مدافعان حرم

رد پای یک عاشق؛ از آبادان تا خان‌طومان

به گزارش مشرق، به شرط عاشقی روایت زندگی سردار شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری از زبان همسر می باشد که همزمان با ایام آزاد سازی خان طومان سوریه توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

به شرط عاشقی روایت زندگی فرمانده ای است که در خان طومان به جمع یاران دیرینش پیوست.

فرمانده ای که یک روز در جبه های حق علیه باطل در ۸سال دفاع مقدس جهاد میکرد و یک روز آموزش موشکی نیروهای پاکستانی و افغانستانی در منطقه حلب را به عهده داشت و یک روز هم در مناطق محروم کشور برای بچه های کوچک جشنواره های دانش آموزی دفاع مقدس برگزار می کرد.

سعید سیاح طاهری از فرماندهان جنگ ایران و عراق و فعال فرهنگی و اجتماعی بود که در سن ۵۸ سالگی عازم سوریه شد و در منطقه خان طومان در نزدیکی شهر حلب به شهادت رسید.
سیاح طاهری در سال ۱۳۳۶ در شهرستان آبادان به دنیا آمد. دوران نوجوانی او مصادف با اوج‌گیری مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی بود. وی پس از انقلاب نیز در عرصه‌های مختلف دفاع از کشور، از جمله غائله ضدانقلاب در کردستان، خط التقاط و فتنه منافقین و بنی‌صدر مشارکتی فعال داشت.

سیاح طاهری بعد از تشکیل بسیج به فرمان خمینی، در زمان فرماندهی «حمید قبادی‌نیا» به عضویت بسیج آبادان درآمد و در آغاز جنگ تحمیلی، از آبادان دفاع کرد. وی در سال ۶۰ به عضویت سپاه آبادان درآمد و پس از قبادی‌نیا، فرماندهی سپاه آبادان را عهده‌دار شد، در آذر ماه سال ۶۰ نیز طی یک عملیاتی مجروح شد و یکی از انگشتان دستش را از دست داد، چندی بعد دوباره به جبهه آبادان بازگشت و همواره پرتلاش و در اغلب عملیات‌ها حضور مستمر داشت. وی در پنجم آذرماه سال ۶۵ در خلال عملیات کربلای ۵، دچار مجروحیت شدیدی شد که منجر به از دست دادن چشم راست و شنوایی گوش چپ شد، همچنین عصب دست چپ وی نیز در این عملیات منقطع شد
با شروع جنگ سوریه، سعید به طور داوطلبانه برای حضور در این نبرد و آموزش نیروهای جوان سوری و لبنانی اعلام آمادگی کرد و موفق به اخذ اجازه جهت حضور در سوریه شد. وی در آنجا وارد تیپ سیدالشهدا شده و کار خود را با آموزش تخصصی موشک‌های هدایت شونده تاو، کورنت و مالیوتکا در رزم زمینی آغاز کرد.
وی همچنین در مقطعی آموزش موشکی نیروهای پاکستانی و افغانستانی واقع در منطقه حلب را برعهده داشت که در نهایت ظهر روز ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ در حالیکه جهت بازدید منطقه خان طومان به همراه جابر زهیری عازم شده بود با گلوله خمپاره تکفیری ها مورد هدف قرار گرفت و هردو به درجه شهادت نائل آمدند.
بعد از شهادت این فرمانده عزیز، هنرمندان و فعالین فرهنگی بسیاری از جمله پرویز پرستویی، رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، خسرو سینایی، حمید فرخ‌نژاد، محسن امیریوسفی، رؤیا تیموریان، مسعود رایگان، انسیه شاه حسینی، پریوش نظریه، مهتاب کرامتی ،عبدالحسن برزیده، محمدباشه آهنگر، حسن پورشیرازی، جواد افشار، مهرداد صدیقیان، کوروش سلیمانی، سید علی صالحی، مالک حدپور سراج و… در پیام‌هایی جداگانه، ضمن ابراز همدردی با خانواده وی، شهادت او را تسلیت گفتند.

پرویز پرستویی درباره این شهید این گونه می‌نویسد:
سعید سیاح طاهری از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که به درجه جانبازی رسید .وپس از اتمام جنگ تمام مدت دست از اعتقاداتش بر نداشت ودر کنار یاران دیگرش جشنواره دانش آموزی دفاع مقدس را راه ندازی ونه دوره جشنواره را در مناطق محروم برگزار کرد و در زمانیکه زلزله آذربایجان رخ داد با حضورش در منطقه زلزله زده برای چهل و هشت هزار کودک آسیب دیده روحی جشنواره دانش آموزی برگزار کرد و نهایتا بدست داعشیان جانی وبی رحم وپست به شهادت رسید و بنده افتخار میکنم که در تمام جشنواره های دانش آموزی در رکابش بودم.روحش شاد و شهادتش را به خانواده محترمش و یارانش بخصوص همرزم و رفیق و همراهش حبیب احمدزاده تسلیت میگویم و امیدوارم که ادامه دهنده راهش باشیم.

در برشی از کتاب میخوانیم:
همه در اتاقی که با نور فانوسی روشن بود، کنار هم غم زده نشسته و منتظر بودیم. وضعیت سختی بود، اما کنار هم بودن به ما یادآوری می کرد که هنوز زنده ایم. هوای بیرون بوی نفت سوخته می داد و پر از دوده بود و آرامش، این کلمه قشنگ که چند ماه قبل نه چند روز قبل در نگاهمان، در حرفهایمان، در زندگیمان بود، دیگر نبود.

کتاب به شرط عاشقی؛ روایت زندگی شهید سیاح طاهری از زبان همسر و خانواده است که به کوشش رضیه غبیشی در قطع رقعی و در ۲۴۰ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است

علاقمندان جهت تهیۀ این کتاب می توانند از طریق سایت manvaketab.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانۀ پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ آن را با پست رایگان دریافت نمایند.

منبع خبر

رد پای یک عاشق؛ از آبادان تا خان‌طومان بیشتر بخوانید »

پاسخ «حاج قاسم» به درخواست کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری

به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه به مناسبت چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه اربعین سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در جلسه عمومی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با اشاره به انواع جهاد عنوان کرد: جهاد اکبر، جهاد اصغر و جهاد کبیر سه نوع جهاد هستند که بر انسان ها سفارش شده است. امام خمینی(ره) می فرمایند جهاد اکبر مقدمه جهاد اصغر است. تا انسان ها خود را نسازند نمی توانند در مقابل تیر و تانک و توپ استقامت کنند.

وی افزود: جهاد اصغر می تواند موقتی باشد؛ اما جهاد اکبر همیشگی است. یک جهاد نیز جهاد کبیر است؛ یعنی نفی به استکبار، طاغوت و دشمن.

نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه با اشاره به اینکه سردار سلیمانی در هر سه میدان موفق بود، تصریح کرد: این شهید بزرگوار در میدان خودسازی اهل راز و نیاز با خدا و دعا و توسل و تضرع و شب زنده داری بود. شهید سلیمانی دائم بر ارتباط با خدا سفارش می کرد.

وی با اشاره به دوره های بصیرتی که در سپاه، ناجا، وزارت دفاع و ارتش برگزار می شود، از سردار شهید قاسم سلیمانی به عنوان پایه گذار این دوره‌ها یاد کرد و گفت: در سال ۱۳۶۵ یا ۱۳۶۶ در جنگ، بنده مسئول تبلیغات لشکر ثارالله بودم. سردار سلیمانی به عنوان فرمانده لشکر به من گفت «به قم برو و ساختمانی را بگیر و کادر لشکر ثارالله را به قم ببر و در آنجا برایشان کلاس برگزار کن و نیروها را با علمای اخلاق مرتبط کن.»

حجت‌الاسلام شیرازی با تاکید بر اینکه سردار شهید قاسم سلیمانی به معنویت پاسداران توجه داشت، اظهار کرد: ایشان بیش از توجه به تجهیزات، به فکر، روحیه، معنویت و فرهنگ توجه داشت و یک نیروی نظامی صرف نبود.

وی با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه سپاه یک نیروی نظامی، فرهنگی، سیاسی است، عنوان کرد: سردار سلیمانی یک نیروی نظامی، فرهنگی، سیاسی بود. سیاست تنها خط و خطوط نیست بلکه ایستادن مقابل استکبار یعنی جهاد کبیر خودش سیاست است. ایشان به همه زوایا توجه می کرد.

نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه با اشاره به اینکه سلامت و تغذیه نیروها برای سردار سلیمانی از اهمیت بالایی برخوردار بود، گفت: در کتاب های خاطرات جنگ زیاد می خوانیم که فلان گردان آب نداشت، غذا نداشت. اما ما هیچ وقت چنین مشکلاتی را در لشکر ثارالله نداشتیم. اینگونه نبود که شهید سلیمانی فقط به بعد نظامی توجه کند، بلکه به سلامت و تغذیه نیروها بسیار توجه می کرد.

وی اظهار کرد: مسئول مهندسی لشکر ثارالله تعریف می کند؛ روزی با یکی از نیروهای ستاد لشکر در عملیات به حاج قاسم رسیدیم. در حین عملیات چند نفر شهید شده بودند. ایشان با صلابت رو به ما کرد و گفت «اگر در کار مهندسی تان کوتاهی کرده باشید در خون همه این شهدا سهیم هستید.» ایشان در کار جدی بود و به همه ابعاد توجه داشت تا این نیرویی که به او سپرده شده کمترین آسیبی نبیند.

حجت‌الاسلام شیرازی افزود: بنده از دوران جنگ با ایشان آشنا بودم؛ ایشان این ویژگی را در جنگ سوریه و جنگ عراق هم داشتند. شهادت می دهم دلسوزی اش برای نیروی رزمنده از دلسوزی برای فرزندانش بیشتر بود.

وی در ادامه به خاطره ای از سردار پورجعفری که ۴۰ سال همراه شهید حاج قاسم سلیمانی بوده است، اشاره کرد و گفت: سردار پورجعفری می گوید در سفر ۱۵ روزه ای که سردار به سوریه داشتند، ایشان ۱۰ساعت هم نخوابیدند. پس از ۱۵ روز بلافاصله بعد از ورود به کشور به جلسه‌ای رفتند و بعد به سوریه برگشتند و حتی به دیدن خانواده شان هم نرفتند. در واقع برای شهید سلیمانی زمان و مکان مطرح نبود.

نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه با اشاره به ویژگی‌های منحصربه‌فرد سردار سلیمانی گفت: سردار سلیمانی تنها کسی بود که رهبر معظم انقلاب به ایشان نشان ذوالفقار را اهداء کرده اند و از طرفی تنها ایشان به همراه همراهانشان بودند که به دستور مستقیم ترامپ رئیس جمهور آمریکا به شهادت رسیدند. دوم مهر سال ۱۳۹۷ در گزارشی در رابطه با تهدیداتی که شده بود ایشان در بالای آن نوشتند «خداوندا! از تو می خواهم به دست بدترین دشمنان اسلام کشته شوم.»

وی افزود: تشییع جنازه سردار سلیمانی بعد از رحلت امام(ره) بی‌سابقه است. این لطف خدا بود. کسی که برای خدا کار کند خداوند او را بزرگ می‌کند.

حجت‌الاسلام شیرازی به مخلصانه بودن اعمال سردار سلیمانی اشاره کرد و گفت: در این ۳۸ سال از ایشان نشنیدم که بگوید اگر من سوریه نبودم این عملیات پیروز نمی شد، من بودم که این کار را کردم. آخر هم وصیت کرد بر روی قبرم بنویسید «سرباز قاسم سلیمانی». دنبال نام و نشان نبود بلکه دنبال خدا بود. چون خود را ندید خدا بلندش کرد و جهانی شد.

وی در خاتمه یادآور شد: شهید سلیمانی سربازی ولایت را افتخار خود می‌دانست و از این جهت در پاسخ به نامه فردی که در اردیبهشت سال ۹۶ از ایشان درخواست کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را نموده بود، اینگونه پاسخ داد: «برادر بزرگوارم از محبت شما عزیز گرانقدر سپاسگزارم. الحمدالله در کشور ما آنقدر شخصیت های مهم و ارزشمند گمنام و با نامی وجود دارد که نیازی نیست سربازی، پُست سربازی خود را رها کند. افتخارم این است که سرباز صفر بر سر پُست دفاع از ملتی باشم که امام فرمود «جانم فدای آن ها باد.» رها کردن این پست را در شرایطی که گرگانی در کمین هستند خیانت می دانم.»

منبع خبر

پاسخ «حاج قاسم» به درخواست کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری بیشتر بخوانید »

روایت «احمد» از تصرف گور رضاشاه

به گزارش مشرق، در روایت تاریخ شفاهی شهید احمد غلامی به ایام‌الله دهه فجر و شکستن مقاومت نیروهای نظامی در مقبرۀ رضاشاه و تصرف آن توسط نیروهای انقلاب اشاره شده است که با هم می خوانیم:

در درگیری‌های پادگان دوشان تپه که درگیری اصلی از آنجا شروع شد، حضور داشتیم.۲۴ ساعت در خیابان تهران‌نو بودیم. در درگیری‌های آنجا مردم پیروز شدند. این درگیری از روز بیستم تا بیست و دوم بهمن ادامه یافت و پس‌ازآنکه کانون مقاومت نیروهای لشکر گارد شکسته شد، خبر آوردند مقبرۀ رضاشاه [در شهرری] دژ نیروهای ارتش شده و یک تیپ از زنجان آمده و آنجا مستقرشده است. گفتند بروید آنجا درگیری شده است. سریع رفتیم. صدای تیراندازی می‌آمد. نیروهای ارتش آنجا جمع شده بودند. احساس خطر می‌کردند. کلانتری شهرری هم در حال سقوط بود.

بعد از سقوط کلانتری گفتیم برویم از بالا درگیر شویم تا نظامی‌ها تسلیم شوند، چون مقاومت می‌کردند و به سمت مردم تیراندازی می‌کردند. مقاومت، از سمت قبر رضاشاه بود. دور مقبره، دیوارهای سنگی بلندی بود که ازآنجا به‌طرف مردم تیراندازی می‌شد. نیروهای ارتش با چند نفربر داخل محلۀ قدیمی سرتخت رفته بودند و آنجا کانون درگیری‌ها شده بود. دو سه تا نفربر به کمک آن‌ها آمده بود. ما روی ساختمان‌های بلند محله رفتیم و شروع به تیراندازی کردیم. این کار سبب شد نفربرهای ارتش عقب‌نشینی کنند. با بلندگو به سربازان ارتش می‌گفتیم مقاومت نکنید، سلاح‌های خود را بگذارید و تسلیم شوید. می‌گفتیم کلانتری سقوط کرده است. پادگان‌ها در تهران سقوط کرده‌اند. با انقلاب همراهی کنید. آن‌ها مقاومت می‌کردند و ما مجبور شدیم به آن‌ها تیراندازی کنیم تا تسلیم شوند. عده‌ای از بچه‌هایی که در محلۀ سرتخت زندگی می‌کردند، آمدند و پرسیدند چه‌کار کنیم؟ گفتیم سنگرهای نظامی‌ها کنار دیوار است. بروید پشت دیوار کوکتل مولوتف بیندازید، چون با این کار، آن‌ها از دیوار و سنگرها فاصله می‌گیرند و وقتی تیراندازی شود، مجبور می‌شوند سلاح‌هایشان را بیندازند و تسلیم شوند. آن‌ها تا ساعت ۸ یا ۹ شب، مقاومت می‌کردند. درگیری از همه طرف بود. اولین گروهی که شروع به تیراندازی از جنوب غربی مقبره کرد، ما بودیم. این درگیری از ساعت ۴ و ۵ بعدازظهر شروع شد و تا ساعت ۸ و ۹ شب ادامه پیدا کرد. بعدازآن، دیگر صدای تیراندازی قطع و مقاومت ارتشی‌ها شکسته شد و همۀ آن‌ها تسلیم شدند.

منبع خبر

روایت «احمد» از تصرف گور رضاشاه بیشتر بخوانید »

همه می گن تو اوجه حاج قاسم + صوت

به گزارش مشرق، سید کمال هاشم زاده در متنی نوشت:

با اداء احترام به روح بلند سردار آسمانی، در هنگامه های آغازین گام دوم که برگزیده ی جشنواره ی شعر فجر به زینب سلیمانی، فرزند برومند سردار سپهبد قاسم سلیمانی اهانت می کند، نباید سکوت کرد و با زبان شعر و ترانه باید پاسخ گفت.

اثر مرثیه ی سردار، سروده ای ست پیشکش به زینب سلیمانی، از زبان او و همه ی فرزندان شهیدان سرزمینم به ویژه فرزندان شهیدان مدافع حرم، که با قلم این کمترین و با صدای خواننده ی نوجوان، امیر کهبد کاویانی و آهنگسازی نیما جاویدی با مجوز دفتر موسیقی و سرود صدا و سیما منتشر گردیده است.

امید که قدمی باشد در گستره ی نغمات لالایی های مادرانه و دخترانه ی سرزمینم برای نسل های پیش رو تا بدانند و بخوانند که آرامش و امنیت ایران اسلامی مرهون از جان گذشتگی شهیدان و ایثارگران است و نام حاج قاسم قصه ی دلاوری های ایران زمین بر زبان و جان فرزندان این سرزمین جاودانه بماند.

مرثیه ی سردار

ترانه سرا : سید کمال هاشم زاده
خواننده ی نوجوان : امیرکهبد کاویانی
آهنگساز : نیما جاویدی

مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی‌کند.
فایل آن‌را از اینجا دانلود کنید: audio/mp3

لالا لالا، لالا لالا، لالایی
گل سرخم بگو پس کی میایی

دلم تنگه واسه چشمات بابا جون
واسه اون خنده ی زیبات بابا جون

دلم تنگه برات بابا کجایی
لالا لالا، لالا لالا، لالایی

من و زخم روزای بیقراری
دیگه مُردم از این چشم انتظاری

چقد سخته برام درد جدایی
لالا لالا، لالا لالا، لالایی

بابا قاسم جوابم رو نمی دی ؟
بابا قاسم تو اشکامو ندیدی ؟

بابا قاسم دمشق یا کربلایی ؟
لالا لالا، لالا لالا، لالایی

همه می گن که بابام رو سپیده
دیگه قاسم سلیمانی شهیده

همه می گن که تو سردار مایی
لالا لالا، لالا لالا، لالایی

بابا جونم بابا جونم نگام کن
یه بار دیگه منو بابا صدام کن

همه عکس تو رو تو دست دارن
قدم تو راه تو دارن می ذارن

همه می گن تو اوجه حاج قاسم
به راه افتاده موج حاج قاسم

همه می گن بابا پیش خدایی
لالا لالا، لالا لالا، لالایی

منبع خبر

همه می گن تو اوجه حاج قاسم + صوت بیشتر بخوانید »

۱۰کتاب «راه‌یار» برای دهه فجر

به گزارش مشرق، همزمان با فرارسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی، انتشارات «راه‌یار»، ۱۰عنوان از کتاب‌های مناسب خود برای این ایام را جهت مطالعه معرفی کرد.

بانگ آزادی

هیچ ایرانی نیست که اثری از آثار احمدعلی راغب را نشنیده باشد. نسل دهه شصتی‌ها با آواها و نواهای او بزرگ شده است. از سرود «مدرسه‌ها وا شده»، «بابا خون داد» و «هم‌شاگردی سلام» تا قطعات ارکسترال «بانگ آزادی» و «شهید مطهر» و «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» بگیرید تا تصنیف «خجسته باد این پیروزی » و «ظفر مبارک» و بعدها تا اولین آلبوم موسیقی پاپ بعد از جنگ مثل «رقص گل‌ها» و قطعاتی مثل «گل می‌روید به باغ» و «بیا به امداد ناتوانان» و… . می‌توان گفت راغب، یکی از اصلی‌‎ترین آدم‌هایی است که چیزی به نام «سرود و موسیقی انقلاب» را در سال‌های پس از انقلاب بر سر زبان‌ها انداخت. کتاب «بانگ آزادی» روایت زندگی و فعالیت‌های احمدعلی راغب است که در ۳۹۲صفحه به قلم محسن صفایی‌فرد روایت شده است.

متولد بهمن

اسفندیار قره‌باغی، خواننده ترانه معروف «امریکا ننگ به نیرنگ تو» است که در روزهای نخستین انقلاب، با ورود به مرکز موسیقی صداوسیما، همراه با جمعی از نامداران شعر و موسیقیِ آن روزگار، به خلق قطعات و آثار ماندگار دست می‌زند و مخاطب، با مطالعه «متولد بهمن» و مرور خاطرات او، تاریخ موسیقی انقلاب را نیز بازمی‌خواند.

قره‌باغی که بعدها از طرف منافقین، مورد سوء قصد هم قرار می‌گیرد، در این کتاب ۲۴۰صفحه‌ای که تدوین آن توسط روح‌الله رشیدی، صورت گرفته است، از نحوه اجرای قطعات و سروده‌هایی همچون «دیو چو بیرون رود»، «جنگ جنگ تا پیروزی»، «امریکا ننگ به نیرنگ تو» و… سخن می‌گوید.

برخیزید

این کتاب ۲۰۸صفحه‌ای، اثر دیگر روح‌الله رشیدی درباره بزرگان هنر انقلاب است و خاطرات شفاهی «سیدحمید شاهنگیان» از آهنگسازان و مدیران تأثیرگذار حوزه موسیقی را دربرمی‌گیرد. شاهنگیان از جمله هنرمندانی بود که در واقعه خونین ۱۷شهریور ۱۳۵۷ حضور داشت و از همان زمان، معتقد بود که نباید اجازه داد که این اتفاق مهم تاریخی از سوی رژیم پهلوی به فراموشی سپرده شود. با همین انگیزه بود که به تنهایی و در خفقان آن دوران، سرود ۱۷شهریور را به یاد شهدای این واقعه تولید کرد.

به همین ترتیب، او تنظیم و آهنگسازی بسیاری از سرودهای انقلابی نظیر «برخیزید ای شهیدان راه خدا»، «خمینی ای امام» و… را نیز برعهده داشته است. پس از انقلاب نیز تا سال ۱۳۶۰ از سوی رییس وقت سازمان صداوسیما، مسئولیت امور موسیقی این نهاد را به عهده گرفت و در شرایط ویژه آن دوران، شاهد چالش‌های زیادی در این عرصه بود. فضایی که خاطراتی مهم و شنیدنی دارد که بخش‌هایی از آن، در کتاب «برخیزید» روایت شده است.

آپاراتچی

«جلیل طائفی اسدی» در روزهای بعد از پیروزی انقلاب و دهه۶۰، رنج ساخت فیلم‌های بلند را با ابتدایی‌ترین امکانات به جان خریده و آنها را با زحمت زیادی برای مردم نمایش داده است. مردمی که نه تنها سینما ندیده بودند بلکه حتی داشتن تلویزیون هم برایشان آرزو بوده است. او قصه های انقلاب را به جاهایی برده که مردم آن مناطق، با گذشت چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی، هنوز در جریان بسیاری از وقایع جامعه انقلابی‌شان قرار نداشتند.

این کتاب ۱۴۴صفحه‌ای نیز که توسط روح‌الله رشیدی به نگارش درآمده، دربرگیرنده خاطرات شفاهی این عکاس و فیلمساز انقلابی است.

روز آزادی زن

«هر سال، هفدهم دی، میدان مجسمۀ مشهد شاهد جشن کشف حجاب بود. زنان و مردان موافقِ این سیاست در این روز به منظور تجلیل از اقدام رضاخان، گرد هم می‌آمدند و دسته‌گل‌هایی به پای مجسمۀ او می‌ریختند؛ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ شمسی هم مثل هر سال، همه چیز برای تجلیل از رضاخان آماده بود و زمستان سرد و ساکت شهر، خیال رژیم را از هر مزاحمی آسوده کرده بود، غافل از آنکه بانوان با حجاب مشهدی در این روز آماده برافروختن شعله تظاهراتی بودند که تا آزادی کامل مردان و زنان ایران از استبداد پهلوی فرو ننشست.»

متنی که خواندید بخشی از مقدمه کتاب ۱۸۴صفحه‌ای «روز آزادی زن» درباره قیام بانوان مشهدی در ۱۷ دی ۱۳۵۶ بود که کار تحقیق و تدوین آن برعهده ملیحه بخشی‌نژاد، سمیه ذوقی و ندا ترکمنچه بوده است.

رهبر انقلاب سال ۱۳۸۶ در بیاناتی درباره این واقعه فرمودند «در دی‌ماه ۱۳۵۶، روز هفدهم دی‌ماه در مشهد، یک اجتماع عظیمی، تظاهراتی از زنان مسلمان با شعار «حفظ حجاب» راه افتاد؛ ما آن وقت در تبعید بودیم، خبر آن را شنیدیم که زنان مؤمن و مسلمان و شجاع، چنین حرکتی را به راه انداختند.»

انقلاب رنگ‌ها

این کتاب که به خاطرات شفاهی «علیرضا خالقی»، هنرمند و نقاش پیشکسوت انقلاب اسلامی می‏پردازد، اولین کتاب تاریخ شفاهی در حوزه هنرهای تجسّمی انقلاب اسلامی محسوب می‏شود. «انقلاب رنگ‏ها» در سه فصل و به قلم حسن سلطانی، فعالیت‏های علیرضا خالقی در زمینه خطاطی، نقاشی و تصویربرداری در دوران انقلاب و دفاع مقدس در حزب جمهوری اسلامی و تبلیغات جنگ را روایت کرده است.

انقلاب نقش‌ها

«محمد مُلتجی»، از هنرمندان عرصه تئاتر در سال‌های انقلاب و دفاع مقدس بوده و در این کتاب ۲۴۰صفحه‌ای، خاطرات او از کودکی تا اوایل دهه ۱۳۷۰ روایت شده است. ملتجی، نمونه‏ای از فرزندان انقلاب اسلامی است که شاید بهترین توصیف درباره فعالیت‏ها و تلاش‏های آنها این تعبیر سید مرتضی آوینی باشد که: «فرزندان انقلاب در برابر عرصه‏های تجربه نشده.» نسلی که در مسجد و پای منبر رشد یافته‏اند و به ناگاه خود را در مواجهه با هنرهای نوینی می‏بینند که پیشینه تاریخی چندانی از آنها در ذهن ندارند. ملتجی، خودش گفته است: «انقلاب بود که توقع‏مان را از خودمان برد بالا و دنیای دیگری را پیش چشم‏مان گشود.» حسن سلطانی و مرتضی انصاری‏زاده تحقیق و تدوین «انقلاب نقش‌ها» را برعهده داشته‌اند.

هشت میلی‌متر از انقلاب

محمد اصغرزاده در این کتاب ۱۳۶صفحه‌ای، خاطرات «علی میرقطبی» از فعالان هنری اوایل انقلاب را درباره نحوه‌ ساخت مستند «انقلاب در سبزوار» که با دوربین سوپر هشت میلی‌متری از تمامی اتفاقات راهپیمایی مردم سبزوار علیه رژیم پهلوی فیلم گرفته است، روایت کرده و در آن، روند فیلم‌سازی مستند در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ مرور شده است.

پایان مجسمه

«موسی کیخا»، متولد ۱۳۲۸ شمسی، نویسنده و روزنامه‌نگار اهل کاشان است که پیش از انقلاب، گزارش‌گر مبارزات انقلابی مردم منطقه کاشان و آران و بیدگل بر علیه رژیم ستم‌شاهی بوده و روزنوشت‌های او از اتفاقات سال‌های پایانی عمر رژیم سابق در کاشان، به کوشش هادی لطفی در کتاب «پایان مجسمه» گردآوری و تدوین شده است.

دختر تبریز

این کتاب، خاطرات شفاهی خانم «صدیقه صارمی»، رزمنده، امدادگر، مربی نهضت سوادآموزی و مربی پرورشی فعال تبریزی است که با تدوین «هدی مهدی‌زاد»، فراز و فرود زندگی او را در قبل و بعد از انقلاب اسلامی روایت می‌کند.

صارمی در این کتاب ۲۰۸صفحه‌ای، خاطراتی از مبارزات مردم تبریز در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، همراهی با آیت‌الله شهید مدنی در ستاد نماز جمعه و سردار شهید مهدی باکری در جبهه جنوب ارائه می‌کند و روایت‌های ناگفته‌ای از عملکرد بهیاران و معلمان نهضت سوادآموزی، جهادگران و مربیان پرورشی دهه شصت دارد. در واقع، «دختر تبریز»، یک الگوی موفق و افق روشن برای زنان و دختران امروز ارائه می‌کند.

جهت تهیه این کتاب‌ها، علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانید به فروشگاه‌های پاتوق کتاب سراسر کشور یا واحد فروش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی واقع در میدان انقلاب، خیابان ۱۶آذر، روبروی پورسینا، پلاک ۶۰، حسینیه هنر (۰۲۱۴۲۷۹۵۴۵۴) یا «پاتوق کتاب فردا» bookroom.ir و «من و کتاب» www.manvaketab.ir مراجعه و یا نام کتاب را به شماره ۰۹۱۹۹۰۳۸۲۷۰ پیامک کنید.

منبع خبر

۱۰کتاب «راه‌یار» برای دهه فجر بیشتر بخوانید »