پرونده ویژه پاسدار مدافع امنیت شهید مرتضی ابراهیمی از مهمترین مطالب این شماره است.
به گزارش مشرق، شماره جدید ماهنامه فکه (۲۰۱) منتشر شد.
پرونده ویژه پاسدار مدافع امنیت شهید مرتضی ابراهیمی از مهمترین مطالب این شماره است.
در شماره ۲۰۱ ماهنامه فکه می خوانید:
– پاسدار امنیت… پرونده ویژه پاسدار مدافع امنیت شهید مرتضی ابراهیمی -هم رفیق، هم پسر… مصاحبه با پدر پاسدار مدافع امنیت شهید مرتضی ابراهیمی – شهادت دور نیست… گفتوگو با مادر پاسدار مدافع امنیت شهید مرتضی ابراهیمی – بامعرفت… گفتوگو با زهرا بایرامی همسر پاسدار مدافع امنیت شهید مرتضی ابراهیمی – مجلس در راس امور… بررسی اهمیت حضور پرشور در انتخابات پیش رو – سلاح یا قلم؟… شهید دکتر سیدجواد صباغ به روایت خادمین شهدا فدک – قهرمانان گمنام… روایتی از همسر سرباز شهید علی اوسطی
آثاری با عنوان: #انتظاری که به سر رسید/ طلب ما از عراقی ها/ پاسداشت آزمون های بزرگ یک ملت/ تدافع فرهنگی و … نیز در انی شماره دیده می شود.
مشروح مطالب در سایت و اینستاگرام فکه قابل پیگیری است. @jannatefakkeh www.jannatefakkeh.com
سردار طهرانی مقدم در مصاحبه، بیش از آن که از خود بگویند از یاران شهیدشان گفته بودند و علاقه مند بودند که زحمات رزمندگان گمنام یگان موشکی در تاریخ ثبت و ضبط شود.
به گزارش مشرق، چاپ پنجم کتاب «خط مقدم» روایتی داستانی و مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم است که به دور از تخیل و رویاپردازی های نویسندگی به نگارش درآمده و از مرداد سال ۶۳ تا دی سال ۶۵ را شامل می شود. مقطعی که اتفاقا پر از حادثه و موانع پیچیده است. پر از «نمی توانی ها» و «دیگر نمی شودها»، پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است.»
یک معرفی درباره این کتاب بخوانیم:
چنددقیقه با کتاب «خط مقدم»؛ / ۵۶
مخالفت «امام» با زدن کاخ صدام + سند
خط زندگی حسن طهرانی مقدم پر از حادثه است. پر از بالا پایین های ناگهانی و حساس. پر از موانع پیچیده. پر از «نمی توانی» ها و «دیگر نمی شود»ها. پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است». پر از سنگ هایی که جلوی راهش افتاده و موانعی که جلوی پایش سبز شده. اما همه را گذرانده. هیچ وقت نایستاده و توقف نکرده است.
هیچ وقت «شیبَش» منفی نشده و هیچ وقت برای بالارفتن بر روی خط های دیگر سوار نشده. همین ها بوده که خدا هم انگار به خط زندگی اش برکت داده. هرچه به انتها نزدیک تر شده تابع زندگی اش نمایی تر شده و آخر خطش مثل موشک اوج گرفته و بالا رفته. آن قدر بالا که بیشترخط ها به گَردش نمی رسند. خط هایی که مثل زندگی های ما درگیر «محور افقی» شده اند و با «محور عمودی» قهرند.
این کتاب برشی است مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم به دور از تخیل و رویاپردازی های نویسندگی. از مرداد سال ۶۳ تا دی ماه سال ۶۵. مقطعی که اتفاقا پر است از حادثه و موانعپیچیده. پر از «نمی توانی» ها و «دیگرنمی شود»ها. پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است».
اولین گام های پژوهشی این اثر، پیش از انتشار در سال ۱۳۸۴ و با تشویق و حمایت های سردار شهید حسن طهرانی مقدم بوده است. آن زمان هدف جمع آوری خاطرات و مستندات دوران دفاع موشکی بود.
سردار طهرانی مقدم در مصاحبه، بیش از آن که از خود بگویند از یاران شهیدشان گفته بودند و علاقه مند بودند که زحمات رزمندگان گمنام یگان موشکی در تاریخ ثبت و ضبط شود و تاکید می کردند که این شهدا را برای مردم الگو کنید.
برای نگارش این کتاب با بیش از ۵۰ نفر مصاحبه های عمیق و مفصلی صورت گرفته که در مواردی برای تکمیل و رفع تناقضات و ابهامات، مصاحبه با برخی افراد بیش از ۲۰ بار تکرار شده است.
برشی از کتاب: در این دو سال و اندی که سنگ بنای توپخانه را گذاشته بود، تلاش کرده بود تا توپخانه بتواند گوشهای از بار جنگ را به دوش بکشد. حالا که گوشهای از بار جنگ به دوش آن بود نمیتوانست نسبت به ادامه کارش بیتفاوت باشد. اگر میخواست در مدتی که نیست کار توپخانه لنگ نشود، هرطور شده نباید شفیعزاده را از آن جدا میکرد. – حاجیزاده چه طوره؟ – کدوم حاجیزاده؟ – امیر. رئیس ستادمون رو میگم . آقا رحیم کمی فکر کرد و گفت: – آره میشناسمش. به نظر پسر خوبیه. ان شاءالله که از پسش بربیاد. کار سختیه که باید کاملا محرمانه انجام بشه. آقا رحیم ادامه داد: – راستی به نظرت اسم گروه چی باشه؟ حسنآقا همینطور که فکر میکرد، گفت: – هرچی شمابگین، آقارحیم . هم زمان آقا رحیم هم شروع کرد به فکر کردن. چند اسم را روی کاغذی که جلویش بود نوشت و خط زد. عاقبت انگار یکی توجهش را جلب کرد. – "حدید" خوبه؟ – آره. به نظرم خوبه. – پس همین جا تشکیل "گروه حدید توپخانه سپاه" رو اعلام میکنم.
چاپ پنجم کتاب خط مقدم؛ روایتی مستند از تشکیل یگان موشکی ایران با محوریت زندگی شهید طهرانی مقدم به کوشش فائضه غفار حدادی در قطع رقعی و ۵۲۸ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشرشده است.
علاقمندان جهت تهیۀ این کتاب می توانند از طریق سایت manvaketab.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانۀ پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ آن را با پست رایگان دریافت نمایند.
نزدیک به یک ماه از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، میگذرد. اما این داغ بر دل مردم هنوز تازه است.
به گزارش مشرق، نزدیک به یک ماه از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، میگذرد. اما این داغ بر دل مردم هنوز تازه است. این را از رخت سیاه بر تن مردم و عکس حاج قاسم بر دیوارهای ساختمانها و مغازههای شهر میتوان فهمید. کافی است با مردم صحبت کنید تا بفهمید شهادت حاج قاسم اتفاقی نیست که به راحتی بتوانند فراموش کرد. حالا ما میان مردم رفتیم. مردمی که هنوز عکس حاج قاسم سر در محل زندگی و کسبوکارشان است.
مردم از ما توقع دارند در خیابان فردوسی تعداد مغازههایی که هنوز عکس سردار را پشت شیشههایشان نگه داشتهاند یکی، دو تا نیست. سراغ کتاب فروشی دور میدان میرویم. رضا سیمیاری، صاحب مغازه میگوید: «کار ما فرهنگسازی است. زنده نگه داشتن یاد شهدا هم یک نوع فرهنگسازی است. خیال هم نداریم به این زودیها قاب مغازه را از تصویر سردار سلیمانی خالی کنیم.» او ادامه میدهد: «وقتی همه مردم به نوعی عزاداری خودشان را در از دست دادن شهید سلیمانی ابراز میکنند، مردم از ما نوع دیگری توقع دارند. به همین خاطر تصمیم داریم بهزودی برای زنده نگهداشتن این اسطوره ملی در کتاب فروشی اقداماتی انجام دهیم.»
بنری از طرف بساطیهای امام حسین در میدان امام حسین(ع) یکی از بنرهایی که دیده میشود از طرف بساطیهای این میدان است. بساطیهایی که خیلیها فکرش را نمیکردند، پول روی هم بگذارند و برای شهادت حاج قاسم از طرف خود یک بنر تسلیت در این خیابان نصب کنند. روی بنر نوشته شده: «مالک اشتر علی، آسمانی شدنت مبارک، از طرف بساطیهای میدان امام حسین (ع)» با یکی از آنها صحبت میکنیم، میگوید: «چرا کسی از ما توقع نداشت. اتفاقاً شهدا به افرادی مثل ما لطف زیادی داشتند.» یکی دیگر از کاسبان میدان امام حسین(ع) که مغازه گیوهفروشی دارد هم عکسی از سردار سلیمانی روی شیشه مغازهاش نصب کرده است. میگوید: « عشق حاج قاسم در خون همه ماست.» کاسبی هم که عکسی پشت مغازهاش نگذاشته، دلیل این نیست که مثل ما عاشق شهید حاج قاسم سلیمانی نیست.» او ادامه میدهد: «روز تشییع پیکر سردار سلیمانی از خیابان آیت تا میدان آزادی غلغله بود. جلوی مغازه من یکی از جاهایی بود که جای سوزن انداختن نبود. پیش خودم میگفتم این جماعت از کجا آمدهاند؟ چقدر عشق در دلشان است که در این ازدحام باز هم میآیند.»
عزیزم را از دست دادم تاکسیاش در میدان هفت تیر معروف است. عکس سردار سلیمانی، شهید حججی و چند شهید دیگر روی شیشه پشت ماشینش چسبانده. هنوز لباس سیاه را از تنش در نیاورده است. مسافرها هم دیگر او را میشناسند. از روزی که حاج قاسم به شهادت رسیده است کمتر میخندد. خودش میگوید: «انگار یکی از عزیزانم را از دست دادهام.» او ادامه میدهد: « ۵ یا ۶سال در منطقه جنگی بودم. سردار سلیمانی را هم دیده بودم. نمیتوانم بگویم چقدر انسان خوبی بود. فکر نمیکنم انسانی مثل او دیگر زاده شود.» او ادعا میکند از روزی که سردار به شهادت رسیده است مریض شده است. او میگوید: «هنوز هم مریض هستم چون واقعاً دوستش داشتم.»
سه بار ختم قرآن به نیت حاج قاسم تک و توک راضی شدهاند بعد از گذشت سه هفته عکس شهید حاج قاسم سلیمانی را از سر در مغازههایشان بردارند. فرقی نمیکند پیر و جوان حس میکنند آرامش امروزشان را مدیون این شهید هستند. حالا با گذاشتن عکس او میخواهند دینشان را ادا کنند و یکصدا بگویند حاج قاسم سلیمانی در دل ما زنده است. به مسجد ثارالله در محله نارمک میرویم. مکانی که میدانیم سومین ختم قرآن را برای سردار سلیمانی برگزار کردهاند. عکس شهید بر در و دیوار مسجد نقش بسته است. خادم مسجد میگوید: «این هفته سومین ختم قرآن را برای حاج قاسم برگزار کردیم. تنها کاری است که از دستمان برمی آید. هفته اول مردم آنقدر از این مراسم استقبال کردند که ما باز هم ادامه دادیم. هفتهای یک ختم قرآن همراه با مردم میگیریم. حدود ۱۰۰نفر در این ختم قرآن شرکت میکنند.» او ادامه میدهد: «تا هفته اول هر شب مراسم عزاداری برگزار میشد اما مردم اصرار داشتند این مراسم را ادامه بدهیم. حالا هر پنجشنبه شب مراسم یادبود سردار سلیمانی را برگزار میکنیم. باورتان نمیشود بیشترین افرادی که در این یادبود شرکت میکنند جوانها هستند.»
صحبت از حاج قاسم و انتقام سخت قهوهخانهاش در خیابان دماوند است. داخل مغازه چند عکس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی کنار عکس حضرت آیتالله خامنهای نقش بسته است. چند عکس هم پشت شیشه خودنمایی میکند. حاج رحیم، صاحب قهوهخانه است. از او میپرسیم چرا عکس حاج قاسم را به دیوار مغازهاش دارد. او میگوید: «بعد از شهادت حاج قاسم چند روزی مغازه را تعطیل کردم. دل و دماغ کار کردن نداشتم. بعد از آن تنها کاری که میتوانستم برای زنده نگه داشتن یاد او انجام بدهم گذاشتن عکسش در قهوهخانه بود.» حاج رحیم به افرادی که داخل مغازهاش نشستهاند اشاره میکند و میگوید: « خیلیها فکر میکنند این جوانها چون اهل قهوهخانه هستند محبتشان به شهدا هم کم است. اما من خودم به چشم خودم دیدم تا مدتها در این قهوهخانه و بین جوانها صحبت از حاج قاسم و انتقام سخت بود.» او میگوید: « افرادی مثل حاج قاسم لطف زیادی به این مملکت کردهاند و حیف بود که به این زودی از بین ما بروند. اما تکتک ما میتوانیم یک حاج قاسم باشیم.»
زمانش رسیده که اطلاعات و مستندات مربوط به سردار سلیمانی بازتولید و در قالبهای جذاب و تاثیرگذار همچون فیلم مستند در دسترس عموم قرار بگیرد.
به گزارش مشرق، موتورهای جستوجو و هشتگهای فضای مجازی در ۲۰ روز گذشته، یک کلید واژه ثابت را دنبال کردهاند: قاسم سلیمانی. بر اساس اعلام کانال تلگرافی وابسته به دانشگاه تهران در کنار بسیاری واژههای مرتبط با این روزها، تا همین دیروز سردار سلیمانی، حاج قاسم و کلیدواژههای مربوط به سردار حاج قاسم سلیمانی همچنان در صدر جستوجوهای کاربران فضای اینترنت قرار داشته است و این یعنی خیل مشتاقان و مخاطبان بالقوهای که میخواهند سردار سلیمانی را بیشتر بشناسند، دربارهاش اطلاعات کاملتری داشته باشند، عکسها و تصاویر متنوعتری از او ببینند و در مجموع به دنبال مستنداتی درباره این سردار ملی هستند. همه اینها یعنی زمانش رسیده که اطلاعات و مستندات مربوط به سردار سلیمانی بازتولید و در قالبهای جذاب و تاثیرگذار همچون فیلم مستند در دسترس عموم قرار بگیرد. بدون تردید مستندسازی درباره سردار حاج قاسم سلیمانی اتفاقی است که دیر یا زود به انجام خواهد رسید، اما درباره ضرورتهای آن، جنس و شیوه مواجهه با چنین مستندهایی و آفتهای احتمالی مستندسازی درباره حاج قاسم با چند مستندساز گفتوگو کردهایم.
مهدی نقویان: به هر شیوه که میتوان باید مستند ساخت خارج از دید مهمترین تولید در کارنامه حرفهای مهدی نقویان محسوب میشود و او مستندسازی است که کارهایش را با مستندسازی درباره شهدای دفاع مقدس و فتنه ۸۸ آغاز کرده است. با چنین پشتوانهای نقویان معتقد است درباره سردار سلیمانی دو شیوه مستندسازی میتواند همزمان و به موازات هم اتفاق بیفتد؛ یکی فیلمهای مستندی که به سرعت و برای پاسخگویی به نیاز روز مخاطبان ساخته میشوند و نیز آثار فاخر و ارزشمندی که در فاصله زمانی طولانیتر تولید شوند. نقویان این هر دو را ضروری میداند و معتقد است آنقدر درباره این سردار ملی اطلاعات و تصویر وجود دارد که برای مستندسازی دربارهاش هیچ نیازی نمیماند جز عزم و اراده فیلمسازان. برای این فیلمساز، سردار سلیمانی سردار بزرگی است که میتوان از زوایای مختلف دربارهاش فیلم مستند ساخت و ابعاد متنوع وجودی او را به نمایش گذاشت. نقویان معتقد است از سبک زندگی و نوع ارتباط این سردار با خانواده، همکاران و دوستان تا ویژگیهای نظامی و قابلیتهای او به عنوان فرمانده میتواند دستمایه تولید فیلمهای مستند قرار بگیرد. این تنوع از نگاه نقویان بدین معناست که هر چقدر بشود باید درباره سردار سلیمانی فیلم ساخت و حتما تماشای چنین آثاری برای مخاطبان جذاب خواهد بود، چرا که خیل عظیمی از علاقهمندان به ایشان مشتاق تماشای فیلمهای مستندی هستند که سردارشان را به آنها بهتر و بیشتر معرفی کند. فیلم مستند یکی از گونههایی است که نقویان به آن اشاره میکند و تاکید دارد میتوان درباره سردار سلیمانی آثار سینمایی و نیز تلویزیونی ساخت. شاید به عبارتی و بر اساس آنچه نقویان میگوید، آنچه امروز در فضای مجازی درباره شهید سلیمانی منتشر میشود قدم اول است و قدمهای بعدی میتواند ساخت فیلم مستند، فیلم سینمایی و در نهایت سریال تلویزیونی باشد. بر اساس آنچه نقویان توضیح میدهد، اقداماتی برای ساخت مستند درباره سردار سلیمانی در دست انجام است و برنامهریزیهایی دارد صورت میگیرد. این مستندساز به گپ و گفتهای خودمانی با مستندسازان اشاره میکند و اینکه بسیاری از آنها مشتاق به تولید فیلم مستند درباره سردار سلیمانی هستند. میثم صبوحی: مراقب تصویر غیر واقعی عملیات نظامی در فلوجه، نقطه تلاقی حضور سردار قاسم سلیمانی بود با میثم صبوحی. این مستندساز اگرچه بیشتر از این فرصت آشنایی نزدیک و بیواسطه با سردار را به دست نیاورده، درباره مستندسازی از زندگی و شخصیت شهید سلیمانی به یکی دو آفت جدی اشاره میکند: یکی اینکه وقتی چنین شخصیتی با چنین وجوه و ابعادی، موضوع ساختن فیلم مستند میشود، خیل مشتاقان مستندسازی وارد میدان میشوند و چه بسا آنها که کمتر تجربه دارند و کمتر آموختهاند بر اثر همین اشتیاق، فیلمهایی بسازند که به اندازه کافی از چنین سوژهای بهرهمند نشده باشد و چه بسا به آن لطمه وارد کند. یکی دیگر از آفتهایی که این فیلمساز مواجهه با آن را محتمل میداند، ساخت انبوه فیلمهای مشابه و تکراری درباره سردار است. صبوحی میگوید: وقتی موضوعی مانند زندگی و شخصیت سردار سلیمانی، برای مستندسازی در اختیار است و عکسهای ویدئوهای آرشیوی متعدد، این احتمال وجود دارد که انبوهی از فیلمهای ساخته شده از تصاویر آرشیوی عرضه شوند که از ظرافتهای مستندسازی و روایتگری مستند بیبهره باشند. البته که این مستندساز میداند، نمیشود به خیل انبوه هنرمندان مشتاق گفت، دست نگهدارند و فیلم نسازند؛ اما لازم است چند فیلم مستند ارزشمند، نمونه و باکیفیت تولید شود که بعد از آن هر فیلمسازی وارد این گود نشود و نتواند هر فیلمی با هر کیفیتی بسازد. صبوحی، تهیهکنندگان فیلم مستند، سیاستگذاران و سرمایهگذاران را به ساخت چنین فیلمهایی دعوت میکند و معتقد است تنها راهکار این مسأله ایجابی است و نه سلبی. صبوحی در نهایت به یک آفت دیگر اشاره میکند و آن نمایش تصویر غیرواقعی و ناملموس از قهرمانی است که مردم مشتاق آشنایی و الگوپذیری از او هستند. این مستندساز میگوید: حاج قاسم یک قهرمان ملی است. نوع مواجهه با او، نشان دادن زندگی و گذشتهاش نباید به صورتی باشد که گویی برای این قهرمانی هیچ تلاشی نکرده و از روز آغاز قهرمان بوده است. تحقیق، پژوهش، بررسی و دریافت تصویر جامع و کامل از سردار سلیمانی و ارائه تصویری قابل پذیرش، جذاب و دیدنی از او، نکاتی است که صبوحی بر آنها تاکید دارد و جزو اولویتهای مستندسازی درباره یک سردار ملی بر میشمارد. مصطفی شوقی: هر مستندی درباره سردار دیدنی خواهد بود مهمترین مستندی که مصطفی شوقی کارگردانی کرده، شورش علیه سازندگی است که قصهها و ماجراهایی از سر گذرانده تا به اکران رسیده است. شوقی که شاید مستندساز سیاسی محسوب شود، مستندسازی درباره سردار سلیمانی را یک ضرورت میداند و خبر میدهد اقداماتی در این زمینه آغاز شده اما ترجیح میدهد اطلاعرسانی درباره این فیلمها را به تهیهکنندگانشان بسپارد. شوقی به حجم وسیعی از تصاویر و ویدئوهایی اشاره میکند که روزی نیست در شبکههای اجتماعی با آنها روبهرو نشود و آنها را بینظیر و الهامبخش توصیف میکند. از نگاه این مستندساز این فیلمها در وهله اول حیرت میآفرینند و بعد مخاطب را به اندیشه و تفکر وا میدارند اما این مستندساز است که میتواند به این همه اطلاعات و تصاویر و ویدئوهای موجود از سردار سلیمانی، وحدت و انسجام ببخشد و از دل آنها روایت بسازد. به اعتقاد او زیادهروی در انتشار چنین تصاویری باعث اشباع مخاطبان میشود و از آنچه سردار سلیمانی در معرکههای بسیاری حضور داشته، ماموریتهای محرمانه را فرماندهی میکرده، این قابلیت وجود دارد که در طول زمان دربارهاش فیلم مستند ساخته شود. شوقی میگوید: سردار سلیمانی سهم قابل تحسینی در اقتدار و قدرت کشورمان داشته، چه کسی همچون او به این اندازه مورد توجه جهانیان بوده و چه کسی به اندازه او با تروریسیم مبارزه کرده است؛ بنابراین لازم است ابعاد مختلف زندگی این سردار نظم بگیرد، به روایت درآید و تحلیل شود. شوقی به تازگی داغ شهادت سردار سلیمانی اشاره میکند و اینکه در امتداد سوگ از دست دادنش باید به حضور موثر حاج قاسم سلیمانی در جهان توجه کرد؛ از اندونزی تا ونزوئلا و افغانستان و … و تاثیرش بر زندگی مردم کشورهایی که با مسأله امپریالیسم درگیر هستند. سردار حاج قاسم سلیمانی بر اساس توضیح مصطفی شوقی، صرفا یک سردار ایرانی نیست. او امید مستضعفان جهان بوده و صادرکننده گفتمان انقلاب اسلامی ایران؛ بنابراین باید درباره اینکه سردار سلیمانی دقیقا چه کسی بوده و چه کارها کرده، فیلمهای مستند ساخته شود تا مردم او را خوب بشناسند. تجربه به شوقی آموخته یک فیلم مستند اگر درباره رویداد یا شخصیتی جذاب باشد بدون شک نظر مخاطبان را جلب خواهد کرد و برای هر فیلمسازی جذاب خواهد بود که درباره سردار دلها مستند بسازد و به جذب حداکثری مخاطب مطمئن باشد. در عین حال شوقی تاکید دارد هر چه درباره این سردار، فیلم مستند ساخته شود، زیاد نیست و شناساندن او از طریق فیلم مستند یک ضرورت است. آنچه در نهایت این مستندساز بر آن تاکید دارد ماهیت و معنای وجودی سردار قاسم سلیمانی است که با معنا و مفهوم مستند در تناسب است و آن چیزی نیست جز حقیقت. شوقی میگوید: قاسم سلیمانی یک حقیقت است که باید روایت شود. آنچه سردار در عراق، سوریه، لبنان و … انجام داده، در سالهای پایانی زندگیاش از او یک اسطوره زنده ساخته بود و شهادتش پیوندی بود با حقیقت که میتواند در تعداد زیادی اثر مستند برای همیشه جاودانه شود. تشییع پیکر سردار سلیمانی که از نگاه مصطفی شوقی سرشار بود از حقیقتهای بسیار درباره عاشقان سردار سلیمانی از نسلها و گروههای مختلف نیز حتی میتواند روایتی باشد برای یک فیلم مستند و این مستندساز تاکید دارد بر توجه به تک تک زوایای وجودی سردار شهید و مستندسازی درباره آنها که تمامش دیدنی خواهند شد.
اگرچه گاهی دیده شده که جشنواره از این هدف دور شده، اما همچنان حضور فیلمهایی با مضمون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، به نسبت در این جشنواره پررنگ است.
به گزارش مشرق، جشنواره فجر هم مانند همه رویدادهای سینمایی سراسر دنیا، از ابتدا برای سیاستگذاری تولید آثار سینمایی به وجود آمده است. اگرچه گاهی دیده شده که جشنواره از این هدف دور شده، اما همچنان حضور فیلمهایی با مضمون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، به نسبت در این جشنواره پررنگ است. امسال هم در دو بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو»، چهار فیلم با این موضوعات ساخته شده که در گزارش پیش رو به آنها میپردازیم.
آبادان یازده ۶۰ مهرداد خوشبخت
«آبادان یازده ۶۰»، یکی از محصولات سازمان هنری-رسانهای اوج در جشنواره فجر امسال است. این فیلم به محاصره شهر آبادان و شکست آن در اوایل جنگ تحمیلی میپردازد، اما از زاویه دید متفاوتی این ماجرا را روایت کرده است. گفته شده «آبادان یازده ۶۰» درباره اتفاقاتی است که در آن روزهای بحرانی، در رادیو نفت ملی آبادان میافتاد. شخصیتهای اصلی فیلم هم ظاهراً کارکنان رادیو آبادان هستند. گفته میشود روایت فیلم از جنگ تحمیلی، چندان مستقیم نیست و بیشتر پشت جبهه را به تصویر میکشد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: مردم غیور آبادان… شهر در آستانه سقوط قرار گرفته است! بازیگر نقش اصلی این فیلم، علیرضا کمالی است و حسن معجونی، ویدا جوان، شبنم گودرزی، حمیدرضا محمدی و نادر سلیمانی نیز از دیگر چهرههای این فیلم هستند. مهرداد خوشبخت کارگردان فیلم، خود متولد آبادان است و فیلم سازی را هم در استان خوزستان آغاز کرده. او «آبادان یازده ۶۰» را ادای دینی به همشهریهایش دانسته است. خوشبخت البته پیشتر هم در سینمای مقاومت، کار کرده و تدوینگر «به وقت شام» اثر ابراهیم حاتمیکیا بوده است. او کارگردان یک فیلم به نام «صدای پای من» نیز بوده که به طور ضمنی، به موضوع دفاع مقدس میپردازد.
درخت گردو محمدحسین مهدویان
«درخت گردو» شاخصترین فیلم جشنواره است که به دفاع مقدس مربوط میشود. محمدحسین مهدویان در پنجمین فیلم خود، به سراغ بمباران شیمیایی سردشت رفته است. خلاصه داستان رسمی این فیلم منتشر نشده، اما گفته میشود داستان فیلم برگرفته از اتفاقاتی واقعی است. طبق اخباری که به تازگی از «درخت گردو» منتشر شده، داستان فیلم در سه دهه ۶۰، ۸۰ و ۹۰ میگذرد. پیمان معادی بازیگر نقش اصلی فیلم است که در پوستر فیلم نیز حضور دارد و مشخص است نقش شخصیتی را بازی میکند که در این واقعه، شیمیایی شده است. گفته میشود نقشآفرینی معادی در این فیلم فوقالعاده بوده و از شانسهای اصلی کسب سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد است. مینا ساداتی و مینو شریفی دیگر بازیگران اصلی فیلم هستند و مهران مدیری نیز نقشی نسبتاً کوتاه در این فیلم دارد. محمدحسین مهدویان با وجود آن که در دهه ۹۰، فیلم سازی حرفهای را آغاز کرده، اما کارنامهای پربار در زمینه آثار دفاع مقدسی دارد. او پیشتر درمستند سریالی «آخرین روزهای زمستان» به شهید حسن باقری، در فیلم «ایستاده در غبار»به سردار احمد متوسلیان و در دو قسمت تریلر سیاسی «ماجرای نیمروز» به مبارزه نیروهای انقلابی با سازمان منافقین پرداخته است.
روز صفر سعید ملکان
یک تریلر اکشن، درباره دستگیری عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی «جندالشیطان»، اولین تجربه سینمایی سعید ملکان است. فیلم «روز صفر» در سکوت نسبی خبری ساخته شده و خلاصه داستان رسمی از این فیلم منتشر نشده است. «روز صفر» در ایران، چند کشور همسایه و همچنین آلمان فیلم برداری شده و اگرچه هنوز تولید آن به پایان نرسیده، اما گفته میشود به جشنواره فجر خواهد رسید. امیر جدیدی در نقش یک مأمور اطلاعاتی و ساعد سهیلی در نقش «عبدالمالک ریگی»، بازیگران اصلی فیلم هستند. چند بازیگر تئاتر و شماری بازیگر خارجی نیز در نقشهای فرعی این اثر جلوی دوربین رفتهاند. سعید ملکان به همراه بهرام توکلی، همکار سالهای اخیر خود، فیلم نامه این اثر را نوشته و خودش تهیهکنندگی آن را هم برعهده داشته است. گفته میشود «روز صفر» اثر باکیفیت و خوشساختی از آب درآمده و میتواند از غافلگیریهای جشنواره امسال فجر باشد. این فیلم در هر دو بخش «نگاه نو» و «سودای سیمرغ» حاضر است. سعید ملکان که در ابتدا سینما را با چهرهپردازی آغاز کرده، در سالهای اخیر تهیهکنندگی یکی دو فیلم دفاع مقدسی از جمله «ویلاییها» و «تنگه ابوقریب» را بر عهده داشته و اکنون در حال پشت سر گذاشتن اولین تجربه کارگردانی خود است.
لباس شخصی امیرعباس ربیعی
احتمالاً سیاسیترین فیلم جشنواره امسال فجر، «لباس شخصی» اولین اثر فیلم ساز جوانی به نام امیرعباس ربیعی است. این فیلم به فعالیتهای حزب توده در اوایل انقلاب اسلامی میپردازد و نورالدین کیانوری و احسان طبری دو شخصیت شناختهشده این حزب را به تصویر کشیده است. در خلاصه داستان رسمی «لباس شخصی» آمده است: بهترین حربه برای ضربه، دوستی است. چون پیچیدگی در سادگی اوست. به لباس شخصیها بیشتر شک کن! گفته میشود فیلم ماجرایی جاسوسی-معمایی را روایت میکند و از نظر کیفی نیز قابل قبول است. در روزهای اخیر ویدئویی از این فیلم منتشر شده که نشان میدهد بخشی از داستان، به بحث جنجالی احتمال وجود شکنجه در زندانها میپردازد. بازیگران اصلی «لباس شخصی» همگی از تئاتر آمدهاند و چهره شناختهشدهای میان آنها نیست. امیرعباس ربیعی کارگردان «لباس شخصی»، پیشتر چند فیلم کوتاه از جمله «بعد از ظهر»، «ماه در خانه» و «ولد»را ساخته است. این فیلم که در بخش «نگاه نو» ویژه کارگردانان اول پذیرفته شده و به بخش اصلی راه نیافته، میتواند برای کسب دو سیمرغ بلورین بهترین فیلم و کارگردانی در این بخش رقابت کند. «لباس شخصی» محصول سازمان هنری-رسانهای اوج است.