چقدر بر نقش زنان تأکید کرده‌اند.

به نظرتان پرداختن به موضوع تقریباً بکر پشتیبانی از جبهه چقدر می‌تواند بر مردم تاثیر بگذارد و مخاطب با آن ارتباط برقرار کند؟

کتاب یک محصول تک ساحتی نیست، می‌شود روایت‌های آن تکثیر شود. همین اهالی روستای صدخرَو، روستای پرجمعیتی است. همین جوانان روستا کتاب را بخوانند قطعاً روی سبک زندگی آن‌ها تاثیر خواهد گذاشت. از سوی دیگر کتاب می‌تواند سوژه و موضوع تولید آثار فرهنگی و هنری شود. مردم تماشای سریال را دوست دارند، وقتی داستان «ستایش» در سه فصل ساخته می‌شود که داستانش مواجهه یک دختر با مشکلات زندگی است، چرا نباید از حضور زنان در پشتیبانی از جنگ فیلم ساخت؟ ما فقط در مجموعه تلویزیونی «وضعیت سفید» نگاهی گذرا به پشتیبانی از جنگ داریم که در یکی از قسمت‌ها برای جبهه‌ها مربا پخته می‌شود. داستان پشتیبانی از جنگ می‌تواند برای ساخت مستند و سریال بسیار جذاب باشد.

منبع: روزنامه جوان

منبع خبر

بعضی‌ها می‌خواهند جنگ فقط برای جنگ باقی بماند بیشتر بخوانید »

کلام‌الله خواند و نظر به وجه‌الله کرد

به گزارش مشرق، این روزها که در ماه رمضان، ماه ضیافت الهی و بهار قرآن قرار داریم چه خوب است یادی کنیم از یک شهید قاری قرآن که از سنین کودکی جذب معارف الهی کلام‌الله مجید شد و جبهه رفتن و شهادتش نیز در دنباله همین انس او با قرآن بود. شهید علی گازرپور از شهر آبادان، شهیدی بود که در ۱۷ سالگی ره صد ساله را یک‌شبه پیمود و در کربلای ۵ آسمانی شد. متن پیش رو ماحصل گفت‌وگوی ما با محمد گازرپور برادر شهید است که در قالب روایت تقدیم حضورتان می‌کنیم.

قرآن در مدرسه

علی سال ۱۳۴۸ در آبادان متولد شد. پدرمان خیاط و مادرمان خانه‌دار بود. یک خانواده پرجمعیت با هشت فرزند بودیم. وضع مالی‌مان چندان تعریفی نداشت. بابا از شغل خیاطی روزی اندکی به خانه می‌آورد که هرچند کم، اما حلال بود. علی از همان دوران کودکی جذب مسجد شد. ذات خوبی داشت و تقید پدر و مادرمان به مسائل شرعی باعث شده بود به سمت نماز و مسجد و قرآن گرایش پیدا کند. چون صوت خوبی داشت، از همان دوران دبستان در مراسم صبحگاه مدرسه‌شان قرآن می‌خواند. در همان مقطع در مسابقات قرآنی شهری و استانی هم شرکت می‌کرد و خیلی‌ها علی کوچک را با قرآن و صوت زیبایش می‌شناختند.

علی منشاوی

برادرم سعی می‌کرد سبک و لحن استاد محمد صدیق منشاوی را سرلوحه خودش در قرائت قرآن قرار بدهد. همین موضوع باعث شده بود دوستانش به او لقب علی منشاوی بدهند. گاهی هم به شوخی او را رادیو قرآن خطاب می‌کردند. کمی که بزرگ‌تر شد، در اغلب مراسم شرکت می‌کرد و قرآن می‌خواند. کم‌کم انسش با کلام‌الله مجید به قدری زیاد شد که حین رفتن به مدرسه یا اوقات بیکاری و خلاصه هر وقت که فراغتی به دست می‌آورد، قرآن می‌خواند و همه از صوت و لحنش لذت می‌بردند.

صوت محزون

صوت علی هنگام قرائت قرآن آهنگین و محزون بود. وقتی در مجلسی می‌خواند، گوشه و کنار را که نگاه می‌کردی، رد اشک را در چهره حضار می‌دیدی. یکی از استادانش بعد از شهادت علی می‌گفت گریه من به این خاطر است که علی بین قراء یک پدیده بود. ممتازی او به حدی بود که من خوف دارم بگویم قرائتش تقلیدی از استاد منشاوی بود چراکه به نظر من، قرائت علی برتری‌هایی هم نسبت به قرائت استاد منشاوی داشت.

قرآن و جبهه

انس با قرآن و مسجد و حال و هوای روحانی که در دوران دفاع مقدس حاکم شده بود، باعث شد پای علی به مجالس شهدا باز شود. مدتی مداح و سینه‌زن مجالس شهدا شده بود. به سبک مرحوم کافی مجلس‌آرایی می‌کرد. هم گریه می‌کرد و هم دیگران را سر شوق می‌آورد. کم‌کم که بچه‌های جبهه او را شناختند، شب‌های جمعه از واحد تبلیغات جبهه و جنگ می‌آمدند و علی را با خودشان به منطقه می‌بردند تا دعای کمیل بخواند. آن موقع سن علی خیلی کم بود، اما همراه رزمنده‌های واحد تبلیغات می‌رفت و با نوای ملکوتی‌اش، رزمندگان را به فیض می‌رساند و بعد همان طور که او را برده بودند، به خانه برمی‌گشت.

وجه‌الله

وقتی علی به سن ۱۶ سالگی رسید، دیگر نه به عنوان قاری و مداح که به عنوان یک رزمنده بسیجی رهسپار جبهه شد. انس با قرآن چنان وجودش را جلا داده بود که روحش خیلی پیش از جسمش به طرف جبهه‌ها پر کشیده بود. دیگر نمی‌توانست صبر کند و راهی شد. وقتی که رفت، ته دل‌مان حتم داشتیم که سهم او از ضیافت جهاد، به احتمال قوی شهادت است. چهره‌اش آن‌قدر نورانی شده بود که هر کس او را نگاه می‌کرد، چنین حسی در دلش جوانه می‌زد. عاقبت هم در ۱۷ سالگی و در جریان عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید. او در خانواده ما یگانه بود. از قرآن درس‌ها گرفت و به حتم شهادت و نیلش به قافله عاشورایی حضرت سیدالشهدا (ع)، بالاترین درس او از قرآن بود. علی با کلام‌الله مجید اوج گرفت و با شهادت نظر به وجه‌الله کرد.

منبع: روزنامه جوان

منبع خبر

کلام‌الله خواند و نظر به وجه‌الله کرد بیشتر بخوانید »