اخبار

۵ ویژگی سردار سلیمانی از نگاه رهبر انقلاب

علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، ضمن تشریح شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور، بر اهمیت توجه به تداوم فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان وظیفۀ مهم دستگاه های فرهنگی تاکید کرد.

به گزارش مشرق، هفتمین نشست شورای هماهنگی امور ایثارگران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با حضور محمدرضا سوقندی، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور ایثارگران، علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، اسماعیل شفاعی، معاون امور مالی و اداری نهاد، محمد هادی ناصری طاهری، مدیرکل روابط عمومی و امور بین‌الملل نهاد و سرپرست اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان تهران، مهدی صباغ، مدیرکل منابع انسانی و پشتیبانی نهاد، به همراه نمایندگانی از دستگاه‌های تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کتابخانه مرکزی پارک‌شهر برگزار شد.

۵ ویژگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از نگاه رهبر معظم انقلاب

علیرضا مختارپور در این نشست درباره شرایط متفاوت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور نسبت به گذشته، طی سخنانی گفت: تفاوت شرایط فعلی کشور با شرایط سال‌های قبل کاملا مشخص است. این دوره جدید ویژگی‌هایی دارد که برای همه نیروهای انقلابی و ارزشی قابل تأمل است که می‌شود آن را در یک جمله خلاصه کرد که «امروز با مصاف مستقیم حق و باطل» روبه‌رو هستیم. یعنی دیگر حتی نبرد و جنگ نیابتی در کار نیست و مستقیما استکبار علیه فرمانده شجاع و مخلص انقلاب اسلامی دست به حمله نظامی ‌می‌زند، او را ترور می‌کند و به گردن می‌گیرد و در مقابل هم انقلاب اسلامی در دفاع از خودش مستقیما عمل می‌کند و نه به صورت نیابتی.

وی با اشاره به ویژگی‌های سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، از نگاه مقام معظم رهبری و درس‌های نهفته در آن، گفت: رهبری پنج ویژگی را به طور خلاصه برای این شهید مطرح کردند و در ادامه هشدار دادند که مراقب باشید در این زمینه تحریف صورت نگیرد. ویژگی اول ایشان «تدبیر» شهید سلیمانی بود که او را اهل تدبیر، فکر، محاسبه و دقت در اندیشه دانستند. ویژگی دوم «عمل» ایشان بود که در مرحله تدبیر متوقف می‌ماندند و اهل اقدام بودند. ویژگی سوم «شجاعت» بود؛ میان اقدامات انواعی وجود دارد که اقدامات ایشان دارای ویژگی شجاعت بود. ویژگی چهارم «اخلاص» بود که تدبیر، عمل و شجاعت ایشان تماما همراه با اخلاص بود و ویژگی پنجم این بود که تمام این چهار عامل قبلی در حوزه «انقلاب و انقلابی‌گری» خلاصه می‌شد.

این روزها، روز امتحان است و تردید در آن جایی ندارد

مختارپور تصریح کرد: این روزهای کشور و انقلاب ما بسیار مهم است؛ چراکه امروز، روز امتحان است. ویژگی این روز این است که اگر در روز واقعه هر انسانی با هر تحلیل و توجیحی به وظیفه خود عمل نکند و حتی اگر بعد از آن روز به وظیفه‌اش عمل کند، آن عمل و اقدام تأثیر زیادی نخواهد داشت. مقام معظم رهبری در این باره نمونه‌ای مطرح کردند که زمان واقعه عاشورا عده‌ای از مردم، به خصوص خواص، تردید کردند. حادثه که تمام شد برخی از این خواص فهمیدند که چه اشتباه بزرگی کردند و اقداماتی از جمله قیام توابین صورت گرفت، اما کارهای آنها دیگر اثر نداشت، چرا که آن واقعه دیگر رخ داده بود و آن ضربه به پیکر اسلام خورده بود، هرچند که خداوند با آن واقعه حیات و دوام اسلام را تضمین کرد، ولی بالاخره تردید آنها قابل جبران نبود و نشد.

دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور ادامه داد: آن نکته مهمی که استکبار را به این نتیجه رساند که باید به صورت مستقیم وارد میدان شود، تنها مسئله مصاف نظامی، سیاسی و اقتصادی نبود، بلکه عمده آن مسئله فرهنگی بود. موضوعی که مقام معظم رهبری نیز خودشان تشریح کرده‌اند؛ به طوری که از اواخر دوران دفاع مقدس، یک جریانی شروع شد که بعدها در سخنان رهبری به تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی نامگذاری شد. یعنی به اخلاق، فرهنگ و دین جامعه از طریق ماهواره‌ها، فضای مجازی، برخی مطبوعات داخلی، کتاب‌ها، فیلم‌ها و آرام آرام هجوم همه جانبه‌ای صورت گرفت و این تصور را برای استکبار و حتی برخی از تحلیل‌گران ناآگاه داخلی پیش آورد که نسل جدیدی که انقلاب را برعهده می‌گیرد، به هیچ کدام از این ارزش‌ها و اصول انقلاب اسلامی یا اعتقاد ندارد و یا اگر اعتقاد دارد، پای آن نمی‌ایستد.

مختارپور افزود: جوانانی در دهه سوم و چهارم انقلاب بالیده و رشد کرده بودند که نه دوران پیش از انقلاب را دیده بودند، نه حضرت امام خمینی(ره) را دیده بودند و نه دوران دفاع مقدس را دیده بودند و در بحث‌های مختلف روشنفکری و مسائل مختلف فکری و هجمه‌های فرهنگی دشمن و تمسخر اسوه‌های ایثار و شهادت در ماهواره‌ها، فیلم‌ها، فضای مجازی و کتاب‌ها، چشم باز کرده بودند. بنابر این زمانی که مستکبران وارد حوزه حمله نظامی شدند و از داعش دست ساخته استکبار شروع کردند بخش‌هایی از جهان اسلام را تصرف کردند، امید داشتند که همه مرزهای جهان اسلام را در اختیار بگیرند و تصویر اسلام را هم در نگاه ملت‌های مختلف تخریب کنند. یعنی به عبارت دیگر هم اسلام را بد نام کنند و هم زیرساخت‌های جهان اسلام را نابود کنند.

وی با اشاره به هزینه‌ها و تبلیغات گسترده دشمن برای رسیدن به این اهداف، عنوان کرد: در این میان ناگهان دیدند که گروهی از جوانان مانند شهید حججی به میدان آمدند؛ جوانانی که نه فقط از کشور ما، بلکه از افغانستان، عراق و پاکستان در قالب لشکر زینبیون، فاطمیون برای دفاع از اسلام و انقلاب به میدان آمدند. آن هم در شرایطی که دشمن قصد اختلاف افکنی میان ما و کشورهای همسایه مانند افغانستان را داشت. اما با این وجود دشمن متوجه شد که تمام این برنامه‌ها و هزینه‌ها نقش بر آب شد.

نا امیدی دشمن از میدان های مختلف مبارزه با انقلاب و رو آوردن به جنگ رو در رو

علیرضا مختارپور تأکید کرد: تصور من بر این است که یکی از انگیزه‌ها و ریشه‌های مستقیم به میدان آمدن استکبار را همین موضوع است که آنها دیگر از همه چیز نا امید شدند. آنها با تحریم اقتصادی تصور می‌کردند که کار ایران تمام می‌شود و از تمام اصول خود دست بر می‌دارد، اما نشد؛ گفتند از نظر سیاسی اختلافات را به جایی می‌رسانیم که دیگر برادر برادر را قبول نکند، باز هم به نتیجه نرسیدند. گفتند از نظر فرهنگی این همه کار کردیم و دیگر امیدی نیست، اما باز هم نشد؛ بر این اساس می‌توان این گونه برداشت کرد که یکی از انگیزه‌های آنها برای ورود مستقیم به میدان همین بود که در ادامه دیدیم که چه نتیجه‌ای داد و هیچ کس تصور نمی‌کرد که چنین فضای حماسه و اتحادی در کشور ایجاد شود.

دبیرکل نهاد با اشاره به ماجرای تلخ سقوط هواپیمای اوکراینی در کشور، گفت: قطعا مطمئن باشید که از این پس توطئه‌های مختلف و پیچیده فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی صورت خواهد گرفت برای اینکه این دستاورد را از نظام بگیرند که نمونه آن را در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی می‌توان دید. ما اگر خطایی داریم مربوط به خودمان می‌شود و کشوری مثل آمریکا که هواپیمای مسافربری را می‌زند و بعد به فرمانده ناو خود مدال شجاعت می‌دهد و کشورهایی که همچنان پس از گذشت سال ها حاضر به قبول این موضوع نشده‌اند، آنها نمی‌توانند به ما معترض باشند.

وی ادامه داد: البته مسئولین ما آنقدر شجاعت داشتند که پذیرفتند، عذرخواهی کردند و اعلام کردند که آماده هر نوع تنبیهی هم هستند. اما کشورهایی که خودشان در این زمینه عامدانه در دنیا بسیار جنایت کرده‌اند، آنها که دیگر نمی‌توانند مدعی باشند. قطعا این اتفاقی که افتاده باید رسیدگی شود، اما دشمنان نیز از همینجا شروع کرده‌اند و قصد دارند آن دستاورد را تخریب کنند.

دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور با تأکید بر لزوم تعامل و هم‌افزایی دستگاه‌های تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت: امیدوارم بتوانیم در سال ۹۹ یا حتی در اواخر سال جاری با مشارکت یکدیگر و هم‌افزایی یک کار مشترک در خور و شایسته برای فرهنگ ایثار و شهادت انجام دهیم که مظهر این انسجام و هم‌افزایی دستگاه‌ها باشد.

وظیفه نخبگان در وقایع مهم تاریخی کشور

در این مراسم محمدرضا سوقندی، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور ایثارگران نیز طی سخنانی گفت: متأسفانه در یکی دو هفته گذشته شاهد اتفاق تلخی بودیم که در راس آن شهادت سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و در ادامه جان باختن جمعی از هموطنان‌مان در مراسم تشییع این شهید بزرگوار در کرمان و همچنین حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی و جان باختن جوانان و نخبگان و پاره تن ملت ایران بود. حادثه اخیر وقتی تلخ‌تر شد که اعلام شد که متوجه شدیم بر اساس یک خطای انسانی رخ داده است.

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: همه این حوادث ما را غمگین و ملت ایران را داغدار کرده است. اما از سوی دیگر در تمام این حوادث درس‌هایی نهفته است که ما به عنوان ایثارگران و خدمتگذاران عرصه ایثار وظیفه داریم که درس‌ها و عبرت‌های این حوادث سلسله‌وار را با بصیرت، معرفت و آگاهی و تحلیل، درست بشناسیم، اولویت‌بندی کنیم و به عنوان بخش نخبگانی جامعه دیگران را هم آگاه کنیم و این قضایا را برای آنها نیز تبیین کنیم.

وی ادامه داد: آنچه مسلم است این است که جمهور اسلامی در آغاز کامل دوم انقلاب، در یک شرایط جدیدی قرار گرفته است و ما باید از گردنه‌ها و عقبه‌های جدیدی عبور کنیم و به همان میزان که قدرت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه و در جهان خود را نشان می‌دهد، به همان میزان هم دشمن با پیچیدگی‌ها و نظام رسانه‌ای خاص خود، این اقتدار و قدرت را به چالش می‌کشد. در اینجا باید اذعان کنیم که توده مردم همواره با روشن‌بینی و بصیرت خود، نقش تاریخی خودشان را ایفا کردند، به طوری که در این حوادث و وقایع هم شاهد آن بودیم. اما این جامعه نخبگان و خواص جامعه هستند که به عنوان جریان فکری، مهندسی کار دشمن را درست بشناسند و درست بشناسانند.

سوقندی با اشاره به نقش مهم نخبگان و وقایع تاریخی گفت: اصولا وقتی ما می‌گوییم فتنه، جریانات سیاسی و پیچیدگی‌ها، امتحانات الهی و عبور از گردنه‌ها، قطعا این‌ها کارهای آسانی نیستند. اگر در این مسیر راه هموار و روشن باشد که دیگر نام آن گردنه نیست، اتفاقا وقتی این پیچیدگی‌ها، سوالات و ابهامات مطرح می‌شود، نقش نخبگان و خواص که در تاریخ آنها را به عنوان «عمار» و یا «مالک اشتر» می‌شناسیم، خودنمایی می‌کنند. در هر حال جمهوری اسلامی از این حوادث و وقایع عبور خواهد کرد و این روزهای تلخ و سخت خواهد گذشت، اما تاریخ و معرفت تاریخی، نوع اقدامات، تصمیمات و اعلامات و موضع گیری‌ها هم در ذهن مردم و ملت و هم در حافظه تاریخ خواهد ماند. لذا باید بر اساس آن چیزی که نیاز جامعه ما است، هرکدام در هرجا هستیم نقش خود را بشناسیم، درست تبیین و روشنگری کنیم.

مأموریت‌های دفتر امور ایثارگران

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور ایثارگران با اشاره به مأموریت‌های دفتر امور ایثارگران گفت: ما سه مأموریت را دنبال می‌کنیم؛ مأموریت اول رسیدگی و اهتمام به ایثارگران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که شاخص‌ها آن، اسناد بالادستی و مجموعه اقدامات لازم در قوانین و مقررات به میزان لازم وجود دارد؛ اما مهم‌ترین کاری که در این بخش باید انجام دهیم، هماهنگی، پیگیری و نظارت برای اجرای درست، به موقع و اثربخش این قوانین و مقررات است که در برخی موارد حداقلی است و در مواردی هم همراه با ابهام است.

وی با اشاره به وظیفه این دفتر برای تکریم ایثارگران گفت: ایثارگران نیاز به ترحم ندارند، بلکه در مجموعه حماسه‌سازان، قهرمانان و پهلوانان و نقش‌آفرینان انقلاب و دفاع مقدس با پیشینه‌ای به بلندای تاریخ بشریت و در راس آن فرهنگ عاشورا نقش‌آفرینی قرار دارند. تکریم فرهنگ ما و بخشی از این فرهنگ، فرهنگ سازمانی ما است. ارتقاء و تعالی فرهنگ سازمانی در پذیرش و فرهنگ پذیری تکریم ایثارگران عزیز هم از وظایف ما است که البته طی این سال‌ها دچار آسیب شده که قصد داریم به کمک حاضران در این نشست اصلاح کنیم و ارتقاء ببخشیم.

سوقندی ادامه داد: مأموریت دوم ما توسعه و ترویج فرهنگ ایثار، شهادت، مقاومت و جهاد است. در طول تاریخ شهادت‌ها و ایثارها در بزنگاه‌ها به داد امت‌ها رسیده است. در انقلاب اسلامی هم همینطور بوده است و ماجرای جریانات حاکم بر کشور که شاید شهادت شهید بهشتی و یارانش توانست به مدد امام خمینی(ره)، مردم و انقلاب بیاید و در عصر حاضر و همین روزها هم شرایط قبل از شهادت سردار سلیمانی و یارانش را با شرایط پس از شهادت ایشان هم در کشور، هم در سطح منطقه‌ای و هم در سطح بین‌المللی در همین راستا قرار می‌گیرد. شهادت‌ها این چنین ملت‌ها و امت‌ها را به صحنه آورد و ظرفیت‌ها را بسیج کرد. این همان فرهنگ شهادت است.

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور ایثارگران درباره سومین مأموریت دفتر امور ایثارگران گفت: تشکل‌های مردمی حوزه فرهنگ ایثار و شهادت که شورای عالی ترویج، تهیه دستورالعمل و ترویج آن را به عهده ما گذاشته، مأموریت سوم ما هستند که پیش نویس آن آماده شده و قطعا از نظرات دوستان بزرگ وار در تدوین نهایی آن استفاده خواهیم کرد.

کتابخانه‌های عمومی؛ آمادگاه فکر و اندیشه

وی در ادامه سخنان خود درباره جایگاه کتابخانه‌های عمومی در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت گفت: ما دو جریان را در حوزه فرهنگ ایثار و ایثارگران دنبال می‌کنیم. یکی جریان فکری و معرفتی هست و یکی جریان فرهنگی؛ وقتی در حوزه ابزارها و اقدامات موثر رصد می‌کنیم، می‌بینیم که نقش کتاب و کتابخوانی به عنوان نماد عقلانیت و خرد ورزی و نماد و نشانه بنیادهای معرفتی، نقشی ممتاز است و کتابخانه آمادگاه فکر و اندیشه است. اگر دیگران مشغول تولید محتوا هستند، آنجا که عرضه می‌شود و مواجه فکری پیدا می‌کند و باز خورد می‌گیرد، نهادی به نام «کتابخانه» است. کتابخانه‌ها نهادی هستند که مستقیما با ارباب و اصحاب فکر و اندیشه سر و کار دارند و مخاطبان اصلی کتاب در کتابخانه‌ها هستند.

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور ایثارگران افزود: بعد جریان فرهنگی کتاب به عنوان آمادگاه اندیشه و عرضه مستقیم به مخاطب، نقش مهمی دارد. وقتی ما بررسی می‌کنیم در نظام تولید و منظومه معرفتی، می‌بینیم که بیشترین میزان تولیدات حوزه ایثار، مقاومت و دفاع مقدس «کتاب» است که نمونه تقریظ هایی است که مقام معظم رهبری بر بخشی از رمان‌ها و کتاب‌های دفاع مقدس داشته‌اند را می‌توان نشان از اهمیت این حوزه دانست. اگر این موضوعات را بپذیریم، نقش نهاد کتابخانه‌های عمومی، مسئولان و کتابداران آن به عنوان افسران جبهه جنگ نرم، بیش از پیش مشخص خواهد شد.

سوقندی با اشاره به روند روبه رشد توسعه و فعالیت‌های کتابخانه‌های عمومی طی سال‌های اخیر گفت: امروز شاهد افزایش و گسترش و تجهیز کتابخانه‌های عمومی هستیم و قطعا جریان دولتی و هم مشارکتی در کتابخانه‌ها که دامنه آن در شهر و روستاها نیز گسترده شده، می‌تواند به جریان فرهنگی کشور کمک کند.

وی ادامه داد: در میان حدود ۵۰ شهید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۴ نفر کتابدار هستند که در استان‌های مختلف نیز کتابخانه‌هایی به نام آنها مزین شده است. کتابداران شهید در کنار ایثارگران، رزمندگان و خانواده‌های شهدایی که جذب شدند و در بدنه این وزارتخانه مشغول به کار هستند، اسناد زنده‌ای برای ایثار و جهاد در میان اهالی فرهنگ و ادب هستند.

مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: امیدواریم این نشست و گفتگوها، فتح بابی در نزدیک شدن به کتاب و اهمیت آن و همچنین عقلانیت و خردورزی که نقش تعیین کننده‌ای در سرنوشت فردی و اجتماعی ما دارد، باشد و در کنار تولید و عرضه کتاب، کتابخوانی و بهره‌برداری از کتاب بیش از پیش گسترش پیدا کند و به یک رسم و عادت عمومی تبدیل شود.

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

۵ ویژگی سردار سلیمانی از نگاه رهبر انقلاب بیشتر بخوانید »

برترین گزارش‌ها از تشییع حاج قاسم سلیمانی

شبکه العالم ناب ترین و تاثیر گذارترین گزارش های مراسم شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و یارانشان را تحت عنوان «حماسه خداحافظی» و با نام عربی «ملحمه الوداع» را روایت می کند.

به گزارش مشرق، شبکه العالم اقدام به تولید ویژه برنامه ای در خصوص برترین گزارش ها از مراسم تشییع پیکر پاک سردار حاج قاسم سلیمانی و یارانش و مصاحبه ها با خانواده شهید سردار سلیمانی و نیز عزاداران کرده است .

ارتباط با خبرنگاران شبکه العالم در تهران، شهرستان ها و نیز دفتر شبکه در عراق و بیان حال و هوای آن مناطق از صحنه حضور میلیون ها تن از مردمی که برای ادای احترام به سردار سلیمانی و اعلام پایبندی به آرمان های شهیدان مقاومت به خیابان ها آمده بودند، بخش دیگری از برنامه است.

در این ویژه برنامه همچنین بخشی از ویدئوهای تاثیر گذار در فضای مجازی در ده روز گذشته از اجتماع چندین میلیونی و سیل جمعیت برای شرکت در مراسم تشییع پیکر سردار شهید قاسم سلیمانی و نیز تالمات قلبی مردم ایران و کشورهای دیگر از شهادت آن سردار بزرگ و یارانش به تصویر کشیده خواهد شد.

پخش مصاحبه هایی با خانواده سردار شهید قاسم سلیمانی و یارانش در خصوص سجایای اخلاقی وی، بخش مهم دیگری از این ویژه برنامه است.

همچنین از خبرنگاران شبکه العالم از جمله؛ محمد لاجوردی، محمد باقر علی، فاطمه بویرده، و نوید بهروز در استودیو دعوت به عمل آمده تا در خصوص مشاهدات عینی اشان از حضور بی شمار قشرهای مختلف مردم و نوحه سرایی و مرثیه خوانی آنها در فضایی همراه با دمامه زنی از حال و هوای خاص مراسم تشییع سردار دلاور سخن بگویند.

ویژه برنامه «حماسه خداحافظی» به تهیه کنندگی؛ محمد معین مقامی، کارگردانی؛ علی خان پور، گروه تولید: امیر حسین نائینی و زهرا سودفر و اجرای نور محمد، در دو قسمت۲۵دقیقه ای، مجموعاً ۵۰ دقیقه تهیه شده است. این برنامه محصول شبکه العالم است و از این شبکه به روی آنتن می رود.

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

برترین گزارش‌ها از تشییع حاج قاسم سلیمانی بیشتر بخوانید »

یاد «حاج قاسم» به مسجد پنبه‌چی می‌رود

در این مراسم، سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه پاسداران و مسئول قرارگاه فرهنگی-اجتماعی حضرت بقیه‌الله(عج) سخنرانی خواهد کرد.

به گزارش مشرق، سی و سومین یادواره شهدای کربلای پنج و بزرگداشت سپهبد قاسم سلیمانی روز پنج‌شنبه (۲۶ دی) در مسجد پنبه‌چی برگزار می‌شود.

در این مراسم، سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه پاسداران و مسئول قرارگاه فرهنگی-اجتماعی حضرت بقیه‌الله(عج) سخنرانی خواهد کرد.

همچنین احمد علوی شاعر و محمدحسین پویانفر مداح اهل‌بیت در این مراسم به شعرخوانی و مدیحه‌سرایی می‌پردازند. علی سلیمانی بازیگر سینما و تلویزیون نیز به اجرای نمایش خواهد پرداخت.

مراسم یادواره شهدای کربلای پنج هرسال در مسجد پنبه‌چی واقع در خیابان ولیعصر بالاتر از مهدیه تهران در ایام سالگرد این عملیات غرورآفرین برگزار می‌شود.

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

یاد «حاج قاسم» به مسجد پنبه‌چی می‌رود بیشتر بخوانید »

عمل کوثرانه‌ای که بانی آن «حاج قاسم» بود

بانی راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات کسی نیست جز شهید حاج قاسم سلیمانی که نه تنها بانی امر خداپسندانه‌ بازسازی حرم‌های مطهر بودند، بلکه خود همواره از حامیان این پروژه‌های مهم محسوب می‌شدند.

به گزارش مشرق، بانی راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات کسی نیست جز شهید حاج قاسم سلیمانی که نه تنها بانی امر خداپسندانه‌ بازسازی، مقاوم‌سازی و گسترش حرم‌های مطهر بودند، بلکه خود همواره از حامیان و مشوقان دست‌اندرکاران این پروژه‌های مهم محسوب می‌شدند و این کار را عملی کوثرانه و صدقه فوق‌العاده جاریه می‌دانستند.

بازسازی عتبات، کاریست که هر کسی در آن مشارکت کند، فیض دنیا و آخرت را برای خود می‌خرد، آیت‌الله گلپایگانی مسئول دفتر مقام معظم رهبری در بازدیدی که از کارگاه ساخت گنبد حرم مطهر امام حسین (ع) در کرمان داشتند، گفت: «خداوند به پیامبر(ص) فرمودند در روز قیامت هر کسی را شما بخواهید شفاعت کنید، من قبول می‌کنم و روز قیامت پیامبر خطاب به امت خود می‌فرمایند کجا هستند کسانی که به اولاد من حق دارند؟ به این ترتیب شما با انجام این کار ارزشمند و با کیفیت، به گردن اولاد پیامبر(ص) حق دارید. ان‌شاءالله شفاعت بزرگان در این خدمتی که انجام داده‌اید، دست شما را می‌گیرد، این را قدر بدانید، این لحظات برایتان ارزشمند است».

از قِبَل این بازسازی‌ها، کمک‌های مردمی به بخش نذورات روانه شد، گروه گروه افراد عاشق و شیفته‌ اهل بیت(ع) برای مشارکت در امر بازسازی و اعزام به عتبات مراجعه کردند، برخی اساتید و مهندسان به این پروژه‌ها دست رساندند و سهمی برگرفتند، کارگران فنی، استادکاران و دیگر اقشار بر این سفره‌ گسترده نشستند و کام گرفتند.

فرش‌بافان دارهای قالی را برپا کردند و به بافتن فرش برای صحن حضرت زهرا(س) همت کردند، خلاصه راهی باز شده بود تا هر کسی که مایل است، به سهم خود شفاعت پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) را طلب کند.

به برکت راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات عالیات، کارهای بزرگ و ارزشمندی در حرم‌های مطهر مولا علی(ع)، امام حسین(ع)، حرم امامین جوادین(ع)، حرم امامین عسکریین(ع) و حرم مطهر حضرت زینب(س) انجام شد و در حال انجام است و نیروهای بسیاری از هموطنان عزیزمان در این پروژه‌ها همکاری داشته و دارند.

نکته مهم این‌که، بانی راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات کسی نیست جز شهید حاج قاسم سلیمانی که نه تنها بانی امر خداپسندانه‌ بازسازی، مقاوم‌سازی و گسترش حرم‌های مطهر بودند، بلکه خود همواره از حامیان و مشوقان دست‌اندرکاران این پروژه‌های مهم محسوب می‌شدند و این کار را عملی کوثرانه و صدقه فوق‌العاده جاریه می‌دانستند.

ایشان در سخنانی اظهار داشته‌اند: مهم‌ترین کار این ستاد، این است که ماندگارترین کار تاریخ انقلاب را در عراق به یادگار گذاشت، ما عملی ماندگارتر از این در خارج از کشور در بُعد معنوی نداریم.

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در حالی سال‌ها پیش خارج کردن سامرا از غربت را آرزوی خود عنوان کرده که امروز این آرزو محقق شده و به همت ستاد بازسازی عتبات عالیات، حرم امامین عسکریین در سامرا نیز ضمن بازسازی و توسعه، از غربت بیرون آمده است.

و بی‌شک آن شهید بزرگوار علاوه بر اجر اخروی برای این حرکت عظیم، در ثواب همه‌ خادمانی که در این پروژه‌ها دستی بر آتش داشتند، سهیم هستند و چه سعادتی بالاتر از این.

و سخن آخر این که فراموش نمی‌کنیم امنیتی که در سال‌های اخیر با وجود تهدیداتی مانند داعش و امریکای جنایتکار، در ایام پیاده‌روی اربعین حسینی در کشور عراق وجود داشت، مرهون مجاهدات شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود که امیدواریم به برکت خون پاک‌شان همچنان در سال‌های آتی بیش از پیش برقرار باشد.

منبع: فارس

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

عمل کوثرانه‌ای که بانی آن «حاج قاسم» بود بیشتر بخوانید »

وقتی خواب تروریست‌ها آشفته شد + عکس

شهادت کاوه برای محراب آثار ویژه و منحصر به فردی داشت. او دوست کاوه بود. کاوه به او اعتماد داشت و او کاوه را در حدّ یک مراد می‌دانست.

گروه جهاد و مقاومت مشرق – علی اصغر حسینی محراب در پانزدهم مردادماه سال ۱۳۴۰ در مشهد به دنیا آمد. پدرش مغازه‌‏ خوار بار فروشی داشت و از این راه امرار معاش می‌‏نمود و آن‌ها از نظر مالی وضعیّت مناسبی داشتند.

در خانه‌‏ی محراب تلویزیون وجود نداشت و فرزندان از همان کودکی، اوقات فراغت خود را در خانه با کتاب و کتاب خوانی می‏‌گذراندند. پدر خانواده فرزندانش را از زمانی که می‏‌توانستند خوب و بد را تشخیص دهند با مسجد و نماز و زیارت امام هشتم (علیه السلام) آشنا کرده بود.

علی اصغر علاقه بسیاری به فعّالیّت‌های ورزشی داشت. او کشتی حرفه‌ای را از چهارده سالگی زیر نظر بهترین مربیّان کشتی کشور – زرّینی و هادی عامل – آغاز کرده بود. در دوران تحصیل عضو تیم کشتی و فوتبال مدرسه بود و در زمینه‏ کشتی به مقام قهرمانی دست یافت و چندین بار هم در وزن خود به مقام قهرمانی در سطح نواحی مشهد و استان خراسان رسیده بود.

بیشتر بخوانیم:

بدهی نجومی یک پاسدار به سپاه!

محرابی که در عملیات کربلای ۵ به خون نشست+تصاویر

شهیدی که یک نویسنده را شیفته خود کرد

شوخ طبعی و همچنین قدرت بدنی‌اش، جایگاه ویژه ای را در بین همبازی ها و همکلاسی‌ها برای وی باز کرده بود و او یکی از پیشگامان حرکت‌های دانش آموزی در سطح دبیرستان‌های مشهد به شمار می‌‏رفت و اوّلین کسی بود که در دبیرستان، عکس‌های شاه و خاندانش را از دیوارها به زیر کشید. حضور او در اکثر راهپیمایی‌های شبانه بدون توجّه به حکومت نظامی، بیانگر شجاعت و روحیه‏ ظلم ستیزی او بود و در اوج همین مبارزات بود که به خاطر فعّالیّت‌های بی وقفه‌اش توسط عمّال حکومت دستگیر شد؛ امّا پس از آزادی نیز همچنان به مبارزات خود ادامه داد.
در کنار فعالیت‌های انقلابی در آن زمان محراب در تیم فوتبال تاج – که بعد نام‌های دیگری را پذیرفت – به عنوان دروازه‌‏بان فعّالیّت می‏‌کرد و در همین تیم نیز به کارهای انقلابی و سیاسی می‏‌پرداخت. مسجد رضوی، مسجدی که محراب و دوستانش در آنجا فعّالیّت‌های انقلابی می‏‌کردند واقع در کوی طلاب، شاخص‏‌ترین مسجد مشهد در آن زمان بود.

با وجود علاقه‌اش به تحصیل، وقتی که دید پدر پیرش تنها نان‏‌آور خانواده‏ پرخرج و پر اولاد آن‌هاست و به زودی نیز در مقابل مسئولیّت خطیر خرج ادامه تحصیل فرزندان قرار خواهد گرفت، درس را رها کرد تا شاید بتواند بخشی از این بار سنگین را بر دوش بکشد. بدین ترتیب برادران و خواهران محراب توانستند در فرصتی که کار و تلاش او به وجود آورده بود، به تحصیل ادامه دهند امّا با تمام این‌ها عطش محراب برای دانستن، هرگز کم نشد و همان‏‌طور که از کودکی با هیأت‌های مذهبی، حسینیّه ها، مساجد و با روحانیون در تماس بود، در زمان انقلاب و اوج‏‌گیری آن نیز با روحانیون انقلابی بیشتری آشنا شد و در مجالس آن‌ها حضوری فعّال داشت.
هجده ساله بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و فرمان امام (ره) مبنی بر تشکیل بسیج، به صف پولادین بسیج پیوست و از آن پس تمام نیرویش را صرف رشد روحانی و معنوی خویش نمود. او در طول دوران خدمت خود در بسیج، تحرّک و تلاش بسیاری در جهت مبارزه با ضدّ انقلابیون و گروه‌های قاچاق موادّ مخدّر از خود نشان داد.
در سال ۱۳۶۰ – با توجّه به احساس مسئولیّتی که داشت و با این فکر که امروز کمک به دین و احکام قرآن از اولویّتی خاصّ برخوردار است – همراه با سیل خروشان مردم حزب اللّه عازم جبهه‌های نبرد شد و بدین ترتیب مقدّمات آشنایی محراب با شهید محمود کاوه فراهم گردید.

نقش شهید کاوه در سازندگی محراب انکارناپذیر است. کاوه در ماموریت‌هایی که به همراه دیگر یارانش داشت، همواره نیروهایی را با ویژگی‌های مورد نظرش انتخاب و به همراهی دعوت می‏‌کرد. در یکی از همین مأموریت‌ها بود که کاوه، محراب را دید و بعد از کمی صحبت با او، او را توانا برای خدمت در تیپ تازه تأسیس شهدا دانست. بنیان‌گذاران تیپ ۱۰۰ ویژه شهدا که در ابتدا ظاهر محراب، طرز لباس پوشیدن، راه رفتن و طریقه‏ سخن گفتن او را نپسندیده بودند، مخالفت کردند. امّا مدّتی بعد با تغییر قابل توجّهی که در پی تذکّرات و صحبت‌های به جای کاوه در محراب به وجود آمده بود، کم‏‌کم او را در جمع خود پذیرفتند. محراب همان کسی بود که کاوه به دنبالش می‏‌گشت. فردی شجاع و صادق که همیشه در جلو نیروها حرکت می‏‌کرد.

صحبت‌های حسن رزاقی از همرزمان شهید حسینی مهراب
محراب مراتب کارآمدی خود در عملیات‌های رزمی در سردستان را به محمود اثبات کرده بود؛ در همان روزهای نخست اعزام، محراب به اتّفاق کاوه به سقّز رفت و مسئولیت گروه اسکورت را عهده‌دار شد و سپس به تیپ ویژه شهدا پیوست و پس از چندی عضو رسمی سپاه شد.
او پس از بروز قابلیّت‏‌ها و توانایی‏‌هایش به عنوان یک رزمنده، از سوی کاوه به سِمَت جانشینی سرگروه و بعد از سیر مراحل مسئولیتی در گردان‌های رزمی سرانجام به جانشینی معاونت اطّلاعات تیپ ویژه‏ شهدا برگزیده شد.

عملیّات شاخص دیگری که محراب در آن نقش مؤثّر و قابل ملاحظه‌ای داشت، سلسله عملیّاتی بود که در سال ۱۳۶۱، در محور سردشت – پیرانشهر انجام گرفت که بسیار حائز اهمیّت بود؛ چرا که در طی آن مناطق بسیاری از کشورمان از جمله روستای اکواتان، زندان دولتو، و از همه مهم‌تر جنگل آلواتان – که توسط حزب دموکرات تسخیر شده بود – از وجود آن‌ها پاکسازی و آزاد شد. اسرا و مردم بیگناه، زنان، دختران و دیگر کسانی که به اسارت در آمده بودند توسّط این حزب آزاد شدند و به آغوش خانواده‌های خود بازگشتند.

جنگ‌های مناطق کردستان منظّم و کلاسیک نبود و آموزشِ صرف در تربیت رزمنده‌‏ها نقش بسیار کمی داشت و استعداد و ذکاوت خدادادی می‌خواست، و این همان چیزی بود که محراب در وجود خود داشت. در همین دوران بود که او اوج هنرش را نشان داد و در شرایطی سخت و با امکاناتی کم و مسیر دشوار به همراه یارانش عملیّات را پیروزمندانه انجام دادند. در این عملیّات‌‏ها، محراب همیشه جلوتر از گروه پیش می‌رفت و به شناسایی منطقه می‌‏پرداخت.

مهم‌ترین بخش این سلسله عملیّات‏‌ها، فتح منطقه‌ای در دلِ جنگل آلواتان بود که محراب ایثارگرانه به همراه خواهرزاده‌اش – احمد صفر زاده – «الله اکبر» گویان پیش رفت و با نیروهای اندکی – که همراهشان بود – در عرض چند دقیقه هدف را فتح کردند. در طی یکی از همین عملیّات‌ها در جنگل آلواتان، محراب در اثر انفجار نارنجک مجروح و بی هوش شد و ترکش حاصل از آن انفجار تا آخر عمر در گردن او باقی بود.

محراب در پاکسازی شهر مهاباد نیز نقش مؤثّر و منحصر به فردی داشت. جسارت، قدرت و شجاعت او موجب درخشش او در بین همه‏ی نیروها بود. پاکسازی اطراف شهر باختران، موقعیّت دیگری برای شکوفایی استعدادهای نظامی شهید محراب و زمینه‏ مناسبی برای بروز فداکاری‏‌هایش بود. وقتی که ضدّ انقلاب منطقه‏ی «بست» در غرب کردستان را منطقه‏ امنی برای خود می‌دانست، محراب تنها با یک گروهان که همگی مانند خودش بودند و بیمی از شهادت نداشتند به آنجا یورش برد و ارتفاعات را از چنگ آن‌ها خارج ساختند. او بسیاری از سرکردگان گروه‌های ضدّ انقلاب را می‏‌شناخت و هرگاه حضور یکی از آن‌ها را در جایی احساس می‏‌کرد، سریعاً به آن‌جا می‏‌شتافت و در پی دستگیری یا نابودی آن‌ها بر می‌‏آمد.
در عملیّات آزادسازی سدّ بوکان، محراب حضور داشت و در صحنه حساس و سخت خنثی سازی توطئه انفجار سد بوکان بوسیله ضدانقلاب درخشید. محراب از افرادی بود که قابلیّت‏‌هایش در جنگ‌ها و سختی‏‌ها بارها برای فرماندهان رده بالا ثابت شده بود؛ از این رو به او مسئولیّت‌های مختلفی سپرده می‌شد که البتّه از پس همه‏‬ آن‌ها به خوبی برمی‌آمد. در اسفندماه ۱۳۶۲ با خانم پروانه ازدواج کرد. همسرش صداقت، صفا و محّبتی را که در وجود محراب دیده بود، دلیل اصلی موافقت خود برای ازدواج با ایشان می‌داند.
بعد از مراسم خواستگاری، محراب به جبهه رفت و بعد از پیروزی در یک عملیّات، سفری تشویقی به سوریّه نصیبش شد و از آن‌جا نیز به مبارزان جنوب لبنان سر زد. فضا و معنویّت حاکم بر جبهه‏ حزب اللّه لبنان او را شیفته‏ی خود ساخته بود. امّا با توجّه به ازدواجش ترجیح داد به ایران بازگردد و مبارزه را این‌جا ادامه دهد.
تحمّل شرایطی که محراب داشت، برای همسر جوانش آسان نبود. امّا همراهی و کمک محراب و دلداری‌هایش این دختر جوان را مصمّم می‌ساخت که در کنارش بایستد و یار او در سفر جهاد و مبارزه باشد. آن‌ها زندگی مشترک خود را طی مراسمی ساده و در عین حال باشکوه آغاز و سپس به اتفاق یکدیگر به ارومیّه عزیمت کردند و در یکی از آپارتمان‌هایی که در اختیار آن‌ها قرار گرفت، ساکن شدند.
محراب بیشتر وقتش را در مناطق عملیاتی کردستان می‌گذراند و تنها هفته‌ای یک‏بار برای دیدن همسرش به ارومیّه باز می‏‌گشت. زیارت امام رضا (علیه السلام)، مطالعه‏ آثار بزرگانی چون مطهّری، دستغیب و بهشتی و همچنین گردش‌های خانوادگی از جمله برنامه‌های دوران مرخصی و اوقات فراغتش بود. به امام حسین (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام ا… علیها) عشق می‌ورزید؛ طوری که طبق گفته‏ی خواهرزاده و همرزمش – محسن کرمانی: "کافی بود نام حضرت زینب (سلام ا… علیها) برده شود تا اشک او جاری شود."
اوّلین فرزند آن‌ها در اوّل شهریور ماه سال ۱۳۶۴ به دنیا آمد و محراب او را زینب نامید. پس از تولّد زینب برای سکونت به اهواز مهاجرت کردند چون لشگر ۵۵ ویژه شهدا برای شرکت در عملیات بدر به جبهه‌های جنوب اعزام شده بود. در همان سال، در پی پیروزی در یک عملیّات، بار دیگر سهمیه‌ای برای پاسداران نمونه جهت اعزام به حجّ در نظر گرفته شد که علی اصغر محراب نیز یکی از آن‌ها بود. امّا به دلیل داشتن مشکلات مالی با کمک مالی پدرش – که البتّه به شرط باز پس گرفتن، آن وام را قبول کرده بود – عازم سفر پر برکت حجّ شد. پس از بازگشت از مکّه معظّمه به مشهد، به زیارت امام رضا (علیه السلام) شتافت و با اندکی درنگ برای بازدید از اقوام و آشنایان، دوباره به جبهه رفت.

او علاقه‏ بسیاری به همسر و فرزندش داشت؛ با این وجود حاضر نبود جنگ و جبهه را رها کند. در جواب پدر که از او خواسته بود به خاطر همسر و فرزندش منطقه را رها کند و در سپاه مشهد مشغول خدمت شود، قرآن کوچکی را از جیبش بیرون آورد و گفت: «پدر، تو را به قرآن مانع رفتن من نشو. چه بسا در زمانی که تجربه‏‬ چندانی نداشتم، جوانان زیادی به دلیل عدم تسلّط من به فنون جنگی به شهادت رسیده‌اند. حالا که تجربه کسب کرده‌ام و از توانمندی‌هایی برخوردارم، نباید عقب نشینی کنم."
به مادیّات و مسائل دنیوی توجّه و علاقه‌ای نداشت. یک‏بار که شنیده بود قرار است به پاسداران درجه اعطا شود، به همراه شهید کاوه و همه‏ پاسداران منطقه نامه‌ای تنظیم و اعلام نمودند: "اگر چنین کاری صورت پذیرد، ما سپاه را ترک می‌کنیم."

گفتگو با ابراهیم چاره‌خواه
با شهادت شهید محمد بروجردی فرماندهی تیپ ۱۰۰ ویژه‏‬ شهدا به کاوه سپرده شد و تیپ شهدا به کمک رزمندگان و یاران کاوه به خصوص منصوری، ای افت، شهید قمی و محراب توسعه پیدا کرد و تجهیز شد و به لشگر ویژه‏ی شهدا مبدّل گردید. این لشگر به تدریج دارای یگان‌های مجهّزی چون یگان دریایی و گردان پدافندی قائم به فرماندهی و سرپرستی علی‏اصغر حسینی محراب شد. وقتی گردان قائم در محلّی به نام کشتارگاه در مهاباد استقرار یافت، محراب برای توسعه و تجهیز آن دست به اقداماتی زد؛ از جمله اینکه آب مورد نیاز پادگان را از چاه متروکی در روستای نزدیک پادگان تهیّه نمود. همچنین حمّام متروکی در شهر را برای استفاده‏ی رزمندگان بازسازی و مرمّت کرد.
گردان پدافندی قائم به تدریج توسعه یافت و نام تیپ را به خود گرفت. سپس مستقل از لشگر ویژه شهدا به خواست محراب به عنوان تیپ مستقل انصارالرضا (علیه السلام) گردید و بعد از جنگ، این یگان زیر نظر سپاه خراسان «تیپ ۳ لشکر ۵ نصر» را تشکیل داد. محراب در کنار مسئولیّت‌های خود به توجیه نیروهای اعزامی تازه رسیده نیز می‌پرداخت. یعنی هرگاه یک گروه از شهرستان‌ها به یگان ملحق می‌شدند، برای آن‌ها یک دوره‏ی فشرده‏ی آموزش به مسئولیّت حسینی محراب گذاشته می‏‌شد.
علاوه بر تمامی موارد ذکر شده، عملیّات‌های پسوه، فتح، لیلهالقدر، قادر، والفجر ۴و۲، خیبر، بدر و الفجر ۸ و ۹ نیز از حضور و رشادت‌های محراب بی بهره نبودند. گستردگی مسئولیّت‌ها و خدمات محراب به حدّی بود که بیان تمامی آن‌ها نیازمند فرصتی مبسوط دارد. به قول یکی از همرزمانِ او: "محراب در یک جمله، یعنی ایمان، اراده، قدرت و تلاش خستگی‏ناپذیر، محبّت، مهربانی و در عین حال قاطع در مدیریّت و فرماندهی."

او بسیار مقاوم بود. در یکی از عملیّات‌ها از ناحیه‏ دست مجروح شد امّا با همان حال به هدایت نیروها ادامه داد. به طوری که وقتی دستش را بالا و پایین می‌برد، از آستینش خون می‌چکید. محراب برای آموزش و تجهیز نیروهایش از هر فرصتی استفاده می‌کرد. در سفرهایش به خراسان و مشهد، نیروهایی را با خود همراه کرد و به تیپ ویژه‏‬ شهدا ملحق می‏‌نمود. در تمام طول خدمت در مورد بیت‌المال بسیار حسّاس بود و از هرگونه اسراف یا سو استفاده در هر مورد جلوگیری می‏‌کرد.
خواهر زاده‌اش – محسن کرمانی – که همرزم او نیز بود در این زمینه می‏‌گوید: "از جبهه به مرخّصی آمده بود. با ماشین سپاه آمد به منزل پدر بزرگ. همسرش پیاده آمده بود. می‌گفت: اصغر گفته ماشین بیت‌المال است. استفاده‏ی اختصاصی ممنوع. فردای قیامت نمی‌توانم پاسخ گو باشم."
او سخنرانی‌های متعدّد و مفصّلی در مراسم مختلف داشته است. در یکی از همین سخنرانی‏‌ها از برادران رزمنده خواسته بود که اگر می‏‌بینند او به راه کج رفته، هدایتش کنند. حتّی آن‌ها را ترغیب می‏‌نمود که بر سرش داد بزنند، امّا غیبت نکنند؛ که غیبت گناهی است کبیره. مرتّب نیروهایش را تشویق می‌کرد و می‏‌گفت: "هرگز نگویید نمی‌توانم. اگر بخواهید، می‌توانید."

گفتگو با رزمنده دفاع مقدس-حسین رضوانی
خواهرزاده‏ محراب – احمد صفر زاده – که در مسیر شهادت گوی سبقت را از او ربود، با شهادتش تأثیری عمیق در محراب باقی گذاشت. بازتاب شهادت اطرافیان در محراب به صورت خشم بیشتر از دشمن و عزم و اراده‌ای پولادین برای ادامه‏ راه آن‌ها نمودار می‏‌شد. او شهادت‌های زیادی را در خاطر داشت، شهید محمد بروجردی، شهید علی قمی، شهید شکرالله خانی که هر یک تأثیر خاصّ خود را در تکامل و تعالی محراب داشتند.
سرانجام در عملیّات کربلای ۲ و در تاریخ ۱۰/‏۰۶/‏۱۳۶۵‬ سردار محمود کاوه – در حالی که فرماندهی گردان را خود بر عهده گرفته بود – بر اثر اصابت ترکش خمپاره‏ به شهادت رسید. وقتی که محراب بر بالای سر پیکر بی‌جان کاوه حاضر شد، چند بار او را صدا زد. چنان بی‌تاب شده بود که سرش را دوبار به زمین کوبید؛ به طوری که خون از دماغش جاری شد. سپس او را در آغوش کشید و بوسید و پیکرش را روی دوشش گذاشت. بله! تقدیر چنین بود که محراب – که سرنوشتش با کاوه رقم خورده بود – پیکر او را بر دوش بکشد.
فردای آن روز محراب در صف تیپ مستقل قائم برای رزمندگان سخنرانی کرد و خبر شهادت کاوه را به نیروهایش داد.
پس از آن فرصت یافت تا خود را به مراسم تشییع کاوه در مشهد برساند و در مراسم مختلف به ایراد سخنرانی درباره‏ی فداکاری‌ها، دلاوری‌ها و فضائل کاوه و خاطرات خود با او بپردازد.

شهادت کاوه برای محراب آثار ویژه و منحصر به فردی داشت. او دوست کاوه بود. کاوه به او اعتماد داشت و او کاوه را در حدّ یک مراد می‌دانست. این کاوه بود که به قابلیّت محراب از همان ابتدا پی برد و به دوستان نیز توصیه می‌‏نمود که با این جوان مدارا کنند و صبور باشند تا روزی شاهد شکوفایی او در کردستان باشند.
محراب همیشه می‏‌گفت: من هرچه دارم، از کاوه دارم. امّا این را نیز به خاطر داشت که کاوه به او گفته بود: "این طور حوادث نباید در روحیه‏‬ او اثر بگذارد، بلکه باید با ایمان و اراده راهش را ادامه دهد."
مادرش می‏‌گوید: "وقتی برای شهادت کاوه به مشهد آمده بود، خواستم او را از رفتن منصرف کنم؛ ولی او پاسخ داد: مادر، خدا شاهد است که برای خدا می‌جنگم. ان‌شاءالله فردا شما جلوی حضرت زهرا (سلام ا… علهیا) روسفید خواهید بود."
محراب بار دیگر به منطقه برگشت. امّا طبیعت پرتلاش محراب با حالت پدافندی سازگاری نداشت و دوست داشت بتواند مأموریّت تیپ مستقل انصارالرضا (علیه السلام) را از پدافند به آفند و عملیّاتی تغییر سازمانی بدهد و سرانجام توانست حکم عملیّاتی و آفندی بودن انصارالرضا (علیه السلام) را قبل از شروع عملیّات کربلای ۴ از فرماندهی کلّ سپاه پاسداران بگیرد. به این ترتیب او بنیانگذار تیپ عملیّاتی انصارالرضا (علیه السلام) شد.
در زمانی که نیروهای لشکر ویژه‏ ی شهدا برای شرکت در عملیّات‌های کربلای ۴ و ۵ آماده می‌شدند، محراب دائم در راه بود. گاهی به یگان دریایی ویژه ‏ی شهدا و گاهی به تیپ انصارالرضا (علیه السلام) و گاهی به فرماندهی لشکر ویژه‏ی شهدا مراجعه می‌کرد. با شروع عملیّات کربلای ۴، مأموریت انفجار یک پل شهر بصره عراق به او واگذار شد. امّا به هر تقدیر با ناکام ماندن مراحل اوّلیه‏ی عملیّات، دیگر نوبت به محراب نرسید.
یک روز مانده به شروع عملیّات کربلای ۵، محراب مثل بسیاری دیگر از فرماندهان که خانواده‌هایشان در مناطق جنگی ساکن بودند، به خانه رفت و شاید هم می‌دانست که برای آخرین بار دخترش را می‌بیند؛ لذا وقتی که راننده‌اش برای بردن او به منطقه آمده بود، او را برای خرید روزنامه بیرون فرستاد و این رفت و آمد فرصت بیشتر بودن با خانواده را فرهم کرد. سرانجام دل از دخترش کند، او را بوسید و بعد از خداحافظی با همسرش، به راه افتاد. عملیات کربلای ۵ آغاز شد. از شب چهارم عملیّات، محراب به عنوان فرماندهی محور عملیّاتی لشکر ویژه ‏ی شهدا عمل می‌کرد. او توانست در آن شب پاتک شدید عراق را قاطع پاسخ دهد.
در شب ششم عملیّات و در حالی که لشکر ویژه‏‬ شهدا تا اواسط شهر «دوعیجی عراق» پیش رفت و بخش عظیمی از آن را تصّرف کرده بودند؛ توپ‌ها و راکت‌های شیمیایی منفجر شدند. محراب که شیمیایی شده بود به ناچار به اهواز فرستاده شد. او پس از تسکین موقّت به رغم سوزش چشم‌ها و گلو توانست در راه بازگشت به خطّ سری به خانه بزند و بار دیگر دخترش را ببیند. امّا این بار او در خواب بود. اصرار خواهر و همسر محراب برای ماندن و استراحت در عزم و اراده‏ی او برای باز پیوستن به نیروهایش خللی وارد نکرد و او برخلاف دستورات پزشک دوباره راهی خطّ شد.

در فاصله‏ روزهای هفتم تا دهم عملیّات او مدام در تب و تابِ رفتن به نزد نیروهایش در سنگر مقدّم بود، امّا سوزش چشم‌ها و سینه‌اش امان را از او گرفته بود و او از مرکز پیام با نیروهایش در تماس بود. ولی سرانجام طاقت از کف داد و بعد از خواندن نماز در حالی که زیر لب آیه: «اللّهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک» را زمزمه می‌کرد، به اتّفاق جمعی از نیروهای اطّلاعات به طرف خطّ به راه افتاد و در حالی که سوار بر موتور به پل شهر «دوعیچی عراق» نزدیک می‌شدند، توسّط راکت‌های هواپیمای عراقی بمباران شدند.
از وجود محراب و یار همراهش هیچ چیز باقی نماند؛ و به این ترتیب در تاریخ ۳۰ دی ماه ۱۳۶۵ محراب نیز به صف شهدا پیوست. این در حالی بود که همسرش دومّین فرزند خود را باردار بود و محراب ۵ ماه پیش از تولّد دوّمین فرزندش به شهادت رسید. چند روز بعد، برادرش «حاج علی اکبر محراب» به قرارگاه تاکتیکی لشکر رفت و به همراه برادر صلاحی به محلّ شهادت رفتند و توانستند تکّه‌ای از پای محراب، گوش و قسمتی از سر و صورت و تکّه‌های کوچکی از بدنش را از روی پشت بام خانه‌های اطراف پل و زمین‌های حاشیه‏ی رود بیابند. آنچه از بدن محراب به دست آمد؛ چیزی حدود ۳ کیلوگرم بیشتر نبود. (۸۲) و این هم تقدیر الهی بود؛ برای اینکه این سخن محراب را به یاد همگان بیاورد:
"به شرق و غرب بگویید اگر خانه‌ام را به آتش بکشند و قلبم را سوراخ سوراخ کنند، آرزوی اظهار ضعف و شکست اسلام را و دینم را به گور خواهند برد؛ و اگر پیکرم را زنده زنده قطعه قطعه و پاره پاره کنند و پاره‌های تنم را بسوزانند، باز فریاد خواهم زد: اسلام پیروز است، کفر و منافق نابود است."
قطعات باقیمانده از وجود پاکش در میان استقبال بی نظیر مردم شهید پرور مشهد تشییع و در قطعه‏ ی شهدای انصارالمجاهدین – نزدیک آرامگاه شهید کاوه – به خاک سپرده شد.

  • اپارک
  • شهر خبر
  • بلیط دات کام

منبع خبر

وقتی خواب تروریست‌ها آشفته شد + عکس بیشتر بخوانید »