سرویس جهان مشرق – مؤسسه واشنگتن در یادداشتی به قلم دیوید پولاک از اعضا و مدیران ارشد این اندیشکده آمریکایی نوشت: اگرچه تبعات منطقهای همهگیری بیماری کرونا در مجموع مبهم و نامشخص است، اما برخی روندها کمکم مشخص میشوند. این روندها از احتیاط در میان برخی حامیان نیابتی گرفته تا بالا گرفتن تنش در میان برخی دیگر و افول مالی قریبالوقوع در میان همه آنها را شامل میشوند.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
بحران بهداشتی و اقتصادی ناشی از ویروس کرونا هنوز نبردِ تحتِ حمایت خارجیها در لیبی یا حملات پراکنده داعش و شبهنظامیان تحت حمایت ایران در عراق را متوقف نساخته و حتی از شدت و حدت آنها نکاسته است. اما حداقل در حال حاضر، دو مورد از جنگهای نیابتی بزرگ در منطقه بطور کلی در حال فروکش هستند: نبرد در استان ادلب سوریه فروکش کرده و جبهههای فعال در یمن نیز از گسترهشان کاسته شده است و حامیان خارجی، به ویژه عربستان، آشکارا به دنبال آتشبس هستند. اینها برخی روندهای منطقهای مبهم یا حتی متناقض هستند که از بحران ویروس کرونا متأثر شدهاند.
نویسنده این گزارش معتقد است: بیشک، در این بحبوحه اوجگیری ویروس کرونا و افول اقتصادی، هنوز برای رسیدن به هرگونه جمعبندی قطعی و مسلم هنوز خیلی زود است. ویروس کرونا ممکن است به برخی تغییرات چشمگیر در منطقه دامن بزند ــ این تغییرات احتمالاً نه از مسائل پزشکی مستقیم، بلکه از اثرات اقتصادی ثانویه ناگوار و سرریز سیاسی احتمالی آنها نشأت خواهند گرفت. شاید هم این دوران بدون هرگونه تغییر اساسی در حوزه مسائل نظامی یا سیاست بینالمللی پشت سر گذاشته شوند، درست همانگونه که در جریان همهگیری جهانی «آنفلوانزای اسپانیایی» طی سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۳ مشاهده شد. با این وجود، اشاره به چند روند جدید احتمالی خالی از لطف نیست.
احتیاط بیشتر حامیان عوامل نیابتی
اولاً اینکه، ویروس کرونا احتمالاً موجب خواهد شد تا حامیان کلیدی رویکرد نسبتاً محتاطانهای در قبال «عوامل نیابتی» مسلح خود در منطقه اتخاذ کنند. در سوریه، آمریکا قبلاً از حضور و حمایت خود از مخالفان و نیروی دموکراتیک سوریه به شدت کاسته است. در عین حال، روسیه، ترکیه، و ایران به سراغ مجموعهای از توافقات، البته توافقاتی شکننده، رفتهاند تا حوزه نفوذ خود را بدون هرگونه منازعه نظامی تمام و عیار مشخص سازند. در یمن نیز عربستان به دنبال راه خروج بود حتی قبل از آنکه ویروس کرونا دنیا درنوردد. در عراق، الگوی حملات محدود، سطح پایین، و مبتنی بر جنگوگریز به خوبی جاافتاده بود، آنهم قبل از آنکه ویروس کرونا گسترش یابد.
در مرز لبنان، حزبالله و لبنان پیشاپیش چرخه آشنایی از اقدامات تحریکآمیز و تلافیجویانه پراکنده را به اجرا گذاشتهاند و با این وجود متقابلاً مانع تشدید منازعه شدهاند. ویروس کرونا چنین تکاپویی را نه خیلی افزایش داده و نه از میزان آن چندان کاسته است.
این اندیشکده آمریکایی در ادامه آورده است: بنابراین، در اکثر موارد، ویروس کرونا صرفاً یک مؤلفه احتیاطی یا انحرافی دیگر به این شرایط افزوده است. حامیان نیابتی اکنون به گونهای قابل فهم درگیر واکنش به بحران ویروس کرونا در داخل کشورهای خود هستند و شاید بیشتر نگران ظرفیتهای اقتصادی میانمدت خود جهت تأمین مالی رویاروییهای نظامی پرگیرودارتر هستند. آنها حتی اگر عوامل نیابتی محلی خود را بطور کامل تحت کنترل نداشته باشند و حتی اگر به حمایت از عملیاتهای ایذایی محدود ادامه دهند، به احتمال زیاد ترجیح میدهند در حین مقابله با کرونا از یک جنگ بزرگ دیگر اجتناب ورزند.
ثانیاً، این تأثیرات حتی در مورد یک حامی مشخص شکل یکنواختی ندارند. برای مثال، همانگونه که سونر کاگاپتای و دنیز یوکسل از همکاران من خاطرنشان کردهاند، ترکیه بر میزان حمایت خود از عوامل نیابتی خود در طرابلس در جنگ داخلی جاری در لیبی افزوده است، زیرا در آنجا کمتر در معرض مخاطرات مستقیم بهداشتی، اقتصادی، یا رزمی قرار دارد. همزمان، این کشور حمایت از عوامل نیابتی خود در ادلب را کاهش داده است، زیرا ریسکهای فوقالذکر در آنجا بسیار پررنگتر هستند.
افزایش فعالیت داعش در پی خلأ ایجاد شده
ثالثاً، برخی از گروههای جهادی فعال در منطقه را میتوان از رویکرد احتیاطی ذکرشده مستثنا دانست. داعش در حال حاضر عامل نیابتی هیچکس نیست، اما کاهش حضور دیگران بواسطه ویروس کرونا موجب ایجاد یک خلأ شده و داعش به وضوح از این خلأ بهرهبرداری میکند. در عراق و سوریه، حملات داعش در ماه مارس به بالاترین سطح خود طی ماههای اخیر رسیدند. مبارزان جوان داعش که به زندگی زیرزمینی عادت دارند، هیچ مسئولیتی در قبال مناطق غیرنظامی ندارند، در برابر ابتلا به ویروس نسبتاً قرنطینه (و احتمالاً مصونتر) هستند، و به لحاظ ایدئولوژیکی چندان نگران بیماری نیستند، به این خیزش مجدد دامن میزنند. با این وجود، اگر ویروس کرونا به سراغ آنها برود، عدم دسترسی به مراقبتهای پزشکی میتواند از فعالیتهای آنها به ناگاه بکاهد.
رابعاً، تأثیرات بلندمدت ویروس کرونا، همانگونه که قبلاً ذکر شد، شاید بیشتر ماهیت اقتصادی داشته باشند تا پزشکی. افول قیمت نفت و کسادی فراگیرتر شاید اولویتها و منابع حامیان را از عوامل نیابتی منطقهای دور سازند و فعالیتهای آنها را چندپاره و غیرقابل پیشبینی کنند. با این حال، اگر خسارات اقتصادی ویروس کرونا در ادامه به ناامنی عملیاتی و بیثباتی سیاسیِ بیش از پیش در کشورهای منطقه دامن بزند، در آن صورت «عوامل نیابتی» غیردولتی شاید خودشان از قابلیت مانور بیشتری برخوردار شوند ــ و از جمله به دنبال حامیان جدید در داخل یا خارج از منطقه بروند.
این گزارش در پایان اینگونه نتیجهگیری میکند که در حال حاضر، ویروس کرونا احتمالاً موجب برقراری آرامش در برخی از جنگهای نیابتی گوناگون در منطقه در پی موجی از عملیاتهای جهادی و عملیاتهای دیگر خواهد شد. با این حال، پیامدهای میانمدت ناگزیر همچنان از مقیاس و جهتگیری مبهمی برخوردارند. از این لحاظ، پیامدهای کامل سیاسی، نظامی، و اقتصادی کرونا همانند خودِ ویروس مبهم و اسرارآمیز هستند.